جغرافیای طبیعی و انسانی سوریه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۴۰: | خط ۲۴۰: | ||
گرمترین مناطق [[سوریه]] در مرکز و شرق این کشور؛ یعنی استانهای الحسکه، دیرالزور و الرقه قرار دارند که روزهایی تا 50 درجه سانتی گراد را تجربه میکنند. خنک ترین مناطق نیز ارتفاعات غرب [[سوریه]] هستند که به ندرت در گرمترین ایام درجه حرارت بالای 30 درجه را نشان میدهند. | گرمترین مناطق [[سوریه]] در مرکز و شرق این کشور؛ یعنی استانهای الحسکه، دیرالزور و الرقه قرار دارند که روزهایی تا 50 درجه سانتی گراد را تجربه میکنند. خنک ترین مناطق نیز ارتفاعات غرب [[سوریه]] هستند که به ندرت در گرمترین ایام درجه حرارت بالای 30 درجه را نشان میدهند. | ||
نمودار میانگین [[درجه حرارت در سوریه]] به تفکیک مراکز استان در طول 30 سال | نمودار میانگین [[درجه حرارت در سوریه]] به تفکیک مراکز استان در طول 30 سال گذشته، به تفکیک ماه[xxi] و تنها در مهمترین ایستگاه مرکز استان، همراه با میانگین میزان بارندگی، بدین تفصیل بوده است:[[پرونده:Imageخهناتلبی.png|بندانگشتی|نمودار شماره 1. میانگین درجه حرارت در سوریه، برگرفته از شنی، کریم( 1400). فرهنگ و تاریخ سوریه. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار).]] | ||
*ستونها: میزان بارندگی؛ | *ستونها: میزان بارندگی؛ | ||
*خطوط ممتد: میانگین درجه حرارت بالا و پایین؛ | *خطوط ممتد: میانگین درجه حرارت بالا و پایین؛ | ||
خط ۸۱۷: | خط ۸۱۷: | ||
'''«کوبانی»''' در شمال مرکزی در امتداد رودخانه فرات تا نزدیکی «جَرابولوس» (Jarabulus) آخرین شهر متهی الیه شرقی استان حلب. این منطقه کردی به نام شهر اصلی آن، کوبانی، نامگذاری شده است و با ترکیه هممرز است. | '''«کوبانی»''' در شمال مرکزی در امتداد رودخانه فرات تا نزدیکی «جَرابولوس» (Jarabulus) آخرین شهر متهی الیه شرقی استان حلب. این منطقه کردی به نام شهر اصلی آن، کوبانی، نامگذاری شده است و با ترکیه هممرز است. | ||
[[پرونده:987654321.jpg|بندانگشتی|قلعه «کراک دیس شوالیرز/ دژ شهسواران» (''Krak des Chevaliers'')، مشهور به قلعه کردها در | [[پرونده:987654321.jpg|بندانگشتی|قلعه «کراک دیس شوالیرز/ دژ شهسواران» (''Krak des Chevaliers'')، مشهور به قلعه کردها در حمص<small>[i]</small>، برگرفته از شنی، کریم( 1400). فرهنگ و تاریخ سوریه. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار).]] | ||
به طور سنتی، کردها را از تبار اقوام هندواروپایی تلقی میکنند که در اواسط قرن دوم هزاره قبل از میلاد به سمت غرب و به طرف ایران مهاجرت کردهاند. در دوران باستان، کردستان به کردها در برابر مادها، یونانیها، رومیها و نیز امپراتوریهای ایرانی و پس از ظهور اسلام، در قرن هفتم پس از میلاد، در بینالنهرین علیا و ایران غربی در برابر فتوحات اعراب، مقاومت کرده اند؛ اما در نهایت، اکثراً به دین اسلام و مذهب شافعی گرویدند و تقریباً از قرن سوم هجری زیرا به صورت نیمه خودمختار زندگی کردهاند. | به طور سنتی، کردها را از تبار اقوام هندواروپایی تلقی میکنند که در اواسط قرن دوم هزاره قبل از میلاد به سمت غرب و به طرف ایران مهاجرت کردهاند. در دوران باستان، کردستان به کردها در برابر مادها، یونانیها، رومیها و نیز امپراتوریهای ایرانی و پس از ظهور اسلام، در قرن هفتم پس از میلاد، در بینالنهرین علیا و ایران غربی در برابر فتوحات اعراب، مقاومت کرده اند؛ اما در نهایت، اکثراً به دین اسلام و مذهب شافعی گرویدند و تقریباً از قرن سوم هجری زیرا به صورت نیمه خودمختار زندگی کردهاند. | ||
خط ۸۴۷: | خط ۸۴۷: | ||
====چرکسها==== | ====چرکسها==== | ||
[[پرونده:190765432.jpg|بندانگشتی|ابراهیم پاشا چرکسی، از فرماندهان سپاه چرکسها در نبرد با روسیه و دو پسرش در یونیفرم ارتش عثمانی، برگرفته از شنی، کریم( 1400). فرهنگ و تاریخ سوریه. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)]] | [[پرونده:190765432.jpg|بندانگشتی|ابراهیم پاشا چرکسی، از فرماندهان سپاه چرکسها در نبرد با روسیه و دو پسرش در یونیفرم ارتش عثمانی، برگرفته از شنی، کریم( 1400). فرهنگ و تاریخ سوریه. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)]] | ||
1/5 درصد مردم | 1/5 درصد مردم [[سوریه]]، چرکس(Circassians) هستند؛ قومی از شمال غرب قفقاز که به زبان چرکسی سخن میگویند. جغرافیای تاریخی چرکسها، در ۳۰۰ سال اخیر، محل مجادلات منطقهای سه دولت ایران، روس و عثمانی بوده است. این قوم در طول تاریخ همواره بهصورت برده و غلام برای حکومتهای گوناگون جنوبی از جمله ایرانیان و عثمانیان خدمت کردهاند؛ خصوصاً به عنوان ینیچری، نیروی ویژه عثمانی. | ||
پس از شکست عثمانیها از [[روسیه]]، در نبرد قفقاز، نیم میلیون چرکس در میان سالهای 1864 تا ۱۸۵۶ که از تأثیرگذارترین نیروهای عثمانی بودند- مجبور به ترک منطقه بومی خود در قفقاز و مهاجرت به آناتولی شدند. در حال حاضر، چرکسها بخشی از [[جامعه سوریه]] شدهاند؛ اما هویت زبان و برخی آداب و رسوم خود را حفظ کردهاند. | پس از شکست عثمانیها از [[روسیه]]، در نبرد قفقاز، نیم میلیون چرکس در میان سالهای 1864 تا ۱۸۵۶ که از تأثیرگذارترین نیروهای عثمانی بودند- مجبور به ترک منطقه بومی خود در قفقاز و مهاجرت به آناتولی شدند. در حال حاضر، چرکسها بخشی از [[جامعه سوریه]] شدهاند؛ اما هویت زبان و برخی آداب و رسوم خود را حفظ کردهاند. | ||
خط ۸۵۷: | خط ۸۵۷: | ||
مرکز اصلی جمعیت چرکس ها در منطقه خارج از دمشق، روستای «مرج السلطان» در 15 کیلومتری شرق شهر است؛ اما در حال حاضر، به خاطر بحران اخیر سوریه خالی از سکنه و کاملاً ویران شده است.بسیاری نیز بعد از سقوط اتحاد جماهیر شوروی به قفقاز بازگشته اند. | مرکز اصلی جمعیت چرکس ها در منطقه خارج از دمشق، روستای «مرج السلطان» در 15 کیلومتری شرق شهر است؛ اما در حال حاضر، به خاطر بحران اخیر سوریه خالی از سکنه و کاملاً ویران شده است.بسیاری نیز بعد از سقوط اتحاد جماهیر شوروی به قفقاز بازگشته اند. | ||
[[پرونده:19043261.jpg|بندانگشتی|زن و مرد چرکسی در لباس سنتی، برگرفته از شنی، کریم( 1400). فرهنگ و [[تاریخ سوریه]]. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)]] | [[پرونده:19043261.jpg|بندانگشتی|زن و مرد چرکسی در لباس سنتی، برگرفته از شنی، کریم( 1400). فرهنگ و [[تاریخ سوریه]]. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)]] | ||
شهرک «خناصر» در شهر حلب، مرکز مهم دیگری متعلق به چرکسهاست؛ همین طور، «منبج»، در شمال شرقی حلب. درحمص نیز در هفت روستا بیشتر در شمال یا شرق حمص در امتداد لبه صحرای سوریه و در امتداد سواحل شرقی رودخانه العاصی؛ یعنی دیر | شهرک «خناصر» در شهر حلب، مرکز مهم دیگری متعلق به چرکسهاست؛ همین طور، «منبج»، در شمال شرقی حلب. درحمص نیز در هفت روستا بیشتر در شمال یا شرق حمص در امتداد لبه صحرای سوریه و در امتداد سواحل شرقی رودخانه العاصی؛ یعنی دیر فول، عین النیصر، ابوحمامه، مریج الدر، اصیله، عنزات، تل امری، تل سنان، تل ادی و تلیل و دو روستا در استان حماه چرکسها زندگی میکنند، در این روستاها قرار دارند.<ref>''Neely, Kari S. (2008). Diasporic Representations: A Study of Circassian and Armenian Identities in Greater Syria''</ref> | ||
====[[ارامنه سوریه|ارامنه]]==== | ====[[ارامنه سوریه|ارامنه]]==== | ||
یک درصد جمعیت سوریه را قوم ارمن تشکیل میدهند که اکثراً مسیحی هستند. | یک درصد جمعیت سوریه را قوم ارمن تشکیل میدهند که اکثراً مسیحی هستند. | ||
خط ۱٬۰۶۷: | خط ۱٬۰۶۷: | ||
|} | |} | ||
[[پرونده:10342.png|بندانگشتی|تلفات ماهانه مستند در جنگ داخلی سوریه بر اساس گزارش دیده بان حقوق بشر سوریه (آمارگیری: 2014-2016)؛ به ترتیب از پایین به بالا، غیرنظامیان، نیروهای طرفدار دولت، جنگجویان ضد دولتی سوریه و جنگجویان خارجی ضد دولتی.]] | [[پرونده:10342.png|بندانگشتی|تلفات ماهانه مستند در جنگ داخلی سوریه بر اساس گزارش دیده بان حقوق بشر سوریه (آمارگیری: 2014-2016)؛ به ترتیب از پایین به بالا، غیرنظامیان، نیروهای طرفدار دولت، جنگجویان ضد دولتی سوریه و جنگجویان خارجی ضد دولتی.]] | ||
علت اصلی رشد منفی [[جمعیت سوریه]]، در سرشماری سال 2106، | علت اصلی رشد منفی [[جمعیت سوریه]]، در سرشماری سال 2106، بحران جنگ داخلی سال 2011 تا 2013 است که تعداد زیادی از شهروندان سوری کشته شدند. تعداد دقیق کشته شدگان به جهت رویکردهای سیاسی در ارائه آمار مشخص نیست؛ با این همه، مقایسه گزارش بعضی از مراکز آمارگیری، می تواند به طور تقریبی گویا باشد. شبکه خبری ''PBS'' آمریکا به نقل از «مرکز تحقیقات سیاسی سوریه» (المرکز السوری لبحوث السیاسات)[ii] (''SCPR'')[iii] اعلام نموده است که طی 15 مارس 2011 تا 11 فوریه 2016، 470 هزار نفر در سوریه؛ اعم از نیروهای دولتی، نیروهای معارضین و غیر نظامیان، کشته شدهاند<ref>''A Staggering New Death Toll for Syria's War — 470,000". (<nowiki>https://www.pbs.org/</nowiki>). 28 May 2016.'' </ref>. | ||
[[پرونده:657809.png|بندانگشتی|نقشه تقریبی تراکم جمعیت سوریه در 2015 (اوج داعش) و تعداد و محل جمعیت آوارگان<ref>''"Total death toll | Over 606,000 people killed across Syria since the beginning of the "Syrian Revolution", including 495,000 documented by SOHR". SOHR. 1 June 2021.''</ref>]] | [[پرونده:657809.png|بندانگشتی|نقشه تقریبی تراکم [[جمعیت سوریه]] در 2015 (اوج داعش) و تعداد و محل جمعیت آوارگان<ref>''"Total death toll | Over 606,000 people killed across Syria since the beginning of the "Syrian Revolution", including 495,000 documented by SOHR". SOHR. 1 June 2021.''</ref>]] | ||
«استفان دی میستورا»(Staffan de Mistura)، زاده 1947، نماینده ایتالیایی سازمان ملل در امور سوریه هم 400 هزار نفر<ref>''Syria death toll: UN envoy estimates 400,000 killed". Al Jazeera. Archived from the original on 24 April 2016. Retrieved 23 April 2016.''</ref> و دیده بان حقوق بشر سوریه (SOHR)[ | «استفان دی میستورا»(Staffan de Mistura)، زاده 1947، نماینده ایتالیایی سازمان ملل در امور سوریه هم 400 هزار نفر<ref>''Syria death toll: UN envoy estimates 400,000 killed". Al Jazeera. Archived from the original on 24 April 2016. Retrieved 23 April 2016.''</ref> و دیده بان حقوق بشر سوریه (SOHR)[iiii]، آمار حداقلی 494 هزار و حداکثری 606 هزار نفر را اعلام نمودهاند<ref>''Total death toll | Over 606,000 people killed across Syria since the beginning of the "Syrian Revolution", including 495,000 documented by SOHR". SOHR. 1 June 2021''</ref>. | ||
[[پرونده:789045.png|بندانگشتی|هرم سنی جمعیت سوریه در سال 2020، برگرفته از شنی، کریم( 1400). فرهنگ و [[تاریخ سوریه]]. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار).]] | |||
جدول شماره 6. هرم سنی جمعیت سوریه در سال 2020 | جدول شماره 6. هرم سنی جمعیت سوریه در سال 2020 | ||
{| class="wikitable" | {| class="wikitable" | ||
خط ۱٬۱۹۲: | خط ۱٬۱۸۹: | ||
'''جمعیت طوایف مسیحی سوریه''' (تخمین در سال 2000): روم ارتدکس: 181 هزار 545 هزار/ ارامنه ارتدکس: 114 هزار 342 هزار/ روم کاتولیک: 60 هزار 180 هزار/ سریانی ارتدکس: 55 هزار 166 هزار/ سریان کاتولیک: 20 هزار 62 هزار/ ارامنه کاتولیک: 20 هزار 61 هزار/ مارونیها 19 هزار 57 هزار/ پروتستان: 12 هزار 37 هزار/ نستوریها: 11 هزار 35 هزار/ لاتین: 7 هزار 21 هزار/ کلدانی ها 5 هزار 17 هزار | '''جمعیت طوایف مسیحی سوریه''' (تخمین در سال 2000): روم ارتدکس: 181 هزار 545 هزار/ ارامنه ارتدکس: 114 هزار 342 هزار/ روم کاتولیک: 60 هزار 180 هزار/ سریانی ارتدکس: 55 هزار 166 هزار/ سریان کاتولیک: 20 هزار 62 هزار/ ارامنه کاتولیک: 20 هزار 61 هزار/ مارونیها 19 هزار 57 هزار/ پروتستان: 12 هزار 37 هزار/ نستوریها: 11 هزار 35 هزار/ لاتین: 7 هزار 21 هزار/ کلدانی ها 5 هزار 17 هزار | ||
'''نرخ سواد سوریهای 15 ساله و بالاتر''': برای مردان 86درصد و برای زنان 6/73 درصد است.<ref>شنی، کریم (۱۴۰۰). فرهنگ و تاریخ سوریه. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)</ref> | '''نرخ سواد سوریهای 15 ساله و بالاتر''': برای مردان 86درصد و برای زنان 6/73 درصد است.<ref>شنی، کریم (۱۴۰۰). فرهنگ و [[تاریخ سوریه]]. تهران: [https://www.icro.ir سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی]( در دست انتشار)</ref> | ||
{{به روز رسانی}} | {{به روز رسانی}} | ||
خط ۱٬۴۱۰: | خط ۱٬۳۸۹: | ||
<small>[lxxxi] . «شیتیم» (Shittim) نام چوب درخت اقاقیا که در کتاب مقدس آمده است.</small> | <small>[lxxxi] . «شیتیم» (Shittim) نام چوب درخت اقاقیا که در کتاب مقدس آمده است.</small> | ||
<small>[i] .حصنالاکراد بر روی کوه جلیل، متصل به کوههای لبنان، در شمالغربی حمص، میان این شهر و بعلبک و مشرف بر حماه قرار دارد. قلعه پیش از قرن ۱۱ میلادی، حصن السَّفَح (قلعه سراشیب) خوانده میشد اما با حضور یافتن کردها در این محل، حصنالاکراد نام گرفت و در جنگهای صلیبی دژ یا قلعه شهسواران خوانده شد. امروزه این بنا را قلعهالحصن نیز میگویند</small> | |||
<small>[ii].</small> <small>این مرکز ادعا می کند که تا 2016 در دمشق حضور داشته است. در حال حاضر تنها، نشانی مجازی دارد و عوامل و دستاندکاران آن مشخص نیست. به احتمال زیاد از گروههای تجدید نظر طلب در حاکمیت سوریه باشند. (www.scpr-syria.org)</small> | |||
<small>[iii] . Syrian Centre for Policy Research</small> | |||
<small>[iiii] . Syrian Observatory for Human Rights</small> | |||
==کتابشناسی== | ==کتابشناسی== |
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۱۷
جغرافیای طبیعی و انسانی کشور سوریه شامل جغرافیای طبیعی مشتمل بر موقعیت جغرافیایی، آب و هوا، رودها، دریاچه ها، ارتفاعات و ناهمواری های، جزایر،پوشش گیاهی، گیاهان دارویی، پوشش جانوری و خاک سوریه است. جغرافیای انسانی نیز شامل جمعیت، ساختار و پراکندگی جمعیتی، اقلیت های قومی و گرایش های دینی اقلیت های قومی سوریه است که به شرح زیر است:
موقعیت
جمهوری عربی سوریه [i]در جنوب غربی آسیا و شمال غربی خاورمیانه و شرق دریای مدیترانه جای گرفته است؛ با مختصات جغرافیایی 32-37 درجه شمالی و 35-42 درجه شرقی. پایتخت این کشور شهر تاریخی دَمِشْق (Damascus) است که در جنوب غربی سوریه، نزدیک مرز لبنان و فلسطین اشغالی، بر روی رودخانه «البَردی» (Al-Bardi)، در منطقه سبزی در دامنه کوه کم ارتفاع[ii] «قاسیون» (Kasiun) واقع شده است.
وسعت و حدود
وسعت سوریه، بالغ بر ۱۸۵۱۸۰ کیلومترمربع است که در حال حاضر، 1295 کیلومترمربع آن، در فلات جولان، تحت اشغال رژیم اشغالگر قدس است؛ بدین ترتیب، هشتاد و هفتمین کشور جهان، ازنظر مساحت محسوب میشود. این پهنه سرزمینی، در محیطی به طول 2413 کیلومتر محصور است؛ بدین تفصیل:
- از شمال با ترکیه (845 کیلومتر/ 35 درصد)؛
- از شرق و جنوب شرقی با عراق (596 کیلومتر / 24/7 درصد)؛
- از غرب با لبنان (359 کیلومتر / 14/8 درصد)؛
- از جنوب با اردن (356 کیلومتر/ 14/8 درصد)؛
- از جنوب غربی با فلسطین 73 کیلومتر / 3/1 درصد؛
- به انضمام مرز ساحلی با دریای مدیترانه در غرب (183 کیلومتر/ 7/6 درصد).
سوریه 17 برابر لبنان، 7 برابر فلسطین و 2 برابر اردن است؛ اما عراق و ترکیه تقریباً 2 برابر وسعت سوریه را دارند.
گذرگاههای مرزی
سوریه از شمال با 9 گذرگاه مرزی با ترکیه، از غرب با 5 گذرگاه با لبنان، از جنوب با دو گذرگاه با اردن و با سه گذرگاه با عراق مرتبط است.
- گذرگاههای ترکیه از شرق به غرب: عین دیوار، قامیشلی (Qamishli)، رأسُالعین، تَلّ ابیض، عینُالعرب، جَرابلُس (Jarabulus)، بابُالسّلامه ، بابُالهوی، کِساب (Kesab)؛
- گذرگاههای لبنان: طَرسوس، الدَّبـّوسیَّه ، «تَلْکَلَخ» (Talkalakh)، جُوسِیَه (Goussia)، جدیدهُیابؤس (Yabous)؛
- گذرگاههای اردن: دَرعا، نصیب؛
- گذرگاههای عراق: التَّنَف، ابوکمال، العَیْرَبیه.
تقسیمات کشوری
سوریه در تقسیمات کشوری، با توجه به شاخص هایی مانند تاریخ، شکل جغرافیایی و اسکان اقوام مختلف هر منطقه، به 14 استان تقسیم شدهاست: 1. لاذقیه، 2. اِدلب، 3. حَلَب، 4. رِقّه، 5. حَسَکه، 6. طرطوس، 7. حَما، 8. دِیْرُالزور، 9. حُمص، 10. دمشق، 11. ریف دمشق (حومه دمشق)، 12. قُنَیْطره، 13. دَرعا، 14. سُوِیْدا.
در حال حاضر، در جنوب، بخشی از استان قنیطره؛ یعنی بلندیهای جولان، در اشغال رژیم اشغالگر قدس است و در شمال استان «حاتای» که در منطقه اسکندرون واقع شده است نیز تماماً تحت تصرف ترکیه است و سوریه هیچ گاه این انفصال جغرافیایی را به رسمیت نشناخته است. استان حاتای که هنوز هم مورد مناقشه سوریه و ترکیه است.
مدیریت هر استان به عهده استاندار است. هر کدام از استانها نیز حداقل به دو منطقه و جمعاً 60 منطقه و هر منطقه به حداقل دو بخش یا ناحیه و جمعاً 280 بخش تقسیم شده است. مدیریت هر منطقه را نیز یک فرماندار به عهده دارد.
ارتفاعات و ناهمواری ها
سوریه سرزمین چندان مرتفعی نیست و بهطورکلی، مرتفعترین قسمت مخروط پراکنده آن، «جبل الشیخ» یا «حِرمون» (Hermon) [i]، در منتهاالیه جنوبیِ «رشتهكوه شرقی لبنان» یا همان «جبال القلمون» (Qalamun)، واقع شده است.
بلندترین قله قلل سهگانه حرمون، 2815 متر ارتفاع دارد که در زمستان معمولاً انباشته از برف است. قلل دیگری نیز در همان نزدیکی به سمت شمال، با ارتفاع تقریبی میانگین 2700 متر، در امتداد رشتهكوههای شرقی لبنان قرار دارند. دامنههای این مخروطِ آتشفشانیِ کوتاهِ غربی- جنوبیِ سوریه، بهتناوب و تقریباً ناپیوسته؛ یعنی با فاصله دشتهای پست، در اطراف گسترده شده است؛ یعنی بهطرف شرق، جنوب شرقی و شمال و در امتداد خطی بهطرف مرکز و شمال شرق، با مسافتهای نهچندان طولانی، درحالیکه بهسرعت از ارتفاع آن کاسته میشود.
بهطورکلی بلندی های سوریه را به شش منطقه میتوان تقسیم نمود که به ترتیب ارتفاع و اهمیت، عبارتند از:
رشتهكوههای شرقی لبنان
مهمترین منطقه مرتفع سوریه، رشتهكوههای شرقی لبنان است که یونانیان را «آنتی لبنان» (Anti-Lebanon) خواندهاند. واژه «آنتی» در این تسمیه، در معنی «مقابل» استعمال شده است؛ زیرا این رشتهكوه، دوقلو است؛ بدین شکل که درست در موازات و مقابل آن، در طرف غرب، نزدیک به مدیترانه، در خاک لبنان، رشتهكوهی تقریباً همسان قرار دارد؛ به نام «رشتهكوه لبنان» یا «رشتهكوه غربی لبنان».
اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم، درواقع، این عارضه متوازی، چند قلو است و سه بار دیگر، با ارتفاع کمتر، در سمت مشرق تکرار میشود و در آخرین مرتبه با درازای بیشتر تا شمال شرقی سوریه و نزدیک به رودخانه فرات کشیده میشود.
رشتهكوه شرقی لبنان که از جنوب غرب به جهت شمال شرق به درازای حدوداً ۱۵۰ کیلومتر، امتداد یافته است، مرز طبیعی میان سوریه و لبنان است؛ البته بیشتر آن در سوریه و در استان دمشق قرارگرفته است؛ اهمیت راهبردی موقعیت شهر دمشق نیز به خاطر همین سلسله جبال مرتفع بوده است که در منطقه عربی نادر است.
آنتی لبنان از میانه به سمت شمال شرق سوریه، تقریباً تا شهر «حُمص» (Homs) ادامه دارد و از سوی جنوب شرقی نیز به بلندیهای جولان (هضبه الجولان) و «هضبه حَوْران» (Ḥawrān )[ii] یا فلات حوران کشیده شده است.[۱]
قلل مهم این رشتهكوه، به ترتیب ارتفاع، عبارتاند از: الشیخ یا حِرمون پیشگفته (2814 m)، «العَطَن» (2615 m)، «حلیمه» (2464 m)، «شَقیف» (2462 m)، «تل ابوالنَّدی» (1200 m)، «قاسیون» (Kasiun) (1154m) و «تل المانع» (1089 m)؛ از میان این قله ها، قله کوه قاسیون در شمال شهر دمشق، شهرت، چشم نوازی و اهمیت بیشتری دارد.
رشتهكوههای ساحلی مدیترانه در غرب
دومین منطقه کوهستانی سوریه، رشتهكوه ساحلی (Coastal Range)[iii] یا «جبل العلویین» است که در منطقه ساحلی سوریه واقع است. این منطقه بین 35-80 کیلومتر عرض (شرقی – غربی) کوهستانی و 183 کیلومتر طول ساحلی (شمالی – جنوبی) دارد. عرض رشتهكوه ساحلی نیز بهطور متوسط 32 کیلومتر است.
سلسله جبال ساحلی برای سوریه، درست مانند رشتهكوه البرز برای ایران است؛ اما بهصورت عمودی؛ زیرا بهموازات ساحل شمالی- جنوبی مدیترانه در غرب سوریه قرارگرفته است و یک سوی آن؛ یعنی دامنه غربی که در استانهای «لاذقیه» (Latakiyah) و «طرطوس» (Tartus) قرار دارد، بادهای مرطوب را میگیرد و در نتیجه حاصلخیزتر و پرجمعیتتر از سوی دیگر؛ یعنی دامنه شرقی است که در استان نیمهخشک «حماه» قرار دارد و فقط بادهای گرم و خشکی را دریافت میکند که از بادیه الشام میوزد.
این رشتهكوه از شمال، محدود به فلات «حَلَب» و «اِدلِب» است و از جنوب، نرسیده به «رشتهكوههای شرقی لبنان» به پایان میرسد. از طرف شرق نیز محدود به دره حاصلخیز پر آب «الغاب» (Al Ghab)[iv] است. میانگین ارتفاع رشتهكوه ساحلی از سطح دریا، تقریباً 1212 متر است و قلل مهم آن، به ترتیب ارتفاع، عبارتاند از: «قاموع الخَیالِه» (1564 m)، «متی» (Matee) (1539 m)، «النبی یونس» (1510 m)، «الولی خلیفه» (1436 m)، «الملا حسن» (1146 m)، «جعفرالطیار» (1429 m).
در حاشیه جنوب شرقی رشتهكوه ساحلی، «جبل الحلو» (Al-Hulu) درست در جنوب غربی حَماه و شمال شرقی حُمص با ارتفاع 1100 متر قرار دارد. بین دو رشتهكوه شمالی – جنوبی سوریه؛ یعنی رشتهكوه ساحلی و رشتهكوه شرقی لبنان، گذرگاه «حُمص» قرار دارد.[v]
فلات حوران در جنوب
سومین فلات سوریه، منطقه آتشفشانی حوران است؛ این منطقه مرتفع، در جنوب سوریه، درست پایین پایتخت (دمشق)، در مجاورت مرزهای اردن، قرار دارد و گرچه پر از صخره های پراکنده است؛ اما تقریباً حاصلخیز است. حوران از شمال به «نهر الاَعْوَج» (Awaj)[vi]، از شرق به دامنههای شرقی «جبلالعرب» یا همان «جبل حوران» و بادیه الشام (صحرای شام)، از جنوب به «جبل عجلون» (Aajloun) و «نهر یرموک» (Yarmuk) در اردن و از غرب، به دریاچۀ «طَبَریه» و «نهر اردن» و از شمال غربی، به دامنههای جنوب شرقی جبلالشیخ یا جبل حِرمون که در مرز لبنان و سوریه واقع شده، محدود است.
در تقسیمات کشوری، اراضی شرقی این فلات، در استان «السُوِیداء» (As Suwayda)، اراضی میانی در استان «دَرعا» (Daraa) و اراضی غربی در نزدیکی ارتفاعات موسوم به «بلندیهای جولان» قرار دارد.[vii] فلات حوران، تقریباً 19 کیلومتر عرض و 48 کیلومتر طول جغرافیایی دارد. مخروطهای آتشفشانی که ارتفاع برخی از آنها به بیش از 900 متر میرسد، در فلات باز و گاهی بارورِ حوران بهطرف جنوب دمشق و شرق رشتهكوه شرقی لبنان بهتدریج پراکنده و متلاشی میشوند. مرکز این فلات؛ یعنی درعا، 813 متر و بلندترین نقطه آن؛ یعنی «جبل الدروز» (Druze) یا همان «جبل العرب» یا «جبل حوران» که در شرق السویدا قرار دارد، 1809 متر از سطح دریا ارتفاع دارد. بهطور تقریبی، میانگین این فلات، از سطح دریا، بین ۶۰۰-۷۵۰ متر است.
فلات حلب در شمال غربی
چهارمین منطقه از ارتفاعات سوریه، فلات حلب (Aleppo Plateao) است؛ یعنی دامنههای جنوبی رشتهكوه «لواء اسکندرون» که در منطقه مشترکی در مرزهای شمال غربی سوریه با ترکیه قرار دارد.[viii] این فلات کم ارتفاع و پرچین، حاصل فشار صفحات عربستان و آفریقا در شکاف بحرالمیت است. مهمترین بخش رشتهكوه منطقه اسکندرون، کوههای «النور» یا «جوفین» در امتداد جنوبی کوههای مرتفع «طاؤروس» (Taurus) در بخش ترکی است.
از قلل مهم این رشتهكوه، در بخش سوری، می توان به منطقه کوهستانی «سیمئون» (Simeon)[ix] یا «سمعان/ سمعون/ شمعون» اشاره کرد که نام دیگرش «کوه لیلون» (Laylūn) است و بلندترین قله آن؛ یعنی «شیخ برکات»، 876 متر ارتفاع دارد. در شمال کوه سیمئون نیز «جبل البرصه» (Barṣa) با 848 متر ارتفاع واقع است.
در غرب سمئون، کوه «کورمانج» (Kormanj) یا «حلب کوه» یا «کوه کردها» در مرز ترکیه قرار دارد که دامنههای آن را استان حلب سوریه و استان «کیلیس» (Kilis) ترکیه در بر گرفتهاند.[x] دره رودخانه «عفرین» (Afrin)، کوه کرد را در آغوش دارد و آن را از کوه سیمئون در شرق و «کوه حریم» در جنوب جدا میکند. در جنوب نهر عفرین، قلل سهگانه موسوم به «جبال الحریم» به نامهای «جبل حلقه»، «جبل باریشا» با 500- 650 متر ارتفاع و «جبل السماق» یا «جبل الاعلی» با 819 متر ارتفاع قرار دارند؛ این سه قله، در غربیترین قسمت این فلات مستقر اَند. کوه «الوَسْطانی» (Wastani) یا «الدُوَیله» (al-Dovayla) و نیز «جبل الحَنَش» (al-Hanash) را در این فلات نباید از قلم انداخت؛ با 847 متر ارتفاع.[xi] در جنوبیترین بخش این فلات؛ یعنی شمالیترین بخش رشتهكوه ساحلی در مرز ترکیه نیز «کوه ترکمن» قرار دارد.[xii]
فلات مرکزی
پنجمین منطقه کوهستانی سوریه، در مرکز و شرق این کشور واقع است؛ یعنی صحرای شام. این منطقه کوه های تدمریه (پالمیرا) را در آغوش دارد؛ زنجیره ای از ارتفاعات که در جهت شمال شرقی-جنوب غربی امتداد دارند. این کوههادر صحرای شام، از شمال حوضه دمشق در جنوب غربی به سمت شمال شرقی امتداد مییابند و در آنجا به حوضه پالمیرا در جنوب غربی شهر پالمیرا ختم میشوند
طول سلسله تدمریه 240 کیلومتر و عرض آن بین 6-7-10-15 کیلومتر تخمین زده شده است و به این ترتیب، طولانیترین رشته کوه سوریه است؛ اما نه مرتفعترین و نه مهمترین آن. آب و هوای کوههای پالمیرا خشک است. سلسله پالمیرا تا ارتفاع میانگین 500-750 متر از سطح عمومی داخل سوریه و بادیه سوریه بالا میرود. بلندترین قله آن، جبل «غَنطوس» (Ghantus) است که ارتفاعش به 1406 متر از سطح دریا میرسد.
به بیانی دیگر، منطقه فلات شرقی سوریه در دل بادیه الشام، شامل زنجیره ناپیوسته و کم ارتفاع (کمتر از 1000 متر) سلسله جبال تدمریه؛ متوازی با رشتهكوه لبنان است که قلل بسیار متعدد و پراکنده آن، حاصل چینخوردگی زمین براثر فشار صفحات «تکتونیک»[xiii] است که در سطور پیشین بدان اشاره شد. قلل مرتفع این مجموعه چینخوردگی؛ یعنی چندقلوهای رشتهكوه لبنان، در امتداد آخرین خط کوهستانی موازی این مجموعه که کشیدهترین آنها نیز هست، قرار دارد و به جهت کثرت این قلل، تنها به بعضی از مرتفعترین آنها اشاره میشود:
«جبل الرواق» (Al ruwaq) یا «جبل الشرقی» با ارتفاع 975 متر در منتهی الیه شمال شرقی استان «ریف دمشق»، «جبل البِشری» (Bishri)[xiv] با ارتفاع 825 متر، در سه راهی تقاطع استانهای حمص، دیر الزور و رقه ، سلسله قلل «ابورُجمین» (Abu rujmain) بهموازات جبل الرواق و «جبل عبدالعزیز» در 35 کیلومتری شهر «الحسکه» (Al-Hasaka)[xv]، با ارتفاع 920 متر. در جنوب این کوهها،منطقهای بیابانی به نام «حمد» قرار دارد. در شمالِ جبل الرواق و شرق شهر حمص، منطقه بایر دیگری به نام صحرای حمص وجود دارد که دارای سطح خاکی سختی است.
ارتفاعات شمالی
ششمین و آخرین منطقه کوهستانی سوریه، سرچشمههای شمالی دو شاخه اصلی تأمینکننده رود فرات است؛ یعنی الخابور (Khabur) که از «رأسالعین»[xvi] نشئت میگیرد و «بلیخ» (Balikh) که از «عین العروس»[xvii] در شهر «تل ابیض» تأمین میگردد.
وضعیت منابع آبی
سوریه مانند اغلب کشورهای عربی، سرزمین پرآبی نیست. منطقه ساحلی و مناطق کوهستانی در غرب و شمال، بهره بیشتری از آب دارند و آن دسته از این آبهای روان سطحی که برای تولیدات کشاورزی استفاده میشود، با کشورهای همسایه مشترک است و علیرغم توافقات صورت گرفته، احداث سدهای متعدد در بالادست، بر جریان آبهای سطحی ورودی به سوریه تأثیر منفی گذاشته است؛ همچنین، پسآبهای ناشی از مصرف آبهای سطحی در بالادست، با افزایش شوریِ جریانهای برگشتی آب از کشاورزی بالادست، منجر به بدتر شدن کیفیت جریان آب شده است. از سوی دیگر، تأثیر تغییر اقلیم بر جمهوری عربی سوریه، در کوتاهمدت، بهصورت رویدادهای شدید آبوهوایی مکرر و شدید و تغییر دما و الگوهای بارش مشهود است. جدول زیر، بحران آبی سوریه را در آینده بهوضوح نشان میدهد[xviii]:[۲]
جدول شماره 1. جدول پیش بینی بحران آب سوریه در آینده
4 | 3 | 2 | 1 | |
881 | 458 | 1255 | 797 | بردى والأعوج |
2246 | 1403 | 3142 | 1739 | العاصی |
179 | 155 | 212 | 57 | رودخانههای داخلی |
2207 | 1944 | 4463 | 2519 | دجله و الخابور |
4160 | 1084 | 767 | 317 | رودخانههای ساحلی |
332 | 176 | 506 | 330 | الیرموك |
7933 | 7030 | 8073 | 1043 | الفرات |
17938 | 12250 | 18418 | 6168 | جمع |
1. کل آب معمولی موجود (2016) (میلیون متر مکعب)
2. کل تقاضای پیش بینی شده در سال 2050 (میلیون متر مکعب) 3. پیش بینی منابع موجود آب تا سال 2050 (میلیون متر مکعب) 4. کسری پیش بینی شده در سال 2050 (میلیون متر مکعب) |
از نظر بارندگی سرزمینی در سوریه، بهطورکلی، سازمان «فائو» (FAO)[xix] در یک بررسی تحلیلی از وضعیت آب سوریه اعلام کردهاست: با توجه به این که 40 درصد از زمینهای زیر کشت گندم و حداقل 90 درصد زمینهای زیر کشت جو، دیم است و برای رسیدن به وضعیت مطلوب، 90 درصد زمینهای سوریه نیاز به آب آبیاری دارند، در بلندمدت، این احتمال وجود دارد که مناطق خشکتر کشور هر سه سال یکبار دچار خشکسالی بشوند؛ بهویژه در استانهای الحسکه، الرقه و دیرالزور؛ مانند خشکسالیهای شدید سالهای 1998 -1999 و 2007 – 2008؛ کما این که در این سه استان، در سال 2020 هم به جهت تعویق آغاز بارندگیها و آغاز زودهنگام فصل خشک، خشکسالی متوسط اتفاق افتاد.[۳]
مناطق کوهستانی، به جهت عوارض طبیعی، بخشی از نزولات بارانی را نیز به شکل دریاچه، ذخیره میکنند؛ به همین نسبت، ذخایر زیرزمینی متعددی دارد؛ علاوه بر ذخایر بزرگ عمیق انباشته از ادوار گذشته زمینشناسی. مرکز و جنوب سوریه مشهور به بادیه الشام یا صحرای شام، خشک و بسیار کمجمعیت است؛ زمانی که بارندگی کافی باشد، صحرای سوریه به مراتع سرسبز و مناسب برای چرا تبدیل میشود؛ اما شمال سوریه به برکت رود فرات، تقریباً سیراب و حاصل خیز است. جدول زیر بر اساس داشته های آماری وزارت کشاورزی سوریه در سال اخیر است که گویای تغییرات شدید میانگین بیشترین زمان بارش در فصول بارندگی؛ (LTA) به درصد و به تفکیک استانها است. LTA زیر 40 درصد، خشکسالی شدید و بین 40-59 درصد، خشکسالی متوسط محسوب میشود[۳].
جدول شماره 2. درصد میانگین بیشترین زمان بارش(LTA) در سوریه
دمشق | السویدا | درعا | حمص | حما | طرطوس | لاذقیه | ادلب | حلب | الرقه | الحسکه | دیرالزور | |
2010 | 137 | 91 | 105 | 105 | 98 | 143 | 97 | 114 | 100 | 55 | 72 | 77 |
2011 | 63 | 127 | 114 | 116 | 136 | 119 | 164 | 151 | 147 | 74 | 61 | 59 |
2013 | 88 | 79 | 75 | 62 | 65 | 37 | 48 | 39 | 48 | 102 | 71 | 85 |
2015 | 52 | 110 | 99 | 86 | 73 | 67 | 47 | 49 | 80 | 106 | 157 | 150 |
2020 | 99 | 78 | 98 | 96 | 79 | 115 | 82 | 64 | 68 | 58 | 59 | 51 |
در حال حاضر 24 منطقه حفاظتشده به وسعت 222 هزار هکتار در سوریه وجود دارد که هر نوع خشکسالی برای آنها، خطر بالقوه محسوب میشود. نقشه زیر، اسامی، پراکندگی و وسعت مناطق حفاظت شده سوریه را نمایش میدهد:
مناطق حفاظت شده سوریه
در سرتاسر منطقه فلات خشک شرق دمشق؛ یعنی مرکز سوریه، واحهها، نهرها و چند رودخانه داخلی که به باتلاقهاو دریاچههای کوچک تخلیه میشوند، آب را برای آبیاری محلی تأمین میکنند. مهمترین آنها «البردی» دمشق است.
چشمههای طبیعی متعددی در سوریه وجود دارد که هم برای آبیاری و هم برای شرب استفاده میشوند. غنیترین منابع آب زیرزمینی در منطقه «الغاب» در استان حُمص است که در دامنه شرقی رشتهكوه ساحلی قرار دارد و میزبان اصلی رود بزرگ «العاصی» است. این منطقه تقریباً سبز، حدود 19 چشمه اصلی و یک جریان آب زیرزمینی دارد که درمجموع، هزاران لیتر در دقیقه بازدهی دارند.
درجه حرارت
گرمترین مناطق سوریه در مرکز و شرق این کشور؛ یعنی استانهای الحسکه، دیرالزور و الرقه قرار دارند که روزهایی تا 50 درجه سانتی گراد را تجربه میکنند. خنک ترین مناطق نیز ارتفاعات غرب سوریه هستند که به ندرت در گرمترین ایام درجه حرارت بالای 30 درجه را نشان میدهند.
نمودار میانگین درجه حرارت در سوریه به تفکیک مراکز استان در طول 30 سال گذشته، به تفکیک ماه[xxi] و تنها در مهمترین ایستگاه مرکز استان، همراه با میانگین میزان بارندگی، بدین تفصیل بوده است:
- ستونها: میزان بارندگی؛
- خطوط ممتد: میانگین درجه حرارت بالا و پایین؛
- نقطه چینها: بیشینه و کمینه درجه حرارت را نشان میدهند.
آبوهوا
سوریه در تاریخ، به تنوع جغرافیایی و ویژگیهای آبوهوایی بسیار معروف است؛ اما به دلیل جنگلزدایی، چرای بیشازحد، فرسایش خاک و بیابانزایی های فراوان، در سوریه کنونی، به جهت وجود مناطق کوهستانی پراکنده و همچنین همجواری با مدیترانه و رودخانه فرات و سرشاخههای آن، این سهگانه آبوهوایی خاصی وجود دارد: ساحلی و جنگلی مرطوب، بیابانی و قارهای (نیمهبیابانی کوهستانی) که خود به سه بخش سرد و گرم نیمهخشک و کویری تقسیم میشود:
آبوهوای مرطوب
محدود به استانهای ساحلی کم وسعت «لاذقیه» و «طرسوس» در غرب سوریه و حاشیه مدیترانه که به جهت چینخوردگی رشتهكوه ساحلی، رطوبت خوبی را از بادهای مدیترانهای در فصول بارندگی دریافت میکنند؛ یعنی حدود 700-800 میلی لیتر باران در دشت ساحلی و تقریباً دو برابر این در کوهستان. این منطقه، دارای آبوهوای مدیترانه ای است و از ماه خرداد تا آبان، باران کم میبارد. میانگین دمای تابستان 32 درجه سانتیگراد است؛ اما در کوهستان خنکتر است. زمستان، معتدل با دمای حدود 10 درجه سانتیگراد است.
آبوهوای بیابانی
شامل بادیه الشام، «تَدمُر» (پالمیرا)، شرق حمص و حما و جنوب حسکه و دیرالزور و جزیره سفلی؛ یعنی تقریباً بخش بزرگی از منطقه فرات و نیمی از سوریه است و حدود 58 درصد از خاک سوریه را شامل می شود. این اراضی مواج که اغلب دشت نامیده میشوند، ارتفاعی بین 298 تا 500 متر از سطح دریا دارند و پوشیده از شن هستند؛ اما بهطور پراکنده شامل صخرههای شنی و دشتهای صخرهای نیز میشوند؛ علاوه بر این، این منطقه حاوی یک منطقه کوهستانی در منطقه مرکزی - جنوبی به نام «الحمد» نیز هست.
واحه اصلی منطقه، پایین کوه های پالمیرا با چشمههای گوگردی است و بهطورکلی، کمتر از 200 میلی لیتر در سال بارندگی دارد و بادهای گرم و خشک در طول سال؛ به خصوص در فصول گرم، در آن فعالاند.
آبوهوای قارهای (نیمهبیابانی و کوهستانی)
در داخل سوریه، آبوهوا نسبتاً همگن است، بااینحال، قارهایتر است؛ یعنی تابستانهای گرمتر و زمستانهای سردتری دارد؛ در کوهستانها، هوا گاهی در زمستان با برف و یخبندان همراه است؛ اما در دامنهها گرمتر و گاهی بسیار گرم است؛ خصوصاً جانب شرقی رشتهكوه قلمون که یک یا دو بار در سال بادهای ماسهدار یا بادهای «پنجاه روزه» (الخُماسین)[۴] وزیده از بخش بیابانی، دیوارهای از گردوغبار به ارتفاع 1500 متر را به وجود میآورند!
استانهای این منطقه، عبارت است از:
- استانهای ناحیه شرق رشتهكوههای شرقی لبنان و رشتهكوه ساحلی؛ یعنی غرب «حمص» و «حماه» و دمشق؛
- استانهای واقع در فلات شمالی؛ یعنی «حلب» و «ادلب»؛
- استانهای فلات جنوبی حوران؛ یعنی «السویداء» و «درعا»؛
- شمال استانهای منطقه فرات و سرشاخههای آن (جزیره سبز شمالی)؛ یعنی «الحسکه» و «دیرالزور» که قارهایترین نواحی را دارند.
بارندگی
کشور سوریه بااینکه یک کشور تقریباً نیمهخشک محسوب میشود؛ اما وضعیت و مقدار بارندگی در آن، با توجه به میزان بارندگیها و به دلیل تنوع آبوهوایی پیشگفته و ثبات کشت و زرع، به شکل محسوسی، متغیر و متنوع است. نقشه زیر تا حد زیادی، طیف مناطق بارندگی و شدت ثبات کشاورزی در سوریه را نمایش میدهد:
منطقه ساحلی
بهعنوان نمونه در استان لاذقیه که میانگین دما از 12 درجه سانتیگراد (53.5 درجه فارنهایت) در ژانویه تا 27 درجه سانتیگراد (81 درجه فارنهایت) در ماه اوت متغیر است،
میزان بارندگی سالانه بین 400-1000؛ یعنی بهطور میانگین به 770 میلیمتر (30 اینچ) میرسد. در دسامبر و ژانویه، بارندگی به اوج خود میرسد؛ یعنی 150/160 میلیمتر (5.9/6.3 اینچ) در ماه. در تابستان، گاهی هرگز باران نمیبارد و هوا گرم و آفتابی است؛ اما با نسیم ساحلی معتدل میشود.
مناطق کوهستانی داخلی
در این مناطق با افزایش ارتفاع، دمای هوا بهویژه در شب و زمستان کاهش میابد و در برخی نقاط مثل، کوه حرمون در غرب، جبل حوران (الدروز) در جنوب غربی و «قامشلی» در شمال، برف هم میبارد.
ازنظر میزان بارندگی، مرطوبترین مناطق داخلی، جانب شرقی رشتهكوههای ساحل با بارندگی بیش از 1100 میلی متر (43 اینچ) در سال است و پسازآن، شمال رشتهكوه شرقی لبنان با بیش از 900 میلی متر (35 اینچ). در منطقه حوران و جبل الدروز، نیز بارندگی به 400 میلی متر (15.7 اینچ) میرسد؛ در فلات حلب نیز که پربارانترین مناطق شمال در امتداد مرز با ترکیه در غرب است، بارندگی سالانه از 300 میلی متر (12 اینچ) و در برخی موارد حتی از 500 میلی متر (20 اینچ) فراتر میرود و آبوهوای آن، نیمه سرد است؛ درحالیکه در حمص، از 430 میلی متر (17 اینچ) و در قامشلی از 400 میلیمتر بالاتر نمیرود.
در بقیه نقاط این منطقه؛ ازجمله در دمشق که زمستانهای نسبتاً سرد و تابستانهای سوزناک (گرم و خشک) دارد، میزان بارندگی به کمتر از 250 میلی متر (10 اینچ) در سال میرسد و گرچه آبوهوای دمشق، مانند بیشتر جاهای سوریه، نیمه بیابانی است؛ بااینحال، گاهی اوقات بارش برف و یخبندان از دسامبر تا فوریه رخ میدهد. در حلب نیز بااینکه حلب، در ارتفاع 400 متری از سطح دریا است و زمستانی کاملاً سرد دارد و میانگین دمای آن در ژانویه 6 درجه سانتیگراد (43 درجه فارنهایت) است، بارندگی از 330 میلی متر (13 اینچ) در سال تجاوز نمیکند و در طول زمستان، از دسامبر تا فوریه یا اوایل مارس، دورههای سرد چندروزه همراه با برف و یخبندان ممکن است رخ دهد.
مناطق بیابانی
شامل بادیه الشام و مناطق مرکزی و جنوبی سوریه است؛ مثل «تدمر» (پالمیرا). این منطقه، باران کمتری دارد. متوسط میزان بارندگی در این مناطق؛ تقریباً 130 میلی متر (5.1 اینچ) در سال است.
رودخانه ها
رودخانه های سوریه در هفت حوضه آبرفتی جریان دارند و تا سال 2002 م. جمعاً 156 سد بر روی آنها احداث شده است؛ بدین تفصیل:
جدول شماره 3. رودها و سدهای سوریه
حوضه | وسعت (Km3) | تعداد سدها |
ساحلی | 43/5 | 18 |
فرات | 3/4008 | 3 |
العاصی | 32779 | 40 |
دجله و خابور | 21129 | 12 |
البردی و الاعرج | 8630 | 6 |
یرموک | 6724 | 40 |
بادیه الشام | 70786 | 37 |
مجموع | 185174 | 156 |
در تقسیمبندی کلی میتوان شبکههای آبهای جاری در سوریه را به سه بخش عمده تفصیل داد: شبکه رودهای مدیترانهریز، شبکه رودهای درونریز و شبکه رودهای برونریز. شبکه رودهای ساحلی یا منتهی به مدیترانه، رودهایی هستند که از قلل رشتهكوه ساحلی نشئت میگیرند و نوعاً کوتاه و پرسرعتاند. حجم آب آنها در زمستان، به جهت نزولات آسمانی افزایش قابلتوجه دارد؛ اما در بهار و تابستان اغلب کمآب و گاهی خشکند؛ مانند رود بزرگ شمالی، رود بزرگ جنوبی، رود کوتاه «السین» (as-Sinn) و رود «الصنوبر» (As-Sanaubar).
شبکه رودهای درونریز، رودهایی هستند که منتهی به مخازن بسته طبیعی و مصنوعی داخلی هستند و از مرزهای سوریه عبور نمیکنند و آب آنها تقریباً به هرز نمیرود؛ مانند رود «الاعوج» (Al-Awaj)، «البَردی»(Al-Bardi)، «یرموک» (Yarmuk) و فرات (Euphrates).
شبکه رودهای برونریز هم آن دسته از انهار سوریه هستند که از مرزهای سویه، بدون ذخیرهسازی مهمی، خارج میشوند؛ مثل رود دجله، «عفرین» و «بانیاس» (Banias). رود «العاصی» (Al-Asi)[xxiv] در این میان، رود خاصی است؛ زیرا با سدهای «الرستن» (Al-Rastan) و دریاچه حُمص، هم یک رود درونریز است و هم به دلیل منتهی شدن به مدیترانه، جزء دسته اول؛ با این تفاوت که از رشتهكوه ساحلی نشئت نگرفته است. رودهای اصلی سوریه شامل فرات و شاخههای آن، دجله، یرموک و العاصی است که حقآبه مشترک با همسایگان دارند.[xxv]اطلاعات و مختصات عمومی این رودها و دیگر رودهای مهم و ذکر در سوریه بهتفصیل، عبارت است از:
الفرات
طولانی ترین و مهمترین رود سوریه که با 675 کیلومتر طول، بیش از 80 درصد منابع آبی این کشور را تشکیل میدهد. حجم تغییرات فرات در طول سال، تقریباً 26 میلیارد مکعب است.
فرات در ترکیه «کارا سو» (Karasu ) نامیده میشود که بعد از پیوستن به رود «مراد» (Murat Nehri)، درست از میانه مرز شمالی (سوریه -ترکیه)؛ یعنی مرز شمال غربی الرقه و شرق حلب، وارد شده و به سمت جنوب شرقی تغییر مسیر میدهد و قبل از ترک سوریه، استانهای الرقه و دیرالزور را سیراب میکند. سدهای فراوانی در مسیر این رود بنا شدهاند که مهمترین آنها، سد «الطبقه» و به مناسبت شهر مجاور خود، «الثّوره» نام دارد. این سد، در 1973 م. در بالادست شهر الرقه، احداث شد. دریاچه تشکیل شده پشت این سد را که حدود 80 کیلومتر طول و بهطور متوسط هشت کیلومتر عرض دارد، «بُحَیره الاسد» (دریاچه اسد) مینامند.
الخابور
خابور (Khabur)[xxvi]بعد از فرات و العاصی، سومین رود بزرگ سوریه است و با طول ۴۶۰ کیلومتر، یکی از دو شاخه تغذیهکننده اصلی کرانه چپ فرات است. «بلیخ» و خابور، رودخانههای کوچکی هستند که از منطقه مرزی سوریه و ترکیه سرچشمه میگیرند و منطقه سرسبز شمال سوریه را که اصطلاحاً «الجزیره العلیا» نامیدهاند، ایجاد کردهاند. خابور بعد از طی مسافتی بیش از 120 کیلومتر، از شمال شرقی بهطرف جنوب غربی، به استان حسکه و دیرالزور میرسد و بعد از پیوستن با چند رود دیگر، در «بُصیره»[xxvii]، به فرات میپیوندد.
به برکت این رود، تمامی سرزمین پیرامون آن، از دیرباز به حاصلخیزی شهرت دارند و درختان آن، در اشعار عرب ستوده شده و میوههای آن از دیر باز صادر میشود. امروزه نیز دره خابور با ۱۶ هزار کیلومتر مربع زمین کشاورزی، مکان اصلی تولید گندم سوریه است. مرکز تولید نفت در سوریه نیز در شمال خاوری منطقه خابور قرار دارد.
خابور در ترکیه از فرات جدا میشود؛ در واقع یکی از شاخههای منشعب از خود فرات است؛ اما چشمههای ارتفاعات «رأسالعین»[xxviii]سوریه منبع اصلی حجم بالای آب این رود هستند؛ در مقابل بسیاری از چشمهها نیز از خابور تغذیه میشوند؛ مانند «حصان»، «زرقاء» شمالی و جنوبی، «فواره» و دو چشمه به نام «کبریت». چشمه کبریت دوم و چشمه زرقاء شمالی پرآبترین چشمههای خابور هستند.[xxix]
البلیخ
البلیخ (Balikh)، بهطول ۱۰۵ کیلومتر، بعد از خابور، بلندترین شاخه تغذیهکننده فرات است و منشأ آن ترکیه است و از شمال استان «الرَّقّه» (Raqqa) از «تَلّ اَبیض» (عین العروس) نشئت میگیرد و بعد از آبگیری از نهرهای «جولاب» (Jullab)، «وادی قرامق» (Qaramogh) و «وادی الخِدِر» (Al-Kheder) در کنار شهر «الرقه» به فرات میپیوندد.
العاصی
العاصی، رود بسیار مهمی است؛ زیرا مناطق خشک داخلی را مشروب میکند. از بقاع لبنان نشئت گرفته و بهطرف شمال جریان داشته و وارد سرزمین سوریه می شود و از حمص و حماه میگذرد و بعد از گذشتن از شیاری فرسابشی در دشت «العشارنه» (Al-Asharna) و دشت الغاب پیشگفته و دشت «العُمق»[xxx]، بهطرف جنوب غرب بازمیگردد و در خلیج «السویدیه» به مدیترانه میریزد.310 کیلومتر از 464 کیلومتر طول این رود، در سوریه جریان دارد. از مهمترین شاخههای منشعب از این رود، «العاصی کوچک» (العاصی الصغیره) است.
العاصی در مسیر خود، به رودهای «الساروت»، «سحلب» و «وادی الابیض» و رود «عفرین» (Afrin) که نهر «الاسود» نیز نامیده میشود و از شمال به جنوب جریان دارد، میپیوندد.
الساروت
الساروت (As-Sarout)، در استان حماه در سوریه قرار دارد ویکی از مهمترین شاخههای تغذیه کننده رود العاصی است. الساروت از قلل کوههای سواحل سوریه سرچشمه میگیرد و از مجموعهای از رودخانههای کوچک فصل؛ مثل الصواصف، المجیری و العوره، ساخته میشود ومنطقهای به نام «القناطیر»، در نزدیکی السویداء، محل اتصال آنهاست. بر روی آن تعدادی آسیاب آبی قدیمی وجود دارد و اخیراً سدی به نام سد ساروت بر روی آن ساخته شده است.
الدجله
حضور دجله در سوریه چندان طولانی نیست و به طول نزدیک به ۵۰ کیلومتر در شمال شرقی سوریه در مرز سوریه- ترکیه – عراق جریان دارد و اراضی سوریه از این رود به شکل محدود، از طریق کانالهایی که در کناره غربی احداث شدهاند، مشروب میشوند.
جغجغ
جغجغ (Jaghjagh)[xxxi]، بهطول ۱۰۰ کیلومتر؛ این رود در سوریه از شهر «قامشلی» (Qamishli)[xxxii]و در ترکیه از شهر «نصیبین» (Nasaibin)[xxxiii] میگذرد و از شاخههای اصلی تغذیهکننده رود خابور است.
ساجور
ساجور (Sajur)، بهطول 108 کیلومتر؛ از شاخههای راست (غربی) تأمینکننده فرات است. از «غازی عینتاب» (Gaziantep) ترکیه سرچشمه میگیرد و از شهر «عین عزه» در استان حلب وارد سوریه میشود و بعد از طی حدوداً 50 کیلومتر از سمت کرانه غربی در محل سد «تشرین» به فرات ملحق میشود.
قُوَیْق
قُوَیْق[xxxiiii] (Quwayq)، از همان منشأ نهر ساجور؛ یعنی شهر «غازی عینتاب» (Gaziantep) در کشور ترکیه، سر چشمه میگیرد و حدود ۱۲۹ کیلومتر جریان دارد که ۱۱۰ کیلومتر آن در خاکهای سوریه روان است از بین دو روستای «الوضیحی» و «الحاضر» که اکنون جزء شهر حلب هستند، میگذرد و سپس به منطقه «المطخ» در جنوب حلب میریزد. به دلیل سدی که ترکیه در 1950 احداث نمود، این رود تقریباً خشک شد؛ اما دولت سوریه اقدام به تأمین آب آن از طریق کانالی از فرات نمود. تأمین آب برای این رود، سابقه تاریخی دارد؛ آن هم به دلیل کم شدن آب نهر قویق در فصل تابستان بود که سبب بوی بدی میشد؛ فلذا در ایام حکم سلاطین ایوبی و ممالیک و بعد هم سلاطین عثمانی قسمتی از آب رود «الساجور» با قناتی به این نهر کشیده شد. در بعضی اوقات نیز قسمتی از آب چشمههای اطراف را بدان ملحق نموداند.[xxxv]
عفرین
عفرین(Afrin)[xxxvi]، بهطول 139 کیلومتر که از قله «صواف داغ» رشتهكوه «توروس» (Taurus) در استان حلب نشئت گرفته و بعد از طی 55 کیلومتر در سوریه، وارد خاک ترکیه در منطقه «اسکندرون» پیشگفته میشود.
الذهب
ه، به طول 50 کیلومتر، در فلات حلب در 30 کیلومتری شرق حلب واقع شده است. از شمال به جنوب جریان دارد و قبل از اینکه به دریاچه «جدول» ختم شود دو سد بر روی آن ساخته شده است. اخیراً آب از رودخانه فرات به سمت رودخانه منحرف میشود تا آبیاری در دره افزایش یابد. این رود از جبل العرب سرچشمه میگیرد و در نتیجه آب شدن برفهای انباشتهشده در دامنه کوه است.
البردی
البردی (Al-Bardi)، تقریباً 80 کیلومتر طول دارد و میانگین آبدهی آن (دِبی / Debit) تقریباً بین 1-3 مترمکعب بر ثانیه و در فصول مختلف سال، متغیر است. البردی از سمت شرقی رشتهكوه شرقی لبنان، از منطقه «الزَّبَدانی»[xxxvii]، یکی از دو بخش شهرستان «قدسیا» در استان «ریف دمشق»[xxxviii]؛ یعنی دقیقاً شمال جاده دمشق- بیروت، نشئت گرفته و منطقه سبز دمشق را که حدود 370 کیلومترمربع وسعت دارد، ایجاد میکند؛ درواقع علت موجدِ و موبقه شهر دمشق، همین رود البردی است. امروزه این رودخانه درست از شمال غربی دمشق وارد پایتخت میشود و بعد از عبور از موازات جنوب بزرگراه «شکری القوتلی» از شرق دمشق خارج میگردد عبور البردی از کانال بزرگ مرکزی شهر، چشمانداز و زیستبوم شهر دمشق را تحت تأثیر قرار داده است. متأسفانه آلودگی و فاضلاب شهری بهشدت به این رودخانه آسیب زده است.
رود بزرگ شمالی
بهطول 80 کیلومتر که 56 کیلومتر آن در سوریه در استان لاذقیه در جریان است و سدی بر روی آن ساخته شده است. این رودخانه از رشتهكوه ساحلی از قله «الامانوس» بهطرف مدیترانه جریان دارد و در مسیر از نهرهای «ساقیه المره»، «ساقیه القبارصیه»، تغذیه میشود. میانگین آبدهی آن؛ مانند البردی تقریباً بین 1-3 مترمکعب بر ثانیه و در فصول مختلف سال، متغیر است.
رود بزرگ جنوبی
بهطور 77 کیلومتر در استان طرطوس جریان دارد. از «عین الصفا» در لبنان نشئت میگیرد و از شکاف حمص (بین رشتهكوه شرقی لبنان و رشتهكوه ساحلی) میگذرد و در مسیر خود بهعنوان بخش شمالی مرز طبیعی لبنان با سوریه محسوب میشود. میانگین آبدهی آن، تقریباً ثابت و در حدود 3 مترمکعب بر ثانیه و است. این رودخانه در دوران باستان، «اِلوتریوس» (Eleutherus) به معنی «آزاد» نامیده میشد.
العروس
العروس (Al-Aroos)[XXXIX]، به طول 55 کیلومتر از 29 کیلومتری بندر طرطوس، از تپههای سهگانه شهر باستانی «سافیتا» (Safita)[xl] در رشتهكوه ساحلی نشئت میگیرد و بعد از گذشتن از «جُب الاملس»، «تل سنون»، به رودخانه بزرگ جنوبی میپیوندد.
السین
السین (as-Sinn)، رود کوچک فصلی است به درازای 6 کیلومتر، نزدیک شهر «بانیاس»[xli] در مرز دو استان ساحلی لاذقیه و طرطوس که به مدیترانه میریزد. السن علیرغم کوچکی، رود پرآبی است و آبدهی آن به 14-15 مترمکعب بر ثانیه میرسد.
الصنوبر
الصنوبر (As-Sanaubar)، رود کوچکی 3 کیلومتری در جنوب شهر الصنوبر نزدیک ساحل مدیترانه در استان لاذقیه است و به مدیترانه میریزد.؛ وجهتسمیه شهر، وجود فراوان درختان صنوبر است. این رود و شهر مجاور آن، شهر لاذقیه، 13 کیلومتر فاصله دارد.
الابرش
الابرش (Al-Abrash)، رودخانهای ساحلی است که در استان طرطوس جریان دارد؛ به طول آن حدود 45 کیلومتر. این رودخانه از چندین چشمه و دره در شرق طرطوس ، در منطقه جنوبی کوههای لاذقیه، از رودخانههای کوچک متعدد سرچشمه میگیرد و در مسیر میانی خود از چندین چشمه تغذیه میشود که مهمترین آنها عبارتند از: «عین سرکیس»، «عین مریضه»، «عیون الغار»، «وادی قرنسه» و «وادی الکروم» و سپس به سمت دریای مدیترانه در جنوب شهر «الحمیدیه» در منطقه طرطوس، به دریا میریزد.
الاَعْوَج
الاَعْوَج (Al-Awaj)، بهطول ۶۶ کیلومتر است و از «جبل الشیخ» (واقع در رشتهكوه شرقی لبنان) نشئت گرفته بهطرف «غوطه»[xlii](Ghouta) در جنوب دمشق، جریان دارد.
الیَرموک
الیَرموک (Yarmouk)، به طول 57 کیلومتر است که 47 کیلومتر آن در جولان سوریه و باقی به اشتراک، بهعنوان مرز طبیعی، بین مرزهای سوریه، لبنان و فلسطین در جریان است. آبدهی آن تقریباً دو برابر رودهای بزرگ شمالی و جنوبی است؛ یعنی بهطور میانگین 7 مترمکعب بر ثانیه که گاهی بیشینه آن به 100 مترمکعب بر ثانیه نیز میرسد. حجم آب آن نیز تقریباً 500 میلیون مترمکعب در سال است. این رود، جنوبیترین رود سوریه است و در نزدیکی جنوب دریاچه طبریه، به رود اردن میریزد. شاخههای اصلی تغذیهکننده آن، نهرهای «المزیریب» و «زیزون» در منطقه حوران هستند. سد الوحده با توافق سوریه و اردن بر این رود احداث شده است.
رودهای عمده تغذیهکننده جاری رود یرموک که با معمولاً با وصف «وادی»[xliii] تسمیه شدهاند، همه از به هم پیوستن نهرهای کوچک محلی شیارهای فراوان از اطراف منطقه کوهستانی حوران، تشکیلشدهاند و به ترتیب از شمال غرب تا جنوب غرب به جهت عقربههای ساعت، عبارتند از: «الرقّاد»، العرام««الهریز»، «ریعه»، «ابوالذهب»، «الثالث»، «البُطم» (Al-Botm)، «سندیانه»، «الخوابی» و الزرق» که به کثرت، در اینجا بهعنوان نمونه، به دو مورد اشاره میشود:
العَرام
العَرام (Al-AramAl-Aram)، از دامنههای جبل الشیخ از روستای «عین نوریه» سرچشمه میگیرد و به سمت استان درعا میرود و از میان تعدادی از روستاهای استان ؛ مثل «دیرالعدس»، «الصنعین» و «الشیخ»میبگذرد و سپس به رودخانه یرموک میپیوندد.
وادی الرّقّاد (Vadi-Or-Ruqqad)، qqad)
به معنی سرزمین خفتگان، به طول تقریبی 30 کیلومتر از سرشاخههای اصلی تغذیهکننده رود یرموک است که از بلندیهای جولان نشئت دارد و از به هم پیوستن نهرهای کوچک محلی و عبور از روستاهای منطقه از شمال غربی رود یرموک بهطرف جنوب تشکیل شده و جریان دارد.
الحاصبانی (Al-Hasbani)، bani)
در شهر «حصبیا» در جنوب لبنان است؛ اما حدود 4 کیلومتر از مرز لبنان و فلات جولان را که در حال حاضر، پشت منطقه حائل سمت فلسطین اشغالی است، شکل میدهد. این رود از دامنههای شمال غربی جبل الشیخ یا کوه هرمون سرچشمه میگیرد . طول رودخانه در داخل خاک لبنان 24 کیلومتر است، سپس بهطرف فلسطین خارج می شود و در آنجا شاخه اصلی رود اردن را شکل میدهد.
بانیاس
رود پرآب و خروشانی است بهطول 9 کیلومتر که از غاری در شهر باستانی «بانیاس» در شمال منطقه مورد منازعه بین سوریه و رژیم اشغالگر قدس، یعنی جولان اشغالی، از جبل الشیخ، بزرگترین قله رشتهكوه شرقی لبنان، نشئت میگیرد و پس از دو کیلومتر جریان در خاک سوریه، وارد فلسطین اشغالی شده به اصلی رود اردن میپیوندد؛ درحالیکه علیرغم آبدهی 7/2 متر کعبی بر ثانیه و حجم کلی 157 میلیون مترمکعب در سال، سوریه چندان بهرهای از آن نمیبرد.
دریاچهها (بُحیرات)
اگرچه سوریه سرزمین گرم و نیمه خشکی است؛ بااینحال، به برکت کوهستانها و اقدامات ملی، دریاچههای طبیعی و مصنوعی متعددی دارد که بهاجمال طرحی از کلیات مختصات و ویژگیهای آنها به ترتیب اهمیت و وسعت، ارائه میشود:
الأسد
در سال 1974، دریاچه مصنوعی الأسد (Al-Asad) که عنوان بزرگترین دریاچه سوریه را نیز دارد، پشت سد بتونی «الطبقه» که بعد از سد نیل، دومین سد بزرگ دنیای عرب و بزرگترین سد بر روی فرات، محسوب میشود، با برنامهریزی فرانسوی - آلمانی و اجرای روسیه، در نزدیکی مرزهای شمالی با ترکیه، در کنار شهر «الثوره»؛ یعنی 40 کیلومتری شرق مرکز استان الرقه، به وجود آمد؛ به همین دلیل به سد فرات، الطبقه و الثوره نیز شهرت دارد.
بر روی فرات 20 سد در کشورهای ترکیه، سوریه و عراق احداث شده است که سدهای فرات، «تشرین» (کنار شهر منبج در شرق حلب) و «البعث» (بین شهرهای الثوره و الرقه) در سوریه، سد «آتا ترک» در ترکیه (کنار شهر اورفه) و سد «حدیثه» در عراق (کنار شهر حدیثه در استان الانبار) از مهمترین آنها هستند.
اجرای این سد که ساخت آن یک رؤیای تاریخی برای ملت سوریه و حکمرانان پیشین بوده است، یکی از «بزرگترین» دستاوردهای «جنبش اصلاحی» به رهبری رئیسجمهور فقید، حافظ اسد، در سال 1970 است.
دریاچه سد فرات، با بیش از 80 کیلومتر طول تقریبی و 8 کیلومتر بیشینه عرضی، مساحتی به وسعت 640 کیلومترمربع و محیطی به طول 200 کیلومتر دارد و با حجم بسیار عظیمی که دارد، آب شرب حلب و آب زراعی زمینهای کشاورزی منطقه را که اصطلاحاً جزیره سبز شمالی نامیده میشود، تأمین میکند. یک نیروگاه تولید برق آبی نیز بر روی آن با 880 مگاوات ظرفیت، احداث شده است.
البعث
یک دریاچه مصنوعی البعث (Al-baeath)، به مساحت حدود 72 کیلومتر مربع در جنوب شرقی سد فرات بعد از شهر الثوره و قبل از الرقه بر روی رودخانه فرات ساخته شده است و یکی از مهم ترین مراکز پرورش ماهی در سوریه به شمار می رود .
16 تشرین (اکتبر)
این دریاچه که به «هفت حوض» (بحیرات السبعه) نیز شهرت دارد و به جهت مجاورت با شهرستان، «مشقیتا» (Mashqita)[xliv] و روستای «بهلولیه» در لاذقیه، بدین نامها نیز شناخته میشود. دریاچه 16 تشرین، یک دریاچه مصنوعی چندمنظوره است که پس از ساخت سد 16 تشرین بر روی رودخانه بزرگ شمالی در 30 کیلومتری لاذقیه احداث شد و از جهت وسعت، سومین دریاچه بزرگ سوریه محسوب میشود.
وجه تسمیهاش به هفت حوض، آن است که از بالا چنین به نظر میرسد که جزیرهها، کوهها و سایر عوارض طبیعی، آن را به هفت قسمت تقسیم کردهاند. سواحل دریاچه را چند کوهِ پوشیده از درختان و بوتهها احاطه کرده است و جزایر کوچکی در کنارههای آنها گسترده شده است؛ با خاک سرخ پوشیده از درختان کاج و بلوط و بوتهها و درختان. این دریاچه تنوع اقلیمی و کیفیت بیولوژیکی بالایی دارد؛ زیرا به مناطق مسکونی نزدیک نیست و ازاینجهت تبدیل به یک منطقه گردشگری عالی شده است.
نیسان (آوریل)
این دریاچه، نتیجه سد احداث شده بر روی رودخانه عفرین در حلب است که به دلیل مجاورت با روستای «میدانکی» (Maidanki)، بدین نام نیز خوانده می شود. هفدهم نیسان، در تاریخ سوریه، سالروز آزادی کشور از اشغال فرانسویان است. مساحت دریاچه، حدود 14 کیلومترمربع است. حدود 1400 متر طول، 500 متر عرض در پایه و 80 متر عمق دارد. دریاچه و تأسیسات این سد، در تولید برق، تأمین آب کشاورزی و پرورش ماهی از اهمیت بالایی برخوردار است.
الخاتونیه
دریاچه طبیعی الخاتونیه (Al-Khatounia)، در شمال شرق استان حسکه، در 50 کیلومتری مرکز استان، در امتداد مرز عراق و رشتهكوه «سنجار» قرار دارد و با مساحت 6 کیلومتر مربع، بزرگترین دریاچه طبیعی سوریه محسوب می شود.
الرستن
دریاچه مصنوعی الرستن (Al-Rastan) ایجاد شده پشت سد الرستن است که در سال 1960 بر روی رودخانه العاصی تأسیس شده است و حدود 225 میلیون مترمکعب آب دارد. این دریاچه در مرزهای غربی و شمالی شهر راستان، حدفاصل شهر راستان و استان حماه است، قرار گرفته است و منطقه زیستمحیطی مهمی را به وجود آورده است.
العَتَیْبَه
دریاچه طبیعی العَتَیْبَه (Al-Otaiba)، در حومه استان دمشق و در نزدیکی شهر العتیبه قرار دارد و بقایای دریاچه بزرگی است که 500000 سال پیش، مناطقی را که دمشق امروزی و بیشتر حومه دمشق را تشکیل میدهند، میپوشاند؛ اما در نتیجه یک خشکسالی که رخ داد، بیشتر آب دریاچه تبخیر شد و بستر ظهور زمینهای حاصلخیز؛ مثل غوطه دمشق فراهم آمد.
