اقوام و اقلیت های نژادی مسلمان در چین: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی « = اقوام و اقلیتهای نژادی مسلمان در چین = همچنانکه پیشتر اشاره شد، کشور چین را میتوان موزاییکی از اقلیتهای قومی دانست. در این کشور افزون بر نژاد خَن که اکثریت جمعیت این کشور را تشکیل میدهند(بیش از 92 درصد)، 55 اقلیت قومی و نژادی دیگر نیز زند...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
=== اقوام و اقلیت های نژادی مسلمان در چین === | |||
همچنانکه پیشتر اشاره شد، کشور [[چین]] را میتوان موزاییکی از اقلیت های قومی دانست. در این کشور افزون بر نژاد خَن که اکثریت جمعیت این کشور را تشکیل می دهند(بیش از 92 درصد)، 55 اقلیت قومی و نژادی دیگر نیز زندگی می کنند که مجموعا حدود 8 درصد ساکنان این سرزمین را به خود اختصاص دادهاند. از میان 55 اقلیت قومی چین، 10 اقلیت نژادی مربوط به مسلمانان است که اطلاعات مربوط به هریک از این اقلیت های مسلمان را به ترتیب اهمیت در پی می خوانید. | |||
= | ==== '''1- قوم''' خو'''یی:''' ==== | ||
[[پرونده:Image.png|بندانگشتی]] | |||
مسلمانان قوم هویی در چین بزرگترین اقلیت مسلمان این کشور را تشکیل می دهند. به دلیل اهمیت و جایگاهی که مسلمانان خویی در طول تاریخ در سرزمین چین داشته اند، اسلام هم با کلمهی«خویی» مترادف شناخته شده است. منشأ نام خویی از اصطلاح «خویی خویی» که همان مسلمانان چینی است شمرده شده است، اگرچه برای این نام مفاهیم دیگری نیز ذکر شده است. این قوم از آمیختگی و ارتباط میان مسلمانان ایرانی و عرب و آسیای مرکزی تبار با چینیان پدید آمده است. به عبارت دیگر، قوم خویی یک قوم نژادی خاص به مفهوم اصطلاحی آن نیست، بلکه مفهوم آن بیشتر اعتقادی و فرهنگی است تا نژادی و تاریخی. فرزندانی که از ازدواج مسلمانان خارجی با زنان و دختران چینی به وجود میآمد، موجب پیدایش قوم خویی شده است، یعنی از پدری مسلمان و غیر چینی و مادری چینی که بر اثر ازدواج با یک مسلمان اسلام را پذیرفته است. از ویژگیهای این قوم پراکندگی حضور آنان در سرتاسر چین و پذیرش زبان، آداب و رسوم اجتماعی و برخی از فرهنگ سنتی چینی که مغایر با اعتقادات اسلامی نبوده است می باشد. با این حال، ساختار اصلی فرهنگی این قوم مخلوطی از فرهنگ اسلامی، ایرانی و چینی است. تجمع جمعیت خویی در استان خود مختار خویی نینگ شیا، و استانهای گنسو، چینگخَی، خِه نان، خِهبِی، شَندونگ و یوننن، بیش از سایر مناطق است. براساس سرشماری سال 2009 چین، جمعیت قوم هویی درحال حاضر 10 میلیون نفر است. | |||
==== 2- قوم اویغور: ==== | |||
[[پرونده:نتاندتا.png|بندانگشتی]] | |||
اویغورها، از قدیمیترین اقوام ترک زبان مناطق مغولستان و آسیای مرکزی هستند که درحال حاضر بیشتر در منتهاالیه شمال و شمال غربی سرزمین چین و منطقه ی سین کیانگ در واحههای جنوبی رشته کوههای تیَن شَن ساکنند. این قوم پیش از اسلام از خط نوشتاری خویخه استفاده می کردند، ولی پس از گرویدن به اسلام در قرن یازدهم میلادی، خط نوشتاری خود را به حروف الفبای فارسی و عربی تغییر داده است. اگرچه این خط نوشتاری در اوایل تأسیس چین نوین برای مدت کوتاهی(10 سال) جای خود را