مراسم سمنوپزان تاجیکستان: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''4-3-8. سومنک پزی''' سومنک یا سمنوپزی نیز به مناسبت آغاز بهار صورت می گیرد. تاجیک­ها و دیگر ایرانی نژادان پیش از نوروز در ظرف های ویژه ای سبزه می رویاندند و از ریشه و جوانه آن ها سومنک تهیه می کردند، که از روزگاران کهن رواج داشته است. سومنک از خورا...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''4-3-8. سومنک پزی'''
[[پرونده:مراسم سمنوپزان تاجیکستان.jpg|بندانگشتی|مراسم سمنوپزان تاجیکستان (1403). برگرفته از سایت آی فیلم 2، قابل بازیابی از http://fa2.ifilmtv.ir/News/Content/77744/%D8%B3%D9%86%D8%AA-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%86%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%B2%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D8%A7%D8%AC%DB%8C%DA%A9%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D9%85%D9%86%D9%88-%D9%BE%D8%B2%D8%A7%D9%86-%D9%88%DB%8C%D8%AF%DB%8C%D9%88?%D8%A2%DB%8C%DB%8C%D9%86-%D9%BE%D8%AE%D8%AA-%D8%B3%D9%85%D9%86%D9%88-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D8%A7%D8%AC%DB%8C%DA%A9%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86]]
سومنک یا سمنوپزی نیز به مناسبت آغاز بهار صورت می‌گیرد. تاجیک­‌ها و دیگر ایرانی نژادان پیش از نوروز در ظرف‌های ویژه‌ای سبزه می‌رویاندند و از ریشه و جوانه آن ‌ها سومنک تهیه می‌‌کردند، که از روزگاران کهن رواج داشته‌است.


سومنک یا سمنوپزی نیز به مناسبت آغاز بهار صورت می گیرد. تاجیک­ها و دیگر ایرانی نژادان پیش از نوروز در ظرف های ویژه ای سبزه می رویاندند و از ریشه و جوانه آن ها سومنک تهیه می کردند، که از روزگاران کهن رواج داشته است.
سومنک از خوراک‌های [[جشن نوروز در تاجیکستان|نوروزی]] بوده، در خانه کشاورزان در طول سال نو وجود دارد و آن را دسته جمعی تهیه می‌کنند. در آخر ماه حوت در آغاز جشن نوروز، پیرزنان گندم را پاک می‌کنند و چندین بار بر بام قرار می‌دهند. آب باران که به گندم خورد پس از 6 - 5 روز سبز شده اندک اندک شیره می‌گیرد.


سومنک از خوراک های نوروزی بوده، در خانه کشاورزان در طول سال نو وجود دارد و آن را دسته جمعی تهیه می کنند. در آخر ماه حوت در آغاز جشن نوروز، پیرزنان گندم را پاک می کنند و چندین بار بر بام قرار می دهند. آب باران که به گندم خورد پس از 6 - 5 روز سبز شده اندک اندک شیره می گیرد.
سبزه گندم را سپس با کارد می‌­برند و در ظرفی می‌­کوبند و در آن آب می‌­افزایند و شیره­‌اش را می‌­گیرند. همسایگان نیز آرد جمع کرده و با شیره مزبور در دیگ می‌پزند، ولی پیش از آمیختن شیره با آرد، روغن زغیر را داغ کرده و چلپک[i] می‌پزند. پس از جوشیدن سومنک، دایره می‌زنند و رقص و پای کوبی می‌کنند و می‌خوانند:<blockquote>سومنک در جوشه                      ما کفچه<sup>[ii]</sup> زنیم دیگران در خرابه                       ما دفچه<sup>[iii]</sup> زنیم</blockquote>به هنگام جشن، مردم تا صبح نمی‌خوابند، اگر کسی بخوابد بر روی و ابروان او سیاهی دیگ یا سومنک می‌‌مالند. در طی مراسم سومنک پزی، سفره می‌اندازند و خوراکی‌ها را به مناسبت بزم سومنک پزی به همراه سومنک پخته شده، بر سفره می‌گذارند. پیش از صبح اجاق را خاموش کرده بالای آن را با پارچه نو یا سرپوش می‌پوشاندند. صبح روز بعد، خانم‌ها دیگ سومنک را باز نموده و در ظرف‌ها و طبق‌ها می‌گذارند و نزد میهمانان می‌برند. مردم سومنک را می‌چشند و می‌گویند:<blockquote>بوی بهار است              برارکار است سومنک</blockquote>سپس با خواندن ترانه، شادی کرده و آرزو می‌نماید که سال نو و بهار بعد را نیز با تندرستی ببینند. در بعضی نواحی، از جمله ولایت سرخان دریای ازبکستان نیز سومنک پزی باشکوه بسیاری برپا می‌‌شود. بانوان و دختران دور دیگ سومنک فرش انداخته و تا پختن آن، می‌نوازند و می‌رقصند. در گذشته در ناحیه را میت و دیگر نقاط کوهستانی حصار، سومنک تنوری میپختند. شیره سبزه گندم را به تنور می‌چسباندند تا هنگام پختن روغنش برآید، کودکان برای دیدن سومنک، در پیرامون تنور بازی کرده و این ترانه را می‌خواندند:<blockquote>سومنک در جوشه                             روغنش در روشه مردم در بوشه</blockquote>در بخارا فروش سومنک مرسوم بوده‌است. فروشندگان در بازار و کوی و برزن، چنین فریاد می‌زدند:<blockquote>بوی بهار است سومنک                            خوردن به باب است سومنک آش[iv] نهار است سومنک</blockquote>در [[افغانستان]] این خوراک را سومنک و در ایران سمنو گویند. در بعضی روستا‌های خاور ایران با سومنک خمیر درست کرده و مانند چپاتی تاجیکی، نان نازکی می‌پزند.


