آغاز بومی سازی ادبیات مردمی در چین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
طبیعت اشرافی شده ی ادبیات سنتی و کلاسیک در گذشته، آن را از دسترس و درک مردم عادی خارج کرده بود. در این دوران اندیشمندان، اصلاح ادبیات به روشی که بومی سازی را تسهیل کند را پیشنهاد کرده و بر این نظر بودند که ادبیات نباید محدود به وسیله ای برای بیان احساسات نویسنده شود؛ بلکه نیازمند فراهم سازی زمینه برای اظهار احساس لذت، ناراحتی، غم و شادمانی مردم عادی هم هست. برخی از نویسندگان پیشنهاد کردند که خلق کنندگان آثار ادبی باید در آثارشان از نثر تصنعی، کلیشه ای، ادبیات و عبارت های ضد و نقیض پرهیز کنند، نه این که تنها از زبان عامیانه و اصطلاحات محلی و محاوره ای استفاده کنند. | |||
در سال1904میلادی، چِن دوشیو (Chen Duxiu[[آغاز بومی سازی ادبیات مردمی در چین#%20ftn1|)]]، دانشمند معروف، اقدام به انتشار مجله ی اخبار محلی اَن خویی کرد تا اندیشه ها و ایده های تازه را به صورت عمومی و به زبان ساده منتشر سازد. این کار با استقبال عمومی مردم مواجه شد. گسترش زبان عامیانه در ادبیات محدود نشد؛ در تاریخ، فرهنگ و روش انتقال اندیشه ی قشر روشنفکر چینی هم مؤثر بود. | |||
[[پرونده:4182213.jpg|بندانگشتی|رمان کلاسیک «رویای عمارت سرخ» نوشته چائوشوئه چین]] | |||
تئوری های [[ادبیات چینی|ادبیات]] و [[هنر در چین|هنر]] به صورت وسیعی تحت تأثیر غرب قرار گرفت. اندیشمندان پیرامون تئوری های مهم و مختلف اجتماعی، و روش نوشتن آنها (پیش از آغاز این چنبش، [[خط چینی]] به سبک کلاسیک و از بالا به پایین و راست به چپ با استفاده از واژه ها و جملات ثقیل و سنگین که مختص فرهیختگان و طبقات اشراف بود نوشته می شد، ولی یکی ار دستاوردهای این جنبش، اصلاح سبک نوشتاری از عمودی به افقی و از سمت راست به سمت چپ، و همچنین به کارگیری واژه ها و کلمات ساده ی محاوره ای و عامیانه بود که به شدت مورد استقبال طبقات پایین جامعه قرار گرفت.) بحث و گفتگو کردند. | |||
در طول یکصد سال گذشته یا بیشتر، هرگاه [[چین]] بر سرِ چهار راه توسعه قرار گرفته است، اندیشمندان چینی فرهنگ سنتی و سمت و سوی توسعه ی آن را مورد بررسی و گفتگو قرار داده و آن را در مسیر صحیحی هدایت | برای نمونه، لو شون (Lu Xun) (1936-1881میلادی)، نویسنده و متفکر نوگرا، تفسیرهای قابل درکی پیرامون ادبیات خارجی و کلاسیک های ادبی [[چین]] ارایه کرد. مهم ترین اثر او ''تاریخ مختصر داستان سرایی'' ''چینی'' است. وانگ گووِی(1927-1877میلادی)، که او هم صاحب نظری نوگرا بود، ادبیات کلاسیک [[چین]] را از نگاه تئوری های فلسفی، زیبایی شناختی، و ادبیات و هنر غرب، مورد پژوهش قرار داد. کار پیشروانه ی او در زمینه ی رمان، نمایشنامه نویسی، و [[شعر در ادبیات چینی|شعر]] شامل پژوهشی در خصوص رمان قدیمی ''رؤیای عمارت سرخ'' است. | ||
آثار ادبی و هنری جدید و متنوع دیگری هم بر اساس [[فرهنگ سنتی نوشیدن چای در چین|فرهنگ سنتی]] به وجود آمد و مرزها و فضاهای ادبی و هنری تازهای باز شد. ترجمه ی رمان های خارجی توسط افرادی همچون لین شو (Lin Shu) به سرعت توسعه یافت و منابع جدیدی را در اختیار نویسندگان نوگرای چینی قرار داد. فرهنگ منحصر به فرد سنتی [[چین]] که در طول هزاران سال شکل گرفته است، از توان بالای باز آفرینی خود برخوردار است. توان تنظیم خود از دو جهت حفظ روحیه ی ملی و همگامی با خصوصیات زمانی را داشته و از توانایی سازگار کردن خود با تغییرات داخلی و جذب و تطبیق همانند سازی های خارجی برخوردار بوده است. دلیل ادامه دار بودن آن در طولانی مدت و پایداری حیات [[فرهنگ چینی|فرهنگ سنتی چین]]، مرهون توانایی آن نسبت به تجدید حیات و تنظیم و بازیافت خویش بوده است. | |||
