پیشینه رسانه های روسیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
(صفحه‌ای تازه حاوی «عصر امروز را عصر ارتباطات می گویند و اساسا یکی از عوامل فروپاشی شوروی، موج انقلاب های رنگی در اروپای شرقی بود که متاثر از فضای رسانه غرب انجام گرفت. در روسیه جدید نیز از همان نخستین سال های دهه 1990، فضای باز رسانه ای به یک موضوع مهم تبدیل شد و با...» ایجاد کرد)
 
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
عصر امروز را عصر ارتباطات می گویند و اساسا یکی از عوامل فروپاشی شوروی، موج انقلاب های رنگی در اروپای شرقی بود که متاثر از فضای رسانه غرب انجام گرفت. در [[روسیه]] جدید نیز از همان نخستین سال های دهه 1990، فضای باز رسانه ای به یک موضوع مهم تبدیل شد و با روی کار آمدن ولادیمیر پوتین، کنترل رسانه ها به یک اولویت مهم تبدیل شد. وضعیت ازادی رسانه ها در روسیه از همان ابتدای ظهور  اولین روزنامه در روسیه یعنی روزنامه "ودوموستی"در سال 1702 با دیگر مناطق اروپا تفاوت بسیار داشت. ایده ایجاد رسانه ها مانند دیگر رفروم های روسیه نتیجه فکر دیر هنگام دولت ونه اندیشه وفکر مردم بود. روسیه بسیار دیرتر از کشورهای دیگر اروپایی از یوغ فئودالیسم ونظام ارباب و رعیتی رهایی یافت لازم است. زمانی که در دیگر کشورهای اروپایی چاپ روزنامه های خصوصی اغاز شده بود روسیه همچنان به فکر ایجاد اصلاحات در نظام ارباب ورعیتی ونه رفع ان بود. برای نمونه می توان گفت شاید کمتر از یک دهه از زمان چاپ اولین روزنامه در انگلیس طول کشید تا در سال 1641، پارلمان انگلستان، چارلز اول، پادشاه این کشور را مجبور به لغو مقرراتی ساخت که هیأت سانسورگران انگلستان، معروف به "مجمع  ستاره¬دار"، در مورد روزنامه¬ها اعمال می¬کردند. از همین رو، می¬توان گفت گرچه رسانه¬های غربی در شرایط استبدادی به وجود آمدند، ولی از همان بدو تولد تا 200 سال بعد که تقریباً آرمان آزادی مورد نظر خود را بدست آوردند، در کشاکش مبارزه طولانی علیه استبداد بودند. در طول این 200 سال گاهی امتیازاتی به دست می اوردند وگاهی نیز تسلیم اراده تحمیل شده از جانب دولت می شدند(اسدی، 1389: 132).  
وضعیت آزادی رسانه‌ها در [[روسیه]] از همان ابتدای ظهور  اولین روزنامه در [[روسیه]] یعنی روزنامه «ودوموستی» در سال 1702 با دیگر مناطق اروپا تفاوت بسیار داشت. ایده ایجاد رسانه‌ها مانند دیگر رفروم‌های [[روسیه]] نتیجه فکر دیر هنگام دولت و نه اندیشه و فکر مردم بود. [[روسیه]] بسیار دیرتر از کشورهای دیگر اروپایی از یوغ فئودالیسم ونظام ارباب و رعیتی رهایی یافت لازم است. زمانی که در دیگر کشورهای اروپایی چاپ روزنامه‌های خصوصی اغاز شده بود [[روسیه]] همچنان به فکر ایجاد اصلاحات در نظام ارباب و رعیتی و نه رفع ان بود. برای نمونه می‌توان گفت شاید کمتر از یک دهه از زمان چاپ اولین روزنامه در انگلیس طول کشید تا در سال 1641، پارلمان انگلستان، چارلز اول، پادشاه این کشور را مجبور به لغو مقرراتی ساخت که هیأت سانسورگران انگلستان، معروف به «مجمع  ستاره‌دار»، در مورد روزنامه‌ها اعمال می‌کردند. از همین رو، می‌توان گفت گرچه رسانه‌های غربی در شرایط استبدادی به وجود آمدند، ولی از همان بدو تولد تا 200 سال بعد که تقریباً آرمان آزادی مورد نظر خود را بدست آوردند، در کشاکش مبارزه طولانی علیه استبداد بودند. در طول این 200 سال گاهی امتیازاتی به دست می‌اوردند و گاهی نیز تسلیم اراده تحمیل شده از جانب دولت می‌شدند.<ref>اسدی، اسراء (۱۳۸۹). رسانه‌های روسیه در دهه ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰. کارشناسی ارشددانشکده مطالعات‌جهان، ص132.</ref>


