پیشینه تئاتر سیرالئون در آفریقای سیاه: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «'''پیشینه هنر تئاتر در آفریقای سیاه''' در ارتباط با پیشینه هنر تئاتر به سبک جدید در کشور سیرالئون باید یادآور شد هرچند هنرهای نمایشی سنتی ریشه در آداب و رسوم قبایل این کشور دارد و همان گونه که اشاره شد قبایل مختلف سیرالئون در مراسم و مناسبتهای...» ایجاد کرد) |
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''پیشینه هنر تئاتر در آفریقای سیاه''' | '''پیشینه هنر تئاتر در آفریقای سیاه''' | ||
در ارتباط با پیشینه هنر تئاتر به سبک جدید در کشور سیرالئون باید یادآور شد هرچند هنرهای نمایشی سنتی ریشه در آداب و رسوم قبایل این کشور دارد و همان گونه که اشاره شد قبایل مختلف سیرالئون در مراسم و مناسبتهای خویش جایگاه ویژهای برای برگزاری نمایشهای سنتی خود (که دربرگیرنده اهدافی اخلاقی است) قائل میباشند ولی تئاتر به سبک جدید که معمولاً در سالنها و آمفیتئاترهای خاصی برگزار میشود چندان سنخیتی با فرهنگ و آداب و رسوم این کشور ندارد و آن را نمیتوان در زمره هنرهای سنتی اصیل مردم این کشور و سایر مردمان قاره آفریقا (خصوصاً منطقه زیر خط صحرای بزرگ آفریقا) در نظر گرفت. تئاتر به شکل امروزین آن از اوایل دهه 1950 و در دوره استعمار این قاره، توسط دولتهای [[فرانسه]] و انگلستان که بر بخش وسیعی از کشورهای قاره سیاه چنگ انداخته بودند، وارد کشورهای مختلف آفریقای سیاه شد. کشورهای اوگاندا و غنا نخستین کشورهایی بودند که هنر تئاتر بتدریج به مردم این کشورها معرفی شد و آنان با شکل جدیدی از هنرهای نمایشی خود که تئاتر نامیده میشد آشنا گردیدند. تئاتر در دهه 1960 بتدریج به مردم کشورهای قاره آفریقا نیز معرفی شد و برخی از دانشجویان دانشگاههای بزرگ آن روزگار آفریقا از جمله دانشگاه فورابی سیرالئون دانشگاه ایبادان نیجریه، دانشگاه ماکرره اوگاندا، دانشگاه نایروبی، دانشگاه زومبا مالاوی، دانشگاه لوزاکا زامبیا و دانشگاه یائونده کامرون فعالیتهای خود را در قالب گروههای تئاتری دانشجویی در شهرها و روستاهای کشورهای خود آغاز کردند. این گروههای دانشجویی در سناریوهای خود که کاملاً تأثیرپذیر از فرهنگ غربی بود تلاش میکردند دمکراسی فرهنگی به شیوه کشورهای اروپایی را که نمونه بارزی از تضاد و رویارویی سنت و مدرنیسم بهشمار میرفت در پیش چشم تماشاگران شهری و روستایی خود به نمایش گذارند که البته تأثیر چندان مطلوبی در بین تماشاگران بومی این کشورها اعم از طبقات شهری و روستایی نداشت. با عدم استقبال مردم بومی کشورهای آفریقایی از تئاترهای سبک جدید در دهه 1970 نوع جدیدی از تئاتر به مردم این کشورها از جمله سیرالئون معرفی شد که تلفیقی از نمایشهای سنتی قبایل و تئاتر جدید بهشمار میرفت و بیشتر در قالب جشنوارههایی هنری به مردم عرضه میشد. نمونه بارز این نمایشها جشنواره موسوم به «لائدزا باتابابی»[3] به معنای «بیدار شوید، بیایید گرد هم آمده و همه با هم کار کنیم» بود که در بسیاری از کشورهای قاره