جشن عشق و محبت در چین: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:1644837502754336-1.jpg|بندانگشتی|مرد گاوچران و خانم بافنده]]
[[پرونده:1644837502754336-1.jpg|بندانگشتی|مرد گاوچران و خانم بافنده. برگرفته از سایت commons.wikimedia، قابل بازیابی از https://commons.wikimedia.org/wiki/File:Chunagon_Yakamochi_(no._6)_%E4%B8%AD%E7%B4%8D%E8%A8%80%E5%AE%B6%E6%8C%81_(BM_2008,3037.10606).jpg|449x449پیکسل]]
در افسانه‌­های چینی آمده است­ که در دوران باستان پسر فقیر گاوچرانی بود که با گاوهای خود زندگی می‌­کرد. روزی خانم بافنده، دختر امپراتور آسمان به دنیا هبوط کرد و پسر گاوچران را دید. آن دو با هم دوست و به ­تدریج عاشق یکدیگر شدند. خانم بافنده تصمیم گرفت با گاوچران ازدواج کند و دیگر به آسمان برنگردد. ولی امپراتور آسمان وقتی متوجه قضیه شد، خیلی عصبانی شده و نگذاشت که دخترش با مردی عادی ازدواج کند. خانم بافنده که نمی‌­توانست از پدرش سرپیچی کند، به آسمان بازگشت. بدین­ گونه بود که آن­ها از هم جدا شدند. گاوچران برای رسیدن به معشوقش به دنبال خانم بافنده به آسمان رفت. وقتی نزدیک شد، امپراتور آسمان جاده‌­ی شیری را میان آن دو کشید تا نتوانند به هم برسند. لذا، گاوچران و خانم بافنده در دو طرف جاده­‌ی فقط به هم نگاه می‌­کردند و گریه می‌­کردند.
در [[اسطوره ها و افسانه های چینی|افسانه‌­های چینی]] آمده است­ که در دوران باستان پسر فقیر گاوچرانی بود که با گاوهای خود زندگی می‌­کرد. روزی خانم بافنده، دختر امپراتور آسمان به دنیا هبوط کرد و پسر گاوچران را دید. آن دو با هم دوست و به ­تدریج عاشق یکدیگر شدند.  


روزها گذشت، گاوچران و خانم بافنده هم­چنان آنجا مانده بودند. در نهایت، عشق وفاداری این دو به هم، امپراتور آسمان را تحت تأثیر قرار داد و دستور داد در هفتمین روز از ماه هفتم، به وسیله‌­ی کلاغ زاغی، بر روی جاده­‌ی شیری پلی گذاشته شود تا گاوچران و خانم بافنده هم­دیگر را ملاقات کنند. بدین طریق بود که این دو عاشق و معشوق به هم رسیدند.
خانم بافنده تصمیم گرفت با گاوچران ازدواج کند و دیگر به آسمان برنگردد. ولی امپراتور آسمان وقتی متوجه قضیه شد، خیلی عصبانی شده و نگذاشت که دخترش با مردی عادی ازدواج کند. خانم بافنده که نمی‌­توانست از پدرش سرپیچی کند، به آسمان بازگشت.  


بدین جهت است که مردم هر سال این روز را به نام جشن دوستی و وصال برگزار می­‌کنند. در این شب جوانان دور هم جمع شده و به آسمان نگاه می­‌کنند تا گاوچران و خانم بافنده را بینند و به آن دو تبریک بگویند.<ref>سابقی، علی محمد (1392). جامع فرهنگ و ملل [[چین]]. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، جلد--- ص---</ref>
بدین­ گونه بود که آن­ها از هم جدا شدند. گاوچران برای رسیدن به معشوقش به دنبال خانم بافنده به آسمان رفت. وقتی نزدیک شد، امپراتور آسمان جاده‌­ی شیری را میان آن دو کشید تا نتوانند به هم برسند. لذا، گاوچران و خانم بافنده در دو طرف جاده­‌ی فقط به هم نگاه می‌­کردند و گریه می‌­کردند.


