فرهنگ عمومی اردن: تفاوت میان نسخهها
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
فرهنگ عامه که تجلی غالب آن در آداب اجتماعي است از موضوعات مهمي است که پژوهشهاي فراوانی پیرامون آن انجام گرفته است؛ اين آداب و عادات در دو بخش کلي نو و کهن خلاصه ميشود. گرچه درجامعه کنوني اردن عادتهاي اجتماعي قديم و جديد هر دو درکنار هم وجود دارند. (1) ولي اساس فرهنگ اردن بر پايه عناصر عربي - اسلامي است. (2) عادتهاي اجتماعي جديد اردن در اموري مانند آراء و عقايد، لباس، تزيين در تماميانواع آن، انواع خوردني، موسيقي، ادبيات ، هنر و ... تحقق يافته (3) که به طرز قابل تاملي از فرهنگ غربي تاثير پذيرفته است. جنبههاي قابل توجه فرهنگ شامل موسيقي اردن، ورزشها و به خصوص فوتبال و بسكتبال و ساير ورزشهاي وارداتي از اروپاي غربي و آمريكا است. (4) | |||
'''1 | '''7-1 آداب و رسوم''' | ||
آداب و رسوم اجتماعي فراوان و متنوع اردنیها را به طور کلی ميتوان در پنج گروه خلاصه کرد: | |||
1- آداب و رسوم مربوط به رابطه فرد با خانواده خود: عاداتي از قبيل احترام و اطاعت فرزندان نسبت به والدين و همسران نسبت به یکديگر را شامل ميشود. فرزندان علاوه بر بوسيدن دست پدر در زمان ورود او به منزل، هيچگاه زودتر از پدر خود به مکاني وارد نميشوند و مشکلات خود را با مادر، نه پدر در ميان ميگذارند. در زمان غذا خوردن پدر، با وي شريک نميشوند. همچنين زماني که به سن ازدواج ميرسند اين موضوع را با مادر خود در ميان ميگذارند.(5) البته بسياري ازاين آداب قديميو تقليدي رو به فراموشي و زوال نهاده است و آداب و رسوم جديدي جايگزين آنها شده است؛ مثلاً در گذشته زن در همه امور تابع همسر خود بود اما امروزه چنين نيست! در امر تربيت فرزند نيز عادتهاي قديم جاي خود را يه عادتها و روشهاي جديد داده است. اکنون فرزندان به دنبال تحصيل و آموزش و به ويژه در زمينههای اقتصادي، دارای استقلال میباشند و کمتر به فرامين والدين خود و عادات قديم توجه ميکنند. | |||
البته هنوز هم احترام به همسر و پدر امر مهميتلقي ميگردد ولي ديگر بر اساس ترس از پدر نيست بلکه برخاسته از اصول عقلي ميباشد. (6) | |||
2- آداب و رسوم مربوط به رابطه فرد با جامعه خود: در اردن روابط اجتماعي بر محبت و همکاري با جامعه بنا نهاده شده است که شامل رابطه همسايگان يا رابطه روستاييان با هم در زمان کاشت و برداشت محصول است. اين همکاريها در زمان اجراي مراسم ازدواج نيز مشاهده ميشود که افراد حاضر هديههايي به زوجین اهدا ميکنند. (7) | |||
به | 3- آداب و رسوم مربوط به خوردن و نوشيدن و پوشاک: در اردن آداب خاصي در زمان خوردن غذا وجود دارد؛ مثلا هرگاه شخصي وارد مجلسي شود که در آن افراد مشغول خوردن غذا هستند با آنها مشارکت ميکند، اگرچه سير باشد و افراد خانواده همه با هم بر سر سفره غذا حاضر ميشوند و در زمان خوردن غذا صحبت نميکنند. | ||
در جامعه اردن ميزبان بايد قبل از تناول غذا آبي در اختيار ميهمان قرار دهد تا دستهايش را بشويد و بهترين بخش غذا را به ميهمان اختصاص دهد و بيش از اشتهاي او برايش بگذارد و در ارائه غذا منزلت و جايگاه ميهمان و سن آنها را در نظر بگيرد و ابتدا به پذیرایی مهمان کند که از نظر سن و رتبه در جايگاه بالاتري قرار دارد. (8) | |||
ميهمان نيز پيش از اجازه ميزبان، اقدام به خوردن غذا نميکند و ابتدا سالمندترين فرد شروع به خوردن غذا ميکند و همه افراد با «بسم الله الرحمن الرحيم» غذاي خود را آغاز و از دست راست براي خوردن غذا استفاده ميکنند و به غذايي که در مقابل ديگريست دست دراز نميکنند و در زمان خوردن غذا دست را در دهان قرار نميدهند و مقداري از غذا را در ظرف باقي ميگذارند و غذا را به سرعت ميل ميکنند. | |||
4. آداب و رسوم مربوط به انتقام و حل تعارض | |||
5- آداب و رسوم مربوط به جشنها و مناسبتهاي اجتماعي که شامل عادات متنوعي از جمله آداب و رسوم ازدواج است. (9) | |||
در ادامه به بیان تفصیلی منتخب اهم آداب و رسوم اردنیها میپردازیم. | |||
'''7-1-1 آداب و رسوم ازدواج''' | |||
آداب و رسوم ازدواج در اردن در دهههاي اخير تا حدود زيادي از شکل سنتي - که مراسم آن تا يک هفته طول ميکشيد ـ فاصله گرفته و به شيوة غربي و يک روزه متمايل شده است. امروزه تفاوت چنداني ميان رسوم ازدواج در اردن با کشوهاي همسايه نظير فلسطين، لبنان و سوريه و مصر يافت نميشود. | |||
مراسم ازدواج سنتی اردني در هر دو خانة عروس و داماد برگزار ميشود و مانند بسياري رسوم ديگر در ميان چادرنشينها و روستا نشينها با اندکي تفاوت همراه است. | |||
عروسي در قبايل چادرنشين 5 تا 7 روز به طول ميانجامد. ازدواج عموما ميان اقوام نزديک و ترجيحاً بين دختر عمو و پسر عمو انجام ميشود و تنها در صورتي که پسر عمو از ازدواج انصراف دهد، دختر عمو اجازه دارد به پيشنهاد خواستگار ديگري فکر کند؛ با تداوم نسل از طريق ازدواج عموزادهها ثروت در درون خانواده باقي ميماند و به دست غريبه نميافتاد. | |||
هنگاميکه پسري به سن ازدواج ميرسد، پدر او با زنان خانواده در مورد گزينة برتر مشورت ميکند و وقتي گزينه انتخاب ميشود، داماد به منظور گفتگوي کوتاهي عروس را هنگام انجام کارهاي روزانه يا چَراي گوسفندان ملاقات ميکند؛ در جوامع کوچک سنتي فرصتهاي اندکي براي معاشرت دختر و پسر پيش از ازدواج وجود دارد. | |||
در روز خواستگاري پسر به همراه پدر خود با لباس رسمي به خيمة پدر عروس مراجعه ميکنند. پدر عروس با ديدن آنها لباس رسمي ميپوشد و از آنها در قسمت مردانة خيمه پذيرايي ميکند و صحبتهاي اوليه انجام ميشود. | |||
مراسم عروسي در اولين فرصت برپا ميشود. فراهم نمودن جهيزيه خانه، بر عهدة خانوادة عروس است. خانوادة عروس، همچنين لباس عروس را مهيا ميکنند. | |||
خانوادة داماد مسئول دعوت از مهمانان و تهيه غذاي عروسي هستند. معمولاً يک عضو جوان يا نوجوان خود را براي دعوت شفاهي به خيمههاي اقوام ميفرستند. شيوخ (رؤساي قبايل) نيز دعوت ميشوند. | |||
از بعد ازظهر نخستين روز هفتة جشن، نزديکان در چادر خانوادههاي عروس و داماد جمع ميشوند. در چادر خاندان داماد رقص و پايکوبي ميشود و مردان تير هوايي شليک ميکنند. | |||
در روز پاياني يا اصلي عروسي داماد با مشايعت تعدادي از مردان به حمام ميرود و لباس نو ميپوشد و منتظر رسيدن عروس ميماند. مهمانان به تدريج از راه ميرسند. زنان خانواده خوراک روز جشن را که "منصف" نام دارد به همراه برنج و سس ماست آماده ميکنند. مردان خانواده گوسفند، بز يا شتري قرباني و گوشت آن را براي طبخ آماده ميکنند. در اين فاصله از مهمانان با چاي و قهوه پذيرايي ميشود. | |||
عروس لباس ميپوشد و با جواهرات آراسته ميشود. پارچة ابريشمي (معمولاً سبز رنگ) روي سر و صورت او مياندازند و او را بر اسب سوار ميکنند. اسب توسط نزديک ترين مرد خانوادة عروس هدايت ميشود. مردان ديگر به دنبال آنها حرکت ميکنند و زنان هلهله کنان ميآيند. مردان جوان ميرقصند. قسمتهايي از جهاز عروس روي دست نشان داده ميشود. | |||
عروس به چادر کوچکي که مخصوص عروس و داماد در کنار چادر خانواده داماد بر پا شده، منتقل ميشود. سپس داماد به او ملحق و عقد خوانده ميشود. آنگاه زنان به چادر وارد ميشوند و تبريک ميگويند. | |||
بعد از آن زنان و مردان جداگانه غذا ميخورند و پس از خوردن غذا چاي يا قهوه مينوشند و متفرق ميشوند. عروس به مدت يک هفته از خيمة خويش خارج نميشود. در اين يک هفته داماد و برخي زنان فاميل از او ديدار ميکنند. پس از گذشت يک هفته عروس به همراه زنان خانوادة داماد به حمام ميرود و با لباسهايي که معمولاً زنان متأهل ميپوشند ملبس ميشود و زندگي جديد خود را آغاز ميکند. | |||
مراسم سنتي ازدواج در ميان روستانشينان طولانيتر است چون شامل دوران نامزدي هم ميشود. در گذشته عروس و داماد در انتخاب همسر خود نقشي نداشتند. نامزدي توسط زنان سالمند خانوادة داماد انجام ميشد. به اين ترتيب که آنان عروس خود را در محلهاي عمومي مانند بازار يا حمام و... يا در مراسم روز يکشنبه (براي مسيحيان) نشان ميکردند، سپس موضوع با مردان مطرح ميشد و مردان خانواده با پدر عروس صحبت ميکردند. | |||
پس از اخذ توافق اوليه خانوادة داماد جشن نامزدي برپا ميکنند و از مهمانان خانوادة داماد توسط خانوادة عروس در اتاقهاي مجزا با شيريني، آب ميوه، چاي و قهوه و در سالهاي اخير سيگار پذيرايي ميشود. | |||
در مراسم نامزدي توافق نامهاي کتبي (عقدنامه) توسط طرفين و يک قاضي اسلامي امضاء ميشود که در صورت طلاق، اين توافق نامه بايستي کتباً ابطال شود. | |||
لباس عروس سنتي، تزيينات بسيار پر کاري داشت و آماده کردن آن گاهي تا چند ماه زمان ميبرد. در دوخت اين لباس همة زنان فاميل عروس مشارکت ميکردند. | |||
مسئوليت برگزاري جشن عروسي و پذيرايي و اجراي موسيقي بر عهدة خانوادة داماد است. | |||
کماکان به مدت يک هفته قبل از روز عروسي، فاميل دو طرف گرد هم ميآيند و به پايکوبي و آواز ميپردازند؛ مضمون اين آوازها قدرت بدني داماد و زيبايي عروس است. | |||
در روزهاي اول عروسي ، غذاي مفصل سرو نميشود و پذيرايي شامل چاي و شيريني و ميوه است. با گذشت روزها تعداد مهمانان بيشتر و پذيرايي مفصل تر ميشود. شب پيش از عروسي، زنان، مهماني حنابندان راه مياندازند. در روستاهاي اردن، نقوش حناي خليجي و هندي رايج نيست و حنا بيشتر به شکل نقطه اي روي کف دست و پا قرار ميگيرد. حنابندان زنان با رقص و آواز خواني همراه است. | |||
صبح عروسي، دوستان داماد او را به حمام ميبرند و اصلاح ميکنند و هنگام حمام کردن آواز خواني و لطيفه گويي ميکنند. | |||
وقتي عروس و داماد لباس پوشيدند و آماده شدند، خانواده و دوستان، آنان را به خانة پدر و مادر داماد ميرسانند. در قديم اين کار با اسب انجام ميشد ولي امروز با اتومبيل و کاميون که بوق زنان و با کف زدن و آواز همراه است، مردان در بيرون خانه ميمانند و زنان داخل ميشوند. مردان جوان در جلوي درب خانه ميرقصند. زنان هم در داخل پايکوبي خود را دارند و از پنجره رقص مردان را تماشا ميکنند. در اين حال کيک، شيريني، چاي، قهوه و سيگار تعارف ميشود. غذاي اصلي (منصف) هنگام ظهر سرو ميشود. | |||
پس از صرف غذا عروس به اتاقي ميرود که داماد در آنجا منتظر اوست. در گذشته مراسم عروسي تا اثبات باکرگي عروس و تأييد آن توسط زنان دو خانواده ادامه مييافت. امروزه اما با تغيير سبک زندگي به خصوص در شهر امان، بسياري از بخشهاي مراسم حذف و مراسم يک روزه به سبک غربي رايج شده است. عروس لباس سفيد غربي ميپوشد و داماد هم کت و شلوار؛ بعضي خانوادههاي ثروتمند لباس عروسي خود را از اروپا سفارش ميدهند. | |||
مراسم بردن عروس به خانة داماد همچنان با کارواني از اتومبيل همراهي ميشود. امروزه به جاي منزل داماد، مراسم در سالن عمومي يا تالار هتل برگزار ميشود و ديگر زنانه-مردانه نيست. گروههاي خانوادگي به دور يک ميز مينشينند. گرچه خانوادههاي اردني امروز تمايل چنداني به مراسم تأييد باکرگي عروس در روز عروسي نشان نميدهند، اما باکره بودن عروس هنوز مسئله بسيار حياتي به شمار ميرود. | |||
مردم اردن از 1940 تدريجاً به مراسم ازدواج کوتاه و اقتصادي به شيوة غربي روي آوردند. اکنون تنها خانوادههاي اندک شمار و ثروتمند به مراسم عروسي يک هفته اي علاقه نشان ميدهند. | |||
اجراي مراسم سنتي عروسي چنان هزينة بالايي ميطلبد که داماد براي تأمين آن بايستي ازدواج خود را تا سي و چند سالگي به تاخير بياندازد. با تمام اين احوال، جشن ازدواج نشان آبرو، سخاوت و طبقة اجتماعي هر خانواده به شمار ميرود. (10) | |||
'''7-1-2 آشپزي اردني''' | |||
آشپزي اردني يك روش سنتي براي آماده سازي غذاست كه اصالتاً اردني است. اين شيوه طي قرنها تغييرات اجتماعي و سياسي كه ريشه در عصر پارينه سنگي اردن دارند، آغاز شده است. تنوع فراواني در شيوههاي پخت غذا در اردن وجود دارد. آشپزي اصيل اردني شامل پختن، سرخ كردن و كباب كردن همراه سبزيها، گوشت و مرغ است. از ديگر شيوههاي رايج آشپزي مي توان به بريان كردن و تهيه غذا با سسهاي ویژه اشاره كرد. | |||
از آنجا كه اردن يكي از بزرگ ترين توليد كنندگان زيتون در دنياست، روغن زيتون، روغن اصلي آشپزي در اردن است. سبزي، سير، ادويه، پياز، سُس گوجه فرنگي و ليمو طعم دهندههاي رايج در غذاهاي اردنيها هستند. | |||
آشپزي اردني مجموعه اي برگرفته از غذاهاي بيابان نشينها، روستاييان، کشورهاي سوريه، لبنان و فلسطين است. | |||
غذاي ملي اردن، منصف<sup>[1]</sup> نام دارد که ازغذاهاي بيابان نشينهاست؛ معناي آن در عربي به نصف است که مراد نصف يک بز يا گوسفند است. اين غذا مخصوص جشنها و مراسم است. در هنگام سرو آن، داخل يک سيني يک ورق نان پهن ميکنند. روي آن مقدار زيادي برنج ميريزند و روي برنج گوشت گوسفند را قرار ميدهند و به همراه سس ماست جلوي مهمانان ميگذارند. | |||
اين غذا از نان، گوشت، ماست، برنج، مغزها و ادويه تشكيل شده است و در ديسهاي بزرگ و دايرهاي صرف ميشود. | |||
در نسخههاي مدرن، با گوشت مرغ هم طبخ ميشود، حتي گاهي سيب زميني و سبزيجات پخته مثل هويج هم در کنارش سرو ميشود. امروزه برنج و گوشت آن در ظروف جدا سرو ميشود که همة اينها منصف را از حالت سنتي خود خارج کرده است. | |||
صبحانه معمولاً شامل انواع پنيرهاي سفيد، زيتونها، ترشي سبزيجات و نانهاي تازه پخت به همراه مغز هستة ميوهها، كره و عسل میباشد. بهترين گزينة نوشيدني به همراه صبحانه چاي يا آبميوه است. | |||
ناهار براي بسياري از خانوادههاي اردني وعدة غذايي اصلي است و معمولاً شامل گوشت و انواع متنوعي از سالادها ميشود. شام معمولاً كمتر از ناهار است كه البته اين موضوع براي خانواده و برنامه كاري آنها مي تواند متفاوت باشد. | |||
جمعيت زياد فلسطينيها در اين كشور باعث رواج غذاي مشهور ديگري به نام مقلوبه شده است. اين غذا از گوشت، پياز سرخ كرده و انواع متنوعي از سبزيها تشكيل شده است. كلمه مقلوبه به معني "وارونه" است و علت اين نام گذاري آن است كه اين غذا در هنگام پخت بهطور كامل در يك ماهي تابه زيرورو ميشود. | |||
'''7-1-2-1 غذاهاي بيابان نشين''''''ها''' | |||
مهمترين بخش غذايي بيابان نشينها را شير و فراوردههاي شيري گوسفند و بز تشکيل ميدهد، گرچه ميزان نگهداري شتر و پرورش آن امروزه کاهش يافته است. | |||
نان بخش مهم ديگري از غذاي بيابان نشينهاست. آرد نان را از روستاهاي نزديک تهيه ميکنند. | |||
چادر نشينها هم چاي و هم قهوه مينوشند. قهوة عربي برگرفته از قهوة ترکي است. اين نوع قهوه بر روي حرارت مستقيم آتش تهيه ميشود و سه بار به جوش ميآيد تا آماده خوردن شود. پس از صرف غذاهايي چون منصف سه مرتبه قهوه براي مهمانان آورده ميشود. | |||
چاي هر روز و پس از هر غذا نوشيده ميشود و سرو آن مراسم خاصي ندارد. مخلوط شير و چاي براي صبحانه متداول است. در هنگام دم کردن به چاي شکر نيز اضافه ميشود. | |||
'''7-1-2-2 غذاي روستانشينها''' | |||
غذاهاي روستانشينها مشابه غذاهاي کشورهاي فلسطين، سوريه، لبنان است؛ سبزيجات، فرآوردههاي شير، گوشت و حبوبات مصرف ميشود. ماهي نقش چنداني در غذاي آنها ندارد. آنها از زيتون، آب مرکبات، بادام و پسته زياد تغذيه ميکنند. در تابستان ميوههايي نظير هندوانه و انگور در دسترس است. در صبحانه چاي، آب ميوه، انواع پنير و سبزي خورده ميشود. | |||
ناهار وعدة مهمي به شمار ميآيد. غذايي به نام مسخن<sup>[2]</sup> شامل جوجه به همراه سماق است که روي نان سوري سرو ميشود. به همراه ناهار معمولاً سالاد خورده ميشود؛ سالادهايي نظير سالاد لبناني تبوله<sup>[3]</sup> که تشکيل شده از بلغور گندم، جعفري، نعنا و پياز سبز يا سالاد عربي که با گوجه فرنگي، خيار، پيازخرد شده، آب ليمو و روغن زيتون تهيه ميشود. تحيني<sup>[4]</sup> (خمير کنجد و آب ليمو ترش) و تخم مرغ پختة مزه دار شده با سير و آب ليمو از چاشنيهاي کنار غذا محسوب ميشوند. | |||
وعدة شام از ناهار سبک تر است. در گذشته شام در سوپي تشکيل شده از مواد غذايي و سبزيجات باقي ماندة ناهار و نانهاي خشک خلاصه ميشد. اما و با عوض شدن عادتهاي مردم، وعدة شام مفصل تر شده است. | |||
از ادويههاي مصرفي غذاهاي اردن ميتوان به فلفل سياه و قرمز، سماق، دارچين، فلفل شيرين، هِل، ميخک و تخم گشنيز اشاره کرد. (11) | |||
'''7-1-3 لباس و پوشاک اردني''' | |||
لباس سنتي اردن به طور کلي از سنتهاي سورية بزرگ منشعب شده است. | |||
مردان بيابان نشين شلوار کتان ميپوشند و بر روي آن لباس نخي بلند و آستين داري به نام دشداشه به رنگهاي مختلف، البته آبي متداول تر است. روي دشداشه، کمربندي چرميبسته ميشود که در برخي از انواع آن، نوار چرمي به صورت ضربدري روي شانهها کشيده ميشود و جاي قرار دادن فشنگ و اسلحه و دشنه در آن تعبيه شده است. روي دشداشه عبا پوشيده ميشود که جنس آن از پشم شتر تا ابريشم متفاوت است و عموما داراي حاشيه تزييني طلا يا نقره کوب است. در زمستان مردان کت پشمي يا کتاني ضخيم نيز ميپوشند که معمولاً ساخت دمشق ميباشد. | |||
پوشش سر مردان، نامهاي مختلفي دارد از جمله شيماق يا کفيه که مربعي بزرگ به رنگ قرمز و مشکي است و از جنس کتان مخلوط با ابريشم است که از قطر تا شُده و روي سر قرار ميگيرد. آنچه سر بند اردني را از اعراب ديگر متفاوت ميکند، منگولههاي خيلي بلند و تزيين شده است که از هر چهار گوشة سربند آويزان است. | |||
براي نگه داشتن اين پارچه بر روي سر، از ريسمان دو لايهاي به نام عقال استفاده ميشود. شکل اين ريسمان و بلندي و تزيينات مختلف آن نشانگر اصليت فرد (سوري، فلسطيني، اردني يا سعودي) و نيز مجرد يا متأهل بودن اوست. چنان که مردان متأهل ريسمان را کاملا صاف بر روي سر و مردان مجرد با زاويه ميگذارند. | |||
قسمت اصلي لباس سنتي زنان، پيراهن بلند مشکي است که در قسمت يقه و حاشية پايين و حاشية جلويي و سرآستين، با رنگهاي مختلف تزيين شده است. آستينها بسيار بلند و گشاد است و اضافة آن با بند بسته ميشود. آستينهاي بلند کاربردهاي زيادي به هنگام کار روزانه داشته اند. | |||
شکل تزيين سوزن دوزي روي پيراهن نشان دهنده اصليت زنان است و در روستانشينها و قبايل مختلف با هم فرق دارد؛ مثلا صحرانشينان از تزيينات سنگين ابريشم و کتان در رنگهاي روشن مانند زرد، قرمز، نارنجي بر روي پيراهن استفاده ميکنند. در بعضي قبايل رسم بر اين است که دوشيزگان از رنگ آبي استفاده ميکنند و زنان متأهل از رنگهاي روشن و بيوهها معمولاً مشکي و آبي و تنها در قسمت يقه و روي سينه را با رنگهاي ديگري ميدوزند. | |||
روي پيراهن کمربند پشمي يا چرميبسته ميشود. کمربند قرمز مخصوص زنان متاهل و آبي يا تيره مخصوص مجردهاست. | |||
روسري زنان با نام شامبر يا ملفه يک دور به دور صورت پيچيده ميشود و سپس براي محکم نگاه داشتن آن از نوار پارچه اي سربند به نام عصبه استفاده ميشود. | |||
روستانشينان بيشتر به شهرها رفت و آمد دارند، بنابراين به پارچههاي گرانتر دسترسي دارند. | |||
