کودتای هفت ثور: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «دو نفر ناشناس در شامگاه ۲۸ فروردین ۱۳۵۷/ ۱۷ آوریل ۱۹۷۸، میر اکبر خیبر، نظریهپرداز حزب دمکراتیک خلق افغانستان در شاخه پرچم را، که یک مارکسیست واقعی بود، در خیابان به ضرب گلوله کشتند و فرار کردند. مراسم تشییعجنازه میر اکبر خیبر تبدیل به یک نم...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
دو نفر ناشناس در شامگاه ۲۸ فروردین ۱۳۵۷/ ۱۷ آوریل ۱۹۷۸، میر اکبر خیبر، نظریهپرداز حزب دمکراتیک خلق [[افغانستان]] در شاخه پرچم را، که یک مارکسیست واقعی بود، در خیابان به ضرب گلوله کشتند و فرار کردند. مراسم تشییعجنازه میر اکبر خیبر تبدیل به یک نمایش سیاسی بزرگ علیه داود خان تبدیل شد. با تبلیغات حزب، قریب به ۱۵ هزار نفر در مراسم او شرکت کردند و شعارهای تندی علیه داودخان و آمریکا دادند. سخنرانیهای تندی ایراد شد و حزب دمکراتیک خلق به حالت آمادهباش درآمد. | دو نفر ناشناس در شامگاه ۲۸ فروردین ۱۳۵۷/ ۱۷ آوریل ۱۹۷۸، میر اکبر خیبر، نظریهپرداز حزب دمکراتیک خلق [[افغانستان]] در شاخه پرچم را، که یک مارکسیست واقعی بود، در خیابان به ضرب گلوله کشتند و فرار کردند. مراسم تشییعجنازه میر اکبر خیبر تبدیل به یک نمایش سیاسی بزرگ علیه داود خان تبدیل شد. با تبلیغات حزب، قریب به ۱۵ هزار نفر در مراسم او شرکت کردند و شعارهای تندی علیه داودخان و [[آمریکا]] دادند. سخنرانیهای تندی ایراد شد و حزب دمکراتیک خلق به حالت آمادهباش درآمد. | ||
قدرتنمایی حزب دمکراتیک خلق، داود خان را بهشدت عصبانی و نگران ساخت و یک روز قبل از کودتای هفت ثور (۷ اردیبهشت)/ ۲۷ آوریل، عدهای از رهبران اصلی حزب دمکراتیک خلق افغانستان، مانند نورمحمد ترهکی، ببرک کارمل، دکتر شاهولی، غلام دستگیر پنجشیری، عبدالحکیم شرعی جوزجانی و آناهیتا راتبزاد را دستگیر کرد؛ فقط حفیظالله امین دستگیر نشد. او بهخاطر داشتن دوستانی در دستگاههای امنیتی و نظامی کشور فقط محکوم به ماندن در منزل شد. | قدرتنمایی حزب دمکراتیک خلق، داود خان را بهشدت عصبانی و نگران ساخت و یک روز قبل از کودتای هفت ثور (۷ اردیبهشت)/ ۲۷ آوریل، عدهای از رهبران اصلی حزب دمکراتیک خلق افغانستان، مانند نورمحمد ترهکی، ببرک کارمل، دکتر شاهولی، غلام دستگیر پنجشیری، عبدالحکیم شرعی جوزجانی و آناهیتا راتبزاد را دستگیر کرد؛ فقط حفیظالله امین دستگیر نشد. او بهخاطر داشتن دوستانی در دستگاههای امنیتی و نظامی کشور فقط محکوم به ماندن در منزل شد.<ref>دیتل، ویلهلم. گذرگاه افغانستان. ص۵۱.</ref> | ||
بعدها حفیظالله امین نیز دستگیر شد؛ ولی امین طی مدتی که در خانه بود از طریق پسرش عبدالرحمان اقدام به برقراری ارتباط با سید محمد گلابزوی (افسر رابط با کودتاچیان) و اسدالله سروری کرد و برنامه کودتا را به آنها منتقل کرده، هماهنگیهای لازم را برای اجرای کودتای از پیش طراحیشده به عمل آورد. | بعدها حفیظالله امین نیز دستگیر شد؛ ولی امین طی مدتی که در خانه بود از طریق پسرش عبدالرحمان اقدام به برقراری ارتباط با سید محمد گلابزوی (افسر رابط با کودتاچیان) و اسدالله سروری کرد و برنامه کودتا را به آنها منتقل کرده، هماهنگیهای لازم را برای اجرای کودتای از پیش طراحیشده به عمل آورد. | ||
