اقتصاد در دوره باستان ساحل عاج: تفاوت میان نسخهها
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
از دیرباز، کشاورزی محور و بنیان اقتصادی کشور [[ساحل عاج|ساحل عاج]] را تشکیل میدهد. بدیهیست که در آغاز، کشاورزی صرفاً برای تولید مایحتاج ضروری رواج داشت، اما از سده 15 به بعد، در تماس با بازرگانان قوم «مانده» که اصالتاً سودانی بودند، کشاورزی به مرحلهای بهنام «مرکانتیلیستی»[[ساحل عاج# ftn90|[I]]] وارد میشود. در واقع این بازرگانان، بهدنبال میوهای بهنام «کولا» به این سرزمین آمده بودند، اما همچنین درپی طلا نیز بودند. کمی پیش از اینکه پای پرتغالیها به اینجا برسد، دو نظام سیاسی در [[ساحل عاج|ساحل عاج]] حاکم بود که بر اقتصاد نیز تأثیر میگذاشت؛ یکی نظام اتاتیک (حکومتی) که در شمال و شرق، در قلمرو آکانها، جاری بود. در این جوامع به دلیل تمرکز قدرت در دست یک نفر، طبقه حاکمی وجود داشت که به استثمار دهاقین و زیردستان مشغول بود؛ در نتیجه مفهوم سود یا بهره اقتصادی معنا داشت و نظام دیگر، نظامی بود مبتنی بر روابط فامیلی که در جنوب و میان طوایفی چون ماندهها مرسوم بود. این قبایل و طوایف، برعکس شمالیها که ساختاری پادشاهی داشتند، بر ساختارهای خانوادگی و قواعد سنتی متکی بودند؛ در نتیجه آنچه تولید میشد، بهجای اینکه در یک سمتوسو، بهطرف مرکز قدرت جهتدهی شود، در بین اعضای طایفه تقسیم میشد و هر آنچه تولید میشد، به مصرف میرسید. (ارزش افزوده یا سود معنایی نداشت) <ref>Loucou, Jean Noël (2007). , Abidjan: Éditions CERAP.p.22.</ref> | |||
از | درکل، اقتصاد دوره پیش از استعمار، گرد فضاهایی نسبتاً همسان شکل میگیرد: در شمال و در مرکز، شبکهای از راههای تجاری بهوجود میآیند که خود محل شکلگیری شهرکهای تجاری میشوند که در دست طبقات بالادست و اشراف قرار داشتند. در جنوب نیز این شبکه، با روابط فامیلی و در درون روستاها و قصبهها تعریف میشود؛ اما آنچه در معاملات و بهعنوان پول ردوبدل میشود، چیزی است که در زبان محلی به آن «سومبه» (Sombé) میگفتند. این شبکه اقتصادی در سده نوزدهم دچار تحول عمیق و گستردهای میگردد.<ref>حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل عاج. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]،ص 119-120.</ref> | ||
== پاورقی == | |||
<small>[I]. مرکانتیلیسم، به جریانی از تفکر اقتصادی اطلاق میگردد که با کشف دنیای جدید ([[آمریکا]]) و ظهور استعمار و سلطنت مطلقه، بهوجود آمد؛ بنابر این تفکر، شاه یا امیر، قدرت خود را از کسب طلا و با جمعآوری مالیات بهدست میآورد، پس باید بر طبقه بازرگانان متکی باشد و به شکوفایی صنعت و تجارت ملت خود کمک کند و از این طریق، امکان ورود فلزهای قیمتی به کشورش را فراهم سازد.</small> | |||
== کتابشناسی == |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۱۷
از دیرباز، کشاورزی محور و بنیان اقتصادی کشور ساحل عاج را تشکیل میدهد. بدیهیست که در آغاز، کشاورزی صرفاً برای تولید مایحتاج ضروری رواج داشت، اما از سده 15 به بعد، در تماس با بازرگانان قوم «مانده» که اصالتاً سودانی بودند، کشاورزی به مرحلهای بهنام «مرکانتیلیستی»[I] وارد میشود. در واقع این بازرگانان، بهدنبال میوهای بهنام «کولا» به این سرزمین آمده بودند، اما همچنین درپی طلا نیز بودند. کمی پیش از اینکه پای پرتغالیها به اینجا برسد، دو نظام سیاسی در ساحل عاج حاکم بود که بر اقتصاد نیز تأثیر میگذاشت؛ یکی نظام اتاتیک (حکومتی) که در شمال و شرق، در قلمرو آکانها، جاری بود. در این جوامع به دلیل تمرکز قدرت در دست یک نفر، طبقه حاکمی وجود داشت که به استثمار دهاقین و زیردستان مشغول بود؛ در نتیجه مفهوم سود یا بهره اقتصادی معنا داشت و نظام دیگر، نظامی بود مبتنی بر روابط فامیلی که در جنوب و میان طوایفی چون ماندهها مرسوم بود. این قبایل و طوایف، برعکس شمالیها که ساختاری پادشاهی داشتند، بر ساختارهای خانوادگی و قواعد سنتی متکی بودند؛ در نتیجه آنچه تولید میشد، بهجای اینکه در یک سمتوسو، بهطرف مرکز قدرت جهتدهی شود، در بین اعضای طایفه تقسیم میشد و هر آنچه تولید میشد، به مصرف میرسید. (ارزش افزوده یا سود معنایی نداشت) [۱]
درکل، اقتصاد دوره پیش از استعمار، گرد فضاهایی نسبتاً همسان شکل میگیرد: در شمال و در مرکز، شبکهای از راههای تجاری بهوجود میآیند که خود محل شکلگیری شهرکهای تجاری میشوند که در دست طبقات بالادست و اشراف قرار داشتند. در جنوب نیز این شبکه، با روابط فامیلی و در درون روستاها و قصبهها تعریف میشود؛ اما آنچه در معاملات و بهعنوان پول ردوبدل میشود، چیزی است که در زبان محلی به آن «سومبه» (Sombé) میگفتند. این شبکه اقتصادی در سده نوزدهم دچار تحول عمیق و گستردهای میگردد.[۲]
پاورقی
[I]. مرکانتیلیسم، به جریانی از تفکر اقتصادی اطلاق میگردد که با کشف دنیای جدید (آمریکا) و ظهور استعمار و سلطنت مطلقه، بهوجود آمد؛ بنابر این تفکر، شاه یا امیر، قدرت خود را از کسب طلا و با جمعآوری مالیات بهدست میآورد، پس باید بر طبقه بازرگانان متکی باشد و به شکوفایی صنعت و تجارت ملت خود کمک کند و از این طریق، امکان ورود فلزهای قیمتی به کشورش را فراهم سازد.
کتابشناسی
- ↑ Loucou, Jean Noël (2007). , Abidjan: Éditions CERAP.p.22.
- ↑ حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل عاج. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،ص 119-120.