تاریخ اردن: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
=== [[تاریخ دوره باستان اردن|تاریخ دوران باستان (پیش از میلاد مسیح)]] ===
'''تاريخ دوران باستان (پيش از ميلاد مسيح)'''


==== عصر پارینه سنگی ====
در طول دوره پارينه سنگي 17000 - 500000 ق.م ساکنان اردن حيوانات وحشي را شکار کرده و از گياهان وحشي استفاده مي کردند، احتمالا آنها حرکت حيوانات را که در جست‌وجوي مرتع و زندگي در کنار آب بوده اند دنبال مي کردند. شواهدي يافت شده است که سکونت در دوران پارينه سنگي را در کنار آب‌هاي  پهناور ازرق نشان مي دهد. انسان دوره پارينه سنگي در اردن شواهدي از معماري به جا نگذاشته است و هنوز اسکلت هيچ انساني از اين دوران يافت نشده است. هرچند باستان شناسان از اين دوره ابزارهايي نظير سنگ چخماق و تبر دست ساز با سنگ بازالت، چاقو و ادوات تراش دادن يافته اند. انسان باستان همچنين سرنخي از ماهيت وجود خود در دوران پارينه سنگي و ادامه آن در دوران نوسنگي و دوره‌هاي مس و سنگ به جا گذاشته است. (1)
در عصر پارینه سنگی (500000 – 17000 ق م) ساکنان [[اردن]]، حیوانات وحشی را شکار می‌کردند و با دنبال‌کردن حیواناتی که در پی مراتع علف بودند یا زندگی در مناطقی که به منابع آب نزدیک بود، به جستجوی گیاهان وحشی می‌پرداختند.


[[آب و هوای اردن|آب و هوا]] در این دوره به نسبت قابل توجهی از امروزه مرطوب‌تر بوده است و در نتیجه قسمت‌های وسیعی از [[مناطق بیابانی اردن|بیابان‌]]<nowiki/>های حال حاضر را دشت‌ها و مراتع مناسب برای شکار و امرار معاش پوشانده بود.
برخي از قديمي‌ترين شهرک سازي‌ها در تاريخ بشر که به 8000 ق.م بازمي‌گردد در اردن يافت شده است. همچنين اردن بخشي از هلال حاصلخيز<sup>[1]</sup> باستاني است که از مرزهاي جنوبي فلسطين، شمال رود فرات، اطراف رود فرات و دجله تا خليج فارس کشيده شده است. اين منطقه شاهد حضور شهرهاي يوناني که نام آنها دکا پليس<sup>[2]</sup> يا ده شهر بوده است، مي‌باشد که در دوره روميان از مرزهاي شرقي محافظت مي کرده اند.


مستنداتی از زندگی در عصر پارینه سنگی در مجاورت آب‌های وسیع "آزرق" پیدا شده است. مردمان عصر پارینه سنگی در [[اردن]] هیچ اثر معماری از خود برجای نگذاشته‌اند و تا کنون هیچ اسکلت انسانی از آن دوران یافت نشده است. با این وجود باستان شناسان وسایلی مربوط به این دوران از قبیل آتش زنه، تبرهای سنگی، چاقوها و ابزار آلات تراش یافته‌اند.
در عصر نوسنگي (8500 - 4500 ق م) سه تغيير عمده در سرزميني که هم اکنون با نام اردن شناخته مي‌شود، رخ داده است. (2) اول اين که مردم به صورت جمعي در روستاهاي کوچک سکني گزيدند و اين يعني افزوده شدن منابع جديد غذايي همچون: حبوبات، نخود و عدس پرورشي و توسعه روش هاي جديد و معمول گله داري بز و تغيير عادات غذايي مردم عصر نوسنگي! دومين تغيير اساسي در الگوهاي زندگي، يکجا نشيني با تغيير آب و هوايي بيابان شرقي صورت گرفت. اين ناحيه گرم تر و خشک تر شد تا به تدريج و طي ساليان طولاني تبديل به منطقه اي غير قابل سکني گرديد. دراين عصر شاهد حومه اردن و برخي از مهم ترين نقاط مانند طبقات فهل (در دره اردن) بيضاء  (شمال پترا)، عين غزال (حومه شمالي امان) و جريکو (در دره اردن) هستيم. اين شهرک‌ها «مگا سايت» ناميده مي شوند، به اين دليل که اين منطقه بسيار وسيع بوده، بين 10 تا 15 هکتار، نزديک به دو برابر بزرگ تر از شهرک هاي ديگر عصر نوسنگي.  


==== عصر نو سنگی ====
ناحيه حد فاصل بيابان شرقي و منطقه «سان» در غرب، بازماندة همان تغيير در آب و هواي منطقه پخشاب است. باور رايج براين است که اين اتفاق حدود 5500 تا 6500 سال قبل از ميلاد مسيح رخ داده است.
در عصر نو سنگی (8500 – 4500 ق م) یا عصر نوین سنگ، سه تغییر عمده در سرزمینی که هم اکنون با نام [[اردن]] شناخته می‌شود، رخ داده است.


اول این که مردم به صورت جمعی در روستاهای کوچک سکنی گزیدند و این یعنی افزوده شدن منابع جدید غذایی همچون: حبوبات، نخود و عدس پرورشی و توسعه روش‌های جدید و معمول گله داری بز و تغییر عادات غذایی مردم عصر نو سنگی!
سومين و مهمترين پيشرفت آخرين ادوار عصر نوسنگي که به 4500 تا 5500 سال قبل از ميلاد برمي‌گردد، ساخت ظروف سفالين است. هر چند در اکتشافات قبل از اين هم وجود تلاش‌هايي براي ساخت ظروف سفالين به اثبات رسيده، اما در آخرين ادوار نوسنگي مردم به طور سازمان يافته شروع به ساخت ظروف سفالين از گل رس کردند. اين احتمال وجود دارد که نحوه ساخت ظروف سفالين توسط افراد ماهري که از تمدن‌هاي بدوي شمال شرق مزوپوتاميا (عراق کنوني) آمده اند به اين مناطق منتقل شده باشد.


دومین تغییر اساسی در الگوهای زندگی، یکجا نشینی با تغییر آب و هوایی بیابان شرقی صورت گرفت. این ناحیه گرم‌تر و خشک‌تر شد تا به تدریج و طی سالیان طولانی تبدیل به منطقه‌ای غیر قابل سکنی گردید.
گسترده ترين مکان به جا مانده از عصر نوسنگي در اردن در عين الغزه قرار گرفته است و شامل شمار زيادي از ساختمان هاست که به سه حوزه مجزا تقسيم شده اند. ساختمان هاي مستطيل با چندين اتاق که بعضي از آنها داراي سقف‌هايي گچ اندود شده اند. برج سنگي و ديوارهاي يافت شده در جريکو حاکي از آن است که امر دفاع، موضوعي مهم براي روستاييان عصر نوسنگي بوده است.


ناحیه حد فاصل بیابان شرقی و منطقه "سان" در غرب، بازمانده‌ی همان تغییر در [[آب و هوای اردن|آب و هوا]]<nowiki/>ی منطقه پخشاب است. باور رایج بر این است که این اتفاق حدود 5500 تا 6500 سال قبل از میلاد مسیح رخ داده است.
به نظر مي‌رسد مردم عصر نوسنگي همانند اجداد خود نيايش و عبادت مي‌کرده اند. در ارتباط با اين موضوع باستان شناسان جمجمه‌هايي پوشيده از خمير که در قسمت چشم‌ها به همراه قير طبيعي بودند را در قسمت هايي از اردن واقع در عين الغزه و بيدها و فلسطين و سوريه کشف کرده اند. باستان شناسان کار بازيافت مجسمه اي را به پايان رسانده اند که ممکن است قديمي ترين مجسمه در جهان باشد. اين اثر باستاني کشف شده در عين الغزه احتمالاً حدود هشت هزار سال قدمت دارد. اين مجسمه که ارتفاعش بالغ بر يک متر است، مربوط به زني است با چشماني بسيار بزرگ و دست‌هايي لاغر و زانو‌هايي برآمده و انگشتاني که به دقت نقاشي شده اند. (3)


مهمترین پیشرفت آخرین ادوار عصر نو سنگی که به 4500 تا 5500 سال قبل از میلاد برمی‌گردد، ساخت ظروف سفالین است. هر چند در اکتشافات قبل از این هم وجود تلاش‌هایی برای ساخت ظروف سفالین به اثبات رسیده بود، اما در آخرین ادوار نو سنگی بود که مردم به طور سازمان یافته شروع به ساخت ظروف سفالین از گل رس کردند.
  در فاصله سالهاي 4000 - 6000 ق.م  تغييرات آب وهوا منجر به تغييرات اقتصادي شد. در اين دورةرموکيان از کشاورزي در زمين‌هاي خشک به پرورش دام نظير گوسفند و بز پرداختند. توليد گندم و جو به مناطقي که بارش باران بيشتري داشت يا در دره رودخانه‌ها محدود شد.(4)


این احتمال وجود دارد که نحوه ساخت ظروف سفالین توسط افراد ماهری که از تمدن‌های بدوی شمال شرق مزوپوتامیا (Mesopotamia) آمده‌اند به این مناطق منتقل شده باشد.
سپس شاهد استفاده از مس و ابزار برنز و همچنين سنگ در طي سالهاي 3100 - 4500 ق.م مي باشيم. (5) در اين دوران مس براي اولين بار ذوب شد و ازآن براي ساختن تبرها، نوک تيرها و نيزه‌ها و همچنين ابزار آتش زنه استفاده گرديد و اين روش تا مدت‌ها ادامه پيدا کرد. مردم در اين دوره کمتر به شکار وابسته بودند و در عوض بيشتر به پرورش گوسفند و بز و کشت گندم و گاهي خرما، زيتون و عدس مي‌پرداختند. شيوه زندگي مردم در اکثر نقاط تفاوت چنداني با هم نداشت. (6)


گسترده‌ترین مکان به جا مانده از عصر نو سنگی در [[اردن]] در عین الغزه قرار گرفته است و شامل شمار زیادی از ساختمان‌هاست که به سه حوزه مجزا تقسیم شده‌اند. ساختمان‌های مستطیل با چندین اتاق که بعضی از آن‌ها دارای سقف‌هایی گچ اندود شده بودند.
در حدود 3200 سال قبل از ميلاد، اردن به تدريج داراي مؤلفه‌هاي شهرنشيني شد. اماکن زيادي در عصر آغازين برنز (1950 - 3200 ق م) در بسياري از مناطق اردن اعم از دره اردن و مناطق مرتفع ترتأسيس شدند. بسياري از روستاها با استحکامات دفاعي براي حفاظت ساکنان از غارت و چپاولِ باديه نشين هايي که هنوز در برخي مناطق ساکن بودند در اين دوره بنا گرديد.آب به وسيله کانال از مکاني به مکاني ديگر منتقل مي‌شد و حتي اقدامات لازم براي جلوگيري از آسيب زمين لرزه‌ها و سيل‌ها صورت مي‌گرفت.


برج سنگی و دیوارهای یافت شده در جریکو (Jericho) حاکی از آن است که امر دفاع، موضوعی مهم برای روستاییان عصر نو سنگی بوده است.
در اين دوره تغييرات جالبي در آيين‌هاي خاک سپاري و تدفين به وجود آمد. باستان شناسان در منطقه «باب الذرا» که مکاني حفاظت شده در وادي عرب است، بالغ بر 20 هزار قبر استوانه شکل را با حجره‌هاي متعدد کشف کرده اند و گفته مي شود که اين قبور، اجساد 20 هزار تن را در خود جاي داده اند. همچنين مقبره‌هايي از گل و آجر وجود دارند که مدفن استخوان‌هاي انساني، ديگ‌ها، جواهرات و سلاح‌هاي جنگي اند. صدها ساختمان سنگي حفر شده در دل کوه‌هاي اردن به عصر اکتشافات مس و عصر آغازين برنز متعلق اند. اين احتمال وجود دارد که ساختمان‌هاي سنگي بقايايي از افراد تازه وارد از شمال باشند که همراه خود سنت هاي خاک سپاري متفاوتي را به اين ناحيه آورده اند.


به نظر می‌رسد مردم عصر نو سنگی همانند اجداد خود نیایش و عبادت می‌کرده‌اند. در ارتباط با این موضوع باستان شناسان جمجمه‌هایی پوشیده از خمیر که در قسمت چشم‌ها به همراه قیر طبیعی بودند را در قسمت‌هایی از [[اردن]] واقع در عین الغزه و بیدها و فلسطین و [[سوریه]] کشف کرده‌اند.
در اين دوره پيشرفت‌هاي شگفتي در تمدن شهرنشيني در مصر و بين النهرين (يعني مکاني که تاريخ نگارش در آن به 3000 ق م مي‌رسد) به وجود آمده است. هر چند نوشتار در اردن، فلسطين و سوريه تا هزار سال بعد از آن هم مرسوم نبود، اما يافته‌هاي باستان شناسي نشان دهنده رابطه تجاري اردن با مصر و بين النهرين هستند.


باستان شناسان به تازگی کار بازیافت مجسمه‌ای را به پایان رسانده‌اند که ممکن است که قدیمی‌ترین مجسمه در جهان باشد. این اثر باستانی کشف شده در عین الغزه احتمالاً حدود هشت هزار سال قدمت دارد. این مجسمه که ارتفاعش بالغ بر یک متر است، مربوط به زنی است با چشمانی بسیار بزرگ و دست‌هایی لاغر و زانوهایی برآمده و انگشتانی که به دقت نقاشی شده‌اند.
بين سال هاي 2300 تا 1950 ق .م، بسياري از شهرهاي مستحکم بنا شده در بالاي تپه‌ها به دليل ترجيح مردم براي زندگي در روستاهاي کوچک و شيوه زندگي شباني مطرود ماندند. اگرچه هيچ اتفاق نظري در مورد چرايي چنين ترجيحي وجود ندارد، ولي احتمالاً تلفيقي از تغييرات آب و هوايي و سياسي باعث پايان زند گي شهرنشيني در اين دوره بوده است. (7)


==== عصر اکتشافات مس ====
در عصر مياني برنز (1550 - 1950 ق.م) مردم شروع به حرکت به سوي مناطق وسيع تري از خاورميانه کردند. تجارت بين مصر، سوريه، عربستان، فلسطين و اردن ادامه مي‌يابد و به گسترش تمدن و تکنولوژي مي‌انجامد. ساخت فلز برنز از مس و قلع به ساخت تبرها، چاقوها و ساير وسايل و سلاح‌هاي محکم تر و با دوام تر منتهي مي‌شود. به نظر مي رسد در اين دوره جامعه‌هايي بزرگ و مجزا در قسمت هاي شمالي و مرکزي اردن به وجود آمده اند در حالي که در جنوب قبايل عشايري و مردم باديه نشيني که به نام شاسو شناخته مي‌شدند، پراکنده بودند. استحکامات جديد و متفاوتي در مناطقي همچون قلعه نظامي‌امّان، ايربد و طبقات فحل به چشم مي خورند. شهرها به وسيله برج و باروهايي از ديوارهاي خاکي که شيب آن‌ها با ساروج پوشانده شده بود، احاطه شده بودند. اين پوشش باعث لغزندگي سطح شيب­دار مي‌شد و بالا کشيدن از آن‌ها را دشوار مي‌ساخت. (8)
در این دوران، مس برای اولین بار ذوب شد و ازآن برای ساختن تبرها، نوک تیرها و نیزه‌ها و همچنین ابزار آلات آتش‌زنه استفاده گردید و این روش تا مدت‌ها ادامه پیدا کرد. مردم در این دوره کمتر به شکار وابسته بودند و در عوض بیشتر به پرورش گوسفند و بز و کشت گندم و گاهی خرما، زیتون و عدس می‌پرداختند. شیوه زندگی مردم در اکثر نقاط تفاوت چندانی با هم نداشت.  