در طول یکصد سال گذشته یا بیشتر، هرگاه [[چین]] بر سرِ چهار راه توسعه قرار گرفته است، اندیشمندان چینی [[فرهنگ چینی|فرهنگ سنتی]] و سمت و سوی توسعه ی آن را مورد بررسی و گفتگو قرار داده و آن را در مسیر صحیحی هدایت کرده اند. پس از جنگ جهانی اول، نا آرامی های اجتماعی و استقرار اندیشه های هرج و مرج در غرب، متفکران چینی را نسبت به تمدن غرب بیشتر مردد و آن ها را از خواب غفلت بیدار کرد<ref>-Zhang، Qizhi .(2007). Traditional Chinese Culture. Beijing Foreign Languages Press.</ref><ref><sub><big>سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ [[چین]]. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین الملی الهدی ،جلد اول ص1108</big></sub></ref>. | |||
== نیز نگاه کنید به == | |||
* [[زبان و ادبیات چینی]] | |||
* [[ادبیات باستان در چین]] | |||
== کتابشناسی == | == کتابشناسی == |
نسخهٔ کنونی تا ۲۰ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۴۵
طبیعت اشرافی شده ی ادبیات سنتی و کلاسیک در گذشته، آن را از دسترس و درک مردم عادی خارج کرده بود. در این دوران اندیشمندان، اصلاح ادبیات به روشی که بومی سازی را تسهیل کند را پیشنهاد کرده و بر این نظر بودند که ادبیات نباید محدود به وسیله ای برای بیان احساسات نویسنده شود؛ بلکه نیازمند فراهم سازی زمینه برای اظهار احساس لذت، ناراحتی، غم و شادمانی مردم عادی هم هست. برخی از نویسندگان پیشنهاد کردند که خلق کنندگان آثار ادبی باید در آثارشان از نثر تصنعی، کلیشه ای، ادبیات و عبارت های ضد و نقیض پرهیز کنند، نه این که تنها از زبان عامیانه و اصطلاحات محلی و محاوره ای استفاده کنند.
در سال1904میلادی، چِن دوشیو (Chen Duxiu)، دانشمند معروف، اقدام به انتشار مجله ی اخبار محلی اَن خویی کرد تا اندیشه ها و ایده های تازه را به صورت عمومی و به زبان ساده منتشر سازد. این کار با استقبال عمومی مردم مواجه شد. گسترش زبان عامیانه در ادبیات محدود نشد؛ در تاریخ، فرهنگ و روش انتقال اندیشه ی قشر روشنفکر چینی هم مؤثر بود.
تئوری های ادبیات و هنر به صورت وسیعی تحت تأثیر غرب قرار گرفت. اندیشمندان پیرامون تئوری های مهم و مختلف اجتماعی، و روش نوشتن آنها (پیش از آغاز این چنبش، خط چینی به سبک کلاسیک و از بالا به پایین و راست به چپ با استفاده از واژه ها و جملات ثقیل و سنگین که مختص فرهیختگان و طبقات اشراف بود نوشته می شد، ولی یکی ار دستاوردهای این جنبش، اصلاح سبک نوشتاری از عمودی به افقی و از سمت راست به سمت چپ، و همچنین به کارگیری واژه ها و کلمات ساده ی محاوره ای و عامیانه بود که به شدت مورد استقبال طبقات پایین جامعه قرار گرفت.) بحث و گفتگو کردند.
برای نمونه، لو شون (Lu Xun) (1936-1881میلادی)، نویسنده و متفکر نوگرا، تفسیرهای قابل درکی پیرامون ادبیات خارجی و کلاسیک های ادبی چین ارایه کرد. مهم ترین اثر او تاریخ مختصر داستان سرایی چینی است. وانگ گووِی(1927-1877میلادی)، که او هم صاحب نظری نوگرا بود، ادبیات کلاسیک چین را از نگاه تئوری های فلسفی، زیبایی شناختی، و ادبیات و هنر غرب، مورد پژوهش قرار داد. کار پیشروانه ی او در زمینه ی رمان، نمایشنامه نویسی، و شعر شامل پژوهشی در خصوص رمان قدیمی رؤیای عمارت سرخ است.
آثار ادبی و هنری جدید و متنوع دیگری هم بر اساس فرهنگ سنتی به وجود آمد و مرزها و فضاهای ادبی و هنری تازهای باز شد. ترجمه ی رمان های خارجی توسط افرادی همچون لین شو (Lin Shu) به سرعت توسعه یافت و منابع جدیدی را در اختیار نویسندگان نوگرای چینی قرار داد. فرهنگ منحصر به فرد سنتی چین که در طول هزاران سال شکل گرفته است، از توان بالای باز آفرینی خود برخوردار است. توان تنظیم خود از دو جهت حفظ روحیه ی ملی و همگامی با خصوصیات زمانی را داشته و از توانایی سازگار کردن خود با تغییرات داخلی و جذب و تطبیق همانند سازی های خارجی برخوردار بوده است. دلیل ادامه دار بودن آن در طولانی مدت و پایداری حیات فرهنگ سنتی چین، مرهون توانایی آن نسبت به تجدید حیات و تنظیم و بازیافت خویش بوده است.
در طول یکصد سال گذشته یا بیشتر، هرگاه چین بر سرِ چهار راه توسعه قرار گرفته است، اندیشمندان چینی فرهنگ سنتی و سمت و سوی توسعه ی آن را مورد بررسی و گفتگو قرار داده و آن را در مسیر صحیحی هدایت کرده اند. پس از جنگ جهانی اول، نا آرامی های اجتماعی و استقرار اندیشه های هرج و مرج در غرب، متفکران چینی را نسبت به تمدن غرب بیشتر مردد و آن ها را از خواب غفلت بیدار کرد[۱][۲].