العُمق
دریاچه العُمق (Al-Eumq) خشکی در منطقه اسکندرون که مورد نزاع ترکیه و سوریه است، در استان ادلب قرار دارد. این دریاچه خشک، پیشتر مصب رود عفرین (الاسود) بود و 32 کیلومتر طول و 11 کیلومتر عرض داشت؛ اما از سال 1940 رو به خشکی نهاد و در 1970 کاملاً خشک شد و دشت العمق را برجای نهاد که یکی از دشتهای حاصلخیز شام است که رودخانه العاصی در مسیر خود به سمت مدیترانه از آن عبور میکند.
بلوران
دریاچه مصنوعی بلوران (Baluran)، به گنجایش حدود 15 میلیون و نیم مترمکعب، پشت سد کوهستانی بلوران، در قلب ارتفاعات لاذقیه و در 25 کیلومتری جاده لاذقیه – مصیب، قرار دارد و با طبیعت جذاب و جنگلهای فوقالعاده زیبایی احاطه شده است.
تشرین
تشرین (Teshrin)، دریاچهای مصنوعی در مجاورت شهر «مَنبِج» در شمال شرقی حلب، پشت سد تشرین[xlv] است که در 2003 افتتاح شد؛ به طول 900 متر و عرض پایه 290 متر و ارتفاع آن 40 متر است و گنجایش 1.9 میلیارد مترمکعب آب را دارد. مساحت دریاچه 155 کیلومترمربع است.
زَرزَر
دریاچه طبیعی زَرزَر (Zarzar)، در منطقه «الروضه» در «الزَّبَدانی»[xlvi]؛ یعنی منبعی که رود البردی ازآنجا نشئت میگیرد؛ در حدود 50 کیلومتری شمال غرب شهر دمشق و در راستای جاده المزه (جاده بینالمللی دمشق – لبنان) قرار دارد و با تپههای سبز احاطه شده است.
قَطینه
دریاچه طبیعی قَطینه (Qatina)، در جنوب غربی حمص است؛ به طول 30 و عرض 16 کیلومتر و مساحت تقریبی و متغیر 50 کیلومترمربعی و به خاطر ماهیهایش معروف است. دریاچه قطینه، از حوضچه آب رودخانه العاصی به وجود آمد.
مُزِیْریب
مُزِیْریب (Muzeireeb)، دریاچه طبیعی و گردشگری منطقه کوهستانی استان درعا در شهرک المزیرب که تقریباً 1 کیلومترمربع مساحت، 500 متر طول و 250 متر عرض دارد و از منابع آب آشامیدنی درعا و السویدا است. جریان آب دریاچه آبشار معروف «تل شهاب» تشکیل داده است.
مَسعَده
دریاچه طبیعی مَسعَده (Mas`adah)، آتشفشانی است که در جولان سوریه و در ارتفاع 950 متری قرار دارد و منبع آب آن، ذوب برف و باران است؛ اما از چشمههای اطراف آن تغذیه می شود. مسعده یکی از بزرگترین منابع آبی در جولان اشغالی به حساب میآید و رژیم صهیونیستی پس از اشغال جولان در جنگ 1967 ، آن را مصادره است.
نبع بردى
دریاچه طبیعی جنوب غربی دشت زبدانی در نزدیکی جاده دمشق – سوریه است و از ذوب برفهای کوههای مرتفع الزبدانی تغذیه میشود. رود البردی دمشق از این دریاچه نشئت دارد.
تالاب الجَبول
دریاچه کم عمق تالاب الجَبول (al-jabul)(بین 20 - 160 سانتی متر) در 40 کیلومتری جنوب شرقی حلب در سوریه و در نزدیکی شهر «السفیره» قرار دارد و یک منطقهای حفاظت شده است. طول دریاچه 40 کیلومتر و عرض آن بین 3 تا 10 کیلومتر متغیر است. مساحت آن تقریباً 260 کیلومترمربع است و دریاچهای عمیق، به نام دریاچه «الحَمْرات» (Al-Hamrat) از شرق از آن جدا شده است.
الجبول یک دریاچه طبیعی – مصنوعی است؛ بدین معنی که بدون قصد اولیه، در سال 1982 از آب کارخانه قند در «مسکنه» تشکیل شد. این تالاب، هماینک پناهگاه بسیاری از پرندگان مهاجر است. قسمت شرقی تالاب کمعمق و شور است و پس از خشک شدن، در اواخر تابستان، از آن، نمک استخراج میکنند. جمعآوری نمک از حاشیه تالاب در تابستان، یک منبع اقتصادی مهم برای ساکنان منطقه است.
طیبه
دریاچه کوچک مصنوعی طیبه (Al-Taybeh)، پشت سد «درعا» در روستای طیبه. منبع تأمین آب این سد، بارانهای موسمی، قناتهای منطقه و آبهای رهاشده از سدهای استان السویدا است.
دریای مدیترانه
تنها دریایی که سرزمین سوریه بدان دسترسی دارد، مدیترانه است؛ ساحل مدیترانهای سوریه، در غرب این کشور قرار دارد. این منطقه از حیث اقتصادی، سیاسی و تاریخی ازجمله مناطق بسیار مهم و استراتژیک سوریه به شمار میرود که از جنوب به بندر «طرطوس» و از شمال به منطقه «راس البسیط» منتهی میشود و دو استان اصلی آن «لاذقیه» و «طرطوس» است که در این میان «لاذقیه» از «طرطوس» وسیعتر است و مهمترین و اصلیترین بندر سوریه در سواحل دریای مدیترانه محسوب میشود و بهمثابه ریههای اقتصادی برای کشور سوریه عمل میکند؛ زیرا نقشی مهم در صنعت گردشگری سوریه ایفا میکند.
در منابع تاریخی، عربی و اسلامی، مدیترانه را «بحرالرّوم»، «بحر متوسط»، «بحر ابیض»، «بحر فلسطین»، «بحر الکبیر» و «بحر المغرب» نیز نامیدهاند.
مدیترانه دریایی استراتژیک و ژئوپلیتیک است؛ با دو میلیون و پانصد کیلومتر مربع، وسعت و حدود ۴۶ هزار کیلومتر خط ساحلی و میانگین ژرفای ۱۵۰۰ متر که از شمال و شمال غربی به اروپا، از جنوب و جنوب غربی به آفریقا و از شرق به خاورمیانه محدود میشود. این دریا درواقع یک دریاچه بسیار بزرگ است؛ با ۱۴ دریای پیرامونی[xlvii]، ۲۹ خلیج، ۸ تنگه طبیعی و ۵ کانال مصنوعی.[۵]
۲۱ کشور مستقل، شامل ۱۴ کشور جنوب اروپا، ۵ کشور شمال آفریقا و 3 کشور آسیایی لبنان و سوریه و فلسطین، در دریای مدیترانه خط ساحلی دارند. همچنین جزایر قبرس و ممالت که در میان این دریا مُحاط اند[xlix]؛ بدین ترتیب، مدیترانه ترمینالی از فرهنگها[l]، مسیرهای تجاری و خطوط نظامی تهاجمی در ادوار مختلف بوده است.
شرقی ترین بخش دریای مدیترانه، دریای شام یا «لِوانتین» (Levantine) است؛ با وسعت بهاندازه 320 هزار کیلومترمربع که ترکیه در شمال، سوریه، لبنان، اسرائیل و نوار غزه در شرق، مصر در جنوب و دریای اژه در شمال غرب آن قرار گرفتهاند. قبرس بزرگترین جزیره در دریای لوانتین است.
در بخش شمالی دریای شام (لوانتین)، میان ترکیه و قبرس، دریای «قیلیقیا» یا «کیلیکیه» (Cilicia)[li] قرار دارد. همچنین در شمال این دریا دو خلیج بزرگ «اسکندرون» در شمال شرقی و خلیج آنتالیا در شمال شرقی قرار دارند.
خلیجها
بهطورکلی، سواحل مدیترانه و من جمله ساحل سوریه، انباشته از عوارض طبیعی است و شامل سلسله گسترده و به هم پیوستهای از ترکیب جالب خلیجها و دماغه ها یا شبه جزایر کوچک و بزرگ است که گاهی شکل خوشهای ویژهای دارند؛ بدین ترتیب که پیرامون یک دماغه، ممکن است چندین خلیج کوچک دیده میشود. شهرهای ساحلی لاذقیه و طرطوس نیز که در سواحل پیشرفته در دریا قرار دارند، هر کدام، مجموعهای از خلیجهای کوچکتراند. در این هندسه طبیعی زیبا، مشخصاً لاذقیه از طرطوس، خلیجیتر است.
علاوه بر خلیجهای طبیعی که محل مناسبی برای توسعه انسانی و اقتصادی و نیز سیاحتگاههای تفریحی و گردشگری به جهت محصور و در امان بودن از امواج بزرگ دریا هستند، خلیجهای مصنوعی و تفریحی دیگری در سواحل سوریه ایجاد شدهاند که نوعاً جهت ایجاد نوعی استخر بزرگمنطقهای است که میتواند کاربریهای ترانزیتی، نظامی و تفریحی داشته باشد. به این خلیجهای مصنوعی، «مُرَفّأ» (اسکله) میگویند. خلیجهای حاشیه سواحل سوریه به ترتیب از شمال به جنوب عبارتنداز:
سُوِیْدیه
خلیج سُوِیْدیه (Süveydiye)[۶]، در منتهاالیه جنوب غربی مرز ترکیه و سوریه در ساحل مدیترانه، در منطقه مورد منازعه با ترکیه؛ یعنی «اسکندرون» قرار دارد. ترکیه نام باستانی این خلیج و شهر سویدیه را به «سامان داغ» (Samandağ) یا «سمعان داغی» در زبان عربی که تصحیفی از واژه «شمعون» است و برگرفته از نام قدیس شمعون، راهب مسیحی، است که مدتی را بر روی کوهی به همین نام در این منطقه به زهد و پارسایی زندگی کرده است.[liii]
البسیط
البسیط (Al-Basit)، در شمال شبه جزیره یا دماغه «رأس البسیط»، از جهت شمال، نخستین خلیج سواحل سوریه محسوب میشود. این خلیج از طرف جنوب، حدود 60 کیلومتر با لاذقیه فاصله دارد و یکی از زیباترین سواحل دریای مدیترانه به شمار می رود؛ صخره ساحلی نیمه دایره گستردهای که در آغوش کوههای مرتفع است و تمامی آن از بالای کوههاتا سواحل پوشیده از جنگل است.
المیناء البیضا
المیناء البیضا (Minet el-Beida) یا بندر سپید که در زبان باستانی «اوگاریتی» (Ugaritic)[liv] «ماخادو» (Mahadau) نامیده میشد و هرچند که از جهت وسعت، از دو خلیج دیگر جنوبی مجاور خود، کوچکتر اس ت، مهمترین و مشهورترین خلیج سوریه در ساحل لاذقیه محسوب میشود که اهمیت تاریخی بسیاری دارد.
میناءالبیضاء یا «البیدا پورت» (Al-Beida port) بقایای بندری باستانی در خلیجی است به همین نام، در شمال بندر لاذقیه که در عهد باستان، بندر اصلی شهر اوگاریت بود و در عصر برنز شکوفای داشت و بهعنوان یکی از مهمترین شهرهای تجاری و اقتصادی دریای مدیترانه باستان و دروازه شرق محسوب میشد. این بندرگاه خلیجی، از دهه هفتاد قرن گذشته، به یک پادگان و بندر نظامی متعلق به نیروهای دریایی ارتش عربی سوریه به همین نام تبدیل شده است؛ کما اینکه خلیج دندانهدار طرطوس، در جنوب لاذقیه، پایگاه نیروی دریایی روسیه شده است.
خلیج لاذقه
که مجموعه از دماغهها و خلیجهای کوچک و بزرگ است؛ ازجمله:
رأس ابنهانی
نخستین شبهجزیره استان لاذقیه از شمال در فاصله 10 کیلومتری است؛ دماغه ای که دو خلیجی جانبی دارد. ویژگی ابنهانی زیبایی طبیعت دریایی آن، درهم تنیدگی خشکی با دریا و منظره کوههای ساحلی شگفتانگیز پوشیده از جنگل است که به این منطقه شکوه و عظمت بیشتری بخشیده و به دلیل فعالیتهای گردشگری شهرت دارد؛ به همین جهت در طول تابستان، مملو از گردشگران است.
رأس الدارعه
رأس الدارعه (Ras-ad-Dariah)، دماغه یا شبهجزیرهای که به جهت شکل هندسی به دماغه کشتی جنگی تشبیه شده و «الدارعه» نامیده شده است. این دماغه، پنج خلیج کوچک پیرامونی دارد.
الریاضیه
شهر ورزشی لاذقیه که با نام شهر ورزشی اسد نیز شناخته می شود، در سال 1987 در سواحل دریای مدیترانه در حومه شمالی لاذقیه به منظور میزبانی دهمین دوره بازیهای ورزشی مدیترانه ای تأسیس شد. مساحت آن 154 هکتار است و شامل یک زمین فوتبال با ظرفیت 45000 تماشاگر است. این دماغه، دارای دو خلیج کوچک شمالی و جنوبی است.
رأس الاعوج
رأس الاعوج (Ras-al-Awaj)، دماغه ای که دو خلیج جانبی دارد. خلیج شمالی آن، همان خلیج جنوبی الریاضیه است.
مار تادرس
مار تادرس (Tadros) یا قدیس تادرس؛ نام دیگرش «جزیره الصید والنزهه» است؛ شبهجزیرهای با پنج خلیج پیرامونی.
خلیج و بندر ماهیگیری الیوغسلافیه (یوگوسلاوی)
خلیج و بندر ماهیگیری الیوغسلافیه (یوگوسلاوی)، در جنوب شبه جزیره «مار نادرس» و بزرگترین خلیج پیرامونی این شبهجزیره که عوارض طبیعی و تأسیسات اسکله ساحلی پیشرونده در آب خلیج، شکل هندسی پیچیده و جالبی به آن داده است. بندر یوگسلاوی، در اواسط دهه هفتاد، قبل از توسعه منطقه توسط شرکتهای دولتی سوریه، بهافتخار شرکت یوگسلاوی که این پروژه را اجرا کرد، بدین نام، نامگذاری شد.
خلیج رود کبیر شمالی
خلیج رود کبیر شمالی که خلیجی با درازای بسیار نسبت به عمق پیشرفته در ساحل است و در شمال مصب رودخانه کبیر شمالی و در میانه مصب رود محلی الصنوبر است و از لاذقیه تا بندر «الجبله» در جنوب لاذقیه، در حدود 30 کیلومتر طول دارد.
بانیاس
شهری نفتی – توریستی، در منتهاالیه شمالی استان طرسوس و درست در وسط خط ساحلی سوریه که دو خلیج شمالی (حریصون) و جنوبی (العدیمه) کشیده دارد.
طرطوس
خلیج بزرگی بین طرسوس و طرابلس لبنان در منتهاالیه جنوبی خط ساحلی سوریه؛ شامل دهها خلیج کوچک. «مُرَفّأ ارواد» یا اسکله ارواد که ایستگاه کشتیهای توریستی بهطرف جزیره ارواد است، در این خلیج قرار دارد.
جزایر
چندین جزیره کوچک خالی از سکنه در سواحل سوریه وجود دارد، مانند «الطیور»، «أم النمل» «العباس»؛ اما در این میان، جزیره «أرواد» (Arwad)، مقصدی عالی برای گردشگران است؛ زیرا هم مسکونی است و هم در نزدیکی سواحل؛ یعنی تقریباً در فاصله سه مایل دریایی از شهر طرطوس بهطرف جنوب غرب، فاصله دارد و مسیر دسترسی آن، از بندر ارواد در کیلومتری جنوب طرسوس است. جزایر کوچک «مَرقُد» و «ابوالفارسی» نیز در جنوب و «تل بُصَیره» در شمالِ ارواد قرار دارند. ساکنان جزیره ارواد در زمان تمدن فنیقی به دلیل مهارت خود در دریانوردی مشهور بودند.[lx]
پوشش گیاهی
سوریه اصطلاحاً در منطقه «هلال حاصلخیز» (الهلال الخصیب)[lxi] در غرب آسیا واقع شده است که مهد رویش گیاهان و محصولات کشاورزی تمدن سازی است؛ مانند گندم، جو، عدس، نخود، نخود و کتان؛ علاوه بر این، درختان مثمری مانند بادام، زیتون، انجیر نیز برای اولین بار در این منطقه پرورش یافتهاند؛ بدین ترتیب، به اعتقاد «جورج ادوارد پُست» (George Edward Post) (1839-1909)[lxii] که سالها عمر خود را صرف مطالعه تاریخ طبیعی سوریه نمود، «اهمیت گیاهان منطقه شام با هیچ نقطهای از روی زمین برابری نمیکند.»[lxiii]
موقعیت و تراکم پوشش گیاهی در هر نقطه جغرافیایی؛ بهطور منطقی، تطابق تامی با نقشه طیف بارندگی آن منطقه دارد که در سوریه در مناطق ساحلی و کوهستانی متمرکز است. بااین حال، وضعیت پوشش گیاهی را به چندین منطقه میتوان تقسیم نمود:
منطقه زیستاقلیمی مرطوب
در قسمتهای پیشین درباره این منطقه سبز که در غرب سوریه و حاشیه دریای مدیترانه در استانهای غربی قرار گرفته است، به طور مبسوط توضیح داده شد. نوع و گستره پوشش گیاهی این منطقه را میتوان به سه بخش عمده تقسیم کرد:
گروه درختان ارتفاع زیست
در این گروه جنگلهای درختان مخروطی در ارتفاع 1800-2500 متری از سطح دریا قرار دارند؛ با درختانی مانند «الشوح السوری»[lix] و «الأرز اللبنانی»[lx] که به آب و هوای سرد نیاز دارند. پایین دستتر از اینها نیز درختان متنوع زیادی وجود دارند؛ مانند:
- انواع صنوبر؛ مثل «صنوبر حلبی» [lxi]و صنوبر بروتی (brutia)[lxii]؛
- انواع «السِندیان» (بلوط)؛ مثل بلوط قرمز، اشعر یا پرمو (ترک/ اتریشی)، سبز، لبنانی، برانتی (brantii) سِدری، رنگی یا حلبی (دار مازو)؛
- انواع «الشَّرد» (راش)؛ مثل راش مشرقی[lxiii]، طبرانی و رومی؛
- انواع «القَیقَب» (افرا)؛ مثل افرای همیشه سبز، جبلالشیخ، پهن برگ (عریض الأوراق یا سوری) و مونبلییه(Montpellier)[lxiv]؛
- انواع سِدر؛ مثل السدر المسهل، المُضاض، عریض الأوراق؛
- انواع بید؛ مانند «حَوْر فراتی»[lxv]، بید مجنون (الصفصاف الباكی) و بید سفید (الصفصاف الأبیض)؛
- چنار از نوع چنارهای تهران (الدُّلب المشرقی)؛
- توسکای شرقی (النَّغت المشرقی)[lxvi]؛
- القطنیه الدرهمیه (شیرخشت)[lxvii]؛
- «غُبَیرای مُمَغّصه» (بارانک)[lxviii]؛
- 22 نوع سرخس.
بوته زارها و مراتع برفی و اصطلاحاً آلپی
- این منطقه پوشش گیاهی فقیری دارد و حاوی گونههایی است که نوعاً در چنین ارتفاعات و شرایط آب و هوایی امکان رشد دارند؛ مثل:
- انواع «العِصْفَلْدِین» (Asphodeline)[lxix]؛
- انواع سیر؛
- انواع «القَضقاض الجبلی» (میخک کوهی)؛
- انواع الحوذان (آلاله): الدمس، ألیف الثلج (برف دوست) و ذنب الفأر (دُم موشی)؛
- خشخاش اللبنانی؛
- انواع الدرابا (شببو)؛
- الدریهمه: گیاهی با گلهای پولکی و ریشه هویجی خوراکی؛
- انواع نخود: البازلاء الصیغیه (نخود فرنگی چینی)، الحمص العدسی اللبنانی (نخود عدسی لبنانی)؛
- العَنْبَرِیس الأقرن (اسپرس کوهی): بوته خاردار به صورت بالشتک دایرهای؛
- أنواع القتاد (گَوَن)؛
- انواع گلهای خانواده كتان (Linum)؛ مانند الکتان اللحمی (گوشتی)؛
- الفربیون الأرومی (شیرشیرک) شیره شیری رنگ و بسیار سمی دارد؛
- البنفسج اللبنانی (بنفشه لبنانی)؛
- زهره الحواشی الحریریه (سیزاب/ بوبوک)؛
- انواع زعفران وحشی؛ مثل زعفران الحرمونی و زعفران كوتشی.
علفزارها یا چمنزارهای زیر آلپی
این منطقه گیاهی پراکنده در سوریه نوعاً دارای بوتههای بالشی شکل هستند؛ مثل دو نوع گَوَن (قتاد بیت لحم والقتاد الحرمونی) و خار «الصر النقطی» (ارّه نقطهای) والغملول اللبنانی(نوعی تره) وأنواع شَبْرَق (لوبیای شیطان) و انواع العنبریس (اسپرس کوهی پیشگفته)؛ مانند عنبریس البندوسی(؟)، الجبلی (کوهی)، طویل الأشواك (دراز شاخک)، المخملی و مدری الأوراق (دندانه برگ). مناطق حفاظت شده متعددی برای حفظ گیاهان وحشی در این سه منطقه ایجاد شده است؛ مانند حفاظتگاه «الشوح و الأرز» (سرو و صنوبر) در «صلِنفه» که شهرک گردشگری مدرن و منطقه طبیعتگردی مخصوص شهر لاذقیه است و نیز حفاظتگاه «الفرنلق» که منطقه جنگلی فوقالعاده زیبای لاذقیه است.
منطقه زیستاقلیمی نیمه مرطوب
این اقلیم در نواحی کوههای ساحلی با ارتفاع متوسط (بالای 800 متر از سطح دریا) و کوههای داخلی در ارتفاع بیش از 900 متر از سطح دریا دیده میشود و در شرق و جنوب منطقه اول قرار دارد و شامل بیشتر کوههای مرکزی سوریه، کوه حلب (عفرین)، جبل الزاویه.
آب و هوای این کوههانسبت به قلههای کوههای مرتفع ساحلی مرطوبتر است و گیاهان معرف حوضه مدیترانه در آنها پراکنده شدهاند، هرچند به دلیل کمبود رطوبت، تراکم کمتری نسبت به کوههای ساحلی دارند.نوع پوشش گیاهی جنگلهای مدیترانهای این منطقه با درختان و درختچههای همیشه سبز تمایز یافتهاست که با تابستان خشک سازگار هستند. کاج برونتی بخش اعظم منطقه جنگلی این مناطق را تشکیل میدهد؛ علاوه بر این گونه، گونههای مخروطی شکل دیگری مانند صنوبر حلبی، سرو مدیترانهای (Cupressus sempervirens) و تعدادی از انواع درخت عرعر[lxx]؛ مثل عرعر اللذاب، الشربینی، سوری، المُنَتّن نیز در این منطقه زیست دارند.از گونههای پهنبرگ میتوان به این موارد اشاره کرد:
- خرنوب[lxxi]؛
- انواع بُطم (پستهسانها)[lxxii]؛ مثل بُطم فلسطینی، اطلسی، آدامسی و عدسی؛
- بلوط القلبرینی (هستهای) یا فلسطینی؛
- المران الرمادی (زبان گنجشک خاکستری)؛
- زیتون وحشی؛
- انواع الزعرور (زالزالک)؛
- الإجاص السوری (گلابی سوری)؛
- السوید فلسطینی (سِدر/ کُنار)؛
- انواع اللوز (بادام) وحشی؛ مثل بادام شرقی، بادام عربی، و بادام کورشینسکی (korshinskyi)، بادام معمولی و بادام مُحَلَّب (شیری)؛
- الآس (درخت مورْد)؛
- انواع القَطلَب (توت وحشی)؛
- انواع خوخ (آلوچه)؛
- افرای جبل الشیخ؛
- القطنیه الدرهمیه (شیرخشت)؛
- الزرود عریض الأوراق (شِبه زیتون)؛
- القطلب العثكولی (آربیوتس) محلیها آن را قاتل أبیه (قاتل پدرش) مینامند و میوهاش را حنای احمر یا عصیرالدب (شیره خرس).
در قسمتهای مرتفع این منطقه درختان کهنسالی پیدا میشوند؛ مانند انواعی از العنبریس پیشگفته. در این کوهستانها، انواع متعددی از بوتههای یکساله و چندساله نیز وجود دارند؛ از گونههای باقلادارها، گندمیان، کاسنیها، آلاله ها، خشخاشیها، سوسنها. از مهمترین آنها میتوان به این موارد اشاره کرده:
- النفل/ شبدر (بیش از 60 گونه)؛
- القتاد/ گَوَن (45 گونه)؛
- الفصه/ یونجه (40 گونه)؛
- البیقیه/ ماشک/ باقلا (40 گونه)؛
- العنبریس (حدود 20 گونه)؛
- سوسن (بیش از 30 گونه)؛
- الحوذان/آ لاله(30 گونه)؛
- اللحلاح/ لاله (18 گونه)؛
- الشقّار / شقایق.