   از همان پیدایش مطبوعات ورسانه ها پدیده سانسور به موازات ان ایجاد شد. در حالی که در دیگر کشورها جبهه اصلاح طلب با هزینه خود روزنامه ضد دولتی چاپ میکردند در روسیه تزاری چاپ هرگونه مطلب ضد دولتی وانتقادی ممنوع بود و کمیته مخصوص سانسور برای جلوگیری از چاپ مطالب انتقادی وضد دولتی ایجاد شد.  با توسعه روزنامه‌نگاري و انتشار روزنامه‌هاي بيشتر حكومت تزاري براي مقابله با روزنامه‌هاي مخالف، قانون سانسور را به كار گرفت تا بتواند امنيت خويش و كشورش را تأمين كند. اين قانون در سال 1826 تصويب شد و بخش ويژه وزارت كشور مسئول نظارت بر روزنامه‌ها شد. اين سانسور به شدت مانع آزادي روزنامه‌نگاران شد. روزنامه‌نگاران طنزنويس فقط مي‌توانستند درباره مطالب سطحي و تفريحي مطلب بنويسند. در پاسخ به سانسور حكومت، مخالفان تزار چاپ نشريه‌هاي زيرزميني را آغاز كردند. نخستين نشريه از اين نوع، كولوكول بود كه گرتسن، انقلابي روسيه، آن را منتشر كرد. پس از پايان جنگ كريمه حكومت تزاري اعمال سانسور را كاهش داد و كار انتشار و ثبت روزنامه‌هاي جديد را تسهيل بخشيد.  حكومت، اختيارات و حقوق روزنامه‌هاي خصوصي را افزايش داد و قانون "مقررات موقت درباره مطبوعات" را در سال 1865 به تصويب رساند. پس از به قتل رسيدن تزار در سال 1881 (توسط نهضت نارودناياوليا)، بار ديگر سانسور رواج يافت و سطح كيفي تعداد زيادي از روزنامه‌ها پايين آمد و در نتيجه ورشكست شدند.اواخر حکومت نیکلای اول(1855-1848)  به عهد"ترور از طریق سانسور"و "هفت سال تاریک" شهرت یافت.(بلوم،2002،ص201-211 ). پس از انقلاب اکتبر وبدست گرفتن قدرت توسط بلشویک ها تمامی چاپخانه ها به نفع دولت مصادره شد وچاپ روزنامه های به اصطلاح بورژوازی ممنوع شد. لنین دراین باره بیان میکند:"ما قبلا گفته بودیم چناچه قدرت را در دست بگیریم نسل روزنامه های کاپیتالیسم را که با اصول سوسیالیست در تضاد است را منقرض خواهیم کرد". بر اساس اين فرمان بيش از 470 روزنامه اپوزيسيون شناخته شده وبسته شدند.( ژیرکوف،2001،ص358).
از همان پیدایش [[مطبوعات در روسیه|مطبوعات]] و رسانه‌ها پدیده سانسور به موازات ان ایجاد شد. در حالی که در دیگر کشورها جبهه اصلاح طلب با هزینه خود روزنامه ضددولتی چاپ می‌کردند در [[روسیه]] تزاری چاپ هرگونه مطلب ضد دولتی و انتقادی ممنوع بود و کمیته مخصوص سانسور برای جلوگیری از چاپ مطالب انتقادی و ضددولتی ایجاد شد. با توسعه روزنامه‌نگاری و انتشار [[مطبوعات در روسیه|روزنامه‌ها‌ی]] بیشتر حکومت تزار‌ی برا‌ی مقابله با روزنامه‌ها‌ی مخالف، قانون سانسور را به کار گرفت تا بتواند امنیت خو‌یش و کشورش را تأمین کند. ا‌ین قانون در سال 1826 تصو‌یب شد و بخش و‌یژه وزارت کشور مسئول نظارت بر روزنامه‌ها شد. ا‌ین سانسور به شدت مانع آزاد‌ی روزنامه‌نگاران شد. روزنامه‌نگاران طنزنو‌یس فقط می‌توانستند درباره مطالب سطحی و تفر‌یحی مطلب بنو‌یسند. در پاسخ به سانسور حکومت، مخالفان تزار چاپ نشر‌یه‌ها‌ی ز‌یرزمینی را آغاز کردند. نخستین نشر‌یه از ا‌ین نوع، کولوکول بود که گرتسن، انقلابی [[روسیه]]، آن را منتشر کرد. پس از پا‌یان جنگ کر‌یمه حکومت تزار‌ی اعمال سانسور را کاهش داد و کار انتشار و ثبت روزنامه‌ها‌ی جد‌ید را تسهیل بخشید. حکومت، اختیارات و حقوق روزنامه‌ها‌ی خصوصی را افزا‌یش داد و قانون «مقررات موقت درباره مطبوعات» را در سال 1865 به تصو‌یب رساند. پس از به قتل رسیدن تزار در سال 1881 (توسط نهضت نارودنا‌یاولیا)، بار د‌یگر سانسور رواج ‌یافت و سطح کیفی تعداد ز‌یاد‌ی از [[مطبوعات در روسیه|روزنامه‌ها]] پا‌یین آمد و در نتیجه ورشکست شدند. اواخر حکومت نیکلای اول (1855-1848) به عهد «ترور از طریق سانسور» و «هفت سال تاریک» شهرت یافت.<ref>بلوم (2002). ص202-211.</ref> پس از انقلاب اکتبر و بدست گرفتن قدرت توسط بلشویک‌ها تمامی چاپخانه‌ها به نفع دولت مصادره شد وچاپ روزنامه‌های به اصطلاح بورژوازی ممنوع شد. لنین دراین باره بیان می‌کند: «ما قبلا گفته بودیم چناچه قدرت را در دست بگیریم نسل روزنامه‌های کاپیتالیسم را که با اصول سوسیالیست در تضاد است را منقرض خواهیم کرد». بر اساس ا‌ین فرمان بیش از 470 روزنامه اپوز‌یسیون شناخته شده و بسته شدند.<ref name=":0">ژیرکوف (2001). ص358.</ref>


