دوره تسلط پان تركیست ها در تاجیکستان: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
یکی از عمدهترین تحولات سیاسی و فکری خاورمیانه در آغاز قرن بیستم ظهور جریان ناسیونالیسم در سراسر منطقه بود. در این میان سه جریان ناسیونالیستی عرب، ترک و ایرانی، بیش از همه بر سیر تحوّلات منطقه تأثیر گذاشت. ویژگی قومی جریان ناسیونالیسم عربی و ترکی و تلاش آنها برای ایجاد یک دولت یکدست قومی و بحران هویت شدیدی که در پایان قرن نوزدهم جامعۀ عثمانی را دربرگرفته بود، باعث شد که هر دو ناسیونالیسم قومی عرب و ترک، به تدریج جنبۀ رمانتیک به خود گرفته و به مرزهای افراطی ایدئولوژیهای «پان» قدم بگذارد، بدین خاطر بود که این دو جریان از اوایل قرن بیستم به بعد گونههای افراطی ناسیونالیسم پان عربی و پان ترکی را به خود گرفت و برای یکپارچه شدن سرزمینهای پراکندهای که به گمان آنها نشان از رگههای قومی آنها داشت تلاش شد. ظهور پان ترکیسم از نیمۀ دوم قرن 19 تا پایان قرن 20 ادامه داشت. این مسأله در ماوراءالنهر علیه تاجیکان به کار رفت و در تاشکند و سمرقند و بخارا گروهی از سیاستمداران و نویسندگان شوونیست در سال 1917 و 1918 به سرکوب اندیشه و انگیزههای استقلالطلبان تاجیک پرداختند. این دسته از پانترکیستها دستپروردگان مکاتب عثمانی محسوب میشدند که با انتشار مقالاتی در نشریات گوناگون میکوشیدند تا اثبات کنند که در سراسر آسیای مرکزی به غیر از بدخشان و وادی بالاآب زرافشان مردمی به نام تاجیک وجود ندارد و اگر هم عدهای فارسی زبان در سمرقند و بخارا پیدا شوند در اصل از ترکهایی هستند که زیر نفوذ تمدن ایرانی، زبان و ملیت خود را گم کرده و باید به اصل و نسب ترکی خود بازگردند. این حرکت از روندهای اثرگذار فرهنگی و سیاسی در آغاز قرن 20 آسیای مرکزی بود و تأثیر آن بر روشنفکران اصلاح طلب تا بدان جا پیش رفت که بسیاری از کسانی را که دارای هویت تاجیک و زبان فارسی بودند تحت تأثیر قرار داد و آنان در کوتاه مدت پایگاه و جایگاه زبان و فرهنگ ملی خود را انکار کردند. از جملۀ این روشنفکران میتوان به عبدالرئوف فطرت، فیضا... خواجهاف و عبدالقادر محیالدیناف اشاره کرد. [[صدرالدین عینی]] برای پاسخگویی به این گروه کتاب «نمونه ادبیات تاجیک» و در 1924 در روزنامه آواز تاجیک رمان «آدینه» و در دیگر مجلات مقالاتی با عنوان: قوم تاجیک و روزنامه، دربارۀ مکتب و معارف تاجیک، تاجیکان کوهستان، قابلیت تشکیلاتی در تاجیکان، کار [[تاجیکستان]] گل کردنی است و ... را به چاپ رساند. با چاپ کتاب نمونه ادبیات تاجیک، این گروه با راه اندازی غوغایی ساختگی در 1930 کتاب را ضد انقلاب معرفی کرده و مانع توزیع آن شده و آن را آتش زدند. این غائله هم اگر چه نتایج آن برای تاجیکان تاکنون نیز باقی است، اما دیری نپائید و از بین رفت<ref>خدایار، ابراهیم (1384)، از سمرقند چو قند، چاپ اول، تهران: اشاره، ص. 181-185</ref><ref>زهریی، حسن(1391). جامعه و فرهنگ [ | یکی از عمدهترین تحولات سیاسی و فکری خاورمیانه در آغاز قرن بیستم ظهور جریان ناسیونالیسم در سراسر