پرش به محتوا

ادبیات در ترکیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
Hamidian (بحث | مشارکت‌ها)
صفحه‌ای تازه حاوی « = ادبیات در ترکیه = '''نویسنده : علی حکیم پور''' '''ویرایش : دانشنامه ملل''' ادبیات ترکیه یکی از سنت‌های ادبی چندوجهی و میان‌فرهنگی در گسترهٔ جهان اسلام و شرق مدیترانه است که طی بیش از یک هزاره، در بستر تعامل مستمر میان زبان‌ها و نظام‌های ادبی ترک...» ایجاد کرد
 
Mina (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
ادبیات [[ترکیه]] یکی از سنت‌های ادبی چندوجهی و میان‌فرهنگی در گستره جهان اسلام و شرق مدیترانه است که طی بیش از یک هزاره، در بستر تعامل مستمر میان زبان‌ها و نظام‌های ادبی ترکی، فارسی و عربی شکل گرفته و بالیده‌است. این ادبیات از نخستین نشانه‌های خود در سنگ‌نوشته‌های اورخون، تا صورت‌بندی‌های پیچیده ادبیات دیوانی عثمانی، و از جنبش‌های نثر مدرن دوره تنظیمات تا ادبیات پست‌مدرن و جهانی امروز، همواره در حال بازآفرینی و بازتعریف هویت زبانی، فرهنگی و زیبایی‌شناختی خویش بوده است<ref name=":0">Halman, Talat S. (2011). A Millennium of Turkish Literature: A Concise History. Syracuse University Press</ref><ref name=":1">Andrews, Walter G.; Kalpaklı, Mehmet; Black, Najaat (2006). Ottoman Lyric Poetry: An Anthology. University of Washington Press</ref>.


= ادبیات در ترکیه =
ادبیات [[ترکیه]] را می‌توان در سه افق کلان بررسی کرد: ۱. ادبیات کلاسیک/دیوانی ۲. ادبیات نوین (از دوره تنظیمات تا اوایل جمهوری) ۳. ادبیات مدرن و معاصر
'''نویسنده : علی حکیم پور'''


'''ویرایش : دانشنامه ملل'''
هر یک از این دوره‌ها، در پیوند با تغییرات سیاسی، اصلاحات زبانی و مواجهه با سنت‌های فکری تازه، افق جدیدی برای تولید ادبی گشوده‌اند<ref name=":2">Tanpınar, Ahmet Hamdi (2014). 19. Asır Türk Edebiyatı Tarihi. Dergâh Yayınları</ref><ref name=":3">Göknar, Erdağ (2013). Orhan Pamuk, Secularism and Blasphemy. Routledge</ref>.


ادبیات ترکیه یکی از سنت‌های ادبی چندوجهی و میان‌فرهنگی در گسترهٔ جهان اسلام و شرق مدیترانه است که طی بیش از یک هزاره، در بستر تعامل مستمر میان زبان‌ها و نظام‌های ادبی ترکی، فارسی و عربی شکل گرفته و بالیده است. این ادبیات از نخستین نشانه‌های خود در سنگ‌نوشته‌های اورخون، تا صورت‌بندی‌های پیچیدهٔ ادبیات دیوانی عثمانی، و از جنبش‌های نثر مدرن دورهٔ تنظیمات تا ادبیات پست‌مدرن و جهانی امروز، همواره در حال بازآفرینی و بازتعریف هویت زبانی، فرهنگی و زیبایی‌شناختی خویش بوده است (1)(2).
=== چشم‌انداز تاریخی و ریشه‌های ادبیات ===


ادبیات ترکیه را می‌توان در سه افق کلان بررسی کرد: ۱. '''ادبیات کلاسیک/دیوانی''' ۲. '''ادبیات نوین''' (از دورهٔ تنظیمات تا اوایل جمهوری) ۳. '''ادبیات مدرن و معاصر'''
==== آغازهای دور: اورخون و پیدایش بیان ادبی ترک ====
نخستین شواهد از شکل‌گیری سنت ادبی ترک‌زبان را باید در کتیبه‌های اورخون (قرن هشتم میلادی) جست‌وجو کرد؛ یادمان‌هایی که در اصل برای بزرگداشت فرمانروایان و سرداران دولت گوک‌ترک برپا شده بودند<ref name=":0" />. این کتیبه‌ها، افزون بر ارزش تاریخی، نخستین نمونه‌های روایت‌گری منسجم در زبان ترکی را ارائه می‌کنند. در آنها عناصر مهمی چون ساختار خطابه‌ای، لحن اندرزگو، روایت‌های جنگی و توصیف‌های اجتماعی دیده می‌شود که بعدها در ادبیات حماسی و حکمی ترک تداوم یافت<ref name=":1" />.


هر یک از این دوره‌ها، در پیوند با تغییرات سیاسی، اصلاحات زبانی و مواجهه با سنت‌های فکری تازه، افق جدیدی برای تولید ادبی گشوده‌اند (3)(4).
متون اورخون نه‌فقط بیانگر یک زبان در حال بلوغ‌اند، بلکه نشان می‌دهند که ترک‌ها پیش از پذیرش اسلام نیز از نوعی سنت روایی برخوردار بودند؛ سنتی که بر ترکیبی از حماسه، سیاست و اخلاق جمعی استوار بود. همین ویژگی‌ها باعث شده است بسیاری از پژوهشگران، کتیبه‌های اورخون را نقطه آغاز شکل‌گیری «هویت ادبی ترک» بدانند<ref name=":2" />.


= 1.چشم‌انداز تاریخی و ریشه‌های ادبیات =
==== ورود اسلام و تعامل گسترده با فارسی و عربی ====
'''۱–۱. آغازهای دور: اورخون و پیدایش بیان ادبی ترک'''
با گسترش اسلام در میان اقوام ترک از قرن دهم میلادی، جهان‌بینی و زبان فرهنگی آنان وارد مرحله‌ای تازه شد. ورود به فضای تمدنی اسلامی موجب شد زبان ترکی در تعامل گسترده با فارسی—به‌عنوان زبان ادبی و دیوانی—و عربی—به‌عنوان زبان دین، دانش و حقوق—قرار گیرد<ref name=":3" />.
 
نخستین شواهد از شکل‌گیری سنت ادبی ترک‌زبان را باید در کتیبه‌های اورخون (قرن هشتم میلادی) جست‌وجو کرد؛ یادمان‌هایی که در اصل برای بزرگداشت فرمانروایان و سرداران دولت گوک‌ترک برپا شده بودند (1). این کتیبه‌ها، افزون بر ارزش تاریخی، نخستین نمونه‌های روایت‌گری منسجم در زبان ترکی را ارائه می‌کنند. در آنها عناصر مهمی چون '''ساختار خطابه‌ای، لحن اندرزگو، روایت‌های جنگی و توصیف‌های اجتماعی''' دیده می‌شود که بعدها در ادبیات حماسی و حکمی ترک تداوم یافت (2).
 
متون اورخون نه‌فقط بیانگر یک زبان در حال بلوغ‌اند، بلکه نشان می‌دهند که ترک‌ها پیش از پذیرش اسلام نیز از نوعی سنت روایی برخوردار بودند؛ سنتی که بر ترکیبی از '''حماسه، سیاست و اخلاق جمعی''' استوار بود. همین ویژگی‌ها باعث شده است بسیاری از پژوهشگران، کتیبه‌های اورخون را نقطهٔ آغاز شکل‌گیری «هویت ادبی ترک» بدانند (3).
 
