مشکلات مسلمانان در کانادا: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
(صفحه‌ای تازه حاوی « '''1. چالش با محيط فرهنگي تازه''' كانادا براي مهاجران تازه وارد چالش تازه‌اي است. اين چالش نسبت به درجه تطبيق‌پذيري مهاجران شدت و ضعف دارد. البته تشابهات ظاهري، لباس، خلق و خو، زبان، ‌ذائقه غذايي و آداب و رسوم ‌از مشكلات ناشي از انطباق با محيط...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
=== '''چالش با محیط فرهنگی تازه''' ===
[[کانادا]] برای مهاجران تازه وارد چالش تازه‌ای است. این چالش نسبت به درجه تطبیق‌پذیری مهاجران شدت و ضعف دارد. البته تشابهات ظاهری، لباس، خلق و خو، زبان، ‌ذائقه غذایی و آداب و رسوم ‌از مشکلات ناشی از انطباق با محیط می‌کاهد. برای مثال، آنان که از حاشیه اروپا به این کشور آمده‌اند، راحت‌تر با محیط تازه به سازگاری می‌رسند. برای دیگران این مشکلات، به نسبت درجه تفاوت‌های فرهنگی‌شان با محیط تازه، ‌افزایش و یا کاهش می‌یابد. در هر حال، عوامل متعددی بر انطباق و سازگاری فرهنگی تأثیر می‌گذارد که از آن میان می‌توان به روحیات فرد مهاجر و ملیت او و نیز حال و هوای جایی اشاره کرد که به آن وارد می‌شود.


به طور کلی، سازگاری مهاجران مسلمان با شرایط محیطی و فرهنگی کانادا قدری دشوار و تدریجی است. چالش مسلمانان با فرهنگ کشور میزبان سه وجه دارد: ‌نخست آنکه زبان، فرهنگ و مذهب مهاجران با این مقولات در کشور میزبان کوچک‌ترین مشابهتی ندارد. آنان برای بقاء باید زبان تازه را بیاموزند، ‌تغییرات متعددی را متحمل گردند، و شیوه‌های کهنه زندگی را با شیوه‌های تازه پیوند بزنند. این امور اندکی مشکل می‌نماید. دوم آنکه سیاست‌های دولت در زمینه پذیرش مهاجران همواره فراز و نشیب داشته است. پس از جنگ جهانی دوم، ‌آنگاه که سیل مهاجران از آسیا و جنوب شرق اروپا به این کشور روان شد،‌ نگرانی در دولت این کشور به وجود آمد که ممکن است افزایش رقم مهاجران آثار سویی برای میراث انگلوساکسون این کشور به ارمغان آورد. اخیراً‌، نخست وزیر کانادا گفت که مهاجران چهره اجتماعی این کشور را دگرگون ساخته‌اند و متعاقب این گفته در قوانین مهاجرت سختگیری‌های بیشتری اعمال گردید. امروزه قوانین مهاجرت کانادا تبعیض را روا نمی‌دارد،  اما در عمل برخورد با مسلمانان چندان هم خالی از تبعیض نیست. برای مثال، طبق بررسی‌های مک درمید و پرت (Mcdiarmid and Perth) در کتاب «تعصب در قلمرو تعلیم و تعلم»، که در مؤسسه مطالعات آموزش و پرورش تورنتو به چاپ رسیده است،‌ هنگامی که در کتاب‌های درسی از مسلمانان سخنی به میان می‌آید برای آنان صفاتی مانند:‌ بزرگ، وفادار، صبور، متحجر و بی‌ایمان (نسبت به مسیحیت) به کار رفته است. در عوض هنگامی که از شخصیت‌های مسیحی گفتگو می‌شود، از آنان با صفاتی مانند: وفادار، ‌شهید،‌ بزرگ،‌ مشهور و غیور یاد شده است. آیا این از آن رو نیست که آموزش و پرورش و تدوین کتب درسی در این کشور در دست مسیحیان است؛ در گفتگو از یهودیان نیز صفاتی همچون: بزرگ،‌ با‌ایمان،‌ عادل، بصیر و نابغه استفاده شده است. هنگام گفتگو از مهاجران این کلمات بسیار به گوش می‌خورد:‌ پرتلاش،‌ غنی ساختن کانادا،‌ مهارت، معضل، کمک و مساعدت. درباره سیاهان نیز از کلمات بدویت،‌ با محبت، پرحرارت و خرافاتی استفاده می‌شود.