به حروف لاتین داد، ولی در دهه 1980 مجددا به الفبای فارسی و عربی بازگشت و درحال حاضر تنها منطقه ی ترک زبان در جهان است که خط نوشتاری خود را با همان الفبای فارسی-عربی حفظ کرده است. زبان اویغوری از ادبیات غنی برخوردار است وتأثیر ادبیات فارسی در آن کاملا مشهود می باشد. براساس تحقیقات صورت گرفته در دانشگاه سین کیانگ، حدود 35 درصد واژههای زبان اویغوری را کلمات فارسی تشکیل می دهند. از شخصیت های مهم ادبی و علمی اویغور میتوان از محمود کاشغری صاحب دیوان اللغات الترک، و یوسف خاص حاجب نویسندهی اثر مشهور ادبی قوتاد غوبلیک نام برد. موسیقی کلاسیک 12 مقام اویغوری نیز که از سوی یونسکو به عنوان اثر غیرمادی بشری به ثبت رسیده است، کاملا تحت تأثیر مقام های موسیقی ایرانی است. براساس سرشماری سال 2009 میلادی، شمار جمعیت قوم اویغور 9 میلیون نفر است. | |||
==== 3- قوم قزاق: ==== | |||
[[پرونده:Image1.png|بندانگشتی]] | |||
قزاقها عمدتا در بخشهایی از استان سین کیانگ زندگی می کنند و بخش کوچکی از قزاقها نیز در استانهای گَنسو، مغولستان و چینگخَی سکونت دارند. قزاقها که قبلا از خط نوشتاری خویخو استفاده می کردند، به تبعیت از قزاقستان از سال 1959 میلادی زبان نوشتاری خود را به حروف لاتین تغییر دادند. درحال حاضر، طبق سرشماری سال 2009، جمعیت [[قوم قزاق در چین]] حدود 1میلیون و هفتصد هزار نفر است. | |||
==== 4- قوم دونگ شیانگ: ==== | |||
محل سکونت این قوم بیشتر در استان گَنسو متمرکز است، ولی تعدادی از آنان نیز در بخشهایی از سین کیانگ اقامت دارند. زبان قوم دونگ شیانگ شاخهای از زبان آلتایی و گروه مغولی است که زبان نوشتاری ندارد. آنها اغلب به [[زبان چینی]] هم تکلم کرده و از کاراکترهای چینی استفاده می کنند. این قوم از نوع لباسی که میپوشند از سایرین متمایز می شوند. زنان دونگ شیانگ از پوشش اسلامی استفاده کرده و گروههای سنی زنان از رنگهای مختلف لباس آنان قابل تشخیص هستند. مردان نیز اغلب کلاه سفیدی بر سر میگذارند. طبق سرشماری سال 2009میلادی، جمعیت قوم دونگ شیانگ درحال حاضر حدود 550 هزار نفر است. | |||
''' | ==== 5- '''قوم قرقیز:''' ==== | ||
قرقیزهای چین اغلب در جنوب استان سین کیانگ و در بخش خودمختار قرقیز قزل سو سکونت دارند. زبان قرقیزی جزو گروه زبانهای ترکی آلتایی است. در زبان نوشتاری آنان از الفبای فارسی-عربی استفاده می شود. قرقیزهای جنوب سین کیانگ به زبان اویغوری و در شمال به زبان قزاقی صحبت می کنند. قرقیزها پیشتر پیرو آیینهای شمنی و بودیسم تبتی بودند ولی بعدها با گسترش اسللام در منطقه به دین اسلام گرویدند. طبق آخرین سرشماری جمعیت در سال 2009 میلادی، جمعیت آنان یک میلیون و 500 هزار نفر بوده است. | |||
==== 6- قوم سالار: ==== | |||
بیشتر جمعیت قوم سالار در منطقه ی چینگخَی- تبت زندگی می کنند و تعداد اندکی نیز در استان گَنسو سکونت دارند. زبان قوم سالار متعلق به گروه زبانهای ترکی آلتایی است واغلب آنان به زبانهای چینی و تبتی نیز تکلم می کنند. سالارها زبان نوشتاری خاصی ندارند و بیشتر از زبان نوشتاری چینی استفاده می کنند. معروف است که نیاکان قوم سالار از آسیای میانه کوچ کرده و همراه با شتر سفیدی که قرآن دست نویس نفیسی بر پشت او بوده وارد چین شده و طبق سفارش بزرگان خود، در محلی که این شتر خوابیده سکونت اختیار کرده اند. در میان قوم سالار جشنهای نیمه شعبان(شب برات) و تولد حضرت فاطمه(س) با شکوه فراوان برگزار می شود. براساس سرشماری سال 2009میلادی، جمعیت قوم سالار 150 هزار نفر بوده است. | |||
==== 7- قوم تاجیک: ==== | |||
تاجیک عمدتا در بخش خودمختار تاجیک نشین تاشغورقان در استان سین کیانگ زندگی می کنند و زبان آنان شاخهای از زبان تاجیکی(سرکوهی) متعلق به زبانهای ایرانی هندو-اروپایی است. در گذشته تاجیک ها زبان نوشتاری نداشته و ادبیات آن به صورت شفاهی و سینه به سینه به نسلهای بعدی منتقل شده است. اکثر قریب به اتفاق تاجیکها از شیعیان اسماعیلیه بوده و از نظر فرهنگی وهنری شباهت خیلی زیادی به فرهنگ و هنر ایرانی دارند. طبق سرشماری اخیر، جمعیت تاجیکها 50 هزار نفر بوده است. | |||
''' | ==== 8- '''قوم ازبک:''' ==== | ||
بیشتر '''جمعیت''' ازبکها در مناطقی همچون ارومچی، کاشغر و اینینگ سکونت داشته و برخی نیز در سرتاسر چین پراکنده هستند. زبان ازبکی بخشی از زبان ترکی آلتایی است و اغلب به زبان اویغوری نیز صحبت می کنند. فرهنگ عمومی آنها متأثر از فرهنگ اسلامی است و اسلام در تمامی زمینه های زندگی فردی و اجتماعی ازبکها حضوری پر رنگ دارد. طبق آخرین سرشماری انجام شده جمعیت ازبکها 295 هزار نفر بوده است. | |||
==== 9- '''قوم بائو آن:''' ==== | |||
جمعیت قوم بائو آن اغلب به صورت پراکنده در استانهای گَنسو و چینگخَی زندگی می کنند. آنها به زبان خاص خود که شاخهای از زبانهای آلتایی مغولی صحبت می کنند و به زبان چینی هم آشنا هستند. برگزاری آیین نوروزی در میان این قوم احتمال این که اصالتی ایرانی داشته باشند را تقویت می کند. طبق آخرین سرشماری صورت گرفته، جمعیت این قوم حدود 12 هزار نفر بوده است. | |||
==== 10-قوم تاتار: ==== | |||
تاتارها در سرتاسر استان سین کیانگ پراکنده بوده و به زبان تاتاری از گروه زبانهای ترکی آلتایی صحبت می کنند. به خاطر اختلاط این قوم با اویغورها و قزاقها، این دو زبان نیز میان تاتارها رواج دارد. قوم تاتار از باسوادترین اقلیت های چینی به شمار می روند که این پیشرفت مرهون تلاش رهبران آنها در قرن نوزدهم است. آداب و رسوم فرهنگی و اجتماعی تاتارها متأثر از فرهنگ اسلامی است. تعداد جمعیت تاتارها طبق سرشماری اخیر حدود 8 هزار نفر بوده است<ref>China Encyclopedia.hinese Intercontinental press. Bijing. 2008</ref> | |||
== کتابشناسی == | |||
نسخهٔ ۳ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۵۵
اقوام و اقلیت های نژادی مسلمان در چین
همچنانکه پیشتر اشاره شد، کشور چین را میتوان موزاییکی از اقلیت های قومی دانست. در این کشور افزون بر نژاد خَن که اکثریت جمعیت این کشور را تشکیل می دهند(بیش از 92 درصد)، 55 اقلیت قومی و نژادی دیگر نیز زندگی می کنند که مجموعا حدود 8 درصد ساکنان این سرزمین را به خود اختصاص دادهاند. از میان 55 اقلیت قومی چین، 10 اقلیت نژادی مربوط به مسلمانان است که اطلاعات مربوط به هریک از این اقلیت های مسلمان را به ترتیب اهمیت در پی می خوانید.
1- قوم خویی:
مسلمانان قوم هویی در چین بزرگترین اقلیت مسلمان این کشور را تشکیل می دهند. به دلیل اهمیت و جایگاهی که مسلمانان خویی در طول تاریخ در سرزمین چین داشته اند، اسلام هم با کلمهی«خویی» مترادف شناخته شده است. منشأ نام خویی از اصطلاح «خویی خویی» که همان مسلمانان چینی است شمرده شده است، اگرچه برای این نام مفاهیم دیگری نیز ذکر شده است. این قوم از آمیختگی و ارتباط میان مسلمانان ایرانی و عرب و آسیای مرکزی تبار با چینیان پدید آمده است. به عبارت دیگر، قوم خویی یک قوم نژادی خاص به مفهوم اصطلاحی آن نیست، بلکه مفهوم آن بیشتر اعتقادی و فرهنگی است تا نژادی و تاریخی. فرزندانی که از ازدواج مسلمانان خارجی با زنان و دختران چینی به وجود میآمد، موجب پیدایش قوم خویی شده است، یعنی از پدری مسلمان و غیر چینی و مادری چینی که بر اثر ازدواج با یک مسلمان اسلام را پذیرفته است. از ویژگیهای این قوم پراکندگی حضور آنان در سرتاسر چین و پذیرش زبان، آداب و رسوم اجتماعی و برخی از فرهنگ سنتی چینی که مغایر با اعتقادات اسلامی نبوده است می باشد. با این حال، ساختار اصلی فرهنگی این قوم مخلوطی از فرهنگ اسلامی، ایرانی و چینی است. تجمع جمعیت خویی در استان خود مختار خویی نینگ شیا، و استانهای گنسو، چینگخَی، خِه نان، خِهبِی، شَندونگ و یوننن، بیش از سایر مناطق است. براساس سرشماری سال 2009 چین، جمعیت قوم هویی درحال حاضر 10 میلیون نفر است.
2- قوم اویغور:
اویغورها، از قدیمیترین اقوام ترک زبان مناطق مغولستان و آسیای مرکزی هستند که درحال حاضر بیشتر در منتهاالیه شمال و شمال غربی سرزمین چین و منطقه ی سین کیانگ در واحههای جنوبی رشته کوههای تیَن شَن ساکنند. این قوم پیش از اسلام از خط نوشتاری خویخه استفاده می کردند، ولی پس از گرویدن به اسلام در قرن یازدهم میلادی، خط نوشتاری خود را به حروف الفبای فارسی و عربی تغییر داده است. اگرچه این خط نوشتاری در اوایل تأسیس چین نوین برای مدت کوتاهی(10 سال) جای خود را به حروف لاتین داد، ولی در دهه 1980 مجددا به الفبای فارسی و عربی بازگشت و درحال حاضر تنها منطقه ی ترک زبان در جهان است که خط نوشتاری خود را با همان الفبای فارسی-عربی حفظ کرده است. زبان اویغوری از ادبیات غنی برخوردار است وتأثیر ادبیات فارسی در آن کاملا مشهود می باشد. براساس تحقیقات صورت گرفته در دانشگاه سین کیانگ، حدود 35 درصد واژههای زبان اویغوری را کلمات فارسی تشکیل می دهند. از شخصیت های مهم ادبی و علمی اویغور میتوان از محمود کاشغری صاحب دیوان اللغات الترک، و یوسف خاص حاجب نویسندهی اثر مشهور ادبی قوتاد غوبلیک نام برد. موسیقی کلاسیک 12 مقام اویغوری نیز که از سوی یونسکو به عنوان اثر غیرمادی بشری به ثبت رسیده است، کاملا تحت تأثیر مقام های موسیقی ایرانی است. براساس سرشماری سال 2009 میلادی، شمار جمعیت قوم اویغور 9 میلیون نفر است.
3- قوم قزاق:
قزاقها عمدتا در بخشهایی از استان سین کیانگ زندگی می کنند و بخش کوچکی از قزاقها نیز در استانهای گَنسو، مغولستان و چینگخَی سکونت دارند. قزاقها که قبلا از خط نوشتاری خویخو استفاده می کردند، به تبعیت از قزاقستان از سال 1959 میلادی زبان نوشتاری خود را به حروف لاتین تغییر دادند. درحال حاضر، طبق سرشماری سال 2009، جمعیت قوم قزاق در چین حدود 1میلیون و هفتصد هزار نفر است.
4- قوم دونگ شیانگ:
محل سکونت این قوم بیشتر در استان گَنسو متمرکز است، ولی تعدادی از آنان نیز در بخشهایی از سین کیانگ اقامت دارند. زبان قوم دونگ شیانگ شاخهای از زبان آلتایی و گروه مغولی است که زبان نوشتاری ندارد. آنها اغلب به زبان چینی هم تکلم کرده و از کاراکترهای چینی استفاده می کنند. این قوم از نوع لباسی که میپوشند از سایرین متمایز می شوند. زنان دونگ شیانگ از پوشش اسلامی استفاده کرده و گروههای سنی زنان از رنگهای مختلف لباس آنان قابل تشخیص هستند. مردان نیز اغلب کلاه سفیدی بر سر میگذارند. طبق سرشماری سال 2009میلادی، جمعیت قوم دونگ شیانگ درحال حاضر حدود 550 هزار نفر است.
