حفیظ الله امین: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
(صفحه‌ای تازه حاوی « حفیظ‌الله امین هنگام کودتای ۷ ثور، مرد شماره دو و مسئول بخش نظامی حزب خلق بود و پس از کودتا وزیر خارجه شد. با تصفیه جناح پرچم، راه برای ترقی او باز شد و او مهره‌ای کلیدی شد. او در ماه جولای ۱۹۷۹، معاون نخست‌وزیر و در ماه مارس نخست‌وزیر شد و کا...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۳: خط ۳:
حفیظ‌الله امین هنگام کودتای ۷ ثور، مرد شماره دو و مسئول بخش نظامی حزب خلق بود و پس از کودتا وزیر خارجه شد. با تصفیه جناح پرچم، راه برای ترقی او باز شد و او مهره‌ای کلیدی شد. او در ماه جولای ۱۹۷۹، معاون نخست‌وزیر و در ماه مارس نخست‌وزیر شد و کابینه‌ای تشکیل داد که اعضای آن از هواداران او بودند. پست‌های حساس، مانند وزارت دفاع را هم خود برعهده گرفت. او همه‌کاره حزب شد و به مهره‌ای تشریفاتی تبدیل شد. تنش در درون حزب و حکومت بالا گرفت؛ به‌این‌ترتیب و اتحاد شوروی نگران اقدامات امین شد.  
حفیظ‌الله امین هنگام کودتای ۷ ثور، مرد شماره دو و مسئول بخش نظامی حزب خلق بود و پس از کودتا وزیر خارجه شد. با تصفیه جناح پرچم، راه برای ترقی او باز شد و او مهره‌ای کلیدی شد. او در ماه جولای ۱۹۷۹، معاون نخست‌وزیر و در ماه مارس نخست‌وزیر شد و کابینه‌ای تشکیل داد که اعضای آن از هواداران او بودند. پست‌های حساس، مانند وزارت دفاع را هم خود برعهده گرفت. او همه‌کاره حزب شد و به مهره‌ای تشریفاتی تبدیل شد. تنش در درون حزب و حکومت بالا گرفت؛ به‌این‌ترتیب و اتحاد شوروی نگران اقدامات امین شد.  


