اهمیت ژئوپولوتیک کوبا در منطقه: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)
خط ۱: خط ۱:
=== '''تاثیر جنبش چریکی کوبا بر منطقه''' ===
=== '''تاثیر جنبش چریکی کوبا بر منطقه''' ===
[[پرونده:کوبا.jpg|بندانگشتی|موقعیت سیاسی کوبا در منطقه]]
[[پرونده:کوبا.jpg|بندانگشتی|موقعیت سیاسی کوبا در منطقه]]
از آنجایی که جنبش چریکی [[کوبا]] به رهبری فیدل کاسترو منجر به سرنگونی باتیستا در کوبا شد، در دیگر کشورهای منطقه جنبش‌های چریکی دیگری ظهور کردند که کارگران و روشنفکران در صفوفی در کنار هم می‌جنگیدند. از این جنبش‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد که جنبش چریکی کوبا را الگوی خود قرار دادند:  
از آنجایی که جنبش چریکی [[کوبا]] به رهبری [[فیدل کاسترو]] منجر به سرنگونی باتیستا در کوبا شد، در دیگر کشورهای منطقه جنبش‌های چریکی دیگری ظهور کردند که کارگران و روشنفکران در صفوفی در کنار هم می‌جنگیدند. از این جنبش‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد که جنبش چریکی کوبا را الگوی خود قرار دادند:  


