شهری شدن جمعیت چین و چالش های پیش رو: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
(صفحه‌ای تازه حاوی «با توسعه­ی سریع شهر نشینی و تغییر تعادل جمعیت چین از اکثریت روستایی به اکثریت شهری، این کشور در کنار فرصت­ها، با چالش­های بزرگی هم­چون بالا رفتن تقاضای مسکن، کاهش منابع انسانی و زمین در بخش کشاورزی، بالا رفتن نیازها و درخواست­های رفاهی و اجت...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
با توسعه­ی سریع شهر نشینی و تغییر تعادل جمعیت چین از اکثریت روستایی به اکثریت شهری، این کشور در کنار فرصت­ها، با چالش­های بزرگی هم­چون بالا رفتن تقاضای مسکن، کاهش منابع انسانی و زمین در بخش کشاورزی، بالا رفتن نیازها و درخواست­های رفاهی و اجتماعی، مسن شدن جمعیت و کاهش نیروی کار تولیدی، و... نیز رو به رو شده است. لذا، برخی از تحلیل­گران جمعیتی چینی و خارجی معتقدند که توسعه­ی شهری به مثابه­ی یک شمشیر دولبه است.
با توسعه­‌ی سریع شهر نشینی و تغییر تعادل جمعیت [[چین]] از اکثریت روستایی به اکثریت شهری، این کشور در کنار فرصت­‌ها، با چالش‌­های بزرگی هم­چون بالا رفتن تقاضای مسکن، کاهش منابع انسانی و زمین در بخش کشاورزی، بالا رفتن نیازها و درخواست­‌های رفاهی و اجتماعی، مسن شدن جمعیت و کاهش نیروی کار تولیدی، و... نیز رو به رو شده است. لذا، برخی از تحلیل­گران جمعیتی چینی و خارجی معتقدند که توسعه­‌ی شهری به مثابه­‌ی یک شمشیر دولبه است.


هم­اینک چالش­­های شهری شدن جمعیت35/1میلیارد نفری چین در ابعاد مختلف اجتماعی خودرا نشان داده و به وضوح قابل مشاهده است. در حال حاضر253میلیون کارگر مهاجری که در شهرها زندگی می­کنند هیچگونه دسترسی به خدمات اجتماعی شهری ندارند، حتی حقوق ناچیزی که پیش از مهاجرت در روستای خود داشتند از قبیل سوبسیدها، حق سکونت، حق آموزش فرزندان در مدارس دولتی، حق دسترسی به خدمات عمومی و... را هم از دست داده­اند.  
هم ­اینک چالش­­‌های شهری شدن جمعیت35/1میلیارد نفری چین در ابعاد مختلف اجتماعی خود را نشان داده و به وضوح قابل مشاهده است. در حال حاضر253میلیون کارگر مهاجری که در شهرها زندگی می­‌کنند هیچگونه دسترسی به خدمات اجتماعی شهری ندارند، حتی حقوق ناچیزی که پیش از مهاجرت در روستای خود داشتند از قبیل سوبسیدها، حق سکونت، حق آموزش فرزندان در مدارس دولتی، حق دسترسی به خدمات عمومی و... را هم از دست داده‌­اند.