پس از پایان جنگ میهنی اگر چه چاپخانه های خصوصی بسیاری تاسیس شدند اما فشار دولت وسانسور به دستور لنین دوچندان افزایش یافت . در این دوره بسیاری از فیلسوفان،ادیبان وفعالان بخش فرهنگی از روسیه تبعید شدند. نوشتن هرگونه مطلب راجع به اردوگاههای کار اجباری، حوادث قطارها، گزارش جلسات حزب، اطلاع رسانی راجع به حملات ، سخنرانی ها ی ضد دولتی ،شورش ها ونارضایتی ها در داخل کشور ممنوع شد. متن تئاترهاوسخنرانی ها در کلوپ های روستایی وحتی نوشته روزنامه دیواری ها نیز تحت کنترل در امد. در سال 1925 نیز چاپ هرگونه اطلاعات راجه به خودکشی ها وجنون به علت گرسنگی وبیکاری،الودگی غلات توسط حشرات باهدف جلوگیری از شورش ممنوع شد. در سال 1920 برای متمرکز واصولی کردن کار سانسور سازمانی تحت عنوان"گلاولیت" که مخفف روسی بخش مرکزی نظارت وکنترل انتشارات وادبیات  میباشد تاسیس شد.این مرکز از مهمترین مراکز اتحاد جماهیر شوروی به شمار میامد به طوری که تا فروپاشی اتحاد شوروی همچنان پابرجا بود.(ژیرکوف، 358 ). در سال 1925 اولین فهرست از داده ها و اطلاعات محرمانه ای که برای حفظ منافع سیاسی واقتصادی شوروی نمیبایست در دسترس عموم قرار بگیرد تهیه وچاپ شد. در ابتدا این فهرست شامل 16 بند و 96 تبصره اما در اواخر سالهای فروپاشی شوروی این فهرست به 213 پاراگراف رسید که هرکدام شامل 6 الی 12تبصره بود.(بابکوف،2001). همزما ن با اغاز کار بخش رادیوی مرکز سانسور برنامه های رادیویی نیز راه اندازی شد. از کارهای این مرکز میتوان به عدم اجازه پخش برنامه های زنده وهمچنین سانسور وکنترل متن تمام برنامه ها قبل از پخش اشاره کرد.                                                              پس از استالین و با روی کار امدن خروشچف که شخصیت استالین را زیر سوال برد کار بخش سانسور به شدت کاهش یافت وتعدادی روزنامه ومجله نیز منتشر شد. مخازن کتابهای مصادره شده نیز باز شد وحدود 30هزار جلد از انها به فروش رسید.(بابکوف،2001، 2). همچنین در این دوره کمیته دولتی رادیو وتلویزیون برای بررسی برنامه هاوفیلم ها تاسیس شد.پس از برکناری خروشچف ور وی کار امدن برژنف سیاستهای سانسور دوره استالین دوباره به اوج خود رسید وبرنامه های تلویزیون مستقیما تحت نظارت برژنف قرار گرفت. در دوره برژنف اگرچه سیاست استالین زدایی متوقف شد اما در عین حال بزرگنمایی شخصیت وی نیز ممنوع شد(اسدی، 1388). در طول سالهای اجرای سیاست گلاسنوست که از سال 1986 به اجرا در امد سانسور به شدت کاهش یافت ورفته رفته تا سال 1991 به طور کلی از بین رفت. گورباچف پس از تصویب سیاست گلاسنوست در سخنرانی هجدهم  حزب عنوان کرد: "مهمترین چیز برای ما اکنون مسئله گسترش ازادی بیان است. این امر یک مسئله سیاسی است. بدون ازادی بیان دموکراسی،خلاقیت های جمعی سیاسی و مشارکت درامور مملکت وجود نداشته ونخواهد داشت."(مرتضوی،ص15).  این در واقع به معنای امکان صحبت راجع به هر چیز ممنوع در گذشته همانند انتقاد از ارگانهای دولتی بود. به تدریج در رسانه های گروهی صحبتهایی از سوءاستفاده های کارمندان حزب ودولت،مشکلات اقتصادی ونبود کالای تجاری،پدیده های مخرب اجتماعی موجود در شوروی مانند اعتیاد و جرم وجنایت به میان آمد. در 4 سپتامبر 1986 قانون شماره 29 مربوط به وظایف کمیته سانسور یا همان گلاولیت تصویب شد. در این قانون سانسور مسائل مربوط به امنیت ملی واسرار جنگی وفقط اطلاع رسانی به حزب در صورت وجود هرگونه مطلب برعلیه ایدئلوژی شوروی وظیفه این کمیته به شمار می امد.  در سال 1986 هرگونه نویز انداختن وتشویش بر روی ایستگاههای رادیویی که قبلا وجود داشت  ممنوع شد.وایستگاههای رادیویی مانند بی بی سی روسی وصدای امریکا ازادانه در روسیه پخش می شد(اسدی،138). در سال 1990 شورای عالی حزب کمونیست قانون انتشارات وهمچنین رسانه های همگانی را تصویب کرد که در ان به صراحت امده بود هیچگونه سانسوری مجاز نمی باشد. انبارهای حفاظت مخصوص نیز درهمین سال به کار خود پایان داده وکلیه کتب موجود در انها به انبارهای عمومی قابل دسترسی عموم منتقل شد . در سال 1991 اولین مجله بدون ایجاد هرگونه سانسور درمطالب ان چاپ شد. اگر چه با فروپاشی شوروی در 25 اکتبر 1991دولت روسیه فدراتیو که وارث اتحاد شوروی به شمار می امد قانون مربوط به رسانه های دسته جمعی را که در ان مانند دوران گورباچف سانسور ممنوع اعلام شد را تصویب کرد، اما دردوران یلتسین وضعیت ازادی رسانه های همگانی متفاوت از دیگر دوران گذشته رقم خورد. در زمان یلتسین همان ازادی پر از عیب ونقصی که  وجود داشت نیز به طور کامل از بین رفت.البته در این دوره ازبین رفتن ازادی به دلیل سانسور دولتی ،فشار دولت یا  وجود ایدئولوژی خاص نبود. در ان زمان مطبوعات یا به صدقه افراد ثروتمند حکومت وابسته بودکه برای مطبوعات تخفیف در مالیات،کمک هزینه خرید کاغذ وحمل ونقل ارزانتر را تامین میکردند. یا اینکه روزنامه ها وکانالهای تلویزیونی به الیگارشی هها فروخته میشدند و در خدمت منافع سیاسی انها به کار گرفته می شدند. یکی از روزنامه های المانی راجع به زمان یلتسین اینگونه مینویسد:"در زمینی که بوریس یلتسین بر روی ان حکومت میکند هیچ بهشتی برای خبرنگاران به وجود نیامد .هنگامی که خبرنگاران خودر ا در معرض خطر گرسنگی یافتند تن به سیاستهای افراد ثروتمند دادند.در روزنامه های مسکو تنها خطوط سیاه وسفیدی چاپ میشد که شامل نام سیاستمدران بود. بر اساس انکه چه کسی از ان روزنامه حمایت میکند راجع به سیاستمداران مطالب خوب یا بد به چاپ می رسید. (تیموشنکو،ص116).
پس از پایان جنگ میهنی اگر چه چاپخانه‌های خصوصی بسیاری تاسیس شدند اما فشار دولت و سانسور به دستور لنین دوچندان افزایش یافت. در این دوره بسیاری از فیلسوفان، ادیبان و فعالان بخش فرهنگی از [[روسیه]] تبعید شدند. نوشتن هرگونه مطلب راجع به اردوگاه‌های کار اجباری، حوادث قطارها، گزارش جلسات حزب، اطلاع رسانی راجع به حملات، سخنرانی‌های ضددولتی، شورش‌ها ونارضایتی‌ها در داخل کشور ممنوع شد. متن تئاترها و سخنرانی‌ها در کلوپ‌های روستایی و حتی نوشته روزنامه دیواری‌ها نیز تحت کنترل درآمد. در سال 1925 نیز چاپ هرگونه اطلاعات راجه به خودکشی‌ها وجنون به علت گرسنگی و بیکاری، الودگی غلات توسط حشرات با هدف جلوگیری از شورش ممنوع شد. در سال 1920 برای متمرکز و اصولی کردن کار سانسور سازمانی تحت عنوان «گلاولیت» که مخفف روسی بخش مرکزی نظارت و کنترل انتشارات و ادبیات می‌باشد تاسیس شد. این مرکز از مهم‌ترین مراکز اتحاد جماهیر شوروی به شمار میامد به طوری که تا فروپاشی اتحاد شوروی همچنان پابرجا بود.<ref name=":0" /> در سال 1925 اولین فهرست از داده‌ها و اطلاعات محرمانه‌ای که برای حفظ منافع سیاسی واقتصادی شوروی نمی‌بایست در دسترس عموم قرار بگیرد تهیه و چاپ شد. در ابتدا این فهرست شامل 16 بند و 96 تبصره اما در اواخر سال‌های فروپاشی شوروی این فهرست به 213 پاراگراف رسید که هرکدام شامل 6 الی 12 تبصره بود.<ref>بابکوف (2001).</ref> همزمان با اغاز کار بخش رادیوی مرکز سانسور برنامه‌های رادیویی نیز راه اندازی شد. از کارهای این مرکز می‌توان به عدم اجازه پخش برنامه‌های زنده و همچنین سانسور و کنترل متن تمام برنامه‌ها قبل از پخش اشاره کرد.