* جنبش چریکی بولیوی که بدون شک در تاریخ بسیار ماندگار شد. از اوایل دهه ۶۰، نطفه جنبش‌های چریکی در بولیوی بسته شد، در سال ۱۹۶۲، پردو لیگه گیدو (اینتی) (Inti) و پردو لیگه روبرتو (کوکو) (Coco) ، دو برادر از جناح چپ بولیوی بودند که در هاوانا با ارنستو چه‌گوارا دیدن کردند و طرح خود را برای سازماندهی یک گروه پارتیزانی در کشورشان ارائه‌کردند. هدف، همانند کوبا، سرنگونی دولت دیکتاتوری وقت و به دست‌گرفتن قدرت بود با این ایده که تجربه بولیوی می‌تواند به دیگر کشورهای آمریکای لاتین از جمله: برزیل، پاراگوئه، پرو و آرژانتین برسد، مناطقی که به نظر آنان شرایط برای چنین جنبش‌هایی مساعد بود.
* جنبش چریکی بولیوی که بدون شک در تاریخ بسیار ماندگار شد. از اوایل دهه ۶۰، نطفه جنبش‌های چریکی در بولیوی بسته شد، در سال ۱۹۶۲، پردو لیگه گیدو (اینتی) (Inti) و پردو لیگه روبرتو (کوکو) (Coco) ، دو برادر از جناح چپ بولیوی بودند که در هاوانا با ارنستو چه‌گوارا دیدن کردند و طرح خود را برای سازماندهی یک گروه پارتیزانی در کشورشان ارائه‌کردند. هدف، همانند کوبا، سرنگونی دولت دیکتاتوری وقت و به دست‌گرفتن قدرت بود با این ایده که تجربه بولیوی می‌تواند به دیگر کشورهای آمریکای لاتین از جمله: برزیل، پاراگوئه، پرو و آرژانتین برسد، مناطقی که به نظر آنان شرایط برای چنین جنبش‌هایی مساعد بود.
خط ۷: خط ۷:
* در سال ۱۹۶۶، جنبش پارتیزانی دیگری با کمک چهگوارا شکل‌گرفت، چه‌گوارا برای سازماندهی یک گروه چریکی، کوبا را ترک کرد و مخفیانه وارد بولیوی شد. در آن سال‌ها، که رویای تغییر جهان و ایجاد یک جامعه جدید عدالت پیشه در تمام هستی پیچیده‌بود، تمایل به سمت این جنبش‌های پارتیزانی به دیگر مناطق نیز رسید و بتدریج افرادی به چه‌گوارا پیوستند، از جمله این افراد می‌توان به رژیس دوبره (Régis Debray) ؛ تئوریسین چپ فرانسوی؛ و تانیا؛ خواننده آرژانتینی؛ اشاره‌کرد. تانیا بعدها در تاریخ به‌عنوان تانیای پارتیزان شناخته می‌شود، البته این جنبش پارتیزانی با شکست مواجه شد و ارنستو چه‌گوارا در ۹ اکتبر ۱۹۶۷ در کوهستان و در مدرسه روستایی با نام لاایگرا (La Higuera) ، توسط ارتش بولیوی کشته شد، ارتش بولیوی به طرز وحشیانه‌ای دست‌های چه‌گوارا را بریدند و برای اثبات هویتش به ایالات‌متحده فرستادند، روستاییان پارتیزانی که هنگام مرگ چه‌گوارا او را همراهی می‌کردند و همین‌طور افرادی که چه‌گوارا برایشان اسطوره امید بود، از آن پس او را سان ارنستو ایگرا (ارنستوی مقدس) (Santo Ernesto) نامیدند. تانیای پارتیزان تنها زنی بود که در این گروه دیده می‌شد و پس از مرگ چه‌گوارا، وی نیز به دست ارتش بولیوی افتاد. رژیس دوبره نیز به ۳۰ سال زندان محکوم‌شد. خاویر ارائود پرز (Javier Heraud Pérez) ، اهل پرو، که او را شاعر چریکی می‌نامیدند، پس از زندگی در کوبا به‌عنوان دانشجوی سینما و ادبیات، نام مستعار رودریگو ماچادو را انتخاب کرد و با این نام اشعاری را به چاپ رساند. وی نیز به گروه پارتیزانی بولیوی به رهبری چه‌گوارا پیوست.<ref>Chang- Rodríguez,E. (2007 ). Latinoamérica: su civili-zación y su cultura. P158</ref>
* در سال ۱۹۶۶، جنبش پارتیزانی دیگری با کمک چهگوارا شکل‌گرفت، چه‌گوارا برای سازماندهی یک گروه چریکی، کوبا را ترک کرد و مخفیانه وارد بولیوی شد. در آن سال‌ها، که رویای تغییر جهان و ایجاد یک جامعه جدید عدالت پیشه در تمام هستی پیچیده‌بود، تمایل به سمت این جنبش‌های پارتیزانی به دیگر مناطق نیز رسید و بتدریج افرادی به چه‌گوارا پیوستند، از جمله این افراد می‌توان به رژیس دوبره (Régis Debray) ؛ تئوریسین چپ فرانسوی؛ و تانیا؛ خواننده آرژانتینی؛ اشاره‌کرد. تانیا بعدها در تاریخ به‌عنوان تانیای پارتیزان شناخته می‌شود، البته این جنبش پارتیزانی با شکست مواجه شد و ارنستو چه‌گوارا در ۹ اکتبر ۱۹۶۷ در کوهستان و در مدرسه روستایی با نام لاایگرا (La Higuera) ، توسط ارتش بولیوی کشته شد، ارتش بولیوی به طرز وحشیانه‌ای دست‌های چه‌گوارا را بریدند و برای اثبات هویتش به ایالات‌متحده فرستادند، روستاییان پارتیزانی که هنگام مرگ چه‌گوارا او را همراهی می‌کردند و همین‌طور افرادی که چه‌گوارا برایشان اسطوره امید بود، از آن پس او را سان ارنستو ایگرا (ارنستوی مقدس) (Santo Ernesto) نامیدند. تانیای پارتیزان تنها زنی بود که در این گروه دیده می‌شد و پس از مرگ چه‌گوارا، وی نیز به دست ارتش بولیوی افتاد. رژیس دوبره نیز به ۳۰ سال زندان محکوم‌شد. خاویر ارائود پرز (Javier Heraud Pérez) ، اهل پرو، که او را شاعر چریکی می‌نامیدند، پس از زندگی در کوبا به‌عنوان دانشجوی سینما و ادبیات، نام مستعار رودریگو ماچادو را انتخاب کرد و با این نام اشعاری را به چاپ رساند. وی نیز به گروه پارتیزانی بولیوی به رهبری چه‌گوارا پیوست.<ref>Chang- Rodríguez,E. (2007 ). Latinoamérica: su civili-zación y su cultura. P158</ref>


* در سال ۱۹۷۰ در ال سالوادور حزبی با نام نیروهای مردمی آزادی "فارابوندومارتی" (Farabundo Marti) شکل گرفت که تاثیر بسیاری در زندگی سیاسی کشور داشت. فارابوندو مارتی رهبری کارگرپیشه و روستایی اهل ال‌سالوادور در سال‌های ۳۰ بود و یکی از رهبران اصلی حزب کمونیست السالوادور بشمار‌می‌آمد، پس از پیروزی [[انقلاب کوبا]] بعضی از رهبران حزب که تا آن زمان مخالف جنگ مسلحانه بودند تصمیم به مبارزه مسلحانه گرفتند، در سال ۱۹۸۰ حزب نیروهای مردمی آزادی فارابوندو مارتی و سه سازمان چریکی چپ‌گرا متحد شدند و جبهه فارابوندو مارتی برای آزادی ملی (Frente Farabundo Marti para la Liberacion Nacional) را به منظور تشکیل دادن یک حزب گسترده‌تر بنیان نهادند تا بتوانند همانند آن‌چه که در کوبا در سال ۱۹۵۹ و در نیکاراگوئه در سال ۱۹۷۹ اتفاق افتاده بود به قدرت برسند.<ref>حق‌روستا، مریم (1397). جامعه و فرهنگ کوبا. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی، ص62-64.</ref>
* در سال ۱۹۷۰ در ال سالوادور حزبی با نام نیروهای مردمی آزادی "فارابوندومارتی" (Farabundo Marti) شکل گرفت که تاثیر بسیاری در زندگی سیاسی کشور داشت. فارابوندو مارتی رهبری کارگرپیشه و روستایی اهل ال‌سالوادور در سال‌های ۳۰ بود و یکی از رهبران اصلی [[حزب کمونیست]] السالوادور بشمار‌می‌آمد، پس از پیروزی [[انقلاب کوبا]] بعضی از رهبران حزب که تا آن زمان مخالف جنگ مسلحانه بودند تصمیم به مبارزه مسلحانه گرفتند، در سال ۱۹۸۰ حزب نیروهای مردمی آزادی فارابوندو مارتی و سه سازمان چریکی چپ‌گرا متحد شدند و جبهه فارابوندو مارتی برای آزادی ملی (Frente Farabundo Marti para la Liberacion Nacional) را به منظور تشکیل دادن یک حزب گسترده‌تر بنیان نهادند تا بتوانند همانند آن‌چه که در کوبا در سال ۱۹۵۹ و در نیکاراگوئه در سال ۱۹۷۹ اتفاق افتاده بود به قدرت برسند.<ref>حق‌روستا، مریم (1397). جامعه و فرهنگ کوبا. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی، ص62-64.</ref>


== نیز نگاه کنید ==
== نیز نگاه کنید ==

نسخهٔ ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۱۱

تاثیر جنبش چریکی کوبا بر منطقه

موقعیت سیاسی کوبا در منطقه

از آنجایی که جنبش چریکی کوبا به رهبری فیدل کاسترو منجر به سرنگونی باتیستا در کوبا شد، در دیگر کشورهای منطقه جنبش‌های چریکی دیگری ظهور کردند که کارگران و روشنفکران در صفوفی در کنار هم می‌جنگیدند. از این جنبش‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد که جنبش چریکی کوبا را الگوی خود قرار دادند:

  • جنبش چریکی بولیوی که بدون شک در تاریخ بسیار ماندگار شد. از اوایل دهه ۶۰، نطفه جنبش‌های چریکی در بولیوی بسته شد، در سال ۱۹۶۲، پردو لیگه گیدو (اینتی) (Inti) و پردو لیگه روبرتو (کوکو) (Coco) ، دو برادر از جناح چپ بولیوی بودند که در هاوانا با ارنستو چه‌گوارا دیدن کردند و طرح خود را برای سازماندهی یک گروه پارتیزانی در کشورشان ارائه‌کردند. هدف، همانند کوبا، سرنگونی دولت دیکتاتوری وقت و به دست‌گرفتن قدرت بود با این ایده که تجربه بولیوی می‌تواند به دیگر کشورهای آمریکای لاتین از جمله: برزیل، پاراگوئه، پرو و آرژانتین برسد، مناطقی که به نظر آنان شرایط برای چنین جنبش‌هایی مساعد بود.
  • در سال ۱۹۶۶، جنبش پارتیزانی دیگری با کمک چهگوارا شکل‌گرفت، چه‌گوارا برای سازماندهی یک گروه چریکی، کوبا را ترک کرد و مخفیانه وارد بولیوی شد. در آن سال‌ها، که رویای تغییر جهان و ایجاد یک جامعه جدید عدالت پیشه در تمام هستی پیچیده‌بود، تمایل به سمت این جنبش‌های پارتیزانی به دیگر مناطق نیز رسید و بتدریج افرادی به چه‌گوارا پیوستند، از جمله این افراد می‌توان به رژیس دوبره (Régis Debray) ؛ تئوریسین چپ فرانسوی؛ و تانیا؛ خواننده آرژانتینی؛ اشاره‌کرد. تانیا بعدها در تاریخ به‌عنوان تانیای پارتیزان شناخته می‌شود، البته این جنبش پارتیزانی با شکست مواجه شد و ارنستو چه‌گوارا در ۹ اکتبر ۱۹۶۷ در کوهستان و در مدرسه روستایی با نام لاایگرا (La Higuera) ، توسط ارتش بولیوی کشته شد، ارتش بولیوی به طرز وحشیانه‌ای دست‌های چه‌گوارا را بریدند و برای اثبات هویتش به ایالات‌متحده فرستادند، روستاییان پارتیزانی که هنگام مرگ چه‌گوارا او را همراهی می‌کردند و همین‌طور افرادی که چه‌گوارا برایشان اسطوره امید بود، از آن پس او را سان ارنستو ایگرا (ارنستوی مقدس) (Santo Ernesto) نامیدند. تانیای پارتیزان تنها زنی بود که در این گروه دیده می‌شد و پس از مرگ چه‌گوارا، وی نیز به دست ارتش بولیوی افتاد. رژیس دوبره نیز به ۳۰ سال زندان محکوم‌شد. خاویر ارائود پرز (Javier Heraud Pérez) ، اهل پرو، که او را شاعر چریکی می‌نامیدند، پس از زندگی در کوبا به‌عنوان دانشجوی سینما و ادبیات، نام مستعار رودریگو ماچادو را انتخاب کرد و با این نام اشعاری را به چاپ رساند. وی نیز به گروه پارتیزانی بولیوی به رهبری چه‌گوارا پیوست.[۱]
  • در سال ۱۹۷۰ در ال سالوادور حزبی با نام نیروهای مردمی آزادی "فارابوندومارتی" (Farabundo Marti) شکل گرفت که تاثیر بسیاری در زندگی سیاسی کشور داشت. فارابوندو مارتی رهبری کارگرپیشه و روستایی اهل ال‌سالوادور در سال‌های ۳۰ بود و یکی از رهبران اصلی حزب کمونیست السالوادور بشمار‌می‌آمد، پس از پیروزی انقلاب کوبا بعضی از رهبران حزب که تا آن زمان مخالف جنگ مسلحانه بودند تصمیم به مبارزه مسلحانه گرفتند، در سال ۱۹۸۰ حزب نیروهای مردمی آزادی فارابوندو مارتی و سه سازمان چریکی چپ‌گرا متحد شدند و جبهه فارابوندو مارتی برای آزادی ملی (Frente Farabundo Marti para la Liberacion Nacional) را به منظور تشکیل دادن یک حزب گسترده‌تر بنیان نهادند تا بتوانند همانند آن‌چه که در کوبا در سال ۱۹۵۹ و در نیکاراگوئه در سال ۱۹۷۹ اتفاق افتاده بود به قدرت برسند.[۲]

نیز نگاه کنید

کتابشناسی

  1. Chang- Rodríguez,E. (2007 ). Latinoamérica: su civili-zación y su cultura. P158
  2. حق‌روستا، مریم (1397). جامعه و فرهنگ کوبا. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی، ص62-64.