بالا رفتن میزان تقاضای مسکن در شهرها زمینه را برای دست اندازی مقامات شهری به زمین­های کشاورزی روستاییان مجاور شهرها را فراهم ساخته که به صورت غیر قانونی و با پرداخت مبلغ کمی به روستاییان، زمین­های آنان را تبدیل به ساختمان­های لوکسی نموده و به قیمت گزافی در اختیار متقاضیان مسکن می­گذارند. به این ترتیب، بازیافت زمین­های کشاورزی حدود 40درصد از درآمد و زمینه­ی فساد دولت­های محلی را تشکیل می­دهد. چون میزان ساخت و ساز در کشور13درصد از کل درآمد سرانه است. وِن­جیابائو[1] در مقاله­ای در مجله­ی«به دنبال حقیقت» در این زمینه می­گوید:«کشور چین صنعتی شدن و مدرن شدن را به قیمت قربانی کردن زمین­های کشاورزی روستاییان به دست می­آورد ... کسی مجوز گرفتن چنین حقی را از روستاییان ندارد.» توسعه­ی شهرها از طریق گرفتن زمین­های کشاورزی، که علی­رغم کمبود زمین و آب و افزایش جمعیت می­بایست برای پرکردن شکم روستاییان مورد استفاده قرار گیرد، در سال­های اخیر موجب نارضایتی روستاییان و در برخی از موارد باعث شورش و درگیری میان روستاییان و پلیس شده است. البته این سیاست دولت مرکزی با مخالفت دولت­های محلی که از طریق فروش زمین کشاورزان به رشد اقتصاد شهری و پرداخت بدهی­ها و افزایش بودجه­ و در خیلی از موارد سوء استفاده­های خود می پردازند، روبه رو می­شود. باید متذکر شد که پیدا کردن راه­حل و ایجاد تعادل میان رشد درآمد سرانه، شهری شدن، تأمین حقوق روستاییان و تأمین امنیت غذایی برای این جمعیت انبوه، یکی از چالش­های پیش روی نسل پنجم از رهبران حزب کمونیست خواهد بود که به تازگی و در نیمه­ی دوم سال­2012 قدرت را در این کشور به دست گرفتند.  
بالا رفتن میزان تقاضای مسکن در شهرها زمینه را برای دست اندازی مقامات شهری به زمین­‌های کشاورزی روستاییان مجاور شهرها را فراهم ساخته که به صورت غیر قانونی و با پرداخت مبلغ کمی به روستاییان، زمین­‌های آنان را تبدیل به ساختمان‌­های لوکسی نموده و به قیمت گزافی در اختیار متقاضیان مسکن می­‌گذارند. به این ترتیب، بازیافت زمین­‌های کشاورزی حدود 40درصد از درآمد و زمینه­‌ی فساد دولت­‌های محلی را تشکیل می­‌دهد. چون میزان ساخت و ساز در کشور13درصد از کل درآمد سرانه است. وِن­جیابائو(Wen Jiabao) در مقاله­‌ای در مجله­‌ی«به دنبال حقیقت» در این زمینه می­‌گوید:«کشور چین صنعتی شدن و مدرن شدن را به قیمت قربانی کردن زمین­‌های کشاورزی روستاییان به دست می­‌آورد ... کسی مجوز گرفتن چنین حقی را از روستاییان ندارد.» توسعه­‌ی شهرها از طریق گرفتن زمین­‌های کشاورزی، که علی­رغم کمبود زمین و آب و افزایش جمعیت می­بایست برای پرکردن شکم روستاییان مورد استفاده قرار گیرد، در سال­‌های اخیر موجب نارضایتی روستاییان و در برخی از موارد باعث شورش و درگیری میان روستاییان و پلیس شده است. البته این سیاست دولت مرکزی با مخالفت دولت­‌های محلی که از طریق فروش زمین کشاورزان به رشد اقتصاد شهری و پرداخت بدهی‌­ها و افزایش بودجه­ و در خیلی از موارد سوء استفاده‌­های خود می پردازند، روبه رو می­‌شود. باید متذکر شد که پیدا کردن راه­ حل و ایجاد تعادل میان رشد درآمد سرانه، شهری شدن، تأمین حقوق روستاییان و تأمین امنیت غذایی برای این جمعیت انبوه، یکی از چالش‌­های پیش روی نسل پنجم از رهبران حزب کمونیست خواهد بود که به تازگی و در نیمه­‌ی دوم سال­2012 قدرت را در این کشور به دست گرفتند.