 
'''۱–۲. ورود اسلام و تعامل گسترده با فارسی و عربی'''
 
با گسترش اسلام در میان اقوام ترک از قرن دهم میلادی، جهان‌بینی و زبان فرهنگی آنان وارد مرحله‌ای تازه شد. ورود به فضای تمدنی اسلامی موجب شد زبان ترکی در تعامل گسترده با '''فارسی'''—به‌عنوان زبان ادبی و دیوانی—و '''عربی'''—به‌عنوان زبان دین، دانش و حقوق—قرار گیرد (4).


این تماس سه‌جانبه موجب شکل‌گیری شبکه‌ای ادبی شد که در آن:
این تماس سه‌جانبه موجب شکل‌گیری شبکه‌ای ادبی شد که در آن:


* '''الگوهای     مفهومی عرفانی و اخلاقی فارسی،'''
* الگوهای مفهومی عرفانی و اخلاقی فارسی،
* '''ترمینولوژی     دینی و فلسفی عربی،'''
* ترمینولوژی دینی و فلسفی عربی،
* و '''ساختار     نحوی ترکی'''
* و ساختار نحوی ترکی


در کنار یکدیگر به کار گرفته شدند (5).
در کنار یکدیگر به کار گرفته شدند<ref>Tekin, Talat (1968). A Grammar of Orkhon Turkic. Indiana University Publications</ref>.


این تعامل، صرفاً وام‌گیری واژگانی نبود؛ بلکه به ایجاد نوعی '''چندگانگی زیبایی‌شناختی''' انجامید که بعدها در ادبیات عثمانی به اوج خود رسید. در این دوره، ترک‌زبانان برای نخستین بار به‌صورت گسترده در حوزه‌های شعر عرفانی، ادبیات دینی و متون حکمی مشارکت کردند.
این تعامل، صرفاً وام‌گیری واژگانی نبود؛ بلکه به ایجاد نوعی چندگانگی زیبایی‌شناختی انجامید که بعدها در ادبیات عثمانی به اوج خود رسید. در این دوره، ترک‌زبانان برای نخستین بار به‌صورت گسترده در حوزه‌های شعر عرفانی، ادبیات دینی و متون حکمی مشارکت کردند.


از همین روست که پژوهشگران، این مرحله را «دورهٔ میانجی‌گری فرهنگی» توصیف می‌کنند؛ دوره‌ای که در آن زبان ترکی از محدودهٔ شفاهی و حماسی بیرون آمد و وارد سنت نوشتاریِ آراسته و معنابردار تمدن اسلامی شد (6).
از همین روست که پژوهشگران، این مرحله را «دوره میانجی‌گری فرهنگی» توصیف می‌کنند؛ دوره‌ای که در آن زبان ترکی از محدوده شفاهی و حماسی بیرون آمد و وارد سنت نوشتاریِ آراسته و معنابردار تمدن اسلامی شد<ref>Ergin, Muharrem (1971). Orhon Abideleri. Boğaziçi Yayınları</ref>.


 
==== شکل‌گیری عثمانی و تثبیت نظام ادبی کلاسیک ====
'''۱–۳. شکل‌گیری عثمانی و تثبیت نظام ادبی کلاسیک'''
با تأسیس دولت عثمانی در قرن چهاردهم، زبان ترکی وارد مرحله‌ای نهادی شد. ساختار حکومت، دستگاه دیوانی، مدارس دینی (مدارس‌یه)، و حلقه‌های ادبی در شهرهایی مانند بورسا، ادرنه و در نهایت استانبول، جایگاهی پایدار برای تولید ادبی فراهم کردند<ref>Findley, Carter V. (2010). Turkey, Islam, Nationalism, and Modernity. Yale University Press</ref>.
 
با تأسیس دولت عثمانی در قرن چهاردهم، زبان ترکی وارد مرحله‌ای نهادی شد. ساختار حکومت، دستگاه دیوانی، مدارس دینی (مدارس‌یه)، و حلقه‌های ادبی در شهرهایی مانند بورسا، ادرنه و در نهایت استانبول، جایگاهی پایدار برای تولید ادبی فراهم کردند (7).


در این فضا، ادبیات ترکی به‌تدریج به سمت شکل‌گیری نظامی منسجم حرکت کرد که بعدها «ادبیات دیوانی» نام گرفت. ویژگی این دوره:
در این فضا، ادبیات ترکی به‌تدریج به سمت شکل‌گیری نظامی منسجم حرکت کرد که بعدها «ادبیات دیوانی» نام گرفت. ویژگی این دوره:


* تثبیت '''قواعد     بلاغت و عروض'''،
* تثبیت قواعد بلاغت و عروض،
* اقتباس     آگاهانه از سنت فارسی در تصویرپردازی،
* اقتباس آگاهانه از سنت فارسی در تصویرپردازی،
* ورود     مضامین عرفانی و حکمی،
* ورود مضامین عرفانی و حکمی،
* و شکل‌گیری     نهادهای حمایتی چون پشتیبانی دربار و حلقه‌های شاعرپرور بود (8).
* و شکل‌گیری نهادهای حمایتی چون پشتیبانی دربار و حلقه‌های شاعرپرور بود<ref>Köprülü, Mehmet Fuat (2006). Early Mystics in Turkish Literature. Routledge</ref>.
 
ادبیات دیوانی به‌مرور به یک '''سیستم زیباشناختی کامل''' تبدیل شد؛ سیستمی که شاعر در آن باید بر شبکه‌ای از نمادها، صنایع ادبی و فرم‌های موزون مسلط می‌بود. این دوره، زیربنای ادبیات عثمانی و نیز شکل‌گیری هویت ادبی کلاسیک ترکیه را بنا نهاد.


به‌ بیان دیگر، با تثبیت قدرت عثمانی، زبان ترکی از یک ابزار کاربردی حکمرانی به '''پیکره‌ای ادبی و فرهنگی''' بدل شد که توانایی تولید شعر عرفانی، روایت عاشقانه و متون فلسفی را داشت (9).
ادبیات دیوانی به‌مرور به یک سیستم زیباشناختی کامل تبدیل شد؛ سیستمی که شاعر در آن باید بر شبکه‌ای از نمادها، صنایع ادبی و فرم‌های موزون مسلط می‌بود. این دوره، زیربنای ادبیات عثمانی و نیز شکل‌گیری هویت ادبی کلاسیک [[ترکیه]] را بنا نهاد.


'''۲. ادبیات دیوانی: نظام زیبایی‌شناختی کلاسیک عثمانی'''
به‌ بیان دیگر، با تثبیت قدرت عثمانی، زبان ترکی از یک ابزار کاربردی حکمرانی به پیکره‌ای ادبی و فرهنگی بدل شد که توانایی تولید شعر عرفانی، روایت عاشقانه و متون فلسفی را داشت<ref>İz, Fahir (1982). Eski Türk Edebiyatında Nesir. İstanbul Üniversitesi Yayınları</ref>.


'''۲–۱. ویژگی‌های زبانی و ساختار سه‌سطحی ترکی عثمانی'''
=== ادبیات دیوانی: نظام زیبایی‌شناختی کلاسیک عثمانی ===


==== ویژگی‌های زبانی و ساختار سه‌سطحی ترکی عثمانی ====
ترکی عثمانی زبانی با سه سطح بود:
ترکی عثمانی زبانی با سه سطح بود:


* '''ترکی     ساده (ساده‌تر):'''    عامه‌فهم، مناسب متون روزمره و     برخی متون صوفیانه
* ترکی ساده (ساده‌تر): عامه‌فهم، مناسب متون روزمره و برخی متون صوفیانه
* '''ترکی     معیار:'''    زبان اداری، رسمی و بخشی از نثر     علمی
* ترکی معیار: زبان اداری، رسمی و بخشی از نثر علمی
* '''ترکی     عالی (فصیح):'''    آمیخته با واژگان عربی و فارسی،     زبان شعر و دربار (10) این تقسیم‌بندی، نه‌تنها یک     پدیدهٔ زبانی بلکه یک نشانگر اجتماعی بود: فهم ادبیات دیوانی نیازمند آموزشی     ویژه و دسترسی به نخبگان فرهنگی بود (11).
* ترکی عالی (فصیح): آمیخته با واژگان عربی و فارسی، زبان شعر و دربار<ref>Lewis, Geoffrey (1999). The Turkish Language Reform: A Catastrophic Success. Oxford University Press</ref> این تقسیم‌بندی، نه‌تنها یک پدیده زبانی بلکه یک نشانگر اجتماعی بود: فهم ادبیات دیوانی نیازمند آموزشی ویژه و دسترسی به نخبگان فرهنگی بود<ref>İnalcık, Halil (2000). The Ottoman Empire: The Classical Age 1300–1600. Phoenix Press</ref>.


'''۲–۲. ساختار عروضی و قالب‌های شعری'''
==== ساختار عروضی و قالب‌های شعری ====
 
ادبیات دیوانی به‌طور کامل مبتنی بر عروض فارسی بود و قالب‌هایی همچون غزل، قصیده، مثنوی، ترکیب‌بند و ترجیع‌بند در آن تثبیت شد. این ساختار عروضی باعث شد شعر دیوانی به شدت تکنیکی و فرم‌محور باشد<ref>Kuru, Sibel (2014). “Divan Poetry: A Reassessment.” In The Cambridge History of Turkey, Vol. 3. Cambridge University Press</ref>.
ادبیات دیوانی به‌طور کامل مبتنی بر عروض فارسی بود و قالب‌هایی همچون غزل، قصیده، مثنوی، ترکیب‌بند و ترجیع‌بند در آن تثبیت شد. این ساختار عروضی باعث شد شعر دیوانی به شدت تکنیکی و فرم‌محور باشد (12).


غزل، رایج‌ترین قالب شعری، میدان نمایش مهارت شاعر در ایهام، تلمیح و استعاره بود؛ و مثنوی عمدتاً برای روایت‌های بلند عرفانی و عاشقانه استفاده می‌شد.
غزل، رایج‌ترین قالب شعری، میدان نمایش مهارت شاعر در ایهام، تلمیح و استعاره بود؛ و مثنوی عمدتاً برای روایت‌های بلند عرفانی و عاشقانه استفاده می‌شد.


'''۲–۳. جهان‌بینی و نمادشناسی'''
==== جهان‌بینی و نمادشناسی ====
مضامین شعری عمدتاً حول عشق عارفانه، جمال الهی، مراتب وجود، فراق و وصال، و طبیعت نمادین می‌چرخید<ref>Bombaci, Alessio (1968). Storia della letteratura turca. Sansoni</ref>.


مضامین شعری عمدتاً حول عشق عارفانه، جمال الهی، مراتب وجود، فراق و وصال، و طبیعت نمادین می‌چرخید (13).
نمادهایی چون ''گل''، ''بلبل''، ''سرو''، ''جام''، ''شراب'' و ''آینه'' حامل شبکه‌ای از معانی قراردادی بودند؛ معناهایی که از سنت فارسی و عرفان اسلامی وام گرفته شده بودند<ref>Gibb, E. J. W. (1900–1909). A History of Ottoman Poetry (6 vols.). Luzac & Co.</ref>.


نمادهایی چون ''گل''، ''بلبل''، ''سرو''، ''جام''، ''شراب'' و ''آینه'' حامل شبکه‌ای از معانی قراردادی بودند؛ معناهایی که از سنت فارسی و عرفان اسلامی وام گرفته شده بودند (14).
==== صنایع بلاغی ====
شعر دیوانی با آرایه‌هایی چون تشبیه‌های پیچیده، استعاره‌های تودرتو، حسن تعلیل، مراعات نظیر، مقابله، جناس و ایهام شناخته می‌شود. شاعر دیوانی باید قادر می‌بود در دو سطح معنا (ظاهر و باطن) سخن بگوید و همین امر این ادبیات را به نظامی نخبه‌گرا بدل می‌کرد<ref>Andrews, Walter G. (1985). Poetry’s Voice, Society’s Song: Ottoman Lyric Poetry. University of Washington Press</ref>.


'''۲–۴. صنایع بلاغی'''
==== افول تدریجی ====
 
از اواخر قرن هجدهم، با تغییرات سیاسی امپراتوری عثمانی، ظهور طبقه متوسط شهری، گسترش چاپ و تماس با اروپا، ادبیات دیوانی کهن‌سال و پیچیده، کارکرد اجتماعی خود را از دست داد<ref>Schimmel, Annemarie (1976). Mystical Dimensions of Islam. University of North Carolina Press</ref>.
شعر دیوانی با آرایه‌هایی چون تشبیه‌های پیچیده، استعاره‌های تودرتو، حسن تعلیل، مراعات نظیر، مقابله، جناس و ایهام شناخته می‌شود. شاعر دیوانی باید قادر می‌بود در دو سطح معنا (ظاهر و باطن) سخن بگوید و همین امر این ادبیات را به نظامی نخبه‌گرا بدل می‌کرد (15).
 
'''۲–۵. افول تدریجی'''
 
از اواخر قرن هجدهم، با تغییرات سیاسی امپراتوری عثمانی، ظهور طبقهٔ متوسط شهری، گسترش چاپ و تماس با اروپا، ادبیات دیوانی کهن‌سال و پیچیده، کارکرد اجتماعی خود را از دست داد (16).


در دهه‌های بعد، ادبیات نو و مطبوعات جای ادبیات درباری را گرفتند.
در دهه‌های بعد، ادبیات نو و مطبوعات جای ادبیات درباری را گرفتند.


=== دوره تنظیمات: تولد ادبیات نو ===


'''۳. دورهٔ تنظیمات: تولد ادبیات نو'''
==== زمینه‌های اجتماعی و سیاسی ====
 
دوره تنظیمات (۱۸۳۹–۱۹۰۸) نقطه عطفی است که در آن ادبیات از انحصار دربار خارج شد و وارد خیابان، روزنامه و حوزه عمومی گردید<ref>Holbrook, Victoria R. (1994). The Unreadable Shores of Love: Turkish Modernity and Mystic Romance. University of Texas Press</ref>.
'''۳–۱. زمینه‌های اجتماعی و سیاسی'''
 
دورهٔ تنظیمات (۱۸۳۹–۱۹۰۸) نقطهٔ عطفی است که در آن ادبیات از انحصار دربار خارج شد و وارد خیابان، روزنامه و حوزهٔ عمومی گردید (17).
 
ترجمهٔ آثار اروپایی، آشنایی با رمان، نمایش‌نامه و نقد ادبی، و دگرگونی در آموزش، زمینهٔ پیدایش ادبیات جدید ترکیه را فراهم کرد.
 
'''۳–۲. اصلاح‌گران ادبی'''


* '''ابراهیم    شیناسی:'''    بنیان‌گذار نثر مدرن؛ معرفی‌کنندهٔ    نحو جدید و سبک روزنامه‌نگارانه (18).
ترجمه آثار اروپایی، آشنایی با رمان، نمایش‌نامه و نقد ادبی، و دگرگونی در آموزش، زمینه پیدایش ادبیات جدید [[ترکیه]] را فراهم کرد.
* '''نامق    کمال:''' مفهوم «وطن»، آزادی، قانون اساسی و شهروندی را وارد    ادبیات کرد؛ پلی میان ادبیات و سیاست (19).
* '''ضیا    پاشا:''' منتقد سنت‌های ادبی و خواهان پالایش زبان (20).
* '''عبدالحق    حامد:''' از نخستین چهره‌های درام‌نویسی مدرن.


'''۳–۳. پیدایش ژانرهای نو'''
==== اصلاح‌گران ادبی ====
* ابراهیم شیناسی: بنیان‌گذار نثر مدرن؛ معرفی‌کننده نحو جدید و سبک روزنامه‌نگارانه<ref>Tarlan, Ali Nihat (1981). Divan Edebiyatında Tevriye ve Güzel İstiare. İstanbul Üniversitesi Yayınları</ref>.
* نامق کمال: مفهوم «وطن»، آزادی، قانون اساسی و شهروندی را وارد ادبیات کرد؛ پلی میان ادبیات و سیاست<ref>Mardin, Şerif (2000). The Genesis of Young Ottoman Thought. Syracuse University Press</ref>.
* ضیا پاشا: منتقد سنت‌های ادبی و خواهان پالایش زبان<ref>Okay, Orhan (2008). Batılılaşma Devri Türk Edebiyatı. Dergâh Yayınları</ref>.
* عبدالحق حامد: از نخستین چهره‌های درام‌نویسی مدرن.


در این دوره، رمان و داستان کوتاه ظهور کردند؛ رسانه‌هایی که به طبقات جدید شهری اجازه می‌داد تجربهٔ مدرن را روایت کنند.
==== پیدایش ژانرهای نو ====
در این دوره، رمان و داستان کوتاه ظهور کردند؛ رسانه‌هایی که به طبقات جدید شهری اجازه می‌داد تجربه مدرن را روایت کنند.


احمد مدحت افندی از نخستین رمان‌نویسان حرفه‌ای بود که رمان را به رسانه‌ای آموزشی برای عموم تبدیل کرد (21).
احمد مدحت افندی از نخستین رمان‌نویسان حرفه‌ای بود که رمان را به رسانه‌ای آموزشی برای عموم تبدیل کرد<ref>Evin, Ahmet (1983). Origins and Development of the Turkish Novel. Bibliotheca Islamica</ref>.


=== ادبیات صوفیانه و عامیانه: بسترهای غیررسمی و مردمی ===


'''۴. ادبیات صوفیانه و عامیانه: بسترهای غیررسمی و مردمی'''
==== ادبیات صوفیانه ====
 
'''۴–۱. ادبیات صوفیانه'''
 
ادبیات عرفانی ترکی، مستقل از ادبیات دیوانی، تکیه‌گاه سنت‌های معنوی ترک‌زبانان بود.
ادبیات عرفانی ترکی، مستقل از ادبیات دیوانی، تکیه‌گاه سنت‌های معنوی ترک‌زبانان بود.


چهره‌هایی چون یونس امره، احمد یسوی، نسیمی و حاجی بکتاش ولی با زبانی ساده، صمیمی و عاری از پیچیدگی‌های دیوانی، مفاهیم توحید، عشق الهی، فنا، ذکر و سلوک را روایت کردند (22).
چهره‌هایی چون یونس امره، احمد یسوی، نسیمی و حاجی بکتاش ولی با زبانی ساده، صمیمی و عاری از پیچیدگی‌های دیوانی، مفاهیم توحید، عشق الهی، فنا، ذکر و سلوک را روایت کردند<ref>Wolper, Ethel Sara (2003). Cities and Saints: Sufism and the Transformation of Urban Space in Medieval Anatolia. Penn State University Press</ref>.
 
این ادبیات پایهٔ موسیقی مذهبی، آیین‌های ذکر و آیین بکتاشیه نیز قرار گرفت.
 
'''۴–۲. ادبیات عامیانه و شفاهی'''
 
ادبیات شفاهی ترک—از ''دده‌قورقوت'' تا قصه‌های عاشق‌گری، حکایات نصرالدین خواجه و نمایش‌های سنتی چون ''قره‌گز''—یکی از ستون‌های فرهنگ مردمی است (23).
 
این متون، برخلاف دیوان، ساده، داستان‌محور و نمایندهٔ هویت قومی و روستایی‌اند.
 
 
'''۵. ادبیات جمهوری: مدرنیسم، رئالیسم و بحران هویت'''
 
'''۵–۱. اصلاحات زبانی و اثر آن بر ادبیات'''
 
پس از تأسیس جمهوری در ۱۹۲۳، اصلاحات گستردهٔ زبانی شامل تغییر خط از عربی به لاتین (۱۹۲۸)، ساده‌سازی واژگان و مهندسی فرهنگی هویت ملی، مسیر تازه‌ای برای ادبیات گشود (24).
 
این اصلاحات، ادبیات را از سنت چندزبانهٔ عثمانی جدا کرد.
 
'''۵–۲. رئالیسم اجتماعی'''
 
نویسندگانی چون یاشار کمال، صباح‌الدین علی، اورهان کمال و عزیز نسین با تمرکز بر فقر، مهاجرت، بی‌عدالتی، دهقانی و شهری‌شدن، رئالیسم اجتماعی را تثبیت کردند (25).
 
رمان در این دوره، رسانهٔ اصلی نقد ساختارهای اجتماعی شد.
 
'''۵–۳. مدرنیسم و روان‌شناسی روایت'''
 
چهره‌هایی چون احمد حمدی تانپینار و اوغوز آتای با بهره‌گیری از جریان سیال ذهن، چندصدایی، زمان‌پریشی و تفکر دربارهٔ هویت، ادبیات ترکیه را با مدرنیسم اروپایی پیوند دادند (26).
 
مباحثی چون بحران مدرنیته، تعارض شرق و غرب، و تنش سنت/نوآوری موضوعات برجستهٔ این دوره بود.
 
'''۵–۴. ادبیات زنان'''
 
از دههٔ ۱۹۸۰، عدالت آغااوغلو، لطیفه تکین، الیف شفق و آسیه ارژن ادبیات زنان را از حاشیه به مرکز آوردند.
 
دغدغه‌هایی چون بدن، جنسیت، خشونت خانگی، مهاجرت و هویت اجتماعی در کانون آثار آنان قرار دارد (27).
 
 
'''۶. ادبیات پست‌مدرن و جهانی'''
 
'''۶–۱. پست‌مدرنیسم و بازی‌های روایی'''
 
اورهان پاموک با رمان‌هایی چون ''نام من سرخ'' و ''برف''، تلفیقی از تاریخ‌نگاری، بینامتنیت، بازی‌های فراداستانی، هویت‌های چندلایه و روایت‌های غیرخطی ارائه کرد (28).
 
او با دریافت جایزهٔ نوبل، ادبیات ترکیه را وارد عرصهٔ جهانی کرد.
 
'''۶–۲. ادبیات مهاجرت و هویت سیال'''
 
نویسندگانی چون الیف شفق، فریده چتین، دنیز اوگوز هِندک و دیگران، تجربهٔ مهاجرت، دوزبانگی، تنهایی، تبعید و بحران هویت را در قالب‌هایی تلفیقی میان شرق و غرب روایت کرده‌اند (29).
 
'''۶–۳. ژانرهای معاصر'''
 
در دهه‌های اخیر، ژانرهای پلیسی–فلسفی (احمد اومیت)، رئالیسم جادویی (حسن علی توپتاش)، اگزیستانسیالیسم روایی (برهان سونمز) و ادبیات شهریِ سیاه رونق یافته‌اند (30).
 
این دگرگونی‌ها نشان‌دهندهٔ تمایل ادبیات ترکیه به آزمودن مرزهای تازهٔ روایت است.
 
 
'''۷. جمع‌بندی'''
 
ادبیات ترکیه، چه در قالب دیوانی و درباری و چه در صورت‌بندی‌های مدرن و جهانی، سنتی پویا و در حال تغییر است. از نظام زیبایی‌شناختی قرون میانی تا تجربه‌های پسامدرن امروزی، این ادبیات همواره در تقاطع جریان‌های فرهنگی شرق و غرب قرار داشته و نقش پل فرهنگی میان این دو حوزه را ایفا کرده است (31).
 
تعدد زبان‌ها، تنش میان سنت و مدرنیته، و تلاش برای بازتعریف هویت ملی، سه محور اصلی هستند که تاریخ ادبیات ترکیه را در همهٔ دوره‌ها قاب‌بندی می‌کنند.
 
 
 
 
 
1.    Halman, Talat S. (2011). A Millennium of Turkish Literature: A Concise History. Syracuse University Press
 
2.    Andrews, Walter G.; Kalpaklı, Mehmet; Black, Najaat (2006). Ottoman Lyric Poetry: An Anthology. University of Washington Press
 
3.    Tanpınar, Ahmet Hamdi (2014). 19. Asır Türk Edebiyatı Tarihi. Dergâh Yayınları
 
4.    Göknar, Erdağ (2013). Orhan Pamuk, Secularism and Blasphemy. Routledge
 
5.    Tekin, Talat (1968). A Grammar of Orkhon Turkic. Indiana University Publications
 
6.    Ergin, Muharrem (1971). Orhon Abideleri. Boğaziçi Yayınları
 
7.    Findley, Carter V. (2010). Turkey, Islam, Nationalism, and Modernity. Yale University Press
 
8.    Köprülü, Mehmet Fuat (2006). Early Mystics in Turkish Literature. Routledge
 
9.    İz, Fahir (1982). Eski Türk Edebiyatında Nesir. İstanbul Üniversitesi Yayınları
 
10.  Lewis, Geoffrey (1999). The Turkish Language Reform: A Catastrophic Success. Oxford University Press
 
11.  İnalcık, Halil (2000). The Ottoman Empire: The Classical Age 1300–1600. Phoenix Press


12.  Kuru, Sibel (2014). “Divan Poetry: A Reassessment.” In The Cambridge History of Turkey, Vol. 3. Cambridge University Press
این ادبیات پایه موسیقی مذهبی، آیین‌های ذکر و آیین بکتاشیه نیز قرار گرفت.


13.  Bombaci, Alessio (1968). Storia della letteratura turca. Sansoni
==== ادبیات عامیانه و شفاهی ====
ادبیات شفاهی ترک—از ''دده‌قورقوت'' تا قصه‌های عاشق‌گری، حکایات نصرالدین خواجه و نمایش‌های سنتی چون ''قره‌گز''—یکی از ستون‌های فرهنگ مردمی است<ref>Başgöz, İlhan (2008). Turkish Folklore and Oral Literature. Indiana University Turkish Studies</ref>.


14.  Gibb, E. J. W. (1900–1909). A History of Ottoman Poetry (6 vols.). Luzac & Co.
این متون، برخلاف دیوان، ساده، داستان‌محور و نماینده هویت قومی و روستایی‌اند.


15.  Andrews, Walter G. (1985). Poetry’s Voice, Society’s Song: Ottoman Lyric Poetry. University of Washington Press
=== ادبیات جمهوری: مدرنیسم، رئالیسم و بحران هویت ===


16.  Schimmel, Annemarie (1976). Mystical Dimensions of Islam. University of North Carolina Press
==== اصلاحات زبانی و اثر آن بر ادبیات ====
پس از تأسیس جمهوری در ۱۹۲۳، اصلاحات گسترده زبانی شامل تغییر خط از عربی به لاتین (۱۹۲۸)، ساده‌سازی واژگان و مهندسی فرهنگی هویت ملی، مسیر تازه‌ای برای ادبیات گشود<ref>Moran, Berna (1994). Türk Romanına Eleştirel Bir Bakış (3 vols.). İletişim Yayınları</ref>.


17.  Holbrook, Victoria R. (1994). The Unreadable Shores of Love: Turkish Modernity and Mystic Romance. University of Texas Press
این اصلاحات، ادبیات را از سنت چندزبانه عثمانی جدا کرد.


18.  Tarlan, Ali Nihat (1981). Divan Edebiyatında Tevriye ve Güzel İstiare. İstanbul Üniversitesi Yayınları
==== رئالیسم اجتماعی ====
نویسندگانی چون یاشار کمال، صباح‌الدین علی، اورهان کمال و عزیز نسین با تمرکز بر فقر، مهاجرت، بی‌عدالتی، دهقانی و شهری‌شدن، رئالیسم اجتماعی را تثبیت کردند<ref>Parla, Jale (1993). Babalar ve Oğullar: Tanzimat Romanının Epistemolojik Temelleri. İletişim Yayınları</ref>.


19.  Mardin, Şerif (2000). The Genesis of Young Ottoman Thought. Syracuse University Press
رمان در این دوره، رسانه اصلی نقد ساختارهای اجتماعی شد.


20.  Okay, Orhan (2008). Batılılaşma Devri Türk Edebiyatı. Dergâh Yayınları
==== مدرنیسم و روان‌شناسی روایت ====
چهره‌هایی چون احمد حمدی تانپینار و اوغوز آتای با بهره‌گیری از جریان سیال ذهن، چندصدایی، زمان‌پریشی و تفکر درباره هویت، ادبیات [[ترکیه]] را با مدرنیسم اروپایی پیوند دادند<ref>Arslan, Zeynep (2018). Türk Romanında Kadın Yazarlar ve Feminist Eleştiri. İletişim Yayınları</ref>.


21.  Evin, Ahmet (1983). Origins and Development of the Turkish Novel. Bibliotheca Islamica
مباحثی چون بحران مدرنیته، تعارض شرق و غرب، و تنش سنت/نوآوری موضوعات برجسته این دوره بود.


22.  Wolper, Ethel Sara (2003). Cities and Saints: Sufism and the Transformation of Urban Space in Medieval Anatolia. Penn State University Press
==== ادبیات زنان ====
از دهه ۱۹۸۰، عدالت آغااوغلو، لطیفه تکین، الیف شفق و آسیه ارژن ادبیات زنان را از حاشیه به مرکز آوردند.


23.  Başgöz, İlhan (2008). Turkish Folklore and Oral Literature. Indiana University Turkish Studies
دغدغه‌هایی چون بدن، جنسیت، خشونت خانگی، مهاجرت و هویت اجتماعی در کانون آثار آنان قرار دارد<ref>Esen, Nüket (2008). Modern Türk Edebiyatı Üzerine Yazılar. İletişim Yayınları</ref>.


24.  Moran, Berna (1994). Türk Romanına Eleştirel Bir Bakış (3 vols.). İletişim Yayınları
=== ادبیات پست‌مدرن و جهانی ===


25.  Parla, Jale (1993). Babalar ve Oğullar: Tanzimat Romanının Epistemolojik Temelleri. İletişim Yayınları
==== پست‌مدرنیسم و بازی‌های روایی ====
اورهان پاموک با رمان‌هایی چون ''نام من سرخ'' و ''برف''، تلفیقی از تاریخ‌نگاری، بینامتنیت، بازی‌های فراداستانی، هویت‌های چندلایه و روایت‌های غیرخطی ارائه کرد<ref>Adak, Hülya (2016). “Gendering Denial Narratives: Memory, Body, and Turkish Literature.” In The Ottoman Legacy in Turkish Literature. Routledge</ref>.


26.  Arslan, Zeynep (2018). Türk Romanında Kadın Yazarlar ve Feminist Eleştiri. İletişim Yayınları
او با دریافت جایزه نوبل، ادبیات [[ترکیه]] را وارد عرصه جهانی کرد.


27.  Esen, Nüket (2008). Modern Türk Edebiyatı Üzerine Yazılar. İletişim Yayınları
==== ادبیات مهاجرت و هویت سیال ====
نویسندگانی چون الیف شفق، فریده چتین، دنیز اوگوز هِندک و دیگران، تجربه مهاجرت، دوزبانگی، تنهایی، تبعید و بحران هویت را در قالب‌هایی تلفیقی میان شرق و غرب روایت کرده‌اند<ref>Pamuk, Orhan (2007). Other Colors: Essays and a Story. Knopf</ref>.


28.  Adak, Hülya (2016). “Gendering Denial Narratives: Memory, Body, and Turkish Literature.” In The Ottoman Legacy in Turkish Literature. Routledge
==== ژانرهای معاصر ====
در دهه‌های اخیر، ژانرهای پلیسی–فلسفی (احمد اومیت)، رئالیسم جادویی (حسن علی توپتاش)، اگزیستانسیالیسم روایی (برهان سونمز) و ادبیات شهریِ سیاه رونق یافته‌اند<ref>Shafak, Elif (2010). “The Politics of Fiction.” TED Talk</ref>.


29.  Pamuk, Orhan (2007). Other Colors: Essays and a Story. Knopf
این دگرگونی‌ها نشان‌دهنده تمایل ادبیات [[ترکیه]] به آزمودن مرزهای تازه روایت است.


30.  Shafak, Elif (2010). “The Politics of Fiction.” TED Talk
=== جمع‌بندی ===
ادبیات [[ترکیه]]، چه در قالب دیوانی و درباری و چه در صورت‌بندی‌های مدرن و جهانی، سنتی پویا و در حال تغییر است. از نظام زیبایی‌شناختی قرون میانی تا تجربه‌های پسامدرن امروزی، این ادبیات همواره در تقاطع جریان‌های فرهنگی شرق و غرب قرار داشته و نقش پل فرهنگی میان این دو حوزه را ایفا کرده است<ref>Erol, Sibel (2022). “Contemporary Turkish Fiction: Hybridity and Global Circulation.” Journal of Middle East Literature, 15(2)</ref>.


31.  Erol, Sibel (2022). “Contemporary Turkish Fiction: Hybridity and Global Circulation.” Journal of Middle East Literature, 15(2)
تعدد زبان‌ها، تنش میان سنت و مدرنیته، و تلاش برای بازتعریف هویت ملی، سه محور اصلی هستند که تاریخ ادبیات [[ترکیه]] را در همه دوره‌ها قاب‌بندی می‌کنند.


32.  Pultar, Gönül (Ed.) (2014). Imagined Identities: Identity Formation in the Age of Globalization. Syracuse University Press
== نیز نگاه کنید به ==


33.  Çelebi, Evliya (2010). An Ottoman Traveller: Selections from the Book of Travels of Evliya Çelebi. Edited by Robert Dankoff & Sooyong Kim, Eland
== کتابشناسی ==

نسخهٔ ‏۱۲ دسامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۴:۴۶

ادبیات ترکیه یکی از سنت‌های ادبی چندوجهی و میان‌فرهنگی در گستره جهان اسلام و شرق مدیترانه است که طی بیش از یک هزاره، در بستر تعامل مستمر میان زبان‌ها و نظام‌های ادبی ترکی، فارسی و عربی شکل گرفته و بالیده‌است. این ادبیات از نخستین نشانه‌های خود در سنگ‌نوشته‌های اورخون، تا صورت‌بندی‌های پیچیده ادبیات دیوانی عثمانی، و از جنبش‌های نثر مدرن دوره تنظیمات تا ادبیات پست‌مدرن و جهانی امروز، همواره در حال بازآفرینی و بازتعریف هویت زبانی، فرهنگی و زیبایی‌شناختی خویش بوده است[۱][۲].

ادبیات ترکیه را می‌توان در سه افق کلان بررسی کرد: ۱. ادبیات کلاسیک/دیوانی ۲. ادبیات نوین (از دوره تنظیمات تا اوایل جمهوری) ۳. ادبیات مدرن و معاصر

هر یک از این دوره‌ها، در پیوند با تغییرات سیاسی، اصلاحات زبانی و مواجهه با سنت‌های فکری تازه، افق جدیدی برای تولید ادبی گشوده‌اند[۳][۴].

چشم‌انداز تاریخی و ریشه‌های ادبیات

آغازهای دور: اورخون و پیدایش بیان ادبی ترک

نخستین شواهد از شکل‌گیری سنت ادبی ترک‌زبان را باید در کتیبه‌های اورخون (قرن هشتم میلادی) جست‌وجو کرد؛ یادمان‌هایی که در اصل برای بزرگداشت فرمانروایان و سرداران دولت گوک‌ترک برپا شده بودند[۱]. این کتیبه‌ها، افزون بر ارزش تاریخی، نخستین نمونه‌های روایت‌گری منسجم در زبان ترکی را ارائه می‌کنند. در آنها عناصر مهمی چون ساختار خطابه‌ای، لحن اندرزگو، روایت‌های جنگی و توصیف‌های اجتماعی دیده می‌شود که بعدها در ادبیات حماسی و حکمی ترک تداوم یافت[۲].

متون اورخون نه‌فقط بیانگر یک زبان در حال بلوغ‌اند، بلکه نشان می‌دهند که ترک‌ها پیش از پذیرش اسلام نیز از نوعی سنت روایی برخوردار بودند؛ سنتی که بر ترکیبی از حماسه، سیاست و اخلاق جمعی استوار بود. همین ویژگی‌ها باعث شده است بسیاری از پژوهشگران، کتیبه‌های اورخون را نقطه آغاز شکل‌گیری «هویت ادبی ترک» بدانند[۳].

ورود اسلام و تعامل گسترده با فارسی و عربی

با گسترش اسلام در میان اقوام ترک از قرن دهم میلادی، جهان‌بینی و زبان فرهنگی آنان وارد مرحله‌ای تازه شد. ورود به فضای تمدنی اسلامی موجب شد زبان ترکی در تعامل گسترده با فارسی—به‌عنوان زبان ادبی و دیوانی—و عربی—به‌عنوان زبان دین، دانش و حقوق—قرار گیرد[۴].

این تماس سه‌جانبه موجب شکل‌گیری شبکه‌ای ادبی شد که در آن:

  • الگوهای مفهومی عرفانی و اخلاقی فارسی،
  • ترمینولوژی دینی و فلسفی عربی،
  • و ساختار نحوی ترکی

در کنار یکدیگر به کار گرفته شدند[۵].

این تعامل، صرفاً وام‌گیری واژگانی نبود؛ بلکه به ایجاد نوعی چندگانگی زیبایی‌شناختی انجامید که بعدها در ادبیات عثمانی به اوج خود رسید. در این دوره، ترک‌زبانان برای نخستین بار به‌صورت گسترده در حوزه‌های شعر عرفانی، ادبیات دینی و متون حکمی مشارکت کردند.

از همین روست که پژوهشگران، این مرحله را «دوره میانجی‌گری فرهنگی» توصیف می‌کنند؛ دوره‌ای که در آن زبان ترکی از محدوده شفاهی و حماسی بیرون آمد و وارد سنت نوشتاریِ آراسته و معنابردار تمدن اسلامی شد[۶].

شکل‌گیری عثمانی و تثبیت نظام ادبی کلاسیک

با تأسیس دولت عثمانی در قرن چهاردهم، زبان ترکی وارد مرحله‌ای نهادی شد. ساختار حکومت، دستگاه دیوانی، مدارس دینی (مدارس‌یه)، و حلقه‌های ادبی در شهرهایی مانند بورسا، ادرنه و در نهایت استانبول، جایگاهی پایدار برای تولید ادبی فراهم کردند[۷].

در این فضا، ادبیات ترکی به‌تدریج به سمت شکل‌گیری نظامی منسجم حرکت کرد که بعدها «ادبیات دیوانی» نام گرفت. ویژگی این دوره:

  • تثبیت قواعد بلاغت و عروض،
  • اقتباس آگاهانه از سنت فارسی در تصویرپردازی،
  • ورود مضامین عرفانی و حکمی،
  • و شکل‌گیری نهادهای حمایتی چون پشتیبانی دربار و حلقه‌های شاعرپرور بود[۸].

ادبیات دیوانی به‌مرور به یک سیستم زیباشناختی کامل تبدیل شد؛ سیستمی که شاعر در آن باید بر شبکه‌ای از نمادها، صنایع ادبی و فرم‌های موزون مسلط می‌بود. این دوره، زیربنای ادبیات عثمانی و نیز شکل‌گیری هویت ادبی کلاسیک ترکیه را بنا نهاد.

به‌ بیان دیگر، با تثبیت قدرت عثمانی، زبان ترکی از یک ابزار کاربردی حکمرانی به پیکره‌ای ادبی و فرهنگی بدل شد که توانایی تولید شعر عرفانی، روایت عاشقانه و متون فلسفی را داشت[۹].

ادبیات دیوانی: نظام زیبایی‌شناختی کلاسیک عثمانی

ویژگی‌های زبانی و ساختار سه‌سطحی ترکی عثمانی

ترکی عثمانی زبانی با سه سطح بود:

  • ترکی ساده (ساده‌تر): عامه‌فهم، مناسب متون روزمره و برخی متون صوفیانه
  • ترکی معیار: زبان اداری، رسمی و بخشی از نثر علمی
  • ترکی عالی (فصیح): آمیخته با واژگان عربی و فارسی، زبان شعر و دربار[۱۰] این تقسیم‌بندی، نه‌تنها یک پدیده زبانی بلکه یک نشانگر اجتماعی بود: فهم ادبیات دیوانی نیازمند آموزشی ویژه و دسترسی به نخبگان فرهنگی بود[۱۱].

ساختار عروضی و قالب‌های شعری

ادبیات دیوانی به‌طور کامل مبتنی بر عروض فارسی بود و قالب‌هایی همچون غزل، قصیده، مثنوی، ترکیب‌بند و ترجیع‌بند در آن تثبیت شد. این ساختار عروضی باعث شد شعر دیوانی به شدت تکنیکی و فرم‌محور باشد[۱۲].

غزل، رایج‌ترین قالب شعری، میدان نمایش مهارت شاعر در ایهام، تلمیح و استعاره بود؛ و مثنوی عمدتاً برای روایت‌های بلند عرفانی و عاشقانه استفاده می‌شد.

جهان‌بینی و نمادشناسی

مضامین شعری عمدتاً حول عشق عارفانه، جمال الهی، مراتب وجود، فراق و وصال، و طبیعت نمادین می‌چرخید[۱۳].

نمادهایی چون گل، بلبل، سرو، جام، شراب و آینه حامل شبکه‌ای از معانی قراردادی بودند؛ معناهایی که از سنت فارسی و عرفان اسلامی وام گرفته شده بودند[۱۴].

صنایع بلاغی

شعر دیوانی با آرایه‌هایی چون تشبیه‌های پیچیده، استعاره‌های تودرتو، حسن تعلیل، مراعات نظیر، مقابله، جناس و ایهام شناخته می‌شود. شاعر دیوانی باید قادر می‌بود در دو سطح معنا (ظاهر و باطن) سخن بگوید و همین امر این ادبیات را به نظامی نخبه‌گرا بدل می‌کرد[۱۵].

افول تدریجی

از اواخر قرن هجدهم، با تغییرات سیاسی امپراتوری عثمانی، ظهور طبقه متوسط شهری، گسترش چاپ و تماس با اروپا، ادبیات دیوانی کهن‌سال و پیچیده، کارکرد اجتماعی خود را از دست داد[۱۶].

در دهه‌های بعد، ادبیات نو و مطبوعات جای ادبیات درباری را گرفتند.

دوره تنظیمات: تولد ادبیات نو

زمینه‌های اجتماعی و سیاسی

دوره تنظیمات (۱۸۳۹–۱۹۰۸) نقطه عطفی است که در آن ادبیات از انحصار دربار خارج شد و وارد خیابان، روزنامه و حوزه عمومی گردید[۱۷].

ترجمه آثار اروپایی، آشنایی با رمان، نمایش‌نامه و نقد ادبی، و دگرگونی در آموزش، زمینه پیدایش ادبیات جدید ترکیه را فراهم کرد.

اصلاح‌گران ادبی

  • ابراهیم شیناسی: بنیان‌گذار نثر مدرن؛ معرفی‌کننده نحو جدید و سبک روزنامه‌نگارانه[۱۸].
  • نامق کمال: مفهوم «وطن»، آزادی، قانون اساسی و شهروندی را وارد ادبیات کرد؛ پلی میان ادبیات و سیاست[۱۹].
  • ضیا پاشا: منتقد سنت‌های ادبی و خواهان پالایش زبان[۲۰].
  • عبدالحق حامد: از نخستین چهره‌های درام‌نویسی مدرن.

پیدایش ژانرهای نو

در این دوره، رمان و داستان کوتاه ظهور کردند؛ رسانه‌هایی که به طبقات جدید شهری اجازه می‌داد تجربه مدرن را روایت کنند.

احمد مدحت افندی از نخستین رمان‌نویسان حرفه‌ای بود که رمان را به رسانه‌ای آموزشی برای عموم تبدیل کرد[۲۱].

ادبیات صوفیانه و عامیانه: بسترهای غیررسمی و مردمی

ادبیات صوفیانه

ادبیات عرفانی ترکی، مستقل از ادبیات دیوانی، تکیه‌گاه سنت‌های معنوی ترک‌زبانان بود.

چهره‌هایی چون یونس امره، احمد یسوی، نسیمی و حاجی بکتاش ولی با زبانی ساده، صمیمی و عاری از پیچیدگی‌های دیوانی، مفاهیم توحید، عشق الهی، فنا، ذکر و سلوک را روایت کردند[۲۲].

این ادبیات پایه موسیقی مذهبی، آیین‌های ذکر و آیین بکتاشیه نیز قرار گرفت.

ادبیات عامیانه و شفاهی

ادبیات شفاهی ترک—از دده‌قورقوت تا قصه‌های عاشق‌گری، حکایات نصرالدین خواجه و نمایش‌های سنتی چون قره‌گز—یکی از ستون‌های فرهنگ مردمی است[۲۳].

این متون، برخلاف دیوان، ساده، داستان‌محور و نماینده هویت قومی و روستایی‌اند.

