تاریخ اردن: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''تاریخ دوران باستان (پیش از میلاد مسیح)'''
- تاريخ


در طول دوره پارینه سنگی 17000 - 500000 ق.م ساکنان [[اردن]] حیوانات وحشی را شکار کرده و از گیاهان وحشی استفاده می کردند، احتمالا آنها حرکت حیوانات را که در جست‌وجوی مرتع و زندگی در کنار آب بوده اند دنبال می کردند. شواهدی یافت شده است که سکونت در دوران پارینه سنگی را در کنار آب‌های  پهناور ازرق نشان می دهد. انسان دوره پارینه سنگی در اردن شواهدی از معماری به جا نگذاشته است و هنوز اسکلت هیچ انسانی از این دوران یافت نشده است. هرچند باستان شناسان از این دوره ابزارهایی نظیر سنگ چخماق و تبر دست ساز با سنگ بازالت، چاقو و ادوات تراش دادن یافته اند. انسان باستان همچنین سرنخی از ماهیت وجود خود در دوران پارینه سنگی و ادامه آن در دوران نوسنگی و دوره‌های مس و سنگ به جا گذاشته است. (1)  
'''2-1 تاريخ دوران باستان (پيش از ميلاد مسيح)'''


برخی از قدیمی‌ترین شهرک سازی‌ها در تاریخ بشر که به 8000 ق.م بازمی‌گردد در اردن یافت شده است. همچنین اردن بخشی از هلال حاصلخیز<sup>[1]</sup> باستانی است که از مرزهای جنوبی فلسطین، شمال رود فرات، اطراف رود فرات و دجله تا خلیج فارس کشیده شده است. این منطقه شاهد حضور شهرهای یونانی که نام آنها دکا پلیس<sup>[2]</sup> یا ده شهر بوده است، می‌باشد که در دوره رومیان از مرزهای شرقی محافظت می کرده اند.
در طول دوره پارينه سنگي 17000 - 500000 ق.م ساکنان اردن حيوانات وحشي را شکار کرده و از گياهان وحشي استفاده مي کردند، احتمالا آنها حرکت حيوانات را که در جست‌وجوي مرتع و زندگي در کنار آب بوده اند دنبال مي کردند. شواهدي يافت شده است که سکونت در دوران پارينه سنگي را در کنار آب‌هاي  پهناور ازرق نشان مي دهد. انسان دوره پارينه سنگي در اردن شواهدي از معماري به جا نگذاشته است و هنوز اسکلت هيچ انساني از اين دوران يافت نشده است. هرچند باستان شناسان از اين دوره ابزارهايي نظير سنگ چخماق و تبر دست ساز با سنگ بازالت، چاقو و ادوات تراش دادن يافته اند. انسان باستان همچنين سرنخي از ماهيت وجود خود در دوران پارينه سنگي و ادامه آن در دوران نوسنگي و دوره‌هاي مس و سنگ به جا گذاشته است. (1)


در [[عصر نوسنگی]] (8500 - 4500 ق م) سه تغییر عمده در سرزمینی که هم اکنون با نام اردن شناخته می‌شود، رخ داده است. (2) اول این که مردم به صورت جمعی در روستاهای کوچک سکنی گزیدند و این یعنی افزوده شدن منابع جدید غذایی همچون: حبوبات، نخود و عدس پرورشی و توسعه روش های جدید و معمول گله داری بز و تغییر عادات غذایی مردم عصر نوسنگی! دومین تغییر اساسی در الگوهای زندگی، یکجا نشینی با تغییر آب و هوایی بیابان شرقی صورت گرفت. این ناحیه گرم تر و خشک تر شد تا به تدریج و طی سالیان طولانی تبدیل به منطقه ای غیر قابل سکنی گردید. دراین عصر شاهد حومه اردن و برخی از مهم ترین نقاط مانند طبقات فهل (در دره اردن) بیضاء  (شمال [[پترا]])، عین غزال (حومه ش[[مالی]] امان) و جریکو (در دره اردن) هستیم. این شهرک‌ها «مگا سایت» نامیده می شوند، به این دلیل که این منطقه بسیار وسیع بوده، بین 10 تا 15 هکتار، نزدیک به دو برابر بزرگ تر از شهرک های دیگر عصر نوسنگی.  
برخي از قديمي‌ترين شهرک سازي‌ها در تاريخ بشر که به 8000 ق.م بازمي‌گردد در اردن يافت شده است. همچنين اردن بخشي از هلال حاصلخيز<sup>[1]</sup> باستاني است که از مرزهاي جنوبي فلسطين، شمال رود فرات، اطراف رود فرات و دجله تا خليج فارس کشيده شده است. اين منطقه شاهد حضور شهرهاي يوناني که نام آنها دکا پليس<sup>[2]</sup> يا ده شهر بوده است، مي‌باشد که در دوره روميان از مرزهاي شرقي محافظت مي کرده اند.


ناحیه حد فاصل بیابان شرقی و منطقه «سان» در غرب، بازماندة همان تغییر در آب و هوای منطقه پخشاب است. باور رایج براین است که این اتفاق حدود 5500 تا 6500 سال قبل از میلاد مسیح رخ داده است.
در عصر نوسنگي (8500 - 4500 ق م) سه تغيير عمده در سرزميني که هم اکنون با نام اردن شناخته مي‌شود، رخ داده است. (2) اول اين که مردم به صورت جمعي در روستاهاي کوچک سکني گزيدند و اين يعني افزوده شدن منابع جديد غذايي همچون: حبوبات، نخود و عدس پرورشي و توسعه روش هاي جديد و معمول گله داري بز و تغيير عادات غذايي مردم عصر نوسنگي! دومين تغيير اساسي در الگوهاي زندگي، يکجا نشيني با تغيير آب و هوايي بيابان شرقي صورت گرفت. اين ناحيه گرم تر و خشک تر شد تا به تدريج و طي ساليان طولاني تبديل به منطقه اي غير قابل سکني گرديد. دراين عصر شاهد حومه اردن و برخي از مهم ترين نقاط مانند طبقات فهل (در دره اردن) بيضاء  (شمال پترا)، عين غزال (حومه شمالي امان) و جريکو (در دره اردن) هستيم. اين شهرک‌ها «مگا سايت» ناميده مي شوند، به اين دليل که اين منطقه بسيار وسيع بوده، بين 10 تا 15 هکتار، نزديک به دو برابر بزرگ تر از شهرک هاي ديگر عصر نوسنگي.  


سومین و مهمترین پیشرفت آخرین ادوار عصر نوسنگی که به 4500 تا 5500 سال قبل از میلاد برمی‌گردد، ساخت ظروف سفالین است. هر چند در اکتشافات قبل از این هم وجود تلاش‌هایی برای ساخت ظروف سفالین به اثبات رسیده، اما در آخرین ادوار نوسنگی مردم به طور سازمان یافته شروع به ساخت ظروف سفالین از گل رس کردند. این احتمال وجود دارد که نحوه ساخت ظروف سفالین توسط افراد ماهری که از تمدن‌های بدوی شمال شرق مزوپوتامیا (عراق کنونی) آمده اند به این مناطق منتقل شده باشد.
ناحيه حد فاصل بيابان شرقي و منطقه «سان» در غرب، بازماندة همان تغيير در آب و هواي منطقه پخشاب است. باور رايج براين است که اين اتفاق حدود 5500 تا 6500 سال قبل از ميلاد مسيح رخ داده است.


گسترده ترین مکان به جا مانده از عصر نوسنگی در اردن در عین الغزه قرار گرفته است و شامل شمار زیادی از ساختمان هاست که به سه حوزه مجزا تقسیم شده اند. ساختمان های مستطیل با چندین اتاق که بعضی از آنها دارای سقف‌هایی گچ اندود شده اند. برج سنگی و دیوارهای یافت شده در جریکو حاکی از آن است که امر دفاع، موضوعی مهم برای روستاییان عصر نوسنگی بوده است.
سومين و مهمترين پيشرفت آخرين ادوار عصر نوسنگي که به 4500 تا 5500 سال قبل از ميلاد برمي‌گردد، ساخت ظروف سفالين است. هر چند در اکتشافات قبل از اين هم وجود تلاش‌هايي براي ساخت ظروف سفالين به اثبات رسيده، اما در آخرين ادوار نوسنگي مردم به طور سازمان يافته شروع به ساخت ظروف سفالين از گل رس کردند. اين احتمال وجود دارد که نحوه ساخت ظروف سفالين توسط افراد ماهري که از تمدن‌هاي بدوي شمال شرق مزوپوتاميا (عراق کنوني) آمده اند به اين مناطق منتقل شده باشد.


به نظر می‌رسد مردم عصر نوسنگی همانند اجداد خود نیایش و عبادت می‌کرده اند. در ارتباط با این موضوع باستان شناسان جمجمه‌هایی پوشیده از خمیر که در قسمت چشم‌ها به همراه قیر طبیعی بودند را در قسمت هایی از اردن واقع در عین الغزه و بیدها و فلسطین و [[سوریه]] کشف کرده اند. باستان شناسان کار بازیافت مجسمه ای را به پایان رسانده اند که ممکن است قدیمی ترین مجسمه در جهان باشد. این اثر باستانی کشف شده در عین الغزه احتمالاً حدود هشت هزار سال قدمت دارد. این مجسمه که ارتفاعش بالغ بر یک متر است، مربوط به زنی است با چشمانی بسیار بزرگ و دست‌هایی لاغر و زانو‌هایی برآمده و انگشتانی که به دقت نقاشی شده اند. (3)
گسترده ترين مکان به جا مانده از عصر نوسنگي در اردن در عين الغزه قرار گرفته است و شامل شمار زيادي از ساختمان هاست که به سه حوزه مجزا تقسيم شده اند. ساختمان هاي مستطيل با چندين اتاق که بعضي از آنها داراي سقف‌هايي گچ اندود شده اند. برج سنگي و ديوارهاي يافت شده در جريکو حاکي از آن است که امر دفاع، موضوعي مهم براي روستاييان عصر نوسنگي بوده است.


  در فاصله سالهای 4000 - 6000 ق.م  تغییرات آب وهوا منجر به تغییرات اقتصادی شد. در این دورةرموکیان از کشاورزی در زمین‌های خشک به پرورش دام نظیر گوسفند و بز پرداختند. تولید گندم و جو به مناطقی که بارش باران بیشتری داشت یا در دره رودخانه‌ها محدود شد.(4)
به نظر مي‌رسد مردم عصر نوسنگي همانند اجداد خود نيايش و عبادت مي‌کرده اند. در ارتباط با اين موضوع باستان شناسان جمجمه‌هايي پوشيده از خمير که در قسمت چشم‌ها به همراه قير طبيعي بودند را در قسمت هايي از اردن واقع در عين الغزه و بيدها و فلسطين و سوريه کشف کرده اند. باستان شناسان کار بازيافت مجسمه اي را به پايان رسانده اند که ممکن است قديمي ترين مجسمه در جهان باشد. اين اثر باستاني کشف شده در عين الغزه احتمالاً حدود هشت هزار سال قدمت دارد. اين مجسمه که ارتفاعش بالغ بر يک متر است، مربوط به زني است با چشماني بسيار بزرگ و دست‌هايي لاغر و زانو‌هايي برآمده و انگشتاني که به دقت نقاشي شده اند. (3)


سپس شاهد استفاده از مس و ابزار برنز و همچنین سنگ در طی سالهای 3100 - 4500 ق.م می باشیم. (5) در این دوران مس برای اولین بار ذوب شد و ازآن برای ساختن تبرها، نوک تیرها و نیزه‌ها و همچنین ابزار آتش زنه استفاده گردید و این روش تا مدت‌ها ادامه پیدا کرد. مردم در این دوره کمتر به شکار وابسته بودند و در عوض بیشتر به پرورش گوسفند و بز و کشت گندم و گاهی خرما، زیتون و عدس می‌پرداختند. شیوه زندگی مردم در اکثر نقاط تفاوت چندانی با هم نداشت. (6)
  در فاصله سالهاي 4000 - 6000 ق.م  تغييرات آب وهوا منجر به تغييرات اقتصادي شد. در اين دورةرموکيان از کشاورزي در زمين‌هاي خشک به پرورش دام نظير گوسفند و بز پرداختند. توليد گندم و جو به مناطقي که بارش باران بيشتري داشت يا در دره رودخانه‌ها محدود شد.(4)


در حدود 3200 سال قبل از میلاد، اردن به تدریج دارای مؤلفه‌های شهرنشینی شد. اماکن زیادی در عصر آغازین برنز (1950 - 3200 ق م) در بسیاری از مناطق اردن اعم از دره اردن و مناطق مرتفع ترتأسیس شدند. بسیاری از روستاها با استحکامات دفاعی برای حفاظت ساکنان از غارت و چپاولِ بادیه نشین هایی که هنوز در برخی مناطق ساکن بودند در این دوره بنا گردید.آب به وسیله کانال از مکانی به مکانی دیگر منتقل می‌شد و حتی اقدامات لازم برای جلوگیری از آسیب زمین لرزه‌ها و سیل‌ها صورت می‌گرفت.
سپس شاهد استفاده از مس و ابزار برنز و همچنين سنگ در طي سالهاي 3100 - 4500 ق.م مي باشيم. (5) در اين دوران مس براي اولين بار ذوب شد و ازآن براي ساختن تبرها، نوک تيرها و نيزه‌ها و همچنين ابزار آتش زنه استفاده گرديد و اين روش تا مدت‌ها ادامه پيدا کرد. مردم در اين دوره کمتر به شکار وابسته بودند و در عوض بيشتر به پرورش گوسفند و بز و کشت گندم و گاهي خرما، زيتون و عدس مي‌پرداختند. شيوه زندگي مردم در اکثر نقاط تفاوت چنداني با هم نداشت. (6)


در این دوره تغییرات جالبی در آیین‌های خاک سپاری و تدفین به وجود آمد. باستان شناسان در منطقه «باب الذرا» که مکانی حفاظت شده در وادی عرب است، بالغ بر 20 هزار قبر استوانه شکل را با حجره‌های متعدد کشف کرده اند و گفته می شود که این قبور، اجساد 20 هزار تن را در خود جای داده اند. همچنین مقبره‌هایی از گل و آجر وجود دارند که مدفن استخوان‌های انسانی، دیگ‌ها، جوا[[هرات]] و سلاح‌های جنگی اند. صدها ساختمان سنگی حفر شده در دل کوه‌های اردن به عصر اکتشافات مس و عصر آغازین برنز متعلق اند. این احتمال وجود دارد که ساختمان‌های سنگی بقایایی از افراد تازه وارد از شمال باشند که همراه خود سنت های خاک سپاری متفاوتی را به این ناحیه آورده اند.
در حدود 3200 سال قبل از ميلاد، اردن به تدريج داراي مؤلفه‌هاي شهرنشيني شد. اماکن زيادي در عصر آغازين برنز (1950 - 3200 ق م) در بسياري از مناطق اردن اعم از دره اردن و مناطق مرتفع ترتأسيس شدند. بسياري از روستاها با استحکامات دفاعي براي حفاظت ساکنان از غارت و چپاولِ باديه نشين هايي که هنوز در برخي مناطق ساکن بودند در اين دوره بنا گرديد.آب به وسيله کانال از مکاني به مکاني ديگر منتقل مي‌شد و حتي اقدامات لازم براي جلوگيري از آسيب زمين لرزه‌ها و سيل‌ها صورت مي‌گرفت.


در این دوره پیشرفت‌های شگفتی در تمدن شهرنشینی در [[مصر]] و بین النهرین (یعنی مکانی که تاریخ نگارش در آن به 3000 ق م می‌رسد) به وجود آمده است. هر چند نوشتار در اردن، فلسطین و سوریه تا هزار سال بعد از آن هم مرسوم نبود، اما یافته‌های باستان شناسی نشان دهنده رابطه تجاری اردن با مصر و بین النهرین هستند.
در اين دوره تغييرات جالبي در آيين‌هاي خاک سپاري و تدفين به وجود آمد. باستان شناسان در منطقه «باب الذرا» که مکاني حفاظت شده در وادي عرب است، بالغ بر 20 هزار قبر استوانه شکل را با حجره‌هاي متعدد کشف کرده اند و گفته مي شود که اين قبور، اجساد 20 هزار تن را در خود جاي داده اند. همچنين مقبره‌هايي از گل و آجر وجود دارند که مدفن استخوان‌هاي انساني، ديگ‌ها، جواهرات و سلاح‌هاي جنگي اند. صدها ساختمان سنگي حفر شده در دل کوه‌هاي اردن به عصر اکتشافات مس و عصر آغازين برنز متعلق اند. اين احتمال وجود دارد که ساختمان‌هاي سنگي بقايايي از افراد تازه وارد از شمال باشند که همراه خود سنت هاي خاک سپاري متفاوتي را به اين ناحيه آورده اند.


بین سال های 2300 تا 1950 ق .م، بسیاری از شهرهای مستحکم بنا شده در بالای تپه‌ها به دلیل ترجیح مردم برای زندگی در روستاهای کوچک و شیوه زندگی شبانی مطرود ماندند. اگرچه هیچ اتفاق نظری در مورد چرایی چنین ترجیحی وجود ندارد، ولی احتمالاً تلفیقی از تغییرات آب و هوایی و سیاسی باعث پایان زند گی شهرنشینی در این دوره بوده است. (7)
در اين دوره پيشرفت‌هاي شگفتي در تمدن شهرنشيني در مصر و بين النهرين (يعني مکاني که تاريخ نگارش در آن به 3000 ق م مي‌رسد) به وجود آمده است. هر چند نوشتار در اردن، فلسطين و سوريه تا هزار سال بعد از آن هم مرسوم نبود، اما يافته‌هاي باستان شناسي نشان دهنده رابطه تجاري اردن با مصر و بين النهرين هستند.


در عصر میانی برنز (1550 - 1950 ق.م) مردم شروع به حرکت به سوی مناطق وسیع تری از خاورمیانه کردند. تجارت بین مصر، سوریه، عربستان، فلسطین و اردن ادامه می‌یابد و به گسترش تمدن و تکنولوژی می‌انجامد. ساخت فلز برنز از مس و قلع به ساخت تبرها، چاقوها و سایر وسایل و سلاح‌های محکم تر و با دوام تر منتهی می‌شود. به نظر می رسد در این دوره جامعه‌هایی بزرگ و مجزا در قسمت های شمالی و مرکزی اردن به وجود آمده اند در حالی که در جنوب قبایل عشایری و مردم بادیه نشینی که به نام شاسو شناخته می‌شدند، پراکنده بودند. استحکامات جدید و متفاوتی در مناطقی همچون قلعه نظامی‌امّان، ایربد و طبقات فحل به چشم می خورند. شهرها به وسیله برج و باروهایی از دیوارهای خاکی که شیب آن‌ها با ساروج پوشانده شده بود، احاطه شده بودند. این پوشش باعث لغزندگی سطح شیب­دار می‌شد و بالا کشیدن از آن‌ها را دشوار می‌ساخت. (8)
بين سال هاي 2300 تا 1950 ق .م، بسياري از شهرهاي مستحکم بنا شده در بالاي تپه‌ها به دليل ترجيح مردم براي زندگي در روستاهاي کوچک و شيوه زندگي شباني مطرود ماندند. اگرچه هيچ اتفاق نظري در مورد چرايي چنين ترجيحي وجود ندارد، ولي احتمالاً تلفيقي از تغييرات آب و هوايي و سياسي باعث پايان زند گي شهرنشيني در اين دوره بوده است. (7)  


باستان شناسان عموماً پایان عصر میانی برنز را حدود 1550 ق.م می دانند. تعدادی از شهرهای عصر میانی برنز در کنعان و اردن در این دوره نابود شدند. دوره پایانی اسرارآمیز برنز (حدود 1200 ق.م) با سقوط بسیاری از پادشاهان خاور نزدیک و مدیترانه همراه است. گفته می شود که علت بسیاری از ویرانی‌ها در شهرهایی همچون اردن، سوریه و فلسطین غارتگران و دزدان دریایی بودند. احتمالاً یک گروه از این دزدان دریایی، فلسطینی‌ها بودند که در مناطق ساحل جنوبی فلسطین سکنی گزیدند و نام خویش را بدان نهادند. اسرائیلی‌ها نیز دلیل دیگر نابودی در فلسطین در عصر پایانی برنز بوده اند. آن‌ها شهرهایی همچون آریها، آی و حازور را نابود ساختند. (9)
در عصر مياني برنز (1550 - 1950 ق.م) مردم شروع به حرکت به سوي مناطق وسيع تري از خاورميانه کردند. تجارت بين مصر، سوريه، عربستان، فلسطين و اردن ادامه مي‌يابد و به گسترش تمدن و تکنولوژي مي‌انجامد. ساخت فلز برنز از مس و قلع به ساخت تبرها، چاقوها و ساير وسايل و سلاح‌هاي محکم تر و با دوام تر منتهي مي‌شود. به نظر مي رسد در اين دوره جامعه‌هايي بزرگ و مجزا در قسمت هاي شمالي و مرکزي اردن به وجود آمده اند در حالي که در جنوب قبايل عشايري و مردم باديه نشيني که به نام شاسو شناخته مي‌شدند، پراکنده بودند. استحکامات جديد و متفاوتي در مناطقي همچون قلعه نظامي‌امّان، ايربد و طبقات فحل به چشم مي خورند. شهرها به وسيله برج و باروهايي از ديوارهاي خاکي که شيب آن‌ها با ساروج پوشانده شده بود، احاطه شده بودند. اين پوشش باعث لغزندگي سطح شيب­دار مي‌شد و بالا کشيدن از آن‌ها را دشوار مي‌ساخت. (8)


منطقه امان در عصر آهن (330 ق.م تا 1200 ق.م) از نظر آبادانی بسیار مشهور بود و این دوره به خاطر استفاده از چرخ در صنعت كوزه گری با دیگر دوره‌ها تمایز یافت. در این عصر، منطقه با تحولاتی در به كارگیری آهن در صنعت اسلحه و لوازم خانگی مواجه شد. كوه القلعه در عمان مقر پایتخت امونی‌ها قرار گرفت و این در حالی است كه همچنان بقایای قصرهای امونی‌ها در كوه القلعه وجود دارد كه از آن جمله می توان دیوارهای الاسوار و الآبار المحفوره  در الصخر الجیری را نام برد.
باستان شناسان عموماً پايان عصر مياني برنز را حدود 1550 ق.م مي دانند. تعدادي از شهرهاي عصر مياني برنز در کنعان و اردن در اين دوره نابود شدند. دوره پاياني اسرارآميز برنز (حدود 1200 ق.م) با سقوط بسياري از پادشاهان خاور نزديک و مديترانه همراه است. گفته مي شود که علت بسياري از ويراني‌ها در شهرهايي همچون اردن، سوريه و فلسطين غارتگران و دزدان دريايي بودند. احتمالاً يک گروه از اين دزدان دريايي، فلسطيني‌ها بودند که در مناطق ساحل جنوبي فلسطين سکني گزيدند و نام خويش را بدان نهادند. اسرائيلي‌ها نيز دليل ديگر نابودي در فلسطين در عصر پاياني برنز بوده اند. آن‌ها شهرهايي همچون آريها، آي و حازور را نابود ساختند. (9)


امونی ها حكومتشان را در حدود سال 1250 ق.م تأسیس كردند و زندگی چادر نشینی خود را از آنجا آغاز كردند، آنان حكومتی قوی داشتند كه امتداد مرزشان از الموجب در جنوب تا سیل الزرقا در شمال و از الصحرا در شرق تا [[رود اردن]] تا غرب امتداد داشت.  
منطقه امان در عصر آهن (330 ق.م تا 1200 ق.م) از نظر آباداني بسيار مشهور بود و اين دوره به خاطر استفاده از چرخ در صنعت كوزه گري با ديگر دوره‌ها تمايز يافت. در اين عصر، منطقه با تحولاتي در به كارگيري آهن در صنعت اسلحه و لوازم خانگي مواجه شد. كوه القلعه در عمان مقر پايتخت اموني‌ها قرار گرفت و اين در حالي است كه همچنان بقاياي قصرهاي اموني‌ها در كوه القلعه وجود دارد كه از آن جمله مي توان ديوارهاي الاسوار و الآبار المحفوره  در الصخر الجيري را نام برد.


به حكم موقعیت جغرافیایی و استرات‍ژیكی امان، تجاوزگران زیادی به این كشور طمع كردند و سرزمین امونی‌ها با تهاجم و كشتار زیادی مواجه شد. اما در گذر زمان زخم های خود را درمان كرد و بازسازی شهرهای خود را از سرگرفت. آخرین پادشاهی كه بر مسند حكومت امونی ها نشست «طوبیا الامونی» بود که نامش با آثار «عراق الامیر» و «قصر العبد» در وادی الیسیر همراه است. در كوه القلعه چهار مجسمه از پادشاهان امونی یافت شده كه به قرن هشتم قبل از میلاد برمی گردد. مجسمه‌های دیگری در مناطق پیرامونی امان مانند خربة الحجاز، أبوعلندة و عرجان یافت شده است.
اموني ها حكومتشان را در حدود سال 1250 ق.م تأسيس كردند و زندگي چادر نشيني خود را از آنجا آغاز كردند، آنان حكومتي قوي داشتند كه امتداد مرزشان از الموجب در جنوب تا سيل الزرقا در شمال و از الصحرا در شرق تا رود اردن تا غرب امتداد داشت.  


اردن باستان در عصر آهن به چهار ایالت اِدوم<sup>[3]</sup>در جنوب، موآب<sup>[4]</sup>در اردن مرکزی، رَبوث اَمون<sup>[5]</sup>در ناحیه کوهستانی شمالی(10) و باشان تقسیم می‌شود که هر ایالت و مردمانش به اسم آن منطقه نامیده می شدند، مثلاً «اِدومی ها» به اِدوم، «مؤابی ها» به مؤاب و «جشونی ها» به جشون منسوب بودند و امونی‌ها نسبتشان به خدای امون می رسید که اکنون امان نامیده می‌شود. «باشانی‌ها» نیز به باشان (بیسان کنونی) منسوب بودند ولی «انباطی ها» به نام مكانی منسوب  نیستند. قبایل عربی كه نام برده شد از جزیرة العرب به سوی اردن مهاجرت كردند و در سرزمین اردن اقامت گزیدند و هر كدام از آن‌ها سرزمینی را موطن خود قرار دادند كه از سوی دیگری به وسیله آثار طبیعی جدا می شد با این حال روابطشان با یكدیگر دوستانه بود. این قبایل در حدود 2000 سال قبل از میلاد در اردن ظاهر شدند. «ادومی ها» پایتخت خود را «بصیرا» انتخاب كردند كه هم اكنون در استان «طفیله» واقع شده است و «مؤابی ها» پایتخت خود را «دیبون» شمال وادی الموجب قرار دادند که در زمان پادشاهی «میشع» به قبر حارسة (الكرك) انتقال یافت. مهم ترین خداوندگار در نزد آنها «لكموش» بود و بزرگ ترین پادشاه از میان پادشاهانشان «میشع» بود كه پیروزی‌ها و دستاورد‌های او بر روی سنگی در ذیبان نگاشته شده است. این سرزمین پس از جنگ‌های فراوان این به دست آشوری‌ها و بابلی‌ها اشغال شد و سرزمین مؤاب بةكی از ولایات بابل در زمان بخت النصر تبدیل گردید.
به حكم موقعيت جغرافيايي و استرات‍ژيكي امان، تجاوزگران زيادي به اين كشور طمع كردند و سرزمين اموني‌ها با تهاجم و كشتار زيادي مواجه شد. اما در گذر زمان زخم هاي خود را درمان كرد و بازسازي شهرهاي خود را از سرگرفت. آخرين پادشاهي كه بر مسند حكومت اموني ها نشست «طوبيا الاموني» بود که نامش با آثار «عراق الامير» و «قصر العبد» در وادي اليسير همراه است. در كوه القلعه چهار مجسمه از پادشاهان اموني يافت شده كه به قرن هشتم قبل از ميلاد برمي گردد. مجسمه‌هاي ديگري در مناطق پيراموني امان مانند خربة الحجاز، أبوعلندة و عرجان يافت شده است.


باشان با ورود قبایل عبری تحت فرمان موسی و یوشع که در اوایل عصر آهن در دو طرف رود اردن ساکن شدند (حدود 1200 ق.م) ناپدید شد. هنگامی‌که قبایل عبری تحت سلطه سلطان سائول<sup>[6]</sup> (حدود 1025 ق.م) بودند، بسیاری از آثار تاریخ باستان این منطقه به واسطه درگیری‌های بین اسرائیل و ایالات ربوث آمون، موآب و ادوم اردن به وجود آمد. (11) پادشاهی داود و سلیمان نیز مربوط به همین دوران است که حکایت از قسمت اعظم متن عهد عتیق دارد، گرچه شواهد باستان شناسی اندکی بر تأیید آن موجود است. (928-1004ق م) (12) اسرائیلی ­ها که اجازه عبور ازپادشاهی ادوم را به دست نیاورده بودند، ناچار آن­جا را دور زده و به مرزهای اموریه در نزدیکی مادبا رسیدند، اما پادشاه آنجا صهیون، نیز به دلیل عدم اعتماد و ملاحظات اقتصادی چون کمبود آب و غذا اجازه عبور از سرزمینشان را نپذیرفت که در نهایت به جنگ و اشغال توسط اسرائیلی ها انجامید. (13) پس از آن به سوی پادشاهی مواب حرکت کرده و بر قبایل متحد شده عرب حجاز که در آن­جا سکنی داشتند فائق آمدند. (14) به این ترتیب پادشاهی واحد آنها در سال 1000 ق.م در آنجا با پادشاهی سائول و داود پا گرفت و با مرگ سلیمان در سال 922 ق. م به دو بخش در جنوب و شمال تقسیم شد: اسرائیل در شمال و یهودا در جنوب. تقسیم قدرت اسرائیلی­ها به علاوه سلطه مصر براسرائیل در سالهای بعد برای حکومت‌های مستقر در اردن خبر خوبی بود و به پیشرفت‌های شهرنشینی در آنجا کمک شایانی کرد. ادومی­ها جنوب اردن را به تصرف درآوردند و بصیرا را پایتخت خود کردند و با مهارتی که در معادن مس و ذوب آن داشتند پترا و عقبه را معماری کردند.(15) موابی‌ها نیز بر اسرائیلی­ها پیروز شدند و در مرکز اردن ساکن گردیدند و شهرهای کرک و ذبیان را پایتخت ساختند. امونی‌ها نیز در همان اوان به کامیابی‌های تجاری و کشاورزی رسیدند. پایتخت اردن کنونی امان امروز به نام این قوم خوانده می‌شود.
اردن باستان در عصر آهن به چهار ايالت اِدوم<sup>[3]</sup>در جنوب، موآب<sup>[4]</sup>در اردن مرکزي، رَبوث اَمون<sup>[5]</sup>در ناحيه کوهستاني شمالي(10) و باشان تقسيم مي‌شود که هر ايالت و مردمانش به اسم آن منطقه ناميده مي شدند، مثلاً «اِدومي ها» به اِدوم، «مؤابي ها» به مؤاب و «جشوني ها» به جشون منسوب بودند و اموني‌ها نسبتشان به خداي امون مي رسيد که اکنون امان ناميده مي‌شود. «باشاني‌ها» نيز به باشان (بيسان کنوني) منسوب بودند ولي «انباطي ها» به نام مكاني منسوب  نيستند. قبايل عربي كه نام برده شد از جزيرة العرب به سوي اردن مهاجرت كردند و در سرزمين اردن اقامت گزيدند و هر كدام از آن‌ها سرزميني را موطن خود قرار دادند كه از سوي ديگري به وسيله آثار طبيعي جدا مي شد با اين حال روابطشان با يكديگر دوستانه بود. اين قبايل در حدود 2000 سال قبل از ميلاد در اردن ظاهر شدند. «ادومي ها» پايتخت خود را «بصيرا» انتخاب كردند كه هم اكنون در استان «طفيله» واقع شده است و «مؤابي ها» پايتخت خود را «ديبون» شمال وادي الموجب قرار دادند که در زمان پادشاهي «ميشع» به قبر حارسة (الكرك) انتقال يافت. مهم ترين خداوندگار در نزد آنها «لكموش» بود و بزرگ ترين پادشاه از ميان پادشاهانشان «ميشع» بود كه پيروزي‌ها و دستاورد‌هاي او بر روي سنگي در ذيبان نگاشته شده است. اين سرزمين پس از جنگ‌هاي فراوان اين به دست آشوري‌ها و بابلي‌ها اشغال شد و سرزمين مؤاب بةكي از ولايات بابل در زمان بخت النصر تبديل گرديد.


ثروت حکومت‌های ادوم و مواب و اَمون آنان را هدف خوبی برای همسایگانی چون آشوریان در مزوپوتامیا (عراق کنونی) و آرامی‌ها در سوریه قرار داد که در نهایت با شکست آرامی­ها از آنِ آشوریان گردید. ادوم و مواب و امون استقلال خود را از آشوریان خریدند. (16)
باشان با ورود قبايل عبري تحت فرمان موسي و يوشع که در اوايل عصر آهن در دو طرف رود اردن ساکن شدند (حدود 1200 ق.م) ناپديد شد. هنگامي‌که قبايل عبري تحت سلطه سلطان سائول<sup>[6]</sup> (حدود 1025 ق.م) بودند، بسياري از آثار تاريخ باستان اين منطقه به واسطه درگيري‌هاي بين اسرائيل و ايالات ربوث آمون، موآب و ادوم اردن به وجود آمد. (11) پادشاهي داود و سليمان نيز مربوط به همين دوران است که حکايت از قسمت اعظم متن عهد عتيق دارد، گرچه شواهد باستان شناسي اندکي بر تأييد آن موجود است. (928-1004ق م) (12) اسرائيلي ­ها که اجازه عبور ازپادشاهي ادوم را به دست نياورده بودند، ناچار آن­جا را دور زده و به مرزهاي اموريه در نزديکي مادبا رسيدند، اما پادشاه آنجا صهيون، نيز به دليل عدم اعتماد و ملاحظات اقتصادي چون کمبود آب و غذا اجازه عبور از سرزمينشان را نپذيرفت که در نهايت به جنگ و اشغال توسط اسرائيلي ها انجاميد. (13) پس از آن به سوي پادشاهي مواب حرکت کرده و بر قبايل متحد شده عرب حجاز که در آن­جا سکني داشتند فائق آمدند. (14) به اين ترتيب پادشاهي واحد آنها در سال 1000 ق.م در آنجا با پادشاهي سائول و داود پا گرفت و با مرگ سليمان در سال 922 ق. م به دو بخش در جنوب و شمال تقسيم شد: اسرائيل در شمال و يهودا در جنوب. تقسيم قدرت اسرائيلي­ها به علاوه سلطه مصر براسرائيل در سالهاي بعد براي حکومت‌هاي مستقر در اردن خبر خوبي بود و به پيشرفت‌هاي شهرنشيني در آنجا کمک شاياني کرد. ادومي­ها جنوب اردن را به تصرف درآوردند و بصيرا را پايتخت خود کردند و با مهارتي که در معادن مس و ذوب آن داشتند پترا و عقبه را معماري کردند.(15) موابي‌ها نيز بر اسرائيلي­ها پيروز شدند و در مرکز اردن ساکن گرديدند و شهرهاي کرک و ذبيان را پايتخت ساختند. اموني‌ها نيز در همان اوان به کاميابي‌هاي تجاري و کشاورزي رسيدند. پايتخت اردن کنوني امان امروز به نام اين قوم خوانده مي‌شود.


درحالی که تاریخ محلی بین پادشاهی‌های کوچک در فلسطین و اردن شکل می‌گرفت، قدرت‌های بزرگ روز، مصر و رقبای شرقی آن هیتی‌ها، آشوریان و بعدها بابلی‌ها این منطقه را به عنوان قلمرو خود اعلام کردند. مصر معمولاً قادر به کنترل کشورهای فلسطین و اردن تحت سلطه خود بوده که کتیبه‌های متعدد و نامه‌های موجود در مصر و اردن این موضوع را تصدیق می‌کند. مصر در ابتدا تسلط خود را بر آشوریانی از دست داد که بین  سال های 720-853 ق.م توانستند سوریه، لبنان، فلسطین و اردن را فتح کنند. آشوریان قادر به تحت تسلط درآوردن قبایل سرکش عرب بادیه نشین در صحرای سوریه نبودند، اما توانستند خود را در دشت‌های بزرگ در امتداد حاشیه شمالی صحرا مستقر و تثبیت کنند. آشوریان امپراتوری خود را در سال 612 ق.م به بابلیان واگذارکردند. در آن زمان بابلی‌ها رقبای اصلی مصر برای به سلطه گرفتن فلسطین و اردن بودند. بابلی‌ها در سال 588 ق.م مناطق بسیاری را فتح کردند و پادشاهی یهودا را برانداختند و تعداد زیادی از مردم محلی را به بردگی گرفتند.  
ثروت حکومت‌هاي ادوم و مواب و اَمون آنان را هدف خوبي براي همسايگاني چون آشوريان در مزوپوتاميا (عراق کنوني) و آرامي‌ها در سوريه قرار داد که در نهايت با شکست آرامي­ها از آنِ آشوريان گرديد. ادوم و مواب و امون استقلال خود را از آشوريان خريدند. (16)


هر دو قدرت مصر و بابل در سال 539 ق.م از ایران شکست خوردند؛ کوروش کبیر بابل و سپس فرزندش کمبوجیه در سال 530 ق.م مصر را تصرف کرد و تمام سرزمین‌های مدیترانه شرقی را با سرزمین فارسی زبان ایران ادغام کرد. ایرانیان اجازه بازسازی بیت المقدس (اورشلیم) و معبد یهودی را دادند، اما سلسلةهودی بنا شده ضعیف و تحت نظر ساتراپ (فرماندار) که توسط پادشاه ایران انتخاب شده بود، باقی ماندند. در اردن، قبایل بدوی مانند نبطی‌ها<sup>[7]</sup> از شبه جزیره عربستان قادر به نفوذ به مناطق مسکونی و تثبیت خود در میان جمعیت‌های قدیمی تر مانند ادومی ها<sup>[8]</sup> بودند. (17)
درحالي که تاريخ محلي بين پادشاهي‌هاي کوچک در فلسطين و اردن شکل مي‌گرفت، قدرت‌هاي بزرگ روز، مصر و رقباي شرقي آن هيتي‌ها، آشوريان و بعدها بابلي‌ها اين منطقه را به عنوان قلمرو خود اعلام کردند. مصر معمولاً قادر به کنترل کشورهاي فلسطين و اردن تحت سلطه خود بوده که کتيبه‌هاي متعدد و نامه‌هاي موجود در مصر و اردن اين موضوع را تصديق مي‌کند. مصر در ابتدا تسلط خود را بر آشورياني از دست داد که بين  سال هاي 720-853 ق.م توانستند سوريه، لبنان، فلسطين و اردن را فتح کنند. آشوريان قادر به تحت تسلط درآوردن قبايل سرکش عرب باديه نشين در صحراي سوريه نبودند، اما توانستند خود را در دشت‌هاي بزرگ در امتداد حاشيه شمالي صحرا مستقر و تثبيت کنند. آشوريان امپراتوري خود را در سال 612 ق.م به بابليان واگذارکردند. در آن زمان بابلي‌ها رقباي اصلي مصر براي به سلطه گرفتن فلسطين و اردن بودند. بابلي‌ها در سال 588 ق.م مناطق بسياري را فتح کردند و پادشاهي يهودا را برانداختند و تعداد زيادي از مردم محلي را به بردگي گرفتند.  


امپراتوری ایران در سال 333 ق.م توسط اسکندر فتح شد، وی قادر به متحد کردن تمام مدیترانه شرقی، از یونان تا مصر و از شرق تا رود سند بود. در دوران اسکندر فرهنگ یونانی در مناطق تحت سلطه او گسترس یافت. اسکندر در سال 323 ق.م در بابل درگذشت و امپراتوری وی خُرد و در میان سردارانش تقسیم شد. میان سرداران درگیری بالا گرفت و در نهایت سوریه تحت سلطه سلوکیان قرار گرفت و مصر به همراه فلسطین و اردن تحت فرمانروایی بطلمیوس به مهم ترین مناطق تبدیل شد و دو کشور اخیر تحت فشار رقبای بزرگ خود قرار گرفتند. (18) در حالی که تمدن نبطیان که پیش از غلبه اسکندر سر برآورده بود به طور کامل در جنوب اردن مستقر بود (19)، در شمال این کشور حدود 50 هزار سرباز یونانی در دکا پلیس سکنی گزیدند. این اتفاق در سال 301 ق.م در دوران سلوکوس اول نیکاتور<sup>[9]</sup> با هدف یونانی گرایی منطقه رخ داد. برخی از شهرهای دکا پلیس مکان‌هایی باستانی بودند - مانند ربوث آمون - که به فیلادلفیا تغییر نام داد و برخی توسط سربازهای یونانی بنا نهاده شد از جمله آبیلا<sup>[10]</sup> و جرش<sup>[11]</sup> (20) و هم چنین ام قیس. (21)
هر دو قدرت مصر و بابل در سال 539 ق.م از ايران شکست خوردند؛ کوروش کبير بابل و سپس فرزندش کمبوجيه در سال 530 ق.م مصر را تصرف کرد و تمام سرزمين‌هاي مديترانه شرقي را با سرزمين فارسي زبان ايران ادغام کرد. ايرانيان اجازه بازسازي بيت المقدس (اورشليم) و معبد يهودي را دادند، اما سلسلةهودي بنا شده ضعيف و تحت نظر ساتراپ (فرماندار) که توسط پادشاه ايران انتخاب شده بود، باقي ماندند. در اردن، قبايل بدوي مانند نبطي‌ها<sup>[7]</sup> از شبه جزيره عربستان قادر به نفوذ به مناطق مسکوني و تثبيت خود در ميان جمعيت‌هاي قديمي تر مانند ادومي ها<sup>[8]</sup> بودند. (17)


در حالی که سوریه و مصر برای سلطه بر منطقه مبارزه می‌کردند، دولت‌های محلی به جانبداری از قدرت های محلی برخاستند. بخشی از فلسطین که در کنار رود اردن واقع است، مربوط به‌هازمنی ها<sup>[12]</sup> در سال 142 ق.م از تسلط سوریه خارج شدند و به برکت مصر بطلمیوسی آزاد ماندند. نبطیان اردن برای قرار نگرفتن تحت سلطه هیچ یک از دو قدرت، از موقعیت بهتری برخوردار بودند. (22) به نظر می رسد نبطیان قبایل و عشایری هستند که در حدود قرن 600 ق به تدریج از عربستان (23) یا از یمن (24) مهاجرت کرده اند. پس از گذشت مدتها زندگی عشایری را رها کرده و در مناطق جنوبی اردن سکنی گزیدند. مورخان درباره ریشه این کلمه متفق نیستند برخی برآنند که این نام از نسل نبایوط پسر بزرگ اسماعیل پیامبر گرفته شده و نام سرزمین و منطقه ای نیست و روایت می‌شود كه آنها به وسیله بخت النصر در قرن ششم قبل از میلاد هنگام آزاد سازی فلسطین ازسلطه عراق آمدند و در پترا ساكن شدند. (25) سرزمین عربی ای كه در آغاز حاكم و سپس نابود شد؛ میتوان گفت همان سرزمین انباط است كه در شمال جزیرة العرب بر سر راه بخور تجاری كه از اقیانوس هند تا بنادر فلسطین و سوریه و مرزهای آن‌ها كه به مرز سرزمین اردن‌هاشمی كه هم اكنون قرار دارد می رسد، امتداد یافته است. (26)
امپراتوري ايران در سال 333 ق.م توسط اسکندر فتح شد، وي قادر به متحد کردن تمام مديترانه شرقي، از يونان تا مصر و از شرق تا رود سند بود. در دوران اسکندر فرهنگ يوناني در مناطق تحت سلطه او گسترس يافت. اسکندر در سال 323 ق.م در بابل درگذشت و امپراتوري وي خُرد و در ميان سردارانش تقسيم شد. ميان سرداران درگيري بالا گرفت و در نهايت سوريه تحت سلطه سلوکيان قرار گرفت و مصر به همراه فلسطين و اردن تحت فرمانروايي بطلميوس به مهم ترين مناطق تبديل شد و دو کشور اخير تحت فشار رقباي بزرگ خود قرار گرفتند. (18) در حالي که تمدن نبطيان که پيش از غلبه اسکندر سر برآورده بود به طور کامل در جنوب اردن مستقر بود (19)، در شمال اين کشور حدود 50 هزار سرباز يوناني در دکا پليس سکني گزيدند. اين اتفاق در سال 301 قدر دوران سلوکوس اول نيکاتور<sup>[9]</sup> با هدف يوناني گرايي منطقه رخ داد. برخي از شهرهاي دکا پليس مکان‌هايي باستاني بودند - مانند ربوث آمون - که به فيلادلفيا تغيير نام داد و برخي توسط سربازهاي يوناني بنا نهاده شد از جمله آبيلا<sup>[10]</sup> و جرش<sup>[11]</sup> (20) و هم چنين ام قيس. (21)


سرزمین انباط از قرن ها قبل از میلاد پا گرفت و تا پایان قرن اول، به شكل مشخص در سال 106 م ادامه داشت و از سرزمین های صخره ای و سنگی در اغلب مناطق تشكیل شده است و در آن جا كوه‌ها و دره‌ها و بعضی از مناطق یا سرزمین های حاصلخیزی وجود دارد كه آب به وفور یافت می‌شود كه زندگی را برای مردم آسان و كشاورزی را امكان پذیر می كند. (27)  
در حالي که سوريه و مصر براي سلطه بر منطقه مبارزه مي‌کردند، دولت‌هاي محلي به جانبداري از قدرت هاي محلي برخاستند. بخشي از فلسطين که در کنار رود اردن واقع است، مربوط به‌هازمني ها<sup>[12]</sup> در سال 142 ق.م از تسلط سوريه خارج شدند و به برکت مصر بطلميوسي آزاد ماندند. نبطيان اردن براي قرار نگرفتن تحت سلطه هيچ يک از دو قدرت، از موقعيت بهتري برخوردار بودند. (22) به نظر مي رسد نبطيان قبايل و عشايري هستند که در حدود قرن 600 ق .م به تدريج از عربستان (23) يا از يمن (24) مهاجرت کرده اند. پس از گذشت مدتها زندگي عشايري را رها کرده و در مناطق جنوبي اردن سکني گزيدند. مورخان درباره ريشه اين کلمه متفق نيستند برخي برآنند که اين نام از نسل نبايوط پسر بزرگ اسماعيل پيامبر گرفته شده و نام سرزمين و منطقه اي نيست و روايت مي‌شود كه آنها به وسيله بخت النصر در قرن ششم قبل از ميلاد هنگام آزاد سازي فلسطين ازسلطه عراق آمدند و در پترا ساكن شدند. (25) سرزمين عربي اي كه در آغاز حاكم و سپس نابود شد؛ ميتوان گفت همان سرزمين انباط است كه در شمال جزيرة العرب بر سر راه بخور تجاري كه از اقيانوس هند تا بنادر فلسطين و سوريه و مرزهاي آن‌ها كه به مرز سرزمين اردن‌هاشمي كه هم اكنون قرار دارد مي رسد، امتداد يافته است. (26)


«البترا» یا همان  پترا ولایت اصلی یا پایتختی به شمار می رود كه بر هر كوه مقدسی اشاره دارد كه صعود كردن به آن با سختی صورت می گیرد و معنای آن در زبان عربی «صخره» یا «سنگ» است و عرب بر آن اسم «كتیبه» اطلاق می كند و امروزه در وادی موسی قرار دارد. اما بقیه شهرها یا ولایات در سرزمین انباط سرزمین‌های صخره ای بودند که در بعضی نواحی خاک حاصلخیز و آب فراوان داشتند. چنین به نظر می‌رسد که انباط دارای پیشرفته ترین تمدن و فرهنگ در دوران باستان در اردن باشند. پایتخت آنان شهر افسانه ای پترا بود که در حال حاضر مشهورترین قطب گردشگری در اردن است که امروزه در «وادی موسی» قرار دارد. (28) ساکنین پترا قبل از رسیدن نبطی ها، ادومی‌ها بودند که ساختمان‌ها و معابد  و گورستان‌های خود را با کندن سنگ کوه‌ها می‌ساختند. نبطی‌ها با بنا نهادن امپراطوری خود در بیابان خشک و سوزان اهمیتی ویژه برای نگهداری آب قائل بودند. آنها مهندسین بسیار ماهر آب بودند که زمین‌های خود را با نظام گسترده ای از سدها، کانال ها و دریاچه ها آبیاری می کردند. (29) بقیة شهرها در سرزمین انباط عبارت اند از: «الحجر» یا «مدائن صالح» و «ام الجمال» که از سنگ های سیاه آتشفشانی ساخته شده است. (30)
سرزمين انباط از قرن ها قبل از ميلاد پا گرفت و تا پايان قرن اول، به شكل مشخص در سال 106 م ادامه داشت و از سرزمين هاي صخره اي و سنگي در اغلب مناطق تشكيل شده است و در آن جا كوه‌ها و دره‌ها و بعضي از مناطق يا سرزمين هاي حاصلخيزي وجود دارد كه آب به وفور يافت مي‌شود كه زندگي را براي مردم آسان و كشاورزي را امكان پذير مي كند. (27)  


هم اکنون نیز ما اطلاعات چندانی از جامعه نبطی ها در دست نداریم و اکثر آنچه که امروز از فرهنگ نبطی ها در اختیار ماست حاصل نوشته تاریخ نویس یونان «استرابو» است. نوشته های او حاکی از آن است که جامعة نبطی ها توسط خانواده سلطنتی اداره می شد، هر چند روح دموکراسی بر جامعة آنها حاکم بوده است. بنا بر آنچه او نقل کرده است در جامعة نبطی ها هیچ برده ای وجود نداشت و کارها بین همة افراد تقسیم می شد. (31) منابع دیگر حاکی از وجود جامعه طبقاتی میان انباط است. (32) نبطی ها در معابد خدایگان را پرستش می کردند که اصلی ترین آنها «دوشارا» (33) یا ذوالشری (34) خدای خورشید و الهة «الاط» بود. رابل دوم آخرین پادشاه نبطی‌ها با رومی ها توافق کرد که اگر آنها تا زمانی که او زنده است به آنجا حمله نکنند بعد از مرگ او انباط در اختیار آنها قرار داده شود. (35)
«البترا» يا همان  پترا ولايت اصلي يا پايتختي به شمار مي رود كه بر هر كوه مقدسي اشاره دارد كه صعود كردن به آن با سختي صورت مي گيرد و معناي آن در زبان عربي «صخره» يا «سنگ» است و عرب بر آن اسم «كتيبه» اطلاق مي كند و امروزه در وادي موسي قرار دارد. اما بقيه شهرها يا ولايات در سرزمين انباط سرزمين‌هاي صخره اي بودند که در بعضي نواحي خاک حاصلخيز و آب فراوان داشتند. چنين به نظر مي‌رسد که انباط داراي پيشرفته ترين تمدن و فرهنگ در دوران باستان در اردن باشند. پايتخت آنان شهر افسانه اي پترا بود که در حال حاضر مشهورترين قطب گردشگري در اردن است که امروزه در «وادي موسي» قرار دارد. (28) ساکنين پترا قبل از رسيدن نبطي ها، ادومي‌ها بودند که ساختمان‌ها و معابد  و گورستان‌هاي خود را با کندن سنگ کوه‌ها مي‌ساختند. نبطي‌ها با بنا نهادن امپراطوري خود در بيابان خشک و سوزان اهميتي ويژه براي نگهداري آب قائل بودند. آنها مهندسين بسيار ماهر آب بودند که زمين‌هاي خود را با نظام گسترده اي از سدها، کانال ها و درياچه ها آبياري مي کردند. (29) بقية شهرها در سرزمين انباط عبارت اند از: «الحجر» يا «مدائن صالح» و «ام الجمال» که از سنگ هاي سياه آتشفشاني ساخته شده است. (30)


پادشاه حارث<sup>[13]</sup> یا آرتاس سوم<sup>[14]</sup> قدرت نبطیان را گسترش داد، حتی توانست شهر دمشق را نیز تسخیر کند و از درگیری‌های قدرت‌های بزرگ سود برد. در سال 68 ق.م روم برای حل و فصل مناقشه بین سوریه و مصر آنها را مجبور به صلح کرد. در حالی که سلسله‌های محلی می‌توانستند تاج و تخت خود را حداقل برای مدت کوتاهی حفظ کنند، کشور روم آنها را به عنوان قلمرو روم  و تحت نظارت و فرمانروایی خود اعلام کرد.  
هم اکنون نيز ما اطلاعات چنداني از جامعه نبطي ها در دست نداريم و اکثر آنچه که امروز از فرهنگ نبطي ها در اختيار ماست حاصل نوشته تاريخ نويس يونان «استرابو» است. نوشته هاي او حاکي از آن است که جامعة نبطي ها توسط خانواده سلطنتي اداره مي شد، هر چند روح دموکراسي بر جامعة آنها حاکم بوده است. بنا بر آنچه او نقل کرده است در جامعة نبطي ها هيچ برده اي وجود نداشت و کارها بين همة افراد تقسيم مي شد. (31) منابع ديگر حاکي از وجود جامعه طبقاتي ميان انباط است. (32) نبطي ها در معابد خدايگان را پرستش مي کردند که اصلي ترين آنها «دوشارا» (33) يا ذوالشري (34) خداي خورشيد و الهة «الاط» بود. رابل دوم آخرين پادشاه نبطي‌ها با رومي ها توافق کرد که اگر آنها تا زماني که او زنده است به آنجا حمله نکنند بعد از مرگ او انباط در اختيار آنها قرار داده شود. (35)


نبطیان همچنان قادر به حفظ استقلال خود بودند، قوانین آرتاس چهارم (9 ق.م - 40 م) نشانه ای از ثروت و قدرت بالای نبطیان بود. آنها توانستند تجارت بین یمن و دریای مدیترانه در زمینه تهیه شتر و مربی آن را تحت نظارت خود قرار دهند. بازرگانان نبطی روابط تجاری خود را وسعت بخشیدند، حدود یک چهارم تجارت لوکس روم از جمله ابریشم، ادویه جات، ترشی جات را بازرگانان نبطی انجام می‌دادند.  
پادشاه حارث<sup>[13]</sup> يا آرتاس سوم<sup>[14]</sup> قدرت نبطيان را گسترش داد، حتي توانست شهر دمشق را نيز تسخير کند و از درگيري‌هاي قدرت‌هاي بزرگ سود برد. در سال 68 ق.م روم براي حل و فصل مناقشه بين سوريه و مصر آنها را مجبور به صلح کرد. در حالي که سلسله‌هاي محلي مي‌توانستند تاج و تخت خود را حداقل براي مدت کوتاهي حفظ کنند، کشور روم آنها را به عنوان قلمرو روم  و تحت نظارت و فرمانروايي خود اعلام کرد.  


در نهایت ثروت نبطیان باعث انحطاط آنها شد. روم نمی‌توانست اجازه دهد کةک پادشاهی کوچک استقلال یافته به مرزهایش نزدیک شده و جنس‌های لوکس برای امپراتوری جابه جا کند. هنگامی‌که مسیرهای تجاری از دریای سرخ و شرق عربستان، به خلیج فارس و سراسر صحرای سوریه ، دمشق و عراق منتقل شد، نبطیان ضعیف شدند. شهرهای‌هاترا<sup>[15]</sup> در عراق و تدمور<sup>[16]</sup> یا پالمیرا در سوریه شاهد بسیاری از تجارت‌های نبطیان بوده است.(36)
نبطيان همچنان قادر به حفظ استقلال خود بودند، قوانين آرتاس چهارم (9 ق.م - 40 م) نشانه اي از ثروت و قدرت بالاي نبطيان بود. آنها توانستند تجارت بين يمن و درياي مديترانه در زمينه تهيه شتر و مربي آن را تحت نظارت خود قرار دهند. بازرگانان نبطي روابط تجاري خود را وسعت بخشيدند، حدود يک چهارم تجارت لوکس روم از جمله ابريشم، ادويه جات، ترشي جات را بازرگانان نبطي انجام مي‌دادند.  


در نهايت ثروت نبطيان باعث انحطاط آنها شد. روم نمي‌توانست اجازه دهد کةک پادشاهي کوچک استقلال يافته به مرزهايش نزديک شده و جنس‌هاي لوکس براي امپراتوري جابه جا کند. هنگامي‌که مسيرهاي تجاري از درياي سرخ و شرق عربستان، به خليج فارس و سراسر صحراي سوريه ، دمشق و عراق منتقل شد، نبطيان ضعيف شدند. شهرهاي‌هاترا<sup>[15]</sup> در عراق و تدمور<sup>[16]</sup> يا پالميرا در سوريه شاهد بسياري از تجارت‌هاي نبطيان بوده است.(36)




2-2 تاریخ دوره میانه
2-2 تاريخ دوره ميانه


ظهور مسیح در زمانی رخ می‌دهد که انباط همچنان به پادشاهی آرتاس چهارم بر اردن حاکم اند و حکومت آنان تا سال 324 م ادامه می‌یابد. به این ترتیب که در سال 106 میلادی امپراطور روم، تراژان<sup>[17]</sup>، پادشاهی نبطیان را به عنوان استان عربی تحت کنترل روم، در شهر پترا ضمیمه قلمرو خود اعلام می‌کند. این دوران اوج قدرت و ثروت انباط به شمار می‌رود.(37)  
ظهور مسيح در زماني رخ مي‌دهد که انباط همچنان به پادشاهي آرتاس چهارم بر اردن حاکم اند و حکومت آنان تا سال 324 م ادامه مي‌يابد. به اين ترتيب که در سال 106 ميلادي امپراطور روم، تراژان<sup>[17]</sup>، پادشاهي نبطيان را به عنوان استان عربي تحت کنترل روم، در شهر پترا ضميمه قلمرو خود اعلام مي‌کند. اين دوران اوج قدرت و ثروت انباط به شمار مي‌رود.(37)  


روم که از سال 64 ق.م سوریه و فلسطین و بخشی از اردن را در اشغال دارد به تدریج دامنه سلطه خود را پس از ظهور مسیح گسترش داده و تا 400 سال حکمرانی می کند. دوران بیزانس یا حاکمیت روم شرقی از زمانی آغاز می شود که کنستانتین اول (313 م) استانبول را پایتخت روم شرقی قرار می دهد. او کلیساها را به رسمیت می شناسد و به عنوان مکان های مذهبی ترویج می کند. همزمان با گسترش دین مسیح کلیسا‌های بزرگ وکوچک در اغلب نواحی اردن بنا نهاده می شود. دوره امپراتور ژوستینیان (65-527 م) اوج رشد کلیساهاست. در این دوران تعداد ساکنان در این منطقه به صورت چشمگیری افزایش می‌یابد و مسیحیت به دینی مورد قبول در این منطقه تبدیل می گردد. (38) در ادامه این دوره نبطیان دولت خود را كه پایتخت آن پترا بود، به سوی شمال گسترش دادند و مدتی زیر سلطه روم (43 ق.م ـ324 م) و سپس بیزانس (324 م ـ640 م) حكمرانی كردند. (39)
روم که از سال 64 ق.م سوريه و فلسطين و بخشي از اردن را در اشغال دارد به تدريج دامنه سلطه خود را پس از ظهور مسيح گسترش داده و تا 400 سال حکمراني مي کند. دوران بيزانس يا حاکميت روم شرقي از زماني آغاز مي شود که کنستانتين اول (313 م) استانبول را پايتخت روم شرقي قرار مي دهد. او کليساها را به رسميت مي شناسد و به عنوان مکان هاي مذهبي ترويج مي کند. همزمان با گسترش دين مسيح کليسا‌هاي بزرگ وکوچک در اغلب نواحي اردن بنا نهاده مي شود. دوره امپراتور ژوستينيان (65-527 م) اوج رشد کليساهاست. در اين دوران تعداد ساکنان در اين منطقه به صورت چشمگيري افزايش مي‌يابد و مسيحيت به ديني مورد قبول در اين منطقه تبديل مي گردد. (38) در ادامه اين دوره نبطيان دولت خود را كه پايتخت آن پترا بود، به سوي شمال گسترش دادند و مدتي زير سلطه روم (43 ق.م ـ324 م) و سپس بيزانس (324 م ـ640 م) حكمراني كردند. (39)


جابه جایی مسیرهای تجاری شمال به پالمیرا (تدمور)، در قرن سوم و بروز چندین زمین لرزه شدید در قرون چهارم تا ششم میلادی و افزایش تنش و جنگ بین روم / بیزانس و ایران باعث نابودی اقتصاد منطقه شد و قبایل بدوی عرب اجازه پیدا کردند داخل قلمرو روم شرقی در اردن، سوریه و عراق ساکن شوند. (40)
جابه جايي مسيرهاي تجاري شمال به پالميرا (تدمور)، در قرن سوم و بروز چندين زمين لرزه شديد در قرون چهارم تا ششم ميلادي و افزايش تنش و جنگ بين روم / بيزانس و ايران باعث نابودي اقتصاد منطقه شد و قبايل بدوي عرب اجازه پيدا کردند داخل قلمرو روم شرقي در اردن، سوريه و عراق ساکن شوند. (40)


در اوایل قرن چهارم میلادی قبیله بنی غسان  وارد سوریه شد و تبدیل به دولت دست نشاندة رومی ها گردید و به آنها در جنگ با ایرانیان کمک فراوان کرد. در سال 529 میلادی  رهبر غسانی حارث بن جبله به عنوان قانونگذار توسط امپراتور ژوستینیان  منصوب شد. در سال 541 میلادی زمانی که ژنرال رم شرقی، بیلساریوس به بین النهرین لشکرکشی کرد، اعراب وارد ارتش وی شدند. پس از حارث در580 میلادی منذر بن حارث توسط امپراتور روم شرقی در طبریه به عنوان پادشاه اعراب تاج گذاری کرد. (41) در سال 542 میلادی بیماری طاعون بیشتر مناطق اردن را فرا گرفت و در ادامه ساسانیان در سال 614 م توانستند باقی مناطق را اشغال کنند. ساسانیان اردن، فلسطین، و سوریه را به مدت 15 سال اشغال کردند تا اینکه امپراطور هرقل با تمامی‌سپاهیانش در سال 629 م به منطقه بازگشت. (42)
در اوايل قرن چهارم ميلادي قبيله بني غسان  وارد سوريه شد و تبديل به دولت دست نشاندة رومي ها گرديد و به آنها در جنگ با ايرانيان کمک فراوان کرد. در سال 529 ميلادي  رهبر غساني حارث بن جبله به عنوان قانونگذار توسط امپراتور ژوستينيان  منصوب شد. در سال 541 ميلادي زماني که ژنرال رم شرقي، بيلساريوس به بين النهرين لشکرکشي کرد، اعراب وارد ارتش وي شدند. پس از حارث در580 ميلادي منذر بن حارث توسط امپراتور روم شرقي در طبريه به عنوان پادشاه اعراب تاج گذاري کرد. (41) در سال 542 ميلادي بيماري طاعون بيشتر مناطق اردن را فرا گرفت و در ادامه ساسانيان در سال 614 م توانستند باقي مناطق را اشغال کنند. ساسانيان اردن، فلسطين، و سوريه را به مدت 15 سال اشغال کردند تا اينکه امپراطور هرقل با تمامي‌سپاهيانش در سال 629 م به منطقه بازگشت. (42)


در نهایت در 629 میلادی جبلة بن ایهم غساسنه از طرف هرقل با عنوان پادشاه اعراب تاج بر سر نهاد. به این ترتیب غسانیان كه اعراب مسیحی كوچ كرده از یمن و وفادار به بیزانس بودند، تا ظهور اسلام و مدتها پس از آن بر این مناطق حكومت كردند. (43) در همین سال و سال بعد از آن پیامبر اسلام گروه اعزامی‌خود را به شمال حجاز فرستاد و معاهداتی با رهبران مسیحی عقبه  و رهبران یهودی مقنا، عذره  و جربا  در اردن جنوبی منعقد کرد. علاوه بر این قبایل بادیه نشین از بنی عذره و بیلی به اسلام گرویدند. فرمانده مسلمانان - خالد بن ولید  واحه جوف را که تحت سلطه غسانیان بود تصرف کرد و والی آن نیز به اسلام گروید. (44)
در نهايت در 629 ميلادي جبلة بن ايهم غساسنه از طرف هرقل با عنوان پادشاه اعراب تاج بر سر نهاد. به اين ترتيب غسانيان كه اعراب مسيحي كوچ كرده از يمن و وفادار به بيزانس بودند، تا ظهور اسلام و مدتها پس از آن بر اين مناطق حكومت كردند. (43) در همين سال و سال بعد از آن پيامبر اسلام گروه اعزامي‌خود را به شمال حجاز فرستاد و معاهداتي با رهبران مسيحي عقبه  و رهبران يهودي مقنا، عذره  و جربا  در اردن جنوبي منعقد کرد. علاوه بر اين قبايل باديه نشين از بني عذره و بيلي به اسلام گرويدند. فرمانده مسلمانان - خالد بن وليد  واحه جوف را که تحت سلطه غسانيان بود تصرف کرد و والي آن نيز به اسلام گرويد. (44)


اردن برای مسلمانان، دروازه شام به شمار می‌آمد. از این رو مسلمانان حملاتشان را بر بلاد شام ادامه دادند و لشکریانی برای فتح سرزمین‌هایی از جمله اردن و فلسطین و دمشق و قنسرین حرکت کردند. ابو عبیدة بن جراح به رغم تلاش های بیزانس برای بازگرداندن سیطره خود بر منطقه توانست در سال 624 م بر بصری در مرز شام شرقی تسلط یابد. شکست روم در اجنادین خشم هرقل را برانگیخت و او را برای ارسال لشگر برای بازپس گیری آن جا تحریک کرد. سپاهیان هرقل از رود اردن عبور کردند و در رود یرموک با سپاه مسلمانان رو به رو شدند. جنگ سختی بین دو طرف درگرفت که به جنگ یرموک معروف شد و با شکست سخت حکومت بیزانس به پایان رسید. (626م)  
اردن براي مسلمانان، دروازه شام به شمار مي‌آمد. از اين رو مسلمانان حملاتشان را بر بلاد شام ادامه دادند و لشکرياني براي فتح سرزمين‌هايي از جمله اردن و فلسطين و دمشق و قنسرين حرکت کردند. ابو عبيدة بن جراح به رغم تلاش هاي بيزانس براي بازگرداندن سيطره خود بر منطقه توانست در سال 624 م بر بصري در مرز شام شرقي تسلط يابد. شکست روم در اجنادين خشم هرقل را برانگيخت و او را براي ارسال لشگر براي بازپس گيري آن جا تحريک کرد. سپاهيان هرقل از رود اردن عبور کردند و در رود يرموک با سپاه مسلمانان رو به رو شدند. جنگ سختي بين دو طرف درگرفت که به جنگ يرموک معروف شد و با شکست سخت حکومت بيزانس به پايان رسيد. (626م)  


بعد از شکست در جنگ، حکومت بیزانس بسیاری از سرزمین‌های شرق رود اردن را از دست داد و سپس دمشق تسلیم شد. شهرهای بیزانس در شام به دنبال هم سقوط کردند و بعد از آن‌ها قدس، انطاکیه و سوریه شمالی به صورت یکجا به دست مسلمانان فتح شدند.
بعد از شکست در جنگ، حکومت بيزانس بسياري از سرزمين‌هاي شرق رود اردن را از دست داد و سپس دمشق تسليم شد. شهرهاي بيزانس در شام به دنبال هم سقوط کردند و بعد از آن‌ها قدس، انطاکيه و سوريه شمالي به صورت يکجا به دست مسلمانان فتح شدند.