آفریقا به نمایش درآمد و با استقبال بومیان نیز مواجه گشت. (Banham, 2004: 171) | در ارتباط با پیشینه هنر تئاتر به سبک جدید در کشور [[سیرالئون]] باید یادآور شد هرچند هنرهای نمایشی سنتی ریشه در آداب و رسوم قبایل این کشور دارد و همان گونه که اشاره شد قبایل مختلف سیرالئون در مراسم و مناسبتهای خویش جایگاه ویژهای برای برگزاری نمایشهای سنتی خود (که دربرگیرنده اهدافی اخلاقی است) قائل میباشند ولی تئاتر به سبک جدید که معمولاً در سالنها و آمفیتئاترهای خاصی برگزار میشود چندان سنخیتی با فرهنگ و آداب و رسوم این کشور ندارد و آن را نمیتوان در زمره هنرهای سنتی اصیل مردم این کشور و سایر مردمان قاره آفریقا (خصوصاً منطقه زیر خط صحرای بزرگ آفریقا) در نظر گرفت. تئاتر به شکل امروزین آن از اوایل دهه 1950 و در دوره استعمار این قاره، توسط دولتهای [[فرانسه]] و انگلستان که بر بخش وسیعی از کشورهای قاره سیاه چنگ انداخته بودند، وارد کشورهای مختلف آفریقای سیاه شد. کشورهای اوگاندا و غنا نخستین کشورهایی بودند که هنر تئاتر بتدریج به مردم این کشورها معرفی شد و آنان با شکل جدیدی از هنرهای نمایشی خود که تئاتر نامیده میشد آشنا گردیدند. تئاتر در دهه 1960 بتدریج به مردم کشورهای قاره آفریقا نیز معرفی شد و برخی از دانشجویان دانشگاههای بزرگ آن روزگار آفریقا از جمله دانشگاه فورابی سیرالئون دانشگاه ایبادان نیجریه، دانشگاه ماکرره اوگاندا، دانشگاه نایروبی، دانشگاه زومبا مالاوی، دانشگاه لوزاکا زامبیا و دانشگاه یائونده کامرون فعالیتهای خود را در قالب گروههای تئاتری دانشجویی در شهرها و روستاهای کشورهای خود آغاز کردند. این گروههای دانشجویی در سناریوهای خود که کاملاً تأثیرپذیر از فرهنگ غربی بود تلاش میکردند دمکراسی فرهنگی به شیوه کشورهای اروپایی را که نمونه بارزی از تضاد و رویارویی سنت و مدرنیسم بهشمار میرفت در پیش چشم تماشاگران شهری و روستایی خود به نمایش گذارند که البته تأثیر چندان مطلوبی در بین تماشاگران بومی این کشورها اعم از طبقات شهری و روستایی نداشت. با عدم استقبال مردم بومی کشورهای آفریقایی از تئاترهای سبک جدید در دهه 1970 نوع جدیدی از تئاتر به مردم این کشورها از جمله سیرالئون معرفی شد که تلفیقی از نمایشهای سنتی قبایل و تئاتر جدید بهشمار میرفت و بیشتر در قالب جشنوارههایی هنری به مردم عرضه میشد. نمونه بارز این نمایشها جشنواره موسوم به «لائدزا باتابابی»[3] به معنای «بیدار شوید، بیایید گرد هم آمده و همه با هم کار کنیم» بود که در بسیاری از کشورهای قاره آفریقا به نمایش درآمد و با استقبال بومیان نیز مواجه گشت. (Banham, 2004: 171) | ||
هنر تئاتر در دهه 1980 با اقبال عمومی بیشتری از سوی مردم کشورهای مختلف آفریقایی مواجه شد و بسیاری از نمایشهای تئاترگونه در شهرها و روستاهای کشورهای شرق، غرب و جنوب آفریقا و از جمله سیرالئون برگزار گردید. | هنر تئاتر در دهه 1980 با اقبال عمومی بیشتری از سوی مردم کشورهای مختلف آفریقایی مواجه شد و بسیاری از نمایشهای تئاترگونه در شهرها و روستاهای کشورهای شرق، غرب و جنوب آفریقا و از جمله سیرالئون برگزار گردید. |
