موسیقی در اسپانیا: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «'''موسیقی''' اولین اشارات به موسیقی را در اسپانیا باید در ادبیات جست؛ آنجا که در برخی از کتب، از زنانی که ساز می زدند و می خواندند یاد شده است. در برخی از آثار دیگر از تاثیری که اعراب و یهودیان بر موسیقی گذاشته اند، صحبت به میان آمده است. آواز های گ...» ایجاد کرد) |
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''موسیقی''' | '''موسیقی''' | ||
اولین اشارات به موسیقی را در اسپانیا باید در ادبیات جست؛ آنجا که در برخی از کتب، از زنانی که ساز می زدند و می خواندند یاد شده است. در برخی از آثار دیگر از تاثیری که اعراب و یهودیان بر موسیقی گذاشته اند، صحبت به میان آمده است. آواز های گریگوریانی از قرن دوازدهم در کاتالونیا و بعد از آن در کاستیا ترویج پیدا کرد. با ورود موسیقی چند آوایی، کم کم آواز های گریگوریانی رو به فراموشی نهاد. از قرن چهاردهم، آوازهای موسیقی چند آوایی در کلیسا ها توسط گروه خوانندگان به اجرا در آمد. این گروه توسط یک استاد در اجرا های کلیسا های جامع رهبری می شد. کم کم اصول هارمونی کشف شد و نت نویسی تکامل یافت و اصلاح شد. | اولین اشارات به موسیقی را در [[اسپانیا]] باید در ادبیات جست؛ آنجا که در برخی از کتب، از زنانی که ساز می زدند و می خواندند یاد شده است. در برخی از آثار دیگر از تاثیری که اعراب و یهودیان بر موسیقی گذاشته اند، صحبت به میان آمده است. آواز های گریگوریانی از قرن دوازدهم در کاتالونیا و بعد از آن در کاستیا ترویج پیدا کرد. با ورود موسیقی چند آوایی، کم کم آواز های گریگوریانی رو به فراموشی نهاد. از قرن چهاردهم، آوازهای موسیقی چند آوایی در کلیسا ها توسط گروه خوانندگان به اجرا در آمد. این گروه توسط یک استاد در اجرا های کلیسا های جامع رهبری می شد. کم کم اصول هارمونی کشف شد و نت نویسی تکامل یافت و اصلاح شد. | ||
در قرن شانزدهم، آهنگسازانی همچون کریستوبال د مورالِس[14] که تحصیلکرده ی موسیقی در ایتالیا بود، و پدرو د پاسترانا[15]، خوان بازکوئث[16] و دیه گو اورتیث[17] به ساخت موسیقی های مذهبی پرداختند. اما مشهورترین هنرمند این دوره اسپانیا،توماس لوئیس دِ ویکتوریا[18] است که موسیقی را در کلیسای زادگاهش آغاز کرد و در رم به کارش ادامه داد و بیش از 170 اثر مختلف را از خودش به یادگار گذاشت. | در قرن شانزدهم، آهنگسازانی همچون کریستوبال د مورالِس[14] که تحصیلکرده ی موسیقی در ایتالیا بود، و پدرو د پاسترانا[15]، خوان بازکوئث[16] و دیه گو اورتیث[17] به ساخت موسیقی های مذهبی پرداختند. اما مشهورترین هنرمند این دوره اسپانیا،توماس لوئیس دِ ویکتوریا[18] است که موسیقی را در کلیسای زادگاهش آغاز کرد و در رم به کارش ادامه داد و بیش از 170 اثر مختلف را از خودش به یادگار گذاشت. | ||
موسیقی اسپانیا در برخی از مناطق در این دوره تحت تاثیر موسیقی اعراب مسلمان و همین طور موسیقی فرانسوی و فلمانی قرار داشت. در قرن هفدهم برای اولین بار در دسته های کر، یک نفر به تنهایی قطعه ای را اجرا می کرد که این مسئله وحدتِ موجود در عصر رنسانس که همه ی گروه با هم قطعه ای را اجرا می کردند را بر هم زد. از هنرمندان مهم این قرن اسپانیا می توان به فرانسیسکو کورِآ دِ آرااوخو [19] اشاره کرد. در این دوره زارزوئلا تاثیر زیادی بر موسیقی اسپانیا گذاشت. قرن هجدهم و آغاز سلطنت بوربون ها بر اسپانیا، باعث آشنایی بیش از پیش موسیقی اسپانیا با ایتالیا و فرانسه شد. همین طور حضور برخی هنرمندان خارجی همچون دومنیکو اسکارلاتی[20] تاثیر فرهنگ های دیگر بر موسیقی اسپانیا را تشدید کرد. | موسیقی اسپانیا در برخی