افسانه ی گاوچران و خانم بافنده: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی « == افسانهی گاوچران و خانم بافنده == هفتمین روز از ماه هفتم به تقویم سنتی چین، در میان مردم به عنوان«روز عشاق چین» شهرت دارد. این روز عید دختران، عید آرزوی کسب مهارت نیز نامیده شده است. طبق اساطیر چینی، گاوچران و خانم بافنده در شب هفتم ماه هفتم د...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:The Weaver Girl, by Zhang Ling.jpg|بندانگشتی|تصویر نقاشی شده از خانم بافنده]][[پرونده:Guo Xu album dated 1503 (11).jpg|بندانگشتی|نقاشی از گاوچران و تلاش او برای گذر از جاده شیری]][[پرونده:1644837491847562-3.jpg|بندانگشتی|نقاشی از انتظار گاوچران و خانم بافنده از دو سوی جاده]]هفتمین روز از ماه هفتم به [[تقویم فرهنگی، تعطیلات رسمی و جشنواره ها در چین|تقویم سنتی چین،]] در میان مردم به عنوان «روز عشاق چین» شهرت دارد. این روز عید دختران، عید آرزوی کسب مهارت نیز نامیده شده است. طبق [[اسطوره ها و افسانه های چینی|اساطیر چینی]]، گاوچران و خانم بافنده در شب هفتم ماه هفتم در آسمان به وصال هم رسیدند. به همین دلیل، دختران نیز با آماده کردن سبدهای میوه دعا میکنند که مثل خانم بافنده عشقی پایدار داشته باشند. | |||
داستان گاوچران و خانم بافنده معروفترین داستان عشقی [[چین]] به شمار میآید. میگویند: پسر فقیر گاوچرانی بود که با گاو خود زندگی میکرد. خانم بافنده که دختر امپراتور آسمان بود، روزی به دنیا هبوط کرد و گاوچران را دید. آن دو نفر دوست با هم شده و به تدریج عاشق یکدیگر شدند. خانم بافنده که میخواست با گاوچران ازدواج کند، تصمیم گرفت دیگر به آسمان برنگردد. ولی وقتی امپراتور آسمان متوجه گم شدن دخترش و تصمیم او برای ازدواج با مردی عادی شد خیلی عصبانی شد و مانع ازدواج گردید. | |||
خانم بافنده که نمیتوانست از دستور پدرش سرپیچی کند، به ناچار به آسمان برگشت و زن و شوهر پر عاطفه از هم جدا شدند. گاوچران که نمیخواست همسرش او را ترک کند دنبال خانم بافنده رفت. وقتی به نزدیکی او رسید، امپراتور آسمان بین آن دو جادهی شیری وسیع کشید تا آنها نتوانند به هم نزدیک شوند. گاوچران و خانم بافنده از دو سوی این جاده فقط یکدیگر را نگاه میکردند و گریه میکردند. روزها گذشت، گاوچران و خانم بافنده همچنان آنجا مانده بودند. بالاخره عشق و وفاداری آنها امپراتور آسمان را تحت تأثیر قرار داد. او دستور داد: در هفتمین روز ماه هفتم، به وسیلهی کلاغ زاغی، پلی روی جادهی شیری گذاشته شود تا گاوچران و خانم بافنده همدیگر را ملاقات کنند. بدین جهت در این شب، جوانان دور هم جمع شده و به آسمان نگاه میکنند. مثل اینکه گاوچران و خانم بافنده را میبینند و به آنها تبریک میگویند. دختران خانم بافنده را فرشتهی بافنده میدانند و دلشان میخواهد مثل او عشق پایداری داشته باشند.<ref>سابقی، علی محمد (1392). جامع فرهنگ و ملل [[چین]]. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، جلد--- ص---</ref> | |||
نیز نگاه کنید به [[فرهنگ عمومی در چین]]؛ [[اسطوره ها و افسانه های چینی|اسطورهها و افسانههای چینی]]؛ [[اسطوره در چین]] | |||
==کتابشناسی== | |||
<references /> |
نسخهٔ ۱۷ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۱۰
هفتمین روز از ماه هفتم به تقویم سنتی چین، در میان مردم به عنوان «روز عشاق چین» شهرت دارد. این روز عید دختران، عید آرزوی کسب مهارت نیز نامیده شده است. طبق اساطیر چینی، گاوچران و خانم بافنده در شب هفتم ماه هفتم در آسمان به وصال هم رسیدند. به همین دلیل، دختران نیز با آماده کردن سبدهای میوه دعا میکنند که مثل خانم بافنده عشقی پایدار داشته باشند.
داستان گاوچران و خانم بافنده معروفترین داستان عشقی چین به شمار میآید. میگویند: پسر فقیر گاوچرانی بود که با گاو خود زندگی میکرد. خانم بافنده که دختر امپراتور آسمان بود، روزی به دنیا هبوط کرد و گاوچران را دید. آن دو نفر دوست با هم شده و به تدریج عاشق یکدیگر شدند. خانم بافنده که میخواست با گاوچران ازدواج کند، تصمیم گرفت دیگر به آسمان برنگردد. ولی وقتی امپراتور آسمان متوجه گم شدن دخترش و تصمیم او برای ازدواج با مردی عادی شد خیلی عصبانی شد و مانع ازدواج گردید.
خانم بافنده که نمیتوانست از دستور پدرش سرپیچی کند، به ناچار به آسمان برگشت و زن و شوهر پر عاطفه از هم جدا شدند. گاوچران که نمیخواست همسرش او را ترک کند دنبال خانم بافنده رفت. وقتی به نزدیکی او رسید، امپراتور آسمان بین آن دو جادهی شیری وسیع کشید تا آنها نتوانند به هم نزدیک شوند. گاوچران و خانم بافنده از دو سوی این جاده فقط یکدیگر را نگاه میکردند و گریه میکردند. روزها گذشت، گاوچران و خانم بافنده همچنان آنجا مانده بودند. بالاخره عشق و وفاداری آنها امپراتور آسمان را تحت تأثیر قرار داد. او دستور داد: در هفتمین روز ماه هفتم، به وسیلهی کلاغ زاغی، پلی روی جادهی شیری گذاشته شود تا گاوچران و خانم بافنده همدیگر را ملاقات کنند. بدین جهت در این شب، جوانان دور هم جمع شده و به آسمان نگاه میکنند. مثل اینکه گاوچران و خانم بافنده را میبینند و به آنها تبریک میگویند. دختران خانم بافنده را فرشتهی بافنده میدانند و دلشان میخواهد مثل او عشق پایداری داشته باشند.[۱]
نیز نگاه کنید به فرهنگ عمومی در چین؛ اسطورهها و افسانههای چینی؛ اسطوره در چین