'''1. چالش با محيط فرهنگي تازه'''
مک درمید در نتیجه‌گیری کتاب مذکور می‌گوید:‌ «تعصب هنوز در کتاب‌های درسی کانادا خود را نشان می‌دهد. متعصب بودن به ظاهر ممدوح نیست، اما به ظرافت به کتب درسی راه یافته است. گرچه دیگر به مهاجران «بیچاره» نمی‌گویند، ‌اما به کار بردن مدام کلماتی مانند «معضل» و یا «گروه زنبوران» تأثیر تخریبی کمتری برجای نمی‌گذارد، این امر مصداق بارز تبعیض در زبان گفتگوست».


كانادا براي مهاجران تازه وارد چالش تازه‌اي است. اين چالش نسبت به درجه تطبيق‌پذيري مهاجران شدت و ضعف دارد. البته تشابهات ظاهري، لباس، خلق و خو، زبان، ‌ذائقه غذايي و آداب و رسوم ‌از مشكلات ناشي از انطباق با محيط مي‌كاهد. براي مثال، آنان كه از حاشيه اروپا به اين كشور آمده‌اند، راحت‌تر با محيط تازه به سازگاري مي‌رسند. براي ديگران اين مشكلات، به نسبت درجه تفاوت‌هاي فرهنگي‌شان با محيط تازه، ‌افزايش و يا كاهش مي‌يابد. در هر حال، عوامل متعددي بر انطباق و سازگاري فرهنگي تأثير مي‌گذارد كه از آن ميان مي‌توان به روحيات فرد مهاجر و مليت او و نيز حال و هواي جايي اشاره كرد كه به آن وارد مي‌شود.
ال.م. کنی (L.M. Kenny) در کتاب «خاورمیانه در کتاب‌های درسی علوم اجتماعی»، که انتشارات دانشگاه مدینا (Medina) آن را  منتشر کرده است،‌ تایید می‌کند که در متون علوم اجتماعی در مدارس انتاریو بی‌انصافی نسبت به مسلمانان  یافت می‌شود. این متون هنگام مواجهه با مسلمانان و اسلام دچار خطای فاحش می‌شوند. در یکی از کتاب‌های درسی (به نقل از کنی) مؤلف می‌گوید که «اسلام در میان اعراب بدوی تولد یافت. این بدویان سواد و دانش نداشتند و بر روی شترها ایام می‌گذراندند». بعضی از معلمان مدارس انتاریو نیز این کلیشه‌ها را تکرار می‌کنند. در متونی که «کلیسای متدیست کانادا» و «کلیسای متحد کانادا» در مدارس روز یکشنبه‌ها و بعضاً‌ برای مهاجران تدریس می‌کند نیز می‌توان رد پای این نگاه جانبدارانه را پیدا کرد. این نوع نگاه بیشتر بر وجه افتراق اسلام و مسیحیت تکیه دارد تا بر جنبه‌های وفاق. تبلیغات سوء رسانه‌ها درباره انقلاب اسلامی ایران در ایجاد بدبینی نسبت به اسلام بی‌تأثیر نبوده است. این بدبینی گاهی در مطبوعات منعکس می‌گردد و روزنامه‌ها به آن دامن می‌زنند. این القای بدبینی را مسلمانان کاملاً‌ احساس می‌کنند. البته واکنش مسلمانان به این گونه القائات متفاوت است. بعضی‌ها موضوع اهانت‌آمیز را می‌بینند و آن را نادیده می‌گیرند؛‌ برخی‌ها نیز واکنش نشان می‌دهند و بر حضور فرهنگی خویش تأکید می‌نهند؛‌ برخی‌ دیگر نیز در فرهنگ کشور میزبان چنان جذب شده‌اند که نه موضوع را می‌بینند و نه واکنشی نشان می‌دهند.