مسلمانان در سال 635 م به شام تاختند و بخش‌هایی از اردن و شامات را تصرف كردند. (45) اما بخش‌هایی همچنان در استیلای رومیان ماند و سرانجام در نبرد فحل (15ق، 637 م) به طور كامل فتح شد. (46) عمربن خطاب سرزمین‌های تازه فتح شده را به چهار منطقه نظامی‌تقسیم کرد: فلسطین، اردن، دمشق و حمص. (47) از این منطقه در كتاب‌های تاریخی با نام جند الاردن یاد شده است. (48)
مسلمانان در سال 635 م به شام تاختند و بخش‌هايي از اردن و شامات را تصرف كردند. (45) اما بخش‌هايي همچنان در استيلاي روميان ماند و سرانجام در نبرد فحل (15ق، 637 م) به طور كامل فتح شد. (46) عمربن خطاب سرزمين‌هاي تازه فتح شده را به چهار منطقه نظامي‌تقسيم کرد: فلسطين، اردن، دمشق و حمص. (47) از اين منطقه در كتاب‌هاي تاريخي با نام جند الاردن ياد شده است. (48)


معاویه که در زمان خلیفه دوم در سال 640 م به عنوان والی شام تعیین شده بود، در زمان خلیفه سوم هم والی شام باقی ماند. بعد از کشته شدن عثمان، علی بن ابی طالب به عنوان خلیفه مسلمین انتخاب شد اما در این زمان معاویه از بیعت با او سرباز زد و جنگ‌هایی بین دو گروه در گرفت تا اینکه علی بن ابی طالب به شهادت رسید و مردم با حسن بن علی بیعت کردند و او به نفع معاویه از خلافت کناره گیری کرد.در سال 661 میلادی  معاویة بن ابی سفیان حکومت اموی را تأسیس کرد و دمشق را به عنوان پایتخت خود قرار داد و در این زمان اردن به خاطر نزدیکی به پایتخت حکومت اسلامی‌و بهره مندی اش از موقعیت جغرافیایی متمایز، تبدیل به گذرگاه حاجیانی شد که از سرزمین‌های مقدس (مکه و مدینه) دور بودند. (94)
معاويه که در زمان خليفه دوم در سال 640 م به عنوان والي شام تعيين شده بود، در زمان خليفه سوم هم والي شام باقي ماند. بعد از کشته شدن عثمان، علي بن ابي طالب به عنوان خليفه مسلمين انتخاب شد اما در اين زمان معاويه از بيعت با او سرباز زد و جنگ‌هايي بين دو گروه در گرفت تا اينکه علي بن ابي طالب به شهادت رسيد و مردم با حسن بن علي بيعت کردند و او به نفع معاويه از خلافت کناره گيري کرد.در سال 661 ميلادي  معاوية بن ابي سفيان حکومت اموي را تأسيس کرد و دمشق را به عنوان پايتخت خود قرار داد و در اين زمان اردن به خاطر نزديکي به پايتخت حکومت اسلامي‌و بهره مندي اش از موقعيت جغرافيايي متمايز، تبديل به گذرگاه حاجياني شد که از سرزمين‌هاي مقدس (مکه و مدينه) دور بودند. (94)


اموی ها تا سقوط حکومتشان در سال 749 م به دست ابی عباس ملقب به سفاح در آن جا باقی ماندند. اولین کاری که ابوعباس انجام داد این بود که مقر خلافت را از دمشق به بغداد منتقل کرد و با انتقال پایتخت خلافت به بغداد، موقعیت اردن در مقایسه با خلافت پیشین به شکلی حاشیه ای تقلیل یافت. (50) علیرغم این رخداد و زلزله شدیدی که در سال 747 م منطقه را به نابودی می کشاند، شواهد باستان شناسی حاکی از رشد جمعیت منطقه است. (51) اردن تا سال 968 میلادی تحت سلطه عباسیان بود.  
اموي ها تا سقوط حکومتشان در سال 749 م به دست ابي عباس ملقب به سفاح در آن جا باقي ماندند. اولين کاري که ابوعباس انجام داد اين بود که مقر خلافت را از دمشق به بغداد منتقل کرد و با انتقال پايتخت خلافت به بغداد، موقعيت اردن در مقايسه با خلافت پيشين به شکلي حاشيه اي تقليل يافت. (50) عليرغم اين رخداد و زلزله شديدي که در سال 747 م منطقه را به نابودي مي کشاند، شواهد باستان شناسي حاکي از رشد جمعيت منطقه است. (51) اردن تا سال 968 ميلادي تحت سلطه عباسيان بود.  


دو قرن دهم و یازدهم با افزایش نفوذ فاطمی ها که بر مصر حکومت می کردند همراه شد تا این که توانستند در سال 969 م بر اردن وفلسطین دست یابند. (52)  
دو قرن دهم و يازدهم با افزايش نفوذ فاطمي ها که بر مصر حکومت مي کردند همراه شد تا اين که توانستند در سال 969 م بر اردن وفلسطين دست يابند. (52)  


فی الجمله اردن تا آغاز قرن سیزدهم  دردست حاکمان سلجوقی بود. در آغاز قرن سیزدهم میلادی، بلاد شام با حملات سنگین صلیبی‌ها مواجه شد که اردن را به میان آتش برافروخته شده از جنگ سوق داد. «بالدوین اول» از قلعه‌های اردن که در واقع ستون فقرات اردن شناخته می‌شد، به هدف حمایت از راه‌های منجر به قدس عبور کرد و سپس سوریه و مصر را تحت سیطره خود قرار داد. صلاح الدین ایوبی در سال 1187 میلادی، بعد از آنکه صلیبی ها را در جنگ «حطین» شکست داد انها را از قدس خارج کرد و اردن را نیز از سیطره خارجی خلاص کرد. (53)
في الجمله اردن تا آغاز قرن سيزدهم  دردست حاکمان سلجوقي بود. در آغاز قرن سيزدهم ميلادي، بلاد شام با حملات سنگين صليبي‌ها مواجه شد که اردن را به ميان آتش برافروخته شده از جنگ سوق داد. «بالدوين اول» از قلعه‌هاي اردن که در واقع ستون فقرات اردن شناخته مي‌شد، به هدف حمايت از راه‌هاي منجر به قدس عبور کرد و سپس سوريه و مصر را تحت سيطره خود قرار داد. صلاح الدين ايوبي در سال 1187 ميلادي، بعد از آنکه صليبي ها را در جنگ «حطين» شکست داد انها را از قدس خارج کرد و اردن را نيز از سيطره خارجي خلاص کرد. (53)


اردن در دوره ایوبی و مملوکی به شکوفایی رسید، با مصر و سوریه متحد شد و جایگاه ویژه ای در بین همسایگان خود به دست آورد. سپس به بازسازی دژها و قلعه‌ها و راه‌های خود پرداخت تا دوباره حاجیان از آنجا عبور کنند و به مکه و مدینه برسند و همچنین برای رونق راه تجارت و ارتباطات با دیگر سرزمین‌ها به بازسازی‌هایی دست زد. سپس منطقه با هجوم جدیدی به وسیله تاتار در سال 1401 م مواجه شد و منجر به ضعیف شدن حکومت‌ها و انتشار بیماری در مناطق مختلف شد که به ضعف تمام منطقه منجر شد. طولی نکشید که ترک‌های عثمانی، ممالیک را در سال 1516م در جنگ مرج دابق شکست دادند و به این ترتیب اردن جزئی از حکومت عثمانی شد که به مدت 400 سال ادامه داشت. (54) به این ترتیب سرزمین های عربی به صورت مستقیم تحت سیطره حکومت عثمانی قرار گرفتند و تنها سوریه به صورت خودگردان اداره می شد.
اردن در دوره ايوبي و مملوکي به شکوفايي رسيد، با مصر و سوريه متحد شد و جايگاه ويژه اي در بين همسايگان خود به دست آورد. سپس به بازسازي دژها و قلعه‌ها و راه‌هاي خود پرداخت تا دوباره حاجيان از آنجا عبور کنند و به مکه و مدينه برسند و همچنين براي رونق راه تجارت و ارتباطات با ديگر سرزمين‌ها به بازسازي‌هايي دست زد. سپس منطقه با هجوم جديدي به وسيله تاتار در سال 1401 م مواجه شد و منجر به ضعيف شدن حکومت‌ها و انتشار بيماري در مناطق مختلف شد که به ضعف تمام منطقه منجر شد. طولي نکشيد که ترک‌هاي عثماني، مماليک را در سال 1516م در جنگ مرج دابق شکست دادند و به اين ترتيب اردن جزئي از حکومت عثماني شد که به مدت 400 سال ادامه داشت. (54) به اين ترتيب سرزمين هاي عربي به صورت مستقيم تحت سيطره حکومت عثماني قرار گرفتند و تنها سوريه به صورت خودگردان اداره مي شد.


«سلطان سلیم» والی ای برای آنجا به نام «جان بردی الغزالی» تعیین کرد ولی پس از مرگ سلطان سلیم، وی خود را والی بلاد شام و مستقل از حکومت عثمانی اعلام کرد. عثمانی ها سپاهی به سوی او روانه کردند ولی نتوانستند بر او دست یابند تا اینکه در سال 1521 م تسلیم و اعدام شد. به این ترتیب دوباره بلاد شام زیر نظر والیان عثمانی و به صورت مستقیم تحت سیطره باب العالی قرار گرفت.  
«سلطان سليم» والي اي براي آنجا به نام «جان بردي الغزالي» تعيين کرد ولي پس از مرگ سلطان سليم، وي خود را والي بلاد شام و مستقل از حکومت عثماني اعلام کرد. عثماني ها سپاهي به سوي او روانه کردند ولي نتوانستند بر او دست يابند تا اينکه در سال 1521 م تسليم و اعدام شد. به اين ترتيب دوباره بلاد شام زير نظر واليان عثماني و به صورت مستقيم تحت سيطره باب العالي قرار گرفت.  


حکومت عثمانی بلاد شام را به سه ولایت تقسیم کرد که عبارت بود از: دمشق، حلب و طرابلس. اردن زیر مجموعه دمشق قرار گرفت. محمد علی پاشا والی مصر در سال 1831 م، پسرش ابراهیم پاشا را به بلاد شام فرستاد و او در رأس قدرت قرار گرفت و توانست بر سپاه عثمانی پیروز شود و بر بلاد شام سیطره یابد. حکومت محمد علی در زمینه‌های مختلفی اصلاحات انجام داد و به تعلیم و سواد آموزی اهتمام ورزید و نظام مالیاتی را بازسازی کرد. با این وجود طولی نکشید که بعد از نشست طرف‌هایی از بریتانیا، [[روسیه]] و اتریش و حکومت عثمانی در سال 1840 م با یکدیگر و تهدید وی از سوی آن­ها، محمد علی  در سال 1841 م به عقب نشینی دست زد و مجبور به ماندن در [[سودان]] و مصر شد. (55)
حکومت عثماني بلاد شام را به سه ولايت تقسيم کرد که عبارت بود از: دمشق، حلب و طرابلس. اردن زير مجموعه دمشق قرار گرفت. محمد علي پاشا والي مصر در سال 1831 م، پسرش ابراهيم پاشا را به بلاد شام فرستاد و او در رأس قدرت قرار گرفت و توانست بر سپاه عثماني پيروز شود و بر بلاد شام سيطره يابد. حکومت محمد علي در زمينه‌هاي مختلفي اصلاحات انجام داد و به تعليم و سواد آموزي اهتمام ورزيد و نظام مالياتي را بازسازي کرد. با اين وجود طولي نکشيد که بعد از نشست طرف‌هايي از بريتانيا، روسيه و اتريش و حکومت عثماني در سال 1840 م با يکديگر و تهديد وي از سوي آن­ها، محمد علي  در سال 1841 م به عقب نشيني دست زد و مجبور به ماندن در سودان و مصر شد. (55)




2-2-1 فرهنگ و تمدن
2-2-1 فرهنگ و تمدن


ویل دورانت در مقدمه اثر جاودانی خود می‌نویسد: تمدن تابع عواملی چند است که یا سبب تسریع در حرکت آن می شود، یا آن را از سیری که در پیش دارد بازمی دارد. او در نخستین مرحله، عامل زمین شناختی را مورد مطالعه قرار می‌دهد. برای مثال زلزله خیز بودن منطقه ای می‌تواند به نابودی آثار تمدن و پیشرفت آن منجر شود. (56) چنان که زلزله ای که در  سال های 746 و 748 م به پترا وارد آمد، ساکنان پترا را وادار نمود تا به مناطق اطراف کوچ کنند. (57) و بروز چندین زمین لرزه شدید در قرون چهارم تا ششم میلادی و افزایش تنش و جنگ بین روم / بیزانس و ایران باعث نابودی اقتصاد منطقه شد. (58)
ويل دورانت در مقدمه اثر جاوداني خود مي‌نويسد: تمدن تابع عواملي چند است که يا سبب تسريع در حرکت آن مي شود، يا آن را از سيري که در پيش دارد بازمي دارد. او در نخستين مرحله، عامل زمين شناختي را مورد مطالعه قرار مي‌دهد. براي مثال زلزله خيز بودن منطقه اي مي‌تواند به نابودي آثار تمدن و پيشرفت آن منجر شود. (56) چنان که زلزله اي که در  سال هاي 746 و 748 م به پترا وارد آمد، ساکنان پترا را وادار نمود تا به مناطق اطراف کوچ کنند. (57) و بروز چندين زمين لرزه شديد در قرون چهارم تا ششم ميلادي و افزايش تنش و جنگ بين روم / بيزانس و ايران باعث نابودي اقتصاد منطقه شد. (58)


دورانت سپس شرایط جغرافیایی تمدن را مورد نظر قرار می‌دهد. (59) چنان که بیان شد اردن بخشی از هلال حاصلخیز باستانی است که از مرزهای جنوبی فلسطین، شمال رود فرات، اطراف رود فرات و دجله تا خلیج فارس کشیده شده است (60) از این رواز قدیمی ترین عصرها به صورت پیوسته پر از سكنه بوده است و در پی آن تمدن‌های متعددی در آنجا ایجاد شده و مهاجرین اصیلی در آن استقرار پیدا كرده اند كه جوامعی با تمدن و شكوفایی در شمال، جنوب، شرق و غرب این كشور بنا نهاده اند. (61) اردن شاهد برپایی تمدن‌ها و ساخته شدن ممالك بزرگی بوده كه بیشتر تاریخ [[دوران قدیم]] را در بر گرفته است. اَموری‌ها در آنجا ساكن شدند كه برادران كنعانی‌ها در اردن به شمار می رفتند و كنعانی‌ها، سرزمین فلسطین را برای آنها برگزیدند و آن را سرزمین كنعان نام نهادند. اردن با عناوین متعددی نامیده شده است كه آنها را می توان در اسفار عهد قدیم یافت. (62) همچنان که در 6000 - 6800 ق.م مردم البیضاء - زمینی وسیع واقع در جنوب اردن - هنگامی‌که شرایط آب و هوا عوض شد و کشت محصولاتی نظیر گندم و جو بسیار سخت شد، زمین را رها کردند. (63)
دورانت سپس شرايط جغرافيايي تمدن را مورد نظر قرار مي‌دهد. (59) چنان که بيان شد اردن بخشي از هلال حاصلخيز باستاني است که از مرزهاي جنوبي فلسطين، شمال رود فرات، اطراف رود فرات و دجله تا خليج فارس کشيده شده است (60) از اين رواز قديمي ترين عصرها به صورت پيوسته پر از سكنه بوده است و در پي آن تمدن‌هاي متعددي در آنجا ايجاد شده و مهاجرين اصيلي در آن استقرار پيدا كرده اند كه جوامعي با تمدن و شكوفايي در شمال، جنوب، شرق و غرب اين كشور بنا نهاده اند. (61) اردن شاهد برپايي تمدن‌ها و ساخته شدن ممالك بزرگي بوده كه بيشتر تاريخ دوران قديم را در بر گرفته است. اَموري‌ها در آنجا ساكن شدند كه برادران كنعاني‌ها در اردن به شمار مي رفتند و كنعاني‌ها، سرزمين فلسطين را براي آنها برگزيدند و آن را سرزمين كنعان نام نهادند. اردن با عناوين متعددي ناميده شده است كه آنها را مي توان در اسفار عهد قديم يافت. (62) همچنان که در 6000 - 6800 ق.م مردم البيضاء - زميني وسيع واقع در جنوب اردن - هنگامي‌که شرايط آب و هوا عوض شد و کشت محصولاتي نظير گندم و جو بسيار سخت شد، زمين را رها کردند. (63)


در نظر دورانت اهمیت عوامل و اوضاع و احوال اقتصادی بیشتر است... وقتی فرهنگ عمومی‌به حد معینی برسد، فکر کشاورزی تولید می‌شود و تنها تمدن است که انسان را به فکر ایجاد می اندازد. (64) شواهد باستان شناسی در 4000 - 8300 ق.م مبنی بر این که جریکو یکی از اولین مکان هایی بوده که در آن گندم یافت شده و مردم نحوه استفاده از آن را فراگرفته اند حاکی از تمدن کهن این سرزمین است همچنین وجود زمین‌های بزرگ کشاورزی در اردن در4500 - 8300 ق.م  که شامل «مگاسایت» - زمین های بسیار وسیع - با وسعت 10 الی 15 هکتار می‌شود مؤید این مهم است. (65)
در نظر دورانت اهميت عوامل و اوضاع و احوال اقتصادي بيشتر است... وقتي فرهنگ عمومي‌به حد معيني برسد، فکر کشاورزي توليد مي‌شود و تنها تمدن است که انسان را به فکر ايجاد مي اندازد. (64) شواهد باستان شناسي در 4000 - 8300 ق.م مبني بر اين که جريکو يکي از اولين مکان هايي بوده که در آن گندم يافت شده و مردم نحوه استفاده از آن را فراگرفته اند حاکي از تمدن کهن اين سرزمين است همچنين وجود زمين‌هاي بزرگ کشاورزي در اردن در4500 - 8300 ق.م  که شامل «مگاسايت» - زمين هاي بسيار وسيع - با وسعت 10 الي 15 هکتار مي‌شود مؤيد اين مهم است. (65)


نژاد در ایجاد تمدن تأثیری ندارد؛ تأثیری که نژاد در تمدن دارد این است که پیدایش آن غالباً پس از زمانی است که ریشه‌های نژادی مختلف با یکدیگر می آمیزند و به تدریج ملتی که به صورت نسبی حالت تجانسی دارد از آن میان بیرون می‌آید. (66) شاید بتوان گفت که حضور نژاد‌های مختلف در سرزمین اردن از نتوفیان گرفته تا نبطی ها و یونانیان و اعراب بادیه در جمله تأییدی بر این معناست.
نژاد در ايجاد تمدن تأثيري ندارد؛ تأثيري که نژاد در تمدن دارد اين است که پيدايش آن غالباً پس از زماني است که ريشه‌هاي نژادي مختلف با يکديگر مي آميزند و به تدريج ملتي که به صورت نسبي حالت تجانسي دارد از آن ميان بيرون مي‌آيد. (66) شايد بتوان گفت که حضور نژاد‌هاي مختلف در سرزمين اردن از نتوفيان گرفته تا نبطي ها و يونانيان و اعراب باديه در جمله تأييدي بر اين معناست.


این شرایط مادی یا زیستی، برای پیدایش تمدن ضرورت دارد، ولی شروط کافی برای تولد آن به شمار نمی‌رود؛ لازم است بر آنها عوامل دقیق روانی افزوده شود ، و نیز لازم است نظمی‌سیاسی، ولو بسیارضعیف و نزدیک به هرج و مرج برقرار گردد؛... باید مردم کم کم احساس کنند که سر هر پیچ راه زندگی، مرگ یا مالیات جدیدی در انتظار آنها کمین نکرده است. (67) برای مثال حدود و ثغور سرزمینی که اکنون اردن نام دارد در طی تاریخ پر فراز و نشیب خود تغییرات فراوانی را شاهد بوده ولی علیرغم همه اینها معمولاً به طور نسبی در امنیت به سر می برده و در کل حکومت های با ثباتی در آن استقرار یافته که آثار مدنیت به جای مانده حکایت از آن دارد.
اين شرايط مادي يا زيستي، براي پيدايش تمدن ضرورت دارد، ولي شروط کافي براي تولد آن به شمار نمي‌رود؛ لازم است بر آنها عوامل دقيق رواني افزوده شود ، و نيز لازم است نظمي‌سياسي، ولو بسيارضعيف و نزديک به هرج و مرج برقرار گردد؛... بايد مردم کم کم احساس کنند که سر هر پيچ راه زندگي، مرگ يا ماليات جديدي در انتظار آنها کمين نکرده است. (67) براي مثال حدود و ثغور سرزميني که اکنون اردن نام دارد در طي تاريخ پر فراز و نشيب خود تغييرات فراواني را شاهد بوده ولي عليرغم همه اينها معمولاً به طور نسبي در امنيت به سر مي برده و در کل حکومت هاي با ثباتي در آن استقرار يافته که آثار مدنيت به جاي مانده حکايت از آن دارد.


چنان که گذشت آثار باقی مانده از دوران باستان جملگی حکایت از تمدنی غنی دارد که از کهن ترین تمدن ها به شمار می آید. بدیهی است عوامل طبیعی و جغرافیایی و مواردی که شمرده شد در بناگذاری این تمدن کهن دخیل بوده است. از آنجا که پیش تر در بخش تاریخ دوران باستان مظاهر تمدن و فرهنگ باستان به تفصیلی در خور این پژوهش بیان گردید در اینجا از بیان دوباره آن پرهیز می شود.  
چنان که گذشت آثار باقي مانده از دوران باستان جملگي حکايت از تمدني غني دارد که از کهن ترين تمدن ها به شمار مي آيد. بديهي است عوامل طبيعي و جغرافيايي و مواردي که شمرده شد در بناگذاري اين تمدن کهن دخيل بوده است. از آنجا که پيش تر در بخش تاريخ دوران باستان مظاهر تمدن و فرهنگ باستان به تفصيلي در خور اين پژوهش بيان گرديد در اينجا از بيان دوباره آن پرهيز مي شود.  


از این پس به تمدن و فرهنگ دوره میانه که شامل دوران سلطه رومیان و مسلمانان است می پردازیم:
از اين پس به تمدن و فرهنگ دوره ميانه که شامل دوران سلطه روميان و مسلمانان است مي پردازيم:


آثار تمدن و فرهنگ دوره میانه بخشی در بازسازی آثار پیشینیان ساکن در اردن تجلی دارد و بخشی در اصل تعلق به دوره رومیان و بیزانس و اسلام دارد. در دوران رومیان شهرهای ده گانه (دکا پولیس) که در خلال دوران «هلنی» تشکیل شد و دارای اتحادی اقتصادی و فرهنگی و فدرالی بود، به شهرهای یونانی مانند فیلادلفیا (امان)، جراسیا (جرش)، جدرا ( أم قیس)، پلا و ارابیلا (اِربد) و شهرهای دیگری در فلسطین و جنوب سوریه پیوستند. (68) که در میان آنها به نظر می رسد جراش گسترده ترین و بزرگترین استان روم بوده است و افتخار بازدید امپراتور را دارا می باشد. به دنبال فتح نظامی‌به زودی بزرگراهی ساخته می‌شود که جنوبی ترین بندر اردن یعنی عقبه را به شمال در شهر بصرای سوریه متصل می‌کند. در همین زمان در امان جراش و ام قیس (69) قلعه‌ها و دژهای دیدبانی و خیابانهای دارای ستون‌های بسیار و آمفی تئاترها ساخته می‌شود. به لحاظ فرهنگی در این دوره تنشی اندک در میان ساکنان که به زبان یونانی تکلم می کنند و رومی‌هایی که لاتین را به عنوان زبان رسمی‌اعلام می‌کنند به چشم می‌خورد.(70) علیرغم این اختلاف مشخصه بارز این دوره زمانی امنیت و صلح است و از این رو تحولات زیادی در زیرساخت ها اتفاق می افتد.(71)
آثار تمدن و فرهنگ دوره ميانه بخشي در بازسازي آثار پيشينيان ساکن در اردن تجلي دارد و بخشي در اصل تعلق به دوره روميان و بيزانس و اسلام دارد. در دوران روميان شهرهاي ده گانه (دکا پوليس) که در خلال دوران «هلني» تشکيل شد و داراي اتحادي اقتصادي و فرهنگي و فدرالي بود، به شهرهاي يوناني مانند فيلادلفيا (امان)، جراسيا (جرش)، جدرا ( أم قيس)، پلا و ارابيلا (اِربد) و شهرهاي ديگري در فلسطين و جنوب سوريه پيوستند. (68) که در ميان آنها به نظر مي رسد جراش گسترده ترين و بزرگترين استان روم بوده است و افتخار بازديد امپراتور را دارا مي باشد. به دنبال فتح نظامي‌به زودي بزرگراهي ساخته مي‌شود که جنوبي ترين بندر اردن يعني عقبه را به شمال در شهر بصراي سوريه متصل مي‌کند. در همين زمان در امان جراش و ام قيس (69) قلعه‌ها و دژهاي ديدباني و خيابانهاي داراي ستون‌هاي بسيار و آمفي تئاترها ساخته مي‌شود. به لحاظ فرهنگي در اين دوره تنشي اندک در ميان ساکنان که به زبان يوناني تکلم مي کنند و رومي‌هايي که لاتين را به عنوان زبان رسمي‌اعلام مي‌کنند به چشم مي‌خورد.(70) عليرغم اين اختلاف مشخصه بارز اين دوره زماني امنيت و صلح است و از اين رو تحولات زيادي در زيرساخت ها اتفاق مي افتد.(71)


در این زمان در شمال اردن قبایل عربی همچون غساسنه ساکن بودند که برای بیزانس ها، هم پیمانانی قوی محسوب می شدند. غساسنه 600 سال، از اوایل قرن اول میلادی تا ظهور اسلام حکومت کردند. اولین پادشاه آنها «جفنة بن عمرو» بود و حکومتشان بر بخش بزرگی از بلاد شام مانند تدمر و الرصافه در مرکز سوریه و البلقا و الکرک در اردن و تادریا ادامه داشت و پایتختشان در جابیه در جولان بود. به نظر می رسد شهر قسطل توسط حارث بن جبله غسانی (571 - 531 م) ساخته شده باشد. (72)
در اين زمان در شمال اردن قبايل عربي همچون غساسنه ساکن بودند که براي بيزانس ها، هم پيماناني قوي محسوب مي شدند. غساسنه 600 سال، از اوايل قرن اول ميلادي تا ظهور اسلام حکومت کردند. اولين پادشاه آنها «جفنة بن عمرو» بود و حکومتشان بر بخش بزرگي از بلاد شام مانند تدمر و الرصافه در مرکز سوريه و البلقا و الکرک در اردن و تادريا ادامه داشت و پايتختشان در جابيه در جولان بود. به نظر مي رسد شهر قسطل توسط حارث بن جبله غساني (571 - 531 م) ساخته شده باشد. (72)


شاید بسیاری از آثار تمدنی که برخی از شهرهای اردن شامل آن است در دوره بیزانس ساخته شده باشد مانند مادبا، و تعدادی از کلیساهای مزیّن به کاشی کاری و گچ بری‌های چشم نواز که در داخل آن‌ها گرانبها ترین و زیبا ترین تابلوهای کاشی کاری شده جهان قرار دارد. یكی از شاخصه‌های پیشرفت در این دوران را می توان در سنگ فرش بسیاری از اماكن و معابد تازه ساز مشاهده كرد. جالب توجه ترین نمونه‌های هنر موزاییك كاری بیزانسی را می توان در مادبا مشاهده كرد. برجسته ترین آنها نقشه مشهور سرزمین مقدس در قرن ششم است كه به نام نقشه موزاییك فلسطین هم شناخته می‌شود. (73) که از قدیمی‌ترین نقشه‌های سرزمین مقدس به خصوص سرزمین قدس است. این نقشه شامل اماکن واقع شده در بین بیبلوس (جبیل)، شمال دمشق و جنوب مصر یعنی منطقه تیبه است و از غرب به دریای مدیترانه و از شرق به امان و پترا می رسد. هم چنین فرهنگ روم شرقی در اردن در بخش موزاییک کاری، به ویژه در کلیسا را علاوه بر مادبا می توان در کوه نبو، جرش، ام رساس و پترا مشاهده کرد. (74)
شايد بسياري از آثار تمدني که برخي از شهرهاي اردن شامل آن است در دوره بيزانس ساخته شده باشد مانند مادبا، و تعدادي از کليساهاي مزيّن به کاشي کاري و گچ بري‌هاي چشم نواز که در داخل آن‌ها گرانبها ترين و زيبا ترين تابلوهاي کاشي کاري شده جهان قرار دارد. يكي از شاخصه‌هاي پيشرفت در اين دوران را مي توان در سنگ فرش بسياري از اماكن و معابد تازه ساز مشاهده كرد. جالب توجه ترين نمونه‌هاي هنر موزاييك كاري بيزانسي را مي توان در مادبا مشاهده كرد. برجسته ترين آنها نقشه مشهور سرزمين مقدس در قرن ششم است كه به نام نقشه موزاييك فلسطين هم شناخته مي‌شود. (73) که از قديمي‌ترين نقشه‌هاي سرزمين مقدس به خصوص سرزمين قدس است. اين نقشه شامل اماکن واقع شده در بين بيبلوس (جبيل)، شمال دمشق و جنوب مصر يعني منطقه تيبه است و از غرب به درياي مديترانه و از شرق به امان و پترا مي رسد. هم چنين فرهنگ روم شرقي در اردن در بخش موزاييک کاري، به ويژه در کليسا را علاوه بر مادبا مي توان در کوه نبو، جرش، ام رساس و پترا مشاهده کرد. (74)


دوران بیزانس یا حاکمیت روم شرقی از زمانی آغاز می‌شود که کنستانتین اول(313 م) استانبول را پایتخت روم شرقی قرار می دهد. او کلیساها را به رسمیت می شناسد و به عنوان مکان های مذهبی ترویج می کند. همزمان با گسترش دین مسیح کلیسا‌های بزرگ و کوچک در اغلب نواحی اردن بنا نهاده می شود. دورة امپراتور ژوستینیان اوج رشد کلیساهاست. معماری حاکم بر کلیساها در این دوره از نوع قصرهایی می باشد که دارای دو ردیف از ستون هایی است که سقف شبستان را بر پا نگه می دارد با محراب هایی نیم دایره. (75) در این دوران تعداد ساکنان در منطقه به صورت چشمگیری افزایش می‌یابد و مسیحیت به دینی مورد قبول در منطقه تبدیل می‌گردد. گفتنی است که پلا در اردن در قرن اول میلادی منطقه ای است که مسیحیان برای فرار از آزار و شکنجه بدان پناهنده می شوند. (76)
دوران بيزانس يا حاکميت روم شرقي از زماني آغاز مي‌شود که کنستانتين اول(313 م) استانبول را پايتخت روم شرقي قرار مي دهد. او کليساها را به رسميت مي شناسد و به عنوان مکان هاي مذهبي ترويج مي کند. همزمان با گسترش دين مسيح کليسا‌هاي بزرگ و کوچک در اغلب نواحي اردن بنا نهاده مي شود. دورة امپراتور ژوستينيان اوج رشد کليساهاست. معماري حاکم بر کليساها در اين دوره از نوع قصرهايي مي باشد که داراي دو رديف از ستون هايي است که سقف شبستان را بر پا نگه مي دارد با محراب هايي نيم دايره. (75) در اين دوران تعداد ساکنان در منطقه به صورت چشمگيري افزايش مي‌يابد و مسيحيت به ديني مورد قبول در منطقه تبديل مي‌گردد. گفتني است که پلا در اردن در قرن اول ميلادي منطقه اي است که مسيحيان براي فرار از آزار و شکنجه بدان پناهنده مي شوند. (76)


اردن در دوران پس از اسلام به دلیل نزدیکی به شام که پایتخت امویان است بار دیگر شاهد شکوفایی اقتصادی است. قلعه کویری قصر عمره، حلابات، قصر خرانه، قصر طوبی و مشطا مکان هایی است که در آن زمان ساخته شد. امویان لژهای زیادی جهت عیش و نوش و شکار در صحرای اردن ساختند که به حفظ روابط نزدیک با قبایل بادیه نشین در صحرای سوریه کمک می‌کند. شاهزادگان امیه به صحرا فرستاده می‌شدند تا تبدیل به عرب شایسته شوند، این رفت و آمد باعث شد تا میان این شاهزادگان و دختران شیوخ بادیه نشین ازدواج های مکرر صورت بگیرد. (77)
اردن در دوران پس از اسلام به دليل نزديکي به شام که پايتخت امويان است بار ديگر شاهد شکوفايي اقتصادي است. قلعه کويري قصر عمره، حلابات، قصر خرانه، قصر طوبي و مشطا مکان هايي است که در آن زمان ساخته شد. امويان لژهاي زيادي جهت عيش و نوش و شکار در صحراي اردن ساختند که به حفظ روابط نزديک با قبايل باديه نشين در صحراي سوريه کمک مي‌کند. شاهزادگان اميه به صحرا فرستاده مي‌شدند تا تبديل به عرب شايسته شوند، اين رفت و آمد باعث شد تا ميان اين شاهزادگان و دختران شيوخ باديه نشين ازدواج هاي مکرر صورت بگيرد. (77)


پس از سقوط امویان با انتقال پایتخت از دمشق به بغداد موقعیت اردن در مقایسه با خلافت پیشین به شکلی حاشیه ای تقلیل یافت. در نتیجه بسیاری از قصرها و مکان‌هایی که اُموی‌ها برای شکار ساخته بودند و همچنین ساخت مکان‌هایی که کاروان‌های تجاری و قافله‌های حجاج از آن جا گذر می‌کردند و به سرزمین‌های مقدس می‌رفتند، متوقف شد. (78) علیرغم این رخداد و زلزله شدیدی که در سال 747 منطقه را به نابودی می کشاند ولی شواهد باستان شناسی حاکی از رشد جمعیت منطقه است. (79)
پس از سقوط امويان با انتقال پايتخت از دمشق به بغداد موقعيت اردن در مقايسه با خلافت پيشين به شکلي حاشيه اي تقليل يافت. در نتيجه بسياري از قصرها و مکان‌هايي که اُموي‌ها براي شکار ساخته بودند و همچنين ساخت مکان‌هايي که کاروان‌هاي تجاري و قافله‌هاي حجاج از آن جا گذر مي‌کردند و به سرزمين‌هاي مقدس مي‌رفتند، متوقف شد. (78) عليرغم اين رخداد و زلزله شديدي که در سال 747 منطقه را به نابودي مي کشاند ولي شواهد باستان شناسي حاکي از رشد جمعيت منطقه است. (79)


در طی جنگهای صلیبی نیز پادشاه اورشلیم قلعه‌هایی به نام مونترال  در شوباک در جنوب اردن ساخت تا کاروان مسلمانان که بین سوریه، حجاز و مصر رفت و آمد می کنند را غارت کنند. همچنین دژها و قلعه های دیگری در جنوب اردن در جزیره فرعون در خلیج عقبه، ساخته یا بازسازی شد.
در طي جنگهاي صليبي نيز پادشاه اورشليم قلعه‌هايي به نام مونترال  در شوباک در جنوب اردن ساخت تا کاروان مسلمانان که بين سوريه، حجاز و مصر رفت و آمد مي کنند را غارت کنند. همچنين دژها و قلعه هاي ديگري در جنوب اردن در جزيره فرعون در خليج عقبه، ساخته يا بازسازي شد.


با فتح کامل اردن در دوره ایوبی و مملوکی  و اتحاد با مصر و سوریه بار دیگر اردن به شکوفایی رسید و جایگاه ویژه ای در بین همسایگان خود به دست آورد. سپس به بازسازی دژها و قلعه‌ها و راه‌های خود پرداخت تا دوباره حاجیان از آنجا عبور کنند و به مکه و مدینه برسند و همچنین برای رونق گرفتن راه تجارت و ارتباطات با دیگر سرزمین ها به بازسازی‌هایی دست زد. در این دوره در وادی اردن مکان‌هایی برای پاکسازی شِکَر به وسیله آب ساخته شد. (80)
با فتح کامل اردن در دوره ايوبي و مملوکي  و اتحاد با مصر و سوريه بار ديگر اردن به شکوفايي رسيد و جايگاه ويژه اي در بين همسايگان خود به دست آورد. سپس به بازسازي دژها و قلعه‌ها و راه‌هاي خود پرداخت تا دوباره حاجيان از آنجا عبور کنند و به مکه و مدينه برسند و همچنين براي رونق گرفتن راه تجارت و ارتباطات با ديگر سرزمين ها به بازسازي‌هايي دست زد. در اين دوره در وادي اردن مکان‌هايي براي پاکسازي شِکَر به وسيله آب ساخته شد. (80)


بادیه شرقی اردن و مناطق کوهستانی خاورمیانه در عصرهای مختلف اسلامی‌آکنده از آثار تاریخی شد؛ جایی که آثار و قصرهای مستحکم و قلعه‌ها و برج‌ها به صورت آثار بزرگی در طول تاریخ بنا گردید، قلعه هایی که در طول زمان محلی امن برای دفاع از سرزمین اردن بودند، از آن جمله می توان قلعه الأرزق را نام برد که تاریخ ساخت آن به دوران رومی ها و عرب برمی‌گردد و قلعــة الربض که از برترین آثار معماری نزد مسلمانان عرب به شمار می رود و هدف از ساخت آن رصد کردن صلیبی ها از دژ کوکب الهواء و استفاده از معادن آهن در کوه های عجلون است که مغارة وردة نامیده شده است و نیز ابقای راه‌های تجاری با دمشق و شمال سوریه. دو [[قلعه الکرک]] و الشوبک که به دوره جنگ‌های صلیبی برمی‌گردد در مناطق کوهستانی ناهموار قرار دارند و در داخل آن‌ها رواق‌ها و برج‌ها و تجهیزات جنگی وجود دارد که نمایانگر هنرهای جنگی در قرون وسطی است. همچنین قلعه‌های دیگری در العقبه و الحسا و القطرانه وجود دارد که نمایانگر هنرعصرهای مختلف اسلامی‌است. (81)
باديه شرقي اردن و مناطق کوهستاني خاورميانه در عصرهاي مختلف اسلامي‌آکنده از آثار تاريخي شد؛ جايي که آثار و قصرهاي مستحکم و قلعه‌ها و برج‌ها به صورت آثار بزرگي در طول تاريخ بنا گرديد، قلعه هايي که در طول زمان محلي امن براي دفاع از سرزمين اردن بودند، از آن جمله مي توان قلعه الأرزق را نام برد که تاريخ ساخت آن به دوران رومي ها و عرب برمي‌گردد و قلعــة الربض که از برترين آثار معماري نزد مسلمانان عرب به شمار مي رود و هدف از ساخت آن رصد کردن صليبي ها از دژ کوکب الهواء و استفاده از معادن آهن در کوه هاي عجلون است که مغارة وردة ناميده شده است و نيز ابقاي راه‌هاي تجاري با دمشق و شمال سوريه. دو قلعه الکرک و الشوبک که به دوره جنگ‌هاي صليبي برمي‌گردد در مناطق کوهستاني ناهموار قرار دارند و در داخل آن‌ها رواق‌ها و برج‌ها و تجهيزات جنگي وجود دارد که نمايانگر هنرهاي جنگي در قرون وسطي است. همچنين قلعه‌هاي ديگري در العقبه و الحسا و القطرانه وجود دارد که نمايانگر هنرعصرهاي مختلف اسلامي‌است. (81)


در عهد عثمانی به طور کلی اردن به سبب کم کاری‌هایی که در تحول زیرساخت‌ها صورت گرفت دچار ضعف شد. در دوره عثمانی فقط ساختمان­هایی ساخته می‌شد که دلیل دینی داشت مانند ساخت قصر القطرانه که فقط برای قافله‌های حاجیان ساخته شد. یکی از مهم ترین طرح‌های عمرانی در آن زمان، طرح ساخت راه آهن حجاز بود که از دمشق تا مدینه منوره ادامه داشت. این راه آهن وسیله مفیدی برای انتقال سربازان عثمانی بود و برای آذوقه رسانی در خلال جنگ جهانی اول استفاده می­شد که تا قلب سرزمین‌های حجاز پیش می‌رفت که در خلال انقلاب اعراب علیه عثمانی مورد تهاجم قرار گرفت. (82)
در عهد عثماني به طور کلي اردن به سبب کم کاري‌هايي که در تحول زيرساخت‌ها صورت گرفت دچار ضعف شد. در دوره عثماني فقط ساختمان­هايي ساخته مي‌شد که دليل ديني داشت مانند ساخت قصر القطرانه که فقط براي قافله‌هاي حاجيان ساخته شد. يکي از مهم ترين طرح‌هاي عمراني در آن زمان، طرح ساخت راه آهن حجاز بود که از دمشق تا مدينه منوره ادامه داشت. اين راه آهن وسيله مفيدي براي انتقال سربازان عثماني بود و براي آذوقه رساني در خلال جنگ جهاني اول استفاده مي­شد که تا قلب سرزمين‌هاي حجاز پيش مي‌رفت که در خلال انقلاب اعراب عليه عثماني مورد تهاجم قرار گرفت. (82)




2-2-2 شخصيت‌هاي تاريخي علمي‌فرهنگي


2-2-2 شخصیت‌های تاریخی علمی‌فرهنگی
اردن کنوني کشوري نوپاست، بنابراين طبيعي است که يافتن شخصيت هاي تاريخي علمي‌فرهنگي کشوري به نام اردن غالباً به زمان معاصر بر مي گردد که در بخش هاي مربوط آمده است، ولي شخصيت هاي تاريخي، علمي‌ و فرهنگي اردن في الجمله تنها راويان حديث مي‌باشند که در کتاب‌هاي البلدان و تاريخ دمشق آمده است؛ و ما از ذکر آنها خودداري مي‌کنيم. براي اطلاع بيشتر به منابع پاورقي‌هاي 84-99 مراجعه شود.


اردن کنونی کشوری نوپاست، بنابراین طبیعی است که یافتن شخصیت های تاریخی علمی‌فرهنگی کشوری به نام اردن غالباً به زمان معاصر بر می گردد که در بخش های مربوط آمده است، ولی شخصیت های تاریخی، علمی‌ و فرهنگی اردن فی الجمله تنها راویان حدیث می‌باشند که در کتاب‌های البلدان و تاریخ دمشق آمده است؛ و ما از ذکر آنها خودداری می‌کنیم. برای اطلاع بیشتر به منابع پاورقی‌های 84-99 مراجعه شود.


2-2-3 آثار باستاني و  تاريخي


'''هفت تپه امان،''' ترکيبي دلربا از گذشته و حال است. بقاياي به جا مانده از تمدن و اعصار گذشته در بازارهاي امان به چشم مي‌خورد. امان بر روي هفت تپه بنا شده که هر کدام کم و بيش همسايه‌هاي خود را معرفي مي‌کند. امان به عنوان پايتخت باستاني و مدرن شناخته مي شود و از قديمي‌ترين شهرهاي جهان است که پيوسته در آن زندگي جريان داشته است. با حفاري‌هايي که در سال 1994 بر روي خانه‌ها و برج‌هاي اين شهر صورت گرفت به اين نتيجه رسيدند که بسياري از بناها متعلق به عصر حجر مي‌باشد، حدود 7000 سال پيش از ميلاد. شواهد بسياري از کتاب مقدس نشان مي‌دهد که در سال 1200 ق.م تبديل به آمونيت<sup>[18]</sup> پايتخت ربث آمون شده است.


2-2-3 آثار باستانی و  تاریخی
بسياري از مکان‌هاي تاريخي قابل توجه امان، در بخش مرکزي شهر ديده مي‌شوند که در پايين چهار تپه از هفت تپه امان واقع شده است. ارگ باستاني، که برج‌هايش در بالاي شهر در بالاي جبل القلعه<sup>[19]</sup> واقع شده، جاي مناسبي براي شروع بازديد آثار باستاني در امان مي باشد.


'''هفت تپه امان،''' ترکیبی دلربا از گذشته و حال است. بقایای به جا مانده از تمدن و اعصار گذشته در بازارهای امان به چشم می‌خورد. امان بر روی هفت تپه بنا شده که هر کدام کم و بیش همسایه‌های خود را معرفی می‌کند. امان به عنوان پایتخت باستانی و مدرن شناخته می شود و از قدیمی‌ترین شهرهای جهان است که پیوسته در آن زندگی جریان داشته است. با حفاری‌هایی که در سال 1994 بر روی خانه‌ها و برج‌های این شهر صورت گرفت به این نتیجه رسیدند که بسیاری از بناها متعلق به عصر حجر می‌باشد، حدود 7000 سال پیش از میلاد. شواهد بسیاری از کتاب مقدس نشان می‌دهد که در سال 1200 ق.م تبدیل به آمونیت<sup>[18]</sup> پایتخت ربث آمون شده است.  
'''ارگ''' در محل باستاني ربث آمون واقع شده است. قابل توجه ترين بخش ارگ که به عنوان قصر شناخته مي شود به دوران امويان مربوط مي شود. کاربرد اصلي آن مشخص نيست، اما شامل يک دروازه به يادماندني، تالاري براي ملاقات­ هاي رسمي‌و چهار اتاق طاقي است. در قسمت شمال و شمال شرقي خرابه هاي قصر اميه ديده مي‌شود. نزديک قصر، بقاياي کليساي کوچک بيزانس به چشم مي‌خورد.


بسیاری از مکان‌های تاریخی قابل توجه امان، در بخش مرکزی شهر دیده می‌شوند که در پایین چهار تپه از [[هفت تپه امان]] واقع شده است. ارگ باستانی، که برج‌هایش در بالای شهر در بالای [[جبل القلعه]]<sup>[19]</sup> واقع شده، جای مناسبی برای شروع بازدید آثار باستانی در امان می باشد.
'''ستون کرنتين''' محوطه کليسا را مشخص مي‌کند که تصور مي‌شود مربوط به قرن ششم و هفتم ق.م باشد. در جنوب کليسايي جايي است که تصور مي‌شود معبد هرکول بوده که امروزه به عنوان معبد بزرگ امان شناخته مي‌شود. اين معبد در زمان سلطنت امپراتور مارکوس اورليوس<sup>[20]</sup> (180 - 161 ميلادي) ساخته شده است. همچنين در ارگ هيل<sup>[21]</sup> در شمال غربي معبد هرکول موزه باستاني اردن است. اين «خانه موزه»‌هاي کوچک، مجموعه اي عالي از آثار باستاني از پيش از تاريخ تا قرن 15 را در خود جاي داده است. در آنجا نمايشگاهي از کتيبه‌هاي درياي مرده، يک کپي از ستون سنگي مشا<sup>[22]</sup> و چهار تابوت نادر مربوط به عصر آهن وجود دارد. کمي‌پايين تر از ارگ به سمت پايين تپه در جانب شرقي، '''تئاتر روميان''' مهم ترين و قابل توجه ترين يادگار از فيلادلفياي باستان است که در زمان سلطنت آنتونيوس پيوس<sup>[23]</sup> (161 - 138 م) بنا شده است.


'''ارگ''' در محل باستانی ربث آمون واقع شده است. قابل توجه ترین بخش ارگ که به عنوان قصر شناخته می شود به دوران امویان مربوط می شود. کاربرد اصلی آن مشخص نیست، اما شامل یک دروازه به یادماندنی، تالاری برای ملاقات­ های رسمی‌و چهار اتاق طاقی است. در قسمت شمال و شمال شرقی خرابه های قصر امیه دیده می‌شود. نزدیک قصر، بقایای کلیسای کوچک بیزانس به چشم می‌خورد.
دو موزه کوچک برروي بنيان ساختمان تئاتر روميان ساخته شده است. موزه فرهنگ عامه اردن، در سمت راست آمفي تئاتر مي‌باشد و مجموعه اي از اقلام زندگي سنتي مردم محلي را به نمايش گذاشته است. در انتهاي ديگر از صحنه تئاتر، موزه سنت‌هاي عامه، لباس‌هاي سنتي اردن از جمله گلدوزي‌هاي ظريف و زيبا و جواهرات عتيقه ناياب را معرض نمايش گذاشته اند. همچنين تعدادي از موزاييک کاري‌هاي مادبا و جرش که مربوط به قرن ششم را در خود جاي داده است.


'''ستون کرنتین''' محوطه کلیسا را مشخص می‌کند که تصور می‌شود مربوط به قرن ششم و هفتم ق.م باشد. در جنوب کلیسایی جایی است که تصور می‌شود معبد هرکول بوده که امروزه به عنوان معبد بزرگ امان شناخته می‌شود. این معبد در زمان سلطنت امپراتور مارکوس اورلیوس<sup>[20]</sup> (180 - 161 میلادی) ساخته شده است. همچنین در ارگ هیل<sup>[21]</sup> در شمال غربی معبد هرکول موزه باستانی اردن است. این «خانه موزه»‌های کوچک، مجموعه ای عالی از آثار باستانی از پیش از تاریخ تا قرن 15 را در خود جای داده است. در آنجا نمایشگاهی از کتیبه‌های دریای مرده، یک کپی از ستون سنگی مشا<sup>[22]</sup> و چهار تابوت نادر مربوط به عصر آهن وجود دارد. کمی‌پایین تر از ارگ به سمت پایین تپه در جانب شرقی، '''تئاتر رومیان''' مهم ترین و قابل توجه ترین یادگار از فیلادلفیای باستان است که در زمان سلطنت آنتونیوس پیوس<sup>[23]</sup> (161 - 138 م) بنا شده است.
'''شهر سلت<sup>[24]</sup>''' در قرن 19 و اوايل قرن20، زمان حکومت ترک‌ها بر اردن از مکان‌هاي بسيار مهم محسوب مي شد.اين شهر در دهه20 مرکز اداري براي شهرهاي اطراف و گويا انتخابي براي پايتخت براي دولت تازه استقلال يافته فرا اردن بوده است. بنا به روايات تاريخي، سلت که به عنوان يک مرکز دولتي عثماني  بود، مملو از بناهاي معماري کلاسيک فوق العاده زيباي عثماني مي باشد. بسياري از آثار تاريخي و باستاني اردن در جنوب کشور واقع است؛ دو جاده براي اتصال امان به جنوب اردن وجود دارد: بزرگراه بياباني و بزرگراه پادشاه؛ بزرگراه زيباي پادشاه از قلب اردن به  مادبا، کرک، طفيله<sup>[25]</sup>، شوباک<sup>[26]</sup> و پترا متصل مي‌شود. بزرگراه پادشاهي قديمي‌ترين مسيرهاي ارتباطي جهان است که به صورت مداوم استفاده مي‌شده و در کتاب مقدس نيز ذکر شده است.(100)


دو موزه کوچک برروی بنیان ساختمان تئاتر رومیان ساخته شده است. موزه فرهنگ عامه اردن، در سمت راست آمفی تئاتر می‌باشد و مجموعه ای از اقلام زندگی سنتی مردم محلی را به نمایش گذاشته است. در انتهای دیگر از صحنه تئاتر، موزه سنت‌های عامه، لباس‌های سنتی اردن از جمله گلدوزی‌های ظریف و زیبا و جواهرات عتیقه نایاب را معرض نمایش گذاشته اند. همچنین تعدادی از موزاییک کاری‌های مادبا و جرش که مربوط به قرن ششم را در خود جای داده است.
'''شهر مادبا''' مرکز گردشگري مذهبي اردن است و اماکن مذهبي مهمي‌ دارد (101) اين شهر در30 کيلومتري جنوب امان قرار دارد و به خاطر موزاييک کاري‌هاي نفيس قرن 6 معروف است، گرچه قدمت اين شهر حداقل به 3500 سال پيش بازمي‌گردد. مادبا همان شهري است که در عهد عتيق هم، در بخش موسي و داستان خروجش (21:30) آمده است. همچنين حضرت داود در نزديکي مادبا، دو قوم آرامي‌و آمونيت که عليه او متحد شده بودند را مغلوب کرد (تواريخ 19:7) در ميانه قرن نهم مِشا، پادشاه موآبيت شهر را از کنترل بني اسرائيل خارج کرد. پايتخت مشا '''شهر باستاني ديبون<sup>[27]</sup>''' است که درحال حاضر '''ذيبان<sup>[28]</sup>''' خوانده مي شود و در شمال وادي مجيب<sup>[29]</sup> قرار دارد، مشا شرح پيروزي‌هايش را بر ستون معروف مشا حکاکي کرد، ستون يادبودي که در حدود 850 ق.م حکاکي شده است. بزرگترين گنجينه شهر مادبا موزاييک کاري هاي آن، از ديده ها پنهان بود تا زماني که مهاجران خواستند براي خانه هايشان پي حفر کنند!


'''شهر سلت<sup>[24]</sup>''' در قرن 19 و اوایل قرن20، زمان حکومت ترک‌ها بر اردن از مکان‌های بسیار مهم محسوب می شد.این شهر در دهه20 مرکز اداری برای شهرهای اطراف و گویا انتخابی برای پایتخت برای دولت تازه استقلال یافته فرا اردن بوده است. بنا به روایات تاریخی، سلت که به عنوان یک مرکز دولتی عثمانی  بود، مملو از بناهای معماری کلاسیک فوق العاده زیبای عثمانی می باشد. بسیاری از آثار تاریخی و باستانی اردن در جنوب کشور واقع است؛ دو جاده برای اتصال امان به جنوب اردن وجود دارد: بزرگراه بیابانی و بزرگراه پادشاه؛ بزرگراه زیبای پادشاه از قلب اردن به  مادبا، کرک، طفیله<sup>[25]</sup>، شوباک<sup>[26]</sup> و پترا متصل می‌شود. بزرگراه پادشاهی قدیمی‌ترین مسیرهای ارتباطی جهان است که به صورت مداوم استفاده می‌شده و در کتاب مقدس نیز ذکر شده است.(100)
معروف ترين موزاييک کاري مادبا در کليساي سنت جورج<sup>[30]</sup> در مرکز شهر قرار دارد که مربوط به سال 560 ميلادي است؛ در اصل متشکل از بيش از 3/2 ميليون قطعه و اندازه آن حدود 5 متر در 25 متر مي‌باشد. به نظر مي رسد حدود 11500 نفر ساعت<sup>[31]</sup> لازم است تا اين موزاييک کاري انجام شود.  


'''[[شهر مادبا]]''' مرکز گردشگری مذهبی اردن است و اماکن مذهبی مهمی‌ دارد (101) این شهر در30 کیلومتری جنوب امان قرار دارد و به خاطر موزاییک کاری‌های نفیس قرن 6 معروف است، گرچه قدمت این شهر حداقل به 3500 سال پیش بازمی‌گردد. مادبا همان شهری است که در عهد عتیق هم، در بخش موسی و داستان خروجش (21:30) آمده است. همچنین حضرت داود در نزدیکی مادبا، دو قوم آرامی‌و آمونیت که علیه او متحد شده بودند را مغلوب کرد (تواریخ 19:7) در میانه قرن نهم مِشا، پادشاه موآبیت شهر را از کنترل بنی اسرائیل خارج کرد. پایتخت مشا '''شهر باستانی دیبون<sup>[27]</sup>''' است که درحال حاضر '''ذیبان<sup>[28]</sup>''' خوانده می شود و در شمال وادی مجیب<sup>[29]</sup> قرار دارد، مشا شرح پیروزی‌هایش را بر ستون معروف مشا حکاکی کرد، ستون یادبودی که در حدود 850 ق.م حکاکی شده است. بزرگترین گنجینه شهر مادبا موزاییک کاری های آن، از دیده ها پنهان بود تا زمانی که مهاجران خواستند برای خانه هایشان پی حفر کنند!
در نزديکي بزرگراه شاه، '''کليساي رسولان''' قرار دارد؛ بقاياي اين کليساي بيزانس متعلق به سال 578 ميلادي مي باشد. شهر مادبا علاوه بر موزاييک کاري و گنجينه هاي بيزانسش، براي فرش هاي دست باف و خورجين ها و پرده هاي نقش دارش شهرت دارد.


معروف ترین موزاییک کاری مادبا در کلیسای سنت جورج<sup>[30]</sup> در مرکز شهر قرار دارد که مربوط به سال 560 میلادی است؛ در اصل متشکل از بیش از 3/2 میلیون قطعه و اندازه آن حدود 5 متر در 25 متر می‌باشد. به نظر می رسد حدود 11500 نفر ساعت<sup>[31]</sup> لازم است تا این موزاییک کاری انجام شود.  
در10 کيلومتري غرب مادبا، '''کوه نبو''' است که در کتاب مقدس با عنوان پيسگاه<sup>[32]</sup> آمده است. کوه نبو نماي فوق العاده زيبايي به سمت غرب دارد با چشم اندازي که شامل درياي مرده، کرانه باختري، رود اردن و در روزهايي که آلودگي هوا کم باشد بيت اللحم و اورشليم مي‌شود.


در نزدیکی بزرگراه شاه، '''کلیسای رسولان''' قرار دارد؛ بقایای این کلیسای بیزانس متعلق به سال 578 میلادی می باشد. شهر مادبا علاوه بر موزاییک کاری و گنجینه های بیزانسش، برای فرش های دست باف و خورجین ها و پرده های نقش دارش شهرت دارد.
اين کوه دو قله دارد با نام‌هاي صياغه<sup>[33]</sup> و مخيّط.<sup>[34]</sup> در قرن 6 ميلادي بر روي صياغة صومعه بيزانسي بنا شده است. دقيقا در کنار فيصيله<sup>[35]</sup>، شهري کوچک در شرق کوه نبو قرار دارد که بقاياي روستاي نبو است. اين مکان که اکنون با نام خربة المخيط<sup>[36]</sup> شناخته مي‌شود در کتاب مقدس و ستون مشا از آن ياد شده است. اواسط قرن ششم در اينجا روستايي ساخته شده که مردم آن، کليساي روستا را به حضرت لوط و پروکوپيوس<sup>[37]</sup> اختصاص دادند کفپوش اين کليسا با موزاييک مزين شده است. (102)


در10 کیلومتری غرب مادبا، '''[[کوه نبو]]''' است که در کتاب مقدس با عنوان پیسگاه<sup>[32]</sup> آمده است. کوه نبو نمای فوق العاده زیبایی به سمت غرب دارد با چشم اندازی که شامل دریای مرده، کرانه باختری، رود اردن و در روزهایی که آلودگی هوا کم باشد بیت اللحم و اورشلیم می‌شود.
'''عِجلون''' از ديگر مکان هاي ديدني اردن است که به سبب '''قلعه ربض''' شهرت دارد. (103) '''قلعه هاي ربض،''' نمونه خوبي از معماري نظامي‌عربي / اسلامي‌قرون وسطي است. قلعه در فاصله  سال هاي 85 - 1184 ميلادي توسط برادر زادة صلاح الدين ايوبي ساخته شد. از آنجا منظره خيره کننده اي از حومه و اطراف عجلون به چشم مي خورد. در يک روز بي غبار مي توان درياي مرده، دره اردن، کرانه باختري و درياچه طبريه را ديد. در شمال عجلون (88 کيلومتري امان) شهرستان شلوغ '''اربد<sup>[38]</sup>''' بهترين نقطه براي شروع ديدار از '''ام قيس'''، '''پلا'''<sup>[39]</sup> و مکان‌هاي ديدني ديگر در شمال اردن مي‌باشد.


این کوه دو قله دارد با نام‌های صیاغه<sup>[33]</sup> و مخیّط.<sup>[34]</sup> در قرن 6 میلادی بر روی صیاغة صومعه بیزانسی بنا شده است. دقیقا در کنار فیصیله<sup>[35]</sup>، شهری کوچک در شرق کوه نبو قرار دارد که بقایای روستای نبو است. این مکان که اکنون با نام خربة المخیط<sup>[36]</sup> شناخته می‌شود در کتاب مقدس و ستون مشا از آن یاد شده است. اواسط قرن ششم در اینجا روستایی ساخته شده که مردم آن، کلیسای روستا را به حضرت لوط و پروکوپیوس<sup>[37]</sup> اختصاص دادند کفپوش این کلیسا با موزاییک مزین شده است. (102)
'''شهر مدرن ام قيس'''، بخشي از شهر يوناني رومي‌و يکي از شهرهاي دهگانه (دکاپليس) بوده و طبق روايات کتاب مقدس همان شهري است که در آن حضرت عيسي (ع) شيطان را از وجود دو مرد بيرون کشيد. براي ديدن بلندي‌هاي جولان و درياچه طبريه جايي بهتر از ام قيس با ارتفاع 518 متر بالاتر از سطح دريا نمي‌باشد.


'''عِجلون''' از دیگر مکان های دیدنی اردن است که به سبب '''قلعه ربض''' شهرت دارد. (103) '''قلعه های ربض،''' نمونه خوبی از معماری نظامی‌عربی / اسلامی‌قرون وسطی است. قلعه در فاصله  سال های 85 - 1184 میلادی توسط برادر زادة صلاح الدین ایوبی ساخته شد. از آنجا منظره خیره کننده ای از حومه و اطراف عجلون به چشم می خورد. در یک روز بی غبار می توان دریای مرده، دره اردن، کرانه باختری و دریاچه طبریه را دید. در شمال عجلون (88 کیلومتری امان) شهرستان شلوغ '''اربد<sup>[38]</sup>''' بهترین نقطه برای شروع دیدار از '''ام قیس'''، '''پلا'''<sup>[39]</sup> و مکان‌های دیدنی دیگر در شمال اردن می‌باشد.
امروز بخش اعظم '''آمفي تئاتر رومي''' ‌در ام قيس هنوز برپاست. جايگاه تماشاچيان رو به سوي غرب است. بعد ازساختمان تئاتر به خيابان‌هاي پر ستون مي رسيم جايي که احتمالا مرکز تجاري شهر بوده است. همچنين نزديک آمفي تئاترِ بازالت مشکي، ستون هايي از يک کليساي قديمي‌مربوط به شهر '''گادارا'''<sup>[40]</sup> ديده مي شود. (104) درواقع ام قيس، شهري است که در محل شهر ويران شده گادارا قرار گرفته است ­­(105) ديده مي‌شود. در غرب اين خيابان يک آرامگاه بزرگ و حمام عمومي‌وجود دارد. ده کيلومتري به سمت شمال جاده ام قيس به '''حمام هاي حمّا'''<sup>[41]</sup> مي رسيم؛ جايي که هنوز براي جوان سازي و سلامت خود از چشمه‌هاي آب گرمش استفاده مي‌کنند. اصلي ترين چشمه آب گرم که غني از مواد معدني بوده و دماي 57 درجه سانتي گراد دارد را به صورت يک استخر سرپوشيده درآورده اند.  


'''شهر مدرن ام قیس'''، بخشی از شهر یونانی رومی‌و یکی از شهرهای دهگانه (دکاپلیس) بوده و طبق روایات کتاب مقدس همان شهری است که در آن حضرت عیسی (ع) شیطان را از وجود دو مرد بیرون کشید. برای دیدن بلندی‌های جولان و دریاچه طبریه جایی بهتر از ام قیس با ارتفاع 518 متر بالاتر از سطح دریا نمی‌باشد.
'''ام الجمال'''<sup>[42]</sup> شهر عجيب سياه رنگي است که در 20 کيلومتري شرق پايتخت مفرق، 87 کيلومتري امان و 10 کيلومتري مرز سوريه واقع شده است. هم اکنون ام الجمال به عنوان واحه سياه شناخته مي‌شود به دليل وجود سنگ هاي بازالت سياهي که بسياري از خانه‌ها، کليساها، سربازخانه‌ها و قلعه‌هاي اين شهر از آن ساخته شده است. قدمت ام الجمال دقيق مشخص نيست، ولي مورخان معتقدند که اين شهر در اصل توسط نبطيان ساخته شده که در حدود 2000 سال پيش در اين مکان ساکن بودند.