سبزه گندم را سپس باکارد می­برند و در ظرفی می­کوبند و در آن آب می­افزایند و شیره­اش را می­گیرند. همسایگان نیز آرد جمع کرده و با شیره مزبور در دیگ می پزند، ولی پیش از آمیختن شیره با آرد، روغن زغیر را داغ کرده و چلپک[15] می پزند. پس از جوشیدن سومنک، دایره می زنند و رقص و پای کوبی می کنند و می خوانند:
سومنک­ پزی در ناحیه حصار شادمان بدین ترتیب است، که گندم بهای سفید و تاشکندی را در طبق­‌های بزرگ چوبین به نام لنگری می‌ریزند. گندم که نیش زد، در روی تخته یا سینی‌های بزرگ پهن کرده روی بام می‌گذاشتند و باران سبب رشد گندم می‌شد. پیش از سومنک پزی، پیرزنی آیه‌ای از قرآن کریم را می‌خواند. تهیه سومنک وقت زیادی می‌گرفت و دقت زیادی را طلب می‌‌کرد. سومنک را پیوسته با ملاقه چوبی یا کفچه به هم می‌زدند و برای این که خواب به آنان چیره نگردد، دایره‌زنی و ترانه‌خوانی کرده و ترانه سومنک پزی را می‌خواندند. آماده کردن این خوراک، که چندین شبانه روزی به طور دسته جمعی صورت می‌گرفت، خود به گونه بزمی در می‌آمد و این آیین کهن، تا امروز در روستا‌های [[تاجیکستان]] برجای مانده‌است.


سومنک در جوشه                      ما کفچه<sup>[16]</sup> زنیم
در بسیاری از نقاط ناحیه حصار، غیر از سومنک دیگی، سومنک تنوری نیز آماده می‌کنند. حصاری‌ها چندین گونه سومنک به نام‌های بریانی، دیگ دانی و اتالگی می‌پزند. تن‌ها از آرد گندم برای آرایش سفره نوروزی 20 گونه خوراک، مانند نان تنک، نان فطیر، خمیر، نان کنجدی، نان شیرمال، فطبر بی روغن، کلوچه، قتلمه، قدمال فطیر قد - قد[v]، گندم، کلوچه، چگلدک[vi]، حلوا، اتاکی کاچی، اتاکی سفیدک، گندم بریان<ref>زهریی، حسن (1391). جامعه و فرهنگ [[تاجیکستان]]. تهران: [https://www.icro.ir/ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی] (در دست انتشار)، ص 239-241.</ref>.


دیگران در خرابه                       ما دفچه<sup>[17]</sup> زنیم
== پاورقی ==
<small>[i] - چلپک: خمیر نازکی که در روغن داغ، بریان شود. در سیستان نیز به همین نام و کیفیت تهیه می‌‌شود.</small>


<small>[ii] - کفچه: قاشق چوبین.</small>


'''مراسم سمنوپزان؛ دوشنبه'''
<small>[iii] - دفچه: دف کوچک / دایره کوچک.</small>


به هنگام جشن، مردم تا صبح نمی خوابند، اگر کسی بخوابد بر روی و ابروان او سیاهی دیگ یا سومنک می مالند. در طی مراسم سومنک پزی، سفره می اندازند و خوراکی ها را به مناسبت بزم سومنک پزی به همراه سومنک پخته شده، بر سفره می گذارند. پیش از صبح اجاق را خاموش کرده بالای آن را با پارچه نو یا سرپوش می پوشاندند. صبح روز بعد، خانم ها دیگ سومنک را باز نموده و در ظرف ها و طبق ها می گذارند و نزد میهمانان می برند. مردم سومنک را می چشند و می گویند:
<small>[iv] - آش در تاجیکستان به معنی پلو به کار می‌­رود. در اصل معنی آن، خوراک پخته و گرم است.</small>


