روح حاکم بر فرهنگ چین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:9f6d22dec5a20bcdd01cd84e98637764 XL.jpg|بندانگشتی|فرهنگ اژدها در [[چین]]]]از گذشتههای دور بر [[فرهنگ چینی]] روحی حاکم بوده که توانسته با ایجاد وحدت درونی در میان مردمان این سرزمین، آن را در طول هزارهها دوام بخشیده و علیرغم هجوم و نفوذ فرهنگهای مختلف، مانع از فروپاشی آن شود. بنابراین، در دوران دراز حیات آن گسست زیادی را تجربه نکرده و استمرار داشته است و تکرار و تغییر در الگوها تنها به آن غنا و ظرافت بخشیده و شاخ و برگ بر آن افزوده است. | [[پرونده:9f6d22dec5a20bcdd01cd84e98637764 XL.jpg|بندانگشتی|فرهنگ اژدها در [[چین]]]]از گذشتههای دور بر [[فرهنگ چینی]] روحی حاکم بوده که توانسته با ایجاد وحدت درونی در میان مردمان این سرزمین، آن را در طول هزارهها دوام بخشیده و علیرغم هجوم و نفوذ فرهنگهای مختلف، مانع از فروپاشی آن شود. بنابراین، در دوران دراز حیات آن گسست زیادی را تجربه نکرده و استمرار داشته است و تکرار و تغییر در الگوها تنها به آن غنا و ظرافت بخشیده و شاخ و برگ بر آن افزوده است. | ||
=== '''روح حاکم بر | === '''روح حاکم بر [[فرهنگ چینی|فرهنگ چین]]''' === | ||
جریان این روح در [[فرهنگ چینی]]، موجب شده تا | جریان این روح در [[فرهنگ چینی]]، موجب شده تا [[هنر در چین|هنر]]، [[ادبیات چینی|ادبیات]]، حکمت و [[آیین ها، ادیان و مذاهب باستانی و بومی چین|آیینهای چینی]] هر یک در حوزهی خود محدود نشده، بلکه با یکدیگر از نزدیک پیوند عمیق یافته و هر یک به منزلهی آیینهی دیگری عیوبش را نشان داده و بر رشد و تکامل آن افزوده که در واقع به بهبود و تکامل خود انجامیده و زمینه را برای به کمال رسیدن تمامی جنبههای آن فراهم ساخته است. | ||
و همین روح باعث شده تا فرهنگ واندیشهی | و همین روح باعث شده تا [[فرهنگ چینی|فرهنگ واندیشهی چینی]]، در میان جادههای پر پیچ وخمِ تاریخ سینه به سینه گشته و از کهنه راهها، راههای جدیدی یافته و موجب پویایی و حرکت مداوم رو به جلو مردم آن گشته است. یکی از نویسندگان غربی در این زمینه می گوید:<blockquote>«[[فرهنگ چینی|سنتهای فرهنگی چین]] مانند رودهای بزرگ آسیا هستند که گاه به گاه تغییر مسیر می دهند، تهدید به خشکیدن می کنند و یا طغیان می کنند، ولی همواره جاری هستند.»</blockquote>روح پایدار و همیشگی [[تاریخ و تمدن چین|فرهنگ و تمدن چینی]] بر سه اصل استوار است: | ||
رابطهی میان انسان و طبیعت؛ | رابطهی میان انسان و طبیعت؛ | ||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
تغییر و تحول دایمی که حاصل تضاد موجود در اشیاء است؛ | تغییر و تحول دایمی که حاصل تضاد موجود در اشیاء است؛ | ||
و ظرفیت و قابلیت جذب عوامل سایر فرهنگها و انطباق با شرایط موجود<ref>جانگ چی جی( 1392). فرهنگ سنتی | و ظرفیت و قابلیت جذب عوامل سایر فرهنگها و انطباق با شرایط موجود<ref>جانگ چی جی( 1392). فرهنگ سنتی [[چین]].ترجمه ی علی محمد سابقی، تهران:موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،</ref> <ref>سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ [[چین]]. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،جلد اول،ص 450-451</ref>. | ||
نیز نگاه کنید به [[کلیات فرهنگ چین]] | == نیز نگاه کنید به == | ||
* [[نظام فرهنگی چین]] | |||
* [[کلیات فرهنگ چین]] | |||
* [[فرهنگ چینی]] | |||
== کتابشناسی == | == کتابشناسی == |
نسخهٔ ۱۶ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۸:۲۵
از گذشتههای دور بر فرهنگ چینی روحی حاکم بوده که توانسته با ایجاد وحدت درونی در میان مردمان این سرزمین، آن را در طول هزارهها دوام بخشیده و علیرغم هجوم و نفوذ فرهنگهای مختلف، مانع از فروپاشی آن شود. بنابراین، در دوران دراز حیات آن گسست زیادی را تجربه نکرده و استمرار داشته است و تکرار و تغییر در الگوها تنها به آن غنا و ظرافت بخشیده و شاخ و برگ بر آن افزوده است.
روح حاکم بر فرهنگ چین
جریان این روح در فرهنگ چینی، موجب شده تا هنر، ادبیات، حکمت و آیینهای چینی هر یک در حوزهی خود محدود نشده، بلکه با یکدیگر از نزدیک پیوند عمیق یافته و هر یک به منزلهی آیینهی دیگری عیوبش را نشان داده و بر رشد و تکامل آن افزوده که در واقع به بهبود و تکامل خود انجامیده و زمینه را برای به کمال رسیدن تمامی جنبههای آن فراهم ساخته است.
و همین روح باعث شده تا فرهنگ واندیشهی چینی، در میان جادههای پر پیچ وخمِ تاریخ سینه به سینه گشته و از کهنه راهها، راههای جدیدی یافته و موجب پویایی و حرکت مداوم رو به جلو مردم آن گشته است. یکی از نویسندگان غربی در این زمینه می گوید:
«سنتهای فرهنگی چین مانند رودهای بزرگ آسیا هستند که گاه به گاه تغییر مسیر می دهند، تهدید به خشکیدن می کنند و یا طغیان می کنند، ولی همواره جاری هستند.»
روح پایدار و همیشگی فرهنگ و تمدن چینی بر سه اصل استوار است:
رابطهی میان انسان و طبیعت؛
تغییر و تحول دایمی که حاصل تضاد موجود در اشیاء است؛
و ظرفیت و قابلیت جذب عوامل سایر فرهنگها و انطباق با شرایط موجود[۱] [۲].