امروز بخش اعظم '''آمفی تئاتر رومی''' ‌در ام قیس هنوز برپاست. جایگاه تماشاچیان رو به سوی غرب است. بعد ازساختمان تئاتر به خیابان‌های پر ستون می رسیم جایی که احتمالا مرکز تجاری شهر بوده است. همچنین نزدیک آمفی تئاترِ بازالت مشکی، ستون هایی از یک کلیسای قدیمی‌مربوط به شهر '''گادارا'''<sup>[40]</sup> دیده می شود. (104) درواقع ام قیس، شهری است که در محل شهر ویران شده گادارا قرار گرفته است ­­(105) دیده می‌شود. در غرب این خیابان یک آرامگاه بزرگ و حمام عمومی‌وجود دارد. ده کیلومتری به سمت شمال جاده ام قیس به '''حمام های حمّا'''<sup>[41]</sup> می رسیم؛ جایی که هنوز برای جوان سازی و سلامت خود از چشمه‌های آب گرمش استفاده می‌کنند. اصلی ترین چشمه آب گرم که غنی از مواد معدنی بوده و دمای 57 درجه سانتی گراد دارد را به صورت یک استخر سرپوشیده درآورده اند.
در مناطق شبه استپي در شرق اردن و تپه‌هاي مرکزي ويرانه‌هاي تاريخي متعددي از جمله قلعه ها، دژها، برج ها، حمام‌ها، کاروانسراها و کاخ‌هاي مستحکم به چشم مي‌خورد. مجموعه اي که با عنوان قلعه‌هاي بيابان يا قصرهاي بيابان شناخته مي شوند. در واقع ادامه زنجيره اي است که از شمال دمشق تا جنوب '''خرابه هاي مفجر'''<sup>[43]</sup> در نزديکي اريحا (يا جريکو) کشيده شده است. در مسير رفتن به امان از طريق ازرق مي‌توان بيشترين قصرها و قلعه هاي بياباني را بازديد نمود، (106) قصر الحرانه، قصر الحلابات، حمام الصرح، قصر السل، قصر الطوبه، قصير عمره، قصر القسطل، قصر المشاش، قصر المشتي، قصر الموقر (107)


'''ام الجمال'''<sup>[42]</sup> شهر عجیب سیاه رنگی است که در 20 کیلومتری شرق پایتخت مفرق، 87 کیلومتری امان و 10 کیلومتری مرز سوریه واقع شده است. هم اکنون ام الجمال به عنوان واحه سیاه شناخته می‌شود به دلیل وجود سنگ های بازالت سیاهی که بسیاری از خانه‌ها، کلیساها، سربازخانه‌ها و قلعه‌های این شهر از آن ساخته شده است. قدمت ام الجمال دقیق مشخص نیست، ولی مورخان معتقدند که این شهر در اصل توسط نبطیان ساخته شده که در حدود 2000 سال پیش در این مکان ساکن بودند.
'''قصر حلابات'''<sup>[44]</sup> در 30 کيلومتري شرق جاده اصلي به سمت ازرق واقع شده است. اين قصر در دوران کاراکالا<sup>[45]</sup> 217 - 198 ميلادي ساخته شده و در طول قرن هفتم تبديل به صومعه شده و امويان آن را با نقاشي ديواري و حجاري مزين کرده اند. دو کيلومتر بعد از قصر، خرابه هاي مجموعه حمام هايي به نام '''حمام صرح''' <sup>[46]</sup> به چشم مي‌خورد.  


در مناطق شبه استپی در شرق اردن و تپه‌های مرکزی ویرانه‌های تاریخی متعددی از جمله قلعه ها، دژها، برج ها، حمام‌ها، کاروانسراها و کاخ‌های مستحکم به چشم می‌خورد. مجموعه ای که با عنوان قلعه‌های بیابان یا قصرهای بیابان شناخته می شوند. در واقع ادامه زنجیره ای است که از شمال دمشق تا جنوب '''خرابه های مفجر'''<sup>[43]</sup> در نزدیکی اریحا (یا جریکو) کشیده شده است. در مسیر رفتن به امان از طریق ازرق می‌توان بیشترین قصرها و قلعه های بیابانی را بازدید نمود، (106) قصر الحرانه، قصر الحلابات، حمام الصرح، قصر السل، قصر الطوبه، قصیر عمره، قصر القسطل، قصر المشاش، قصر المشتی، قصر الموقر (107)
حدود 13 کيلومتري شمال تقاطع ازرق، در بزرگراهي به سمت عراق قلعه بزرگ سياهي به نام قصر '''ازرق''' به چشم مي خورد که حالت کنوني آن به قرن 13 ميلادي بازمي گردد. ساخت اوليه آن به سال 300 ميلادي در دوران سلطنت ديوکلتيان<sup>[47]</sup> بازمي گردد. (108)


'''قصر حلابات'''<sup>[44]</sup> در 30 کیلومتری شرق جاده اصلی به سمت ازرق واقع شده است. این قصر در دوران کاراکالا<sup>[45]</sup> 217 - 198 میلادی ساخته شده و در طول قرن هفتم تبدیل به صومعه شده و امویان آن را با نقاشی دیواری و حجاری مزین کرده اند. دو کیلومتر بعد از قصر، خرابه های مجموعه حمام هایی به نام '''حمام صرح''' <sup>[46]</sup> به چشم می‌خورد.  
'''جرش''' که به خاطر معماري رومي‌باستاني اش مشهور است (109) در 48 کيلومتري شمال امان واقع شده، اين شهر يکي از بزرگ ترين مناطق به خوبي حفاظت شده معماري رومي‌خارج از کشور ايتاليا مي باشد. با توجه به ديوارهاي باقيمانده شهر، باستان شناسان قدمت خرابه‌هاي شهرک را به دوره نوسنگي مربوط مي‌دانند که نشان مي دهد که بيش از 6500 سال است که در اين مکان زندگي جريان دارد. از آنجا که ارتفاع جرش500 متر بوده و ديد عالي بر محيط اطراف و کم ارتفاع خود دارد در طول سال با آب فراواني سيراب مي‌شود و آب و هواي معتدل دارد.  (110)


حدود 13 کیلومتری شمال تقاطع ازرق، در بزرگراهی به سمت عراق قلعه بزرگ سیاهی به نام قصر '''ازرق''' به چشم می خورد که حالت کنونی آن به قرن 13 میلادی بازمی گردد. ساخت اولیه آن به سال 300 میلادی در دوران سلطنت دیوکلتیان<sup>[47]</sup> بازمی گردد. (108)
'''دير العين ابطا'''<sup>[48]</sup>، از جالب ترين آثار باستان شناسي که اخيرا کشف شده در ديرالعين ابطا قرار دارد؛ غاري که حضرت لوط و خانواده اش در پي ويراني سدوم<sup>[49]</sup> و عموره<sup>[50]</sup> به آنجا پناه بردند. يک ستون نمکي در ديرالعين ابطا وجود دارد که گفته مي‌شود همسر لوط است، هنگامي‌که برگشت تا نابودي سدوم را ببيند. مسيحيان اوليه در پناهگاه حضرت لوط صومعه اي ساخته بودند که به تازگي کشف شده است.


'''جرش''' که به خاطر معماری رومی‌باستانی اش مشهور است (109) در 48 کیلومتری شمال امان واقع شده، این شهر یکی از بزرگ ترین مناطق به خوبی حفاظت شده معماری رومی‌خارج از کشور ایتالیا می باشد. با توجه به دیوارهای باقیمانده شهر، باستان شناسان قدمت خرابه‌های شهرک را به دوره نوسنگی مربوط می‌دانند که نشان می دهد که بیش از 6500 سال است که در این مکان زندگی جریان دارد. از آنجا که ارتفاع جرش500 متر بوده و دید عالی بر محیط اطراف و کم ارتفاع خود دارد در طول سال با آب فراوانی سیراب می‌شود و آب و هوای معتدل دارد.  (110)
دير آليا در شمال غور، در امتداد جاده اصلي دره اردن، با فاصله کوتاه در جنوب غربي عجلون و 50 کيلومتري شمال درياي مرده واقع شده است. بر روي تپه دير آليا معبد چشمگيري قرار دارد که قدمت آن به 1500 ق.م بازمي‌گردد. اين محراب تا سال 1200 ق.م، زماني که توسط زمين لرزه يا سپاه فرعون از بين رفت، استفاده مي‌شد.


'''دیر العین ابطا'''<sup>[48]</sup>، از جالب ترین آثار باستان شناسی که اخیرا کشف شده در دیرالعین ابطا قرار دارد؛ غاری که حضرت لوط و خانواده اش در پی ویرانی سدوم<sup>[49]</sup> و عموره<sup>[50]</sup> به آنجا پناه بردند. یک ستون نمکی در دیرالعین ابطا وجود دارد که گفته می‌شود همسر لوط است، هنگامی‌که برگشت تا نابودی سدوم را ببیند. مسیحیان اولیه در پناهگاه حضرت لوط صومعه ای ساخته بودند که به تازگی کشف شده است.
در '''شهر باستاني پلا''' که در زبان عربي با عنوان '''طبقات فحل''' شناخته مي‌شود، از 5000 ق.م زندگي جريان داشته است. در دوران يونان / روم اين شهر در اوج شکوفايي خود بوده است. در سال 83 ق.م رهبر يهودي حسموني الکساندر يانائوس ، چون شهروندان يهوديت را نپذيرفتند شهر را به کلي نابود کرد. پِلا يکي از شهرهاي کرانه شرقي رود اردن بود که مد نظر يانائوس بود. دولت مملوکان اين شهر را در قرن 13 و 14 اشغال کردند، اما حدود 5 قرن اين شهر متروک ماند. امروزه پِلا توسط تيم باستان شناسي امريکايي و استراليايي حفاري شده است.


دیر آلیا در شمال غور، در امتداد جاده اصلی دره اردن، با فاصله کوتاه در جنوب غربی عجلون و 50 کیلومتری شمال [[دریای مرده]] واقع شده است. بر روی تپه دیر آلیا معبد چشمگیری قرار دارد که قدمت آن به 1500 ق.م بازمی‌گردد. این محراب تا سال 1200 ق.م، زمانی که توسط زمین لرزه یا سپاه فرعون از بین رفت، استفاده می‌شد.
'''قصرکوچک عمره،''' در فاصله 28 کيلومتري از ازرق واقع شده است. اين قصر سالم ترين بازمانده قلعه بياباني و احتمالا جذاب ترين آنها مي باشد که در زمان خليفه وليد اول (715 - 705 ميلادي) به عنوان حمامي‌مجلل و لوکس ساخته شده است.  


در '''[[شهر باستانی پلا]]''' که در زبان عربی با عنوان '''طبقات فحل''' شناخته می‌شود، از 5000 ق.م زندگی جریان داشته است. در دوران یونان / روم این شهر در اوج شکوفایی خود بوده است. در سال 83 ق.م رهبر یهودی حسمونی الکساندر یانائوس ، چون شهروندان یهودیت را نپذیرفتند شهر را به کلی نابود کرد. پِلا یکی از شهرهای کرانه شرقی رود اردن بود که مد نظر یانائوس بود. دولت مملوکان این شهر را در قرن 13 و 14 اشغال کردند، اما حدود 5 قرن این شهر متروک ماند. امروزه پِلا توسط تیم باستان شناسی امریکایی و استرالیایی حفاری شده است.
'''قلعه حرّانه،''' که به خوبي حفظ شده است در 16 کيلومتري غرب قصر عمره و 55 کيلومتري شرق امان واقع شده است. اين مکان براي باستان شناسان به صورت يک معما درآمده است. برخي از کارشناسان اعتقاد دارند که اين مکان يک دژ دفاعي بوده، در حالي که عده اي ديگر اعتقاد دارند کاروانسرايي براي قافله شتران بوده است. نظريه ديگر اين است که مکان امني براي انجام بحث‌ها و مذاکرات دولتي رهبران اموي بوده. اما با وجود ديوارهاي بلند، برج‌هايي در چهار گوشه و شکل مربعي رومي‌اش يک قلعه دفاعي به نظر مي رسد.


'''قصرکوچک عمره،''' در فاصله 28 کیلومتری از ازرق واقع شده است. این قصر سالم ترین بازمانده قلعه بیابانی و احتمالا جذاب ترین آنها می باشد که در زمان خلیفه ولید اول (715 - 705 میلادی) به عنوان حمامی‌مجلل و لوکس ساخته شده است.  
'''قصر مشتي'''<sup>[51]</sup> دقيقاً در جنوب امان واقع شده است که نمونه اي بي نظير از معماري امويان است. اين قلعه مربع ناقصي است که دکوراسيون استادانه و طاق قوسي دارد. داراي ديوارهاي عظيم آجري است که در هر جهت 144متر بوده و حداقل 23 برج گرد در طول اين ديوارها قرار دارند. مورخان بر اين باورند که اين قصر، بزرگ ترين و پرخرج ترين قلعة امويان است که ساخت آن توسط خليفه وليد دوم آغاز شد. اين قصر بين  سال هاي 744 - 743 ميلادي ساخته شد، اما هيچ وقت به طور کامل به پايان نرسيد.


'''قلعه حرّانه،''' که به خوبی حفظ شده است در 16 کیلومتری غرب قصر عمره و 55 کیلومتری شرق امان واقع شده است. این مکان برای باستان شناسان به صورت یک معما درآمده است. برخی از کارشناسان اعتقاد دارند که این مکان یک دژ دفاعی بوده، در حالی که عده ای دیگر اعتقاد دارند کاروانسرایی برای قافله شتران بوده است. نظریه دیگر این است که مکان امنی برای انجام بحث‌ها و مذاکرات دولتی رهبران اموی بوده. اما با وجود دیوارهای بلند، برج‌هایی در چهار گوشه و شکل مربعی رومی‌اش یک قلعه دفاعی به نظر می رسد.
'''قَسطل'''<sup>[52]</sup>، از قديمي ترين قصرهاي امويان است که به نحو بسيار خوبي از آن حفاظت و نگه داري شده است. باقيمانده هاي قسطل شامل بخش هايي نظير کاخ مرکزي، حمام، مخزن آب، مسجد، خانه‌هاي کوچک، يک قبرستان، که قديمي ترين قبرستان اردن است و يک سد مي‌باشد. کاخ مرکزي تزئينات کنده کاري سنگي دارد و دوازده برج نيم دايره تقويت شده براي محافظت از ديوار ديده مي شود. در حياط قصر يک مخزن آب وجود دارد. در شمال قصر مرکزي باقيمانده هاي مسجد ديده مي‌شود. در يک کيلومتري شرق مجموعه اصلي بازمانده سنگ هاي سد، که براي حفظ آب باران ساخته شده به چشم مي خورد. سد از معدني ساخته شده که سنگ هاي مورد نياز قصر قسطل را تامين مي‌کرده، اين سد ظرفيتي حدود 2 ميليون مترمکعب دارد. به احتمال زياد اين قصر در اوايل دوران اسلامي‌توسط خليفه عبدالملک بن مروان ساخته شده، که به عنوان بنيانگذار ساخت گنبد باشکوه مسجد صخره<sup>[53]</sup> در اورشليم شناخته مي‌شود.


'''قصر مشتی'''<sup>[51]</sup> دقیقاً در جنوب امان واقع شده است که نمونه ای بی نظیر از معماری امویان است. این قلعه مربع ناقصی است که دکوراسیون استادانه و طاق قوسی دارد. دارای دیوارهای عظیم آجری است که در هر جهت 144متر بوده و حداقل 23 برج گرد در طول این دیوارها قرار دارند. مورخان بر این باورند که این قصر، بزرگ ترین و پرخرج ترین قلعة امویان است که ساخت آن توسط خلیفه ولید دوم آغاز شد. این قصر بین  سال های 744 - 743 میلادی ساخته شد، اما هیچ وقت به طور کامل به پایان نرسید.
يکي از جواهرات کشف نشده اردن، قلعه باستاني و بزرگ '''مکارئوس'''<sup>[54]</sup> واقع در روستاي مکاور<sup>[55]</sup> مي باشد. گفته مي شود در آنجا، سالومه زيبا براي هيروديس آنتي پاس<sup>[56]</sup> رقصيد و سر يحيي  را به عنوان پاداش از هيروديس خواست. بنابر انجيل متي 12 -  14:9 «پادشاه غمگين بود، اما به خاطر قولي که در برابر تمامي‌ميهمانان داده بود که سالومه را به خواسته اش برساند، يحيي را در زندان سر بريدند. سربريده شده را در ظرفي به دختر تقديم کردند و او آن را براي مادرش به هديه برد». اين قلعه بر روي تپه اي به ارتفاع 700 متر در سال 100 ق.م بنا و 70 سال بعد توسط هيروديس گسترش داده شد. بزرگ ترين جاذبه مکارئوس، نمايش پانوراماي خيره کننده اي از حومه اطراف درياي مرده و کرانه باختري مي باشد. در شب هايي که هوا صاف باشد به راحتي مي توانيد چراغ هاي قدس (اورشليم) و اريحا (جريکو) را ببينيد.


'''قَسطل'''<sup>[52]</sup>، از قدیمی ترین قصرهای امویان است که به نحو بسیار خوبی از آن حفاظت و نگه داری شده است. باقیمانده های قسطل شامل بخش هایی نظیر کاخ مرکزی، حمام، مخزن آب، مسجد، خانه‌های کوچک، یک قبرستان، که قدیمی ترین قبرستان اردن است و یک سد می‌باشد. کاخ مرکزی تزئینات کنده کاری سنگی دارد و دوازده برج نیم دایره تقویت شده برای محافظت از دیوار دیده می شود. در حیاط قصر یک مخزن آب وجود دارد. در شمال قصر مرکزی باقیمانده های مسجد دیده می‌شود. در یک کیلومتری شرق مجموعه اصلی بازمانده سنگ های سد، که برای حفظ آب باران ساخته شده به چشم می خورد. سد از معدنی ساخته شده که سنگ های مورد نیاز [[قصر قسطل]] را تامین می‌کرده، این سد ظرفیتی حدود 2 میلیون مترمکعب دارد. به احتمال زیاد این قصر در اوایل دوران اسلامی‌توسط خلیفه عبدالملک بن مروان ساخته شده، که به عنوان بنیانگذار ساخت گنبد باشکوه مسجد صخره<sup>[53]</sup> در اورشلیم شناخته می‌شود.
'''چشمه ماعين'''<sup>[57]</sup>، با چشم انداز بي نظيرش در60 کيلومتري جنوب و غرب امان واقع شده است. هزاران سال است که مردم بدن‌هاي خسته و بيمار خود را به آب‌هاي معدني  و شفابخش مي‌سپارند تا به آرامش برسند. شواهد باستان شناسي نشان مي‌دهد که در عصر نوسنگي و برنز، مردم کشورهاي ايتاليا، فرانسه و سوئيس در حمام‌هاي آب گرم، عبادت مي‌کردند. يونانيان باستان معبدي براي آسکلپيوس<sup>[58]</sup> خداي طب و شفا در کنار چشمه‌هاي طبيعي بنا نهادند و يک فرقه رومي‌با هدف کمک رساني به طاعون زدگان حدود 293 ميلادي در اطراف اين چشمه‌ها حضور داشتند. چشمه‌هاي ماعين براي يونانيان شناخته شده بود و مورخ رومي‌جوزفوس<sup>[59]</sup> از آنها با عنوان آب‌هاي حرارتي زيبا نام برده است. (111)


یکی از جواهرات کشف نشده اردن، قلعه باستانی و بزرگ '''مکارئوس'''<sup>[54]</sup> واقع در روستای مکاور<sup>[55]</sup> می باشد. گفته می شود در آنجا، سالومه زیبا برای هیرودیس آنتی پاس<sup>[56]</sup> رقصید و سر یحیی  را به عنوان پاداش از هیرودیس خواست. بنابر انجیل متی 12 -  14:9 «پادشاه غمگین بود، اما به خاطر قولی که در برابر تمامی‌میهمانان داده بود که سالومه را به خواسته اش برساند، یحیی را در زندان سر بریدند. سربریده شده را در ظرفی به دختر تقدیم کردند و او آن را برای مادرش به هدیه برد». این قلعه بر روی تپه ای به ارتفاع 700 متر در سال 100 ق.م بنا و 70 سال بعد توسط هیرودیس گسترش داده شد. بزرگ ترین جاذبه مکارئوس، نمایش پانورامای خیره کننده ای از حومه اطراف دریای مرده و کرانه باختری می باشد. در شب هایی که هوا صاف باشد به راحتی می توانید چراغ های قدس (اورشلیم) و اریحا (جریکو) را ببینید.
'''کرک'''<sup>[60]</sup>، کاخي مهم و متعلق به زمان صلاح الدين است (112) در طول تاريخ با نام‌هاي متفاوت قيرحرس<sup>[61]</sup>، قيرموآب<sup>[62]</sup> و حارسث<sup>[63]</sup> از آن ياد شده است. کرک براي تمدن‌هاي مختلف جايگاه باارزشي بوده است. اين شهر در مسير کاروان‌هاي باستاني موآب بوده و توسط يونانيان و روميان نيز استفاده شده است. در دوره روميان با نام کرک موبا<sup>[64]</sup> شناخته مي‌شد. اين شهر پيش از جنگ‌هاي صليبيون در قرن 12 به اوج شکوفايي خود رسيد. گفته شده است که پادشاه صليبيون اورشليم بتوينگ اول<sup>[65]</sup> اين قلعه را در سال 1132 ميلادي ساخت. جايگاه آن، ميان راه شوباک و اورشليم، کرک را به بخشي از قلعه‌هاي عظيم صليبيون که از عقبه تا ترکيه کشيده مي‌شد تبديل کرد. کرک پايتخت منطقه صليبي فرا اردن شد، ماليات عبور کاروان‌ها و موادغذايي که در آن منطقه رشد مي‌کردند، کمک کردند تا شهر اورشليم دوباره رونق بيابد.


'''چشمه ماعین'''<sup>[57]</sup>، با چشم انداز بی نظیرش در60 کیلومتری جنوب و غرب امان واقع شده است. هزاران سال است که مردم بدن‌های خسته و بیمار خود را به آب‌های معدنی  و شفابخش می‌سپارند تا به آرامش برسند. شواهد باستان شناسی نشان می‌دهد که در عصر نوسنگی و برنز، مردم کشورهای ایتالیا، [[فرانسه]] و سوئیس در حمام‌های آب گرم، عبادت می‌کردند. یونانیان باستان معبدی برای آسکلپیوس<sup>[58]</sup> خدای طب و شفا در کنار چشمه‌های طبیعی بنا نهادند و یک فرقه رومی‌با هدف کمک رسانی به طاعون زدگان حدود 293 میلادی در اطراف این چشمه‌ها حضور داشتند. چشمه‌های ماعین برای یونانیان شناخته شده بود و مورخ رومی‌جوزفوس<sup>[59]</sup> از آنها با عنوان آب‌های حرارتی زیبا نام برده است. (111)
'''پترا'''، بي شک معروف ترين جاذبه اردن مي باشد که در صخره هاي جنوب درياي مرده واقع شده است. پترا به معني «سنگ» در زبان يوناني احتمالا ديدني ترين شهر باستاني جهان در دنياي مدرن و قطعا پربازديدکننده ترين شهر در اردن و خاورميانه است. پترا پايتخت نبطيان - اعراب مي‌باشد، کساني که درطول دوران پيش از روميان بر اردن تسلط داشته اند. در اين سرزمين عجايب معابد، مقبره­ها و ساختمان‌هايي است که استادانه از صخره‌هاي سنگي در کوه حفر کرده اند. مسافران انگليسي و دين بورگن<sup>[66]</sup> شاعر توضيحاتي در مورد پترا داده اند: «با من همخوان شو، مانند عجايبي که در شرق نهفته است، نيم شهر رز سرخ به قدرت زمان»


'''کرک'''<sup>[60]</sup>، کاخی مهم و متعلق به زمان صلاح الدین است (112) در طول تاریخ با نام‌های متفاوت قیرحرس<sup>[61]</sup>، قیرموآب<sup>[62]</sup> و حارسث<sup>[63]</sup> از آن یاد شده است. کرک برای تمدن‌های مختلف جایگاه باارزشی بوده است. این شهر در مسیر کاروان‌های باستانی موآب بوده و توسط یونانیان و رومیان نیز استفاده شده است. در دوره رومیان با نام کرک موبا<sup>[64]</sup> شناخته می‌شد. این شهر پیش از جنگ‌های صلیبیون در قرن 12 به اوج شکوفایی خود رسید. گفته شده است که پادشاه صلیبیون اورشلیم بتوینگ اول<sup>[65]</sup> این قلعه را در سال 1132 میلادی ساخت. جایگاه آن، میان راه شوباک و اورشلیم، کرک را به بخشی از قلعه‌های عظیم صلیبیون که از عقبه تا ترکیه کشیده می‌شد تبدیل کرد. کرک پایتخت منطقه صلیبی فرا اردن شد، مالیات عبور کاروان‌ها و موادغذایی که در آن منطقه رشد می‌کردند، کمک کردند تا شهر اورشلیم دوباره رونق بیابد.
البته اين کلمات نمي‌توانند عمق شکوه و زيبايي پترا را بيان کنند. براي پي بردن به فضاي واقعي اين شهر بي نظير باستاني، بايد در سکوت صبح زود يا اواخر بعد از ظهر از آن بازديد کرد، زماني که صخره‌هاي ماسه سنگي درخششي سرخ و عظمتي با شکوه دارد.


'''پترا'''، بی شک معروف ترین جاذبه اردن می باشد که در صخره های جنوب دریای مرده واقع شده است. پترا به معنی «سنگ» در زبان یونانی احتمالا دیدنی ترین شهر باستانی جهان در دنیای مدرن و قطعا پربازدیدکننده ترین شهر در اردن و خاورمیانه است. پترا پایتخت نبطیان - اعراب می‌باشد، کسانی که درطول دوران پیش از رومیان بر اردن تسلط داشته اند. در این سرزمین عجایب معابد، مقبره­ها و ساختمان‌هایی است که استادانه از صخره‌های سنگی در کوه حفر کرده اند. مسافران انگلیسی و دین بورگن<sup>[66]</sup> شاعر توضیحاتی در مورد پترا داده اند: «با من همخوان شو، مانند عجایبی که در شرق نهفته است، نیم شهر رز سرخ به قدرت زمان»
بسياري از زيبايي هاي پترا به دليل قرار گرفتن آن بر لبة وادي عربه است. تپه هاي ماسه سنگ هاي ناهموار در کنار دره هاي عميق، دليل عدم دسترسي آسان به اين منطقه بوده است. راحت ترين دسترسي به پترا از طريق مسير سيق<sup>[67]</sup> مي‌باشد؛ شکافي پيچ در پيچ در صخره‌ها که عرض آن بين 5 تا 200 متر است. موقعيت عالي حفاظت شده پترا از آنجا ناشي مي شود که صدها ساختمان درون صخره کنده و ساخته شده اند، تنها چند ساختمان مستقل در اين شهر وجود دارد. تا سال 1984، بسياري از اين غارها مسکن اعراب بدوي بود.


البته این کلمات نمی‌توانند عمق شکوه و زیبایی پترا را بیان کنند. برای پی بردن به فضای واقعی این شهر بی نظیر باستانی، باید در سکوت صبح زود یا اواخر بعد از ظهر از آن بازدید کرد، زمانی که صخره‌های ماسه سنگی درخششی سرخ و عظمتی با شکوه دارد.
نگراني از تخريب بناهاي تاريخي، باعث شد تا دولت - البته به صورت غير قانوني - اعراب را به شهري در مجاورت وادي موسي انتقال دهد. باستان شناسان براين باورند که پترا از پيش از تاريخ سکنه داشته است. دقيقا در شمال شهر در بيضاء باقيمانده هاي 9000 ساله شهري کشف شده است که به عنوان يکي از اولين سکونتگاه ها در خاورميانه از آن ياد مي شود. (113) هم اکنون سازمان عجايب هفت گانه، پترا را به عنوان يکي از نامزد‌هاي فهرست عجايب هفتگانه جديد قرار داده است. (114)


بسیاری از زیبایی های پترا به دلیل قرار گرفتن آن بر لبة وادی عربه است. تپه های ماسه سنگ های ناهموار در کنار دره های عمیق، دلیل عدم دسترسی آسان به این منطقه بوده است. راحت ترین دسترسی به پترا از طریق مسیر سیق<sup>[67]</sup> می‌باشد؛ شکافی پیچ در پیچ در صخره‌ها که عرض آن بین 5 تا 200 متر است. موقعیت عالی حفاظت شده پترا از آنجا ناشی می شود که صدها ساختمان درون صخره کنده و ساخته شده اند، تنها چند ساختمان مستقل در این شهر وجود دارد. تا سال 1984، بسیاری از این غارها مسکن اعراب بدوی بود.
'''خليج عقبه'''، علاوه بر آن که داراي آب و هواي خوشبوي زمستاني و محيط روستايي و يکي از مکان‌هاي طبيعي جذاب است، داراي ارزش تاريخي نيز هست. در يکي از اکتشافات هيجان انگيز باستان شناسان در عقبه کليسايي يافته اند که گمان مي رود اولين ساختمان بوده که به عنوان کليسا ساخته شده است. گمان مي رود که حتي قديمي تر از کليساي مقدس<sup>[68]</sup> در اورشليم و کليساي مهد در بيت اللحم باشد که هر دوي آنها در قرن چهارم ميلادي ساخته شده اند.  


نگرانی از تخریب بناهای تاریخی، باعث شد تا دولت - البته به صورت غیر قانونی - اعراب را به شهری در مجاورت وادی موسی انتقال دهد. باستان شناسان براین باورند که پترا از پیش از تاریخ سکنه داشته است. دقیقا در شمال شهر در بیضاء باقیمانده های 9000 ساله شهری کشف شده است که به عنوان یکی از اولین سکونتگاه ها در خاورمیانه از آن یاد می شود. (113) هم اکنون سازمان عجایب هفت گانه، پترا را به عنوان یکی از نامزد‌های فهرست عجایب هفتگانه جدید قرار داده است. (114)
در حدود 24 کيلومتري جنوب شرقي امان، فلات کوير مرتفع به شکلي غافل­گيرانه به مکاني شاداب منتهي مي‌شود؛ دره اي پوشيده از درخت به نام وادي سير! حدود 10 کيلومتر پس از روستاي وادي سير<sup>[69]</sup> که توسط چرکس هاي موقرمز بنا نهاده شده، جاده اي است به سمت خرابه هاي '''قصر عبد'''<sup>[70]</sup> (قصر برده ها) و غار باستاني '''عراق الامير'''<sup>[71]</sup> (غار شاهزاده). در افسانه‌هاي محلي چنين آمده است که اين قصر را برده عاشقي به نام طوبيه<sup>[72]</sup> ساخته است. هنگامي‌که سرور طوبيه در سفر بوده، وي اين قصر زيبا را ساخته و نقش‌هايي از شير، پلنگ و عقاب بر در و ديوار آن حکاکي کرده تا بتواند دل دختر وي را به دست آورد. متاسفانه سرور وي قبل از به اتمام رسيدن قصر بازمي‌گردد و زحمات طوبيه بي پاداش مي ماند. درباره تاريخ دقيق ساخت اين قصر اطلاعات ناچيزي وجود دارد، اما اعتقاد عمومي‌بر اين باور است که در قرن دوم ق.م توسط هورکانوس، رئيس خاندان قدرتمند توبياد<sup>[73]</sup> و فرماندار آمون ساخته شده است. نام قلعه برده ممکن است به شخص هورکانوس بازگردد، فرمانداري که خود را برده مردمانش مي‌دانست. به لطف تلاش‌هاي يک باستان شناس فرانسوي که سه سال براي ترميم نقش و نگارهاي سنگ‌هاي شکسته شده وقت صرف کرد، خرابه‌هاي قصر العبد تا حدي ترميم شده است. وي پس از انجام برش هايي بر روي طرح مقوايي هر سنگ و قطعه، قطعات پازل را در کنار هم چيد و براي مرمت کامل اين بنا، هفت سال وقت گذاشت. نتيجه اثر تاريخي زيبايي است که هنوز هم بخش‌هايي از آن ناشناخته باقي مانده است. (115)


'''خلیج عقبه'''، علاوه بر آن که دارای آب و هوای خوشبوی زمستانی و محیط روستایی و یکی از مکان‌های طبیعی جذاب است، دارای ارزش تاریخی نیز هست. در یکی از اکتشافات هیجان انگیز باستان شناسان در عقبه کلیسایی یافته اند که گمان می رود اولین ساختمان بوده که به عنوان کلیسا ساخته شده است. گمان می رود که حتی قدیمی تر از کلیسای مقدس<sup>[68]</sup> در اورشلیم و کلیسای مهد در بیت اللحم باشد که هر دوی آنها در قرن چهارم میلادی ساخته شده اند.
برخي ديگر از اماکن مذهبي تاريخي بدين شرح است: آرامگاه جعفر پسر ابي طالب، آرامگاه زيد پسر حارثه، آرامگاه عبدالله پسر رواحه، آرامگاه سعد پسر ابي وقاص، آرامگاه ابوعبيده عامر جراح، آرامگاه شرحبيل پسر حسنه، آرامگاه معاذ پسر جبل، آرامگاه ضرار پسر ازور، مقام پيغمبر ايوب، مقام پيغمبر شعيب، مقام پيغمبر يوشع بن نوح، مقام پيغمبر‌هارون و غار اصحاب کهف (116)


در حدود 24 کیلومتری جنوب شرقی امان، فلات کویر مرتفع به شکلی غافل­گیرانه به مکانی شاداب منتهی می‌شود؛ دره ای پوشیده از درخت به نام وادی سیر! حدود 10 کیلومتر پس از روستای وادی سیر<sup>[69]</sup> که توسط چرکس های موقرمز بنا نهاده شده، جاده ای است به سمت خرابه های '''قصر عبد'''<sup>[70]</sup> (قصر برده ها) و غار باستانی '''عراق الامیر'''<sup>[71]</sup> (غار شاهزاده). در افسانه‌های محلی چنین آمده است که این قصر را برده عاشقی به نام طوبیه<sup>[72]</sup> ساخته است. هنگامی‌که سرور طوبیه در سفر بوده، وی این قصر زیبا را ساخته و نقش‌هایی از شیر، پلنگ و عقاب بر در و دیوار آن حکاکی کرده تا بتواند دل دختر وی را به دست آورد. متاسفانه سرور وی قبل از به اتمام رسیدن قصر بازمی‌گردد و زحمات طوبیه بی پاداش می ماند. درباره تاریخ دقیق ساخت این قصر اطلاعات ناچیزی وجود دارد، اما اعتقاد عمومی‌بر این باور است که در قرن دوم ق.م توسط هورکانوس، رئیس خاندان قدرتمند توبیاد<sup>[73]</sup> و فرماندار آمون ساخته شده است. نام قلعه برده ممکن است به شخص هورکانوس بازگردد، فرمانداری که خود را برده مردمانش می‌دانست. به لطف تلاش‌های یک باستان شناس فرانسوی که سه سال برای ترمیم نقش و نگارهای سنگ‌های شکسته شده وقت صرف کرد، خرابه‌های قصر العبد تا حدی ترمیم شده است. وی پس از انجام برش هایی بر روی طرح مقوایی هر سنگ و قطعه، قطعات پازل را در کنار هم چید و برای مرمت کامل این بنا، هفت سال وقت گذاشت. نتیجه اثر تاریخی زیبایی است که هنوز هم بخش‌هایی از آن ناشناخته باقی مانده است. (115)


برخی دیگر از اماکن مذهبی تاریخی بدین شرح است: آرامگاه جعفر پسر ابی طالب، آرامگاه زید پسر حارثه، آرامگاه عبدالله پسر رواحه، آرامگاه سعد پسر ابی وقاص، آرامگاه ابوعبیده عامر جراح، آرامگاه شرحبیل پسر حسنه، آرامگاه معاذ پسر جبل، آرامگاه ضرار پسر ازور، مقام پیغمبر ایوب، مقام پیغمبر شعیب، مقام پیغمبر یوشع بن نوح، مقام پیغمبر‌هارون و غار اصحاب کهف (116)
'''3 - 2 تاريخ معاصر'''


ريشه بسياري از ناملايمات و آسيب‌هاي وارده بر مردم خاورميانه در قرن بيستم را بايد در حوادث جنگ جهاني اول جست‌وجو كرد. شريف حسين بن علي امير مكه و پادشاه اعراب با مناسب ديدن موقعيت براي بازپس گيري سرزمين‌هاي اعراب از حكومت ترك‌ها و اعتماد به مقامات انگليسي و تعهد آن‌ها مبني بر حمايت از پادشاهي متحد عربي شورش بزرگ اعراب را به راه انداخت. اما بعد از پايان نتايج جنگ، مقامات انگليسي بر معاهدات خود با اعراب عمل نكردند. (117)


'''3 - 2 تاریخ معاصر'''
به منظور درك انگيزه خاندان‌هاشمي از قبول قيام، بايد سياست اتخاذ شده توسط امپراطوري عثماني در سال هاي منتهي به جنگ جهاني اول را درك كنيم.


ریشه بسیاری از ناملایمات و آسیب‌های وارده بر مردم خاورمیانه در قرن بیستم را باید در حوادث جنگ جهانی اول جست‌وجو كرد. شریف حسین بن علی امیر مكه و پادشاه اعراب با مناسب دیدن موقعیت برای بازپس گیری سرزمین‌های اعراب از حكومت ترك‌ها و اعتماد به مقامات انگلیسی و تعهد آن‌ها مبنی بر حمایت از پادشاهی متحد عربی [[شورش بزرگ اعراب]] را به راه انداخت. اما بعد از پایان نتایج جنگ، مقامات انگلیسی بر معاهدات خود با اعراب عمل نكردند. (117)
اردن که در سده شانزدهم ميلادي، به  بخشي از امپراتوري عثماني مبدل گرديده و ضميمه استان دمشق شده بود همچنان تا سال 1918 تحت تسلط عثماني ها ماند. (118) به دنبال كودتاي سال 1908، عثماني ها سياست متعهدانه و اسلام خواهانه خود را رها كردند و به جاي آن سياست سكولار ملي گرايانه ترك را دنبال كردند. امپراطور عثماني چند مليتي و بردبار پيشين، اكنون آشكارا شروع به تفكيك ساكنان غير ترك خود كرد. اعراب به طور خاص با آزارهاي سياسي، فرهنگي، و زباني رو در رو شدند. در اين زمان گروه‌هاي ملي گرا در سوريه، عراق و عربستان شروع به پشتيباني و صف آرايي به پرچم داري عبدالله و فيصل، پسران حسين بن علي پادشاه اعراب كردند. هنگامي كه عثماني‌ها در سال 1914 به نفع ابر قدرت‌ها وارد جنگ جهاني اول شدند، قوانين مبني بر منع استفاده رسمي از زبان عربي و تدريس آن در مدارس را تقويت كردند. در اين دوره بسياري از شخصيت‌هاي ملي گراي عرب در دمشق و بيروت دستگير شدند. از سويي اعراب همچنين به وسيله راه آهن حجاز كه دمشق را به مكه متصل مي ساخت و حركت لشكريان ترك به قلب سرزمين اعراب را تسهيل مي كرد تهديد مي شدند. در نتيجه در سال 1916، شريف حسين رهبر ملي گراي عرب با كمك انگلستان و فرانسه شورش بزرگ اعراب بر ضد حكومت عثماني را به راه انداخت.


به منظور درك انگیزه خاندان‌هاشمی از قبول قیام، باید سیاست اتخاذ شده توسط امپراطوری عثمانی در سال های منتهی به جنگ جهانی اول را درك كنیم.
عبدالله و فيصل، پسران شريف كه هدايت نيروها را بر عهده داشتند، در سال 1918 ميلادي توانستند دمشق را از سلطه عثماني­ها رها كنند. در پايان جنگ نيروهاي عرب تمام اردن، بسياري از مناطق شبه جزيره عربستان و بسياري از مناطق جنوب سوريه را در كنترل خود داشتند. هدف شريف حسين از به عهده گرفتن شورش بزرگ اعراب تأسيس دولت خودمختار و متحد عربي از آلپو (سوريه) تا آدن (يمن) بر اساس سنن و فرهنگ باستاني مردم عرب بود. (119)


اردن که در سده شانزدهم میلادی، به  بخشی از امپراتوری عثمانی مبدل گردیده و ضمیمه استان دمشق شده بود همچنان تا سال 1918 تحت تسلط عثمانی ها ماند. (118) به دنبال كودتای سال 1908، عثمانی ها سیاست متعهدانه و اسلام خواهانه خود را رها كردند و به جای آن سیاست سكولار ملی گرایانه ترك را دنبال كردند. امپراطور عثمانی چند ملیتی و بردبار پیشین، اكنون آشكارا شروع به تفكیك ساكنان غیر ترك خود كرد. اعراب به طور خاص با آزارهای سیاسی، فرهنگی، و زبانی رو در رو شدند. در این زمان گروه‌های ملی گرا در سوریه، عراق و عربستان شروع به پشتیبانی و صف آرایی به پرچم داری عبدالله و فیصل، پسران حسین بن علی پادشاه اعراب كردند. هنگامی كه عثمانی‌ها در سال 1914 به نفع ابر قدرت‌ها وارد جنگ جهانی اول شدند، قوانین مبنی بر منع استفاده رسمی از زبان عربی و تدریس آن در مدارس را تقویت كردند. در این دوره بسیاری از شخصیت‌های ملی گرای عرب در دمشق و بیروت دستگیر شدند. از سویی اعراب همچنین به وسیله راه آهن حجاز كه دمشق را به مكه متصل می ساخت و حركت لشكریان ترك به قلب سرزمین اعراب را تسهیل می كرد تهدید می شدند. در نتیجه در سال 1916، شریف حسین رهبر ملی گرای عرب با كمك انگلستان و فرانسه شورش بزرگ اعراب بر ضد حكومت عثمانی را به راه انداخت.
دولت بريتانيا در توافق نامه مشهور به حسين - مَك ماهُن، متعهد شد كه به شرط اينكه نيروهاي شريف حسين شورش كنند از آن‌ها پشتيباني مي كنند. در اصل، انگلستان در آن چه امروز به مکاتبات حسين - مک ماهُن، شناخته مي‌شود متعهد شد که اگر حسين برعليه ترکيه شورش کند اعراب را در برقراري استقلال حمايت خواهد کرد. اين تعهدنامه سه بخش را مستثني کرد: ولايات (استان‌هاي عثماني) بصره و بغداد، مناطق ترکيه از الکساندرتا و مرسين و از همه مهم تر بخش هايي از سوريه که در کنار منطقه دمشق قرار دارد، حمص، حما و حلب. بريتانيا بعداً مدعي شد كه منظور از مناطق غربي دمشق، فلسطين بوده است. به دلايل روشن صهيونيست‌ها هم موضعي موافق بريتانيا اتخاذ كردند. در حقيقت اعراب توافق نامه را همان طور كه خوانده مي شد: «لبنان، و نه فلسطين، منطقه شرق دمشق هستند و ساير مناطقي كه ذكر شد» تعبير و تفسير كردند. ترجمه و تفسير آخرين بند از توافق نامه علت اختلاف‌هاي بزرگ گرديد.


عبدالله و فیصل، پسران شریف كه هدایت نیروها را بر عهده داشتند، در سال 1918 میلادی توانستند دمشق را از سلطه عثمانی­ها رها كنند. در پایان جنگ نیروهای عرب تمام اردن، بسیاری از مناطق شبه جزیره عربستان و بسیاری از مناطق جنوب سوریه را در كنترل خود داشتند. هدف شریف حسین از به عهده گرفتن شورش بزرگ اعراب تأسیس دولت خودمختار و متحد عربی از آلپو (سوریه) تا آدن (یمن) بر اساس سنن و فرهنگ باستانی مردم عرب بود. (119)
در هر صورت علايق قدرت هاي استعمارگر بر تعهدات آنها نسبت به اعراب غلبه كرد، درحالي كه طبق توافق نامه حسين - مک ماهُن استقلال اعراب مورد قبول بود، انگلستان، فرانسه و روسيه در توافق نامه سيكس- پيكت منطقه را با مرزهاي دائمي استعماري تقسيم كردند. در توافقنامه سيكس - پيكت آورده شده است كه بخش اعظم فلسطين بايد به سازمان ملل واگذار شود كه آشكارا تعهدات داده شده به شريف حسين را نقض مي كرد.


دولت بریتانیا در توافق نامه مشهور به حسین - مَك ماهُن، متعهد شد كه به شرط اینكه نیروهای شریف حسین شورش كنند از آن‌ها پشتیبانی می كنند. در اصل، انگلستان در آن چه امروز به مکاتبات حسین - مک ماهُن، شناخته می‌شود متعهد شد که اگر حسین برعلیه ترکیه شورش کند اعراب را در برقراری استقلال حمایت خواهد کرد. این تعهدنامه سه بخش را مستثنی کرد: ولایات (استان‌های عثمانی) بصره و بغداد، مناطق ترکیه از الکساندرتا و مرسین و از همه مهم تر بخش هایی از سوریه که در کنار منطقه دمشق قرار دارد، حمص، حما و حلب. بریتانیا بعداً مدعی شد كه منظور از مناطق غربی دمشق، فلسطین بوده است. به دلایل روشن صهیونیست‌ها هم موضعی موافق بریتانیا اتخاذ كردند. در حقیقت اعراب توافق نامه را همان طور كه خوانده می شد: «لبنان، و نه فلسطین، منطقه شرق دمشق هستند و سایر مناطقی كه ذكر شد» تعبیر و تفسیر كردند. ترجمه و تفسیر آخرین بند از توافق نامه علت اختلاف‌های بزرگ گردید.
در سال 1917 آرتور جيمز بالفور منشي خارجه بريتانيا در حركتي فريبكارانه نامه اي بةك يهودي مشهور انگليسي به نام لُرد راسچلد كه متعهد و پشتيبان انگليسي خانة يهوديان در فلسطين بود ارسال كرد. در بخشي از اين نامه مشهور به اعلاميه بال فور، آمده است: «در تأسيس خانه ملي براي مردم يهودي ساكن فلسطين و ... اين موضوع به وضوح درك مي شود كه هيچ كاري در جهت تحريك تعصبات جمعيت‌هاي غير يهودي ساكن و نقض حقوق مذهبي آن‌ها در فلسطين انجام نخواهد شد ...»


در هر صورت علایق قدرت های استعمارگر بر تعهدات آنها نسبت به اعراب غلبه كرد، درحالی كه طبق توافق نامه حسین - مک ماهُن استقلال اعراب مورد قبول بود، انگلستان، فرانسه و روسیه در توافق نامه سیكس- پیكت منطقه را با مرزهای دائمی استعماری تقسیم كردند. در توافقنامه سیكس - پیكت آورده شده است كه بخش اعظم فلسطین باید به سازمان ملل واگذار شود كه آشكارا تعهدات داده شده به شریف حسین را نقض می كرد.
امير فيصل در سال 1918 حكومتي مستقل در دمشق تأسيس كرد اما تقاضاي او براي استقلال در كنفرانس صلح پاريس در سال 1919 با مخالفت قدرت‌هاي استعماري رو به رو شد. امارت اميرعبدالله بر عراق نيز که منتخب نمايندگان عراقي بود توسط حاكمان انگليسي مورد مخالفت واقع شد. مدت كوتاهي بعد از آن، جامعه مللِ تازه تأسيس اختيار اردن، فلسطين و عراق را به انگلستان و اختيار سوريه و لبنان را به فرانسه واگذار شد. فرانسه با توسل به زور شاه فيصل را از حاكميتش كه به وسيله انتخاب كنگره عمومي سوريه در سال 1920 به او داده شده بود، خلع كرد.


در سال 1917 آرتور جیمز بالفور منشی خارجه بریتانیا در حركتی فریبكارانه نامه ای بةك یهودی مشهور انگلیسی به نام لُرد راسچلد كه متعهد و پشتیبان انگلیسی خانة یهودیان در فلسطین بود ارسال كرد. در بخشی از این نامه مشهور به اعلامیه بال فور، آمده است: «در تأسیس خانه ملی برای مردم یهودی ساكن فلسطین و ... این موضوع به وضوح درك می شود كه هیچ كاری در جهت تحریك تعصبات جمعیت‌های غیر یهودی ساكن و نقض حقوق مذهبی آن‌ها در فلسطین انجام نخواهد شد ...»
امير عبدالله در نوامبر سال 1920 نيروهاي خود را براي احياي حكومت برادرش روانه سوريه كرد، اما به هر حال تسلط فرانسه بر سوريه به خوبي طرح ريزي شده بود و شاه عبدالله مجبور بود اهداف خود را مبني بر تشکيل دولت عربي به تعويق بيندازد و بر تشكيل دولت در امان متمركز شود.  


امیر فیصل در سال 1918 حكومتی مستقل در دمشق تأسیس كرد اما تقاضای او برای استقلال در كنفرانس صلح پاریس در سال 1919 با مخالفت قدرت‌های استعماری رو به رو شد. امارت امیرعبدالله بر عراق نیز که منتخب نمایندگان عراقی بود توسط حاكمان انگلیسی مورد مخالفت واقع شد. مدت كوتاهی بعد از آن، جامعه مللِ تازه تأسیس اختیار اردن، فلسطین و عراق را به انگلستان و اختیار سوریه و [[لبنان]] را به فرانسه واگذار شد. فرانسه با توسل به زور شاه فیصل را از حاكمیتش كه به وسیله انتخاب كنگره عمومی سوریه در سال 1920 به او داده شده بود، خلع كرد.
در پايان جنگ، انگلستان اردن را به سه بخش اداري مجزا تقسيم كرد: ناحيه شمالي عجلون كه اداره مركزي آن در ايربد بود، ناحيه مركزي بلكا در سلت واقع بود و ناحيه جنوبي كه به وسيله دولت مؤابي عرب اداره مي شد و در كراك مستقر بود. (120)


امیر عبدالله در نوامبر سال 1920 نیروهای خود را برای احیای حكومت برادرش روانه سوریه كرد، اما به هر حال تسلط فرانسه بر سوریه به خوبی طرح ریزی شده بود و شاه عبدالله مجبور بود اهداف خود را مبنی بر تشکیل دولت عربی به تعویق بیندازد و بر تشكیل دولت در امان متمركز شود.  
پس از ظهور حكومت‌هاي نامنظم محلي، بريتانيا راه نفوذ ديگري را آزمود. رويكرد جديد آنها اين بود كه براي حفظ تسلط غير مستقيم، به جاي انتقال قدرت به واحدهاي محلي، قدرت را تنها بةك حكومت تفويض كند: حكومت عبدالله بن حسين، كه در ابتدا مسئوليت دولت موقت شش ماهه را پذيرفته بود.(121)


در پایان جنگ، انگلستان اردن را به سه بخش اداری مجزا تقسیم كرد: ناحیه شمالی عجلون كه اداره مركزی آن در ایربد بود، ناحیه مركزی بلكا در سلت واقع بود و ناحیه جنوبی كه به وسیله دولت مؤابی عرب اداره می شد و در كراك مستقر بود. (120)
به اين ترتيب هنگامي كه دولت بريتانيا با تصميم اميرعبدالله براي اتحاد سرزمين‌هاي عربي زير پرچم‌هاشمي رو به رو شد، اميرعبدالله را حاكم هر سه منطقه (فرا اردن) اعلام كرد. اراده او براي اتحاد ملت عرب سرانجام به ثمر رسيد و اميرعبدالله در سال 1921 نخستين نظام حكومتي متمركز را در آنچه امروز، اردن مدرن مي خوانيم تأسيس كرد. (122) چيدمان اين حكومت به نحوي بود كه وي، تحت حمايت قدرت حاكمه بريتانيا در فلسطين، حاكم فرا اردن مي شد، حكومتي كه در نهايت بتواند سبب تأسيس پادشاهي‌هاشمي اردن به عنوان حكومتي دائمي‌شود. تجربه اي كه در سه سالة نخست پادشاهي بريتانيايي‌هاشمي، نقش تعيين كننده اي بر آينده حكومت اردن گذاشت. عدم وجود نقشه (پيش طرح) مشخص براي توسعه حيات سياسي جديد از سوي بريتانيا و ارائه دستور كارهاي متفاوت از جانب بازيگران سياسي گوناگون، سبب بالا رفتن ميزان شورش‌هاي شديد بومي شد. تكرار و تعداد شورش‌ها باعث برخورد شخصي بين عبدالله و مقامات بريتانيايي گرديد كه ريسك ناديده گرفته شدن اصل ماجرا را به دنبال داشت. به نظر مي رسيد اين برخورد، چيزي بيش از يك اختلاف نظر شخصي و در حقيقت اختلاف نظري اساسي در مورد توسعه كشور باشد.


پس از ظهور حكومت‌های نامنظم محلی، بریتانیا راه نفوذ دیگری را آزمود. رویكرد جدید آنها این بود كه برای حفظ تسلط غیر مستقیم، به جای انتقال قدرت به واحدهای محلی، قدرت را تنها بةك حكومت تفویض كند: حكومت عبدالله بن حسین، كه در ابتدا مسئولیت دولت موقت شش ماهه را پذیرفته بود.(121)
تعدد مراكز قدرت در فرا اردن، رقابت و كشمكش بين نيروها در جهات مختلف را به دنبال داشت. اجزاء گوناگون حكومت جديد، هر يك انتظارات، دستور كارها و روش‌هاي اجرايي خود را مطرح مي كردند.


به این ترتیب هنگامی كه دولت بریتانیا با تصمیم امیرعبدالله برای اتحاد سرزمین‌های عربی زیر پرچم‌هاشمی رو به رو شد، امیرعبدالله را حاكم هر سه منطقه (فرا اردن) اعلام كرد. اراده او برای اتحاد ملت عرب سرانجام به ثمر رسید و امیرعبدالله در سال 1921 نخستین نظام حكومتی متمركز را در آنچه امروز، اردن مدرن می خوانیم تأسیس كرد. (122) چیدمان این حكومت به نحوی بود كه وی، تحت حمایت قدرت حاكمه بریتانیا در فلسطین، حاكم فرا اردن می شد، حكومتی كه در نهایت بتواند سبب تأسیس پادشاهی‌هاشمی اردن به عنوان حكومتی دائمی‌شود. تجربه ای كه در سه سالة نخست پادشاهی بریتانیایی‌هاشمی، نقش تعیین كننده ای بر آینده حكومت اردن گذاشت. عدم وجود نقشه (پیش طرح) مشخص برای توسعه حیات سیاسی جدید از سوی بریتانیا و ارائه دستور كارهای متفاوت از جانب بازیگران سیاسی گوناگون، سبب بالا رفتن میزان شورش‌های شدید بومی شد. تكرار و تعداد شورش‌ها باعث برخورد شخصی بین عبدالله و مقامات بریتانیایی گردید كه ریسك نادیده گرفته شدن اصل ماجرا را به دنبال داشت. به نظر می رسید این برخورد، چیزی بیش از یك اختلاف نظر شخصی و در حقیقت اختلاف نظری اساسی در مورد توسعه كشور باشد.
عبدالله به فرا اردن به عنوان رياستي موقتي و سكوي پرشي براي احياي مابقي سوريه مي نگريست. ضمناً علاقه مند بود به منظور تأمين امنيت قبايل، يك حكومت ائتلافي از قبايل معتمد، به عنوان شاخه­اي از شورش هاي عربي تأسيس كند. معتمدان ملي گراي او كه كهنه سربازان سوريه اي و فلسطيني حكومت فيصل بودند، مطالبات خود مبني بر بازگشت به دمشق را اعلام كردند. قاطعيت آنان در انجام اين امر، از عبدالله بيشتر بود. آنان تلاش مي كردند فرا اردن را به عنوان سكوي پرتابي براي فعاليت هاي ضد ارتش فرانسه شان به كار گيرند. و با اشغال كردن اكثر سمت هاي دولتي، موقعيت تحقق دولت مدرن و قومي اي كه در نظر داشتند را هم به دست مي آورند.


تعدد مراكز قدرت در فرا اردن، رقابت و كشمكش بین نیروها در جهات مختلف را به دنبال داشت. اجزاء گوناگون حكومت جدید، هر یك انتظارات، دستور كارها و روش‌های اجرایی خود را مطرح می كردند.
عوامل بريتانيا در اَمان و اورشليم با وجود اين كه تصور واضحي از آينده وضع مملكت نداشتند، نقشه جاه طلبانه اي براي دولت در ذهن مي پروراندند و در جهت ترويج مفهوم حكومت مشروطه كه از طريق مؤسسات مركزي معرفي شده بود و حكومتي قانون مدار و جوابگو بود، تلاش مي كردند و در نهايت، به دنبال تقسيم جمعيت كشور در استانهاي مجزا بودند. اين امر ريشه در تجربه حكومت ايالتي كهن عثماني ها داشت.


عبدالله به فرا اردن به عنوان ریاستی موقتی و سكوی پرشی برای احیای مابقی سوریه می نگریست. ضمناً علاقه مند بود به منظور تأمین امنیت قبایل، یك حكومت ائتلافی از قبایل معتمد، به عنوان شاخه­ای از شورش های عربی تأسیس كند. معتمدان ملی گرای او كه كهنه سربازان سوریه ای و فلسطینی حكومت فیصل بودند، مطالبات خود مبنی بر بازگشت به دمشق را اعلام كردند. قاطعیت آنان در انجام این امر، از عبدالله بیشتر بود. آنان تلاش می كردند فرا اردن را به عنوان سكوی پرتابی برای فعالیت های ضد ارتش فرانسه شان به كار گیرند. و با اشغال كردن اكثر سمت های دولتی، موقعیت تحقق دولت مدرن و قومی ای كه در نظر داشتند را هم به دست می آورند.
بازيگران سياسي مختلف در موضوعاتي كه اسباب تكامل و عملكرد بهتر دولت را فراهم مي نمود، رقابت مي كردند: روابط با قدرت مركزي، چگونگي و ميزان قدرت امير در نظام دولتي، محدود نمودن نفوذ بوروكراسي و كار مؤسسات در چارچوب مشخص شده از سوي حكومت و بالاخره بحث حول محور روابط دولت با قبايل (چه عشاير و چةكجا نشين) و كنترل آنها. در حقيقت رويكرد قانون گذارانه براي قبايل، تبديل بةكي از بزرگترين اركان مشاجره بين بازيگران سياسي شد.  


عوامل بریتانیا در اَمان و اورشلیم با وجود این كه تصور واضحی از آینده وضع مملكت نداشتند، نقشه جاه طلبانه ای برای دولت در ذهن می پروراندند و در جهت ترویج مفهوم حكومت مشروطه كه از طریق مؤسسات مركزی معرفی شده بود و حكومتی قانون مدار و جوابگو بود، تلاش می كردند و در نهایت، به دنبال تقسیم جمعیت كشور در استانهای مجزا بودند. این امر ریشه در تجربه حكومت ایالتی كهن عثمانی ها داشت.
روابط پرتنش و بحران‌هاي گاه به گاه، كل چيدمان حكومت را تهديد مي كرد. اين بحران‌ها در تابستان 1924 با رويارويي جدي ميان دولت بريتانيا و عبدالله، به اوج خود رسيد. پس از اين زمان، دولت بريتانيا چارچوب حكومتي را تحميل كرد كه در عين تمام رقابت‌ها و چالش‌ها، در نهايت سبب اصلاح امور مي شد. در طول اين سال ها اگرهاي مختلف تشكيل حكومت و اداره جامعه ظهور كرد كه راه توسعه كشور را مشخص مي نمود.  


بازیگران سیاسی مختلف در موضوعاتی كه اسباب تكامل و عملكرد بهتر دولت را فراهم می نمود، رقابت می كردند: روابط با قدرت مركزی، چگونگی و میزان قدرت امیر در نظام دولتی، محدود نمودن نفوذ بوروكراسی و كار مؤسسات در چارچوب مشخص شده از سوی حكومت و بالاخره بحث حول محور روابط دولت با قبایل (چه عشایر و چةكجا نشین) و كنترل آنها. در حقیقت رویكرد قانون گذارانه برای قبایل، تبدیل بةكی از بزرگترین اركان مشاجره بین بازیگران سیاسی شد.  
در ابتداي اين دوره، قدم‌هاي اوليه در جهت تشكيل دولت برداشته شد، اگر چه مرددّ و به شكل محدود. دولت همچنان ضعيف بود و رياست قبايل اجازه دخالت در ساختار اين دولت تازه تأسيس را داشتند و از اِعمال نفوذ در آن سود مي بردند. به همين ترتيب تشكيل چنين دولتي در قبايل عشايري و نيمه عشايري تأثير عميقي نگذاشت و آنان همچنان از مزاياي وجود يك دولت ضعيف و محدود برخوردار بودند و در بيابان ها كاملاً خودمختار عمل مي كردند؛ بيابان‌هايي كه 80 درصد كشور را تشكيل مي داد. در اينجا قدرت دولتي تنها از طريق نفوذ شخصي عبدالله، تأمين مي شد. (123)


روابط پرتنش و بحران‌های گاه به گاه، كل چیدمان حكومت را تهدید می كرد. این بحران‌ها در تابستان 1924 با رویارویی جدی میان دولت بریتانیا و عبدالله، به اوج خود رسید. پس از این زمان، دولت بریتانیا چارچوب حكومتی را تحمیل كرد كه در عین تمام رقابت‌ها و چالش‌ها، در نهایت سبب اصلاح امور می شد. در طول این سال ها اگرهای مختلف تشكیل حكومت و اداره جامعه ظهور كرد كه راه توسعه كشور را مشخص می نمود.  
به دنبال آن در 15 مي‌1923 انگلستان طي معاهده انگلوترانسجردن، فرا اردن را دولتي تحت رهبري اميرعبدالله اعلام کرد که موجب خشم صهيونيست‌ها گرديد و در سال 1925معان وعقبه بخشي از اردن گرديد.  


در ابتدای این دوره، قدم‌های اولیه در جهت تشكیل دولت برداشته شد، اگر چه مرددّ و به شكل محدود. دولت همچنان ضعیف بود و ریاست قبایل اجازه دخالت در ساختار این دولت تازه تأسیس را داشتند و از اِعمال نفوذ در آن سود می بردند. به همین ترتیب تشكیل چنین دولتی در قبایل عشایری و نیمه عشایری تأثیر عمیقی نگذاشت و آنان همچنان از مزایای وجود یك دولت ضعیف و محدود برخوردار بودند و در بیابان ها كاملاً خودمختار عمل می كردند؛ بیابان‌هایی كه 80 درصد كشور را تشكیل می داد. در اینجا قدرت دولتی تنها از طریق نفوذ شخصی عبدالله، تأمین می شد. (123)
در همين زمان شاه فيصل اول پادشاهي عراق را به عهده گرفت. خاندان‌هاشمي تا زمان شاه فيصل دوم بر عراق حكومت كرد. بعد از به قتل رسيدن شاه فيصل دوم و خانواده اش در جولاي سال 1958، خاندان‌هاشمي دومين ضربه را هنگام سقوط علي بن الحسين برادر بزرگ تر عبدالله و فيصل از پادشاهي حجاز توسط عبدالعزيز از نجد متحمل شد. شكستي كه باعث اتحاد ابن سعود و پيروان وهابي و تأسيس پادشاهي عربستان سعودي و خاتمه دادن به بيش از هزار سال حكومت خاندان‌هاشمي بر مكه بود. (124)


به دنبال آن در 15 می‌1923 انگلستان طی معاهده انگلوترانسجردن، فرا اردن را دولتی تحت رهبری امیرعبدالله اعلام کرد که موجب خشم صهیونیست‌ها گردید و در سال 1925معان وعقبه بخشی از اردن گردید.  
سال هاي بين جنگ هاي جهاني اول و دوم دوره تثبيت و تحكيم در اردن بود. عبدالله به نيرويي امنيتي به جهت ايجاد و تثبيت قدرت حكومت در دفاع، ماليات و ساير مسائل را اساسي تشخيص داد، بنابراين سپاه افسانه اي عرب را به عنوان عنصري اساسي براي دولت نوپاي خود تأسيس کرد.


در همین زمان شاه فیصل اول پادشاهی عراق را به عهده گرفت. خاندان‌هاشمی تا زمان شاه فیصل دوم بر عراق حكومت كرد. بعد از به قتل رسیدن شاه فیصل دوم و خانواده اش در جولای سال 1958، خاندان‌هاشمی دومین ضربه را هنگام سقوط علی بن الحسین برادر بزرگ تر عبدالله و فیصل از پادشاهی حجاز توسط عبدالعزیز از نجد متحمل شد. شكستی كه باعث اتحاد ابن سعود و پیروان وهابی و تأسیس پادشاهی عربستان سعودی و خاتمه دادن به بیش از هزار سال حكومت خاندان‌هاشمی بر مكه بود. (124)
سپاه عرب با کمک افسران انگليسي که مشهورترين شان جي.بي.گلاب بود، به وجود آمد. هرچند سپاه عرب قدرت و تسلط شاه عبدالله را در اردن تأمين مي کرد، اما او به فکر تأسيس يک مجلس قانونگذاري افتاد. اين مجلس در سال 1929 تشکيل شد که اعضاي آن 21 نفر بودند.


سال های بین جنگ های جهانی اول و دوم دوره تثبیت و تحكیم در اردن بود. عبدالله به نیرویی امنیتی به جهت ایجاد و تثبیت قدرت حكومت در دفاع، مالیات و سایر مسائل را اساسی تشخیص داد، بنابراین سپاه افسانه ای عرب را به عنوان عنصری اساسی برای دولت نوپای خود تأسیس کرد.
بين  سال هاي 1928 و 1946 مجموعه اي از معاهدات انگلستان و فرا اردن منجر به استقلال کامل فرا اردن شد. درحالي که انگلستان درجه اي از کنترل بر امور خارجي، نيروهاي مسلح، ارتباطات و امور مالي دولت را حفظ مي‌کرد، اميرعبدالله فرماندهي تشکيلات اداري و نظامي‌دولت را در دست گرفت. وي در تاريخ 22 مارس 1946 معاهده جديد انگلستان - فرا اردن را به پاي ميز مذاکره برد که در نتيجه آن به قيمومت انگلستان پايان داد و فرا اردن به استقلال کامل رسيد. در زماني که فرا اردن امکانات نظامي‌اش را ارتقاء مي‌داد، انگلستان همچنان به پرداخت يارانه‌هاي مالي و حمايت از سپاه آنها مي‌پرداخت. دو ماه بعد در تاريخ 25 ماه مي‌1946 پارلمان فرا اردن، عبدالله را شاه اعلام کرد.


سپاه عرب با کمک افسران انگلیسی که مشهورترین شان جی.بی.گلاب بود، به وجود آمد. هرچند سپاه عرب قدرت و تسلط شاه عبدالله را در اردن تأمین می کرد، اما او به فکر تأسیس یک مجلس قانونگذاری افتاد. این مجلس در سال 1929 تشکیل شد که اعضای آن 21 نفر بودند.
در سال 1949 با الحاق کرانه باختري، نام اين کشور از فرا- اردن به پادشاهي اردن تغيير کرد. در سال 1951، شاه عبدالله، در مقابل مسجد الاقصي در اورشليم توسط نيروهايي که گمان مي کردند عبدالله در تلاش براي مصالحه با اسرائيل است ترور شد. نوة 14 ساله عبدالله، حسين در لحظه ترور در کنارش بود. (125) پس از او طلال پسرش به پادشاهي رسيد ولي به دليل بيماري و تحت فشار انگستان و خانواده‌هاشمي، به نفع پسر بزرگ خود حسين در سال 1952 از قدرت کناره گرفت. (126) مجلس اردن پس از بيماري ملک طلال در 11 اوت 1952 او را از پادشاهي خلع کرد و حسين را که هنوز به سن قانوني نرسيده بود، به پادشاهي برگزيد. شوراي سلطنتي تا رسيدن وي به سن قانوني، تصدي امور را بر عهده گرفت و حسين بن طلال در 2 مه 1953 رسماً پادشاه اردن شد. بعد از به قدرت رسيدن حسين بن طلال، توفيق عبدالهدي، نخست وزير و از رجال با نفوذ اردن در مه 1953 از مقام خود کناره گرفت و حسين، فوزي المُلتقي را به اين مقام منصوب کرد.  