مساحت جنگلهای سوریه بیش از نیم میلیون هکتار، معادل 3 درصد از مساحت این کشور است و یک سوم آن، جنگلهای مدیترانهای است که در استان لاذقیه واقع است. به طور کلی، نسبت پوشش گیاهی جنگل در سوریه به تفکیک استانها عبارت است از:
جدول شماره 4. نسبت پوشش گیاهی در جنگل های سوریه
لاذقیه | ادلب | حما | دمشق | طرطوس | حمص | حلب | الحسکه | السویدا |
31% | 18% | 18% | 9% | 7.3% | 7% | 5% | 1.88% | 1.45% |
در این منطقه باغ های زراعی بسیاری احداث شدهاست؛ مثل باغ های زیتون ، انواع بادام، انگور و انجیر.
حفاظتگاه «اللذاب» یکی از حفاظتگاههای طبیعی این منطقه است.
دشتها و تپههای ساحلی با آب و هوای مدیترانهای
پوشش گیاهی این مناطق در بسیاری از گیاهان با منطقه نیمه مرطوب اشتراک دارد؛ زیرا در تپه ماهورها، جنگلهای مدیترانهای پراکندهای مشاهده میشود که از یک یا هر دو نوع صنوبر و انواع دیگر؛ مانند خرنوب تشکیل شده است. در این منطقه تراکم بوتهها، گیاهان چند ساله و یکساله افزایش میابد. از گونههای علفی مهم این منطقه، میتوان به الترمس (باقلا مصری) والقتاد (گَوَن) والبیقیه (باقلا/ ماشک) اشاره کرد.
مناطق استپی با آب و هوای مدیترانهای تا نیمه خشک
این مناطق تماماً در به اصطلاح «هلال خضیب» قرار دارد که از شمال عراق و جزیره علیای سوریه تا دشت حلب و حماه، دشت حوران امتداد دارد. در لبههای شمالی (جزیره علیا و دامنههای سلسله جبال توروس) و لبههای غربی (دامنههای شرقی سلسه جبال غربی) این مناطق، جنگلهای استپی تخریبشده متشکل از البطم الأطلسی و انواع الزعرور[lxxiii] و انواع اللوز البری[lxxiiii](جنس آلو) و بوتههای باقلادار وجود دارد.
در دشت های جزیره علیا، گیاهانی متناسب با ویژگیهای اقلیم نیمه بیابانی؛ مانند درختچههای اقاقیا و گز و گیاهان علفی چند ساله؛ مانند الشیح والقبأ والروثا و القتاد(گَوَن) وجود دارند؛ درواقع، پوشش گیاهی این منطقه «تُنُکبیشه ها» (Garrigue) یا «خاربیشه ها» هستند که در عربی «مَعیص» (Ma'is) نامیده میشود[lxxv]؛ یعنی زمینهای مرکب از چمن و درختچههای چندساله که به راحتی قطع میشوند و دوباره رشد میکنند.
در این مناطق، کشت غلات به صورت دیم رایج است و به شکل آبیاری در مناطقی که آبهای زیرزمینی یا کانالهای آبیاری باشند؛ مانند دشت فرات و شرق حلب، رواج دارد.
حاشیه رودخانه ها و آبراههای داخلی
در سواحل رود فرات، رودخانه خابور و دشت حوران در حاشیه نهرهای منتهی به رود اردن و در جزایر رودخانهای، مواردی از جنگلهای رطوبت دوست وجود دارند؛ متشکل از حَوْ فراتی (صنوبر فرات)، الصفصاف الابیض (بید سفید) و اَثل (گز) وجود دارد. در قسمت تحتانی رود اردن نیز به دلیل شوری آب رودخانه و اراضی اطراف در این بخش، پوشش گیاهان شور شبیه به مناطق باتلاقی غالب است که مهمترین آنها الأثل كبیر الثمار (گز میوه درشت)[lxxvi] است.
مناطق باتلاقی و دریاچهای
این مناطق که در سوریه چندان متعدد و گسترده نیستند، در داخل باتلاقهاو نهرهای آب شور و دریاچههای آب شیرین قرار دارند. زندگی گیاهی در هر یک از این قسمتها ویژگی خاص خود را دارد؛ خصوصاً آن دسته که محصور مناطق خشکند. یکی از مهمترین مناطق این بخش از پوشش گیاهی سوریه، تالاب الجبول[lxxvii] در شرق حلب است که آبش را از بارانهای سیلآسای زمستانی و اخیراً از عملیات زهکشی کشاورزی دشتهای السفیره که در تابستان آبیاری میشود، تأمین می کند.
الجبول بیشترین تعداد گونههای گیاهی را در میان تالاب ها و حواشی دریاچههای سوریه دارد. بیش از 50 گونه از گیاهان شور، در کنارهها و جزایر آن رشد میکنند. بیشتر این گونهها، علفی و تعداد کمی درختچه هستند و منبع غذایی مناسبی برای پرندگان مهاجر منطقهاند.
از دیگر مناطق این نوع پوشش گیاهی میتوان به این موارد اشاره کرد:
- الخاتونیه (Al-Khatounia)؛در شمال شرق استان حسکه که با 6 کیلومتر مربع مساحت؛
- زَرزَر (Zarzar)؛ در حدود 50 کیلومتری شمال غرب شهر دمشق؛
- قَطینه (Qatina)؛ در جنوب غربی حمص؛ با مساحت 50 کیلومترمربع؛
- مُزِیْریب (Muzeireeb)؛ در منطقه گردشگری کوهستانی استان درعا با مساحت 1 کیلومترمربع.
مناطق کوهستانی با آب و هوای نیمه خشک
مناطقی مانند جبل عبدالعزیز، جبل ابورُجمَین[lxxviii]، فلات الحص[lxxix] با قله شُبَیْث که بر فراز آن قرار دارد و کوههای پالمیرا تعداد گیاهان این منطقه به دلیل عدم بارندگی و تخریب خاک، کمتر از نواحی ساحلی است. در جبل عبدالعزیز 407 گونه گیاهی متعلق به 47 تیره و 210 جنس ثبت شدهاست. در حاشیه صحرای حلب در جبل الحص شبیث نیز 235 گونه متعلق به 41 خانواده و 132 جنس وجود دارد.
منطقه بادیه الشام و واحهها
در این مناطق، گیاهان علفی یکساله یا چند ساله و بوتههای کوچک مقاوم به خشکی وجود دارد؛ زیرا میزان بارندگی سالانه این منطقه بیش از 200 میلی متر نیست. گونههای مهم و قابل تأمل این بومزیست، عبارتند از:
انواعی از القیصوم (بومادران)، الأربیان (بابونه)، القتاد (گَوَن)، الحِذا(گلسنگ)، الحَنظل (خربزه تلخ)، الملیح (Aizoon)، علندى (Ephedra)، الشُوَیْعَره (جارو علفی) و الكُماش (Andrachne) (گل ناز بیابانی) و از خاربُنها العاقول (خارشتر)، الزعیتمان (خیارک)، الرُّغل (علف شور)، الحَمادَه (میخک صحرایی)، الرمث (تاغ)[lxxx]، الشنان (شِپِشو)، الشیح (دّرَمنه)، الصر (خار ارهّای)، الحَرمَل (اسپند) و الأرطاه (خار اسکنبیل) (Calligonum).
چند نمونه دیگر که از قلم افتاده و از اشجار بومی سوری محسوب میشوند؛ به عنوان تکمله:
1. «بلخنون سنبلی»؛ درختچهای است از رسته سرخسها گونه «بسپایکسانان» (Polypodiales)؛
2. «قَرانیا» یا ذغال اخته؛ از دو نوع «اروپایی» و «دمویه» (خونی/ سرخ) (Cornus sanguinea)؛ درختچه برگریز چندساله است که در آبوهوای معتدل سرد رشد میکند و معمولاً در اروپا و غرب آسیا در جنگلهای پهنبرگ بهصورت درختچهای زیرطبقه یا در حاشیههای درختچههای دیگر، وجود دارد. این گیاه، زینتی است و میوههای سیاه مایل به ارغوانی آن، حاوی دانههای غنی از چربی است که از آن برای تهیه صابون و روغن چراغ استفاده میشود.
3. «لانْتِسِك/ مصطکی» (Pistacia lentiscus) در فارسی به آن «پسته مَصطکی» یا «ماستیک» میگویند. درختچه یا درخت کوچک همیشه سبز است و ارتفاعش بین یک تا هفت متر متغیر است. بوی صمغ آن از تمامی اندامهای گیاه استشمام میشود. گلهای آن دوپایه بوده و در ابتدا سبز ولی به تدریج قرمز رنگ میشوند میوه این گیاه کروی شکل، قرمز رنگ، کوچک و یک میوه از نوع میوههای شَفت بوده و پس از رسیدن سیاه رنگ میشود. بومیها از میوه این درخت، روغنی خوراکی میگیرند و به جای روغن زیتون در خوراک مصرف میکنند؛ اما محصول عمده این درختان، صمغی است که از تنه و ساقههای این درخت در اثر شکافی که وارد میکنند، گرفته میشود و به ماستیک معروف است. از صمغ این گیاه استفادههای مختلفی میشود. این ماده به عنوان نوعی ادویه و طعم دهنده در آشپزی و تهیه شیرینی و دسرها نیز استفاده میشود؛ همچنین، به عنوان نوعی آدامس طبیعی (سقز) و در طب سنتی برای درمان برخی بیماریهای گوارشی کاربرد دارد. در صنعت و برای ساخت برخی ترکیبات نیز از این ماده استفاده میشود.
4. «اآكاسیا/ اقاقیای بیدی» (Acacia cyanophylla) درخت بومی استرالیاست که در جنوب ایران نیز کشت شده است. به صورت درختی کوچک، انبوه و پهن با تنه کوتاه و مانند بسیاری از گونههای اقاقیا، گیسو فروهشته رشد می کند. ارتفاع آن به هشت متر میرسد؛ با ساقه هایی (فیلودس) به جای برگهای واقعی که گاهی تا 25 سانتیمتر طول دارد و در پایه هر یک، غده شهدی وجود دارد که مایعی قندی ترشح میکند و باعث جلب مورچه ها میشود. گلهای زرد آن در اواخر زمستان و اوایل بهار در گروههایی تا ده سَر گل کروی، ظاهر میشوند میوه آن، دانه مستطیلی شکلی به رنگ تیره تا سیاه است.
5. «القَفّور» یا «رمیمیم» (Fontanesia)؛ درخت برگریزی است که ارتفاعش گاه به 8 متر میرسد. برگهایش، نیزهای و به طول 3-12 سانتی متر است. گلهایش سفید چهار لوبی است؛ در خوشه هایی به طول 2-6 سانتی متر.
6. «سِنط ابیض» (Faidherbia) یا اقاقیای سفید یا درخت گل ابریشم سفید و یا گوشت کوب، با 2 - 5 متر ارتفاع و شاخه های سفید، شلخته و کمی خاردار. برگ های آن دو پر است، ممکن است 15 سانتی متر طول داشته باشند. گلهای آن سوزنی برگ، سفید، منفرد یا ترکیبی، کوتاهتر از برگها است. میوه ضخیمی به شکل نامنظم و به صورت جانبی فشرده دارد. گلدهی آن بهار است. خاستگاه آن حومه شهرهای ساحلی است.
7. «سِنط السِیال» (Acacia seyal) نوع دیگری از اقاقیا است که از آن «صمغ عربی» میگیرند؛ نام دیگرش«شیتا» (Shittah)[lxxxi]است. درختی خاردار است به ارتفاع 6 تا 10 متر با پوست سبز کم رنگ یا قرمز. در قاعده برگهای 3 تا 10 سانتیمتری، دو خار مستقیم و خاکستری روشن به طول 7 تا 20 سانتیمتر دارد. شکوفه ها در خوشه های گِرد و زرد روشن به قطر حدود 1.5 سانتی قرار دارند.
گیاهان دارویی
در مراتع، ارتفاعات، دشتها، مَعیصها (تُنُک بیشهها) و جنگلهای سوریه، گلها، گیاهان پایه کوتاه، خارها و علوفههای بومی فراوانی رشد میکنند که نوعاً مصرف دارویی دارند. بعضی از این گیاهان که اهمیت بیشتری دارند و در مطالب پیشگفته از پوشش گیاهی سوریه در این بخش، از آنها نامی برده نشد، به ترتیب الفبا، عبارتاند از:
- ابو طیلون (برگ مخملی) ابن سینا؛
- أبو طیلون هندی؛
- أثْبِ مَشعَر(إیراغروستیس)؛
- اُذَینه أناضولیه (آناطولی)؛ نوعی مریمگلی؛
- اُذَینه ذَهَبیهُ الأوراق (برگ طلایی)؛
- أوفریس داكن و أوفریس دُبُوری (واژگون)؛
- إسلیح بَحری (کیک ماریتیما)؛
- إشقیل ثنائی الأوراق (نجمآبی دو برگی)؛
- بُخور مریم فارسی؛
- بَرباریس (زرشک) لبنانی؛
- بونیون أنیق (اَرقطیون نازک)؛
- تِفاف جاسئ (لوبیا دشتی سفت)؛
- جُرَیس عصا یعقوب (زنگوله عصای یعقوب)؛
- حَدَق غباری (گوجه یا سیب تلخ)؛
- حُرُض إكلیل الجبل (اَشنان کوهی)؛
- حِلَّه (نوعی لَبلاب)؛
- خِرفار صغیر(دانه قناری)؛
- خَشِنَه دقیقه، مشرقیه و هَلْبیه؛
- دِبق (سریش) صلیبی؛
- قارچ دَغموس قابض؛
- دُؤسَر سَمیك (دوسر واژه فارسی است.)؛
- راوَند فلسطینی؛
- رقمه عدیمهُ السّاق؛
- رومولیه عمودیه؛
- زراوند مُبَقَّع (خالدار)؛
- سَحلَب أناضولی (ارکیده آناطولی/ شرقی)؛
- سَدم إسبانی (کاکتوس آبداراسپانیایی)؛
- سیلینه عریضه الأوراق (Silene واژه ی لاتین)؛
- شِبْرِق (زقّوم تَر) أفعى الماء؛
- شَقیقهُ النعمان (شقایق نُعمانی)؛
- شِنان (گَندنا کوهی) مفصلی؛
- صِبغهٌ متلألئه (رنگ درخشان)؛
- طیطان سیکنبرغر؛ نوعی نرگس؛
- عَرَن دقیق (زالزالک ریز)؛
- عسلهتوسكانیه و نقدیهالأوراق (برگپولکی)؛
- غار (برگ بو)؛
- فم السمكه الشائع (گل میمون)؛
- قَرقاص اُذُینی (نوعی کاسنی)؛
- قُرُنفُل منتصب (میخک افراشته)؛
- قَصْعِین آرامی (مریم گلی آرامی)، قصعین الآلهه و قصعین فلسطینی؛
- قَصوان شائع (کَنگر معمولی)؛
- قَضقاض حامل الصوف (اَشنان شامی)؛
- قضقاض عربی (نوعی تاج خروس؛ پشمالو)؛
- قَندول شَعْری (نوعی گز، شَیْشَعان)؛
- كُعْر،(نوعی خاربُن)؛
- لَبلاب بنفسجی، لبلاب خطی و لبلاب وَسادی الأوراق (برگْبالشی)؛ لبلاب: پیچک گل شیپوری؛
- مَردَقوشلبنانی (مرزنجوش، پونهکوهی لبنان)؛
- نَباز سوری (خارگل بنفش؛ بادآورد)؛
- یانسون (بادیان رومی)؛
- یثمه جُرَیْسیّه (زنگولهای).
البته باغبوم گیاهان سوریه بسیار گسترده است. این تعداد به عنوان نمونه و آشنایی، از میان مواردی که اختصاص بیشتری به بوم زیست سوریه دارند، انتخاب شد[۷].
زمین شناسی
تشکیل بیشترین قسمت از سرزمین سوریه، مربوط به جوانترین ادوار زمینساخت؛ یعنی دوران «کامبرین» (Cambrian)؛ آخرین دوره عصر «دیرینه زیستی» (Paleozoic/ پالئوزوئیک) است. بیشتر سوریه در ابتدا دریاهای کم عمقی که در آن رسوبات آهکی غلبه داشت، غوطه ور بود؛ از این رو، امروزه سنگهای آهکی و رسوبی دریایی، به جز قسمت شرقی، سطح وسیعی از اراضی سوریه را پوشش میدهند.
پس از عقب نشینی دریا، دریاچهای کوچک داخلی و چند باتلاق، در خاک سوریه باقی ماند. این امر منجر به تشکیل رسوبات گچی شد که بخش مرکزی منطقه شرقی را پوشانده است. این دریاچهها و رسوبات آنها مناطق وسیعی از شمال سوریه و سایر مناطق را پوشش میدهد؛ مثل حوضه حاصلخیز غوطه دمشق، دشتهای غنی حمص، و درههای فرات و الغاب.با آغاز گسلش دوران سوم زمین شناسی، فرورفتگی «بقاع» و فرورفتگی «الغاب» ایجاد شد و فعالیتهای آتشفشانی به اوج خود رسید که باعث پیدایش ناهمواریها بازالتی در نواحی جنوبی و شرقی شمال سوریه و در ناحیه مرکزی شد؛ یعنی حمص حماه. از طرفی عملیات چینخوردگی آغاز و منجر به پیدایش رشتهكوههای غربی شد، جایی که رسوبات «ژوراسیک» و «کرتاسیا» غالب هستند. بنابراین، بیشتر مواد اولیه تشکیل دهنده سرزمین سوریه یا آهکی است و یا بازالتی؛ اما غلبه با طبیعت آهکی است.
زندگی جانوری
سوریه دارای جانوران متنوعی است. 125 گونه پستاندار، 394 گونه پرنده، 127 گونه خزنده، 16 دوزیست و 157 گونه ماهی آب شیرین در این کشور به ثبت رسیده است. پلنگ آسیایی، شیر آسیایی، ببر خزر و پلنگ حضور داشتند اما از کشور ناپدید شده اند و خرس قهوه ای و گرگ خاکستری بزرگترین گوشتخواران باقی مانده هستند. روباه قرمز، کفتار راه راه، شغال طلایی، مانگوس مصری، راسو، گورکن عسلی، گورکن اروپایی و روباه اروپایی نیز وجود دارد. خانواده گربه با زمینی، گربه جنگلی، گربه شنی و گربه وحشی نشان داده می شود. جانوران چرا شامل غزال کوهی، گوزن لبه دار، گوزن اروپایی، بز وحشی، بزکوهی نوبی و اوریکس عربی هستند.
پرز سنگ، جوجه تیغی، خرگوش و خفاش نیز وجود دارد. این شامل بسیاری از گونه های جوندگان مانند سنجاب، جربوآ، خوابگاه، همستر، موش های صحرایی عضلانی و موش خاردار است.
ده گونه نهنگ در سواحل سوریه و همچنین فوک مدیترانه ای در خطر انقراض ثبت شده است. گاهی شاهد چهار گونه لاک پشت هستیم که شایع ترین آنها لاک پشت های دریایی است و حدود 295 گونه ماهی دریایی در سوریه به ثبت رسیده است. از نزدیک به چهارصد گونه پرنده ثبت شده در کشور، بسیاری از آنها مهاجر هستند، به ویژه در رشته کوه های ساحلی، دره فرات و دریاچه های نمک فصلی که در مناطق خشک شکل می گیرند. سبخات الجبول در یکی از این دریاچه های نمک ذخیره گاه طبیعی محسوب می شود و از مهاجرت تعداد زیادی فلامینگوهای بزرگتر تشکیل شده است. این پرندگان مولد در معرض خطر انقراض شامل چند جفت کچل شمالی در شمال کشور، اسکانکهای کوچکتر و هوبره بزرگ هستند. گونه های دیگر عبارتاند از: گوسفند، پلیکان دالماسی، اردک سفید و عقاب سلطنتی شرقی.
خاک
هفت نوع اصلی خاک در کشور سوریه وجود دارد:
خاک سبک مدیترانهای
با مساحت 850000 هکتار که دارای یک افق سطحی حاصلخیز حاوی درصد متوسطی از مواد آلی است و زیر آن یک سطح رسی سنگین با رنگ مایل به قرمز. این خاک در امتداد سواحل در استان لاذقیه با شیب جزئی 2 درصد. و در ارتفاع 30 متری از سطح دریا گسترده شده است و بیشتر تحت کشت بادام زمینی، سبزیجات، تنباکو و درختان میوه مانند زیتون، مرکبات و انجیر است. همچنین غلاتی مانند گندم، عدس و علوفه، به صورت دیم کشت می شود.
خاک سنگین
خاک سنگین «گروموسول» (Grumosol)، با مساحت 2210000 هکتار. که سطحی تیره رنگ دارد؛ با درصد کمی از مواد آلی و به دلیل بافت سنگین، چسبنده و پلاستیکی است. در شرایط مرطوب فرود میرود و هنگام خشک شدن سخت و سفت میشود و شخم آن دشوار است. هنگام آبیاری متورم می شود و خشکسالی منقبض شده ترک میخورد و شکافها و شیارهایی در آن ایجاد میشود. این نوع از خاک در حُمص گسترده شده است؛ با ارتفاع 250 متر از سطح دریا و شیب ملایم 2-4٪ و بیشتر تحت کشت سبزیجات است. نوع دیگری از آن در قامشلی وجود دارد با ارتفاع 475 متر از سطح دریا و شیب 0-2% درصد که تحت کشت گندم جو و عدس است. پنبه، سبزی و درختان میوه نیز در صورت وجود آب آبیاری در آنها کشت می شود.
خاک «دارچینی»
خاک «دارچینی» (سنامونیك/ Cinnamonic)، با مساحت 4780000 هکتار که سطحی روشن دارد و گاهی دارای درصد خوبی از مواد آلی است زیر آن، سطحی به رنگ قهوه ای مایل به قرمز یا زرد وجود دارد که و بعد از آن، سطحی آهکی در عمق بین 30 تا 80 سانتی متری همپوشانی دارد که گاهی به لایهای سخت تبدیل میشود. بافت این خاک از متوسط تا سنگین متغیر است و در نواحی شرق و جنوب حلب و در قسمت جنوبی سوریه در حاشیه کویر در قصیر و حمص گسترده است؛ با ارتفاع 350 متر از سطح دریا و شیبی مواج و بیشتر تحت کشت غلات است؛ اما پیوسته در معرض خطر خشکسالی است و اگر آب آبیاری به قدر کافی وجود داشته باشد، می توان برخی از درختان، سبزیجات و پنبه را کاشت.
خاک بیابانی
خاک بیابانی (سیروزم/ Sierozem)، با مساحتی بالغ بر 4240000 هکتار.که از نظر مواد آلی بسیار فقیر است؛ همچنین نسبت کربنات کلسیم در این نوع اراضی زیاد است و گاهی در تا اعماق مختلف ادامه دارد. بافت خاک بیابانی از مکانی به مکان دیگر بسیار متفاوت است و دلیل این امر، تنوع ماده مادری است که این نوع خاک از آن تشکیل شده است. در بخشهایی از این خاک به دلیل جابجایی مواد سطحی، مقداری سنگریزه وجود دارد که در اثر فرسایش، گاهی نمایان شده است (سنگفرش کویر/ Desert paving). این خاک یک چهارم مساحت سوریه را در بر میگیرد. بیشتر این اراضی در استپ های کم مرتفع و هموار در ارتفاع 300 متری از سطح دریا واقع شده اند و جز علف های هرز چند ساله و فصلی در این خاک چیزی رشد نمیکند، مناطقی هم که در آنها، سنگفرش کویر ظاهر شده، فاقد گیاه هستند،
خاک گچی
با مساحت 5520000 هکتار با رنگ غالب نارنجی با زرد یا قهوه ای زرد تیره و گاهی سفید. بافت آن اغلب شنی ریز است و ساختار آن ریز (پودری) و در معرض رانش هوا و در مناطق خشک کویری گستردهاند؛ با ارتفاع 320 متر از سطح دریا و شیب مواج که تنها محل رشد برخی از انواع علف های هرز است.