در دوره جدید و به ویژه سال های 2000 تا 2013، حکومت روسیه کنترل سیاسی جدی روی رسانه های گروهی دارد، اما این موضوع برای تحمیل یک ایدئولوژی سیاسی بر جامعه نیست بلکه برای جلوگیری از تحرکات مخالفان و رشد آنهاست. کنترل رسانه در جهت گیری های آنها در مورد مسائل مهم است و برنامه های تلویزیون مرکزی یک نگرش از جهان را ارائه می دهد که منطبق بر مواضع ویسندگان موافق امتیاز دسترسی به حکومت را دارند و نویسندگان و سردبیران مستقل تحت فشارند. بسیاری از رسانه وابسته به شرکت های بزرگ تجاری مانند گازپروم و لوک اویل هستند و لوک اویل سازمانی به نام « خدمات خبری روسیه» دارد که محتوای خبری برای ایستگاه های رادیویی کشور را تهیه می کند. در سال 2007، مدیر جدید این شرکت به کارکنان تاکید کرد که حداقل محتوای 50 درصد خبرها باید مثبت باشد. کرملین دستورات مستقیمی را به سردبیران می دهد و ولادیسلاو سوروکوف مشاور رئیس جمهور در امور راهبردی سیاسی هر هفته با سردبیران سازمان های بزرگ رسانه ای دیدار می کند تا رهنمود های لازم را به آنها بدهد. طبق برخی گزارشات، کرملین لیستی از رهبران مخالف را نشان می دهد تا خبرهایشان پوشش داده نشود. کاسپاروف قهرمان جهانی شطرنج و نمتسوف مخالف سرشناس در این لیست جای دارند. رسانه ها نصیحت می شوند که چگونه حوادث و تحولات خاص را پوشش دهند. در جریان بحران مالی جهانی سال 2008، وقتی که بازارهای مالی روسیه نیز دچار مشکل شد و تجارت متوقف شد، شبکه های خبری تلویزیونی صرفا از بازتاب بحران اقتصادی جهان در روسیه خبر می دادند و واقعیت موضوع را پنهان می کردند. رسانه های منطقه ای داخلی نیز تحت فشارهای بیشتری هستند( Remington,2012: 138-139 ).
پس از استالین و با روی کار امدن خروشچف که شخصیت استالین را زیر سوال برد کار بخش سانسور به شدت کاهش یافت و تعدادی روزنامه و مجله نیز منتشر شد. مخازن کتاب‌های مصادره شده نیز باز شد وحدود 30 هزار جلد از آن‌ها به فروش رسید.<ref>بابکوف (2001). ص2.</ref> همچنین در این دوره کمیته دولتی رادیو و تلویزیون برای بررسی برنامه‌ها و فیلم‌ها تاسیس شد. پس از برکناری خروشچف ور وی کار امدن برژنف سیاست‌های سانسور دوره استالین دوباره به اوج خود رسید وبرنامه‌های تلویزیون مستقیما تحت نظارت برژنف قرار گرفت. در دوره برژنف اگرچه سیاست استالین زدایی متوقف شد اما در عین حال بزرگ‌نمایی شخصیت وی نیز ممنوع شد.<ref>اسدی، اسراء (۱۳۸۹). رسانه‌های روسیه در دهه ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰. کارشناسی ارشددانشکده مطالعات‌جهان.</ref> در طول سال‌های اجرای سیاست گلاسنوست که از سال 1986 به اجرا در امد سانسور به شدت کاهش یافت ورفته رفته تا سال 1991 به طور کلی از بین رفت. گورباچف پس از تصویب سیاست گلاسنوست در سخنرانی هجدهم حزب عنوان کرد: «مهم‌ترین چیز برای ما اکنون مسئله گسترش ازادی بیان است. این امر یک مسئله سیاسی است. بدون ازادی بیان دموکراسی، خلاقیت‌های جمعی سیاسی و مشارکت درامور مملکت وجود نداشته و نخواهد داشت».<ref>مرتضوی ص15.</ref>  این در واقع به معنای امکان صحبت راجع به هر چیز ممنوع در گذشته همانند انتقاد از ارگان‌های دولتی بود. به تدریج در رسانه‌های گروهی صحبت‌هایی از سوءاستفاده‌های کارمندان حزب و دولت، مشکلات اقتصادی و نبود کالای تجاری، پدیده‌های مخرب اجتماعی موجود در شوروی مانند اعتیاد و جرم وجنایت به میان آمد. در 4 سپتامبر 1986 قانون شماره 29 مربوط به وظایف کمیته سانسور یا همان گلاولیت تصویب شد. در این قانون سانسور مسائل مربوط به امنیت ملی و اسرار جنگی و فقط اطلاع‌رسانی به حزب در صورت وجود هرگونه مطلب برعلیه ایدئلوژی شوروی وظیفه این کمیته به شمار می‌آمد.  در سال 1986 هرگونه نویز انداختن و تشویش بر روی ایستگاه‌های رادیویی که قبلا وجود داشت  ممنوع شد. و ایستگاه‌های رادیویی مانند بی بی سی روسی و صدای امریکا ازادانه در [[روسیه]] پخش می‌شد.<ref>اسدی، اسراء (۱۳۸۹). رسانه‌های روسیه در دهه ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰. کارشناسی ارشددانشکده مطالعات‌جهان، ص138.</ref>


از این بررسی می توان دریافت که در روسیه پساشوروی فضای جدیدی برای فعالیت رسانه ای به وجود آمده است. تا سال 2011، 35500 روزنامه ثبت شده در این کشور فعال بودند. بسیاری از روزنامه های مشهور در دوران شوروی توانستند تحولات دوران پس از شوروی را پشت سر بگذارند و امروزه نیز مشهور باشند. از این میان می توان به کومسو مولسکایاپراوا، ایزوستیاف تراد و موسکوفسیکیا کومسومولت اشاره کرد. همه آنها سیاست های مطبوعاتی خود را تغییر داده اند.  مشکل بتوان شهرت و تیراژ این روزنامه ها را به دست آورد. به نظر می رسد کومسومولسکایاپراوا، بیشترین تیراژ در روسیه و کشورهای مستقل مشترک المنافع را دارد. راسیسکایا گازیتا نام بولتن روزانه دولت روسیه و تیراژ آن 432000 نسخه است.  مسکوتایمز، روزنامه انگلیسی زبانی است که از سال 1992 در این کشور منتشر می شود. دیگر رسانه های چاپی انگلیسی زبان عبارتند از: راشین نیوزویک و مسکونیوز. نوایا گازتا مشهورترین روزنامه ملی روسیه است که آشکارا به انتقاد از دولتمردان این کشور می پردازد. این روزنامه دوبار در هفته منتشر می شود و تیراژ آن 535000 نسخه است.  براساس اطلاعات منتشر شده از سوی آژانس فدرال روسیه در مورد مطبوعات و رسانه های جمعی، درآمد حاصلِ از فروش نشریات در این کشور در سال 2007، بالغ بر 64/72 میلیارد روبل ( 66/1 میلیارد یورو) و در آمد حاصل از تبلیغات، 52 میلیارد روبل ( 2/1 میلیارد یورو) بوده است ( حسینی، 1391: 30-29 ). سه قانون اصلی بر حوزه رسانه های روسیه نظارت می کنند. قانون مربوط به رسانه های جمعی که در سال 1991 به تصویب رسید؛ قانون مربوط به ارتباطات (2003) و قانون مربوط به اطلاع رسانی، فناوری اطلاعات و حفاظت اطلاعات (2006). قانون رسانه های جمعی به طور مرتب تغییر کرده یا به روزرسانی شده و آخرین تغییرات این قانون نیز در سال جاری صورت گرفته است. برخی قوانین فدرال، ویژه فعالیت های رسانه ای هستند. برای مثال، دو قانون وجود دارد که در خصوص پوشش خبری سران دولتی و احزاب سیاسی است. علاوه بر آن، قوانین انتخابات و امنیت ملی نیز در پوشش رسانه ای و فعالیت روزنامه نگاری دخیل هستند. ضمن اینکه بخشنامه های صادره از سوی رئیس جمهور و حکومت بر فعالیت های رسانه ای تأثیر می گذارند. اغلب تغییرات اخیر در قانون مربوط به رسانه های جمعی، تبلیغات بسیار رادیکال، تروریسم، خشونت و پورنوگرافی را در مطبوعات محدود می کند. محدودیت های خاصی نیز در خصوص پوشش رسانه ای عملیات ضد تروریستی اعمال می شود(حسینی، 43).
در سال 1990 شورای عالی [[حزب کمونیست]] قانون انتشارات وهمچنین رسانه‌های همگانی را تصویب کرد که در آن به صراحت آمده بود هیچگونه سانسوری مجاز نمی‌باشد. انبارهای حفاظت مخصوص نیز درهمین سال به کار خود پایان داده و کلیه کتب موجود در آن‌ها به انبارهای عمومی قابل دسترسی عموم منتقل شد. در سال 1991 اولین مجله بدون ایجاد هرگونه سانسور در مطالب ان چاپ شد. اگر چه با فروپاشی شوروی در 25 اکتبر 1991 دولت [[روسیه]] فدراتیو که وارث اتحاد شوروی به شمار می‌آمد قانون مربوط به رسانه‌های دسته جمعی را که در آن مانند دوران گورباچف سانسور ممنوع اعلام شد را تصویب کرد، اما دردوران یلتسین وضعیت آزادی رسانه‌های همگانی متفاوت از دیگر دوران گذشته رقم خورد. در زمان یلتسین همان ازادی پر از عیب ونقصی که وجود داشت نیز به طور کامل از بین رفت. البته در این دوره ازبین رفتن ازادی به دلیل سانسور دولتی، فشار دولت یا  وجود ایدئولوژی خاص نبود. در آن زمان مطبوعات یا به صدقه افراد ثروتمند حکومت وابسته بودکه برای مطبوعات تخفیف در مالیات، کمک هزینه خرید کاغذ و حمل ونقل ارزان‌تر را تامین می‌کردند. یا اینکه روزنامه‌ها وکانال‌های تلویزیونی به الیگارشی‌ها فروخته می‌شدند و در خدمت منافع سیاسی آن‌ها به کار گرفته می‌شدند. یکی از روزنامه‌های المانی راجع به زمان یلتسین اینگونه می‌نویسد: «در زمینی که بوریس یلتسین بر روی ان حکومت می‌کند هیچ بهشتی برای خبرنگاران به وجود نیامد». هنگامی که خبرنگاران خودر ا در معرض خطر گرسنگی یافتند تن به سیاست‌های افراد ثروتمند دادند. در روزنامه‌های [[مسکو]] تنها خطوط سیاه وسفیدی چاپ می‌شد که شامل نام سیاست‌مدران بود. بر اساس انکه چه کسی از آن روزنامه حمایت می‌کند راجع به سیاستمداران مطالب خوب یا بد به چاپ می‌رسید.<ref>تیموشنکو (2008). ص166.</ref>
 