به طور كلي، سازگاري مهاجران مسلمان با شرايط محيطي و فرهنگي كانادا قدري دشوار و تدريجي است. چالش مسلمانان با فرهنگ كشور ميزبان سه وجه دارد: ‌نخست آنكه زبان، فرهنگ و مذهب مهاجران با اين مقولات در كشور ميزبان كوچك‌ترين مشابهتي ندارد. آنان براي بقاء بايد زبان تازه را بياموزند، ‌تغييرات متعددي را متحمل گردند، و شيوه‌هاي كهنه زندگي را با شيوه‌هاي تازه پيوند بزنند. اين امور اندكي مشكل مي‌نمايد. دوم آنكه سياست‌هاي دولت در زمينه پذيرش مهاجران همواره فراز و نشيب داشته است. پس از جنگ جهاني دوم، ‌آنگاه كه سيل مهاجران از آسيا و جنوب شرق اروپا به اين كشور روان شد،‌ نگراني در دولت اين كشور به وجود آمد كه ممكن است افزايش رقم مهاجران آثار سويي براي ميراث انگلوساكسون اين كشور به ارمغان آورد. اخيراً‌، نخست وزير كانادا گفت كه مهاجران چهره اجتماعي اين كشور را دگرگون ساخته‌اند و متعاقب اين گفته در قوانين مهاجرت سختگيري‌هاي بيشتري اعمال گرديد. امروزه قوانين مهاجرت كانادا تبعيض را روا نمي‌دارد،  اما در عمل برخورد با مسلمانان چندان هم خالي از تبعيض نيست. براي مثال، طبق بررسي‌هاي مك درميد و پرت<sup>[1]</sup> در كتاب «تعصب در قلمرو تعليم و تعلم»، كه در مؤسسه مطالعات آموزش و پرورش تورنتو به چاپ رسيده است،‌ هنگامي كه در كتاب‌هاي درسي از مسلمانان سخنی به ميان مي‌آيد براي آنان صفاتي مانند:بزرگ، وفادار، صبور، متحجر و بي‌ايمان (نسبت به مسيحيت) به كار رفته است. در عوض هنگامي كه از شخصيت‌هاي مسيحي گفتگو مي‌شود، از آنان با صفاتي مانند: وفادار، ‌شهيد،‌ بزرگ،‌ مشهور و غيور ياد شده است. آيا اين از آن رو نيست كه آموزش و پرورش و تدوين كتب درسي در اين كشور در دست مسيحيان است؛ در گفتگو از يهوديان نيز صفاتي همچون: بزرگ،‌ با‌ايمان،‌ عادل، بصير و نابغه استفاده شده است. هنگام گفتگو از مهاجران اين كلمات بسيار به گوش مي‌خورد:‌ پرتلاش،‌ غني ساختن كانادا،‌ مهارت، معضل، كمك و مساعدت. درباره سياهان نيز از كلمات بدويت،‌ با محبت، پرحرارت و خرافاتي استفاده مي‌شود.
سومین چالش سخت مسلمانان با فرهنگ جامعه میزبان، شکاف بین نسل مهاجر و فرزندان آنان است که در کانادا متولد شده‌اند. به تعبیری، مهاجران مسلمان صاحب فرزندان خود که در کانادا متولد شده‌اند، نیستند. این بچه‌ها در متن فرهنگ و نهادهای کانادایی متولد شده‌اند،‌ رشد کرده‌اند و آموزش دیده‌اند. شواهد نشان می‌دهد که این بچه‌ها در مقایسه با پدران و مادران خود، از قابلیت‌های فرهنگ‌پذیری بسیار بالایی برخوردار هستند و به راحتی در شیوه سلوک و زندگی این کشور جذب می‌شوند. کار فرهنگی با این بچه‌ها و یادآوری ویژگی‌های بارز فرهنگ و تمدن ملی و اسلامی خودی،‌ وظیفه‌ای سترگ و کاری بسیار مشکل – اما امکان پذیر- است. در این جا باید یادآور شویم که در جامعه ایرانیان مقیم (و در سطحی وسیع‌تر در جامعه مسلمانان کانادا)به‌رغم داشتن تعداد قابل توجه (بیش از یک میلیون نفر)،‌ هنوز چهره‌ای فرهنگی و رهبری پرجاذبه، ‌آگاه،  کاردان و اسلام‌شناس (حتی در حد متوسط) رشد نکرده است و پیکره این جامعه از فقدان چنین شخصیت و یا شخصیت‌هایی به شدت رنجور است. پدران و مادران احساس می‌کنند که دیگر کنترلی بر روی فرزندان خود ندارند و جریان زلال معنویت اخلاف‌شان جایی در شنزار نسیان فرهنگی فرزندان‌شان فرو خواهد نشست و ناپدید خواهد شد.<ref>Statistics Canada, (2011), "Population data 2011 Census", Retrieved 2012-05-16.</ref><ref>لاریجانی، فاضل(1395). جامعه و فرهنگ کانادا. تهران : موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی</ref>