خاک آبرفتی
با مساحت 530000 هکتار که در نتیجه رسوب خاک هایی با منشاء مختلف است که با رودخانه، حمل می شود، به همین دلیل، در همه مناطق که شرایط وجود دارد،گسترده است؛ اما در دو مکان اصلی در سوریه بیشتر است: دشت الغاب و سرزمین های مجاور رودخانه های فرات و الخابور.در دشت الغاب ته نشینی کند بوده و بافت خاک رسی سنگین است، سرشار از آهک است و رنگ آن سیاه نشان دهنده درصد بالای مواد آلی بالا است و نیز در حوضه فرات دکه بافتی سبکتر از اولی (یعنی الغاب) دارد، با هسته رسی، قهوه ای تا قهوه ای مایل به خاکستری؛ همچنین در مناطقی از دیرالزور - نزدیک المیادین این نوع خاک وجود دارد؛ با ارتفاع 195 متر از سطح دریا و شیب تقریباً مسطح که معمولاً تحت کشت پنبه است؛ همچنین سبزی، صیفیجات و کشت زمستانه، بعلاوه برخی درختان میوه در نزدیکی روستاها و شهرها پرورش داده میشوند
خاک زیرزمینی به سطح آمده
با مساحت 336000 هکتار. این خاک هنگام خشکی با شکوفه دادن املاح سفید روی سطح آن مشخص میشود در حالی که رنگ آن قهوهای نفتی مرطوب به نظر میرسد؛ رنگی که حاصل کلرید کلسیم و خاصیت جذب رطوبت است. گسترش این نوع خاک در اراضی شور است که در مراکز حوضه ها تشکیل میشود، مانند حوضه دمشق، حوضه جیرود، پالمیرا، الجبل. و ناحیه مشرق رودخانه خابور و یا آن اراضی که شوری آنها به دلیل آبهای زیرزمینی که در اثر استفاده نادرست از آبیاری بالا آمده است، به وجود می آید؛ مانند مناطق حوضه فرات و الغاب.زمینهای حاوی این خاک تقریباً مقعر اند؛ با رنگ خاکستری تیره اند و در مقایسه با سایر خاک های شور در وادی الغاب، درصد سدیم زیادی دارد و درصد مواد آلی آن کم است و به خاطر شوری زیاد و قلیایی بودن برای تعداد بسیار محدودی از محصولات مناسب است[۸].
جغرافیای انسانی
جمعیت تخمینی سوریه، قبل از جنگ داخلی؛ یعنی در سال 2011، 22 میلیون نفر ساکن دائمی بود[۹] که شامل 21 میلیون و 124 هزار نفر، سوری[۱۰]، یک میلیون و 300 هزار نفر، پناهنده عراقی[۱۱] و بیش از پانصد هزار نفر فلسطینی بود. جنگ، شمارش دقیق جمعیت سوریه را دشوار کرده است؛ زیرا تعداد پناهندگان سوری، سوری های آواره داخلی و تعداد تلفات در نوسان است؛ اما بر اساس آمار سازمان سیا، حدود 20 میلیون و 400 هزار نفر تا جولای 2021، در سوریه ساکن بودند[۱۲].
چند میلیون نفر از جمعیت سوریه بعداز بحران اخیر از کشور خارج و آواره شدهاند. «کمیساریای عالی سازمان ملل متحد برای پناهندگان» (UNHCR) تا سال 2019 بیش از پنج میلیون نفر از آنها به عنوان پناهنده به ثبت رسانده است.[۱۳] بیشتر آنها به کشورهای همسایه (ترکیه، لبنان، اردن و عراق) و همچنین کشورهای اروپایی؛ مانند یونان، آلمان و سوئد گریختهاند.
در سال 2017، «محمد اکرم القاش»، رئیس کمیسیون امور خانواده سوریه، جمعیت سوریه را 28 میلیون نفر اعلام کرد که از این تعداد، 21 میلیون نفر در سوریه زندگی می کنند و 7 میلیون نفر پناهنده هستند.[۱۴] عمده مهاجران ساکن در سوریه، آوارگان فلسطینیها هستند. این جریان مهاجرتی بعد از اشغال سرزمین فلسطین، صورت گرفته است.
پراکندگی جغرافیایی نژادی
همانطور که پیشتر در بخش تاریخ تمدن سوریه بررسی شد، سوریه پایانه رفتوآمد و تاختوتاز نژادهای مختلف شرقی و غربی است که هر کدام سالها و قرنها در این سرزمین اقامت نموده و یا به طور کلی آن را به تصرف خود درآوردهاند. اکثر مردم سوریه را در حال حاضر، به دلیل زبان رسمی امروزی و پیوندهایی که با فرهنگ و تاریخ عرب دارند، میتوان عرب و از نظر ژنتیکی، زیرگروههای مختلفی از نژاد سامی زبان بومی منطقه خاورمیانه به شمار آورد [۱۵]نسبت اعراب با اقوام نژادی دیگر به تفصیل این چنین است:
اعراب سوریه
80 درصد جمعیت سوریه عرب «عدنانی» هستند و تقریباً در همه نقاط سوریه؛ به جز استان الحسکه، اکثریت را دارند؛ اعم از اعراب اصیل سوری و یا اعراب مهاجر از کشورهای دیگر عربی؛ خصوصاً آوارگان فلسطینی و رزمندگان لبنانی. عرب عدنانی به مردم عربی گفته میشود که دارای اصالت عرب خالص نیستند و عربیسازی (مستعرب) شدهاند؛ برخلاف اعراب عاربه (یعنی اعراب خالص و اصیل) یا قحطانیان که به ساکنان منطقه جنوبی شبه جزیره عربستان گفته میشوند؛ قومی که خود را از نژاد «یعرب بن قحطان» فرزند پنجم نوح نبی (ع) و عرب خالص میدانند به همین جهت به قحطانیان شهرت یافتند.
اعراب مستعربه (یعنی اعراب ناخالص و پیوسته با دیگران) یا عدنانیان: ساکنان منطقه شمالی و مرکز شبه جزیره عربستان اند که خود را از نژاد عدنان نواده اسماعیل نبی (ع) میدانند به همین جهت به عدنانیان شهرت یافتند.[۱۶] امروزه عمده اعراب، عرب عدنانی هستند و از نظر تباری اغلب عرب تبار نیستندغ مثل اعراب مصر و شمال آفریقا.
کردها
10 درصد جمعیت سوریه کُرداند و بدین ترتیب دومین گروه نژادی سوریه محسوب میشوند. کردها اکثراً مسلمان سنی و شافعی مذهب هستند با بخش کوچکی از فرقه «ایزدیه/یزیدیه»[۱۷]. قوم کُرد به عنوان بزرگ ترین قومیت نژادی بدون دولت در چهار کشور ایران، ترکیه، عراق و سوریه پراکندهاند؛ اما در طول تاریخ مبارزات زیادی برای استقلال نموده اند و به جز موارد و مقاطع کوتاهی ناموفق بوده است. در یک نمونه، صلاحالدین ایوبی با تشکیل دولت ایوبیان از نامآورترین شخصیتهای کرد در تاریخ سوریه و اسلام و نبردهای صلیبی است که توانست پادشاهی کرد را تا شمال آفریقا گسترش دهد.
«عفرین» در گوشه شمال غربی؛ شامل شهر عفرین و دشتهای اطراف و کوههای کرد (کرد داغ) و هممرز با ترکیه است.
«جزیره» در شمال شرقی که به دلیل قرار گرفتن در بین رودهای فرات و دجله جزیره نامیده شده است، شامل شهرهای الحسکه و قامشلی، پایتخت واقعی کردستان سوریه محسوب میشود و با کردستان عراق هممرز است.
«کوبانی» در شمال مرکزی در امتداد رودخانه فرات تا نزدیکی «جَرابولوس» (Jarabulus) آخرین شهر متهی الیه شرقی استان حلب. این منطقه کردی به نام شهر اصلی آن، کوبانی، نامگذاری شده است و با ترکیه هممرز است.
به طور سنتی، کردها را از تبار اقوام هندواروپایی تلقی میکنند که در اواسط قرن دوم هزاره قبل از میلاد به سمت غرب و به طرف ایران مهاجرت کردهاند. در دوران باستان، کردستان به کردها در برابر مادها، یونانیها، رومیها و نیز امپراتوریهای ایرانی و پس از ظهور اسلام، در قرن هفتم پس از میلاد، در بینالنهرین علیا و ایران غربی در برابر فتوحات اعراب، مقاومت کرده اند؛ اما در نهایت، اکثراً به دین اسلام و مذهب شافعی گرویدند و تقریباً از قرن سوم هجری زیرا به صورت نیمه خودمختار زندگی کردهاند.
افول خلافت عباسی در قرن دهم به ظهور سلسلههای کرد؛ از جمله ایوبیان (1171 تا 1260) منجر شد. بنیانگذار ایوبیان، صلاح الدین که به دلیل اتحاد مسلمانان و بازپس گیری اورشلیم از صلیبیون در سال 1187 مشهور بود، امپراتوری خود را به سوریه و فراتر از آن گسترش داد. در آغاز قرن هفدهم، کردهای آناتولی به دستور سلطانهای عثمانی به سرزمینهای دو طرف فرات (عفرین و کوبانی) کوچانده شدند. پس جنگ جهانی اول (1914-1918)، مناطق کرد نشین امپراتوری عثمانی، بین دولت-ملتهای سوریه، ترکیه و عراق تقسیم شد. حافظ اسد، از سال 1973 به بعد، سیاست کمربند عربی را اعمال کردند، یعنی عربی کردن یک نوار مرزی بین 10 تا 15 کیلومتری بین رأسالعین و مالکیه با سلب مالکیت از مناطق تحت مالکیت اکراد و ایجاد دهها روستای عرب نشین؛ اما در سال 1976، با این که اسد سیاست کمربند عربی را کنار گذاشت؛ اما اسکان مجدد اجرا شده توسط اسد معکوس نشد.
در سال 1978، عبدالله اوجالان، در شمال خط آهن مرزی، حزب کارگران کردستان(PKK) را تأسیس کرد که به دنبال ایجاد یک کشور کرد مستقل در ترکیه بود. اسد که با ترکیه بر سر مسائلی مانند استفاده از رودخانههای فرات و دجله اختلاف داشت، به پکک اجازه داد در ازای تمرکز پکک در کردستان ترکیه و نه سوریه، در سوریه فعالیت کند؛ در نتیجه، شمال سوریه در طول دهه های 1980 و 1990 به محل پرورش شبه نظامیان پ ک ک تبدیل شد. همکاری بین اسد و پکک در اواخر دهه 1990 زمانی که ترکیه ارتش خود را به مرز سوریه منتقل کرد و خواستار استرداد اوجالان شد، پایان یافت. اوجالان از سوریه تبعید شد و در کنیا ترکها او را دستگیر و زندانی کردند.
در سال 2003، حزب اتحاد دموکراتیک(PYD) به عنوان یکی از شاخه های سوریه وابسته به PKK تأسیس ش؛ اما علیرغم نقش پ.ک.ک در گسترش اولیه مفهوم «کردستان سوریه»، PYD عموماً از درخواست برای تأسیس «کردستان سوریه» خودداری کرد.
با شروع بحران اخیر سوریه، در سال 2011 آغاز شد و مفهوم کردستان سوریه، اهمیت بیشتری پیدا کرد؛ زیرا مناطق کرد نشین در شمال سوریه تحت کنترل جناح های تحت سلطه کردها قرار گرفتند و PYD یک اداره خودمختار در شمال سوریه ایجاد کرد که آن را «روژاوا» یا «کردستان غربی» نامید. احزاب غیرPYD ؛ مانند KNC نیز شروع به طرح مطالبات برای ایجاد کردستان سوریه به عنوان منطقه جداگانه کردند و نگرانی های فزایندهای را برای ناسیونالیستهای سوری و برخی ناظران که این طرحها را تلاش برای تجزیه سوریه می دانستند، ایجاد نمودند.
ایزدیان (ملکطاووسیها / شیطان پرستان)
کردان ایزدی – که به غلط گاهی یزیدی خوانده میشوند- اقلیتی از نژاد کُرد هستند که بدون هیچ نسبتی با یزید بن معاویه، خلیفه جنایتکار اموی، با کردان مسلمان، تمایز دینی دارند و در بخشهایی از عراق، ایران، سوریه و ترکیه و عموماً در مناطق کردنشین و عمدتاً در استانهای نینوا و دهوک عراق و جبل سمعون سوریه، زندگی میکنند. «لالِش» در موصل عراق، مزار «عدی بن مسافر» (مرگ: 1160 م.)، کسی که در قرن هفتم هجری به این دیانت به ظاهر باستانی، قوام و هویت بخشید، پایتخت مذهبی و محل اجتماع سالیانه آنها است. به ادعای خودایزدیان و بعضی پژوهشگران، دین یزیدی ریشه در یک دین ایرانی پیش از زرتشتی غربی دارد؛ اما روحانیون اسلامی مذهبشان را یک فرقه بدعت آمیز در اسلام میدانند؛ به همین خاطر در سال 2014 از سوی داعش مورد نسل کشی گستردهای واقع شدند.
«ملک طاووس» مشهورترین شخصیت در دین ایزدی است. یزیدیان بر این باورند که خداوند از نور خود هفت فرشته را آفرید و فرمانروایی جهان را به آنها واگذار کرد: عزازیل (ملک طاووس)، دردائیل (شیخ سین)، اسرافیل (شیخ شمش)، میکائیل (شیخ ابوبکر)، عزرائیل (سجادین)، شمنائیل (شیخ نصیر دین) و ناورائیل (شیخ فخر دین). رئیس این هفت فرشته ملک طاووس است. خداوند به همه فرشتگان دستور داد که بر آدم سجده کنند. پس همه سجده كردند جز طاووس ملك، او امتناع كرد و سجده نكرد و چون خداوند از او پرسید چرا از سجده كنندگان نیستى؟ گفت: پروردگارا آنگاه که ما را آفریدی، امر کردی که فقط برای تو سجده کنیم و من جز وجه شریف تو سجده نکردم و نخواهم کرد. در اینجا طاووس ملک برنده امتحان شد و خداوند او را نزدیکترین مخلوقات به او قرار داد و فرمانروایی عالم را به او سپرد!این داستان بسیار شبیه به داستان آفرینش کتب مقدس اسلامی، مسیحی و یهودی است؛ بنابراین، آنها را شیطان پرست نامیدهاند؛ گرچه خود ایشان به شرارت ملک طاووس و یکی بودن او با شیطان باور ندارند و به طور کلی منکر محرک شر خارج از وجودخود انسان هستند[۱۸].
ترکمنها
ترکمنهای سوریه 4 تا 5 درصد جمعیت این کشور را تشکیل میدهند و تنها 30 درصدشان به زبان ترکی صحبت میکنند. اکثریت آنها مستعرب شده و مسلمانان سنی هستند. ترکمنها با ترکهای آناتولی که در سوریه نوعاً عرب زبان شدهاند، فرق دارند؛ همچنین از جمله مردمان ترکمنستان در آسیای مرکزی نیستند؛ اکثریت آنها از نوادگان مهاجرانی هستند که در زمان حکومت عثمانی (1516 تا 1918) وارد سوریه شدهاند؛ با این حال، بسیاری از ترکمنهای سوری نیز وجود دارند که از نوادگان مهاجران ترک قبلی هستند که در دورههای سلجوقی (1037 تا 1194) و ممالیک (1250 تا 1517) وارد شدهاند[۱۹]. «یوسف العظمه» پیش گفته، قهرمان مقاومت سوریه در مقابل فرانسویان و «نزار قبانی» (1923 تا 1998)، شاعر شهیر سوری، ترکمن نژاد هستند.
ترکمنها بیشتر در استانهای شمال غربی؛ مثل ادلب و حلب تا استان رقه پراکندهاند. بخشی نیز در کوه ترکمن در نزدیکی لاذقیه و نیز گروهی در شهرهای حمص، حما و دمشق ساکن هستند. استانهای جنوب غربی؛ مثل درعا (مرز با اردن ) و قنیطره (مرز با اسرائیل ) نیز میزبان طوایفی از ایشان هستند. ترکمنهای سوریه عمدتاً سنی مذهب هستند؛ اما گروهی از آنها نیز جزء اقلیت علویان اند. ترکمنهای سوریه و لبنان به شدت تحت حمایت دولت ترکیه هستند و حتی به آنها تابعیت ترکی اعطا شده است[۲۰]. این قوم ساکن در سوریه پرچمی محلی برای خود طراحی کردهاند که بسیار شبیه پرچم ترکیه است. ترکمنها در منازعات اخیر سوریه از گروههای جدی مسلحین ضد دولت اسد بودهاند.
آشوریها
3 تا 4 درصد سوریها، آسوری(Assyrians) یا آشوری و اکثراً مسیحی هستند؛ یعنی در حدود 800 هزار نفر[۲۱]. همانطور که در صدر همین کتاب، توضیح داده شد، «سیریا» (Syria) نامی اصالتاً آشوری است که برای اولین بار هرودوت از نامواژه قوم «آسیریویی» (Assyrioi) در زبان یونانی که معادل «آشوریها» است، برای تسمیه سرزمین غرب فرات، اقتباس کرد[۲۲] و از قرن دوم پیش از میلاد در دولت سلوکی مورد استفاده شایع واقع شد.[۲۳]
آشوریهای سوریه در حال حاضر اقلیتی قومی و زبانی و بومی شمال شرقی سوریه هستند؛ مردمی از تبار تمدن آشور که بعدها مسیحی شدند. بسیاری از آشوریهای «حکاری» (منطقه ای در جنوب دریاچه وان ترکیه) پس از آواره شدن توسط ترکهای عثمانی و قتل عام «سیمله» در عراق، در اوایل قرن بیستم در سوریه ساکن شدند.[۲۴]
آشوری های سوریه در حال حاضر، در استان الحسکه تمرکز دارند؛ اما در شهرهای قامشلی، مالکیه، رأس العین، قحطانیه و تلتامر و نیز روستاهای مجاور این شهرها زندگی میکنند. برخی نیز به دمشق و دیگر شهرهای غربی مهاجرت کردهاند. در جریان بحران اخیر اکثر آشوریها به جهت تهدید گروههای تند اسلامگرا، مجبور به فرار و مهاجرت شدهاند.
چرکسها
1/5 درصد مردم سوریه، چرکس(Circassians) هستند؛ قومی از شمال غرب قفقاز که به زبان چرکسی سخن میگویند. جغرافیای تاریخی چرکسها، در ۳۰۰ سال اخیر، محل مجادلات منطقهای سه دولت ایران، روس و عثمانی بوده است. این قوم در طول تاریخ همواره بهصورت برده و غلام برای حکومتهای گوناگون جنوبی از جمله ایرانیان و عثمانیان خدمت کردهاند؛ خصوصاً به عنوان ینیچری، نیروی ویژه عثمانی.
پس از شکست عثمانیها از روسیه، در نبرد قفقاز، نیم میلیون چرکس در میان سالهای 1864 تا ۱۸۵۶ که از تأثیرگذارترین نیروهای عثمانی بودند- مجبور به ترک منطقه بومی خود در قفقاز و مهاجرت به آناتولی شدند. در حال حاضر، چرکسها بخشی از جامعه سوریه شدهاند؛ اما هویت زبان و برخی آداب و رسوم خود را حفظ کردهاند.
چَرکسها قبل از جنگ 1967، حدود نیمی از ایشان، در 11 روستا و شهر اصلی قنیطره زندگی میکردند؛ اگرچه قنیطره در حال حاضر، تحت کنترل سوریه است؛ اما چرکسها جز در «باریقه» و «بیرعجم»، در محل اصلی خود، اسکان داده نشدهاند.
زیرا بیشتر روستاهای چرکسی قنیطره در بخش اشغالی اسرائیل واقعاند؛ مثل جوزیه، خشنیه، عین زیوان، سلمانیه، ممسیه، منصوره، فهام، مُدریه، رامثانیه. بسیاری از چرکس ها پس از آواره شدن از جولان در جنگ 1967 به دمشق نقل مکان کرده اند و بیشتر در منطقه رکنالدین شهر ساکن شدند.
مرکز اصلی جمعیت چرکس ها در منطقه خارج از دمشق، روستای «مرج السلطان» در 15 کیلومتری شرق شهر است؛ اما در حال حاضر، به خاطر بحران اخیر سوریه خالی از سکنه و کاملاً ویران شده است.بسیاری نیز بعد از سقوط اتحاد جماهیر شوروی به قفقاز بازگشته اند.
شهرک «خناصر» در شهر حلب، مرکز مهم دیگری متعلق به چرکسهاست؛ همین طور، «منبج»، در شمال شرقی حلب. درحمص نیز در هفت روستا بیشتر در شمال یا شرق حمص در امتداد لبه صحرای سوریه و در امتداد سواحل شرقی رودخانه العاصی؛ یعنی دیر فول، عین النیصر، ابوحمامه، مریج الدر، اصیله، عنزات، تل امری، تل سنان، تل ادی و تلیل و دو روستا در استان حماه چرکسها زندگی میکنند، در این روستاها قرار دارند.[۲۵]
ارامنه
یک درصد جمعیت سوریه را قوم ارمن تشکیل میدهند که اکثراً مسیحی هستند.
نخستین حضور ارامنه در سوریه مربوط است به حمله ارمنیان به سوریه در زمان «تیگران کبیر». در آن زمان، شهر انطاکیه به عنوان یکی از چهار پایتخت امپراتوری کوتاه مدت ارمنی انتخاب شد.
در سال 301م.، مسیحیت با تلاش «گرگوری روشنگر»، دین رسمی ارمنستان شد و روابط نزدیکی بین ارامنه و جماعت مسیحی سوریه برقرار شد.
در نیمه دوم قرن یازدهم، ارمنستان - که تحت حکومت بیزانس بود - توسط ترکان سلجوقی فتح شد. اکثر ارامنه مهاجرت کردند و در «کیلیکیه» (شمالغرب سوریه)، متمرکز شدند و پادشاهی ارمنی کیلیکیه را تأسیس کردند.
در جریان نسل کشی ارامنه توسط امپراتوری عثمانی،بیش از یک میلیون ارمنی کشته و صدها هزار نفر از ارمنستان تاریخی آواره شدند. اعراب بومی از پناه دادن و حمایت از ارامنه تحت تعقیب دریغ نکردند. اعراب و ارمنیها به طور سنتی روابط خوبی داشتند، به ویژه پس از پناه دادن به ارامنه در جریان نسل کشی ارامنه.
جمعیت بزرگ مسیحی حلب با هجوم پناهندگان مسیحی ارمنی و آشوری در اوایل قرن بیستم و پس از نسل کشی ارامنه و نسل کشی آشوریان در سال 1915 افزایش یافت. در سال 1944، جمعیت حلب حدود 325000 نفر بود که 112110 نفر (34.5%) مسیحی بودند که در میان آنها 60200 نفر؛ یعنی تقریباً نیمی از آنها ارمنی بودند.[۲۶]
گروههایی از ارامنه نیز در قامشلی، دمشق، لاذقیه، الحسکه، تل ابیض، رقه و در شهرکهای مرزی دیرالزور (کساب و یعقوبیه) ساکن هستند.[۲۷] در بحران اخیر سوریه روستاهای کساب و یعقوبیه که از مراکز اصلی ارمنینشین بودهاند، مورد حمله اسلامگرایان تندرو قرار گرفته و غارت شده و در حال حاضر خالی از سکنه ارمنی شدهاند.[۲۸]
آلبانیاییها
آلبانیاییها در ترکیه و سوریه با نام «الأرناؤوط» (Arnā'ūṭ) شناخته میشوند و کمتر از یک درصد جمعیت سوریه را تشکیل دادهاند. بیشتر آلبانیایی تبارهای سوریه از نسل ارتش ینیچریها، نیروهای مخصوص امپراتوری عثمانی، هستند که به سوریه مهاجرت کردهاند. ینیچریها نوجوانان مسیحی بودند که به اجبار به خدمت ارتش عثمانی درمیآمدند و تحت آموزشهای سخت قرار میگرفتند. در حال حاضر نیز جریان مهاجرت مسلمانان از آلبانی به سوریه برای شرکت در حوزههای علوم دینی برقرار است و دانشمندان آلبانیایی تبار سلفی بزرگی در سوریه کرسی تدریس[۲۹] و نوعاً گرایش تند سلفی دارند؛ امثال«محمد ناصر الدین الألبانی» (1914 تا 1990)«عبد القادر الأرناؤوط» (1923 تا 2004) و «شعیب الأرنؤوط» (1928 تا 2016). آلبانیاییها عمدتاً در شهرهای دمشق، حما، حلب و لاذقیه ساکن اند. دمشق دارای محلههای خاص آلبانیایی است که قدمت آن به اوایل قرن بیستم باز میگردد؛ مثل «الدیوانیه» که محل احداث مسجد ارناؤوط نیز هست، تعداد زیادی از آلبانیایی تبارها نیز در محله «الکادام» (Kadam) و مناطق «مهاجرین» و «سوق سروجه» دمشق زندگی میکنند.[۳۰] بسیاری از آلبانیایی تبارهای سوری و غیر سوری با جنایات داعش علیه مردم سوریه همکاری گسترده ایدئولوژیک و نظامی داشتند.
یونانیها
جمعیت کمی، شاید زیر 500 هزار نفر، از یونانیان مسیحی ارتدوکس در سوریه زندگی میکنند که بسیاری از سنتهای خود را حفظ کردهاند. حضور یونانیان در سوریه از قرن هفتم قبل از میلاد آغاز شد؛ در دوره هلنیستی و زمانی که امپراتوری سلوکی آنجا را به در تصرف داشت. امپراتوری سلوکی در سوریه، در بخش تاریخ همین کتاب به تفصیل توضیح داده شده است. البته پیش از اسکندر و سلوکیان، سواحل مدیترانه سوریه از مقاصد اصلی بازرگانان، جهانگردان و دریانوردان یونانی بوده است که نوعاً از جزایر جنوبی یونان به طرف شرق در تردد بودهاند. یونانیها عمدتاً در حلب، بانیاس، طرطوس و دمشق، زندگی می کنند؛ همچنین حدود 8000 مسلمان یونانی زبان با اصالت کرتی در الحمیدیه زندگی میکنند. هرچند یونانیان ساکن سوریه اغلب از حکومت اسد حمایت میکنند؛ اما کشور یونان با فشار ناتو، مجبور بود که در بحران اخیر با سوریه قطع ارتباط کند.