منطقه بود. در این میان سه جریان ناسیونالیستی عرب، ترک و ایرانی، بیش از همه بر سیر تحوّلات منطقه تأثیر گذاشت. ویژگی قومی جریان ناسیونالیسم عربی و ترکی و تلاش آنها برای ایجاد یک دولت یکدست قومی و بحران هویت شدیدی که در پایان قرن نوزدهم جامعۀ عثمانی را دربرگرفته بود، باعث شد که هر دو ناسیونالیسم قومی عرب و ترک، به تدریج جنبۀ رمانتیک به خود گرفته و به مرزهای افراطی ایدئولوژیهای «پان» قدم بگذارد، بدین خاطر بود که این دو جریان از اوایل قرن بیستم به بعد گونههای افراطی ناسیونالیسم پان عربی و پان ترکی را به خود گرفت و برای یکپارچه شدن سرزمینهای پراکندهای که به گمان آنها نشان از رگههای قومی آنها داشت تلاش شد. ظهور پان ترکیسم از نیمۀ دوم قرن 19 تا پایان قرن 20 ادامه داشت. این مسأله در ماوراءالنهر علیه تاجیکان به کار رفت و در تاشکند و سمرقند و بخارا گروهی از سیاستمداران و نویسندگان شوونیست در سال 1917 و 1918 به سرکوب اندیشه و انگیزههای استقلالطلبان تاجیک پرداختند. این دسته از پانترکیستها دستپروردگان مکاتب عثمانی محسوب میشدند که با انتشار مقالاتی در نشریات گوناگون میکوشیدند تا اثبات کنند که در سراسر آسیای مرکزی به غیر از بدخشان و وادی بالاآب زرافشان مردمی به نام تاجیک وجود ندارد و اگر هم عدهای فارسی زبان در سمرقند و بخارا پیدا شوند در اصل از ترکهایی هستند که زیر نفوذ تمدن ایرانی، زبان و ملیت خود را گم کرده و باید به اصل و نسب ترکی خود بازگردند. این حرکت از روندهای اثرگذار فرهنگی و سیاسی در آغاز قرن 20 آسیای مرکزی بود و تأثیر آن بر روشنفکران اصلاح طلب تا بدان جا پیش رفت که بسیاری از کسانی را که دارای هویت تاجیک و زبان فارسی بودند تحت تأثیر قرار داد و آنان در کوتاه مدت پایگاه و جایگاه زبان و فرهنگ ملی خود را انکار کردند. از جملۀ این روشنفکران میتوان به عبدالرئوف فطرت، فیضا... خواجهاف و عبدالقادر محیالدیناف اشاره کرد. [[صدرالدین عینی]] برای پاسخگویی به این گروه کتاب «نمونه ادبیات تاجیک» و در 1924 در روزنامه آواز تاجیک رمان «آدینه» و در دیگر مجلات مقالاتی با عنوان: قوم تاجیک و روزنامه، دربارۀ مکتب و معارف تاجیک، تاجیکان کوهستان، قابلیت تشکیلاتی در تاجیکان، کار [[تاجیکستان]] گل کردنی است و ... را به چاپ رساند. با چاپ کتاب نمونه ادبیات تاجیک، این گروه با راه اندازی غوغایی ساختگی در 1930 کتاب را ضد انقلاب معرفی کرده و مانع توزیع آن شده و آن را آتش زدند. این غائله هم اگر چه نتایج آن برای تاجیکان تاکنون نیز باقی است، اما دیری نپائید و از بین رفت<ref>خدایار، ابراهیم (1384)، از سمرقند چو قند، چاپ اول، تهران: اشاره، ص. 181-185</ref><ref>زهریی، حسن(1391). جامعه و فرهنگ [[تاجیکستان]]. تهران: [https://www.icro.ir/ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی] (در دست انتشار)، ص. 32</ref>. | ||
== نیز نگاه کنید به == | == نیز نگاه کنید به == | ||
[[تاریخ تاجیکستان]]؛ [[تاریخ معاصر تاجیکستان]] | |||
== کتابشناسی == | == کتابشناسی == |