مك درميد در نتيجه‌گيري كتاب مذكور مي‌گويد:‌ «تعصب هنوز در كتاب‌هاي درسي كانادا خود را نشان مي‌دهد. متعصب بودن به ظاهر ممدوح نيست، اما به ظرافت به كتب درسي راه يافته است. گرچه ديگر به مهاجران «بيچاره» نمي‌گويند، ‌اما به كار بردن مدام كلماتي مانند «معضل» و يا «گروه زنبوران» تأثير تخريبي كمتري برجاي نمي‌گذارد، اين امر مصداق بارز تبعيض در زبان گفتگوست».
== نیز نگاه کنید به ==


ال.م. كني<sup>[2]</sup> در كتاب «خاورميانه در كتاب‌هاي درسي علوم اجتماعي»، كه انتشارات دانشگاه مدينا<sup>[3]</sup> آن را  منتشر کرده است،‌ تاييد مي‌كند که در متون علوم اجتماعي در مدارس انتاريو بي‌انصافي نسبت به مسلمانان  يافت مي‌شود. اين متون هنگام مواجهه با مسلمانان و اسلام دچار خطاي فاحش مي‌شوند. در يكي از كتاب‌هاي درسي (به نقل از كني) مؤلف مي‌گويد كه «اسلام در ميان اعراب بدوي تولد يافت. اين بدويان سواد و دانش نداشتند و بر روي شترها ايام مي‌گذراندند». بعضي از معلمان مدارس انتاريو نيز اين كليشه‌ها را تكرار مي‌كنند. در متوني كه «كليساي متديست كانادا» و «كليساي متحد كانادا» در مدارس روز يكشنبه‌ها و بعضاً‌ براي مهاجران تدريس مي‌کند نيز مي‌توان رد پاي اين نگاه جانبدارانه را پيدا كرد. اين نوع نگاه بيشتر بر وجه افتراق اسلام و مسيحيت تكيه دارد تا بر جنبه‌هاي وفاق. تبليغات سوء رسانه‌ها درباره انقلاب اسلامي ايران در ايجاد بدبيني نسبت به اسلام بي‌تأثير نبوده است. اين بدبيني گاهي در مطبوعات منعكس مي‌گردد و روزنامه‌ها به آن دامن می‌زنند. اين القاي بدبيني را مسلمانان كاملاً‌ احساس مي‌كنند. البته واكنش مسلمانان به اين گونه القائات متفاوت است. بعضي‌ها موضوع اهانت‌آميز را مي‌بينند و آن را ناديده مي‌گيرند؛‌ برخي‌ها نیز واكنش نشان مي‌دهند و بر حضور فرهنگي خويش تأكيد مي‌نهند؛‌ برخي‌ ديگر نيز در فرهنگ كشور ميزبان چنان جذب شده‌اند كه نه موضوع را مي‌بينند و نه واكنشي نشان مي‌دهند.
* [[ادیان در کانادا]]
* [[اسلام و مسلمانان کانادا]]


سومين چالش سخت مسلمانان با فرهنگ جامعه ميزبان، شكاف بين نسل مهاجر و فرزندان آنان است كه در كانادا متولد شده‌اند. به تعبيري، مهاجران مسلمان صاحب فرزندان خود كه در كانادا متولد شده‌اند، نيستند. اين بچه‌ها در متن فرهنگ و نهادهاي كانادايي متولد شده‌اند،‌ رشد کرده‌اند و آموزش دیده‌اند. شواهد نشان مي‌دهد كه اين بچه‌ها در مقايسه با پدران و مادران خود، از قابليت‌هاي فرهنگ‌پذيري بسيار بالايي برخوردار هستند و به راحتي در شيوه سلوك و زندگي اين كشور جذب مي‌شوند. كار فرهنگي با اين بچه‌ها و يادآوري ويژگي‌هاي بارز فرهنگ و تمدن ملي و اسلامي خودي،‌ وظيفه‌اي سترگ و كاري بسيار مشكل – اما امکان پذیر- است. در اين جا بايد يادآور شویم كه در جامعه ايرانيان مقيم (و در سطحي وسيع‌تر در جامعه مسلمانان كانادا)‌ به‌رغم داشتن تعداد قابل توجه (بیش از يك ميليون نفر)،‌ هنوز چهره‌اي فرهنگي و رهبري پرجاذبه، ‌آگاه،  كاردان و اسلام‌شناس (حتي در حد متوسط) رشد نكرده است و پيكره اين جامعه از فقدان چنين شخصيت و يا شخصيت‌هايي به شدت رنجور است. پدران و مادران احساس مي‌كنند كه ديگر كنترلي بر روي فرزندان خود ندارند و جريان زلال معنويت اخلاف‌شان جايي در شنزار نسيان فرهنگي فرزندان‌شان فرو خواهد نشست و ناپديد خواهد شد]12[. 
== کتابشناسی ==
 