ایرانیها و افاغنه
مهاجران ایرانی نوعاً به جهت تعلقات مذهبی به حرمین حضرت رقیه (س) و زینب کبری (س) و اغلب در اطراف همین دو حرم در سوریه زندگی میکنند. در جریان بحران اخیر سوریه به جهت دفاع از این دو حرم شریف و نیز به دعوت رسمی دولت سوریه، حضور ایرانیان، با اعزام نیروهای دفاعی به سوریه، و ا زجمله نیروهای داوطلب افغانی شیعه، به طرز چشمگیری افزایش یافته است.
چچنها
پیش از بحران اخیر سوریه، به دلیل درگیری چچن و روسیه جمعیت چچنی قابل توجهی به سوریه مهاجرت کردهاند؛ اما روی هم رفته به نیم درصد جمعیت سوریه نیز نمی رسند. در بحران اخیر سوریه نیز تعداد زیادی از شبه نظامیان چچنی به منظور جهاد اسلامی، به سوریه اعزام شدهاند. مهمترین گروههای تحت رهبری چچن در سوریه «جیش المهاجرین والانصار»، «امارت قفقاز» (شاخه سوریه)، «جنود الشام» و «اجناد القوقاز» بودند.
چچنیهای پناهنده به سوریه، پیش از بحران اخیر سوریه، در بلندیهای جولان سکنی داشتند؛ اما پس از جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1967 بیرون رانده شدند. بسیاری از این پناهندگان چچنی به دمشق رفتند و تعدادی نیز به خارج از کشور، به ویژه آمریکا مهاجرت کردند. جدول زیر که بر اساس اطلاعات سازمان ملل تنظیم شده است، میزان رشد جمعیت، مرگ و میر و دیگر دادههای مرتبط را میانه سالهای 1950 تا 2010، به خوبی بیان می کند:
جدول شماره 4. حرکات جمعیت سوریه در 55 سال گذشته[۳۱]
دوره زمانی | تولدهای زنده در سال | مرگ و میر در سال | تغییرات طبیعی در سال | CBR | CDR | NC | TFR | IMR |
1950 تا 1955 | 187000 | 75000 | 112000 | 51.2 | 20.5 | 30.6 | 7.23 | 180.1 |
1955 تا 1960 | 212000 | 77000 | 136000 | 50.1 | 18.1 | 32.0 | 7.38 | 150.5 |
1960 تا 1965 | 241000 | 76000 | 165000 | 48.5 | 15.3 | 33.3 | 7.54 | 121.8 |
1965 تا 1970 | 275000 | 74000 | 201000 | 46.8 | 12.5 | 34.2 | 7.56 | 98.8 |
1970 تا 1975 | 322000 | 70000 | 252000 | 46.3 | 10.1 | 36.2 | 7.54 | 77.3 |
1975 تا 1980 | 373000 | 69000 | 304000 | 45.4 | 8.3 | 37.0 | 7.32 | 63.1 |
1980 تا 1985 | 417000 | 66000 | 351000 | 42.8 | 6.7 | 36.1 | 6.77 | 49.9 |
1985 تا 1990 | 440000 | 61000 | 379000 | 38.4 | 5.3 | 33.1 | 5.87 | 36.2 |
1990 تا 1995 | 441000 | 58000 | 383000 | 33.3 | 4.3 | 28.9 | 4.80 | 26.1 |
1995 تا 2000 | 447000 | 58000 | 389000 | 29.7 | 3.8 | 25.8 | 3.96 | 20.8 |
2000 تا2005 | 451000 | 62000 | 389000 | 26.2 | 3.6 | 22.6 | 3.39 | 17.4 |
2005 تا 2010 | 465000 | 69000 | 396000 | 23.9 | 3.5 | 20.4 | 3.10 | 15.0 |
CBR: نرخ تولد خام (در هر 1000)
CDR: نرخ مرگ و میر خام (در هر 1000) NC: غیر طبیعی (در هر 1000) TFR: نرخ باروری کل (تعداد فرزندان در هر زن) IMR: نرخ مرگ و میر نوزادان در هر 1000 تولد |
جدول شماره 5. تغییرات رشد جمعیتی سوریه در 80 سال گذشته[۳۲]
سال | 1937 | 1950 | 1960 | 1970 | 1980 | 1990 | 1995 | 2004 | 2011 | 2016 | 2017 |
جمعیت | 2,368,000 | 3,252,000 | 4,565,000 | 6,305,000 | 8,704,000 | 12,116,000 | 14,186,000 | 17,921,000 | 21,124,000 | 17,185,000 | 18,029,549 |
درصد
رشد |
+37.3 | +40.4 | +38.1 | +38 | +39.2 | +17.1 | +26.3 | +17.9 | −18.6 | +4.9 |
علت اصلی رشد منفی جمعیت سوریه، در سرشماری سال 2106، بحران جنگ داخلی سال 2011 تا 2013 است که تعداد زیادی از شهروندان سوری کشته شدند. تعداد دقیق کشته شدگان به جهت رویکردهای سیاسی در ارائه آمار مشخص نیست؛ با این همه، مقایسه گزارش بعضی از مراکز آمارگیری، می تواند به طور تقریبی گویا باشد. شبکه خبری PBS آمریکا به نقل از «مرکز تحقیقات سیاسی سوریه» (المرکز السوری لبحوث السیاسات)[ii] (SCPR)[iii] اعلام نموده است که طی 15 مارس 2011 تا 11 فوریه 2016، 470 هزار نفر در سوریه؛ اعم از نیروهای دولتی، نیروهای معارضین و غیر نظامیان، کشته شدهاند[۳۳].
«استفان دی میستورا»(Staffan de Mistura)، زاده 1947، نماینده ایتالیایی سازمان ملل در امور سوریه هم 400 هزار نفر[۳۵] و دیده بان حقوق بشر سوریه (SOHR)[iiii]، آمار حداقلی 494 هزار و حداکثری 606 هزار نفر را اعلام نمودهاند[۳۶].
جدول شماره 6. هرم سنی جمعیت سوریه در سال 2020
بزرگترین شهرهای سوریه (طبق سرشماری سال 2004) | |||||||
رتبه | نام | استان | جمعیت | ||||
1 | حلب | استان حلب | 2,132,100 | ||||
2 | دمشق | دمشق | 1,414,913 | ||||
3 | حمص | استان حمص | 652,609 | ||||
4 | لاذقیه | استان لاذقیه | 383786 | ||||
5 | حما | استان حماه | 312,994 | ||||
6 | رقه | استان رقه | 220,488 | ||||
7 | دیرالزور | استان دیرالزور | 211,857 | ||||
8 | الحسکه | استان الحسکه | 188160 | ||||
9 | قامشلی | استان الحسکه | 184231 | ||||
10 | سیده زینب | استان ریف دمشق | 136,427 |
نرخ کاهش جمعیت: 797/0٪ (تخمین 2012)
میزان زاد و ولد: 7/20 تولد/1000 جمعیت (تخمین 2018)
میزان مرگ و میر: 4 مرگ/1000 نفر جمعیت (تخمین زده شده در سال 2018)
نرخ خالص مهاجرت: 57 مهاجر/1000 نفر جمعیت (تخمین 2018)
نرخ باروری: در سال 2009م. 5/3 بود و به تفکیک استان بر اساس استان، بدین قرار: حلب (2/3)، دمشق (6/2)، داریا (2/5)، دیرالزور (9/6)، حما (3/3)، حسکه (5/3)، حمص (1/3)، ادلب (8/4)، لاذقیه (2/2)، قنیطره (8/3)، رقه (5)، ریف دمشق (3/3)، السویدا (1/2)، طرسوس (3/2)
نرخ زناشویی: در سال 2009م. 6 بود و به تفکیک استان بر اساس استان، بدین قرار: حلب (4/5)، دمشق (7/4)، داریا (3/7)، دیرالزور (2/10)، حما (6/6)، حسکه (7/6)، حمص (9/5)، ادلب (7/7)، لاذقیه (5/4)، قنیطره (5/6)، رقه (9/7)، ریف دمشق (4/5)، السویدا (4)، طرسوس (8/4)،
نسبت شهرنشینی: جمعیت شهری، 2/54 درصد از کل جمعیت (2018)
نسبت جمعیت بر اساس نژاد و قومیت: عرب (80-85٪)، کرد (10%) ، ترکمن (4-5%)، آشوری (3-4%)، چرکس (5/1%)، ارمنی (1%) و دیگر اقوام کمتر از ./9%
نسبت جمعیت بر اساس دین: بر اساس تحلیل سال،021: سنی (74%)، شیعه؛ اعم از علوی، اسماعیلی و اثنیعشری (12%)، مسیحی (10%)، دروزی (3%)
جمعیت مسیحیان سوریه
آخرین سرشماری رسمی که در آن به آمار طوایف مختلف در سوریه اشاره شد، سرشماری سال 1956 میلادی وزارت اقتصاد این کشور بود. طبق این سرشماری، جمعیت سوریه در سال 1956 بالغبر چهار میلیون نفر بود، که در سال 2000 میلادی به 16 میلیون و 200 هزار نفر رسید، یعنی حدود چهار برابر شد. همین منبع، جمعیت مسیحیان در سال 1956 را بالغبر 508 هزار نفر اعلام کرد. ازآنجاکه افزایش جمعیت مسیحیان به نسبت مسلمانان، سهبهچهار برآورد میشود؛ بنابراین، جمعیت مسیحیان سوریه در سال 2000، باید حدود یکمیلیون و 570 نفر باشد. اما پژوهشگران، رقم بالا را غیرواقعی ارزیابی میکنند، آنان بر این باورند که حدود 300 هزار مسیحی در پنجاه سال گذشته از سوریه به اروپا مهاجرت کردند. بر این اساس، جمعیت کنونی آنان حدود یکمیلیون و دویست هزار نفر خواهد بود.
جمعیت طوایف مسیحی سوریه (تخمین در سال 2000): روم ارتدکس: 181 هزار 545 هزار/ ارامنه ارتدکس: 114 هزار 342 هزار/ روم کاتولیک: 60 هزار 180 هزار/ سریانی ارتدکس: 55 هزار 166 هزار/ سریان کاتولیک: 20 هزار 62 هزار/ ارامنه کاتولیک: 20 هزار 61 هزار/ مارونیها 19 هزار 57 هزار/ پروتستان: 12 هزار 37 هزار/ نستوریها: 11 هزار 35 هزار/ لاتین: 7 هزار 21 هزار/ کلدانی ها 5 هزار 17 هزار
نرخ سواد سوریهای 15 ساله و بالاتر: برای مردان 86درصد و برای زنان 6/73 درصد است.[۳۷]
در حال به روز رسانی و ویرایش
نیز نگاه کنید به
جغرافیای طبیعی و انسانی روسیه؛ جغرافیای طبیعی و انسانی کانادا؛ جغرافیای طبیعی و انسانی تونس؛ جغرافیای طبیعی و انسانی کوبا؛ جغرافیای طبیعی و انسانی افغانستان؛ جغرافیای طبیعی و انسانی فرانسه؛ جغرافیایی طبیعی و انسانی سنگال؛ جغرافیای طبیعی و انسانی مصر؛ جغرافیای طبیعی و انسانی لبنان؛ جغرافیای طبیعی و انسانی اتیوپی؛ جغرافیای طبیعی و انسانی سیرالئون؛ جغرافیای طبیعی و انسانی ژاپن؛ جغرافیای طبیعی و انسانی تایلند؛ جغرافیای طبیعی و انسانی بنگلادش؛ جغرافیای طبیعی و انسانی گرجستان؛ جغرافیای طبیعی و انسانی تاجیکستان؛ جغرافیای طبیعی و انسانی سریلانکا؛ جغرافیای طبیعی و انسانی قزاقستان؛ جغرافیای طبیعی و انسانی زیمبابوه؛ جغرافیای طبیعی و انسانی ساحل عاج؛ جغرافیای طبیعی و انسانی اسپانیا؛ جغرافیای طبیعی و انسانی مالی؛ جغرافیای طبیعی و انسانی امارات متحده عربی؛ جغرافیای طبیعی و انسانی قطر؛ جغرافیای طبیعی و انسانی سودان؛ جغرافیای طبیعی و انسانی چین؛ جغرافیای طبیعی و انسانی اوکراین؛ جغرافیای طبیعی و انسانی آرژانتین؛ جغرافیای طبیعی و انسانی اردن
پاورقی
[i] . به معنی «قله بلند»، «ممتنع الوصول» و «دستنیافتنی» است. «صیدونیان» (مردمان جنوب لبنان باستان)، آن را «سریون درخشنده» و «اموریان» (مردمان اردن باستان)، «سیز» یا «شیز» میگفتند. (غزلهای سلیمان 4:8)؛ اما «عبرانیان» (قوم یهود) آن را کوه «سیؤن» مینامیدند. (سفر تثنیه 4:48) و چون دارای سه قله است، مزمور 42:6 آن را کوههای حرمون خطاب نموده است و بعید نیست که اسم های متعدد آن، ناشی از قله های مختلفش باشد. قوم یهود در وصف این کوه مبالغه ها کردهاند. (مزامیر 89:12 و 133:3). گرچه لفظ حرمون در انجیل های چهارگانه نیامده است؛ اما شواهدی وجود دارد که حرمون همان کوهی باشد که در دامنه آن واقعه تجلی بر عیسی (ع) رخداده است. (انجیل متی 17 و انجیل مرقس 9) ر.ک. قاموس کتاب مقدس ص 317
[ii]. نامهای تاریخی: رومیان آن را «اورانیتیس» (Auranitis) یا «اورانیتیتیس» (Auranititis) و آشوریان «جورانو»( زمین مجوَّف) میخواندند . حوران به دو بخش حوران و «البثانیه» تقسیم شدهاست. البثانیه یا «باثانیا» (Bathaniyya) یا «باتانیا» (Batanaea)؛ به معنی«دشت حاصلخیز»، نامی است برگرفته فرهنگ یهودی – مسیحی؛ درواقع باتانیا، بخش شمال شرقی سرزمین محسوب میشود. این واژه در گویش محلی معاصر به «باشان» (Bashān) تصحیف شده است. بلندترین این فلات «تپه باسان» است که در مزمور 68:15 به آن اشاره شده است. در حال حاضر در تقسیمات کشوری منطقه باشان، «النُقره» (Nuqrah ) نامیده میشود.
[iii] . نامهای تاریخی: رومیان آن را «بارگیلوس» (Bargylus) مینامیدند؛ نامی که مأخوذ از نام دولتشهری بود در جنوب غربی حلب و در شمال این رشتهكوه به نام «بارگا» (Barga)؛ اعراب آن را در قرونوسطی «جبل بهره» و «جبل بهراء» مینامیدند؛ همچنین در ادوار بعدی، «جبل النُصیریه» (Nusayriyah)، «جبل الانصاریه» و اخیراً به جهت بافت جمعیتی – مذهبی عمده، «جبل العلویین» نیز نامیده شده است.
[iv] . دشت هموار و پرآبی که رودخانه پرپیچوخم «العاصی» یا همان «اورونتس» (Orontes) را از دل خود عبور میدهد.
[v] . از طریق این گذرگاه طبیعی، بزرگراه و خط راهآهنی از حمص به بندر طرابلس لبنان احداث شده است. این خط ترانزیت، در این پهنه طبیعی، برای قرنها، مسیر تجاری و تهاجمی از ساحل مدیترانه به داخل کشور و سایر بخشهای آسیا بوده است.
[vi]. نهری که در امتداد مرز جنوبی استان دمشق قرار دارد.
[vii] . مهمترین شهرهای این منطقه نیز السویدا و درعا است که بیشتر «دروزی» نشین هستند.
[viii] . سنجاق اسکندرون (الإسكندرونه) یکی از مناطق سوریه در زمان معاصر بوده که باوجوداینکه در سال ۱۹۳۹ به ترکیه الحاق شد برای سوریها استان پانزدهم به شمار میرود. در سال ۱۹۳۹ قیمومت فرانسه بر سوریه منطقه اسکندرون که سرزمینی با ساکنان عربی بود و جمعیت ترکها فقط ۳۹٫۴٪ از جمعیت تشکیل میداد را به دولت ترکیه واگذار کرد و نیروهای خود را از این منطقه بیرون کشید و نیروهای ترک وارد این منطقه شدند و آن را جزء ترکیه تحت نام استان ختای خواندند. این اقدام موجب خشم عربزبانهای جهان و بهویژه مردم سوریه و اهالی اسکندرون شد. کشورهای عربی درنهایت ضعف قرار داشتند و نتوانستند اقدامی انجام دهند. ترکیه زبان عربی را در طول سالهای بعد از جنگ جهانی دوم ممنوع کرد. سوریه همواره در نقشههای کشوری اسکندرون را جزو اراضی لاینفک سوریه محسوب میکند.
[ix] . این نام که تصحیفی از شمعون است، به خاطر قدیس «شمعون العامودی» یا «سیمئون استایلیتس» (Simeon Stylites) (389-459 م.) راهب مسیحی است که به زهد مشهور بود به مدت 37 سال بالای صخرهای در این منطقه زندگی کرد. در حال حاضر یک مجموعه صومعه بزرگ برای او تأسیس شده است.
[x] . این منطقه محل زندگی کردهای شافعی و طایفه ایزدیهاست.
[xi] . محل زندگی دروزیها
[xii]. وجه تسمیه، جمعیت قابلتوجه ترکمنهای سوریه است که در این منطقه ساکناند.
[xiii] . زمینساخت یا تکتونیک (Tectonics) یکی از شاخههای زمینشناسی است که به مطالعه تغییر شکل پوسته زمین براثر تنشها و کرنشهای وارده در طول دورانهای مختلف زمینشناسی میپردازد. هدف اصلی این رشته توجیه هندسه و نحوه پیدایش سازهها و ساختارهای زمینشناسی مانند طاقدیسها، گسلها، درزهها و ناودیسهاست. از سوی دیگر، زمینساخت به مطالعه ساختار درونیِ زمین، چگونگی تشکیل رشتهكوهها، اقیانوسها، زمینلرزهها و دیگر رخدادهای سطح زمین میپردازد.
[xiv]. این قله، خط الراس وسیعی از مجموعه قللی است که بلافاصله در غرب رودخانه فرات و شمال غربی شهر دیرالزور ، بهطرف حمص؛ یعنی سمت جنوب غربی تا کمربند برآمده و تکتونیکی پالمیرا (Palmyra fold belt) امتداد دارد و بخشی از آن را در مرکز سوریه تشکیل میدهد.
[xv] . یکی از شهرهای مهم کردستان سوریه، در منتهاالیه شمال شرقی این کشور است.
[xvi]. از شهرهای کردستان سوریه در استان حسکه
[xvii]. ناحیهای در 3 کیلومتری جنوب تل ابیض است. در گذشته «ذهبیه» نامیده میشد و مزاری منسوب به حضرت ابراهیم در آنجا وجود دارد.
[xix] سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (Food and Agriculture Organization of the United Nations)؛ از سازمانهای بینالمللی است که در زمینه توسعه کشاورزی فعالیت دارد.
[xxi] .
آذار | نیسآن | ایار | حزیران | تموز | آب | ایلول | تشرین 1 | تشرین2 | کانون1 | کانون2 | شباط |
فروردین | اردیبهشت | خرداد | تیر | مرداد | شهریور | مهر | آبان | آذر | دی | بهمن | اسفند |
آوریل | مه | ژوئن | ژوئیه | اوت | سپتامبر | اکتبر | نوامبر | دسامبر | ژانویه | فوریه | مارس |
[xxiii] . باد محلی خشک، گرم و همراه با شن؛ مانند بادهای 120 روزه ایران. هنگامیکه طوفان از یک منطقه میگذرد و چند ساعت طول میکشد، مقدار زیادی ماسه و گردوغبار را از بیابانها حمل میکند و سرعت آن تا ۱۴۰ کیلومتر در ساعت (۸۷ مایل در ساعت؛ ۷۶ گره) میرسد
[ixxiii] . نامهای دیگر: «اورونتس» (Orontes) ، دراکو، تیفون و آکسیوس
[xxv] . فرات (با عراق و ترکیه)، دجله (با عراق و ترکیه)، رود العاصی (با لبنان و ترکیه)، سرشاخههای شرقی فرات؛ یعنی رودخانههای خابور و بلیخ (با ترکیه)، سرشاخه غربی فرات؛ یعنی رودخانه ساجور (با ترکیه)
[xxvi] . وجه تسمیه، جریان یافتن در منطقه تاریخی خابور است که خاستگاه اصلی آرامیان است. نامهای دیگر: خابور بزرگ، خابور فرات و در زبان آشوری «شابوراس»، نیز نامیده میشود. دجله نیز شاخهای به همین نام دارد که خابور کوچک نامیده شده است.
[xxvii] . شهری جدید در استان دیر الزور سوریه که در منطقه شهر باستانی «قرقیسیا» بنا شده است. قرقیسا در گویش سوری «قرقیسین» (Qerqesīn) تلفظ میشود.
[xxviii]. از شهرهای کردستان سوریه در استان حسکه
[xxix] . ر.ک. دانشنامه جهان اسلام: سرواژه خابور
[xxx] . دشتی مشترک و مورد نزاع بین ترکیه و سوریه در استان «هاتای هسا» در ترکیه و استان اِدلب سوریه.
[xxxi] . نامهای دیگر: «الهیرماس» (al-Hirmas) و در زبان یونانی، «مقدونیوس» (Mygdonius)
[xxxii] . یکی از شهرهای کردنشین سوریه است که در شمال شرقی جمهوری عربی سوریه و در استان حسکه واقع است.
[xxxiii] . این شهر در استان ماردین ترکیه واقع شده و اکثر ساکنان آن کُرد هستند. شهر قامشلی که در آن طرف خط مرزی و در سوریه واقع شده در اصل ادامه شهر نصیبین است و این دو، در اصل یک شهر (میراث دار شهر باستانی نصیبین) هستند که مرز از میانشان گذشته است. امروزه جمعیت قامشلی بیشتر از نصیبین شده است.
[xxxiv] . قویق (قواق) یک کلمه ترکی است به معنای (الحُور) که نام درختی است که در دو طرف مجرای نهر کاشته شده است. اما بعضی «قویق» را تَصغیر (قاق) دانستهاند که یکی از اسامی عربی کلاغ است. شاید تیرگی و کدورت این رود؛ مانند رود دیگر این منطقه؛ یعنی عفرین، وجه تسمیه باشد که البته چندان توافق معنایی با نامهای یونانیاش ندارد:«بلوس» (Belus) یعنی زیبا و دلنشین و «چالوس» (Chalos) یعنی آویخته و سرازیر.
[xxxv] . دکتر جبرائیل جبور سلیمان، الجبال والأنهار فی سوریه، دمشق: دارالعلم للملای
[xxxvi] . واژه کردی است به معنی«آب کِدِر»؛ در عربی به «الاسود» معادل شده است. کدورت و تیرگی آب عفرین نیز به خاطر ریخته شده آب ذغال سنگ ناقص در فصل برداشت زیتون است. معانی دیگری هم برای آن ذکر کردهاند؛ مثل«آبراه» . گزنفون آن را «کالوس» یا «خالوس» نامیدهاست. (گزنفون، اناباسیس، ص 55)
[xxxvii] شهر «الزبدانی» با مساحت سه هزار کیلومترمربع، ۴۵ کیلومتر از دمشق فاصله دارد و در ۱۱ کیلومتری مرز لبنان واقع شده است. این شهر در مسیر دمشق، حمص و منطقه الساحل در شمال سوریه قرار گرفته است. به همین دلیل از جایگاهی استراتژیک برخوردار و یکی از بزرگترین شهرهای سوریه است.
[xxxviii]. حومه دمشق که در تقسیمات کشوری، خود یک استان جداگانه محسوب میشود. ریف دمشق، ، تمامی سرزمینهای حومه شهر دمشق را در بر میگیرد؛ اما خود دمشق را نه.
[XXXIX] . نهر العروس را نباید با عین العروس در تل ابیض که منشأ رود بلیخ است، اشتباه کرد.
[xl]. محل استقرار قلعه مستحکم شوالیههای معبد لشکر صلیبیون.
[xli] . شهر بانیاس الساحلی در طرطوس؛ غیر از منطقه بانیاس در جولان اشغالی است که منشأ رودخانه بانیاس است.
[xlii]. حومه جنوبی شهر دمشق در استان بهاصطلاح ریف دمشق.
[xliii] . در صفحات قبل نیز از این واژه در وصف انهار سوریه استفاده شده است؛ در اینجا به مناسبت این تعداد وادی درهمتنیده توضیحی ارائه میگردد: وادی از ریشه (وَدَیَ)، محلی است که سیلاب ازآنجا میگذرد؛ مثل دامنه کوههای بزرگ؛ درّه و سرزمین هم معنی میدهد؛ به همین اعتبار، شکاف میان دو کوه را نیز وادی میگویند. جمع این کلمه اودیه است. اگر خونبها را هم از این ماده گرفته و «دیه» نامیدهاند (مثل جهه از وجه یا سعه از وسع)، برای همین است که دیه نیز مال زیادی است که جمعآوریشده و در عوض کشتهشده میپردازند.