در دوره جدید و به ویژه سال‌های 2000 تا 2013، حکومت [[روسیه]] کنترل سیاسی جدی روی رسانه‌های گروهی دارد، اما این موضوع برای تحمیل یک ایدئولوژی سیاسی بر جامعه نیست بلکه برای جلوگیری از تحرکات مخالفان و رشد آن‌هاست. کنترل رسانه در جهت گیری‌های آن‌ها در مورد مسائل مهم است و برنامه‌های تلویزیون مرکزی یک نگرش از جهان را ارائه می‌دهد که منطبق بر مواضع ویسندگان موافق امتیاز دسترسی به حکومت را دارند و نویسندگان و سردبیران مستقل تحت فشارند. بسیاری از رسانه وابسته به شرکت‌های بزرگ تجاری مانند گازپروم و لوک اویل هستند و لوک اویل سازمانی به نام «خدمات خبری [[روسیه]]» دارد که محتوای خبری برای ایستگاه‌های رادیویی کشور را تهیه می‌کند. در سال 2007، مدیر جدید این شرکت به کارکنان تاکید کرد که حداقل محتوای 50 درصد خبرها باید مثبت باشد. کرملین دستورات مستقیمی را به سردبیران می‌دهد و ولادیسلاو سوروکوف مشاور رئیس جمهور در امور راهبردی سیاسی هر هفته با سردبیران سازمان‌های بزرگ رسانه‌ای دیدار می‌کند تا رهنمود‌های لازم را به آن‌ها بدهد. طبق برخی گزارشات، کرملین لیستی از رهبران مخالف را نشان می‌دهد تا خبرهایشان پوشش داده نشود. کاسپاروف قهرمان جهانی شطرنج و نمتسوف مخالف سرشناس در این لیست جای دارند. رسانه‌ها نصیحت می‌شوند که چگونه حوادث و تحولات خاص را پوشش دهند. در جریان بحران [[مالی]] جهانی سال 2008، وقتی که بازارهای مالی [[روسیه]] نیز دچار مشکل شد و تجارت متوقف شد، شبکه‌های خبری تلویزیونی صرفا از بازتاب بحران اقتصادی جهان در [[روسیه]] خبر می‌دادند و واقعیت موضوع را پنهان می‌کردند. رسانه‌های منطقه‌ای داخلی نیز تحت فشارهای بیشتری هستند.<ref>Remington, Thomas (2012). Politics in Russia, Boston, Longman 138-139.</ref>
 