=== آغاز زندگی شهرنشینی ===
باستان شناسان عموماً پايان عصر مياني برنز را حدود 1550 ق.م مي دانند. تعدادي از شهرهاي عصر مياني برنز در کنعان و اردن در اين دوره نابود شدند. دوره پاياني اسرارآميز برنز (حدود 1200 ق.م) با سقوط بسياري از پادشاهان خاور نزديک و مديترانه همراه است. گفته مي شود که علت بسياري از ويراني‌ها در شهرهايي همچون اردن، سوريه و فلسطين غارتگران و دزدان دريايي بودند. احتمالاً يک گروه از اين دزدان دريايي، فلسطيني‌ها بودند که در مناطق ساحل جنوبي فلسطين سکني گزيدند و نام خويش را بدان نهادند. اسرائيلي‌ها نيز دليل ديگر نابودي در فلسطين در عصر پاياني برنز بوده اند. آن‌ها شهرهايي همچون آريها، آي و حازور را نابود ساختند. (9)


==== عصر آغازین برنز ====
منطقه امان در عصر آهن (330 ق.م تا 1200 ق.م) از نظر آباداني بسيار مشهور بود و اين دوره به خاطر استفاده از چرخ در صنعت كوزه گري با ديگر دوره‌ها تمايز يافت. در اين عصر، منطقه با تحولاتي در به كارگيري آهن در صنعت اسلحه و لوازم خانگي مواجه شد. كوه القلعه در عمان مقر پايتخت اموني‌ها قرار گرفت و اين در حالي است كه همچنان بقاياي قصرهاي اموني‌ها در كوه القلعه وجود دارد كه از آن جمله مي توان ديوارهاي الاسوار و الآبار المحفوره  در الصخر الجيري را نام برد.
در حدود 3200 سال قبل از میلاد، [[اردن]] به تدریج دارای مولفه‌های شهرنشینی شد. اماکن زیادی در عصر آغازین برنز (1950 – 3200 ق م) در بسیاری از مناطق [[اردن]] اعم از دره [[اردن]] و مناطق مرتفع تر تأسیس شدند. بسیاری از روستاها با استحکامات دفاعی برای حفاظت ساکنین از غارت و چپاول بادیه نشین‌هایی که هنوز در برخی مناطق ساکن بودند در این دوره بنا شدند.


آب به وسیله کانال از مکانی به مکانی دیگر منتقل می‌شد و حتی اقدامات لازم برای جلوگیری از آسیب زمین لرزه‌ها و سیل‌ها صورت می‌گرفت.
اموني ها حكومتشان را در حدود سال 1250 ق.م تأسيس كردند و زندگي چادر نشيني خود را از آنجا آغاز كردند، آنان حكومتي قوي داشتند كه امتداد مرزشان از الموجب در جنوب تا سيل الزرقا در شمال و از الصحرا در شرق تا رود اردن تا غرب امتداد داشت.  


در این دوره تغییرات جالبی در آیین‌های خاک سپاری و تدفین به وجود آمد. باستان شناسان در منطقه "[[باب الدهرا]]" که مکانی حفاظت شده در وادی عرب است، بالغ بر 20 هزار قبر استوانه شکل را با حجره‌های متعدد کشف کرده‌اند و گفته می‌شود که این قبور، اجساد 20 هزار تن را در خود جای داده‌اند.
به حكم موقعيت جغرافيايي و استرات‍ژيكي امان، تجاوزگران زيادي به اين كشور طمع كردند و سرزمين اموني‌ها با تهاجم و كشتار زيادي مواجه شد. اما در گذر زمان زخم هاي خود را درمان كرد و بازسازي شهرهاي خود را از سرگرفت. آخرين پادشاهي كه بر مسند حكومت اموني ها نشست «طوبيا الاموني» بود که نامش با آثار «عراق الامير» و «قصر العبد» در وادي اليسير همراه است. در كوه القلعه چهار مجسمه از پادشاهان اموني يافت شده كه به قرن هشتم قبل از ميلاد برمي گردد. مجسمه‌هاي ديگري در مناطق پيراموني امان مانند خربة الحجاز، أبوعلندة و عرجان يافت شده است.


همچنین مقبره‌هایی از گل و آجر وجود دارند که مدفن استخوان‌های انسانی، دیگ‌ها، جوا[[هرات]] و سلاح‌های جنگی‌اند.
اردن باستان در عصر آهن به چهار ايالت اِدوم<sup>[3]</sup>در جنوب، موآب<sup>[4]</sup>در اردن مرکزي، رَبوث اَمون<sup>[5]</sup>در ناحيه کوهستاني شمالي(10) و باشان تقسيم مي‌شود که هر ايالت و مردمانش به اسم آن منطقه ناميده مي شدند، مثلاً «اِدومي ها» به اِدوم، «مؤابي ها» به مؤاب و «جشوني ها» به جشون منسوب بودند و اموني‌ها نسبتشان به خداي امون مي رسيد که اکنون امان ناميده مي‌شود. «باشاني‌ها» نيز به باشان (بيسان کنوني) منسوب بودند ولي «انباطي ها» به نام مكاني منسوب  نيستند. قبايل عربي كه نام برده شد از جزيرة العرب به سوي اردن مهاجرت كردند و در سرزمين اردن اقامت گزيدند و هر كدام از آن‌ها سرزميني را موطن خود قرار دادند كه از سوي ديگري به وسيله آثار طبيعي جدا مي شد با اين حال روابطشان با يكديگر دوستانه بود. اين قبايل در حدود 2000 سال قبل از ميلاد در اردن ظاهر شدند. «ادومي ها» پايتخت خود را «بصيرا» انتخاب كردند كه هم اكنون در استان «طفيله» واقع شده است و «مؤابي ها» پايتخت خود را «ديبون» شمال وادي الموجب قرار دادند که در زمان پادشاهي «ميشع» به قبر حارسة (الكرك) انتقال يافت. مهم ترين خداوندگار در نزد آنها «لكموش» بود و بزرگ ترين پادشاه از ميان پادشاهانشان «ميشع» بود كه پيروزي‌ها و دستاورد‌هاي او بر روي سنگي در ذيبان نگاشته شده است. اين سرزمين پس از جنگ‌هاي فراوان اين به دست آشوري‌ها و بابلي‌ها اشغال شد و سرزمين مؤاب بةكي از ولايات بابل در زمان بخت النصر تبديل گرديد.


صدها ساختمان سنگی حفر شده در دل کوه‌های اردن به عصر اکتشافات مس و عصر آغازین برنز متعقلند.
باشان با ورود قبايل عبري تحت فرمان موسي و يوشع که در اوايل عصر آهن در دو طرف رود اردن ساکن شدند (حدود 1200 ق.م) ناپديد شد. هنگامي‌که قبايل عبري تحت سلطه سلطان سائول<sup>[6]</sup> (حدود 1025 ق.م) بودند، بسياري از آثار تاريخ باستان اين منطقه به واسطه درگيري‌هاي بين اسرائيل و ايالات ربوث آمون، موآب و ادوم اردن به وجود آمد. (11) پادشاهي داود و سليمان نيز مربوط به همين دوران است که حکايت از قسمت اعظم متن عهد عتيق دارد، گرچه شواهد باستان شناسي اندکي بر تأييد آن موجود است. (928-1004ق م) (12) اسرائيلي ­ها که اجازه عبور ازپادشاهي ادوم را به دست نياورده بودند، ناچار آن­جا را دور زده و به مرزهاي اموريه در نزديکي مادبا رسيدند، اما پادشاه آنجا صهيون، نيز به دليل عدم اعتماد و ملاحظات اقتصادي چون کمبود آب و غذا اجازه عبور از سرزمينشان را نپذيرفت که در نهايت به جنگ و اشغال توسط اسرائيلي ها انجاميد. (13) پس از آن به سوي پادشاهي مواب حرکت کرده و بر قبايل متحد شده عرب حجاز که در آن­جا سکني داشتند فائق آمدند. (14) به اين ترتيب پادشاهي واحد آنها در سال 1000 ق.م در آنجا با پادشاهي سائول و داود پا گرفت و با مرگ سليمان در سال 922 ق. م به دو بخش در جنوب و شمال تقسيم شد: اسرائيل در شمال و يهودا در جنوب. تقسيم قدرت اسرائيلي­ها به علاوه سلطه مصر براسرائيل در سالهاي بعد براي حکومت‌هاي مستقر در اردن خبر خوبي بود و به پيشرفت‌هاي شهرنشيني در آنجا کمک شاياني کرد. ادومي­ها جنوب اردن را به تصرف درآوردند و بصيرا را پايتخت خود کردند و با مهارتي که در معادن مس و ذوب آن داشتند پترا و عقبه را معماري کردند.(15) موابي‌ها نيز بر اسرائيلي­ها پيروز شدند و در مرکز اردن ساکن گرديدند و شهرهاي کرک و ذبيان را پايتخت ساختند. اموني‌ها نيز در همان اوان به کاميابي‌هاي تجاري و کشاورزي رسيدند. پايتخت اردن کنوني امان امروز به نام اين قوم خوانده مي‌شود.


این احتمال وجود دارد که ساختمان‌های سنگی بقایایی از افراد تازه وارد از شمال باشند که همراه خود سنت‌های خاک سپاری متفاوتی را به این ناحیه آورده‌اند.
ثروت حکومت‌هاي ادوم و مواب و اَمون آنان را هدف خوبي براي همسايگاني چون آشوريان در مزوپوتاميا (عراق کنوني) و آرامي‌ها در سوريه قرار داد که در نهايت با شکست آرامي­ها از آنِ آشوريان گرديد. ادوم و مواب و امون استقلال خود را از آشوريان خريدند. (16)


در این دوره پیشرفت‌های شگفتی در تمدن شهرنشینی در [[مصر]] و بین النهرین (یعنی مکانی که تاریخ نگارش در آن به 3000 ق م می‌رسد) به وجود آمده است.
درحالي که تاريخ محلي بين پادشاهي‌هاي کوچک در فلسطين و اردن شکل مي‌گرفت، قدرت‌هاي بزرگ روز، مصر و رقباي شرقي آن هيتي‌ها، آشوريان و بعدها بابلي‌ها اين منطقه را به عنوان قلمرو خود اعلام کردند. مصر معمولاً قادر به کنترل کشورهاي فلسطين و اردن تحت سلطه خود بوده که کتيبه‌هاي متعدد و نامه‌هاي موجود در مصر و اردن اين موضوع را تصديق مي‌کند. مصر در ابتدا تسلط خود را بر آشورياني از دست داد که بين  سال هاي 720-853 ق.م توانستند سوريه، لبنان، فلسطين و اردن را فتح کنند. آشوريان قادر به تحت تسلط درآوردن قبايل سرکش عرب باديه نشين در صحراي سوريه نبودند، اما توانستند خود را در دشت‌هاي بزرگ در امتداد حاشيه شمالي صحرا مستقر و تثبيت کنند. آشوريان امپراتوري خود را در سال 612 ق.م به بابليان واگذارکردند. در آن زمان بابلي‌ها رقباي اصلي مصر براي به سلطه گرفتن فلسطين و اردن بودند. بابلي‌ها در سال 588 ق.م مناطق بسياري را فتح کردند و پادشاهي يهودا را برانداختند و تعداد زيادي از مردم محلي را به بردگي گرفتند.  


هر چند نوشتار در [[اردن]]، فلسطین و [[سوریه]] تا هزار سال بعد از آن هم مرسوم نبود اما یافته‌های باستان شناسی نشان دهنده رابطه تجاری [[اردن]] با [[مصر]] و بین النهرین هستند.
هر دو قدرت مصر و بابل در سال 539 ق.م از ايران شکست خوردند؛ کوروش کبير بابل و سپس فرزندش کمبوجيه در سال 530 ق.م مصر را تصرف کرد و تمام سرزمين‌هاي مديترانه شرقي را با سرزمين فارسي زبان ايران ادغام کرد. ايرانيان اجازه بازسازي بيت المقدس (اورشليم) و معبد يهودي را دادند، اما سلسلةهودي بنا شده ضعيف و تحت نظر ساتراپ (فرماندار) که توسط پادشاه ايران انتخاب شده بود، باقي ماندند. در اردن، قبايل بدوي مانند نبطي‌ها<sup>[7]</sup> از شبه جزيره عربستان قادر به نفوذ به مناطق مسکوني و تثبيت خود در ميان جمعيت‌هاي قديمي تر مانند ادومي ها<sup>[8]</sup> بودند. (17)


بین سال‌های 2300 تا 1950 ق م بسیاری از شهرهای مستحکم بنا شده در بالای تپه‌ها به دلیل ترجیح مردم برای زندگی در روستاهای کوچک و شیوه زندگی شبانی مطرود ماندند.
امپراتوري ايران در سال 333 ق.م توسط اسکندر فتح شد، وي قادر به متحد کردن تمام مديترانه شرقي، از يونان تا مصر و از شرق تا رود سند بود. در دوران اسکندر فرهنگ يوناني در مناطق تحت سلطه او گسترس يافت. اسکندر در سال 323 ق.م در بابل درگذشت و امپراتوري وي خُرد و در ميان سردارانش تقسيم شد. ميان سرداران درگيري بالا گرفت و در نهايت سوريه تحت سلطه سلوکيان قرار گرفت و مصر به همراه فلسطين و اردن تحت فرمانروايي بطلميوس به مهم ترين مناطق تبديل شد و دو کشور اخير تحت فشار رقباي بزرگ خود قرار گرفتند. (18) در حالي که تمدن نبطيان که پيش از غلبه اسکندر سر برآورده بود به طور کامل در جنوب اردن مستقر بود (19)، در شمال اين کشور حدود 50 هزار سرباز يوناني در دکا پليس سکني گزيدند. اين اتفاق در سال 301 ق.م در دوران سلوکوس اول نيکاتور<sup>[9]</sup> با هدف يوناني گرايي منطقه رخ داد. برخي از شهرهاي دکا پليس مکان‌هايي باستاني بودند - مانند ربوث آمون - که به فيلادلفيا تغيير نام داد و برخي توسط سربازهاي يوناني بنا نهاده شد از جمله آبيلا<sup>[10]</sup> و جرش<sup>[11]</sup> (20) و هم چنين ام قيس. (21)


