ابوالقاسم لاهوتی: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
4- ابوالقاسم لاهوتی
[[پرونده:ابوالقاسم لاهوتی.png|بندانگشتی|ابوالقاسم لاهوتی(1403). برگرفته از سایت ویکی پدیا، قابل بازیابی از https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%A7%D8%B3%D9%85_%D9%84%D8%A7%D9%87%D9%88%D8%AA%DB%8C]]
لاهوتی هفتاد سال زندگی کرد که نیمی از آن با ایران و رویدادهای مربوط به ایران در پیوند بود و نیمه دوم آن از سال 1922 م/ 1301 ه.ش، بدین‌سو، بایستی در چارچوب دگرگونی‌ها و چگونگی‌های اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به ویژه جامعه پارسی زبان آسیای مرکزی بررسی شود. لاهوتی از آغاز نوجوانی شاعری آزادی خواه به شمار می‌آید. که در راه آزادی ملت‌های خاورمیانه و به سود مشروطیت ایران می‌کوشیده و در شعرهایش آزادی به معنی از میان رفتن نظام‌های خودکامه و ستمگر، جلوه می‌کرده است. پس از یک رشته درگیری سیاسی و نظامی با حکومت ایران، در 35 سالگی به اتحاد جماهیر شوروی مهاجرت کرد. از آن پس استعداد خویش را در خدمت سوسیالیسم و فرهنگ تاجیک به کار انداخت. لاهوتی در سال 1925 م / 1304 ه.ش، به [[شهر دوشنبه|دوشنبه]] پایتخت [[تاجیکستان]] رفت. پس از چندی به مقام [[وزارت فرهنگ تاجیکستان]] رسید و به سال 1935 میلادی/ 1314 ه.ش به نمایندگی از سوی دولت اتحاد شوروی در کنگره دفاع از تمدن در [[پاریس]] شرکت کرد و در همان سال نشان لنین را دریافت نمود. در سال 1954م/1333 ه.ش، زندگی‌نامه لاهوتی به نام «شرح زندگانی» من منتشر گردید. که ادعا می‌شود نگارش خود اوست. این کتاب دربرگیرنده خرده‌گیری‌های گسترده از استالین و رژیم اتحاد شوروی بود. گفتار این کتاب پیرامون رژیم استالین با آزادی اجتماعی و سیاسی، با آن چه لاهوتی پیش از آن نوشته بود، سخت ناهمخوانی داشت. در این کتاب نیز آمده است که لاهوتی در ژوئن 1952 م/1331 ه.ش به [[افغانستان]] رفت و به دولت آن کشور پناهنده شد. ولی لاهوتی در مطبوعات و رادیو پیوند خود را با کتاب شرح زندگانی من دروغی آشکار خواند. لاهوتی نیز به نگارش سرگذشت خویش با عنوان «سرگذشت من» پرداخت. ولی پیش از پایان آن درگذشت. آن چه لاهوتی توانست در سرگذشت خویش بگنجاند، چهار سال پس از مرگش به سال 1961م/1340 ه.ش، در جلد دوم شرق سرخ در 22 صفحه به چاپ رسید<ref>حائری، عبدالهادی(1369)، مفهوم نوین آزادی‌های سیاسی و اجتماعی در نوشته‌های پارسی آسیای مرکزی، مجله سیمرغ، ص. 20-22</ref><ref>زهریی، حسن(1391). جامعه و فرهنگ [https://dmelal.ir/%D8%AA%D8%A7%D8%AC%DB%8C%DA%A9%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86 تاجیکستان]. تهران: [https://www.icro.ir/ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی] (در دست انتشار)، ص. 74-75</ref>.


