شعر در ادبیات چینی: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
=== ''شعر در ادبیات چینی'' ===
شعر چینی، جوهر احساس و معنا و عشق پرشور به طبیعت است که با کاراکترهای پرمعنای [[خط چینی]] فشردگی و کوتاه گویی شگفتی دارد. از این رو، هیچ ترجمه­ ای نمی­تواند حق شعر چینی را ادا کند. شعر چینی با غزل آغاز شد و با مرثیه­ی چو­یوان راه کمال پیمود و در دوره­ی تانگ به اوج رسید و در میان شاعران سلسله ­ی تانگ(619-907 م.)، لی بو(Li Bu)(701-762 م.) بزرگترین به شمار می­رود. در غزل «تنها نوشی در مهتاب» وی که از شاهکار شعر چینی به شمار می­رود، چنین آمده است:« خرمنی گل، قدحی شراب: دریغا که در زیر چفته بند، هم­نشینی ندارم./ ماه پرتوش را بر من و بر جام می­ افکند/ و سایه ام آشکار می­کند، که درین بزم سه تن هستیم.». وانگ­وی(Wang Wei)(699-759 م.) در شعری می­گوید:« زاویه­ ی من در نیزار/ در قلب نیزار است،/ تنها می­نشینم و عود می­نوازم و ترانه می­سرایم./ هیچ­کس نمایان نیست/ جز ماه پرتو افشان.»


شعر چینی هم همان آرامش و متانت و آهنگی را دارند که در نقاشی­ های چینی آرام و هماهنگ به چشم می­خورد. لذا، شعر چینی به همان اندازه که خالی از هیجان و فنون بلاغت و طول و تفصیل است، سرشار از ظرافت و دلنشینی و صمیمیت ظرافت طبع و نازکی خیال است. شعرهای کلاسیک در هر مصرع پنج یا هفت کلمه­ ی یک هجایی دارد که کمال صورت و وحدت حالت را نشان می­دهد.<ref>سابقی، علی محمد. (1392). "جامعه و فرهنگ [[چین]]". تهران : موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، جلد اول.</ref>
شعر چینی، جوهر احساس و معنا و عشق پرشور به طبیعت است که با کاراکترهای پرمعنای [[خط چینی]] فشردگی و کوتاه گویی شگفتی دارد. از این رو، هیچ ترجمه­ ای نمی­تواند حق شعر چینی را ادا کند. شعر چینی با غزل آغاز شد و با مرثیه­ی چو­یوان راه کمال پیمود و در دوره­ی تانگ به اوج رسید و در میان شاعران سلسله ­ی تانگ(619-907 م.)، لی بو(Li Bu)(701-762 م.) بزرگترین به شمار می ­رود. 
 
در غزل «تنها نوشی در مهتاب» وی که از شاهکار شعر چینی به شمار می­رود، چنین آمده است: <blockquote>«خرمنی گل، قدحی شراب: دریغا که در زیر چفته بند، هم­نشینی ندارم
 
ماه پرتوش را بر من و بر جام می­ افکند
 
و سایه ام آشکار می­ کند، که درین بزم سه تن هستیم.» </blockquote>وانگ­وی(Wang Wei)(699-759 م.) در شعری می­ گوید: <blockquote>«زاویه­ ی من در نیزار
 
در قلب نیزار است
 
تنها می ­نشینم و عود می­نوازم و ترانه می ­سرایم
 
هیچ­کس نمایان نیست
 
جز ماه پرتو افشان.» </blockquote>شعر چینی هم همان آرامش و متانت و آهنگی را دارند که در نقاشی­ های چینی آرام و هماهنگ به چشم می ­خورد. لذا، شعر چینی به همان اندازه که خالی از هیجان و فنون بلاغت و طول و تفصیل است، سرشار از ظرافت و دلنشینی و صمیمیت ظرافت طبع و نازکی خیال است. شعرهای کلاسیک در هر مصرع پنج یا هفت کلمه­ ی یک هجایی دارد که کمال صورت و وحدت حالت را نشان می­ دهد.<ref>سابقی، علی محمد. (1392). "جامعه و فرهنگ [[چین]]". تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، جلد اول.</ref>
 
نیز نگاه کنید به [[ادبیات چینی]]


== کتابشناسی ==
== کتابشناسی ==

نسخهٔ ‏۱۰ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۴۱

شعر چینی، جوهر احساس و معنا و عشق پرشور به طبیعت است که با کاراکترهای پرمعنای خط چینی فشردگی و کوتاه گویی شگفتی دارد. از این رو، هیچ ترجمه­ ای نمی­تواند حق شعر چینی را ادا کند. شعر چینی با غزل آغاز شد و با مرثیه­ی چو­یوان راه کمال پیمود و در دوره­ی تانگ به اوج رسید و در میان شاعران سلسله ­ی تانگ(619-907 م.)، لی بو(Li Bu)(701-762 م.) بزرگترین به شمار می ­رود.

در غزل «تنها نوشی در مهتاب» وی که از شاهکار شعر چینی به شمار می­رود، چنین آمده است:

«خرمنی گل، قدحی شراب: دریغا که در زیر چفته بند، هم­نشینی ندارم

ماه پرتوش را بر من و بر جام می­ افکند

و سایه ام آشکار می­ کند، که درین بزم سه تن هستیم.»

وانگ­وی(Wang Wei)(699-759 م.) در شعری می­ گوید:

«زاویه­ ی من در نیزار

در قلب نیزار است

تنها می ­نشینم و عود می­نوازم و ترانه می ­سرایم

هیچ­کس نمایان نیست

جز ماه پرتو افشان.»

شعر چینی هم همان آرامش و متانت و آهنگی را دارند که در نقاشی­ های چینی آرام و هماهنگ به چشم می ­خورد. لذا، شعر چینی به همان اندازه که خالی از هیجان و فنون بلاغت و طول و تفصیل است، سرشار از ظرافت و دلنشینی و صمیمیت ظرافت طبع و نازکی خیال است. شعرهای کلاسیک در هر مصرع پنج یا هفت کلمه­ ی یک هجایی دارد که کمال صورت و وحدت حالت را نشان می­ دهد.[۱]

نیز نگاه کنید به ادبیات چینی

کتابشناسی

  1. سابقی، علی محمد. (1392). "جامعه و فرهنگ چین". تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، جلد اول.