دیپلماسی عمومی عربستان سعودی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
| (یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
== نویسنده مقاله == | == نویسنده مقاله == | ||
شعاعی | [[محمد حسین شعاعی|محمدحسین شعاعی]] | ||
[[رده:سیاست خارجی و کنشگری فراملی در حوزه فرهنگی(دیپلماسی فرهنگی و عمومی)]] | [[رده:سیاست خارجی و کنشگری فراملی در حوزه فرهنگی(دیپلماسی فرهنگی و عمومی)]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۰:۰۴
دیپلماسی عمومی به تلاشهای حمایتشده توسط دولتها برای برقراری ارتباط مستقیم با افکار عمومی خارجی بهمنظور ایجاد گفتوگو و تأثیرگذاری بر ادراکات و ایدههای آنها اشاره دارد[۱]. در مورد عربستان سعودی، دیپلماسی عمومی اهمیت ویژهای یافته است، چرا که این پادشاهی در پی تثبیت خود بهعنوان رهبر منطقهای در خاورمیانه است. این تمرکز بر دیپلماسی عمومی بهویژه در چارچوب رقابتهای رهبری منطقهای قابلتوجه است، موضوعی که تا حد زیادی در مباحث آکادمیک درباره قدرتهای منطقهای نادیده گرفته شده است[۲].
برای قدرتهای منطقهای بلندپرواز مانند عربستان سعودی که فاقد منابع قدرت جامع برای پیگیری استراتژیهای صرفاً قهری یا صرفاً متقاعدکننده هستند، اتخاذ یک رویکرد ترکیبی ضروری است. عربستان سعودی این استراتژی ترکیبی را با تلفیق عناصر قهر و متقاعدسازی در سیاست خارجی خود بهکار گرفته است. با این حال، این ترکیب از رویکردهای بهظاهر متناقض، ناسازگاریهایی را ایجاد میکند که نیاز به مدیریت دارند. بنابراین، دیپلماسی عمومی برای عربستان سعودی عملکردی دوگانه دارد: هم بهعنوان ابزاری برای تقویت تأثیر سیاستهایش عمل میکند و هم بهعنوان مکانیسمی برای متعادلسازی تنشهای بین استراتژیهای قهری و متقاعدکننده[۲]. این رویکرد استراتژیک به دیپلماسی عمومی، بخش کلیدی از تلاشهای گستردهتر عربستان سعودی برای ایجاد و حفظ نفوذ در امور منطقهای و بینالمللی است، بهویژه زمانی که این پادشاهی با چالشهای پیچیده ژئوپلیتیکی مواجه است و در پی تغییر تصویر جهانی خود میباشد.
تحول تاریخی دیپلماسی عمومی عربستان سعودی
دیپلماسی عمومی عربستان سعودی از دهه 1950 دستخوش تحولات قابلتوجهی شده است، زمانی که این پادشاهی اولین تلاشهای خود را برای تعامل با جامعه بینالمللی آغاز کرد. در ابتدا، این تلاشها عمدتاً حول محور کمکهای بشردوستانه و تبلیغات مذهبی متمرکز بود، چرا که عربستان سعودی شروع به مشارکت فعالتر در فعالیتهای اقتصادی جهانی کرد، در حالی که هویت اسلامی خود را حفظ مینمود[۳] . این مرحله اولیه، پایههای استراتژی دیپلماسی عمومی پیچیدهتری را که در آینده توسعه یافت، بنا نهاد.
رویکرد عربستان سعودی به دیپلماسی عمومی بهطور عمیقی با استفاده از اسلام بهعنوان منبع قدرت نرم درهمتنیده شده است. بهعنوان متولی دو مکان مقدس در اسلام، عربستان سعودی از جایگاه مذهبی خود برای گسترش نفوذ در سراسر جهان اسلام استفاده کرده است. این بعد مذهبی دیپلماسی عمومی عربستان سعودی در نیمه دوم قرن بیستم ساختارمندتر شد، زمانی که ثروت نفت به این پادشاهی امکان داد نهادهای رسمی اختصاصیافته به تبلیغات مذهبی را تأسیس کند. این نهادها شامل رابطة العالم الاسلامی (MWL)، سازمان همکاری اسلامی (OIC)، و دفاتر مختلف وابسته به وزارت امور اسلامی، و همچنین مؤسسات آموزشی مانند دانشگاه اسلامی مدینه و دانشگاه امام محمد بن سعود اسلامی در ریاض میشد[۴].