ادبیات جمهوری: مدرنیسم، رئالیسم و بحران هویت

اصلاحات زبانی و اثر آن بر ادبیات

پس از تأسیس جمهوری در ۱۹۲۳، اصلاحات گسترده زبانی شامل تغییر خط از عربی به لاتین (۱۹۲۸)، ساده‌سازی واژگان و مهندسی فرهنگی هویت ملی، مسیر تازه‌ای برای ادبیات گشود[۲۴].

این اصلاحات، ادبیات را از سنت چندزبانه عثمانی جدا کرد.

رئالیسم اجتماعی

نویسندگانی چون یاشار کمال، صباح‌الدین علی، اورهان کمال و عزیز نسین با تمرکز بر فقر، مهاجرت، بی‌عدالتی، دهقانی و شهری‌شدن، رئالیسم اجتماعی را تثبیت کردند[۲۵].

رمان در این دوره، رسانه اصلی نقد ساختارهای اجتماعی شد.

مدرنیسم و روان‌شناسی روایت

چهره‌هایی چون احمد حمدی تانپینار و اوغوز آتای با بهره‌گیری از جریان سیال ذهن، چندصدایی، زمان‌پریشی و تفکر درباره هویت، ادبیات ترکیه را با مدرنیسم اروپایی پیوند دادند[۲۶].

مباحثی چون بحران مدرنیته، تعارض شرق و غرب، و تنش سنت/نوآوری موضوعات برجسته این دوره بود.

ادبیات زنان

از دهه ۱۹۸۰، عدالت آغااوغلو، لطیفه تکین، الیف شفق و آسیه ارژن ادبیات زنان را از حاشیه به مرکز آوردند.

دغدغه‌هایی چون بدن، جنسیت، خشونت خانگی، مهاجرت و هویت اجتماعی در کانون آثار آنان قرار دارد[۲۷].

ادبیات پست‌مدرن و جهانی

پست‌مدرنیسم و بازی‌های روایی

اورهان پاموک با رمان‌هایی چون نام من سرخ و برف، تلفیقی از تاریخ‌نگاری، بینامتنیت، بازی‌های فراداستانی، هویت‌های چندلایه و روایت‌های غیرخطی ارائه کرد[۲۸].

او با دریافت جایزه نوبل، ادبیات ترکیه را وارد عرصه جهانی کرد.

ادبیات مهاجرت و هویت سیال

نویسندگانی چون الیف شفق، فریده چتین، دنیز اوگوز هِندک و دیگران، تجربه مهاجرت، دوزبانگی، تنهایی، تبعید و بحران هویت را در قالب‌هایی تلفیقی میان شرق و غرب روایت کرده‌اند[۲۹].

ژانرهای معاصر

در دهه‌های اخیر، ژانرهای پلیسی–فلسفی (احمد اومیت)، رئالیسم جادویی (حسن علی توپتاش)، اگزیستانسیالیسم روایی (برهان سونمز) و ادبیات شهریِ سیاه رونق یافته‌اند[۳۰].

این دگرگونی‌ها نشان‌دهنده تمایل ادبیات ترکیه به آزمودن مرزهای تازه روایت است.

جمع‌بندی

ادبیات ترکیه، چه در قالب دیوانی و درباری و چه در صورت‌بندی‌های مدرن و جهانی، سنتی پویا و در حال تغییر است. از نظام زیبایی‌شناختی قرون میانی تا تجربه‌های پسامدرن امروزی، این ادبیات همواره در تقاطع جریان‌های فرهنگی شرق و غرب قرار داشته و نقش پل فرهنگی میان این دو حوزه را ایفا کرده است[۳۱].

تعدد زبان‌ها، تنش میان سنت و مدرنیته، و تلاش برای بازتعریف هویت ملی، سه محور اصلی هستند که تاریخ ادبیات ترکیه را در همه دوره‌ها قاب‌بندی می‌کنند.

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ Halman, Talat S. (2011). A Millennium of Turkish Literature: A Concise History. Syracuse University Press
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ Andrews, Walter G.; Kalpaklı, Mehmet; Black, Najaat (2006). Ottoman Lyric Poetry: An Anthology. University of Washington Press
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ Tanpınar, Ahmet Hamdi (2014). 19. Asır Türk Edebiyatı Tarihi. Dergâh Yayınları
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ Göknar, Erdağ (2013). Orhan Pamuk, Secularism and Blasphemy. Routledge
  5. Tekin, Talat (1968). A Grammar of Orkhon Turkic. Indiana University Publications
  6. Ergin, Muharrem (1971). Orhon Abideleri. Boğaziçi Yayınları
  7. Findley, Carter V. (2010). Turkey, Islam, Nationalism, and Modernity. Yale University Press
  8. Köprülü, Mehmet Fuat (2006). Early Mystics in Turkish Literature. Routledge
  9. İz, Fahir (1982). Eski Türk Edebiyatında Nesir. İstanbul Üniversitesi Yayınları
  10. Lewis, Geoffrey (1999). The Turkish Language Reform: A Catastrophic Success. Oxford University Press
  11. İnalcık, Halil (2000). The Ottoman Empire: The Classical Age 1300–1600. Phoenix Press
  12. Kuru, Sibel (2014). “Divan Poetry: A Reassessment.” In The Cambridge History of Turkey, Vol. 3. Cambridge University Press
  13. Bombaci, Alessio (1968). Storia della letteratura turca. Sansoni
  14. Gibb, E. J. W. (1900–1909). A History of Ottoman Poetry (6 vols.). Luzac & Co.
  15. Andrews, Walter G. (1985). Poetry’s Voice, Society’s Song: Ottoman Lyric Poetry. University of Washington Press
  16. Schimmel, Annemarie (1976). Mystical Dimensions of Islam. University of North Carolina Press
  17. Holbrook, Victoria R. (1994). The Unreadable Shores of Love: Turkish Modernity and Mystic Romance. University of Texas Press
  18. Tarlan, Ali Nihat (1981). Divan Edebiyatında Tevriye ve Güzel İstiare. İstanbul Üniversitesi Yayınları
  19. Mardin, Şerif (2000). The Genesis of Young Ottoman Thought. Syracuse University Press
  20. Okay, Orhan (2008). Batılılaşma Devri Türk Edebiyatı. Dergâh Yayınları
  21. Evin, Ahmet (1983). Origins and Development of the Turkish Novel. Bibliotheca Islamica
  22. Wolper, Ethel Sara (2003). Cities and Saints: Sufism and the Transformation of Urban Space in Medieval Anatolia. Penn State University Press
  23. Başgöz, İlhan (2008). Turkish Folklore and Oral Literature. Indiana University Turkish Studies
  24. Moran, Berna (1994). Türk Romanına Eleştirel Bir Bakış (3 vols.). İletişim Yayınları
  25. Parla, Jale (1993). Babalar ve Oğullar: Tanzimat Romanının Epistemolojik Temelleri. İletişim Yayınları
  26. Arslan, Zeynep (2018). Türk Romanında Kadın Yazarlar ve Feminist Eleştiri. İletişim Yayınları
  27. Esen, Nüket (2008). Modern Türk Edebiyatı Üzerine Yazılar. İletişim Yayınları
  28. Adak, Hülya (2016). “Gendering Denial Narratives: Memory, Body, and Turkish Literature.” In The Ottoman Legacy in Turkish Literature. Routledge
  29. Pamuk, Orhan (2007). Other Colors: Essays and a Story. Knopf
  30. Shafak, Elif (2010). “The Politics of Fiction.” TED Talk
  31. Erol, Sibel (2022). “Contemporary Turkish Fiction: Hybridity and Global Circulation.” Journal of Middle East Literature, 15(2)