براساس آمار منتشره، متوسط درآمد سرانه­ی چینی­های شهر نشین در سال2011میلادی، به حدود3400دلار رسید، در حالی­که این میزان برای روستاییان تقریبا یک سوم بوده است. وقتی مهاجران روستایی به شهر می­آیند، تلاش می­کنند از نظر اقتصادی فعالیت­های تولیدی بیشتری کنند، مهارت­های بیشتری فراگیرند، درآمد بهتری داشته باشند، و بتوانند لوازم مورد نیاز مصرفی بیشتری برای خود و خانواده تهیه کنند. هم­چنین، تقاضای آن­ها برای خدمات آموزشی و شهری بیشتر شده و موجب رشد و توسعه­ی اقتصادی این بخش­ها خواهد شد.
براساس آمار منتشره، متوسط درآمد سرانه‌­ی چینی­‌های شهر نشین در سال2011میلادی، به حدود3400دلار رسید، در حالی­ که این میزان برای روستاییان تقریبا یک سوم بوده است. وقتی مهاجران روستایی به شهر می­‌آیند، تلاش می‌­کنند از نظر اقتصادی فعالیت­‌های تولیدی بیشتری کنند، مهارت­‌های بیشتری فراگیرند، درآمد بهتری داشته باشند، و بتوانند لوازم مورد نیاز مصرفی بیشتری برای خود و خانواده تهیه کنند. هم­چنین، تقاضای آن­ها برای خدمات آموزشی و شهری بیشتر شده و موجب رشد و توسعه­‌ی اقتصادی این بخش­‌ها خواهد شد.


بالا رفتن سن جمعیت در چین که براساس پیش­بینی­های انجام شده تا سال2050به بیش از 30درصد جمعیت خواهد رسید، چالش دیگر دولت­مردان این کشور در دهه­های پیش رو است. طبق سرشماری انجام شده، جمعیت بین 15 تا64سال چین در سال 2011به یک میلیارد نفر رسید که نسبت به سال پیش 3درصد افزایش نشان می­دهد، در حالی­که رشد کل جمعیت در این مدت4درصد بوده است. بنابراین، در تمام دنیا چین کشوری است که پیش از ثروتمند شدن، در سراشیبی سالمند شدن قرار گرفته است. در­حالی که کشورهای پیشرفته پیش از رسیدن به سالمندی جمعیت، شبکه­های مطمئن و پایدار رفاه اجتماعی و خدماتی برای سالمندان را بنیان می­گذارند که پس از عبور از انحنای سالمندی امکان و تدابیر لازم برای مراقبت­ از آنها بعمل آمده باشد، در چین هنوز شبکه­های جا افتاده­ی ارایه خدمات و رفاه اجتماعی برای سالمندان شکل نگرفته است.  
بالا رفتن سن جمعیت در چین که براساس پیش‌­بینی­‌های انجام شده تا سال2050به بیش از 30درصد جمعیت خواهد رسید، چالش دیگر دولت ­مردان این کشور در دهه­‌های پیش رو است. طبق سرشماری انجام شده، جمعیت بین 15 تا64سال چین در سال 2011به یک میلیارد نفر رسید که نسبت به سال پیش 3درصد افزایش نشان می­‌دهد، در حالی­ که رشد کل جمعیت در این مدت4درصد بوده است. بنابراین، در تمام دنیا چین کشوری است که پیش از ثروتمند شدن، در سراشیبی سالمند شدن قرار گرفته است. در­حالی که کشورهای پیشرفته پیش از رسیدن به سالمندی جمعیت، شبکه‌­های مطمئن و پایدار رفاه اجتماعی و خدماتی برای سالمندان را بنیان می‌­گذارند که پس از عبور از انحنای سالمندی امکان و تدابیر لازم برای مراقبت­ از آنها بعمل آمده باشد، در چین هنوز شبکه­‌های جا افتاده­‌ی ارایه خدمات و رفاه اجتماعی برای سالمندان شکل نگرفته است.


