جغرافیای فرهنگی ژاپن: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
(صفحه‌ای تازه حاوی «جغرافیای فرهنگی در واقع بخشی از جغرافیای انسانی است و البته مهم‌ترین بخش آن. فرهنگ به عنوان یک ابرمفهوم و یک روح جاری در ساحات مختلف زندگی انسانی و اجتماعی، در بسیاری موارد بر چشم‌اندازهای جغرافیایی موثر و در بسیاری موارد نیز از آن‌ها متاثر...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:جغرافیای فرهنگی ژاپن.jpg|بندانگشتی|جغرافیای فرهنگی ژاپن]]
جغرافیای فرهنگی در واقع بخشی از جغرافیای انسانی است و البته مهم‌ترین بخش آن. فرهنگ به عنوان یک ابرمفهوم و یک روح جاری در ساحات مختلف زندگی انسانی و اجتماعی، در بسیاری موارد بر چشم‌اندازهای جغرافیایی موثر و در بسیاری موارد نیز از آن‌ها متاثر است.
جغرافیای فرهنگی در واقع بخشی از جغرافیای انسانی است و البته مهم‌ترین بخش آن. فرهنگ به عنوان یک ابرمفهوم و یک روح جاری در ساحات مختلف زندگی انسانی و اجتماعی، در بسیاری موارد بر چشم‌اندازهای جغرافیایی موثر و در بسیاری موارد نیز از آن‌ها متاثر است.


یک بنای شکوهمند تاریخی، نه تنها یک شاهکار معماری که یک نشانه‌ی فرهنگی از یک فرمانروای قدرتمند است که قدرتش از سرزمین و منابعی ناشی می‌شود که بر آن‌ها حاکمیت داشته است. از روستاها و شهرها، زنان و مردان، شبکه‌ی راه‌های ارتباطی، دسترسی به آب‌های آزاد و... لذا فرهنگ بدون جغرافیا و جغرافیا بدون فرهنگ، تا اندازه‌ی زیادی ممتنع‌اند.
یک بنای شکوهمند تاریخی، نه تنها یک شاهکار معماری که یک نشانه‌ی فرهنگی از یک فرمانروای قدرتمند است که قدرتش از سرزمین و منابعی ناشی می‌شود که بر آن‌ها حاکمیت داشته‌ا‌ست. از روستاها و شهرها، زنان و مردان، شبکه‌ی راه‌های ارتباطی، دسترسی به آب‌های آزاد و... لذا فرهنگ بدون جغرافیا و جغرافیا بدون فرهنگ، تا اندازه‌ی زیادی ممتنع‌اند.


اما آنچه از فرهنگ، قابل احصاء و مطالعه است، در جغرافیای فرهنگی ملموس می‌شود و عینی، مکان‌مند می‌شود و قابل مطالعه. برای فرهنگ در مطالعات جغرافیایی، یک کانون متصور است که منشا پخش فرهنگ به عنوان یک پدیده‌ی سیال است. پایتخت یک امپراتوری، خاستگاه یک فیلسوف و یا عارف، محل نبردهای سرنوشت‌ساز ملی و... ، همگی نمونه‌ی کانون‌های فرهنگی‌اند. مناطق فرهنگی با کارکرد بسط و نشر و اشاعه‌ی فرهنگ، مرزهای فرهنگی به عنوان نقاط افتراق فرهنگ‌ها بر روی زمین، حوزه‌های نفوذ فرهنگی و ... بخشی از مهم‌ترین موضوعات مطروحه در جغرافیای فرهنگی است.
اما آنچه از فرهنگ، قابل احصاء و مطالعه است، در جغرافیای فرهنگی ملموس می‌شود و عینی، مکان‌مند می‌شود و قابل مطالعه. برای فرهنگ در مطالعات جغرافیایی، یک کانون متصور است که منشا پخش فرهنگ به عنوان یک پدیده‌ی سیال است. پایتخت یک امپراتوری، خاستگاه یک فیلسوف و یا عارف، محل نبردهای سرنوشت‌ساز ملی و... ، همگی نمونه‌ی کانون‌های فرهنگی‌اند. مناطق فرهنگی با کارکرد بسط و نشر و اشاعه‌ی فرهنگ، مرزهای فرهنگی به عنوان نقاط افتراق فرهنگ‌ها بر روی زمین، حوزه‌های نفوذ فرهنگی و ... بخشی از مهم‌ترین موضوعات مطروحه در جغرافیای فرهنگی است.


از این رو، جغرافیای فرهنگی در واقع مطالعه‌ی فرهنگ در متن جغرافیایی آن است. لذا در این گفتار به بررسی اختصاصات و ویژگی‌های جغرافیای فرهنگی [[ژاپن]] می‌پردازیم و ضمن بررسی اهم موارد از جمله: کانون‌های تمدن و فرهنگ و تاریخ، میراث ثبت شده‌ی جهانی، مناطق مهم فرهنگی و مذهبی، مرزها و افتراقات فرهنگی، ویژگی‌های مردم مناطق مختلف و همچنین حوزه‌های ارتباط و نفوذ فرهنگی، سعی می‌شود زمینه‌ی لازم برای نیل به شناختی عمیق از روابط و مناسبات ناشی از این جغرافیای فرهنگی فراهم آید.
از این رو، جغرافیای فرهنگی در واقع مطالعه‌ی فرهنگ در متن جغرافیایی آن است. لذا در این گفتار به بررسی اختصاصات و ویژگی‌های جغرافیای فرهنگی [[ژاپن]] می‌پردازیم و ضمن بررسی اهم موارد از جمله: کانون‌های تمدن و فرهنگ و تاریخ، میراث ثبت شده‌ی جهانی، مناطق مهم فرهنگی و مذهبی، مرزها و افتراقات فرهنگی، ویژگی‌های مردم مناطق مختلف و همچنین حوزه‌های ارتباط و نفوذ فرهنگی، سعی می‌شود زمینه‌ی لازم برای نیل به شناختی عمیق از روابط و مناسبات ناشی از این جغرافیای فرهنگی فراهم آید.
== نیز نگاه کنید به ==
* [[ژاپن]]

نسخهٔ ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۴۳

جغرافیای فرهنگی ژاپن

جغرافیای فرهنگی در واقع بخشی از جغرافیای انسانی است و البته مهم‌ترین بخش آن. فرهنگ به عنوان یک ابرمفهوم و یک روح جاری در ساحات مختلف زندگی انسانی و اجتماعی، در بسیاری موارد بر چشم‌اندازهای جغرافیایی موثر و در بسیاری موارد نیز از آن‌ها متاثر است.

یک بنای شکوهمند تاریخی، نه تنها یک شاهکار معماری که یک نشانه‌ی فرهنگی از یک فرمانروای قدرتمند است که قدرتش از سرزمین و منابعی ناشی می‌شود که بر آن‌ها حاکمیت داشته‌ا‌ست. از روستاها و شهرها، زنان و مردان، شبکه‌ی راه‌های ارتباطی، دسترسی به آب‌های آزاد و... لذا فرهنگ بدون جغرافیا و جغرافیا بدون فرهنگ، تا اندازه‌ی زیادی ممتنع‌اند.

اما آنچه از فرهنگ، قابل احصاء و مطالعه است، در جغرافیای فرهنگی ملموس می‌شود و عینی، مکان‌مند می‌شود و قابل مطالعه. برای فرهنگ در مطالعات جغرافیایی، یک کانون متصور است که منشا پخش فرهنگ به عنوان یک پدیده‌ی سیال است. پایتخت یک امپراتوری، خاستگاه یک فیلسوف و یا عارف، محل نبردهای سرنوشت‌ساز ملی و... ، همگی نمونه‌ی کانون‌های فرهنگی‌اند. مناطق فرهنگی با کارکرد بسط و نشر و اشاعه‌ی فرهنگ، مرزهای فرهنگی به عنوان نقاط افتراق فرهنگ‌ها بر روی زمین، حوزه‌های نفوذ فرهنگی و ... بخشی از مهم‌ترین موضوعات مطروحه در جغرافیای فرهنگی است.

از این رو، جغرافیای فرهنگی در واقع مطالعه‌ی فرهنگ در متن جغرافیایی آن است. لذا در این گفتار به بررسی اختصاصات و ویژگی‌های جغرافیای فرهنگی ژاپن می‌پردازیم و ضمن بررسی اهم موارد از جمله: کانون‌های تمدن و فرهنگ و تاریخ، میراث ثبت شده‌ی جهانی، مناطق مهم فرهنگی و مذهبی، مرزها و افتراقات فرهنگی، ویژگی‌های مردم مناطق مختلف و همچنین حوزه‌های ارتباط و نفوذ فرهنگی، سعی می‌شود زمینه‌ی لازم برای نیل به شناختی عمیق از روابط و مناسبات ناشی از این جغرافیای فرهنگی فراهم آید.

نیز نگاه کنید به