شاه محمود در افغانستان: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
محمود پس از دستگیری و نابینا و زندانیکردن برادرش [[شاه زمان در افغانستان|شاه زمان]]، او را از سلطنت خلع کرد و خود در ۱۸۰۱، به تخت سلطنت نشست و تا سال ۱۸۰۳، به مدت حدود دو سال پادشاهی میکرد و خود را شاه محمود نامید و این شعر را بر خاتم خویش حک کرد: <blockquote>به عالم از عنایات الهی | محمود پس از دستگیری و نابینا و زندانیکردن برادرش [[شاه زمان در افغانستان|شاه زمان]]، او را از سلطنت خلع کرد و خود در ۱۸۰۱، به تخت سلطنت نشست و تا سال ۱۸۰۳، به مدت حدود دو سال پادشاهی میکرد و خود را شاه محمود نامید و این شعر را بر خاتم خویش حک کرد: <blockquote>به عالم از عنایات الهی علم شد دولت محمود شاهی </blockquote>محمود در [[کابل]] پادشاه بود؛ ولی ولایات تحت فرمانش نبودند و جنگ خانگی بین برادران او و دسیسهچینی امرا، درباریان و سرداران علیه یکدیگر جریان داشت. محمود فردی عیاش، تنبل، ترسو و ضعیفالاراده بود. قدرت او عمدتا از فتحخان ناشی میشد. محمود پس از رسیدن به سلطنت، فتحخان بارکزایی را با لقب «شاهدوستخان» و «سردار سرداران» وزیر اعظم خود ساخت و از این زمان به بعد، او به نام وزیر فتحخان مشهور شد. محمود برادرش فیروزالدین، را نیز به حکومت [[هرات]] گمارد. | ||
وزیر فتحخان فردی زیرک و باتدبیر بود. او عامل اصلی رسیدن محمود به سلطنت بود. محمود کارها را به وزیر فتحخان واگذاشت و خود به عیاشی پرداخت؛ ازاینرو، و قدرت سلطنت عملا به مقام وزارت منتقل شد. وزیر فتحخانکه ۲۰ برادر داشت مناصب وکارها را بین آنها تقسیم کرد و عملا همه کارها به دست خانواده پایندهخان افتاد. رقیب اصلی محمود شجاعالملک، برادر تنی شاه زمان، بودکه با گروه کوچکی از نگهبانانش در پیشاور بود و خانواده زمان همه جواهرات و اموال سلطنتی را به او سپرده بودند. شجاعالملک در ۱۸۰۱، با سپاه دههزار نفری به عزم تسخیر کابل و برانداختن سلطنت برادرش محمود، از پیشاور به طرف [[کابل]] حرکت کرد؛ ولی در بین راه از نیروهای سههزار نفری محمود، که توسط وزیر فتحخان رهبری میشدند، شکست خورد و به کوههای خیبر گریخت. در این جنگ، وزیر فتحخان از تدبیریکه در ضمیر داشت، راه مراوده را با امرای رکاب شاهشجاعگشود و بیشتر آنها را اکثرا را به عطای زر از راه خدمت، منحرف گردانید.<ref>کاتب هزاره، ملافیض محمد (1379). نژادنامه افغان به اهتمام عزیزالله رحیمی. چاپ قم، ص۱۱۰.</ref> ولی پس از مدتی، زمانیکه وزیر فتحخان برای جمعآوری مالیات هزاره به بامیان رفته بود شورشها علیه محمود آغاز شد. شجاعالملک هم با نیرویی به کابل آمد و عدهای از سرداران درانی به او پیوستند و شجاعالملک بدون جنگ کابل راگرفت و محمود و عدهای از قزلباشها و طرفدارانش در بالاحصار محاصره شدند، دروازههای بالاحصار گشوده و محمود تسلیم شد و درخواست عفو کرد. شجاعالملک قصد کورکردن او را داشت؛ ولی با وساطت دیگران از کورکردن محمود صرفنظر کرد و در بالاحصار زندانیاش ساخت. بهاینترتیب، دوره اول حکومت محمود در جولای ۱۸۰۳ خاتمه یافت. | |||