پيراهن مردان روستا کتاني و دکمه دار از بالا يا پايين است. بر روي آن بالا پوش تزيين شده اي ميپوشند که در قسمت جلو و آستين و حاشية پايين آن با چرم يا پارچه تزيين شده است. شلوار آنها گشاد و در قسمت دم پا تنگ (شلوار گشاد تُرکي) و از جنس کتان است. | |||
آنها بر روي پيراهن دشداشه يا مانند روستاييان فلسطيني اورکتي به نام قُمباز ميپوشند که روي شانة چپ تا کمر دکمه ميخورد و بر روي آن کمر بند چرميبسته ميشود. براي آزادي حرکت بهتر دو انتهاي جلوي کت را بالا آورده به کمربند وصل ميکنند پارچة اين کت کتان- پشمِ انگليسي يا کتان- ابريشم سوري است. | |||
البته جوانترها تي شرت و جين غربي ميپوشند ولي مانند صحرانشينان از پوشش سر با همان رنگها و همان منگولههاي اردني دراز استفاده ميکنند. اين پوشش سر به دليل کاربرد فراوان حتي با لباسهاي غربي نيز استفاده ميشود. | |||
از اواخر قرن نوزدهم کلاه ترکي موسم به طربوش (کلاه قرمز بلند با ريسمان و منگولة ابريشمي) نيز رواج دارد. (12) | |||
دسترسي زنان روستانشين به پارچههاي ساخت دمشق، حمص و آلپو بيشتر است. تزيينات روي لباس روستانشينان، اصالت فلسطيني يا جنوب سوريهاي آنها را نشان ميدهد. از 1940 به اين طرف لباس پوشيدن زنان تغيير زيادي کرده بنابراين ممکن است در نسلهاي مختلف يک خانواده زناني با لباسهاي متفاوت مشاهده شود. امروزه بسياري از زنان تنها در مراسم رسمي و جشنهاي عروسي از لباس سنتي اردن استفاده ميکنند. | |||
بخش اصلي لباس يعني همان پيراهن بلند مشکي کتاني با صحرانشينان يکسان است که با ابريشم رنگي و نخ کتاني به رنگهاي زرد و سفيد و قرمز سوزن دوزي ميشود. سوزن دوزي با طرح X بر روي قسمت سينه متداول است. زنان روستا مانند زنان صحرا بر روي پيراهن کمربند نميبندند و به جاي آستينهاي خيلي بلند و گشاد، آستين تنگ تا مچ دارند. هنگام بيرون رفتن نوعي ژاکت تزيين شدة سنگين ميپوشند و پوشش سر آنها نيز همانند صحرانشينان شامل روسري و سربند است. (13) | |||
'''7-1-4 آداب ديگر''' | |||
9. | علاوه بر نذر و برخي ديگر از آداب اسلامي با اين که اشکال عرفاني اسلام و مسيحيت در اردن مورد استقبال قرار گرفته، باز هم مردم اردن به ارواح و سحر و جادو اعتقاد دارند. مردم بر اين باورند که برخي از مکانهاي باستاني توسط ارواح و اجنه خالي از سکنه شده و ارواح از گنجها و دفينههاي آن مکان محافظت ميکنند. يکي از باورها مربوط به سال 1986 در نزديکي خرابههاي دکاپليس شهرستان ابيله<sup>[5]</sup> ميباشد؛ ميگويند گنجينه اي است از يکي از کليساهاي شهر، شامل دو ناقوس طلاکاري شده که در تنگهاي بزرگ پنهان شده و در يکي از باغهاي زيتون دفن شده است. اين گنج توسط يک جن مونث حفاظت ميشود که باعث گم شدن کساني ميشود که در پي يافتن اين دفينه ميباشند. اين امکان وجود دارد که بالاي گنج بايستيد و آن را نبينيد. کسي که بخواهد گنج را پيدا کند، ابتدا بايد بداند که چگونه آن جن را خشنود کند. داستانهاي محلي روستاهاي اطراف حرثا<sup>[6]</sup> الخُريبه<sup>[7]</sup> و قراکوش<sup>[8]</sup> حاکي از آن است که در اواسط قرن بيستم، يک جوينده گنج از شهر هوبراس<sup>[9]</sup> قادر به جلب رضايت جن بوده و توانسته است دو ناقوس را بيابد و آنها را در دمشق به فروش رسانيده است. مردم اردن مانند بسياري از افراد منطقة مديترانه، به چشم بد اعتقاد دارند؛ به عبارت صحيح تر چشم حسود، تحسين فرد، شئ يا حيوان، نيروي مخرب را جذب نموده و باعث اسيب ديدن آن فرد، شئ يا حيوان ميشود. با استفاده از افسون و طلسم و به زبان آوردن نام خدا ميتوان چشم بد را دفع کرد. هنگاميکه از شخصي يا چيزي تعريف ميکنند، هميشه بايد بگويند: ماشاالله به معني هر چه خدا بخواهد! بر اين باور هستند که اين جمله بلايا را دور نگه ميدارد. بچهها اغلب توسط طلسمهايي ساخته شده از شيشة آبي رنگ يا پوشيدن حلقههاي آبي از آسيبها محافظت ميشوند. آبيِ رنگ طلسم چشم زخم کمک ميکند تا از آسيب ديدن جلو گيري شود. خطوطي از قرآن، مانند آيتالکرسي براي جلو گيري از چشم زخم براي افراد و نيز اشياء استفاده ميشود. مسيحيان اردن نيز به چشم زخم اعتقاد داشته و براي جلو گيري از آن از طلسمهاي مريم مقدس و همچنين حلقهها و شيشههاي آبي رنگ استفاده ميکنند. مهرههاي آبي يا آيات مذهبي را اغلب از آينة ماشينها آويزان ميکنند تا از چشم بد در امان باشند. کاميونها ممکن است عروسک يا يک لنگه کفش نوزاد را به آينه آويزان کنند تا با کودکان تصادف نکنند. حيوانات با ارزش نظير اسب و شتر، حلقههاي بافته شده در يال، دم يا آويزان شده از گردن دارند. طلسمها اغلب از درب ورودي خانهها و محل کسب و کار آويزان ميشوند تا آن مکان را حفاظت کنند. امروز رفتارهايي مانند آويزان کردن طلسم در ماشين يا بالاي درب ورودي تبديل به بخشي از سنت شده است و انجام آن دليل بر اعتقاد افراد به سحر يا توانايي طلسمها براي جلوگيري از آسيب نيست. | ||
نوشتن طلسم هنوز هم در اردن به چشم ميخورد. بعضي خانوادهها در زمينة نوشتن طلسمهايي که باعث دفع شر يا کمک به درمان بيماريها ميشود داراي تواناييهاي خاص هستند؛ بسياري از کساني که اين توانايي را دارند ادعا ميکنند از نوادگان حضرت رسول (ص) هستند؛ معمولاً از طريق حضرت فاطمه (س) و دو فرزندش امام حسن و امام حسين (ع)! از مسيحيان کساني که طلسم مينويسند کشيش هستند، بقيه انسانهاي معمولي هستند که به دلايلي توانايي نوشتن طلسمهاي تاثير گذار به آنها داده شده است. مسيحيان نیز بدون مشکل از طلسمهاي مسلمانان خريداري ميکنند. رفتارهاي سنتي اغلب خارج از حيطه اعتقادات مسلمانان و مسيحيان ميباشد، با اين حال تلاش ميکنند با استفاده از مذهب سنتهايشان را تصديق کنند. اردنيها به برخي از سنتها بسيار پايبند تر از اعتقادات هستند.(14) | |||
بسياري از آنچه كه امروز موسيقي و رقص سنتي خوانده مي شوند هم چون غذا نشأت گرفته از فرهنگ و سنت مردم روستايي باديه نشين است. يكي از اين رقصهاي سنتي مشهور اردن دبكه است. در اين رقص افراد شانه به شانه یكديگر و در حالي كه دستان همديگر را گرفته اند به صورت يك دايره قدم به قدم حركت ميكنند. موسيقي همراه اين رقص شامل ني، طبل و مجمر ميشود. اين رقص كه بين باديه نشينها و غير باديه نشينها مشهور است، معمولاً در عروسيها انجام ميشود. | |||
'''7-2 اساطير و افسانهها و قصههاي عاميانه''' | |||
ادبيات مردمي بخش مهمي از ميراث مردمي هر ملتي را تشکيل ميدهد که شامل حکايات، اسطورهها و خرافات، ترانهها، امثال، فکاهي و... است. اين ادبيات ثمره ميراث مردمياست و به وسيله کلمات بيان ميگردد. اين ميراث هميشه با فرهنگ عربي در ارتباط بوده و بر يکديگر تاثيرات متقابلي داشتهاند. ادبيات مردمينقش مهميدر حفظ فرهنگ و هويت عربي داشته است. راويان و حکايت گران اين ميراث و ادبيات را با زباني بين فصيح و لهجه، از نسلي به نسل ديگر منتقل کردهاند. | |||
ادبيات مردمي اردن جزئي از ادبيات مردمي جهان عرب و تکميل کننده آن است. موضوعات مختلف ادبي از طريق روايت به نسلهاي بعد منتقل ميگردند و ويژگي خاص همه آنها، مجهول بودن مؤلف آنهاست. اکثر متون ادبيات مردمينويسنده، مؤلف يا گويندة مشخصي ندارند و اگر هم معلوم باشد راويان و صاحب نظران در مورد آن اختلاف دارند.(15) | |||
'''7-2-1 اساطير''' | |||
اساطير در تماميکشورها به نسبت اختلاف سطح تمدنشان وجود دارد. ويژگي خاص اسطورهها اين است که همه چيز به شکل عجيبي با هم آميخته ميشوند و انسان تلاش ميکند تا صفاتي خيالي به آنها اضافه کند. مثلاً «غول» اسطورهاي است خيالي که تقريبا در اسطورههاي تمامي کشورها وجود دارد. (16) | |||
کتاب ''اساطير من بلادي'' از تأليفات استاد فايز علي الغول، از اولين کتابهايي است که در زمينة اساطير کشور اردن نوشته شده است. اين کتاب حاوي 20 قصه اساطيری است. استاد فايز نقش قابل توجهي در تثبيت اين نوع قصه در اردن دارد. (17) در يکي از داستانهاي اين کتاب به نام« بنتالترنج» سرزمين ترنج در پشت کوه قاف قرار دارد و مردم آن همه از جنس جن و عفريت هستند. در اين سرزمين درختي وجود دارد که هر هزار سال ميوه ميدهد. در هر يک از ميوههاي اين درخت، موجود شگفت انگيزي با رازي عجيب قرار دارد و در اين ميوهها غولي شگفتانگيز و عظيمالجثه با ناخنهاي بلند چون شمشير و دندانهاي تيز وکمر خميده است، در اين داستان که غول قطعه بزرگي از شيرينيها را ميخورد و به دنبال آن ناخنهايش قطع ميشوند.(18) | |||
در داستان ديگري تحت عنوان «قصــة عناد» زمين شکافته شده و جني از آن خارج ميگردد. اين جن به «فرحــة» صداقت و دوستي خود را اثبات کرده و او را نصيحت ميکند. سپس براي رساندن «فرحــة» به کاخ سلطان او را بر پشت خود سوار ميکند.(19) در داستان « شمعــة مفرقــة السبعــة» غول از کلمات مسجوع و هم آوا استفاده ميکند؛ مثل: ماسي ماسي ماذا علي راسي؟ بري بري ماذا علي ظهري!(20) تقريباً در تمام اين اسطورهها عنصري قدرتمند و خيالي با نام غول يا پري ديده ميشود. | |||
در اين | داستانهايي مانند« مکر»، « الشيخ شرتح» و «حتي الثعلب» از داستانهاي حيوانات در کشور اردن به شمار ميروند؛ داستانهايي کوتاه و داراي عناصر جزئي که هدف آنها بيان حقايقي در عالم طبيعت است. اين داستانها خرافههايي هستند که هدفي اخلاقي مانند وعظ و نصيحت را دنبال ميکنند. در اين نوع داستان ، بخش کوچکي از حقيقت اوليه هنوز باقي است. (21) | ||
در کتاب استاد فايز علي غول در داستاني تحت عنوان «عاقبــة العدوان» قهرمان از سوراخ سوزني رد شده و وارد هندوانه اي ميشود تا شهري با هفت ستون را در آن بيابد. وي در اين شهر ميگردد و شگفتيهاي متعددي را مشاهده ميکند. (22) « ابو سقسوفه» قصه دیگری است که در آن زمين پر از زنبورهاي بزرگ و عظيم الجثه است و زنبورهاي کوچک در آن به اندازه موش هستند. (23) | |||
اين | '''7-2-2 حکايات محلي''' | ||
در اردن مانند ديگر كشورها حکايات محلي بسياري وجود دارد؛ اين حكايات معمولاً درباره اشخاص معروف و اتفاقات معلومی میباشند. اين حکايات به شکل شفاهي از نسلي به نسل ديگر منتقل ميگردند و انواع متعددي دارد؛ مانند حکايات مردمي که واقعيتهاي جامعه را بيان ميکنند، حکايات خرافي که امور خارق العاده نقش اصلي را در آنها ايفا ميکنند و در دنيايي غير عادي اتفاق ميافتند، حکايات حيوانات که اصل آنها به هند و يونان برميگردد و هدف آنها، وعظ و ارشاد با اسلوبي واضح و روان است و حکايات سرگرم کننده که داستانهاي کوتاهي هستند که موضوعات آنها، اتفاقات زندگي روزمره است و معمولاً امور خارق العاده در آنها بسيار کم اتفاق ميافتد. هدف آنها، سرگرمي و شادي شنونده ميباشد. همچنین حکايات اعتقادی مردم که تاثيرات ديني و اسلامي قابل توجهي دارند و روح وعظ و ارشاد در آنها ديده ميشود. | |||
'''7-2-3 قصه و حماسه''' | |||
قصه وحماسه به مثابه تاريخ اقوام است که ويژگيها، بزرگيها و قهرمانيهاي آنان را به تصوير کشيده و وقايع و اتفاقات گوناگون و اختلافات آنها را بيان ميکنند. اين گونه روايات نیز به گونۀ شفاهي از نسلي به نسل ديگر منتقل ميگردند. | |||
مشهورترين قصههاي عرب که در اردن نيز شهرت دارد عبارتاند از: سيره عنتره، قصۀ سيف بن ذي يزن، داستان شاهزاده ، قصۀ بني هلال و داستان ظاهر بيبرس. اين داستانها از وقايع بزرگ زمان جاهلي تا دوره مماليک حکايت ميکنند.(24) در ادامه خلاصهاي از هر يک ميآيد. | |||
محور سيره عنتره يکي از مشهورترين پهلوانان عرب به نام عنترة بن شداد است. وي در زمان جاهليت زندگي ميکرد و به شجاعت، شهامت و پهلواني مشهور بود. همچنین در فن شعر و شاعري بسيار توانا بود تا جايي که جزء شاعران معلقات هفتگانه قرار گرفت. | |||
اين داستان، اتفاقات زمان قبل از تولد عنتره تا زمان قهرماني و شجاعت وي را به تصوير ميکشد. در طی داستان، عشق عنتره نسبت به دخترعمويش عبله و ويژگيهاي مردم عرب به تصوير کشيده شده است. اين داستان به شعر و نثر گفته شده و در حدود ده هزار بيت در 32 جلد ميباشد.(25) | |||
سيف بن ذي يزن پادشاه حِميَري يمن است که در زمان چيرگي حبشيان بر يمن طرد و به ايران پناهنده شد. سپس با کمک انوشيروان شاهنشاه ايران توانست بر حبشيان پيروز شود و سرزمين اجداد خود را باز پسگيرد. پژوهشگران معتقدند که اين پيروزي در سال 570 ميلادي به وقوع پيوسته است. | |||
اين داستان به دليل جنگ عربها برضد حبشيان محبوبيت زيادي در بين ملل عرب دارد. سيف بن ذي يزن يکتاپرست بود و در جريان اتفاقات و وقايع از کرامات و سحر کمک ميگرفت. خيالات مردم اتفاقات خارق العاده اي را به اين داستان اضافه کرده است. در اين قصه سفرها و جنگ جوييهاي سيف و فرزندان و سربازانش به تصوير کشيده شده است، هم چنين تاريخچه ساخت برخي شهرها نيز آمده است.(26) | |||
داستان شاهزاده خانم با اتفاقاتي که در زمان عبد الملک بن مروان خليفه اموي به وقوع ميپيوندد، آغاز ميشود و تا زمان واثق عباسي ادامه مييابد. محور داستان شاهزاده خانمي به نام فاطمه بنت مظلوم بن صحصاح است که قهرمانان مسلمان زيادي مانند امير عبدالوهاب، امير محمد بطال و عقبه سليمي او را ياري ميرسانند. در اين داستان نبرد بين عرب و روم به تصوير کشيده ميشود. شاهزاده به همراه قبيله خود (بني کلاب) و تعدادي از قبايل عرب به منطقه مرزي در شمال براي جنگ با روميان منتقل ميشود. در اين ماجرا به قدرت نظاميعرب و اراده و عزم قوي آنان در مقابل دشمن پرداخته ميشود | |||
اين داستان در حدود 7000 صفحه است و راوي براي بيان آن از دو شيوه شعر و نثر کمک ميگيرد و تلاش ميکند تا تصويري واضح از وقايع سياسي و نظامي را نشان دهد و اطلاعات با ارزشي از عادات، تقاليد، اعتقادات، حکايتها و اخبار زنان و مردان عرب، سودان، ايران و روم را ارائه کند. (27) | |||
بني هلال قصهاي طولاني است که به شعر و نثر بيان شده است و داستاني پهلواني به شمار ميرود. در اين داستان، جريان مهاجرت قبايل عربي قيس از يمن به سرزمينهاي مغرب و اتفاقات مسير و چگونگي غلبه بني هلال بر ساير قبايل به تصوير کشيده ميشود. بعضي مورخان بزرگ عرب مانند ابن خلدون، قبيله بني هلال و وقايع جنگهاي آنان را ثبت کرده اند.(28) | |||
محور داستان ظاهر بيبرس، پادشاهي است که جنگهاي فراواني با صليبيان و تاتارها انجام داد و پيروزيهاي فراواني را به دست آورد. اين داستان از بخشهاي مختلفي تشکيل ميشود و در آنها به کردهاي ايوبي، محمود بيبرس و ورود او به مصر، روابط او با ايوب و ايبک ترکماني، چگونگي جلوس بر تخت پادشاهي مصر ميپردازد و جز سرزمينهاي اسلامي، جنوب اروپا و جزاير انگليس را نيز در برميگيرد.(29) | |||
'''7-2-4 ضرب المثلها''' | |||
ضرب المثلها گونه اي از گفتارند که در پس آنها تاريخچه و داستاني پند آموز نهفته است و به سرعت منتشر ميشوند. ضرب المثل واضح ترين گونه ادبيات مردمي است زيرا حکايات و داستانها و اتفاقات بسياري را دربردارد. | |||
ريشه بسياري از اين امثال به تجارب انساني، عادات و تقاليد، ميراث ادبي و اديان در گذشته برميگردد و ويژگيها ،دلالتهاي اجتماعي، ديني و آموزشي زيادي را دربر دارد.(30) | |||
امثال معمولاً از حقايقي حکايت ميکنند که به شکل مختصر و آسان کوتاه شده اند و هيچ گونه پيچيدگي در آنها ديده نميشود. اين امثال جوانب فکري، اقتصادي و فلسفي را به تصوير ميکشند که در پشت آنها تجربه اي پنهان است.(31) امثال با قابليت حفظ آسان و دارابودن مضامين بسيار، از ديگر انواع ادبيات مردميمتمايز ميشوند؛ هر يک از ضرب المثلها محتوي حکمت و موعظهاي هستند که آنها را به دونوع سلبي و ايجابي تقسيم ميکند. | |||
در زمينه ضرب المثلهاي عربي و به ويژه ضرب المثلهاي کشور اردن تحقيقات زيادي صورت گرفته است. بسياري از پژوهشگران اين امثال را جمع آوري کرده و مجموعههايي فراهم آوردهاند. دانشمندان بزرگي از جمله ابشيهي، بکري، ثعالبي، زمخشري، سيوطي و بن عاصم در زمينه جمع آوري امثال تلاشهاي زيادي انجام داده اند.(32) | |||
'''7-2-5 کنايات و تعابير''' | |||
کنايه يا پوشيده سخن گفتن گونهاي ديگر از ادبيات مردمي است که ويژگي آن تاثيرگذاري فوق العاده آن است. کنايات زيادي در ميان مردم عرب و کلام خداوند استعمال شده است. کنايهها داراي دو معناي دور و نزديک هستند که معناي نزديک آنها مورد نظر نيست؛ گوينده سخن را به نحوي بيان مي کند که ذهن خواننده يا شنونده به کمک معني صريح و نزديک آن پي به معني دور آن ببرد. تعابير و اصطلاحات نيز شيوع زيادي در بين مردم دارند. ضرب المثلهاي ملل مختلف تشابه ها و تفاوتهاي زيادي دارند ولي در کنايات و تعابير اين اختلافات بيش از تشابهات به چشم ميخورد؛ مثلا در کشور اردن با الفاظي کنايه گفته ميشود که در ساير ملل عرب گفته نميشود؛ مانند: ع الحارک: کنايه از سرعت، ع الحديد: کنايه از فقر و نداري، و قليل الحيلــة: کنايه از عدم قدرت در مواجهه با سختيها و مشکلات(33) | |||
'''7-2-6 چيستان''' | |||
لغز يا چيستان آن است که نام چيزي را پوشيده دارند، اما با ذکر اوصاف آن از شنونده بخواهند که نام را بيان کند. لغز ممکن است يک بيت يا يک شعر کامل يا کلامي موزون باشد؛ چيستانها وسيله اي براي فهم هوش افراد و سرعت و بديهه گويي به شمار ميروند. در چيستانها مسائل آموزشي و تربيتي و فرهنگي زيادي گنجانده ميشود و در تماميفرهنگها و ملل وجود دارند؛ در زمان عباسيان و در داستانهايي مانند هزار و يک شب چيستانهاي زيادي ديده ميشود. | |||
در چيستانهاي کشور اردن دلالتهاي تاريخي و اجتماعي فراوانی يافت ميشود که به باورها، اعتقادات، زندگي اقتصادي و فرهنگي مردم اردن اشاره ميکنند.(34) | |||
'''7-2-7 لطيفه''' | |||
مجموعه اي از کلمههايي که کنار هم قرار ميگيرند و داستاني کوتاه ( با جزئيات کم) خلق ميکنند که از چاشني طنز بهره برده است. نقطة اشتراک لطيفهها، عادت شکني و نوعي آشنايي زدايي است که موجب خنديدن مخاطب ميشود. | |||
لطيفه در همه کشورها وجود دارد. برخي حتي در حالت عصبانيت و ناراحتي خود نيز نکاتي را ميگويند که باعث خنده بقيه ميشود. در کشورهاي عربي نيز کتابهايي وجود دارد که سرشار از لطيفه است. شخصيت «جُحا» در نزد عربها يک شخصيت طنز آلود است که براي بيان لطيفه از آن استفاده ميکنند. | |||
جامعه اردن نيز برطبق شرايط خود شخصيتهاي طنزآلودي را ابداع کرده است. در اردن دربارة دو شهر «الصريح» و « الخليل» و اهالي آنجا لطيفههاي فراواني ساخته ميشود. به تازگي شهرهاي « السلط» و «الطفيله» نيز به آنها اضافه شده است. (35) | |||
'''7-2-8 ترانههاي محلي''' | |||
ترانههاي محلي جايگاه مهمي را در بين انواع ابداعات در ميان کشورهاي عربي و به ويژه کشور اردن دارند. اين ترانهها که از طريق شفاهي منتقل شده و راوي آنها معلوم نيست در مناسبتهاي مختلفي خوانده ميشوند. اين ترانهها به شکل مستقيم با زندگي مردم، عادات و تقاليد و شيوههاي زندگي آنان مرتبط هستند؛ در هريک از آنها نوعي عواطف و احساسات به چشم ميخورد؛ در برخي شادي و سرگرمي و در برخي مشکلات زندگي و سختيها بيان ميشود. شيوههاي بيان آنها ساده و روان با نوعي موسيقي همراه است.(36) | |||
'''7-2-8-1 انواع ترانههاي اردني''' | |||