نیز نگاه کنید به [[فرهنگ عمومی در چین]]؛ [[جشن ها و فستیوال های چينی|جشن­‌ها و فستیوال‌­های چینی]]؛ [[افسانه‌­ی گاوچران و خانم بافنده]]
روزها گذشت، گاوچران و خانم بافنده هم­چنان آنجا مانده بودند. در نهایت، عشق وفاداری این دو به هم، امپراتور آسمان را تحت تأثیر قرار داد و دستور داد در هفتمین روز از ماه هفتم، به وسیله‌­ی کلاغ زاغی، بر روی جاده­‌ی شیری پلی گذاشته شود تا گاوچران و خانم بافنده هم­دیگر را ملاقات کنند.
 
بدین طریق بود که این دو عاشق و معشوق به هم رسیدند.بدین جهت است که مردم هر سال این روز را به نام جشن دوستی و وصال برگزار می­‌کنند. در این شب جوانان دور هم جمع شده و به آسمان نگاه می­‌کنند تا گاوچران و خانم بافنده را بینند و به آن دو تبریک بگویند.<ref>سابقی، علی محمد (1392). جامع فرهنگ و ملل [[چین]]. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، جلد سوم، ص 993-994</ref>
 
== نیز نگاه کنید به ==
[[چین]]؛ [[فرهنگ عمومی در چین]]؛ [[جشن ها و فستیوال های چينی|جشن­‌ها و فستیوال‌­های چینی]]؛ [[افسانه‌­ی گاوچران و خانم بافنده]]


== کتابشناسی ==
== کتابشناسی ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۱:۲۱

مرد گاوچران و خانم بافنده. برگرفته از سایت commons.wikimedia، قابل بازیابی از https://commons.wikimedia.org/wiki/File:Chunagon_Yakamochi_(no._6)_%E4%B8%AD%E7%B4%8D%E8%A8%80%E5%AE%B6%E6%8C%81_(BM_2008,3037.10606).jpg

در افسانه‌­های چینی آمده است­ که در دوران باستان پسر فقیر گاوچرانی بود که با گاوهای خود زندگی می‌­کرد. روزی خانم بافنده، دختر امپراتور آسمان به دنیا هبوط کرد و پسر گاوچران را دید. آن دو با هم دوست و به ­تدریج عاشق یکدیگر شدند.

خانم بافنده تصمیم گرفت با گاوچران ازدواج کند و دیگر به آسمان برنگردد. ولی امپراتور آسمان وقتی متوجه قضیه شد، خیلی عصبانی شده و نگذاشت که دخترش با مردی عادی ازدواج کند. خانم بافنده که نمی‌­توانست از پدرش سرپیچی کند، به آسمان بازگشت.

بدین­ گونه بود که آن­ها از هم جدا شدند. گاوچران برای رسیدن به معشوقش به دنبال خانم بافنده به آسمان رفت. وقتی نزدیک شد، امپراتور آسمان جاده‌­ی شیری را میان آن دو کشید تا نتوانند به هم برسند. لذا، گاوچران و خانم بافنده در دو طرف جاده­‌ی فقط به هم نگاه می‌­کردند و گریه می‌­کردند.

روزها گذشت، گاوچران و خانم بافنده هم­چنان آنجا مانده بودند. در نهایت، عشق وفاداری این دو به هم، امپراتور آسمان را تحت تأثیر قرار داد و دستور داد در هفتمین روز از ماه هفتم، به وسیله‌­ی کلاغ زاغی، بر روی جاده­‌ی شیری پلی گذاشته شود تا گاوچران و خانم بافنده هم­دیگر را ملاقات کنند.

بدین طریق بود که این دو عاشق و معشوق به هم رسیدند.بدین جهت است که مردم هر سال این روز را به نام جشن دوستی و وصال برگزار می­‌کنند. در این شب جوانان دور هم جمع شده و به آسمان نگاه می­‌کنند تا گاوچران و خانم بافنده را بینند و به آن دو تبریک بگویند.[۱]

نیز نگاه کنید به

چین؛ فرهنگ عمومی در چین؛ جشن­‌ها و فستیوال‌­های چینی؛ افسانه‌­ی گاوچران و خانم بافنده

کتابشناسی

  1. سابقی، علی محمد (1392). جامع فرهنگ و ملل چین. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، جلد سوم، ص 993-994