 
== کتابشناسی ==
ابوالقاسم لاهوتی
 
لاهوتی هفتاد سال زندگی کرد که نیمی از آن با ایران و رویدادهای مربوط به ایران در پیوند بود و نیمه دوم آن از سال 1922 م/ 1301 ه.ش، بدین سو، بایستی در چارچوب دگرگونی ها و چگونگی های اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به ویژه جامعه پارسی زبان آسیای مرکزی بررسی شود. لاهوتی از آغاز نوجوانی شاعری آزادی خواه به شمار می آید. که در راه آزادی ملت های خاورمیانه و به سود مشروطیت ایران می کوشیده و در شعرهایش آزادی به معنی از میان رفتن نظام¬های خودکامه و ستمگر، جلوه می¬کرده است. پس از یک رشته درگیری سیاسی و نظامی با حکومت ایران، در 35 سالگی به اتحاد جماهیر شوروی مهاجرت کرد. از آن پس استعداد خویش را در خدمت سوسیالیسم و فرهنگ تاجیک به کار انداخت. لاهوتی در سال 1925 م / 1304 ه.ش، به دوشنبه پایتخت [[تاجیکستان]] رفت. پس از چندی به مقام [[وزارت فرهنگ تاجیکستان]] رسید و به سال 1935 میلادی/ 1314 ه.ش به نمایندگی از سوی دولت اتحاد شوروی در کنگره دفاع از تمدن در [[پاریس]] شرکت کرد و در همان سال نشان لنین را دریافت نمود. در سال 1954م/1333 ه.ش، زندگی نامه لاهوتی به نام «شرح زندگانی» من منتشر گردید. که ادعا می شود نگارش خود اوست. این کتاب دربرگیرنده خرده گیری های گسترده از استالین و رژیم اتحاد شوروی بود. گفتار این کتاب پیرامون رژیم استالین با آزادی اجتماعی و سیاسی، با آن چه لاهوتی پیش از آن نوشته بود، سخت ناهمخوانی داشت. در این کتاب نیز آمده است که لاهوتی در ژوئن 1952 م/1331 ه.ش به [[افغانستان]] رفت و به دولت آن کشور پناهنده شد. ولی لاهوتی در مطبوعات و رادیو پیوند خود را با کتاب شرح زندگانی من دروغی آشکار خواند. لاهوتی نیز به نگارش سرگذشت خویش با عنوان «سرگذشت من» پرداخت. ولی پیش از پایان آن درگذشت. آن چه لاهوتی توانست در سرگذشت خویش بگنجاند، چهار سال پس از مرگش به سال 1961م/1340 ه.ش، در جلد دوم شرق سرخ در 22 صفحه به چاپ رسید(حائری، 1369: 22-20).

نسخهٔ ‏۲ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۱۲

ابوالقاسم لاهوتی(1403). برگرفته از سایت ویکی پدیا، قابل بازیابی از https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%A7%D8%B3%D9%85_%D9%84%D8%A7%D9%87%D9%88%D8%AA%DB%8C

لاهوتی هفتاد سال زندگی کرد که نیمی از آن با ایران و رویدادهای مربوط به ایران در پیوند بود و نیمه دوم آن از سال 1922 م/ 1301 ه.ش، بدین‌سو، بایستی در چارچوب دگرگونی‌ها و چگونگی‌های اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به ویژه جامعه پارسی زبان آسیای مرکزی بررسی شود. لاهوتی از آغاز نوجوانی شاعری آزادی خواه به شمار می‌آید. که در راه آزادی ملت‌های خاورمیانه و به سود مشروطیت ایران می‌کوشیده و در شعرهایش آزادی به معنی از میان رفتن نظام‌های خودکامه و ستمگر، جلوه می‌کرده است. پس از یک رشته درگیری سیاسی و نظامی با حکومت ایران، در 35 سالگی به اتحاد جماهیر شوروی مهاجرت کرد. از آن پس استعداد خویش را در خدمت سوسیالیسم و فرهنگ تاجیک به کار انداخت. لاهوتی در سال 1925 م / 1304 ه.ش، به دوشنبه پایتخت تاجیکستان رفت. پس از چندی به مقام وزارت فرهنگ تاجیکستان رسید و به سال 1935 میلادی/ 1314 ه.ش به نمایندگی از سوی دولت اتحاد شوروی در کنگره دفاع از تمدن در پاریس شرکت کرد و در همان سال نشان لنین را دریافت نمود. در سال 1954م/1333 ه.ش، زندگی‌نامه لاهوتی به نام «شرح زندگانی» من منتشر گردید. که ادعا می‌شود نگارش خود اوست. این کتاب دربرگیرنده خرده‌گیری‌های گسترده از استالین و رژیم اتحاد شوروی بود. گفتار این کتاب پیرامون رژیم استالین با آزادی اجتماعی و سیاسی، با آن چه لاهوتی پیش از آن نوشته بود، سخت ناهمخوانی داشت. در این کتاب نیز آمده است که لاهوتی در ژوئن 1952 م/1331 ه.ش به افغانستان رفت و به دولت آن کشور پناهنده شد. ولی لاهوتی در مطبوعات و رادیو پیوند خود را با کتاب شرح زندگانی من دروغی آشکار خواند. لاهوتی نیز به نگارش سرگذشت خویش با عنوان «سرگذشت من» پرداخت. ولی پیش از پایان آن درگذشت. آن چه لاهوتی توانست در سرگذشت خویش بگنجاند، چهار سال پس از مرگش به سال 1961م/1340 ه.ش، در جلد دوم شرق سرخ در 22 صفحه به چاپ رسید[۱][۲].

کتابشناسی

  1. حائری، عبدالهادی(1369)، مفهوم نوین آزادی‌های سیاسی و اجتماعی در نوشته‌های پارسی آسیای مرکزی، مجله سیمرغ، ص. 20-22
  2. زهریی، حسن(1391). جامعه و فرهنگ تاجیکستان. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (در دست انتشار)، ص. 74-75