ترانههاي محلي از جنبههاي اصالت و تاثيرات محيط بر آنها با يکديگر متفاوتند که در ادامه شرح انواع ترانهها در زندگي صحرانشينان ميآيد. | |||
أ) قصيده: قصيدهها طولاني هستند و موضوعات متنوعي را دربر دارند؛ با ذکر رسول خدا(ص) آغاز شده و با سلام و درود بر وي پايان ميپذيرد و به موضوعات قبيله اي، وقايع جنگي و تاريخي و حماسهها ميپردازند. از چند بخش مختلف تشکيل شده که هربخش داراي دو بيت است؛ سه مصرع اول هم قافيه و قافيه مصرع چهارم متفاوت است. | |||
مانند: لبدي بکلاميو اعيــده و اخطه علي الجريــده | |||
و اعطيک خباراً جديدة من مکــة لقصي حوران(37) | |||
ب) هجين: از هجن (يعني شتر) گرفته شده است زيرا آن را فقط روي شتر ميخوانند. به همين دليل به نام هجين(شتر) نام گذاري شده است. اين نوع ترانه را معمولاً در مناطق روستايي و بياباني ميخوانند. از مقاطع مختلفي تشکيل ميشود و قافيه هر مقطع با مقاطع ديگر متفاوت است؛ کارکرد آن کمک به آرامش نفس براي مقابله با مشکلات زندگي و کار است. | |||
مانند: يا مرحبا بالغضي قرب هلي علي ديرتي بان | |||
يا نهيدها سکر مشرب والترف ميـاح الردان (38) | |||
ج) عتابا و مواليا و ميجنا: «هنر موالي» از ابتکارات مردم واسط در عراق است که از يک حادثه حزن انگيز نشأت گرفته است؛ زماني که هارون الرشيد هم پيمانان برمکي خود را از بين برد، در مردان و زنان تاثير قابل توجهي گذاشت و آنان با حالت حزن انگيز و گريه آور ترانههايي را ميخواندند که به عبارت « يا مواليا» ختم ميشد. | |||
انواع مختلف مواليا از جمله مربع، مخمس، مسبع، ثماني، اخضر و احمر وجود دارد. | |||
مردم کشور اردن کمتر از اصطلاح «مواليا» استفاده ميکنند و بيشتر اصطلاحاتي نظير «عتابا و ميجنا» را به کار ميبرند. کلمه «عتابــة» از عتاب و حزن و ناله گرفته شده است. از ميان انواع مختلف آن نوع «مربع» بيشتر در اردن استعمال ميشود که درباره شکايت از سختيهاي روزگار، دردها و رنجهاست؛ در ساخت آن، انسجام زيادي در ترکيب و جناس به چشم ميخورد و يک لفظ با معاني مختلف تکرار ميشود. | |||
مانند: يا طولک طول نخلــة بباب جامـــــع | |||
يا خدک لحمر من کل ورد جامـــــع | |||
انا والله لارکع لک بکل جامـــــــــع | |||
و جامع حبيبي ما يقربه حـــــــــدا | |||
يا ميجــــــنا(39) | |||
د) دلاعين: ترانه اي است که معمولاً عادات، تقاليد، آرزوها و باورهاي روستاييان را بيان ميکند و رقص آور است. در کشور اردن ترانههايي از اين نوع وجود دارد که با نامهاي متفاوتي خوانده و به مناطق مختلفي نسبت داده ميشود. مانند: دبکــة رمثاويــة منسوب به شهر رمثا، دبکــة سلطيــة منسوب به شهر سلط، دبکــة معانيــة منسوب به شهر معان. | |||
دلاعين از مقاطع مختلفي تشکيل ميشود که هر مقطع داراي چهار مصرع است؛ سه مصرع اول هم قافيه هستند و قافيه مصرع چهارم متفاوت است و معمولاً ابيات به «الف» ختم ميشوند. در اين ترانهها موضوعاتي از قبيل شيوه زندگي روستاييان، سياست، اقتصاد، غم و شادي، شکايت و رنج، عشق و ازدواج و... بيان ميشوند. | |||
مانند: طلعت ع الدرج طخــة ع طخــة و طيت ع قليبي ما قلـــت اخا | |||
والله يا ابنيه لنصب لک فخــة و اصيدک صيد الحجل يا اعيونا(40) | |||
ه) ترانههاي ساده: در اين نوع ترانهها معمولاً آرزوها و اميال شخصي و نيازهاي جمعي مطرح ميشود. اين نوع ترانهها به سرعت منتشر و فراموش ميگردند. | |||
مانند: يا بو رشيده قلبنا اليوم مجروح جرحاً عميقاً و بالحشا مستظل | |||
هبــت النار والبارود غــــني يابي يا حامـي ظعــــــــنا (41) | |||
و) حداء: ترانه اي است بر وزن رجز که معمولاً از چند مقطع تشکيل شده و قافيه هر مقطع با ساير مقاطع متفاوت است. اين ترانه مانند قصيده توسط مردان خوانده ميشود. | |||
مانند: يا طير ما جنک علوم عن طوشــة صارت شمال | |||
تعلقت قبل الضـحي ما فکـــــها کود الظلام(42) | |||
ز) ترانههاي زنان: اين ترانهها را معمولاً زنان در چهار مصرع ميسرايند و موضوعاتي از قبيل حماسه و فخر و عزت و قوت و ... را شامل ميشود که با عباراتي مانند «هيه، أويها و أوها» آغاز ميشود. از انواع ديگر آن «تراويد» است که زنان در زمان عروسي آن را ميخوانند. برخي ديگر از اين ترانهها را زنان براي کودکان خود در جشنهايي مانند تولد، از شير گرفتن کودک و بعضي ديگر را در مراسم طلب باران در مساجد و کنار قبور پيامبران ميخوانند و در آن دعاها، توسلات و آيات قرآني زيادي وجود دارد. | |||
ترانههاي ديگري نيز وجود دارد که براي کودکان در زمان خواب (لالايي) خوانده ميشد و در آن معمولاً ذکر خداوند گفته ميشد؛ مانند: | |||
نامت عيـــــون الناس عيـــــــن الله ما نامت | |||
ما عمر شـــــدة يا يمــة علي مخلوق دامت(43) | |||
'''7-2-9 اشعار بدوي ''' | |||
قديميترين نوع شعر است. اين نوع شعر که معمولاً بر زبان مردم روستاها و باديه جاري ميشود وسيله اي براي بيان خواستهها، آرزوها و دردهاي آنان است. اينگونه شعر زبان حال مردم و بيان جنگها و اتفاقات تاريخي و فرهنگي است. | |||
شعر بدوي در ويژگي واقع گرايي و صداقت، از ديگر اشعار جدا ميشود. بيشتر اشعار بدوي زندگي قبيله اي و وقايع آن را بيان ميکند و مجموعه تقاليد، عادات و اصول زندگي در آن به چشم ميخورد که شامل موضوعاتي از قبيل: مدح، ذم، رثا، حماسه، عتاب، حکمت، وصيت و ... است.(44) | |||
'''7-3 جشنها و سرودها''' | |||
جشنهاي اردني و بسياري از کشورهاي جهان اسلام با تعطيلات اسلامي همانند رمضان مرتبط است. افزون بر اینها كشور اردن بيش از كشورهايي همچون عربستان و عراق به جشنواره هاي فرهنگي توجه دارد تا خود را كشوري آزاد نشان دهد. بخشي از اين جشنوارهها در ادامه مي آيد. | |||
1- جشنواره ترانههاي کودکان عرب | |||
وزارت فرهنگ اردن هرسال جشنوارۀ ترانههاي کودکان را برگزار ميکند که در نوع خود اولين جشنواره در کشورهاي عربي محسوب ميشود. اهداف اين جشنواره شامل: غني سازي فرهنگ کودکان، تشويق نويسندگان و موسيقي دانان به نوشتن و سرودن ترانههاي جديد کودکانه، نشر ترانههاي کودکانه با مضامين والا و هدفمند، تشويق به استفاده از زبان عربي فصيح در ترانههاي کودکان، برقراري ارتباط با ساير کشورهاي عربي و آگاهي از تجارب آنان و تشويق پژوهشهاي صورت گرفته در زمينه کودکان است. | |||
2- جشنواره ترانه اردن | |||
وزارت فرهنگ اردن اين جشنواره را همه ساله با همکاري اتحادية هنرمندان اردن برگزار ميکند. هدف آن تشويق هنرمندان به ابداع و ابتکارو پيشرفت است. اين جشنواره روح رقابت را در ميان نويسندگان، موسيقي دانان و آوازخوانان بالا برده و بازارهاي داخلي و خارجي زيادي براي آنان فراهم ميآورد. در اين جشنواره به نفر اول 10 هزار دينار، نفر دوم 7هزار دينار و نفر سوم 5 هزار دينار اعطا ميگردد. | |||
3- جشنواره نمايش کودکان اردن | |||
اين جشنواره توسط وزارت فرهنگ اردن براي اولين بار در سال 1992 برگزار شد و پس از چند سال توقف، دور نهم آن در سال 2012 برگزار گرديد. اين جشنواره در ايام تابستان و همزمان با تعطيلي مدارس برگزار ميشود تا شاهد بيشترين حضور و مشارکت مردميباشد. اهداف آن شامل استفاده از تجارب مختلف در زمينه فرهنگ کودکان و پيشرفت هنر نمايش کودکان و توسعه ذوق مردم در زمينه نمايش است. | |||
4- جشنواره نمايش جوانان اردن | |||
اين جشنواره را وزارت فرهنگ هرساله با هدف ارائۀ بهترين نمايشهاي جوانان برگزار ميکند. اهداف ديگر آن شامل حمايت از نمايش و پيشرفت آن، ايجاد روح رقابت سازنده بين بازيگران تئاتر و نمايش و تنظيم ديدارهايي بين آنها در زمينههاي مختلف نمايشي است. | |||
5- جشنواره حصاد (برداشت محصول) | |||
اين جشنواره در واقع نوعي برگشت به سوي زمين است، پس از اينکه زمين را رها کرده و به واردات مواد غذايي آماده اکتفا کردهاند و در واقع سعي دارد تا بوي نان تازه برخاسته از تنور، تپههاي گندم طلايي و روزهاي برداشت محصول را يادآوري کند؛ آداب و رسوميکه امروزه رو به فراموشي نهاده است. در اين جشنواره روستاييان و به ويژه پسران روستايي شرکت ميکنند و روح همکاري و مساعدت بين آنان زنده ميشود. | |||
6- جشنواره خالديه | |||
وزارت فرهنگ هرساله جشنوارهاي ويژۀ اشعار محلي و نبطي در شهر خالديه در استان مفرق برگزار ميکند که در آن شاعراني که در زمينه اشعار محلي و نبطي فعاليت دارند شرکت ميکنند. در اين جشنواره شب هاي شعري برگزار ميشود که در آن شاعراني از ساير کشورهاي عربي حضور دارند. | |||
مشهورترين شاعراني که در شب شعرهاي گذشته شرکت داشته اند؛ عمر الفرّاء از سوريه، احمد فؤاد نجم از مصر، عيسي مقدادي و علي عيد الساعي از اردن ميباشند. | |||
7- جشنواره شطنا براي گندم و زيتون | |||
اين جشنواره در سال 2007 در شهر اربد برگزار شد. شهر اربد در سال 2011 شهر فرهنگي اردن شناخته شد. اين جشنواره تلاش دارد تا ميراث مردمياردن را احيا نمايد. | |||
8- جشنواره عباي سبز | |||
اين جشنواره که از سال 2008 آغاز شده، همه ساله درماه تموز در شهر عجلون به مدت 4روز برگزار ميشود. در اين جشنوراه تابلوهاي هنري و آثار مختلف و متنوعي به نمايش گذاشته ميشود که منعکس کننده واقعيتهاي فرهنگي و تواناييهاي استان و منطقه است. | |||
9- جشنواره صهيل في مطالع الزيتون | |||
اين جشنواره در ماه تشرين اول هرسال در زمان برداشت محصول زيتون برگزار ميشود و در آن شاعران اردن و جهان عرب مشارکت ميکنند و تلاش دارند تا ميراث فرهنگي و ميراث مزارع را به نمايش بگذارند. | |||
10- انجمن فرهنگي امان | |||
وزارت فرهنگ اين جشنواره را همه ساله برگزار ميکند که در آن پژوهشهايي در زمينههاي قصه، نمايش، رمان، هنرهاي تجسمي، ميراث مردمي، فرهنگ و توسعه و... ارائه ميشود. (45) | |||
<nowiki>***</nowiki> | |||
برخي از مهمترين و مشهورترين سرودها و نغمات اردني به همراه نام سازنده شان به شرحي است که ميآيد: | |||
• احمد الدراسيه: اسمر يا غالي، خالي يا خال، دمعي جراح، يا الله الله، يا الله يا معبود، يا شوقي! | |||
• احمد الردور: خيل لفت علينا، شوقي، لك ويلي عليهم! | |||
• احمد سويركي: حفلة 1، سهره عرس 1، 2، 3 و 4، عمه يا عمه، يمه الهوا غدنبي! | |||
• اشرف الحسامي: حبكم بالقلب، حطمني، ديداها، غدتبني، لاتذكرني! | |||
• امل شبلي: ان ما ندمتك، اي دنيا، لخاطري، يا جارحني، يا ربي يا عالم، ياما ياما! | |||
• احمد عنبده: الاردن اولا، شبابنا، كلمات قلبي، فاطر، يا شقاوته، يا ماكنت معاه، تشوبيه! | |||
• العنود: خطموني، مافي داعي، لاتسافرو ترحل، يا حبيبي! | |||
• بشار اسرحان: احبك يا لبنان، اوراق الصبر، الا يا نفس، البارحه، الخيانة، بالعسكرية، حمام، روح بجسد، شعر سايب، يا حسين البشرك، يا علي! | |||
• توفيق النحري: اشعل النار، القدس ديرتنا، بين الجناين، ماسلا قلبي هواكم، نزلت سلم، يا طير الخضر، يا باالخير! | |||
• جميل وسلوي العاص: جسر الحديد، مرحب يا ريم الفلا، يا ابن الحسين، يا ديراويه! | |||
• جهاد سركيس: بنيه، الف سلامه، طفي النار، لاتقول، مجنون ليلي! | |||
• حسين السلمان: دار الهواشم، موال 1 و 2،هاجر، يا زمان، يا عم حسين (46) | |||
'''4- 7 تقويم سالانه''' | |||
تقويم سالانه کشور اردن براساس سال ميلادي تنظيم شده با اين تفاوت که جمعه و شنبه تعطيلات آخر هفته است و روزهاي مذهبي مسلمانان نيز در آن آمده است و بسياري از آنها تعطيل رسمي است. همچنين اول محرم، آغاز سال قمري تعطيل ميباشد و ديگر تعطيلات رسمي بدين شرح است: | |||
12 ربيع الاول: ميلاد پيامبر (ص)، | |||
1 ژانويه (کانون الثاني) آغاز سال ميلادي، | |||
1 شوال عيد فطر (چهار روز تعطيل)، | |||
10 ذيحجه عيد قربان (پنج روز تعطيل)، | |||
25 دسامبر (کانون الاول) عيد ميلاد مسيح، | |||
25 مي (روز استقلال اردن)، | |||
1 مي (روز جهاني کار و کارگر) (48) | |||
همچنين عيد پاك كه با تقويم روز عيد پاك كليسا مشخص ميشود و از اعياد مسيحيان است، همه ساله تعطيل است. علاوه بر آن روز پادشاهي ملك عبدالله (4 ژوئن) نيز تعطيل رسمي است. | |||
'''7-5 مناسبتهاي ملي و مذهبي''' | |||
'''اعیاد مذهبی''' | |||
1محرم: اول سال هجري قمري(عيد)..... يک روز تعطيل | |||
12ربيع الاول: ميلاد پيامبر(ص)...........يک روز تعطيل | |||
10ذي حجه: عيد قربان..................... پنج روز تعطيل | |||
1شوال: عيد فطر............................چهار روز تعطيل | |||
25دسامبر: عيد الميلاد المجيد.............يک روز تعطيل | |||
'''اعياد ملي''' | |||
1مي: روز جهاني کار و کارگر.........يک روز تعطيل | |||
25مي: روز استقلال اردن..............يک روز تعطيل | |||
'''اعياد ديني و ملي که جشن گرفته ميشود اما تعطيل نيست:''' | |||
27رجب: روز اسراء و معراج | |||
30ژانويه: روز ميلاد ملک عبدالله دوم | |||
9ژوئن: روز آغاز سلطنت ملک عبدالله دوم (روز به تخت نشستن) | |||
10ژوئن: روز انقلاب بزرگ عربي | |||
10ژوئن: روز ارتش | |||
14نوامبر: روز ميلاد ملک حسين بن طلال (49) | |||
'''7-6 تفريحات؛ سفرو گردشگري''' | |||
براساس پژوهشي رسمي که در سال 2008 انجام گرفته، بيشترين سفر از سوي خانوارهاي ساکن پايتخت صورت گرفته که قريب 33 درصد از آمار سفرهاي اردنيها را به خود اختصاص داده اند. پس از آن ساکنان استان اربد با 21 درصد، زرقاء با 18 درصد، بلقاء با 11 درصد و عقبه با 4 درصد بيشترين سفر را انجام داده اند. | |||
به اين ترتيب بيشترين سفر از آن خانوادههاييست که در مناطق مرکزي اردن ساکنند که حدود 65 درصد است. پس از آن مردم مناطق شمالي با 25 درصد و سپس مردم مناطق جنوبي با 10 درصد قرار دارند. به نظر ميرسد که آمار و ارقام حاکي از تمکن مالي بيشتر مردم مناطق مرکزي است. | |||
حدود 57 درصد از اين سفرها به قصد گذراندن تعطيلات، 32 درصد به قصد ديدار اقوام و خويشاوندان، 8 درصد سفرهاي تحصيلي و مدرسه اي و دانشگاهي، 2 درصد به قصد ديدن بازارها و خريد و 2 درصد نيز با اهداف ديگر صورت پذيرفته است. (50) | |||
مجموعه هزينههايي که جهت سفر با اهداف مختلف صرف شده حدود 4/61 ميليون دينار ميباشد که بيشتر اين هزينه توسط خانوادههاي ساکن پايتخت صرف شده است. (51) حدود 44 درصد از هزينههاي سفر در مناطق جنوبي، 39 درصد در مناطق مرکزي و 17 درصد در مناطق شمالي خرج شده است. 67 درصد از سفرها با وسيله نقليه شخصي، 31 درصد با وسيله نقليه عمومي و 2 درصد با ساير وسايل حمل و نقل صورت پذيرفته است.(52) در مجموع حدود 4/21 درصد از خانوادهها اقدام به مسافرت کرده اند.(53) که نشان از تمکن مالي همين کسر جماعت اردن دارد. | |||
اين در حالي است که ميزان هزينه سفر يک روزه براي يک نفر 8 دينار است و در صورتي که مسافر شب را درجايي اقامت کند اين هزينه بالغ بر 10 دينار ميباشد. (54) | |||
سير و سفرهاي کمتر از 20 کيلومتر 23 درصد از مجموع سفرها را تشکيل داده اند. سفرهاي بين 21-40 کيلومتر 24 درصد، سفرهاي بين 41-80کيلومتر 25 درصد و سفرهاي با بيش از 80کيلومتر 28 درصد از سفرها را به خود اختصاص دادهاند. (55) | |||
بيشترين سفرهاي يک روزه (36 درصد سفرها) به پايتخت صورت گرفته است و بلقاء (18 درصد) و زرقاء (10 درصد) در مکانهاي بعدي قرار دارند. (56) | |||
بيشترين سفرهاي اقامتي که افراد شب را در آنجا گذرانده اند به استان عقبه با رقم 38 درصد صورت گرفته است و پايتخت (19 درصد) و اربد (13 درصد) در مکانهاي بعدي قرار دارند. (57) | |||
مردم مناطق مرکزي حدود 69 درصد از سفرهايشان را به همان مناطق، 2/16 درصد را به مناطق شمال و 9/14 درصد به مناطق جنوب اختصاص داده اند. مردم مناطق شمال 57 درصد از سفرهايشان را به مناطق خود، 36 درصد را به مناطق مرکزي و 8 درصد را به مناطق جنوب اختصاص دادهاند. مردم مناطق جنوب نيز 58 درصد از سفرها را به مناطق خود، 31 درصد به مناطق مرکزي، 11 درصد به مناطق شمال اختصاص دادهاند. (58) | |||
سفرهايي که به استان بلقاء صورت پذيرفته، بيشتر براي ديدن بحر الميت (59) و سفرهايي که به استان اربد صورت گرفته، بيشتر براي ديدن درههاي شمالي (60) و سفرهايي که به استان جرش صورت گرفته بيشتر براي ديدن شهر جرش، اطراف آن و دبين (61) و سفرهايي که به استان کرک صورت گرفته، بيشتر براي ديدن درههاي جنوبي (62) و سفرهايي که به استان طفيله صورت گرفته، بيشتر براي ديدار از منطقه حفاظت شده ضانا (محمية ضانا) بوده است. (63) و سفرهايي که به استان معان صورت گرفته، بيشتر براي ديدن شهر تاريخي پتراء (64) و در نهايت سفرهايي که به استان عقبه صورت گرفته، بيشتر براي ديدار از وادي رم بوده است. (65) | |||
اکثر سفرها (33 درصد) در سه ماه آخر سال صورت گرفته است. (66) | |||
'''7-7 موزههاي اردن''' | |||
اردن تاريخي طولاني دارد و نقش مهمي در تمدن و تاريخ بازي کرده است، از اين رو داراي موزههاي تاريخي بسياري است. | |||
افزون بر آن اردن داراي موزههاي گياه شناسي، حيوان شناسي، فرهنگي، نظامي، سياسي، علمي، اقتصادي، صنعتي، هنري، طبيعي و باستان شناسي نيز ميباشد. (69) | |||
اولين موزه در شهر جرش در سال 1923 افتتاح شد. در دهه شصت، سه موزه باستان شناسي دردانشگاههاي اردن تاسيس شد و موزههاي ديگري نيز در اربد، ام قيس، بيت رأس، تل العشاير، الحصن، قلعة الربض، جرش و امّ جمال تاسيس شد. در دهه هفتاد نيز بالغ بر ده موزه در زمينههاي باستان شناسي، نظامي، مردمي و هنرهاي زيبا و در دهه هشتاد قريب 11 موزه مختلف تاسيس شد. (68) | |||
در سال 1994 همايش اهتمام به موزهها در امان تحت نظارت سازمان يونسکو برگزار شد که اغلب کشورهاي عربي در آن شرکت کردند. (70) | |||
مهمترين موزههاي اردن به شرحي است که ميآيد: | |||
1- موزه اردن (متحف الاردن) | |||
موزه ملي اردن آثار تاريخي و آثار باستاني، حيات سياسي و اجتماعي و فرهنگي اردن از عصر سنگ تا عصر کنوني را دربر دارد. مساحت آن 10 هزار متر مربع است و در مرکز امان واقع شده است. اين موزه فرصتي را براي پژوهشگران فراهم ميآورد تا به پژوهش و تحقيق در زمينه تاريخ اردن و ميراث آن بپردازند. | |||
اين موزه از طريق توافقات صورت گرفته با برخي از موزههاي جهاني ارتباط دارد. | |||
2- موزه کودکان (متحف الاطفال) | |||
اين موزه با تلاش ملکه اردن خانم رانيا العبدالله در سال 2007 افتتاح شد که مکاني براي فعاليت، تحرک و ماجراجويي کودکان است و به کودکان فرصت تجربه، ابتکار و تعامل درست با محيط زيست را ميدهد. ورودي اين موزه براي تماميکودکان از کليه نقاط کشور رايگان و جز سه شنبهها در کليه ايام هفته باز است. | |||
3- موزه آثار باستاني (متحف الآثار) | |||
اين موزه همزمان با تأسيس دانشگاه اردن در سال 1962 در اين دانشگاه تأسيس شد که آثار باستاني و تمدني از عصر سنگ تا پايان دورههاي اسلامي را به نمايش ميگذارد. | |||
آثار اين موزه از دو منبع اصلي شامل اداره آثار باستاني عمومي و حفاريهاي صورت گرفته در جرش، پترا، تل السلامــة، تل المزار، رجم الکرسي، تل سيران، تل ابونصير، تل ابوالصوان و تل السخنــة تأمين ميشود. | |||
4- موزه سکه شناسي بانک ملي اردن (متحف البنک الاهلي الاردني للنميات) | |||
اين موزه در سال 1999تاسيس شد و شامل 40 هزار سکه است که دنايف القسوس (دبير موزه) آنها را در طي 30 سال جمع آورده است. سکهها دورههاي زماني بيش از 2500 سال را پوشش ميدهند که قديميترين آنها متعلق به 600 سال قبل از ميلاد مسيح است. | |||
بر ديوارهاي موزه عکسهايي از سکهها به همراه شرح مختصري از آنها به دو زبان عربي و انگليسي ارائه شده است. | |||
5- موزه تاريخ طبيعي اردن، دانشگاه يرموک (متحف التاريخ الطبيعي الاردني) | |||
اين موزه در سال 1981 در دانشگاه یرموک تاسيس شد که با توجه به تنوع جانداران حيواني، گياهي و زمينشناسي موجود، از مهم ترين مراکز تحقيق و پژوهش در زمينه علوم طبيعي و محيط زيستي به شمار ميرود. اين موزه به سه بخش حيوانات، گياهان و بخش زمين شناسي تقسيم ميشود که در هر بخش نمونههاي بسياري گردآوري شده است. | |||
هم چنين اين موزه خدمات آموزشي و فرهنگي متنوعي ارائه ميدهد. | |||
6- لاستوريا (متحف الحکايــة التراثي) | |||
اين موزه که در شهر مادبا قرار دارد، در سال 2013 به دست شاهزاده سميه بنت الحسن افتتاح شد. هدف اين موزه ايجاد همبستگي ميان اديان است که با ارائه آثار و مجسمهها، داستان هاي پيامبران را روايت ميکند. مانند: زندگي موسي(ع) و مسيح (ع) و يحيي(ع) و... . | |||
7- موزه تاريخي سلط، خانه ابوجابر (متحف السلط التاريخي، بيت ابوجابر) | |||
شهر سلط به سبب ساختمانهايي که از سنگ زرد ساخته شده و در دامنه تپهها با هماهنگي و انسجام پراکندهاند، به شهر منحصر به فردي تبديل شده است. تاريخ عظيم اين ساختمانها به عصر طلايي شهر(1881 - 1918) برميگردد. | |||
سلط يکي از معدود شهرهاي اردن است که در آن خانهها، مساجد و کليساهاي بسياري با قدمت بيش از يکصد سال و معماري بي نظير وجود دارد. خانههاي تاريخي اين شهر بيش از هزار باب است که با سنگهاي زرد ساخته شدهاند. اين تعداد در هيچ شهر ديگري در اردن يافت نميشود. | |||
خانه ابوجابر يکي از همين خانههاي تاريخيست که در دل اين شهر قديميواقع شده و تاريخچه آن به اوايل قرن19 برميگردد. | |||
8- موزه آثار باستاني کرک (متحف آثار الکرک) | |||
موزه کرک ابتدا در سال 1981 در داخل قلعه کرک ساخته و سپس نوسازي شد و در آن تابلوها و اطلاعات تاريخي، باستان شناسي و جغرافيايي جهت افزايش آگاهي بيننده افزوده و در سال 2004 به طور رسمي افتتاح شد. | |||
9- موزه دارالسرايا (متحف دارالسرايا) | |||
بناي اين موزه قلعهايست که عثمانيها آن را در اواسط قرن 19 در سمت جنوبي تل اربد ساختند و پس از سال1886 به مقر حاکم عثماني السرايا تبديل شد. اداره آثار باستاني عموميدر سال 1994اين قلعه را به موزه تبديل نمود. | |||
10- موزه مؤسسه راهآهن حجاز-اردن (متحف موسســة الخط الحديدي الحجازي الاردني) | |||
اين موسسه براساس قانون شماره 23 سال 1953 جهت اداره خطوط راه آهن و سرمايه گذاري در آنها تاسيس شده که موزه اي را در زمينه حمل و نقل ريلي راه اندازي نمود. (71) | |||
افزون بر اينها موزة سلطنتي اتومبيل، موزة باستان شناسي آكابا، موزة پيامبر (ص)، موزة مدال شناسي بانك مركزي اردن و موزه آداب و رسوم مشهور اردن از جمله موزههاي ديدني اردن ميباشد. | |||
گفتني است که مطابق آمار يونسکو بين سالهاي 88 تا 94 ميلادي تعداد موزههاي اردن 18 موزه و شمار بازديدکنندگان سالانه به ازاي هر 100 نفر 11 نفر برآورد شده است. (72) | |||
هم چنين نرخ بازديد کنندگان طي سالهاي 2017 تا 2019 به اين شرح است: | |||
ميانگين بينندگان موزه ها و آثار باستاني (2017 - 2019) | |||
{| class="wikitable" | |||
|مکان | |||
|2017 | |||
|2018 | |||
|2019 | |||
|- | |||
|موزه باستان شناسی اردن | |||
|202.000 | |||
|265.455 | |||
|339.050 | |||
|- | |||
|موزه فولکلور | |||
|215.550 | |||
|268.050 | |||
|291.500 | |||
|- | |||
|موزه مادبا | |||
|11.450 | |||
|12.950 | |||
|17.752 | |||
|- | |||
|سایت غسل تعمید | |||
|104.435 | |||
|143.011 | |||
|183.481 | |||
|- | |||
|کلیسا و نقشه | |||
|220.967 | |||
|316.033 | |||
|467.000 | |||
|- | |||
|محوطه های باستانی جراش | |||
|254.818 | |||
|333.658 | |||
|475.526 | |||
|- | |||
|موزه و ارگ کرک | |||
|16.257 | |||
|27.950 | |||
|48.938 | |||
|- | |||
|سایت های باستان شناسی در پترا | |||
|620.367 | |||
|828.952 | |||
|1.135.300 | |||
|- | |||
|محوطه های باستانی در ام قیس | |||
|157.633 | |||
|146.656 | |||
|78.518 | |||
|- | |||
|محوطه های باستانی در عجلون | |||
|201.634 | |||
|250517 | |||
|213.822 | |||
|- | |||
|محوطه های باستانی در رام | |||
|177.569 | |||
|243.447 | |||
|364.230 | |||
|- | |||
|کوه نبو | |||
|191.036 | |||
|480.565 | |||
|669.581 | |||
|- | |||
|سایر محوطه های باستان شناسی | |||
|302.444 | |||
|514.776 | |||
|267.338 | |||
|- | |||
|مجموع | |||
|2.676.178 | |||
|3.832.020 | |||
|4.552.036 | |||
|} | |||
آخرين آمار اداره آمار اردن به تفصيل تعداد بازديدکنندگان را طي سال هاي 2017 تا 2019 نشان مي دهد. (73) که حاکي از نرخ رشد قابل توجه بازديد کنندگان است. | |||
'''7-8 کتابخانههاي عمومي''' | |||
مسئوليت كتابخانه هاي عمومي برعهده مقامات محلي است. نخستين كتابخانه در اربد در سال 1957 به عنوان طرح آزمايشي يونسكو تأسيس شد. (74) پس از آن در دهه شصت سه اتفاق مهم در زمينه کتابخانهها افتاد؛ تاسيس کتابخانه عمومي امان در سال 1960، تاسيس دانشگاه اردن و کتابخانه آن در سال 1962 و تاسيس انجمن کتابخانههاي اردن در سال 1963؛ اين موسسات نقش مهمي در پيشرفت کتابخانههاي اردن ايفا کردند. (75) | |||
در اين دهه، کتابخانههاي عمومي ديگري در بخش شرقي اردن، در شهرهاي کرک، معان، زرقا، سلط، عقبه، وادي السير و عمان و اربد تاسيس شد. همچنين در اين دهه، تعدادي کتابخانه تخصصي و بزرگ در وزارتخانهها و ادارات دولتي تاسيس گردید که مهم ترين آنها تأسیس کتابخانه بانک مرکزي در سال 1964 و کتابخانه منابع طبيعي در سال 1965 بود. | |||
در دهه هفتاد نيز تعداد کتابخانههاي دانشگاهها و مراکز تربيت معلم افزايش يافتند ولي کتابخانههاي عمومي تحول چنداني نداشتند؛ فقط دو کتابخانه عمومي در سال 1974 در شهرهاي رمثا و مفرق و یک کتابخانه عمومی در جرش در سال 1979 تاسيس شد. در اين دهه کتابخانه کودکان نيز تأسيس شد. (76) که اتفاق مهم اين دهه به شمار میرود.(77) | |||
توجه و اهتمام به اين کتابخانههاي عمومي در دهه هفتاد افزايش يافت به طوري که تا پايان سال 1989 بالغ بر 39 کتابخانه به شرحی که میآید در شهرهاي مختلف تاسيس گردید؛ در استان اربد: 15 کتابخانه، در پايتخت: 8 کتابخانه، در منطقه عمان: 6 کتابخانه، در استان بلقا: 6 کتابخانه، در استان مفرق: 3 کتابخانه، در استان معان: 3 کتابخانه، در استان کرک: 3 کتابخانه و در استان طفيله: 1 کتابخانه (78) | |||
تعداد کتابخانههاي کودکان نيز افزايش قابل توجهي يافت به طوري که تا پايان سال 1988 به 26 کتابخانه در شهرهاي مختلف اردن رسید؛ در پايتخت: 16 کتابخانه، در زرقا: 3 کتابخانه، در اربد:3 کتابخانه، در معان: 3 کتابخانه، در کرک:1 کتابخانه، و در مفرق: 1 کتابخانه (79) | |||
مهمترين کتابخانه هاي عمومي اردن كتابخانه عمومي عَمّان است که قريب 120.000 عنوان كتاب، 500 نشريه جاري، مجموعهاي از منابع غيركتابي و همچنين مجموعه ويژهاي براي نابينايان را در اختيار دارد. كتابخانه عمومي و مركز اطلاعرساني عبدالحميد شومن نيز که توسط سازماني غيرانتفاعي در سال 1986 تأسيس شده مجهز به فنآوريهاي نوين اطلاع رساني و داراي 24500 عنوان كتاب و 1500 نشريه است. (80) | |||
اما آمار منتشر شده توسط يونسکو بين سالهاي 89 تا 94 ميلادي تعداد کتابخانههاي عمومي اردن را 4 کتابخانه و تعداد مراجعان را نامعلوم و تعداد کتابها را به ازاي هر يکصد نفر 11 کتاب نشان ميدهد. (81) که چنان که مشاهده شد با آمار رسمي ارائه شده توسط اردن بسيار متفاوت است. | |||
اين اختلاف فاحش ميان اعداد و ارقام تعداد کتابخانهها را شايد بتوان ناشي از استانداردهاي يونسکو براي معتبر شمردن موسسه يا نهادي به نام کتابخانه دانست. | |||
'''منابع:''' | |||
1. الدکتور احمد الربايعه. الدکتور احمد حمودة. السکان و الحياة الاجتماعيــة منشورات لجنــة تاريخ الاردن.1991، ص 88 | |||
2. M.H. Seyd. World Infopedia Jordan. NewDelhi,p. 177 | |||
3. الدکتور احمد الربايعه. الدکتور احمد حمودة. السکان و الحياة الاجتماعيــة منشورات لجنــة تاريخ الاردن.1991، ص 88 | |||
4. M.H. Seyd. World Infopedia Jordan. NewDelhi,p. 177 | |||
5. الدکتور احمد الربايعه. الدکتور احمد حمودة. السکان و الحياة الاجتماعيــة منشورات لجنــة تاريخ الاردن.1991، ص 89 | |||
6. الدکتور احمد الربايعه. الدکتور احمد حمودة. السکان و الحياة الاجتماعيــة منشورات لجنــة تاريخ الاردن.1991، ص 90 | |||
7. الدکتور احمد الربايعه. الدکتور احمد حمودة. السکان و الحياة الاجتماعيــة منشورات لجنــة تاريخ الاردن.1991، ص 90 | |||
8. الدکتور احمد الربايعه. الدکتور احمد حمودة. السکان و الحياة الاجتماعيــة منشورات لجنــة تاريخ الاردن.1991، ص 92 | |||
9. الدکتور احمد الربايعه. الدکتور احمد حمودة. السکان و الحياة الاجتماعيــة منشورات لجنــة تاريخ الاردن.1991، ص 93 | |||
10. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), pp. 92 - 98 | |||
11. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), pp. 71 - 78 | |||
12. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), pp. 77-80 | |||
13. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), pp. 80-86 | |||
14. Shoup, John A. Culture and customs. 2007, pp. 39 - 41 | |||
15. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 15 - 19 | |||
16. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 20 | |||
17. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 20 | |||
18. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 21 | |||
19. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 21 | |||
20. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 21 | |||
21. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 20 | |||
22. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 23 | |||
23. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 23 | |||
24. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 27 - 30 | |||
25. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 31 | |||
26. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 31 و 32 | |||
27. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 32 و 33 | |||
28. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 34 | |||
29. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 35 | |||
30. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 77 | |||
31. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 78 | |||
32. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 79-81 | |||
33. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 82 و 83 | |||
34. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 85 و 86 | |||
35. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 88 - 91 | |||
36. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 37 و 38 | |||
37. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 42 و 43 | |||
38. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 45 و 46 | |||
39. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 47 - 49 | |||
40. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 50 و 51 | |||
41. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 52 و 53 | |||
42. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 44 | |||
43. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 57 - 60 | |||
44. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 69 - 70 | |||
45. وزارة الثقافيه في المملكــة الاردنيــة الهاشميــة www.Culture.gov.jo | |||
46. www. Jordaniansongs.net | |||
47. | |||
48. الموقع الالكتروني للمركز الجغرافي الملكي الأردني <nowiki>http://www.rjgc.gov.jo/RJG</nowiki> | |||
49. الموقع الالكتروني للمركز الجغرافي الملكي الأردني <nowiki>http://www.rjgc.gov.jo/RJG</nowiki> | |||
50. التقرير التحليلي لنتائج مسح السياســة المحليــة، مديريــة المسوح الاقتصاديــة، ايلول 2009، ص1 | |||
51. التقرير التحليلي لنتائج مسح السياســة المحليــة، مديريــة المسوح الاقتصاديــة، ايلول 2009، ص2 | |||
52. التقرير التحليلي لنتائج مسح السياســة المحليــة، مديريــة المسوح الاقتصاديــة، ايلول 2009، ص3 | |||
53. التقرير التحليلي لنتائج مسح السياســة المحليــة، مديريــة المسوح الاقتصاديــة، ايلول 2009، ص6 | |||
54. التقرير التحليلي لنتائج مسح السياســة المحليــة، مديريــة المسوح الاقتصاديــة، ايلول 2009، ص20 | |||
55. التقرير التحليلي لنتائج مسح السياســة المحليــة، مديريــة المسوح الاقتصاديــة، ايلول 2009، ص23 | |||
56. التقرير التحليلي لنتائج مسح السياســة المحليــة، مديريــة المسوح الاقتصاديــة، ايلول 2009، ص27 | |||
57. التقرير التحليلي لنتائج مسح السياســة المحليــة، مديريــة المسوح الاقتصاديــة، ايلول 2009، ص28 | |||
58. التقرير التحليلي لنتائج مسح السياســة المحليــة، مديريــة المسوح الاقتصاديــة، ايلول 2009، ص28 | |||
59. التقرير التحليلي لنتائج مسح السياســة المحليــة، مديريــة المسوح الاقتصاديــة، ايلول 2009، ص31 | |||
60. التقرير التحليلي لنتائج مسح السياســة المحليــة، مديريــة المسوح الاقتصاديــة، ايلول 2009، ص33 | |||
61. التقرير التحليلي لنتائج مسح السياســة المحليــة، مديريــة المسوح الاقتصاديــة، ايلول 2009، ص33 | |||
62. التقرير التحليلي لنتائج مسح السياســة المحليــة، مديريــة المسوح الاقتصاديــة، ايلول 2009، ص33 | |||
63. التقرير التحليلي لنتائج مسح السياســة المحليــة، مديريــة المسوح الاقتصاديــة، ايلول 2009، ص35 | |||
64. التقرير التحليلي لنتائج مسح السياســة المحليــة، مديريــة المسوح الاقتصاديــة، ايلول 2009، ص35 | |||
65. التقرير التحليلي لنتائج مسح السياســة المحليــة، مديريــة المسوح الاقتصاديــة، ايلول 2009، ص35 | |||
66. التقرير التحليلي لنتائج مسح السياســة المحليــة، مديريــة المسوح الاقتصاديــة، ايلول 2009، ص40 | |||
67. الاطفال في الاردن، تحليل الوضع، المجلس الوطني شؤون الاسرة، منظمــة الاهم المتحدة للطفولــة (يونيسف) 2007، ص 34 | |||
68. العمد، الدكتورهاني، الموسسات الثقافيه في الأردن (1965 - 1995م)، منشورات اللجنــة العليا لكتابــة تاريخ الأردن، 1997، ص 73 | |||
69. العمد، الدكتورهاني، الموسسات الثقافيه في الأردن (1965 - 1995م)، منشورات اللجنــة العليا لكتابــة تاريخ الأردن، 1997، ص 77 | |||
70. العمد، الدكتورهاني، الموسسات الثقافيه في الأردن (1965 - 1995م)، منشورات اللجنــة العليا لكتابــة تاريخ الأردن، 1997، ص 78 | |||
71. <nowiki>http://culture.gov.jo/new</nowiki> وزارة الثقافيه في المملكــة الاردنيــة الهاشميــة | |||
72. فرهنگ، خلاقيت و بازار: گزارش جهاني فرهنگ 1378/ 1998/ نويسنده گروه نويسندگان؛ ترجمه گروه مترجمان. - تهران: كميسيون ملي يونسكو در ايران،مركز انتشارات، 1379. | |||
73. Year Book 2013, Department of statistics, p. 22 | |||
74. دايرة المعارف کتابداري و اطلاع رساني فاروق منصور ترجمه ويدا بزرگچمي | |||
75. فاروق منصور، النشر و المطابع و المكتبات/ منشورات لجنــة تاريخ الأردن 1992. ص 35 | |||
76. فاروق منصور، النشر و المطابع و المكتبات/ منشورات لجنــة تاريخ الأردن 1992. ص 38 | |||
77. فاروق منصور، النشر و المطابع و المكتبات/ منشورات لجنــة تاريخ الأردن 1992. ص 38 | |||
78. فاروق منصور، النشر و المطابع و المكتبات/ منشورات لجنــة تاريخ الأردن 1992. ص 38 | |||
79. فاروق منصور، النشر و المطابع و المكتبات/ منشورات لجنــة تاريخ الأردن 1992. ص 39 | |||
80. دايرة المعارف کتابداري و اطلاع رساني فاروق منصور ترجمه ويدا بزرگچمي | |||
81. فرهنگ، خلاقيت و بازار: گزارش جهاني فرهنگ 1378/ 1998/ نويسنده گروه نويسندگان؛ ترجمه گروه مترجمان. - تهران: كميسيون ملي يونسكو در ايران،مركز انتشارات، 1379. ص 551 | |||
----[1]. Mansif | |||
[2]. Musakhin | |||
[3]. Tabbuli | |||
[4]. Tahini | |||
[5]. Abilah | |||
[6]. Hartha | |||
[7]. al-Khuraybah | |||
[8]. Qarakush | |||
[9]. Hubras |
نسخهٔ ۲۸ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۳۸
فرهنگ عامه که تجلی غالب آن در آداب اجتماعي است از موضوعات مهمي است که پژوهشهاي فراوانی پیرامون آن انجام گرفته است؛ اين آداب و عادات در دو بخش کلي نو و کهن خلاصه ميشود. گرچه درجامعه کنوني اردن عادتهاي اجتماعي قديم و جديد هر دو درکنار هم وجود دارند. (1) ولي اساس فرهنگ اردن بر پايه عناصر عربي - اسلامي است. (2) عادتهاي اجتماعي جديد اردن در اموري مانند آراء و عقايد، لباس، تزيين در تماميانواع آن، انواع خوردني، موسيقي، ادبيات ، هنر و ... تحقق يافته (3) که به طرز قابل تاملي از فرهنگ غربي تاثير پذيرفته است. جنبههاي قابل توجه فرهنگ شامل موسيقي اردن، ورزشها و به خصوص فوتبال و بسكتبال و ساير ورزشهاي وارداتي از اروپاي غربي و آمريكا است. (4)
7-1 آداب و رسوم
آداب و رسوم اجتماعي فراوان و متنوع اردنیها را به طور کلی ميتوان در پنج گروه خلاصه کرد:
1- آداب و رسوم مربوط به رابطه فرد با خانواده خود: عاداتي از قبيل احترام و اطاعت فرزندان نسبت به والدين و همسران نسبت به یکديگر را شامل ميشود. فرزندان علاوه بر بوسيدن دست پدر در زمان ورود او به منزل، هيچگاه زودتر از پدر خود به مکاني وارد نميشوند و مشکلات خود را با مادر، نه پدر در ميان ميگذارند. در زمان غذا خوردن پدر، با وي شريک نميشوند. همچنين زماني که به سن ازدواج ميرسند اين موضوع را با مادر خود در ميان ميگذارند.(5) البته بسياري ازاين آداب قديميو تقليدي رو به فراموشي و زوال نهاده است و آداب و رسوم جديدي جايگزين آنها شده است؛ مثلاً در گذشته زن در همه امور تابع همسر خود بود اما امروزه چنين نيست! در امر تربيت فرزند نيز عادتهاي قديم جاي خود را يه عادتها و روشهاي جديد داده است. اکنون فرزندان به دنبال تحصيل و آموزش و به ويژه در زمينههای اقتصادي، دارای استقلال میباشند و کمتر به فرامين والدين خود و عادات قديم توجه ميکنند.