وزیر فتحخان فردی زیرک و باتدبیر بود. او عامل اصلی رسیدن محمود به سلطنت بود. محمود کارها را به وزیر فتحخان واگذاشت و خود به عیاشی پرداخت؛ ازاینرو، و قدرت سلطنت عملا به مقام وزارت منتقل شد. وزیر فتحخانکه ۲۰ برادر داشت مناصب وکارها را بین آنها تقسیم کرد و عملا همه کارها به دست خانواده پایندهخان افتاد. رقیب اصلی محمود شجاعالملک، برادر تنی شاه زمان، بودکه با گروه کوچکی از نگهبانانش در پیشاور بود و خانواده زمان همه جواهرات و اموال سلطنتی را به او سپرده بودند. شجاعالملک در ۱۸۰۱، با سپاه دههزار نفری به عزم تسخیر کابل و برانداختن سلطنت برادرش محمود، از پیشاور به طرف کابل حرکت کرد؛ ولی در بین راه از نیروهای سههزار نفری محمود، که توسط وزیر فتحخان رهبری میشدند، شکست خورد و به کوههای خیبر گریخت. در این جنگ، وزیر فتحخان از تدبیریکه در ضمیر داشت، راه مراوده را با امرای رکاب شاهشجاعگشود و بیشتر آنها را اکثرا را به عطای زر از راه خدمت، منحرف گردانید. | |||
=== سلطنت محمود (دوره دوم، از ۱۸۰۹ تا ۱۸۱۸) === | === سلطنت محمود (دوره دوم، از ۱۸۰۹ تا ۱۸۱۸) === | ||
محمود پس از شکستدادن شجاع و برکنارساختن او، با کمک وزیر فتحخان دوباره در ۱۸۰۹ به تخت نشست و خود را شاه محمود نامید و تا سال ۱۸۱۸ سلطنت کرد، در این دوره نیز محمود همه کارها را به وزیر فتحخان سپرد. وزیر فتحخان نیز وزارت را با امارت جمع کرده صاحب اختیارات کلگشته هر برادر را به حکومت ولایتی روانه کرد و خود در رکاب شاه محمود از پیشاور و کوهستانات به سند و دیرهجات سفر کرد. مالیات را کمافی السابق برقرار کرد و در هریک از بلاد یکی از برادرانش را حاکم و سردار قرار داد. | محمود پس از شکستدادن شجاع و برکنارساختن او، با کمک وزیر فتحخان دوباره در ۱۸۰۹ به تخت نشست و خود را شاه محمود نامید و تا سال ۱۸۱۸ سلطنت کرد، در این دوره نیز محمود همه کارها را به وزیر فتحخان سپرد. وزیر فتحخان نیز وزارت را با امارت جمع کرده صاحب اختیارات کلگشته هر برادر را به حکومت ولایتی روانه کرد و خود در رکاب شاه محمود از پیشاور و کوهستانات به سند و دیرهجات سفر کرد. مالیات را کمافی السابق برقرار کرد و در هریک از بلاد یکی از برادرانش را حاکم و سردار قرار داد.<ref>علیقلی میرزا (اعتضاد السلطنه) (1376). تاریخ و سوانح افغانستان تصحیح میرهاشم محدث. تهران: [https://amirkabirpub.ir/ انتشارات امیرکبیر]، ص ۷۷.</ref> | ||
حاکمیت مطلق وزیر فتحخان و برادرانش بر کشور، برای سایر سرداران و رؤسای اقوام و طوایف درانی خوشایند نبود و مخالفت آنها را برانگیخت؛ ازاینرو آنها به دنبال فرصتی برای ضربهزدن به وزیر فتحخان و عزل او و برادرانش بودند، از جمله مخالفان وزیر فتحخان، کامران، پسر ارشد محمود، بود که از فتحخان دل خوشی نداشت و به مقام و جایگاه فتحخان حسادت میورزید و در صدد حذف او بود. | حاکمیت مطلق وزیر فتحخان و برادرانش بر کشور، برای سایر سرداران و رؤسای اقوام و طوایف درانی خوشایند نبود و مخالفت آنها را برانگیخت؛ ازاینرو آنها به دنبال فرصتی برای ضربهزدن به وزیر فتحخان و عزل او و برادرانش بودند، از جمله مخالفان وزیر فتحخان، کامران، پسر ارشد محمود، بود که از فتحخان دل خوشی نداشت و به مقام و جایگاه فتحخان حسادت میورزید و در صدد حذف او بود. | ||