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۴۴
یکی از عمدهترین تحولات سیاسی و فکری خاورمیانه در آغاز قرن بیستم ظهور جریان ناسیونالیسم در سراسر منطقه بود. در این میان سه جریان ناسیونالیستی عرب، ترک و ایرانی، بیش از همه بر سیر تحوّلات منطقه تأثیر گذاشت. ویژگی قومی جریان ناسیونالیسم عربی و ترکی و تلاش آنها برای ایجاد یک دولت یکدست قومی و بحران هویت شدیدی که در پایان قرن نوزدهم جامعۀ عثمانی را دربرگرفته بود، باعث شد که هر دو ناسیونالیسم قومی عرب و ترک، به تدریج جنبۀ رمانتیک به خود گرفته و به مرزهای افراطی ایدئولوژیهای «پان» قدم بگذارد، بدین خاطر بود که این دو جریان از اوایل قرن بیستم به بعد گونههای افراطی ناسیونالیسم پان عربی و پان ترکی را به خود گرفت و برای یکپارچه شدن سرزمینهای پراکندهای که به گمان آنها نشان از رگههای قومی آنها داشت تلاش شد. ظهور پان ترکیسم از نیمۀ دوم قرن 19 تا پایان قرن 20 ادامه داشت. این مسأله در ماوراءالنهر علیه تاجیکان به کار رفت و در تاشکند و سمرقند و بخارا گروهی از سیاستمداران و نویسندگان شوونیست در سال 1917 و 1918 به سرکوب اندیشه و انگیزههای استقلالطلبان تاجیک پرداختند. این دسته از پانترکیستها دستپروردگان مکاتب عثمانی محسوب میشدند که با انتشار مقالاتی در نشریات گوناگون میکوشیدند تا اثبات کنند که در سراسر آسیای مرکزی به غیر از بدخشان و وادی بالاآب زرافشان مردمی به نام تاجیک وجود ندارد و اگر هم عدهای فارسی زبان در سمرقند و بخارا پیدا شوند در اصل از ترکهایی هستند که زیر نفوذ تمدن ایرانی، زبان و ملیت خود را گم کرده و باید به اصل و نسب ترکی خود بازگردند. این حرکت از روندهای اثرگذار فرهنگی و سیاسی در آغاز قرن 20 آسیای مرکزی بود و تأثیر آن بر روشنفکران اصلاح طلب تا بدان جا پیش رفت که بسیاری از کسانی را که دارای هویت تاجیک و زبان فارسی بودند تحت تأثیر قرار داد و آنان در کوتاه مدت پایگاه و جایگاه زبان و فرهنگ ملی خود را انکار کردند. از جملۀ این روشنفکران میتوان به عبدالرئوف فطرت، فیضا... خواجهاف و عبدالقادر محیالدیناف اشاره کرد. صدرالدین عینی برای پاسخگویی به این گروه کتاب «نمونه ادبیات تاجیک» و در 1924 در روزنامه آواز تاجیک رمان «آدینه» و در دیگر مجلات مقالاتی با عنوان: قوم تاجیک و روزنامه، دربارۀ مکتب و معارف تاجیک، تاجیکان کوهستان، قابلیت تشکیلاتی در تاجیکان، کار تاجیکستان گل کردنی است و ... را به چاپ رساند. با چاپ کتاب نمونه ادبیات تاجیک، این گروه با راه اندازی غوغایی ساختگی در 1930 کتاب را ضد انقلاب معرفی کرده و مانع توزیع آن شده و آن را آتش زدند. این غائله هم اگر چه نتایج آن برای تاجیکان تاکنون نیز باقی است، اما دیری نپائید و از بین رفت[۱][۲].
نیز نگاه کنید به
تاریخ تاجیکستان؛ تاریخ معاصر تاجیکستان
کتابشناسی
- ↑ خدایار، ابراهیم (1384)، از سمرقند چو قند، چاپ اول، تهران: اشاره، ص. 181-185
- ↑ زهریی، حسن(1391). جامعه و فرهنگ تاجیکستان. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (در دست انتشار)، ص. 32