البته هنوز هم احترام به همسر و پدر امر مهميتلقي ميگردد ولي ديگر بر اساس ترس از پدر نيست بلکه برخاسته از اصول عقلي ميباشد. (6)
2- آداب و رسوم مربوط به رابطه فرد با جامعه خود: در اردن روابط اجتماعي بر محبت و همکاري با جامعه بنا نهاده شده است که شامل رابطه همسايگان يا رابطه روستاييان با هم در زمان کاشت و برداشت محصول است. اين همکاريها در زمان اجراي مراسم ازدواج نيز مشاهده ميشود که افراد حاضر هديههايي به زوجین اهدا ميکنند. (7)
3- آداب و رسوم مربوط به خوردن و نوشيدن و پوشاک: در اردن آداب خاصي در زمان خوردن غذا وجود دارد؛ مثلا هرگاه شخصي وارد مجلسي شود که در آن افراد مشغول خوردن غذا هستند با آنها مشارکت ميکند، اگرچه سير باشد و افراد خانواده همه با هم بر سر سفره غذا حاضر ميشوند و در زمان خوردن غذا صحبت نميکنند.
در جامعه اردن ميزبان بايد قبل از تناول غذا آبي در اختيار ميهمان قرار دهد تا دستهايش را بشويد و بهترين بخش غذا را به ميهمان اختصاص دهد و بيش از اشتهاي او برايش بگذارد و در ارائه غذا منزلت و جايگاه ميهمان و سن آنها را در نظر بگيرد و ابتدا به پذیرایی مهمان کند که از نظر سن و رتبه در جايگاه بالاتري قرار دارد. (8)
ميهمان نيز پيش از اجازه ميزبان، اقدام به خوردن غذا نميکند و ابتدا سالمندترين فرد شروع به خوردن غذا ميکند و همه افراد با «بسم الله الرحمن الرحيم» غذاي خود را آغاز و از دست راست براي خوردن غذا استفاده ميکنند و به غذايي که در مقابل ديگريست دست دراز نميکنند و در زمان خوردن غذا دست را در دهان قرار نميدهند و مقداري از غذا را در ظرف باقي ميگذارند و غذا را به سرعت ميل ميکنند.
4. آداب و رسوم مربوط به انتقام و حل تعارض
5- آداب و رسوم مربوط به جشنها و مناسبتهاي اجتماعي که شامل عادات متنوعي از جمله آداب و رسوم ازدواج است. (9)
در ادامه به بیان تفصیلی منتخب اهم آداب و رسوم اردنیها میپردازیم.
7-1-1 آداب و رسوم ازدواج
آداب و رسوم ازدواج در اردن در دهههاي اخير تا حدود زيادي از شکل سنتي - که مراسم آن تا يک هفته طول ميکشيد ـ فاصله گرفته و به شيوة غربي و يک روزه متمايل شده است. امروزه تفاوت چنداني ميان رسوم ازدواج در اردن با کشوهاي همسايه نظير فلسطين، لبنان و سوريه و مصر يافت نميشود.
مراسم ازدواج سنتی اردني در هر دو خانة عروس و داماد برگزار ميشود و مانند بسياري رسوم ديگر در ميان چادرنشينها و روستا نشينها با اندکي تفاوت همراه است.
عروسي در قبايل چادرنشين 5 تا 7 روز به طول ميانجامد. ازدواج عموما ميان اقوام نزديک و ترجيحاً بين دختر عمو و پسر عمو انجام ميشود و تنها در صورتي که پسر عمو از ازدواج انصراف دهد، دختر عمو اجازه دارد به پيشنهاد خواستگار ديگري فکر کند؛ با تداوم نسل از طريق ازدواج عموزادهها ثروت در درون خانواده باقي ميماند و به دست غريبه نميافتاد.
هنگاميکه پسري به سن ازدواج ميرسد، پدر او با زنان خانواده در مورد گزينة برتر مشورت ميکند و وقتي گزينه انتخاب ميشود، داماد به منظور گفتگوي کوتاهي عروس را هنگام انجام کارهاي روزانه يا چَراي گوسفندان ملاقات ميکند؛ در جوامع کوچک سنتي فرصتهاي اندکي براي معاشرت دختر و پسر پيش از ازدواج وجود دارد.
در روز خواستگاري پسر به همراه پدر خود با لباس رسمي به خيمة پدر عروس مراجعه ميکنند. پدر عروس با ديدن آنها لباس رسمي ميپوشد و از آنها در قسمت مردانة خيمه پذيرايي ميکند و صحبتهاي اوليه انجام ميشود.
مراسم عروسي در اولين فرصت برپا ميشود. فراهم نمودن جهيزيه خانه، بر عهدة خانوادة عروس است. خانوادة عروس، همچنين لباس عروس را مهيا ميکنند.
خانوادة داماد مسئول دعوت از مهمانان و تهيه غذاي عروسي هستند. معمولاً يک عضو جوان يا نوجوان خود را براي دعوت شفاهي به خيمههاي اقوام ميفرستند. شيوخ (رؤساي قبايل) نيز دعوت ميشوند.
از بعد ازظهر نخستين روز هفتة جشن، نزديکان در چادر خانوادههاي عروس و داماد جمع ميشوند. در چادر خاندان داماد رقص و پايکوبي ميشود و مردان تير هوايي شليک ميکنند.
در روز پاياني يا اصلي عروسي داماد با مشايعت تعدادي از مردان به حمام ميرود و لباس نو ميپوشد و منتظر رسيدن عروس ميماند. مهمانان به تدريج از راه ميرسند. زنان خانواده خوراک روز جشن را که "منصف" نام دارد به همراه برنج و سس ماست آماده ميکنند. مردان خانواده گوسفند، بز يا شتري قرباني و گوشت آن را براي طبخ آماده ميکنند. در اين فاصله از مهمانان با چاي و قهوه پذيرايي ميشود.
عروس لباس ميپوشد و با جواهرات آراسته ميشود. پارچة ابريشمي (معمولاً سبز رنگ) روي سر و صورت او مياندازند و او را بر اسب سوار ميکنند. اسب توسط نزديک ترين مرد خانوادة عروس هدايت ميشود. مردان ديگر به دنبال آنها حرکت ميکنند و زنان هلهله کنان ميآيند. مردان جوان ميرقصند. قسمتهايي از جهاز عروس روي دست نشان داده ميشود.
عروس به چادر کوچکي که مخصوص عروس و داماد در کنار چادر خانواده داماد بر پا شده، منتقل ميشود. سپس داماد به او ملحق و عقد خوانده ميشود. آنگاه زنان به چادر وارد ميشوند و تبريک ميگويند.
بعد از آن زنان و مردان جداگانه غذا ميخورند و پس از خوردن غذا چاي يا قهوه مينوشند و متفرق ميشوند. عروس به مدت يک هفته از خيمة خويش خارج نميشود. در اين يک هفته داماد و برخي زنان فاميل از او ديدار ميکنند. پس از گذشت يک هفته عروس به همراه زنان خانوادة داماد به حمام ميرود و با لباسهايي که معمولاً زنان متأهل ميپوشند ملبس ميشود و زندگي جديد خود را آغاز ميکند.
مراسم سنتي ازدواج در ميان روستانشينان طولانيتر است چون شامل دوران نامزدي هم ميشود. در گذشته عروس و داماد در انتخاب همسر خود نقشي نداشتند. نامزدي توسط زنان سالمند خانوادة داماد انجام ميشد. به اين ترتيب که آنان عروس خود را در محلهاي عمومي مانند بازار يا حمام و... يا در مراسم روز يکشنبه (براي مسيحيان) نشان ميکردند، سپس موضوع با مردان مطرح ميشد و مردان خانواده با پدر عروس صحبت ميکردند.
پس از اخذ توافق اوليه خانوادة داماد جشن نامزدي برپا ميکنند و از مهمانان خانوادة داماد توسط خانوادة عروس در اتاقهاي مجزا با شيريني، آب ميوه، چاي و قهوه و در سالهاي اخير سيگار پذيرايي ميشود.
در مراسم نامزدي توافق نامهاي کتبي (عقدنامه) توسط طرفين و يک قاضي اسلامي امضاء ميشود که در صورت طلاق، اين توافق نامه بايستي کتباً ابطال شود.
لباس عروس سنتي، تزيينات بسيار پر کاري داشت و آماده کردن آن گاهي تا چند ماه زمان ميبرد. در دوخت اين لباس همة زنان فاميل عروس مشارکت ميکردند.
مسئوليت برگزاري جشن عروسي و پذيرايي و اجراي موسيقي بر عهدة خانوادة داماد است.
کماکان به مدت يک هفته قبل از روز عروسي، فاميل دو طرف گرد هم ميآيند و به پايکوبي و آواز ميپردازند؛ مضمون اين آوازها قدرت بدني داماد و زيبايي عروس است.
در روزهاي اول عروسي ، غذاي مفصل سرو نميشود و پذيرايي شامل چاي و شيريني و ميوه است. با گذشت روزها تعداد مهمانان بيشتر و پذيرايي مفصل تر ميشود. شب پيش از عروسي، زنان، مهماني حنابندان راه مياندازند. در روستاهاي اردن، نقوش حناي خليجي و هندي رايج نيست و حنا بيشتر به شکل نقطه اي روي کف دست و پا قرار ميگيرد. حنابندان زنان با رقص و آواز خواني همراه است.
صبح عروسي، دوستان داماد او را به حمام ميبرند و اصلاح ميکنند و هنگام حمام کردن آواز خواني و لطيفه گويي ميکنند.
وقتي عروس و داماد لباس پوشيدند و آماده شدند، خانواده و دوستان، آنان را به خانة پدر و مادر داماد ميرسانند. در قديم اين کار با اسب انجام ميشد ولي امروز با اتومبيل و کاميون که بوق زنان و با کف زدن و آواز همراه است، مردان در بيرون خانه ميمانند و زنان داخل ميشوند. مردان جوان در جلوي درب خانه ميرقصند. زنان هم در داخل پايکوبي خود را دارند و از پنجره رقص مردان را تماشا ميکنند. در اين حال کيک، شيريني، چاي، قهوه و سيگار تعارف ميشود. غذاي اصلي (منصف) هنگام ظهر سرو ميشود.
پس از صرف غذا عروس به اتاقي ميرود که داماد در آنجا منتظر اوست. در گذشته مراسم عروسي تا اثبات باکرگي عروس و تأييد آن توسط زنان دو خانواده ادامه مييافت. امروزه اما با تغيير سبک زندگي به خصوص در شهر امان، بسياري از بخشهاي مراسم حذف و مراسم يک روزه به سبک غربي رايج شده است. عروس لباس سفيد غربي ميپوشد و داماد هم کت و شلوار؛ بعضي خانوادههاي ثروتمند لباس عروسي خود را از اروپا سفارش ميدهند.
مراسم بردن عروس به خانة داماد همچنان با کارواني از اتومبيل همراهي ميشود. امروزه به جاي منزل داماد، مراسم در سالن عمومي يا تالار هتل برگزار ميشود و ديگر زنانه-مردانه نيست. گروههاي خانوادگي به دور يک ميز مينشينند. گرچه خانوادههاي اردني امروز تمايل چنداني به مراسم تأييد باکرگي عروس در روز عروسي نشان نميدهند، اما باکره بودن عروس هنوز مسئله بسيار حياتي به شمار ميرود.
مردم اردن از 1940 تدريجاً به مراسم ازدواج کوتاه و اقتصادي به شيوة غربي روي آوردند. اکنون تنها خانوادههاي اندک شمار و ثروتمند به مراسم عروسي يک هفته اي علاقه نشان ميدهند.
اجراي مراسم سنتي عروسي چنان هزينة بالايي ميطلبد که داماد براي تأمين آن بايستي ازدواج خود را تا سي و چند سالگي به تاخير بياندازد. با تمام اين احوال، جشن ازدواج نشان آبرو، سخاوت و طبقة اجتماعي هر خانواده به شمار ميرود. (10)
7-1-2 آشپزي اردني
آشپزي اردني يك روش سنتي براي آماده سازي غذاست كه اصالتاً اردني است. اين شيوه طي قرنها تغييرات اجتماعي و سياسي كه ريشه در عصر پارينه سنگي اردن دارند، آغاز شده است. تنوع فراواني در شيوههاي پخت غذا در اردن وجود دارد. آشپزي اصيل اردني شامل پختن، سرخ كردن و كباب كردن همراه سبزيها، گوشت و مرغ است. از ديگر شيوههاي رايج آشپزي مي توان به بريان كردن و تهيه غذا با سسهاي ویژه اشاره كرد.
از آنجا كه اردن يكي از بزرگ ترين توليد كنندگان زيتون در دنياست، روغن زيتون، روغن اصلي آشپزي در اردن است. سبزي، سير، ادويه، پياز، سُس گوجه فرنگي و ليمو طعم دهندههاي رايج در غذاهاي اردنيها هستند.
آشپزي اردني مجموعه اي برگرفته از غذاهاي بيابان نشينها، روستاييان، کشورهاي سوريه، لبنان و فلسطين است.
غذاي ملي اردن، منصف[1] نام دارد که ازغذاهاي بيابان نشينهاست؛ معناي آن در عربي به نصف است که مراد نصف يک بز يا گوسفند است. اين غذا مخصوص جشنها و مراسم است. در هنگام سرو آن، داخل يک سيني يک ورق نان پهن ميکنند. روي آن مقدار زيادي برنج ميريزند و روي برنج گوشت گوسفند را قرار ميدهند و به همراه سس ماست جلوي مهمانان ميگذارند.
اين غذا از نان، گوشت، ماست، برنج، مغزها و ادويه تشكيل شده است و در ديسهاي بزرگ و دايرهاي صرف ميشود.
در نسخههاي مدرن، با گوشت مرغ هم طبخ ميشود، حتي گاهي سيب زميني و سبزيجات پخته مثل هويج هم در کنارش سرو ميشود. امروزه برنج و گوشت آن در ظروف جدا سرو ميشود که همة اينها منصف را از حالت سنتي خود خارج کرده است.
صبحانه معمولاً شامل انواع پنيرهاي سفيد، زيتونها، ترشي سبزيجات و نانهاي تازه پخت به همراه مغز هستة ميوهها، كره و عسل میباشد. بهترين گزينة نوشيدني به همراه صبحانه چاي يا آبميوه است.
ناهار براي بسياري از خانوادههاي اردني وعدة غذايي اصلي است و معمولاً شامل گوشت و انواع متنوعي از سالادها ميشود. شام معمولاً كمتر از ناهار است كه البته اين موضوع براي خانواده و برنامه كاري آنها مي تواند متفاوت باشد.
جمعيت زياد فلسطينيها در اين كشور باعث رواج غذاي مشهور ديگري به نام مقلوبه شده است. اين غذا از گوشت، پياز سرخ كرده و انواع متنوعي از سبزيها تشكيل شده است. كلمه مقلوبه به معني "وارونه" است و علت اين نام گذاري آن است كه اين غذا در هنگام پخت بهطور كامل در يك ماهي تابه زيرورو ميشود.
7-1-2-1 غذاهاي بيابان نشينها
مهمترين بخش غذايي بيابان نشينها را شير و فراوردههاي شيري گوسفند و بز تشکيل ميدهد، گرچه ميزان نگهداري شتر و پرورش آن امروزه کاهش يافته است.
نان بخش مهم ديگري از غذاي بيابان نشينهاست. آرد نان را از روستاهاي نزديک تهيه ميکنند.
چادر نشينها هم چاي و هم قهوه مينوشند. قهوة عربي برگرفته از قهوة ترکي است. اين نوع قهوه بر روي حرارت مستقيم آتش تهيه ميشود و سه بار به جوش ميآيد تا آماده خوردن شود. پس از صرف غذاهايي چون منصف سه مرتبه قهوه براي مهمانان آورده ميشود.
چاي هر روز و پس از هر غذا نوشيده ميشود و سرو آن مراسم خاصي ندارد. مخلوط شير و چاي براي صبحانه متداول است. در هنگام دم کردن به چاي شکر نيز اضافه ميشود.
7-1-2-2 غذاي روستانشينها
غذاهاي روستانشينها مشابه غذاهاي کشورهاي فلسطين، سوريه، لبنان است؛ سبزيجات، فرآوردههاي شير، گوشت و حبوبات مصرف ميشود. ماهي نقش چنداني در غذاي آنها ندارد. آنها از زيتون، آب مرکبات، بادام و پسته زياد تغذيه ميکنند. در تابستان ميوههايي نظير هندوانه و انگور در دسترس است. در صبحانه چاي، آب ميوه، انواع پنير و سبزي خورده ميشود.
ناهار وعدة مهمي به شمار ميآيد. غذايي به نام مسخن[2] شامل جوجه به همراه سماق است که روي نان سوري سرو ميشود. به همراه ناهار معمولاً سالاد خورده ميشود؛ سالادهايي نظير سالاد لبناني تبوله[3] که تشکيل شده از بلغور گندم، جعفري، نعنا و پياز سبز يا سالاد عربي که با گوجه فرنگي، خيار، پيازخرد شده، آب ليمو و روغن زيتون تهيه ميشود. تحيني[4] (خمير کنجد و آب ليمو ترش) و تخم مرغ پختة مزه دار شده با سير و آب ليمو از چاشنيهاي کنار غذا محسوب ميشوند.
وعدة شام از ناهار سبک تر است. در گذشته شام در سوپي تشکيل شده از مواد غذايي و سبزيجات باقي ماندة ناهار و نانهاي خشک خلاصه ميشد. اما و با عوض شدن عادتهاي مردم، وعدة شام مفصل تر شده است.
از ادويههاي مصرفي غذاهاي اردن ميتوان به فلفل سياه و قرمز، سماق، دارچين، فلفل شيرين، هِل، ميخک و تخم گشنيز اشاره کرد. (11)
7-1-3 لباس و پوشاک اردني
لباس سنتي اردن به طور کلي از سنتهاي سورية بزرگ منشعب شده است.