بین  سال های 1928 و 1946 مجموعه ای از معاهدات انگلستان و فرا اردن منجر به استقلال کامل فرا اردن شد. درحالی که انگلستان درجه ای از کنترل بر امور خارجی، نیروهای مسلح، ارتباطات و امور مالی دولت را حفظ می‌کرد، امیرعبدالله فرماندهی تشکیلات اداری و نظامی‌دولت را در دست گرفت. وی در تاریخ 22 مارس 1946 معاهده جدید انگلستان - فرا اردن را به پای میز مذاکره برد که در نتیجه آن به قیمومت انگلستان پایان داد و فرا اردن به استقلال کامل رسید. در زمانی که فرا اردن امکانات نظامی‌اش را ارتقاء می‌داد، انگلستان همچنان به پرداخت یارانه‌های مالی و حمایت از سپاه آنها می‌پرداخت. دو ماه بعد در تاریخ 25 ماه می‌1946 پارلمان فرا اردن، عبدالله را شاه اعلام کرد.
از اقدامات مهم حسين، عزل گلوب پاشا، فرمانده انگليسي كل نيروهاي مسلح اردن بود. گلوب كه  سال ها اين سمت را بر عهده داشت به دستور ملك حسين در مارس 1956 از اردن اخراج شد. حسين اعلام كرد اين اقدام به منظور عربي كردن رهبري ارتش اردن و كاستن مداخلات انگليس در فرماندهي تشكيلات امنيتي بود. با اين اقدام، او نزد مردم اردن و بسياري از كشورهاي عربي وجهه اي كسب كرد.


در سال 1949 با الحاق کرانه باختری، نام این کشور از فرا- اردن به پادشاهی اردن تغییر کرد. در سال 1951، شاه عبدالله، در مقابل مسجد الاقصی در اورشلیم توسط نیروهایی که گمان می کردند عبدالله در تلاش برای مصالحه با اسرائیل است ترور شد. نوة 14 ساله عبدالله، حسین در لحظه ترور در کنارش بود. (125) پس از او طلال پسرش به پادشاهی رسید ولی به دلیل بیماری و تحت فشار انگستان و خانواده‌هاشمی، به نفع پسر بزرگ خود حسین در سال 1952 از قدرت کناره گرفت. (126) مجلس اردن پس از بیماری ملک طلال در 11 اوت 1952 او را از پادشاهی خلع کرد و حسین را که هنوز به سن قانونی نرسیده بود، به پادشاهی برگزید. شورای سلطنتی تا رسیدن وی به سن قانونی، تصدی امور را بر عهده گرفت و حسین بن طلال در 2 مه 1953 رسماً پادشاه اردن شد. بعد از به قدرت رسیدن حسین بن طلال، توفیق عبدالهدی، نخست وزیر و از رجال با نفوذ اردن در مه 1953 از مقام خود کناره گرفت و حسین، فوزی المُلتقی را به این مقام منصوب کرد.  
در 1956 اولين انتخابات مجلس در كشور برگزار شد و حسين بن طلال كه ابتدا از دخالت مجلس در امور سياسي چندان استقبال نمي كرد، قدرت بيشتري به مجلس بخشيد. اما با تشديد مشكلات داخلي و افزايش تهديدات خارجي، وي در نوامبر 1958 با صدور فرماني، مجلس و فعاليت هاي قانونگذاري را تعطيل كرد كه وظيفه آن را دولت بر عهده گرفت و براي اداره امور قوانين موقت صادر كرد. (127)


از اقدامات مهم حسین، عزل گلوب پاشا، فرمانده انگلیسی كل [[نیروهای مسلح اردن]] بود. گلوب كه  سال ها این سمت را بر عهده داشت به دستور ملك حسین در مارس 1956 از اردن اخراج شد. حسین اعلام كرد این اقدام به منظور عربی كردن رهبری ارتش اردن و كاستن مداخلات انگلیس در فرماندهی تشكیلات امنیتی بود. با این اقدام، او نزد مردم اردن و بسیاری از كشورهای عربی وجهه ای كسب كرد.
حسين از سال 1953 تا زمان مرگش 1999 بر اردن حکمراني کرد و کشورش را بيش از چهار دهه، از جنگ و بحران‌ها حفاظت کرد که شبيه راه رفتن روي طناب ظريف ميان قدرت‌هاي بزرگ در خاورميانه بود. در طول اين مدت، اردن بيش از يک ميليون پناهنده از جنگ 1948 و 1967 پذيرفته و به آنها تابعيت داده است. همان گونه که به بيش از 300 هزار فلسطيني که پس از درگيري‌هاي جنگ خليج فارس سال 1991 که از کويت و ديگر کشورهاي حوزه خليج فارس اخراج شده بودند، پناه داد. (128)


در 1956 اولین انتخابات مجلس در كشور برگزار شد و حسین بن طلال كه ابتدا از دخالت مجلس در امور سیاسی چندان استقبال نمی كرد، قدرت بیشتری به مجلس بخشید. اما با تشدید مشكلات داخلی و افزایش تهدیدات خارجی، وی در نوامبر 1958 با صدور فرمانی، مجلس و فعالیت های قانونگذاری را تعطیل كرد كه وظیفه آن را دولت بر عهده گرفت و برای اداره امور قوانین موقت صادر كرد. (127)
پس از او پسرش عبدالله که تحصيل کرده غرب است به قدرت رسيد و تا کنون زمام قدرت را به دست دارد به نظر مي رسد که او مصمم است سياست‌هاي پدر را در ارتباط با مسئله فلسطين و اسرائيل در منطقه تعقيب کند. در سرزميني عاري از نفت و با منابع طبيعي محدود، اردن بةکي از جوامع مترقي و پرانرژي در خاورميانه تبديل شد، اما با قبول و جذب تعداد زيادي پناهنده، بدون دريافت کمک از جهان خارج، درآمد سرانه سالانه از حدود 2000 دلار در 1990، به کمتر از 1400 دلار در سال بعد نزول کرد. (129)


حسین از سال 1953 تا زمان مرگش 1999 بر اردن حکمرانی کرد و کشورش را بیش از چهار دهه، از جنگ و بحران‌ها حفاظت کرد که شبیه راه رفتن روی طناب ظریف میان قدرت‌های بزرگ در خاورمیانه بود. در طول این مدت، اردن بیش از یک میلیون پناهنده از جنگ 1948 و 1967 پذیرفته و به آنها تابعیت داده است. همان گونه که به بیش از 300 هزار فلسطینی که پس از درگیری‌های جنگ خلیج فارس سال 1991 که از کویت و دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس اخراج شده بودند، پناه داد. (128)


پس از او پسرش عبدالله که تحصیل کرده غرب است به قدرت رسید و تا کنون زمام قدرت را به دست دارد به نظر می رسد که او مصمم است سیاست‌های پدر را در ارتباط با مسئله فلسطین و اسرائیل در منطقه تعقیب کند. در سرزمینی عاری از نفت و با منابع طبیعی محدود، اردن بةکی از جوامع مترقی و پرانرژی در خاورمیانه تبدیل شد، اما با قبول و جذب تعداد زیادی پناهنده، بدون دریافت کمک از جهان خارج، درآمد سرانه سالانه از حدود 2000 دلار در 1990، به کمتر از 1400 دلار در سال بعد نزول کرد. (129)
'''2-3-1 تحولات مهم سياسي اجتماعي و فکري در تاريخ معاصر'''


'''تراژدي فلسطين:''' اعلاميه بالفور به خانه ملي يهود در منطقه تحت سلطه انگلستان خيلي زود به مسئله بين انگلستان و اعراب مبدل شد. اعراب از اين که مهمان ناخوانده فلسطين معرفي شدند بسيار خشمگين شدند.


'''2-3-1 تحولات مهم سیاسی اجتماعی و فکری در تاریخ معاصر'''
جمعيت اعراب در پايان جنگ جهاني دوم حدود 90 درصد جمعيت فلسطين را تشکيل مي‌داد. اين در حالي بود که مهاجرت يهوديان به فلسطين در سال 1920 اعلان خطرهاي اندکي را برانگيخت، اما با ظهور آزار و اذيّت‌هاي نازي‌ها در اروپا کم رنگ جلوه کرد.


'''تراژدی فلسطین:''' اعلامیه بالفور به خانه ملی یهود در منطقه تحت سلطه انگلستان خیلی زود به مسئله بین انگلستان و اعراب مبدل شد. اعراب از این که مهمان ناخوانده فلسطین معرفی شدند بسیار خشمگین شدند.
سيل جمعيت يهوديان اروپايي به سمت فلسطين باعث نگراني و سرانجام قيام مردم فلسطين شد. اين قيام که شبيه به انتفاضه مردم در سال 1980 بود اولين برخورد فلسطينيان و يهوديان به شمار مي‌رود. تلاش هاي شاه عبدالله براي جلوگيري از اختصاص زمين هاي اعراب به يهوديان مهاجر توسط خانه ملي يهوديان و گسترش شمار يهوديان در فلسطين بالا گرفت. هر دو طرف انگلستان را مقصر مي دانستند. اختلافات با شروع جنگ جهاني دوم و به دليل اين که هر دو طرف با انگلستان همکاري مي کردند کاهش يافت.


جمعیت اعراب در پایان جنگ جهانی دوم حدود 90 درصد جمعیت فلسطین را تشکیل می‌داد. این در حالی بود که مهاجرت یهودیان به فلسطین در سال 1920 اعلان خطرهای اندکی را برانگیخت، اما با ظهور آزار و اذیّت‌های نازی‌ها در اروپا کم رنگ جلوه کرد.
بحران فلسطين يک سال بعد از جنگ به سرعت بالا گرفت. سران صهيونيست از همدردي جامعه بين الملل براي فشار انگلستان و پذيرش هزاران يهودي بدون مکان توسط انگلستان استفاده کردند.


سیل جمعیت یهودیان اروپایی به سمت فلسطین باعث نگرانی و سرانجام قیام مردم فلسطین شد. این قیام که شبیه به انتفاضه مردم در سال 1980 بود اولین برخورد فلسطینیان و یهودیان به شمار می‌رود. تلاش های شاه عبدالله برای جلوگیری از اختصاص زمین های اعراب به یهودیان مهاجر توسط خانه ملی یهودیان و گسترش شمار یهودیان در فلسطین بالا گرفت. هر دو طرف انگلستان را مقصر می دانستند. اختلافات با شروع جنگ جهانی دوم و به دلیل این که هر دو طرف با انگلستان همکاری می کردند کاهش یافت.
در همين زمان گروه هاي مخفي همچون ايرگان و استرن گنگ شروع بةک مبارزه تروريستي عليه انگلستان کردند. در دهه 20 مهاجرت يهوديان به فلسطين افزايش چشمگيري داشت. انگلستان براي مبراکردن خود از مشکلات به وجود آمده اعلام کرد که سلطه او بر فلسطين در 14 مي‌سال 1948 پايان خواهد يافت. پس از اعلام پايان تسلط انگلستان بر فلسطين، يهوديان بلافاصله استقلال دولت اسرائيل را اعلام نمودند.


بحران فلسطین یک سال بعد از جنگ به سرعت بالا گرفت. سران صهیونیست از همدردی جامعه بین الملل برای فشار انگلستان و پذیرش هزاران یهودی بدون مکان توسط انگلستان استفاده کردند.
سازمان ملل پس از طرحهاي بسيار سرانجام به تقسيم فلسطين بين اعراب و يهوديان رأي داد. قدس (اورشليم) تحت قيمومت سازمان ملل متحد درآمد.


در همین زمان گروه های مخفی همچون ایرگان و استرن گنگ شروع بةک مبارزه تروریستی علیه انگلستان کردند. در دهه 20 مهاجرت یهودیان به فلسطین افزایش چشمگیری داشت. انگلستان برای مبراکردن خود از مشکلات به وجود آمده اعلام کرد که سلطه او بر فلسطین در 14 می‌سال 1948 پایان خواهد یافت. پس از اعلام پایان تسلط انگلستان بر فلسطین، یهودیان بلافاصله استقلال دولت اسرائیل را اعلام نمودند.
بيش از نصف فلسطين از جمله نوار ارزشمند ساحلي بةهوديان که تنها 6 درصد سرزمين فلسطين را مالک بودند واگذار شد. جماهير شوروي اولين کشوري بود که اسرائيل را به رسميت شناخت و بلافاصله بعد از آن ايالات متحده آمريکا اسرائيل را قانوني اعلام کرد و تراژدي فلسطين متولد شد. اعراب شوکه شدند و درگيري اجتناب ناپذير شد. (130)


سازمان ملل پس از طرحهای بسیار سرانجام به تقسیم فلسطین بین اعراب و یهودیان رأی داد. قدس (اورشلیم) تحت قیمومت سازمان ملل متحد درآمد.
'''- جنگ اعراب و اسرائيل 1948:''' پيش از تصميم مجمع عمومي‌سازمان ملل مبني بر تقسيم کشور فلسطين، ملک عبدالله سپاه خود را براي دفاع از اعراب فلسطين به آن کشور فرستاد. در واکنش به تصويب طرح تقسيم بندي فلسطين، وي اعلام آمادگي براي اعزام تمام قواي لشکر کشورش براي حمايت از فلسطين نمود. دو روز قبل از پايان قيمومت بريتانيا نشست اتحاديه عرب در امان برگزار شد که در نتيجه آن کشورهاي عربي نيروهاي نظامي‌خود را به فلسطين براي کمک به ارتش اردن فرستادند. بلافاصله بعد از اعلام استقلال دولت اسرائيل، لبنان، مصر و عراق لشکريان خود را براي پيوستن به نيروهاي اردني به منظور دفاع از ساکنين حقيقي فلسطين اعزام کردند. در هر صورت به علل زيادي، همچون بي نظمي‌نيروهاي عرب، لشکر بي شمار اسرائيل که حدود 000/80 نفر بودند و آزمودگي نيروهاي اسرائيلي در جنگ جهاني دوم، جنگ به سرعت به نفع اسرائيل به پايان رسيد.


بیش از نصف فلسطین از جمله نوار ارزشمند ساحلی بةهودیان که تنها 6 درصد سرزمین فلسطین را مالک بودند واگذار شد. جماهیر شوروی اولین کشوری بود که اسرائیل را به رسمیت شناخت و بلافاصله بعد از آن [[ایالات متحده]] [[آمریکا]] اسرائیل را قانونی اعلام کرد و تراژدی فلسطین متولد شد. اعراب شوکه شدند و درگیری اجتناب ناپذیر شد. (130)
تشکيل خشونت بار دولت اسرائيل به آواره شدن پانصد هزار فلسطيني از خانه‌هايشان ختم شد. کشتارهاي دسته جمعي 245 فلسطيني در دير ياسين و همچنين کشتار مردم در كَفَر قاسم از جمله جنايات اسرائيل به منظور ترساندن مردم فلسطين و فراري دادن آنها بود.


'''- جنگ اعراب و اسرائیل 1948:''' پیش از تصمیم مجمع عمومی‌سازمان ملل مبنی بر تقسیم کشور فلسطین، ملک عبدالله سپاه خود را برای دفاع از اعراب فلسطین به آن کشور فرستاد. در واکنش به تصویب طرح تقسیم بندی فلسطین، وی اعلام آمادگی برای اعزام تمام قوای لشکر کشورش برای حمایت از فلسطین نمود. دو روز قبل از پایان قیمومت بریتانیا نشست اتحادیه عرب در امان برگزار شد که در نتیجه آن کشورهای عربی نیروهای نظامی‌خود را به فلسطین برای کمک به ارتش اردن فرستادند. بلافاصله بعد از اعلام استقلال دولت اسرائیل، لبنان، مصر و عراق لشکریان خود را برای پیوستن به نیروهای اردنی به منظور دفاع از ساکنین حقیقی فلسطین اعزام کردند. در هر صورت به علل زیادی، همچون بی نظمی‌نیروهای عرب، لشکر بی شمار اسرائیل که حدود 000/80 نفر بودند و آزمودگی نیروهای اسرائیلی در جنگ جهانی دوم، جنگ به سرعت به نفع اسرائیل به پایان رسید.
'''- هنگ اعراب و دفاع اورشليم:''' قدس سومين شهر مقدس مسلمانان بعد از مکه و مدينه است و مکاني است که پيامبر اسلام (ص) از آنجا به معراج رفت و به عقيده عيسويان مسيح (ع) در آن جا به صليب کشيده شد.


تشکیل خشونت بار دولت اسرائیل به آواره شدن پانصد هزار فلسطینی از خانه‌هایشان ختم شد. کشتارهای دسته جمعی 245 فلسطینی در دیر یاسین و همچنین کشتار مردم در كَفَر قاسم از جمله جنایات اسرائیل به منظور ترساندن مردم فلسطین و فراری دادن آنها بود.
در جنگ سنگين اعراب و يهودي­ها بر سر شهر اورشليم (قدس) نيروهاي سپاه عرب توانستند نيروهاي يهودي را از آن جا بيرون کنند. جنگ اعراب و اسرائيل سرانجام با توافق نظامي‌اعراب و اسرائيل در سال 1948 به پايان رسيد. به طور خاص در نبرد اورشليم، ارتش اردن توانست توانايي‌هاي حرفه اي خود را به نمايش بگذارد. مسيحيان عرب و مسلمانان  با هم در دفاع از اورشليم در برابر تهاجم صهيونيست‌ها متحد شدند و جنگيدند. (131)


'''- هنگ اعراب و دفاع اورشلیم:''' قدس سومین شهر مقدس مسلمانان بعد از مکه و مدینه است و مکانی است که پیامبر اسلام (ص) از آنجا به معراج رفت و به عقیده عیسویان مسیح (ع) در آن جا به صلیب کشیده شد.
'''- اتحاد دوکرانه:''' پس از جنگ، اعراب فلسطيني ساکن در مناطق تحت کنترل اردن به اين نتيجه رسيدند که اتحاد با اردن براي حفظ و نگهداري کرانه باختري تحت کنترل خود که هنوز به اسرائيل نسپرده­اند، ضروري به نظر مي‌رسد. در نتيجه در دسامبر 1948 گروهي از رهبران فلسطيني و افراد برجسته از کرانه باختري کنفرانسي در جريکو برگزار کردند، جايي که از ملک عبدالله خواسته شد تا اقدامات فوري براي متحد کردن دو کرانه اردن و تبديل آن بةک دولت واحد و تحت رهبري وي را به انجام رساند. در تاريخ 11 آوريل 1950، انتخابات براي پارلمان جديد اردن که در آن اعراب فلسطيني کرانه باختري هم حضور داشتند برگزار شد. سيزده روز بعد پارلمان، به اتفاق آرا براي اتحاد دو کرانه رود اردن مصوبه­اي صادر کرد که بر طبق قانون، پادشاهي اردن‌هاشمي‌را به منظور حفاظت از آنچه به عنوان قلمرو عربي فلسطين در برابر گسترش قلمرو صهيونيست باقي مانده بود، گسترش مي داد.  


در جنگ سنگین اعراب و یهودی­ها بر سر شهر اورشلیم (قدس) نیروهای سپاه عرب توانستند نیروهای یهودی را از آن جا بیرون کنند. جنگ اعراب و اسرائیل سرانجام با توافق نظامی‌اعراب و اسرائیل در سال 1948 به پایان رسید. به طور خاص در نبرد اورشلیم، ارتش اردن توانست توانایی‌های حرفه ای خود را به نمایش بگذارد. مسیحیان عرب و مسلمانان  با هم در دفاع از اورشلیم در برابر تهاجم صهیونیست‌ها متحد شدند و جنگیدند. (131)
'''- کشته شدن ملک عبدالله:''' پس از دفاع موفقيت آميز از اعراب شرق اورشليم توسط ارتش اعراب، ملک عبدالله به طور منظم براي شرکت در نماز جمعه به مسجد الاقصي مي رفت. جمعه 20 جولاي 1951 هم از اين قاعده مستثني نبود. پادشاه اردن در اين نماز با نوه اش (پادشاه آينده) حسين شرکت کرد. درحالي که به مسجد نزديک مي شدند، ضاربي به سمت ملک عبدالله آمد و پادشاه را به ضرب گلوله از پاي درآورد. وي همچنين گلوله اي به سمت شاهزاده جوان شليک کرد، اما گلوله به مدالي که روي سينه وي بود برخورد کرد.  


'''- اتحاد دوکرانه:''' پس از جنگ، اعراب فلسطینی ساکن در مناطق تحت کنترل اردن به این نتیجه رسیدند که اتحاد با اردن برای حفظ و نگهداری کرانه باختری تحت کنترل خود که هنوز به اسرائیل نسپرده­اند، ضروری به نظر می‌رسد. در نتیجه در دسامبر 1948 گروهی از رهبران فلسطینی و افراد برجسته از کرانه باختری کنفرانسی در جریکو برگزار کردند، جایی که از ملک عبدالله خواسته شد تا اقدامات فوری برای متحد کردن دو کرانه اردن و تبدیل آن بةک دولت واحد و تحت رهبری وی را به انجام رساند. در تاریخ 11 آوریل 1950، انتخابات برای پارلمان جدید اردن که در آن اعراب فلسطینی کرانه باختری هم حضور داشتند برگزار شد. سیزده روز بعد پارلمان، به اتفاق آرا برای اتحاد دو کرانه رود اردن مصوبه­ای صادر کرد که بر طبق قانون، پادشاهی اردن‌هاشمی‌را به منظور حفاظت از آنچه به عنوان قلمرو عربی فلسطین در برابر گسترش قلمرو صهیونیست باقی مانده بود، گسترش می داد.  
'''- سلطنت شاه طلال:''' پس از به قتل رسيدن ملک عبدالله تاج و تخت پادشاهي اردن به وليعهد طلال، پسر ارشد پادشاه رسيد. شاه طلال در تاريخ 5 سپتامبر 1951 سلطنت را به عهده گرفت. به دلايل پزشکي شاه طلال در تاريخ 11 آگوست 1952 از پادشاهي کناره گرفت و سلطنت را به پسر ارشد سپرد که در تاريخ 9 سپتامبر 1951 به صورت علني وارث پادشاه معرفي شد. شوراي سلطنتي تا رسيدن شاهزاده حسين به سن قانوني، تصدي امور را به عهده گرفت و حسين بن طلال در 2 مي‌1953 رسماً پادشاه اردن شد. شاه طلال در زمان تصدي خود، توسعه قوانين ليبرال را بنيان نهاد. اين سند دولت را در مجموع و وزيران را به صورت جداگانه، قبل از پارلمان مسئول مي‌داند. اين طرح در تاريخ 1 ژانويه 1952 به تصويب رسيد.  


'''- کشته شدن ملک عبدالله:''' پس از دفاع موفقیت آمیز از اعراب شرق اورشلیم توسط ارتش اعراب، ملک عبدالله به طور منظم برای شرکت در نماز جمعه به مسجد الاقصی می رفت. جمعه 20 جولای 1951 هم از این قاعده مستثنی نبود. پادشاه اردن در این نماز با نوه اش (پادشاه آینده) حسین شرکت کرد. درحالی که به مسجد نزدیک می شدند، ضاربی به سمت ملک عبدالله آمد و پادشاه را به ضرب گلوله از پای درآورد. وی همچنین گلوله ای به سمت شاهزاده جوان شلیک کرد، اما گلوله به مدالی که روی سینه وی بود برخورد کرد.  
'''- ترسيم يک دوره سخت:''' اردن در دهه 50، دهه 50 دوره اي از تحولات پر سر و صدا در سراسر جهان عرب بود. بخش عمده اي از اين آشفتگي  و نارضايتي­ ها، ناشي از تشکيل کشور اسرائيل و شکست فلسطين در سال 49 - 1948 است. قدرت­هاي استعماري همچنان بر ملت هاي عرب نفوذ داشتند، شرايطي که در ميان توده هاي جمعيت ايجاد خشم مي کرد. نارضايتي عمومي‌منجر به رشد سريع چندين ايدئولوژي افراطي عرب شد، حزب بعث در سوريه در اواخر دهه 40 به رهبري دو تن از معلمان دمشق، ميشل عفلق  و صلاح البيتار  پايه گذاري شد و وحدت سياسي تمام کشورهاي عربي را با شعار «وحدت، آزادي و سوسياليسم» دربرگرفت. يکي از بازيگران اصلي در سياست هاي اعراب در دهه 1950 و 1960 رئيس جمهور مصر جمال عبدالناصر بود. اساساً پيشنهاد وحدت از طرف ناصر، رئيس جمهور مصر و بعثي ها به دنبال سلطةک دولت بر ديگر دول عربي بود. جمهوري متحده عربي، متشکل از کشورهاي مصر و سوريه، عمر کوتاهي داشت (61 - 1958) و کاستي‌هاي طرح اتحاد را نشان داد.


'''- سلطنت شاه طلال:''' پس از به قتل رسیدن ملک عبدالله تاج و تخت پادشاهی اردن به ولیعهد طلال، پسر ارشد پادشاه رسید. شاه طلال در تاریخ 5 سپتامبر 1951 سلطنت را به عهده گرفت. به دلایل پزشکی شاه طلال در تاریخ 11 آگوست 1952 از پادشاهی کناره گرفت و سلطنت را به پسر ارشد سپرد که در تاریخ 9 سپتامبر 1951 به صورت علنی وارث پادشاه معرفی شد. شورای سلطنتی تا رسیدن شاهزاده حسین به سن قانونی، تصدی امور را به عهده گرفت و حسین بن طلال در 2 می‌1953 رسماً پادشاه اردن شد. شاه طلال در زمان تصدی خود، توسعه قوانین لیبرال را بنیان نهاد. این سند دولت را در مجموع و وزیران را به صورت جداگانه، قبل از پارلمان مسئول می‌داند. این طرح در تاریخ 1 ژانویه 1952 به تصویب رسید.  
شاه حسين در 1956 با لغو پيمان 1948 اردن و انگليس، دخالت اين كشور را در امور اردن کاهش داد و كمك‌هاي مالي كشورهاي عربي، به ويژه عربستان سعودي، مصر و سوريه را جانشين آن نمود. وي در مه 1956 درباره تشكيل فرماندهي مشترك نظامي با مصر و سپس سوريه پيمان بست. حسين در جريان بحران سوئز، براي اجراي تعهداتش در قبال مصر در 31 اكتبر 1956 رابطه سياسي خود را با فرانسه قطع كرد و آمادگي ارتش اردن را براي جنگ با اشغالگران اعلام نمود.  


'''- ترسیم یک دوره سخت:''' اردن در دهه 50، دهه 50 دوره ای از تحولات پر سر و صدا در سراسر جهان عرب بود. بخش عمده ای از این آشفتگی  و نارضایتی­ ها، ناشی از تشکیل کشور اسرائیل و شکست فلسطین در سال 49 - 1948 است. قدرت­های استعماری همچنان بر ملت های عرب نفوذ داشتند، شرایطی که در میان توده های جمعیت ایجاد خشم می کرد. نارضایتی عمومی‌منجر به رشد سریع چندین ایدئولوژی افراطی عرب شد، حزب بعث در سوریه در اواخر دهه 40 به رهبری دو تن از معلمان دمشق، میشل عفلق  و صلاح البیتار  پایه گذاری شد و وحدت سیاسی تمام کشورهای عربی را با شعار «وحدت، آزادی و سوسیالیسم» دربرگرفت. یکی از بازیگران اصلی در سیاست های اعراب در دهه 1950 و 1960 رئیس جمهور مصر جمال عبدالناصر بود. اساساً پیشنهاد وحدت از طرف ناصر، رئیس جمهور مصر و بعثی ها به دنبال سلطةک دولت بر دیگر دول عربی بود. جمهوری متحده عربی، متشکل از کشورهای مصر و سوریه، عمر کوتاهی داشت (61 - 1958) و کاستی‌های طرح اتحاد را نشان داد.
در 31 آوريل 1957 برخي نيروهاي ارتش با هدف ترور حسين بن طلال و براندازي نظام پادشاهي، كودتاي معروف به الزرقاء را شكل دادند. ميان دو گروه ارتش در پادگان شهر الزرقاء درگيري خونيني رخ داد كه به شكست عوامل كودتا انجاميد.


شاه حسین در 1956 با لغو پیمان 1948 اردن و انگلیس، دخالت این كشور را در امور اردن کاهش داد و كمك‌های مالی كشورهای عربی، به ویژه عربستان سعودی، مصر و سوریه را جانشین آن نمود. وی در مه 1956 درباره تشكیل فرماندهی مشترك نظامی با مصر و سپس سوریه پیمان بست. حسین در جریان بحران سوئز، برای اجرای تعهداتش در قبال مصر در 31 اكتبر 1956 رابطه سیاسی خود را با فرانسه قطع كرد و آمادگی ارتش اردن را برای جنگ با اشغالگران اعلام نمود.  
پس از درخواست حسين مبني بر خروج نيروهاي سوري، مناسبات ديپلماتي اردن با مصر تقريبا به حالت تعليق درآمد. اما روابط خوب اردن با عربستان سعودي همچنان ادامه يافت.


در 31 آوریل 1957 برخی نیروهای ارتش با هدف ترور حسین بن طلال و براندازی نظام پادشاهی، كودتای معروف به الزرقاء را شكل دادند. میان دو گروه ارتش در پادگان شهر الزرقاء درگیری خونینی رخ داد كه به شكست عوامل كودتا انجامید.
حسين بن طلال و ملك فيصل دوم، پادشاه عراق در واكنش به تأسيس جمهوري متحد عربي و دستيابي به پيوندهاي مشترك خارجي و دفاعي و گمركي و آموزشي ، فدراسيون عربي را در امّان تشكيل دادند. اين فدراسيون كه مورد تاييد آمريكا و انگليس بود، در پي كودتاي عبدالكريم قاسم در عراق در اوت 1958 به فرمان حسين بن طلال منحل شد.


پس از درخواست حسین مبنی بر خروج نیروهای سوری، مناسبات دیپلماتی اردن با مصر تقریبا به حالت تعلیق درآمد. اما روابط خوب اردن با عربستان سعودی همچنان ادامه یافت.
از 20 اوت 1963 حسين با شوروي و برخي كشورهاي بلوك شرق مناسباتش را آغاز كرد و در 30 مارس 1964، نخستين سفير اردن به شوروي اعزام شد. در 1964 م حسين بن طلال در دو كنفرانس سران عرب كه به ترتيب در قاهره و اسكندريه برگزار شدند، شركت نمود و پس از ديدار با جمال عبدالناصر، مناسبات دو كشور بهبود يافت.


حسین بن طلال و ملك فیصل دوم، پادشاه عراق در واكنش به تأسیس جمهوری متحد عربی و دستیابی به پیوندهای مشترك خارجی و دفاعی و گمركی و آموزشی ، فدراسیون عربی را در امّان تشكیل دادند. این فدراسیون كه مورد تایید آمریكا و انگلیس بود، در پی كودتای عبدالكریم قاسم در عراق در اوت 1958 به فرمان حسین بن طلال منحل شد.
در ژوئيه 1966 حسين بن طلال حمايت خود را از سازمان آزادي بخش فلسطين (ساف)، با اين اتهام كه احمد شقيري دبير اين سازمان، از كمونيست‌ها هواداري مي كند، قطع كرد. در 30 مه 1967 م به دنبال تشديد تهديد‌هاي اسرائيل در خاورميانه، حسين بن طلال به قاهره رفت و پس از مذاكراتي با جمال عبدالناصر، بين دو كشور براي پنج سال معاهده دفاعي مشتركي بسته شد. در پي حمله رژيم اسرائيل به مصر در ژوئن 1967، ارتش اردن در جنگ شش روزه شركت نمود كه به شكست اردن و اشغال كرانه باختري رود اردن انجاميد.  


از 20 اوت 1963 حسین با شوروی و برخی كشورهای بلوك شرق مناسباتش را آغاز كرد و در 30 مارس 1964، نخستین سفیر اردن به شوروی اعزام شد. در 1964 م حسین بن طلال در دو كنفرانس سران عرب كه به ترتیب در [[قاهره]] و اسكندریه برگزار شدند، شركت نمود و پس از دیدار با جمال عبدالناصر، مناسبات دو كشور بهبود یافت.
'''- دهه ثبات و رشد اقتصادي:''' دهه 60 با رشد اقتصادي بسيار خوب خود اردن همراه بود. ستون اصلي اقتصاد مدرن اردن - صنعت پتاس، فسفات و سيمان - در اين دوران پيشرفت کرد. در زرقاء، در شرق امان، يک پالايشگاه نفت ساخته شد. کشور توسط شبکه اي از بزرگراه ها با هم مرتبط شدند و سيستم مهندسي جديدي به کشور معرفي شد. در سال 1962، اولين دانشگاه ملي در اردن بنا شد: دانشگاه اردن در جبيهه<sup>[74]</sup> در حومه شهر امان. قبل از جنگ 1967، اردن شاهد رشد نرخ اقتصادي  بالاتر نسبت به ساير کشورهاي در حال توسعه بود. صنعت پر رونق ساخت و ساز فرصت‌هاي شغلي فراواني در اردن پديد آورد، از طرف ديگر گردشگري از اورشليم، بيت اللحم و بسياري از جاذبه‌هاي کرانه‌هاي شرقي اين کشور درآمد ارزي را افزايش داد. اقتصاد اردن همچنين به لطف پول‌هاي ارسالي مهاجراني که در کشورهاي عربي حوزه خليج فارس کار مي کردند، پررونق تر شد.  


در ژوئیه 1966 حسین بن طلال حمایت خود را از سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف)، با این اتهام كه احمد شقیری دبیر این سازمان، از كمونیست‌ها هواداری می كند، قطع كرد. در 30 مه 1967 م به دنبال تشدید تهدید‌های اسرائیل در خاورمیانه، حسین بن طلال به قاهره رفت و پس از مذاكراتی با جمال عبدالناصر، بین دو كشور برای پنج سال معاهده دفاعی مشتركی بسته شد. در پی حمله رژیم اسرائیل به مصر در ژوئن 1967، ارتش اردن در جنگ شش روزه شركت نمود كه به شكست اردن و اشغال كرانه باختری رود اردن انجامید.  
'''- فاجعه 1967:''' در اوايل سال 1963، اسرائيل اعلام کرد که قصد دارد بخشي از آب رود اردن را جهت آبياري کوير نقب<sup>[75]</sup> (که همچنين به نام صحراي نقب نيز شناخته مي‌شود) به سمت اسرائيل منحرف کند. در پاسخ، رهبران عرب در اجلاس 1964 قاهره تصميم به کاهش جريان آب به درياچه طبريه و انحراف برخي از شاخه‌هاي فرعي در لبنان  و سوريه گرفتند و براي آمادگي جهت دفاع به حملة احتمالي اسرائيل به خاطر اين تقسيم آب، يک نيروي مشترک عربي ايجاد شد؛ ارتش متحد عربي از کشورهاي مصر، سوريه، اردن ولبنان به سرکردگي سپهبد علي عامر از مصر تشکيل شد.


'''- دهه ثبات و رشد اقتصادی:''' دهه 60 با رشد اقتصادی بسیار خوب خود اردن همراه بود. ستون اصلی اقتصاد مدرن اردن - صنعت پتاس، فسفات و سیمان - در این دوران پیشرفت کرد. در زرقاء، در شرق امان، یک پالایشگاه نفت ساخته شد. کشور توسط شبکه ای از بزرگراه ها با هم مرتبط شدند و سیستم مهندسی جدیدی به کشور معرفی شد. در سال 1962، اولین دانشگاه ملی در اردن بنا شد: دانشگاه اردن در جبیهه<sup>[74]</sup> در حومه شهر امان. قبل از جنگ 1967، اردن شاهد رشد نرخ اقتصادی  بالاتر نسبت به سایر کشورهای در حال توسعه بود. صنعت پر رونق ساخت و ساز فرصت‌های شغلی فراوانی در اردن پدید آورد، از طرف دیگر گردشگری از اورشلیم، بیت اللحم و بسیاری از جاذبه‌های کرانه‌های شرقی این کشور درآمد ارزی را افزایش داد. اقتصاد اردن همچنین به لطف پول‌های ارسالی مهاجرانی که در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس کار می کردند، پررونق تر شد.  
يکي ديگر ازنتايج نشست قاهره استقرار سازمان آزادي بخش فلسطين بود. همزمان با ديگر رهبران عرب، شاه حسين نياز به يک سازمان که مي‌تواند تلاش‌هاي فلسطينان را هماهنگ کند تشخيص  داد. تنها نگراني او اين بود که سازمان آزادي بخش فلسطين بايد با اردن همکاري کند و فعاليت‌هاي نظامي‌خود را تحت کنترل شديد فرماندهي متحده عربي انجام دهد، تا مبادا سهوا اعراب را بدون آمادگي به جنگ با اسرائيل سوق دهد.


'''- فاجعه 1967:''' در اوایل سال 1963، اسرائیل اعلام کرد که قصد دارد بخشی از آب رود اردن را جهت آبیاری کویر نقب<sup>[75]</sup> (که همچنین به نام صحرای نقب نیز شناخته می‌شود) به سمت اسرائیل منحرف کند. در پاسخ، رهبران عرب در اجلاس 1964 قاهره تصمیم به کاهش جریان آب به دریاچه طبریه و انحراف برخی از شاخه‌های فرعی در لبنان  و سوریه گرفتند و برای آمادگی جهت دفاع به حملة احتمالی اسرائیل به خاطر این تقسیم آب، یک نیروی مشترک عربی ایجاد شد؛ ارتش متحد عربی از کشورهای مصر، سوریه، اردن ولبنان به سرکردگی سپهبد علی عامر از مصر تشکیل شد.
اواسط دهه 60 شاهد ظهور گروه‌هاي مستقل چريکي فلسطيني (در زبان عربي با نام فدائيان شناخته مي شدند) و از جمله قابل توجه ترين آنها جنبش فتح ياسرعرفات بود. دولت سوريه در تلاش بي وقفه خود براي برتري نسبت به ناصر، حمله پارتيزاني به اسرائيل را مورد حمايت قرار داد - نه از طرف سوريه، بلکه از طرف لبنان و اردن. اقدامات تلافي جويانه اسرائيل به اين حملة نظامي‌کاملا قابل پيش بيني بود و رهبري چريک ها را به اردن نسبت داد. به همين دليل اردن دوباره در قاهره، دمشق و بغداد مورد حملة تبليغاتي قرار گرفت. در 1966 اسرائيل طي حمله موفقي به سامو به حمله فداييان فلسطيني پاسخ گفت که بار ديگر اردن در دفاع از اين تجاوز با شکست مواجه شد.


یکی دیگر ازنتایج نشست قاهره استقرار سازمان آزادی بخش فلسطین بود. همزمان با دیگر رهبران عرب، شاه حسین نیاز به یک سازمان که می‌تواند تلاش‌های فلسطینان را هماهنگ کند تشخیص  داد. تنها نگرانی او این بود که سازمان آزادی بخش فلسطین باید با اردن همکاری کند و فعالیت‌های نظامی‌خود را تحت کنترل شدید فرماندهی متحده عربی انجام دهد، تا مبادا سهوا اعراب را بدون آمادگی به جنگ با اسرائیل سوق دهد.
رقابت احزاب عرب با يکديگر اين اجازه را به اسرائيل داد که براي از بين بردن نيروي هوايي مصر در تاريخ 5 ژوئن 1967 حمله غافلگيرانه اي به انجام برساند. در پاسخ نيروهاي اردن به اسرائيل حمله کردند، اما با ضد حمله نيروهاي اسرائيل به کرانه باختري و شرق عرب نشين اورشليم، مجبور به عقب نشيني شدند. پس از نابودي نيروي هوايي مصر، اسرائيل با تسلط کامل بر آسمان مصر، بمب‌هاي ناپالم را بر سر نيروهاي عرب فرو ريخت. هنگامي‌که در تاريخ 11 ژوئن سازمان ملل آتش بس را بر طرفين تحميل کرد، اسرائيل بخش وسيعي از سرزمين عرب را تحت تصرف خود داشت که شامل صحراي سينا در مصر، بلندي‌هاي جولان سوريه و مهم تر از همه بخشي از فلسطين که متعلق به اعراب بود: کرانه باختري که شامل شرق عربي بيت المقدس و نوار غزه بود.


اواسط دهه 60 شاهد ظهور گروه‌های مستقل چریکی فلسطینی (در زبان عربی با نام فدائیان شناخته می شدند) و از جمله قابل توجه ترین آنها جنبش فتح یاسرعرفات بود. دولت سوریه در تلاش بی وقفه خود برای برتری نسبت به ناصر، حمله پارتیزانی به اسرائیل را مورد حمایت قرار داد - نه از طرف سوریه، بلکه از طرف لبنان و اردن. اقدامات تلافی جویانه اسرائیل به این حملة نظامی‌کاملا قابل پیش بینی بود و رهبری چریک ها را به اردن نسبت داد. به همین دلیل اردن دوباره در قاهره، دمشق و بغداد مورد حملة تبلیغاتی قرار گرفت. در 1966 اسرائیل طی حمله موفقی به سامو به حمله فداییان فلسطینی پاسخ گفت که بار دیگر اردن در دفاع از این تجاوز با شکست مواجه شد.
گفتني است که اردن طي اين درگيري­ها هزينه سنگيني پرداخت که داراي ابعاد اقتصادي و اجتماعي بود؛ از جمله 000/300 فلسطيني به اردن پناهنده شدند. حدود 70 درصد از زمين‌هاي کشاورزي اردن در کرانه غرب قرار داشت که 60 تا 65 درصد از ميوه ها و سبزيجات اردن را توليد مي کرد. به علاوه نيمي‌از بنگاه هاي صنعتي نيز در کرانه غربي قرار داشت و در همين حال با اشغال اورشليم و مکان هاي مذهبي درآمدهاي توريسم نيز از ميان رفت. در نهايت 38 درصد از توليد ناخالص ملي اردن کاهش يافت. عليرغم اين کاهش همچنان مسئوليت پرداخت حقوق و اداره کرانه غربي که شامل هزينه‌هاي آموزشي وحقوق کارکنان و بازنشستگان بود همچنان بر عهده دولت سنگيني مي‌کرد. (132)


رقابت احزاب عرب با یکدیگر این اجازه را به اسرائیل داد که برای از بین بردن نیروی هوایی مصر در تاریخ 5 ژوئن 1967 حمله غافلگیرانه ای به انجام برساند. در پاسخ نیروهای اردن به اسرائیل حمله کردند، اما با ضد حمله نیروهای اسرائیل به کرانه باختری و شرق عرب نشین اورشلیم، مجبور به عقب نشینی شدند. پس از نابودی نیروی هوایی مصر، اسرائیل با تسلط کامل بر آسمان مصر، بمب‌های ناپالم را بر سر نیروهای عرب فرو ریخت. هنگامی‌که در تاریخ 11 ژوئن سازمان ملل آتش بس را بر طرفین تحمیل کرد، اسرائیل بخش وسیعی از سرزمین عرب را تحت تصرف خود داشت که شامل صحرای سینا در مصر، بلندی‌های جولان سوریه و مهم تر از همه بخشی از فلسطین که متعلق به اعراب بود: کرانه باختری که شامل شرق عربی بیت المقدس و نوار غزه بود.
'''- طرح‌هاي ديپلماتيک و نظامي:''' بين  سال هاي 70 - 1967 اردن استراتژي دوگانه اي از طرح هاي سياسي و نظامي‌براي بازپس گرفتن سرزمين هاي عربي که در جنگ 1967 از دست داده بود، در پيش گرفت. در 22 نوامبر 1967، شوراي امنيت سازمان ملل متحد به اتفاق آرا قطعنامه 242 را به تصويب رساند که در آن از اسرائيل دعوت مي شد تا از مناطقي که در جنگ اخير اشغال کرده بود بيرون رود و از تمامي‌ساکنين خاورميانه درخواست شد به حقوق ديگران احترام گذاشته «درون مرزهاي امن و شناخته شده و در صلح زندگي کنند». تدوين اين قطعنامه مهم، که هنوز هم نقطه مرجع اصلي براي ايجاد صلح در خاورميانه مي‌باشد، ابتکار ملک حسين بود. (133) در اين فاصله ارتش اسرائيل به سمت اردن نشين رود اردن حمله کرد که توسط نيروهاي مشترک فلسطين و اردن در جنگ کرامه شکست خورد و ضربات سنگيني به نيروهاي اسرائيلي وارد آمد. (134)


گفتنی است که اردن طی این درگیری­ها هزینه سنگینی پرداخت که دارای ابعاد اقتصادی و اجتماعی بود؛ از جمله 000/300 فلسطینی به اردن پناهنده شدند. حدود 70 درصد از زمین‌های کشاورزی اردن در کرانه غرب قرار داشت که 60 تا 65 درصد از میوه ها و سبزیجات اردن را تولید می کرد. به علاوه نیمی‌از بنگاه های صنعتی نیز در کرانه غربی قرار داشت و در همین حال با اشغال اورشلیم و مکان های مذهبی درآمدهای توریسم نیز از میان رفت. در نهایت 38 درصد از تولید ناخالص ملی اردن کاهش یافت. علیرغم این کاهش همچنان مسئولیت پرداخت حقوق و اداره کرانه غربی که شامل هزینه‌های آموزشی وحقوق کارکنان و بازنشستگان بود همچنان بر عهده دولت سنگینی می‌کرد. (132)  
'''- درگيري سال 1970:''' همکاري با فلسطيني ها که روزي مورد تأييد ملک حسين بود، در سپتامبر 1970 به جدايي منجر شد. حضور فراگير و پر هرج و مرج گروه­هاي مسلح فدائيان فلسطيني که انتظار مصونيت از قوانين اردن را داشتند، در سرتاسر اردن بي نظمي‌ايجاد کرد. رهبران ميانه رو فلسطين قادر به مهار عناصر افراطي نبودند، افرادي که دوبار به کاروان موتوري شاه حمله کردند و مرتکب چندين عمليات هواپيما ربايي شدند. (135) در نهايت در سپتامبر سياه ارتش اردن جنگنده‌هاي فلسطين را شکست داد و آنها را از اردن اخراج کرد. در 1971 نيروهاي ارتش اردن، فلسطيني‌هاي مسلح را از کشور بيرون کردند که بسياري از آنها به لبنان پناهنده شدند. (136)  


'''- طرح‌های دیپلماتیک و نظامی:''' بین  سال های 70 - 1967 اردن استراتژی دوگانه ای از طرح های سیاسی و نظامی‌برای بازپس گرفتن سرزمین های عربی که در جنگ 1967 از دست داده بود، در پیش گرفت. در 22 نوامبر 1967، شورای امنیت سازمان ملل متحد به اتفاق آرا قطعنامه 242 را به تصویب رساند که در آن از اسرائیل دعوت می شد تا از مناطقی که در جنگ اخیر اشغال کرده بود بیرون رود و از تمامی‌ساکنین خاورمیانه درخواست شد به حقوق دیگران احترام گذاشته «درون مرزهای امن و شناخته شده و در صلح زندگی کنند». تدوین این قطعنامه مهم، که هنوز هم نقطه مرجع اصلی برای ایجاد صلح در خاورمیانه می‌باشد، ابتکار ملک حسین بود. (133) در این فاصله ارتش اسرائیل به سمت اردن نشین رود اردن حمله کرد که توسط نیروهای مشترک فلسطین و اردن در جنگ کرامه شکست خورد و ضربات سنگینی به نیروهای اسرائیلی وارد آمد. (134)  
'''- اردن در دهه 70:''' تلاشهاي اقتصادي: بعد از حوادث 71 - 1970 سياست‌هاي داخلي به سمت ترويج وحدت ملي در ميان مردم اردن پيش رفت. اين وحدت مورد تضمين نهايي براي بقا و امنيت اردن محسوب مي‌شود. در اين زمان، نگراني اصلي رژيم نظم و امنيت اردن بود. براي بازگشت تدريجي ثبات سياسي، دوباره سرمايه گذاري در اردن از سر گرفته شد. در اين سال­ها اردن شاهد رشد بي سابقه در تعدادي مناطق، مخصوصا بخش خدمات، ساخت و ساز و بخش مالي بود. توسعه اقتصادي و اجتماعي سريع اردن، همچنين مديون رونق نفت در سراسر خاورميانه در اواسط و اواخر دهه 70 مي‌باشد. وجوه ارسالي فراوان که توسط 400 هزار يا تعداد بيشتري از شهروندان اردني که به عنوان نيروي کار ماهر در کشورهاي عربي حوزه خليج فارس کار مي‌کردند نيز به رونق اقتصادي اردن کمک کرد. در نتيجه جنگ داخلي لبنان در سال 1975 که منجر به جنگ در پايتخت بيروت شد، بسياري از بانک‌ها و زير ساخت‌هاي کشور از بين رفت، به همين سبب، بسياري از اين بخش‌ها به امان نقل مکان کردند که باعث رونق صنعتي در امان شد. در اوايل دهه 80 امان بةکي از پوياترين پايتخت‌هاي دنياي عرب تبديل شد. (137) در همين دهه در 1972 طرح حسين در خصوص اتحاد کرانه غربي و شرقي مورد قبول واقع نمي شود. (138) اردن در 1973 مستقيماً وارد جنگ نمي شود و تنها با اعزام نيرو به سوريه کمک مي کند. جنگ 1973 و به دنبال آن کمپ ديويد 1976 را مي توان مهمترين حادثه اين دهه به شمار آورد. (139) شاه حسين و بسياري از رهبران عرب اين معاهده را عامل بي ثباتي منطقه شمرده و آن را نپذيرفتند. (140) طي همين سالها نشست اتحاديه عرب، سازمان آزادي بخش فلسطين را به عنوان نماينده قانوني مردم فلسطين - به جاي اردن - معرفي کرد. (141)  


'''- درگیری سال 1970:''' همکاری با فلسطینی ها که روزی مورد تأیید ملک حسین بود، در سپتامبر 1970 به جدایی منجر شد. حضور فراگیر و پر هرج و مرج گروه­های مسلح فدائیان فلسطینی که انتظار مصونیت از قوانین اردن را داشتند، در سرتاسر اردن بی نظمی‌ایجاد کرد. رهبران میانه رو فلسطین قادر به مهار عناصر افراطی نبودند، افرادی که دوبار به کاروان موتوری شاه حمله کردند و مرتکب چندین عملیات هواپیما ربایی شدند. (135) در نهایت در سپتامبر سیاه ارتش اردن جنگنده‌های فلسطین را شکست داد و آنها را از اردن اخراج کرد. در 1971 نیروهای ارتش اردن، فلسطینی‌های مسلح را از کشور بیرون کردند که بسیاری از آنها به لبنان پناهنده شدند. (136)  
'''- اردن در کنار عراق و غرب عليه ايران:''' در سال 1980 نگاه‌ها از جنگ اعراب و اسرائيل به خليج فارس معطوف شد، هنگامي‌که جنگ بين ايران و عراق درگرفت. در طول جنگ 8 ساله، اردن در کنار ايالات متحده، فرانسه و کشورهاي عربي حوزه خليج فارس از عراق در برابر ايران حمايت مي کرد. با اين وجود، اردن هميشه در پي حل و فصل مسالمت آميز جنگ بود. در همين زمان بود که تجارت بين دو کشور اردن و عراق رونق گرفت. به طور خاص، خط عرضه از بندر درياي سرخ اردن، عقبه به مناطق استراتژيک عراق، باعث پيشرفت و ترقي اقتصادي اردن شد. اين جريان در خلال مشکلات اقتصادي بين سوريه و عراق رخ داد. هنگامي‌که سوريه با ايران متحد شد و تجارت با عراق را متوقف ساخت.(142)


'''- اردن در دهه 70:''' تلاشهای اقتصادی: بعد از حوادث 71 - 1970 سیاست‌های داخلی به سمت ترویج وحدت ملی در میان مردم اردن پیش رفت. این وحدت مورد تضمین نهایی برای بقا و امنیت اردن محسوب می‌شود. در این زمان، نگرانی اصلی رژیم نظم و امنیت اردن بود. برای بازگشت تدریجی ثبات سیاسی، دوباره سرمایه گذاری در اردن از سر گرفته شد. در این سال­ها اردن شاهد رشد بی سابقه در تعدادی مناطق، مخصوصا بخش خدمات، ساخت و ساز و بخش مالی بود. توسعه اقتصادی و اجتماعی سریع اردن، همچنین مدیون رونق نفت در سراسر خاورمیانه در اواسط و اواخر دهه 70 می‌باشد. وجوه ارسالی فراوان که توسط 400 هزار یا تعداد بیشتری از شهروندان اردنی که به عنوان نیروی کار ماهر در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس کار می‌کردند نیز به رونق اقتصادی اردن کمک کرد. در نتیجه جنگ داخلی لبنان در سال 1975 که منجر به جنگ در پایتخت بیروت شد، بسیاری از بانک‌ها و زیر ساخت‌های کشور از بین رفت، به همین سبب، بسیاری از این بخش‌ها به امان نقل مکان کردند که باعث رونق صنعتی در امان شد. در اوایل دهه 80 امان بةکی از پویاترین پایتخت‌های دنیای عرب تبدیل شد. (137) در همین دهه در 1972 طرح حسین در خصوص اتحاد کرانه غربی و شرقی مورد قبول واقع نمی شود. (138) اردن در 1973 مستقیماً وارد جنگ نمی شود و تنها با اعزام نیرو به سوریه کمک می کند. جنگ 1973 و به دنبال آن کمپ دیوید 1976 را می توان مهمترین حادثه این دهه به شمار آورد. (139) شاه حسین و بسیاری از رهبران عرب این معاهده را عامل بی ثباتی منطقه شمرده و آن را نپذیرفتند. (140) طی همین سالها نشست اتحادیه عرب، سازمان آزادی بخش فلسطین را به عنوان نماینده قانونی مردم فلسطین - به جای اردن - معرفی کرد. (141)  
در 1985 بار ديگر طرح شاه حسين در ارتباط با فلسطين و کرانه غربي و نوار غزه عليرغم توافق اردن و فلسطين بر هماهنگي در روند صلح نه تنها توسط اسرائيل رد شد (143) بلکه از درون سازمان آزادي­بخش فلسطين نيز مورد مخالفت واقع شد. (144)


'''- اردن در کنار عراق و غرب علیه ایران:''' در سال 1980 نگاه‌ها از جنگ اعراب و اسرائیل به خلیج فارس معطوف شد، هنگامی‌که جنگ بین ایران و عراق درگرفت. در طول جنگ 8 ساله، اردن در کنار ایالات متحده، فرانسه و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس از عراق در برابر ایران حمایت می کرد. با این وجود، اردن همیشه در پی حل و فصل مسالمت آمیز جنگ بود. در همین زمان بود که تجارت بین دو کشور اردن و عراق رونق گرفت. به طور خاص، خط عرضه از بندر دریای سرخ اردن، عقبه به مناطق استراتژیک عراق، باعث پیشرفت و ترقی اقتصادی اردن شد. این جریان در خلال مشکلات اقتصادی بین سوریه و عراق رخ داد. هنگامی‌که سوریه با ایران متحد شد و تجارت با عراق را متوقف ساخت.(142)
1987 شاهد اولين انتفاضه فلسطين است و در 1988 اردن تمام روابط اداري و حقوقي خود را با کرانه باختري قطع مي کند. (145) در پايان اين دهه اردن اجراي قوانين صندوق بين المللي پول براي تنظيم مجدد اقتصاد را شروع مي کند و با ظهور شورش در معان اولين انتخابات عادلانه و آزاد برگزار شده و اسلامگرايان پيروز مي شوند. (146) همچنين در پي حمله عراق به کويت اردن به دنبال راهي مسالمت آميز است و سلطان حسين تلاش مي کند تا ميانجيگري کند. (147)  


در 1985 بار دیگر طرح شاه حسین در ارتباط با فلسطین و کرانه غربی و نوار غزه علیرغم توافق اردن و فلسطین بر هماهنگی در روند صلح نه تنها توسط اسرائیل رد شد (143) بلکه از درون سازمان آزادی­بخش فلسطین نیز مورد مخالفت واقع شد. (144)
'''- انتخابات آزاد اردن:''' در سال هاي اخير، چنانکه گفته شد پادشاهي اردن‌هاشمي، پيشرفت چشمگيري در جهت استقرار پايه‌هاي کثرت گرايي انجام مي ­دهد. (148) هنگامي‌که اردن تعهدات خود را به سياست پارلماني از سرگرفت، اصلاحات گسترده­اي، براي اطمينان از سرمايه گذاري امن به تصويب رسيد. قابل توجه ترين رويداد اين دوره، بازگشت مجدد احزاب سياسي به پارلمان، تهيه پيش نويس قانون اساسي، گسترش آزادي مطبوعات و تعهدي استوار به کثرت گرايي و حقوق بشر مي‌باشد. در سال 1989 اصلاحات سياسي با انتخابات مجلس شروع شد. پارلمان جديد به عنوان يک نيروي سياسي که قدرت کامل قانون گذاري داشت، ظهور يافت. علاوه بر اين، تدوين قانون اساسي براي فعاليت‌هاي سياسي سازمان يافته در کشور چارچوب تعيين کرد. اين منشور، که از حقوق بشر حمايت مي‌کند، يک مدل بومي‌از کثرت گرايي دموکراتيک بر اساس تنها ضامن واقعي ثبات: مشارکت عمومي‌و مسئوليت جمعي مي‌باشد. (149)  


1987 شاهد اولین انتفاضه فلسطین است و در 1988 اردن تمام روابط اداری و حقوقی خود را با کرانه باختری قطع می کند. (145) در پایان این دهه اردن اجرای قوانین صندوق بین المللی پول برای تنظیم مجدد اقتصاد را شروع می کند و با ظهور شورش در معان اولین انتخابات عادلانه و آزاد برگزار شده و اسلامگرایان پیروز می شوند. (146) همچنین در پی حمله عراق به کویت اردن به دنبال راهی مسالمت آمیز است و سلطان حسین تلاش می کند تا میانجیگری کند. (147)  
'''- شوراي مشاوره ملي:''' در ماه آوريل سال 1975، به فرمان ملک حسين شوراي مشاوره ملي تشکيل و به صورت موقت جايگزين پارلمان شد. بين  سال هاي 1978 تا 1984 سه شورا تشکيل شدند که اعضاي آن نمايندگان انتخابي ملک حسين بودند که از بخش‌هاي مختلف جامعه اردن انتخاب شده بودند.(150) بنا بر اظهارات سايت‌هاي دولتي اردن اين شوراها به عنوان جايگزين براي پارلماني که آزادانه انتخاب شوند در نظر گرفته نشده بود و تنها يک اقدام موقت در مقابل پارلماني بود که بيشتر کرسي‌هاي آن از کرانه باختري دراشغال اسرائيل بود. آخرين شوراي مشاوره ملي در ژانويه 1984 توسط فرمان سلطنتي منحل شد.(151)


'''- [[انتخابات آزاد اردن]]:''' در سال های اخیر، چنانکه گفته شد پادشاهی اردن‌هاشمی، پیشرفت چشمگیری در جهت استقرار پایه‌های کثرت گرایی انجام می ­دهد. (148) هنگامی‌که اردن تعهدات خود را به سیاست پارلمانی از سرگرفت، اصلاحات گسترده­ای، برای اطمینان از سرمایه گذاری امن به تصویب رسید. قابل توجه ترین رویداد این دوره، بازگشت مجدد احزاب سیاسی به پارلمان، تهیه پیش نویس قانون اساسی، گسترش آزادی مطبوعات و تعهدی استوار به کثرت گرایی و حقوق بشر می‌باشد. در سال 1989 اصلاحات سیاسی با انتخابات مجلس شروع شد. پارلمان جدید به عنوان یک نیروی سیاسی که قدرت کامل قانون گذاری داشت، ظهور یافت. علاوه بر این، تدوین قانون اساسی برای فعالیت‌های سیاسی سازمان یافته در کشور چارچوب تعیین کرد. این منشور، که از حقوق بشر حمایت می‌کند، یک مدل بومی‌از کثرت گرایی دموکراتیک بر اساس تنها ضامن واقعی ثبات: مشارکت عمومی‌و مسئولیت جمعی می‌باشد. (149)  
'''- جدايي از کرانه باختري:''' پيش از سال 1989، دو ماه قبل از اين که اسرائيل کرانه باختري را اشغال کند؛ آخرين انتخابات پارلماني اردن در آوريل 1967 برگزار شد از زمان اتحاد دو کرانه در سال 1950، شرق و غرب در پارلمان حضور برابر داشتند؛ هرکدام سي نماينده در مجلس نمايندگان داشتند. در سال 1967 اسرائيل کرانه باختري را اشغال کرد، همچنين قطعنامه نشست سران عرب در رباط در سال 1974 که ساف<sup>[76]</sup> (سازمان آزادي بخش فلسطين) را به عنوان «نماينده انحصاري مشروع» از مردم فلسطين تعيين کرده بود، موانع قانوني و عملي براي برگزاري انتخابات عمومي ‌را نشان داد. (152)


'''- شورای مشاوره ملی:''' در ماه آوریل سال 1975، به فرمان ملک حسین شورای مشاوره ملی تشکیل و به صورت موقت جایگزین پارلمان شد. بین  سال های 1978 تا 1984 سه شورا تشکیل شدند که اعضای آن نمایندگان انتخابی ملک حسین بودند که از بخش‌های مختلف [[جامعه اردن]] انتخاب شده بودند.(150) بنا بر اظهارات سایت‌های دولتی اردن این شوراها به عنوان جایگزین برای پارلمانی که آزادانه انتخاب شوند در نظر گرفته نشده بود و تنها یک اقدام موقت در مقابل پارلمانی بود که بیشتر کرسی‌های آن از کرانه باختری دراشغال اسرائیل بود. آخرین شورای مشاوره ملی در ژانویه 1984 توسط فرمان سلطنتی منحل شد.(151)
در 1988 اردن تمام روابط اداري و حقوقي خود را با کرانه باختري قطع مي‌کند(153) و به دنبال موج شورش در برخي از مناطق که سايت ملک حسين آن را ناشي از مشکلات اقتصادي مي داند، نخستين انتخابات پس از 1966 در کرانه شرقي انجام مي‌پذيرد. (154)  


'''- جدایی از کرانه باختری:''' پیش از سال 1989، دو ماه قبل از این که اسرائیل کرانه باختری را اشغال کند؛ آخرین انتخابات پارلمانی اردن در آوریل 1967 برگزار شد از زمان اتحاد دو کرانه در سال 1950، شرق و غرب در پارلمان حضور برابر داشتند؛ هرکدام سی نماینده در مجلس نمایندگان داشتند. در سال 1967 اسرائیل کرانه باختری را اشغال کرد، همچنین قطعنامه نشست سران عرب در رباط در سال 1974 که ساف<sup>[76]</sup> (سازمان آزادی بخش فلسطین) را به عنوان «نماینده انحصاری مشروع» از مردم فلسطین تعیین کرده بود، موانع قانونی و عملی برای برگزاری انتخابات عمومی ‌را نشان داد. (152)
'''- انتخابات 1989:''' در ماه آوريل 1989، دولت موقت به شريف زيد بن شاکر به عنوان رئيس براي نظارت بر انتخابات دموکراتيک براي مجلس نمايندگان اردن سپرده شد و بدين وسيله اصلاحات سياسي کشور را تقويت کرد. سانسور برداشته شد، کانديداها براي انتخابات مجلس شروع به مبارزات انتخاباتي مستقل کردند هرچند ديدگاه‌هاي ايدئولوژيکي متفاوتي داشتند. در 8 نوامبر 1989 اردني‌ها به پاي صندوق‌هاي رأي رفتند و پس از 22 سال در اولين انتخابات عمومي‌شرکت کردند. تمام شهروندان بالاي 19 سال حق راي داشتند. زنان اردن هم مي‌توانستند رأي بدهند، حقي که در سال 1974 به آنها اعطا شده بود. (155)  


در 1988 اردن تمام روابط اداری و حقوقی خود را با کرانه باختری قطع می‌کند(153) و به دنبال موج شورش در برخی از مناطق که سایت ملک حسین آن را ناشی از مشکلات اقتصادی می داند، نخستین انتخابات پس از 1966 در کرانه شرقی انجام می‌پذیرد. (154)  
انتخابات پارلماني در سال 1993 و 1997 برگزار شد بيش از 640 نامزد از جمله 12 زن، براي تصاحب کرسي در مجلس نمايندگان، که از60 به 80 عضوافزايش يافت به رقابت پرداختند. تعداد اعضاي مجلس سنا نيز به 40 عضو افزايش يافت. براي اولين بار در تاريخ اين کشور، تمام طيف­هاي جامعه اردن در قوه مقننه شرکت کردند. پس از انتخابات سال 1989، شاه حسين حکومت نظامي‌بيست ساله را لغو اعلام کرد. با کاهش تنش‌ها، مقررات وضعيت اضطراري نيز که در سال 1989 متوقف شده بود، به طور رسمي‌در ماه آوريل سال 1992 برداشته شد. اين آزادي جديد راه را براي قانوني کردن احزاب سياسي و معرفي قوانين مطبوعات جديد باز کرد. در 5 ژوئيه سال 1992، پارلمان به طور رسمي‌احزاب سياسي را قانوني اعلام کرد. (156)


'''- انتخابات 1989:''' در ماه آوریل 1989، دولت موقت به شریف زید بن شاکر به عنوان رئیس برای نظارت بر انتخابات دموکراتیک برای مجلس نمایندگان اردن سپرده شد و بدین وسیله اصلاحات سیاسی کشور را تقویت کرد. سانسور برداشته شد، کاندیداها برای انتخابات مجلس شروع به مبارزات انتخاباتی مستقل کردند هرچند دیدگاه‌های ایدئولوژیکی متفاوتی داشتند. در 8 نوامبر 1989 اردنی‌ها به پای صندوق‌های رأی رفتند و پس از 22 سال در اولین انتخابات عمومی‌شرکت کردند. تمام شهروندان بالای 19 سال حق رای داشتند. زنان اردن هم می‌توانستند رأی بدهند، حقی که در سال 1974 به آنها اعطا شده بود. (155)  
'''- منشور ملي:''' به منظور جلوگيري از مشکلات دهه 50، در ماه آوريل سال 1990 کميسيون سلطنتي اي متشکل از شصت عضو با هدف تهيه پيش نويس دستورالعمل براي  فعاليت احزاب سياسي در اردن توسط شاه حسين منصوب شد. اين کميسيون از اعضايي تشکيل شده بود که نماينده همه گروه‌هاي سياسي در اين کشور محسوب مي شدند و طي چند ماه اجماع خود را در قالب يک منشور ملي ارائه دادند که در ماه ژوئن سال 1991 در يک کنفرانس ملي  با حضور 2000 تن از رهبران اردني به تصويب رسيد. (157)


انتخابات پارلمانی در سال 1993 و 1997 برگزار شد بیش از 640 نامزد از جمله 12 زن، برای تصاحب کرسی در مجلس نمایندگان، که از60 به 80 عضوافزایش یافت به رقابت پرداختند. تعداد اعضای مجلس سنا نیز به 40 عضو افزایش یافت. برای اولین بار در تاریخ این کشور، تمام طیف­های جامعه اردن در قوه مقننه شرکت کردند. پس از انتخابات سال 1989، شاه حسین حکومت نظامی‌بیست ساله را لغو اعلام کرد. با کاهش تنش‌ها، مقررات وضعیت اضطراری نیز که در سال 1989 متوقف شده بود، به طور رسمی‌در ماه آوریل سال 1992 برداشته شد. این آزادی جدید راه را برای قانونی کردن احزاب سیاسی و معرفی قوانین مطبوعات جدید باز کرد. در 5 ژوئیه سال 1992، پارلمان به طور رسمی‌احزاب سیاسی را قانونی اعلام کرد. (156)
منشور ملي به تشريح دستورالعمل‌هاي عمومي‌براي گفتگوي سازنده بين ارگانهاي اجرايي و مقننه و همچنين بين تصميم گيرندگان و نخبگان سياسي و فکري درارتباط با مسائل قدرت، حقوق و مسئوليت مي پردازد. (158) به نظر مي رسد که تدوين اين منشور و طرح‌هاي مشابه در پاسخ به نيازهاي مشروع مردم براي آزادي عمل سياسي بيشتر و پيشگيري از بحران‌هايي است که تقريبا تمام کشورهاي عربي را درسالهاي اخيردر برگرفته است.  