----[1].Mcdiarmid and Perth
 
[2]. L.M. Kenny
 
[3]. Medina

نسخهٔ ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۸:۰۳

چالش با محیط فرهنگی تازه

کانادا برای مهاجران تازه وارد چالش تازه‌ای است. این چالش نسبت به درجه تطبیق‌پذیری مهاجران شدت و ضعف دارد. البته تشابهات ظاهری، لباس، خلق و خو، زبان، ‌ذائقه غذایی و آداب و رسوم ‌از مشکلات ناشی از انطباق با محیط می‌کاهد. برای مثال، آنان که از حاشیه اروپا به این کشور آمده‌اند، راحت‌تر با محیط تازه به سازگاری می‌رسند. برای دیگران این مشکلات، به نسبت درجه تفاوت‌های فرهنگی‌شان با محیط تازه، ‌افزایش و یا کاهش می‌یابد. در هر حال، عوامل متعددی بر انطباق و سازگاری فرهنگی تأثیر می‌گذارد که از آن میان می‌توان به روحیات فرد مهاجر و ملیت او و نیز حال و هوای جایی اشاره کرد که به آن وارد می‌شود.

به طور کلی، سازگاری مهاجران مسلمان با شرایط محیطی و فرهنگی کانادا قدری دشوار و تدریجی است. چالش مسلمانان با فرهنگ کشور میزبان سه وجه دارد: ‌نخست آنکه زبان، فرهنگ و مذهب مهاجران با این مقولات در کشور میزبان کوچک‌ترین مشابهتی ندارد. آنان برای بقاء باید زبان تازه را بیاموزند، ‌تغییرات متعددی را متحمل گردند، و شیوه‌های کهنه زندگی را با شیوه‌های تازه پیوند بزنند. این امور اندکی مشکل می‌نماید. دوم آنکه سیاست‌های دولت در زمینه پذیرش مهاجران همواره فراز و نشیب داشته است. پس از جنگ جهانی دوم، ‌آنگاه که سیل مهاجران از آسیا و جنوب شرق اروپا به این کشور روان شد،‌ نگرانی در دولت این کشور به وجود آمد که ممکن است افزایش رقم مهاجران آثار سویی برای میراث انگلوساکسون این کشور به ارمغان آورد. اخیراً‌، نخست وزیر کانادا گفت که مهاجران چهره اجتماعی این کشور را دگرگون ساخته‌اند و متعاقب این گفته در قوانین مهاجرت سختگیری‌های بیشتری اعمال گردید. امروزه قوانین مهاجرت کانادا تبعیض را روا نمی‌دارد،  اما در عمل برخورد با مسلمانان چندان هم خالی از تبعیض نیست. برای مثال، طبق بررسی‌های مک درمید و پرت (Mcdiarmid and Perth) در کتاب «تعصب در قلمرو تعلیم و تعلم»، که در مؤسسه مطالعات آموزش و پرورش تورنتو به چاپ رسیده است،‌ هنگامی که در کتاب‌های درسی از مسلمانان سخنی به میان می‌آید برای آنان صفاتی مانند:‌ بزرگ، وفادار، صبور، متحجر و بی‌ایمان (نسبت به مسیحیت) به کار رفته است. در عوض هنگامی که از شخصیت‌های مسیحی گفتگو می‌شود، از آنان با صفاتی مانند: وفادار، ‌شهید،‌ بزرگ،‌ مشهور و غیور یاد شده است. آیا این از آن رو نیست که آموزش و پرورش و تدوین کتب درسی در این کشور در دست مسیحیان است؛ در گفتگو از یهودیان نیز صفاتی همچون: بزرگ،‌ با‌ایمان،‌ عادل، بصیر و نابغه استفاده شده است. هنگام گفتگو از مهاجران این کلمات بسیار به گوش می‌خورد:‌ پرتلاش،‌ غنی ساختن کانادا،‌ مهارت، معضل، کمک و مساعدت. درباره سیاهان نیز از کلمات بدویت،‌ با محبت، پرحرارت و خرافاتی استفاده می‌شود.

