حمله طالبان به هرات: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «طالبان در اواخر فوریه ۱۹۹۵ در یک نبرد سنگین، دو ولایت نیمروز و فراه را از کنترل اسماعیلخان خارج ساختند و به طرف شیندند '''پیشروی کردند. اسماعیلخان حمله سنگینی را در ماه مارس''' ۱، سید عسکر موسوی؛ هزارههای افغانستان؛ ص۲۵۹ و ۲۶۰. ۱۹۹۵ به ش...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[طالبان]] در اواخر فوریه ۱۹۹۵ در یک نبرد سنگین، دو ولایت نیمروز و فراه را از کنترل اسماعیلخان خارج ساختند و به طرف شیندند | [[طالبان]] در اواخر فوریه ۱۹۹۵ در یک نبرد سنگین، دو ولایت نیمروز و فراه را از کنترل اسماعیلخان خارج ساختند و به طرف شیندند پیشروی کردند. اسماعیلخان حمله سنگینی را در ماه مارس 1995 به شیندند آغاز کرد. اسماعیلخان با نیروهای تحتفرمان خویش موفق شد تا خطوط مقدم جبهه طالبان را درهم شکسته و آنان را تا دروازههای [[قندهار]] عقب براند.<ref name=":0">مژده، وحید. [[افغانستان]] در پنج سال سلطه طالبان. ص ۲۹.</ref> با این شکست و نیز شکست طالبان در جبهه کابل، افسانه شکستناپذیری طالبان به چالش کشید و باعث سردرگمی رهبران طالبان شد؛ جایگاه طالبان بهشدت تنزل کرد و از یک گروه همیشه پیروز به یک گروه شکستپذیر تبدیل شد و جنگجویان رهاییبخش آن حالا به دیده جنگسالاران جدید نگریسته میشدند. | ||
اسماعیلخان با آمادگی کم و تلقی اینکه [[طالبان]] از پا درآمده است در ۲۳ اوت ۱۹۹۵، به دلارام حمله و آن را تصرف کرد و طی هفته بعد بخشهایی از هلمند را تصرف کرد و [[قندهار]] را در معرض تهدید قرار داد. طالبان هم که خود را در شرف نابودی میدید با کمک حامیان خود بهسرعت یک بسیج ۲۵ هزار نفری به راه انداخت. اکثر این نیروها را داوطلبان تازهنفسی تشکیل میدادند که از مرز پاکستان گذشته و به طالبان ملحق شده بودند.<ref>رشید، احمد. طالبان (اسلام، نفت و بازی بزرگ جدید). ص ۷۲.</ref> نیروهای طالبان بهکمک همین نیروهای تقویتی، به تجدید آرایش جنگی پرداختند و با یک ضدحمله سریع و برقآسا، که طرف مقابل انتظار آن را نداشت، خط جبهه را درهم شکستند. این شکست به حدی سریع و غیرمنتظره بودکه تلاش اسماعیل خان، برای سروسامان دادن به یک خط دفاعی در شیندند یا ادرسکن برای حفظ [[هرات]] به جایی نرسید.<ref name=":0" /> طالبان ابتداگرشک، پایگاه شیندند را در سوم سپتامبر ۱۹۹۵ بدون مقاومت تصرف کرد و سپس در ۴ سپتامبر ۱۹۹۵ وارد هرات شد. به دنبال سقوط [[هرات]]، مردم خشمگین کابلکه پاکستان را عامل سقوط هرات، تضعیفگامبهگام [[دولت اسلامی افغانستان]] و حامی گروه طالبان تلقی میکردند در سپتامبر ۱۹۹۵، پس از برپایی تظاهرات علیه پاکستان، به سفارت این کشور در [[کابل]] حمله کرده و سفارت را غارت و سفیر آن را مجروح کردند و در این حمله یک نفر از کارمندان سفارت هم کشته شد.<ref>علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 618-620.</ref> | |||
== کتابشناسی == | |||
نسخهٔ ۲ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۲۸
طالبان در اواخر فوریه ۱۹۹۵ در یک نبرد سنگین، دو ولایت نیمروز و فراه را از کنترل اسماعیلخان خارج ساختند و به طرف شیندند پیشروی کردند. اسماعیلخان حمله سنگینی را در ماه مارس 1995 به شیندند آغاز کرد. اسماعیلخان با نیروهای تحتفرمان خویش موفق شد تا خطوط مقدم جبهه طالبان را درهم شکسته و آنان را تا دروازههای قندهار عقب براند.[۱] با این شکست و نیز شکست طالبان در جبهه کابل، افسانه شکستناپذیری طالبان به چالش کشید و باعث سردرگمی رهبران طالبان شد؛ جایگاه طالبان بهشدت تنزل کرد و از یک گروه همیشه پیروز به یک گروه شکستپذیر تبدیل شد و جنگجویان رهاییبخش آن حالا به دیده جنگسالاران جدید نگریسته میشدند.
اسماعیلخان با آمادگی کم و تلقی اینکه طالبان از پا درآمده است در ۲۳ اوت ۱۹۹۵، به دلارام حمله و آن را تصرف کرد و طی هفته بعد بخشهایی از هلمند را تصرف کرد و قندهار را در معرض تهدید قرار داد. طالبان هم که خود را در شرف نابودی میدید با کمک حامیان خود بهسرعت یک بسیج ۲۵ هزار نفری به راه انداخت. اکثر این نیروها را داوطلبان تازهنفسی تشکیل میدادند که از مرز پاکستان گذشته و به طالبان ملحق شده بودند.[۲] نیروهای طالبان بهکمک همین نیروهای تقویتی، به تجدید آرایش جنگی پرداختند و با یک ضدحمله سریع و برقآسا، که طرف مقابل انتظار آن را نداشت، خط جبهه را درهم شکستند. این شکست به حدی سریع و غیرمنتظره بودکه تلاش اسماعیل خان، برای سروسامان دادن به یک خط دفاعی در شیندند یا ادرسکن برای حفظ هرات به جایی نرسید.[۱] طالبان ابتداگرشک، پایگاه شیندند را در سوم سپتامبر ۱۹۹۵ بدون مقاومت تصرف کرد و سپس در ۴ سپتامبر ۱۹۹۵ وارد هرات شد. به دنبال سقوط هرات، مردم خشمگین کابلکه پاکستان را عامل سقوط هرات، تضعیفگامبهگام دولت اسلامی افغانستان و حامی گروه طالبان تلقی میکردند در سپتامبر ۱۹۹۵، پس از برپایی تظاهرات علیه پاکستان، به سفارت این کشور در کابل حمله کرده و سفارت را غارت و سفیر آن را مجروح کردند و در این حمله یک نفر از کارمندان سفارت هم کشته شد.[۳]