از این بررسی می‌توان دریافت که در [[روسیه]] پساشوروی فضای جدیدی برای فعالیت رسانه‌ای به وجود آمده است. تا سال 2011، 35500 روزنامه ثبت شده در این کشور فعال بودند. بسیاری از روزنامه‌های مشهور در دوران شوروی توانستند تحولات دوران پس از شوروی را پشت سر بگذارند و امروزه نیز مشهور باشند. از این میان می‌توان به کومسو مولسکایاپراوا، ایزوستیاف تراد و موسکوفسیکیا کومسومولت اشاره کرد. همه آن‌ها سیاست‌های مطبوعاتی خود را تغییر داده‌اند. مشکل بتوان شهرت و تیراژ این روزنامه‌ها را به دست آورد. به نظر می‌رسد کومسومولسکایاپراوا، بیش‌ترین تیراژ در [[روسیه]] و کشورهای مستقل مشترک المنافع را دارد. راسیسکایا گازیتا نام بولتن روزانه دولت [[روسیه]] و تیراژ آن 432000 نسخه است.  مسکوتایمز، روزنامه انگلیسی زبانی است که از سال 1992 در این کشور منتشر می‌شود. دیگر رسانه‌های چاپی انگلیسی زبان عبارتند از: راشین نیوزویک و مسکونیوز. نوایا گازتا مشهورترین روزنامه ملی [[روسیه]] است که آشکارا به انتقاد از دولت‌مردان این کشور می‌پردازد. این روزنامه دوبار در هفته منتشر می‌شود و تیراژ آن 535000 نسخه است.  براساس اطلاعات منتشر شده از سوی آژانس فدرال [[روسیه]] در مورد مطبوعات و رسانه‌های جمعی، درآمد حاصلِ از فروش نشریات در این کشور در سال 2007، بالغ بر 72/64 میلیارد روبل (1/66 میلیارد یورو) و در آمد حاصل از تبلیغات، 52 میلیارد روبل (1/2 میلیارد یورو) بوده است.<ref>حسینی، سید محمد (1391). رسانه های دیداری و شنیداری روسیه. تهران: مرکز امور بین الملل سازمان صدا و سیمای ج.ا.ایران، ص29-30.</ref> سه قانون اصلی بر حوزه رسانه‌های [[روسیه]] نظارت می‌کنند. قانون مربوط به رسانه‌های جمعی که در سال 1991 به تصویب رسید؛ قانون مربوط به ارتباطات (2003) و قانون مربوط به اطلاع رسانی، فناوری اطلاعات و حفاظت اطلاعات (2006). قانون رسانه‌های جمعی به طور مرتب تغییر کرده یا به روزرسانی شده و آخرین تغییرات این قانون نیز در سال جاری صورت گرفته است. برخی قوانین فدرال، ویژه فعالیت‌های رسانه‌ای هستند. برای مثال، دو قانون وجود دارد که در خصوص پوشش خبری سران دولتی و احزاب سیاسی است. علاوه بر آن، قوانین انتخابات و امنیت ملی نیز در پوشش رسانه‌ای و فعالیت روزنامه نگاری دخیل هستند. ضمن اینکه بخشنامه‌های صادره از سوی رئیس جمهور و حکومت بر فعالیت‌های رسانه‌ای تأثیر می‌گذارند. اغلب تغییرات اخیر در قانون مربوط به رسانه‌های جمعی، تبلیغات بسیار رادیکال، تروریسم، خشونت و پورنوگرافی را در مطبوعات محدود می‌کند. محدودیت‌های خاصی نیز در خصوص پوشش رسانه‌ای عملیات ضد تروریستی اعمال می‌شود<ref>حسینی، سید محمد (1391). رسانه های دیداری و شنیداری روسیه. تهران: مرکز امور بین الملل سازمان صدا و سیمای ج.ا.ایران، ص43.</ref><ref>کرمی، جهانگیر (1392). جامعه و فرهنگ [[روسیه]]. تهران: [https://alhoda.ir موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]، جلد دوم، ص645-674.</ref>.
== نیز نگاه کنید به ==
[[رسانه‌ها و وسائل ارتباط جمعی روسیه]]؛ [[رسانه های چین]]
 
== کتابشناسی ==
<references />
[[رده:رسانه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۵۸

وضعیت آزادی رسانه‌ها در روسیه از همان ابتدای ظهور  اولین روزنامه در روسیه یعنی روزنامه «ودوموستی» در سال 1702 با دیگر مناطق اروپا تفاوت بسیار داشت. ایده ایجاد رسانه‌ها مانند دیگر رفروم‌های روسیه نتیجه فکر دیر هنگام دولت و نه اندیشه و فکر مردم بود. روسیه بسیار دیرتر از کشورهای دیگر اروپایی از یوغ فئودالیسم ونظام ارباب و رعیتی رهایی یافت لازم است. زمانی که در دیگر کشورهای اروپایی چاپ روزنامه‌های خصوصی اغاز شده بود روسیه همچنان به فکر ایجاد اصلاحات در نظام ارباب و رعیتی و نه رفع ان بود. برای نمونه می‌توان گفت شاید کمتر از یک دهه از زمان چاپ اولین روزنامه در انگلیس طول کشید تا در سال 1641، پارلمان انگلستان، چارلز اول، پادشاه این کشور را مجبور به لغو مقرراتی ساخت که هیأت سانسورگران انگلستان، معروف به «مجمع  ستاره‌دار»، در مورد روزنامه‌ها اعمال می‌کردند. از همین رو، می‌توان گفت گرچه رسانه‌های غربی در شرایط استبدادی به وجود آمدند، ولی از همان بدو تولد تا 200 سال بعد که تقریباً آرمان آزادی مورد نظر خود را بدست آوردند، در کشاکش مبارزه طولانی علیه استبداد بودند. در طول این 200 سال گاهی امتیازاتی به دست می‌اوردند و گاهی نیز تسلیم اراده تحمیل شده از جانب دولت می‌شدند.[۱]

از همان پیدایش مطبوعات و رسانه‌ها پدیده سانسور به موازات ان ایجاد شد. در حالی که در دیگر کشورها جبهه اصلاح طلب با هزینه خود روزنامه ضددولتی چاپ می‌کردند در روسیه تزاری چاپ هرگونه مطلب ضد دولتی و انتقادی ممنوع بود و کمیته مخصوص سانسور برای جلوگیری از چاپ مطالب انتقادی و ضددولتی ایجاد شد. با توسعه روزنامه‌نگاری و انتشار روزنامه‌ها‌ی بیشتر حکومت تزار‌ی برا‌ی مقابله با روزنامه‌ها‌ی مخالف، قانون سانسور را به کار گرفت تا بتواند امنیت خو‌یش و کشورش را تأمین کند. ا‌ین قانون در سال 1826 تصو‌یب شد و بخش و‌یژه وزارت کشور مسئول نظارت بر روزنامه‌ها شد. ا‌ین سانسور به شدت مانع آزاد‌ی روزنامه‌نگاران شد. روزنامه‌نگاران طنزنو‌یس فقط می‌توانستند درباره مطالب سطحی و تفر‌یحی مطلب بنو‌یسند. در پاسخ به سانسور حکومت، مخالفان تزار چاپ نشر‌یه‌ها‌ی ز‌یرزمینی را آغاز کردند. نخستین نشر‌یه از ا‌ین نوع، کولوکول بود که گرتسن، انقلابی روسیه، آن را منتشر کرد. پس از پا‌یان جنگ کر‌یمه حکومت تزار‌ی اعمال سانسور را کاهش داد و کار انتشار و ثبت روزنامه‌ها‌ی جد‌ید را تسهیل بخشید. حکومت، اختیارات و حقوق روزنامه‌ها‌ی خصوصی را افزا‌یش داد و قانون «مقررات موقت درباره مطبوعات» را در سال 1865 به تصو‌یب رساند. پس از به قتل رسیدن تزار در سال 1881 (توسط نهضت نارودنا‌یاولیا)، بار د‌یگر سانسور رواج ‌یافت و سطح کیفی تعداد ز‌یاد‌ی از روزنامه‌ها پا‌یین آمد و در نتیجه ورشکست شدند. اواخر حکومت نیکلای اول (1855-1848) به عهد «ترور از طریق سانسور» و «هفت سال تاریک» شهرت یافت.[۲] پس از انقلاب اکتبر و بدست گرفتن قدرت توسط بلشویک‌ها تمامی چاپخانه‌ها به نفع دولت مصادره شد وچاپ روزنامه‌های به اصطلاح بورژوازی ممنوع شد. لنین دراین باره بیان می‌کند: «ما قبلا گفته بودیم چناچه قدرت را در دست بگیریم نسل روزنامه‌های کاپیتالیسم را که با اصول سوسیالیست در تضاد است را منقرض خواهیم کرد». بر اساس ا‌ین فرمان بیش از 470 روزنامه اپوز‌یسیون شناخته شده و بسته شدند.[۳]