بوی بهار است
<small>[v] - فطیری است که آن را ورز داده و طبقه طبقه ساخته و در تنور بپزند.</small>


برارکار است سومنک
<small>[vi] - آرد را خمیر کرده و ریز ریز می‌­کنند. سپس با پیاز و زنجبیل و سبزیجات آمیخته و با روغن در تنور می‌­پزند، که آن را چگلدک گویند.</small>


سپس با خواندن ترانه، شادی کرده و آرزو می نماید که سال نو و بهار بعد را نیز با تندرستی ببینند. در بعضی نواحی، از جمله ولایت سرخان دریای ازبکستان نیز سومنک پزی باشکوه بسیاری برپا می شود. بانوان و دختران دور دیگ سومنک فرش انداخته و تا پختن آن، می نوازند و می رقصند.
== کتابشناسی ==
 
در گذشته در ناحیه رامیت و دیگر نقاط کوهستانی حصار، سومنک تنوری می پختند. شیره سبزه گندم را به تنور می چسباندند تا هنگام پختن روغنش برآید، کودکان برای دیدن سومنک، در پیرامون تنور بازی کرده و این ترانه را می خواندند:
 
سومنک در جوشه                             روغنش در روشه
 
مردم در بوشه
 
در بخارا فروش سومنک مرسوم بوده است. فروشندگان در بازار و کوی و برزن، چنین فریاد می زدند:
 
بوی بهار است سومنک                            خوردن به باب است سومنک
 
آش[18] نهار است سومنک
 
در افغانستان این خوراک را سومنک و در ایران سمنو گویند. در بعضی روستاهای خاور ایران با سومنک خمیر درست کرده و مانند چپاتی تاجیکی، نان نازکی می پزند.
 
سومنک­پزی در ناحیه حصار شادمان بدین ترتیب است، که گندم بهای سفید و تاشکندی را در طبق­های بزرگ چوبین به نام لنگری می ریزند. گندم که نیش زد، در روی تخته یا سینی های بزرگ پهن کرده روی بام می گذاشتند و باران سبب رشد گندم می شد. پیش از سومنک پزی، پیرزنی آیه ای از قرآن کریم را می خواند. تهیه سومنک وقتزیادی می گرفت و دقت زیادی را طلب می کرد. سومنک را پیوسته با ملاقه چوبی یا کفچه به هم می زدند و برای این که خواب به آنان چیره نگردد، دایره زنی و ترانه خوانی کرده و ترانه سومنک پزی را می خواندند. آماده کردن این خوراک، که چندین شبانه روزی به طور دسته جمعی صورت می گرفت، خود به گونه بزمی در می آمد و این آیین کهن، تا امروز در روستاهای تاجیکستان برجای مانده است.
 
در بسیاری از نقاط ناحیه حصار، غیر از سومنک دیگی، سومنک تنوری نیز آماده می کنند. حصاری ها چندین گونه سومنک به نام های بریانی، دیگ دانی و اتالگی می پزند. تنها از آرد گندم برای آرایش سفره نوروزی 20 گونه خوراک، مانند نان تنک، نان فطیر، خمیر، نان کنجدی، نان شیرمال، فطبر بی روغن، کلوچه، قتلمه، قدمال فطیر قد - قد[19]، گندم، کلوچه، چگلدک[20]، حلوا، اتاکی کاچی، اتاکی سفیدک، گندم بریان.

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۱۳

سومنک یا سمنوپزی نیز به مناسبت آغاز بهار صورت می‌گیرد. تاجیک­‌ها و دیگر ایرانی نژادان پیش از نوروز در ظرف‌های ویژه‌ای سبزه می‌رویاندند و از ریشه و جوانه آن ‌ها سومنک تهیه می‌‌کردند، که از روزگاران کهن رواج داشته‌است.

سومنک از خوراک‌های نوروزی بوده، در خانه کشاورزان در طول سال نو وجود دارد و آن را دسته جمعی تهیه می‌کنند. در آخر ماه حوت در آغاز جشن نوروز، پیرزنان گندم را پاک می‌کنند و چندین بار بر بام قرار می‌دهند. آب باران که به گندم خورد پس از 6 - 5 روز سبز شده اندک اندک شیره می‌گیرد.