در حقیقت، با اجرای سیاست تک فرزندی در سه دهه­ی گذشته، یک تغییر اساسی در ترکیب اجتماعی در این کشور به وجود آمده است که به­طور طبیعی می­بایست پس از رسیدن به استانداردهای بالای زندگی به دست می­آمد، مانند فرصت­های بیشتر تحصیلی، اشتغال زنان و انتخاب مستقلانه برای میلیون­ها نفر. برای ایجاد چنین شبکه­ی فراگیر، چین باید هزینه­های زیادی کند در حالی­که به این بودجه در جاهای دیگر نیاز دارد. اگر خانواده­ها هم بخواهند بار این مسئولیت را طبق سنت دیرینه­ی فرهنگی بر دوش بکشند هم با توجه به ازدیاد تعداد سالمندان خانواده که شامل دو پدر بزرگ و دو مادر بزرگ و احیانا عمو وعمه­ی سالمند می­شود، امکان­پذیر نخواهد بود. لذا، بالا رفتن سن جمعیت هم برای دولت و هم برای خانواده­ها چالش آفرین و بحران­زا خواهد شد.
در حقیقت، با اجرای سیاست تک فرزندی در سه دهه­‌ی گذشته، یک تغییر اساسی در ترکیب اجتماعی در این کشور به وجود آمده است که به­‌طور طبیعی می­بایست پس از رسیدن به استانداردهای بالای زندگی به دست می‌­آمد، مانند فرصت­‌های بیشتر تحصیلی، اشتغال زنان و انتخاب مستقلانه برای میلیون­‌ها نفر. برای ایجاد چنین شبکه­‌ی فراگیر، چین باید هزینه­‌های زیادی کند در حالی ­که به این بودجه در جاهای دیگر نیاز دارد. اگر خانواده‌­ها هم بخواهند بار این مسئولیت را طبق سنت دیرینه‌­ی فرهنگی بر دوش بکشند هم با توجه به ازدیاد تعداد سالمندان خانواده که شامل دو پدر بزرگ و دو مادر بزرگ و احیانا عمو و عمه­‌ی سالمند می­‌شود، امکان­ پذیر نخواهد بود. لذا، بالا رفتن سن جمعیت هم برای دولت و هم برای خانواده‌­ها چالش آفرین و بحران­‌زا خواهد شد.