اگرچه هیچ اتفاق نظری در مورد چرایی چنین ترجیحی وجود ندارد ولی احتمالاً تلفیقی از تغییرات [[آب و هوای اردن|آب و هوا]]<nowiki/>یی و سیاسی باعث پایان زندگی شهرنشینی در این دوره بوده است.
در حالي که سوريه و مصر براي سلطه بر منطقه مبارزه مي‌کردند، دولت‌هاي محلي به جانبداري از قدرت هاي محلي برخاستند. بخشي از فلسطين که در کنار رود اردن واقع است، مربوط به‌هازمني ها<sup>[12]</sup> در سال 142 ق.م از تسلط سوريه خارج شدند و به برکت مصر بطلميوسي آزاد ماندند. نبطيان اردن براي قرار نگرفتن تحت سلطه هيچ يک از دو قدرت، از موقعيت بهتري برخوردار بودند. (22) به نظر مي رسد نبطيان قبايل و عشايري هستند که در حدود قرن 600 ق .م به تدريج از عربستان (23) يا از يمن (24) مهاجرت کرده اند. پس از گذشت مدتها زندگي عشايري را رها کرده و در مناطق جنوبي اردن سکني گزيدند. مورخان درباره ريشه اين کلمه متفق نيستند برخي برآنند که اين نام از نسل نبايوط پسر بزرگ اسماعيل پيامبر گرفته شده و نام سرزمين و منطقه اي نيست و روايت مي‌شود كه آنها به وسيله بخت النصر در قرن ششم قبل از ميلاد هنگام آزاد سازي فلسطين ازسلطه عراق آمدند و در پترا ساكن شدند. (25) سرزمين عربي اي كه در آغاز حاكم و سپس نابود شد؛ ميتوان گفت همان سرزمين انباط است كه در شمال جزيرة العرب بر سر راه بخور تجاري كه از اقيانوس هند تا بنادر فلسطين و سوريه و مرزهاي آن‌ها كه به مرز سرزمين اردن‌هاشمي كه هم اكنون قرار دارد مي رسد، امتداد يافته است. (26)


==== عصر میانی برنز ====
سرزمين انباط از قرن ها قبل از ميلاد پا گرفت و تا پايان قرن اول، به شكل مشخص در سال 106 م ادامه داشت و از سرزمين هاي صخره اي و سنگي در اغلب مناطق تشكيل شده است و در آن جا كوه‌ها و دره‌ها و بعضي از مناطق يا سرزمين هاي حاصلخيزي وجود دارد كه آب به وفور يافت مي‌شود كه زندگي را براي مردم آسان و كشاورزي را امكان پذير مي كند. (27)
در این دوره (1550 – 1950 ق م) مردم شروع به حرکت به سوی مناطق وسیع‌تری از خاورمیانه کردند. تجارت بین [[مصر]]، [[سوریه]]، عربستان، فلسطین و [[اردن]] ادامه می‌یابد و به گسترش تمدن و تکنولوژی می‌انجامد.


ساخت فلز برنز از مس و قلع به ساخت تبرها، چاقوها و سایر وسایل و سلاح‌های محکم‌تر و با دوام‌تر منتهی می‌شود.
«البترا» يا همان  پترا ولايت اصلي يا پايتختي به شمار مي رود كه بر هر كوه مقدسي اشاره دارد كه صعود كردن به آن با سختي صورت مي گيرد و معناي آن در زبان عربي «صخره» يا «سنگ» است و عرب بر آن اسم «كتيبه» اطلاق مي كند و امروزه در وادي موسي قرار دارد. اما بقيه شهرها يا ولايات در سرزمين انباط سرزمين‌هاي صخره اي بودند که در بعضي نواحي خاک حاصلخيز و آب فراوان داشتند. چنين به نظر مي‌رسد که انباط داراي پيشرفته ترين تمدن و فرهنگ در دوران باستان در اردن باشند. پايتخت آنان شهر افسانه اي پترا بود که در حال حاضر مشهورترين قطب گردشگري در اردن است که امروزه در «وادي موسي» قرار دارد. (28) ساکنين پترا قبل از رسيدن نبطي ها، ادومي‌ها بودند که ساختمان‌ها و معابد  و گورستان‌هاي خود را با کندن سنگ کوه‌ها مي‌ساختند. نبطي‌ها با بنا نهادن امپراطوري خود در بيابان خشک و سوزان اهميتي ويژه براي نگهداري آب قائل بودند. آنها مهندسين بسيار ماهر آب بودند که زمين‌هاي خود را با نظام گسترده اي از سدها، کانال ها و درياچه ها آبياري مي کردند. (29) بقية شهرها در سرزمين انباط عبارت اند از: «الحجر» يا «مدائن صالح» و «ام الجمال» که از سنگ هاي سياه آتشفشاني ساخته شده است. (30)


به نظر می‌رسد در این دوره جامعه‌هایی بزرگ و مجزا در قسمت‌های ش[[مالی]] و مرکزی [[اردن]] به وجود آمده‌اند در حالی که در جنوب قبایل عشایری و مردم بادیه نشینی که به نام شاسو (Shasu) شناخته می‌شدند، پراکنده بودند.
هم اکنون نيز ما اطلاعات چنداني از جامعه نبطي ها در دست نداريم و اکثر آنچه که امروز از فرهنگ نبطي ها در اختيار ماست حاصل نوشته تاريخ نويس يونان «استرابو» است. نوشته هاي او حاکي از آن است که جامعة نبطي ها توسط خانواده سلطنتي اداره مي شد، هر چند روح دموکراسي بر جامعة آنها حاکم بوده است. بنا بر آنچه او نقل کرده است در جامعة نبطي ها هيچ برده اي وجود نداشت و کارها بين همة افراد تقسيم مي شد. (31) منابع ديگر حاکي از وجود جامعه طبقاتي ميان انباط است. (32) نبطي ها در معابد خدايگان را پرستش مي کردند که اصلي ترين آنها «دوشارا» (33) يا ذوالشري (34) خداي خورشيد و الهة «الاط» بود. رابل دوم آخرين پادشاه نبطي‌ها با رومي ها توافق کرد که اگر آنها تا زماني که او زنده است به آنجا حمله نکنند بعد از مرگ او انباط در اختيار آنها قرار داده شود. (35)


استحکامات جدید و متفاوتی در مناطقی همچون قلعه نظامی امّان، ایربد و تبکات فهل به چشم می‌خورند.
پادشاه حارث<sup>[13]</sup> يا آرتاس سوم<sup>[14]</sup> قدرت نبطيان را گسترش داد، حتي توانست شهر دمشق را نيز تسخير کند و از درگيري‌هاي قدرت‌هاي بزرگ سود برد. در سال 68 ق.م روم براي حل و فصل مناقشه بين سوريه و مصر آنها را مجبور به صلح کرد. در حالي که سلسله‌هاي محلي مي‌توانستند تاج و تخت خود را حداقل براي مدت کوتاهي حفظ کنند، کشور روم آنها را به عنوان قلمرو روم  و تحت نظارت و فرمانروايي خود اعلام کرد.  


شهرها به وسیله برج و باروهایی از دیوارهای خاکی که شیب آن‌ها با ساروج پوشانده شده بود، احاطه شده بودند. این پوشش باعث لغزندگی سطح شیب‌دار می‌شد و بالا کشیدن از آن‌ها را دشوار می‌ساخت.
نبطيان همچنان قادر به حفظ استقلال خود بودند، قوانين آرتاس چهارم (9 ق.م - 40 م) نشانه اي از ثروت و قدرت بالاي نبطيان بود. آنها توانستند تجارت بين يمن و درياي مديترانه در زمينه تهيه شتر و مربي آن را تحت نظارت خود قرار دهند. بازرگانان نبطي روابط تجاري خود را وسعت بخشيدند، حدود يک چهارم تجارت لوکس روم از جمله ابريشم، ادويه جات، ترشي جات را بازرگانان نبطي انجام مي‌دادند.  


==== عصر پایانی برنز ====
در نهايت ثروت نبطيان باعث انحطاط آنها شد. روم نمي‌توانست اجازه دهد کةک پادشاهي کوچک استقلال يافته به مرزهايش نزديک شده و جنس‌هاي لوکس براي امپراتوري جابه جا کند. هنگامي‌که مسيرهاي تجاري از درياي سرخ و شرق عربستان، به خليج فارس و سراسر صحراي سوريه ، دمشق و عراق منتقل شد، نبطيان ضعيف شدند. شهرهاي‌هاترا<sup>[15]</sup> در عراق و تدمور<sup>[16]</sup> يا پالميرا در سوريه شاهد بسياري از تجارت‌هاي نبطيان بوده است.(36)
باستان شناسان عموماً پایان عصر میانی برنز را حدود 1550 ق م می‌دانند. تعدادی از شهرهای عصر میانی برنز در کنعان و [[اردن]] در این دوره نابود شدند.


این دوره پایانی اسرار آمیز (حدود 1200 ق م) با سقوط بسیاری از پادشاهان خاور نزدیک و مدیترانه همراه است.


گفته می‌شود که علت بسیاری از ویرانی‌ها در شهرهایی همچون [[اردن]]، [[سوریه]] و فلسطین غارتگران و دزدان‌ دریایی بودند. احتمالاً یک گروه از این دزدان دریایی، فلسطینی‌ها بودند که در مناطق ساحل جنوبی فلسطین سکنی گزیدند و نام خویش را بدان نهادند. اسرائیلی‌ها نیز دلیل دیگر نابودی در فلسطین در عصر پایانی برنز بوده‌اند. آن‌ها شهرهایی همچون آریها، آی و حوزر را نابود ساختند. (1)
2-2 تاريخ دوره ميانه


=== [[تاریخ دوران میانی اردن|تاریخ دوره میانی]] ===
ظهور مسيح در زماني رخ مي‌دهد که انباط همچنان به پادشاهي آرتاس چهارم بر اردن حاکم اند و حکومت آنان تا سال 324 م ادامه مي‌يابد. به اين ترتيب که در سال 106 ميلادي امپراطور روم، تراژان<sup>[17]</sup>، پادشاهي نبطيان را به عنوان استان عربي تحت کنترل روم، در شهر پترا ضميمه قلمرو خود اعلام مي‌کند. اين دوران اوج قدرت و ثروت انباط به شمار مي‌رود.(37)


==== فرهنگ و تمدن ====
روم که از سال 64 ق.م سوريه و فلسطين و بخشي از اردن را در اشغال دارد به تدريج دامنه سلطه خود را پس از ظهور مسيح گسترش داده و تا 400 سال حکمراني مي کند. دوران بيزانس يا حاکميت روم شرقي از زماني آغاز مي شود که کنستانتين اول (313 م) استانبول را پايتخت روم شرقي قرار مي دهد. او کليساها را به رسميت مي شناسد و به عنوان مکان هاي مذهبي ترويج مي کند. همزمان با گسترش دين مسيح کليسا‌هاي بزرگ وکوچک در اغلب نواحي اردن بنا نهاده مي شود. دوره امپراتور ژوستينيان (65-527 م) اوج رشد کليساهاست. در اين دوران تعداد ساکنان در اين منطقه به صورت چشمگيري افزايش مي‌يابد و مسيحيت به ديني مورد قبول در اين منطقه تبديل مي گردد. (38) در ادامه اين دوره نبطيان دولت خود را كه پايتخت آن پترا بود، به سوي شمال گسترش دادند و مدتي زير سلطه روم (43 ق.م ـ324 م) و سپس بيزانس (324 م ـ640 م) حكمراني كردند. (39)
[[اردن]] از قدیمی‌ترین عصرها به صورت پیوسته پر از سکنه بوده است و در پی آن تمدن‌های متعددی در آن جا ایجاد شده و مهاجرین اصیلی در آن استقرار پیدا کرده‌اند که جوامعی با تمدن و شکوفایی در شمال، جنوب، شرق و غرب این کشور بنا نهاده اند. [[اردن]] شامل برپایی تمدن‌ها و ساخته شدن ممالک بزرگی بوده که بیشتر تاریخ [[دوران قدیم]] را در بر گرفته است. عموری‌ها در آن جا ساکن شدند که برادران کنعانی‌ها در [[اردن]] به شمار می‌رفتند و کنعانی‌ها، سرزمین فلسطین را برای آن‌ها برگزیدند و آن را سرزمین کنعان نام نهادند. [[اردن]] با عناوین متعددی نامیده شده است که آن‌ها را می‌توان در اسفار عهد قدیم یافت.  


اسم عمومی آن عبارت از کشور "عبر الاردن" (Transjordan) بود. همچنین اسامی دیگری برای [[اردن]] بوده که بر ممالک دیگری که در آن جا ساکن بودند نامیده شده، اسامی خاصی که عبارت بودند از مناطق جغرافیایی که ترکیبی از کشورهایی بودند که این ممالک را به وجود آوردند و همه مملکت و مردمانش به اسم آن منطقه نامیده می‌شدند، مثلا "ادومی‌ها" که نسبت آن‌ها به ادوم بود، "مؤابی‌ها" که نسبت آن‌ها به مؤاب، "جشونی‌ها" که نسبت آن‌ها به جشون، عمونی‌ها که نسبتشان به خدای عمون می‌رسید و الان عمان نامیده می‌شود، "باشانی‌ها" که نسبت آن‌ها به باشان می‌رسید و مملکت "انباط" که به إسهَم می‌رسید که چیزی جز نام یک مکان نیست. قبایل عربی که نام برده شد از جزیرة العرب به سوی [[اردن]] مهاجرت کردند و در [[اردن|سرزمین اردن]] اقامت گزیدند و هر کدام از آن‌ها سرزمینی را موطن خود قرار دادند که از سوی دیگری به وسیله آثار طبیعی جدا می‌شد و این در حالی بود که روابطشان با یکدیگر دوستانه بود. این قبایل در حدود 2000 سال قبل از میلاد در [[اردن]] ظاهر شدند که "ادومی‌ها" در آن جا سکنا گزیدند و پایتخت خود را "بصیرا" انتخاب کردند که هم اکنون در استان "طفیله" واقع شده است، و مملکت "مؤابی‌ها" که پایتخت خود را "دیبون" شمال وادی الموجب قرار دادند و سپس در زمان پادشاهی "میشع" به قبر حارسة (الکرک) انتقال یافت. الکرک و ذیبان دو پایتخت اصلی مؤابی‌ها بود. مهم ترین خداوندگار در نزد آن‌ها "لکموش" بود و بزرگ‌ترین پادشاه از میان پادشاهان‌شان "میشع" بود که پیروزی‌ها و دستاوردهای او بر روی سنگی در ذیبان نگاشته شده است و پس از جنگ‌های فراوان این سرزمین به دست آشوری‌ها و بابلی‌ها اشغال شد و سرزمین مؤاب به یکی از ولایات بابل در زمان بخت النصر تبدیل گردید.
جابه جايي مسيرهاي تجاري شمال به پالميرا (تدمور)، در قرن سوم و بروز چندين زمين لرزه شديد در قرون چهارم تا ششم ميلادي و افزايش تنش و جنگ بين روم / بيزانس و ايران باعث نابودي اقتصاد منطقه شد و قبايل بدوي عرب اجازه پيدا کردند داخل قلمرو روم شرقي در اردن، سوريه و عراق ساکن شوند. (40)