از مناطق در این دوره تحت تاثیر موسیقی اعراب مسلمان و همین طور موسیقی فرانسوی و فلمانی قرار داشت. در قرن هفدهم برای اولین بار در دسته های کر، یک نفر به تنهایی قطعه ای را اجرا می کرد که این مسئله وحدتِ موجود در عصر رنسانس که همه ی گروه با هم قطعه ای را اجرا می کردند را بر هم زد. از هنرمندان مهم این قرن اسپانیا می توان به فرانسیسکو کورِآ دِ آرااوخو [19] اشاره کرد. در این دوره [[زارزوئلا]] تاثیر زیادی بر موسیقی اسپانیا گذاشت. قرن هجدهم و آغاز سلطنت بوربون ها بر اسپانیا، باعث آشنایی بیش از پیش موسیقی اسپانیا با ایتالیا و [[فرانسه]] شد. همین طور حضور برخی هنرمندان خارجی همچون دومنیکو اسکارلاتی[20] تاثیر فرهنگ های دیگر بر موسیقی اسپانیا را تشدید کرد. | ||
موسیقی کلاسیک در این دوره رو به رشد نهاد. در قرن نوزدهم موسیقی رمانتیک در اسپانیا شکل می گیرد که در آن پیانو به عنوان ساز اصلی مورد استفاده قرار می گرفت. از آهنگسازان بزرگ پیانو در این دوره سانتیاگو دِ ماسارنائو[1] بود. در این قرن گیتاریست های بزرگی نیز در اسپانیا به هنر آفرینی پرداختند که از جمله می توان به فرناندو سور[2] اشاره کرد. همچنین فرانسیسکو تارگا[3] هم از جمله گیتاریست هایی بود که علاوه بر اسپانیا، در سراسر اروپا به اجرای برنامه می پرداخت. در قرن بیستم ارکستر سمفونی مادرید در سال 1904 تأسیس شد. در این قرن موسیقی اسپانیا نیاز به بازسازی داشت تا خودش را همپای سایر کشور های صاحب سبک اروپا پیش ببرد. از هنرمندان شاخص این قرن می توان به مانوئل دِ فایا[4] اشاره کرد که کار خودش را در اپرا آغاز نمود. موسیقی اسپانیا در دهه های آخر این قرن، چرخشی به سوی سنت ها و موسیقی محلی پیدا کرده است، به طوری که اکنون انواع مختلفی از موسیقی در نواحی مختلف اسپانیا وجود دارد.[5] | موسیقی کلاسیک در این دوره رو به رشد نهاد. در قرن نوزدهم موسیقی رمانتیک در اسپانیا شکل می گیرد که در آن پیانو به عنوان ساز اصلی مورد استفاده قرار می گرفت. از آهنگسازان بزرگ پیانو در این دوره سانتیاگو دِ ماسارنائو[1] بود. در این قرن گیتاریست های بزرگی نیز در اسپانیا به هنر آفرینی پرداختند که از جمله می توان به فرناندو سور[2] اشاره کرد. همچنین فرانسیسکو تارگا[3] هم از جمله گیتاریست هایی بود که علاوه بر اسپانیا، در سراسر اروپا به اجرای برنامه می پرداخت. در قرن بیستم ارکستر سمفونی مادرید در سال 1904 تأسیس شد. در این قرن موسیقی اسپانیا نیاز به بازسازی داشت تا خودش را همپای سایر کشور های صاحب سبک اروپا پیش ببرد. از هنرمندان شاخص این قرن می توان به مانوئل دِ فایا[4] اشاره کرد که کار خودش را در اپرا آغاز نمود. موسیقی اسپانیا در دهه های آخر این قرن، چرخشی به سوی سنت ها و موسیقی محلی پیدا کرده است، به طوری که اکنون انواع مختلفی از موسیقی در نواحی مختلف اسپانیا وجود دارد.[5] |
نسخهٔ ۲۵ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۴۳
موسیقی
اولین اشارات به موسیقی را در اسپانیا باید در ادبیات جست؛ آنجا که در برخی از کتب، از زنانی که ساز می زدند و می خواندند یاد شده است. در برخی از آثار دیگر از تاثیری که اعراب و یهودیان بر موسیقی گذاشته اند، صحبت به میان آمده است. آواز های گریگوریانی از قرن دوازدهم در کاتالونیا و بعد از آن در کاستیا ترویج پیدا کرد. با ورود موسیقی چند آوایی، کم کم آواز های گریگوریانی رو به فراموشی نهاد. از قرن چهاردهم، آوازهای موسیقی چند آوایی در کلیسا ها توسط گروه خوانندگان به اجرا در آمد. این گروه توسط یک استاد در اجرا های کلیسا های جامع رهبری می شد. کم کم اصول هارمونی کشف شد و نت نویسی تکامل یافت و اصلاح شد.