تره‌کی در سپتامبر ۱۹۷۹، برای شرکت در اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد به هاوانا ،پایتخت [[کوبا]] رفت. شوروی از تره‌کی خواست تا هنگام بازگشت به [[افغانستان]] در مسکو توقف‌کند. تره‌کی پس از ورود به مسکو با برژنف به‌صورت خصوصی ملاقات کرد. امین به این ملاقات مظنون شد و احساس کرد که حاصل آن توطئه‌ای بر ضد وی خواهد بود؛ به‌ویژه آنکه به دکتر شاه‌ولی،که معاون نخست‌وزیر و وزیر خارجه بود، اجازه شرکت در گفتگوها داده نشد. در این مذاکرات ضرورت کنار گذاشتن امین مطرح شد، تره‌کی‌گفت، یک دانه سرطان وجود دارد که باید برداشته شود. مسئولان شوروی در افغانستان اوضاع را با دقت تحت‌نظر داشتند؛ پوزانف سفیر شوروی در کابل، ژنرال گوریلف (مشاور ارشد نظامی)، ژنرال ایوانف نماینده کا.گ. ب. در [[کابل]] و ژنرال پاولوفسکی رئیس هیئت بلندپایه اتحاد شوروی، که مشغول دیدار از افغانستان بود با تره‌کی و امین دیدار کردند. امین در ۱۴ سپتامبر  
تره‌کی در سپتامبر ۱۹۷۹، برای شرکت در اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد به هاوانا ،پایتخت [[کوبا]] رفت. شوروی از تره‌کی خواست تا هنگام بازگشت به [[افغانستان]] در [[مسکو]] توقف‌کند. تره‌کی پس از ورود به مسکو با برژنف به‌صورت خصوصی ملاقات کرد. امین به این ملاقات مظنون شد و احساس کرد که حاصل آن توطئه‌ای بر ضد وی خواهد بود؛ به‌ویژه آنکه به دکتر شاه‌ولی،که معاون نخست‌وزیر و وزیر خارجه بود، اجازه شرکت در گفتگوها داده نشد. در این مذاکرات ضرورت کنار گذاشتن امین مطرح شد، تره‌کی‌گفت، یک دانه سرطان وجود دارد که باید برداشته شود. مسئولان شوروی در [[افغانستان]] اوضاع را با دقت تحت‌نظر داشتند؛ پوزانف سفیر شوروی در [[کابل]]، ژنرال گوریلف (مشاور ارشد نظامی)، ژنرال ایوانف نماینده کا.گ. ب. در [[کابل]] و ژنرال پاولوفسکی رئیس هیئت بلندپایه اتحاد شوروی، که مشغول دیدار از افغانستان بود با تره‌کی و امین دیدار کردند. امین در ۱۴ سپتامبر 1979 برای شرکت در جشن به ارگ ریاست جمهوری دعوت شد. او نگران بود و حاضر به رفتن نبود؛ سفارت [[آمریکا]] در کابل نیز از عواقب توطئه‌آمیز این میهمانی به امین هشدار داد؛ ولی سفیر و نمایندگان شوروی به حفیظ الله امین اطمینان دادند که تهدیدی وجود ندارد. بااین‌حال، امین اطمینان نکرد و یک دسته نیروی مسلح و رئیس پلیس را همراه خود به ارگ برد. زمانی‌که امین به ارگ، محل استقرار تره‌کی، رسید، سید داودترون رئیس اداره امنیت و اطلاعات، نزد تره‌کی بود. وی در مراجعت از کاخ، در محل در ورودی، امین را از مسلح‌بودن‌تره‌کی باخبر کرد.<ref>دیتل، ویلهلم (1365). گذرگاه افغانستان. ترجمه سید محسن محسنیان. مشهد: معاونت فرهنگی آستان قدس رضوی، ص۷۲.</ref> سپس درگیری‌ها شروع شد، رئیس پلیس کشته شد و تره‌کی به اسارت امین درآمد و در همان ارگ ریاست جمهوری بازداشت شد و بعد به قتل رسید. بعد از دستگیری تره‌کی، عده‌ای از همدستان تره‌کی، مانند رفیع، وطنجار،گلابزوی، قادر، مزدور یار و اسدالله سروری به سفارت شوروی در [[کابل]] پناهنده شدند.<ref>مستوری کاشانی (1371). افغانستان دیپلماسی دوچهره. نشر ایرانشهر، ص ۴۹.</ref> با دستگیری و کشته شدن تره‌کی‌که اتحاد شوروی مخالف آن بود، حکومت امین در سراشیبی سقوط قرار گرفت؛ زیرا حزب خلق از بیرون با قیام عمومی و از درون با تشتت و انشعاب مواجه بود و حمایت شوروی را نیز از دست داده بود. حفیظ‌الله امین پس از برکناری تره‌کی، همه گناهان را به‌گردن تره‌کی انداخت و یک فهرست ۱۲ هزار نفری را از کشته‌شده‌ها اعلام کرد تا نشان دهد که تره‌کی مسئول کشتارها بوده و خودسرانه دست به کشتار مردم زده است. امین برای پیشبرد برنامه خود، حتی نقاب اسلام‌گرایی نیز بر چهره زد تا وجهه خود را در بین مردم تقویت‌کند. حکومت صدروزه امین با دو مشکل عمده مواجه بود: ۱- قیام سراسری مردم [[افغانستان]] علیه رژیم خلقی‌که هرروز ابعاد جدیدی به خود می‌گرفت و فراگیرتر می‌شد و دولت را ضعیف‌تر و بی‌اعتبارتر می‌ساخت. ۲- تیره شدن مناسبات امین با اتحاد شوروی؛ زیرا برکناری و کشتن تره‌کی بدون هماهنگی و موافقت شوروی صورت گرفت و اوضاع کشور را بیش‌ازپیش بحرانی ساخت.


