اسکندر و جانشینان او در مصر: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «اسکندر و جانشینان او (331 تا 332 ق.م) ورود اسکندر و سپاهیانش به مصر با توجه به نارضایتی مردم این سرزمین از شیوه حکومت ایرانیان، مورد استقبال قرار گرفت. اسکندر نیز تلاش کرد تا با جلب رضایت مردم و احترام به آئین و سنت های دینی آنان (برایتون و...،2: 222)، پ...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
اسکندر و جانشینان او (331 تا 332 ق.م) | === اسکندر و جانشینان او (331 تا 332 ق.م) === | ||
[[پرونده:Alexander the great.jpg|بندانگشتی|تصویری از اسکندر مقدونی]] | |||
[[پرونده:Cakleopatrapture.jpg|بندانگشتی|کلئو پاترا دختر بطلمیوس دوازدهم]] | |||
ورود اسکندر و سپاهیانش به [[مصر]] با توجه به نارضایتی مردم این سرزمین از شیوه حکومت ایرانیان، مورد استقبال قرار گرفت. اسکندر نیز تلاش کرد تا با جلب رضایت مردم و احترام به آئین و سنت های دینی آنان <ref>برایتون و...، ج2، ص222</ref>، پایههای حکومت خود را تحکیم بخشید و از این طریق توانست سلطه خود را بر سراسر مصر تثبیت کند. او برای مرکزیت حکومت خود، شهر جدیدی در سواحل مدیترانه ساخت و نام خود را بر آن نهاد <ref>الانصاری، ص58</ref>. اسکندر یک سال بعد مصر را ترک کرد و اداره امور مصر را به فرماندهان سپاه خود واگذار کرد. با مرگ او در سال 323 و به دنبال تقسیم سرزمینهای امپراتوری مقدونی، مصر سهم "بطلمیوس" از فرماندهان مورد اطمینان اسکندر شد. بطلمیوس و جانشینان او (بطلمیوسیان با 13 پادشاه) حدود سه قرن بر مصر حکم راندند. در دوره صد ساله اول حکومت بطلمیوسیان، مصر از قدرت و ثروت برخوردار و امنیت و رفاه بر مردم این سرزمین حاکم بود. از دهههای اولیه صد ساله دوم اما ضعف قدرت به تدریج پدیدار شد که سبب عمده آن رقابت امرای حاکم بود. ادامه این وضع نه تنها تضعیف سلطه مرکزی که طمع ورزی رومیان را که همواره مترصد فرصت مناسب برای نفوذ و اعمال قدرت در مصر بودند در پی داشت. زمینههای فروپاشی حکومت مرکزی بطلمبوسیان در اسکندریه از سال 117 پ.م آغاز شد. برخی از امرای رقیب در مناطق مختلف که از مبارزه با یکدیگر توفیقی به دست نمیآوردند، در نهایت برای حفظ قدرت خود دست به دامان رومیها میشدند و همین امر بویژه در عهد حکومت بطلمیوس دوازدهم، سبب حضور حمایت گرایانه رومیها در مصر و قدرت گرفتن تدریجی آنان شد. | |||
[[پرونده:اوکتیویوس و مارک آنتونی.jpg|بندانگشتی|چهره اکتاویوس و مارک آنتونی]] | |||
پس از مرگ بطلمیوس دوازدهم، دخترش "کلئو پاترا" که برای جانشینی او در رقابت با برادر قرار داشت، با حمایت سزار روم در سال 51 ق.م بر تخت نشست. پس از مرگ سزار در سال 44 ق.م، "مارک انتونی" یکی از سرداران سپاه در جریان لشکرکشی به شرق برای توسعه امپراتوری رم، دلباخته کلئو پاترا شد و سرانجام هم با او ازدواج کرد. این ازدواج با مخالفت "اکتاویوس"، دیگر سردار رم که رقیب او بود روبرو شد. کار رقابت این دو سردار سرانجام در سال 30 ق.م به نبرد "اکتیوم" و شکست مارک انتونی انجامید و کلئو پاترا که نمیخواست در اسارت سردار فاتح رم قرار گیرد، خودکشی کرد و بدینسان قدرت بطلمیوسیان در مصر فروپاشید و به یکی از ایالتهای رم تبدیل شد. <ref>الانصاری، ص66</ref>.<ref>سابقی، علی محمد (1392). جامع فرهنگ و ملل مصر. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص39-40</ref> | |||
