اقتصاد در دوره باستان ساحل عاج: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «'''اقتصاد در دوران قدیم''' از دیرباز، کشاورزی محور و بنیان اقتصادی کشور ساحل عاج را تشکیل میدهد. بدیهیست که در آغاز، کشاورزی صرفاً برای تولید مایحتاج ضروری رواج داشت، اما از سده 15 به بعد، در تماس با بازرگانان قوم «مانده» که اصالتاً سودانی...» ایجاد کرد) |
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''اقتصاد در دوران قدیم''' | '''اقتصاد در [[دوران قدیم]]''' | ||
از دیرباز، کشاورزی محور و بنیان اقتصادی کشور ساحل عاج را تشکیل میدهد. بدیهیست که در آغاز، کشاورزی صرفاً برای تولید مایحتاج ضروری رواج داشت، اما از سده 15 به بعد، در تماس با بازرگانان قوم «مانده» که اصالتاً سودانی بودند، کشاورزی به مرحلهای بهنام «مرکانتیلیستی»[35] وارد میشود. درواقع این بازرگانان، بهدنبال میوهای بهنام «کولا» به این سرزمین آمده بودند، اما همچنین درپی طلا نیز بودند. کمی پیشاز اینکه پای پرتغالیها به اینجا برسد، دو نظام سیاسی در ساحل عاج حاکم بود که بر اقتصاد نیز تأثیر میگذاشت؛ یکی نظام اتاتیک (حکومتی) که در شمال و شرق، در قلمرو آکانها، جاری بود. در این جوامع بهدلیل تمرکز قدرت در دست یک نفر، طبقه حاکمی وجود داشت که به استثمار دهاقین و زیردستان مشغول بود؛ درنتیجه مفهوم سود یا بهره اقتصادی معنا داشت و نظام دیگر، نظامی بود مبتنی بر روابط فامیلی که در جنوب و میان طوایفی چون ماندهها مرسوم بود. این قبایل و طوایف، برعکس شمالیها که ساختاری پادشاهی داشتند، بر ساختارهای خانوادگی و قواعد سنتی متکی بودند؛ درنتیجه آنچه تولید میشد، بهجای اینکه در یک سمتوسو، بهطرف مرکز قدرت جهتدهی شود، دربین اعضای طایفه تقسیم میشد و هرآنچه تولید میشد، به مصرف میرسید (ارزش افزوده یا سود معنایی نداشت) (Loucou, 2007: 22). | از دیرباز، کشاورزی محور و بنیان اقتصادی کشور ساحل عاج را تشکیل میدهد. بدیهیست که در آغاز، کشاورزی صرفاً برای تولید مایحتاج ضروری رواج داشت، اما از سده 15 به بعد، در تماس با بازرگانان قوم «مانده» که اصالتاً سودانی بودند، کشاورزی به مرحلهای بهنام «مرکانتیلیستی»[35] وارد میشود. درواقع این بازرگانان، بهدنبال میوهای بهنام «کولا» به این سرزمین آمده بودند، اما همچنین درپی طلا نیز بودند. کمی پیشاز اینکه پای پرتغالیها به اینجا برسد، دو نظام سیاسی در ساحل عاج حاکم بود که بر اقتصاد نیز تأثیر میگذاشت؛ یکی نظام اتاتیک (حکومتی) که در شمال و شرق، در قلمرو آکانها، جاری بود. در این جوامع بهدلیل تمرکز قدرت در دست یک نفر، طبقه حاکمی وجود داشت که به استثمار دهاقین و زیردستان مشغول بود؛ درنتیجه مفهوم سود یا بهره اقتصادی معنا داشت و نظام دیگر، نظامی بود مبتنی بر روابط فامیلی که در جنوب و میان طوایفی چون ماندهها مرسوم بود. این قبایل و طوایف، برعکس شمالیها که ساختاری پادشاهی داشتند، بر ساختارهای خانوادگی و قواعد سنتی متکی بودند؛ درنتیجه آنچه تولید میشد، بهجای اینکه در یک سمتوسو، بهطرف مرکز قدرت جهتدهی شود، دربین اعضای طایفه تقسیم میشد و هرآنچه تولید میشد، به مصرف میرسید (ارزش افزوده یا سود معنایی نداشت) (Loucou, 2007: 22). | ||