پس از تیره‌شدن مناسبات امین با شوروی و آگاهی از تصمیم و تلاش شوروی برای برکناری خود، او در صدد توسعه روابط با غرب برآمد و کوشید سیاست مستقل‌تری در قبال شوروی اتخاذ کند و بر همین مبنا بود که از اتحاد شوروی خواست تا سفیر خود، پوزانف، را از [[کابل]] فرابخواند. امین به مقاصد شوروی در [[افغانستان]] کاملا بدبین شده بود و حضور ژنرال پاپوتین در افغانستان بر نگرانی و بدگمانی بیشتر او می‌افزود. امین‌که هم در سیاست خارجی با بحران و شکست مواجه بود و هم در سیاست داخلی با قیام عمومی روبه‌رو بود در آخرین روزهای حکومتش سعی در خاموش‌ساختن قیام و جلب‌توجه مردم به حکومت داشت، او به هر تلاشی دست می‌زد، حتی کوشید از کمونیزم فاصله گرفته، اقلا در ظاهر با اسلام آشتی کند. او برای این منظور اعلان کرد که حکومت به دین اسلام احترام عمیق گذاشته، به تمام معنی از آن حمایت دارد، اما اکنون دیگر هیچ‌کس به‌گفتار او اهمیت نمی‌داد.<ref>فرهنگ، میرمحمد صدیق (1380). افغانستان در پنج قرن اخیر. تهران: انتشارات عرفان، جلد دوم، ص 10و11.</ref><ref>علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]، ص 594-596.</ref>


 
== کتابشناسی ==
۱۹۷۹ برای شرکت در جشن به ارگ ریاست جمهوری دعوت شد. او نگران بود و حاضر به رفتن نبود؛ سفارت آمریکا در کابل نیز از عواقب توطئه‌آمیز این میهمانی به امین هشدار داد؛ ولی سفیر و نمایندگان شوروی به حفیظ الله امین اطمینان دادند که تهدیدی وجود ندارد. بااین‌حال، امین اطمینان نکرد و یک دسته نیروی مسلح و رئیس پلیس را همراه خود به ارگ برد. زمانی‌که امین به ارگ، محل استقرار تره‌کی، رسید، سید داودترون رئیس اداره امنیت و اطلاعات، نزد تره‌کی بود. وی در مراجعت از کاخ، در محل در ورودی، امین را از مسلح‌بودن‌تره‌کی باخبر کرد.۱ سپس درگیری‌ها شروع شد، رئیس پلیس کشته شد و تره‌کی به اسارت امین درآمد و در همان ارگ ریاست جمهوری بازداشت شد و بعد به قتل رسید. بعد از دستگیری تره‌کی، عده‌ای از همدستان تره‌کی، مانند رفیع، وطنجار،گلابزوی، قادر، مزدور یار و اسدالله سروری به سفارت شوروی در کابل پناهنده شدند.۲ با دستگیری و کشته شدن تره‌کی‌که اتحاد شوروی مخالف آن بود، حکومت امین در سراشیبی سقوط قرار گرفت؛ زیرا حزب خلق از بیرون با قیام عمومی و از درون با تشتت و انشعاب مواجه بود و حمایت شوروی را نیز از دست داده بود. حفیظ‌الله امین پس از برکناری تره‌کی، همه گناهان را به‌گردن تره‌کی انداخت و یک فهرست ۱۲ هزار نفری را از کشته‌شده‌ها اعلام کرد تا نشان دهد که تره‌کی مسئول کشتارها بوده و خودسرانه دست به کشتار مردم زده است. امین برای پیشبرد برنامه خود، حتی نقاب اسلام‌گرایی نیز بر چهره زد تا وجهه خود را در بین مردم تقویت‌کند. ۱. ویلهلم دیتل؛ گذرگاه افغانستان؛ ص۷۲.
 
۵۹۵
 
۲، مستوری کاشانی؛ افغانستان دیپلماسی دوچهره؛ ص ۴۹.
 
 
 
۵۹۶
 
حکومت صدروزه امین با دو مشکل عمده مواجه بود: ۱- قیام سراسری مردم افغانستان علیه رژیم خلقی‌که هرروز ابعاد جدیدی به خود می‌گرفت و فراگیرتر می‌شد و دولت را ضعیف‌تر و بی‌اعتبارتر می‌ساخت. ۲- تیره شدن مناسبات امین با اتحاد شوروی؛ زیرا برکناری و کشتن تره‌کی بدون هماهنگی و موافقت شوروی صورت گرفت و اوضاع کشور را بیش‌ازپیش بحرانی ساخت.
 