با بهبود وضعیت معیشتی مردم طی سه دهه­ی گذشته که تنها خواسته­ی آن­ها دستیابی به یک درآمد ثابت و بالا بوده، اینک جامعه وارد مرحله­ی جدیدی از خواسته­های متنوع شده که دیگر مانند گذشته امکان کنترل و هدایت و نظارت و برآورده کردن آن­ها از عهده­ی یک حزب و گروه خاص خارج است. طبقات مختلف اجتماعی جدید شکل گرفته، خواسته­های متنوعی دارند. از جمله مشارکت در تصمیم گیری­های سیاسی است که این روند با سیاست تک حزبی و کنترل مرکزی سازگار نبوده و پیچیده و مشکل خواهد بود. بدون شک، شکست مرکزگرایی به خاطر پیچیدگی مسایل، تنوع و تکثر دیدگاه­های رقیب، و افزایش حجم تبادل اطلاعات می تواند برای جامعه­ی درحال توسعه بسیار خطرناک باشد. منطقا، وقتی متقاضیان بیشتر شوند، احتمال افزایش اشتباهات نیز بیشتر می­شود. به لحاظ تئوریک نیز در هر سیستمی نقطه­ی جوشی وجود دارد که با افزایش فعالیت می­تواند سیستم را سریع­تر به نقطه­ی جوش برساند. طبق آمارهای منتشره، حوادث ناآرامی­های اجتماعی در سال2010 به 180هزار مورد رسیده در حالی­که این رقم در سال2005تنها 45هزار مورد بوده است. در حالی­که در گذشته مقامات حزبی تلاش می­کردند از به هم پیوستن این حوادث مجزا از هم که عمدتا به خاطر غصب زمین­های کشاورزان از سوی مقامات محلی به وقوع می­پیوست جلوگیری کنند، ولی امروزه با توسعه­ی فرهنگ دیجیتالی و فن­آوری اطلاعات، این مرزها از هم پاشیده و محدودیت­ها را دور زده است. در همین چند سال اخیر، تعداد وبلاگ نویسان چینی به بیش از300میلیون نفر رسیده و در دو سال آینده به500میلیون نفر خواهد رسید. همگرایی بین آن­چه افتاق می­افتد در میان خطوط خاموش و روشن قضایا به نظر اجتناب ناپذیر می­آید.  
با بهبود وضعیت معیشتی مردم طی سه دهه­‌ی گذشته که تنها خواسته‌­ی آن­ها دستیابی به یک درآمد ثابت و بالا بوده، اینک جامعه وارد مرحله­‌ی جدیدی از خواسته‌­های متنوع شده که دیگر مانند گذشته امکان کنترل و هدایت و نظارت و برآورده کردن آن­ها از عهده­‌ی یک حزب و گروه خاص خارج است. طبقات مختلف اجتماعی جدید شکل گرفته، خواسته‌­های متنوعی دارند. از جمله مشارکت در تصمیم گیری­‌های سیاسی است که این روند با سیاست تک حزبی و کنترل مرکزی سازگار نبوده و پیچیده و مشکل خواهد بود. بدون شک، شکست مرکزگرایی به خاطر پیچیدگی مسایل، تنوع و تکثر دیدگاه­‌های رقیب، و افزایش حجم تبادل اطلاعات می تواند برای جامعه­‌ی درحال توسعه بسیار خطرناک باشد. منطقا، وقتی متقاضیان بیشتر شوند، احتمال افزایش اشتباهات نیز بیشتر می‌­شود. به لحاظ تئوریک نیز در هر سیستمی نقطه­‌ی جوشی وجود دارد که با افزایش فعالیت می­‌تواند سیستم را سریع­‌تر به نقطه­‌ی جوش برساند. طبق آمارهای منتشره، حوادث ناآرامی­‌های اجتماعی در سال2010 به 180هزار مورد رسیده در حالی­ که این رقم در سال2005تنها 45هزار مورد بوده است. در حالی ­که در گذشته مقامات حزبی تلاش می‌­کردند از به هم پیوستن این حوادث مجزا از هم که عمدتا به خاطر غصب زمین­‌های کشاورزان از سوی مقامات محلی به وقوع می‌­پیوست جلوگیری کنند، ولی امروزه با توسعه‌­ی فرهنگ دیجیتالی و فن ­آوری اطلاعات، این مرزها از هم پاشیده و محدودیت‌­ها را دور زده است. در همین چند سال اخیر، تعداد وبلاگ نویسان چینی به بیش از300میلیون نفر رسیده و در دو سال آینده به500میلیون نفر خواهد رسید. همگرایی بین آن­چه افتاق می­افتد در میان خطوط خاموش و روشن قضایا به نظر اجتناب ناپذیر می­‌آید.


(Global Implications of China’s Challenges، 2012)
(Global Implications of China’s Challenges، 2012)<ref>سابقی، محمد علی(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،جلد اول، ص264-268</ref>


----[1] - Wen Jiabao.
=== کتاب شناسی ===

نسخهٔ ‏۲۸ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۹:۴۷

با توسعه­‌ی سریع شهر نشینی و تغییر تعادل جمعیت چین از اکثریت روستایی به اکثریت شهری، این کشور در کنار فرصت­‌ها، با چالش‌­های بزرگی هم­چون بالا رفتن تقاضای مسکن، کاهش منابع انسانی و زمین در بخش کشاورزی، بالا رفتن نیازها و درخواست­‌های رفاهی و اجتماعی، مسن شدن جمعیت و کاهش نیروی کار تولیدی، و... نیز رو به رو شده است. لذا، برخی از تحلیل­گران جمعیتی چینی و خارجی معتقدند که توسعه­‌ی شهری به مثابه­‌ی یک شمشیر دولبه است.

هم ­اینک چالش­­‌های شهری شدن جمعیت35/1میلیارد نفری چین در ابعاد مختلف اجتماعی خود را نشان داده و به وضوح قابل مشاهده است. در حال حاضر253میلیون کارگر مهاجری که در شهرها زندگی می­‌کنند هیچگونه دسترسی به خدمات اجتماعی شهری ندارند، حتی حقوق ناچیزی که پیش از مهاجرت در روستای خود داشتند از قبیل سوبسیدها، حق سکونت، حق آموزش فرزندان در مدارس دولتی، حق دسترسی به خدمات عمومی و... را هم از دست داده‌­اند.