[xliv]. مشقیها در ۲۳ کیلومتری شمال لاذقیه در میان شهرهای لاذقیه و «مصیف» قرار دارد و ارتفاع آن از سطح دریا ۲۵۶ متر است.کلمه مشقیتا سریانی بوده و به معنای سرزمین پرآب است. آب چشمههای منطقه بسیار گوارا بوده و برخی از آن تا زمان حاضر موجود است که از آن جمله میتوان به چشمه «بیرم» اشاره نمود.مشقیتا یکی از زیباترین مناطق گردشگری سوریه در کوههای استان ساحلی لاذقیه است؛ ازاینجهت آن را «عروس کوههای لاذقیه» نامیدهاند. این منطقه دارای جنگلهای سرسبز و نیز روستاهای زیبا و مهماننوازی است.
[xlv] . با سد 16 تشرین و ششم تشرین نباید اشتباه شود.
[xlvi] شهر «الزبدانی» با مساحت سه هزار کیلومترمربع، ۴۵ کیلومتر از دمشق فاصله دارد و در ۱۱ کیلومتری مرز لبنان واقعشده است. این شهر در مسیر دمشق، حمص و منطقه الساحل در شمال سوریه قرار گرفته است. به همین دلیل از جایگاهی استراتژیک برخوردار و یکی از بزرگترین شهرهای سوریه است.
[xlvii] . دریاهای لوانتین، تیرنی، آدریاتیک، اژه، لیبی، بالئار، یونان، آلبوران، مرمره، کرت، ساردینیا، لیگوریا، تراکیه و میرتو
[xlviii] . تنگههای مهم مدیترانه، عبارتاند از: تنگه «بسفر» (Bosphorus)، در سواحل ترکیه که از طریق آن به چندین دریا که مانند حوضهای پیدرپیِ مرتبط، در جهت شمال شرقی قرار گرفتهاند؛ یعنی به ترتیب، دریای «اژه» (Aegean)، دریای «مرمره» (Marmara) و دریای «سیاه» راه دارد، از جنوب هم از طریق کانال مصنوعی «سوئز» (Suez) به دریای «سرخ» و اقیانوس هند و از غرب، از طریق تنگه طبیعی «جبلالطارق» به اقیانوس اطلس.
[xlix] . نام کشورها: آلبانی، اسپانیا، اسلوونی، الجزایر، ایتالیا، بوسنی و هرزگوین، ترکیه، تونس، سوریه، صربستان، فرانسه، فلسطین، قبرس، کرواسی، لبنان، لیبی، مالت، مصر، مونتهنگرو، مراکش و یونان
[l] . مثل فرهنگهای بینالنهرینی و عربی و اسلامی، ایران (هخامنشی)، مصری، فنیقی، کارتاژی، ایبریایی، یونانی، مقدونی، ایلریایی، تراکیهای، لوانتی، گالی، رومی، آلبانیایی، ارمنی، بربر، یهودی، اسلاوی و ترک.
[li] . ناممنطقهای در جنوب شبهجزیره آناتولی است که امروزه «چوکوروا» خوانده میشود. کیلیکیه در جنوب خاوری در آسیای کوچک در ترکیه کنونی و در شمال و شمال خاوری قبرس واقع شده و نزدیک به یکسوم خاک آناتولی را در بر میگیرد. این سرزمین را ارمنستان کوچک نیز خواندهاند. در منابع اسلامی از این منطقه با نام «قالوقیه» یاد شده است.
[lii] در نزدیکی مکان باستانی «سلوکیا پیریا» (Seleucia Pieria) قرار دارد که در 300 قبل از میلاد توسط «سلوکوس نیکاتور» (Seleucus Nicator)، ژنرال اسکندر مقدونی، در عصر سلوکی؛ یعنی پس از مرگ اسکندر تأسیس شد. سلوکیا پیریا بهسرعت تبدیل به بندر اصلی مدیترانه و بهعنوان بندر اصلی منطقه انطاکیه، در دوران هلنیستی و رومی شد؛ بعدها اما در معرض گلولای قرار گرفت و سرانجام زمینلرزهای در سال 526 آن را از کار انداخت. این بندر نقش مهمی در تصرفات صلیبیون در سال 1098 ایفا کرد؛ زمانی که به نام سویدیه شناخته میشد. ر.ک. (به کتابنامه منتقل خواهد شد.)
[liii] . ر.ک. به مطلب مربوط به کوه سمعان در همین کتاب
[liv] . زبان نوشتههای بر جا مانده در شهر گمشده اوگاریت در سوریه که در صفحات آینده بدان پرداخته خواهد شد.
[lv] «شهرهای فنیقی: تاریخ باستان لبنان»، نوشته محمد بیومی ماهران. ص 140 تا 142. دارالنهضه العربیه، بیروت ، لبنان ، 1994م.
[lvi] . هلال حاصلخیز یک اصطلاح جغرافیایی است که باستانشناس آمریکایی «جیمز هنری برستد» (James Henry Breasted) (1865-1935) برستد به حوضه رودخانه های دجله و فرات و بخش ساحلی سرزمین شام داده شده است که در حال حاضر کشورهای عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و اردن را در خود جای داده است.
[lvii] . جراح، مبلغ مسیحی و طبیعیدان آمریکایی که از سال 1860 در سوریه، فعالیت خود را آغاز نموده است. او در طی این مدت 18 عنوان کتاب به زبان عربی منتشر نموده است؛ ازجمله: «کتابچه راهنمای گیاهان گلدار و سرخس، بومی و طبیعی از دریای مدیترانه تا صحرای سوریه»
[lix] . «الشوح/ صنوبر کیلیکی» (Abies cilicica) کاج یا صنوبر باشکوهی که از کهنترین گونههای گیاهی سوریه و بومی مدیترانه است و بیشتر در ارتفاعات شمال غربی اسکندرون و کوههای توروس وجود دارد.
[lx] . «الأرز/ سرو لبنانی» (Cedrus libani) گونهای سرو یا کاج است با ارتفاع بسیار متغیر از 2.5- 40 متر! که اهمیت مذهبی و تاریخی زیادی در فرهنگهای خاورمیانه دارد و بارها در ادبیات تمدن های باستانی به آن اشاره شده است. نماد ملی لبنان نیز محسوب میشود و بر پرچم لبنان نقش بسته است و به وفور در پارکها غرس میشود. تُنُکتر از الشوح یا صنوبر کیلیکی در شمال سوریه است.
[lxi] . «صنوبر حلبی» (Pinus halepensis) که در تونس به «الزقوقو» شهرت دارد. عنوان «حلبی» را «فیلیپ میلر» (Philip Miller) (1691-1771) گیاهشناس اسکاتلندی بدین گونه از صنوبرها داده است. خاستگاه اصلی این کاج شرق مدیترانه بوده است؛ به همین جهت، به آن کاج مدیترانهای یا کاج اورشلیم نیز میگویند. بسیار شبیه گونه صنوبر بروتی است. ارتفاع طلب است و در ارتفاعات 1700 متری از سطح دریا به خوبی رشد میکند. ارتفاع این درختان بین ۱۵ تا ۲۵ متر و قطرشان از ۶۰ سانتی متر تا ۱ متر متغیر است. رنگ تنه این درختان معمولاً قرمز-نارنجی است. طول برگهای خار مانند این کاجها معمولاً ۶ تا ۱۲ سانتی متر است. رفتار این کاجها در طول زندگی شان غالباً ثابت و بی تغییر است.
[lxii] . صنوبر بُروتی (Pinus brutia)؛ یا کاج ایتالیایی؛ کاج یا صنوبر بومی کوههای لاذقیه و لبنان است و در ارتفاعات 600-1200 از سطح دریا رشد میکند. نوع درختهای کاج تهران، از این گونه است؛ به همین خاطر کاج تهران نیز نامیده میشود. این کاج به تغییرات دما مقاوم است.
[lxiii]. الشَّرد المشرقی (Carpinus orientalis) راش مَمرَز؛ نوعی توسکا که در فارسی «لور» نامیده شده است. درخت کوتاه قامتی است و به ندرت، بیش از 10 متر ارتفاع دارد و دارای برگهای کوچک به طول 3-5 سانتی متر است. دانه¬اش شبیه یک برگه ساده است، در سالهای اخیر، این گونه به طور گستردهای به عنوان یک درخت زینتی مینیاتوری استفاده شده است. انواع دیگری از این نوع راش نیز در این ارتفاعات وجود دارد؛ مثل الشرد طبرانی (مازندرانی) و الشرد رومی
[lxiv] . شهری در فرانسه
[lxv] . «حَوْر فراتی» (Populus euphratica)؛ نوعی صنوبر چند برگی؛ یعنی با برگهایی که اشکال مختلف دارد؛ از خانواده بیدهاست. برگها سبز مایل به خاکستری هستند با اشکال متعدد (مثلثی تا لوزی تا نیم دایرهای، نیزهای یا کمی لوب دار)، طول آن به 15 متر میرسد. رنگ شاخهها متمایل به قرمز است. گلها در بهار ظاهر می شوند. میوهای کوچک، بیضی شکل دارد.
[lxvi] . «النَّغت المشرقی» (Alnus orientalis)؛ نوعی توسکا بومی شامات؛ میوهاش فلس های چوبی کوتاه ضخیم و بادوام دارد. برگریز است. ارتفاع آن تا 50 متر میرسد. میوه مخروطی شکلش و کشیدهاش قهوهای است و در زمستان شکوفه میزند. معمولاً در نزدیکی آب زندگی می کند و در برابر آلودگی اتمسفر مقاوم است و مانند بسیاری از توسکاهای دیگر، قادر است نیتروژن جو را با ریشه خود جذب کند.
[lxvii] . «القطنیه الدرهمیه» (Cotoneaster nummularius) یک درختچه چوبی برگریز زمستانی کوهستانی است؛ با برگهای سبز مات و گرد تا بیضی شکل با سطوح زیرین سفید مبهم و گلهای دوجنسه سفید در دسته های 3 - 5 تایی. از فروردین تا خرداد گل میدهد. میوهها کمی پشمی قرمز و سیاه و سفید مایل به آبی تیره اند و در ارتفاعات بین 1400 - 2000 متر رشد میکند.
[lxviii] . «الغُبَیراء المُمَغّصه» (Sorbus torminalis) یا به فارسی «بارانک»؛ درختی است و در داخل جوامع گیاهی دیگر دیده میشود و چوبش به دلیل داشتن درون چوب قرمز، در خراطی استفاده میشود. ارتفاع آن به ۳۵ متر و قطرش به نیم متر میرسد. برگهای آن، پهنکی با بریدگیهای عمیق و دندانه دار و مرکب از ۵ تا ۹ لوب نوک تیز دارد. پوست تنه درخت، ناصاف و با رنگ خاکستری تیره است؛ ولی شاخههای آن رنگ قهوهای دارد. گلهای آن سفیدرنگ، مجتمع به صورت دیهیم و میوهاش خوراکی و شیرین به شکل گلابی کوچک یا بیضوی است و پس از رسیدن به رنگ قهوهای در میآید که مطلوب حشرات است و چوب آن نیز مرغوب و خوشنقش است. بارانک، بذر سنگینی دارد و در خاکهای نیمهغنی میروید و مقطع عرضی تنهاش اغلب سینوسی شکل است و تا ارتفاع ۲۷۰۰ متر از سطح دریا دیده میشود. این درخت، گونهای نورپسند است و گلآذین خوشهای دارد و بیشتر با بذر تکثیر میشود و از میوهاش، دوشاب تهیه میکنند.
[lxix] . نوعی سوسن وحشی که انواع گوناگونی دارد؛ الأصفر، الأناضولی، البایتوبی، التركی، الدمشقی، الرفیع، الطوروسی، قاسیالأوراق، قصیر الساق، القیلیقی، الكروی، اللیبورنی، المنتشر، المنحنی، موشوری الثمار
[lxx] . «عرعر» در فارسی «اُرس» نامیده میشود. در گذشته، مناطق وسیعی از رشتهكوه قلمون و دامنههای شرقی رشته کوههای لبنان شرقی در سوریه را پوشش میداد. در منطقه یبرود در استان ریف دمشق ذخیرهای برای درختان ارس مرتفع وجود دارد. این درخت کُند رشد میکند و بلندترین ارتفاع آن از 20 متر تجاوز نمیکند. میوههایش ریز و تانندار (مادهی گَس کننده) و به اندازه انگورند و دارای پوسته بیرونی و داخلی (پالپ) هستند. رنگ آنها بین سبز و آبی تیره است و مردم برای تهیه انواع نوشیدنی از آنها بهره می برند.
[lxxi] . «خرنوب» یا الخروب (Ceratonia siliqua) از رسته «باقلاداران» که در سوریه از آن شربت خوشطعمی به نام «الرُّب» میسازند و به فرنی اضافه میکنند. ارتفاع خرنوب تا 17 متر می¬رسد و همیشه سبز است. «خرنوب الخنزیر» یا «شبدر لوبیا» (Bean Clover) نیز درختچه برگریز چندسالهای است که ارتفاع آن به یک تا دو متر میرسد و برگهای سه پر دارد.
[lxxii] . «البُطم» (Pistacia) پسته کوهی است. نوع آدامسی آن (terebinthus) درختی به ارتفاع ۲–۳ متر و خودرو است که از میوه آن، بیشتر در تهیه ترشیجات استفاده میشود؛ اما خشک شدهی آن، دارای مغزی به شکل و طعم پسته بوده و بسیار مقوی است و ارزش و خواص دارویی بسیار دارد و از آن غذاهای سنتی تهیه میشود. در ایران نامهای متعدد دارد: «وهنوشک» و «قسقوان» (کُردی)، «بُنه» (خراسانی)، «قولنگ» یا «کولنگ» (لُری)، «کلخونگ» و «بُن» (بختیاری)
[lxxiii] . «الزُعرور البَرّی/ زالزالک وحشی» (Crataegus spp) نامی برگرفته از واژه سریانی «عَزْرَارْتَاءْ». سه نوع زرد، سیاه و قرمز (شغالی) دارد و در نواحی قارهای مدیترانه، مناطق خشک مرتفع، کوههاو جنگلهای کوهستانی و در ساحل مدیترانه رشد میکند.
[lxxiiii]. «اللوز البری/ بادام وحشی» (Amygdalus orientalis) یا بادام شرقی یا بخورک (به گویش شیرازی) یا پاسورک (به گویش دوانی)؛ گونهای بادام است که بومی غرب ایران و شمال عراق هم هست. درختچه خارداری است که تا ۳ متر بلند میشود و شاخههای انبوه و گستردهای دارد. شاخههای جوان آن ترکهای، راست، با کرکهای پتوئی سفید یا نقرهای انبوه است که به تدریج بدون کرک میشود؛ به همین دلیل به آن «خَوْخ فِضّی» (آلو نقرهای) هم میگویند. میوههای این درخت وحشی مُثمر که به تساهل آلو یا بادام تسمیه شده، در حالت مسنتر به رنگ خاکستری- قهوهای یا خاکستری محض درمیآید. میوههای آن ابتدا کرک سفید دارند که به¬تدریج برطرف میشود و طولی بین ۲ تا ۳ سانتیمتر دارد.
[lxxv] . پوشش گیاهی بوتهای و کوتاه و کمتراکم و مدیترانهای که باقیمانده درختزارهای مدیترانهای یا خاربیشه است، تنکبیشهها بیشتر در حوضه مدیترانه دیده میشوند این مناطق عمدتاً در نزدیکی کرانه دریا قرار دارند، مناطقی که آبوهوای معتدل مدیترانهای دارند و با خشکسالی سالانه تابستانه مواجهاند.
[lxxvi] . «أثل كبیرُ الثّمار» (Tamarix macrocarpa) نوعی گز بزرگ است که میوه فراوانی به اندازه نخود دارد؛ با چوبی سخت. شبیه صنوبر است؛ اما با برگ درشتتر و خشنتر و پُرزدار. أثل، گونه¬های فراوانی دارد. نوع سوری آن درشت میوه است. در فارسی «شوره گز» نامیده شده است. موطن اصلی این نوع گز، همین منطقه شام است که در تمام شمال آفریقا گسترده شده¬است و خداوند در قرآن ضمن بیان عاقبت قوم «سبأ»، میفرماید که دو باغ بزرگ ایشان را که در سمت راست و چپ شهر قرار داشت، به جهت کفرشان با فرستادن سیل «عَرِم» (شدید)، تبدیل به «خَمط» و «اَثل» و کمی «سِدر» نمود. (سبأ: 14و 15)
[lxxvii] . تالاب الجَبول (al-jabul)؛ در واقع دریاچه کم عمقی است (بین 20 - 160 سانتی متر) در 40 کیلومتری جنوب شرقی حلب در نزدیکی شهر «السفیره» درمنطقهای حفاظت شده قرار دارد. طول دریاچه 40 کیلومتر و عرض آن بین 3 - 10 کیلومتر متغیر است. مساحت آن تقریباً 260 کیلومترمربع است و دریاچهای عمیق، به نام دریاچه «الحَمْرات» (Al-Hamrat) از شرق از آن جدا شده است. الجبول یک دریاچه طبیعی – مصنوعی است؛ بدین معنی که بدون قصد اولیه، در سال 1982 از آب کارخانه قند در «مسکنه» تشکیل شد. این تالاب، هماینک پناهگاه بسیاری از پرندگان مهاجر است. قسمت شرقی تالاب کمعمق و شور است و پس از خشک شدن، در اواخر تابستان، از آن، نمک استخراج میکنند. جمعآوری نمک از حاشیه تالاب در تابستان، یک منبع اقتصادی مهم برای ساکنان منطقه است.
[lxxviii] . سلسله قلل «ابورُجمین» (Abu rujmain) بهموازات جبل الرواق و «جبل عبدالعزیز» در 35 کیلومتری شهر «الحسکه» (Al-Hasaka) ، با ارتفاع 920 متر قرار دارد.
[lxxix] فلات کوچکی با ارتفاع 638 متر از سطح دریا که در جنوب شرقی شهر حلب که از سمت جنوب شرقی با صحرای شام مجاور است.
[lxxx] . گیاهی است به صورت درختچه از تیرهٔ تاجخروسان (Amaranthaceae)، زیرتیرهٔ اسفناجیان (chenopodiaceae)، با مقاومت زیاد در برابر خشکی و گرما با سیستم ریشهای گسترده که جهت جلوگیری از گسترش کویر از آن استفاده میشود.
[lxxxi] . «شیتیم» (Shittim) نام چوب درخت اقاقیا که در کتاب مقدس آمده است.
[i] .حصنالاکراد بر روی کوه جلیل، متصل به کوههای لبنان، در شمالغربی حمص، میان این شهر و بعلبک و مشرف بر حماه قرار دارد. قلعه پیش از قرن ۱۱ میلادی، حصن السَّفَح (قلعه سراشیب) خوانده میشد اما با حضور یافتن کردها در این محل، حصنالاکراد نام گرفت و در جنگهای صلیبی دژ یا قلعه شهسواران خوانده شد. امروزه این بنا را قلعهالحصن نیز میگویند
[ii]. این مرکز ادعا می کند که تا 2016 در دمشق حضور داشته است. در حال حاضر تنها، نشانی مجازی دارد و عوامل و دستاندکاران آن مشخص نیست. به احتمال زیاد از گروههای تجدید نظر طلب در حاکمیت سوریه باشند. (www.scpr-syria.org)
[iii] . Syrian Centre for Policy Research
[iiii] . Syrian Observatory for Human Rights
کتابشناسی
- ↑ V.E. Peters (1977). The Nabataeans in the Houran , Journal of the American Oriental Society , Vol. 97, No. 3, New York University, pp. 263, 265
- ↑ Ward, C. and Ruckstuhl, S. (2017). Water scarcity, climate change and conflict in the Middle East. Securing livelihoods, building peace. London: I.B.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ Syrain Arab Repoblic, Precipitation analysis (1980-2021), FAO: Rome https://doi.org/10.4060/cb7151en
- ↑ برگرفته از www.meteoblue.com
- ↑ Edward George (1896); “ Flora of Syria, Palestine and Sinai; from the Taurus to Ras Muhammad, and from the Mediterranean Sea to the Syrian desert
- ↑ Pryor, John H. (22 September 2018). Logistics of Warfare in the Age of the Crusades: Proceedings of a Workshop Held at the Centre Studies for Medieval, University of Sydney
- ↑ ادوارد پست، جورج(1896). کتابچه راهنمای گیاهان گلدار و سرخس، بومی و طبیعی از دریای مدیترانه تا صحرای سوریه». بیروت: [بی نا]،
- ↑ شنی، کریم( 1400). فرهنگ و تاریخ سوریه. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)
- ↑ “Syria's drained population”. The Economist. 30 September 2015. Archived from the original on 15 August 2017. Retrieved 12 August 2017
- ↑ "Population Existed in Syria According To Censuses (1960, 1970, 1981, 1994, 2004) And Estimates of Their Number in Mid Years 2005–2011(000)". Central Bureau of Statistics. Archived from the original on 23 October 2015. Retrieved 18 October 2015
- ↑ "World Refugee Survey 2008". U.S. Committee for Refugees and Immigrants. 19 June 2008. Archived from the original on 28 December 2012
- ↑ "The World Factbook: Syria". CIA Library. Retrieved 22 December 2018.( https://www.cia.gov/the-world-factbook/countries/syria/)
- ↑ "Situation Syria Regional Refugee Response". UNHCR. Archived from the original on 11 June 2019. Retrieved 12 June 2019.
- ↑ حكومة النظام السوري تحصي عدد سكان سوريا (in Arabic), Enab Baladi, 2017, archived from the original on 22 July 2018, retrieved 22 July 2018
- ↑ Michael Haag (2009). The Templars: The History and the Myth - From Solomon's Temple to the Freemasons. p. 65.
- ↑ المفصل في تاريخ العرب قبل الإسلام. جواد علي. ج2 ص 30
- ↑ Commins, David Dean (2004). Historical Dictionary of Syria. Scarecrow Press. p. ۲۸۲
- ↑ Spat, Eszter (2005). The Yezidis. Saqi Books. pp. ۱۷–۲۱
- ↑ Hürmüzlü, Erşat (2015). "The Turkmens of the Middle East". Turkish Policy Quarterly. no 14 (1)
- ↑ برگرفته از (https://www.rudaw.net/english/middleeast/100820201)
- ↑ Abdalla, Michael (2017). "The Term Seyfo in Historical Perspective". The Assyrian Genocide: Cultural and Political Legacies. 1. London: Routledge. pp. 92–105.
- ↑ برگرفته از https://www.etymonline.com/ syria
- ↑ Joseph, John B. (1997). "Assyria and Syria: Synonyms?" (PDF). Journal of Assyrian Academic Studies. 11 (2): 37–43.
- ↑ R. S. Stafford (2006). The Tragedy of the Assyrians. pp. 24–25.
- ↑ Neely, Kari S. (2008). Diasporic Representations: A Study of Circassian and Armenian Identities in Greater Syria
- ↑ Hovannisian, Richard G. (2004). The Armenian People From Ancient to Modern Times, Volume II: Foreign Dominion to Statehood: The Fifteenth Century to the Twentieth Century. New York: Palgrave Macmillan. p. 425.
- ↑ Kurkjian, Vahan M.A History of Armenia hosted by The University of Chicago. New York: Armenian General Benevolent Union of America, 1958 pp. 173-185
- ↑ Unknown, Unknown. "Wahhabi / Takfiri Cleric Smashes a Statue of the Virgin Mary in town of Yakubiyah". Orontes. jimdo.com
- ↑ Berland, Joseph C.; Rao, Aparna (2004). Customary Strangers: New Perspectives on Peripatetic Peoples in the Middle East, Africa, and Asia. Greenwood Publishing Group. pp. 74–75.
- ↑ . Norris, Harry Thirlwall (1993). Islam in the Balkans: religion and society between Europe and the Arab world. Columbia: University of South Carolina Press. p. 249.
- ↑ World Population Prospects: The 2010 Revision". un.org. Archived from the original on 6 May 2011. Retrieved 29 November 2015.
- ↑ Demographic Developments and Population Policies in Baʻthist Syria, Onn. Winkler, page 184, 1998.
- ↑ A Staggering New Death Toll for Syria's War — 470,000". (https://www.pbs.org/). 28 May 2016.
- ↑ "Total death toll | Over 606,000 people killed across Syria since the beginning of the "Syrian Revolution", including 495,000 documented by SOHR". SOHR. 1 June 2021.
- ↑ Syria death toll: UN envoy estimates 400,000 killed". Al Jazeera. Archived from the original on 24 April 2016. Retrieved 23 April 2016.
- ↑ Total death toll | Over 606,000 people killed across Syria since the beginning of the "Syrian Revolution", including 495,000 documented by SOHR". SOHR. 1 June 2021
- ↑ شنی، کریم (۱۴۰۰). فرهنگ و تاریخ سوریه. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)