عمون یا خدای عمون که هم اکنون به عَمّان معروف است نام پایتخت دولت عمونیه بود و عمونی‌ها در شمال و مرکز [[اردن]] متمرکز شدند و عَمّان را به عنوان پایتخت قدیم نگه‌داری کردند.  
در اوايل قرن چهارم ميلادي قبيله بني غسان  وارد سوريه شد و تبديل به دولت دست نشاندة رومي ها گرديد و به آنها در جنگ با ايرانيان کمک فراوان کرد. در سال 529 ميلادي  رهبر غساني حارث بن جبله به عنوان قانونگذار توسط امپراتور ژوستينيان  منصوب شد. در سال 541 ميلادي زماني که ژنرال رم شرقي، بيلساريوس به بين النهرين لشکرکشي کرد، اعراب وارد ارتش وي شدند. پس از حارث در580 ميلادي منذر بن حارث توسط امپراتور روم شرقي در طبريه به عنوان پادشاه اعراب تاج گذاري کرد. (41) در سال 542 ميلادي بيماري طاعون بيشتر مناطق اردن را فرا گرفت و در ادامه ساسانيان در سال 614 م توانستند باقي مناطق را اشغال کنند. ساسانيان اردن، فلسطين، و سوريه را به مدت 15 سال اشغال کردند تا اينکه امپراطور هرقل با تمامي‌سپاهيانش در سال 629 م به منطقه بازگشت. (42)


عمونی‌ها حکومتشان را در حدود سال 1250 ق.م تاسیس کردند و زندگی چادر نشینی خود را از آن جا آغاز کردند، این در حالی بود که حکومتی قوی داشتند که امتداد مرزشان از الموجب در جنوب تا سیل الزرقا در شمال و از الصحرا در شرق تا [[رود اردن]] تا غرب امتداد داشت.
در نهايت در 629 ميلادي جبلة بن ايهم غساسنه از طرف هرقل با عنوان پادشاه اعراب تاج بر سر نهاد. به اين ترتيب غسانيان كه اعراب مسيحي كوچ كرده از يمن و وفادار به بيزانس بودند، تا ظهور اسلام و مدتها پس از آن بر اين مناطق حكومت كردند. (43) در همين سال و سال بعد از آن پيامبر اسلام گروه اعزامي‌خود را به شمال حجاز فرستاد و معاهداتي با رهبران مسيحي عقبه  و رهبران يهودي مقنا، عذره  و جربا  در اردن جنوبي منعقد کرد. علاوه بر اين قبايل باديه نشين از بني عذره و بيلي به اسلام گرويدند. فرمانده مسلمانان - خالد بن وليد  واحه جوف را که تحت سلطه غسانيان بود تصرف کرد و والي آن نيز به اسلام گرويد. (44)


به حکم موقعیت جغرافیایی و استرات‍ژیکی عمان، تجاوزگران زیادی به این کشور طمع کردند و سرزمین عمون‌ها با تهاجم و کشتار زیادی مواجه شد. اما در گذر زمان زخم‌های خود را درمان کرد و بازسازی شهرهای خود را از سرگرفت. آخرین پادشاهی که بر مسند حکومت عمونی‌ها نشست "طوبیا العمونی" بود و اسمش با آثار "عراق الامیر" و "قصر العبد" در وادی الیسیر ارتباط داشت. (2)
اردن براي مسلمانان، دروازه شام به شمار مي‌آمد. از اين رو مسلمانان حملاتشان را بر بلاد شام ادامه دادند و لشکرياني براي فتح سرزمين‌هايي از جمله اردن و فلسطين و دمشق و قنسرين حرکت کردند. ابو عبيدة بن جراح به رغم تلاش هاي بيزانس براي بازگرداندن سيطره خود بر منطقه توانست در سال 624 م بر بصري در مرز شام شرقي تسلط يابد. شکست روم در اجنادين خشم هرقل را برانگيخت و او را براي ارسال لشگر براي بازپس گيري آن جا تحريک کرد. سپاهيان هرقل از رود اردن عبور کردند و در رود يرموک با سپاه مسلمانان رو به رو شدند. جنگ سختي بين دو طرف درگرفت که به جنگ يرموک معروف شد و با شکست سخت حکومت بيزانس به پايان رسيد. (626م)  


==== عصر آهن ====
بعد از شکست در جنگ، حکومت بيزانس بسياري از سرزمين‌هاي شرق رود اردن را از دست داد و سپس دمشق تسليم شد. شهرهاي بيزانس در شام به دنبال هم سقوط کردند و بعد از آن‌ها قدس، انطاکيه و سوريه شمالي به صورت يکجا به دست مسلمانان فتح شدند.
منطقه عمان در عصر آهن (330 ق.م تا 1200 ق.م) از نظر آبادانی بسیار مشهور بود و این دوره به خاطر استفاده از چرخ در صنعت کوزه‌گری با دیگر دوره‌ها تمایز یافت. در این عصر، منطقه با تحولاتی در به کارگیری آهن در صنعت اسلحه و لوازم خانگی مواجه شد.  


کوه القلعه (جبل القلعة) در عمان مقر پایتخت عمونی‌ها قرار گرفت و این در حالی است که همچنان بقایای قصرهای عمونی‌ها در کوه القلعه وجود دارد که از آن جمله می‌توان دیوارهای الاسوار (جداران الاسوار) و چاه‌های المحفوره (الآبار المحفورة) در الصخر الجیری را نام برد.  
مسلمانان در سال 635 م به شام تاختند و بخش‌هايي از اردن و شامات را تصرف كردند. (45) اما بخش‌هايي همچنان در استيلاي روميان ماند و سرانجام در نبرد فحل (15ق، 637 م) به طور كامل فتح شد. (46) عمربن خطاب سرزمين‌هاي تازه فتح شده را به چهار منطقه نظامي‌تقسيم کرد: فلسطين، اردن، دمشق و حمص. (47) از اين منطقه در كتاب‌هاي تاريخي با نام جند الاردن ياد شده است. (48)


در کوه القلعه چهار مجسمه از پادشاهان عمونی یافت شده که به قرن هشتم قبل از میلاد برمی‌گردد. مجسمه‌های دیگری در مناطق پیرامونی عمان مانند خربة الحجاز، أبوعلندة و عرجان یافت شده است.  
معاويه که در زمان خليفه دوم در سال 640 م به عنوان والي شام تعيين شده بود، در زمان خليفه سوم هم والي شام باقي ماند. بعد از کشته شدن عثمان، علي بن ابي طالب به عنوان خليفه مسلمين انتخاب شد اما در اين زمان معاويه از بيعت با او سرباز زد و جنگ‌هايي بين دو گروه در گرفت تا اينکه علي بن ابي طالب به شهادت رسيد و مردم با حسن بن علي بيعت کردند و او به نفع معاويه از خلافت کناره گيري کرد.در سال 661 ميلادي  معاوية بن ابي سفيان حکومت اموي را تأسيس کرد و دمشق را به عنوان پايتخت خود قرار داد و در اين زمان اردن به خاطر نزديکي به پايتخت حکومت اسلامي‌و بهره مندي اش از موقعيت جغرافيايي متمايز، تبديل به گذرگاه حاجياني شد که از سرزمين‌هاي مقدس (مکه و مدينه) دور بودند. (94)


بعد از سقوط پایتخت آشوری‌ها یعنی نینوا، بیشتر ملت‌هایی که تحت سیطره آشوری‌ها بودند انقلاب کردند و "ابالیت" آخرین پادشاه آشوری‌ها مجبور شد که به حران فرار کند. بعد از سقوط آشوری‌ها، بابلی‌ها تلاش خود را برای دست یابی به خاورمیانه که شرق [[اردن]] در آن قرار گرفته بود، سرعت بخشیدند و در این هنگام بود که پادشاهان مؤاب و عمون و صور و صیدا برای جلوگیری از تهاجم بابل گروه‌هایی را تشکیل دادند.  
اموي ها تا سقوط حکومتشان در سال 749 م به دست ابي عباس ملقب به سفاح در آن جا باقي ماندند. اولين کاري که ابوعباس انجام داد اين بود که مقر خلافت را از دمشق به بغداد منتقل کرد و با انتقال پايتخت خلافت به بغداد، موقعيت اردن در مقايسه با خلافت پيشين به شکلي حاشيه اي تقليل يافت. (50) عليرغم اين رخداد و زلزله شديدي که در سال 747 م منطقه را به نابودي مي کشاند، شواهد باستان شناسي حاکي از رشد جمعيت منطقه است. (51) اردن تا سال 968 ميلادي تحت سلطه عباسيان بود.  


ولی با این وجود پادشاه بابل "بخت النصر" توانست بر آن‌ها پیروز شود و در سال 586 ق.م به قدس دست یابد. سپس توانست بر صیدا و مؤاب و عمون چیره شود و بر آن‌ها تسلط یابد و "صور" به مدت 13 سال تحت محاصره قرار گرفت تا اینکه بالاخره تسلیم شد. در این زمان بخت النصر بسیاری از یهودیان را از قدس و فلسطین گرفته تا بابل به اسارت خود درآورد. (3)  
دو قرن دهم و يازدهم با افزايش نفوذ فاطمي ها که بر مصر حکومت مي کردند همراه شد تا اين که توانستند در سال 969 م بر اردن وفلسطين دست يابند. (52)  


طولی نکشید بابل در سال 540 ق.م به دست ایرانیان سقوط کرد و [[اردن]] تحت حکومت ایرانیان باقی ماند تا اسکندر کبیر در سال 333 ق.م بر داریوش پادشاه ایران به پیروزی دست یافت و نفوذ یونانی‌ها در این زمان بر [[اردن]] و کشورهای همجوار بیشتر شد. بعد از مرگ اسکندر امپراطوری یونانی به سه بخش تقسیم شد که [[مصر]] به بطالمه رسید و بلاد شام نصیب سلوقی‌ها شد. بطلیموس در سال 312 ق.م توانست مناطق جنوبی بلاد شام یا همان [[اردن]] و فلسطین را جزئی از حکومت بطالمه کند که در [[مصر]] متمرکز بودند. این منطقه برای یونانی‌ها اهمیت ویژه‌ای داشت و از املاک بطلیموس مصری شد، به بازسازی آن‌ها پرداختند و بر آن‌ها نام جدیدی اطلاق کردند که عبارت بود از "فیلادلفیا" به جای "ربه عمون". یونانی‌ها نزدیک به صد سال در عمان باقی ماندند و سرانجام توسط اَنباط که سرزمین‌شان را بعد از استیلای بر حکومت ادومی‌ها ساخته بودند به بیرون رانده شدند تا اینکه مرز سرزمین انباط از خلیج عقبه تا رود یرموک و از وادی سرحان در شرق تا رود اردن و سرزمین‌های پست در غرب امتداد پیدا کرد. (4)
في الجمله اردن تا آغاز قرن سيزدهم  دردست حاکمان سلجوقي بود. در آغاز قرن سيزدهم ميلادي، بلاد شام با حملات سنگين صليبي‌ها مواجه شد که اردن را به ميان آتش برافروخته شده از جنگ سوق داد. «بالدوين اول» از قلعه‌هاي اردن که در واقع ستون فقرات اردن شناخته مي‌شد، به هدف حمايت از راه‌هاي منجر به قدس عبور کرد و سپس سوريه و مصر را تحت سيطره خود قرار داد. صلاح الدين ايوبي در سال 1187 ميلادي، بعد از آنکه صليبي ها را در جنگ «حطين» شکست داد انها را از قدس خارج کرد و اردن را نيز از سيطره خارجي خلاص کرد. (53)


=== [[عرب انباط]] ===
اردن در دوره ايوبي و مملوکي به شکوفايي رسيد، با مصر و سوريه متحد شد و جايگاه ويژه اي در بين همسايگان خود به دست آورد. سپس به بازسازي دژها و قلعه‌ها و راه‌هاي خود پرداخت تا دوباره حاجيان از آنجا عبور کنند و به مکه و مدينه برسند و همچنين براي رونق راه تجارت و ارتباطات با ديگر سرزمين‌ها به بازسازي‌هايي دست زد. سپس منطقه با هجوم جديدي به وسيله تاتار در سال 1401 م مواجه شد و منجر به ضعيف شدن حکومت‌ها و انتشار بيماري در مناطق مختلف شد که به ضعف تمام منطقه منجر شد. طولي نکشيد که ترک‌هاي عثماني، مماليک را در سال 1516م در جنگ مرج دابق شکست دادند و به اين ترتيب اردن جزئي از حکومت عثماني شد که به مدت 400 سال ادامه داشت. (54) به اين ترتيب سرزمين هاي عربي به صورت مستقيم تحت سيطره حکومت عثماني قرار گرفتند و تنها سوريه به صورت خودگردان اداره مي شد.
سرزمین عربی‌ای که در آغاز حاکم شد و سپس نابود شد؛ می‌توان گفت همان سرزمین انباط است که در شمال الجزیره العربیة بر سر راه بخور تجاری که از اقیانوس هند تا بنادر فلسطین و [[سوریه]] و مرزهای آن‌ها که به مرز سرزمین [[اردن]] هاشمی که هم اکنون قرار دارد می رسد، امتداد یافته است.  


سرزمین انباط قرن‌ها قبل از میلاد و تا پایان قرن اول، به شکل مشخص در سال 106 م پا گرفت و از سرزمین‌های صخره‌ای و سنگی در اغلب مناطق تشکیل شده است و در آن‌جا کوه‌ها و دره‌ها و بعضی از مناطق یا سرزمین‌های حاصلخیزی وجود دارد که آب به وفور یافت می‌شود که زندگی را برای مردم آسان می‌سازد و کشاورزی کردن را امکان پذیر می‌کند.  
«سلطان سليم» والي اي براي آنجا به نام «جان بردي الغزالي» تعيين کرد ولي پس از مرگ سلطان سليم، وي خود را والي بلاد شام و مستقل از حکومت عثماني اعلام کرد. عثماني ها سپاهي به سوي او روانه کردند ولي نتوانستند بر او دست يابند تا اينکه در سال 1521 م تسليم و اعدام شد. به اين ترتيب دوباره بلاد شام زير نظر واليان عثماني و به صورت مستقيم تحت سيطره باب العالي قرار گرفت.  