در جریان درگیری بین [[افغانستان]] و ایران، که وزیر فتحخان هدایت نیروهای افغانستان را برعهده داشت، ابتدا پیروزی با وزیر فتحخان بود؛ ولی در اثنای جنگ فتحخان زخمی شد و نیروهایش شکست خوردند. وزیر فتحخان به [[هرات]] عقبنشینی کرد تا پس از تجدید قوا حمله را دوباره آغاز کند. وقتی شاه محمود از رفتار وزیر فتحخان با فیروزالدین، بهویژه خشونت دوستمحمدخان با خانواده فیروزالدین و رقیه بیگم دختر خود، مطلع شد سخت برآشفت و به پسرش کامران که همیشه محمود را علیه وزیر فتحخان تحریک میکرد، اجازه داد تا به هرات رفته و وزیر فتحخان را مجازات کند. کامران وزیر فتحخان را دستگیر و سپس کور و حبس کرد. پس از آن محمود از فراه وارد [[هرات]] شد و بعد از تنظیم امور به همراه کامران و وزیر نابینا و محبوس به طرف کابل حرکت کردند.<ref>علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]، ص 517-518 و 520-521.</ref> | |||
== کتابشناسی == |
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۱۵
محمود پس از دستگیری و نابینا و زندانیکردن برادرش شاه زمان، او را از سلطنت خلع کرد و خود در ۱۸۰۱، به تخت سلطنت نشست و تا سال ۱۸۰۳، به مدت حدود دو سال پادشاهی میکرد و خود را شاه محمود نامید و این شعر را بر خاتم خویش حک کرد:
به عالم از عنایات الهی علم شد دولت محمود شاهی
محمود در کابل پادشاه بود؛ ولی ولایات تحت فرمانش نبودند و جنگ خانگی بین برادران او و دسیسهچینی امرا، درباریان و سرداران علیه یکدیگر جریان داشت. محمود فردی عیاش، تنبل، ترسو و ضعیفالاراده بود. قدرت او عمدتا از فتحخان ناشی میشد. محمود پس از رسیدن به سلطنت، فتحخان بارکزایی را با لقب «شاهدوستخان» و «سردار سرداران» وزیر اعظم خود ساخت و از این زمان به بعد، او به نام وزیر فتحخان مشهور شد. محمود برادرش فیروزالدین، را نیز به حکومت هرات گمارد.
وزیر فتحخان فردی زیرک و باتدبیر بود. او عامل اصلی رسیدن محمود به سلطنت بود. محمود کارها را به وزیر فتحخان واگذاشت و خود به عیاشی پرداخت؛ ازاینرو، و قدرت سلطنت عملا به مقام وزارت منتقل شد. وزیر فتحخانکه ۲۰ برادر داشت مناصب وکارها را بین آنها تقسیم کرد و عملا همه کارها به دست خانواده پایندهخان افتاد. رقیب اصلی محمود شجاعالملک، برادر تنی شاه زمان، بودکه با گروه کوچکی از نگهبانانش در پیشاور بود و خانواده زمان همه جواهرات و اموال سلطنتی را به او سپرده بودند. شجاعالملک در ۱۸۰۱، با سپاه دههزار نفری به عزم تسخیر کابل و برانداختن سلطنت برادرش محمود، از پیشاور به طرف کابل حرکت کرد؛ ولی در بین راه از نیروهای سههزار نفری محمود، که توسط وزیر فتحخان رهبری میشدند، شکست خورد و به کوههای خیبر گریخت. در این جنگ، وزیر فتحخان از تدبیریکه در ضمیر داشت، راه مراوده را با امرای رکاب شاهشجاعگشود و بیشتر آنها را اکثرا را به عطای زر از راه خدمت، منحرف گردانید.[۱] ولی پس از مدتی، زمانیکه وزیر فتحخان برای جمعآوری مالیات هزاره به بامیان رفته بود شورشها علیه محمود آغاز شد. شجاعالملک هم با نیرویی به کابل آمد و عدهای از سرداران درانی به او پیوستند و شجاعالملک بدون جنگ کابل راگرفت و محمود و عدهای از قزلباشها و طرفدارانش در بالاحصار محاصره شدند، دروازههای بالاحصار گشوده و محمود تسلیم شد و درخواست عفو کرد. شجاعالملک قصد کورکردن او را داشت؛ ولی با وساطت دیگران از کورکردن محمود صرفنظر کرد و در بالاحصار زندانیاش ساخت. بهاینترتیب، دوره اول حکومت محمود در جولای ۱۸۰۳ خاتمه یافت.