پس از تیره‌شدن مناسبات امین با شوروی و آگاهی از تصمیم و تلاش شوروی برای برکناری خود، او در صدد توسعه روابط با غرب برآمد و کوشید سیاست مستقل‌تری در قبال شوروی اتخاذ کند و بر همین مبنا بود که از اتحاد شوروی خواست تا سفیر خود، پوزانف، را از کابل فرابخواند. امین به مقاصد شوروی در افغانستان کاملا بدبین شده بود و حضور ژنرال پاپوتین در افغانستان بر نگرانی و بدگمانی بیشتر او می‌افزود. امین‌که هم در سیاست خارجی با بحران و شکست مواجه بود و هم در سیاست داخلی با قیام عمومی روبه‌رو بود در آخرین روزهای حکومتش سعی در خاموش‌ساختن قیام و جلب‌توجه مردم به حکومت داشت، او به هر تلاشی دست می‌زد، حتی کوشید از کمونیزم فاصله گرفته، اقلا در ظاهر با اسلام آشتی کند. او برای این منظور اعلان کرد که حکومت به دین اسلام احترام عمیق گذاشته، به تمام معنی از آن حمایت دارد، اما اکنون دیگر هیچ‌کس به‌گفتار او اهمیت نمی‌داد.

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۱۳


حفیظ‌الله امین هنگام کودتای ۷ ثور، مرد شماره دو و مسئول بخش نظامی حزب خلق بود و پس از کودتا وزیر خارجه شد. با تصفیه جناح پرچم، راه برای ترقی او باز شد و او مهره‌ای کلیدی شد. او در ماه جولای ۱۹۷۹، معاون نخست‌وزیر و در ماه مارس نخست‌وزیر شد و کابینه‌ای تشکیل داد که اعضای آن از هواداران او بودند. پست‌های حساس، مانند وزارت دفاع را هم خود برعهده گرفت. او همه‌کاره حزب شد و به مهره‌ای تشریفاتی تبدیل شد. تنش در درون حزب و حکومت بالا گرفت؛ به‌این‌ترتیب و اتحاد شوروی نگران اقدامات امین شد.

