کروها در ساحل عاج: تفاوت میان نسخهها
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
در ربع جنوبغربی، یعنی در همسایگی گینه و لیبریا، گروه قومی بزرگ دیگری ساکن است | در ربع جنوبغربی، یعنی در همسایگی گینه و لیبریا، گروه قومی بزرگ دیگری ساکن است به نام کرو که از شانزده قبیله مختلف تشکیل میشود و مهمترین آنها عبارتاند از: «باکوه» (Bakwé)، «گودیه» (Godié)، «وه» (Wé)، «بهته» (Bété)، و «دیدا» (Dida). تقریباً تمامی این قبایل جنگلی هستند و از ویژگیهای آنها، بستهبودن و تماس اندکشان با دنیای بیرون است. این گروه، افزون بر [[ساحل عاج|ساحل عاج]]، در لیبریا (مرکز تجمع آنها) و [[سیرالئون]] نیز ساکناند؛ اما کروها عمدتاً از سمت نیجریه و در حدود اوایل سده 15 میلادی، به [[ساحل عاج|ساحل عاج]] آمدهاند.<ref>Holas, B. (1980). ''Traditions krou'', F. Nathan, Paris.</ref> در مجموع شانزده قبیله به این گروه تعلق دارند.<ref>حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل عاج. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]،ص 103.</ref> | ||
== نیز نگاه کنید به == | |||
[[ماندهها در ساحل عاج|مانده ها در ساحل عاج]]؛ [[ولتائیکها در ساحل عاج|ولتائیک ها در ساحل عاج]] | |||
== کتابشناسی == |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۳۶
در ربع جنوبغربی، یعنی در همسایگی گینه و لیبریا، گروه قومی بزرگ دیگری ساکن است به نام کرو که از شانزده قبیله مختلف تشکیل میشود و مهمترین آنها عبارتاند از: «باکوه» (Bakwé)، «گودیه» (Godié)، «وه» (Wé)، «بهته» (Bété)، و «دیدا» (Dida). تقریباً تمامی این قبایل جنگلی هستند و از ویژگیهای آنها، بستهبودن و تماس اندکشان با دنیای بیرون است. این گروه، افزون بر ساحل عاج، در لیبریا (مرکز تجمع آنها) و سیرالئون نیز ساکناند؛ اما کروها عمدتاً از سمت نیجریه و در حدود اوایل سده 15 میلادی، به ساحل عاج آمدهاند.[۱] در مجموع شانزده قبیله به این گروه تعلق دارند.[۲]
نیز نگاه کنید به
مانده ها در ساحل عاج؛ ولتائیک ها در ساحل عاج
کتابشناسی
- ↑ Holas, B. (1980). Traditions krou, F. Nathan, Paris.
- ↑ حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل عاج. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،ص 103.