مردان بيابان نشين شلوار کتان ميپوشند و بر روي آن لباس نخي بلند و آستين داري به نام دشداشه به رنگهاي مختلف، البته آبي متداول تر است. روي دشداشه، کمربندي چرميبسته ميشود که در برخي از انواع آن، نوار چرمي به صورت ضربدري روي شانهها کشيده ميشود و جاي قرار دادن فشنگ و اسلحه و دشنه در آن تعبيه شده است. روي دشداشه عبا پوشيده ميشود که جنس آن از پشم شتر تا ابريشم متفاوت است و عموما داراي حاشيه تزييني طلا يا نقره کوب است. در زمستان مردان کت پشمي يا کتاني ضخيم نيز ميپوشند که معمولاً ساخت دمشق ميباشد.
پوشش سر مردان، نامهاي مختلفي دارد از جمله شيماق يا کفيه که مربعي بزرگ به رنگ قرمز و مشکي است و از جنس کتان مخلوط با ابريشم است که از قطر تا شُده و روي سر قرار ميگيرد. آنچه سر بند اردني را از اعراب ديگر متفاوت ميکند، منگولههاي خيلي بلند و تزيين شده است که از هر چهار گوشة سربند آويزان است.
براي نگه داشتن اين پارچه بر روي سر، از ريسمان دو لايهاي به نام عقال استفاده ميشود. شکل اين ريسمان و بلندي و تزيينات مختلف آن نشانگر اصليت فرد (سوري، فلسطيني، اردني يا سعودي) و نيز مجرد يا متأهل بودن اوست. چنان که مردان متأهل ريسمان را کاملا صاف بر روي سر و مردان مجرد با زاويه ميگذارند.
قسمت اصلي لباس سنتي زنان، پيراهن بلند مشکي است که در قسمت يقه و حاشية پايين و حاشية جلويي و سرآستين، با رنگهاي مختلف تزيين شده است. آستينها بسيار بلند و گشاد است و اضافة آن با بند بسته ميشود. آستينهاي بلند کاربردهاي زيادي به هنگام کار روزانه داشته اند.
شکل تزيين سوزن دوزي روي پيراهن نشان دهنده اصليت زنان است و در روستانشينها و قبايل مختلف با هم فرق دارد؛ مثلا صحرانشينان از تزيينات سنگين ابريشم و کتان در رنگهاي روشن مانند زرد، قرمز، نارنجي بر روي پيراهن استفاده ميکنند. در بعضي قبايل رسم بر اين است که دوشيزگان از رنگ آبي استفاده ميکنند و زنان متأهل از رنگهاي روشن و بيوهها معمولاً مشکي و آبي و تنها در قسمت يقه و روي سينه را با رنگهاي ديگري ميدوزند.
روي پيراهن کمربند پشمي يا چرميبسته ميشود. کمربند قرمز مخصوص زنان متاهل و آبي يا تيره مخصوص مجردهاست.
روسري زنان با نام شامبر يا ملفه يک دور به دور صورت پيچيده ميشود و سپس براي محکم نگاه داشتن آن از نوار پارچه اي سربند به نام عصبه استفاده ميشود.
روستانشينان بيشتر به شهرها رفت و آمد دارند، بنابراين به پارچههاي گرانتر دسترسي دارند.
پيراهن مردان روستا کتاني و دکمه دار از بالا يا پايين است. بر روي آن بالا پوش تزيين شده اي ميپوشند که در قسمت جلو و آستين و حاشية پايين آن با چرم يا پارچه تزيين شده است. شلوار آنها گشاد و در قسمت دم پا تنگ (شلوار گشاد تُرکي) و از جنس کتان است.
آنها بر روي پيراهن دشداشه يا مانند روستاييان فلسطيني اورکتي به نام قُمباز ميپوشند که روي شانة چپ تا کمر دکمه ميخورد و بر روي آن کمر بند چرميبسته ميشود. براي آزادي حرکت بهتر دو انتهاي جلوي کت را بالا آورده به کمربند وصل ميکنند پارچة اين کت کتان- پشمِ انگليسي يا کتان- ابريشم سوري است.
البته جوانترها تي شرت و جين غربي ميپوشند ولي مانند صحرانشينان از پوشش سر با همان رنگها و همان منگولههاي اردني دراز استفاده ميکنند. اين پوشش سر به دليل کاربرد فراوان حتي با لباسهاي غربي نيز استفاده ميشود.
از اواخر قرن نوزدهم کلاه ترکي موسم به طربوش (کلاه قرمز بلند با ريسمان و منگولة ابريشمي) نيز رواج دارد. (12)
دسترسي زنان روستانشين به پارچههاي ساخت دمشق، حمص و آلپو بيشتر است. تزيينات روي لباس روستانشينان، اصالت فلسطيني يا جنوب سوريهاي آنها را نشان ميدهد. از 1940 به اين طرف لباس پوشيدن زنان تغيير زيادي کرده بنابراين ممکن است در نسلهاي مختلف يک خانواده زناني با لباسهاي متفاوت مشاهده شود. امروزه بسياري از زنان تنها در مراسم رسمي و جشنهاي عروسي از لباس سنتي اردن استفاده ميکنند.
بخش اصلي لباس يعني همان پيراهن بلند مشکي کتاني با صحرانشينان يکسان است که با ابريشم رنگي و نخ کتاني به رنگهاي زرد و سفيد و قرمز سوزن دوزي ميشود. سوزن دوزي با طرح X بر روي قسمت سينه متداول است. زنان روستا مانند زنان صحرا بر روي پيراهن کمربند نميبندند و به جاي آستينهاي خيلي بلند و گشاد، آستين تنگ تا مچ دارند. هنگام بيرون رفتن نوعي ژاکت تزيين شدة سنگين ميپوشند و پوشش سر آنها نيز همانند صحرانشينان شامل روسري و سربند است. (13)
7-1-4 آداب ديگر
علاوه بر نذر و برخي ديگر از آداب اسلامي با اين که اشکال عرفاني اسلام و مسيحيت در اردن مورد استقبال قرار گرفته، باز هم مردم اردن به ارواح و سحر و جادو اعتقاد دارند. مردم بر اين باورند که برخي از مکانهاي باستاني توسط ارواح و اجنه خالي از سکنه شده و ارواح از گنجها و دفينههاي آن مکان محافظت ميکنند. يکي از باورها مربوط به سال 1986 در نزديکي خرابههاي دکاپليس شهرستان ابيله[5] ميباشد؛ ميگويند گنجينه اي است از يکي از کليساهاي شهر، شامل دو ناقوس طلاکاري شده که در تنگهاي بزرگ پنهان شده و در يکي از باغهاي زيتون دفن شده است. اين گنج توسط يک جن مونث حفاظت ميشود که باعث گم شدن کساني ميشود که در پي يافتن اين دفينه ميباشند. اين امکان وجود دارد که بالاي گنج بايستيد و آن را نبينيد. کسي که بخواهد گنج را پيدا کند، ابتدا بايد بداند که چگونه آن جن را خشنود کند. داستانهاي محلي روستاهاي اطراف حرثا[6] الخُريبه[7] و قراکوش[8] حاکي از آن است که در اواسط قرن بيستم، يک جوينده گنج از شهر هوبراس[9] قادر به جلب رضايت جن بوده و توانسته است دو ناقوس را بيابد و آنها را در دمشق به فروش رسانيده است. مردم اردن مانند بسياري از افراد منطقة مديترانه، به چشم بد اعتقاد دارند؛ به عبارت صحيح تر چشم حسود، تحسين فرد، شئ يا حيوان، نيروي مخرب را جذب نموده و باعث اسيب ديدن آن فرد، شئ يا حيوان ميشود. با استفاده از افسون و طلسم و به زبان آوردن نام خدا ميتوان چشم بد را دفع کرد. هنگاميکه از شخصي يا چيزي تعريف ميکنند، هميشه بايد بگويند: ماشاالله به معني هر چه خدا بخواهد! بر اين باور هستند که اين جمله بلايا را دور نگه ميدارد. بچهها اغلب توسط طلسمهايي ساخته شده از شيشة آبي رنگ يا پوشيدن حلقههاي آبي از آسيبها محافظت ميشوند. آبيِ رنگ طلسم چشم زخم کمک ميکند تا از آسيب ديدن جلو گيري شود. خطوطي از قرآن، مانند آيتالکرسي براي جلو گيري از چشم زخم براي افراد و نيز اشياء استفاده ميشود. مسيحيان اردن نيز به چشم زخم اعتقاد داشته و براي جلو گيري از آن از طلسمهاي مريم مقدس و همچنين حلقهها و شيشههاي آبي رنگ استفاده ميکنند. مهرههاي آبي يا آيات مذهبي را اغلب از آينة ماشينها آويزان ميکنند تا از چشم بد در امان باشند. کاميونها ممکن است عروسک يا يک لنگه کفش نوزاد را به آينه آويزان کنند تا با کودکان تصادف نکنند. حيوانات با ارزش نظير اسب و شتر، حلقههاي بافته شده در يال، دم يا آويزان شده از گردن دارند. طلسمها اغلب از درب ورودي خانهها و محل کسب و کار آويزان ميشوند تا آن مکان را حفاظت کنند. امروز رفتارهايي مانند آويزان کردن طلسم در ماشين يا بالاي درب ورودي تبديل به بخشي از سنت شده است و انجام آن دليل بر اعتقاد افراد به سحر يا توانايي طلسمها براي جلوگيري از آسيب نيست.
نوشتن طلسم هنوز هم در اردن به چشم ميخورد. بعضي خانوادهها در زمينة نوشتن طلسمهايي که باعث دفع شر يا کمک به درمان بيماريها ميشود داراي تواناييهاي خاص هستند؛ بسياري از کساني که اين توانايي را دارند ادعا ميکنند از نوادگان حضرت رسول (ص) هستند؛ معمولاً از طريق حضرت فاطمه (س) و دو فرزندش امام حسن و امام حسين (ع)! از مسيحيان کساني که طلسم مينويسند کشيش هستند، بقيه انسانهاي معمولي هستند که به دلايلي توانايي نوشتن طلسمهاي تاثير گذار به آنها داده شده است. مسيحيان نیز بدون مشکل از طلسمهاي مسلمانان خريداري ميکنند. رفتارهاي سنتي اغلب خارج از حيطه اعتقادات مسلمانان و مسيحيان ميباشد، با اين حال تلاش ميکنند با استفاده از مذهب سنتهايشان را تصديق کنند. اردنيها به برخي از سنتها بسيار پايبند تر از اعتقادات هستند.(14)
بسياري از آنچه كه امروز موسيقي و رقص سنتي خوانده مي شوند هم چون غذا نشأت گرفته از فرهنگ و سنت مردم روستايي باديه نشين است. يكي از اين رقصهاي سنتي مشهور اردن دبكه است. در اين رقص افراد شانه به شانه یكديگر و در حالي كه دستان همديگر را گرفته اند به صورت يك دايره قدم به قدم حركت ميكنند. موسيقي همراه اين رقص شامل ني، طبل و مجمر ميشود. اين رقص كه بين باديه نشينها و غير باديه نشينها مشهور است، معمولاً در عروسيها انجام ميشود.
7-2 اساطير و افسانهها و قصههاي عاميانه
ادبيات مردمي بخش مهمي از ميراث مردمي هر ملتي را تشکيل ميدهد که شامل حکايات، اسطورهها و خرافات، ترانهها، امثال، فکاهي و... است. اين ادبيات ثمره ميراث مردمياست و به وسيله کلمات بيان ميگردد. اين ميراث هميشه با فرهنگ عربي در ارتباط بوده و بر يکديگر تاثيرات متقابلي داشتهاند. ادبيات مردمينقش مهميدر حفظ فرهنگ و هويت عربي داشته است. راويان و حکايت گران اين ميراث و ادبيات را با زباني بين فصيح و لهجه، از نسلي به نسل ديگر منتقل کردهاند.
ادبيات مردمي اردن جزئي از ادبيات مردمي جهان عرب و تکميل کننده آن است. موضوعات مختلف ادبي از طريق روايت به نسلهاي بعد منتقل ميگردند و ويژگي خاص همه آنها، مجهول بودن مؤلف آنهاست. اکثر متون ادبيات مردمينويسنده، مؤلف يا گويندة مشخصي ندارند و اگر هم معلوم باشد راويان و صاحب نظران در مورد آن اختلاف دارند.(15)
7-2-1 اساطير
اساطير در تماميکشورها به نسبت اختلاف سطح تمدنشان وجود دارد. ويژگي خاص اسطورهها اين است که همه چيز به شکل عجيبي با هم آميخته ميشوند و انسان تلاش ميکند تا صفاتي خيالي به آنها اضافه کند. مثلاً «غول» اسطورهاي است خيالي که تقريبا در اسطورههاي تمامي کشورها وجود دارد. (16)
کتاب اساطير من بلادي از تأليفات استاد فايز علي الغول، از اولين کتابهايي است که در زمينة اساطير کشور اردن نوشته شده است. اين کتاب حاوي 20 قصه اساطيری است. استاد فايز نقش قابل توجهي در تثبيت اين نوع قصه در اردن دارد. (17) در يکي از داستانهاي اين کتاب به نام« بنتالترنج» سرزمين ترنج در پشت کوه قاف قرار دارد و مردم آن همه از جنس جن و عفريت هستند. در اين سرزمين درختي وجود دارد که هر هزار سال ميوه ميدهد. در هر يک از ميوههاي اين درخت، موجود شگفت انگيزي با رازي عجيب قرار دارد و در اين ميوهها غولي شگفتانگيز و عظيمالجثه با ناخنهاي بلند چون شمشير و دندانهاي تيز وکمر خميده است، در اين داستان که غول قطعه بزرگي از شيرينيها را ميخورد و به دنبال آن ناخنهايش قطع ميشوند.(18)
در داستان ديگري تحت عنوان «قصــة عناد» زمين شکافته شده و جني از آن خارج ميگردد. اين جن به «فرحــة» صداقت و دوستي خود را اثبات کرده و او را نصيحت ميکند. سپس براي رساندن «فرحــة» به کاخ سلطان او را بر پشت خود سوار ميکند.(19) در داستان « شمعــة مفرقــة السبعــة» غول از کلمات مسجوع و هم آوا استفاده ميکند؛ مثل: ماسي ماسي ماذا علي راسي؟ بري بري ماذا علي ظهري!(20) تقريباً در تمام اين اسطورهها عنصري قدرتمند و خيالي با نام غول يا پري ديده ميشود.
داستانهايي مانند« مکر»، « الشيخ شرتح» و «حتي الثعلب» از داستانهاي حيوانات در کشور اردن به شمار ميروند؛ داستانهايي کوتاه و داراي عناصر جزئي که هدف آنها بيان حقايقي در عالم طبيعت است. اين داستانها خرافههايي هستند که هدفي اخلاقي مانند وعظ و نصيحت را دنبال ميکنند. در اين نوع داستان ، بخش کوچکي از حقيقت اوليه هنوز باقي است. (21)
در کتاب استاد فايز علي غول در داستاني تحت عنوان «عاقبــة العدوان» قهرمان از سوراخ سوزني رد شده و وارد هندوانه اي ميشود تا شهري با هفت ستون را در آن بيابد. وي در اين شهر ميگردد و شگفتيهاي متعددي را مشاهده ميکند. (22) « ابو سقسوفه» قصه دیگری است که در آن زمين پر از زنبورهاي بزرگ و عظيم الجثه است و زنبورهاي کوچک در آن به اندازه موش هستند. (23)
7-2-2 حکايات محلي
در اردن مانند ديگر كشورها حکايات محلي بسياري وجود دارد؛ اين حكايات معمولاً درباره اشخاص معروف و اتفاقات معلومی میباشند. اين حکايات به شکل شفاهي از نسلي به نسل ديگر منتقل ميگردند و انواع متعددي دارد؛ مانند حکايات مردمي که واقعيتهاي جامعه را بيان ميکنند، حکايات خرافي که امور خارق العاده نقش اصلي را در آنها ايفا ميکنند و در دنيايي غير عادي اتفاق ميافتند، حکايات حيوانات که اصل آنها به هند و يونان برميگردد و هدف آنها، وعظ و ارشاد با اسلوبي واضح و روان است و حکايات سرگرم کننده که داستانهاي کوتاهي هستند که موضوعات آنها، اتفاقات زندگي روزمره است و معمولاً امور خارق العاده در آنها بسيار کم اتفاق ميافتد. هدف آنها، سرگرمي و شادي شنونده ميباشد. همچنین حکايات اعتقادی مردم که تاثيرات ديني و اسلامي قابل توجهي دارند و روح وعظ و ارشاد در آنها ديده ميشود.
7-2-3 قصه و حماسه
قصه وحماسه به مثابه تاريخ اقوام است که ويژگيها، بزرگيها و قهرمانيهاي آنان را به تصوير کشيده و وقايع و اتفاقات گوناگون و اختلافات آنها را بيان ميکنند. اين گونه روايات نیز به گونۀ شفاهي از نسلي به نسل ديگر منتقل ميگردند.
مشهورترين قصههاي عرب که در اردن نيز شهرت دارد عبارتاند از: سيره عنتره، قصۀ سيف بن ذي يزن، داستان شاهزاده ، قصۀ بني هلال و داستان ظاهر بيبرس. اين داستانها از وقايع بزرگ زمان جاهلي تا دوره مماليک حکايت ميکنند.(24) در ادامه خلاصهاي از هر يک ميآيد.
محور سيره عنتره يکي از مشهورترين پهلوانان عرب به نام عنترة بن شداد است. وي در زمان جاهليت زندگي ميکرد و به شجاعت، شهامت و پهلواني مشهور بود. همچنین در فن شعر و شاعري بسيار توانا بود تا جايي که جزء شاعران معلقات هفتگانه قرار گرفت.
اين داستان، اتفاقات زمان قبل از تولد عنتره تا زمان قهرماني و شجاعت وي را به تصوير ميکشد. در طی داستان، عشق عنتره نسبت به دخترعمويش عبله و ويژگيهاي مردم عرب به تصوير کشيده شده است. اين داستان به شعر و نثر گفته شده و در حدود ده هزار بيت در 32 جلد ميباشد.(25)
سيف بن ذي يزن پادشاه حِميَري يمن است که در زمان چيرگي حبشيان بر يمن طرد و به ايران پناهنده شد. سپس با کمک انوشيروان شاهنشاه ايران توانست بر حبشيان پيروز شود و سرزمين اجداد خود را باز پسگيرد. پژوهشگران معتقدند که اين پيروزي در سال 570 ميلادي به وقوع پيوسته است.
اين داستان به دليل جنگ عربها برضد حبشيان محبوبيت زيادي در بين ملل عرب دارد. سيف بن ذي يزن يکتاپرست بود و در جريان اتفاقات و وقايع از کرامات و سحر کمک ميگرفت. خيالات مردم اتفاقات خارق العاده اي را به اين داستان اضافه کرده است. در اين قصه سفرها و جنگ جوييهاي سيف و فرزندان و سربازانش به تصوير کشيده شده است، هم چنين تاريخچه ساخت برخي شهرها نيز آمده است.(26)
داستان شاهزاده خانم با اتفاقاتي که در زمان عبد الملک بن مروان خليفه اموي به وقوع ميپيوندد، آغاز ميشود و تا زمان واثق عباسي ادامه مييابد. محور داستان شاهزاده خانمي به نام فاطمه بنت مظلوم بن صحصاح است که قهرمانان مسلمان زيادي مانند امير عبدالوهاب، امير محمد بطال و عقبه سليمي او را ياري ميرسانند. در اين داستان نبرد بين عرب و روم به تصوير کشيده ميشود. شاهزاده به همراه قبيله خود (بني کلاب) و تعدادي از قبايل عرب به منطقه مرزي در شمال براي جنگ با روميان منتقل ميشود. در اين ماجرا به قدرت نظاميعرب و اراده و عزم قوي آنان در مقابل دشمن پرداخته ميشود
اين داستان در حدود 7000 صفحه است و راوي براي بيان آن از دو شيوه شعر و نثر کمک ميگيرد و تلاش ميکند تا تصويري واضح از وقايع سياسي و نظامي را نشان دهد و اطلاعات با ارزشي از عادات، تقاليد، اعتقادات، حکايتها و اخبار زنان و مردان عرب، سودان، ايران و روم را ارائه کند. (27)
بني هلال قصهاي طولاني است که به شعر و نثر بيان شده است و داستاني پهلواني به شمار ميرود. در اين داستان، جريان مهاجرت قبايل عربي قيس از يمن به سرزمينهاي مغرب و اتفاقات مسير و چگونگي غلبه بني هلال بر ساير قبايل به تصوير کشيده ميشود. بعضي مورخان بزرگ عرب مانند ابن خلدون، قبيله بني هلال و وقايع جنگهاي آنان را ثبت کرده اند.(28)
محور داستان ظاهر بيبرس، پادشاهي است که جنگهاي فراواني با صليبيان و تاتارها انجام داد و پيروزيهاي فراواني را به دست آورد. اين داستان از بخشهاي مختلفي تشکيل ميشود و در آنها به کردهاي ايوبي، محمود بيبرس و ورود او به مصر، روابط او با ايوب و ايبک ترکماني، چگونگي جلوس بر تخت پادشاهي مصر ميپردازد و جز سرزمينهاي اسلامي، جنوب اروپا و جزاير انگليس را نيز در برميگيرد.(29)
7-2-4 ضرب المثلها
ضرب المثلها گونه اي از گفتارند که در پس آنها تاريخچه و داستاني پند آموز نهفته است و به سرعت منتشر ميشوند. ضرب المثل واضح ترين گونه ادبيات مردمي است زيرا حکايات و داستانها و اتفاقات بسياري را دربردارد.
ريشه بسياري از اين امثال به تجارب انساني، عادات و تقاليد، ميراث ادبي و اديان در گذشته برميگردد و ويژگيها ،دلالتهاي اجتماعي، ديني و آموزشي زيادي را دربر دارد.(30)
امثال معمولاً از حقايقي حکايت ميکنند که به شکل مختصر و آسان کوتاه شده اند و هيچ گونه پيچيدگي در آنها ديده نميشود. اين امثال جوانب فکري، اقتصادي و فلسفي را به تصوير ميکشند که در پشت آنها تجربه اي پنهان است.(31) امثال با قابليت حفظ آسان و دارابودن مضامين بسيار، از ديگر انواع ادبيات مردميمتمايز ميشوند؛ هر يک از ضرب المثلها محتوي حکمت و موعظهاي هستند که آنها را به دونوع سلبي و ايجابي تقسيم ميکند.
