جان باوری در ساحل عاج: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
(صفحه‌ای تازه حاوی «جان‌باوری، یعنی اعتقاد به اینکه همه‌چیز در این جهان، اعم از انسان و حیوان و اشیا، دارای روح و نیروهایی مافوق طبیعی‌اند (Bon, 2002). به بیان ساده‌تر، هرآنچه وجود دارد، دربردارنده روح است. جان‌‌باوران بنابر چنین تعریفی، عموماً چندخدایی هستند و ا...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
جان‌باوری، یعنی اعتقاد به اینکه همه‌چیز در این جهان، اعم از انسان و حیوان و اشیا، دارای روح و نیروهایی مافوق طبیعی‌اند (Bon, 2002). به بیان ساده‌تر، هرآنچه وجود دارد، دربردارنده روح است. جان‌‌باوران بنابر چنین تعریفی، عموماً چندخدایی هستند و این خدایان می‌توانند خورشید، درخت، آسمان و بسیاری چیزهای دیگر باشند، اما در ساحل‌ عاج، نوع خاصی از آنیمیسم رواج دارد. در دیدگاه آنیمیست‌‌‌‌های این سرزمین، خداوند قادری وجود دارد که زمین را آفریده، اما چندان به سرنوشت بشر اعتنایی ندارد. این خدا پس‌از آفرینش جهان، خود را کنار کشیده و دیگر در امور مربوط به انسان‌ها دخالتی نمی‌کند، زیرا خود را منزه از این امور می‌داند و فقط بر کلیت امور و نظم عالم نظارت دارد. در این نگرش، پس‌از مرگ انسان، بدن او روی زمین باقی می‌ماند و بنابر قوانین طبیعت تغییر می‌کند و روح او به عالم ناپیدا می‌پیوندد. این روح، بسته به کارهای خوب یا زشتی که در این جهان انجام داده است، یا تطهیر می‌شود و درنهایت به عالم اجداد خود در پیکر خداوند می‌پیوندد، یا دوباره دچار مرگ می‌شود و در مجموعه ارواح فاسد ذوب می‌گردد (Maurier, 1997).
جان‌باوری، یعنی اعتقاد به اینکه همه‌چیز در این جهان، اعم از انسان و حیوان و اشیا، دارای روح و نیروهایی مافوق طبیعی‌اند <ref>Bon, D. (2002). ''L'animisme: l'âme du monde et le culte des esprits'', De Vecchi, Paris.</ref> به بیان ساده‌تر، هرآنچه وجود دارد، دربردارنده روح است. جان‌‌باوران بنابر چنین تعریفی، عموماً چندخدایی هستند و این خدایان می‌توانند خورشید، درخت، آسمان و بسیاری چیزهای دیگر باشند، اما در [[ساحل عاج|ساحل‌ عاج]]، نوع خاصی از آنیمیسم رواج دارد. در دیدگاه آنیمیست‌‌‌‌های این سرزمین، خداوند قادری وجود دارد که زمین را آفریده، اما چندان به سرنوشت بشر اعتنایی ندارد. این خدا پس‌ از آفرینش جهان، خود را کنار کشیده و دیگر در امور مربوط به انسان‌ها دخالتی نمی‌کند، زیرا خود را منزه از این امور می‌داند و فقط بر کلیت امور و نظم عالم نظارت دارد. در این نگرش، پس‌از مرگ انسان، بدن او روی زمین باقی می‌ماند و بنابر قوانین طبیعت تغییر می‌کند و روح او به عالم ناپیدا می‌پیوندد. این روح، بسته به کارهای خوب یا زشتی که در این جهان انجام داده است، یا تطهیر می‌شود و در نهایت به عالم اجداد خود در پیکر خداوند می‌پیوندد، یا دوباره دچار مرگ می‌شود و در مجموعه ارواح فاسد ذوب می‌گردد<ref>Maurier, H. (1997). ''La religion spontanée: philosophie des religions traditionnelles d'Afrique noire'', L'Harmattan.</ref>


نکته دیگر اینکه، در ذیل خداوند قادری که نام برده شد، خدایان ثانوی‌ای وجود دارند که به‌‌طورکلی، در نیروهای طبیعی و ارواح تشخص پیدا می‌کنند. از اصول مهم جان‌باوران باید به احترام ویژه‌ای که برای سالخوردگان و طبیعت قائل‌اند اشاره کرد. این احترام، با ترس آمیخته است و تخطی از آن، یعنی سرپیچی از دستورات گذشتگان، می‌تواند لطمه بزرگی به فرد یا قبیله‌اش وارد سازد، ازجمله اینکه نیروی حیاتی‌اش زوال یابد (‌Hottois et Missa, 2001)؛ همچنین در این آیین، فرد اساساً خارج از جمع یا گروه اجتماعی و بدون پیوند با نیاکان و درنتیجه، بدون پاسداشت یاد آنان وجود ندارد. طبیعت نیز همچون مأمن نیروهای حیات، گرامی داشته می‌شود و هرکس سعی می‌کند تا با آهنگ آن خود را هماهنگ نماید؛ زیرا بدون این هماهنگی، ممکن است نظم قبیله و حتی کیهان به هم بخورد.
نکته دیگر اینکه، در ذیل خداوند قادری که نام برده شد، خدایان ثانوی‌ای وجود دارند که به‌‌ طور کلی، در نیروهای طبیعی و ارواح تشخص پیدا می‌کنند. از اصول مهم جان‌باوران باید به احترام ویژه‌ای که برای سال خوردگان و طبیعت قائل‌اند اشاره کرد. این احترام، با ترس آمیخته است و تخطی از آن، یعنی سرپیچی از دستورات گذشتگان، می‌تواند لطمه بزرگی به فرد یا قبیله‌اش وارد سازد، از جمله اینکه نیروی حیاتی‌اش زوال یابد<ref>Hottois, G. & M. Jean-Michel (2001). ''Nouvelle Encyclopédie Bioéthique'', De Boeck Université.</ref>؛ همچنین در این آیین، فرد اساساً خارج از جمع یا گروه اجتماعی و بدون پیوند با نیاکان و در نتیجه، بدون پاسداشت یاد آنان وجود ندارد. طبیعت نیز همچون مأمن نیروهای حیات، گرامی داشته می‌شود و هرکس سعی می‌کند تا با آهنگ آن خود را هماهنگ نماید؛ زیرا بدون این هماهنگی، ممکن است نظم قبیله و حتی کیهان به هم بخورد.


اصل دیگری که درمیان آنیمیست‌‌‌ها اهمیت دارد، اصل میانجیگری است؛ به عبارت دیگر، رابطه او با خداوند هرگز مستقیم نیست، بلکه واسطه‌های بسیاری در این میان وجود دارند. درواقع خداوندی که شخص آنیمیست‌‌ می‌پرستد، آنقدر دور است که برای دسترسی به او باید دست به دامن واسطه‌های بی‌شماری شد. «آمپته با»،[43] نویسنده و قوم‌شناس مالیایی، در این ‌باره می‌نویسد: «سیاهان، ذاتاً تمایل دارند همه‌جا و در هر موقعیتی میان خود و مخاطبانشان، حال این مخاطبان هرکه می‌خواهند باشند، واسطه‌ای قرار دهند...، به‌‌جز زمانی ‌که رازی شخصی درمیان باشد. هرکس که به مأموریتی گماشته شده است، همواره نفر سومی را برای رساندن پیام برمی‌گزیند، به‌جای اینکه که خود پیام را مستقیم برساند» (Bâ, 1972).
اصل دیگری که درمیان آنیمیست‌‌‌ها اهمیت دارد، اصل میانجیگری است؛ به عبارت دیگر، رابطه او با خداوند هرگز مستقیم نیست، بلکه واسطه‌های بسیاری در این میان وجود دارند. درواقع خداوندی که شخص آنیمیست‌‌ می‌پرستد، آنقدر دور است که برای دسترسی به او باید دست به دامن واسطه‌های بی‌شماری شد. «آمپته با» (Hampâté Bâ)، نویسنده و قوم‌شناس مالیایی، در این ‌باره می‌نویسد: «سیاهان، ذاتاً تمایل دارند همه‌جا و در هر موقعیتی میان خود و مخاطبانشان، حال این مخاطبان هر که می‌خواهند باشند، واسطه‌ای قرار دهند...، به‌‌جز زمانی ‌که رازی شخصی درمیان باشد. هرکس که به مأموریتی گماشته شده است، همواره نفر سومی را برای رساندن پیام برمی‌گزیند، به‌ جای اینکه که خود پیام را مستقیم برساند»<ref>Bâ, A. H. (1972). ''Aspects de la civilisation africaine.''</ref>


ازاینجا اصل مهم دیگری در آیین آنیمیسم به‌‌دست می‌آید که اصل همبستگی نام دارد. این همبستگی نه‌تنها میان زندگان با یکدیگر که میان زندگان و مردگان نیز موجود است. همبستگی میان مردگان و زندگان در گرامیداشت مردگان و نیاکان تجلی می‌یابد و همبستگی میان زندگان با یکدیگر، روابط میان انسان‌ها و حیوانات و گیاهان از یک سو و انسان‌ها با یکدیگر را از دیگر سو دربر می‌گیرد؛ اما رابطه نوع اول، یعنی رابطه انسان با طبیعت یا حیوانات، به‌واسطه «توتم» برقرار می‌گردد. این توتم است که رابطه میان انسان با حیوان و انسان با طبیعت را برقرار می‌سازد. رابطه میان انسان‌ها با یکدیگر نیز بر اساس قراردادهایی شکل می‌گیرد که تنوع زیادی دارند، اما شگفت‌انگیزترین آن‌ها معاهده خونی است. این معاهده میان دو نفر و بدین‌صورت انجام می‌پذیرد که دو طرف معاهده، شبانه در جنگل یا بیشه همدیگر را ملاقات می‌کنند؛ یک دایره روی خاک می‌کشند و کاملاً برهنه درون آن می‌نشینند، سپس گودال کوچکی در آن حلقه می‌کنند و درون آن یک جمجمه و اشیای سحرآمیز می‌نهند. بعد در آن گودال آب می‌ریزند و هریک پشت دست خود را خراش می‌دهند. چند قطره از خون آن درون آب گودال می‌ریزد و از آن می‌نوشند. از این لحظه به بعد، هر کار یا خدمتی که یکی از دو طرف از آن دیگری بخواهد، باید انجام دهد: حتی اگر این کار قتل کسی باشد یا یک‌طرف بخواهد با همسر آن یکی هم‌بستر شود! شکستن این عهد می‌تواند منجر به مرگ کسی شود که موجب این کار شده است (Froelich, 1964).
از اینجا اصل مهم دیگری در آیین آنیمیسم به‌‌ دست می‌آید که اصل همبستگی نام دارد. این همبستگی نه‌ تنها میان زندگان با یکدیگر که میان زندگان و مردگان نیز موجود است. همبستگی میان مردگان و زندگان در گرامیداشت مردگان و نیاکان تجلی می‌یابد و همبستگی میان زندگان با یکدیگر، روابط میان انسان‌ها و حیوانات و گیاهان از یک سو و انسان‌ها با یکدیگر را از دیگر سو دربر می‌گیرد؛ اما رابطه نوع اول، یعنی رابطه انسان با طبیعت یا حیوانات، به‌واسطه «توتم» برقرار می‌گردد. این توتم است که رابطه میان انسان با حیوان و انسان با طبیعت را برقرار می‌سازد. رابطه میان انسان‌ها با یکدیگر نیز بر اساس قراردادهایی شکل می‌گیرد که تنوع زیادی دارند، اما شگفت‌انگیزترین آن‌ها معاهده خونی است. این معاهده میان دو نفر و بدین‌صورت انجام می‌پذیرد که دو طرف معاهده، شبانه در جنگل یا بیشه همدیگر را ملاقات می‌کنند؛ یک دایره روی خاک می‌کشند و کاملاً برهنه درون آن می‌نشینند، سپس گودال کوچکی در آن حلقه می‌کنند و درون آن یک جمجمه و اشیای سحرآمیز می‌نهند. بعد در آن گودال آب می‌ریزند و هریک پشت دست خود را خراش می‌دهند. چند قطره از خون آن درون آب گودال می‌ریزد و از آن می‌نوشند. از این لحظه به بعد، هر کار یا خدمتی که یکی از دو طرف از آن دیگری بخواهد، باید انجام دهد: حتی اگر این کار قتل کسی باشد یا یک‌طرف بخواهد با همسر آن یکی هم‌بستر شود! شکستن این عهد می‌تواند منجر به مرگ کسی شود که موجب این کار شده است <ref>Froelich, J.C. (1964). ''Animismes'', Paris, éditions de l’Orante.</ref>


اصلی‌ترین دعاهای جان‌باوران بر طلب نیرو، ثروت و باروری تمرکز دارد. همین اهمیت نیروی باروری، موجب نگاه تقدس‌آمیز به زن درمیان آنیمیست‌‌‌ها گردیده؛ زیرا زن نماد زندگی و حیات است. شایان‌ذکر است که این آیین، درمیان اقوام و نواحی گوناگون، اشکال متفاوتی دارد و همچنان در همین آغاز هزاره سوم، پیروان بسیاری، به‌ویژه در قاره آفریقا و ساحل‌ عاج دارد. دربین اهالی چهار طایفه مهم گور، آکان، مانده و کرو، می‌توان در کنار کاتولیک‌ها و مسلمانان، افراد زیادی را یافت که جان‌باورند. گاه حتی مسیحیان و مسلمانانی دیده می‌شوند که مناسک جان‌باوران را به‌جای می‌آورند.
اصلی‌ترین دعاهای جان‌باوران بر طلب نیرو، ثروت و باروری تمرکز دارد. همین اهمیت نیروی باروری، موجب نگاه تقدس‌آمیز به زن در میان آنیمیست‌‌‌ها گردیده؛ زیرا زن نماد زندگی و حیات است. شایان‌ذکر است که این آیین، درمیان اقوام و نواحی گوناگون، اشکال متفاوتی دارد و همچنان در همین آغاز هزاره سوم، پیروان بسیاری، به‌ویژه در قاره آفریقا و [[ساحل عاج|ساحل‌ عاج]] دارد. دربین اهالی چهار طایفه مهم گور، آکان، مانده و کرو، می‌توان در کنار کاتولیک‌ها و مسلمانان، افراد زیادی را یافت که جان‌باورند. گاه حتی مسیحیان و مسلمانانی دیده می‌شوند که مناسک جان‌باوران را به‌ جای می‌آورند.<ref>حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل‌ عاج. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]،ص.248-251.</ref>
 
== نیز نگاه کنید به ==
 
== کتابشناسی ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۳

جان‌باوری، یعنی اعتقاد به اینکه همه‌چیز در این جهان، اعم از انسان و حیوان و اشیا، دارای روح و نیروهایی مافوق طبیعی‌اند [۱] به بیان ساده‌تر، هرآنچه وجود دارد، دربردارنده روح است. جان‌‌باوران بنابر چنین تعریفی، عموماً چندخدایی هستند و این خدایان می‌توانند خورشید، درخت، آسمان و بسیاری چیزهای دیگر باشند، اما در ساحل‌ عاج، نوع خاصی از آنیمیسم رواج دارد. در دیدگاه آنیمیست‌‌‌‌های این سرزمین، خداوند قادری وجود دارد که زمین را آفریده، اما چندان به سرنوشت بشر اعتنایی ندارد. این خدا پس‌ از آفرینش جهان، خود را کنار کشیده و دیگر در امور مربوط به انسان‌ها دخالتی نمی‌کند، زیرا خود را منزه از این امور می‌داند و فقط بر کلیت امور و نظم عالم نظارت دارد. در این نگرش، پس‌از مرگ انسان، بدن او روی زمین باقی می‌ماند و بنابر قوانین طبیعت تغییر می‌کند و روح او به عالم ناپیدا می‌پیوندد. این روح، بسته به کارهای خوب یا زشتی که در این جهان انجام داده است، یا تطهیر می‌شود و در نهایت به عالم اجداد خود در پیکر خداوند می‌پیوندد، یا دوباره دچار مرگ می‌شود و در مجموعه ارواح فاسد ذوب می‌گردد[۲]

نکته دیگر اینکه، در ذیل خداوند قادری که نام برده شد، خدایان ثانوی‌ای وجود دارند که به‌‌ طور کلی، در نیروهای طبیعی و ارواح تشخص پیدا می‌کنند. از اصول مهم جان‌باوران باید به احترام ویژه‌ای که برای سال خوردگان و طبیعت قائل‌اند اشاره کرد. این احترام، با ترس آمیخته است و تخطی از آن، یعنی سرپیچی از دستورات گذشتگان، می‌تواند لطمه بزرگی به فرد یا قبیله‌اش وارد سازد، از جمله اینکه نیروی حیاتی‌اش زوال یابد[۳]؛ همچنین در این آیین، فرد اساساً خارج از جمع یا گروه اجتماعی و بدون پیوند با نیاکان و در نتیجه، بدون پاسداشت یاد آنان وجود ندارد. طبیعت نیز همچون مأمن نیروهای حیات، گرامی داشته می‌شود و هرکس سعی می‌کند تا با آهنگ آن خود را هماهنگ نماید؛ زیرا بدون این هماهنگی، ممکن است نظم قبیله و حتی کیهان به هم بخورد.

اصل دیگری که درمیان آنیمیست‌‌‌ها اهمیت دارد، اصل میانجیگری است؛ به عبارت دیگر، رابطه او با خداوند هرگز مستقیم نیست، بلکه واسطه‌های بسیاری در این میان وجود دارند. درواقع خداوندی که شخص آنیمیست‌‌ می‌پرستد، آنقدر دور است که برای دسترسی به او باید دست به دامن واسطه‌های بی‌شماری شد. «آمپته با» (Hampâté Bâ)، نویسنده و قوم‌شناس مالیایی، در این ‌باره می‌نویسد: «سیاهان، ذاتاً تمایل دارند همه‌جا و در هر موقعیتی میان خود و مخاطبانشان، حال این مخاطبان هر که می‌خواهند باشند، واسطه‌ای قرار دهند...، به‌‌جز زمانی ‌که رازی شخصی درمیان باشد. هرکس که به مأموریتی گماشته شده است، همواره نفر سومی را برای رساندن پیام برمی‌گزیند، به‌ جای اینکه که خود پیام را مستقیم برساند»[۴]

از اینجا اصل مهم دیگری در آیین آنیمیسم به‌‌ دست می‌آید که اصل همبستگی نام دارد. این همبستگی نه‌ تنها میان زندگان با یکدیگر که میان زندگان و مردگان نیز موجود است. همبستگی میان مردگان و زندگان در گرامیداشت مردگان و نیاکان تجلی می‌یابد و همبستگی میان زندگان با یکدیگر، روابط میان انسان‌ها و حیوانات و گیاهان از یک سو و انسان‌ها با یکدیگر را از دیگر سو دربر می‌گیرد؛ اما رابطه نوع اول، یعنی رابطه انسان با طبیعت یا حیوانات، به‌واسطه «توتم» برقرار می‌گردد. این توتم است که رابطه میان انسان با حیوان و انسان با طبیعت را برقرار می‌سازد. رابطه میان انسان‌ها با یکدیگر نیز بر اساس قراردادهایی شکل می‌گیرد که تنوع زیادی دارند، اما شگفت‌انگیزترین آن‌ها معاهده خونی است. این معاهده میان دو نفر و بدین‌صورت انجام می‌پذیرد که دو طرف معاهده، شبانه در جنگل یا بیشه همدیگر را ملاقات می‌کنند؛ یک دایره روی خاک می‌کشند و کاملاً برهنه درون آن می‌نشینند، سپس گودال کوچکی در آن حلقه می‌کنند و درون آن یک جمجمه و اشیای سحرآمیز می‌نهند. بعد در آن گودال آب می‌ریزند و هریک پشت دست خود را خراش می‌دهند. چند قطره از خون آن درون آب گودال می‌ریزد و از آن می‌نوشند. از این لحظه به بعد، هر کار یا خدمتی که یکی از دو طرف از آن دیگری بخواهد، باید انجام دهد: حتی اگر این کار قتل کسی باشد یا یک‌طرف بخواهد با همسر آن یکی هم‌بستر شود! شکستن این عهد می‌تواند منجر به مرگ کسی شود که موجب این کار شده است [۵]

اصلی‌ترین دعاهای جان‌باوران بر طلب نیرو، ثروت و باروری تمرکز دارد. همین اهمیت نیروی باروری، موجب نگاه تقدس‌آمیز به زن در میان آنیمیست‌‌‌ها گردیده؛ زیرا زن نماد زندگی و حیات است. شایان‌ذکر است که این آیین، درمیان اقوام و نواحی گوناگون، اشکال متفاوتی دارد و همچنان در همین آغاز هزاره سوم، پیروان بسیاری، به‌ویژه در قاره آفریقا و ساحل‌ عاج دارد. دربین اهالی چهار طایفه مهم گور، آکان، مانده و کرو، می‌توان در کنار کاتولیک‌ها و مسلمانان، افراد زیادی را یافت که جان‌باورند. گاه حتی مسیحیان و مسلمانانی دیده می‌شوند که مناسک جان‌باوران را به‌ جای می‌آورند.[۶]

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. Bon, D. (2002). L'animisme: l'âme du monde et le culte des esprits, De Vecchi, Paris.
  2. Maurier, H. (1997). La religion spontanée: philosophie des religions traditionnelles d'Afrique noire, L'Harmattan.
  3. Hottois, G. & M. Jean-Michel (2001). Nouvelle Encyclopédie Bioéthique, De Boeck Université.
  4. Bâ, A. H. (1972). Aspects de la civilisation africaine.
  5. Froelich, J.C. (1964). Animismes, Paris, éditions de l’Orante.
  6. حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل‌ عاج. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،ص.248-251.