در قرن شانزدهم، آهنگسازانی همچون کریستوبال د مورالِس[14] که تحصیلکرده ی موسیقی در ایتالیا بود، و پدرو د پاسترانا[15]، خوان بازکوئث[16] و دیه گو اورتیث[17] به ساخت موسیقی های مذهبی پرداختند. اما مشهورترین هنرمند این دوره اسپانیا،توماس لوئیس دِ ویکتوریا[18] است که موسیقی را در کلیسای زادگاهش آغاز کرد و در رم به کارش ادامه داد و بیش از 170 اثر مختلف را از خودش به یادگار گذاشت.
موسیقی اسپانیا در برخی از مناطق در این دوره تحت تاثیر موسیقی اعراب مسلمان و همین طور موسیقی فرانسوی و فلمانی قرار داشت. در قرن هفدهم برای اولین بار در دسته های کر، یک نفر به تنهایی قطعه ای را اجرا می کرد که این مسئله وحدتِ موجود در عصر رنسانس که همه ی گروه با هم قطعه ای را اجرا می کردند را بر هم زد. از هنرمندان مهم این قرن اسپانیا می توان به فرانسیسکو کورِآ دِ آرااوخو [19] اشاره کرد. در این دوره زارزوئلا تاثیر زیادی بر موسیقی اسپانیا گذاشت. قرن هجدهم و آغاز سلطنت بوربون ها بر اسپانیا، باعث آشنایی بیش از پیش موسیقی اسپانیا با ایتالیا و فرانسه شد. همین طور حضور برخی هنرمندان خارجی همچون دومنیکو اسکارلاتی[20] تاثیر فرهنگ های دیگر بر موسیقی اسپانیا را تشدید کرد.
موسیقی کلاسیک در این دوره رو به رشد نهاد. در قرن نوزدهم موسیقی رمانتیک در اسپانیا شکل می گیرد که در آن پیانو به عنوان ساز اصلی مورد استفاده قرار می گرفت. از آهنگسازان بزرگ پیانو در این دوره سانتیاگو دِ ماسارنائو[1] بود. در این قرن گیتاریست های بزرگی نیز در اسپانیا به هنر آفرینی پرداختند که از جمله می توان به فرناندو سور[2] اشاره کرد. همچنین فرانسیسکو تارگا[3] هم از جمله گیتاریست هایی بود که علاوه بر اسپانیا، در سراسر اروپا به اجرای برنامه می پرداخت. در قرن بیستم ارکستر سمفونی مادرید در سال 1904 تأسیس شد. در این قرن موسیقی اسپانیا نیاز به بازسازی داشت تا خودش را همپای سایر کشور های صاحب سبک اروپا پیش ببرد. از هنرمندان شاخص این قرن می توان به مانوئل دِ فایا[4] اشاره کرد که کار خودش را در اپرا آغاز نمود. موسیقی اسپانیا در دهه های آخر این قرن، چرخشی به سوی سنت ها و موسیقی محلی پیدا کرده است، به طوری که اکنون انواع مختلفی از موسیقی در نواحی مختلف اسپانیا وجود دارد.[5]
فلامینکو
تاریخچه فلامینکو تنها بیش از دویست سال است که به صورت مستند و مکتوب موجود است. بیشتر مطالبی که ما درباره فلامینکو پیش از این مدت می دانیم، حاصل داستان ها و افسانه هایی است که سینه به سینه نقل شده اند. اما مطلبی که بدون شک می توانیم از آن یاد کنیم، این است که فلامینکو در شکل اولیه خودش، به شکل سرود هایی که با ضرباتی ریتمیک توسط وسایل چوبی بر روی زمین نواخته می شد، ظهور پیدا کرد. این سبک امروزه به Palo sekos مشهور است و قدیمی ترین سبک شناخته شده موجود می باشد. فلامینکو بر چهار اصل استوار است : صدا ، رقص ،گیتار و برخی از حرکات شامل کف زدن ها، پا کوبیدن ها و یا فریاد هایی تشویق آمیز که از آن در اسپانیایی