اسماعیلیه در مصر: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
(صفحه‌ای تازه حاوی « ======اسماعیلیه در مصر====== پیش­تر بیان شد که در مصر، اسماعیلیان، پیش از پایان قرن سوم هجری، توانستند به حکومت برسند و قاهره را به عنوان پایتخت بنیان نهند. ایشان نام حکومت خود را، خلافت فاطمی نهادند و تا آخر نیمه اول قرن ششم، اقتدار خود را حفظ نم...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:


======اسماعیلیه در مصر======
پیش­تر بیان شد که در مصر، اسماعیلیان، پیش از پایان قرن سوم هجری، توانستند به حکومت برسند و [[قاهره]] را به عنوان پایتخت بنیان نهند. ایشان نام حکومت خود را، خلافت فاطمی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نهادند و تا آخر نیمه اول قرن ششم، اقتدار خود را حفظ نمودند.
پیش­تر بیان شد که در مصر، اسماعیلیان، پیش از پایان قرن سوم هجری، توانستند به حکومت برسند و [[قاهره]] را به عنوان پایتخت بنیان نهند. ایشان نام حکومت خود را، خلافت فاطمی نهادند و تا آخر نیمه اول قرن ششم، اقتدار خود را حفظ نمودند.


خلفای فاطمی مصر، در جلب امیران شیعه آل بویه، سعی فراوانی کردند؛ اما متأسفانه در آن شرایط تاریخی حساس که می­توانست بسیار به نفع تشیع باشد، در این زمینه توفیقی به دست نیاوردند. آن­چنان‌که عضدالدوله دیلمی در اواخر عمرش، همچنان در صدد تسخیر مصر و برانداختن خلافت فاطمی بود؛ اما پیش از آن درگذشت.
خلفای فاطمی مصر، در جلب امیران شیعه آل بویه، سعی فراوانی کردند؛ اما متأسفانه در آن شرایط تاریخی حساس که می­توانست بسیار به نفع تشیع باشد، در این زمینه توفیقی به دست نیاوردند. آن­چنان‌که عضدالدوله دیلمی در اواخر عمرش، همچنان در صدد تسخیر [[مصر]] و برانداختن خلافت فاطمی بود؛ اما پیش از آن درگذشت.


سال‌ها پس از مرگ عضدالدوله، یک سردار ایرانی در سپاه خلیفه عباسی، به نام «ارسلان بساسیری» به اشاره و تحریک «المستنصر»، خلیفه فاطمی، علیه عباسیان شورید و بغداد را متصرف شد و خلیفه عباسی، القائم بامرالله را از آن جا بیرون کرد و خطبه به نام امام فاطمی خواند.
سال‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها پس از مرگ عضدالدوله، یک سردار ایرانی در سپاه خلیفه عباسی، به نام «ارسلان بساسیری» به اشاره و تحریک «المستنصر»، خلیفه فاطمی، علیه عباسیان شورید و بغداد را متصرف شد و خلیفه عباسی، القائم بامرالله را از آن جا بیرون کرد و خطبه به نام امام فاطمی خواند.


در آن احوال، خلافت عباسیان در معرض انقراض قرار گرفت؛ اما با ظهور «طغرل بیک» سلجوقی و ورود او به بغداد، در سال ۱۰۵۹ میلادی، خلافت عباسیان از خطر سقوط حتمی نجات پیدا کرد. از آن پس، جلوگیری از نشر دعوت فاطمی و نابود کردن پایگاه­های اسماعیلیه؛ همچون «قلعه الموت» و اهتمام در تعقیب اسماعیلیه و به طور کلی ایجاد تضییقات فراوان برای شیعیان، برای سلاجقه یک تکلیف و تعهد شد که تا پایان آن عصر نیز ادامه داشت و پیش­تر در باب بعض جزئیات و کیفیات آن، مطالبی بیان شد. [114]
در آن احوال، خلافت عباسیان در معرض انقراض قرار گرفت؛ اما با ظهور «طغرل بیک» سلجوقی و ورود او به بغداد، در سال ۱۰۵۹ میلادی، خلافت عباسیان از خطر سقوط حتمی نجات پیدا کرد. از آن پس، جلوگیری از نشر دعوت فاطمی و نابود کردن پایگاه­‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های اسماعیلیه؛ همچون «قلعه الموت» و اهتمام در تعقیب [[اسماعیلیه]] و به طور کلی ایجاد تضییقات فراوان برای شیعیان، برای سلاجقه یک تکلیف و تعهد شد که تا پایان آن عصر نیز ادامه داشت و پیش­تر در باب بعض جزئیات و کیفیات آن، مطالبی بیان شد.<ref>شنی، کریم (۱۴۰۰). فرهنگ و تاریخ سوریه. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)</ref>
 
== نیز نگاه کنید به ==
[[اسماعیلیه]]
 
== کتابشناسی ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۱۸

پیش­تر بیان شد که در مصر، اسماعیلیان، پیش از پایان قرن سوم هجری، توانستند به حکومت برسند و قاهره را به عنوان پایتخت بنیان نهند. ایشان نام حکومت خود را، خلافت فاطمی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نهادند و تا آخر نیمه اول قرن ششم، اقتدار خود را حفظ نمودند.

خلفای فاطمی مصر، در جلب امیران شیعه آل بویه، سعی فراوانی کردند؛ اما متأسفانه در آن شرایط تاریخی حساس که می­توانست بسیار به نفع تشیع باشد، در این زمینه توفیقی به دست نیاوردند. آن­چنان‌که عضدالدوله دیلمی در اواخر عمرش، همچنان در صدد تسخیر مصر و برانداختن خلافت فاطمی بود؛ اما پیش از آن درگذشت.

سال‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها پس از مرگ عضدالدوله، یک سردار ایرانی در سپاه خلیفه عباسی، به نام «ارسلان بساسیری» به اشاره و تحریک «المستنصر»، خلیفه فاطمی، علیه عباسیان شورید و بغداد را متصرف شد و خلیفه عباسی، القائم بامرالله را از آن جا بیرون کرد و خطبه به نام امام فاطمی خواند.

در آن احوال، خلافت عباسیان در معرض انقراض قرار گرفت؛ اما با ظهور «طغرل بیک» سلجوقی و ورود او به بغداد، در سال ۱۰۵۹ میلادی، خلافت عباسیان از خطر سقوط حتمی نجات پیدا کرد. از آن پس، جلوگیری از نشر دعوت فاطمی و نابود کردن پایگاه­‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های اسماعیلیه؛ همچون «قلعه الموت» و اهتمام در تعقیب اسماعیلیه و به طور کلی ایجاد تضییقات فراوان برای شیعیان، برای سلاجقه یک تکلیف و تعهد شد که تا پایان آن عصر نیز ادامه داشت و پیش­تر در باب بعض جزئیات و کیفیات آن، مطالبی بیان شد.[۱]

نیز نگاه کنید به

اسماعیلیه

کتابشناسی

  1. شنی، کریم (۱۴۰۰). فرهنگ و تاریخ سوریه. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)