تره‌کی در سپتامبر ۱۹۷۹، برای شرکت در اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد به هاوانا ،پایتخت کوبا رفت. شوروی از تره‌کی خواست تا هنگام بازگشت به افغانستان در مسکو توقف‌کند. تره‌کی پس از ورود به مسکو با برژنف به‌صورت خصوصی ملاقات کرد. امین به این ملاقات مظنون شد و احساس کرد که حاصل آن توطئه‌ای بر ضد وی خواهد بود؛ به‌ویژه آنکه به دکتر شاه‌ولی،که معاون نخست‌وزیر و وزیر خارجه بود، اجازه شرکت در گفتگوها داده نشد. در این مذاکرات ضرورت کنار گذاشتن امین مطرح شد، تره‌کی‌گفت، یک دانه سرطان وجود دارد که باید برداشته شود. مسئولان شوروی در افغانستان اوضاع را با دقت تحت‌نظر داشتند؛ پوزانف سفیر شوروی در کابل، ژنرال گوریلف (مشاور ارشد نظامی)، ژنرال ایوانف نماینده کا.گ. ب. در کابل و ژنرال پاولوفسکی رئیس هیئت بلندپایه اتحاد شوروی، که مشغول دیدار از افغانستان بود با تره‌کی و امین دیدار کردند. امین در ۱۴ سپتامبر 1979 برای شرکت در جشن به ارگ ریاست جمهوری دعوت شد. او نگران بود و حاضر به رفتن نبود؛ سفارت آمریکا در کابل نیز از عواقب توطئه‌آمیز این میهمانی به امین هشدار داد؛ ولی سفیر و نمایندگان شوروی به حفیظ الله امین اطمینان دادند که تهدیدی وجود ندارد. بااین‌حال، امین اطمینان نکرد و یک دسته نیروی مسلح و رئیس پلیس را همراه خود به ارگ برد. زمانی‌که امین به ارگ، محل استقرار تره‌کی، رسید، سید داودترون رئیس اداره امنیت و اطلاعات، نزد تره‌کی بود. وی در مراجعت از کاخ، در محل در ورودی، امین را از مسلح‌بودن‌تره‌کی باخبر کرد.[۱] سپس درگیری‌ها شروع شد، رئیس پلیس کشته شد و تره‌کی به اسارت امین درآمد و در همان ارگ ریاست جمهوری بازداشت شد و بعد به قتل رسید. بعد از دستگیری تره‌کی، عده‌ای از همدستان تره‌کی، مانند رفیع، وطنجار،گلابزوی، قادر، مزدور یار و اسدالله سروری به سفارت شوروی در کابل پناهنده شدند.[۲] با دستگیری و کشته شدن تره‌کی‌که اتحاد شوروی مخالف آن بود، حکومت امین در سراشیبی سقوط قرار گرفت؛ زیرا حزب خلق از بیرون با قیام عمومی و از درون با تشتت و انشعاب مواجه بود و حمایت شوروی را نیز از دست داده بود. حفیظ‌الله امین پس از برکناری تره‌کی، همه گناهان را به‌گردن تره‌کی انداخت و یک فهرست ۱۲ هزار نفری را از کشته‌شده‌ها اعلام کرد تا نشان دهد که تره‌کی مسئول کشتارها بوده و خودسرانه دست به کشتار مردم زده است. امین برای پیشبرد برنامه خود، حتی نقاب اسلام‌گرایی نیز بر چهره زد تا وجهه خود را در بین مردم تقویت‌کند. حکومت صدروزه امین با دو مشکل عمده مواجه بود: ۱- قیام سراسری مردم افغانستان علیه رژیم خلقی‌که هرروز ابعاد جدیدی به خود می‌گرفت و فراگیرتر می‌شد و دولت را ضعیف‌تر و بی‌اعتبارتر می‌ساخت. ۲- تیره شدن مناسبات امین با اتحاد شوروی؛ زیرا برکناری و کشتن تره‌کی بدون هماهنگی و موافقت شوروی صورت گرفت و اوضاع کشور را بیش‌ازپیش بحرانی ساخت.

پس از تیره‌شدن مناسبات امین با شوروی و آگاهی از تصمیم و تلاش شوروی برای برکناری خود، او در صدد توسعه روابط با غرب برآمد و کوشید سیاست مستقل‌تری در قبال شوروی اتخاذ کند و بر همین مبنا بود که از اتحاد شوروی خواست تا سفیر خود، پوزانف، را از کابل فرابخواند. امین به مقاصد شوروی در افغانستان کاملا بدبین شده بود و حضور ژنرال پاپوتین در افغانستان بر نگرانی و بدگمانی بیشتر او می‌افزود. امین‌که هم در سیاست خارجی با بحران و شکست مواجه بود و هم در سیاست داخلی با قیام عمومی روبه‌رو بود در آخرین روزهای حکومتش سعی در خاموش‌ساختن قیام و جلب‌توجه مردم به حکومت داشت، او به هر تلاشی دست می‌زد، حتی کوشید از کمونیزم فاصله گرفته، اقلا در ظاهر با اسلام آشتی کند. او برای این منظور اعلان کرد که حکومت به دین اسلام احترام عمیق گذاشته، به تمام معنی از آن حمایت دارد، اما اکنون دیگر هیچ‌کس به‌گفتار او اهمیت نمی‌داد.[۳][۴]

کتابشناسی

  1. دیتل، ویلهلم (1365). گذرگاه افغانستان. ترجمه سید محسن محسنیان. مشهد: معاونت فرهنگی آستان قدس رضوی، ص۷۲.
  2. مستوری کاشانی (1371). افغانستان دیپلماسی دوچهره. نشر ایرانشهر، ص ۴۹.
  3. فرهنگ، میرمحمد صدیق (1380). افغانستان در پنج قرن اخیر. تهران: انتشارات عرفان، جلد دوم، ص 10و11.
  4. علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 594-596.