نسخهٔ ۱۵ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۱۱
پیشینه هنر تئاتر در آفریقای سیاه
در ارتباط با پیشینه هنر تئاتر به سبک جدید در کشور سیرالئون باید یادآور شد هرچند هنرهای نمایشی سنتی ریشه در آداب و رسوم قبایل این کشور دارد و همان گونه که اشاره شد قبایل مختلف سیرالئون در مراسم و مناسبتهای خویش جایگاه ویژهای برای برگزاری نمایشهای سنتی خود (که دربرگیرنده اهدافی اخلاقی است) قائل میباشند ولی تئاتر به سبک جدید که معمولاً در سالنها و آمفیتئاترهای خاصی برگزار میشود چندان سنخیتی با فرهنگ و آداب و رسوم این کشور ندارد و آن را نمیتوان در زمره هنرهای سنتی اصیل مردم این کشور و سایر مردمان قاره آفریقا (خصوصاً منطقه زیر خط صحرای بزرگ آفریقا) در نظر گرفت. تئاتر به شکل امروزین آن از اوایل دهه 1950 و در دوره استعمار این قاره، توسط دولتهای فرانسه و انگلستان که بر بخش وسیعی از کشورهای قاره سیاه چنگ انداخته بودند، وارد کشورهای مختلف آفریقای سیاه شد. کشورهای اوگاندا و غنا نخستین کشورهایی بودند که هنر تئاتر بتدریج به مردم این کشورها معرفی شد و آنان با شکل جدیدی از هنرهای نمایشی خود که تئاتر نامیده میشد آشنا گردیدند. تئاتر در دهه 1960 بتدریج به مردم کشورهای قاره آفریقا نیز معرفی شد و برخی از دانشجویان دانشگاههای بزرگ آن روزگار آفریقا از جمله دانشگاه فورابی سیرالئون دانشگاه ایبادان نیجریه، دانشگاه ماکرره اوگاندا، دانشگاه نایروبی، دانشگاه زومبا مالاوی، دانشگاه لوزاکا زامبیا و دانشگاه یائونده کامرون فعالیتهای خود را در قالب گروههای تئاتری دانشجویی در شهرها و روستاهای کشورهای خود آغاز کردند. این گروههای دانشجویی در سناریوهای خود که کاملاً تأثیرپذیر از فرهنگ غربی بود تلاش میکردند دمکراسی فرهنگی به شیوه کشورهای اروپایی را که نمونه بارزی از تضاد و رویارویی سنت و مدرنیسم بهشمار میرفت در پیش چشم تماشاگران شهری و روستایی خود به نمایش گذارند که البته تأثیر چندان مطلوبی در بین تماشاگران بومی این کشورها اعم از طبقات شهری و روستایی نداشت. با عدم استقبال مردم بومی کشورهای آفریقایی از تئاترهای سبک جدید در دهه 1970 نوع جدیدی از تئاتر به مردم این کشورها از جمله سیرالئون معرفی شد که تلفیقی از نمایشهای سنتی قبایل و تئاتر جدید بهشمار میرفت و بیشتر در قالب جشنوارههایی هنری به مردم عرضه میشد. نمونه بارز این نمایشها جشنواره موسوم به «لائدزا باتابابی»[3] به معنای «بیدار شوید، بیایید گرد هم آمده و همه با هم کار کنیم» بود که در بسیاری از کشورهای قاره آفریقا به نمایش درآمد و با استقبال بومیان نیز مواجه گشت. (Banham, 2004: 171)
هنر تئاتر در دهه 1980 با اقبال عمومی بیشتری از سوی مردم کشورهای مختلف آفریقایی مواجه شد و بسیاری از نمایشهای تئاترگونه در شهرها و روستاهای کشورهای شرق، غرب و جنوب آفریقا و از جمله سیرالئون برگزار گردید.
2-4-9- تئاتر در سیرالئون: