استقرار جمهوری خلق چین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| (۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
با پایان جنگ جهانی دوم و گسترش [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین| | با پایان جنگ جهانی دوم و گسترش کمونیسم ([[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست)]] در سرتاسر جهان و نفوذ فوق العادهی [[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو]] و حزب تحت رهبریش در [[چین]]، وی توانست هر دو دشمن پیش رو ([[ژاپن]] و چیانگ) را شکست دهد. [[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو]] پس از ورود به [[پکن]] پایتخت، طی نطقی در اول اکتبر سال 1949، در میدان تیان آنمِن، استقرار [[جمهوری خلق چین]] را اعلام و بر حاکمیت چیانگ کای شِک خط پایان کشید. | ||
=== تاسیس [[جمهوری خلق چین]] === | === تاسیس [[جمهوری خلق چین]] === | ||
پس از تأسیس [[جمهوری خلق چین]]، و از اوایل سال1950، [[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو]] رهبری حزب و | [[پرونده:Images (5).jpg|بندانگشتی|مائو و استالین. قابل بازیابی از https://gadtb.com/fa/%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B5%D9%85%D8%AF%D9%BE%D9%88%D8%B1-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A7%D9%88%D9%84-%D9%88-%D8%AC%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C/]]پس از تأسیس [[جمهوری خلق چین]]، و از اوایل سال1950، [[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو]] رهبری حزب و کمیسیون نظامی آن را بر عهده گرفت و در واقع به قدرت مطلقه در این کشور تبدیل شد. [[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو]] که از نظر فکری راهی غیر از راه اتحاد جماهیر شوروی کمونیستی ([[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست)]] را دنبال می کرد، پس از مرگ استالین در سال 1953، جایگاه رهبریش در میان کمونیستهای ([[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست)]] جهان، به ویژه در [[چین]] هرچه بیشتر تقویت گردید. [[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو]] پیش خود فکر میکرد که پس از مرگ استالین وی به خاطر سابقهی طولانی مارکسیستی داشتن به رهبری جهان کمونیسم ([[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست)]] برگزیده خواهد شد. با انتخاب خروشچف به عنوان جانشین استالین، [[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو]] به آرزویش نرسید و لذا، سرناسازگاری با مسکو را در پیش گرفت. وی حتی برای شرکت در مراسم تشییع جنازهی استالین هم به مسکو نرفت و چوئنلای را به نمایندگی از خود به [[مسکو]] فرستاد. جدا شدن راه کمونیسم ([[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست)]] چینی از کمونیسم ([[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست)]] اتحاد جماهیر شوروی و آغاز اختلافات میان این دو کشور کمونیستی ([[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست)]] که در نهایت به جدایی راه آنها و تقسیم جهان کمونیست ([[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست)]] به دو قطب متضاد مائوئیستی و لنینیستی انجامید، از همینجا آغاز گردید[i]. ادامهی این روند سبب شد، روابط [[پکن]] و [[مسکو]] عملا در سال1962 قطع شود. در چنین شرایطی، [[پکن]] تلاش نمود سیاست نگاه به دیگران (اتحاد جماهیر شوروی) را با اتخاذ سیاست انزواگرایی به سیاست«تدبیر منزل از درون» تغییر دهد<ref name=":1">وردی نژاد، فریدون و دیگران(1390).اژدهای شکیبا، چینِ دیروز، امروز و فردا. تهران:انتشارات اطلاعات. چاپ دوم. </ref>. | ||
بین | بین سالهای1950 تا 1952، [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست]] به رهبری [[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو]] برای تثبیت موقعیت و جایگاه حزب، به سرکوب مخالفان پرداخت. در سال1953، کمیتهی مرکزی حزب، بنا به پیشنهاد [[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو]]، برنامهی اصلاحات اقتصادی و صنعتی شدن کشور را از تغییر مالکیت خصوصی و اصلاحات ارضی آغاز کرد. در واقع، توزیع مجدد زمین از آرمانها و برنامهای اساسی [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست]] بشمار میرفت. در سال 1949که [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست]] ادارهی کشور [[چین]] را بر عهده گرفت، حدود 500میلیون نفر (90 درصد روستا نشین و10درصد شهر نشین) از [[جمعیت چین]] در روستاها زندگی میکردند، در حالیکه نیمی از زمینهای زیرکشت به کمتر از یک دهم جمعیت روستایی تعلق داشت، یعنی دو سوم جمعیت روستایی تنها یک پنجم زمینهای کشاورزی را در اختیار داشت. لذا، در سال1952، حدود 13میلیون اَکِر[ii] زمین در میان بیش از 300میلیون روستایی بدون زمین تقسیم شد. طبعا مالکان پیشین زمین در برابر این اقدام دولت مقاومت میکردند. لذا، دولت برای شکستن این مقاومتها، با تشکیل دادگاههای خلقی، بسیاری از مالکان زمین را به اعدام محکوم کرد<ref>Brugger,Bill(1981). China Libration and Transformation.Rowman and Little field, pp.80-85.</ref>. | ||
در | === فعالیتهای [[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو]] === | ||
در اواسط سال1956، سعی شد فضای سیاسی آزاد تری ایجاد شود. [[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو]] در سال1957، کتابی تحت عنوان«تناقض صحیح میان مردم» تألیف و منتشر ساخت که زمینه را برای توسعه و تکثر فرهنگی، البته در چارچوب نظام کمونیستی ([[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست)]] فراهم ساخت که به«صدگل» معروف شد. در این مرحله تعدادی از روشنفکران و مخالفان [[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو]] با استفاده از فضای بازی که به وجود آمده بود، به ارایهی نظریات خود که اغلب مخالف دیدگاههای [[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو]] بود پرداختند. این جنبش فکری و انتقادی در اواسط بهار1957، به شکل غیر مترقب های رشد کرد و دامنهی انتقادات فراگیر شد. این وضعیت و فضای انتقادی برای دو سه ماهی برای دولت و [[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو]] قابل تحمل بود، ولی یکباره [[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو]] و هم پیمانانش نسبت به آن به شدت واکنش نشان داده و این گرایشها را به راستگراها نسبت داده و تحت عنوان جنبش ضد راستگرایی، تمام افرادی را که حرفهای انتقادآمیز زده بودند، به اتهام داشتن افکار خطرناک دستگیر و روانهی زندان کرده و یا به اردوگاه کار اجباری فرستادند. با این حرکت، تمام مخالفان فکری [[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو]] و زمینههای روشنفکری در [[چین]] از میان برداشته شد و دیکتاتوری مطلق فکری و فرهنگی تمام عیار به رهبری [[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو]] به وجود آمد. | |||
== | == نیز نگاه کنید به == | ||
[[جمهوری خلق چین]]؛ [[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین]] | |||
== | == پاورقی == | ||
<small>[i]- اختلافات میان چین و اتحاد جماهیر شوروی در طول دههی 1950ادامه یافت و در اواخر این دهه به اوج خود رسید. خروشچف از برنامهی«جهش سریع به پیش» مائو انتقاد و در مقابل، مائو هم خروشچف را فردی تجدید نظر طلب، بزدل و کاپیتالیست نامید. این اختلافات تا قطع کامل روابط دو جانبه پیش رفت. موافقتنامهی سال 1957 شوروی برای کمک به ساخت سلاح هستهای و موشکهای دور برد توسط چین، در اواسط سال1959 لغو و تا سال1960 اکثر تکنیسینها و کارشناسان شوروی از چین فراخوانده شد و کمکهای اقتصادی و فنی به چین متوقف و خطر رویارویی دو کشور به صورت جدی مطرح گردید. همین رویاروییها و اختلافات باعث شد که مائو اتحاد جماهیر شوروی را به عنوان دشمن شماره یک چین قلمداد و خطر حملهی شوروی به این کشور را قطعی تلقی کرد. لذا، برای دفع این خطر، حاضر شد روابط خود را در سال1971 با غرب به ویژه آمریکا برقرار سازد.</small> | |||
<small>[ii]- هر اَکِر، برابر است با 8/4046 متر مربع.</small> | |||
== کتابشناسی == | == کتابشناسی == | ||
<references /> | |||
== منبع اصلی == | |||
<sub><big>سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ [[چین]]. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین الملی الهدی].</big></sub> | |||
== نویسنده مقاله == | |||
علی محمد سابقی | |||
[[رده:تاریخ معاصر]] | |||
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ نوامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۴۱
با پایان جنگ جهانی دوم و گسترش کمونیسم (حزب کمونیست) در سرتاسر جهان و نفوذ فوق العادهی مائو و حزب تحت رهبریش در چین، وی توانست هر دو دشمن پیش رو (ژاپن و چیانگ) را شکست دهد. مائو پس از ورود به پکن پایتخت، طی نطقی در اول اکتبر سال 1949، در میدان تیان آنمِن، استقرار جمهوری خلق چین را اعلام و بر حاکمیت چیانگ کای شِک خط پایان کشید.
تاسیس جمهوری خلق چین

پس از تأسیس جمهوری خلق چین، و از اوایل سال1950، مائو رهبری حزب و کمیسیون نظامی آن را بر عهده گرفت و در واقع به قدرت مطلقه در این کشور تبدیل شد. مائو که از نظر فکری راهی غیر از راه اتحاد جماهیر شوروی کمونیستی (حزب کمونیست) را دنبال می کرد، پس از مرگ استالین در سال 1953، جایگاه رهبریش در میان کمونیستهای (حزب کمونیست) جهان، به ویژه در چین هرچه بیشتر تقویت گردید. مائو پیش خود فکر میکرد که پس از مرگ استالین وی به خاطر سابقهی طولانی مارکسیستی داشتن به رهبری جهان کمونیسم (حزب کمونیست) برگزیده خواهد شد. با انتخاب خروشچف به عنوان جانشین استالین، مائو به آرزویش نرسید و لذا، سرناسازگاری با مسکو را در پیش گرفت. وی حتی برای شرکت در مراسم تشییع جنازهی استالین هم به مسکو نرفت و چوئنلای را به نمایندگی از خود به مسکو فرستاد. جدا شدن راه کمونیسم (حزب کمونیست) چینی از کمونیسم (حزب کمونیست) اتحاد جماهیر شوروی و آغاز اختلافات میان این دو کشور کمونیستی (حزب کمونیست) که در نهایت به جدایی راه آنها و تقسیم جهان کمونیست (حزب کمونیست) به دو قطب متضاد مائوئیستی و لنینیستی انجامید، از همینجا آغاز گردید[i]. ادامهی این روند سبب شد، روابط پکن و مسکو عملا در سال1962 قطع شود. در چنین شرایطی، پکن تلاش نمود سیاست نگاه به دیگران (اتحاد جماهیر شوروی) را با اتخاذ سیاست انزواگرایی به سیاست«تدبیر منزل از درون» تغییر دهد[۱].
بین سالهای1950 تا 1952، حزب کمونیست به رهبری مائو برای تثبیت موقعیت و جایگاه حزب، به سرکوب مخالفان پرداخت. در سال1953، کمیتهی مرکزی حزب، بنا به پیشنهاد مائو، برنامهی اصلاحات اقتصادی و صنعتی شدن کشور را از تغییر مالکیت خصوصی و اصلاحات ارضی آغاز کرد. در واقع، توزیع مجدد زمین از آرمانها و برنامهای اساسی حزب کمونیست بشمار میرفت. در سال 1949که حزب کمونیست ادارهی کشور چین را بر عهده گرفت، حدود 500میلیون نفر (90 درصد روستا نشین و10درصد شهر نشین) از جمعیت چین در روستاها زندگی میکردند، در حالیکه نیمی از زمینهای زیرکشت به کمتر از یک دهم جمعیت روستایی تعلق داشت، یعنی دو سوم جمعیت روستایی تنها یک پنجم زمینهای کشاورزی را در اختیار داشت. لذا، در سال1952، حدود 13میلیون اَکِر[ii] زمین در میان بیش از 300میلیون روستایی بدون زمین تقسیم شد. طبعا مالکان پیشین زمین در برابر این اقدام دولت مقاومت میکردند. لذا، دولت برای شکستن این مقاومتها، با تشکیل دادگاههای خلقی، بسیاری از مالکان زمین را به اعدام محکوم کرد[۲].
فعالیتهای مائو
در اواسط سال1956، سعی شد فضای سیاسی آزاد تری ایجاد شود. مائو در سال1957، کتابی تحت عنوان«تناقض صحیح میان مردم» تألیف و منتشر ساخت که زمینه را برای توسعه و تکثر فرهنگی، البته در چارچوب نظام کمونیستی (حزب کمونیست) فراهم ساخت که به«صدگل» معروف شد. در این مرحله تعدادی از روشنفکران و مخالفان مائو با استفاده از فضای بازی که به وجود آمده بود، به ارایهی نظریات خود که اغلب مخالف دیدگاههای مائو بود پرداختند. این جنبش فکری و انتقادی در اواسط بهار1957، به شکل غیر مترقب های رشد کرد و دامنهی انتقادات فراگیر شد. این وضعیت و فضای انتقادی برای دو سه ماهی برای دولت و مائو قابل تحمل بود، ولی یکباره مائو و هم پیمانانش نسبت به آن به شدت واکنش نشان داده و این گرایشها را به راستگراها نسبت داده و تحت عنوان جنبش ضد راستگرایی، تمام افرادی را که حرفهای انتقادآمیز زده بودند، به اتهام داشتن افکار خطرناک دستگیر و روانهی زندان کرده و یا به اردوگاه کار اجباری فرستادند. با این حرکت، تمام مخالفان فکری مائو و زمینههای روشنفکری در چین از میان برداشته شد و دیکتاتوری مطلق فکری و فرهنگی تمام عیار به رهبری مائو به وجود آمد.
نیز نگاه کنید به
جمهوری خلق چین؛ مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین
پاورقی
[i]- اختلافات میان چین و اتحاد جماهیر شوروی در طول دههی 1950ادامه یافت و در اواخر این دهه به اوج خود رسید. خروشچف از برنامهی«جهش سریع به پیش» مائو انتقاد و در مقابل، مائو هم خروشچف را فردی تجدید نظر طلب، بزدل و کاپیتالیست نامید. این اختلافات تا قطع کامل روابط دو جانبه پیش رفت. موافقتنامهی سال 1957 شوروی برای کمک به ساخت سلاح هستهای و موشکهای دور برد توسط چین، در اواسط سال1959 لغو و تا سال1960 اکثر تکنیسینها و کارشناسان شوروی از چین فراخوانده شد و کمکهای اقتصادی و فنی به چین متوقف و خطر رویارویی دو کشور به صورت جدی مطرح گردید. همین رویاروییها و اختلافات باعث شد که مائو اتحاد جماهیر شوروی را به عنوان دشمن شماره یک چین قلمداد و خطر حملهی شوروی به این کشور را قطعی تلقی کرد. لذا، برای دفع این خطر، حاضر شد روابط خود را در سال1971 با غرب به ویژه آمریکا برقرار سازد.
[ii]- هر اَکِر، برابر است با 8/4046 متر مربع.
کتابشناسی
منبع اصلی
سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین الملی الهدی.
نویسنده مقاله
علی محمد سابقی