'''- منشور ملی:''' به منظور جلوگیری از مشکلات دهه 50، در ماه آوریل سال 1990 کمیسیون سلطنتی ای متشکل از شصت عضو با هدف تهیه پیش نویس دستورالعمل برای  فعالیت احزاب سیاسی در اردن توسط شاه حسین منصوب شد. این کمیسیون از اعضایی تشکیل شده بود که نماینده همه گروه‌های سیاسی در این کشور محسوب می شدند و طی چند ماه اجماع خود را در قالب یک منشور ملی ارائه دادند که در ماه ژوئن سال 1991 در یک کنفرانس ملی  با حضور 2000 تن از رهبران اردنی به تصویب رسید. (157)
'''- بحران خليج فارس و جنگ کويت:''' تحولات سياسي و اجتماعي بار ديگر جهان عرب را تکان داد، زماني که در تاريخ  2 اوت 1990، نيروهاي عراقي به کشور همسايه، کويت حمله کرده و قصد اشغال آن را داشتند. با توجه به نزديکي اردن به اين بحران و موضع سياسي و تجاري اش به عنوان شريک تجاري اصلي عراق، در طول جنگ در هر دو جبهه سياسي و اقتصادي ضرر و زيان فوق العاده­اي را متحمل شد. موقعيت سياسي اردن در اين دوران بسيار نامناسب بود. اردن در توافق با جامعه بين المللي قرار گرفت که تهاجم و حمله عراق به کويت نقض قوانين بين المللي مي باشد. با اين حال از نظر اردن اين مشکلات بايد به صورت منطقه اي حل و فصل مي‌شد. اردن در تلاش براي حل مشکل از طريق دفاتر اتحاديه عرب بود و ملک حسين شخصا از صدام خواست تا به درخواست جامعه بين المللي عمل کند. از آنجا که عراق يکي از شرکاي تجاري اردن محسوب مي‌شد، بحران هاي خليج فارس و تحريم هاي بين المللي عليه عراق، اردن را با مشکلات اقتصادي شديدي روبه رو کرد. برآورد شده است که بحران از دست دادن تجارت و يا کاهش آن، هزينه اي بيش از سه ميليارد دلار براي اردن در برداشته است. اردن با تمام ضرر و زيان هايي که متحمل شد، از تحريم هاي عراق حمايت کرد. هرچند اين عمل باعث فلج شدن تجارت در بندر عقبه و قطع مسير تجارت زميني به عراق شد. روابط اقتصادي عراق و اردن، که زماني رونق فراوان داشت، کاملاً قطع شده و اين به ضرر هر دو ملت بود. (159)


منشور ملی به تشریح دستورالعمل‌های عمومی‌برای گفتگوی سازنده بین ارگانهای اجرایی و مقننه و همچنین بین تصمیم گیرندگان و نخبگان سیاسی و فکری درارتباط با مسائل قدرت، حقوق و مسئولیت می پردازد. (158) به نظر می رسد که تدوین این منشور و طرح‌های مشابه در پاسخ به نیازهای مشروع مردم برای آزادی عمل سیاسی بیشتر و پیشگیری از بحران‌هایی است که تقریبا تمام کشورهای عربی را درسالهای اخیردر برگرفته است.  
گذشته از عراق و کويت، هيچ دولتي بيش از اردن از بحران خليج زيانمند نشد. با جمعيتي تنها حدود سه و نيم ميليون نفر در آن زمان، ميزباني بيش از يک ميليون پناهنده را عهده­دار گشت که بسياري از اين اتباع که ميان خليج واردن تردد داشتند به شکل دائمي‌در اردن اقامت گزيدند. بسياري از اين پناهندگان فلسطيني بودند. هجوم اين پناهندگان به افزايش تقاضا در منابع آب محدود کشور و زيرساخت‌ها منجرشد که افزايش فقر و بيکاري را به حدود 30 درصد در پي داشت. (160)


'''- بحران خلیج فارس و جنگ کویت:''' تحولات سیاسی و اجتماعی بار دیگر جهان عرب را تکان داد، زمانی که در تاریخ  2 اوت 1990، نیروهای عراقی به کشور همسایه، کویت حمله کرده و قصد اشغال آن را داشتند. با توجه به نزدیکی اردن به این بحران و موضع سیاسی و تجاری اش به عنوان شریک تجاری اصلی عراق، در طول جنگ در هر دو جبهه سیاسی و اقتصادی ضرر و زیان فوق العاده­ای را متحمل شد. موقعیت سیاسی اردن در این دوران بسیار نامناسب بود. اردن در توافق با جامعه بین المللی قرار گرفت که تهاجم و حمله عراق به کویت نقض قوانین بین المللی می باشد. با این حال از نظر اردن این مشکلات باید به صورت منطقه ای حل و فصل می‌شد. اردن در تلاش برای حل مشکل از طریق دفاتر اتحادیه عرب بود و ملک حسین شخصا از صدام خواست تا به درخواست جامعه بین المللی عمل کند. از آنجا که عراق یکی از شرکای تجاری اردن محسوب می‌شد، بحران های خلیج فارس و تحریم های بین المللی علیه عراق، اردن را با مشکلات اقتصادی شدیدی روبه رو کرد. برآورد شده است که بحران از دست دادن تجارت و یا کاهش آن، هزینه ای بیش از سه میلیارد دلار برای اردن در برداشته است. اردن با تمام ضرر و زیان هایی که متحمل شد، از تحریم های عراق حمایت کرد. هرچند این عمل باعث فلج شدن تجارت در بندر عقبه و قطع مسیر تجارت زمینی به عراق شد. روابط اقتصادی عراق و اردن، که زمانی رونق فراوان داشت، کاملاً قطع شده و این به ضرر هر دو ملت بود. (159)
'''- روند صلح مادريد:''' اوايل دهه 90 در تاريخ درگيري‌هاي اعراب و اسرائيل نقطه عطفي محسوب مي‌شود. پس از آزادسازي کويت، ايالات متحده و فدراسيون روسيه، بانيان کنفرانس صلح مادريد در اکتبر 1991 شدند. در طي مذاکرات مادريد، اردن هيأت فلسطيني را تحت حمايت قرار داد تا با اسرائيل براي اولين بار، به صورت مستقيم وارد مذاکره شوند. تقريبا دو سال بعد، در تاريخ 13 سپتامبر 1993، ساف و اسرائيل توافقنامه اي را امضا کردند که منجر به وضعيت کنوني فلسطين و اسرائيل شد. اين معاهده راه را براي اردن جهت مذاکره با اسرائيل باز کرد، دستور کار مشترک اردن - اسرائيل يک روز پس از معاهده ساف - اسرائيل شروع شد. 25 جولاي 1994، ملک حسين، نخست وزير اسرائيل رابين را در کاخ سفيد ملاقات کرد و معاهده واشنگتن به امضا رسيد که به جنگ 46 ساله بين اردن و اسرائيل خاتمه داد. پيمان صلح اردن و اسرائيل در 26 اکتبر 1994 در مرز جنوبي وادي عربه امضا شد. اين معاهده به اردن ضمانت داد تا مناطق اشغالي (حدود 380 کيلومتر مربع) بازسازي شود و تضمين کرد تا پادشاهي اردن سهم عادلانه آب ازرودخانه‌هاي يرموک و اردن داشته باشد. اين معاهده مرزهاي غربي اردن را براي اولين بار به وضوح تعريف مي‌کند و به پيشنهاد صهيونيست ها مبني بر «اردن، فلسطين است» خاتمه داد. (161)


گذشته از عراق و کویت، هیچ دولتی بیش از اردن از بحران خلیج زیانمند نشد. با جمعیتی تنها حدود سه و نیم میلیون نفر در آن زمان، میزبانی بیش از یک میلیون پناهنده را عهده­دار گشت که بسیاری از این اتباع که میان خلیج واردن تردد داشتند به شکل دائمی‌در اردن اقامت گزیدند. بسیاری از این پناهندگان فلسطینی بودند. هجوم این پناهندگان به افزایش تقاضا در منابع آب محدود کشور و زیرساخت‌ها منجرشد که افزایش فقر و بیکاری را به حدود 30 درصد در پی داشت. (160)
'''- تحولات بعد از 2000 ميلادي:''' هنگامي كه در پايان سال 2009 ميلادي و پس از استعفاي نادر ذهبي، عبدالله دوم پادشاه اردن دوست صميمي خود سمير رفاعي را به عنوان نخست وزير جديد انتخاب كرد، بسياري از شهروندان و احزاب اردن از اين انتخاب ابراز نارضايتي كردند. پس از گذشت تقريباً 4 ماه از روي كارآمدن سمير رفاعي در پي عملكرد ضعيف وي در زمينه اقتصادي و معيشتي، اعتراضات شهروندان و احزاب اردني بيشتر شد و پس از شعله ور شدن آتش اعتراضات در تونس، اعتراضات شهروندان اردني نيز به اوج خود رسيد. در همين راستا شهروندان اردني، احزاب و اتحاديه‌هاي صنفي اين كشور با برپايي تظاهرات، تحصن و اجتماع، خشم و نارضايتي خود را از عملكرد دولت رفاعي اعلام كردند. شهروندان و احزاب اردني معتقدند كه سمير رفاعي با سياست­هاي غلط و ناكارآمد خود ضربه عظيمي به كشور وارد كرده و سبب افزايش فقر، بيكاري، تورم، فساد و بسياري از ناهنجاري‌هاي ديگر در كشور گرديده است. از اين رو، شهروندان و احزاب اردني در اعتراضات خود خواستار بركناري دولت رفاعي و تشكيل حكومتي مردمي شدند.  


'''- روند صلح مادرید:''' اوایل دهه 90 در تاریخ درگیری‌های اعراب و اسرائیل نقطه عطفی محسوب می‌شود. پس از آزادسازی کویت، ایالات متحده و فدراسیون روسیه، بانیان کنفرانس صلح مادرید در اکتبر 1991 شدند. در طی مذاکرات مادرید، اردن هیأت فلسطینی را تحت حمایت قرار داد تا با اسرائیل برای اولین بار، به صورت مستقیم وارد مذاکره شوند. تقریبا دو سال بعد، در تاریخ 13 سپتامبر 1993، ساف و اسرائیل توافقنامه ای را امضا کردند که منجر به وضعیت کنونی فلسطین و اسرائیل شد. این معاهده راه را برای اردن جهت مذاکره با اسرائیل باز کرد، دستور کار مشترک اردن - اسرائیل یک روز پس از معاهده ساف - اسرائیل شروع شد. 25 جولای 1994، ملک حسین، نخست وزیر اسرائیل رابین را در کاخ سفید ملاقات کرد و معاهده واشنگتن به امضا رسید که به جنگ 46 ساله بین اردن و اسرائیل خاتمه داد. پیمان صلح اردن و اسرائیل در 26 اکتبر 1994 در مرز جنوبی وادی عربه امضا شد. این معاهده به اردن ضمانت داد تا مناطق اشغالی (حدود 380 کیلومتر مربع) بازسازی شود و تضمین کرد تا پادشاهی اردن سهم عادلانه آب ازرودخانه‌های یرموک و اردن داشته باشد. این معاهده مرزهای غربی اردن را برای اولین بار به وضوح تعریف می‌کند و به پیشنهاد صهیونیست ها مبنی بر «اردن، فلسطین است» خاتمه داد. (161)
در نهايت پادشاه اردن براي جلوگيري از فروپاشي در نخستين ماه سال 2011 ميلادي، دوست قديمي خود را از كار بر كنار كرد و معروف بخيت نخست وزير سابق اين كشور را به عنوان جانشين وي معرفي كرد.  


'''- تحولات بعد از 2000 میلادی:''' هنگامی كه در پایان سال 2009 میلادی و پس از استعفای نادر ذهبی، عبدالله دوم پادشاه اردن دوست صمیمی خود سمیر رفاعی را به عنوان نخست وزیر جدید انتخاب كرد، بسیاری از شهروندان و احزاب اردن از این انتخاب ابراز نارضایتی كردند. پس از گذشت تقریباً 4 ماه از روی كارآمدن سمیر رفاعی در پی عملكرد ضعیف وی در زمینه اقتصادی و معیشتی، اعتراضات شهروندان و احزاب اردنی بیشتر شد و پس از شعله ور شدن آتش اعتراضات در تونس، اعتراضات شهروندان اردنی نیز به اوج خود رسید. در همین راستا شهروندان اردنی، احزاب و اتحادیه‌های صنفی این كشور با برپایی تظاهرات، تحصن و اجتماع، خشم و نارضایتی خود را از عملكرد دولت رفاعی اعلام كردند. شهروندان و احزاب اردنی معتقدند كه سمیر رفاعی با سیاست­های غلط و ناكارآمد خود ضربه عظیمی به كشور وارد كرده و سبب افزایش فقر، بیكاری، تورم، فساد و بسیاری از ناهنجاری‌های دیگر در كشور گردیده است. از این رو، شهروندان و احزاب اردنی در اعتراضات خود خواستار بركناری دولت رفاعی و تشكیل حكومتی مردمی شدند.  
البته از نخستين ماه‌هاي روي كارآمدن معروف بخيت، نه تنها اعتراضات متوقف نشد بلكه بيشتر نيز شد.


در نهایت پادشاه اردن برای جلوگیری از فروپاشی در نخستین ماه سال 2011 میلادی، دوست قدیمی خود را از كار بر كنار كرد و معروف بخیت نخست وزیر سابق این كشور را به عنوان جانشین وی معرفی كرد.  
كارنامه سياه معروف بخيت از جمله دست داشتن در بزرگ ترين پرونده فساد مالي اين كشور (به نام پرونده كازينو)، مخالفت آشكار با اسلامگرايان و زمينه سازي براي انجام تقلب در انتخابات پارلماني سال 2007 براي جلوگيري از به قدرت رسيدن اسلامگرايان، سبب شد كه اين انتخاب شاه اردن از ابتدا با مخالفت شديد احزاب و شهروندان رو به رو شود، با تغيير پست مقامات جهت فرونشاندن آتش خشم مردمي طي سال 2011، نظام اردن كوشيد تا مانع از افزايش اعتراضات مردمي‌شود و در اين راستا اقداماتي نيز انجام داد، اما هيچ يك از اين اقدامات به كاهش نارضايتي هاي شهروندان نيانجاميد.  


البته از نخستین ماه‌های روی كارآمدن معروف بخیت، نه تنها اعتراضات متوقف نشد بلكه بیشتر نیز شد.
حكومت اردن ابتدا سعي كرد با تشكيل كميته‌هاي مختلف از جمله كميته تعديل قانون اساسي، كميته گفت و گوهاي ملي و كميته گفت و گوهاي اقتصادي به شهروندان نشان دهد كه به دنبال جلب رضايت آنان است اما خروجي اين كميته‌ها چيزي نبود كه احزاب و شهروندان مي خواستند. جنبش اعتراضي اردن به دنبال كاهش صلاحيت‌هاي پادشاه، تبديل نظام از پادشاهي مطلقه به پادشاهي مشروطه، تغيير قانون اساسي، تشكيل دولت پارلماني، مبارزه با فساد و مفسدان، تحقق فوري و جامع اصلاحات اقتصادي و سياسي، جلوگيري از موروثي شدن پست‌ها و بسياري مسائل ديگر بود ولي هيچ يك از اين خواسته‌ها تأمين نشد.


كارنامه سیاه معروف بخیت از جمله دست داشتن در بزرگ ترین پرونده فساد مالی این كشور (به نام پرونده كازینو)، مخالفت آشكار با اسلامگرایان و زمینه سازی برای انجام تقلب در انتخابات پارلمانی سال 2007 برای جلوگیری از به قدرت رسیدن اسلامگرایان، سبب شد كه این انتخاب شاه اردن از ابتدا با مخالفت شدید احزاب و شهروندان رو به رو شود، با تغییر پست مقامات جهت فرونشاندن آتش خشم مردمی طی سال 2011، نظام اردن كوشید تا مانع از افزایش اعتراضات مردمی‌شود و در این راستا اقداماتی نیز انجام داد، اما هیچ یك از این اقدامات به كاهش نارضایتی های شهروندان نیانجامید.  
سرانجام پس از گذشت 10 ماه از آغاز اعتراضات شهروندان اردني، پادشاه اردن معروف بخيت، نخست وزير پيشين اين كشور را بركنار و عون خصاوئه رئيس اسبق دربار پادشاهي اردن را به جاي او انتخاب كرد. وي همچنين بلافاصله پس از اين انتخاب، محمد رقاد رئيس دستگاه اطلاعاتي كشورش را نيز بركنار و فيصل شوبكي را به جاي او بر سر كار نهاد. تغيير رئيس دربار پادشاهي، رئيس پارلمان و بسياري از استانداران و مقامات بلندپايه اردني از ديگر تغييراتي بود كه صورت گرفت. كارشناسان انتظار داشتند كه با اين تغييرات در كشور فعاليت‌هاي اعتراضي شهروندان متوقف و فضاي متشنج كشور آرام شود. اما اين تغييرات نه تنها نتوانست از ميزان خشم و نارضايتي شهروندان بكاهد بلكه سبب افزايش نارضايتي آنان نسبت به عملكرد نظام شد. تا پايان سال 2011 هيچ يك از خواسته‌هاي شهروندان و معترضين اردني برآورده نشد. بسياري از كارشناسان بر اين عقيده اند كه عدم اتحاد و انسجام انقلابيون و مخالفان دولت اردن از اصلي ترين دلايل محقق نشدن خواسته‌هاي آنان است و از همين رو مخالفان دولت تصميم گرفتند يك جبهه ملي به منظور تحكيم نيروهاي مخالف در راستاي دستيابي به اصلاحات در كشور تشكيل دهند.


حكومت اردن ابتدا سعی كرد با تشكیل كمیته‌های مختلف از جمله كمیته تعدیل قانون اساسی، كمیته گفت و گوهای ملی و كمیته گفت و گوهای اقتصادی به شهروندان نشان دهد كه به دنبال جلب رضایت آنان است اما خروجی این كمیته‌ها چیزی نبود كه احزاب و شهروندان می خواستند. جنبش اعتراضی اردن به دنبال كاهش صلاحیت‌های پادشاه، تبدیل نظام از پادشاهی مطلقه به پادشاهی مشروطه، تغییر قانون اساسی، تشكیل دولت پارلمانی، مبارزه با فساد و مفسدان، تحقق فوری و جامع اصلاحات اقتصادی و سیاسی، جلوگیری از موروثی شدن پست‌ها و بسیاری مسائل دیگر بود ولی هیچ یك از این خواسته‌ها تأمین نشد.
در سال 2010 ميلادي مخالفان دولت اردن يک گردهمايي برگزار كردند كه در آن گام هاي اوليه تشكيل اين جبهه برداشته شد. در اين گردهمايي تمامي گروه‌هاي مخالف دولت از جمله اسلامگرايان، چپگرايان، جوانان و نيروهاي قبيله اي حضور داشتند و بةكسان سازي ديدگاه‌هاي سياسي خود به ويژه در زمينه تعديل قانون اساسي پرداختند. در اين گردهمايي مقرر شد جبهه ملي اصلاحات به رياست احمد عبيدات نخست وزير سابق اردن برگزار شود. در اين جبهه بيش از 250 تن از شخصيت هاي سياسي و حزبي اردن حضور داشتند. عمل در راستاي تصويب قانون جديد انتخاباتي، بازنگري و تعديل قانون اساسي اين كشور به منظور رسيدن به پادشاهي مشروطه كه در آن نخست وزير توسط نمايندگان ملت انتخاب شود و كاهش ميزان دخالت نيروهاي امنيتي در زندگي سياسي و اجتماعي شهروندان، مسئوليت اصلي اين كميته بود. اين جبهه درحالي تشكيل شد كه مخالفان دولت اردن در برخي موارد با يكديگر به اختلاف نظر رسيده بودند. از جمله اختلافات ميان معارضان اردني، اختلاف پيش آمده در پايان سال 2010 ميلادي و جريان مشاركت در انتخابات يا تحريم آن بود.


سرانجام پس از گذشت 10 ماه از آغاز اعتراضات شهروندان اردنی، پادشاه اردن معروف بخیت، نخست وزیر پیشین این كشور را بركنار و عون خصاوئه رئیس اسبق دربار پادشاهی اردن را به جای او انتخاب كرد. وی همچنین بلافاصله پس از این انتخاب، محمد رقاد رئیس دستگاه اطلاعاتی كشورش را نیز بركنار و فیصل شوبكی را به جای او بر سر كار نهاد. تغییر رئیس دربار پادشاهی، رئیس پارلمان و بسیاری از استانداران و مقامات بلندپایه اردنی از دیگر تغییراتی بود كه صورت گرفت. كارشناسان انتظار داشتند كه با این تغییرات در كشور فعالیت‌های اعتراضی شهروندان متوقف و فضای متشنج كشور آرام شود. اما این تغییرات نه تنها نتوانست از میزان خشم و نارضایتی شهروندان بكاهد بلكه سبب افزایش نارضایتی آنان نسبت به عملكرد نظام شد. تا پایان سال 2011 هیچ یك از خواسته‌های شهروندان و معترضین اردنی برآورده نشد. بسیاری از كارشناسان بر این عقیده اند كه عدم اتحاد و انسجام انقلابیون و مخالفان دولت اردن از اصلی ترین دلایل محقق نشدن خواسته‌های آنان است و از همین رو مخالفان دولت تصمیم گرفتند یك جبهه ملی به منظور تحكیم نیروهای مخالف در راستای دستیابی به اصلاحات در كشور تشكیل دهند.
در انتخابات پارلماني شانزدهم اردن كه در روزهاي پاياني سال 2010 برگزار شد، از مجموع 7 حزب عضو كميته عالي احزاب مخالف دولت اردن، احزاب چپگرا و ملي در انتخابات شركت كردند اما جبهه عمل اسلامي و حزب وحدت مردمي اين كشور آن را تحريم كردند. همچنين يكي ديگر از اختلاف نظرهاي ميان مخالفان دولت اردن پيرامون موضع آنان در قبال انقلاب‌هاي مردمي در كشورهاي مختلف عربي بود. شوراي همكاري خليج فارس در نيمه نخست سال 2011 با درخواست اردن براي پيوستن به اين شورا موافقت كرد و از وزراي خارجه خود خواست تا جهت پذيرفتن شروط عضويت با اَمان وارد مذاكره شوند.  اردن نيز ضمن استقبال از پذيرفته شدن در شوراي همكاري خليج فارس، اعلام كرد به زودي ناصر جوده وزير امور خارجه اين كشور، جهت بررسي شروط عضويت با وزراي خارجه شوراي مذكور وارد مذاكره خواهد شد. بلافاصله پس از اعلام موافقت شوراي همكاري خليج فارس با پيوستن اردن به اين شورا، مقامات اردني رايزني‌هاي خود را به منظور تقويت روابط با كشورهاي عضو اين شورا آغاز كردند. در نهايت تلاش هاي آنان بي ثمر ماند و اين گونه روياي پيوستن اردن به شوراي مذكور تبديل به سراب شد.  


در سال 2010 میلادی مخالفان دولت اردن یک گردهمایی برگزار كردند كه در آن گام های اولیه تشكیل این جبهه برداشته شد. در این گردهمایی تمامی گروه‌های مخالف دولت از جمله اسلامگرایان، چپگرایان، جوانان و نیروهای قبیله ای حضور داشتند و بةكسان سازی دیدگاه‌های سیاسی خود به ویژه در زمینه تعدیل قانون اساسی پرداختند. در این گردهمایی مقرر شد جبهه ملی اصلاحات به ریاست احمد عبیدات نخست وزیر سابق اردن برگزار شود. در این جبهه بیش از 250 تن از شخصیت های سیاسی و حزبی اردن حضور داشتند. عمل در راستای تصویب قانون جدید انتخاباتی، بازنگری و تعدیل قانون اساسی این كشور به منظور رسیدن به پادشاهی مشروطه كه در آن نخست وزیر توسط نمایندگان ملت انتخاب شود و كاهش میزان دخالت نیروهای امنیتی در زندگی سیاسی و اجتماعی شهروندان، مسئولیت اصلی این كمیته بود. این جبهه درحالی تشكیل شد كه مخالفان دولت اردن در برخی موارد با یكدیگر به اختلاف نظر رسیده بودند. از جمله اختلافات میان معارضان اردنی، اختلاف پیش آمده در پایان سال 2010 میلادی و جریان مشاركت در انتخابات یا تحریم آن بود.
پس از مخالفت شوراي همكاري خليج فارس با عضويت اردن و مغرب، سران كشورهاي عضو اين شورا به منظور دلجويي از اردن و مغرب از تأسيس صندوق توسعه با سرمايه 5 ميليارد دلار براي حمايت از اردن و مغرب خبر دادند.


در انتخابات پارلمانی شانزدهم اردن كه در روزهای پایانی سال 2010 برگزار شد، از مجموع 7 حزب عضو كمیته عالی احزاب مخالف دولت اردن، احزاب چپگرا و ملی در انتخابات شركت كردند اما جبهه عمل اسلامی و حزب وحدت مردمی این كشور آن را تحریم كردند. همچنین یكی دیگر از اختلاف نظرهای میان مخالفان دولت اردن پیرامون موضع آنان در قبال انقلاب‌های مردمی در كشورهای مختلف عربی بود. شورای همكاری خلیج فارس در نیمه نخست سال 2011 با درخواست اردن برای پیوستن به این شورا موافقت كرد و از وزرای خارجه خود خواست تا جهت پذیرفتن شروط عضویت با اَمان وارد مذاكره شوند.  اردن نیز ضمن استقبال از پذیرفته شدن در شورای همكاری خلیج فارس، اعلام كرد به زودی ناصر جوده وزیر امور خارجه این كشور، جهت بررسی شروط عضویت با وزرای خارجه شورای مذكور وارد مذاكره خواهد شد. بلافاصله پس از اعلام موافقت شورای همكاری خلیج فارس با پیوستن اردن به این شورا، مقامات اردنی رایزنی‌های خود را به منظور تقویت روابط با كشورهای عضو این شورا آغاز كردند. در نهایت تلاش های آنان بی ثمر ماند و این گونه رویای پیوستن اردن به شورای مذكور تبدیل به سراب شد.  
در اين راستا عبداللطيف بن راشد انرياني دبير كل شوراي همكاري خليج فارس يادآور شد كشورهاي عضو اين شورا توافق كردند كه زمينه همكاري مشترك و تشكيل كميته‌هاي همكاري تخصصي براي رسيدن به شراكت مناسب را مورد بررسي قرار دهند.


پس از مخالفت شورای همكاری خلیج فارس با عضویت اردن و مغرب، سران كشورهای عضو این شورا به منظور دلجویی از اردن و مغرب از تأسیس صندوق توسعه با سرمایه 5 میلیارد دلار برای حمایت از اردن و مغرب خبر دادند.
دولت اردن در سال 2008 با اخراج رهبران حماس از اين كشور به خواست صهيونيست­ها پاسخ داد و پرونده ارتباط خود را با جنبش مقاومت اسلامي فلسطين (حماس) بست. در سال 2012 پس از گذشت يك دهه از قطع ارتباط اردن با حماس، اين كشور تلاش بسياري در راستاي از سرگيري روابط خود با جنبش مقاومت اسلامي فلسطين به انجام رساند.


در این راستا عبداللطیف بن راشد انریانی دبیر كل شورای همكاری خلیج فارس یادآور شد كشورهای عضو این شورا توافق كردند كه زمینه همكاری مشترك و تشكیل كمیته‌های همكاری تخصصی برای رسیدن به شراكت مناسب را مورد بررسی قرار دهند.
محمد نزال و محمد نصر از رهبران جنبش حماس در ابتداي سال 2011 ميلادي در شهر امان با مسئولان اين كشور ملاقات كردند كه در آن مسئله صلح گروه‌هاي فلسطيني و برخي مسائل ديگر مورد بحث و بررسي قرار گرفت. از ابتداي سال 2011 مسئله سرگيري روابط اردن و حماس همواره به عنوان يكي از سوژه هاي مهم، در رسانه ها و محافل سياسي مطرح شد، اما به دلايل مختلف از جمله روند اعتراضات مردمي و تغيير دو دولت در فاصله كمتر از يك سال به تعويق افتاد.  


دولت اردن در سال 2008 با اخراج رهبران حماس از این كشور به خواست صهیونیست­ها پاسخ داد و پرونده ارتباط خود را با جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) بست. در سال 2012 پس از گذشت یك دهه از قطع ارتباط اردن با حماس، این كشور تلاش بسیاری در راستای از سرگیری روابط خود با جنبش مقاومت اسلامی فلسطین به انجام رساند.
در تحليل علت تمايل اردن به برقراري روابط با حماس، مسائل متعددي وجود دارد. به طور مثال كارشناسان معتقدند به دليل شرايط حساس منطقه و افزايش روز افزون اعتراضات شهروندان اردني به عملكرد نظام، حكومت اين كشور به دنبال برقراري ارتباط با حماس در راستاي كسب مشروعيت است.  


محمد نزال و محمد نصر از رهبران جنبش حماس در ابتدای سال 2011 میلادی در شهر امان با مسئولان این كشور ملاقات كردند كه در آن مسئله صلح گروه‌های فلسطینی و برخی مسائل دیگر مورد بحث و بررسی قرار گرفت. از ابتدای سال 2011 مسئله سرگیری روابط اردن و حماس همواره به عنوان یكی از سوژه های مهم، در رسانه ها و محافل سیاسی مطرح شد، اما به دلایل مختلف از جمله روند اعتراضات مردمی و تغییر دو دولت در فاصله كمتر از یك سال به تعویق افتاد.  
مسئله از سرگيري رابطه اردن با حماس همواره به عنوان يكي از شعارهاي معترضين اردني در اواخر سال 2011 مطرح بود. (162)


در تحلیل علت تمایل اردن به برقراری روابط با حماس، مسائل متعددی وجود دارد. به طور مثال كارشناسان معتقدند به دلیل شرایط حساس منطقه و افزایش روز افزون اعتراضات شهروندان اردنی به عملكرد نظام، حكومت این كشور به دنبال برقراری ارتباط با حماس در راستای كسب مشروعیت است.  
همزمان با ادامه اعتراضات در سال 2012، الخصاونه استعفا داد و پادشاه، فايز طراونه را رئيس دولت اعلام کرد. اما بار ديگر شهروندان اردني در اعتراض به تصميم دولت براي افزايش قيمت‌ها با برپايي تظاهرات در سراسر اين کشور خواستار سرنگوني حکومت فايز الطراونه شدند.


مسئله از سرگیری رابطه اردن با حماس همواره به عنوان یكی از شعارهای معترضین اردنی در اواخر سال 2011 مطرح بود. (162)
جماعت اخوان المسلمون اردن نيز که بزرگ‌ترين گروه سياسي معارض در اين کشور به حساب مي‌رود اعتراضات متعددي را در امان پايتخت اردن برگزار کرد.ده‌ها فعال اخواني با برپايي تظاهرات خواستار انحلال پارلمان و محاکمه عادلانه نمايندگان پارلمان و مقاماتي شدند که مليون‌ها دلار از اموال دولتي اختلاس کرده‌اند. (163)


همزمان با ادامه اعتراضات در سال 2012، الخصاونه استعفا داد و پادشاه، فایز طراونه را رئیس دولت اعلام کرد. اما بار دیگر شهروندان اردنی در اعتراض به تصمیم دولت برای افزایش قیمت‌ها با برپایی تظاهرات در سراسر این کشور خواستار سرنگونی حکومت فایز الطراونه شدند.
در نهايت دولت طراونه در اکتبر 2012 استعفاي خود را تسليم ملک عبدالله نمود (164) و پادشاه در پي پذيرش آن طي حکمي‌وزير پيشين امور خارجه اين کشورعبدالله نسور را به عنوان نخست وزير جديد اردن منصوب کرد و وي را مسئول تشکيل دولت جديد کرد، دولتي که مسئوليت آن، فراهم کردن شرايط برگزاري انتخابات آينده پارلماني در اين کشور است.


جماعت اخوان المسلمون اردن نیز که بزرگ‌ترین گروه سیاسی معارض در این کشور به حساب می‌رود اعتراضات متعددی را در امان پایتخت اردن برگزار کرد.ده‌ها فعال اخوانی با برپایی تظاهرات خواستار انحلال پارلمان و محاکمه عادلانه نمایندگان پارلمان و مقاماتی شدند که ملیون‌ها دلار از اموال دولتی اختلاس کرده‌اند. (163)
نخست وزير جديد اردن که در سال 2009 از سوي پادشاه اين کشور به عنوان يکي از اعضاي مجلس اعيان منصوب شده بود، پس از يک سال فعاليت، از اين سمت استعفا داد و در انتخابات سال 2010 مجلس نمايندگان اردن توانست به پيروزي برسد و بار ديگر وارد پارلمان اين کشور شود.


در نهایت دولت طراونه در اکتبر 2012 استعفای خود را تسلیم ملک عبدالله نمود (164) و پادشاه در پی پذیرش آن طی حکمی‌وزیر پیشین امور خارجه این کشورعبدالله نسور را به عنوان نخست وزیر جدید اردن منصوب کرد و وی را مسئول تشکیل دولت جدید کرد، دولتی که مسئولیت آن، فراهم کردن شرایط برگزاری انتخابات آینده پارلمانی در این کشور است.
عبدالله النسور طي دوره حضور خود در دو بخش انتصابي و انتخابي پارلمان اردن (مجلس اعيان و مجلس نمايندگان)، همواره از سياست‌ها و اقدامات دولت هاي معروف البخيت و فايز الطراونه، نخست وزيران پيشين اين کشور انتقاد مي کرد. (165) پس از عبدالله النسور به ترتيب‌هاني الملقي و عمر رزاز نخست وزيران انتصابي بودند. سپس از اکتبر 2020 بُشير خصاونه سمت نخست وزيري اردن را تاکنون عهده دار است. به هر حال به نظر مي ­رسد که اردن توانسته تا کنون از بهار عربي جان سالم بدر برد. در همان سال­ها نورمن موراد، طي يادداشتي که در الجزيره منتشر شد به اين مسئله اشاره کرد و نوشت برخي معتقدند اردن به دليل بلوغ مردمش تحت تأثير بهار عربي قرار نگرفته است، اما در اين ميان برخي ديگر از تحليلگران نجات اردن از بهار عربي را ناشي از کمک‌هاي مالي غرب، جنگ داخلي سوريه و معضل پناهندگان و مديريت هدفمند فضاي مجازي و رسانه‌هاي اجتماعي عنوان کرده اند. در حقيقت بايد گفت که تمامي‌عوامل فوق مانع از تحقق بهار عربي در اين کشور کوچک شد. کشوري که مانند ساير کشورهايي که انقلاب‌هاي عربي را تجربه کردند در مرحله گذار دموکراتيک قرار داشت و مردمش بر خواسته‌ها و مطالبات دموکراتيک تأکيد داشتند. اما دولتمردان اردن محدوديت‌هاي بسياري را بر مطبوعات اعمال کردند. در ژوئن 2013 دولتمردان اين کشور طي دستوري 200 وب سايت را به بهانه نداشتن مجوز رسمي‌از نهادهاي دولتي تعطيل کردند.


نخست وزیر جدید اردن که در سال 2009 از سوی پادشاه این کشور به عنوان یکی از اعضای مجلس اعیان منصوب شده بود، پس از یک سال فعالیت، از این سمت استعفا داد و در انتخابات سال 2010 مجلس نمایندگان اردن توانست به پیروزی برسد و بار دیگر وارد پارلمان این کشور شود.
اقدامات دولت صرفا محدود به اعمال محدوديت بر فضاي مجازي و مقابله با روزنامه نگاران و خبرنگاران نبود. اردن از دادگاه‌هاي نظامي‌و نهادهاي امنيتي براي سرکوب تجمعات مسالمت آميز استفاده  کرد. به عنوان نمونه در سال 2012 جواني به اتهام در دست داشتن عکس پادشاه و به جرم توهين به پادشاه محاکمه شد. بسياري از فعالان به اتهامات گوناگوني چون اخلال در نظم عمومي، تخريب اموال دولتي و توهين به مقام‌هاي دولتي محکوم شده و در دادگاه‌هاي فرمايشي محاکمه شدند.


عبدالله النسور طی دوره حضور خود در دو بخش انتصابی و انتخابی پارلمان اردن (مجلس اعیان و مجلس نمایندگان)، همواره از سیاست‌ها و اقدامات دولت های معروف البخیت و فایز الطراونه، نخست وزیران پیشین این کشور انتقاد می کرد. (165) پس از عبدالله النسور به ترتیب‌هانی الملقی و عمر رزاز نخست وزیران انتصابی بودند. سپس از اکتبر 2020 بُشیر خصاونه سمت نخست وزیری اردن را تاکنون عهده دار است. به هر حال به نظر می ­رسد که اردن توانسته تا کنون از [[بهار عربی]] جان سالم بدر برد. در همان سال­ها نورمن موراد، طی یادداشتی که در الجزیره منتشر شد به این مسئله اشاره کرد و نوشت برخی معتقدند اردن به دلیل بلوغ مردمش تحت تأثیر بهار عربی قرار نگرفته است، اما در این میان برخی دیگر از تحلیلگران نجات اردن از بهار عربی را ناشی از کمک‌های مالی غرب، جنگ داخلی سوریه و معضل پناهندگان و مدیریت هدفمند فضای مجازی و رسانه‌های اجتماعی عنوان کرده اند. در حقیقت باید گفت که تمامی‌عوامل فوق مانع از تحقق بهار عربی در این کشور کوچک شد. کشوری که مانند سایر کشورهایی که انقلاب‌های عربی را تجربه کردند در مرحله گذار دموکراتیک قرار داشت و مردمش بر خواسته‌ها و مطالبات دموکراتیک تأکید داشتند. اما دولتمردان اردن محدودیت‌های بسیاری را بر مطبوعات اعمال کردند. در ژوئن 2013 دولتمردان این کشور طی دستوری 200 وب سایت را به بهانه نداشتن مجوز رسمی‌از نهادهای دولتی تعطیل کردند.
دولت اردن با تکيه بر تاکتيک‌ها و با مهارت زياد تلاش دارد تا بحران‌هاي داخلي کشورش را مديريت کند. نيروهاي امنيتي بر بسياري از نهادهاي کليدي اين کشور خيمه زده اند، در برابر دولت با در دست گرفتن رسانه‌هاي اصلي و اعمال محدوديت بر ساير ابزارهاي ارتباطات جمعي تلاش دارد نقش مترسک در يک مزرعه را ايفا کند. بنابراين دولت اردن در حوزه داخلي با تکيه بر سياست رعب و وحشت تاکنون توانسته اهدافش را محقق کرده و پايه هاي حکومتش را مستحکم کند. تحولات و هرج و مرج‌هاي منطقه نيز توسط مقام‌هاي اردن مورد استفاده قرار گرفته است. اردن به شکل ماهرانه اي توانسته ثبات اقتصادي و سياسي خود را در يک مثلث خونين حفظ کند. هجوم پناهجويان از سوريه و عراق، توجه جامعه بين الملل به حوادث خونين سوريه و گسترش موج افراط گرايي در منطقه موجب شده است که توجه جامعه بين الملل به مسائل اردن کم تر شود.(166)


اقدامات دولت صرفا محدود به اعمال محدودیت بر فضای مجازی و مقابله با روزنامه نگاران و خبرنگاران نبود. اردن از دادگاه‌های نظامی‌و نهادهای امنیتی برای سرکوب تجمعات مسالمت آمیز استفاده  کرد. به عنوان نمونه در سال 2012 جوانی به اتهام در دست داشتن عکس پادشاه و به جرم توهین به پادشاه محاکمه شد. بسیاری از فعالان به اتهامات گوناگونی چون اخلال در نظم عمومی، تخریب اموال دولتی و توهین به مقام‌های دولتی محکوم شده و در دادگاه‌های فرمایشی محاکمه شدند.


دولت اردن با تکیه بر تاکتیک‌ها و با مهارت زیاد تلاش دارد تا بحران‌های داخلی کشورش را مدیریت کند. نیروهای امنیتی بر بسیاری از نهادهای کلیدی این کشور خیمه زده اند، در برابر دولت با در دست گرفتن رسانه‌های اصلی و اعمال محدودیت بر سایر ابزارهای ارتباطات جمعی تلاش دارد نقش مترسک در یک مزرعه را ایفا کند. بنابراین دولت اردن در حوزه داخلی با تکیه بر سیاست رعب و وحشت تاکنون توانسته اهدافش را محقق کرده و پایه های حکومتش را مستحکم کند. تحولات و هرج و مرج‌های منطقه نیز توسط مقام‌های اردن مورد استفاده قرار گرفته است. اردن به شکل ماهرانه ای توانسته ثبات اقتصادی و سیاسی خود را در یک مثلث خونین حفظ کند. هجوم پناهجویان از سوریه و عراق، توجه جامعه بین الملل به حوادث خونین سوریه و گسترش موج افراط گرایی در منطقه موجب شده است که توجه جامعه بین الملل به مسائل اردن کم تر شود.(166)
2-3-2 شخصيت‌هاي مؤثر سياسي و فرهنگي معاصر


1. عبدالله بن حسين‌هاشمي‌(1951 - 1882)، پسر شريف حسين از مکه (1931 - 1851)، خانواده اردني خود را در سال 1921، تأسيس کرد، پس از آنکه انگلستان قيمومت فرا اردن را به وجود آورد و وي را امير لقب داد. عبدالله در سال 1946 زماني که به فرا اردن آزادي اعطا شد لقب خود را از امير به پادشاه تغيير داد. پس از ترور او در سال 1951، پسرش طلال (1972 - 1909) به مدت کوتاهي سلطنت کرد.


2. حسين بن طلال بزرگ ترين پسر طلال، پيش از موفقيت پدرش به عنوان پادشاه در سال 1953، در کالج ويکتوريا در اسکندريه، مصر و مدرسه‌هارو در انگليس و آکادمي‌نظامي‌سلطنتي سندهرست<sup>[77]</sup> مانند پدرش تحصيل کرده بود. در سال 1955 با اولين همسرش دينا عبدالحميد العون، يک مصري با اصل و نسب‌هاشمي‌ازدواج کرد. ثمره اين ازدواج يک دختر بود. همسر دوم وي آنتوانت گاردينر<sup>[78]</sup> از انگلستان بود که به اسلام گرويد و نامش را به منا الحسين تغيير داد. حاصل اين ازدواج  چهار فرزند، دو دختر و دو پسر بود.


2-3-2 شخصیت‌های مؤثر سیاسی و فرهنگی معاصر
حسين در سال 1973 از شاهزاده خانم منا جدا شد و با سومين همسرش، آليا توکان<sup>[79]</sup> فلسطيني ازدواج کرد؛ حاصل اين ازدواج يک دختر و يک پسر بود. وي در تاريخ فوريه 1977 در حادثه سقوط هواپيما درگذشت. وي در ژوئن 1978 با همسر چهارم خود اليزابت حلبي<sup>[80]</sup> يک امريکايي با تبار عرب و سوئد ازدواج کرد. حسين وي را نورالحسين ناميد. حاصل اين ازدواج چهار فرزند، دو دختر و دو پسر بود.


1. عبدالله بن حسین‌هاشمی‌(1951 - 1882)، پسر شریف حسین از مکه (1931 - 1851)، خانواده اردنی خود را در سال 1921، تأسیس کرد، پس از آنکه انگلستان قیمومت فرا اردن را به وجود آورد و وی را امیر لقب داد. عبدالله در سال 1946 زمانی که به فرا اردن آزادی اعطا شد لقب خود را از امیر به پادشاه تغییر داد. پس از ترور او در سال 1951، پسرش طلال (1972 - 1909) به مدت کوتاهی سلطنت کرد.
3. ملکه نور، در طول دهه 80 ميلادي، نقش بسيار مؤثري در زمينه ترويج آموزش، فرهنگ، رفاه اجتماعي و پروژه‌هاي برنامه ريزي شهري در اردن داشت. وي آخرين همسر شاه حسين و ملكه اردن در خلال  سال هاي 1978 تا 1999 بود و تا هنگام مرگ همسر خود در سال 1999 در اين مقام باقي ماند. ملكه نور كه متولد ايالات متحده آمريكا بود و اصليتي سوري، انگليسي و سوئدي داشت، در هنگام ازدواج تابعيت اردني اختيار كرد. وي هم اكنون رئيس جنبش دهكده واحد جهاني و مدافع و طرفدار منع گسترش سلاح‌هاي هسته اي است.


2. حسین بن طلال بزرگ ترین پسر طلال، پیش از موفقیت پدرش به عنوان پادشاه در سال 1953، در کالج ویکتوریا در اسکندریه، مصر و مدرسه‌هارو در انگلیس و آکادمی‌نظامی‌سلطنتی سندهرست<sup>[77]</sup> مانند پدرش تحصیل کرده بود. در سال 1955 با اولین همسرش دینا عبدالحمید العون، یک مصری با اصل و نسب‌هاشمی‌ازدواج کرد. ثمره این ازدواج یک دختر بود. همسر دوم وی آنتوانت گاردینر<sup>[78]</sup> از انگلستان بود که به اسلام گروید و نامش را به منا الحسین تغییر داد. حاصل این ازدواج  چهار فرزند، دو دختر و دو پسر بود.
4. حسن بن طلال، برادر جوان تر حسين مهم ترين‌هاشمي، پس از حسين مي‌باشد که از طريق فرمان سلطنتي، در سال 1965 به عنوان وليعهد معرفي شد:


حسین در سال 1973 از شاهزاده خانم منا جدا شد و با سومین همسرش، آلیا توکان<sup>[79]</sup> فلسطینی ازدواج کرد؛ حاصل این ازدواج یک دختر و یک پسر بود. وی در تاریخ فوریه 1977 در حادثه سقوط هواپیما درگذشت. وی در ژوئن 1978 با همسر چهارم خود الیزابت حلبی<sup>[80]</sup> یک امریکایی با تبار عرب و سوئد ازدواج کرد. حسین وی را نورالحسین نامید. حاصل این ازدواج چهار فرزند، دو دختر و دو پسر بود.  
5. محمد برادر حسين يک تاجر بود و فعاليت سياسي پشت پرده داشت.  


3. ملکه نور، در طول دهه 80 میلادی، نقش بسیار مؤثری در زمینه ترویج آموزش، فرهنگ، رفاه اجتماعی و پروژه‌های برنامه ریزی شهری در اردن داشت. وی آخرین همسر شاه حسین و ملكه اردن در خلال  سال های 1978 تا 1999 بود و تا هنگام مرگ همسر خود در سال 1999 در این مقام باقی ماند. ملكه نور كه متولد ایالات متحده آمریكا بود و اصلیتی سوری، انگلیسی و سوئدی داشت، در هنگام ازدواج تابعیت اردنی اختیار كرد. وی هم اكنون رئیس جنبش دهكده واحد جهانی و مدافع و طرفدار منع گسترش سلاح‌های هسته ای است.
6. شريف عبدالحميد شرف، پسرعموي حسين در دهه 70 مشاور سياسي نزديک وي بود و در سال 1980 مدت کوتاهي به عنوان نخست وزير خدمت کرد.


4. حسن بن طلال، برادر جوان تر حسین مهم ترین‌هاشمی، پس از حسین می‌باشد که از طریق فرمان سلطنتی، در سال 1965 به عنوان ولیعهد معرفی شد:
7. ليلا شرف، از ديگر اعضاي خانواده‌هاشمي‌مي‌باشد. وي اولين افسر زن کابينه و طي  سال هاي 1984 - 1985 وزير فرهنگ و اطلاعات بود.


5. محمد برادر حسین یک تاجر بود و فعالیت سیاسی پشت پرده داشت.  
8. شريف زياد بن شاکر<sup>[81]</sup>، پسرعموي ديگر حسين براي مدت زيادي محرم سياسي پادشاه بود و به وي در موقعيت‌هاي حساس خدمت کرد. حسين در دسامبر 1988، شاکر را به عنوان رئيس دربار سلطنتي و رئيس پليس مخفي منصوب کرد. وي در اواخر آوريل سال 1989 به مدت 7 ماه نخست وزير اردن بود.


6. شریف عبدالحمید شرف، پسرعموی حسین در دهه 70 مشاور سیاسی نزدیک وی بود و در سال 1980 مدت کوتاهی به عنوان نخست وزیر خدمت کرد.
9. زيد الرفاعي<sup>[82]</sup>، از افراد سياسي با نفوذ از خانواده‌هاي قديمي‌کرانه شرقي بود که در سال 1985 به عنوان نخست وزير انتخاب شد. وي پسر سمير الرفاعي سياستمداري بود که چندين دوره به عنوان نخست وزير در حکومت عبدالله طي دهه‌هاي 30 و 40 و پس از آن در دوران حسين، نخست وزير وي بود. (167)


7. لیلا شرف، از دیگر اعضای خانواده‌هاشمی‌می‌باشد. وی اولین افسر زن کابینه و طی  سال های 1984 - 1985 وزیر فرهنگ و اطلاعات بود.  
10. عبدالله بن حسين، زاده 30 ژانويه 1962 در امّان پادشاه کنوني اردن‌هاشمي‌است. وي پس از مرگ پدرش، شاه حسين بن طلال در سال 1999 به پادشاهي رسيد. مادر او ملکه مُنا آل ياسين نام داشت. عبدالله در کودکي، آموزش ابتدايي خود را در مدرسه اسلامي‌پايتخت اردن گذراند و پس از آن تحصيلات خود را در مدرسه سنت ادموند<sup>[83]</sup> در سوري انگلستان ادامه داد. سپس تحصيلات خود را در آکادمي‌ديرفيلد<sup>[84]</sup> ايالات متحده آمريکا به پايان رساند. وي در سال 1980 به دانشکده افسري سلطنتي پمبروک<sup>[85]</sup> آکسفورد وارد شد. عبدالله در سال بعد با درجه ستوان دوم وارد سواره نظام سلطنتي سيزدهم/هيجدهم ملکه مري شد. او در سواره نظام سيک، کةک هنگ زرهي است به درجه سرهنگي رسيد و جانشين فرمانده سواره نظام سلطنتي شد. شاه حسين بن طلال در بستر بيماري عبدالله را وليعهد خواند و او را جايگزين برادرش شاهزاده حسن کرد که  سال هاي زيادي اين منصب را در اختيار داشت. اين تصميم شاه به اين علت که مادر عبدالله شاهزاده مُنا معروف به توني آوريل گاردينر اصالتاً انگليسي بود، مطلوب عموم واقع نشد. در هر صورت عبدالله در 7 فوريه سال 1999 به پادشاهي رسيد.


8. شریف زیاد بن شاکر<sup>[81]</sup>، پسرعموی دیگر حسین برای مدت زیادی محرم سیاسی پادشاه بود و به وی در موقعیت‌های حساس خدمت کرد. حسین در دسامبر 1988، شاکر را به عنوان رئیس دربار سلطنتی و رئیس پلیس مخفی منصوب کرد. وی در اواخر آوریل سال 1989 به مدت 7 ماه نخست وزیر اردن بود.
اقتصاد اردن پس از به قدرت رسيدن ملک عبدالله به سرعت توسعه يافت. در نتيجه اين اصلاحات، رشد اقتصادي اردن به ساليانه 6 درصد افزايش يافت و سرمايه گذاري مستقيم خارجي غرب و کشورهاي حاشيه خليج فارس افزايش يافت. وي توافقنامه تجارت آزاد با ايالات متحده آمريکا را اعلام کرد و اردن اولين کشور عربي بود که چنين مناسبات اقتصادي با آمريکا برقرار مي کرد. ملک عبدالله پروژه صلح اسرائيلي فلسطيني را دنبال مي‌کند و تا به حال ديدارهاي بسياري براي اين منظور انجام داده است. منتقدان، حکومت عبدالله را حکومتي استبدادي مي‌دانند که آزادي‌هاي اوليه همچون آزادي بيان، آزادي مطبوعات و حق اعتراض را محدود کرده است.


9. زید الرفاعی<sup>[82]</sup>، از افراد سیاسی با نفوذ از خانواده‌های قدیمی‌کرانه شرقی بود که در سال 1985 به عنوان نخست وزیر انتخاب شد. وی پسر سمیر الرفاعی سیاستمداری بود که چندین دوره به عنوان نخست وزیر در حکومت عبدالله طی دهه‌های 30 و 40 و پس از آن در دوران حسین، نخست وزیر وی بود. (167)
ديدبان حقوق بشر در نشريات گوناگون خود، سياست داخلي ملک عبدالله و به ويژه ديدگاه وي در مورد شکنجه و آزار و اذيت انسان را محکوم کرده است و اين امر نام وي را نزد بسياري از جوامع و سازمان‌هاي بين المللي خدشه دار کرده است.


10. عبدالله بن حسین، زاده 30 ژانویه 1962 در امّان پادشاه کنونی اردن‌هاشمی‌است. وی پس از مرگ پدرش، شاه حسین بن طلال در سال 1999 به پادشاهی رسید. مادر او ملکه مُنا آل یاسین نام داشت. عبدالله در کودکی، آموزش ابتدایی خود را در مدرسه اسلامی‌پایتخت اردن گذراند و پس از آن تحصیلات خود را در مدرسه سنت ادموند<sup>[83]</sup> در سوری انگلستان ادامه داد. سپس تحصیلات خود را در آکادمی‌دیرفیلد<sup>[84]</sup> ایالات متحده آمریکا به پایان رساند. وی در سال 1980 به دانشکده افسری سلطنتی پمبروک<sup>[85]</sup> آکسفورد وارد شد. عبدالله در سال بعد با درجه ستوان دوم وارد سواره نظام سلطنتی سیزدهم/هیجدهم ملکه مری شد. او در سواره نظام سیک، کةک هنگ زرهی است به درجه سرهنگی رسید و جانشین فرمانده سواره نظام سلطنتی شد. شاه حسین بن طلال در بستر بیماری عبدالله را ولیعهد خواند و او را جایگزین برادرش شاهزاده حسن کرد که  سال های زیادی این منصب را در اختیار داشت. این تصمیم شاه به این علت که مادر عبدالله شاهزاده مُنا معروف به تونی آوریل گاردینر اصالتاً انگلیسی بود، مطلوب عموم واقع نشد. در هر صورت عبدالله در 7 فوریه سال 1999 به پادشاهی رسید.
11. رانيا العبدالله: متولد آگوست سال 1970، ملكه كنوني اردن و همسر ملك عبدالله دوم، پادشاه اردن است. وي بر استعداد و كيفيت آموزش كودكان اردني تأکيد دارد و در خارج از اردن مدافع آموزش جهاني است، ملکه رانيا اصالتاً فلسطيني است. وي در خارج بسيار مورد تشويق و تمجيد است اما در داخل اردن مورد انتقاد است؛ ملکه به دست داشتن و کنترل احکام قضايي به نفع خانواده خود متهم است. همچنين به سبب بي­مبالاتي در رفتار و اعمالش مورد نقد است، به طور مثال او در سال 2010 ميهماني اي در منطقه وادي الروم ترتيب داد که 600 ميهمان داخلي و خارجي در آن دعوت بودند. قريب به 40 تپه از تپه هاي واقع در منطقه با روشنايي برق تزئين شده بود درحالي که مردم منطقه در بعضي نواحي از داشتن برق محروم بودند.  


اقتصاد اردن پس از به قدرت رسیدن ملک عبدالله به سرعت توسعه یافت. در نتیجه این اصلاحات، رشد اقتصادی اردن به سالیانه 6 درصد افزایش یافت و سرمایه گذاری مستقیم خارجی غرب و کشورهای حاشیه خلیج فارس افزایش یافت. وی توافقنامه تجارت آزاد با ایالات متحده آمریکا را اعلام کرد و اردن اولین کشور عربی بود که چنین مناسبات اقتصادی با آمریکا برقرار می کرد. ملک عبدالله پروژه صلح اسرائیلی فلسطینی را دنبال می‌کند و تا به حال دیدارهای بسیاری برای این منظور انجام داده است. منتقدان، حکومت عبدالله را حکومتی استبدادی می‌دانند که آزادی‌های اولیه همچون آزادی بیان، آزادی مطبوعات و حق اعتراض را محدود کرده است.
12. عمر رزاز که اخيراً (اکتبر 0202) از سمت نخست وزير اردن استعفا داد و مورد قبول ملک عبدالله قرار گرفت. پس از استعفاي‌هاني مُلقي به دليل اعتراضات گسترده مردم عليه اقدامات رياضت اقتصادي وي به اين سمت منصوب شد. رزاز پيش از اين سمت وزير آموزش و پرورش را به عهده داشت. او داراي مدرک دکتري برنامه ريزي و مطالعات اقتصادي و پسادکتراي حقوق از دانشگاه‌هاروارد است. پيش از آن نيز مدرک کارشناسي خود را از ام آي تي دريافت کرده است.


دیدبان حقوق بشر در نشریات گوناگون خود، سیاست داخلی ملک عبدالله و به ویژه دیدگاه وی در مورد شکنجه و آزار و اذیت انسان را محکوم کرده است و این امر نام وی را نزد بسیاری از جوامع و سازمان‌های بین المللی خدشه دار کرده است.
13.‌هاني مُلقي، سياست مدار اردني که در فاصله سال­هاي 2016-2018 پس از عبدالله نسور به نخست وزيري منصوب گرديد. سمت‌هاي اجرايي و سياسي سابق وي کميسر ارشد منطقه ويژه اقتصادي، وزير صنعت و تجارت، وزير امور خارجه، وزير آب و آبياري، وزير انرژي و منابع معدني، وزير صنعت، تجارت و آذوقه مي‌باشد. وي کارشناسي خود را در مهندسي از دانشگاه قاهره و کارشناسي ارشد را در مهندسي مديريت از ايالات متحده و دکتري را در مهندسي سيستم و صنعت نيز از ايالات متحده  گرفته است.  


11. رانیا العبدالله: متولد آگوست سال 1970، ملكه كنونی اردن و همسر ملك عبدالله دوم، پادشاه اردن است. وی بر استعداد و كیفیت آموزش كودكان اردنی تأکید دارد و در خارج از اردن مدافع آموزش جهانی است، ملکه رانیا اصالتاً فلسطینی است. وی در خارج بسیار مورد تشویق و تمجید است اما در داخل اردن مورد انتقاد است؛ ملکه به دست داشتن و کنترل احکام قضایی به نفع خانواده خود متهم است. همچنین به سبب بی­مبالاتی در رفتار و اعمالش مورد نقد است، به طور مثال او در سال 2010 میهمانی ای در منطقه وادی الروم ترتیب داد که 600 میهمان داخلی و خارجی در آن دعوت بودند. قریب به 40 تپه از تپه های واقع در منطقه با روشنایی برق تزئین شده بود درحالی که مردم منطقه در بعضی نواحی از داشتن برق محروم بودند.  
14. عبدالله النسور؛ از نخست وزيران اردن که از سال 2012 پس از استعفاي دکتر فايز طراونــة جانشين وي شده و سمت نخست وزيري را برعهده گرفت. وي متولد سال 1939 در شهر سلط مي‌باشد و داراي مدرک دکتراي برنامه ريزي از دانشگاه سوربن پاريس است. در  سال هاي 1989، 1993 و 2010 عضو مجلس نمايندگان اردن بود و علاوه بر عضويت در کميته هاي امور خارجه و آموزش و پرورش و آموزش عالي، رياست کميتة مالي و اقتصادي آن را نيز برعهده داشت. وي در سالهاي 1997 و 2009 عضو مجلس سنا بود. هم­چنين سمت وزير را در وزارت خانه هاي برنامه ريزي، آموزش و پرورش، رسانه ها، آموزش عالي، صنعت و تجارت، امور خارجه و توسعه اداري برعهده داشت. وي تاکنون مدال هاي افتخار بسياري کسب کرده است. (168)


12. عمر رزاز که اخیراً (اکتبر 0202) از سمت نخست وزیر اردن استعفا داد و مورد قبول ملک عبدالله قرار گرفت. پس از استعفای‌هانی مُلقی به دلیل اعتراضات گسترده مردم علیه اقدامات ریاضت اقتصادی وی به این سمت منصوب شد. رزاز پیش از این سمت وزیر آموزش و پرورش را به عهده داشت. او دارای مدرک دکتری برنامه ریزی و مطالعات اقتصادی و پسادکترای حقوق از دانشگاه‌هاروارد است. پیش از آن نیز مدرک کارشناسی خود را از ام آی تی دریافت کرده است.
15. فايز الطراونــة از نخست وزيران اردن؛ يکي از مهم ترين شخصيت‌هاي اردني است که نقش تأثيرگذاري در گذر از بحران هاي سياسي اردن ايفا نمود.  


13.‌هانی مُلقی، سیاست مدار اردنی که در فاصله سال­های 2016-2018 پس از عبدالله نسور به نخست وزیری منصوب گردید. سمت‌های اجرایی و سیاسی سابق وی کمیسر ارشد منطقه ویژه اقتصادی، وزیر صنعت و تجارت، وزیر امور خارجه، وزیر آب و آبیاری، وزیر انرژی و منابع معدنی، وزیر صنعت، تجارت و آذوقه می‌باشد. وی کارشناسی خود را در مهندسی از دانشگاه قاهره و کارشناسی ارشد را در مهندسی مدیریت از ایالات متحده و دکتری را در مهندسی سیستم و صنعت نیز از ایالات متحده  گرفته است.  
فايز الطراونة در سال 1949 در يک خانواده سياسي در عمان متولد شد. پدرش احمد طراونة نيز بيش از نيم قرن در مشاغل سياسي، اداري و قانونگذاري مشغول به فعاليت بود. دکتر فايز طراونة  داراي دکتراي اقتصاد از دانشگاه کاليفرنياست. وي در سالهاي 1998، 1999 و 2012 نخست وزير اردن بود. در عهد وي ملک حسين الطلال درگذشت و حکومت به ملک عبدالله دوم منتقل شد. اين انتقال قدرت  فقط سه ساعت و هفده دقيقه به طول انجاميد. وي در سال­هاي 1993-1997 سفير اردن در کشور امريکا بوده است. (169)


14. عبدالله النسور؛ از نخست وزیران اردن که از سال 2012 پس از استعفای دکتر فایز طراونــة جانشین وی شده و سمت نخست وزیری را برعهده گرفت. وی متولد سال 1939 در شهر سلط می‌باشد و دارای مدرک دکترای برنامه ریزی از دانشگاه سوربن پاریس است. در  سال های 1989، 1993 و 2010 عضو مجلس نمایندگان اردن بود و علاوه بر عضویت در کمیته های امور خارجه و آموزش و پرورش و آموزش عالی، ریاست کمیتة مالی و اقتصادی آن را نیز برعهده داشت. وی در سالهای 1997 و 2009 عضو مجلس سنا بود. هم­چنین سمت وزیر را در وزارت خانه های برنامه ریزی، آموزش و پرورش، رسانه ها، آموزش عالی، صنعت و تجارت، امور خارجه و توسعه اداری برعهده داشت. وی تاکنون مدال های افتخار بسیاری کسب کرده است. (168)
16. علي سحيمات: مهندس، سياستمدار و مسئول اردني است كه مناصب متعدد سياسي و اجرايي را به عهده داشته است. او در شهر كراك متولد شد. در كارنامه او مناصبي همچون معاون نخست وزيري، شهرداري امان، وزير ارتباطات و ساير مسئوليت‌هاي سياسي ديده مي‌شود.


15. فایز الطراونــة از نخست وزیران اردن؛ یکی از مهم ترین شخصیت‌های اردنی است که نقش تأثیرگذاری در گذر از بحران های سیاسی اردن ایفا نمود.  
17. طارق السحيمات؛ پزشك (متخصص كليه)، ژنرال نظامي و سياستمدار اردني است. او در شهر تاريخي كراك در جنوب اردن متولد شد. در مدارس امان درس خواند و پزشكي را در دانشگاه ها، مؤسسات و بيمارستان هاي انگلستان و ايالات متحده آمريكا فراگرفت. او مسئوليت هاي متعددي در پزشكي و سياست به عهده داشته است.