پس از پایان جنگ میهنی اگر چه چاپخانه‌های خصوصی بسیاری تاسیس شدند اما فشار دولت و سانسور به دستور لنین دوچندان افزایش یافت. در این دوره بسیاری از فیلسوفان، ادیبان و فعالان بخش فرهنگی از روسیه تبعید شدند. نوشتن هرگونه مطلب راجع به اردوگاه‌های کار اجباری، حوادث قطارها، گزارش جلسات حزب، اطلاع رسانی راجع به حملات، سخنرانی‌های ضددولتی، شورش‌ها ونارضایتی‌ها در داخل کشور ممنوع شد. متن تئاترها و سخنرانی‌ها در کلوپ‌های روستایی و حتی نوشته روزنامه دیواری‌ها نیز تحت کنترل درآمد. در سال 1925 نیز چاپ هرگونه اطلاعات راجه به خودکشی‌ها وجنون به علت گرسنگی و بیکاری، الودگی غلات توسط حشرات با هدف جلوگیری از شورش ممنوع شد. در سال 1920 برای متمرکز و اصولی کردن کار سانسور سازمانی تحت عنوان «گلاولیت» که مخفف روسی بخش مرکزی نظارت و کنترل انتشارات و ادبیات می‌باشد تاسیس شد. این مرکز از مهم‌ترین مراکز اتحاد جماهیر شوروی به شمار میامد به طوری که تا فروپاشی اتحاد شوروی همچنان پابرجا بود.[۳] در سال 1925 اولین فهرست از داده‌ها و اطلاعات محرمانه‌ای که برای حفظ منافع سیاسی واقتصادی شوروی نمی‌بایست در دسترس عموم قرار بگیرد تهیه و چاپ شد. در ابتدا این فهرست شامل 16 بند و 96 تبصره اما در اواخر سال‌های فروپاشی شوروی این فهرست به 213 پاراگراف رسید که هرکدام شامل 6 الی 12 تبصره بود.[۴] همزمان با اغاز کار بخش رادیوی مرکز سانسور برنامه‌های رادیویی نیز راه اندازی شد. از کارهای این مرکز می‌توان به عدم اجازه پخش برنامه‌های زنده و همچنین سانسور و کنترل متن تمام برنامه‌ها قبل از پخش اشاره کرد.

پس از استالین و با روی کار امدن خروشچف که شخصیت استالین را زیر سوال برد کار بخش سانسور به شدت کاهش یافت و تعدادی روزنامه و مجله نیز منتشر شد. مخازن کتاب‌های مصادره شده نیز باز شد وحدود 30 هزار جلد از آن‌ها به فروش رسید.[۵] همچنین در این دوره کمیته دولتی رادیو و تلویزیون برای بررسی برنامه‌ها و فیلم‌ها تاسیس شد. پس از برکناری خروشچف ور وی کار امدن برژنف سیاست‌های سانسور دوره استالین دوباره به اوج خود رسید وبرنامه‌های تلویزیون مستقیما تحت نظارت برژنف قرار گرفت. در دوره برژنف اگرچه سیاست استالین زدایی متوقف شد اما در عین حال بزرگ‌نمایی شخصیت وی نیز ممنوع شد.[۶] در طول سال‌های اجرای سیاست گلاسنوست که از سال 1986 به اجرا در امد سانسور به شدت کاهش یافت ورفته رفته تا سال 1991 به طور کلی از بین رفت. گورباچف پس از تصویب سیاست گلاسنوست در سخنرانی هجدهم حزب عنوان کرد: «مهم‌ترین چیز برای ما اکنون مسئله گسترش ازادی بیان است. این امر یک مسئله سیاسی است. بدون ازادی بیان دموکراسی، خلاقیت‌های جمعی سیاسی و مشارکت درامور مملکت وجود نداشته و نخواهد داشت».[۷]  این در واقع به معنای امکان صحبت راجع به هر چیز ممنوع در گذشته همانند انتقاد از ارگان‌های دولتی بود. به تدریج در رسانه‌های گروهی صحبت‌هایی از سوءاستفاده‌های کارمندان حزب و دولت، مشکلات اقتصادی و نبود کالای تجاری، پدیده‌های مخرب اجتماعی موجود در شوروی مانند اعتیاد و جرم وجنایت به میان آمد. در 4 سپتامبر 1986 قانون شماره 29 مربوط به وظایف کمیته سانسور یا همان گلاولیت تصویب شد. در این قانون سانسور مسائل مربوط به امنیت ملی و اسرار جنگی و فقط اطلاع‌رسانی به حزب در صورت وجود هرگونه مطلب برعلیه ایدئلوژی شوروی وظیفه این کمیته به شمار می‌آمد.  در سال 1986 هرگونه نویز انداختن و تشویش بر روی ایستگاه‌های رادیویی که قبلا وجود داشت  ممنوع شد. و ایستگاه‌های رادیویی مانند بی بی سی روسی و صدای امریکا ازادانه در روسیه پخش می‌شد.[۸]

در سال 1990 شورای عالی حزب کمونیست قانون انتشارات وهمچنین رسانه‌های همگانی را تصویب کرد که در آن به صراحت آمده بود هیچگونه سانسوری مجاز نمی‌باشد. انبارهای حفاظت مخصوص نیز درهمین سال به کار خود پایان داده و کلیه کتب موجود در آن‌ها به انبارهای عمومی قابل دسترسی عموم منتقل شد. در سال 1991 اولین مجله بدون ایجاد هرگونه سانسور در مطالب ان چاپ شد. اگر چه با فروپاشی شوروی در 25 اکتبر 1991 دولت روسیه فدراتیو که وارث اتحاد شوروی به شمار می‌آمد قانون مربوط به رسانه‌های دسته جمعی را که در آن مانند دوران گورباچف سانسور ممنوع اعلام شد را تصویب کرد، اما دردوران یلتسین وضعیت آزادی رسانه‌های همگانی متفاوت از دیگر دوران گذشته رقم خورد. در زمان یلتسین همان ازادی پر از عیب ونقصی که وجود داشت نیز به طور کامل از بین رفت. البته در این دوره ازبین رفتن ازادی به دلیل سانسور دولتی، فشار دولت یا  وجود ایدئولوژی خاص نبود. در آن زمان مطبوعات یا به صدقه افراد ثروتمند حکومت وابسته بودکه برای مطبوعات تخفیف در مالیات، کمک هزینه خرید کاغذ و حمل ونقل ارزان‌تر را تامین می‌کردند. یا اینکه روزنامه‌ها وکانال‌های تلویزیونی به الیگارشی‌ها فروخته می‌شدند و در خدمت منافع سیاسی آن‌ها به کار گرفته می‌شدند. یکی از روزنامه‌های المانی راجع به زمان یلتسین اینگونه می‌نویسد: «در زمینی که بوریس یلتسین بر روی ان حکومت می‌کند هیچ بهشتی برای خبرنگاران به وجود نیامد». هنگامی که خبرنگاران خودر ا در معرض خطر گرسنگی یافتند تن به سیاست‌های افراد ثروتمند دادند. در روزنامه‌های مسکو تنها خطوط سیاه وسفیدی چاپ می‌شد که شامل نام سیاست‌مدران بود. بر اساس انکه چه کسی از آن روزنامه حمایت می‌کند راجع به سیاستمداران مطالب خوب یا بد به چاپ می‌رسید.[۹]