به عنوان Jaleo یاد می کنند. کف زدن ها در فلامینکو خود هنری خاص محسوب می شود. در نظر اول این کار شاید آسان به نظر برسد، اما با توجه به این که این ضربات دست با ریتم خاصی منطبق بر آهنگ باید نواخته شود، مشخص می شود که این کف زدن ها چندان کار ساده ای نیست. اضافه شدن گیتار به فلامینکو به عنوان ساز لاینفک، مشخص نیست که در چه زمانی صورت گرفته، ولی امروزه به یکی از اصلی ترین بخش های آن تبدیل شده است. در موسیقی فلامینکو حس غریبی از سوز وجود دارد که از آن به عنوان duende یاد می کنند. تعریف این واژه به اندازه تاریخ تشکیل فلامینکو غریب و دست نیافتنی است. نویسندگان و شاعران زیادی در صدد بیان این حس بر آمده اند، اما شاید بهترین این تعاریف را لورکا ارائه داد: " دوئنده تنها زمانی برای شخصی معنا می یابد که بتواند بپذیرد که مرگ نیز امکان پذیر است." اغلب تعاریف از آن به عنوان معنایی رمزآلود یاد می کنند که فهمش ورای درک انسانی است. به هر حال duende حالت غریبی است که هر کس قادر به احساس آن است، اما هیچ فیلسوفی قادر به شرح و توضیح آن نیست. بدون شک رمز و راز عامه پسند بودن و علاقه جهانی به این سبک از موسیقی، تا اندازه زیادی در گرو این حس منحصر به فرد است. آراء عمومی اکثر منتقدین بر این است که فرهنگ فلامیکو برخاسته از زندگی کولی هاست. آهنگ های فلامینکو به دوبخش آهنگ های کولیایی و آهنگ های آندولسی تقسیم می شود.
زمانی که در حدود سال 1425 کولی ها از هند به سمت اروپا کوچ کردند و وارد آندولس شدند، به همراه خود بخشی از فرهنگ هند را به اسپانیا منتقل کردند. از آن جمله می توان به سبک هایی از رقص و موسیقی اشاره کرد. در این زمان آندولس همچنان تحت سلطه مسلمانان قرار داشت. مسلمانان آن ها را برای اینکه به مسیحیت گرویده بودند، از سرزمین های جنوب اخراج کردند؛ و از طرفی به خاطر سبک پوشش آن ها، زبانی که به آن سخن می گفتند و آداب و رسومی که در بین آن ها رایج بود، پادشاهان کاتولیک و تفتیش گران عقاید نیز کولی ها را تحت بازخواست و اذیت و ازار قرار می دادند.
این آزار ها وفشار ها سبب کوچ کولی ها به مناطق کوهستانی شد و در فضای بکر و دور از فرهنگ اسلامی و مسیحیت، آن ها توانستند فرهنگی را بر مبنای اصول اعتقادی خودشان بنا نهند. در این شرایط بود که طی مدت های مدید، موسیقی و رقص فلامینکو با تغییراتی که در آن حاصل شد، به شکل امروزیش نزدیک شد.
در قرن هجدهم با حضور کولی ها در شهرها و روستا ها در سراسر اسپانیا، این فرهنگ کم کم به عنوان بخشی از بافت اسپانیا در آمد و در نتیجه، موسیقی و رقص آن ها نیز در این کشور ترویج پیدا کرد. در ابتدا این موسیقی به عنوان اثری فاخر و ارزشمند مورد توجه قرار نگرفت، اما با گذر زمان و پرداختن برخی از نویسندگان صاحب سبک رمانتیسیزم اسپانیا در قرن هجدهم و نوزدهم به آن، جای خود را بیش از پیش در محافل هنری باز کرد. امروزه فلامینکو به عنوان یکی از نماد ها فرهنگی اسپانیا به صورت شاخصه ای از هنر چند فرهنگی این کشور در آمده است.[6]