در زمينه ضرب المثلهاي عربي و به ويژه ضرب المثلهاي کشور اردن تحقيقات زيادي صورت گرفته است. بسياري از پژوهشگران اين امثال را جمع آوري کرده و مجموعههايي فراهم آوردهاند. دانشمندان بزرگي از جمله ابشيهي، بکري، ثعالبي، زمخشري، سيوطي و بن عاصم در زمينه جمع آوري امثال تلاشهاي زيادي انجام داده اند.(32)
7-2-5 کنايات و تعابير
کنايه يا پوشيده سخن گفتن گونهاي ديگر از ادبيات مردمي است که ويژگي آن تاثيرگذاري فوق العاده آن است. کنايات زيادي در ميان مردم عرب و کلام خداوند استعمال شده است. کنايهها داراي دو معناي دور و نزديک هستند که معناي نزديک آنها مورد نظر نيست؛ گوينده سخن را به نحوي بيان مي کند که ذهن خواننده يا شنونده به کمک معني صريح و نزديک آن پي به معني دور آن ببرد. تعابير و اصطلاحات نيز شيوع زيادي در بين مردم دارند. ضرب المثلهاي ملل مختلف تشابه ها و تفاوتهاي زيادي دارند ولي در کنايات و تعابير اين اختلافات بيش از تشابهات به چشم ميخورد؛ مثلا در کشور اردن با الفاظي کنايه گفته ميشود که در ساير ملل عرب گفته نميشود؛ مانند: ع الحارک: کنايه از سرعت، ع الحديد: کنايه از فقر و نداري، و قليل الحيلــة: کنايه از عدم قدرت در مواجهه با سختيها و مشکلات(33)
7-2-6 چيستان
لغز يا چيستان آن است که نام چيزي را پوشيده دارند، اما با ذکر اوصاف آن از شنونده بخواهند که نام را بيان کند. لغز ممکن است يک بيت يا يک شعر کامل يا کلامي موزون باشد؛ چيستانها وسيله اي براي فهم هوش افراد و سرعت و بديهه گويي به شمار ميروند. در چيستانها مسائل آموزشي و تربيتي و فرهنگي زيادي گنجانده ميشود و در تماميفرهنگها و ملل وجود دارند؛ در زمان عباسيان و در داستانهايي مانند هزار و يک شب چيستانهاي زيادي ديده ميشود.
در چيستانهاي کشور اردن دلالتهاي تاريخي و اجتماعي فراوانی يافت ميشود که به باورها، اعتقادات، زندگي اقتصادي و فرهنگي مردم اردن اشاره ميکنند.(34)
7-2-7 لطيفه
مجموعه اي از کلمههايي که کنار هم قرار ميگيرند و داستاني کوتاه ( با جزئيات کم) خلق ميکنند که از چاشني طنز بهره برده است. نقطة اشتراک لطيفهها، عادت شکني و نوعي آشنايي زدايي است که موجب خنديدن مخاطب ميشود.
لطيفه در همه کشورها وجود دارد. برخي حتي در حالت عصبانيت و ناراحتي خود نيز نکاتي را ميگويند که باعث خنده بقيه ميشود. در کشورهاي عربي نيز کتابهايي وجود دارد که سرشار از لطيفه است. شخصيت «جُحا» در نزد عربها يک شخصيت طنز آلود است که براي بيان لطيفه از آن استفاده ميکنند.
جامعه اردن نيز برطبق شرايط خود شخصيتهاي طنزآلودي را ابداع کرده است. در اردن دربارة دو شهر «الصريح» و « الخليل» و اهالي آنجا لطيفههاي فراواني ساخته ميشود. به تازگي شهرهاي « السلط» و «الطفيله» نيز به آنها اضافه شده است. (35)
7-2-8 ترانههاي محلي
ترانههاي محلي جايگاه مهمي را در بين انواع ابداعات در ميان کشورهاي عربي و به ويژه کشور اردن دارند. اين ترانهها که از طريق شفاهي منتقل شده و راوي آنها معلوم نيست در مناسبتهاي مختلفي خوانده ميشوند. اين ترانهها به شکل مستقيم با زندگي مردم، عادات و تقاليد و شيوههاي زندگي آنان مرتبط هستند؛ در هريک از آنها نوعي عواطف و احساسات به چشم ميخورد؛ در برخي شادي و سرگرمي و در برخي مشکلات زندگي و سختيها بيان ميشود. شيوههاي بيان آنها ساده و روان با نوعي موسيقي همراه است.(36)
7-2-8-1 انواع ترانههاي اردني
ترانههاي محلي از جنبههاي اصالت و تاثيرات محيط بر آنها با يکديگر متفاوتند که در ادامه شرح انواع ترانهها در زندگي صحرانشينان ميآيد.
أ) قصيده: قصيدهها طولاني هستند و موضوعات متنوعي را دربر دارند؛ با ذکر رسول خدا(ص) آغاز شده و با سلام و درود بر وي پايان ميپذيرد و به موضوعات قبيله اي، وقايع جنگي و تاريخي و حماسهها ميپردازند. از چند بخش مختلف تشکيل شده که هربخش داراي دو بيت است؛ سه مصرع اول هم قافيه و قافيه مصرع چهارم متفاوت است.
مانند: لبدي بکلاميو اعيــده و اخطه علي الجريــده
و اعطيک خباراً جديدة من مکــة لقصي حوران(37)
ب) هجين: از هجن (يعني شتر) گرفته شده است زيرا آن را فقط روي شتر ميخوانند. به همين دليل به نام هجين(شتر) نام گذاري شده است. اين نوع ترانه را معمولاً در مناطق روستايي و بياباني ميخوانند. از مقاطع مختلفي تشکيل ميشود و قافيه هر مقطع با مقاطع ديگر متفاوت است؛ کارکرد آن کمک به آرامش نفس براي مقابله با مشکلات زندگي و کار است.
مانند: يا مرحبا بالغضي قرب هلي علي ديرتي بان
يا نهيدها سکر مشرب والترف ميـاح الردان (38)
ج) عتابا و مواليا و ميجنا: «هنر موالي» از ابتکارات مردم واسط در عراق است که از يک حادثه حزن انگيز نشأت گرفته است؛ زماني که هارون الرشيد هم پيمانان برمکي خود را از بين برد، در مردان و زنان تاثير قابل توجهي گذاشت و آنان با حالت حزن انگيز و گريه آور ترانههايي را ميخواندند که به عبارت « يا مواليا» ختم ميشد.
انواع مختلف مواليا از جمله مربع، مخمس، مسبع، ثماني، اخضر و احمر وجود دارد.
مردم کشور اردن کمتر از اصطلاح «مواليا» استفاده ميکنند و بيشتر اصطلاحاتي نظير «عتابا و ميجنا» را به کار ميبرند. کلمه «عتابــة» از عتاب و حزن و ناله گرفته شده است. از ميان انواع مختلف آن نوع «مربع» بيشتر در اردن استعمال ميشود که درباره شکايت از سختيهاي روزگار، دردها و رنجهاست؛ در ساخت آن، انسجام زيادي در ترکيب و جناس به چشم ميخورد و يک لفظ با معاني مختلف تکرار ميشود.
مانند: يا طولک طول نخلــة بباب جامـــــع
يا خدک لحمر من کل ورد جامـــــع
انا والله لارکع لک بکل جامـــــــــع
و جامع حبيبي ما يقربه حـــــــــدا
يا ميجــــــنا(39)
د) دلاعين: ترانه اي است که معمولاً عادات، تقاليد، آرزوها و باورهاي روستاييان را بيان ميکند و رقص آور است. در کشور اردن ترانههايي از اين نوع وجود دارد که با نامهاي متفاوتي خوانده و به مناطق مختلفي نسبت داده ميشود. مانند: دبکــة رمثاويــة منسوب به شهر رمثا، دبکــة سلطيــة منسوب به شهر سلط، دبکــة معانيــة منسوب به شهر معان.
دلاعين از مقاطع مختلفي تشکيل ميشود که هر مقطع داراي چهار مصرع است؛ سه مصرع اول هم قافيه هستند و قافيه مصرع چهارم متفاوت است و معمولاً ابيات به «الف» ختم ميشوند. در اين ترانهها موضوعاتي از قبيل شيوه زندگي روستاييان، سياست، اقتصاد، غم و شادي، شکايت و رنج، عشق و ازدواج و... بيان ميشوند.
مانند: طلعت ع الدرج طخــة ع طخــة و طيت ع قليبي ما قلـــت اخا
والله يا ابنيه لنصب لک فخــة و اصيدک صيد الحجل يا اعيونا(40)
ه) ترانههاي ساده: در اين نوع ترانهها معمولاً آرزوها و اميال شخصي و نيازهاي جمعي مطرح ميشود. اين نوع ترانهها به سرعت منتشر و فراموش ميگردند.
مانند: يا بو رشيده قلبنا اليوم مجروح جرحاً عميقاً و بالحشا مستظل
هبــت النار والبارود غــــني يابي يا حامـي ظعــــــــنا (41)
و) حداء: ترانه اي است بر وزن رجز که معمولاً از چند مقطع تشکيل شده و قافيه هر مقطع با ساير مقاطع متفاوت است. اين ترانه مانند قصيده توسط مردان خوانده ميشود.
مانند: يا طير ما جنک علوم عن طوشــة صارت شمال
تعلقت قبل الضـحي ما فکـــــها کود الظلام(42)
ز) ترانههاي زنان: اين ترانهها را معمولاً زنان در چهار مصرع ميسرايند و موضوعاتي از قبيل حماسه و فخر و عزت و قوت و ... را شامل ميشود که با عباراتي مانند «هيه، أويها و أوها» آغاز ميشود. از انواع ديگر آن «تراويد» است که زنان در زمان عروسي آن را ميخوانند. برخي ديگر از اين ترانهها را زنان براي کودکان خود در جشنهايي مانند تولد، از شير گرفتن کودک و بعضي ديگر را در مراسم طلب باران در مساجد و کنار قبور پيامبران ميخوانند و در آن دعاها، توسلات و آيات قرآني زيادي وجود دارد.
ترانههاي ديگري نيز وجود دارد که براي کودکان در زمان خواب (لالايي) خوانده ميشد و در آن معمولاً ذکر خداوند گفته ميشد؛ مانند:
نامت عيـــــون الناس عيـــــــن الله ما نامت
ما عمر شـــــدة يا يمــة علي مخلوق دامت(43)
7-2-9 اشعار بدوي
قديميترين نوع شعر است. اين نوع شعر که معمولاً بر زبان مردم روستاها و باديه جاري ميشود وسيله اي براي بيان خواستهها، آرزوها و دردهاي آنان است. اينگونه شعر زبان حال مردم و بيان جنگها و اتفاقات تاريخي و فرهنگي است.
شعر بدوي در ويژگي واقع گرايي و صداقت، از ديگر اشعار جدا ميشود. بيشتر اشعار بدوي زندگي قبيله اي و وقايع آن را بيان ميکند و مجموعه تقاليد، عادات و اصول زندگي در آن به چشم ميخورد که شامل موضوعاتي از قبيل: مدح، ذم، رثا، حماسه، عتاب، حکمت، وصيت و ... است.(44)
7-3 جشنها و سرودها
جشنهاي اردني و بسياري از کشورهاي جهان اسلام با تعطيلات اسلامي همانند رمضان مرتبط است. افزون بر اینها كشور اردن بيش از كشورهايي همچون عربستان و عراق به جشنواره هاي فرهنگي توجه دارد تا خود را كشوري آزاد نشان دهد. بخشي از اين جشنوارهها در ادامه مي آيد.
1- جشنواره ترانههاي کودکان عرب
وزارت فرهنگ اردن هرسال جشنوارۀ ترانههاي کودکان را برگزار ميکند که در نوع خود اولين جشنواره در کشورهاي عربي محسوب ميشود. اهداف اين جشنواره شامل: غني سازي فرهنگ کودکان، تشويق نويسندگان و موسيقي دانان به نوشتن و سرودن ترانههاي جديد کودکانه، نشر ترانههاي کودکانه با مضامين والا و هدفمند، تشويق به استفاده از زبان عربي فصيح در ترانههاي کودکان، برقراري ارتباط با ساير کشورهاي عربي و آگاهي از تجارب آنان و تشويق پژوهشهاي صورت گرفته در زمينه کودکان است.
2- جشنواره ترانه اردن
وزارت فرهنگ اردن اين جشنواره را همه ساله با همکاري اتحادية هنرمندان اردن برگزار ميکند. هدف آن تشويق هنرمندان به ابداع و ابتکارو پيشرفت است. اين جشنواره روح رقابت را در ميان نويسندگان، موسيقي دانان و آوازخوانان بالا برده و بازارهاي داخلي و خارجي زيادي براي آنان فراهم ميآورد. در اين جشنواره به نفر اول 10 هزار دينار، نفر دوم 7هزار دينار و نفر سوم 5 هزار دينار اعطا ميگردد.
3- جشنواره نمايش کودکان اردن
اين جشنواره توسط وزارت فرهنگ اردن براي اولين بار در سال 1992 برگزار شد و پس از چند سال توقف، دور نهم آن در سال 2012 برگزار گرديد. اين جشنواره در ايام تابستان و همزمان با تعطيلي مدارس برگزار ميشود تا شاهد بيشترين حضور و مشارکت مردميباشد. اهداف آن شامل استفاده از تجارب مختلف در زمينه فرهنگ کودکان و پيشرفت هنر نمايش کودکان و توسعه ذوق مردم در زمينه نمايش است.
4- جشنواره نمايش جوانان اردن
اين جشنواره را وزارت فرهنگ هرساله با هدف ارائۀ بهترين نمايشهاي جوانان برگزار ميکند. اهداف ديگر آن شامل حمايت از نمايش و پيشرفت آن، ايجاد روح رقابت سازنده بين بازيگران تئاتر و نمايش و تنظيم ديدارهايي بين آنها در زمينههاي مختلف نمايشي است.
5- جشنواره حصاد (برداشت محصول)
اين جشنواره در واقع نوعي برگشت به سوي زمين است، پس از اينکه زمين را رها کرده و به واردات مواد غذايي آماده اکتفا کردهاند و در واقع سعي دارد تا بوي نان تازه برخاسته از تنور، تپههاي گندم طلايي و روزهاي برداشت محصول را يادآوري کند؛ آداب و رسوميکه امروزه رو به فراموشي نهاده است. در اين جشنواره روستاييان و به ويژه پسران روستايي شرکت ميکنند و روح همکاري و مساعدت بين آنان زنده ميشود.
6- جشنواره خالديه
وزارت فرهنگ هرساله جشنوارهاي ويژۀ اشعار محلي و نبطي در شهر خالديه در استان مفرق برگزار ميکند که در آن شاعراني که در زمينه اشعار محلي و نبطي فعاليت دارند شرکت ميکنند. در اين جشنواره شب هاي شعري برگزار ميشود که در آن شاعراني از ساير کشورهاي عربي حضور دارند.
مشهورترين شاعراني که در شب شعرهاي گذشته شرکت داشته اند؛ عمر الفرّاء از سوريه، احمد فؤاد نجم از مصر، عيسي مقدادي و علي عيد الساعي از اردن ميباشند.
7- جشنواره شطنا براي گندم و زيتون
اين جشنواره در سال 2007 در شهر اربد برگزار شد. شهر اربد در سال 2011 شهر فرهنگي اردن شناخته شد. اين جشنواره تلاش دارد تا ميراث مردمياردن را احيا نمايد.
8- جشنواره عباي سبز
اين جشنواره که از سال 2008 آغاز شده، همه ساله درماه تموز در شهر عجلون به مدت 4روز برگزار ميشود. در اين جشنوراه تابلوهاي هنري و آثار مختلف و متنوعي به نمايش گذاشته ميشود که منعکس کننده واقعيتهاي فرهنگي و تواناييهاي استان و منطقه است.
9- جشنواره صهيل في مطالع الزيتون
اين جشنواره در ماه تشرين اول هرسال در زمان برداشت محصول زيتون برگزار ميشود و در آن شاعران اردن و جهان عرب مشارکت ميکنند و تلاش دارند تا ميراث فرهنگي و ميراث مزارع را به نمايش بگذارند.
10- انجمن فرهنگي امان
وزارت فرهنگ اين جشنواره را همه ساله برگزار ميکند که در آن پژوهشهايي در زمينههاي قصه، نمايش، رمان، هنرهاي تجسمي، ميراث مردمي، فرهنگ و توسعه و... ارائه ميشود. (45)
***
برخي از مهمترين و مشهورترين سرودها و نغمات اردني به همراه نام سازنده شان به شرحي است که ميآيد:
• احمد الدراسيه: اسمر يا غالي، خالي يا خال، دمعي جراح، يا الله الله، يا الله يا معبود، يا شوقي!
• احمد الردور: خيل لفت علينا، شوقي، لك ويلي عليهم!
• احمد سويركي: حفلة 1، سهره عرس 1، 2، 3 و 4، عمه يا عمه، يمه الهوا غدنبي!
• اشرف الحسامي: حبكم بالقلب، حطمني، ديداها، غدتبني، لاتذكرني!
• امل شبلي: ان ما ندمتك، اي دنيا، لخاطري، يا جارحني، يا ربي يا عالم، ياما ياما!
• احمد عنبده: الاردن اولا، شبابنا، كلمات قلبي، فاطر، يا شقاوته، يا ماكنت معاه، تشوبيه!
• العنود: خطموني، مافي داعي، لاتسافرو ترحل، يا حبيبي!
• بشار اسرحان: احبك يا لبنان، اوراق الصبر، الا يا نفس، البارحه، الخيانة، بالعسكرية، حمام، روح بجسد، شعر سايب، يا حسين البشرك، يا علي!
• توفيق النحري: اشعل النار، القدس ديرتنا، بين الجناين، ماسلا قلبي هواكم، نزلت سلم، يا طير الخضر، يا باالخير!
• جميل وسلوي العاص: جسر الحديد، مرحب يا ريم الفلا، يا ابن الحسين، يا ديراويه!
• جهاد سركيس: بنيه، الف سلامه، طفي النار، لاتقول، مجنون ليلي!
• حسين السلمان: دار الهواشم، موال 1 و 2،هاجر، يا زمان، يا عم حسين (46)
4- 7 تقويم سالانه
تقويم سالانه کشور اردن براساس سال ميلادي تنظيم شده با اين تفاوت که جمعه و شنبه تعطيلات آخر هفته است و روزهاي مذهبي مسلمانان نيز در آن آمده است و بسياري از آنها تعطيل رسمي است. همچنين اول محرم، آغاز سال قمري تعطيل ميباشد و ديگر تعطيلات رسمي بدين شرح است:
12 ربيع الاول: ميلاد پيامبر (ص)،
1 ژانويه (کانون الثاني) آغاز سال ميلادي،
1 شوال عيد فطر (چهار روز تعطيل)،
10 ذيحجه عيد قربان (پنج روز تعطيل)،
25 دسامبر (کانون الاول) عيد ميلاد مسيح،
25 مي (روز استقلال اردن)،
1 مي (روز جهاني کار و کارگر) (48)
همچنين عيد پاك كه با تقويم روز عيد پاك كليسا مشخص ميشود و از اعياد مسيحيان است، همه ساله تعطيل است. علاوه بر آن روز پادشاهي ملك عبدالله (4 ژوئن) نيز تعطيل رسمي است.
7-5 مناسبتهاي ملي و مذهبي
اعیاد مذهبی
1محرم: اول سال هجري قمري(عيد)..... يک روز تعطيل
12ربيع الاول: ميلاد پيامبر(ص)...........يک روز تعطيل
10ذي حجه: عيد قربان..................... پنج روز تعطيل
1شوال: عيد فطر............................چهار روز تعطيل
25دسامبر: عيد الميلاد المجيد.............يک روز تعطيل
اعياد ملي
1مي: روز جهاني کار و کارگر.........يک روز تعطيل
25مي: روز استقلال اردن..............يک روز تعطيل
اعياد ديني و ملي که جشن گرفته ميشود اما تعطيل نيست:
27رجب: روز اسراء و معراج
30ژانويه: روز ميلاد ملک عبدالله دوم
9ژوئن: روز آغاز سلطنت ملک عبدالله دوم (روز به تخت نشستن)
10ژوئن: روز انقلاب بزرگ عربي
10ژوئن: روز ارتش
14نوامبر: روز ميلاد ملک حسين بن طلال (49)
7-6 تفريحات؛ سفرو گردشگري
براساس پژوهشي رسمي که در سال 2008 انجام گرفته، بيشترين سفر از سوي خانوارهاي ساکن پايتخت صورت گرفته که قريب 33 درصد از آمار سفرهاي اردنيها را به خود اختصاص داده اند. پس از آن ساکنان استان اربد با 21 درصد، زرقاء با 18 درصد، بلقاء با 11 درصد و عقبه با 4 درصد بيشترين سفر را انجام داده اند.
به اين ترتيب بيشترين سفر از آن خانوادههاييست که در مناطق مرکزي اردن ساکنند که حدود 65 درصد است. پس از آن مردم مناطق شمالي با 25 درصد و سپس مردم مناطق جنوبي با 10 درصد قرار دارند. به نظر ميرسد که آمار و ارقام حاکي از تمکن مالي بيشتر مردم مناطق مرکزي است.
حدود 57 درصد از اين سفرها به قصد گذراندن تعطيلات، 32 درصد به قصد ديدار اقوام و خويشاوندان، 8 درصد سفرهاي تحصيلي و مدرسه اي و دانشگاهي، 2 درصد به قصد ديدن بازارها و خريد و 2 درصد نيز با اهداف ديگر صورت پذيرفته است. (50)
مجموعه هزينههايي که جهت سفر با اهداف مختلف صرف شده حدود 4/61 ميليون دينار ميباشد که بيشتر اين هزينه توسط خانوادههاي ساکن پايتخت صرف شده است. (51) حدود 44 درصد از هزينههاي سفر در مناطق جنوبي، 39 درصد در مناطق مرکزي و 17 درصد در مناطق شمالي خرج شده است. 67 درصد از سفرها با وسيله نقليه شخصي، 31 درصد با وسيله نقليه عمومي و 2 درصد با ساير وسايل حمل و نقل صورت پذيرفته است.(52) در مجموع حدود 4/21 درصد از خانوادهها اقدام به مسافرت کرده اند.(53) که نشان از تمکن مالي همين کسر جماعت اردن دارد.