سبزه گندم را سپس با کارد می‌­برند و در ظرفی می‌­کوبند و در آن آب می‌­افزایند و شیره­‌اش را می‌­گیرند. همسایگان نیز آرد جمع کرده و با شیره مزبور در دیگ می‌پزند، ولی پیش از آمیختن شیره با آرد، روغن زغیر را داغ کرده و چلپک[i] می‌پزند. پس از جوشیدن سومنک، دایره می‌زنند و رقص و پای کوبی می‌کنند و می‌خوانند:

سومنک در جوشه                      ما کفچه[ii] زنیم دیگران در خرابه                       ما دفچه[iii] زنیم

به هنگام جشن، مردم تا صبح نمی‌خوابند، اگر کسی بخوابد بر روی و ابروان او سیاهی دیگ یا سومنک می‌‌مالند. در طی مراسم سومنک پزی، سفره می‌اندازند و خوراکی‌ها را به مناسبت بزم سومنک پزی به همراه سومنک پخته شده، بر سفره می‌گذارند. پیش از صبح اجاق را خاموش کرده بالای آن را با پارچه نو یا سرپوش می‌پوشاندند. صبح روز بعد، خانم‌ها دیگ سومنک را باز نموده و در ظرف‌ها و طبق‌ها می‌گذارند و نزد میهمانان می‌برند. مردم سومنک را می‌چشند و می‌گویند:

بوی بهار است برارکار است سومنک

سپس با خواندن ترانه، شادی کرده و آرزو می‌نماید که سال نو و بهار بعد را نیز با تندرستی ببینند. در بعضی نواحی، از جمله ولایت سرخان دریای ازبکستان نیز سومنک پزی باشکوه بسیاری برپا می‌‌شود. بانوان و دختران دور دیگ سومنک فرش انداخته و تا پختن آن، می‌نوازند و می‌رقصند. در گذشته در ناحیه را میت و دیگر نقاط کوهستانی حصار، سومنک تنوری میپختند. شیره سبزه گندم را به تنور می‌چسباندند تا هنگام پختن روغنش برآید، کودکان برای دیدن سومنک، در پیرامون تنور بازی کرده و این ترانه را می‌خواندند:

سومنک در جوشه                             روغنش در روشه مردم در بوشه

در بخارا فروش سومنک مرسوم بوده‌است. فروشندگان در بازار و کوی و برزن، چنین فریاد می‌زدند:

بوی بهار است سومنک                            خوردن به باب است سومنک آش[iv] نهار است سومنک

در افغانستان این خوراک را سومنک و در ایران سمنو گویند. در بعضی روستا‌های خاور ایران با سومنک خمیر درست کرده و مانند چپاتی تاجیکی، نان نازکی می‌پزند.

سومنک­ پزی در ناحیه حصار شادمان بدین ترتیب است، که گندم بهای سفید و تاشکندی را در طبق­‌های بزرگ چوبین به نام لنگری می‌ریزند. گندم که نیش زد، در روی تخته یا سینی‌های بزرگ پهن کرده روی بام می‌گذاشتند و باران سبب رشد گندم می‌شد. پیش از سومنک پزی، پیرزنی آیه‌ای از قرآن کریم را می‌خواند. تهیه سومنک وقت زیادی می‌گرفت و دقت زیادی را طلب می‌‌کرد. سومنک را پیوسته با ملاقه چوبی یا کفچه به هم می‌زدند و برای این که خواب به آنان چیره نگردد، دایره‌زنی و ترانه‌خوانی کرده و ترانه سومنک پزی را می‌خواندند. آماده کردن این خوراک، که چندین شبانه روزی به طور دسته جمعی صورت می‌گرفت، خود به گونه بزمی در می‌آمد و این آیین کهن، تا امروز در روستا‌های تاجیکستان برجای مانده‌است.

در بسیاری از نقاط ناحیه حصار، غیر از سومنک دیگی، سومنک تنوری نیز آماده می‌کنند. حصاری‌ها چندین گونه سومنک به نام‌های بریانی، دیگ دانی و اتالگی می‌پزند. تن‌ها از آرد گندم برای آرایش سفره نوروزی 20 گونه خوراک، مانند نان تنک، نان فطیر، خمیر، نان کنجدی، نان شیرمال، فطبر بی روغن، کلوچه، قتلمه، قدمال فطیر قد - قد[v]، گندم، کلوچه، چگلدک[vi]، حلوا، اتاکی کاچی، اتاکی سفیدک، گندم بریان[۱].

پاورقی

[i] - چلپک: خمیر نازکی که در روغن داغ، بریان شود. در سیستان نیز به همین نام و کیفیت تهیه می‌‌شود.

[ii] - کفچه: قاشق چوبین.

[iii] - دفچه: دف کوچک / دایره کوچک.

[iv] - آش در تاجیکستان به معنی پلو به کار می‌­رود. در اصل معنی آن، خوراک پخته و گرم است.

[v] - فطیری است که آن را ورز داده و طبقه طبقه ساخته و در تنور بپزند.

[vi] - آرد را خمیر کرده و ریز ریز می‌­کنند. سپس با پیاز و زنجبیل و سبزیجات آمیخته و با روغن در تنور می‌­پزند، که آن را چگلدک گویند.

کتابشناسی

  1. زهریی، حسن (1391). جامعه و فرهنگ تاجیکستان. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (در دست انتشار)، ص 239-241.