بالا رفتن میزان تقاضای مسکن در شهرها زمینه را برای دست اندازی مقامات شهری به زمین­‌های کشاورزی روستاییان مجاور شهرها را فراهم ساخته که به صورت غیر قانونی و با پرداخت مبلغ کمی به روستاییان، زمین­‌های آنان را تبدیل به ساختمان‌­های لوکسی نموده و به قیمت گزافی در اختیار متقاضیان مسکن می­‌گذارند. به این ترتیب، بازیافت زمین­‌های کشاورزی حدود 40درصد از درآمد و زمینه­‌ی فساد دولت­‌های محلی را تشکیل می­‌دهد. چون میزان ساخت و ساز در کشور13درصد از کل درآمد سرانه است. وِن­جیابائو(Wen Jiabao) در مقاله­‌ای در مجله­‌ی«به دنبال حقیقت» در این زمینه می­‌گوید:«کشور چین صنعتی شدن و مدرن شدن را به قیمت قربانی کردن زمین­‌های کشاورزی روستاییان به دست می­‌آورد ... کسی مجوز گرفتن چنین حقی را از روستاییان ندارد.» توسعه­‌ی شهرها از طریق گرفتن زمین­‌های کشاورزی، که علی­رغم کمبود زمین و آب و افزایش جمعیت می­بایست برای پرکردن شکم روستاییان مورد استفاده قرار گیرد، در سال­‌های اخیر موجب نارضایتی روستاییان و در برخی از موارد باعث شورش و درگیری میان روستاییان و پلیس شده است. البته این سیاست دولت مرکزی با مخالفت دولت­‌های محلی که از طریق فروش زمین کشاورزان به رشد اقتصاد شهری و پرداخت بدهی‌­ها و افزایش بودجه­ و در خیلی از موارد سوء استفاده‌­های خود می پردازند، روبه رو می­‌شود. باید متذکر شد که پیدا کردن راه­ حل و ایجاد تعادل میان رشد درآمد سرانه، شهری شدن، تأمین حقوق روستاییان و تأمین امنیت غذایی برای این جمعیت انبوه، یکی از چالش‌­های پیش روی نسل پنجم از رهبران حزب کمونیست خواهد بود که به تازگی و در نیمه­‌ی دوم سال­2012 قدرت را در این کشور به دست گرفتند.

براساس آمار منتشره، متوسط درآمد سرانه‌­ی چینی­‌های شهر نشین در سال2011میلادی، به حدود3400دلار رسید، در حالی­ که این میزان برای روستاییان تقریبا یک سوم بوده است. وقتی مهاجران روستایی به شهر می­‌آیند، تلاش می‌­کنند از نظر اقتصادی فعالیت­‌های تولیدی بیشتری کنند، مهارت­‌های بیشتری فراگیرند، درآمد بهتری داشته باشند، و بتوانند لوازم مورد نیاز مصرفی بیشتری برای خود و خانواده تهیه کنند. هم­چنین، تقاضای آن­ها برای خدمات آموزشی و شهری بیشتر شده و موجب رشد و توسعه­‌ی اقتصادی این بخش­‌ها خواهد شد.

بالا رفتن سن جمعیت در چین که براساس پیش‌­بینی­‌های انجام شده تا سال2050به بیش از 30درصد جمعیت خواهد رسید، چالش دیگر دولت ­مردان این کشور در دهه­‌های پیش رو است. طبق سرشماری انجام شده، جمعیت بین 15 تا64سال چین در سال 2011به یک میلیارد نفر رسید که نسبت به سال پیش 3درصد افزایش نشان می­‌دهد، در حالی­ که رشد کل جمعیت در این مدت4درصد بوده است. بنابراین، در تمام دنیا چین کشوری است که پیش از ثروتمند شدن، در سراشیبی سالمند شدن قرار گرفته است. در­حالی که کشورهای پیشرفته پیش از رسیدن به سالمندی جمعیت، شبکه‌­های مطمئن و پایدار رفاه اجتماعی و خدماتی برای سالمندان را بنیان می‌­گذارند که پس از عبور از انحنای سالمندی امکان و تدابیر لازم برای مراقبت­ از آنها بعمل آمده باشد، در چین هنوز شبکه­‌های جا افتاده­‌ی ارایه خدمات و رفاه اجتماعی برای سالمندان شکل نگرفته است.