خط ۱۹: | خط ۱۱: | ||
اندکی بعد از کودتا، داودخان به همراه اعضای کابینهاش، که هنوز همراه او بودند، اجازه داد تا ارگ را ترک کرده و خود را نجات دهند. عدهای از ارگ خارج شدند؛ ولی داود خان به علت اینکه خانوادهاش نیز در ارگ قرار داشتند موفق به فرار نشد یا اجازه خروج به او داده نشد. بر اثر حملات هوایی و زمینی، کاخ ریاستجمهوری به تصرف کودتاچیان درآمد. آنها قریب به ۳۰ نفر از اعضای خانواده داود خان و برادرش محمدنعیم را در مقابل چشمان او تیرباران کردند و سپس داود خان، محمدنعیم (معاون نخستوزیر)، وزیر کشور و سایر مقاماتی را که در ارگ بودند کشته بودند. | اندکی بعد از کودتا، داودخان به همراه اعضای کابینهاش، که هنوز همراه او بودند، اجازه داد تا ارگ را ترک کرده و خود را نجات دهند. عدهای از ارگ خارج شدند؛ ولی داود خان به علت اینکه خانوادهاش نیز در ارگ قرار داشتند موفق به فرار نشد یا اجازه خروج به او داده نشد. بر اثر حملات هوایی و زمینی، کاخ ریاستجمهوری به تصرف کودتاچیان درآمد. آنها قریب به ۳۰ نفر از اعضای خانواده داود خان و برادرش محمدنعیم را در مقابل چشمان او تیرباران کردند و سپس داود خان، محمدنعیم (معاون نخستوزیر)، وزیر کشور و سایر مقاماتی را که در ارگ بودند کشته بودند. | ||
کودتای داود خان در ۱۹۷۳، آرام و بدون خونریزی بود؛ ولی رفتن او سخت خونبار شد. بعدها، کودتای هفت ثور با کشتارهای سنگین همراه و لکه ننگی در [[تاریخ افغانستان]] شد و از آن برای همیشه به بدی یاد شد. بعد از آن کمونیستها به مدت حدود ۱۴ سال زمام امور افغانستان را در دستگرفتند. طی این مدت، جنگ، شورش، سرکوب، خونریزی، بحران و ویرانی بر کشور حاکم شد، اقتصاد فلج شد، سرمایههای ملی نابود شد، مردم آواره شدند، جراید از انتشار بازماندند، چاپخانهها ویران شد، صدها هزار نفر کشته و زخمی شدند و هیچ خانوادهای در امان نماند. | کودتای داود خان در ۱۹۷۳، آرام و بدون خونریزی بود؛ ولی رفتن او سخت خونبار شد. بعدها، کودتای هفت ثور با کشتارهای سنگین همراه و لکه ننگی در [[تاریخ افغانستان]] شد و از آن برای همیشه به بدی یاد شد. بعد از آن کمونیستها به مدت حدود ۱۴ سال زمام امور افغانستان را در دستگرفتند. طی این مدت، جنگ، شورش، سرکوب، خونریزی، بحران و ویرانی بر کشور حاکم شد، اقتصاد فلج شد، سرمایههای ملی نابود شد، مردم آواره شدند، جراید از انتشار بازماندند، چاپخانهها ویران شد، صدها هزار نفر کشته و زخمی شدند و هیچ خانوادهای در امان نماند.<ref>علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 589-591.</ref> | ||
== کتابشناسی == |
نسخهٔ ۲ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۳۱
دو نفر ناشناس در شامگاه ۲۸ فروردین ۱۳۵۷/ ۱۷ آوریل ۱۹۷۸، میر اکبر خیبر، نظریهپرداز حزب دمکراتیک خلق افغانستان در شاخه پرچم را، که یک مارکسیست واقعی بود، در خیابان به ضرب گلوله کشتند و فرار کردند. مراسم تشییعجنازه میر اکبر خیبر تبدیل به یک نمایش سیاسی بزرگ علیه داود خان تبدیل شد. با تبلیغات حزب، قریب به ۱۵ هزار نفر در مراسم او شرکت کردند و شعارهای تندی علیه داودخان و آمریکا دادند. سخنرانیهای تندی ایراد شد و حزب دمکراتیک خلق به حالت آمادهباش درآمد.
قدرتنمایی حزب دمکراتیک خلق، داود خان را بهشدت عصبانی و نگران ساخت و یک روز قبل از کودتای هفت ثور (۷ اردیبهشت)/ ۲۷ آوریل، عدهای از رهبران اصلی حزب دمکراتیک خلق افغانستان، مانند نورمحمد ترهکی، ببرک کارمل، دکتر شاهولی، غلام دستگیر پنجشیری، عبدالحکیم شرعی جوزجانی و آناهیتا راتبزاد را دستگیر کرد؛ فقط حفیظالله امین دستگیر نشد. او بهخاطر داشتن دوستانی در دستگاههای امنیتی و نظامی کشور فقط محکوم به ماندن در منزل شد.[۱]
بعدها حفیظالله امین نیز دستگیر شد؛ ولی امین طی مدتی که در خانه بود از طریق پسرش عبدالرحمان اقدام به برقراری ارتباط با سید محمد گلابزوی (افسر رابط با کودتاچیان) و اسدالله سروری کرد و برنامه کودتا را به آنها منتقل کرده، هماهنگیهای لازم را برای اجرای کودتای از پیش طراحیشده به عمل آورد.
کسانی چون محمداسلم وطنجار (فرمانده نیروی زمینی)، سرهنگ عبدالقادر (فرمانده نیروی هوایی) و افراد دیگری مانند اسدالله سروری، سید محمدگلابزوی، شیرجان مزدور یار، سید داودترون رهبری نظامی کودتا را برعهده داشتند. اینها در کودتای داود خان نیز شرکت داشته، سپس به مقامات مهم رسیده بودند.آنها بعدها داود خان را ساقط کردند.
هماهنگیهای لازم بین کودتاگران در شامگاه ۲۶ آوریل انجام شد و در صبحگاه ۷ اردیبهشت (ثور) ۱۳۵۷/ ۲۷ آوریل ۱۹۷۸، حملهنظامی علیه داود خان آغاز شد. محمداسلم وطنجار به همراه نیروهای زرهی تحت امرش به طرف مرکز شهر حرکت کرد؛ ولی سرهنگ عبدالقادر ابتدا در مقر فرماندهیاش بازداشت شد؛ اما در پی حمله تانکها به مرکز فرماندهی نیروی هوایی، از محل بازداشت فرار کرد و با چرخبال به فرودگاه بگرام رفت و از آنجا حملات هوایی علیه کاخ ریاست جمهوری را رهبری کرد.
اندکی بعد از کودتا، داودخان به همراه اعضای کابینهاش، که هنوز همراه او بودند، اجازه داد تا ارگ را ترک کرده و خود را نجات دهند. عدهای از ارگ خارج شدند؛ ولی داود خان به علت اینکه خانوادهاش نیز در ارگ قرار داشتند موفق به فرار نشد یا اجازه خروج به او داده نشد. بر اثر حملات هوایی و زمینی، کاخ ریاستجمهوری به تصرف کودتاچیان درآمد. آنها قریب به ۳۰ نفر از اعضای خانواده داود خان و برادرش محمدنعیم را در مقابل چشمان او تیرباران کردند و سپس داود خان، محمدنعیم (معاون نخستوزیر)، وزیر کشور و سایر مقاماتی را که در ارگ بودند کشته بودند.
کودتای داود خان در ۱۹۷۳، آرام و بدون خونریزی بود؛ ولی رفتن او سخت خونبار شد. بعدها، کودتای هفت ثور با کشتارهای سنگین همراه و لکه ننگی در تاریخ افغانستان شد و از آن برای همیشه به بدی یاد شد. بعد از آن کمونیستها به مدت حدود ۱۴ سال زمام امور افغانستان را در دستگرفتند. طی این مدت، جنگ، شورش، سرکوب، خونریزی، بحران و ویرانی بر کشور حاکم شد، اقتصاد فلج شد، سرمایههای ملی نابود شد، مردم آواره شدند، جراید از انتشار بازماندند، چاپخانهها ویران شد، صدها هزار نفر کشته و زخمی شدند و هیچ خانوادهای در امان نماند.[۲]