دستگیری حبیبالله کلکانی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «محمدنادر خان پس از تسلط بر کابل و حکومت، قبل از هر چیز کوشید کار حبیبالله کلکانی را تمامکند تا او در شمال کابل قادر به ادامه فعالیت نباشد. حبیبالله پس از خروج از کابل، قصد مقابله و جنگ با محمدنادر خان را نداشت؛ ولی نظر محمدنادر خان نابودی ک...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
محمدنادر خان پس از تسلط بر [[کابل]] و حکومت، قبل از هر چیز کوشید کار [[حبیبالله کلکانی]] را تمامکند تا او در شمال کابل قادر به ادامه فعالیت نباشد. حبیبالله پس از خروج از کابل، قصد مقابله و جنگ با محمدنادر خان را نداشت؛ ولی نظر محمدنادر خان نابودی کامل حبیبالله و همدستانش بود. او حبیبالله را به ترک مخاصمه دعوت کرد و وعده داد که جرائم گذشته او و همراهانش را عفو کند. محمدنادر خان هیئتی را نزد [[حبیبالله خان]] فرستاد و حتی برادر خود شاه محمود خان را برای اطمینان دادن به حبیبالله به کوهستان فرستاد و معروف است که در حاشیه قرآن قسم یاد کرد و تعهد کتبی داد که بر جان و مال حبیبالله و همراهانش تعرض نخواهد کرد و آنان را عفو میکند و این قسمنامه را نزد حبیبالله فرستاد. حبیبالله نیز به قول و قسم محمدنادر خان اطمینان کرد و با عدهای از یاران خود به کابل آمد و تسلیم شد. آنها چند روزی مهمان بودند و پس از آنکه پادشاهی محمدنادرخان اعلام شد، به زندان افکنده شدند و سپس به بهانه اینکه قبایل جنوبی وزیری | محمدنادر خان پس از تسلط بر [[کابل]] و حکومت، قبل از هر چیز کوشید کار [[حبیبالله کلکانی]] را تمامکند تا او در شمال کابل قادر به ادامه فعالیت نباشد. حبیبالله پس از خروج از کابل، قصد مقابله و جنگ با محمدنادر خان را نداشت؛ ولی نظر محمدنادر خان نابودی کامل حبیبالله و همدستانش بود. او حبیبالله را به ترک مخاصمه دعوت کرد و وعده داد که جرائم گذشته او و همراهانش را عفو کند. محمدنادر خان هیئتی را نزد [[حبیبالله خان]] فرستاد و حتی برادر خود شاه محمود خان را برای اطمینان دادن به حبیبالله به کوهستان فرستاد و معروف است که در حاشیه قرآن قسم یاد کرد و تعهد کتبی داد که بر جان و مال حبیبالله و همراهانش تعرض نخواهد کرد و آنان را عفو میکند و این قسمنامه را نزد حبیبالله فرستاد. حبیبالله نیز به قول و قسم محمدنادر خان اطمینان کرد و با عدهای از یاران خود به کابل آمد و تسلیم شد. آنها چند روزی مهمان بودند و پس از آنکه پادشاهی محمدنادرخان اعلام شد، به زندان افکنده شدند و سپس به بهانه اینکه قبایل جنوبی وزیری خواهان مجازات حبیبالله و یارانش شده، حبیبالله و همکارانش را به آنها تسلیم کردند. حبیبالله کلکانی و همکارانش که ۱۷ نفر بودند در اول نوامبر ۱۹۲۹ اعدام شدند و سپس نیروهای محمدنادر خان به منطقه شمالی حمله کردند و سایر همدستان حبیبالله هم دستگیر و زندانی یا اعدام شدند. | ||
[[محمد نادرشاه|محمدنادرشاه]] پس از احراز سلطنت، برادرش محمدهاشمخان را به نخستوزیری برگزید و مأمور تشکیل کابینه کرد.کابینهای هم که تشکیل شد در درجه اول یک حلقه فامیلی بود و اقوام و بستگان درجهیک محمدنادر شاه در آن حضور داشتند؛ برای مثال، هاشمخان نخستوزیر بود و سایر برادرانش پستهای حساس و مهم را در اختیار داشتند، در درجه دوم یک حلقه طایفهای بود و افراد طراز اول خانواده آل یحیی و سپس بارکزاییها در آن جمع بودند. | |||
محمدنادر شاه نه با اصلاحات شتابزده [[امانالله خان]] و نه با تندرویهای ضد اصلاحات [[حبیبالله کلکانی]] موافق بود و کوشید رفتار جدیدی در پیشگیرد. او گرایشهای آزادیخواهانه را متوقف و سرکوب ساخت، اغلب برنامههای اصلاحیگذشته را معلق کرد، قانون اساسی جدیدی تدوین کرد و کوشید سروسامانی به اوضاع کشور بدهد.<ref>علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ [[افغانستان]]. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 576-577.</ref> | |||
== کتابشناسی == | |||
نسخهٔ ۲ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۰۰
محمدنادر خان پس از تسلط بر کابل و حکومت، قبل از هر چیز کوشید کار حبیبالله کلکانی را تمامکند تا او در شمال کابل قادر به ادامه فعالیت نباشد. حبیبالله پس از خروج از کابل، قصد مقابله و جنگ با محمدنادر خان را نداشت؛ ولی نظر محمدنادر خان نابودی کامل حبیبالله و همدستانش بود. او حبیبالله را به ترک مخاصمه دعوت کرد و وعده داد که جرائم گذشته او و همراهانش را عفو کند. محمدنادر خان هیئتی را نزد حبیبالله خان فرستاد و حتی برادر خود شاه محمود خان را برای اطمینان دادن به حبیبالله به کوهستان فرستاد و معروف است که در حاشیه قرآن قسم یاد کرد و تعهد کتبی داد که بر جان و مال حبیبالله و همراهانش تعرض نخواهد کرد و آنان را عفو میکند و این قسمنامه را نزد حبیبالله فرستاد. حبیبالله نیز به قول و قسم محمدنادر خان اطمینان کرد و با عدهای از یاران خود به کابل آمد و تسلیم شد. آنها چند روزی مهمان بودند و پس از آنکه پادشاهی محمدنادرخان اعلام شد، به زندان افکنده شدند و سپس به بهانه اینکه قبایل جنوبی وزیری خواهان مجازات حبیبالله و یارانش شده، حبیبالله و همکارانش را به آنها تسلیم کردند. حبیبالله کلکانی و همکارانش که ۱۷ نفر بودند در اول نوامبر ۱۹۲۹ اعدام شدند و سپس نیروهای محمدنادر خان به منطقه شمالی حمله کردند و سایر همدستان حبیبالله هم دستگیر و زندانی یا اعدام شدند.
محمدنادرشاه پس از احراز سلطنت، برادرش محمدهاشمخان را به نخستوزیری برگزید و مأمور تشکیل کابینه کرد.کابینهای هم که تشکیل شد در درجه اول یک حلقه فامیلی بود و اقوام و بستگان درجهیک محمدنادر شاه در آن حضور داشتند؛ برای مثال، هاشمخان نخستوزیر بود و سایر برادرانش پستهای حساس و مهم را در اختیار داشتند، در درجه دوم یک حلقه طایفهای بود و افراد طراز اول خانواده آل یحیی و سپس بارکزاییها در آن جمع بودند.
محمدنادر شاه نه با اصلاحات شتابزده امانالله خان و نه با تندرویهای ضد اصلاحات حبیبالله کلکانی موافق بود و کوشید رفتار جدیدی در پیشگیرد. او گرایشهای آزادیخواهانه را متوقف و سرکوب ساخت، اغلب برنامههای اصلاحیگذشته را معلق کرد، قانون اساسی جدیدی تدوین کرد و کوشید سروسامانی به اوضاع کشور بدهد.[۱]