فایز الطراونة در سال 1949 در یک خانواده سیاسی در عمان متولد شد. پدرش احمد طراونة نیز بیش از نیم قرن در مشاغل سیاسی، اداری و قانونگذاری مشغول به فعالیت بود. دکتر فایز طراونة  دارای دکترای اقتصاد از دانشگاه کالیفرنیاست. وی در سالهای 1998، 1999 و 2012 نخست وزیر اردن بود. در عهد وی ملک حسین الطلال درگذشت و حکومت به [[ملک عبدالله دوم]] منتقل شد. این انتقال قدرت  فقط سه ساعت و هفده دقیقه به طول انجامید. وی در سال­های 1993-1997 سفیر اردن در کشور امریکا بوده است. (169)
18. عبد السلام المجالي؛ در فواصل  سال هاي 1993 تا 1995 و 1997 تا 1998  دو بار نخست وزير اردن شد. وي مدرک پزشكي خود را از دانشگاه سوريه در سال 1949 اخذ كرد و مناصبي چون مدير خدمات پزشكي نيروهاي نظامي اردن، رئيس دانشگاه اردن (1971 تا 1976)، وزير سلامت (1969 تا 1970 و 1970 تا 1971) را به عهده داشته است. او همچنين مشاور ملك حسين در اواخر دهه 1980 بود.


16. علی سحیمات: مهندس، سیاستمدار و مسئول اردنی است كه مناصب متعدد سیاسی و اجرایی را به عهده داشته است. او در شهر كراك متولد شد. در كارنامه او مناصبی همچون معاون نخست وزیری، شهرداری امان، وزیر ارتباطات و سایر مسئولیت‌های سیاسی دیده می‌شود.
19. علي خلقي الشرايري؛ از اولين سياستمداران اردني است و به دليل تجربه نظامي و سياسي از افراد تأثيرگذار در تأسيس اردن بود.


17. طارق السحیمات؛ پزشك (متخصص كلیه)، ژنرال نظامی و سیاستمدار اردنی است. او در شهر تاریخی كراك در جنوب اردن متولد شد. در مدارس امان درس خواند و پزشكی را در دانشگاه ها، مؤسسات و بیمارستان های انگلستان و ایالات متحده آمریكا فراگرفت. او مسئولیت های متعددی در پزشكی و سیاست به عهده داشته است.
20. فيصل الفايز: وي نخست وزيري اردن را بين  سال هاي 2003 تا 2005 در دست داشت. قبل از آن وزير دفاع بود و روابط نزديكي با پادشاه داشت.


18. عبد السلام المجالی؛ در فواصل  سال های 1993 تا 1995 و 1997 تا 1998  دو بار نخست وزیر اردن شد. وی مدرک پزشكی خود را از دانشگاه سوریه در سال 1949 اخذ كرد و مناصبی چون مدیر خدمات پزشكی نیروهای نظامی اردن، رئیس دانشگاه اردن (1971 تا 1976)، وزیر سلامت (1969 تا 1970 و 1970 تا 1971) را به عهده داشته است. او همچنین مشاور ملك حسین در اواخر دهه 1980 بود.
21. علي ابو الراغب: نخست وزير اردن بين  سال هاي 2003 تا 2005 بوده است. او در سال 1946 در اردن متولد شد. او مدرك مهندسي عمران خود را از دانشگاه تنسي ايالات متحده آمريكا دريافت كرد.


19. علی خلقی الشرایری؛ از اولین سیاستمداران اردنی است و به دلیل تجربه نظامی و سیاسی از افراد تأثیرگذار در تأسیس اردن بود.
22. بُشر حضاونه نخست وزير کنوني اردن، ديپلمات و سياستمدار اردني متولد نيويورک مي باشد. وي که پس از رزاز عهده دار اين سمت شده پيشتر به عنوان سفير اردن در مصر، فرانسه، کنيا و اتيوپي خدمت کرده است. همچنين نماينده اردن در مجمع کشورهاي عربي بوده و نماينده دائمي‌اردن در يونسکو مي باشد و سمت هاي متعدد ديگر را نيز عهده دار بوده است. داراي مدرک ليسانس حقوق از دانشگاه اردن و فوق ليسانس حقوق بين المللي از دانشکده اقتصاد لندن است. همچنين داراي فوق ليسانس روابط بين المللي و اقتصاد از مدرسه مطالعات شرقي و آفريقاي دانشگاه لندن و مدرک مديريت از دانشکده کندي دانشگاه‌ هاروارد است.


20. فیصل الفایز: وی نخست وزیری اردن را بین  سال های 2003 تا 2005 در دست داشت. قبل از آن وزیر دفاع بود و روابط نزدیكی با پادشاه داشت.
افزون بر اينها بسياري از اعضاي خانواده­ هاي عبدالهدي<sup>[86]</sup>، مجالي، بدران،‌هاشم، تل و خانواده‌هاي قاسم وفادارانه به‌هاشميان خدمت کرده اند.


21. علی ابو الراغب: نخست وزیر اردن بین  سال های 2003 تا 2005 بوده است. او در سال 1946 در اردن متولد شد. او مدرك مهندسی عمران خود را از دانشگاه تنسی ایالات متحده آمریكا دریافت كرد.
همچنين از جمله سياستمداران ديگر معاصر اردن مي توان ازشيخ علي ابو روبيها و شيخ عطاالله سحيمات و صلاح الدين عطاالله السحيمات و نايف الكاوي وبهجت تلهوني و عيسي الور توركي الغلاييني: رئيس گروه سابق الغلاييني و توركي التلفها: فرمانده ارشد پليس (سابق) و غوتيبا التلفها: رئيس جوان سابق يونيسف فيصل الفايزو علي ابو الراغب نام برد. (170)


22. بُشر حضاونه نخست وزیر کنونی اردن، دیپلمات و سیاستمدار اردنی متولد نیویورک می باشد. وی که پس از رزاز عهده دار این سمت شده پیشتر به عنوان سفیر اردن در مصر، فرانسه، کنیا و اتیوپی خدمت کرده است. همچنین نماینده اردن در مجمع کشورهای عربی بوده و نماینده دائمی‌اردن در یونسکو می باشد و سمت های متعدد دیگر را نیز عهده دار بوده است. دارای مدرک لیسانس حقوق از دانشگاه اردن و فوق لیسانس حقوق بین المللی از دانشکده اقتصاد لندن است. همچنین دارای فوق لیسانس روابط بین المللی و اقتصاد از مدرسه مطالعات شرقی و آفریقای دانشگاه لندن و مدرک مدیریت از دانشکده کندی دانشگاه‌ هاروارد است.
از ديگر عناصر نخبه سياسي چرکس‌هاي غير عرب بودند، فرزندان مهاجران مسلماني که اواخر قرن 19 از کوه‌هاي قفقاز آمده و در امان و اطراف آن ساکن شدند. چرکس‌ها در سال 1920 با‌هاشميان متحد شدند و از آن زمان سياستمداران برجسته چرکس در دولت و ارتش اردن پست‌هاي مهم و حساسي گرفته اند. خانواده المفتي يکي از مهم ترين خانواده‌هاي سياسي چرکس‌ها بود و يکي از اعضاي آن، سعيد مفتي به عنوان نخست وزير خدمت کرده است. (171)


افزون بر اینها بسیاری از اعضای خانواده­ های عبدالهدی<sup>[86]</sup>، مجالی، بدران،‌هاشم، تل و خانواده‌های قاسم وفادارانه به‌هاشمیان خدمت کرده اند.
همچنين شيخ علي ابو رهيبا، شيخ سعود الكادي، شيخ ميتقل الفايز، شيخ فيصل الجازي رؤساي قبايل اردني مي باشند.
 
همچنین از جمله سیاستمداران دیگر معاصر اردن می توان ازشیخ علی ابو روبیها و شیخ عطاالله سحیمات و صلاح الدین عطاالله السحیمات و نایف الكاوی وبهجت تلهونی و عیسی الور توركی الغلایینی: رئیس گروه سابق الغلایینی و توركی التلفها: فرمانده ارشد پلیس (سابق) و غوتیبا التلفها: رئیس جوان سابق یونیسف فیصل الفایزو علی ابو الراغب نام برد. (170)
 
از دیگر عناصر نخبه سیاسی چرکس‌های غیر عرب بودند، فرزندان مهاجران مسلمانی که اواخر قرن 19 از کوه‌های قفقاز آمده و در امان و اطراف آن ساکن شدند. چرکس‌ها در سال 1920 با‌هاشمیان متحد شدند و از آن زمان سیاستمداران برجسته چرکس در دولت و ارتش اردن پست‌های مهم و حساسی گرفته اند. خانواده المفتی یکی از مهم ترین خانواده‌های سیاسی چرکس‌ها بود و یکی از اعضای آن، سعید مفتی به عنوان نخست وزیر خدمت کرده است. (171)
 
همچنین شیخ علی ابو رهیبا، شیخ سعود الكادی، شیخ میتقل الفایز، شیخ فیصل الجازی رؤسای قبایل اردنی می باشند.




خط ۵۲۱: خط ۵۱۹:
23. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>
23. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>


24. مملكــة الأنباط، لخالد الحموری - صادر عن مشروع بیت الأنباط للتألیف والنشر بالأردن.
24. مملكــة الأنباط، لخالد الحموري - صادر عن مشروع بيت الأنباط للتأليف والنشر بالأردن.


25. ایضاً
25. ايضاً


26. ایضاً
26. ايضاً


27. ایضاً
27. ايضاً


28. ایضاً
28. ايضاً


29. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>
29. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>


30. مملكــة الأنباط، لخالد الحموری - صادر عن مشروع بیت الأنباط للتألیف والنشر بالأردن.
30. مملكــة الأنباط، لخالد الحموري - صادر عن مشروع بيت الأنباط للتأليف والنشر بالأردن.


31. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>
31. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>


32. مملكــة الأنباط، لخالد الحموری - صادر عن مشروع بیت الأنباط للتألیف والنشر بالأردن.
32. مملكــة الأنباط، لخالد الحموري - صادر عن مشروع بيت الأنباط للتأليف والنشر بالأردن.


33. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>
33. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>


34. مملكــة الأنباط، لخالد الحموری - صادر عن مشروع بیت الأنباط للتألیف والنشر بالأردن.
34. مملكــة الأنباط، لخالد الحموري - صادر عن مشروع بيت الأنباط للتأليف والنشر بالأردن.


35. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>
35. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>
خط ۵۶۹: خط ۵۶۷:
47. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xviii
47. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xviii


48. البلدان، ص160؛ جغرافیای حافظ ابرو، ج‏1، ص393؛ تاریخ بلاد الشام، ص347-349
48. البلدان، ص160؛ جغرافياي حافظ ابرو، ج‏1، ص393؛ تاريخ بلاد الشام، ص347-349


49. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>
49. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>


50. الخطیب محمد - حضارة العرب فی العصور القدیمــة - الطبعــة الأولی- 2005 - دار طلاس دمشق
50. الخطيب محمد - حضارة العرب في العصور القديمــة - الطبعــة الأولي- 2005 - دار طلاس دمشق


51. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>
51. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>
خط ۵۸۱: خط ۵۷۹:
53. Ibid, p. xix
53. Ibid, p. xix


54. الخطیب محمد - حضارة العرب فی العصور القدیمــة- الطبعــة الأولی- 2005 - دار طلاس دمشق
54. الخطيب محمد - حضارة العرب في العصور القديمــة- الطبعــة الأولي- 2005 - دار طلاس دمشق


55. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 15 , 16
55. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 15 , 16


56. ویل دورانت، مقدمه تاریخ تمدن، ج 1
56. ويل دورانت، مقدمه تاريخ تمدن، ج 1


57. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310)
57. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310)
خط ۵۹۱: خط ۵۸۹:
58. Ibid
58. Ibid


59. ویل دورانت، مقدمه تاریخ تمدن، ج 1
59. ويل دورانت، مقدمه تاريخ تمدن، ج 1


60. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310)
60. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310)


61. حسین یوسف - دراسات فی تاریخ الأردن وفلسطین - 1983 - دار الفكر- عمان
61. حسين يوسف - دراسات في تاريخ الأردن وفلسطين - 1983 - دار الفكر- عمان


62. كتاب تاریخ الأردن وعشائرة، الباب الثانی، الممالك الأردنیــة القدیمــة تالیف عویدی العبادی
62. كتاب تاريخ الأردن وعشائرة، الباب الثاني، الممالك الأردنيــة القديمــة تاليف عويدي العبادي


63. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xiii
63. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xiii


64. ویل دورانت، مقدمه تاریخ تمدن، ج 1
64. ويل دورانت، مقدمه تاريخ تمدن، ج 1


65. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xiii
65. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xiii


66. ویل دورانت، مقدمه تاریخ تمدن، ج 1
66. ويل دورانت، مقدمه تاريخ تمدن، ج 1


67. ایضاً
67. ايضاً


68. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>
68. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>
خط ۶۲۹: خط ۶۲۷:
77. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 13
77. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 13


78. الخطیب محمد - حضارة العرب فی العصور القدیمــة- الطبعــة الأولی- 2005 - دار طلاس دمشق
78. الخطيب محمد - حضارة العرب في العصور القديمــة- الطبعــة الأولي- 2005 - دار طلاس دمشق


79. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>
79. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>


80. الخطیب محمد - حضارة العرب فی العصور القدیمــة- الطبعــة الأولی- 2005 - دار طلاس دمشق
80. الخطيب محمد - حضارة العرب في العصور القديمــة- الطبعــة الأولي- 2005 - دار طلاس دمشق


81. جریدة الدستور الأردنیــة، دراســة للباحث: جمال خلیفــة - القلاع الإسلامیــة. صروح شامخــة على أرض الأردن تتحدى الزمن
81. جريدة الدستور الأردنيــة، دراســة للباحث: جمال خليفــة - القلاع الإسلاميــة. صروح شامخــة على أرض الأردن تتحدى الزمن


82. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>
82. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>
خط ۶۴۱: خط ۶۳۹:
83. معجم البلدان/ترجمه، ج‏1، ص: 187
83. معجم البلدان/ترجمه، ج‏1، ص: 187


84. ایضاً ، ص: 187
84. ايضاً ، ص: 187


85. ایضاً ، ص: 187
85. ايضاً ، ص: 187


86. ایضاً ، ص: 678
86. ايضاً ، ص: 678


87. تاریخ بغداد ج‏14 - 117     
87. تاريخ بغداد ج‏14 - 117     


88. تاریخ مدینة دمشق    ج‏6    262  
88. تاريخ مدينة دمشق    ج‏6    262  


89. ایضاً ج‏15    11  
89. ايضاً ج‏15    11  


90. ایضاً ج‏18    96    2162  
90. ايضاً ج‏18    96    2162  


91. ایضاً ج‏26    89    3056  
91. ايضاً ج‏26    89    3056  


92. ایضاً ج‏26    209    3073  
92. ايضاً ج‏26    209    3073  


93. ایضاً ج‏35    89    3883  
93. ايضاً ج‏35    89    3883  


94. ایضاً ج‏38    228    4542  
94. ايضاً ج‏38    228    4542  


95. ایضاً ج‏61    240    7766
95. ايضاً ج‏61    240    7766


96. ایضاً ج‏64    317    8174
96. ايضاً ج‏64    317    8174


97. ایضاً ج‏71    375    9753
97. ايضاً ج‏71    375    9753


98. موسوعــة طبقات ‏الفقهاء، ج‏1، ص: 458
98. موسوعــة طبقات ‏الفقهاء، ج‏1، ص: 458
خط ۶۷۵: خط ۶۷۳:
100. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 463- 468
100. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 463- 468


101. معالم الحضارة الاسلامیــة فی المملکــة الاردنیــة الهاشمیــة،  منشورات المنظمــة الاسلامیــة للتربیــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص63
101. معالم الحضارة الاسلاميــة في المملکــة الاردنيــة الهاشميــة،  منشورات المنظمــة الاسلاميــة للتربيــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص63


102. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 468 - 471
102. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 468 - 471


103. معالم الحضارة الاسلامیــة فی المملکــة الاردنیــة الهاشمیــة، منشورات المنظمــة الاسلامیــة للتربیــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص63
103. معالم الحضارة الاسلاميــة في المملکــة الاردنيــة الهاشميــة، منشورات المنظمــة الاسلاميــة للتربيــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص63


104. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 471 - 473
104. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 471 - 473


105. معالم الحضارة الاسلامیــة فی المملکــة الاردنیــة الهاشمیــة، منشورات المنظمــة الاسلامیــة للتربیــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص 5
105. معالم الحضارة الاسلاميــة في المملکــة الاردنيــة الهاشميــة، منشورات المنظمــة الاسلاميــة للتربيــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص 5


106. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 473 -474
106. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 473 -474


107. معالم الحضارة الاسلامیــة فی المملکــة الاردنیــة الهاشمیــة، منشورات المنظمــة الاسلامیــة للتربیــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص5
107. معالم الحضارة الاسلاميــة في المملکــة الاردنيــة الهاشميــة، منشورات المنظمــة الاسلاميــة للتربيــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص5


108. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 475 , 476
108. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 475 , 476


109. معالم الحضارة الاسلامیــة فی المملکــة الاردنیــة الهاشمیــة، منشورات المنظمــة الاسلامیــة للتربیــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص 63
109. معالم الحضارة الاسلاميــة في المملکــة الاردنيــة الهاشميــة، منشورات المنظمــة الاسلاميــة للتربيــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص 63


110. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 476 - 479
110. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 476 - 479
خط ۶۹۷: خط ۶۹۵:
111. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 482- 489
111. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 482- 489


112. معالم الحضارة الاسلامیــة فی المملکــة الاردنیــة الهاشمیــة، منشورات المنظمــة الاسلامیــة للتربیــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص 63
112. معالم الحضارة الاسلاميــة في المملکــة الاردنيــة الهاشميــة، منشورات المنظمــة الاسلاميــة للتربيــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص 63


113. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 492- 500
113. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 492- 500


114. معالم الحضارة الاسلامیــة فی المملکــة الاردنیــة الهاشمیــة، منشورات المنظمــة الاسلامیــة للتربیــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص 63
114. معالم الحضارة الاسلاميــة في المملکــة الاردنيــة الهاشميــة، منشورات المنظمــة الاسلاميــة للتربيــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص 63


115. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 501- 504
115. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 501- 504


116. ویكی پدیای فارسی
116. ويكي پدياي فارسي


117. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>
117. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>


118. اطلس گیتاشناسی نوین کشورها، مؤسسه جغرافیایی و کارتوگرافی گیتاشناسی، ترجمه: عباس جعفری، ص 83
118. اطلس گيتاشناسي نوين کشورها، مؤسسه جغرافيايي و کارتوگرافي گيتاشناسي، ترجمه: عباس جعفري، ص 83


119. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>
119. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>
خط ۸۰۹: خط ۸۰۷:
167. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>
167. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>


168. موقع رئاســة الوزراء  المملکــة الاردنیــة الهاشمیــة
168. موقع رئاســة الوزراء  المملکــة الاردنيــة الهاشميــة


169. <nowiki>http://www.addustour.com/</nowiki> الدستور
169. <nowiki>http://www.addustour.com/</nowiki> الدستور
خط ۸۷۹: خط ۸۷۷:




 
[22]. Mesha (ستون سنگي که حدود 840 ق.م به دستور مشا پادشاه موآب حکاکي شده است - مترجم)
[22]. Mesha (ستون سنگی که حدود 840 ق.م به دستور مشا پادشاه موآب حکاکی شده است - مترجم)




خط ۹۰۷: خط ۹۰۴:




 
2 . نفر ساعت يا انسان ساعت مقدار کاري است که به طور متوسط هر کارگر در يک ساعت انجام مي‌دهد (مترجم)
2 . نفر ساعت یا انسان ساعت مقدار کاری است که به طور متوسط هر کارگر در یک ساعت انجام می‌دهد (مترجم)





نسخهٔ ‏۲۹ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۰۹

- تاريخ

2-1 تاريخ دوران باستان (پيش از ميلاد مسيح)

در طول دوره پارينه سنگي 17000 - 500000 ق.م ساکنان اردن حيوانات وحشي را شکار کرده و از گياهان وحشي استفاده مي کردند، احتمالا آنها حرکت حيوانات را که در جست‌وجوي مرتع و زندگي در کنار آب بوده اند دنبال مي کردند. شواهدي يافت شده است که سکونت در دوران پارينه سنگي را در کنار آب‌هاي  پهناور ازرق نشان مي دهد. انسان دوره پارينه سنگي در اردن شواهدي از معماري به جا نگذاشته است و هنوز اسکلت هيچ انساني از اين دوران يافت نشده است. هرچند باستان شناسان از اين دوره ابزارهايي نظير سنگ چخماق و تبر دست ساز با سنگ بازالت، چاقو و ادوات تراش دادن يافته اند. انسان باستان همچنين سرنخي از ماهيت وجود خود در دوران پارينه سنگي و ادامه آن در دوران نوسنگي و دوره‌هاي مس و سنگ به جا گذاشته است. (1)

برخي از قديمي‌ترين شهرک سازي‌ها در تاريخ بشر که به 8000 ق.م بازمي‌گردد در اردن يافت شده است. همچنين اردن بخشي از هلال حاصلخيز[1] باستاني است که از مرزهاي جنوبي فلسطين، شمال رود فرات، اطراف رود فرات و دجله تا خليج فارس کشيده شده است. اين منطقه شاهد حضور شهرهاي يوناني که نام آنها دکا پليس[2] يا ده شهر بوده است، مي‌باشد که در دوره روميان از مرزهاي شرقي محافظت مي کرده اند.

در عصر نوسنگي (8500 - 4500 ق م) سه تغيير عمده در سرزميني که هم اکنون با نام اردن شناخته مي‌شود، رخ داده است. (2) اول اين که مردم به صورت جمعي در روستاهاي کوچک سکني گزيدند و اين يعني افزوده شدن منابع جديد غذايي همچون: حبوبات، نخود و عدس پرورشي و توسعه روش هاي جديد و معمول گله داري بز و تغيير عادات غذايي مردم عصر نوسنگي! دومين تغيير اساسي در الگوهاي زندگي، يکجا نشيني با تغيير آب و هوايي بيابان شرقي صورت گرفت. اين ناحيه گرم تر و خشک تر شد تا به تدريج و طي ساليان طولاني تبديل به منطقه اي غير قابل سکني گرديد. دراين عصر شاهد حومه اردن و برخي از مهم ترين نقاط مانند طبقات فهل (در دره اردن) بيضاء  (شمال پترا)، عين غزال (حومه شمالي امان) و جريکو (در دره اردن) هستيم. اين شهرک‌ها «مگا سايت» ناميده مي شوند، به اين دليل که اين منطقه بسيار وسيع بوده، بين 10 تا 15 هکتار، نزديک به دو برابر بزرگ تر از شهرک هاي ديگر عصر نوسنگي.

ناحيه حد فاصل بيابان شرقي و منطقه «سان» در غرب، بازماندة همان تغيير در آب و هواي منطقه پخشاب است. باور رايج براين است که اين اتفاق حدود 5500 تا 6500 سال قبل از ميلاد مسيح رخ داده است.

سومين و مهمترين پيشرفت آخرين ادوار عصر نوسنگي که به 4500 تا 5500 سال قبل از ميلاد برمي‌گردد، ساخت ظروف سفالين است. هر چند در اکتشافات قبل از اين هم وجود تلاش‌هايي براي ساخت ظروف سفالين به اثبات رسيده، اما در آخرين ادوار نوسنگي مردم به طور سازمان يافته شروع به ساخت ظروف سفالين از گل رس کردند. اين احتمال وجود دارد که نحوه ساخت ظروف سفالين توسط افراد ماهري که از تمدن‌هاي بدوي شمال شرق مزوپوتاميا (عراق کنوني) آمده اند به اين مناطق منتقل شده باشد.

گسترده ترين مکان به جا مانده از عصر نوسنگي در اردن در عين الغزه قرار گرفته است و شامل شمار زيادي از ساختمان هاست که به سه حوزه مجزا تقسيم شده اند. ساختمان هاي مستطيل با چندين اتاق که بعضي از آنها داراي سقف‌هايي گچ اندود شده اند. برج سنگي و ديوارهاي يافت شده در جريکو حاکي از آن است که امر دفاع، موضوعي مهم براي روستاييان عصر نوسنگي بوده است.

به نظر مي‌رسد مردم عصر نوسنگي همانند اجداد خود نيايش و عبادت مي‌کرده اند. در ارتباط با اين موضوع باستان شناسان جمجمه‌هايي پوشيده از خمير که در قسمت چشم‌ها به همراه قير طبيعي بودند را در قسمت هايي از اردن واقع در عين الغزه و بيدها و فلسطين و سوريه کشف کرده اند. باستان شناسان کار بازيافت مجسمه اي را به پايان رسانده اند که ممکن است قديمي ترين مجسمه در جهان باشد. اين اثر باستاني کشف شده در عين الغزه احتمالاً حدود هشت هزار سال قدمت دارد. اين مجسمه که ارتفاعش بالغ بر يک متر است، مربوط به زني است با چشماني بسيار بزرگ و دست‌هايي لاغر و زانو‌هايي برآمده و انگشتاني که به دقت نقاشي شده اند. (3)

  در فاصله سالهاي 4000 - 6000 ق.م  تغييرات آب وهوا منجر به تغييرات اقتصادي شد. در اين دورةرموکيان از کشاورزي در زمين‌هاي خشک به پرورش دام نظير گوسفند و بز پرداختند. توليد گندم و جو به مناطقي که بارش باران بيشتري داشت يا در دره رودخانه‌ها محدود شد.(4)

سپس شاهد استفاده از مس و ابزار برنز و همچنين سنگ در طي سالهاي 3100 - 4500 ق.م مي باشيم. (5) در اين دوران مس براي اولين بار ذوب شد و ازآن براي ساختن تبرها، نوک تيرها و نيزه‌ها و همچنين ابزار آتش زنه استفاده گرديد و اين روش تا مدت‌ها ادامه پيدا کرد. مردم در اين دوره کمتر به شکار وابسته بودند و در عوض بيشتر به پرورش گوسفند و بز و کشت گندم و گاهي خرما، زيتون و عدس مي‌پرداختند. شيوه زندگي مردم در اکثر نقاط تفاوت چنداني با هم نداشت. (6)

در حدود 3200 سال قبل از ميلاد، اردن به تدريج داراي مؤلفه‌هاي شهرنشيني شد. اماکن زيادي در عصر آغازين برنز (1950 - 3200 ق م) در بسياري از مناطق اردن اعم از دره اردن و مناطق مرتفع ترتأسيس شدند. بسياري از روستاها با استحکامات دفاعي براي حفاظت ساکنان از غارت و چپاولِ باديه نشين هايي که هنوز در برخي مناطق ساکن بودند در اين دوره بنا گرديد.آب به وسيله کانال از مکاني به مکاني ديگر منتقل مي‌شد و حتي اقدامات لازم براي جلوگيري از آسيب زمين لرزه‌ها و سيل‌ها صورت مي‌گرفت.

در اين دوره تغييرات جالبي در آيين‌هاي خاک سپاري و تدفين به وجود آمد. باستان شناسان در منطقه «باب الذرا» که مکاني حفاظت شده در وادي عرب است، بالغ بر 20 هزار قبر استوانه شکل را با حجره‌هاي متعدد کشف کرده اند و گفته مي شود که اين قبور، اجساد 20 هزار تن را در خود جاي داده اند. همچنين مقبره‌هايي از گل و آجر وجود دارند که مدفن استخوان‌هاي انساني، ديگ‌ها، جواهرات و سلاح‌هاي جنگي اند. صدها ساختمان سنگي حفر شده در دل کوه‌هاي اردن به عصر اکتشافات مس و عصر آغازين برنز متعلق اند. اين احتمال وجود دارد که ساختمان‌هاي سنگي بقايايي از افراد تازه وارد از شمال باشند که همراه خود سنت هاي خاک سپاري متفاوتي را به اين ناحيه آورده اند.

در اين دوره پيشرفت‌هاي شگفتي در تمدن شهرنشيني در مصر و بين النهرين (يعني مکاني که تاريخ نگارش در آن به 3000 ق م مي‌رسد) به وجود آمده است. هر چند نوشتار در اردن، فلسطين و سوريه تا هزار سال بعد از آن هم مرسوم نبود، اما يافته‌هاي باستان شناسي نشان دهنده رابطه تجاري اردن با مصر و بين النهرين هستند.

بين سال هاي 2300 تا 1950 ق .م، بسياري از شهرهاي مستحکم بنا شده در بالاي تپه‌ها به دليل ترجيح مردم براي زندگي در روستاهاي کوچک و شيوه زندگي شباني مطرود ماندند. اگرچه هيچ اتفاق نظري در مورد چرايي چنين ترجيحي وجود ندارد، ولي احتمالاً تلفيقي از تغييرات آب و هوايي و سياسي باعث پايان زند گي شهرنشيني در اين دوره بوده است. (7)

در عصر مياني برنز (1550 - 1950 ق.م) مردم شروع به حرکت به سوي مناطق وسيع تري از خاورميانه کردند. تجارت بين مصر، سوريه، عربستان، فلسطين و اردن ادامه مي‌يابد و به گسترش تمدن و تکنولوژي مي‌انجامد. ساخت فلز برنز از مس و قلع به ساخت تبرها، چاقوها و ساير وسايل و سلاح‌هاي محکم تر و با دوام تر منتهي مي‌شود. به نظر مي رسد در اين دوره جامعه‌هايي بزرگ و مجزا در قسمت هاي شمالي و مرکزي اردن به وجود آمده اند در حالي که در جنوب قبايل عشايري و مردم باديه نشيني که به نام شاسو شناخته مي‌شدند، پراکنده بودند. استحکامات جديد و متفاوتي در مناطقي همچون قلعه نظامي‌امّان، ايربد و طبقات فحل به چشم مي خورند. شهرها به وسيله برج و باروهايي از ديوارهاي خاکي که شيب آن‌ها با ساروج پوشانده شده بود، احاطه شده بودند. اين پوشش باعث لغزندگي سطح شيب­دار مي‌شد و بالا کشيدن از آن‌ها را دشوار مي‌ساخت. (8)

باستان شناسان عموماً پايان عصر مياني برنز را حدود 1550 ق.م مي دانند. تعدادي از شهرهاي عصر مياني برنز در کنعان و اردن در اين دوره نابود شدند. دوره پاياني اسرارآميز برنز (حدود 1200 ق.م) با سقوط بسياري از پادشاهان خاور نزديک و مديترانه همراه است. گفته مي شود که علت بسياري از ويراني‌ها در شهرهايي همچون اردن، سوريه و فلسطين غارتگران و دزدان دريايي بودند. احتمالاً يک گروه از اين دزدان دريايي، فلسطيني‌ها بودند که در مناطق ساحل جنوبي فلسطين سکني گزيدند و نام خويش را بدان نهادند. اسرائيلي‌ها نيز دليل ديگر نابودي در فلسطين در عصر پاياني برنز بوده اند. آن‌ها شهرهايي همچون آريها، آي و حازور را نابود ساختند. (9)

منطقه امان در عصر آهن (330 ق.م تا 1200 ق.م) از نظر آباداني بسيار مشهور بود و اين دوره به خاطر استفاده از چرخ در صنعت كوزه گري با ديگر دوره‌ها تمايز يافت. در اين عصر، منطقه با تحولاتي در به كارگيري آهن در صنعت اسلحه و لوازم خانگي مواجه شد. كوه القلعه در عمان مقر پايتخت اموني‌ها قرار گرفت و اين در حالي است كه همچنان بقاياي قصرهاي اموني‌ها در كوه القلعه وجود دارد كه از آن جمله مي توان ديوارهاي الاسوار و الآبار المحفوره  در الصخر الجيري را نام برد.

اموني ها حكومتشان را در حدود سال 1250 ق.م تأسيس كردند و زندگي چادر نشيني خود را از آنجا آغاز كردند، آنان حكومتي قوي داشتند كه امتداد مرزشان از الموجب در جنوب تا سيل الزرقا در شمال و از الصحرا در شرق تا رود اردن تا غرب امتداد داشت.  

به حكم موقعيت جغرافيايي و استرات‍ژيكي امان، تجاوزگران زيادي به اين كشور طمع كردند و سرزمين اموني‌ها با تهاجم و كشتار زيادي مواجه شد. اما در گذر زمان زخم هاي خود را درمان كرد و بازسازي شهرهاي خود را از سرگرفت. آخرين پادشاهي كه بر مسند حكومت اموني ها نشست «طوبيا الاموني» بود که نامش با آثار «عراق الامير» و «قصر العبد» در وادي اليسير همراه است. در كوه القلعه چهار مجسمه از پادشاهان اموني يافت شده كه به قرن هشتم قبل از ميلاد برمي گردد. مجسمه‌هاي ديگري در مناطق پيراموني امان مانند خربة الحجاز، أبوعلندة و عرجان يافت شده است.

اردن باستان در عصر آهن به چهار ايالت اِدوم[3]در جنوب، موآب[4]در اردن مرکزي، رَبوث اَمون[5]در ناحيه کوهستاني شمالي(10) و باشان تقسيم مي‌شود که هر ايالت و مردمانش به اسم آن منطقه ناميده مي شدند، مثلاً «اِدومي ها» به اِدوم، «مؤابي ها» به مؤاب و «جشوني ها» به جشون منسوب بودند و اموني‌ها نسبتشان به خداي امون مي رسيد که اکنون امان ناميده مي‌شود. «باشاني‌ها» نيز به باشان (بيسان کنوني) منسوب بودند ولي «انباطي ها» به نام مكاني منسوب  نيستند. قبايل عربي كه نام برده شد از جزيرة العرب به سوي اردن مهاجرت كردند و در سرزمين اردن اقامت گزيدند و هر كدام از آن‌ها سرزميني را موطن خود قرار دادند كه از سوي ديگري به وسيله آثار طبيعي جدا مي شد با اين حال روابطشان با يكديگر دوستانه بود. اين قبايل در حدود 2000 سال قبل از ميلاد در اردن ظاهر شدند. «ادومي ها» پايتخت خود را «بصيرا» انتخاب كردند كه هم اكنون در استان «طفيله» واقع شده است و «مؤابي ها» پايتخت خود را «ديبون» شمال وادي الموجب قرار دادند که در زمان پادشاهي «ميشع» به قبر حارسة (الكرك) انتقال يافت. مهم ترين خداوندگار در نزد آنها «لكموش» بود و بزرگ ترين پادشاه از ميان پادشاهانشان «ميشع» بود كه پيروزي‌ها و دستاورد‌هاي او بر روي سنگي در ذيبان نگاشته شده است. اين سرزمين پس از جنگ‌هاي فراوان اين به دست آشوري‌ها و بابلي‌ها اشغال شد و سرزمين مؤاب بةكي از ولايات بابل در زمان بخت النصر تبديل گرديد.

باشان با ورود قبايل عبري تحت فرمان موسي و يوشع که در اوايل عصر آهن در دو طرف رود اردن ساکن شدند (حدود 1200 ق.م) ناپديد شد. هنگامي‌که قبايل عبري تحت سلطه سلطان سائول[6] (حدود 1025 ق.م) بودند، بسياري از آثار تاريخ باستان اين منطقه به واسطه درگيري‌هاي بين اسرائيل و ايالات ربوث آمون، موآب و ادوم اردن به وجود آمد. (11) پادشاهي داود و سليمان نيز مربوط به همين دوران است که حکايت از قسمت اعظم متن عهد عتيق دارد، گرچه شواهد باستان شناسي اندکي بر تأييد آن موجود است. (928-1004ق م) (12) اسرائيلي ­ها که اجازه عبور ازپادشاهي ادوم را به دست نياورده بودند، ناچار آن­جا را دور زده و به مرزهاي اموريه در نزديکي مادبا رسيدند، اما پادشاه آنجا صهيون، نيز به دليل عدم اعتماد و ملاحظات اقتصادي چون کمبود آب و غذا اجازه عبور از سرزمينشان را نپذيرفت که در نهايت به جنگ و اشغال توسط اسرائيلي ها انجاميد. (13) پس از آن به سوي پادشاهي مواب حرکت کرده و بر قبايل متحد شده عرب حجاز که در آن­جا سکني داشتند فائق آمدند. (14) به اين ترتيب پادشاهي واحد آنها در سال 1000 ق.م در آنجا با پادشاهي سائول و داود پا گرفت و با مرگ سليمان در سال 922 ق. م به دو بخش در جنوب و شمال تقسيم شد: اسرائيل در شمال و يهودا در جنوب. تقسيم قدرت اسرائيلي­ها به علاوه سلطه مصر براسرائيل در سالهاي بعد براي حکومت‌هاي مستقر در اردن خبر خوبي بود و به پيشرفت‌هاي شهرنشيني در آنجا کمک شاياني کرد. ادومي­ها جنوب اردن را به تصرف درآوردند و بصيرا را پايتخت خود کردند و با مهارتي که در معادن مس و ذوب آن داشتند پترا و عقبه را معماري کردند.(15) موابي‌ها نيز بر اسرائيلي­ها پيروز شدند و در مرکز اردن ساکن گرديدند و شهرهاي کرک و ذبيان را پايتخت ساختند. اموني‌ها نيز در همان اوان به کاميابي‌هاي تجاري و کشاورزي رسيدند. پايتخت اردن کنوني امان امروز به نام اين قوم خوانده مي‌شود.

ثروت حکومت‌هاي ادوم و مواب و اَمون آنان را هدف خوبي براي همسايگاني چون آشوريان در مزوپوتاميا (عراق کنوني) و آرامي‌ها در سوريه قرار داد که در نهايت با شکست آرامي­ها از آنِ آشوريان گرديد. ادوم و مواب و امون استقلال خود را از آشوريان خريدند. (16)

درحالي که تاريخ محلي بين پادشاهي‌هاي کوچک در فلسطين و اردن شکل مي‌گرفت، قدرت‌هاي بزرگ روز، مصر و رقباي شرقي آن هيتي‌ها، آشوريان و بعدها بابلي‌ها اين منطقه را به عنوان قلمرو خود اعلام کردند. مصر معمولاً قادر به کنترل کشورهاي فلسطين و اردن تحت سلطه خود بوده که کتيبه‌هاي متعدد و نامه‌هاي موجود در مصر و اردن اين موضوع را تصديق مي‌کند. مصر در ابتدا تسلط خود را بر آشورياني از دست داد که بين  سال هاي 720-853 ق.م توانستند سوريه، لبنان، فلسطين و اردن را فتح کنند. آشوريان قادر به تحت تسلط درآوردن قبايل سرکش عرب باديه نشين در صحراي سوريه نبودند، اما توانستند خود را در دشت‌هاي بزرگ در امتداد حاشيه شمالي صحرا مستقر و تثبيت کنند. آشوريان امپراتوري خود را در سال 612 ق.م به بابليان واگذارکردند. در آن زمان بابلي‌ها رقباي اصلي مصر براي به سلطه گرفتن فلسطين و اردن بودند. بابلي‌ها در سال 588 ق.م مناطق بسياري را فتح کردند و پادشاهي يهودا را برانداختند و تعداد زيادي از مردم محلي را به بردگي گرفتند.

هر دو قدرت مصر و بابل در سال 539 ق.م از ايران شکست خوردند؛ کوروش کبير بابل و سپس فرزندش کمبوجيه در سال 530 ق.م مصر را تصرف کرد و تمام سرزمين‌هاي مديترانه شرقي را با سرزمين فارسي زبان ايران ادغام کرد. ايرانيان اجازه بازسازي بيت المقدس (اورشليم) و معبد يهودي را دادند، اما سلسلةهودي بنا شده ضعيف و تحت نظر ساتراپ (فرماندار) که توسط پادشاه ايران انتخاب شده بود، باقي ماندند. در اردن، قبايل بدوي مانند نبطي‌ها[7] از شبه جزيره عربستان قادر به نفوذ به مناطق مسکوني و تثبيت خود در ميان جمعيت‌هاي قديمي تر مانند ادومي ها[8] بودند. (17)

امپراتوري ايران در سال 333 ق.م توسط اسکندر فتح شد، وي قادر به متحد کردن تمام مديترانه شرقي، از يونان تا مصر و از شرق تا رود سند بود. در دوران اسکندر فرهنگ يوناني در مناطق تحت سلطه او گسترس يافت. اسکندر در سال 323 ق.م در بابل درگذشت و امپراتوري وي خُرد و در ميان سردارانش تقسيم شد. ميان سرداران درگيري بالا گرفت و در نهايت سوريه تحت سلطه سلوکيان قرار گرفت و مصر به همراه فلسطين و اردن تحت فرمانروايي بطلميوس به مهم ترين مناطق تبديل شد و دو کشور اخير تحت فشار رقباي بزرگ خود قرار گرفتند. (18) در حالي که تمدن نبطيان که پيش از غلبه اسکندر سر برآورده بود به طور کامل در جنوب اردن مستقر بود (19)، در شمال اين کشور حدود 50 هزار سرباز يوناني در دکا پليس سکني گزيدند. اين اتفاق در سال 301 ق.م در دوران سلوکوس اول نيکاتور[9] با هدف يوناني گرايي منطقه رخ داد. برخي از شهرهاي دکا پليس مکان‌هايي باستاني بودند - مانند ربوث آمون - که به فيلادلفيا تغيير نام داد و برخي توسط سربازهاي يوناني بنا نهاده شد از جمله آبيلا[10] و جرش[11] (20) و هم چنين ام قيس. (21)

در حالي که سوريه و مصر براي سلطه بر منطقه مبارزه مي‌کردند، دولت‌هاي محلي به جانبداري از قدرت هاي محلي برخاستند. بخشي از فلسطين که در کنار رود اردن واقع است، مربوط به‌هازمني ها[12] در سال 142 ق.م از تسلط سوريه خارج شدند و به برکت مصر بطلميوسي آزاد ماندند. نبطيان اردن براي قرار نگرفتن تحت سلطه هيچ يک از دو قدرت، از موقعيت بهتري برخوردار بودند. (22) به نظر مي رسد نبطيان قبايل و عشايري هستند که در حدود قرن 600 ق .م به تدريج از عربستان (23) يا از يمن (24) مهاجرت کرده اند. پس از گذشت مدتها زندگي عشايري را رها کرده و در مناطق جنوبي اردن سکني گزيدند. مورخان درباره ريشه اين کلمه متفق نيستند برخي برآنند که اين نام از نسل نبايوط پسر بزرگ اسماعيل پيامبر گرفته شده و نام سرزمين و منطقه اي نيست و روايت مي‌شود كه آنها به وسيله بخت النصر در قرن ششم قبل از ميلاد هنگام آزاد سازي فلسطين ازسلطه عراق آمدند و در پترا ساكن شدند. (25) سرزمين عربي اي كه در آغاز حاكم و سپس نابود شد؛ ميتوان گفت همان سرزمين انباط است كه در شمال جزيرة العرب بر سر راه بخور تجاري كه از اقيانوس هند تا بنادر فلسطين و سوريه و مرزهاي آن‌ها كه به مرز سرزمين اردن‌هاشمي كه هم اكنون قرار دارد مي رسد، امتداد يافته است. (26)

سرزمين انباط از قرن ها قبل از ميلاد پا گرفت و تا پايان قرن اول، به شكل مشخص در سال 106 م ادامه داشت و از سرزمين هاي صخره اي و سنگي در اغلب مناطق تشكيل شده است و در آن جا كوه‌ها و دره‌ها و بعضي از مناطق يا سرزمين هاي حاصلخيزي وجود دارد كه آب به وفور يافت مي‌شود كه زندگي را براي مردم آسان و كشاورزي را امكان پذير مي كند. (27)

«البترا» يا همان  پترا ولايت اصلي يا پايتختي به شمار مي رود كه بر هر كوه مقدسي اشاره دارد كه صعود كردن به آن با سختي صورت مي گيرد و معناي آن در زبان عربي «صخره» يا «سنگ» است و عرب بر آن اسم «كتيبه» اطلاق مي كند و امروزه در وادي موسي قرار دارد. اما بقيه شهرها يا ولايات در سرزمين انباط سرزمين‌هاي صخره اي بودند که در بعضي نواحي خاک حاصلخيز و آب فراوان داشتند. چنين به نظر مي‌رسد که انباط داراي پيشرفته ترين تمدن و فرهنگ در دوران باستان در اردن باشند. پايتخت آنان شهر افسانه اي پترا بود که در حال حاضر مشهورترين قطب گردشگري در اردن است که امروزه در «وادي موسي» قرار دارد. (28) ساکنين پترا قبل از رسيدن نبطي ها، ادومي‌ها بودند که ساختمان‌ها و معابد  و گورستان‌هاي خود را با کندن سنگ کوه‌ها مي‌ساختند. نبطي‌ها با بنا نهادن امپراطوري خود در بيابان خشک و سوزان اهميتي ويژه براي نگهداري آب قائل بودند. آنها مهندسين بسيار ماهر آب بودند که زمين‌هاي خود را با نظام گسترده اي از سدها، کانال ها و درياچه ها آبياري مي کردند. (29) بقية شهرها در سرزمين انباط عبارت اند از: «الحجر» يا «مدائن صالح» و «ام الجمال» که از سنگ هاي سياه آتشفشاني ساخته شده است. (30)

هم اکنون نيز ما اطلاعات چنداني از جامعه نبطي ها در دست نداريم و اکثر آنچه که امروز از فرهنگ نبطي ها در اختيار ماست حاصل نوشته تاريخ نويس يونان «استرابو» است. نوشته هاي او حاکي از آن است که جامعة نبطي ها توسط خانواده سلطنتي اداره مي شد، هر چند روح دموکراسي بر جامعة آنها حاکم بوده است. بنا بر آنچه او نقل کرده است در جامعة نبطي ها هيچ برده اي وجود نداشت و کارها بين همة افراد تقسيم مي شد. (31) منابع ديگر حاکي از وجود جامعه طبقاتي ميان انباط است. (32) نبطي ها در معابد خدايگان را پرستش مي کردند که اصلي ترين آنها «دوشارا» (33) يا ذوالشري (34) خداي خورشيد و الهة «الاط» بود. رابل دوم آخرين پادشاه نبطي‌ها با رومي ها توافق کرد که اگر آنها تا زماني که او زنده است به آنجا حمله نکنند بعد از مرگ او انباط در اختيار آنها قرار داده شود. (35)

پادشاه حارث[13] يا آرتاس سوم[14] قدرت نبطيان را گسترش داد، حتي توانست شهر دمشق را نيز تسخير کند و از درگيري‌هاي قدرت‌هاي بزرگ سود برد. در سال 68 ق.م روم براي حل و فصل مناقشه بين سوريه و مصر آنها را مجبور به صلح کرد. در حالي که سلسله‌هاي محلي مي‌توانستند تاج و تخت خود را حداقل براي مدت کوتاهي حفظ کنند، کشور روم آنها را به عنوان قلمرو روم  و تحت نظارت و فرمانروايي خود اعلام کرد.

نبطيان همچنان قادر به حفظ استقلال خود بودند، قوانين آرتاس چهارم (9 ق.م - 40 م) نشانه اي از ثروت و قدرت بالاي نبطيان بود. آنها توانستند تجارت بين يمن و درياي مديترانه در زمينه تهيه شتر و مربي آن را تحت نظارت خود قرار دهند. بازرگانان نبطي روابط تجاري خود را وسعت بخشيدند، حدود يک چهارم تجارت لوکس روم از جمله ابريشم، ادويه جات، ترشي جات را بازرگانان نبطي انجام مي‌دادند.

در نهايت ثروت نبطيان باعث انحطاط آنها شد. روم نمي‌توانست اجازه دهد کةک پادشاهي کوچک استقلال يافته به مرزهايش نزديک شده و جنس‌هاي لوکس براي امپراتوري جابه جا کند. هنگامي‌که مسيرهاي تجاري از درياي سرخ و شرق عربستان، به خليج فارس و سراسر صحراي سوريه ، دمشق و عراق منتقل شد، نبطيان ضعيف شدند. شهرهاي‌هاترا[15] در عراق و تدمور[16] يا پالميرا در سوريه شاهد بسياري از تجارت‌هاي نبطيان بوده است.(36)


2-2 تاريخ دوره ميانه

ظهور مسيح در زماني رخ مي‌دهد که انباط همچنان به پادشاهي آرتاس چهارم بر اردن حاکم اند و حکومت آنان تا سال 324 م ادامه مي‌يابد. به اين ترتيب که در سال 106 ميلادي امپراطور روم، تراژان[17]، پادشاهي نبطيان را به عنوان استان عربي تحت کنترل روم، در شهر پترا ضميمه قلمرو خود اعلام مي‌کند. اين دوران اوج قدرت و ثروت انباط به شمار مي‌رود.(37)

روم که از سال 64 ق.م سوريه و فلسطين و بخشي از اردن را در اشغال دارد به تدريج دامنه سلطه خود را پس از ظهور مسيح گسترش داده و تا 400 سال حکمراني مي کند. دوران بيزانس يا حاکميت روم شرقي از زماني آغاز مي شود که کنستانتين اول (313 م) استانبول را پايتخت روم شرقي قرار مي دهد. او کليساها را به رسميت مي شناسد و به عنوان مکان هاي مذهبي ترويج مي کند. همزمان با گسترش دين مسيح کليسا‌هاي بزرگ وکوچک در اغلب نواحي اردن بنا نهاده مي شود. دوره امپراتور ژوستينيان (65-527 م) اوج رشد کليساهاست. در اين دوران تعداد ساکنان در اين منطقه به صورت چشمگيري افزايش مي‌يابد و مسيحيت به ديني مورد قبول در اين منطقه تبديل مي گردد. (38) در ادامه اين دوره نبطيان دولت خود را كه پايتخت آن پترا بود، به سوي شمال گسترش دادند و مدتي زير سلطه روم (43 ق.م ـ324 م) و سپس بيزانس (324 م ـ640 م) حكمراني كردند. (39)

جابه جايي مسيرهاي تجاري شمال به پالميرا (تدمور)، در قرن سوم و بروز چندين زمين لرزه شديد در قرون چهارم تا ششم ميلادي و افزايش تنش و جنگ بين روم / بيزانس و ايران باعث نابودي اقتصاد منطقه شد و قبايل بدوي عرب اجازه پيدا کردند داخل قلمرو روم شرقي در اردن، سوريه و عراق ساکن شوند. (40)

در اوايل قرن چهارم ميلادي قبيله بني غسان  وارد سوريه شد و تبديل به دولت دست نشاندة رومي ها گرديد و به آنها در جنگ با ايرانيان کمک فراوان کرد. در سال 529 ميلادي  رهبر غساني حارث بن جبله به عنوان قانونگذار توسط امپراتور ژوستينيان  منصوب شد. در سال 541 ميلادي زماني که ژنرال رم شرقي، بيلساريوس به بين النهرين لشکرکشي کرد، اعراب وارد ارتش وي شدند. پس از حارث در580 ميلادي منذر بن حارث توسط امپراتور روم شرقي در طبريه به عنوان پادشاه اعراب تاج گذاري کرد. (41) در سال 542 ميلادي بيماري طاعون بيشتر مناطق اردن را فرا گرفت و در ادامه ساسانيان در سال 614 م توانستند باقي مناطق را اشغال کنند. ساسانيان اردن، فلسطين، و سوريه را به مدت 15 سال اشغال کردند تا اينکه امپراطور هرقل با تمامي‌سپاهيانش در سال 629 م به منطقه بازگشت. (42)

در نهايت در 629 ميلادي جبلة بن ايهم غساسنه از طرف هرقل با عنوان پادشاه اعراب تاج بر سر نهاد. به اين ترتيب غسانيان كه اعراب مسيحي كوچ كرده از يمن و وفادار به بيزانس بودند، تا ظهور اسلام و مدتها پس از آن بر اين مناطق حكومت كردند. (43) در همين سال و سال بعد از آن پيامبر اسلام گروه اعزامي‌خود را به شمال حجاز فرستاد و معاهداتي با رهبران مسيحي عقبه  و رهبران يهودي مقنا، عذره  و جربا  در اردن جنوبي منعقد کرد. علاوه بر اين قبايل باديه نشين از بني عذره و بيلي به اسلام گرويدند. فرمانده مسلمانان - خالد بن وليد  واحه جوف را که تحت سلطه غسانيان بود تصرف کرد و والي آن نيز به اسلام گرويد. (44)

اردن براي مسلمانان، دروازه شام به شمار مي‌آمد. از اين رو مسلمانان حملاتشان را بر بلاد شام ادامه دادند و لشکرياني براي فتح سرزمين‌هايي از جمله اردن و فلسطين و دمشق و قنسرين حرکت کردند. ابو عبيدة بن جراح به رغم تلاش هاي بيزانس براي بازگرداندن سيطره خود بر منطقه توانست در سال 624 م بر بصري در مرز شام شرقي تسلط يابد. شکست روم در اجنادين خشم هرقل را برانگيخت و او را براي ارسال لشگر براي بازپس گيري آن جا تحريک کرد. سپاهيان هرقل از رود اردن عبور کردند و در رود يرموک با سپاه مسلمانان رو به رو شدند. جنگ سختي بين دو طرف درگرفت که به جنگ يرموک معروف شد و با شکست سخت حکومت بيزانس به پايان رسيد. (626م)

بعد از شکست در جنگ، حکومت بيزانس بسياري از سرزمين‌هاي شرق رود اردن را از دست داد و سپس دمشق تسليم شد. شهرهاي بيزانس در شام به دنبال هم سقوط کردند و بعد از آن‌ها قدس، انطاکيه و سوريه شمالي به صورت يکجا به دست مسلمانان فتح شدند.

مسلمانان در سال 635 م به شام تاختند و بخش‌هايي از اردن و شامات را تصرف كردند. (45) اما بخش‌هايي همچنان در استيلاي روميان ماند و سرانجام در نبرد فحل (15ق، 637 م) به طور كامل فتح شد. (46) عمربن خطاب سرزمين‌هاي تازه فتح شده را به چهار منطقه نظامي‌تقسيم کرد: فلسطين، اردن، دمشق و حمص. (47) از اين منطقه در كتاب‌هاي تاريخي با نام جند الاردن ياد شده است. (48)

معاويه که در زمان خليفه دوم در سال 640 م به عنوان والي شام تعيين شده بود، در زمان خليفه سوم هم والي شام باقي ماند. بعد از کشته شدن عثمان، علي بن ابي طالب به عنوان خليفه مسلمين انتخاب شد اما در اين زمان معاويه از بيعت با او سرباز زد و جنگ‌هايي بين دو گروه در گرفت تا اينکه علي بن ابي طالب به شهادت رسيد و مردم با حسن بن علي بيعت کردند و او به نفع معاويه از خلافت کناره گيري کرد.در سال 661 ميلادي  معاوية بن ابي سفيان حکومت اموي را تأسيس کرد و دمشق را به عنوان پايتخت خود قرار داد و در اين زمان اردن به خاطر نزديکي به پايتخت حکومت اسلامي‌و بهره مندي اش از موقعيت جغرافيايي متمايز، تبديل به گذرگاه حاجياني شد که از سرزمين‌هاي مقدس (مکه و مدينه) دور بودند. (94)

اموي ها تا سقوط حکومتشان در سال 749 م به دست ابي عباس ملقب به سفاح در آن جا باقي ماندند. اولين کاري که ابوعباس انجام داد اين بود که مقر خلافت را از دمشق به بغداد منتقل کرد و با انتقال پايتخت خلافت به بغداد، موقعيت اردن در مقايسه با خلافت پيشين به شکلي حاشيه اي تقليل يافت. (50) عليرغم اين رخداد و زلزله شديدي که در سال 747 م منطقه را به نابودي مي کشاند، شواهد باستان شناسي حاکي از رشد جمعيت منطقه است. (51) اردن تا سال 968 ميلادي تحت سلطه عباسيان بود.

دو قرن دهم و يازدهم با افزايش نفوذ فاطمي ها که بر مصر حکومت مي کردند همراه شد تا اين که توانستند در سال 969 م بر اردن وفلسطين دست يابند. (52)

في الجمله اردن تا آغاز قرن سيزدهم  دردست حاکمان سلجوقي بود. در آغاز قرن سيزدهم ميلادي، بلاد شام با حملات سنگين صليبي‌ها مواجه شد که اردن را به ميان آتش برافروخته شده از جنگ سوق داد. «بالدوين اول» از قلعه‌هاي اردن که در واقع ستون فقرات اردن شناخته مي‌شد، به هدف حمايت از راه‌هاي منجر به قدس عبور کرد و سپس سوريه و مصر را تحت سيطره خود قرار داد. صلاح الدين ايوبي در سال 1187 ميلادي، بعد از آنکه صليبي ها را در جنگ «حطين» شکست داد انها را از قدس خارج کرد و اردن را نيز از سيطره خارجي خلاص کرد. (53)

اردن در دوره ايوبي و مملوکي به شکوفايي رسيد، با مصر و سوريه متحد شد و جايگاه ويژه اي در بين همسايگان خود به دست آورد. سپس به بازسازي دژها و قلعه‌ها و راه‌هاي خود پرداخت تا دوباره حاجيان از آنجا عبور کنند و به مکه و مدينه برسند و همچنين براي رونق راه تجارت و ارتباطات با ديگر سرزمين‌ها به بازسازي‌هايي دست زد. سپس منطقه با هجوم جديدي به وسيله تاتار در سال 1401 م مواجه شد و منجر به ضعيف شدن حکومت‌ها و انتشار بيماري در مناطق مختلف شد که به ضعف تمام منطقه منجر شد. طولي نکشيد که ترک‌هاي عثماني، مماليک را در سال 1516م در جنگ مرج دابق شکست دادند و به اين ترتيب اردن جزئي از حکومت عثماني شد که به مدت 400 سال ادامه داشت. (54) به اين ترتيب سرزمين هاي عربي به صورت مستقيم تحت سيطره حکومت عثماني قرار گرفتند و تنها سوريه به صورت خودگردان اداره مي شد.

«سلطان سليم» والي اي براي آنجا به نام «جان بردي الغزالي» تعيين کرد ولي پس از مرگ سلطان سليم، وي خود را والي بلاد شام و مستقل از حکومت عثماني اعلام کرد. عثماني ها سپاهي به سوي او روانه کردند ولي نتوانستند بر او دست يابند تا اينکه در سال 1521 م تسليم و اعدام شد. به اين ترتيب دوباره بلاد شام زير نظر واليان عثماني و به صورت مستقيم تحت سيطره باب العالي قرار گرفت.

حکومت عثماني بلاد شام را به سه ولايت تقسيم کرد که عبارت بود از: دمشق، حلب و طرابلس. اردن زير مجموعه دمشق قرار گرفت. محمد علي پاشا والي مصر در سال 1831 م، پسرش ابراهيم پاشا را به بلاد شام فرستاد و او در رأس قدرت قرار گرفت و توانست بر سپاه عثماني پيروز شود و بر بلاد شام سيطره يابد. حکومت محمد علي در زمينه‌هاي مختلفي اصلاحات انجام داد و به تعليم و سواد آموزي اهتمام ورزيد و نظام مالياتي را بازسازي کرد. با اين وجود طولي نکشيد که بعد از نشست طرف‌هايي از بريتانيا، روسيه و اتريش و حکومت عثماني در سال 1840 م با يکديگر و تهديد وي از سوي آن­ها، محمد علي  در سال 1841 م به عقب نشيني دست زد و مجبور به ماندن در سودان و مصر شد. (55)


2-2-1 فرهنگ و تمدن

ويل دورانت در مقدمه اثر جاوداني خود مي‌نويسد: تمدن تابع عواملي چند است که يا سبب تسريع در حرکت آن مي شود، يا آن را از سيري که در پيش دارد بازمي دارد. او در نخستين مرحله، عامل زمين شناختي را مورد مطالعه قرار مي‌دهد. براي مثال زلزله خيز بودن منطقه اي مي‌تواند به نابودي آثار تمدن و پيشرفت آن منجر شود. (56) چنان که زلزله اي که در  سال هاي 746 و 748 م به پترا وارد آمد، ساکنان پترا را وادار نمود تا به مناطق اطراف کوچ کنند. (57) و بروز چندين زمين لرزه شديد در قرون چهارم تا ششم ميلادي و افزايش تنش و جنگ بين روم / بيزانس و ايران باعث نابودي اقتصاد منطقه شد. (58)

دورانت سپس شرايط جغرافيايي تمدن را مورد نظر قرار مي‌دهد. (59) چنان که بيان شد اردن بخشي از هلال حاصلخيز باستاني است که از مرزهاي جنوبي فلسطين، شمال رود فرات، اطراف رود فرات و دجله تا خليج فارس کشيده شده است (60) از اين رواز قديمي ترين عصرها به صورت پيوسته پر از سكنه بوده است و در پي آن تمدن‌هاي متعددي در آنجا ايجاد شده و مهاجرين اصيلي در آن استقرار پيدا كرده اند كه جوامعي با تمدن و شكوفايي در شمال، جنوب، شرق و غرب اين كشور بنا نهاده اند. (61) اردن شاهد برپايي تمدن‌ها و ساخته شدن ممالك بزرگي بوده كه بيشتر تاريخ دوران قديم را در بر گرفته است. اَموري‌ها در آنجا ساكن شدند كه برادران كنعاني‌ها در اردن به شمار مي رفتند و كنعاني‌ها، سرزمين فلسطين را براي آنها برگزيدند و آن را سرزمين كنعان نام نهادند. اردن با عناوين متعددي ناميده شده است كه آنها را مي توان در اسفار عهد قديم يافت. (62) همچنان که در 6000 - 6800 ق.م مردم البيضاء - زميني وسيع واقع در جنوب اردن - هنگامي‌که شرايط آب و هوا عوض شد و کشت محصولاتي نظير گندم و جو بسيار سخت شد، زمين را رها کردند. (63)

در نظر دورانت اهميت عوامل و اوضاع و احوال اقتصادي بيشتر است... وقتي فرهنگ عمومي‌به حد معيني برسد، فکر کشاورزي توليد مي‌شود و تنها تمدن است که انسان را به فکر ايجاد مي اندازد. (64) شواهد باستان شناسي در 4000 - 8300 ق.م مبني بر اين که جريکو يکي از اولين مکان هايي بوده که در آن گندم يافت شده و مردم نحوه استفاده از آن را فراگرفته اند حاکي از تمدن کهن اين سرزمين است همچنين وجود زمين‌هاي بزرگ کشاورزي در اردن در4500 - 8300 ق.م  که شامل «مگاسايت» - زمين هاي بسيار وسيع - با وسعت 10 الي 15 هکتار مي‌شود مؤيد اين مهم است. (65)

نژاد در ايجاد تمدن تأثيري ندارد؛ تأثيري که نژاد در تمدن دارد اين است که پيدايش آن غالباً پس از زماني است که ريشه‌هاي نژادي مختلف با يکديگر مي آميزند و به تدريج ملتي که به صورت نسبي حالت تجانسي دارد از آن ميان بيرون مي‌آيد. (66) شايد بتوان گفت که حضور نژاد‌هاي مختلف در سرزمين اردن از نتوفيان گرفته تا نبطي ها و يونانيان و اعراب باديه در جمله تأييدي بر اين معناست.

اين شرايط مادي يا زيستي، براي پيدايش تمدن ضرورت دارد، ولي شروط کافي براي تولد آن به شمار نمي‌رود؛ لازم است بر آنها عوامل دقيق رواني افزوده شود ، و نيز لازم است نظمي‌سياسي، ولو بسيارضعيف و نزديک به هرج و مرج برقرار گردد؛... بايد مردم کم کم احساس کنند که سر هر پيچ راه زندگي، مرگ يا ماليات جديدي در انتظار آنها کمين نکرده است. (67) براي مثال حدود و ثغور سرزميني که اکنون اردن نام دارد در طي تاريخ پر فراز و نشيب خود تغييرات فراواني را شاهد بوده ولي عليرغم همه اينها معمولاً به طور نسبي در امنيت به سر مي برده و در کل حکومت هاي با ثباتي در آن استقرار يافته که آثار مدنيت به جاي مانده حکايت از آن دارد.

چنان که گذشت آثار باقي مانده از دوران باستان جملگي حکايت از تمدني غني دارد که از کهن ترين تمدن ها به شمار مي آيد. بديهي است عوامل طبيعي و جغرافيايي و مواردي که شمرده شد در بناگذاري اين تمدن کهن دخيل بوده است. از آنجا که پيش تر در بخش تاريخ دوران باستان مظاهر تمدن و فرهنگ باستان به تفصيلي در خور اين پژوهش بيان گرديد در اينجا از بيان دوباره آن پرهيز مي شود.