"البترا"<sup>1</sup> ولایت اصلی یا پایتختی به شمار می رود که بر هر کوه مقدسی اشاره دارد که صعود کردن به آن جا با سختی صورت می گیرد و معنای آن در زبان عربی "صخره" یا "سنگ" است و عرب بر آن اسم "کتیبه" اطلاق می کند و امروزه در وادی موسی قرار دارد. اما بقیه شهرها یا ولایات در سرزمین انباط عبارتند از "الحجر" یا "مدائن صالح" و "أم الجمال" ساخته شده از سنگ سیاه آتشین و نقب. (5)
حکومت عثماني بلاد شام را به سه ولايت تقسيم کرد که عبارت بود از: دمشق، حلب و طرابلس. اردن زير مجموعه دمشق قرار گرفت. محمد علي پاشا والي مصر در سال 1831 م، پسرش ابراهيم پاشا را به بلاد شام فرستاد و او در رأس قدرت قرار گرفت و توانست بر سپاه عثماني پيروز شود و بر بلاد شام سيطره يابد. حکومت محمد علي در زمينه‌هاي مختلفي اصلاحات انجام داد و به تعليم و سواد آموزي اهتمام ورزيد و نظام مالياتي را بازسازي کرد. با اين وجود طولي نکشيد که بعد از نشست طرف‌هايي از بريتانيا، روسيه و اتريش و حکومت عثماني در سال 1840 م با يکديگر و تهديد وي از سوي آن­ها، محمد علي  در سال 1841 م به عقب نشيني دست زد و مجبور به ماندن در سودان و مصر شد. (55)


"نبط" از نام قومی گرفته شده و نام منطقه ای نیست و مورخان در اصل این کلمه اختلاف پیدا کردند. به اعتقاد قدیس جیروم، نبطی ها از نسل "نبایوط" پسر بزرگ اسماعیل پیامبرند، و روایت می شود که آن ها به وسیله بخت النصر در قرن ششم قبل از میلاد هنگام آزاد سازی فلسطین از عراق آمدند و در [[پترا]] ساکن شدند. نظر دیگری یادآور می شود که نبطی ها از مرکز شبه جزیره العربیة هستند و برخی دیگر اعتقاد دارند نسل آن ها از یمن است و اشاره می کنند بر اینکه انباط از یمن برای به دست آوردن روزی و کشاورزی و دامداری مهاجرت کردند و این امر در روش های آبیاری و کشاورزی و کنده کاری ها مانند بسیاری از تاسیسات آبی موجود در یمن دیده می شود. با این وجود آن ها در زمره عرب قرار می گیرند و "آرامی" نیستند و فقط زبان "آرامی" را در نوشته هایشان به کار می بردند.


اوضاع اجتماعی انباط را می توان به طبقات مختلفی تقسیم کرد از جمله آن ها: 1.اشرافی گری عربی، 2.شهروندان آزاد، 3. گروه بردگان، 4.گروه خارجی ها‌ (اجانب). اما از نظر دیانت در سرزمین انباط "خدای ذوالشری" در رأس مجموعه خدایان قرار داشته و او خدای بزرگتر بوده دارای طبیعت ستاره ای که به شکل خورشید از دیگر خدایان متمایز می شده است. پرستش خدای ذوالشری به ویژه در شهر پترا شهرت داشته، و بدین وسیله پرستش وی به سایر سرزمین ها انتشار یافته است. (6)
2-2-1 فرهنگ و تمدن


رومی ها و بیزانسی ها:
ويل دورانت در مقدمه اثر جاوداني خود مي‌نويسد: تمدن تابع عواملي چند است که يا سبب تسريع در حرکت آن مي شود، يا آن را از سيري که در پيش دارد بازمي دارد. او در نخستين مرحله، عامل زمين شناختي را مورد مطالعه قرار مي‌دهد. براي مثال زلزله خيز بودن منطقه اي مي‌تواند به نابودي آثار تمدن و پيشرفت آن منجر شود. (56) چنان که زلزله اي که در  سال هاي 746 و 748 م به پترا وارد آمد، ساکنان پترا را وادار نمود تا به مناطق اطراف کوچ کنند. (57) و بروز چندين زمين لرزه شديد در قرون چهارم تا ششم ميلادي و افزايش تنش و جنگ بين روم / بيزانس و ايران باعث نابودي اقتصاد منطقه شد. (58)


روم در سال 63 میلادی اردن، سوریه و فلسطین را تحت اشغال خود درآورد که مدت 400 سال به طول انجامید. سرزمین انباط به دست فرمانده رومی به نام تراجان به امپراطوری روم پیوسته شد . در این میان اتحاد شهرهای ده گانه (الدیکا بولیس) خلال دوران "الهلنستیه" تشکیل شد که اتحادی اقتصادی و فرهنگی و فدرالی بود، به این اتحاد شهرهای یونانی مانند فیلادلفیا (عمان)، جراسیا (جرش)، جدرا ( أم قیس)، بیلا و ارابیلا (اِربد) و شهرهای دیگری در فلسطین و جنوب سوریه پیوستند. این دوره زمانی با امنیت و صلح متمایز شد و تحولات زیادی در زیرساخت ها اتفاق افتاد. اردن در خلال حکومت بیزانس شاهد کارهای ساختاری بسیاری بود، در خلال عهد رومی ها شهرهایی ساخته شد و شکوفایی ها ادامه پیدا کرد. تعداد ساکنان در منطقه به صورت چشمگیری افزایش یافت و این چنین مسیحیت به دینی مورد قبول در منطقه تبدیل گردید.
دورانت سپس شرايط جغرافيايي تمدن را مورد نظر قرار مي‌دهد. (59) چنان که بيان شد اردن بخشي از هلال حاصلخيز باستاني است که از مرزهاي جنوبي فلسطين، شمال رود فرات، اطراف رود فرات و دجله تا خليج فارس کشيده شده است (60) از اين رواز قديمي ترين عصرها به صورت پيوسته پر از سكنه بوده است و در پي آن تمدن‌هاي متعددي در آنجا ايجاد شده و مهاجرين اصيلي در آن استقرار پيدا كرده اند كه جوامعي با تمدن و شكوفايي در شمال، جنوب، شرق و غرب اين كشور بنا نهاده اند. (61) اردن شاهد برپايي تمدن‌ها و ساخته شدن ممالك بزرگي بوده كه بيشتر تاريخ دوران قديم را در بر گرفته است. اَموري‌ها در آنجا ساكن شدند كه برادران كنعاني‌ها در اردن به شمار مي رفتند و كنعاني‌ها، سرزمين فلسطين را براي آنها برگزيدند و آن را سرزمين كنعان نام نهادند. اردن با عناوين متعددي ناميده شده است كه آنها را مي توان در اسفار عهد قديم يافت. (62) همچنان که در 6000 - 6800 ق.م مردم البيضاء - زميني وسيع واقع در جنوب اردن - هنگامي‌که شرايط آب و هوا عوض شد و کشت محصولاتي نظير گندم و جو بسيار سخت شد، زمين را رها کردند. (63)


در این زمان در شمال اردن قبایل عربی همچون غساسنه ساکن بودند و آن ها کسانی بودند که برای بیزانس ها، هم پیمانانی قوی محسوب می شدند که برای جنگ با ایرانیان در زمان ساسانیان مورد اعتماد بودند و همچنین هم پیمانان روم هم بودند که با یکدیگر متحد شدند و با ایرانیان و هم پیمانان آن ها یعنی مناذره جنگیدند.  
در نظر دورانت اهميت عوامل و اوضاع و احوال اقتصادي بيشتر است... وقتي فرهنگ عمومي‌به حد معيني برسد، فکر کشاورزي توليد مي‌شود و تنها تمدن است که انسان را به فکر ايجاد مي اندازد. (64) شواهد باستان شناسي در 4000 - 8300 ق.م مبني بر اين که جريکو يکي از اولين مکان هايي بوده که در آن گندم يافت شده و مردم نحوه استفاده از آن را فراگرفته اند حاکي از تمدن کهن اين سرزمين است همچنين وجود زمين‌هاي بزرگ کشاورزي در اردن در4500 - 8300 ق.م  که شامل «مگاسايت» - زمين هاي بسيار وسيع - با وسعت 10 الي 15 هکتار مي‌شود مؤيد اين مهم است. (65)


غساسنه 600 سال، از اوایل قرن اول میلادی تا ظهور اسلام حکومت کردند. اولین پادشاه آن ها "جفنة بن عمرو" بود و حکومتشان بر بخش بزرگی از بلاد شام مانند تدمر و الرصافه در مرکز سوریه و البلقا و الکرک در اردن و تادریا ادامه داشت و پایتختشان در جابیه در جولان بود. شاید بسیاری از آثار تمدنی که برخی از شهرهای اردن شامل آن است در دوره بیزانس ساخته شده مانند مادبا، تعدادی از کلیساهای مزیّن به کاشی کاری و گچ بری های چشم نواز که در داخل آن ها گرانبها ترین و زیبا ترین تابلوهای کاشی کاری شده جهان قرار دارد. از مهم ترین آن ها نقشه مشهور مادبا است که به قرن ششم میلادی برمی گردد و از قدیمی ترین نقشه های سرزمین مقدس به خصوص سرزمین قدس است. این نقشه شامل اماکن واقع شده در بین بیبلوس (جبیل)، شمال دمشق و جنوب مصریعنی منطقه تیبه است و از غرب به دریای مدیترانه و از شرق به عمان و پترا می رسد.  
نژاد در ايجاد تمدن تأثيري ندارد؛ تأثيري که نژاد در تمدن دارد اين است که پيدايش آن غالباً پس از زماني است که ريشه‌هاي نژادي مختلف با يکديگر مي آميزند و به تدريج ملتي که به صورت نسبي حالت تجانسي دارد از آن ميان بيرون مي‌آيد. (66) شايد بتوان گفت که حضور نژاد‌هاي مختلف در سرزمين اردن از نتوفيان گرفته تا نبطي ها و يونانيان و اعراب باديه در جمله تأييدي بر اين معناست.


در سال 542 میلادی بیماری طاعون بیشتر مناطق اردن را فرا گرفت و در ادامه ساسانیان در سال 614 م توانستند باقی مناطق را اشغال کنند. ساسانیان اردن، فلسطین، و سوریه را به مدت 15 سال اشغال کردند تا اینکه امپراطور هرقل با تمامی سپاهیانش در سال 629 م به منطقه بازگشت. اما زمان طولانی نتوانست در مقابل لشکر اسلام دوام بیاورد و این اولین برخورد عرب و روم بود که پس از آن مسلمانان جنگ مؤته را به فرماندهی زید بن حارثه انجام دادند ولی با شکست مواجه شدند. سپس در ادامه آن، جنگ تبوک بود که پیامبر اسلام خود فرمانده بود در آن جنگ حادثه ای خطیر واقع نشد. قبل از وفات پیامبر اسلام لشگر دیگری به فرماندهی اسامة بن زید سازمان دهی شد ولی قبل از شروع جنگ پیامبر اسلام وفات یافت.  
اين شرايط مادي يا زيستي، براي پيدايش تمدن ضرورت دارد، ولي شروط کافي براي تولد آن به شمار نمي‌رود؛ لازم است بر آنها عوامل دقيق رواني افزوده شود ، و نيز لازم است نظمي‌سياسي، ولو بسيارضعيف و نزديک به هرج و مرج برقرار گردد؛... بايد مردم کم کم احساس کنند که سر هر پيچ راه زندگي، مرگ يا ماليات جديدي در انتظار آنها کمين نکرده است. (67) براي مثال حدود و ثغور سرزميني که اکنون اردن نام دارد در طي تاريخ پر فراز و نشيب خود تغييرات فراواني را شاهد بوده ولي عليرغم همه اينها معمولاً به طور نسبي در امنيت به سر مي برده و در کل حکومت هاي با ثباتي در آن استقرار يافته که آثار مدنيت به جاي مانده حکايت از آن دارد.


مسلمانان حملاتشان را بر بلاد شام ادامه دادند و لشگریانی برای فتح سرزمین هایی از جمله اردن و فلسطین و دمشق و قنسرین حرکت کردند. ابو عبیدة بن الحراج به رغم تلاش های بیزانس برای بازگرداندن سیطره خود بر منطقه توانست در سال 624 م بر "بصری" در مرز شام شرقی تسلط یابد ولی بعد از جنگ اَجنادین شکست خوردند. شکست روم در اجنادین خشم هرقل را برانگیخت و او را برای ارسال لشگر برای بازپس گیری آن جا تحریک کرد. سپاهیان از رود اردن عبور کردند و در رود یرموک با سپاه مسلمانان رو به رو شدند. جنگ سختی بین دو طرف درگرفت که به جنگ یرموک معروف شد و با شکست سخت برای حکومت بیزانس به پایان رسید.  
چنان که گذشت آثار باقي مانده از دوران باستان جملگي حکايت از تمدني غني دارد که از کهن ترين تمدن ها به شمار مي آيد. بديهي است عوامل طبيعي و جغرافيايي و مواردي که شمرده شد در بناگذاري اين تمدن کهن دخيل بوده است. از آنجا که پيش تر در بخش تاريخ دوران باستان مظاهر تمدن و فرهنگ باستان به تفصيلي در خور اين پژوهش بيان گرديد در اينجا از بيان دوباره آن پرهيز مي شود.  


بعد از شکست در جنگ، حکومت بیزانس بسیاری از سرزمین های شرق رود اردن را از دست داد و سپس دمشق تسلیم شد. شهرهای بیزانس در شام به دنبال هم سقوط کردند و بعد از آن ها قدس، انطاکیه و سوریه شمالی به صورت یکجا به دست مسلمانان فتح شدند.
از اين پس به تمدن و فرهنگ دوره ميانه که شامل دوران سلطه روميان و مسلمانان است مي پردازيم:


[[فتح اسلامی و اختلافات عربی]]:
آثار تمدن و فرهنگ دوره ميانه بخشي در بازسازي آثار پيشينيان ساکن در اردن تجلي دارد و بخشي در اصل تعلق به دوره روميان و بيزانس و اسلام دارد. در دوران روميان شهرهاي ده گانه (دکا پوليس) که در خلال دوران «هلني» تشکيل شد و داراي اتحادي اقتصادي و فرهنگي و فدرالي بود، به شهرهاي يوناني مانند فيلادلفيا (امان)، جراسيا (جرش)، جدرا ( أم قيس)، پلا و ارابيلا (اِربد) و شهرهاي ديگري در فلسطين و جنوب سوريه پيوستند. (68) که در ميان آنها به نظر مي رسد جراش گسترده ترين و بزرگترين استان روم بوده است و افتخار بازديد امپراتور را دارا مي باشد. به دنبال فتح نظامي‌به زودي بزرگراهي ساخته مي‌شود که جنوبي ترين بندر اردن يعني عقبه را به شمال در شهر بصراي سوريه متصل مي‌کند. در همين زمان در امان جراش و ام قيس (69) قلعه‌ها و دژهاي ديدباني و خيابانهاي داراي ستون‌هاي بسيار و آمفي تئاترها ساخته مي‌شود. به لحاظ فرهنگي در اين دوره تنشي اندک در ميان ساکنان که به زبان يوناني تکلم مي کنند و رومي‌هايي که لاتين را به عنوان زبان رسمي‌اعلام مي‌کنند به چشم مي‌خورد.(70) عليرغم اين اختلاف مشخصه بارز اين دوره زماني امنيت و صلح است و از اين رو تحولات زيادي در زيرساخت ها اتفاق مي افتد.(71)


