عصر پادشاهی میانه مصر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:Mentuhotep-II-the-founder-of-the-Middle-Kingdom-of-ancient-Egypt.jpg|بندانگشتی|336x336پیکسل|منتوحوتب دوم، پادشاه سلسله یازدهم]] | [[پرونده:Mentuhotep-II-the-founder-of-the-Middle-Kingdom-of-ancient-Egypt.jpg|بندانگشتی|336x336پیکسل|منتوحوتب دوم، پادشاه سلسله یازدهم]] | ||
پادشاهان سلسله یازدهم بویژه منتوحوتب دوم ، هدف عمده خود را متوجه یکپارچهسازی دوباره سرزمین [[مصر]] که عملاً به سه بخش تقسیم شده بود، متمرکز ساختند. آنها جنگ داخلی را پایان دادند و با برپایی دولتی قدرتمند، وحدت و یکپارچگی را به این سرزمین بازگرداندند<ref>الانصاری، دکتور ناصر (1993). المجمل في تاريخ مصــر. ال[[قاهره]]: دارالشروق، ص30.</ref> و زمینه را برای بازگشت عظمت و شکوه پیشین [[مصر]] فراهم آوردند. در طول دوره حکومت پادشاهان این سلسله (حدود 2060 تا 1785 ق.م)، امرای مناطق همچنان از قدرت برخوردار بودند و البته سیاست حکومت مرکزی مبتنی بر مدارا و حتی به رسمیت شناختن آنان بود.<ref>برستد، جيمــس هنــری (1990). تاريخ مصر مــن اقدم العصــور الي الفتح الفارســي. ترجمة الدكتور حســن كمــال. لقاهرة: مكتبة المدبولي، ص102.</ref> ادامه این وضعیت در اواخر حکومت این سلسله به تضعیف قدرت مرکزی و بروز بحرانهایی منجر شد که در نهایت، فروپاشی آن را به دنبال داشت.[[پرونده:امنحمات اول.jpg|بندانگشتی|امنحمات اول پادشاه سلسله دوازدهم]]امنحمات اول مؤسس سلسله دوازدهم در سال 2000 ق.م، در میان رقابت مدعیان حکومت بر تخت نشست. او که در عهد حکومت سلسله یازدهم در جایگاه وزیر اعظم قرار داشت، از جمله فرعونهای قدرتمند عصر پاشاهی میانه بود که با استقلال حاکمان مناطق مخالفت و آنان را ناگزیر از تسلیم و تبعیت از حکومت مرکزی کرد. او همچنین قلمرو قدرت خود را به سرزمینهای اطراف گسترش داد و قبایل بدو و لیبیایی را که مزاحمتهایی ایجاد میکردند، سرکوب کرد.<ref>الانصاری، دکتور ناصر (1993). المجمل في تاريخ مصــر. القاهره: دارالشروق، ص31.</ref> امنحمات اول با تعیین فرزندش به ولیعهدی، سنتی را ایجاد کرد که در طول حکومت این سلسله جاری بود.<ref>موســوعة تاريخ مصــر و حضارتها (2010). القاهرة: مركز الشرق االوسط الثقافي للطباعة و النشر و الترجمة و التوزيع، ج | پادشاهان سلسله یازدهم بویژه منتوحوتب دوم ، هدف عمده خود را متوجه یکپارچهسازی دوباره سرزمین [[مصر]] که عملاً به سه بخش تقسیم شده بود، متمرکز ساختند. آنها جنگ داخلی را پایان دادند و با برپایی دولتی قدرتمند، وحدت و یکپارچگی را به این سرزمین بازگرداندند<ref>الانصاری، دکتور ناصر (1993). المجمل في تاريخ مصــر. ال[[قاهره]]: دارالشروق، ص30.</ref> و زمینه را برای بازگشت عظمت و شکوه پیشین [[مصر]] فراهم آوردند. در طول دوره حکومت پادشاهان این سلسله (حدود 2060 تا 1785 ق.م)، امرای مناطق همچنان از قدرت برخوردار بودند و البته سیاست حکومت مرکزی مبتنی بر مدارا و حتی به رسمیت شناختن آنان بود.<ref>برستد، جيمــس هنــری (1990). تاريخ مصر مــن اقدم العصــور الي الفتح الفارســي. ترجمة الدكتور حســن كمــال. لقاهرة: مكتبة المدبولي، ص102.