از اين پس به تمدن و فرهنگ دوره ميانه که شامل دوران سلطه روميان و مسلمانان است مي پردازيم:

آثار تمدن و فرهنگ دوره ميانه بخشي در بازسازي آثار پيشينيان ساکن در اردن تجلي دارد و بخشي در اصل تعلق به دوره روميان و بيزانس و اسلام دارد. در دوران روميان شهرهاي ده گانه (دکا پوليس) که در خلال دوران «هلني» تشکيل شد و داراي اتحادي اقتصادي و فرهنگي و فدرالي بود، به شهرهاي يوناني مانند فيلادلفيا (امان)، جراسيا (جرش)، جدرا ( أم قيس)، پلا و ارابيلا (اِربد) و شهرهاي ديگري در فلسطين و جنوب سوريه پيوستند. (68) که در ميان آنها به نظر مي رسد جراش گسترده ترين و بزرگترين استان روم بوده است و افتخار بازديد امپراتور را دارا مي باشد. به دنبال فتح نظامي‌به زودي بزرگراهي ساخته مي‌شود که جنوبي ترين بندر اردن يعني عقبه را به شمال در شهر بصراي سوريه متصل مي‌کند. در همين زمان در امان جراش و ام قيس (69) قلعه‌ها و دژهاي ديدباني و خيابانهاي داراي ستون‌هاي بسيار و آمفي تئاترها ساخته مي‌شود. به لحاظ فرهنگي در اين دوره تنشي اندک در ميان ساکنان که به زبان يوناني تکلم مي کنند و رومي‌هايي که لاتين را به عنوان زبان رسمي‌اعلام مي‌کنند به چشم مي‌خورد.(70) عليرغم اين اختلاف مشخصه بارز اين دوره زماني امنيت و صلح است و از اين رو تحولات زيادي در زيرساخت ها اتفاق مي افتد.(71)

در اين زمان در شمال اردن قبايل عربي همچون غساسنه ساکن بودند که براي بيزانس ها، هم پيماناني قوي محسوب مي شدند. غساسنه 600 سال، از اوايل قرن اول ميلادي تا ظهور اسلام حکومت کردند. اولين پادشاه آنها «جفنة بن عمرو» بود و حکومتشان بر بخش بزرگي از بلاد شام مانند تدمر و الرصافه در مرکز سوريه و البلقا و الکرک در اردن و تادريا ادامه داشت و پايتختشان در جابيه در جولان بود. به نظر مي رسد شهر قسطل توسط حارث بن جبله غساني (571 - 531 م) ساخته شده باشد. (72)

شايد بسياري از آثار تمدني که برخي از شهرهاي اردن شامل آن است در دوره بيزانس ساخته شده باشد مانند مادبا، و تعدادي از کليساهاي مزيّن به کاشي کاري و گچ بري‌هاي چشم نواز که در داخل آن‌ها گرانبها ترين و زيبا ترين تابلوهاي کاشي کاري شده جهان قرار دارد. يكي از شاخصه‌هاي پيشرفت در اين دوران را مي توان در سنگ فرش بسياري از اماكن و معابد تازه ساز مشاهده كرد. جالب توجه ترين نمونه‌هاي هنر موزاييك كاري بيزانسي را مي توان در مادبا مشاهده كرد. برجسته ترين آنها نقشه مشهور سرزمين مقدس در قرن ششم است كه به نام نقشه موزاييك فلسطين هم شناخته مي‌شود. (73) که از قديمي‌ترين نقشه‌هاي سرزمين مقدس به خصوص سرزمين قدس است. اين نقشه شامل اماکن واقع شده در بين بيبلوس (جبيل)، شمال دمشق و جنوب مصر يعني منطقه تيبه است و از غرب به درياي مديترانه و از شرق به امان و پترا مي رسد. هم چنين فرهنگ روم شرقي در اردن در بخش موزاييک کاري، به ويژه در کليسا را علاوه بر مادبا مي توان در کوه نبو، جرش، ام رساس و پترا مشاهده کرد. (74)

دوران بيزانس يا حاکميت روم شرقي از زماني آغاز مي‌شود که کنستانتين اول(313 م) استانبول را پايتخت روم شرقي قرار مي دهد. او کليساها را به رسميت مي شناسد و به عنوان مکان هاي مذهبي ترويج مي کند. همزمان با گسترش دين مسيح کليسا‌هاي بزرگ و کوچک در اغلب نواحي اردن بنا نهاده مي شود. دورة امپراتور ژوستينيان اوج رشد کليساهاست. معماري حاکم بر کليساها در اين دوره از نوع قصرهايي مي باشد که داراي دو رديف از ستون هايي است که سقف شبستان را بر پا نگه مي دارد با محراب هايي نيم دايره. (75) در اين دوران تعداد ساکنان در منطقه به صورت چشمگيري افزايش مي‌يابد و مسيحيت به ديني مورد قبول در منطقه تبديل مي‌گردد. گفتني است که پلا در اردن در قرن اول ميلادي منطقه اي است که مسيحيان براي فرار از آزار و شکنجه بدان پناهنده مي شوند. (76)

اردن در دوران پس از اسلام به دليل نزديکي به شام که پايتخت امويان است بار ديگر شاهد شکوفايي اقتصادي است. قلعه کويري قصر عمره، حلابات، قصر خرانه، قصر طوبي و مشطا مکان هايي است که در آن زمان ساخته شد. امويان لژهاي زيادي جهت عيش و نوش و شکار در صحراي اردن ساختند که به حفظ روابط نزديک با قبايل باديه نشين در صحراي سوريه کمک مي‌کند. شاهزادگان اميه به صحرا فرستاده مي‌شدند تا تبديل به عرب شايسته شوند، اين رفت و آمد باعث شد تا ميان اين شاهزادگان و دختران شيوخ باديه نشين ازدواج هاي مکرر صورت بگيرد. (77)

پس از سقوط امويان با انتقال پايتخت از دمشق به بغداد موقعيت اردن در مقايسه با خلافت پيشين به شکلي حاشيه اي تقليل يافت. در نتيجه بسياري از قصرها و مکان‌هايي که اُموي‌ها براي شکار ساخته بودند و همچنين ساخت مکان‌هايي که کاروان‌هاي تجاري و قافله‌هاي حجاج از آن جا گذر مي‌کردند و به سرزمين‌هاي مقدس مي‌رفتند، متوقف شد. (78) عليرغم اين رخداد و زلزله شديدي که در سال 747 منطقه را به نابودي مي کشاند ولي شواهد باستان شناسي حاکي از رشد جمعيت منطقه است. (79)

در طي جنگهاي صليبي نيز پادشاه اورشليم قلعه‌هايي به نام مونترال  در شوباک در جنوب اردن ساخت تا کاروان مسلمانان که بين سوريه، حجاز و مصر رفت و آمد مي کنند را غارت کنند. همچنين دژها و قلعه هاي ديگري در جنوب اردن در جزيره فرعون در خليج عقبه، ساخته يا بازسازي شد.

با فتح کامل اردن در دوره ايوبي و مملوکي  و اتحاد با مصر و سوريه بار ديگر اردن به شکوفايي رسيد و جايگاه ويژه اي در بين همسايگان خود به دست آورد. سپس به بازسازي دژها و قلعه‌ها و راه‌هاي خود پرداخت تا دوباره حاجيان از آنجا عبور کنند و به مکه و مدينه برسند و همچنين براي رونق گرفتن راه تجارت و ارتباطات با ديگر سرزمين ها به بازسازي‌هايي دست زد. در اين دوره در وادي اردن مکان‌هايي براي پاکسازي شِکَر به وسيله آب ساخته شد. (80)

باديه شرقي اردن و مناطق کوهستاني خاورميانه در عصرهاي مختلف اسلامي‌آکنده از آثار تاريخي شد؛ جايي که آثار و قصرهاي مستحکم و قلعه‌ها و برج‌ها به صورت آثار بزرگي در طول تاريخ بنا گرديد، قلعه هايي که در طول زمان محلي امن براي دفاع از سرزمين اردن بودند، از آن جمله مي توان قلعه الأرزق را نام برد که تاريخ ساخت آن به دوران رومي ها و عرب برمي‌گردد و قلعــة الربض که از برترين آثار معماري نزد مسلمانان عرب به شمار مي رود و هدف از ساخت آن رصد کردن صليبي ها از دژ کوکب الهواء و استفاده از معادن آهن در کوه هاي عجلون است که مغارة وردة ناميده شده است و نيز ابقاي راه‌هاي تجاري با دمشق و شمال سوريه. دو قلعه الکرک و الشوبک که به دوره جنگ‌هاي صليبي برمي‌گردد در مناطق کوهستاني ناهموار قرار دارند و در داخل آن‌ها رواق‌ها و برج‌ها و تجهيزات جنگي وجود دارد که نمايانگر هنرهاي جنگي در قرون وسطي است. همچنين قلعه‌هاي ديگري در العقبه و الحسا و القطرانه وجود دارد که نمايانگر هنرعصرهاي مختلف اسلامي‌است. (81)

در عهد عثماني به طور کلي اردن به سبب کم کاري‌هايي که در تحول زيرساخت‌ها صورت گرفت دچار ضعف شد. در دوره عثماني فقط ساختمان­هايي ساخته مي‌شد که دليل ديني داشت مانند ساخت قصر القطرانه که فقط براي قافله‌هاي حاجيان ساخته شد. يکي از مهم ترين طرح‌هاي عمراني در آن زمان، طرح ساخت راه آهن حجاز بود که از دمشق تا مدينه منوره ادامه داشت. اين راه آهن وسيله مفيدي براي انتقال سربازان عثماني بود و براي آذوقه رساني در خلال جنگ جهاني اول استفاده مي­شد که تا قلب سرزمين‌هاي حجاز پيش مي‌رفت که در خلال انقلاب اعراب عليه عثماني مورد تهاجم قرار گرفت. (82)


2-2-2 شخصيت‌هاي تاريخي علمي‌فرهنگي

اردن کنوني کشوري نوپاست، بنابراين طبيعي است که يافتن شخصيت هاي تاريخي علمي‌فرهنگي کشوري به نام اردن غالباً به زمان معاصر بر مي گردد که در بخش هاي مربوط آمده است، ولي شخصيت هاي تاريخي، علمي‌ و فرهنگي اردن في الجمله تنها راويان حديث مي‌باشند که در کتاب‌هاي البلدان و تاريخ دمشق آمده است؛ و ما از ذکر آنها خودداري مي‌کنيم. براي اطلاع بيشتر به منابع پاورقي‌هاي 84-99 مراجعه شود.


2-2-3 آثار باستاني و  تاريخي

هفت تپه امان، ترکيبي دلربا از گذشته و حال است. بقاياي به جا مانده از تمدن و اعصار گذشته در بازارهاي امان به چشم مي‌خورد. امان بر روي هفت تپه بنا شده که هر کدام کم و بيش همسايه‌هاي خود را معرفي مي‌کند. امان به عنوان پايتخت باستاني و مدرن شناخته مي شود و از قديمي‌ترين شهرهاي جهان است که پيوسته در آن زندگي جريان داشته است. با حفاري‌هايي که در سال 1994 بر روي خانه‌ها و برج‌هاي اين شهر صورت گرفت به اين نتيجه رسيدند که بسياري از بناها متعلق به عصر حجر مي‌باشد، حدود 7000 سال پيش از ميلاد. شواهد بسياري از کتاب مقدس نشان مي‌دهد که در سال 1200 ق.م تبديل به آمونيت[18] پايتخت ربث آمون شده است.

بسياري از مکان‌هاي تاريخي قابل توجه امان، در بخش مرکزي شهر ديده مي‌شوند که در پايين چهار تپه از هفت تپه امان واقع شده است. ارگ باستاني، که برج‌هايش در بالاي شهر در بالاي جبل القلعه[19] واقع شده، جاي مناسبي براي شروع بازديد آثار باستاني در امان مي باشد.

ارگ در محل باستاني ربث آمون واقع شده است. قابل توجه ترين بخش ارگ که به عنوان قصر شناخته مي شود به دوران امويان مربوط مي شود. کاربرد اصلي آن مشخص نيست، اما شامل يک دروازه به يادماندني، تالاري براي ملاقات­ هاي رسمي‌و چهار اتاق طاقي است. در قسمت شمال و شمال شرقي خرابه هاي قصر اميه ديده مي‌شود. نزديک قصر، بقاياي کليساي کوچک بيزانس به چشم مي‌خورد.

ستون کرنتين محوطه کليسا را مشخص مي‌کند که تصور مي‌شود مربوط به قرن ششم و هفتم ق.م باشد. در جنوب کليسايي جايي است که تصور مي‌شود معبد هرکول بوده که امروزه به عنوان معبد بزرگ امان شناخته مي‌شود. اين معبد در زمان سلطنت امپراتور مارکوس اورليوس[20] (180 - 161 ميلادي) ساخته شده است. همچنين در ارگ هيل[21] در شمال غربي معبد هرکول موزه باستاني اردن است. اين «خانه موزه»‌هاي کوچک، مجموعه اي عالي از آثار باستاني از پيش از تاريخ تا قرن 15 را در خود جاي داده است. در آنجا نمايشگاهي از کتيبه‌هاي درياي مرده، يک کپي از ستون سنگي مشا[22] و چهار تابوت نادر مربوط به عصر آهن وجود دارد. کمي‌پايين تر از ارگ به سمت پايين تپه در جانب شرقي، تئاتر روميان مهم ترين و قابل توجه ترين يادگار از فيلادلفياي باستان است که در زمان سلطنت آنتونيوس پيوس[23] (161 - 138 م) بنا شده است.

دو موزه کوچک برروي بنيان ساختمان تئاتر روميان ساخته شده است. موزه فرهنگ عامه اردن، در سمت راست آمفي تئاتر مي‌باشد و مجموعه اي از اقلام زندگي سنتي مردم محلي را به نمايش گذاشته است. در انتهاي ديگر از صحنه تئاتر، موزه سنت‌هاي عامه، لباس‌هاي سنتي اردن از جمله گلدوزي‌هاي ظريف و زيبا و جواهرات عتيقه ناياب را معرض نمايش گذاشته اند. همچنين تعدادي از موزاييک کاري‌هاي مادبا و جرش که مربوط به قرن ششم را در خود جاي داده است.

شهر سلت[24] در قرن 19 و اوايل قرن20، زمان حکومت ترک‌ها بر اردن از مکان‌هاي بسيار مهم محسوب مي شد.اين شهر در دهه20 مرکز اداري براي شهرهاي اطراف و گويا انتخابي براي پايتخت براي دولت تازه استقلال يافته فرا اردن بوده است. بنا به روايات تاريخي، سلت که به عنوان يک مرکز دولتي عثماني  بود، مملو از بناهاي معماري کلاسيک فوق العاده زيباي عثماني مي باشد. بسياري از آثار تاريخي و باستاني اردن در جنوب کشور واقع است؛ دو جاده براي اتصال امان به جنوب اردن وجود دارد: بزرگراه بياباني و بزرگراه پادشاه؛ بزرگراه زيباي پادشاه از قلب اردن به  مادبا، کرک، طفيله[25]، شوباک[26] و پترا متصل مي‌شود. بزرگراه پادشاهي قديمي‌ترين مسيرهاي ارتباطي جهان است که به صورت مداوم استفاده مي‌شده و در کتاب مقدس نيز ذکر شده است.(100)

شهر مادبا مرکز گردشگري مذهبي اردن است و اماکن مذهبي مهمي‌ دارد (101) اين شهر در30 کيلومتري جنوب امان قرار دارد و به خاطر موزاييک کاري‌هاي نفيس قرن 6 معروف است، گرچه قدمت اين شهر حداقل به 3500 سال پيش بازمي‌گردد. مادبا همان شهري است که در عهد عتيق هم، در بخش موسي و داستان خروجش (21:30) آمده است. همچنين حضرت داود در نزديکي مادبا، دو قوم آرامي‌و آمونيت که عليه او متحد شده بودند را مغلوب کرد (تواريخ 19:7) در ميانه قرن نهم مِشا، پادشاه موآبيت شهر را از کنترل بني اسرائيل خارج کرد. پايتخت مشا شهر باستاني ديبون[27] است که درحال حاضر ذيبان[28] خوانده مي شود و در شمال وادي مجيب[29] قرار دارد، مشا شرح پيروزي‌هايش را بر ستون معروف مشا حکاکي کرد، ستون يادبودي که در حدود 850 ق.م حکاکي شده است. بزرگترين گنجينه شهر مادبا موزاييک کاري هاي آن، از ديده ها پنهان بود تا زماني که مهاجران خواستند براي خانه هايشان پي حفر کنند!

معروف ترين موزاييک کاري مادبا در کليساي سنت جورج[30] در مرکز شهر قرار دارد که مربوط به سال 560 ميلادي است؛ در اصل متشکل از بيش از 3/2 ميليون قطعه و اندازه آن حدود 5 متر در 25 متر مي‌باشد. به نظر مي رسد حدود 11500 نفر ساعت[31] لازم است تا اين موزاييک کاري انجام شود.

در نزديکي بزرگراه شاه، کليساي رسولان قرار دارد؛ بقاياي اين کليساي بيزانس متعلق به سال 578 ميلادي مي باشد. شهر مادبا علاوه بر موزاييک کاري و گنجينه هاي بيزانسش، براي فرش هاي دست باف و خورجين ها و پرده هاي نقش دارش شهرت دارد.

در10 کيلومتري غرب مادبا، کوه نبو است که در کتاب مقدس با عنوان پيسگاه[32] آمده است. کوه نبو نماي فوق العاده زيبايي به سمت غرب دارد با چشم اندازي که شامل درياي مرده، کرانه باختري، رود اردن و در روزهايي که آلودگي هوا کم باشد بيت اللحم و اورشليم مي‌شود.

اين کوه دو قله دارد با نام‌هاي صياغه[33] و مخيّط.[34] در قرن 6 ميلادي بر روي صياغة صومعه بيزانسي بنا شده است. دقيقا در کنار فيصيله[35]، شهري کوچک در شرق کوه نبو قرار دارد که بقاياي روستاي نبو است. اين مکان که اکنون با نام خربة المخيط[36] شناخته مي‌شود در کتاب مقدس و ستون مشا از آن ياد شده است. اواسط قرن ششم در اينجا روستايي ساخته شده که مردم آن، کليساي روستا را به حضرت لوط و پروکوپيوس[37] اختصاص دادند کفپوش اين کليسا با موزاييک مزين شده است. (102)

عِجلون از ديگر مکان هاي ديدني اردن است که به سبب قلعه ربض شهرت دارد. (103) قلعه هاي ربض، نمونه خوبي از معماري نظامي‌عربي / اسلامي‌قرون وسطي است. قلعه در فاصله  سال هاي 85 - 1184 ميلادي توسط برادر زادة صلاح الدين ايوبي ساخته شد. از آنجا منظره خيره کننده اي از حومه و اطراف عجلون به چشم مي خورد. در يک روز بي غبار مي توان درياي مرده، دره اردن، کرانه باختري و درياچه طبريه را ديد. در شمال عجلون (88 کيلومتري امان) شهرستان شلوغ اربد[38] بهترين نقطه براي شروع ديدار از ام قيس، پلا[39] و مکان‌هاي ديدني ديگر در شمال اردن مي‌باشد.

شهر مدرن ام قيس، بخشي از شهر يوناني رومي‌و يکي از شهرهاي دهگانه (دکاپليس) بوده و طبق روايات کتاب مقدس همان شهري است که در آن حضرت عيسي (ع) شيطان را از وجود دو مرد بيرون کشيد. براي ديدن بلندي‌هاي جولان و درياچه طبريه جايي بهتر از ام قيس با ارتفاع 518 متر بالاتر از سطح دريا نمي‌باشد.

امروز بخش اعظم آمفي تئاتر رومي ‌در ام قيس هنوز برپاست. جايگاه تماشاچيان رو به سوي غرب است. بعد ازساختمان تئاتر به خيابان‌هاي پر ستون مي رسيم جايي که احتمالا مرکز تجاري شهر بوده است. همچنين نزديک آمفي تئاترِ بازالت مشکي، ستون هايي از يک کليساي قديمي‌مربوط به شهر گادارا[40] ديده مي شود. (104) درواقع ام قيس، شهري است که در محل شهر ويران شده گادارا قرار گرفته است ­­(105) ديده مي‌شود. در غرب اين خيابان يک آرامگاه بزرگ و حمام عمومي‌وجود دارد. ده کيلومتري به سمت شمال جاده ام قيس به حمام هاي حمّا[41] مي رسيم؛ جايي که هنوز براي جوان سازي و سلامت خود از چشمه‌هاي آب گرمش استفاده مي‌کنند. اصلي ترين چشمه آب گرم که غني از مواد معدني بوده و دماي 57 درجه سانتي گراد دارد را به صورت يک استخر سرپوشيده درآورده اند.

ام الجمال[42] شهر عجيب سياه رنگي است که در 20 کيلومتري شرق پايتخت مفرق، 87 کيلومتري امان و 10 کيلومتري مرز سوريه واقع شده است. هم اکنون ام الجمال به عنوان واحه سياه شناخته مي‌شود به دليل وجود سنگ هاي بازالت سياهي که بسياري از خانه‌ها، کليساها، سربازخانه‌ها و قلعه‌هاي اين شهر از آن ساخته شده است. قدمت ام الجمال دقيق مشخص نيست، ولي مورخان معتقدند که اين شهر در اصل توسط نبطيان ساخته شده که در حدود 2000 سال پيش در اين مکان ساکن بودند.

در مناطق شبه استپي در شرق اردن و تپه‌هاي مرکزي ويرانه‌هاي تاريخي متعددي از جمله قلعه ها، دژها، برج ها، حمام‌ها، کاروانسراها و کاخ‌هاي مستحکم به چشم مي‌خورد. مجموعه اي که با عنوان قلعه‌هاي بيابان يا قصرهاي بيابان شناخته مي شوند. در واقع ادامه زنجيره اي است که از شمال دمشق تا جنوب خرابه هاي مفجر[43] در نزديکي اريحا (يا جريکو) کشيده شده است. در مسير رفتن به امان از طريق ازرق مي‌توان بيشترين قصرها و قلعه هاي بياباني را بازديد نمود، (106) قصر الحرانه، قصر الحلابات، حمام الصرح، قصر السل، قصر الطوبه، قصير عمره، قصر القسطل، قصر المشاش، قصر المشتي، قصر الموقر (107)

قصر حلابات[44] در 30 کيلومتري شرق جاده اصلي به سمت ازرق واقع شده است. اين قصر در دوران کاراکالا[45] 217 - 198 ميلادي ساخته شده و در طول قرن هفتم تبديل به صومعه شده و امويان آن را با نقاشي ديواري و حجاري مزين کرده اند. دو کيلومتر بعد از قصر، خرابه هاي مجموعه حمام هايي به نام حمام صرح [46] به چشم مي‌خورد.

حدود 13 کيلومتري شمال تقاطع ازرق، در بزرگراهي به سمت عراق قلعه بزرگ سياهي به نام قصر ازرق به چشم مي خورد که حالت کنوني آن به قرن 13 ميلادي بازمي گردد. ساخت اوليه آن به سال 300 ميلادي در دوران سلطنت ديوکلتيان[47] بازمي گردد. (108)

جرش که به خاطر معماري رومي‌باستاني اش مشهور است (109) در 48 کيلومتري شمال امان واقع شده، اين شهر يکي از بزرگ ترين مناطق به خوبي حفاظت شده معماري رومي‌خارج از کشور ايتاليا مي باشد. با توجه به ديوارهاي باقيمانده شهر، باستان شناسان قدمت خرابه‌هاي شهرک را به دوره نوسنگي مربوط مي‌دانند که نشان مي دهد که بيش از 6500 سال است که در اين مکان زندگي جريان دارد. از آنجا که ارتفاع جرش500 متر بوده و ديد عالي بر محيط اطراف و کم ارتفاع خود دارد در طول سال با آب فراواني سيراب مي‌شود و آب و هواي معتدل دارد.  (110)

دير العين ابطا[48]، از جالب ترين آثار باستان شناسي که اخيرا کشف شده در ديرالعين ابطا قرار دارد؛ غاري که حضرت لوط و خانواده اش در پي ويراني سدوم[49] و عموره[50] به آنجا پناه بردند. يک ستون نمکي در ديرالعين ابطا وجود دارد که گفته مي‌شود همسر لوط است، هنگامي‌که برگشت تا نابودي سدوم را ببيند. مسيحيان اوليه در پناهگاه حضرت لوط صومعه اي ساخته بودند که به تازگي کشف شده است.

دير آليا در شمال غور، در امتداد جاده اصلي دره اردن، با فاصله کوتاه در جنوب غربي عجلون و 50 کيلومتري شمال درياي مرده واقع شده است. بر روي تپه دير آليا معبد چشمگيري قرار دارد که قدمت آن به 1500 ق.م بازمي‌گردد. اين محراب تا سال 1200 ق.م، زماني که توسط زمين لرزه يا سپاه فرعون از بين رفت، استفاده مي‌شد.

در شهر باستاني پلا که در زبان عربي با عنوان طبقات فحل شناخته مي‌شود، از 5000 ق.م زندگي جريان داشته است. در دوران يونان / روم اين شهر در اوج شکوفايي خود بوده است. در سال 83 ق.م رهبر يهودي حسموني الکساندر يانائوس ، چون شهروندان يهوديت را نپذيرفتند شهر را به کلي نابود کرد. پِلا يکي از شهرهاي کرانه شرقي رود اردن بود که مد نظر يانائوس بود. دولت مملوکان اين شهر را در قرن 13 و 14 اشغال کردند، اما حدود 5 قرن اين شهر متروک ماند. امروزه پِلا توسط تيم باستان شناسي امريکايي و استراليايي حفاري شده است.

قصرکوچک عمره، در فاصله 28 کيلومتري از ازرق واقع شده است. اين قصر سالم ترين بازمانده قلعه بياباني و احتمالا جذاب ترين آنها مي باشد که در زمان خليفه وليد اول (715 - 705 ميلادي) به عنوان حمامي‌مجلل و لوکس ساخته شده است.

قلعه حرّانه، که به خوبي حفظ شده است در 16 کيلومتري غرب قصر عمره و 55 کيلومتري شرق امان واقع شده است. اين مکان براي باستان شناسان به صورت يک معما درآمده است. برخي از کارشناسان اعتقاد دارند که اين مکان يک دژ دفاعي بوده، در حالي که عده اي ديگر اعتقاد دارند کاروانسرايي براي قافله شتران بوده است. نظريه ديگر اين است که مکان امني براي انجام بحث‌ها و مذاکرات دولتي رهبران اموي بوده. اما با وجود ديوارهاي بلند، برج‌هايي در چهار گوشه و شکل مربعي رومي‌اش يک قلعه دفاعي به نظر مي رسد.

قصر مشتي[51] دقيقاً در جنوب امان واقع شده است که نمونه اي بي نظير از معماري امويان است. اين قلعه مربع ناقصي است که دکوراسيون استادانه و طاق قوسي دارد. داراي ديوارهاي عظيم آجري است که در هر جهت 144متر بوده و حداقل 23 برج گرد در طول اين ديوارها قرار دارند. مورخان بر اين باورند که اين قصر، بزرگ ترين و پرخرج ترين قلعة امويان است که ساخت آن توسط خليفه وليد دوم آغاز شد. اين قصر بين  سال هاي 744 - 743 ميلادي ساخته شد، اما هيچ وقت به طور کامل به پايان نرسيد.

قَسطل[52]، از قديمي ترين قصرهاي امويان است که به نحو بسيار خوبي از آن حفاظت و نگه داري شده است. باقيمانده هاي قسطل شامل بخش هايي نظير کاخ مرکزي، حمام، مخزن آب، مسجد، خانه‌هاي کوچک، يک قبرستان، که قديمي ترين قبرستان اردن است و يک سد مي‌باشد. کاخ مرکزي تزئينات کنده کاري سنگي دارد و دوازده برج نيم دايره تقويت شده براي محافظت از ديوار ديده مي شود. در حياط قصر يک مخزن آب وجود دارد. در شمال قصر مرکزي باقيمانده هاي مسجد ديده مي‌شود. در يک کيلومتري شرق مجموعه اصلي بازمانده سنگ هاي سد، که براي حفظ آب باران ساخته شده به چشم مي خورد. سد از معدني ساخته شده که سنگ هاي مورد نياز قصر قسطل را تامين مي‌کرده، اين سد ظرفيتي حدود 2 ميليون مترمکعب دارد. به احتمال زياد اين قصر در اوايل دوران اسلامي‌توسط خليفه عبدالملک بن مروان ساخته شده، که به عنوان بنيانگذار ساخت گنبد باشکوه مسجد صخره[53] در اورشليم شناخته مي‌شود.

يکي از جواهرات کشف نشده اردن، قلعه باستاني و بزرگ مکارئوس[54] واقع در روستاي مکاور[55] مي باشد. گفته مي شود در آنجا، سالومه زيبا براي هيروديس آنتي پاس[56] رقصيد و سر يحيي  را به عنوان پاداش از هيروديس خواست. بنابر انجيل متي 12 -  14:9 «پادشاه غمگين بود، اما به خاطر قولي که در برابر تمامي‌ميهمانان داده بود که سالومه را به خواسته اش برساند، يحيي را در زندان سر بريدند. سربريده شده را در ظرفي به دختر تقديم کردند و او آن را براي مادرش به هديه برد». اين قلعه بر روي تپه اي به ارتفاع 700 متر در سال 100 ق.م بنا و 70 سال بعد توسط هيروديس گسترش داده شد. بزرگ ترين جاذبه مکارئوس، نمايش پانوراماي خيره کننده اي از حومه اطراف درياي مرده و کرانه باختري مي باشد. در شب هايي که هوا صاف باشد به راحتي مي توانيد چراغ هاي قدس (اورشليم) و اريحا (جريکو) را ببينيد.

چشمه ماعين[57]، با چشم انداز بي نظيرش در60 کيلومتري جنوب و غرب امان واقع شده است. هزاران سال است که مردم بدن‌هاي خسته و بيمار خود را به آب‌هاي معدني  و شفابخش مي‌سپارند تا به آرامش برسند. شواهد باستان شناسي نشان مي‌دهد که در عصر نوسنگي و برنز، مردم کشورهاي ايتاليا، فرانسه و سوئيس در حمام‌هاي آب گرم، عبادت مي‌کردند. يونانيان باستان معبدي براي آسکلپيوس[58] خداي طب و شفا در کنار چشمه‌هاي طبيعي بنا نهادند و يک فرقه رومي‌با هدف کمک رساني به طاعون زدگان حدود 293 ميلادي در اطراف اين چشمه‌ها حضور داشتند. چشمه‌هاي ماعين براي يونانيان شناخته شده بود و مورخ رومي‌جوزفوس[59] از آنها با عنوان آب‌هاي حرارتي زيبا نام برده است. (111)

کرک[60]، کاخي مهم و متعلق به زمان صلاح الدين است (112) در طول تاريخ با نام‌هاي متفاوت قيرحرس[61]، قيرموآب[62] و حارسث[63] از آن ياد شده است. کرک براي تمدن‌هاي مختلف جايگاه باارزشي بوده است. اين شهر در مسير کاروان‌هاي باستاني موآب بوده و توسط يونانيان و روميان نيز استفاده شده است. در دوره روميان با نام کرک موبا[64] شناخته مي‌شد. اين شهر پيش از جنگ‌هاي صليبيون در قرن 12 به اوج شکوفايي خود رسيد. گفته شده است که پادشاه صليبيون اورشليم بتوينگ اول[65] اين قلعه را در سال 1132 ميلادي ساخت. جايگاه آن، ميان راه شوباک و اورشليم، کرک را به بخشي از قلعه‌هاي عظيم صليبيون که از عقبه تا ترکيه کشيده مي‌شد تبديل کرد. کرک پايتخت منطقه صليبي فرا اردن شد، ماليات عبور کاروان‌ها و موادغذايي که در آن منطقه رشد مي‌کردند، کمک کردند تا شهر اورشليم دوباره رونق بيابد.

پترا، بي شک معروف ترين جاذبه اردن مي باشد که در صخره هاي جنوب درياي مرده واقع شده است. پترا به معني «سنگ» در زبان يوناني احتمالا ديدني ترين شهر باستاني جهان در دنياي مدرن و قطعا پربازديدکننده ترين شهر در اردن و خاورميانه است. پترا پايتخت نبطيان - اعراب مي‌باشد، کساني که درطول دوران پيش از روميان بر اردن تسلط داشته اند. در اين سرزمين عجايب معابد، مقبره­ها و ساختمان‌هايي است که استادانه از صخره‌هاي سنگي در کوه حفر کرده اند. مسافران انگليسي و دين بورگن[66] شاعر توضيحاتي در مورد پترا داده اند: «با من همخوان شو، مانند عجايبي که در شرق نهفته است، نيم شهر رز سرخ به قدرت زمان»

البته اين کلمات نمي‌توانند عمق شکوه و زيبايي پترا را بيان کنند. براي پي بردن به فضاي واقعي اين شهر بي نظير باستاني، بايد در سکوت صبح زود يا اواخر بعد از ظهر از آن بازديد کرد، زماني که صخره‌هاي ماسه سنگي درخششي سرخ و عظمتي با شکوه دارد.

بسياري از زيبايي هاي پترا به دليل قرار گرفتن آن بر لبة وادي عربه است. تپه هاي ماسه سنگ هاي ناهموار در کنار دره هاي عميق، دليل عدم دسترسي آسان به اين منطقه بوده است. راحت ترين دسترسي به پترا از طريق مسير سيق[67] مي‌باشد؛ شکافي پيچ در پيچ در صخره‌ها که عرض آن بين 5 تا 200 متر است. موقعيت عالي حفاظت شده پترا از آنجا ناشي مي شود که صدها ساختمان درون صخره کنده و ساخته شده اند، تنها چند ساختمان مستقل در اين شهر وجود دارد. تا سال 1984، بسياري از اين غارها مسکن اعراب بدوي بود.

نگراني از تخريب بناهاي تاريخي، باعث شد تا دولت - البته به صورت غير قانوني - اعراب را به شهري در مجاورت وادي موسي انتقال دهد. باستان شناسان براين باورند که پترا از پيش از تاريخ سکنه داشته است. دقيقا در شمال شهر در بيضاء باقيمانده هاي 9000 ساله شهري کشف شده است که به عنوان يکي از اولين سکونتگاه ها در خاورميانه از آن ياد مي شود. (113) هم اکنون سازمان عجايب هفت گانه، پترا را به عنوان يکي از نامزد‌هاي فهرست عجايب هفتگانه جديد قرار داده است. (114)

خليج عقبه، علاوه بر آن که داراي آب و هواي خوشبوي زمستاني و محيط روستايي و يکي از مکان‌هاي طبيعي جذاب است، داراي ارزش تاريخي نيز هست. در يکي از اکتشافات هيجان انگيز باستان شناسان در عقبه کليسايي يافته اند که گمان مي رود اولين ساختمان بوده که به عنوان کليسا ساخته شده است. گمان مي رود که حتي قديمي تر از کليساي مقدس[68] در اورشليم و کليساي مهد در بيت اللحم باشد که هر دوي آنها در قرن چهارم ميلادي ساخته شده اند.

در حدود 24 کيلومتري جنوب شرقي امان، فلات کوير مرتفع به شکلي غافل­گيرانه به مکاني شاداب منتهي مي‌شود؛ دره اي پوشيده از درخت به نام وادي سير! حدود 10 کيلومتر پس از روستاي وادي سير[69] که توسط چرکس هاي موقرمز بنا نهاده شده، جاده اي است به سمت خرابه هاي قصر عبد[70] (قصر برده ها) و غار باستاني عراق الامير[71] (غار شاهزاده). در افسانه‌هاي محلي چنين آمده است که اين قصر را برده عاشقي به نام طوبيه[72] ساخته است. هنگامي‌که سرور طوبيه در سفر بوده، وي اين قصر زيبا را ساخته و نقش‌هايي از شير، پلنگ و عقاب بر در و ديوار آن حکاکي کرده تا بتواند دل دختر وي را به دست آورد. متاسفانه سرور وي قبل از به اتمام رسيدن قصر بازمي‌گردد و زحمات طوبيه بي پاداش مي ماند. درباره تاريخ دقيق ساخت اين قصر اطلاعات ناچيزي وجود دارد، اما اعتقاد عمومي‌بر اين باور است که در قرن دوم ق.م توسط هورکانوس، رئيس خاندان قدرتمند توبياد[73] و فرماندار آمون ساخته شده است. نام قلعه برده ممکن است به شخص هورکانوس بازگردد، فرمانداري که خود را برده مردمانش مي‌دانست. به لطف تلاش‌هاي يک باستان شناس فرانسوي که سه سال براي ترميم نقش و نگارهاي سنگ‌هاي شکسته شده وقت صرف کرد، خرابه‌هاي قصر العبد تا حدي ترميم شده است. وي پس از انجام برش هايي بر روي طرح مقوايي هر سنگ و قطعه، قطعات پازل را در کنار هم چيد و براي مرمت کامل اين بنا، هفت سال وقت گذاشت. نتيجه اثر تاريخي زيبايي است که هنوز هم بخش‌هايي از آن ناشناخته باقي مانده است. (115)

برخي ديگر از اماکن مذهبي تاريخي بدين شرح است: آرامگاه جعفر پسر ابي طالب، آرامگاه زيد پسر حارثه، آرامگاه عبدالله پسر رواحه، آرامگاه سعد پسر ابي وقاص، آرامگاه ابوعبيده عامر جراح، آرامگاه شرحبيل پسر حسنه، آرامگاه معاذ پسر جبل، آرامگاه ضرار پسر ازور، مقام پيغمبر ايوب، مقام پيغمبر شعيب، مقام پيغمبر يوشع بن نوح، مقام پيغمبر‌هارون و غار اصحاب کهف (116)


3 - 2 تاريخ معاصر

ريشه بسياري از ناملايمات و آسيب‌هاي وارده بر مردم خاورميانه در قرن بيستم را بايد در حوادث جنگ جهاني اول جست‌وجو كرد. شريف حسين بن علي امير مكه و پادشاه اعراب با مناسب ديدن موقعيت براي بازپس گيري سرزمين‌هاي اعراب از حكومت ترك‌ها و اعتماد به مقامات انگليسي و تعهد آن‌ها مبني بر حمايت از پادشاهي متحد عربي شورش بزرگ اعراب را به راه انداخت. اما بعد از پايان نتايج جنگ، مقامات انگليسي بر معاهدات خود با اعراب عمل نكردند. (117)

به منظور درك انگيزه خاندان‌هاشمي از قبول قيام، بايد سياست اتخاذ شده توسط امپراطوري عثماني در سال هاي منتهي به جنگ جهاني اول را درك كنيم.

اردن که در سده شانزدهم ميلادي، به  بخشي از امپراتوري عثماني مبدل گرديده و ضميمه استان دمشق شده بود همچنان تا سال 1918 تحت تسلط عثماني ها ماند. (118) به دنبال كودتاي سال 1908، عثماني ها سياست متعهدانه و اسلام خواهانه خود را رها كردند و به جاي آن سياست سكولار ملي گرايانه ترك را دنبال كردند. امپراطور عثماني چند مليتي و بردبار پيشين، اكنون آشكارا شروع به تفكيك ساكنان غير ترك خود كرد. اعراب به طور خاص با آزارهاي سياسي، فرهنگي، و زباني رو در رو شدند. در اين زمان گروه‌هاي ملي گرا در سوريه، عراق و عربستان شروع به پشتيباني و صف آرايي به پرچم داري عبدالله و فيصل، پسران حسين بن علي پادشاه اعراب كردند. هنگامي كه عثماني‌ها در سال 1914 به نفع ابر قدرت‌ها وارد جنگ جهاني اول شدند، قوانين مبني بر منع استفاده رسمي از زبان عربي و تدريس آن در مدارس را تقويت كردند. در اين دوره بسياري از شخصيت‌هاي ملي گراي عرب در دمشق و بيروت دستگير شدند. از سويي اعراب همچنين به وسيله راه آهن حجاز كه دمشق را به مكه متصل مي ساخت و حركت لشكريان ترك به قلب سرزمين اعراب را تسهيل مي كرد تهديد مي شدند. در نتيجه در سال 1916، شريف حسين رهبر ملي گراي عرب با كمك انگلستان و فرانسه شورش بزرگ اعراب بر ضد حكومت عثماني را به راه انداخت.

عبدالله و فيصل، پسران شريف كه هدايت نيروها را بر عهده داشتند، در سال 1918 ميلادي توانستند دمشق را از سلطه عثماني­ها رها كنند. در پايان جنگ نيروهاي عرب تمام اردن، بسياري از مناطق شبه جزيره عربستان و بسياري از مناطق جنوب سوريه را در كنترل خود داشتند. هدف شريف حسين از به عهده گرفتن شورش بزرگ اعراب تأسيس دولت خودمختار و متحد عربي از آلپو (سوريه) تا آدن (يمن) بر اساس سنن و فرهنگ باستاني مردم عرب بود. (119)

دولت بريتانيا در توافق نامه مشهور به حسين - مَك ماهُن، متعهد شد كه به شرط اينكه نيروهاي شريف حسين شورش كنند از آن‌ها پشتيباني مي كنند. در اصل، انگلستان در آن چه امروز به مکاتبات حسين - مک ماهُن، شناخته مي‌شود متعهد شد که اگر حسين برعليه ترکيه شورش کند اعراب را در برقراري استقلال حمايت خواهد کرد. اين تعهدنامه سه بخش را مستثني کرد: ولايات (استان‌هاي عثماني) بصره و بغداد، مناطق ترکيه از الکساندرتا و مرسين و از همه مهم تر بخش هايي از سوريه که در کنار منطقه دمشق قرار دارد، حمص، حما و حلب. بريتانيا بعداً مدعي شد كه منظور از مناطق غربي دمشق، فلسطين بوده است. به دلايل روشن صهيونيست‌ها هم موضعي موافق بريتانيا اتخاذ كردند. در حقيقت اعراب توافق نامه را همان طور كه خوانده مي شد: «لبنان، و نه فلسطين، منطقه شرق دمشق هستند و ساير مناطقي كه ذكر شد» تعبير و تفسير كردند. ترجمه و تفسير آخرين بند از توافق نامه علت اختلاف‌هاي بزرگ گرديد.

در هر صورت علايق قدرت هاي استعمارگر بر تعهدات آنها نسبت به اعراب غلبه كرد، درحالي كه طبق توافق نامه حسين - مک ماهُن استقلال اعراب مورد قبول بود، انگلستان، فرانسه و روسيه در توافق نامه سيكس- پيكت منطقه را با مرزهاي دائمي استعماري تقسيم كردند. در توافقنامه سيكس - پيكت آورده شده است كه بخش اعظم فلسطين بايد به سازمان ملل واگذار شود كه آشكارا تعهدات داده شده به شريف حسين را نقض مي كرد.

در سال 1917 آرتور جيمز بالفور منشي خارجه بريتانيا در حركتي فريبكارانه نامه اي بةك يهودي مشهور انگليسي به نام لُرد راسچلد كه متعهد و پشتيبان انگليسي خانة يهوديان در فلسطين بود ارسال كرد. در بخشي از اين نامه مشهور به اعلاميه بال فور، آمده است: «در تأسيس خانه ملي براي مردم يهودي ساكن فلسطين و ... اين موضوع به وضوح درك مي شود كه هيچ كاري در جهت تحريك تعصبات جمعيت‌هاي غير يهودي ساكن و نقض حقوق مذهبي آن‌ها در فلسطين انجام نخواهد شد ...»

امير فيصل در سال 1918 حكومتي مستقل در دمشق تأسيس كرد اما تقاضاي او براي استقلال در كنفرانس صلح پاريس در سال 1919 با مخالفت قدرت‌هاي استعماري رو به رو شد. امارت اميرعبدالله بر عراق نيز که منتخب نمايندگان عراقي بود توسط حاكمان انگليسي مورد مخالفت واقع شد. مدت كوتاهي بعد از آن، جامعه مللِ تازه تأسيس اختيار اردن، فلسطين و عراق را به انگلستان و اختيار سوريه و لبنان را به فرانسه واگذار شد. فرانسه با توسل به زور شاه فيصل را از حاكميتش كه به وسيله انتخاب كنگره عمومي سوريه در سال 1920 به او داده شده بود، خلع كرد.

امير عبدالله در نوامبر سال 1920 نيروهاي خود را براي احياي حكومت برادرش روانه سوريه كرد، اما به هر حال تسلط فرانسه بر سوريه به خوبي طرح ريزي شده بود و شاه عبدالله مجبور بود اهداف خود را مبني بر تشکيل دولت عربي به تعويق بيندازد و بر تشكيل دولت در امان متمركز شود.

در پايان جنگ، انگلستان اردن را به سه بخش اداري مجزا تقسيم كرد: ناحيه شمالي عجلون كه اداره مركزي آن در ايربد بود، ناحيه مركزي بلكا در سلت واقع بود و ناحيه جنوبي كه به وسيله دولت مؤابي عرب اداره مي شد و در كراك مستقر بود. (120)

پس از ظهور حكومت‌هاي نامنظم محلي، بريتانيا راه نفوذ ديگري را آزمود. رويكرد جديد آنها اين بود كه براي حفظ تسلط غير مستقيم، به جاي انتقال قدرت به واحدهاي محلي، قدرت را تنها بةك حكومت تفويض كند: حكومت عبدالله بن حسين، كه در ابتدا مسئوليت دولت موقت شش ماهه را پذيرفته بود.(121)

به اين ترتيب هنگامي كه دولت بريتانيا با تصميم اميرعبدالله براي اتحاد سرزمين‌هاي عربي زير پرچم‌هاشمي رو به رو شد، اميرعبدالله را حاكم هر سه منطقه (فرا اردن) اعلام كرد. اراده او براي اتحاد ملت عرب سرانجام به ثمر رسيد و اميرعبدالله در سال 1921 نخستين نظام حكومتي متمركز را در آنچه امروز، اردن مدرن مي خوانيم تأسيس كرد. (122) چيدمان اين حكومت به نحوي بود كه وي، تحت حمايت قدرت حاكمه بريتانيا در فلسطين، حاكم فرا اردن مي شد، حكومتي كه در نهايت بتواند سبب تأسيس پادشاهي‌هاشمي اردن به عنوان حكومتي دائمي‌شود. تجربه اي كه در سه سالة نخست پادشاهي بريتانيايي‌هاشمي، نقش تعيين كننده اي بر آينده حكومت اردن گذاشت. عدم وجود نقشه (پيش طرح) مشخص براي توسعه حيات سياسي جديد از سوي بريتانيا و ارائه دستور كارهاي متفاوت از جانب بازيگران سياسي گوناگون، سبب بالا رفتن ميزان شورش‌هاي شديد بومي شد. تكرار و تعداد شورش‌ها باعث برخورد شخصي بين عبدالله و مقامات بريتانيايي گرديد كه ريسك ناديده گرفته شدن اصل ماجرا را به دنبال داشت. به نظر مي رسيد اين برخورد، چيزي بيش از يك اختلاف نظر شخصي و در حقيقت اختلاف نظري اساسي در مورد توسعه كشور باشد.

تعدد مراكز قدرت در فرا اردن، رقابت و كشمكش بين نيروها در جهات مختلف را به دنبال داشت. اجزاء گوناگون حكومت جديد، هر يك انتظارات، دستور كارها و روش‌هاي اجرايي خود را مطرح مي كردند.

عبدالله به فرا اردن به عنوان رياستي موقتي و سكوي پرشي براي احياي مابقي سوريه مي نگريست. ضمناً علاقه مند بود به منظور تأمين امنيت قبايل، يك حكومت ائتلافي از قبايل معتمد، به عنوان شاخه­اي از شورش هاي عربي تأسيس كند. معتمدان ملي گراي او كه كهنه سربازان سوريه اي و فلسطيني حكومت فيصل بودند، مطالبات خود مبني بر بازگشت به دمشق را اعلام كردند. قاطعيت آنان در انجام اين امر، از عبدالله بيشتر بود. آنان تلاش مي كردند فرا اردن را به عنوان سكوي پرتابي براي فعاليت هاي ضد ارتش فرانسه شان به كار گيرند. و با اشغال كردن اكثر سمت هاي دولتي، موقعيت تحقق دولت مدرن و قومي اي كه در نظر داشتند را هم به دست مي آورند.

عوامل بريتانيا در اَمان و اورشليم با وجود اين كه تصور واضحي از آينده وضع مملكت نداشتند، نقشه جاه طلبانه اي براي دولت در ذهن مي پروراندند و در جهت ترويج مفهوم حكومت مشروطه كه از طريق مؤسسات مركزي معرفي شده بود و حكومتي قانون مدار و جوابگو بود، تلاش مي كردند و در نهايت، به دنبال تقسيم جمعيت كشور در استانهاي مجزا بودند. اين امر ريشه در تجربه حكومت ايالتي كهن عثماني ها داشت.

بازيگران سياسي مختلف در موضوعاتي كه اسباب تكامل و عملكرد بهتر دولت را فراهم مي نمود، رقابت مي كردند: روابط با قدرت مركزي، چگونگي و ميزان قدرت امير در نظام دولتي، محدود نمودن نفوذ بوروكراسي و كار مؤسسات در چارچوب مشخص شده از سوي حكومت و بالاخره بحث حول محور روابط دولت با قبايل (چه عشاير و چةكجا نشين) و كنترل آنها. در حقيقت رويكرد قانون گذارانه براي قبايل، تبديل بةكي از بزرگترين اركان مشاجره بين بازيگران سياسي شد.

روابط پرتنش و بحران‌هاي گاه به گاه، كل چيدمان حكومت را تهديد مي كرد. اين بحران‌ها در تابستان 1924 با رويارويي جدي ميان دولت بريتانيا و عبدالله، به اوج خود رسيد. پس از اين زمان، دولت بريتانيا چارچوب حكومتي را تحميل كرد كه در عين تمام رقابت‌ها و چالش‌ها، در نهايت سبب اصلاح امور مي شد. در طول اين سال ها اگرهاي مختلف تشكيل حكومت و اداره جامعه ظهور كرد كه راه توسعه كشور را مشخص مي نمود.

در ابتداي اين دوره، قدم‌هاي اوليه در جهت تشكيل دولت برداشته شد، اگر چه مرددّ و به شكل محدود. دولت همچنان ضعيف بود و رياست قبايل اجازه دخالت در ساختار اين دولت تازه تأسيس را داشتند و از اِعمال نفوذ در آن سود مي بردند. به همين ترتيب تشكيل چنين دولتي در قبايل عشايري و نيمه عشايري تأثير عميقي نگذاشت و آنان همچنان از مزاياي وجود يك دولت ضعيف و محدود برخوردار بودند و در بيابان ها كاملاً خودمختار عمل مي كردند؛ بيابان‌هايي كه 80 درصد كشور را تشكيل مي داد. در اينجا قدرت دولتي تنها از طريق نفوذ شخصي عبدالله، تأمين مي شد. (123)

به دنبال آن در 15 مي‌1923 انگلستان طي معاهده انگلوترانسجردن، فرا اردن را دولتي تحت رهبري اميرعبدالله اعلام کرد که موجب خشم صهيونيست‌ها گرديد و در سال 1925معان وعقبه بخشي از اردن گرديد.

در همين زمان شاه فيصل اول پادشاهي عراق را به عهده گرفت. خاندان‌هاشمي تا زمان شاه فيصل دوم بر عراق حكومت كرد. بعد از به قتل رسيدن شاه فيصل دوم و خانواده اش در جولاي سال 1958، خاندان‌هاشمي دومين ضربه را هنگام سقوط علي بن الحسين برادر بزرگ تر عبدالله و فيصل از پادشاهي حجاز توسط عبدالعزيز از نجد متحمل شد. شكستي كه باعث اتحاد ابن سعود و پيروان وهابي و تأسيس پادشاهي عربستان سعودي و خاتمه دادن به بيش از هزار سال حكومت خاندان‌هاشمي بر مكه بود. (124)

سال هاي بين جنگ هاي جهاني اول و دوم دوره تثبيت و تحكيم در اردن بود. عبدالله به نيرويي امنيتي به جهت ايجاد و تثبيت قدرت حكومت در دفاع، ماليات و ساير مسائل را اساسي تشخيص داد، بنابراين سپاه افسانه اي عرب را به عنوان عنصري اساسي براي دولت نوپاي خود تأسيس کرد.

سپاه عرب با کمک افسران انگليسي که مشهورترين شان جي.بي.گلاب بود، به وجود آمد. هرچند سپاه عرب قدرت و تسلط شاه عبدالله را در اردن تأمين مي کرد، اما او به فکر تأسيس يک مجلس قانونگذاري افتاد. اين مجلس در سال 1929 تشکيل شد که اعضاي آن 21 نفر بودند.

بين  سال هاي 1928 و 1946 مجموعه اي از معاهدات انگلستان و فرا اردن منجر به استقلال کامل فرا اردن شد. درحالي که انگلستان درجه اي از کنترل بر امور خارجي، نيروهاي مسلح، ارتباطات و امور مالي دولت را حفظ مي‌کرد، اميرعبدالله فرماندهي تشکيلات اداري و نظامي‌دولت را در دست گرفت. وي در تاريخ 22 مارس 1946 معاهده جديد انگلستان - فرا اردن را به پاي ميز مذاکره برد که در نتيجه آن به قيمومت انگلستان پايان داد و فرا اردن به استقلال کامل رسيد. در زماني که فرا اردن امکانات نظامي‌اش را ارتقاء مي‌داد، انگلستان همچنان به پرداخت يارانه‌هاي مالي و حمايت از سپاه آنها مي‌پرداخت. دو ماه بعد در تاريخ 25 ماه مي‌1946 پارلمان فرا اردن، عبدالله را شاه اعلام کرد.

در سال 1949 با الحاق کرانه باختري، نام اين کشور از فرا- اردن به پادشاهي اردن تغيير کرد. در سال 1951، شاه عبدالله، در مقابل مسجد الاقصي در اورشليم توسط نيروهايي که گمان مي کردند عبدالله در تلاش براي مصالحه با اسرائيل است ترور شد. نوة 14 ساله عبدالله، حسين در لحظه ترور در کنارش بود. (125) پس از او طلال پسرش به پادشاهي رسيد ولي به دليل بيماري و تحت فشار انگستان و خانواده‌هاشمي، به نفع پسر بزرگ خود حسين در سال 1952 از قدرت کناره گرفت. (126) مجلس اردن پس از بيماري ملک طلال در 11 اوت 1952 او را از پادشاهي خلع کرد و حسين را که هنوز به سن قانوني نرسيده بود، به پادشاهي برگزيد. شوراي سلطنتي تا رسيدن وي به سن قانوني، تصدي امور را بر عهده گرفت و حسين بن طلال در 2 مه 1953 رسماً پادشاه اردن شد. بعد از به قدرت رسيدن حسين بن طلال، توفيق عبدالهدي، نخست وزير و از رجال با نفوذ اردن در مه 1953 از مقام خود کناره گرفت و حسين، فوزي المُلتقي را به اين مقام منصوب کرد.

از اقدامات مهم حسين، عزل گلوب پاشا، فرمانده انگليسي كل نيروهاي مسلح اردن بود. گلوب كه  سال ها اين سمت را بر عهده داشت به دستور ملك حسين در مارس 1956 از اردن اخراج شد. حسين اعلام كرد اين اقدام به منظور عربي كردن رهبري ارتش اردن و كاستن مداخلات انگليس در فرماندهي تشكيلات امنيتي بود. با اين اقدام، او نزد مردم اردن و بسياري از كشورهاي عربي وجهه اي كسب كرد.

در 1956 اولين انتخابات مجلس در كشور برگزار شد و حسين بن طلال كه ابتدا از دخالت مجلس در امور سياسي چندان استقبال نمي كرد، قدرت بيشتري به مجلس بخشيد. اما با تشديد مشكلات داخلي و افزايش تهديدات خارجي، وي در نوامبر 1958 با صدور فرماني، مجلس و فعاليت هاي قانونگذاري را تعطيل كرد كه وظيفه آن را دولت بر عهده گرفت و براي اداره امور قوانين موقت صادر كرد. (127)

حسين از سال 1953 تا زمان مرگش 1999 بر اردن حکمراني کرد و کشورش را بيش از چهار دهه، از جنگ و بحران‌ها حفاظت کرد که شبيه راه رفتن روي طناب ظريف ميان قدرت‌هاي بزرگ در خاورميانه بود. در طول اين مدت، اردن بيش از يک ميليون پناهنده از جنگ 1948 و 1967 پذيرفته و به آنها تابعيت داده است. همان گونه که به بيش از 300 هزار فلسطيني که پس از درگيري‌هاي جنگ خليج فارس سال 1991 که از کويت و ديگر کشورهاي حوزه خليج فارس اخراج شده بودند، پناه داد. (128)

پس از او پسرش عبدالله که تحصيل کرده غرب است به قدرت رسيد و تا کنون زمام قدرت را به دست دارد به نظر مي رسد که او مصمم است سياست‌هاي پدر را در ارتباط با مسئله فلسطين و اسرائيل در منطقه تعقيب کند. در سرزميني عاري از نفت و با منابع طبيعي محدود، اردن بةکي از جوامع مترقي و پرانرژي در خاورميانه تبديل شد، اما با قبول و جذب تعداد زيادي پناهنده، بدون دريافت کمک از جهان خارج، درآمد سرانه سالانه از حدود 2000 دلار در 1990، به کمتر از 1400 دلار در سال بعد نزول کرد. (129)


2-3-1 تحولات مهم سياسي اجتماعي و فکري در تاريخ معاصر

تراژدي فلسطين: اعلاميه بالفور به خانه ملي يهود در منطقه تحت سلطه انگلستان خيلي زود به مسئله بين انگلستان و اعراب مبدل شد. اعراب از اين که مهمان ناخوانده فلسطين معرفي شدند بسيار خشمگين شدند.

جمعيت اعراب در پايان جنگ جهاني دوم حدود 90 درصد جمعيت فلسطين را تشکيل مي‌داد. اين در حالي بود که مهاجرت يهوديان به فلسطين در سال 1920 اعلان خطرهاي اندکي را برانگيخت، اما با ظهور آزار و اذيّت‌هاي نازي‌ها در اروپا کم رنگ جلوه کرد.

سيل جمعيت يهوديان اروپايي به سمت فلسطين باعث نگراني و سرانجام قيام مردم فلسطين شد. اين قيام که شبيه به انتفاضه مردم در سال 1980 بود اولين برخورد فلسطينيان و يهوديان به شمار مي‌رود. تلاش هاي شاه عبدالله براي جلوگيري از اختصاص زمين هاي اعراب به يهوديان مهاجر توسط خانه ملي يهوديان و گسترش شمار يهوديان در فلسطين بالا گرفت. هر دو طرف انگلستان را مقصر مي دانستند. اختلافات با شروع جنگ جهاني دوم و به دليل اين که هر دو طرف با انگلستان همکاري مي کردند کاهش يافت.

بحران فلسطين يک سال بعد از جنگ به سرعت بالا گرفت. سران صهيونيست از همدردي جامعه بين الملل براي فشار انگلستان و پذيرش هزاران يهودي بدون مکان توسط انگلستان استفاده کردند.

در همين زمان گروه هاي مخفي همچون ايرگان و استرن گنگ شروع بةک مبارزه تروريستي عليه انگلستان کردند. در دهه 20 مهاجرت يهوديان به فلسطين افزايش چشمگيري داشت. انگلستان براي مبراکردن خود از مشکلات به وجود آمده اعلام کرد که سلطه او بر فلسطين در 14 مي‌سال 1948 پايان خواهد يافت. پس از اعلام پايان تسلط انگلستان بر فلسطين، يهوديان بلافاصله استقلال دولت اسرائيل را اعلام نمودند.

سازمان ملل پس از طرحهاي بسيار سرانجام به تقسيم فلسطين بين اعراب و يهوديان رأي داد. قدس (اورشليم) تحت قيمومت سازمان ملل متحد درآمد.

بيش از نصف فلسطين از جمله نوار ارزشمند ساحلي بةهوديان که تنها 6 درصد سرزمين فلسطين را مالک بودند واگذار شد. جماهير شوروي اولين کشوري بود که اسرائيل را به رسميت شناخت و بلافاصله بعد از آن ايالات متحده آمريکا اسرائيل را قانوني اعلام کرد و تراژدي فلسطين متولد شد. اعراب شوکه شدند و درگيري اجتناب ناپذير شد. (130)

- جنگ اعراب و اسرائيل 1948: پيش از تصميم مجمع عمومي‌سازمان ملل مبني بر تقسيم کشور فلسطين، ملک عبدالله سپاه خود را براي دفاع از اعراب فلسطين به آن کشور فرستاد. در واکنش به تصويب طرح تقسيم بندي فلسطين، وي اعلام آمادگي براي اعزام تمام قواي لشکر کشورش براي حمايت از فلسطين نمود. دو روز قبل از پايان قيمومت بريتانيا نشست اتحاديه عرب در امان برگزار شد که در نتيجه آن کشورهاي عربي نيروهاي نظامي‌خود را به فلسطين براي کمک به ارتش اردن فرستادند. بلافاصله بعد از اعلام استقلال دولت اسرائيل، لبنان، مصر و عراق لشکريان خود را براي پيوستن به نيروهاي اردني به منظور دفاع از ساکنين حقيقي فلسطين اعزام کردند. در هر صورت به علل زيادي، همچون بي نظمي‌نيروهاي عرب، لشکر بي شمار اسرائيل که حدود 000/80 نفر بودند و آزمودگي نيروهاي اسرائيلي در جنگ جهاني دوم، جنگ به سرعت به نفع اسرائيل به پايان رسيد.

تشکيل خشونت بار دولت اسرائيل به آواره شدن پانصد هزار فلسطيني از خانه‌هايشان ختم شد. کشتارهاي دسته جمعي 245 فلسطيني در دير ياسين و همچنين کشتار مردم در كَفَر قاسم از جمله جنايات اسرائيل به منظور ترساندن مردم فلسطين و فراري دادن آنها بود.

- هنگ اعراب و دفاع اورشليم: قدس سومين شهر مقدس مسلمانان بعد از مکه و مدينه است و مکاني است که پيامبر اسلام (ص) از آنجا به معراج رفت و به عقيده عيسويان مسيح (ع) در آن جا به صليب کشيده شد.

در جنگ سنگين اعراب و يهودي­ها بر سر شهر اورشليم (قدس) نيروهاي سپاه عرب توانستند نيروهاي يهودي را از آن جا بيرون کنند. جنگ اعراب و اسرائيل سرانجام با توافق نظامي‌اعراب و اسرائيل در سال 1948 به پايان رسيد. به طور خاص در نبرد اورشليم، ارتش اردن توانست توانايي‌هاي حرفه اي خود را به نمايش بگذارد. مسيحيان عرب و مسلمانان  با هم در دفاع از اورشليم در برابر تهاجم صهيونيست‌ها متحد شدند و جنگيدند. (131)

- اتحاد دوکرانه: پس از جنگ، اعراب فلسطيني ساکن در مناطق تحت کنترل اردن به اين نتيجه رسيدند که اتحاد با اردن براي حفظ و نگهداري کرانه باختري تحت کنترل خود که هنوز به اسرائيل نسپرده­اند، ضروري به نظر مي‌رسد. در نتيجه در دسامبر 1948 گروهي از رهبران فلسطيني و افراد برجسته از کرانه باختري کنفرانسي در جريکو برگزار کردند، جايي که از ملک عبدالله خواسته شد تا اقدامات فوري براي متحد کردن دو کرانه اردن و تبديل آن بةک دولت واحد و تحت رهبري وي را به انجام رساند. در تاريخ 11 آوريل 1950، انتخابات براي پارلمان جديد اردن که در آن اعراب فلسطيني کرانه باختري هم حضور داشتند برگزار شد. سيزده روز بعد پارلمان، به اتفاق آرا براي اتحاد دو کرانه رود اردن مصوبه­اي صادر کرد که بر طبق قانون، پادشاهي اردن‌هاشمي‌را به منظور حفاظت از آنچه به عنوان قلمرو عربي فلسطين در برابر گسترش قلمرو صهيونيست باقي مانده بود، گسترش مي داد.

- کشته شدن ملک عبدالله: پس از دفاع موفقيت آميز از اعراب شرق اورشليم توسط ارتش اعراب، ملک عبدالله به طور منظم براي شرکت در نماز جمعه به مسجد الاقصي مي رفت. جمعه 20 جولاي 1951 هم از اين قاعده مستثني نبود. پادشاه اردن در اين نماز با نوه اش (پادشاه آينده) حسين شرکت کرد. درحالي که به مسجد نزديک مي شدند، ضاربي به سمت ملک عبدالله آمد و پادشاه را به ضرب گلوله از پاي درآورد. وي همچنين گلوله اي به سمت شاهزاده جوان شليک کرد، اما گلوله به مدالي که روي سينه وي بود برخورد کرد.

- سلطنت شاه طلال: پس از به قتل رسيدن ملک عبدالله تاج و تخت پادشاهي اردن به وليعهد طلال، پسر ارشد پادشاه رسيد. شاه طلال در تاريخ 5 سپتامبر 1951 سلطنت را به عهده گرفت. به دلايل پزشکي شاه طلال در تاريخ 11 آگوست 1952 از پادشاهي کناره گرفت و سلطنت را به پسر ارشد سپرد که در تاريخ 9 سپتامبر 1951 به صورت علني وارث پادشاه معرفي شد. شوراي سلطنتي تا رسيدن شاهزاده حسين به سن قانوني، تصدي امور را به عهده گرفت و حسين بن طلال در 2 مي‌1953 رسماً پادشاه اردن شد. شاه طلال در زمان تصدي خود، توسعه قوانين ليبرال را بنيان نهاد. اين سند دولت را در مجموع و وزيران را به صورت جداگانه، قبل از پارلمان مسئول مي‌داند. اين طرح در تاريخ 1 ژانويه 1952 به تصويب رسيد.

- ترسيم يک دوره سخت: اردن در دهه 50، دهه 50 دوره اي از تحولات پر سر و صدا در سراسر جهان عرب بود. بخش عمده اي از اين آشفتگي  و نارضايتي­ ها، ناشي از تشکيل کشور اسرائيل و شکست فلسطين در سال 49 - 1948 است. قدرت­هاي استعماري همچنان بر ملت هاي عرب نفوذ داشتند، شرايطي که در ميان توده هاي جمعيت ايجاد خشم مي کرد. نارضايتي عمومي‌منجر به رشد سريع چندين ايدئولوژي افراطي عرب شد، حزب بعث در سوريه در اواخر دهه 40 به رهبري دو تن از معلمان دمشق، ميشل عفلق  و صلاح البيتار  پايه گذاري شد و وحدت سياسي تمام کشورهاي عربي را با شعار «وحدت، آزادي و سوسياليسم» دربرگرفت. يکي از بازيگران اصلي در سياست هاي اعراب در دهه 1950 و 1960 رئيس جمهور مصر جمال عبدالناصر بود. اساساً پيشنهاد وحدت از طرف ناصر، رئيس جمهور مصر و بعثي ها به دنبال سلطةک دولت بر ديگر دول عربي بود. جمهوري متحده عربي، متشکل از کشورهاي مصر و سوريه، عمر کوتاهي داشت (61 - 1958) و کاستي‌هاي طرح اتحاد را نشان داد.

شاه حسين در 1956 با لغو پيمان 1948 اردن و انگليس، دخالت اين كشور را در امور اردن کاهش داد و كمك‌هاي مالي كشورهاي عربي، به ويژه عربستان سعودي، مصر و سوريه را جانشين آن نمود. وي در مه 1956 درباره تشكيل فرماندهي مشترك نظامي با مصر و سپس سوريه پيمان بست. حسين در جريان بحران سوئز، براي اجراي تعهداتش در قبال مصر در 31 اكتبر 1956 رابطه سياسي خود را با فرانسه قطع كرد و آمادگي ارتش اردن را براي جنگ با اشغالگران اعلام نمود.

در 31 آوريل 1957 برخي نيروهاي ارتش با هدف ترور حسين بن طلال و براندازي نظام پادشاهي، كودتاي معروف به الزرقاء را شكل دادند. ميان دو گروه ارتش در پادگان شهر الزرقاء درگيري خونيني رخ داد كه به شكست عوامل كودتا انجاميد.

پس از درخواست حسين مبني بر خروج نيروهاي سوري، مناسبات ديپلماتي اردن با مصر تقريبا به حالت تعليق درآمد. اما روابط خوب اردن با عربستان سعودي همچنان ادامه يافت.