اردن تا زمان فتح بلاد شام به دست مسلمانان، تحت سیطره روم بود. پایان یافتن حکومت بیزانس به دست عرب مسلمان در شبه جزیره عرب صورت گرفت. در خلال حکومت اسلامی این منطقه تحت سیطره قرار گرفت. بلاد شام از بخش های نظامی (اَجناد) مختلفی در زمان خلافت عمر بن الخطاب تشکیل می شد که به هر یک از آن ها جُند می گفتند و در بین آن ها جُند اردن نیز جای داشت. بعد از وفات خلیفه دوم، حکومت به عثمان بن عفان رسید که حکومتش تا سال 33 هجری (656 م) ادامه داشت. همانطوریکه معاویه در زمان خلیفه دوم در سال 640 م به عنوان والی شام تعیین شده بود، در زمان خلیفه سوم هم والی شام باقی ماند.  
در اين زمان در شمال اردن قبايل عربي همچون غساسنه ساکن بودند که براي بيزانس ها، هم پيماناني قوي محسوب مي شدند. غساسنه 600 سال، از اوايل قرن اول ميلادي تا ظهور اسلام حکومت کردند. اولين پادشاه آنها «جفنة بن عمرو» بود و حکومتشان بر بخش بزرگي از بلاد شام مانند تدمر و الرصافه در مرکز سوريه و البلقا و الکرک در اردن و تادريا ادامه داشت و پايتختشان در جابيه در جولان بود. به نظر مي رسد شهر قسطل توسط حارث بن جبله غساني (571 - 531 م) ساخته شده باشد. (72)


بعد از کشته شدن عثمان، علی بن ابی طالب به عنوان خلیفه مسلمین انتخاب شد اما در این زمان معاویه از بیعت با او سرباز زد و جنگ هایی بین دو گروه در گرفت تا اینکه علی بن ابی طالب به شهادت رسید و مردم با حسن بن علی بیعت کردند و او به نفع معاویه از خلافت کناره گیری کرد. معاویة بن ابی سفیان حکومت اموی را تاسیس کرد و دمشق را به عنوان پایتخت خود قرار داد و در این زمان اردن به خاطر نزدیکی به پایتخت حکومت اسلامی و بهره مندی اش از موقعیت جغرافیایی متمایز، تبدیل به گذرگاه حاجیانی شد که از سرزمین های مقدس (مکه و مدینه) دور بودند. در این هنگام زندگی در اردن شکوفا شد و شهرها و قصرهای زیادی از جمله قصر الحلابات و قصر الحرانة و قصر المشتی و قصر عمرة در آن جا ساخته شد.  
شايد بسياري از آثار تمدني که برخي از شهرهاي اردن شامل آن است در دوره بيزانس ساخته شده باشد مانند مادبا، و تعدادي از کليساهاي مزيّن به کاشي کاري و گچ بري‌هاي چشم نواز که در داخل آن‌ها گرانبها ترين و زيبا ترين تابلوهاي کاشي کاري شده جهان قرار دارد. يكي از شاخصه‌هاي پيشرفت در اين دوران را مي توان در سنگ فرش بسياري از اماكن و معابد تازه ساز مشاهده كرد. جالب توجه ترين نمونه‌هاي هنر موزاييك كاري بيزانسي را مي توان در مادبا مشاهده كرد. برجسته ترين آنها نقشه مشهور سرزمين مقدس در قرن ششم است كه به نام نقشه موزاييك فلسطين هم شناخته مي‌شود. (73) که از قديمي‌ترين نقشه‌هاي سرزمين مقدس به خصوص سرزمين قدس است. اين نقشه شامل اماکن واقع شده در بين بيبلوس (جبيل)، شمال دمشق و جنوب مصر يعني منطقه تيبه است و از غرب به درياي مديترانه و از شرق به امان و پترا مي رسد. هم چنين فرهنگ روم شرقي در اردن در بخش موزاييک کاري، به ويژه در کليسا را علاوه بر مادبا مي توان در کوه نبو، جرش، ام رساس و پترا مشاهده کرد. (74)


اموی ها تا سقوط حکومتشان در سال 749 م به دست ابی عباس ملقب به سفاح در آن جا باقی ماندند. اولین کاری که ابوعباس انجام داد این بود که مقر خلافت را از دمشق به بغداد منتقل کرد و با انتقال یافتن پایتخت خلافت به بغداد، موقعیت اردن در مقایسه با خلافت پیشین به شکلی حاشیه ای تقلیل یافت. در نتیجه بسیاری از قصرها و مکان هایی که اُموی ها برای شکار ساخته بودند به پایتخت جدید انتقال یافتند و ساخت مکان هایی که کاروان های تجاری و قافله های حجاج از آن جا گذر می کردند و به سرزمین های مقدس می رفتند، متوقف شد.  
دوران بيزانس يا حاکميت روم شرقي از زماني آغاز مي‌شود که کنستانتين اول(313 م) استانبول را پايتخت روم شرقي قرار مي دهد. او کليساها را به رسميت مي شناسد و به عنوان مکان هاي مذهبي ترويج مي کند. همزمان با گسترش دين مسيح کليسا‌هاي بزرگ و کوچک در اغلب نواحي اردن بنا نهاده مي شود. دورة امپراتور ژوستينيان اوج رشد کليساهاست. معماري حاکم بر کليساها در اين دوره از نوع قصرهايي مي باشد که داراي دو رديف از ستون هايي است که سقف شبستان را بر پا نگه مي دارد با محراب هايي نيم دايره. (75) در اين دوران تعداد ساکنان در منطقه به صورت چشمگيري افزايش مي‌يابد و مسيحيت به ديني مورد قبول در منطقه تبديل مي‌گردد. گفتني است که پلا در اردن در قرن اول ميلادي منطقه اي است که مسيحيان براي فرار از آزار و شکنجه بدان پناهنده مي شوند. (76)


دو قرن دهم و یازدهم با افزایش نفوذ فاطمی ها که بر مصر حکومت می کردند همراه شد تا اینکه توانستند در سال 969 م بر اردن دست یابند.
اردن در دوران پس از اسلام به دليل نزديکي به شام که پايتخت امويان است بار ديگر شاهد شکوفايي اقتصادي است. قلعه کويري قصر عمره، حلابات، قصر خرانه، قصر طوبي و مشطا مکان هايي است که در آن زمان ساخته شد. امويان لژهاي زيادي جهت عيش و نوش و شکار در صحراي اردن ساختند که به حفظ روابط نزديک با قبايل باديه نشين در صحراي سوريه کمک مي‌کند. شاهزادگان اميه به صحرا فرستاده مي‌شدند تا تبديل به عرب شايسته شوند، اين رفت و آمد باعث شد تا ميان اين شاهزادگان و دختران شيوخ باديه نشين ازدواج هاي مکرر صورت بگيرد. (77)


در آغاز قرن سیزدهم میلادی، بلاد شام با حملات سنگین صلیبی ها مواجه شد که اردن را به میان آتش برافروخته شده از جنگ سوق داد. "بالدوین اول" از قلعه های اردن که در واقع ستون فقرات اردن شناخته می شد، به هدف حمایت از راه های منجر به قدس عبور کرد و سپس سوریه و مصر را تحت سیطره خود قرار داد. با این وجود صلاح الدین ایوبی در سال 1187 میلادی صلیبی ها را از قدس خارج کرد، بعد از آنکه آن ها را در جنگ "حطین" شکست داد و کشور را از وجود افراد خارجی آزاد کرد و اردن را نیز از سیطره خارجی خلاص کرد.  
پس از سقوط امويان با انتقال پايتخت از دمشق به بغداد موقعيت اردن در مقايسه با خلافت پيشين به شکلي حاشيه اي تقليل يافت. در نتيجه بسياري از قصرها و مکان‌هايي که اُموي‌ها براي شکار ساخته بودند و همچنين ساخت مکان‌هايي که کاروان‌هاي تجاري و قافله‌هاي حجاج از آن جا گذر مي‌کردند و به سرزمين‌هاي مقدس مي‌رفتند، متوقف شد. (78) عليرغم اين رخداد و زلزله شديدي که در سال 747 منطقه را به نابودي مي کشاند ولي شواهد باستان شناسي حاکي از رشد جمعيت منطقه است. (79)


اردن در دوره ایوبی و مملوکی به شکوفایی رسید، با مصر و سوریه متحد شد و جایگاه ویژه ای در بین همسایگان خود به دست آورد. سپس به بازسازی دژها و قلعه ها و راه های خود پرداخت تا دوباره حاجیان از آن جا عبور کنند و به مکه و مدینه برسند و همچنین برای رونق گرفتن راه تجارت و ارتباطات با دیگر سرزمین ها به بازسازی هایی دست زد. در این دوره در وادی اردن مکان هایی برای پاکسازی شِکَر به وسیله آب ساخته شد.  
در طي جنگهاي صليبي نيز پادشاه اورشليم قلعه‌هايي به نام مونترال  در شوباک در جنوب اردن ساخت تا کاروان مسلمانان که بين سوريه، حجاز و مصر رفت و آمد مي کنند را غارت کنند. همچنين دژها و قلعه هاي ديگري در جنوب اردن در جزيره فرعون در خليج عقبه، ساخته يا بازسازي شد.


پس از این کارها منطقه با هجوم جدیدی به وسیله تاتار در سال 1401 م مواجه شد و منجر به ضعیف شدن حکومت ها و انتشار بیماری در مناطق مختلف شد که به ضعف همه منطقه منجر شد. طولی نکشید که ترک های عثمانی، ممالیک را در سال 1516 م شکست دادند و به این ترتیب اردن جزئی از حکومت عثمانی شد که به مدت 400 سال ادامه داشت. بادیه شرقی اردن و مناطق کوهستانی خاورمیانه در عصرهای مختلف اسلامی آکنده از آثار تاریخی شد؛ جایی که آثار و قصرهای مستحکم و قلعه ها و برج ها به صورت آثار بزرگی در طول تاریخ بنا گردید، قلعه هایی که در طول زمان محلی امن برای دفاع از سرزمین اردن بودند، از آن جمله می توان "قلعه الأرزق" را نام برد که تاریخ ساخت آن به دوران رومی ها و عرب برمی گردد، و "قلعه الربض" که از برترین آثار معماری نزد مسلمانان عرب به شمار می رود و هدف از ساخت آن رصد کردن صلیبی ها از دژ "کوکب الهواء" و استفاده از معادن آهن در کوه های عجلون است که "مغارة وردة" نامیده شده است و نیز باقی ماندن راه های تجاری با دمشق و شمال سوریه، دو [[قلعه الکرک]] و الشوبک که به دوره جنگ های صلیبی برمی گردد که در مناطق کوهستانی ناهموار قرار دارند و در داخل آن ها رواق ها و برج ها و تجهیزات جنگی وجود دارد که نمایانگر هنرهای جنگی در قرون وسطی است. همچنین قلعه های دیگری در العقبه و الحسا و القطرانه وجود دارد که نمایانگر هنر عصرهای مختلف اسلامی است.
با فتح کامل اردن در دوره ايوبي و مملوکي  و اتحاد با مصر و سوريه بار ديگر اردن به شکوفايي رسيد و جايگاه ويژه اي در بين همسايگان خود به دست آورد. سپس به بازسازي دژها و قلعه‌ها و راه‌هاي خود پرداخت تا دوباره حاجيان از آنجا عبور کنند و به مکه و مدينه برسند و همچنين براي رونق گرفتن راه تجارت و ارتباطات با ديگر سرزمين ها به بازسازي‌هايي دست زد. در اين دوره در وادي اردن مکان‌هايي براي پاکسازي شِکَر به وسيله آب ساخته شد. (80)


باديه شرقي اردن و مناطق کوهستاني خاورميانه در عصرهاي مختلف اسلامي‌آکنده از آثار تاريخي شد؛ جايي که آثار و قصرهاي مستحکم و قلعه‌ها و برج‌ها به صورت آثار بزرگي در طول تاريخ بنا گرديد، قلعه هايي که در طول زمان محلي امن براي دفاع از سرزمين اردن بودند، از آن جمله مي توان قلعه الأرزق را نام برد که تاريخ ساخت آن به دوران رومي ها و عرب برمي‌گردد و قلعــة الربض که از برترين آثار معماري نزد مسلمانان عرب به شمار مي رود و هدف از ساخت آن رصد کردن صليبي ها از دژ کوکب الهواء و استفاده از معادن آهن در کوه هاي عجلون است که مغارة وردة ناميده شده است و نيز ابقاي راه‌هاي تجاري با دمشق و شمال سوريه. دو قلعه الکرک و الشوبک که به دوره جنگ‌هاي صليبي برمي‌گردد در مناطق کوهستاني ناهموار قرار دارند و در داخل آن‌ها رواق‌ها و برج‌ها و تجهيزات جنگي وجود دارد که نمايانگر هنرهاي جنگي در قرون وسطي است. همچنين قلعه‌هاي ديگري در العقبه و الحسا و القطرانه وجود دارد که نمايانگر هنرعصرهاي مختلف اسلامي‌است. (81)


در عهد عثماني به طور کلي اردن به سبب کم کاري‌هايي که در تحول زيرساخت‌ها صورت گرفت دچار ضعف شد. در دوره عثماني فقط ساختمان­هايي ساخته مي‌شد که دليل ديني داشت مانند ساخت قصر القطرانه که فقط براي قافله‌هاي حاجيان ساخته شد. يکي از مهم ترين طرح‌هاي عمراني در آن زمان، طرح ساخت راه آهن حجاز بود که از دمشق تا مدينه منوره ادامه داشت. اين راه آهن وسيله مفيدي براي انتقال سربازان عثماني بود و براي آذوقه رساني در خلال جنگ جهاني اول استفاده مي­شد که تا قلب سرزمين‌هاي حجاز پيش مي‌رفت که در خلال انقلاب اعراب عليه عثماني مورد تهاجم قرار گرفت. (82)


عهد عثمانی:


سرزمین های اردن به دنبال شکست ممالیک مقابل عثمانی ها در سال 1516 م در جنگ "مرج دابق" تحت سیطره عثمانی ها قرار گرفت و اردن از سال 1516 م تا 1918 م جزئی از این امپراطوری گردید. سرزمین های عربی به صورت مستقیم تحت سیطره حکومت عثمانی قرار گرفتند و تنها سوریه به صورت خودگردان اداره می شد.
2-2-2 شخصيت‌هاي تاريخي علمي‌فرهنگي


"سلطان سلیم" والی ای برای آن جا به نام "جان بردی الغزالی" تعیین کرد ولی پس از مرگ سلطان سلیم، وی خود را والی بلاد شام و مستقل از حکومت عثمانی اعلام کرد. عثمانی ها سپاهی به سوی او روانه کردند ولی نتوانستند بر او دست یابند تا اینکه در سال 1521 م تسلیم و اعدام شد. به این ترتیب دوباره بلاد شام زیر نظر والیان عثمانی قرار گرفت و به صورت مستقیم تحت سیطره "باب العالی" قرار گرفت.  
اردن کنوني کشوري نوپاست، بنابراين طبيعي است که يافتن شخصيت هاي تاريخي علمي‌فرهنگي کشوري به نام اردن غالباً به زمان معاصر بر مي گردد که در بخش هاي مربوط آمده است، ولي شخصيت هاي تاريخي، علمي‌ و فرهنگي اردن في الجمله تنها راويان حديث مي‌باشند که در کتاب‌هاي البلدان و تاريخ دمشق آمده است؛ و ما از ذکر آنها خودداري مي‌کنيم. براي اطلاع بيشتر به منابع پاورقي‌هاي 84-99 مراجعه شود.