== نیز نگاه کنید به == | |||
* [[تاریخ دوران باستان مصر|تایخ دوران باستان مصر]] | |||
* [[تاریخ مصر]] | |||
== کتابشناسی == |
نسخهٔ ۱۰ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۲۱
اسکندر و جانشینان او (331 تا 332 ق.م)
ورود اسکندر و سپاهیانش به مصر با توجه به نارضایتی مردم این سرزمین از شیوه حکومت ایرانیان، مورد استقبال قرار گرفت. اسکندر نیز تلاش کرد تا با جلب رضایت مردم و احترام به آئین و سنت های دینی آنان [۱]، پایههای حکومت خود را تحکیم بخشید و از این طریق توانست سلطه خود را بر سراسر مصر تثبیت کند. او برای مرکزیت حکومت خود، شهر جدیدی در سواحل مدیترانه ساخت و نام خود را بر آن نهاد [۲]. اسکندر یک سال بعد مصر را ترک کرد و اداره امور مصر را به فرماندهان سپاه خود واگذار کرد. با مرگ او در سال 323 و به دنبال تقسیم سرزمینهای امپراتوری مقدونی، مصر سهم "بطلمیوس" از فرماندهان مورد اطمینان اسکندر شد. بطلمیوس و جانشینان او (بطلمیوسیان با 13 پادشاه) حدود سه قرن بر مصر حکم راندند. در دوره صد ساله اول حکومت بطلمیوسیان، مصر از قدرت و ثروت برخوردار و امنیت و رفاه بر مردم این سرزمین حاکم بود. از دهههای اولیه صد ساله دوم اما ضعف قدرت به تدریج پدیدار شد که سبب عمده آن رقابت امرای حاکم بود. ادامه این وضع نه تنها تضعیف سلطه مرکزی که طمع ورزی رومیان را که همواره مترصد فرصت مناسب برای نفوذ و اعمال قدرت در مصر بودند در پی داشت. زمینههای فروپاشی حکومت مرکزی بطلمبوسیان در اسکندریه از سال 117 پ.م آغاز شد. برخی از امرای رقیب در مناطق مختلف که از مبارزه با یکدیگر توفیقی به دست نمیآوردند، در نهایت برای حفظ قدرت خود دست به دامان رومیها میشدند و همین امر بویژه در عهد حکومت بطلمیوس دوازدهم، سبب حضور حمایت گرایانه رومیها در مصر و قدرت گرفتن تدریجی آنان شد.
پس از مرگ بطلمیوس دوازدهم، دخترش "کلئو پاترا" که برای جانشینی او در رقابت با برادر قرار داشت، با حمایت سزار روم در سال 51 ق.م بر تخت نشست. پس از مرگ سزار در سال 44 ق.م، "مارک انتونی" یکی از سرداران سپاه در جریان لشکرکشی به شرق برای توسعه امپراتوری رم، دلباخته کلئو پاترا شد و سرانجام هم با او ازدواج کرد. این ازدواج با مخالفت "اکتاویوس"، دیگر سردار رم که رقیب او بود روبرو شد. کار رقابت این دو سردار سرانجام در سال 30 ق.م به نبرد "اکتیوم" و شکست مارک انتونی انجامید و کلئو پاترا که نمیخواست در اسارت سردار فاتح رم قرار گیرد، خودکشی کرد و بدینسان قدرت بطلمیوسیان در مصر فروپاشید و به یکی از ایالتهای رم تبدیل شد. [۳].[۴]