</ref> ادامه این وضعیت در اواخر حکومت این سلسله به تضعیف قدرت مرکزی و بروز بحرانهایی منجر شد که در نهایت، فروپاشی آن را به دنبال داشت.[[پرونده:امنحمات اول.jpg|بندانگشتی|امنحمات اول پادشاه سلسله دوازدهم]]امنحمات اول مؤسس سلسله دوازدهم در سال 2000 ق.م، در میان رقابت مدعیان حکومت بر تخت نشست. او که در عهد حکومت سلسله یازدهم در جایگاه وزیر اعظم قرار داشت، از جمله فرعونهای قدرتمند عصر پاشاهی میانه بود که با استقلال حاکمان مناطق مخالفت و آنان را ناگزیر از تسلیم و تبعیت از حکومت مرکزی کرد. او همچنین قلمرو قدرت خود را به سرزمینهای اطراف گسترش داد و قبایل بدو و لیبیایی را که مزاحمتهایی ایجاد میکردند، سرکوب کرد.<ref>الانصاری، دکتور ناصر (1993). المجمل في تاريخ مصــر. القاهره: دارالشروق، ص31.</ref> امنحمات اول با تعیین فرزندش به ولیعهدی، سنتی را ایجاد کرد که در طول حکومت این سلسله جاری بود.<ref>موســوعة تاريخ مصــر و حضارتها (2010). القاهرة: مركز الشرق االوسط الثقافي للطباعة و النشر و الترجمة و التوزيع، ج 2، ص50.</ref> از جمله اقدامات او حفر آبراهی در شرق دلتا، میان رودخانه نیل و خلیج سوئز بود که نقش مهمی در امر تجارت داشت.<ref>الانصاری، دکتور ناصر (1993). المجمل في تاريخ مصــر. القاهره: دارالشروق، ص31.</ref> هرچند این سلسله از سلسلههای قدرتمند [[مصر]] باستان بود و پادشاهان آن بیش از دو قرن بر این سرزمین حکم راندند، چند پادشاه آخر این سلسله بویژه امنحمات چهارم نتوانستند میراث عظیم، ثروت هنگفت و آرامش دراز مدت را حفظ کنند. امنحمات به دلیل ضعف شخصیت جایگاه خود را از دست داد و در حالی که ولیعهدی تعیین نکرده بود درگذشت و خواهرش پسویک نفرو رع بر جای او نشست که او هم نتوانست قدرت را تحکیم بخشد و لذا حکومت مرکزی و قدرت فرعون به شدت تضعیف شد و سرانجام از هم فرو پاشید و بدینسان عصر اقتدار و شکوه پادشاهی میانه به سرآمد<ref>موســوعة تاريخ مصــر و حضارتها (2010). القاهرة: مركز الشرق االوسط الثقافي للطباعة و النشر و الترجمة و التوزيع، ج 2، ص 134.</ref> و دیگر بار دورهای از آشفتگی و نابسامانی سرزمین [[مصر]] را فرا گرفت.<ref>الانصاری، دکتور ناصر (1993). المجمل في تاريخ مصــر. القاهره: دارالشروق، ص31.</ref><ref>صدر هاشمی، سید محمد (1392). جامعه و فرهنگ [[مصر]]. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]، ص29-31.</ref> | ||
== نیز نگاه کنید به == | == نیز نگاه کنید به == | ||
نسخهٔ ۱۶ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۳۰
پادشاهان سلسله یازدهم بویژه منتوحوتب دوم ، هدف عمده خود را متوجه یکپارچهسازی دوباره سرزمین مصر که عملاً به سه بخش تقسیم شده بود، متمرکز ساختند. آنها جنگ داخلی را پایان دادند و با برپایی دولتی قدرتمند، وحدت و یکپارچگی را به این سرزمین بازگرداندند[۱] و زمینه را برای بازگشت عظمت و شکوه پیشین مصر فراهم آوردند. در طول دوره حکومت پادشاهان این سلسله (حدود 2060 تا 1785 ق.م)، امرای مناطق همچنان از قدرت برخوردار بودند و البته سیاست حکومت مرکزی مبتنی بر مدارا و حتی به رسمیت شناختن آنان بود.[۲] ادامه این وضعیت در اواخر حکومت این سلسله به تضعیف قدرت مرکزی و بروز بحرانهایی منجر شد که در نهایت، فروپاشی آن را به دنبال داشت.
امنحمات اول مؤسس سلسله دوازدهم در سال 2000 ق.م، در میان رقابت مدعیان حکومت بر تخت نشست. او که در عهد حکومت سلسله یازدهم در جایگاه وزیر اعظم قرار داشت، از جمله فرعونهای قدرتمند عصر پاشاهی میانه بود که با استقلال حاکمان مناطق مخالفت و آنان را ناگزیر از تسلیم و تبعیت از حکومت مرکزی کرد. او همچنین قلمرو قدرت خود را به سرزمینهای اطراف گسترش داد و قبایل بدو و لیبیایی را که مزاحمتهایی ایجاد میکردند، سرکوب کرد.[۳] امنحمات اول با تعیین فرزندش به ولیعهدی، سنتی را ایجاد کرد که در طول حکومت این سلسله جاری بود.[۴] از جمله اقدامات او حفر آبراهی در شرق دلتا، میان رودخانه نیل و خلیج سوئز بود که نقش مهمی در امر تجارت داشت.[۵] هرچند این سلسله از سلسلههای قدرتمند مصر باستان بود و پادشاهان آن بیش از دو قرن بر این سرزمین حکم راندند، چند پادشاه آخر این سلسله بویژه امنحمات چهارم نتوانستند میراث عظیم، ثروت هنگفت و آرامش دراز مدت را حفظ کنند. امنحمات به دلیل ضعف شخصیت جایگاه خود را از دست داد و در حالی که ولیعهدی تعیین نکرده بود درگذشت و خواهرش پسویک نفرو رع بر جای او نشست که او هم نتوانست قدرت را تحکیم بخشد و لذا حکومت مرکزی و قدرت فرعون به شدت تضعیف شد و سرانجام از هم فرو پاشید و بدینسان عصر اقتدار و شکوه پادشاهی میانه به سرآمد[۶] و دیگر بار دورهای از آشفتگی و نابسامانی سرزمین مصر را فرا گرفت.[۷][۸]
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ الانصاری، دکتور ناصر (1993). المجمل في تاريخ مصــر. القاهره: دارالشروق، ص30.
- ↑ برستد، جيمــس هنــری (1990). تاريخ مصر مــن اقدم العصــور الي الفتح الفارســي. ترجمة الدكتور حســن كمــال. لقاهرة: مكتبة المدبولي، ص102.
- ↑ الانصاری، دکتور ناصر (1993). المجمل في تاريخ مصــر. القاهره: دارالشروق، ص31.
- ↑ موســوعة تاريخ مصــر و حضارتها (2010). القاهرة: مركز الشرق االوسط الثقافي للطباعة و النشر و الترجمة و التوزيع، ج 2، ص50.
- ↑ الانصاری، دکتور ناصر (1993). المجمل في تاريخ مصــر. القاهره: دارالشروق، ص31.
- ↑ موســوعة تاريخ مصــر و حضارتها (2010). القاهرة: مركز الشرق االوسط الثقافي للطباعة و النشر و الترجمة و التوزيع، ج 2، ص 134.
- ↑ الانصاری، دکتور ناصر (1993). المجمل في تاريخ مصــر. القاهره: دارالشروق، ص31.
- ↑ صدر هاشمی، سید محمد (1392). جامعه و فرهنگ مصر. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص29-31.