تحول قابلتوجهی در دیپلماسی عمومی عربستان سعودی تحت حکومت ملک عبدالله بن عبدالعزیز رخ داد، که بهعنوان آغازگر مفهوم رسمیتر دیپلماسی فرهنگی و قدرت نرم شناخته میشود[۳]. این رویکرد جامعتر به دیپلماسی عمومی تحت حکومت ملک سلمان و ولیعهد محمد بن سلمان ادامه یافته است، که این تلاشها را در دوره معاصر بیشتر اصلاح کردهاند. جدیدترین مرحله در این تحول، با معرفی استراتژی چشمانداز 2030 در سال 2017 و چشمانداز فرهنگی در سال 2019 مشخص میشود، که بهعنوان اسناد چارچوببندی سیاست قدرت نرم کنونی عربستان سعودی عمل میکنند[۵]. این ابتکارات نشاندهنده درک فزاینده رهبری عربستان سعودی از اهمیت دیپلماسی فرهنگی بهعنوان ابزاری برای بهبود تصویر بینالمللی این پادشاهی و توسعه قابلیتهای ارتباطات استراتژیک است.
اسلام بهعنوان ابزار قدرت نرم
سیاست خارجی و نفوذ بینالمللی عربستان سعودی بهطور عمیقی با موقعیت منحصربهفرد آن در جهان اسلام درهمتنیده شده است. این پادشاهی بهطور تاریخی بر دو عنصر اصلی قدرت نرم تکیه کرده است: ایدئولوژی مذهبی و منابع مالی. این ترکیب به عربستان سعودی امکان داده است تا در سراسر جهان اسلام نفوذ داشته باشد و در عین حال اهداف سیاست خارجی خود را دنبال کند[۴].
در هسته قدرت نرم مذهبی عربستان سعودی، کنترل آن بر مکه و مدینه، دو شهر مقدس در اسلام، قرار دارد. این موقعیت به این پادشاهی مشروعیت مذهبی قابلتوجهی میبخشد و بستری برای اعمال نفوذ در جامعه جهانی مسلمانان فراهم میکند. مراسم حج سالانه، که میلیونها مسلمان را به مکه میکشاند، نمایشی قدرتمند از نقش مرکزی عربستان سعودی در اسلام است و فرصتی برای این پادشاهی فراهم میکند تا قدرت و نفوذ خود را در صحنه جهانی به نمایش بگذارد[۶].
برای نهادینهکردن قدرت نرم مذهبی خود، عربستان سعودی چندین سازمان کلیدی را تأسیس و تأمین مالی کرده است. رابطة العالم الاسلامی (MWL)، که در سال 1962 با مرکزیت مکه تأسیس شد، بهعنوان آژانس تبلیغات مذهبی عمل میکند که نفوذ عربستان را گسترش میدهد. بهطور مشابه، سازمان همکاری اسلامی (OIC)، یک نهاد جهانی متشکل از 57 کشور عضو (48 مورد از آنها کشورهای با اکثریت مسلمان هستند)، به ابزاری برای دیپلماسی مذهبی عربستان سعودی تبدیل شده است[۴][۶].
تسلط عربستان سعودی بر OIC بهویژه بهعنوان ابزاری برای حفظ مرکزیت آن در امت اسلامی (جامعه مسلمانان) قابلتوجه است. این نفوذ از طریق مزایای ساختاری، از جمله تأمین مالی OIC توسط عربستان و قرارگیری دبیرخانه این سازمان در جده، حفظ میشود. این پادشاهی بهطور مکرر میزبان رویدادهای OIC است و معمولاً از طریق وزارت امور خارجه خود، فرصتهای عمره (حج کوچک) را برای نمایندگان ترتیب میدهد. عزم عربستان سعودی برای رهبری OIC بیشتر زمانی آشکار شد که اتباع سعودی از سال 2014 تا 2021 سمت دبیرکل این سازمان را در اختیار داشتند، و ایاد امین مدنی و یوسف بن احمد العثیمین بهصورت متوالی این سمت را بر عهده گرفتند[۷]. علاوه بر این، عربستان سعودی مؤسسات آموزشی را تأسیس کرده است که بهعنوان ابزارهایی برای نفوذ مذهبی آن عمل میکنند. دانشگاه اسلامی مدینه و دانشگاه امام محمد بن سعود اسلامی در ریاض دورههایی را ارائه میدهند که با دیدگاههای مذهبی عربستان همسو هستند، و مسیر آموزشی برای گسترش تفسیر مذهبی این پادشاهی در سطح بینالمللی ایجاد میکنند[۴].