در دوره جدید و به ویژه سال‌های 2000 تا 2013، حکومت روسیه کنترل سیاسی جدی روی رسانه‌های گروهی دارد، اما این موضوع برای تحمیل یک ایدئولوژی سیاسی بر جامعه نیست بلکه برای جلوگیری از تحرکات مخالفان و رشد آن‌هاست. کنترل رسانه در جهت گیری‌های آن‌ها در مورد مسائل مهم است و برنامه‌های تلویزیون مرکزی یک نگرش از جهان را ارائه می‌دهد که منطبق بر مواضع ویسندگان موافق امتیاز دسترسی به حکومت را دارند و نویسندگان و سردبیران مستقل تحت فشارند. بسیاری از رسانه وابسته به شرکت‌های بزرگ تجاری مانند گازپروم و لوک اویل هستند و لوک اویل سازمانی به نام «خدمات خبری روسیه» دارد که محتوای خبری برای ایستگاه‌های رادیویی کشور را تهیه می‌کند. در سال 2007، مدیر جدید این شرکت به کارکنان تاکید کرد که حداقل محتوای 50 درصد خبرها باید مثبت باشد. کرملین دستورات مستقیمی را به سردبیران می‌دهد و ولادیسلاو سوروکوف مشاور رئیس جمهور در امور راهبردی سیاسی هر هفته با سردبیران سازمان‌های بزرگ رسانه‌ای دیدار می‌کند تا رهنمود‌های لازم را به آن‌ها بدهد. طبق برخی گزارشات، کرملین لیستی از رهبران مخالف را نشان می‌دهد تا خبرهایشان پوشش داده نشود. کاسپاروف قهرمان جهانی شطرنج و نمتسوف مخالف سرشناس در این لیست جای دارند. رسانه‌ها نصیحت می‌شوند که چگونه حوادث و تحولات خاص را پوشش دهند. در جریان بحران مالی جهانی سال 2008، وقتی که بازارهای مالی روسیه نیز دچار مشکل شد و تجارت متوقف شد، شبکه‌های خبری تلویزیونی صرفا از بازتاب بحران اقتصادی جهان در روسیه خبر می‌دادند و واقعیت موضوع را پنهان می‌کردند. رسانه‌های منطقه‌ای داخلی نیز تحت فشارهای بیشتری هستند.[۱۰]

از این بررسی می‌توان دریافت که در روسیه پساشوروی فضای جدیدی برای فعالیت رسانه‌ای به وجود آمده است. تا سال 2011، 35500 روزنامه ثبت شده در این کشور فعال بودند. بسیاری از روزنامه‌های مشهور در دوران شوروی توانستند تحولات دوران پس از شوروی را پشت سر بگذارند و امروزه نیز مشهور باشند. از این میان می‌توان به کومسو مولسکایاپراوا، ایزوستیاف تراد و موسکوفسیکیا کومسومولت اشاره کرد. همه آن‌ها سیاست‌های مطبوعاتی خود را تغییر داده‌اند. مشکل بتوان شهرت و تیراژ این روزنامه‌ها را به دست آورد. به نظر می‌رسد کومسومولسکایاپراوا، بیش‌ترین تیراژ در روسیه و کشورهای مستقل مشترک المنافع را دارد. راسیسکایا گازیتا نام بولتن روزانه دولت روسیه و تیراژ آن 432000 نسخه است.  مسکوتایمز، روزنامه انگلیسی زبانی است که از سال 1992 در این کشور منتشر می‌شود. دیگر رسانه‌های چاپی انگلیسی زبان عبارتند از: راشین نیوزویک و مسکونیوز. نوایا گازتا مشهورترین روزنامه ملی روسیه است که آشکارا به انتقاد از دولت‌مردان این کشور می‌پردازد. این روزنامه دوبار در هفته منتشر می‌شود و تیراژ آن 535000 نسخه است.  براساس اطلاعات منتشر شده از سوی آژانس فدرال روسیه در مورد مطبوعات و رسانه‌های جمعی، درآمد حاصلِ از فروش نشریات در این کشور در سال 2007، بالغ بر 72/64 میلیارد روبل (1/66 میلیارد یورو) و در آمد حاصل از تبلیغات، 52 میلیارد روبل (1/2 میلیارد یورو) بوده است.[۱۱] سه قانون اصلی بر حوزه رسانه‌های روسیه نظارت می‌کنند. قانون مربوط به رسانه‌های جمعی که در سال 1991 به تصویب رسید؛ قانون مربوط به ارتباطات (2003) و قانون مربوط به اطلاع رسانی، فناوری اطلاعات و حفاظت اطلاعات (2006). قانون رسانه‌های جمعی به طور مرتب تغییر کرده یا به روزرسانی شده و آخرین تغییرات این قانون نیز در سال جاری صورت گرفته است. برخی قوانین فدرال، ویژه فعالیت‌های رسانه‌ای هستند. برای مثال، دو قانون وجود دارد که در خصوص پوشش خبری سران دولتی و احزاب سیاسی است. علاوه بر آن، قوانین انتخابات و امنیت ملی نیز در پوشش رسانه‌ای و فعالیت روزنامه نگاری دخیل هستند. ضمن اینکه بخشنامه‌های صادره از سوی رئیس جمهور و حکومت بر فعالیت‌های رسانه‌ای تأثیر می‌گذارند. اغلب تغییرات اخیر در قانون مربوط به رسانه‌های جمعی، تبلیغات بسیار رادیکال، تروریسم، خشونت و پورنوگرافی را در مطبوعات محدود می‌کند. محدودیت‌های خاصی نیز در خصوص پوشش رسانه‌ای عملیات ضد تروریستی اعمال می‌شود[۱۲][۱۳].

نیز نگاه کنید به

رسانه‌ها و وسائل ارتباط جمعی روسیه؛ رسانه های چین

کتابشناسی

  1. اسدی، اسراء (۱۳۸۹). رسانه‌های روسیه در دهه ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰. کارشناسی ارشددانشکده مطالعات‌جهان، ص132.
  2. بلوم (2002). ص202-211.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ژیرکوف (2001). ص358.
  4. بابکوف (2001).
  5. بابکوف (2001). ص2.
  6. اسدی، اسراء (۱۳۸۹). رسانه‌های روسیه در دهه ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰. کارشناسی ارشددانشکده مطالعات‌جهان.
  7. مرتضوی ص15.
  8. اسدی، اسراء (۱۳۸۹). رسانه‌های روسیه در دهه ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰. کارشناسی ارشددانشکده مطالعات‌جهان، ص138.
  9. تیموشنکو (2008). ص166.
  10. Remington, Thomas (2012). Politics in Russia, Boston, Longman 138-139.
  11. حسینی، سید محمد (1391). رسانه های دیداری و شنیداری روسیه. تهران: مرکز امور بین الملل سازمان صدا و سیمای ج.ا.ایران، ص29-30.
  12. حسینی، سید محمد (1391). رسانه های دیداری و شنیداری روسیه. تهران: مرکز امور بین الملل سازمان صدا و سیمای ج.ا.ایران، ص43.
  13. کرمی، جهانگیر (1392). جامعه و فرهنگ روسیه. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، جلد دوم، ص645-674.