سلطنت محمود (دوره دوم، از ۱۸۰۹ تا ۱۸۱۸)
محمود پس از شکستدادن شجاع و برکنارساختن او، با کمک وزیر فتحخان دوباره در ۱۸۰۹ به تخت نشست و خود را شاه محمود نامید و تا سال ۱۸۱۸ سلطنت کرد، در این دوره نیز محمود همه کارها را به وزیر فتحخان سپرد. وزیر فتحخان نیز وزارت را با امارت جمع کرده صاحب اختیارات کلگشته هر برادر را به حکومت ولایتی روانه کرد و خود در رکاب شاه محمود از پیشاور و کوهستانات به سند و دیرهجات سفر کرد. مالیات را کمافی السابق برقرار کرد و در هریک از بلاد یکی از برادرانش را حاکم و سردار قرار داد.[۲]
حاکمیت مطلق وزیر فتحخان و برادرانش بر کشور، برای سایر سرداران و رؤسای اقوام و طوایف درانی خوشایند نبود و مخالفت آنها را برانگیخت؛ ازاینرو آنها به دنبال فرصتی برای ضربهزدن به وزیر فتحخان و عزل او و برادرانش بودند، از جمله مخالفان وزیر فتحخان، کامران، پسر ارشد محمود، بود که از فتحخان دل خوشی نداشت و به مقام و جایگاه فتحخان حسادت میورزید و در صدد حذف او بود.
در جریان درگیری بین افغانستان و ایران، که وزیر فتحخان هدایت نیروهای افغانستان را برعهده داشت، ابتدا پیروزی با وزیر فتحخان بود؛ ولی در اثنای جنگ فتحخان زخمی شد و نیروهایش شکست خوردند. وزیر فتحخان به هرات عقبنشینی کرد تا پس از تجدید قوا حمله را دوباره آغاز کند. وقتی شاه محمود از رفتار وزیر فتحخان با فیروزالدین، بهویژه خشونت دوستمحمدخان با خانواده فیروزالدین و رقیه بیگم دختر خود، مطلع شد سخت برآشفت و به پسرش کامران که همیشه محمود را علیه وزیر فتحخان تحریک میکرد، اجازه داد تا به هرات رفته و وزیر فتحخان را مجازات کند. کامران وزیر فتحخان را دستگیر و سپس کور و حبس کرد. پس از آن محمود از فراه وارد هرات شد و بعد از تنظیم امور به همراه کامران و وزیر نابینا و محبوس به طرف کابل حرکت کردند.[۳]
کتابشناسی
- ↑ کاتب هزاره، ملافیض محمد (1379). نژادنامه افغان به اهتمام عزیزالله رحیمی. چاپ قم، ص۱۱۰.
- ↑ علیقلی میرزا (اعتضاد السلطنه) (1376). تاریخ و سوانح افغانستان تصحیح میرهاشم محدث. تهران: انتشارات امیرکبیر، ص ۷۷.
- ↑ علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 517-518 و 520-521.