مک درمید در نتیجه‌گیری کتاب مذکور می‌گوید:‌ «تعصب هنوز در کتاب‌های درسی کانادا خود را نشان می‌دهد. متعصب بودن به ظاهر ممدوح نیست، اما به ظرافت به کتب درسی راه یافته است. گرچه دیگر به مهاجران «بیچاره» نمی‌گویند، ‌اما به کار بردن مدام کلماتی مانند «معضل» و یا «گروه زنبوران» تأثیر تخریبی کمتری برجای نمی‌گذارد، این امر مصداق بارز تبعیض در زبان گفتگوست».

ال.م. کنی (L.M. Kenny) در کتاب «خاورمیانه در کتاب‌های درسی علوم اجتماعی»، که انتشارات دانشگاه مدینا (Medina) آن را  منتشر کرده است،‌ تایید می‌کند که در متون علوم اجتماعی در مدارس انتاریو بی‌انصافی نسبت به مسلمانان  یافت می‌شود. این متون هنگام مواجهه با مسلمانان و اسلام دچار خطای فاحش می‌شوند. در یکی از کتاب‌های درسی (به نقل از کنی) مؤلف می‌گوید که «اسلام در میان اعراب بدوی تولد یافت. این بدویان سواد و دانش نداشتند و بر روی شترها ایام می‌گذراندند». بعضی از معلمان مدارس انتاریو نیز این کلیشه‌ها را تکرار می‌کنند. در متونی که «کلیسای متدیست کانادا» و «کلیسای متحد کانادا» در مدارس روز یکشنبه‌ها و بعضاً‌ برای مهاجران تدریس می‌کند نیز می‌توان رد پای این نگاه جانبدارانه را پیدا کرد. این نوع نگاه بیشتر بر وجه افتراق اسلام و مسیحیت تکیه دارد تا بر جنبه‌های وفاق. تبلیغات سوء رسانه‌ها درباره انقلاب اسلامی ایران در ایجاد بدبینی نسبت به اسلام بی‌تأثیر نبوده است. این بدبینی گاهی در مطبوعات منعکس می‌گردد و روزنامه‌ها به آن دامن می‌زنند. این القای بدبینی را مسلمانان کاملاً‌ احساس می‌کنند. البته واکنش مسلمانان به این گونه القائات متفاوت است. بعضی‌ها موضوع اهانت‌آمیز را می‌بینند و آن را نادیده می‌گیرند؛‌ برخی‌ها نیز واکنش نشان می‌دهند و بر حضور فرهنگی خویش تأکید می‌نهند؛‌ برخی‌ دیگر نیز در فرهنگ کشور میزبان چنان جذب شده‌اند که نه موضوع را می‌بینند و نه واکنشی نشان می‌دهند.

سومین چالش سخت مسلمانان با فرهنگ جامعه میزبان، شکاف بین نسل مهاجر و فرزندان آنان است که در کانادا متولد شده‌اند. به تعبیری، مهاجران مسلمان صاحب فرزندان خود که در کانادا متولد شده‌اند، نیستند. این بچه‌ها در متن فرهنگ و نهادهای کانادایی متولد شده‌اند،‌ رشد کرده‌اند و آموزش دیده‌اند. شواهد نشان می‌دهد که این بچه‌ها در مقایسه با پدران و مادران خود، از قابلیت‌های فرهنگ‌پذیری بسیار بالایی برخوردار هستند و به راحتی در شیوه سلوک و زندگی این کشور جذب می‌شوند. کار فرهنگی با این بچه‌ها و یادآوری ویژگی‌های بارز فرهنگ و تمدن ملی و اسلامی خودی،‌ وظیفه‌ای سترگ و کاری بسیار مشکل – اما امکان پذیر- است. در این جا باید یادآور شویم که در جامعه ایرانیان مقیم (و در سطحی وسیع‌تر در جامعه مسلمانان کانادا)‌ به‌رغم داشتن تعداد قابل توجه (بیش از یک میلیون نفر)،‌ هنوز چهره‌ای فرهنگی و رهبری پرجاذبه، ‌آگاه،  کاردان و اسلام‌شناس (حتی در حد متوسط) رشد نکرده است و پیکره این جامعه از فقدان چنین شخصیت و یا شخصیت‌هایی به شدت رنجور است. پدران و مادران احساس می‌کنند که دیگر کنترلی بر روی فرزندان خود ندارند و جریان زلال معنویت اخلاف‌شان جایی در شنزار نسیان فرهنگی فرزندان‌شان فرو خواهد نشست و ناپدید خواهد شد.[۱][۲]

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. Statistics Canada, (2011), "Population data 2011 Census", Retrieved 2012-05-16.
  2. لاریجانی، فاضل(1395). جامعه و فرهنگ کانادا. تهران : موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی