سنت و مراسم ازدواج در ساحل عاج: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
(صفحه‌ای تازه حاوی «ازدواج در این سرزمین در شکل‌های سنتی، مدرن یا تلفیقی از این دو انجام می‌پذیرد. بنابر قانونی که در سال 1983 در مجلس این کشور به تصویب رسید، پسران پیش‌از 21 سال و دختران پیش‌از 18 سال اجازه عقد قرارداد ازدواج را ندارند، مگر اینکه مجوز دادستان کل را...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
ازدواج در این سرزمین در شکل‌های سنتی، مدرن یا تلفیقی از این دو انجام می‌پذیرد. بنابر قانونی که در سال 1983 در مجلس این کشور به تصویب رسید، پسران پیش‌از 21 سال و دختران پیش‌از 18 سال اجازه عقد قرارداد ازدواج را ندارند، مگر اینکه مجوز دادستان کل را داشته باشند. همچنین مطابق قانون، کسی پیش‌از فسخ ازدواج قبلی، نمی‌تواند مجدداً ازدواج کند. زن مطلقه نیز بعد از جدایی خود، حتماً باید 300 روز منتظر بماند. بر اساس قانون، شرط عقد قرارداد تنها رضایت شخصی طرفین است. اگرچه همه این موارد در قانون ذکر شده‌اند؛ اما در عمل اوضاع به‌گونه‌ای دیگر است. بسیاری از ازدواج‌ها در این سرزمین، برحسب سنت و مطابق خواست پدر و مادر و بزرگان فامیل انجام می‌گیرند. امروزه در شهرهای بزرگ، بسیاری از جوان‌ها خود همسر زندگی‌شان را انتخاب می‌کنند. سن ازدواج درمیان دختران و به‌ویژه دختران روستایی بسیار پایین است. تقریباً نیمی از دخترها تا چهارده‌سالگی ازدواج می‌کنند؛ به این ترتیب، مسئولیت مادری نیز برای ایشان بسیار زود آغاز می‌شود. طلاق و جدایی هم چندان رایج نیست.
ازدواج در این سرزمین در شکل‌های سنتی، مدرن یا تلفیقی از این دو انجام می‌پذیرد. بنابر قانونی که در سال 1983 در مجلس این کشور به تصویب رسید، پسران پیش‌ از 21 سال و دختران پیش‌ از 18 سال اجازه عقد قرارداد ازدواج را ندارند، مگر اینکه مجوز دادستان کل را داشته باشند. همچنین مطابق قانون، کسی پیش‌ از فسخ ازدواج قبلی، نمی‌تواند مجدداً ازدواج کند. زن مطلقه نیز بعد از جدایی خود، حتماً باید 300 روز منتظر بماند. بر اساس قانون، شرط عقد قرارداد تنها رضایت شخصی طرفین است. اگرچه همه این موارد در قانون ذکر شده‌اند؛ اما در عمل اوضاع به‌گونه‌ای دیگر است. بسیاری از ازدواج‌ها در این سرزمین، برحسب سنت و مطابق خواست پدر و مادر و بزرگان فامیل انجام می‌گیرند. امروزه در شهرهای بزرگ، بسیاری از جوان‌ها خود همسر زندگی‌شان را انتخاب می‌کنند. سن ازدواج در میان دختران و به‌ ویژه دختران روستایی بسیار پایین است. تقریباً نیمی از دخترها تا چهارده‌سالگی ازدواج می‌کنند؛ به این ترتیب، مسئولیت مادری نیز برای ایشان بسیار زود آغاز می‌شود. طلاق و جدایی هم چندان رایج نیست.


درمیان بائوله‌ها، ازدواج مانند بسیاری از کشورهای جهان سوم، آمیزه‌ای از سنت و مدرنیته است؛ برای مثال، جنبه سنتی این ازدواج‌ها در این است که ازدواج میان دو نفر صورت نمی‌گیرد، بلکه درواقع دو خانواده باهم ازدواج می‌کنند. دختران، همچون همسران پدرشان محسوب می‌شوند و این پدر است که مسئولیت همه‌چیز دخترش را به داماد واگذار می‌کند. مرد هم هیچ‌گاه خودش به‌طور مستقیم، نمی‌تواند از دختری خواستگاری کند، بلکه ازطرف او هم همه‌چیز به‌‌عهده پدر است. البته چون میان بائوله‌‌ها، مادرسالاری رایج است، دختران به‌اجبار شوهر نمی‌کنند، بلکه حتماً خود دختر باید راضی به این وصلت باشد. سپس هفته‌ها و گاه ماه‌ها مراوده و رایزنی میان دو خانواده، صورت می‌گیرد. شرایط از دو سو اعلام می‌شود، تصمیم نهایی می‌شود و روزی برای جشن تعیین می‌گردد. مهریه‌ای ازسوی خانواده دختر طلب می‌گردد که البته نمادین است و بیشتر برای مراسم عروسی خرج می‌شود و مراسمی باشکوه و پرخرج تدارک دیده می‌شود که گاه در مراحل مختلف، یعنی در شهرداری، سپس در کلیسا و در آخر هم درمیان فامیل و در روستا جشن گرفته می‌شود.
درمیان بائوله‌ها، ازدواج مانند بسیاری از کشورهای جهان سوم، آمیزه‌ای از سنت و مدرنیته است؛ برای مثال، جنبه سنتی این ازدواج‌ها در این است که ازدواج میان دو نفر صورت نمی‌گیرد، بلکه در واقع دو خانواده با هم ازدواج می‌کنند. دختران، همچون همسران پدرشان محسوب می‌شوند و این پدر است که مسئولیت همه‌ چیز دخترش را به داماد واگذار می‌کند. مرد هم هیچ‌گاه خودش به‌ طور مستقیم، نمی‌تواند از دختری خواستگاری کند، بلکه از طرف او هم همه‌چیز به‌‌عهده پدر است. البته چون میان بائوله‌‌ها، مادرسالاری رایج است، دختران به‌ اجبار شوهر نمی‌کنند، بلکه حتماً خود دختر باید راضی به این وصلت باشد. سپس هفته‌ها و گاه ماه‌ها مراوده و رایزنی میان دو خانواده، صورت می‌گیرد. شرایط از دو سو اعلام می‌شود، تصمیم نهایی می‌شود و روزی برای جشن تعیین می‌گردد. مهریه‌ای از سوی خانواده دختر طلب می‌گردد که البته نمادین است و بیشتر برای مراسم عروسی خرج می‌شود و مراسمی باشکوه و پر خرج تدارک دیده می‌شود که گاه در مراحل مختلف، یعنی در شهرداری، سپس در کلیسا و در آخر هم در میان فامیل و در روستا جشن گرفته می‌شود.


این شکل از ازدواج برای ما چندان ناآشنا نیست، اما شکل‌های دیگری از ازدواج در ساحل‌ عاج مرسوم است که جالب می‌نمایند؛ مثلاً درمیان گروهی از سنوفوها، ازدواج پدیده اجتماعی بسیار خاصی است، به این شکل که زن هرگز با ازدواج، خانواده‌اش را ترک نمی‌کند تا همراه شوهرش باشد؛ به همین دلیل، دو طرف در همسایگی یا بسیار نزدیک به یکدیگر زندگی می‌کنند. معمولاً دختر خیلی جوان، یعنی در سنین ده تا پانزده‌سالگی ازدواج می‌کند. البته مراسم خیلی سریع انجام نمی‌شود، بلکه باید روندی طولانی طی گردد. درواقع در این سنین دختر تازه انتخاب می‌شود، وگرنه ازدواج پنج سال بعداز آشنایی و انتخاب صورت می‌گیرد. توضیح اینکه درمیان سنوفوها مادرسالاری حاکم است و فرزند از آن مادر است و نه پدر و ازاین‌رو به خانواده مادری تعلق دارد. پس این دایی‌ها هستند که درباره سرنوشت و همه‌چیز او تصمیم می‌گیرند؛ برای مثال، خانواده الف، یکی از خاله‌های پسرشان را مأمور می‌کند تا دختری برای او پیدا کند؛ سپس رئیس فامیل از فهرستی که تهیه شده، یکی را انتخاب می‌کند. از این لحظه به بعد، گروهی شامل حداکثر هفت‌‌نفر، مأمور می‌شوند تا هریک کنده درختی را به‌عنوان هیزم ببرند و به خانواده دختر هدیه دهند. روزی که این کنده‌ها به خانه دختر می‌رسند، اینان متوجه می‌شوند که موضوع از چه قرار است. درواقع اهدای کنده درخت، نشانه تکریم و احترام است؛ سپس یکی از این هیئت هفت‌نفره، عموماً داناترین ایشان، از دختر خواستگاری می‌کند، بعد تحقیقات خانواده‌ دختر شروع می‌شود و طی دو هفته جواب را به خانواده پسر از طریق همین هیئت اعلام می‌دارند.[4]
این شکل از ازدواج برای ما چندان ناآشنا نیست، اما شکل‌های دیگری از ازدواج در [[ساحل عاج|ساحل‌ عاج]] مرسوم است که جالب می‌نمایند؛ مثلاً درمیان گروهی از سنوفوها، ازدواج پدیده اجتماعی بسیار خاصی است، به این شکل که زن هرگز با ازدواج، خانواده‌اش را ترک نمی‌کند تا همراه شوهرش باشد؛ به همین دلیل، دو طرف در همسایگی یا بسیار نزدیک به یکدیگر زندگی می‌کنند. معمولاً دختر خیلی جوان، یعنی در سنین ده تا پانزده‌سالگی ازدواج می‌کند. البته مراسم خیلی سریع انجام نمی‌شود، بلکه باید روندی طولانی طی گردد. در واقع در این سنین دختر تازه انتخاب می‌شود، وگرنه ازدواج پنج سال بعد از آشنایی و انتخاب صورت می‌گیرد. توضیح اینکه در میان سنوفوها مادرسالاری حاکم است و فرزند از آن مادر است و نه پدر و از این‌رو به خانواده مادری تعلق دارد. پس این دایی‌ها هستند که درباره سرنوشت و همه‌ چیز او تصمیم می‌گیرند؛ برای مثال، خانواده الف، یکی از خاله‌های پسرشان را مأمور می‌کند تا دختری برای او پیدا کند؛ سپس رئیس فامیل از فهرستی که تهیه شده، یکی را انتخاب می‌کند. از این لحظه به بعد، گروهی شامل حداکثر هفت‌‌نفر، مأمور می‌شوند تا هر یک کنده درختی را به‌عنوان هیزم ببرند و به خانواده دختر هدیه دهند. روزی که این کنده‌ها به خانه دختر می‌رسند، اینان متوجه می‌شوند که موضوع از چه قرار است. در واقع اهدای کنده درخت، نشانه تکریم و احترام است؛ سپس یکی از این هیئت هفت‌نفره، عموماً داناترین ایشان، از دختر خواستگاری می‌کند، بعد تحقیقات خانواده‌ دختر شروع می‌شود و طی دو هفته جواب را به خانواده پسر از طریق همین هیئت اعلام می‌دارند.<ref>برگرفته از http://www.nocesivoire.com</ref><ref>حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل‌ عاج. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]،ص.264-266.</ref>
 
== نیز نگاه کنید به ==
 
* [[آداب و رسوم عروسی در کوبا]]
 
* [[مراسم خواستگاری و ازدواج در سنگال]]
 
== کتابشناسی ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۳۲

ازدواج در این سرزمین در شکل‌های سنتی، مدرن یا تلفیقی از این دو انجام می‌پذیرد. بنابر قانونی که در سال 1983 در مجلس این کشور به تصویب رسید، پسران پیش‌ از 21 سال و دختران پیش‌ از 18 سال اجازه عقد قرارداد ازدواج را ندارند، مگر اینکه مجوز دادستان کل را داشته باشند. همچنین مطابق قانون، کسی پیش‌ از فسخ ازدواج قبلی، نمی‌تواند مجدداً ازدواج کند. زن مطلقه نیز بعد از جدایی خود، حتماً باید 300 روز منتظر بماند. بر اساس قانون، شرط عقد قرارداد تنها رضایت شخصی طرفین است. اگرچه همه این موارد در قانون ذکر شده‌اند؛ اما در عمل اوضاع به‌گونه‌ای دیگر است. بسیاری از ازدواج‌ها در این سرزمین، برحسب سنت و مطابق خواست پدر و مادر و بزرگان فامیل انجام می‌گیرند. امروزه در شهرهای بزرگ، بسیاری از جوان‌ها خود همسر زندگی‌شان را انتخاب می‌کنند. سن ازدواج در میان دختران و به‌ ویژه دختران روستایی بسیار پایین است. تقریباً نیمی از دخترها تا چهارده‌سالگی ازدواج می‌کنند؛ به این ترتیب، مسئولیت مادری نیز برای ایشان بسیار زود آغاز می‌شود. طلاق و جدایی هم چندان رایج نیست.