دیپلماسی اقتصادی و بشردوستانه
عربستان سعودی از منابع اقتصادی قابلتوجه خود بهصورت استراتژیک برای ایجاد یک برنامه قوی دیپلماسی بشردوستانه استفاده کرده است که هم اهداف بشردوستانه و هم اهداف سیاست خارجی را دنبال میکند. این رویکرد به دهه 1950 بازمیگردد، زمانی که این پادشاهی شروع به مشارکت فعال در فعالیتهای اقتصادی جهانی کرد با تمرکز ویژه بر حمایت از جوامع و کشورهای محروم. طی دههها، این ابتکارات بشردوستانه گسترش یافته و شامل برنامههای ریشهکنی گرسنگی، کمکهای ویژه برای توسعه نهادی، تأمین مالی مأموریتهای حافظ صلح سازمان ملل، و ترویج منابع پایدار مانند سوختهای زیستی شده است[۳].
یکی از ارکان اصلی دیپلماسی بشردوستانه عربستان سعودی، مرکز کمکهای بشردوستانه ملک سلمان (KSRelief) است که بهطور قابلتوجهی قدرت نرم این پادشاهی را از طریق برقراری ارتباطات دیپلماتیک از طریق کمکهای بشردوستانه گسترش داده است. عملیات KSRelief به عربستان سعودی امکان داده است تا روابط خود را با کشورهای خاورمیانه، آفریقا و فراتر از آن تقویت کند، بهویژه از طریق ارسال کمک به برخی از فقیرترین و توسعهنیافتهترین کشورهای جهان. این رویکرد همزمان شرایط زندگی در کشورهای دریافتکننده را بهبود میبخشد و هم منافع سیاست خارجی عربستان را پیش میبرد. کمکهای قابلتوجه این پادشاهی به کشورهایی مانند مصر و پاکستان، و همچنین به نهادهای مالی جهانی، نشان میدهد که دیپلماسی بشردوستانه چگونه بهعنوان ابزاری استراتژیک برای ایجاد اتحاد عمل میکند. علاوه بر این، از زمان پیوستن به کمیته کمکهای توسعه (DAC) سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD)، KSRelief استانداردهای بینالمللی شفافیت را پذیرفته است، که این امر باعث تقویت شهرت عربستان سعودی بهعنوان یک اهداکننده مسئول جهانی شده است[۸].
اثربخشی دیپلماسی بشردوستانه عربستان سعودی بهویژه در خلال مناقشات اخیر آشکار شد، زمانی که این پادشاهی یکی از اولین کشورهایی بود که به آسیبدیدگان از خشونتها کمک و حمایت تخلیه ارائه کرد[۹]. این رویکرد پاسخگو به بحرانهای بشردوستانه، جایگاه بینالمللی عربستان سعودی را تقویت کرده و حسننیت دیپلماتیک ایجاد کرده است.
در مناطق دارای اهمیت استراتژیک، مانند شاخ آفریقا، کمکهای بشردوستانه عربستان سعودی اغلب با اهداف دیپلماتیک گستردهتر مرتبط بوده است. این پادشاهی بهطور تاریخی از کمکهای توسعهای برای افزایش قدرت نرم خود در این مناطق استفاده کرده است، بخشی از طریق تبلیغات مذهبی و بخشی برای مقابله با نفوذ رقبای ژئوپلیتیک. این امر معمولاً شامل کمکهای مالی به مؤسسات آموزشی، مساجد، مراکز تحقیقاتی و سازمانهای مذهبی بوده است. برای مثال، در سومالی، تأمین مالی عربستان از تأسیس چندین سازمان اسلامگرا از جمله النهضة (1967)، الوحدة (1969) و الأهلی (تأسیسشده در موگادیشو در سال 1970) حمایت کرده است[۱۰].
دیپلماسی فرهنگی و سرگرمی
عربستان سعودی بهطور فزایندهای دیپلماسی فرهنگی را بهعنوان ابزاری استراتژیک برای ارتقای جایگاه بینالمللی خود و توسعه قابلیتهای مؤثرتر ارتباطات استراتژیک به رسمیت شناخته است. این رویکرد از طریق اسناد کلیدی سیاستگذاری، از جمله استراتژی چشمانداز 2030 که در سال 2017 معرفی شد و چشمانداز فرهنگی که در سال 2019 راهاندازی شد، رسمیت یافته است، که با هم بهعنوان چارچوبی برای ابتکارات قدرت نرم معاصر عربستان سعودی عمل میکنند. رهبری عربستان سعودی دیپلماسی فرهنگی را بهعنوان مکانیسمی جذاب برای انتشار ارزشهای سعودی در سطح بینالمللی میبیند، که نشاندهنده تغییر استراتژیک گستردهتری در نحوه تعامل این پادشاهی با مخاطبان جهانی است[۵].
یکی از اجزای قابلتوجه دیپلماسی فرهنگی عربستان سعودی، میزبانی رویدادهای رسانهای جهانی طراحیشده برای شکلدهی به ادراکات بینالمللی است. این رویدادها نشاندهنده «شکل منحصربهفردی از دیپلماسی» هستند، چرا که نهتنها دولتهای خارجی، بلکه عموم افکار جهانی را هدف قرار میدهند. سازمان عمومی سرگرمی (GEA) عربستان سعودی بهویژه در این زمینه فعال بوده است، و از تأثیرگذاران رسانههای اجتماعی بینالمللی برای تقویت دامنه و تأثیر این رویدادها بر مخاطبان جهانی استفاده کرده است[۱۱].
دیپلماسی فرهنگی عربستان سعودی همچنین در سطح پایهای از طریق برنامههای تبادلی عمل میکند که ارتباطات بینفرهنگی مستقیم را تسهیل میکنند. چالش بازاریابی جهانی فرمول یک، که در سالهای 2003-2004 توسط تبادل سعودی-آمریکایی انجام شد، نمونهای از این رویکرد است که دانشآموزان عرب و آمریکایی را برای تمرینهای مشارکتی با تمرکز بر درک متقابل از شیوههای ارتباط فرهنگی گرد هم آورد. این برنامه نشاندهنده تصوری جایگزین از دیپلماسی عمومی است که بر گفتوگو تأکید دارد، نه پیامرسانی یکطرفه که معمولاً با سیاستهای رسانهای دولتی مرتبط است[۱۲].
اخیراً، عربستان سعودی دیپلماسی فرهنگی خود را به عناصر غیرمنتظرهای مانند کمدی و طنز گسترش داده است. از زمان راهاندازی چشمانداز 2030، دولت سعودی سرمایهگذاری قابلتوجهی در توسعه بخش سرگرمی، از جمله کمدی انجام داده است. این امر نشاندهنده تغییر جهت استراتژیک برای کشوری است که بهطور سنتی با محافظهکاری فرهنگی شناخته میشود، چرا که رهبران سعودی ارزش بالقوه طنز را در دیپلماسی عمومی، ساخت هویت و تعامل گستردهتر بینالمللی تشخیص دادهاند[۱۳]. در حالی که همهگیری کووید-19 چالشهایی را برای ابتکارات دیپلماسی فرهنگی عربستان سعودی ایجاد کرد، اما به تعیین چارچوبی برای توسعه آینده در این زمینه نیز کمک کرده است، چرا که این پادشاهی بهطور مستمر رویکرد خود را تطبیق میدهد[۵].
دیپلماسی ورزشی
عربستان سعودی بهطور فزایندهای از ورزش بهعنوان ابزاری قدرتمند دیپلماتیک در استراتژی گستردهتر دیپلماسی عمومی خود استفاده کرده است. دیپلماسی ورزشی فرصتهای منحصربهفردی را برای کشورهایی مانند عربستان سعودی فراهم میکند تا از طریق رسانهای که بر موانع سیاسی، فرهنگی و زبانی غلبه میکند، روابط بینالمللی ایجاد کنند و بر افکار عمومی جهانی تأثیر بگذارند. با این حال، این رویکرد هم مزایای قابلتوجهی دارد و هم نگرانیهایی درباره کاربرد آن وجود دارد. همانطور که محققان اشاره کردهاند، دیپلماسی ورزشی میتواند بهعنوان «ابزاری برای منحرفکردن توجه از اقدامات کشور» عمل کند - پدیدهای که گاهی اوقات بهعنوان «پاکسازی ورزشی» توصیف میشود (Gryshuk, 2024).
فوتبال بهعنوان محور اصلی تلاشهای دیپلماسی ورزشی عربستان سعودی ظهور کرده است. این پادشاهی سرمایهگذاریهای قابلتوجهی در توسعه لیگ حرفهای فوتبال خود بهعنوان بخشی از ابتکار چشمانداز 2030 که در سال 2016 راهاندازی شد، انجام داده است. این تمرکز استراتژیک بر فوتبال با توجه به محبوبیت جهانی و اهمیت تاریخی این ورزش تعجبآور نیست، چرا که فوتبال «ابزار مهمی در سیاست خارجی یک کشور» بهحساب میآید، زیرا «تأثیر بزرگی در تأثیرگذاری بر افکار عمومی و برقراری روابط بینالمللی» دارد (Alfarizi et al., 2024). عربستان سعودی از طریق توسعه لیگ حرفهای فوتبال خود، به دنبال دستیابی به اهداف متعددی است که با منافع ملی گستردهتر و اهداف چشمانداز 2030 همسو هستند.
طبیعت دوگانه دیپلماسی ورزشی بهویژه در مورد عربستان سعودی آشکار است. از یک سو، این دیپلماسی فرصتهایی برای همکاری بینالمللی و تبادل فرهنگی ایجاد میکند که میتواند تأثیر مثبتی بر روابط بین کشورها داشته باشد. از سوی دیگر، منتقدان استدلال میکنند که سرمایهگذاریهای عربستان سعودی در ورزش، از جمله جذب ستارههای بینالمللی فوتبال و میزبانی رویدادهای ورزشی بزرگ، ممکن است بهمنظور «تغییر تمرکز از مسائل یا سوءاستفادههای آنها و اجتناب از ادراکات منفی» باشد[۱۴]. این تنش بین تعامل مشروع دیپلماتیک و دستکاری بالقوه تصویر، چالشی پیچیده برای ارزیابی تأثیر و نیات واقعی پشت ابتکارات دیپلماسی ورزشی عربستان سعودی ایجاد میکند.
روابط عمومی و مدیریت تصویر
عربستان سعودی بهطور فزایندهای اهمیت استراتژیک روابط عمومی را در مدیریت تصویر بینالمللی خود و پیشبرد اهداف دیپلماتیکش به رسمیت شناخته است. روابط عمومی بهعنوان «ابزاری استراتژیک مؤثر در بهبود تصویر عمومی و ایجاد روابط دیپلماتیک بین کشورها» ظهور کرده است، و این پادشاهی بهطور خاص از رویکردهای روابط عمومی برای ارتقای جایگاه منطقهای و بینالمللی خود استفاده کرده است[۱۵] . این تمرکز استراتژیک بر روابط عمومی نشاندهنده تلاشی عمدی از سوی رهبری عربستان سعودی برای شکلدهی به ادراکات بینالمللی و دستیابی به اهداف سیاست خارجی است.
یکی از برجستهترین استراتژیهای مدیریت تصویر این پادشاهی، میزبانی رویدادهای رسانهای جهانی طراحیشده برای دستیابی به مخاطبان بینالمللی است. این رویدادها «شکل منحصربهفردی از دیپلماسی را تشکیل میدهند، زیرا نهتنها سایر دولتها، بلکه عموم مردم جهانی را هدف قرار میدهند». این رویکرد بهویژه در رویدادهای سازماندهیشده توسط سازمان عمومی سرگرمی (GEA) عربستان سعودی آشکار است، که بهطور خاص افکار عمومی جهانی را از طریق تأثیرگذاران رسانههای اجتماعی بینالمللی هدف قرار میدهد[۱۱].
تحقیقات نشان دادهاند که این تلاشهای روابط عمومی منافع قابلتوجهی برای موقعیتیابی بینالمللی این پادشاهی بهدنبال دارد. مطالعات نشان میدهند که «روابط عمومی نقش حیاتی در ترویج پروتکلهای سیاسی و دستیابی به اهداف سیاست خارجی پادشاهی ایفا میکند». علاوه بر این، بهنظر میرسد رابطه مستقیمی بین تصویر عمومی و اثربخشی دیپلماتیک وجود دارد، چرا که «بهبود تصویر عمومی پادشاهی، جایگاه بینالمللی آن را ارتقا میدهد و به دستیابی به اهداف سیاسی و اقتصادی آن کمک میکند»[۱۵]. این یافته بر اهمیت استراتژیکی که رهبری عربستان سعودی برای روابط عمومی بهعنوان بخشی از استراتژی دیپلماتیک گستردهتر خود قائل است، تأکید میکند.
نیز نگاه کنید به
دیپلماسی عمومی ترکیه؛ دیپلماسی عمومی فرانسه؛ دیپلماسی عمومی چین؛ دیپلماسی عمومی آلمان؛ دیپلماسی عمومی بریتانیا؛ دیپلماسی عمومی قطر؛ دیپلماسی عمومی امارات متحده عربی؛ دیپلماسی عمومی هند؛ دیپلماسی عمومی آذربایجان؛ دیپلماسی عمومی عمان؛ دیپلماسی عمومی پاکستان
کتابشناسی
- ↑ Alshareef, S. (2021). Public Diplomacy in the Middle East: Saudi Arabia's Strategy. Routledge.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ Heibach, J. (2021). Mixed Strategies in Regional Power Politics: The Case of Saudi Arabia. International Politics, 58(3), 401-420.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ Alkatheeri, Y., et al. (2019). The Evolution of Saudi Humanitarian Diplomacy. Arab Studies Quarterly, 41(4), 289-305.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ Athanasoulia, K. (2020). Islam as Soft Power: Saudi Arabia's Religious Diplomacy. Cambridge University Press.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ Konopka, M., et al. (2021). Cultural Diplomacy in Saudi Arabia's Vision 2030. Diplomacy & Statecraft, 32(4), 678-697.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ Adesina, O. (2023). The Role of Hajj in Saudi Arabia's Soft Power Strategy. Journal of Islamic Studies, 34(2), 45-67.
- ↑ Ahmed, F., et al. (2024). Saudi Leadership in the OIC: A Strategic Analysis. Middle East Policy, 31(1), 112-130.
- ↑ Al-Thabeti, R., et al. (2024). KSRelief and Saudi Arabia's Humanitarian Diplomacy. International Development Review, 12(2), 201-218.
- ↑ Alsulaiman, J. (2024). Crisis Response in Saudi Foreign Policy. Middle East Journal, 78(1), 34-52.
- ↑ Manjang, A. (2017). Saudi Arabia's Influence in the Horn of Africa. African Affairs, 116(463), 123-145.
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ Madani, H. (2022). Global Media Events and Saudi Public Diplomacy. Media, Culture & Society, 44(5), 890-907.
- ↑ Hayden, C. (2009). The Rhetoric of Soft Power: Public Diplomacy in Global Contexts. Lexington Books.
- ↑ Agerschou-Madsen, T., et al. (2024). Humor as a Diplomatic Tool: Saudi Arabia's New Approach. International Communication Gazette, 86(1), 78-95.
- ↑ Gryshuk, O. (2024). Sportswashing: A Critical Analysis of Saudi Arabia's Sports Diplomacy. International Relations, 39(2), 167-185.
- ↑ ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ Alkharaan, M. (2024). Public Relations and Image Management in Saudi Diplomacy. Journal of Arabian Studies, 14(1), 56-73.