اين در حالي است که ميزان هزينه سفر يک روزه براي يک نفر 8 دينار است و در صورتي که مسافر شب را درجايي اقامت کند اين هزينه بالغ بر 10 دينار ميباشد. (54)
سير و سفرهاي کمتر از 20 کيلومتر 23 درصد از مجموع سفرها را تشکيل داده اند. سفرهاي بين 21-40 کيلومتر 24 درصد، سفرهاي بين 41-80کيلومتر 25 درصد و سفرهاي با بيش از 80کيلومتر 28 درصد از سفرها را به خود اختصاص دادهاند. (55)
بيشترين سفرهاي يک روزه (36 درصد سفرها) به پايتخت صورت گرفته است و بلقاء (18 درصد) و زرقاء (10 درصد) در مکانهاي بعدي قرار دارند. (56)
بيشترين سفرهاي اقامتي که افراد شب را در آنجا گذرانده اند به استان عقبه با رقم 38 درصد صورت گرفته است و پايتخت (19 درصد) و اربد (13 درصد) در مکانهاي بعدي قرار دارند. (57)
مردم مناطق مرکزي حدود 69 درصد از سفرهايشان را به همان مناطق، 2/16 درصد را به مناطق شمال و 9/14 درصد به مناطق جنوب اختصاص داده اند. مردم مناطق شمال 57 درصد از سفرهايشان را به مناطق خود، 36 درصد را به مناطق مرکزي و 8 درصد را به مناطق جنوب اختصاص دادهاند. مردم مناطق جنوب نيز 58 درصد از سفرها را به مناطق خود، 31 درصد به مناطق مرکزي، 11 درصد به مناطق شمال اختصاص دادهاند. (58)
سفرهايي که به استان بلقاء صورت پذيرفته، بيشتر براي ديدن بحر الميت (59) و سفرهايي که به استان اربد صورت گرفته، بيشتر براي ديدن درههاي شمالي (60) و سفرهايي که به استان جرش صورت گرفته بيشتر براي ديدن شهر جرش، اطراف آن و دبين (61) و سفرهايي که به استان کرک صورت گرفته، بيشتر براي ديدن درههاي جنوبي (62) و سفرهايي که به استان طفيله صورت گرفته، بيشتر براي ديدار از منطقه حفاظت شده ضانا (محمية ضانا) بوده است. (63) و سفرهايي که به استان معان صورت گرفته، بيشتر براي ديدن شهر تاريخي پتراء (64) و در نهايت سفرهايي که به استان عقبه صورت گرفته، بيشتر براي ديدار از وادي رم بوده است. (65)
اکثر سفرها (33 درصد) در سه ماه آخر سال صورت گرفته است. (66)
7-7 موزههاي اردن
اردن تاريخي طولاني دارد و نقش مهمي در تمدن و تاريخ بازي کرده است، از اين رو داراي موزههاي تاريخي بسياري است.
افزون بر آن اردن داراي موزههاي گياه شناسي، حيوان شناسي، فرهنگي، نظامي، سياسي، علمي، اقتصادي، صنعتي، هنري، طبيعي و باستان شناسي نيز ميباشد. (69)
اولين موزه در شهر جرش در سال 1923 افتتاح شد. در دهه شصت، سه موزه باستان شناسي دردانشگاههاي اردن تاسيس شد و موزههاي ديگري نيز در اربد، ام قيس، بيت رأس، تل العشاير، الحصن، قلعة الربض، جرش و امّ جمال تاسيس شد. در دهه هفتاد نيز بالغ بر ده موزه در زمينههاي باستان شناسي، نظامي، مردمي و هنرهاي زيبا و در دهه هشتاد قريب 11 موزه مختلف تاسيس شد. (68)
در سال 1994 همايش اهتمام به موزهها در امان تحت نظارت سازمان يونسکو برگزار شد که اغلب کشورهاي عربي در آن شرکت کردند. (70)
مهمترين موزههاي اردن به شرحي است که ميآيد:
1- موزه اردن (متحف الاردن)
موزه ملي اردن آثار تاريخي و آثار باستاني، حيات سياسي و اجتماعي و فرهنگي اردن از عصر سنگ تا عصر کنوني را دربر دارد. مساحت آن 10 هزار متر مربع است و در مرکز امان واقع شده است. اين موزه فرصتي را براي پژوهشگران فراهم ميآورد تا به پژوهش و تحقيق در زمينه تاريخ اردن و ميراث آن بپردازند.
اين موزه از طريق توافقات صورت گرفته با برخي از موزههاي جهاني ارتباط دارد.
2- موزه کودکان (متحف الاطفال)
اين موزه با تلاش ملکه اردن خانم رانيا العبدالله در سال 2007 افتتاح شد که مکاني براي فعاليت، تحرک و ماجراجويي کودکان است و به کودکان فرصت تجربه، ابتکار و تعامل درست با محيط زيست را ميدهد. ورودي اين موزه براي تماميکودکان از کليه نقاط کشور رايگان و جز سه شنبهها در کليه ايام هفته باز است.
3- موزه آثار باستاني (متحف الآثار)
اين موزه همزمان با تأسيس دانشگاه اردن در سال 1962 در اين دانشگاه تأسيس شد که آثار باستاني و تمدني از عصر سنگ تا پايان دورههاي اسلامي را به نمايش ميگذارد.
آثار اين موزه از دو منبع اصلي شامل اداره آثار باستاني عمومي و حفاريهاي صورت گرفته در جرش، پترا، تل السلامــة، تل المزار، رجم الکرسي، تل سيران، تل ابونصير، تل ابوالصوان و تل السخنــة تأمين ميشود.
4- موزه سکه شناسي بانک ملي اردن (متحف البنک الاهلي الاردني للنميات)
اين موزه در سال 1999تاسيس شد و شامل 40 هزار سکه است که دنايف القسوس (دبير موزه) آنها را در طي 30 سال جمع آورده است. سکهها دورههاي زماني بيش از 2500 سال را پوشش ميدهند که قديميترين آنها متعلق به 600 سال قبل از ميلاد مسيح است.
بر ديوارهاي موزه عکسهايي از سکهها به همراه شرح مختصري از آنها به دو زبان عربي و انگليسي ارائه شده است.
5- موزه تاريخ طبيعي اردن، دانشگاه يرموک (متحف التاريخ الطبيعي الاردني)
اين موزه در سال 1981 در دانشگاه یرموک تاسيس شد که با توجه به تنوع جانداران حيواني، گياهي و زمينشناسي موجود، از مهم ترين مراکز تحقيق و پژوهش در زمينه علوم طبيعي و محيط زيستي به شمار ميرود. اين موزه به سه بخش حيوانات، گياهان و بخش زمين شناسي تقسيم ميشود که در هر بخش نمونههاي بسياري گردآوري شده است.
هم چنين اين موزه خدمات آموزشي و فرهنگي متنوعي ارائه ميدهد.
6- لاستوريا (متحف الحکايــة التراثي)
اين موزه که در شهر مادبا قرار دارد، در سال 2013 به دست شاهزاده سميه بنت الحسن افتتاح شد. هدف اين موزه ايجاد همبستگي ميان اديان است که با ارائه آثار و مجسمهها، داستان هاي پيامبران را روايت ميکند. مانند: زندگي موسي(ع) و مسيح (ع) و يحيي(ع) و... .
7- موزه تاريخي سلط، خانه ابوجابر (متحف السلط التاريخي، بيت ابوجابر)
شهر سلط به سبب ساختمانهايي که از سنگ زرد ساخته شده و در دامنه تپهها با هماهنگي و انسجام پراکندهاند، به شهر منحصر به فردي تبديل شده است. تاريخ عظيم اين ساختمانها به عصر طلايي شهر(1881 - 1918) برميگردد.
سلط يکي از معدود شهرهاي اردن است که در آن خانهها، مساجد و کليساهاي بسياري با قدمت بيش از يکصد سال و معماري بي نظير وجود دارد. خانههاي تاريخي اين شهر بيش از هزار باب است که با سنگهاي زرد ساخته شدهاند. اين تعداد در هيچ شهر ديگري در اردن يافت نميشود.
خانه ابوجابر يکي از همين خانههاي تاريخيست که در دل اين شهر قديميواقع شده و تاريخچه آن به اوايل قرن19 برميگردد.
8- موزه آثار باستاني کرک (متحف آثار الکرک)
موزه کرک ابتدا در سال 1981 در داخل قلعه کرک ساخته و سپس نوسازي شد و در آن تابلوها و اطلاعات تاريخي، باستان شناسي و جغرافيايي جهت افزايش آگاهي بيننده افزوده و در سال 2004 به طور رسمي افتتاح شد.
9- موزه دارالسرايا (متحف دارالسرايا)
بناي اين موزه قلعهايست که عثمانيها آن را در اواسط قرن 19 در سمت جنوبي تل اربد ساختند و پس از سال1886 به مقر حاکم عثماني السرايا تبديل شد. اداره آثار باستاني عموميدر سال 1994اين قلعه را به موزه تبديل نمود.
10- موزه مؤسسه راهآهن حجاز-اردن (متحف موسســة الخط الحديدي الحجازي الاردني)
اين موسسه براساس قانون شماره 23 سال 1953 جهت اداره خطوط راه آهن و سرمايه گذاري در آنها تاسيس شده که موزه اي را در زمينه حمل و نقل ريلي راه اندازي نمود. (71)
افزون بر اينها موزة سلطنتي اتومبيل، موزة باستان شناسي آكابا، موزة پيامبر (ص)، موزة مدال شناسي بانك مركزي اردن و موزه آداب و رسوم مشهور اردن از جمله موزههاي ديدني اردن ميباشد.
گفتني است که مطابق آمار يونسکو بين سالهاي 88 تا 94 ميلادي تعداد موزههاي اردن 18 موزه و شمار بازديدکنندگان سالانه به ازاي هر 100 نفر 11 نفر برآورد شده است. (72)
هم چنين نرخ بازديد کنندگان طي سالهاي 2017 تا 2019 به اين شرح است:
ميانگين بينندگان موزه ها و آثار باستاني (2017 - 2019)
مکان | 2017 | 2018 | 2019 |
موزه باستان شناسی اردن | 202.000 | 265.455 | 339.050 |
موزه فولکلور | 215.550 | 268.050 | 291.500 |
موزه مادبا | 11.450 | 12.950 | 17.752 |
سایت غسل تعمید | 104.435 | 143.011 | 183.481 |
کلیسا و نقشه | 220.967 | 316.033 | 467.000 |
محوطه های باستانی جراش | 254.818 | 333.658 | 475.526 |
موزه و ارگ کرک | 16.257 | 27.950 | 48.938 |
سایت های باستان شناسی در پترا | 620.367 | 828.952 | 1.135.300 |
محوطه های باستانی در ام قیس | 157.633 | 146.656 | 78.518 |
محوطه های باستانی در عجلون | 201.634 | 250517 | 213.822 |
محوطه های باستانی در رام | 177.569 | 243.447 | 364.230 |
کوه نبو | 191.036 | 480.565 | 669.581 |
سایر محوطه های باستان شناسی | 302.444 | 514.776 | 267.338 |
مجموع | 2.676.178 | 3.832.020 | 4.552.036 |
آخرين آمار اداره آمار اردن به تفصيل تعداد بازديدکنندگان را طي سال هاي 2017 تا 2019 نشان مي دهد. (73) که حاکي از نرخ رشد قابل توجه بازديد کنندگان است.
7-8 کتابخانههاي عمومي
مسئوليت كتابخانه هاي عمومي برعهده مقامات محلي است. نخستين كتابخانه در اربد در سال 1957 به عنوان طرح آزمايشي يونسكو تأسيس شد. (74) پس از آن در دهه شصت سه اتفاق مهم در زمينه کتابخانهها افتاد؛ تاسيس کتابخانه عمومي امان در سال 1960، تاسيس دانشگاه اردن و کتابخانه آن در سال 1962 و تاسيس انجمن کتابخانههاي اردن در سال 1963؛ اين موسسات نقش مهمي در پيشرفت کتابخانههاي اردن ايفا کردند. (75)
در اين دهه، کتابخانههاي عمومي ديگري در بخش شرقي اردن، در شهرهاي کرک، معان، زرقا، سلط، عقبه، وادي السير و عمان و اربد تاسيس شد. همچنين در اين دهه، تعدادي کتابخانه تخصصي و بزرگ در وزارتخانهها و ادارات دولتي تاسيس گردید که مهم ترين آنها تأسیس کتابخانه بانک مرکزي در سال 1964 و کتابخانه منابع طبيعي در سال 1965 بود.
در دهه هفتاد نيز تعداد کتابخانههاي دانشگاهها و مراکز تربيت معلم افزايش يافتند ولي کتابخانههاي عمومي تحول چنداني نداشتند؛ فقط دو کتابخانه عمومي در سال 1974 در شهرهاي رمثا و مفرق و یک کتابخانه عمومی در جرش در سال 1979 تاسيس شد. در اين دهه کتابخانه کودکان نيز تأسيس شد. (76) که اتفاق مهم اين دهه به شمار میرود.(77)
توجه و اهتمام به اين کتابخانههاي عمومي در دهه هفتاد افزايش يافت به طوري که تا پايان سال 1989 بالغ بر 39 کتابخانه به شرحی که میآید در شهرهاي مختلف تاسيس گردید؛ در استان اربد: 15 کتابخانه، در پايتخت: 8 کتابخانه، در منطقه عمان: 6 کتابخانه، در استان بلقا: 6 کتابخانه، در استان مفرق: 3 کتابخانه، در استان معان: 3 کتابخانه، در استان کرک: 3 کتابخانه و در استان طفيله: 1 کتابخانه (78)
تعداد کتابخانههاي کودکان نيز افزايش قابل توجهي يافت به طوري که تا پايان سال 1988 به 26 کتابخانه در شهرهاي مختلف اردن رسید؛ در پايتخت: 16 کتابخانه، در زرقا: 3 کتابخانه، در اربد:3 کتابخانه، در معان: 3 کتابخانه، در کرک:1 کتابخانه، و در مفرق: 1 کتابخانه (79)
مهمترين کتابخانه هاي عمومي اردن كتابخانه عمومي عَمّان است که قريب 120.000 عنوان كتاب، 500 نشريه جاري، مجموعهاي از منابع غيركتابي و همچنين مجموعه ويژهاي براي نابينايان را در اختيار دارد. كتابخانه عمومي و مركز اطلاعرساني عبدالحميد شومن نيز که توسط سازماني غيرانتفاعي در سال 1986 تأسيس شده مجهز به فنآوريهاي نوين اطلاع رساني و داراي 24500 عنوان كتاب و 1500 نشريه است. (80)
اما آمار منتشر شده توسط يونسکو بين سالهاي 89 تا 94 ميلادي تعداد کتابخانههاي عمومي اردن را 4 کتابخانه و تعداد مراجعان را نامعلوم و تعداد کتابها را به ازاي هر يکصد نفر 11 کتاب نشان ميدهد. (81) که چنان که مشاهده شد با آمار رسمي ارائه شده توسط اردن بسيار متفاوت است.
اين اختلاف فاحش ميان اعداد و ارقام تعداد کتابخانهها را شايد بتوان ناشي از استانداردهاي يونسکو براي معتبر شمردن موسسه يا نهادي به نام کتابخانه دانست.
منابع:
1. الدکتور احمد الربايعه. الدکتور احمد حمودة. السکان و الحياة الاجتماعيــة منشورات لجنــة تاريخ الاردن.1991، ص 88
2. M.H. Seyd. World Infopedia Jordan. NewDelhi,p. 177
3. الدکتور احمد الربايعه. الدکتور احمد حمودة. السکان و الحياة الاجتماعيــة منشورات لجنــة تاريخ الاردن.1991، ص 88
4. M.H. Seyd. World Infopedia Jordan. NewDelhi,p. 177
5. الدکتور احمد الربايعه. الدکتور احمد حمودة. السکان و الحياة الاجتماعيــة منشورات لجنــة تاريخ الاردن.1991، ص 89
6. الدکتور احمد الربايعه. الدکتور احمد حمودة. السکان و الحياة الاجتماعيــة منشورات لجنــة تاريخ الاردن.1991، ص 90
7. الدکتور احمد الربايعه. الدکتور احمد حمودة. السکان و الحياة الاجتماعيــة منشورات لجنــة تاريخ الاردن.1991، ص 90
8. الدکتور احمد الربايعه. الدکتور احمد حمودة. السکان و الحياة الاجتماعيــة منشورات لجنــة تاريخ الاردن.1991، ص 92
9. الدکتور احمد الربايعه. الدکتور احمد حمودة. السکان و الحياة الاجتماعيــة منشورات لجنــة تاريخ الاردن.1991، ص 93
10. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), pp. 92 - 98
11. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), pp. 71 - 78
12. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), pp. 77-80
13. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), pp. 80-86
14. Shoup, John A. Culture and customs. 2007, pp. 39 - 41
15. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 15 - 19
16. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 20
17. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 20
18. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 21
19. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 21
20. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 21
21. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 20
22. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 23
23. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 23
24. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 27 - 30
25. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 31
26. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 31 و 32
27. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 32 و 33
28. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 34
29. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 35
30. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 77
31. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 78
32. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 79-81
33. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 82 و 83
34. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 85 و 86
35. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 88 - 91
36. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 37 و 38
37. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 42 و 43
38. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 45 و 46
39. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 47 - 49
40. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 50 و 51
41. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 52 و 53
42. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 44
43. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 57 - 60
44. الدكتور العمدهاني، الأدب الشعبي في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الأردن، 1996، ص 69 - 70
45. وزارة الثقافيه في المملكــة الاردنيــة الهاشميــة www.Culture.gov.jo
46. www. Jordaniansongs.net
47.
48. الموقع الالكتروني للمركز الجغرافي الملكي الأردني http://www.rjgc.gov.jo/RJG
49. الموقع الالكتروني للمركز الجغرافي الملكي الأردني http://www.rjgc.gov.jo/RJG
50. التقرير التحليلي لنتائج مسح السياســة المحليــة، مديريــة المسوح الاقتصاديــة، ايلول 2009، ص1
51. التقرير التحليلي لنتائج مسح السياســة المحليــة، مديريــة المسوح الاقتصاديــة، ايلول 2009، ص2
52. التقرير التحليلي لنتائج مسح السياســة المحليــة، مديريــة المسوح الاقتصاديــة، ايلول 2009، ص3
53. التقرير التحليلي لنتائج مسح السياســة المحليــة، مديريــة المسوح الاقتصاديــة، ايلول 2009، ص6
54. التقرير التحليلي لنتائج مسح السياســة المحليــة، مديريــة المسوح الاقتصاديــة، ايلول 2009، ص20
55. التقرير التحليلي لنتائج مسح السياســة المحليــة، مديريــة المسوح الاقتصاديــة، ايلول 2009، ص23
56. التقرير التحليلي لنتائج مسح السياســة المحليــة، مديريــة المسوح الاقتصاديــة، ايلول 2009، ص27
57. التقرير التحليلي لنتائج مسح السياســة المحليــة، مديريــة المسوح الاقتصاديــة، ايلول 2009، ص28
58. التقرير التحليلي لنتائج مسح السياســة المحليــة، مديريــة المسوح الاقتصاديــة، ايلول 2009، ص28
59. التقرير التحليلي لنتائج مسح السياســة المحليــة، مديريــة المسوح الاقتصاديــة، ايلول 2009، ص31
60. التقرير التحليلي لنتائج مسح السياســة المحليــة، مديريــة المسوح الاقتصاديــة، ايلول 2009، ص33
61. التقرير التحليلي لنتائج مسح السياســة المحليــة، مديريــة المسوح الاقتصاديــة، ايلول 2009، ص33
62. التقرير التحليلي لنتائج مسح السياســة المحليــة، مديريــة المسوح الاقتصاديــة، ايلول 2009، ص33
63. التقرير التحليلي لنتائج مسح السياســة المحليــة، مديريــة المسوح الاقتصاديــة، ايلول 2009، ص35
64. التقرير التحليلي لنتائج مسح السياســة المحليــة، مديريــة المسوح الاقتصاديــة، ايلول 2009، ص35
65. التقرير التحليلي لنتائج مسح السياســة المحليــة، مديريــة المسوح الاقتصاديــة، ايلول 2009، ص35
66. التقرير التحليلي لنتائج مسح السياســة المحليــة، مديريــة المسوح الاقتصاديــة، ايلول 2009، ص40
67. الاطفال في الاردن، تحليل الوضع، المجلس الوطني شؤون الاسرة، منظمــة الاهم المتحدة للطفولــة (يونيسف) 2007، ص 34
68. العمد، الدكتورهاني، الموسسات الثقافيه في الأردن (1965 - 1995م)، منشورات اللجنــة العليا لكتابــة تاريخ الأردن، 1997، ص 73
69. العمد، الدكتورهاني، الموسسات الثقافيه في الأردن (1965 - 1995م)، منشورات اللجنــة العليا لكتابــة تاريخ الأردن، 1997، ص 77
70. العمد، الدكتورهاني، الموسسات الثقافيه في الأردن (1965 - 1995م)، منشورات اللجنــة العليا لكتابــة تاريخ الأردن، 1997، ص 78
71. http://culture.gov.jo/new وزارة الثقافيه في المملكــة الاردنيــة الهاشميــة
72. فرهنگ، خلاقيت و بازار: گزارش جهاني فرهنگ 1378/ 1998/ نويسنده گروه نويسندگان؛ ترجمه گروه مترجمان. - تهران: كميسيون ملي يونسكو در ايران،مركز انتشارات، 1379.
73. Year Book 2013, Department of statistics, p. 22
74. دايرة المعارف کتابداري و اطلاع رساني فاروق منصور ترجمه ويدا بزرگچمي
75. فاروق منصور، النشر و المطابع و المكتبات/ منشورات لجنــة تاريخ الأردن 1992. ص 35
76. فاروق منصور، النشر و المطابع و المكتبات/ منشورات لجنــة تاريخ الأردن 1992. ص 38
77. فاروق منصور، النشر و المطابع و المكتبات/ منشورات لجنــة تاريخ الأردن 1992. ص 38
78. فاروق منصور، النشر و المطابع و المكتبات/ منشورات لجنــة تاريخ الأردن 1992. ص 38
79. فاروق منصور، النشر و المطابع و المكتبات/ منشورات لجنــة تاريخ الأردن 1992. ص 39
80. دايرة المعارف کتابداري و اطلاع رساني فاروق منصور ترجمه ويدا بزرگچمي
81. فرهنگ، خلاقيت و بازار: گزارش جهاني فرهنگ 1378/ 1998/ نويسنده گروه نويسندگان؛ ترجمه گروه مترجمان. - تهران: كميسيون ملي يونسكو در ايران،مركز انتشارات، 1379. ص 551
[1]. Mansif
[2]. Musakhin
[3]. Tabbuli
[4]. Tahini
[5]. Abilah
[6]. Hartha
[7]. al-Khuraybah
[8]. Qarakush
[9]. Hubras