درمیان بائوله‌ها، ازدواج مانند بسیاری از کشورهای جهان سوم، آمیزه‌ای از سنت و مدرنیته است؛ برای مثال، جنبه سنتی این ازدواج‌ها در این است که ازدواج میان دو نفر صورت نمی‌گیرد، بلکه در واقع دو خانواده با هم ازدواج می‌کنند. دختران، همچون همسران پدرشان محسوب می‌شوند و این پدر است که مسئولیت همه‌ چیز دخترش را به داماد واگذار می‌کند. مرد هم هیچ‌گاه خودش به‌ طور مستقیم، نمی‌تواند از دختری خواستگاری کند، بلکه از طرف او هم همه‌چیز به‌‌عهده پدر است. البته چون میان بائوله‌‌ها، مادرسالاری رایج است، دختران به‌ اجبار شوهر نمی‌کنند، بلکه حتماً خود دختر باید راضی به این وصلت باشد. سپس هفته‌ها و گاه ماه‌ها مراوده و رایزنی میان دو خانواده، صورت می‌گیرد. شرایط از دو سو اعلام می‌شود، تصمیم نهایی می‌شود و روزی برای جشن تعیین می‌گردد. مهریه‌ای از سوی خانواده دختر طلب می‌گردد که البته نمادین است و بیشتر برای مراسم عروسی خرج می‌شود و مراسمی باشکوه و پر خرج تدارک دیده می‌شود که گاه در مراحل مختلف، یعنی در شهرداری، سپس در کلیسا و در آخر هم در میان فامیل و در روستا جشن گرفته می‌شود.

این شکل از ازدواج برای ما چندان ناآشنا نیست، اما شکل‌های دیگری از ازدواج در ساحل‌ عاج مرسوم است که جالب می‌نمایند؛ مثلاً درمیان گروهی از سنوفوها، ازدواج پدیده اجتماعی بسیار خاصی است، به این شکل که زن هرگز با ازدواج، خانواده‌اش را ترک نمی‌کند تا همراه شوهرش باشد؛ به همین دلیل، دو طرف در همسایگی یا بسیار نزدیک به یکدیگر زندگی می‌کنند. معمولاً دختر خیلی جوان، یعنی در سنین ده تا پانزده‌سالگی ازدواج می‌کند. البته مراسم خیلی سریع انجام نمی‌شود، بلکه باید روندی طولانی طی گردد. در واقع در این سنین دختر تازه انتخاب می‌شود، وگرنه ازدواج پنج سال بعد از آشنایی و انتخاب صورت می‌گیرد. توضیح اینکه در میان سنوفوها مادرسالاری حاکم است و فرزند از آن مادر است و نه پدر و از این‌رو به خانواده مادری تعلق دارد. پس این دایی‌ها هستند که درباره سرنوشت و همه‌ چیز او تصمیم می‌گیرند؛ برای مثال، خانواده الف، یکی از خاله‌های پسرشان را مأمور می‌کند تا دختری برای او پیدا کند؛ سپس رئیس فامیل از فهرستی که تهیه شده، یکی را انتخاب می‌کند. از این لحظه به بعد، گروهی شامل حداکثر هفت‌‌نفر، مأمور می‌شوند تا هر یک کنده درختی را به‌عنوان هیزم ببرند و به خانواده دختر هدیه دهند. روزی که این کنده‌ها به خانه دختر می‌رسند، اینان متوجه می‌شوند که موضوع از چه قرار است. در واقع اهدای کنده درخت، نشانه تکریم و احترام است؛ سپس یکی از این هیئت هفت‌نفره، عموماً داناترین ایشان، از دختر خواستگاری می‌کند، بعد تحقیقات خانواده‌ دختر شروع می‌شود و طی دو هفته جواب را به خانواده پسر از طریق همین هیئت اعلام می‌دارند.[۱][۲]

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. برگرفته از http://www.nocesivoire.com
  2. حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل‌ عاج. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،ص.264-266.