درکل، اقتصاد دوره پیشاز استعمار، گرد فضاهایی نسبتاً همسان شکل میگیرد: در شمال و در مرکز، شبکهای از راههای تجاری بهوجود میآیند که خود محل شکلگیری شهرکهای تجاری میشوند که در دست طبقات بالادست و اشراف قرار داشتند. در جنوب نیز این شبکه، با روابط فامیلی و در درون روستاها و قصبهها تعریف میشود؛ اما آنچه در معاملات و بهعنوان پول ردوبدل میشود، چیزی است که در زبان محلی به آن «سومبه»[36] میگفتند. این شبکه اقتصادی در سده نوزدهم دچار تحول عمیق و گستردهای میگردد. | درکل، اقتصاد دوره پیشاز استعمار، گرد فضاهایی نسبتاً همسان شکل میگیرد: در شمال و در مرکز، شبکهای از راههای تجاری بهوجود میآیند که خود محل شکلگیری شهرکهای تجاری میشوند که در دست طبقات بالادست و اشراف قرار داشتند. در جنوب نیز این شبکه، با روابط فامیلی و در درون روستاها و قصبهها تعریف میشود؛ اما آنچه در معاملات و بهعنوان پول ردوبدل میشود، چیزی است که در زبان محلی به آن «سومبه»[36] میگفتند. این شبکه اقتصادی در سده نوزدهم دچار تحول عمیق و گستردهای میگردد. |
نسخهٔ ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۰۳
اقتصاد در دوران قدیم
از دیرباز، کشاورزی محور و بنیان اقتصادی کشور ساحل عاج را تشکیل میدهد. بدیهیست که در آغاز، کشاورزی صرفاً برای تولید مایحتاج ضروری رواج داشت، اما از سده 15 به بعد، در تماس با بازرگانان قوم «مانده» که اصالتاً سودانی بودند، کشاورزی به مرحلهای بهنام «مرکانتیلیستی»[35] وارد میشود. درواقع این بازرگانان، بهدنبال میوهای بهنام «کولا» به این سرزمین آمده بودند، اما همچنین درپی طلا نیز بودند. کمی پیشاز اینکه پای پرتغالیها به اینجا برسد، دو نظام سیاسی در ساحل عاج حاکم بود که بر اقتصاد نیز تأثیر میگذاشت؛ یکی نظام اتاتیک (حکومتی) که در شمال و شرق، در قلمرو آکانها، جاری بود. در این جوامع بهدلیل تمرکز قدرت در دست یک نفر، طبقه حاکمی وجود داشت که به استثمار دهاقین و زیردستان مشغول بود؛ درنتیجه مفهوم سود یا بهره اقتصادی معنا داشت و نظام دیگر، نظامی بود مبتنی بر روابط فامیلی که در جنوب و میان طوایفی چون ماندهها مرسوم بود. این قبایل و طوایف، برعکس شمالیها که ساختاری پادشاهی داشتند، بر ساختارهای خانوادگی و قواعد سنتی متکی بودند؛ درنتیجه آنچه تولید میشد، بهجای اینکه در یک سمتوسو، بهطرف مرکز قدرت جهتدهی شود، دربین اعضای طایفه تقسیم میشد و هرآنچه تولید میشد، به مصرف میرسید (ارزش افزوده یا سود معنایی نداشت) (Loucou, 2007: 22).
درکل، اقتصاد دوره پیشاز استعمار، گرد فضاهایی نسبتاً همسان شکل میگیرد: در شمال و در مرکز، شبکهای از راههای تجاری بهوجود میآیند که خود محل شکلگیری شهرکهای تجاری میشوند که در دست طبقات بالادست و اشراف قرار داشتند. در جنوب نیز این شبکه، با روابط فامیلی و در درون روستاها و قصبهها تعریف میشود؛ اما آنچه در معاملات و بهعنوان پول ردوبدل میشود، چیزی است که در زبان محلی به آن «سومبه»[36] میگفتند. این شبکه اقتصادی در سده نوزدهم دچار تحول عمیق و گستردهای میگردد.