حسين بن طلال و ملك فيصل دوم، پادشاه عراق در واكنش به تأسيس جمهوري متحد عربي و دستيابي به پيوندهاي مشترك خارجي و دفاعي و گمركي و آموزشي ، فدراسيون عربي را در امّان تشكيل دادند. اين فدراسيون كه مورد تاييد آمريكا و انگليس بود، در پي كودتاي عبدالكريم قاسم در عراق در اوت 1958 به فرمان حسين بن طلال منحل شد.

از 20 اوت 1963 حسين با شوروي و برخي كشورهاي بلوك شرق مناسباتش را آغاز كرد و در 30 مارس 1964، نخستين سفير اردن به شوروي اعزام شد. در 1964 م حسين بن طلال در دو كنفرانس سران عرب كه به ترتيب در قاهره و اسكندريه برگزار شدند، شركت نمود و پس از ديدار با جمال عبدالناصر، مناسبات دو كشور بهبود يافت.

در ژوئيه 1966 حسين بن طلال حمايت خود را از سازمان آزادي بخش فلسطين (ساف)، با اين اتهام كه احمد شقيري دبير اين سازمان، از كمونيست‌ها هواداري مي كند، قطع كرد. در 30 مه 1967 م به دنبال تشديد تهديد‌هاي اسرائيل در خاورميانه، حسين بن طلال به قاهره رفت و پس از مذاكراتي با جمال عبدالناصر، بين دو كشور براي پنج سال معاهده دفاعي مشتركي بسته شد. در پي حمله رژيم اسرائيل به مصر در ژوئن 1967، ارتش اردن در جنگ شش روزه شركت نمود كه به شكست اردن و اشغال كرانه باختري رود اردن انجاميد.

- دهه ثبات و رشد اقتصادي: دهه 60 با رشد اقتصادي بسيار خوب خود اردن همراه بود. ستون اصلي اقتصاد مدرن اردن - صنعت پتاس، فسفات و سيمان - در اين دوران پيشرفت کرد. در زرقاء، در شرق امان، يک پالايشگاه نفت ساخته شد. کشور توسط شبکه اي از بزرگراه ها با هم مرتبط شدند و سيستم مهندسي جديدي به کشور معرفي شد. در سال 1962، اولين دانشگاه ملي در اردن بنا شد: دانشگاه اردن در جبيهه[74] در حومه شهر امان. قبل از جنگ 1967، اردن شاهد رشد نرخ اقتصادي  بالاتر نسبت به ساير کشورهاي در حال توسعه بود. صنعت پر رونق ساخت و ساز فرصت‌هاي شغلي فراواني در اردن پديد آورد، از طرف ديگر گردشگري از اورشليم، بيت اللحم و بسياري از جاذبه‌هاي کرانه‌هاي شرقي اين کشور درآمد ارزي را افزايش داد. اقتصاد اردن همچنين به لطف پول‌هاي ارسالي مهاجراني که در کشورهاي عربي حوزه خليج فارس کار مي کردند، پررونق تر شد.

- فاجعه 1967: در اوايل سال 1963، اسرائيل اعلام کرد که قصد دارد بخشي از آب رود اردن را جهت آبياري کوير نقب[75] (که همچنين به نام صحراي نقب نيز شناخته مي‌شود) به سمت اسرائيل منحرف کند. در پاسخ، رهبران عرب در اجلاس 1964 قاهره تصميم به کاهش جريان آب به درياچه طبريه و انحراف برخي از شاخه‌هاي فرعي در لبنان  و سوريه گرفتند و براي آمادگي جهت دفاع به حملة احتمالي اسرائيل به خاطر اين تقسيم آب، يک نيروي مشترک عربي ايجاد شد؛ ارتش متحد عربي از کشورهاي مصر، سوريه، اردن ولبنان به سرکردگي سپهبد علي عامر از مصر تشکيل شد.

يکي ديگر ازنتايج نشست قاهره استقرار سازمان آزادي بخش فلسطين بود. همزمان با ديگر رهبران عرب، شاه حسين نياز به يک سازمان که مي‌تواند تلاش‌هاي فلسطينان را هماهنگ کند تشخيص  داد. تنها نگراني او اين بود که سازمان آزادي بخش فلسطين بايد با اردن همکاري کند و فعاليت‌هاي نظامي‌خود را تحت کنترل شديد فرماندهي متحده عربي انجام دهد، تا مبادا سهوا اعراب را بدون آمادگي به جنگ با اسرائيل سوق دهد.

اواسط دهه 60 شاهد ظهور گروه‌هاي مستقل چريکي فلسطيني (در زبان عربي با نام فدائيان شناخته مي شدند) و از جمله قابل توجه ترين آنها جنبش فتح ياسرعرفات بود. دولت سوريه در تلاش بي وقفه خود براي برتري نسبت به ناصر، حمله پارتيزاني به اسرائيل را مورد حمايت قرار داد - نه از طرف سوريه، بلکه از طرف لبنان و اردن. اقدامات تلافي جويانه اسرائيل به اين حملة نظامي‌کاملا قابل پيش بيني بود و رهبري چريک ها را به اردن نسبت داد. به همين دليل اردن دوباره در قاهره، دمشق و بغداد مورد حملة تبليغاتي قرار گرفت. در 1966 اسرائيل طي حمله موفقي به سامو به حمله فداييان فلسطيني پاسخ گفت که بار ديگر اردن در دفاع از اين تجاوز با شکست مواجه شد.

رقابت احزاب عرب با يکديگر اين اجازه را به اسرائيل داد که براي از بين بردن نيروي هوايي مصر در تاريخ 5 ژوئن 1967 حمله غافلگيرانه اي به انجام برساند. در پاسخ نيروهاي اردن به اسرائيل حمله کردند، اما با ضد حمله نيروهاي اسرائيل به کرانه باختري و شرق عرب نشين اورشليم، مجبور به عقب نشيني شدند. پس از نابودي نيروي هوايي مصر، اسرائيل با تسلط کامل بر آسمان مصر، بمب‌هاي ناپالم را بر سر نيروهاي عرب فرو ريخت. هنگامي‌که در تاريخ 11 ژوئن سازمان ملل آتش بس را بر طرفين تحميل کرد، اسرائيل بخش وسيعي از سرزمين عرب را تحت تصرف خود داشت که شامل صحراي سينا در مصر، بلندي‌هاي جولان سوريه و مهم تر از همه بخشي از فلسطين که متعلق به اعراب بود: کرانه باختري که شامل شرق عربي بيت المقدس و نوار غزه بود.

گفتني است که اردن طي اين درگيري­ها هزينه سنگيني پرداخت که داراي ابعاد اقتصادي و اجتماعي بود؛ از جمله 000/300 فلسطيني به اردن پناهنده شدند. حدود 70 درصد از زمين‌هاي کشاورزي اردن در کرانه غرب قرار داشت که 60 تا 65 درصد از ميوه ها و سبزيجات اردن را توليد مي کرد. به علاوه نيمي‌از بنگاه هاي صنعتي نيز در کرانه غربي قرار داشت و در همين حال با اشغال اورشليم و مکان هاي مذهبي درآمدهاي توريسم نيز از ميان رفت. در نهايت 38 درصد از توليد ناخالص ملي اردن کاهش يافت. عليرغم اين کاهش همچنان مسئوليت پرداخت حقوق و اداره کرانه غربي که شامل هزينه‌هاي آموزشي وحقوق کارکنان و بازنشستگان بود همچنان بر عهده دولت سنگيني مي‌کرد. (132)

- طرح‌هاي ديپلماتيک و نظامي: بين  سال هاي 70 - 1967 اردن استراتژي دوگانه اي از طرح هاي سياسي و نظامي‌براي بازپس گرفتن سرزمين هاي عربي که در جنگ 1967 از دست داده بود، در پيش گرفت. در 22 نوامبر 1967، شوراي امنيت سازمان ملل متحد به اتفاق آرا قطعنامه 242 را به تصويب رساند که در آن از اسرائيل دعوت مي شد تا از مناطقي که در جنگ اخير اشغال کرده بود بيرون رود و از تمامي‌ساکنين خاورميانه درخواست شد به حقوق ديگران احترام گذاشته «درون مرزهاي امن و شناخته شده و در صلح زندگي کنند». تدوين اين قطعنامه مهم، که هنوز هم نقطه مرجع اصلي براي ايجاد صلح در خاورميانه مي‌باشد، ابتکار ملک حسين بود. (133) در اين فاصله ارتش اسرائيل به سمت اردن نشين رود اردن حمله کرد که توسط نيروهاي مشترک فلسطين و اردن در جنگ کرامه شکست خورد و ضربات سنگيني به نيروهاي اسرائيلي وارد آمد. (134)

- درگيري سال 1970: همکاري با فلسطيني ها که روزي مورد تأييد ملک حسين بود، در سپتامبر 1970 به جدايي منجر شد. حضور فراگير و پر هرج و مرج گروه­هاي مسلح فدائيان فلسطيني که انتظار مصونيت از قوانين اردن را داشتند، در سرتاسر اردن بي نظمي‌ايجاد کرد. رهبران ميانه رو فلسطين قادر به مهار عناصر افراطي نبودند، افرادي که دوبار به کاروان موتوري شاه حمله کردند و مرتکب چندين عمليات هواپيما ربايي شدند. (135) در نهايت در سپتامبر سياه ارتش اردن جنگنده‌هاي فلسطين را شکست داد و آنها را از اردن اخراج کرد. در 1971 نيروهاي ارتش اردن، فلسطيني‌هاي مسلح را از کشور بيرون کردند که بسياري از آنها به لبنان پناهنده شدند. (136)

- اردن در دهه 70: تلاشهاي اقتصادي: بعد از حوادث 71 - 1970 سياست‌هاي داخلي به سمت ترويج وحدت ملي در ميان مردم اردن پيش رفت. اين وحدت مورد تضمين نهايي براي بقا و امنيت اردن محسوب مي‌شود. در اين زمان، نگراني اصلي رژيم نظم و امنيت اردن بود. براي بازگشت تدريجي ثبات سياسي، دوباره سرمايه گذاري در اردن از سر گرفته شد. در اين سال­ها اردن شاهد رشد بي سابقه در تعدادي مناطق، مخصوصا بخش خدمات، ساخت و ساز و بخش مالي بود. توسعه اقتصادي و اجتماعي سريع اردن، همچنين مديون رونق نفت در سراسر خاورميانه در اواسط و اواخر دهه 70 مي‌باشد. وجوه ارسالي فراوان که توسط 400 هزار يا تعداد بيشتري از شهروندان اردني که به عنوان نيروي کار ماهر در کشورهاي عربي حوزه خليج فارس کار مي‌کردند نيز به رونق اقتصادي اردن کمک کرد. در نتيجه جنگ داخلي لبنان در سال 1975 که منجر به جنگ در پايتخت بيروت شد، بسياري از بانک‌ها و زير ساخت‌هاي کشور از بين رفت، به همين سبب، بسياري از اين بخش‌ها به امان نقل مکان کردند که باعث رونق صنعتي در امان شد. در اوايل دهه 80 امان بةکي از پوياترين پايتخت‌هاي دنياي عرب تبديل شد. (137) در همين دهه در 1972 طرح حسين در خصوص اتحاد کرانه غربي و شرقي مورد قبول واقع نمي شود. (138) اردن در 1973 مستقيماً وارد جنگ نمي شود و تنها با اعزام نيرو به سوريه کمک مي کند. جنگ 1973 و به دنبال آن کمپ ديويد 1976 را مي توان مهمترين حادثه اين دهه به شمار آورد. (139) شاه حسين و بسياري از رهبران عرب اين معاهده را عامل بي ثباتي منطقه شمرده و آن را نپذيرفتند. (140) طي همين سالها نشست اتحاديه عرب، سازمان آزادي بخش فلسطين را به عنوان نماينده قانوني مردم فلسطين - به جاي اردن - معرفي کرد. (141)

- اردن در کنار عراق و غرب عليه ايران: در سال 1980 نگاه‌ها از جنگ اعراب و اسرائيل به خليج فارس معطوف شد، هنگامي‌که جنگ بين ايران و عراق درگرفت. در طول جنگ 8 ساله، اردن در کنار ايالات متحده، فرانسه و کشورهاي عربي حوزه خليج فارس از عراق در برابر ايران حمايت مي کرد. با اين وجود، اردن هميشه در پي حل و فصل مسالمت آميز جنگ بود. در همين زمان بود که تجارت بين دو کشور اردن و عراق رونق گرفت. به طور خاص، خط عرضه از بندر درياي سرخ اردن، عقبه به مناطق استراتژيک عراق، باعث پيشرفت و ترقي اقتصادي اردن شد. اين جريان در خلال مشکلات اقتصادي بين سوريه و عراق رخ داد. هنگامي‌که سوريه با ايران متحد شد و تجارت با عراق را متوقف ساخت.(142)

در 1985 بار ديگر طرح شاه حسين در ارتباط با فلسطين و کرانه غربي و نوار غزه عليرغم توافق اردن و فلسطين بر هماهنگي در روند صلح نه تنها توسط اسرائيل رد شد (143) بلکه از درون سازمان آزادي­بخش فلسطين نيز مورد مخالفت واقع شد. (144)

1987 شاهد اولين انتفاضه فلسطين است و در 1988 اردن تمام روابط اداري و حقوقي خود را با کرانه باختري قطع مي کند. (145) در پايان اين دهه اردن اجراي قوانين صندوق بين المللي پول براي تنظيم مجدد اقتصاد را شروع مي کند و با ظهور شورش در معان اولين انتخابات عادلانه و آزاد برگزار شده و اسلامگرايان پيروز مي شوند. (146) همچنين در پي حمله عراق به کويت اردن به دنبال راهي مسالمت آميز است و سلطان حسين تلاش مي کند تا ميانجيگري کند. (147)

- انتخابات آزاد اردن: در سال هاي اخير، چنانکه گفته شد پادشاهي اردن‌هاشمي، پيشرفت چشمگيري در جهت استقرار پايه‌هاي کثرت گرايي انجام مي ­دهد. (148) هنگامي‌که اردن تعهدات خود را به سياست پارلماني از سرگرفت، اصلاحات گسترده­اي، براي اطمينان از سرمايه گذاري امن به تصويب رسيد. قابل توجه ترين رويداد اين دوره، بازگشت مجدد احزاب سياسي به پارلمان، تهيه پيش نويس قانون اساسي، گسترش آزادي مطبوعات و تعهدي استوار به کثرت گرايي و حقوق بشر مي‌باشد. در سال 1989 اصلاحات سياسي با انتخابات مجلس شروع شد. پارلمان جديد به عنوان يک نيروي سياسي که قدرت کامل قانون گذاري داشت، ظهور يافت. علاوه بر اين، تدوين قانون اساسي براي فعاليت‌هاي سياسي سازمان يافته در کشور چارچوب تعيين کرد. اين منشور، که از حقوق بشر حمايت مي‌کند، يک مدل بومي‌از کثرت گرايي دموکراتيک بر اساس تنها ضامن واقعي ثبات: مشارکت عمومي‌و مسئوليت جمعي مي‌باشد. (149)

- شوراي مشاوره ملي: در ماه آوريل سال 1975، به فرمان ملک حسين شوراي مشاوره ملي تشکيل و به صورت موقت جايگزين پارلمان شد. بين  سال هاي 1978 تا 1984 سه شورا تشکيل شدند که اعضاي آن نمايندگان انتخابي ملک حسين بودند که از بخش‌هاي مختلف جامعه اردن انتخاب شده بودند.(150) بنا بر اظهارات سايت‌هاي دولتي اردن اين شوراها به عنوان جايگزين براي پارلماني که آزادانه انتخاب شوند در نظر گرفته نشده بود و تنها يک اقدام موقت در مقابل پارلماني بود که بيشتر کرسي‌هاي آن از کرانه باختري دراشغال اسرائيل بود. آخرين شوراي مشاوره ملي در ژانويه 1984 توسط فرمان سلطنتي منحل شد.(151)

- جدايي از کرانه باختري: پيش از سال 1989، دو ماه قبل از اين که اسرائيل کرانه باختري را اشغال کند؛ آخرين انتخابات پارلماني اردن در آوريل 1967 برگزار شد از زمان اتحاد دو کرانه در سال 1950، شرق و غرب در پارلمان حضور برابر داشتند؛ هرکدام سي نماينده در مجلس نمايندگان داشتند. در سال 1967 اسرائيل کرانه باختري را اشغال کرد، همچنين قطعنامه نشست سران عرب در رباط در سال 1974 که ساف[76] (سازمان آزادي بخش فلسطين) را به عنوان «نماينده انحصاري مشروع» از مردم فلسطين تعيين کرده بود، موانع قانوني و عملي براي برگزاري انتخابات عمومي ‌را نشان داد. (152)

در 1988 اردن تمام روابط اداري و حقوقي خود را با کرانه باختري قطع مي‌کند(153) و به دنبال موج شورش در برخي از مناطق که سايت ملک حسين آن را ناشي از مشکلات اقتصادي مي داند، نخستين انتخابات پس از 1966 در کرانه شرقي انجام مي‌پذيرد. (154)

- انتخابات 1989: در ماه آوريل 1989، دولت موقت به شريف زيد بن شاکر به عنوان رئيس براي نظارت بر انتخابات دموکراتيک براي مجلس نمايندگان اردن سپرده شد و بدين وسيله اصلاحات سياسي کشور را تقويت کرد. سانسور برداشته شد، کانديداها براي انتخابات مجلس شروع به مبارزات انتخاباتي مستقل کردند هرچند ديدگاه‌هاي ايدئولوژيکي متفاوتي داشتند. در 8 نوامبر 1989 اردني‌ها به پاي صندوق‌هاي رأي رفتند و پس از 22 سال در اولين انتخابات عمومي‌شرکت کردند. تمام شهروندان بالاي 19 سال حق راي داشتند. زنان اردن هم مي‌توانستند رأي بدهند، حقي که در سال 1974 به آنها اعطا شده بود. (155)

انتخابات پارلماني در سال 1993 و 1997 برگزار شد بيش از 640 نامزد از جمله 12 زن، براي تصاحب کرسي در مجلس نمايندگان، که از60 به 80 عضوافزايش يافت به رقابت پرداختند. تعداد اعضاي مجلس سنا نيز به 40 عضو افزايش يافت. براي اولين بار در تاريخ اين کشور، تمام طيف­هاي جامعه اردن در قوه مقننه شرکت کردند. پس از انتخابات سال 1989، شاه حسين حکومت نظامي‌بيست ساله را لغو اعلام کرد. با کاهش تنش‌ها، مقررات وضعيت اضطراري نيز که در سال 1989 متوقف شده بود، به طور رسمي‌در ماه آوريل سال 1992 برداشته شد. اين آزادي جديد راه را براي قانوني کردن احزاب سياسي و معرفي قوانين مطبوعات جديد باز کرد. در 5 ژوئيه سال 1992، پارلمان به طور رسمي‌احزاب سياسي را قانوني اعلام کرد. (156)

- منشور ملي: به منظور جلوگيري از مشکلات دهه 50، در ماه آوريل سال 1990 کميسيون سلطنتي اي متشکل از شصت عضو با هدف تهيه پيش نويس دستورالعمل براي  فعاليت احزاب سياسي در اردن توسط شاه حسين منصوب شد. اين کميسيون از اعضايي تشکيل شده بود که نماينده همه گروه‌هاي سياسي در اين کشور محسوب مي شدند و طي چند ماه اجماع خود را در قالب يک منشور ملي ارائه دادند که در ماه ژوئن سال 1991 در يک کنفرانس ملي  با حضور 2000 تن از رهبران اردني به تصويب رسيد. (157)

منشور ملي به تشريح دستورالعمل‌هاي عمومي‌براي گفتگوي سازنده بين ارگانهاي اجرايي و مقننه و همچنين بين تصميم گيرندگان و نخبگان سياسي و فکري درارتباط با مسائل قدرت، حقوق و مسئوليت مي پردازد. (158) به نظر مي رسد که تدوين اين منشور و طرح‌هاي مشابه در پاسخ به نيازهاي مشروع مردم براي آزادي عمل سياسي بيشتر و پيشگيري از بحران‌هايي است که تقريبا تمام کشورهاي عربي را درسالهاي اخيردر برگرفته است.

- بحران خليج فارس و جنگ کويت: تحولات سياسي و اجتماعي بار ديگر جهان عرب را تکان داد، زماني که در تاريخ  2 اوت 1990، نيروهاي عراقي به کشور همسايه، کويت حمله کرده و قصد اشغال آن را داشتند. با توجه به نزديکي اردن به اين بحران و موضع سياسي و تجاري اش به عنوان شريک تجاري اصلي عراق، در طول جنگ در هر دو جبهه سياسي و اقتصادي ضرر و زيان فوق العاده­اي را متحمل شد. موقعيت سياسي اردن در اين دوران بسيار نامناسب بود. اردن در توافق با جامعه بين المللي قرار گرفت که تهاجم و حمله عراق به کويت نقض قوانين بين المللي مي باشد. با اين حال از نظر اردن اين مشکلات بايد به صورت منطقه اي حل و فصل مي‌شد. اردن در تلاش براي حل مشکل از طريق دفاتر اتحاديه عرب بود و ملک حسين شخصا از صدام خواست تا به درخواست جامعه بين المللي عمل کند. از آنجا که عراق يکي از شرکاي تجاري اردن محسوب مي‌شد، بحران هاي خليج فارس و تحريم هاي بين المللي عليه عراق، اردن را با مشکلات اقتصادي شديدي روبه رو کرد. برآورد شده است که بحران از دست دادن تجارت و يا کاهش آن، هزينه اي بيش از سه ميليارد دلار براي اردن در برداشته است. اردن با تمام ضرر و زيان هايي که متحمل شد، از تحريم هاي عراق حمايت کرد. هرچند اين عمل باعث فلج شدن تجارت در بندر عقبه و قطع مسير تجارت زميني به عراق شد. روابط اقتصادي عراق و اردن، که زماني رونق فراوان داشت، کاملاً قطع شده و اين به ضرر هر دو ملت بود. (159)

گذشته از عراق و کويت، هيچ دولتي بيش از اردن از بحران خليج زيانمند نشد. با جمعيتي تنها حدود سه و نيم ميليون نفر در آن زمان، ميزباني بيش از يک ميليون پناهنده را عهده­دار گشت که بسياري از اين اتباع که ميان خليج واردن تردد داشتند به شکل دائمي‌در اردن اقامت گزيدند. بسياري از اين پناهندگان فلسطيني بودند. هجوم اين پناهندگان به افزايش تقاضا در منابع آب محدود کشور و زيرساخت‌ها منجرشد که افزايش فقر و بيکاري را به حدود 30 درصد در پي داشت. (160)

- روند صلح مادريد: اوايل دهه 90 در تاريخ درگيري‌هاي اعراب و اسرائيل نقطه عطفي محسوب مي‌شود. پس از آزادسازي کويت، ايالات متحده و فدراسيون روسيه، بانيان کنفرانس صلح مادريد در اکتبر 1991 شدند. در طي مذاکرات مادريد، اردن هيأت فلسطيني را تحت حمايت قرار داد تا با اسرائيل براي اولين بار، به صورت مستقيم وارد مذاکره شوند. تقريبا دو سال بعد، در تاريخ 13 سپتامبر 1993، ساف و اسرائيل توافقنامه اي را امضا کردند که منجر به وضعيت کنوني فلسطين و اسرائيل شد. اين معاهده راه را براي اردن جهت مذاکره با اسرائيل باز کرد، دستور کار مشترک اردن - اسرائيل يک روز پس از معاهده ساف - اسرائيل شروع شد. 25 جولاي 1994، ملک حسين، نخست وزير اسرائيل رابين را در کاخ سفيد ملاقات کرد و معاهده واشنگتن به امضا رسيد که به جنگ 46 ساله بين اردن و اسرائيل خاتمه داد. پيمان صلح اردن و اسرائيل در 26 اکتبر 1994 در مرز جنوبي وادي عربه امضا شد. اين معاهده به اردن ضمانت داد تا مناطق اشغالي (حدود 380 کيلومتر مربع) بازسازي شود و تضمين کرد تا پادشاهي اردن سهم عادلانه آب ازرودخانه‌هاي يرموک و اردن داشته باشد. اين معاهده مرزهاي غربي اردن را براي اولين بار به وضوح تعريف مي‌کند و به پيشنهاد صهيونيست ها مبني بر «اردن، فلسطين است» خاتمه داد. (161)

- تحولات بعد از 2000 ميلادي: هنگامي كه در پايان سال 2009 ميلادي و پس از استعفاي نادر ذهبي، عبدالله دوم پادشاه اردن دوست صميمي خود سمير رفاعي را به عنوان نخست وزير جديد انتخاب كرد، بسياري از شهروندان و احزاب اردن از اين انتخاب ابراز نارضايتي كردند. پس از گذشت تقريباً 4 ماه از روي كارآمدن سمير رفاعي در پي عملكرد ضعيف وي در زمينه اقتصادي و معيشتي، اعتراضات شهروندان و احزاب اردني بيشتر شد و پس از شعله ور شدن آتش اعتراضات در تونس، اعتراضات شهروندان اردني نيز به اوج خود رسيد. در همين راستا شهروندان اردني، احزاب و اتحاديه‌هاي صنفي اين كشور با برپايي تظاهرات، تحصن و اجتماع، خشم و نارضايتي خود را از عملكرد دولت رفاعي اعلام كردند. شهروندان و احزاب اردني معتقدند كه سمير رفاعي با سياست­هاي غلط و ناكارآمد خود ضربه عظيمي به كشور وارد كرده و سبب افزايش فقر، بيكاري، تورم، فساد و بسياري از ناهنجاري‌هاي ديگر در كشور گرديده است. از اين رو، شهروندان و احزاب اردني در اعتراضات خود خواستار بركناري دولت رفاعي و تشكيل حكومتي مردمي شدند.

در نهايت پادشاه اردن براي جلوگيري از فروپاشي در نخستين ماه سال 2011 ميلادي، دوست قديمي خود را از كار بر كنار كرد و معروف بخيت نخست وزير سابق اين كشور را به عنوان جانشين وي معرفي كرد.

البته از نخستين ماه‌هاي روي كارآمدن معروف بخيت، نه تنها اعتراضات متوقف نشد بلكه بيشتر نيز شد.

كارنامه سياه معروف بخيت از جمله دست داشتن در بزرگ ترين پرونده فساد مالي اين كشور (به نام پرونده كازينو)، مخالفت آشكار با اسلامگرايان و زمينه سازي براي انجام تقلب در انتخابات پارلماني سال 2007 براي جلوگيري از به قدرت رسيدن اسلامگرايان، سبب شد كه اين انتخاب شاه اردن از ابتدا با مخالفت شديد احزاب و شهروندان رو به رو شود، با تغيير پست مقامات جهت فرونشاندن آتش خشم مردمي طي سال 2011، نظام اردن كوشيد تا مانع از افزايش اعتراضات مردمي‌شود و در اين راستا اقداماتي نيز انجام داد، اما هيچ يك از اين اقدامات به كاهش نارضايتي هاي شهروندان نيانجاميد.

حكومت اردن ابتدا سعي كرد با تشكيل كميته‌هاي مختلف از جمله كميته تعديل قانون اساسي، كميته گفت و گوهاي ملي و كميته گفت و گوهاي اقتصادي به شهروندان نشان دهد كه به دنبال جلب رضايت آنان است اما خروجي اين كميته‌ها چيزي نبود كه احزاب و شهروندان مي خواستند. جنبش اعتراضي اردن به دنبال كاهش صلاحيت‌هاي پادشاه، تبديل نظام از پادشاهي مطلقه به پادشاهي مشروطه، تغيير قانون اساسي، تشكيل دولت پارلماني، مبارزه با فساد و مفسدان، تحقق فوري و جامع اصلاحات اقتصادي و سياسي، جلوگيري از موروثي شدن پست‌ها و بسياري مسائل ديگر بود ولي هيچ يك از اين خواسته‌ها تأمين نشد.

سرانجام پس از گذشت 10 ماه از آغاز اعتراضات شهروندان اردني، پادشاه اردن معروف بخيت، نخست وزير پيشين اين كشور را بركنار و عون خصاوئه رئيس اسبق دربار پادشاهي اردن را به جاي او انتخاب كرد. وي همچنين بلافاصله پس از اين انتخاب، محمد رقاد رئيس دستگاه اطلاعاتي كشورش را نيز بركنار و فيصل شوبكي را به جاي او بر سر كار نهاد. تغيير رئيس دربار پادشاهي، رئيس پارلمان و بسياري از استانداران و مقامات بلندپايه اردني از ديگر تغييراتي بود كه صورت گرفت. كارشناسان انتظار داشتند كه با اين تغييرات در كشور فعاليت‌هاي اعتراضي شهروندان متوقف و فضاي متشنج كشور آرام شود. اما اين تغييرات نه تنها نتوانست از ميزان خشم و نارضايتي شهروندان بكاهد بلكه سبب افزايش نارضايتي آنان نسبت به عملكرد نظام شد. تا پايان سال 2011 هيچ يك از خواسته‌هاي شهروندان و معترضين اردني برآورده نشد. بسياري از كارشناسان بر اين عقيده اند كه عدم اتحاد و انسجام انقلابيون و مخالفان دولت اردن از اصلي ترين دلايل محقق نشدن خواسته‌هاي آنان است و از همين رو مخالفان دولت تصميم گرفتند يك جبهه ملي به منظور تحكيم نيروهاي مخالف در راستاي دستيابي به اصلاحات در كشور تشكيل دهند.

در سال 2010 ميلادي مخالفان دولت اردن يک گردهمايي برگزار كردند كه در آن گام هاي اوليه تشكيل اين جبهه برداشته شد. در اين گردهمايي تمامي گروه‌هاي مخالف دولت از جمله اسلامگرايان، چپگرايان، جوانان و نيروهاي قبيله اي حضور داشتند و بةكسان سازي ديدگاه‌هاي سياسي خود به ويژه در زمينه تعديل قانون اساسي پرداختند. در اين گردهمايي مقرر شد جبهه ملي اصلاحات به رياست احمد عبيدات نخست وزير سابق اردن برگزار شود. در اين جبهه بيش از 250 تن از شخصيت هاي سياسي و حزبي اردن حضور داشتند. عمل در راستاي تصويب قانون جديد انتخاباتي، بازنگري و تعديل قانون اساسي اين كشور به منظور رسيدن به پادشاهي مشروطه كه در آن نخست وزير توسط نمايندگان ملت انتخاب شود و كاهش ميزان دخالت نيروهاي امنيتي در زندگي سياسي و اجتماعي شهروندان، مسئوليت اصلي اين كميته بود. اين جبهه درحالي تشكيل شد كه مخالفان دولت اردن در برخي موارد با يكديگر به اختلاف نظر رسيده بودند. از جمله اختلافات ميان معارضان اردني، اختلاف پيش آمده در پايان سال 2010 ميلادي و جريان مشاركت در انتخابات يا تحريم آن بود.

در انتخابات پارلماني شانزدهم اردن كه در روزهاي پاياني سال 2010 برگزار شد، از مجموع 7 حزب عضو كميته عالي احزاب مخالف دولت اردن، احزاب چپگرا و ملي در انتخابات شركت كردند اما جبهه عمل اسلامي و حزب وحدت مردمي اين كشور آن را تحريم كردند. همچنين يكي ديگر از اختلاف نظرهاي ميان مخالفان دولت اردن پيرامون موضع آنان در قبال انقلاب‌هاي مردمي در كشورهاي مختلف عربي بود. شوراي همكاري خليج فارس در نيمه نخست سال 2011 با درخواست اردن براي پيوستن به اين شورا موافقت كرد و از وزراي خارجه خود خواست تا جهت پذيرفتن شروط عضويت با اَمان وارد مذاكره شوند.  اردن نيز ضمن استقبال از پذيرفته شدن در شوراي همكاري خليج فارس، اعلام كرد به زودي ناصر جوده وزير امور خارجه اين كشور، جهت بررسي شروط عضويت با وزراي خارجه شوراي مذكور وارد مذاكره خواهد شد. بلافاصله پس از اعلام موافقت شوراي همكاري خليج فارس با پيوستن اردن به اين شورا، مقامات اردني رايزني‌هاي خود را به منظور تقويت روابط با كشورهاي عضو اين شورا آغاز كردند. در نهايت تلاش هاي آنان بي ثمر ماند و اين گونه روياي پيوستن اردن به شوراي مذكور تبديل به سراب شد.

پس از مخالفت شوراي همكاري خليج فارس با عضويت اردن و مغرب، سران كشورهاي عضو اين شورا به منظور دلجويي از اردن و مغرب از تأسيس صندوق توسعه با سرمايه 5 ميليارد دلار براي حمايت از اردن و مغرب خبر دادند.

در اين راستا عبداللطيف بن راشد انرياني دبير كل شوراي همكاري خليج فارس يادآور شد كشورهاي عضو اين شورا توافق كردند كه زمينه همكاري مشترك و تشكيل كميته‌هاي همكاري تخصصي براي رسيدن به شراكت مناسب را مورد بررسي قرار دهند.

دولت اردن در سال 2008 با اخراج رهبران حماس از اين كشور به خواست صهيونيست­ها پاسخ داد و پرونده ارتباط خود را با جنبش مقاومت اسلامي فلسطين (حماس) بست. در سال 2012 پس از گذشت يك دهه از قطع ارتباط اردن با حماس، اين كشور تلاش بسياري در راستاي از سرگيري روابط خود با جنبش مقاومت اسلامي فلسطين به انجام رساند.

محمد نزال و محمد نصر از رهبران جنبش حماس در ابتداي سال 2011 ميلادي در شهر امان با مسئولان اين كشور ملاقات كردند كه در آن مسئله صلح گروه‌هاي فلسطيني و برخي مسائل ديگر مورد بحث و بررسي قرار گرفت. از ابتداي سال 2011 مسئله سرگيري روابط اردن و حماس همواره به عنوان يكي از سوژه هاي مهم، در رسانه ها و محافل سياسي مطرح شد، اما به دلايل مختلف از جمله روند اعتراضات مردمي و تغيير دو دولت در فاصله كمتر از يك سال به تعويق افتاد.

در تحليل علت تمايل اردن به برقراري روابط با حماس، مسائل متعددي وجود دارد. به طور مثال كارشناسان معتقدند به دليل شرايط حساس منطقه و افزايش روز افزون اعتراضات شهروندان اردني به عملكرد نظام، حكومت اين كشور به دنبال برقراري ارتباط با حماس در راستاي كسب مشروعيت است.

مسئله از سرگيري رابطه اردن با حماس همواره به عنوان يكي از شعارهاي معترضين اردني در اواخر سال 2011 مطرح بود. (162)

همزمان با ادامه اعتراضات در سال 2012، الخصاونه استعفا داد و پادشاه، فايز طراونه را رئيس دولت اعلام کرد. اما بار ديگر شهروندان اردني در اعتراض به تصميم دولت براي افزايش قيمت‌ها با برپايي تظاهرات در سراسر اين کشور خواستار سرنگوني حکومت فايز الطراونه شدند.

جماعت اخوان المسلمون اردن نيز که بزرگ‌ترين گروه سياسي معارض در اين کشور به حساب مي‌رود اعتراضات متعددي را در امان پايتخت اردن برگزار کرد.ده‌ها فعال اخواني با برپايي تظاهرات خواستار انحلال پارلمان و محاکمه عادلانه نمايندگان پارلمان و مقاماتي شدند که مليون‌ها دلار از اموال دولتي اختلاس کرده‌اند. (163)

در نهايت دولت طراونه در اکتبر 2012 استعفاي خود را تسليم ملک عبدالله نمود (164) و پادشاه در پي پذيرش آن طي حکمي‌وزير پيشين امور خارجه اين کشورعبدالله نسور را به عنوان نخست وزير جديد اردن منصوب کرد و وي را مسئول تشکيل دولت جديد کرد، دولتي که مسئوليت آن، فراهم کردن شرايط برگزاري انتخابات آينده پارلماني در اين کشور است.

نخست وزير جديد اردن که در سال 2009 از سوي پادشاه اين کشور به عنوان يکي از اعضاي مجلس اعيان منصوب شده بود، پس از يک سال فعاليت، از اين سمت استعفا داد و در انتخابات سال 2010 مجلس نمايندگان اردن توانست به پيروزي برسد و بار ديگر وارد پارلمان اين کشور شود.

عبدالله النسور طي دوره حضور خود در دو بخش انتصابي و انتخابي پارلمان اردن (مجلس اعيان و مجلس نمايندگان)، همواره از سياست‌ها و اقدامات دولت هاي معروف البخيت و فايز الطراونه، نخست وزيران پيشين اين کشور انتقاد مي کرد. (165) پس از عبدالله النسور به ترتيب‌هاني الملقي و عمر رزاز نخست وزيران انتصابي بودند. سپس از اکتبر 2020 بُشير خصاونه سمت نخست وزيري اردن را تاکنون عهده دار است. به هر حال به نظر مي ­رسد که اردن توانسته تا کنون از بهار عربي جان سالم بدر برد. در همان سال­ها نورمن موراد، طي يادداشتي که در الجزيره منتشر شد به اين مسئله اشاره کرد و نوشت برخي معتقدند اردن به دليل بلوغ مردمش تحت تأثير بهار عربي قرار نگرفته است، اما در اين ميان برخي ديگر از تحليلگران نجات اردن از بهار عربي را ناشي از کمک‌هاي مالي غرب، جنگ داخلي سوريه و معضل پناهندگان و مديريت هدفمند فضاي مجازي و رسانه‌هاي اجتماعي عنوان کرده اند. در حقيقت بايد گفت که تمامي‌عوامل فوق مانع از تحقق بهار عربي در اين کشور کوچک شد. کشوري که مانند ساير کشورهايي که انقلاب‌هاي عربي را تجربه کردند در مرحله گذار دموکراتيک قرار داشت و مردمش بر خواسته‌ها و مطالبات دموکراتيک تأکيد داشتند. اما دولتمردان اردن محدوديت‌هاي بسياري را بر مطبوعات اعمال کردند. در ژوئن 2013 دولتمردان اين کشور طي دستوري 200 وب سايت را به بهانه نداشتن مجوز رسمي‌از نهادهاي دولتي تعطيل کردند.

اقدامات دولت صرفا محدود به اعمال محدوديت بر فضاي مجازي و مقابله با روزنامه نگاران و خبرنگاران نبود. اردن از دادگاه‌هاي نظامي‌و نهادهاي امنيتي براي سرکوب تجمعات مسالمت آميز استفاده  کرد. به عنوان نمونه در سال 2012 جواني به اتهام در دست داشتن عکس پادشاه و به جرم توهين به پادشاه محاکمه شد. بسياري از فعالان به اتهامات گوناگوني چون اخلال در نظم عمومي، تخريب اموال دولتي و توهين به مقام‌هاي دولتي محکوم شده و در دادگاه‌هاي فرمايشي محاکمه شدند.

دولت اردن با تکيه بر تاکتيک‌ها و با مهارت زياد تلاش دارد تا بحران‌هاي داخلي کشورش را مديريت کند. نيروهاي امنيتي بر بسياري از نهادهاي کليدي اين کشور خيمه زده اند، در برابر دولت با در دست گرفتن رسانه‌هاي اصلي و اعمال محدوديت بر ساير ابزارهاي ارتباطات جمعي تلاش دارد نقش مترسک در يک مزرعه را ايفا کند. بنابراين دولت اردن در حوزه داخلي با تکيه بر سياست رعب و وحشت تاکنون توانسته اهدافش را محقق کرده و پايه هاي حکومتش را مستحکم کند. تحولات و هرج و مرج‌هاي منطقه نيز توسط مقام‌هاي اردن مورد استفاده قرار گرفته است. اردن به شکل ماهرانه اي توانسته ثبات اقتصادي و سياسي خود را در يک مثلث خونين حفظ کند. هجوم پناهجويان از سوريه و عراق، توجه جامعه بين الملل به حوادث خونين سوريه و گسترش موج افراط گرايي در منطقه موجب شده است که توجه جامعه بين الملل به مسائل اردن کم تر شود.(166)


2-3-2 شخصيت‌هاي مؤثر سياسي و فرهنگي معاصر

1. عبدالله بن حسين‌هاشمي‌(1951 - 1882)، پسر شريف حسين از مکه (1931 - 1851)، خانواده اردني خود را در سال 1921، تأسيس کرد، پس از آنکه انگلستان قيمومت فرا اردن را به وجود آورد و وي را امير لقب داد. عبدالله در سال 1946 زماني که به فرا اردن آزادي اعطا شد لقب خود را از امير به پادشاه تغيير داد. پس از ترور او در سال 1951، پسرش طلال (1972 - 1909) به مدت کوتاهي سلطنت کرد.

2. حسين بن طلال بزرگ ترين پسر طلال، پيش از موفقيت پدرش به عنوان پادشاه در سال 1953، در کالج ويکتوريا در اسکندريه، مصر و مدرسه‌هارو در انگليس و آکادمي‌نظامي‌سلطنتي سندهرست[77] مانند پدرش تحصيل کرده بود. در سال 1955 با اولين همسرش دينا عبدالحميد العون، يک مصري با اصل و نسب‌هاشمي‌ازدواج کرد. ثمره اين ازدواج يک دختر بود. همسر دوم وي آنتوانت گاردينر[78] از انگلستان بود که به اسلام گرويد و نامش را به منا الحسين تغيير داد. حاصل اين ازدواج  چهار فرزند، دو دختر و دو پسر بود.

حسين در سال 1973 از شاهزاده خانم منا جدا شد و با سومين همسرش، آليا توکان[79] فلسطيني ازدواج کرد؛ حاصل اين ازدواج يک دختر و يک پسر بود. وي در تاريخ فوريه 1977 در حادثه سقوط هواپيما درگذشت. وي در ژوئن 1978 با همسر چهارم خود اليزابت حلبي[80] يک امريکايي با تبار عرب و سوئد ازدواج کرد. حسين وي را نورالحسين ناميد. حاصل اين ازدواج چهار فرزند، دو دختر و دو پسر بود.

3. ملکه نور، در طول دهه 80 ميلادي، نقش بسيار مؤثري در زمينه ترويج آموزش، فرهنگ، رفاه اجتماعي و پروژه‌هاي برنامه ريزي شهري در اردن داشت. وي آخرين همسر شاه حسين و ملكه اردن در خلال  سال هاي 1978 تا 1999 بود و تا هنگام مرگ همسر خود در سال 1999 در اين مقام باقي ماند. ملكه نور كه متولد ايالات متحده آمريكا بود و اصليتي سوري، انگليسي و سوئدي داشت، در هنگام ازدواج تابعيت اردني اختيار كرد. وي هم اكنون رئيس جنبش دهكده واحد جهاني و مدافع و طرفدار منع گسترش سلاح‌هاي هسته اي است.

4. حسن بن طلال، برادر جوان تر حسين مهم ترين‌هاشمي، پس از حسين مي‌باشد که از طريق فرمان سلطنتي، در سال 1965 به عنوان وليعهد معرفي شد:

5. محمد برادر حسين يک تاجر بود و فعاليت سياسي پشت پرده داشت.

6. شريف عبدالحميد شرف، پسرعموي حسين در دهه 70 مشاور سياسي نزديک وي بود و در سال 1980 مدت کوتاهي به عنوان نخست وزير خدمت کرد.

7. ليلا شرف، از ديگر اعضاي خانواده‌هاشمي‌مي‌باشد. وي اولين افسر زن کابينه و طي  سال هاي 1984 - 1985 وزير فرهنگ و اطلاعات بود.

8. شريف زياد بن شاکر[81]، پسرعموي ديگر حسين براي مدت زيادي محرم سياسي پادشاه بود و به وي در موقعيت‌هاي حساس خدمت کرد. حسين در دسامبر 1988، شاکر را به عنوان رئيس دربار سلطنتي و رئيس پليس مخفي منصوب کرد. وي در اواخر آوريل سال 1989 به مدت 7 ماه نخست وزير اردن بود.

9. زيد الرفاعي[82]، از افراد سياسي با نفوذ از خانواده‌هاي قديمي‌کرانه شرقي بود که در سال 1985 به عنوان نخست وزير انتخاب شد. وي پسر سمير الرفاعي سياستمداري بود که چندين دوره به عنوان نخست وزير در حکومت عبدالله طي دهه‌هاي 30 و 40 و پس از آن در دوران حسين، نخست وزير وي بود. (167)

10. عبدالله بن حسين، زاده 30 ژانويه 1962 در امّان پادشاه کنوني اردن‌هاشمي‌است. وي پس از مرگ پدرش، شاه حسين بن طلال در سال 1999 به پادشاهي رسيد. مادر او ملکه مُنا آل ياسين نام داشت. عبدالله در کودکي، آموزش ابتدايي خود را در مدرسه اسلامي‌پايتخت اردن گذراند و پس از آن تحصيلات خود را در مدرسه سنت ادموند[83] در سوري انگلستان ادامه داد. سپس تحصيلات خود را در آکادمي‌ديرفيلد[84] ايالات متحده آمريکا به پايان رساند. وي در سال 1980 به دانشکده افسري سلطنتي پمبروک[85] آکسفورد وارد شد. عبدالله در سال بعد با درجه ستوان دوم وارد سواره نظام سلطنتي سيزدهم/هيجدهم ملکه مري شد. او در سواره نظام سيک، کةک هنگ زرهي است به درجه سرهنگي رسيد و جانشين فرمانده سواره نظام سلطنتي شد. شاه حسين بن طلال در بستر بيماري عبدالله را وليعهد خواند و او را جايگزين برادرش شاهزاده حسن کرد که  سال هاي زيادي اين منصب را در اختيار داشت. اين تصميم شاه به اين علت که مادر عبدالله شاهزاده مُنا معروف به توني آوريل گاردينر اصالتاً انگليسي بود، مطلوب عموم واقع نشد. در هر صورت عبدالله در 7 فوريه سال 1999 به پادشاهي رسيد.

اقتصاد اردن پس از به قدرت رسيدن ملک عبدالله به سرعت توسعه يافت. در نتيجه اين اصلاحات، رشد اقتصادي اردن به ساليانه 6 درصد افزايش يافت و سرمايه گذاري مستقيم خارجي غرب و کشورهاي حاشيه خليج فارس افزايش يافت. وي توافقنامه تجارت آزاد با ايالات متحده آمريکا را اعلام کرد و اردن اولين کشور عربي بود که چنين مناسبات اقتصادي با آمريکا برقرار مي کرد. ملک عبدالله پروژه صلح اسرائيلي فلسطيني را دنبال مي‌کند و تا به حال ديدارهاي بسياري براي اين منظور انجام داده است. منتقدان، حکومت عبدالله را حکومتي استبدادي مي‌دانند که آزادي‌هاي اوليه همچون آزادي بيان، آزادي مطبوعات و حق اعتراض را محدود کرده است.

ديدبان حقوق بشر در نشريات گوناگون خود، سياست داخلي ملک عبدالله و به ويژه ديدگاه وي در مورد شکنجه و آزار و اذيت انسان را محکوم کرده است و اين امر نام وي را نزد بسياري از جوامع و سازمان‌هاي بين المللي خدشه دار کرده است.

11. رانيا العبدالله: متولد آگوست سال 1970، ملكه كنوني اردن و همسر ملك عبدالله دوم، پادشاه اردن است. وي بر استعداد و كيفيت آموزش كودكان اردني تأکيد دارد و در خارج از اردن مدافع آموزش جهاني است، ملکه رانيا اصالتاً فلسطيني است. وي در خارج بسيار مورد تشويق و تمجيد است اما در داخل اردن مورد انتقاد است؛ ملکه به دست داشتن و کنترل احکام قضايي به نفع خانواده خود متهم است. همچنين به سبب بي­مبالاتي در رفتار و اعمالش مورد نقد است، به طور مثال او در سال 2010 ميهماني اي در منطقه وادي الروم ترتيب داد که 600 ميهمان داخلي و خارجي در آن دعوت بودند. قريب به 40 تپه از تپه هاي واقع در منطقه با روشنايي برق تزئين شده بود درحالي که مردم منطقه در بعضي نواحي از داشتن برق محروم بودند.

12. عمر رزاز که اخيراً (اکتبر 0202) از سمت نخست وزير اردن استعفا داد و مورد قبول ملک عبدالله قرار گرفت. پس از استعفاي‌هاني مُلقي به دليل اعتراضات گسترده مردم عليه اقدامات رياضت اقتصادي وي به اين سمت منصوب شد. رزاز پيش از اين سمت وزير آموزش و پرورش را به عهده داشت. او داراي مدرک دکتري برنامه ريزي و مطالعات اقتصادي و پسادکتراي حقوق از دانشگاه‌هاروارد است. پيش از آن نيز مدرک کارشناسي خود را از ام آي تي دريافت کرده است.

13.‌هاني مُلقي، سياست مدار اردني که در فاصله سال­هاي 2016-2018 پس از عبدالله نسور به نخست وزيري منصوب گرديد. سمت‌هاي اجرايي و سياسي سابق وي کميسر ارشد منطقه ويژه اقتصادي، وزير صنعت و تجارت، وزير امور خارجه، وزير آب و آبياري، وزير انرژي و منابع معدني، وزير صنعت، تجارت و آذوقه مي‌باشد. وي کارشناسي خود را در مهندسي از دانشگاه قاهره و کارشناسي ارشد را در مهندسي مديريت از ايالات متحده و دکتري را در مهندسي سيستم و صنعت نيز از ايالات متحده  گرفته است.

14. عبدالله النسور؛ از نخست وزيران اردن که از سال 2012 پس از استعفاي دکتر فايز طراونــة جانشين وي شده و سمت نخست وزيري را برعهده گرفت. وي متولد سال 1939 در شهر سلط مي‌باشد و داراي مدرک دکتراي برنامه ريزي از دانشگاه سوربن پاريس است. در  سال هاي 1989، 1993 و 2010 عضو مجلس نمايندگان اردن بود و علاوه بر عضويت در کميته هاي امور خارجه و آموزش و پرورش و آموزش عالي، رياست کميتة مالي و اقتصادي آن را نيز برعهده داشت. وي در سالهاي 1997 و 2009 عضو مجلس سنا بود. هم­چنين سمت وزير را در وزارت خانه هاي برنامه ريزي، آموزش و پرورش، رسانه ها، آموزش عالي، صنعت و تجارت، امور خارجه و توسعه اداري برعهده داشت. وي تاکنون مدال هاي افتخار بسياري کسب کرده است. (168)

15. فايز الطراونــة از نخست وزيران اردن؛ يکي از مهم ترين شخصيت‌هاي اردني است که نقش تأثيرگذاري در گذر از بحران هاي سياسي اردن ايفا نمود.

فايز الطراونة در سال 1949 در يک خانواده سياسي در عمان متولد شد. پدرش احمد طراونة نيز بيش از نيم قرن در مشاغل سياسي، اداري و قانونگذاري مشغول به فعاليت بود. دکتر فايز طراونة  داراي دکتراي اقتصاد از دانشگاه کاليفرنياست. وي در سالهاي 1998، 1999 و 2012 نخست وزير اردن بود. در عهد وي ملک حسين الطلال درگذشت و حکومت به ملک عبدالله دوم منتقل شد. اين انتقال قدرت  فقط سه ساعت و هفده دقيقه به طول انجاميد. وي در سال­هاي 1993-1997 سفير اردن در کشور امريکا بوده است. (169)

16. علي سحيمات: مهندس، سياستمدار و مسئول اردني است كه مناصب متعدد سياسي و اجرايي را به عهده داشته است. او در شهر كراك متولد شد. در كارنامه او مناصبي همچون معاون نخست وزيري، شهرداري امان، وزير ارتباطات و ساير مسئوليت‌هاي سياسي ديده مي‌شود.

17. طارق السحيمات؛ پزشك (متخصص كليه)، ژنرال نظامي و سياستمدار اردني است. او در شهر تاريخي كراك در جنوب اردن متولد شد. در مدارس امان درس خواند و پزشكي را در دانشگاه ها، مؤسسات و بيمارستان هاي انگلستان و ايالات متحده آمريكا فراگرفت. او مسئوليت هاي متعددي در پزشكي و سياست به عهده داشته است.

18. عبد السلام المجالي؛ در فواصل  سال هاي 1993 تا 1995 و 1997 تا 1998  دو بار نخست وزير اردن شد. وي مدرک پزشكي خود را از دانشگاه سوريه در سال 1949 اخذ كرد و مناصبي چون مدير خدمات پزشكي نيروهاي نظامي اردن، رئيس دانشگاه اردن (1971 تا 1976)، وزير سلامت (1969 تا 1970 و 1970 تا 1971) را به عهده داشته است. او همچنين مشاور ملك حسين در اواخر دهه 1980 بود.

19. علي خلقي الشرايري؛ از اولين سياستمداران اردني است و به دليل تجربه نظامي و سياسي از افراد تأثيرگذار در تأسيس اردن بود.

20. فيصل الفايز: وي نخست وزيري اردن را بين  سال هاي 2003 تا 2005 در دست داشت. قبل از آن وزير دفاع بود و روابط نزديكي با پادشاه داشت.

21. علي ابو الراغب: نخست وزير اردن بين  سال هاي 2003 تا 2005 بوده است. او در سال 1946 در اردن متولد شد. او مدرك مهندسي عمران خود را از دانشگاه تنسي ايالات متحده آمريكا دريافت كرد.

22. بُشر حضاونه نخست وزير کنوني اردن، ديپلمات و سياستمدار اردني متولد نيويورک مي باشد. وي که پس از رزاز عهده دار اين سمت شده پيشتر به عنوان سفير اردن در مصر، فرانسه، کنيا و اتيوپي خدمت کرده است. همچنين نماينده اردن در مجمع کشورهاي عربي بوده و نماينده دائمي‌اردن در يونسکو مي باشد و سمت هاي متعدد ديگر را نيز عهده دار بوده است. داراي مدرک ليسانس حقوق از دانشگاه اردن و فوق ليسانس حقوق بين المللي از دانشکده اقتصاد لندن است. همچنين داراي فوق ليسانس روابط بين المللي و اقتصاد از مدرسه مطالعات شرقي و آفريقاي دانشگاه لندن و مدرک مديريت از دانشکده کندي دانشگاه‌ هاروارد است.

افزون بر اينها بسياري از اعضاي خانواده­ هاي عبدالهدي[86]، مجالي، بدران،‌هاشم، تل و خانواده‌هاي قاسم وفادارانه به‌هاشميان خدمت کرده اند.

همچنين از جمله سياستمداران ديگر معاصر اردن مي توان ازشيخ علي ابو روبيها و شيخ عطاالله سحيمات و صلاح الدين عطاالله السحيمات و نايف الكاوي وبهجت تلهوني و عيسي الور توركي الغلاييني: رئيس گروه سابق الغلاييني و توركي التلفها: فرمانده ارشد پليس (سابق) و غوتيبا التلفها: رئيس جوان سابق يونيسف فيصل الفايزو علي ابو الراغب نام برد. (170)

از ديگر عناصر نخبه سياسي چرکس‌هاي غير عرب بودند، فرزندان مهاجران مسلماني که اواخر قرن 19 از کوه‌هاي قفقاز آمده و در امان و اطراف آن ساکن شدند. چرکس‌ها در سال 1920 با‌هاشميان متحد شدند و از آن زمان سياستمداران برجسته چرکس در دولت و ارتش اردن پست‌هاي مهم و حساسي گرفته اند. خانواده المفتي يکي از مهم ترين خانواده‌هاي سياسي چرکس‌ها بود و يکي از اعضاي آن، سعيد مفتي به عنوان نخست وزير خدمت کرده است. (171)

همچنين شيخ علي ابو رهيبا، شيخ سعود الكادي، شيخ ميتقل الفايز، شيخ فيصل الجازي رؤساي قبايل اردني مي باشند.


منابع و ماخذ:

1. http://www.kinghussein.gov.jo

2. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 10

3. http://www.kinghussein.gov.jo

4. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xiii

5. Ibid, p. xiv

6. http://www.kinghussein.gov.jo

7. Ibid

8. Ibid

9. Ibid

10. Ibid

11. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 10

12. http://www.kinghussein.gov.jo

13. Ibid

14. Ibid

15. Ibid

16. Ibid

17. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 10

18. Ibid, p. 11

19. http://www.kinghussein.gov.jo

20. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xv

21. http://www.kinghussein.gov.jo

22. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 11

23. http://www.kinghussein.gov.jo

24. مملكــة الأنباط، لخالد الحموري - صادر عن مشروع بيت الأنباط للتأليف والنشر بالأردن.

25. ايضاً

26. ايضاً

27. ايضاً

28. ايضاً

29. http://www.kinghussein.gov.jo

30. مملكــة الأنباط، لخالد الحموري - صادر عن مشروع بيت الأنباط للتأليف والنشر بالأردن.

31. http://www.kinghussein.gov.jo

32. مملكــة الأنباط، لخالد الحموري - صادر عن مشروع بيت الأنباط للتأليف والنشر بالأردن.

33. http://www.kinghussein.gov.jo

34. مملكــة الأنباط، لخالد الحموري - صادر عن مشروع بيت الأنباط للتأليف والنشر بالأردن.

35. http://www.kinghussein.gov.jo

36. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 12

37. Ibid, p. 12

38. http://www.kinghussein.gov.jo

39. خطط الشام، ج1، ص59-61؛ جهان اسلام، ج1، ص10

40. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xvi

41. Ibid, p. xvi

42. http://www.kinghussein.gov.jo

43. خطط الشام، ج1، ص66-68  

44. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xvii

45. الفتوح، ج1، ص137

46. الفتوح، ج1، ص150، 154؛ فتوح البلدان، ص118-122

47. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xviii

48. البلدان، ص160؛ جغرافياي حافظ ابرو، ج‏1، ص393؛ تاريخ بلاد الشام، ص347-349

49. http://www.kinghussein.gov.jo

50. الخطيب محمد - حضارة العرب في العصور القديمــة - الطبعــة الأولي- 2005 - دار طلاس دمشق

51. http://www.kinghussein.gov.jo

52. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xix

53. Ibid, p. xix

54. الخطيب محمد - حضارة العرب في العصور القديمــة- الطبعــة الأولي- 2005 - دار طلاس دمشق

55. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 15 , 16

56. ويل دورانت، مقدمه تاريخ تمدن، ج 1

57. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310)

58. Ibid

59. ويل دورانت، مقدمه تاريخ تمدن، ج 1

60. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310)

61. حسين يوسف - دراسات في تاريخ الأردن وفلسطين - 1983 - دار الفكر- عمان

62. كتاب تاريخ الأردن وعشائرة، الباب الثاني، الممالك الأردنيــة القديمــة تاليف عويدي العبادي

63. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xiii

64. ويل دورانت، مقدمه تاريخ تمدن، ج 1

65. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xiii

66. ويل دورانت، مقدمه تاريخ تمدن، ج 1

67. ايضاً

68. http://www.kinghussein.gov.jo

69. Ibid

70. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 11

71. http://www.kinghussein.gov.jo

72. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 11

73. http://www.kinghussein.gov.jo

74. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310)

75. http://www.kinghussein.gov.jo

76. Ibid

77. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 13

78. الخطيب محمد - حضارة العرب في العصور القديمــة- الطبعــة الأولي- 2005 - دار طلاس دمشق

79. http://www.kinghussein.gov.jo

80. الخطيب محمد - حضارة العرب في العصور القديمــة- الطبعــة الأولي- 2005 - دار طلاس دمشق

81. جريدة الدستور الأردنيــة، دراســة للباحث: جمال خليفــة - القلاع الإسلاميــة. صروح شامخــة على أرض الأردن تتحدى الزمن

82. http://www.kinghussein.gov.jo

83. معجم البلدان/ترجمه، ج‏1، ص: 187

84. ايضاً ، ص: 187

85. ايضاً ، ص: 187

86. ايضاً ، ص: 678

87. تاريخ بغداد ج‏14 - 117   

88. تاريخ مدينة دمشق    ج‏6    262  

89. ايضاً ج‏15    11

90. ايضاً ج‏18    96    2162

91. ايضاً ج‏26    89    3056

92. ايضاً ج‏26    209    3073

93. ايضاً ج‏35    89    3883

94. ايضاً ج‏38    228    4542

95. ايضاً ج‏61    240    7766

96. ايضاً ج‏64    317    8174

97. ايضاً ج‏71    375    9753

98. موسوعــة طبقات ‏الفقهاء، ج‏1، ص: 458

99. تكملــة أمل ‏الآمل، ص: 270

100. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 463- 468

101. معالم الحضارة الاسلاميــة في المملکــة الاردنيــة الهاشميــة،  منشورات المنظمــة الاسلاميــة للتربيــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص63

102. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 468 - 471

103. معالم الحضارة الاسلاميــة في المملکــة الاردنيــة الهاشميــة، منشورات المنظمــة الاسلاميــة للتربيــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص63

104. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 471 - 473

105. معالم الحضارة الاسلاميــة في المملکــة الاردنيــة الهاشميــة، منشورات المنظمــة الاسلاميــة للتربيــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص 5

106. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 473 -474

107. معالم الحضارة الاسلاميــة في المملکــة الاردنيــة الهاشميــة، منشورات المنظمــة الاسلاميــة للتربيــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص5

108. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 475 , 476

109. معالم الحضارة الاسلاميــة في المملکــة الاردنيــة الهاشميــة، منشورات المنظمــة الاسلاميــة للتربيــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص 63

110. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 476 - 479

111. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 482- 489

112. معالم الحضارة الاسلاميــة في المملکــة الاردنيــة الهاشميــة، منشورات المنظمــة الاسلاميــة للتربيــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص 63

113. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 492- 500

114. معالم الحضارة الاسلاميــة في المملکــة الاردنيــة الهاشميــة، منشورات المنظمــة الاسلاميــة للتربيــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص 63

115. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 501- 504

116. ويكي پدياي فارسي

117. http://www.kinghussein.gov.jo

118. اطلس گيتاشناسي نوين کشورها، مؤسسه جغرافيايي و کارتوگرافي گيتاشناسي، ترجمه: عباس جعفري، ص 83

119. http://www.kinghussein.gov.jo

120. Ibid

121. Yoav Alon, The Making of Jordan, I.B.TAURIS, 2009, p. 37 , 38

122. http://www.kinghussein.gov.jo

123. Yoav Alon, The Making of Jordan, I.B.TAURIS, 2009, p. 37 , 38

124. http://www.kinghussein.gov.jo

125. Ibid

126. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 13 , 14

127. http://www.kinghussein.gov.jo

128. Ibid

129. Ibid

130. Ibid

131. Ibid

132. Ibid

133. Ibid

134. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 24

135. http://www.kinghussein.gov.jo

136. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xxiv

137. http://www.kinghussein.gov.jo

138. Ibid

139. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xxiv

140. http://www.kinghussein.gov.jo

141. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xxiv

142. http://www.kinghussein.gov.jo

143. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xxiv

144. http://www.kinghussein.gov.jo

145. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xxiv

146. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xxiv

147. Ibid, p. xxiv

148. http://www.kinghussein.gov.jo

149. Ibid

150. Ibid

151. Ibid

152. Ibid

153. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xxiv

154.http://www.kinghussein.gov.jo

155. Ibid

156. Ibid

157. Ibid

158. Ibid

159. Ibid

160. Ibid

161. Ibid

162. http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13901012000166#sthash.38xOHiKU.dpuf

163. http://www.entekhab.ir/fa/news/66526

164. http://www.shafaqna.com/persian/general/item/24441

165. Ibid

166. http://www.tadbirkhabar.com/world/17220

167. http://www.kinghussein.gov.jo

168. موقع رئاســة الوزراء  المملکــة الاردنيــة الهاشميــة

169. http://www.addustour.com/ الدستور

170. Ibid

171. http://www.kinghussein.gov.jo


[1]. Fertile Crescent


[2]. Decapolis


[3]. Edom


[4] . Moab


[5] . Rabboth Ammon


[6]. King Saul


[7]. The Nabateans


[8]. The Edomites


[9]. Seleucus I Nicator


[10]. Abila


[11]. Jarash


[12]. The Hasmoneans


[13]. Harith


[14]. Aretas III


[15]. Hatra


[16]. Tadmur


[17]. Trajan


[18]. Ammonite


[19]. Jabal al-Qalaa


[20]. Marcus Aurelius


[21]. Hill


[22]. Mesha (ستون سنگي که حدود 840 ق.م به دستور مشا پادشاه موآب حکاکي شده است - مترجم)


[23]. Antenius Pius


[24]. Salt


[25]. Tafilah


[26]. Shobak


[27]. Dibon


[28]. Dhiban


[29]. Wadi Mujib


[30]. St. George


2 . نفر ساعت يا انسان ساعت مقدار کاري است که به طور متوسط هر کارگر در يک ساعت انجام مي‌دهد (مترجم)


[32]. Pisgah


[33]. Siyagha


[34]. Al - Mukhayyat


[35]. Feisaliyya


[36]. Khirbet al - Mukhayyat


[37]. Procopius


[38]. Irbid


[39]. Pella


[40]. Gadara


[41]. Hemma


[42]. Umm al - jamal


[43]. Khirbet al - Mafjar


[44]. Qasr al - Hallabat


[45]. Caracalla


[46]. Hammam al - sarah


[47]. Diocletian


[48]. Deir Ain Abata


[49]. Sodom


[50]. Gomorrah


[51]. Qasr al - Mushatta


[52]. Qastal


[53]. Rock


[54]. Machaerus


[55]. Mkawer


[56]. Herod Antipas


[57]. Main


[58]. Asclepius


[59]. Josephus


[60]. Karak


[61]. Qir Heres


[62]. Qir Moab


[63]. Hareseth


[64]. Characmoba


[65]. Batwing I


[66]. Dean Burgen


[67]. Siq


[68]. Church of Holy Sepulcher


[69]. Wadi seer


[70]. Qasr al - Abd


[71]. Iraq al - Amir


[72]. Tobia


[73]. Tobiad


[74]. Jubeiha


[75]. Naqab


[76]. PLO: Palestine Liberation Organization


[77]. Royal Military Academy Sandhurst


[78]. Antoinette Gardiner


[79]. Alia Tukan


[80]. Elizabeth Halaby


[81]. Field Marshal Ash Sharif Ziad ibn Shakir


[82]. Zaid ar Rafia


[83]. Edmund school


[84]. Dear Field Academy


[85]. Pembroke College Oxford


[86]. Abdul Huda