5- قوم قرقیز:
قرقیزهای چین اغلب در جنوب استان سین کیانگ و در بخش خودمختار قرقیز قزل سو سکونت دارند. زبان قرقیزی جزو گروه زبانهای ترکی آلتایی است. در زبان نوشتاری آنان از الفبای فارسی-عربی استفاده می شود. قرقیزهای جنوب سین کیانگ به زبان اویغوری و در شمال به زبان قزاقی صحبت می کنند. قرقیزها پیشتر پیرو آیینهای شمنی و بودیسم تبتی بودند ولی بعدها با گسترش اسللام در منطقه به دین اسلام گرویدند. طبق آخرین سرشماری جمعیت در سال 2009 میلادی، جمعیت آنان یک میلیون و 500 هزار نفر بوده است.
6- قوم سالار:
بیشتر جمعیت قوم سالار در منطقه ی چینگخَی- تبت زندگی می کنند و تعداد اندکی نیز در استان گَنسو سکونت دارند. زبان قوم سالار متعلق به گروه زبانهای ترکی آلتایی است واغلب آنان به زبانهای چینی و تبتی نیز تکلم می کنند. سالارها زبان نوشتاری خاصی ندارند و بیشتر از زبان نوشتاری چینی استفاده می کنند. معروف است که نیاکان قوم سالار از آسیای میانه کوچ کرده و همراه با شتر سفیدی که قرآن دست نویس نفیسی بر پشت او بوده وارد چین شده و طبق سفارش بزرگان خود، در محلی که این شتر خوابیده سکونت اختیار کرده اند. در میان قوم سالار جشنهای نیمه شعبان(شب برات) و تولد حضرت فاطمه(س) با شکوه فراوان برگزار می شود. براساس سرشماری سال 2009میلادی، جمعیت قوم سالار 150 هزار نفر بوده است.
7- قوم تاجیک:
تاجیک عمدتا در بخش خودمختار تاجیک نشین تاشغورقان در استان سین کیانگ زندگی می کنند و زبان آنان شاخهای از زبان تاجیکی(سرکوهی) متعلق به زبانهای ایرانی هندو-اروپایی است. در گذشته تاجیک ها زبان نوشتاری نداشته و ادبیات آن به صورت شفاهی و سینه به سینه به نسلهای بعدی منتقل شده است. اکثر قریب به اتفاق تاجیکها از شیعیان اسماعیلیه بوده و از نظر فرهنگی وهنری شباهت خیلی زیادی به فرهنگ و هنر ایرانی دارند. طبق سرشماری اخیر، جمعیت تاجیکها 50 هزار نفر بوده است.
8- قوم ازبک:
بیشتر جمعیت ازبکها در مناطقی همچون ارومچی، کاشغر و اینینگ سکونت داشته و برخی نیز در سرتاسر چین پراکنده هستند. زبان ازبکی بخشی از زبان ترکی آلتایی است و اغلب به زبان اویغوری نیز صحبت می کنند. فرهنگ عمومی آنها متأثر از فرهنگ اسلامی است و اسلام در تمامی زمینه های زندگی فردی و اجتماعی ازبکها حضوری پر رنگ دارد. طبق آخرین سرشماری انجام شده جمعیت ازبکها 295 هزار نفر بوده است.
9- قوم بائو آن:
جمعیت قوم بائو آن اغلب به صورت پراکنده در استانهای گَنسو و چینگخَی زندگی می کنند. آنها به زبان خاص خود که شاخهای از زبانهای آلتایی مغولی صحبت می کنند و به زبان چینی هم آشنا هستند. برگزاری آیین نوروزی در میان این قوم احتمال این که اصالتی ایرانی داشته باشند را تقویت می کند. طبق آخرین سرشماری صورت گرفته، جمعیت این قوم حدود 12 هزار نفر بوده است.
10-قوم تاتار:
تاتارها در سرتاسر استان سین کیانگ پراکنده بوده و به زبان تاتاری از گروه زبانهای ترکی آلتایی صحبت می کنند. به خاطر اختلاط این قوم با اویغورها و قزاقها، این دو زبان نیز میان تاتارها رواج دارد. قوم تاتار از باسوادترین اقلیت های چینی به شمار می روند که این پیشرفت مرهون تلاش رهبران آنها در قرن نوزدهم است. آداب و رسوم فرهنگی و اجتماعی تاتارها متأثر از فرهنگ اسلامی است. تعداد جمعیت تاتارها طبق سرشماری اخیر حدود 8 هزار نفر بوده است[۱]
کتابشناسی
- ↑ China Encyclopedia.hinese Intercontinental press. Bijing. 2008