در حقیقت، با اجرای سیاست تک فرزندی در سه دهه­‌ی گذشته، یک تغییر اساسی در ترکیب اجتماعی در این کشور به وجود آمده است که به­‌طور طبیعی می­بایست پس از رسیدن به استانداردهای بالای زندگی به دست می‌­آمد، مانند فرصت­‌های بیشتر تحصیلی، اشتغال زنان و انتخاب مستقلانه برای میلیون­‌ها نفر. برای ایجاد چنین شبکه­‌ی فراگیر، چین باید هزینه­‌های زیادی کند در حالی ­که به این بودجه در جاهای دیگر نیاز دارد. اگر خانواده‌­ها هم بخواهند بار این مسئولیت را طبق سنت دیرینه‌­ی فرهنگی بر دوش بکشند هم با توجه به ازدیاد تعداد سالمندان خانواده که شامل دو پدر بزرگ و دو مادر بزرگ و احیانا عمو و عمه­‌ی سالمند می­‌شود، امکان­ پذیر نخواهد بود. لذا، بالا رفتن سن جمعیت هم برای دولت و هم برای خانواده‌­ها چالش آفرین و بحران­‌زا خواهد شد.

با بهبود وضعیت معیشتی مردم طی سه دهه­‌ی گذشته که تنها خواسته‌­ی آن­ها دستیابی به یک درآمد ثابت و بالا بوده، اینک جامعه وارد مرحله­‌ی جدیدی از خواسته‌­های متنوع شده که دیگر مانند گذشته امکان کنترل و هدایت و نظارت و برآورده کردن آن­ها از عهده­‌ی یک حزب و گروه خاص خارج است. طبقات مختلف اجتماعی جدید شکل گرفته، خواسته‌­های متنوعی دارند. از جمله مشارکت در تصمیم گیری­‌های سیاسی است که این روند با سیاست تک حزبی و کنترل مرکزی سازگار نبوده و پیچیده و مشکل خواهد بود. بدون شک، شکست مرکزگرایی به خاطر پیچیدگی مسایل، تنوع و تکثر دیدگاه­‌های رقیب، و افزایش حجم تبادل اطلاعات می تواند برای جامعه­‌ی درحال توسعه بسیار خطرناک باشد. منطقا، وقتی متقاضیان بیشتر شوند، احتمال افزایش اشتباهات نیز بیشتر می‌­شود. به لحاظ تئوریک نیز در هر سیستمی نقطه­‌ی جوشی وجود دارد که با افزایش فعالیت می­‌تواند سیستم را سریع­‌تر به نقطه­‌ی جوش برساند. طبق آمارهای منتشره، حوادث ناآرامی­‌های اجتماعی در سال2010 به 180هزار مورد رسیده در حالی­ که این رقم در سال2005تنها 45هزار مورد بوده است. در حالی ­که در گذشته مقامات حزبی تلاش می‌­کردند از به هم پیوستن این حوادث مجزا از هم که عمدتا به خاطر غصب زمین­‌های کشاورزان از سوی مقامات محلی به وقوع می‌­پیوست جلوگیری کنند، ولی امروزه با توسعه‌­ی فرهنگ دیجیتالی و فن ­آوری اطلاعات، این مرزها از هم پاشیده و محدودیت‌­ها را دور زده است. در همین چند سال اخیر، تعداد وبلاگ نویسان چینی به بیش از300میلیون نفر رسیده و در دو سال آینده به500میلیون نفر خواهد رسید. همگرایی بین آن­چه افتاق می­افتد در میان خطوط خاموش و روشن قضایا به نظر اجتناب ناپذیر می­‌آید.

(Global Implications of China’s Challenges، 2012)[۱]

کتاب شناسی

  1. سابقی، محمد علی(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،جلد اول، ص264-268