حکومت عثمانی بلاد شام را به سه ولایت تقسیم کرد که عبارت بود از: دمشق، حلب و طرابلس. اردن زیر مجموعه دمشق قرار گرفت. محمد علی پاشا والی مصر در سال 1831 م، پسرش ابراهیم پاشا را به بلاد شام فرستاد و او در راس قدرت قرار گرفت و توانست بر سپاه عثمانی پیروز شود و بر بلاد شام سیطره یابد.


حکومت محمد علی در زمینه های مختلفی اصلاحات انجام داد و به تعلیم و سواد آموزی اهتمام گذاشت و سیستم مالیات گیری را بازسازی کرد. با این وجود طولی نکشید که به خاطر تهدیدات از حکومت دست کشید. بعد از اینکه طرف هایی از بریتانیا، [[روسیه]] و اتریش و حکومت عثمانی در سال 1840 م با یکدیگر نشست هایی داشتند، محمد علی در سال 1841 م به عقب نشینی دست زد و مجبور به ماندن در [[سودان]] و مصر شد.
2-2-3 آثار باستاني و  تاريخي


به صورت عمومی اردن از کم کاری هایی که در عهد عثمانی در تحول زیرساخت ها صورت گرفت دچار ضعف شد. این امر به چندین امر مختلف برمی گردد که از جمله آن ها می توان کارهای ساختاری حکومت عثمانی را نام برد که فقط ساختمان هایی ساخته می شد که دلیل دینی داشت مانند ساخت قصر القطرانه که فقط برای قافله های حاجیان ساخته شد. اما بیشتر مدارس و بیمارستان ها و حمام ها و چاه ها و دارالایتام ها ناتمام ماندند.  
'''هفت تپه امان،''' ترکيبي دلربا از گذشته و حال است. بقاياي به جا مانده از تمدن و اعصار گذشته در بازارهاي امان به چشم مي‌خورد. امان بر روي هفت تپه بنا شده که هر کدام کم و بيش همسايه‌هاي خود را معرفي مي‌کند. امان به عنوان پايتخت باستاني و مدرن شناخته مي شود و از قديمي‌ترين شهرهاي جهان است که پيوسته در آن زندگي جريان داشته است. با حفاري‌هايي که در سال 1994 بر روي خانه‌ها و برج‌هاي اين شهر صورت گرفت به اين نتيجه رسيدند که بسياري از بناها متعلق به عصر حجر مي‌باشد، حدود 7000 سال پيش از ميلاد. شواهد بسياري از کتاب مقدس نشان مي‌دهد که در سال 1200 ق.م تبديل به آمونيت<sup>[18]</sup> پايتخت ربث آمون شده است.  


از مهم ترین کارها و طرح های ساختاری در آن زمان، طرح ساخت راه آهن حجاز بود که از دمشق آغاز و تا مدینه منوره ادامه داشت. این راه آهن وسیله مفیدی برای انتقال سربازان عثمانی شد و برای آذوقه رسانی در خلال جنگ جهانی اول استفاده شد که تا قلب سرزمین های حجاز می رفت و در نتیجه با هجوم های زیادی در خلال انقلاب بزرگ عربی مواجه شد. در آن زمان مرحله جدیدی در تاریخ اردن و به صورت کلی در منطقه رقم خورد. (7)
بسياري از مکان‌هاي تاريخي قابل توجه امان، در بخش مرکزي شهر ديده مي‌شوند که در پايين چهار تپه از هفت تپه امان واقع شده است. ارگ باستاني، که برج‌هايش در بالاي شهر در بالاي جبل القلعه<sup>[19]</sup> واقع شده، جاي مناسبي براي شروع بازديد آثار باستاني در امان مي باشد.


آثار باستانی و تاریخی:
'''ارگ''' در محل باستاني ربث آمون واقع شده است. قابل توجه ترين بخش ارگ که به عنوان قصر شناخته مي شود به دوران امويان مربوط مي شود. کاربرد اصلي آن مشخص نيست، اما شامل يک دروازه به يادماندني، تالاري براي ملاقات­ هاي رسمي‌و چهار اتاق طاقي است. در قسمت شمال و شمال شرقي خرابه هاي قصر اميه ديده مي‌شود. نزديک قصر، بقاياي کليساي کوچک بيزانس به چشم مي‌خورد.


با عنایت به دوران مختلف تاریخی که بر اردن گذشته، می توان انتظار وجود آثار باستانی و تاریخی متنوعی را در این کشور داشت؛ این سرزمین در طول تاریخ شاهد تسلط سلسله های قومی مختلفی چون کنعانیان، مصریان، بابلیان، آشوریان، کلدانیان، ایرانیان، یونانیان و روس ها و بالاخره اعراب مسلمان بوده است که هر یک آثاری از تمدن خود را در این کشور برجای نهاده اند، اهم آثار تاریخی اردن به این شرح است:
'''ستون کرنتين''' محوطه کليسا را مشخص مي‌کند که تصور مي‌شود مربوط به قرن ششم و هفتم ق.م باشد. در جنوب کليسايي جايي است که تصور مي‌شود معبد هرکول بوده که امروزه به عنوان معبد بزرگ امان شناخته مي‌شود. اين معبد در زمان سلطنت امپراتور مارکوس اورليوس<sup>[20]</sup> (180 - 161 ميلادي) ساخته شده است. همچنين در ارگ هيل<sup>[21]</sup> در شمال غربي معبد هرکول موزه باستاني اردن است. اين «خانه موزه»‌هاي کوچک، مجموعه اي عالي از آثار باستاني از پيش از تاريخ تا قرن 15 را در خود جاي داده است. در آنجا نمايشگاهي از کتيبه‌هاي درياي مرده، يک کپي از ستون سنگي مشا<sup>[22]</sup> و چهار تابوت نادر مربوط به عصر آهن وجود دارد. کمي‌پايين تر از ارگ به سمت پايين تپه در جانب شرقي، '''تئاتر روميان''' مهم ترين و قابل توجه ترين يادگار از فيلادلفياي باستان است که در زمان سلطنت آنتونيوس پيوس<sup>[23]</sup> (161 - 138 م) بنا شده است.


[[عين الغزه|عین الغزه]]
دو موزه کوچک برروي بنيان ساختمان تئاتر روميان ساخته شده است. موزه فرهنگ عامه اردن، در سمت راست آمفي تئاتر مي‌باشد و مجموعه اي از اقلام زندگي سنتي مردم محلي را به نمايش گذاشته است. در انتهاي ديگر از صحنه تئاتر، موزه سنت‌هاي عامه، لباس‌هاي سنتي اردن از جمله گلدوزي‌هاي ظريف و زيبا و جواهرات عتيقه ناياب را معرض نمايش گذاشته اند. همچنين تعدادي از موزاييک کاري‌هاي مادبا و جرش که مربوط به قرن ششم را در خود جاي داده است.


گسترده ترین مکان به جا مانده از عصر نو سنگی در اردن در عین الغزه قرار گرفته است و شامل شمار زیادی از ساختمان هاست که به سه حوزه مجزا تقسیم شده اند، ساختمان های مستطیل با چندین اتاق که بعضی از آن ها دارای سقف هایی گچ اندود شده اند.  
'''شهر سلت<sup>[24]</sup>''' در قرن 19 و اوايل قرن20، زمان حکومت ترک‌ها بر اردن از مکان‌هاي بسيار مهم محسوب مي شد.اين شهر در دهه20 مرکز اداري براي شهرهاي اطراف و گويا انتخابي براي پايتخت براي دولت تازه استقلال يافته فرا اردن بوده است. بنا به روايات تاريخي، سلت که به عنوان يک مرکز دولتي عثماني  بود، مملو از بناهاي معماري کلاسيک فوق العاده زيباي عثماني مي باشد. بسياري از آثار تاريخي و باستاني اردن در جنوب کشور واقع است؛ دو جاده براي اتصال امان به جنوب اردن وجود دارد: بزرگراه بياباني و بزرگراه پادشاه؛ بزرگراه زيباي پادشاه از قلب اردن به  مادبا، کرک، طفيله<sup>[25]</sup>، شوباک<sup>[26]</sup> و پترا متصل مي‌شود. بزرگراه پادشاهي قديمي‌ترين مسيرهاي ارتباطي جهان است که به صورت مداوم استفاده مي‌شده و در کتاب مقدس نيز ذکر شده است.(100)


باستان شناسان به تازگی کار بازیافت مجسمه ای را به پایان رسانده اند که ممکن است که قدیمی ترین مجسمه در جهان باشد. این اثر باستانی کشف شده در عین الغزه احتمالاً حدود هشت هزار سال قدمت دارد. این مجسمه که ارتفاعش بالغ بر یک متر است، مربوط به زنی است با چشمانی بسیار بزرگ و دست هایی لاغر و زانو هایی برآمده و انگشتانی که به دقت نقاشی شده اند. (8)
'''شهر مادبا''' مرکز گردشگري مذهبي اردن است و اماکن مذهبي مهمي‌ دارد (101) اين شهر در30 کيلومتري جنوب امان قرار دارد و به خاطر موزاييک کاري‌هاي نفيس قرن 6 معروف است، گرچه قدمت اين شهر حداقل به 3500 سال پيش بازمي‌گردد. مادبا همان شهري است که در عهد عتيق هم، در بخش موسي و داستان خروجش (21:30) آمده است. همچنين حضرت داود در نزديکي مادبا، دو قوم آرامي‌و آمونيت که عليه او متحد شده بودند را مغلوب کرد (تواريخ 19:7) در ميانه قرن نهم مِشا، پادشاه موآبيت شهر را از کنترل بني اسرائيل خارج کرد. پايتخت مشا '''شهر باستاني ديبون<sup>[27]</sup>''' است که درحال حاضر '''ذيبان<sup>[28]</sup>''' خوانده مي شود و در شمال وادي مجيب<sup>[29]</sup> قرار دارد، مشا شرح پيروزي‌هايش را بر ستون معروف مشا حکاکي کرد، ستون يادبودي که در حدود 850 ق.م حکاکي شده است. بزرگترين گنجينه شهر مادبا موزاييک کاري هاي آن، از ديده ها پنهان بود تا زماني که مهاجران خواستند براي خانه هايشان پي حفر کنند!


جریکو/ جراش/ جریش :
معروف ترين موزاييک کاري مادبا در کليساي سنت جورج<sup>[30]</sup> در مرکز شهر قرار دارد که مربوط به سال 560 ميلادي است؛ در اصل متشکل از بيش از 3/2 ميليون قطعه و اندازه آن حدود 5 متر در 25 متر مي‌باشد. به نظر مي رسد حدود 11500 نفر ساعت<sup>[31]</sup> لازم است تا اين موزاييک کاري انجام شود.


طبق نظر باستان شناسان، کشور اردن از قدیمی ترین مناطق مسکونی جهان بوده و [[شهر اریحا یا جریکو]] واقع در کنار بحر میت از قدیمی ترین شهرهای محصور جهان می باشد.
در نزديکي بزرگراه شاه، '''کليساي رسولان''' قرار دارد؛ بقاياي اين کليساي بيزانس متعلق به سال 578 ميلادي مي باشد. شهر مادبا علاوه بر موزاييک کاري و گنجينه هاي بيزانسش، براي فرش هاي دست باف و خورجين ها و پرده هاي نقش دارش شهرت دارد.


برج سنگی و دیوارهای یافت شده در جریکو حاکی از آن است که امر دفاع، موضوعی مهم برای روستاییان عصر نو سنگی بوده است.
در10 کيلومتري غرب مادبا، '''کوه نبو''' است که در کتاب مقدس با عنوان پيسگاه<sup>[32]</sup> آمده است. کوه نبو نماي فوق العاده زيبايي به سمت غرب دارد با چشم اندازي که شامل درياي مرده، کرانه باختري، رود اردن و در روزهايي که آلودگي هوا کم باشد بيت اللحم و اورشليم مي‌شود.


به نظر می رسد مردم عصر نو سنگی همانند اجداد خود نیایش و عبادت می کرده اند. در ارتباط با این موضوع باستان شناسان جمجمه هایی پوشیده از خمیر که در قسمت چشم ها به همراه قیر طبیعی بودند را در قسمت هایی از اردن (واقع در عین الغزه و بید ها) و فلسطین و سوریه کشف کرده اند.
اين کوه دو قله دارد با نام‌هاي صياغه<sup>[33]</sup> و مخيّط.<sup>[34]</sup> در قرن 6 ميلادي بر روي صياغة صومعه بيزانسي بنا شده است. دقيقا در کنار فيصيله<sup>[35]</sup>، شهري کوچک در شرق کوه نبو قرار دارد که بقاياي روستاي نبو است. اين مکان که اکنون با نام خربة المخيط<sup>[36]</sup> شناخته مي‌شود در کتاب مقدس و ستون مشا از آن ياد شده است. اواسط قرن ششم در اينجا روستايي ساخته شده که مردم آن، کليساي روستا را به حضرت لوط و پروکوپيوس<sup>[37]</sup> اختصاص دادند کفپوش اين کليسا با موزاييک مزين شده است. (102)


باب الدهرا:
'''عِجلون''' از ديگر مکان هاي ديدني اردن است که به سبب '''قلعه ربض''' شهرت دارد. (103) '''قلعه هاي ربض،''' نمونه خوبي از معماري نظامي‌عربي / اسلامي‌قرون وسطي است. قلعه در فاصله  سال هاي 85 - 1184 ميلادي توسط برادر زادة صلاح الدين ايوبي ساخته شد. از آنجا منظره خيره کننده اي از حومه و اطراف عجلون به چشم مي خورد. در يک روز بي غبار مي توان درياي مرده، دره اردن، کرانه باختري و درياچه طبريه را ديد. در شمال عجلون (88 کيلومتري امان) شهرستان شلوغ '''اربد<sup>[38]</sup>''' بهترين نقطه براي شروع ديدار از '''ام قيس'''، '''پلا'''<sup>[39]</sup> و مکان‌هاي ديدني ديگر در شمال اردن مي‌باشد.


باستان شناسان در منطقه باب الدهرا که مکانی حفاظت شده در وادی عرب است، بالغ بر 20 هزار قبر استوانه شکل را با حجره های متعدد کشف کرده اند و گفته می شود که این قبور، اجساد 20 هزار تن را در خود جای داده اند.
'''شهر مدرن ام قيس'''، بخشي از شهر يوناني رومي‌و يکي از شهرهاي دهگانه (دکاپليس) بوده و طبق روايات کتاب مقدس همان شهري است که در آن حضرت عيسي (ع) شيطان را از وجود دو مرد بيرون کشيد. براي ديدن بلندي‌هاي جولان و درياچه طبريه جايي بهتر از ام قيس با ارتفاع 518 متر بالاتر از سطح دريا نمي‌باشد.


همچنین مقبره هایی از گل و آجر وجود دارند که مدفن استخوان های انسانی، دیگ ها، جواهرات و سلاح های جنگی اند.
امروز بخش اعظم '''آمفي تئاتر رومي''' ‌در ام قيس هنوز برپاست. جايگاه تماشاچيان رو به سوي غرب است. بعد ازساختمان تئاتر به خيابان‌هاي پر ستون مي رسيم جايي که احتمالا مرکز تجاري شهر بوده است. همچنين نزديک آمفي تئاترِ بازالت مشکي، ستون هايي از يک کليساي قديمي‌مربوط به شهر '''گادارا'''<sup>[40]</sup> ديده مي شود. (104) درواقع ام قيس، شهري است که در محل شهر ويران شده گادارا قرار گرفته است ­­(105) ديده مي‌شود. در غرب اين خيابان يک آرامگاه بزرگ و حمام عمومي‌وجود دارد. ده کيلومتري به سمت شمال جاده ام قيس به '''حمام هاي حمّا'''<sup>[41]</sup> مي رسيم؛ جايي که هنوز براي جوان سازي و سلامت خود از چشمه‌هاي آب گرمش استفاده مي‌کنند. اصلي ترين چشمه آب گرم که غني از مواد معدني بوده و دماي 57 درجه سانتي گراد دارد را به صورت يک استخر سرپوشيده درآورده اند.  


صدها ساختمان سنگی حفر شده در دل کوه های اردن به عصر اکتشافات مس و عصر آغازین برنز متعقلند.
'''ام الجمال'''<sup>[42]</sup> شهر عجيب سياه رنگي است که در 20 کيلومتري شرق پايتخت مفرق، 87 کيلومتري امان و 10 کيلومتري مرز سوريه واقع شده است. هم اکنون ام الجمال به عنوان واحه سياه شناخته مي‌شود به دليل وجود سنگ هاي بازالت سياهي که بسياري از خانه‌ها، کليساها، سربازخانه‌ها و قلعه‌هاي اين شهر از آن ساخته شده است. قدمت ام الجمال دقيق مشخص نيست، ولي مورخان معتقدند که اين شهر در اصل توسط نبطيان ساخته شده که در حدود 2000 سال پيش در اين مکان ساکن بودند.


این احتمال وجود دارد که ساختمان های سنگی بقایایی از افراد تازه وارد از شمال باشند که همراه خود سنت های خاک سپاری متفاوتی را به این ناحیه آورده اند.
در مناطق شبه استپي در شرق اردن و تپه‌هاي مرکزي ويرانه‌هاي تاريخي متعددي از جمله قلعه ها، دژها، برج ها، حمام‌ها، کاروانسراها و کاخ‌هاي مستحکم به چشم مي‌خورد. مجموعه اي که با عنوان قلعه‌هاي بيابان يا قصرهاي بيابان شناخته مي شوند. در واقع ادامه زنجيره اي است که از شمال دمشق تا جنوب '''خرابه هاي مفجر'''<sup>[43]</sup> در نزديکي اريحا (يا جريکو) کشيده شده است. در مسير رفتن به امان از طريق ازرق مي‌توان بيشترين قصرها و قلعه هاي بياباني را بازديد نمود، (106) قصر الحرانه، قصر الحلابات، حمام الصرح، قصر السل، قصر الطوبه، قصير عمره، قصر القسطل، قصر المشاش، قصر المشتي، قصر الموقر (107)


استحکامات جدید و متفاوتی در مناطقی همچون قلعه نظامی امان، ایربد و تبکات فهل نیز به چشم می خورند. (9)
'''قصر حلابات'''<sup>[44]</sup> در 30 کيلومتري شرق جاده اصلي به سمت ازرق واقع شده است. اين قصر در دوران کاراکالا<sup>[45]</sup> 217 - 198 ميلادي ساخته شده و در طول قرن هفتم تبديل به صومعه شده و امويان آن را با نقاشي ديواري و حجاري مزين کرده اند. دو کيلومتر بعد از قصر، خرابه هاي مجموعه حمام هايي به نام '''حمام صرح''' <sup>[46]</sup> به چشم مي‌خورد.  


[[جبل القلعه]]:
حدود 13 کيلومتري شمال تقاطع ازرق، در بزرگراهي به سمت عراق قلعه بزرگ سياهي به نام قصر '''ازرق''' به چشم مي خورد که حالت کنوني آن به قرن 13 ميلادي بازمي گردد. ساخت اوليه آن به سال 300 ميلادي در دوران سلطنت ديوکلتيان<sup>[47]</sup> بازمي گردد. (108)


امونی ها کوه القلعه در امّان را پایتخت خود قرار دادند. هم اکنون بقایای قصرهای امونی ها در کوه القلعه موجود است و از آن جمله می توان از دیوارهای الأسوار<sup>9</sup> و چاه المحفوره <sup>10</sup> در الصخر الجیری را نام برد.
'''جرش''' که به خاطر معماري رومي‌باستاني اش مشهور است (109) در 48 کيلومتري شمال امان واقع شده، اين شهر يکي از بزرگ ترين مناطق به خوبي حفاظت شده معماري رومي‌خارج از کشور ايتاليا مي باشد. با توجه به ديوارهاي باقيمانده شهر، باستان شناسان قدمت خرابه‌هاي شهرک را به دوره نوسنگي مربوط مي‌دانند که نشان مي دهد که بيش از 6500 سال است که در اين مکان زندگي جريان دارد. از آنجا که ارتفاع جرش500 متر بوده و ديد عالي بر محيط اطراف و کم ارتفاع خود دارد در طول سال با آب فراواني سيراب مي‌شود و آب و هواي معتدل دارد.  (110)


تئاتر رومی ها در امان، در یکی از کوهپایه های شهر امان واقع شده و گنجایش چهارهزار نفر تماشاچی را دارد.
'''دير العين ابطا'''<sup>[48]</sup>، از جالب ترين آثار باستان شناسي که اخيرا کشف شده در ديرالعين ابطا قرار دارد؛ غاري که حضرت لوط و خانواده اش در پي ويراني سدوم<sup>[49]</sup> و عموره<sup>[50]</sup> به آنجا پناه بردند. يک ستون نمکي در ديرالعين ابطا وجود دارد که گفته مي‌شود همسر لوط است، هنگامي‌که برگشت تا نابودي سدوم را ببيند. مسيحيان اوليه در پناهگاه حضرت لوط صومعه اي ساخته بودند که به تازگي کشف شده است.


قلعه امان، این قلعه نیز یادگار رومی هاست که در بالای یکی از تپه های معروف به تپه قلعه یا جبل حسین واقع شده و آثار یکی از معابد قدیم و همچنین خرابه هایی از عمارتی که موسوم به قصر و از یادگارهای خلفای بنی امیه در آن مشاهده می شود.
دير آليا در شمال غور، در امتداد جاده اصلي دره اردن، با فاصله کوتاه در جنوب غربي عجلون و 50 کيلومتري شمال درياي مرده واقع شده است. بر روي تپه دير آليا معبد چشمگيري قرار دارد که قدمت آن به 1500 ق.م بازمي‌گردد. اين محراب تا سال 1200 ق.م، زماني که توسط زمين لرزه يا سپاه فرعون از بين رفت، استفاده مي‌شد.


شهربیت المقدس، این شهر همیشه پایتخت فلسطین بوده و در سال 1948 نیمی از آن که معروف به شهر جدید است، تحت اشغال اسرائیل و نیمی دیگر که معروف به شهر قدیم است به دست اردن افتاده و کلیه اماکن مقدسه و آثار تاریخی این شهر در قسمت قدیمی قرار دارد. (10)
در '''شهر باستاني پلا''' که در زبان عربي با عنوان '''طبقات فحل''' شناخته مي‌شود، از 5000 ق.م زندگي جريان داشته است. در دوران يونان / روم اين شهر در اوج شکوفايي خود بوده است. در سال 83 ق.م رهبر يهودي حسموني الکساندر يانائوس ، چون شهروندان يهوديت را نپذيرفتند شهر را به کلي نابود کرد. پِلا يکي از شهرهاي کرانه شرقي رود اردن بود که مد نظر يانائوس بود. دولت مملوکان اين شهر را در قرن 13 و 14 اشغال کردند، اما حدود 5 قرن اين شهر متروک ماند. امروزه پِلا توسط تيم باستان شناسي امريکايي و استراليايي حفاري شده است.


'''قصرکوچک عمره،''' در فاصله 28 کيلومتري از ازرق واقع شده است. اين قصر سالم ترين بازمانده قلعه بياباني و احتمالا جذاب ترين آنها مي باشد که در زمان خليفه وليد اول (715 - 705 ميلادي) به عنوان حمامي‌مجلل و لوکس ساخته شده است.


'''قلعه حرّانه،''' که به خوبي حفظ شده است در 16 کيلومتري غرب قصر عمره و 55 کيلومتري شرق امان واقع شده است. اين مکان براي باستان شناسان به صورت يک معما درآمده است. برخي از کارشناسان اعتقاد دارند که اين مکان يک دژ دفاعي بوده، در حالي که عده اي ديگر اعتقاد دارند کاروانسرايي براي قافله شتران بوده است. نظريه ديگر اين است که مکان امني براي انجام بحث‌ها و مذاکرات دولتي رهبران اموي بوده. اما با وجود ديوارهاي بلند، برج‌هايي در چهار گوشه و شکل مربعي رومي‌اش يک قلعه دفاعي به نظر مي رسد.


'''قصر مشتي'''<sup>[51]</sup> دقيقاً در جنوب امان واقع شده است که نمونه اي بي نظير از معماري امويان است. اين قلعه مربع ناقصي است که دکوراسيون استادانه و طاق قوسي دارد. داراي ديوارهاي عظيم آجري است که در هر جهت 144متر بوده و حداقل 23 برج گرد در طول اين ديوارها قرار دارند. مورخان بر اين باورند که اين قصر، بزرگ ترين و پرخرج ترين قلعة امويان است که ساخت آن توسط خليفه وليد دوم آغاز شد. اين قصر بين  سال هاي 744 - 743 ميلادي ساخته شد، اما هيچ وقت به طور کامل به پايان نرسيد.


پترا:
'''قَسطل'''<sup>[52]</sup>، از قديمي ترين قصرهاي امويان است که به نحو بسيار خوبي از آن حفاظت و نگه داري شده است. باقيمانده هاي قسطل شامل بخش هايي نظير کاخ مرکزي، حمام، مخزن آب، مسجد، خانه‌هاي کوچک، يک قبرستان، که قديمي ترين قبرستان اردن است و يک سد مي‌باشد. کاخ مرکزي تزئينات کنده کاري سنگي دارد و دوازده برج نيم دايره تقويت شده براي محافظت از ديوار ديده مي شود. در حياط قصر يک مخزن آب وجود دارد. در شمال قصر مرکزي باقيمانده هاي مسجد ديده مي‌شود. در يک کيلومتري شرق مجموعه اصلي بازمانده سنگ هاي سد، که براي حفظ آب باران ساخته شده به چشم مي خورد. سد از معدني ساخته شده که سنگ هاي مورد نياز قصر قسطل را تامين مي‌کرده، اين سد ظرفيتي حدود 2 ميليون مترمکعب دارد. به احتمال زياد اين قصر در اوايل دوران اسلامي‌توسط خليفه عبدالملک بن مروان ساخته شده، که به عنوان بنيانگذار ساخت گنبد باشکوه مسجد صخره<sup>[53]</sup> در اورشليم شناخته مي‌شود.


قبل از غلبه اسکندر کبیر، یک تمدن جدید در جنوب اردن سر برآورد. به نظر می رسد که قبایل عشایری که به نام نبطیان شناخته می شدند حدود قرن 600 قبل از میلاد به تدریج از عربستان مهاجرت کردند. پس از گذشت مدت ها آن ها زندگی عشایری را رها کردند و در مناطق جنوبی اردن سکنی گزیدند. این مناطق سرزمین های صخره ای و سنگی بودند که در بعضی نواحی خاک حاصلخیز و آب فراوان داشتند.
يکي از جواهرات کشف نشده اردن، قلعه باستاني و بزرگ '''مکارئوس'''<sup>[54]</sup> واقع در روستاي مکاور<sup>[55]</sup> مي باشد. گفته مي شود در آنجا، سالومه زيبا براي هيروديس آنتي پاس<sup>[56]</sup> رقصيد و سر يحيي  را به عنوان پاداش از هيروديس خواست. بنابر انجيل متي 12 -  14:9 «پادشاه غمگين بود، اما به خاطر قولي که در برابر تمامي‌ميهمانان داده بود که سالومه را به خواسته اش برساند، يحيي را در زندان سر بريدند. سربريده شده را در ظرفي به دختر تقديم کردند و او آن را براي مادرش به هديه برد». اين قلعه بر روي تپه اي به ارتفاع 700 متر در سال 100 ق.م بنا و 70 سال بعد توسط هيروديس گسترش داده شد. بزرگ ترين جاذبه مکارئوس، نمايش پانوراماي خيره کننده اي از حومه اطراف درياي مرده و کرانه باختري مي باشد. در شب هايي که هوا صاف باشد به راحتي مي توانيد چراغ هاي قدس (اورشليم) و اريحا (جريکو) را ببينيد.


پایتخت آن ها شهر افسانه ای "پترا" بود که در حال حاضر مشهورترین قطب گردشگری در اردن است.  
'''چشمه ماعين'''<sup>[57]</sup>، با چشم انداز بي نظيرش در60 کيلومتري جنوب و غرب امان واقع شده است. هزاران سال است که مردم بدن‌هاي خسته و بيمار خود را به آب‌هاي معدني  و شفابخش مي‌سپارند تا به آرامش برسند. شواهد باستان شناسي نشان مي‌دهد که در عصر نوسنگي و برنز، مردم کشورهاي ايتاليا، فرانسه و سوئيس در حمام‌هاي آب گرم، عبادت مي‌کردند. يونانيان باستان معبدي براي آسکلپيوس<sup>[58]</sup> خداي طب و شفا در کنار چشمه‌هاي طبيعي بنا نهادند و يک فرقه رومي‌با هدف کمک رساني به طاعون زدگان حدود 293 ميلادي در اطراف اين چشمه‌ها حضور داشتند. چشمه‌هاي ماعين براي يونانيان شناخته شده بود و مورخ رومي‌جوزفوس<sup>[59]</sup> از آنها با عنوان آب‌هاي حرارتي زيبا نام برده است. (111)


پترا شهری است کامل که در کوه و تخته سنگ هایی به رنگ گُل سرخ یا رنگ صورتی تراشیده شده‌ است. به همین علت این شهر زیبا را پترا نامیده اند. واژه پترا به زبان یونانی به معنی صخره است و چون این شهر باستانی کاملاً درصخره تراشیده شده ‌است آن را پترا می نامند. نام قدیم این شهر سلع بوده است.
'''کرک'''<sup>[60]</sup>، کاخي مهم و متعلق به زمان صلاح الدين است (112) در طول تاريخ با نام‌هاي متفاوت قيرحرس<sup>[61]</sup>، قيرموآب<sup>[62]</sup> و حارسث<sup>[63]</sup> از آن ياد شده است. کرک براي تمدن‌هاي مختلف جايگاه باارزشي بوده است. اين شهر در مسير کاروان‌هاي باستاني موآب بوده و توسط يونانيان و روميان نيز استفاده شده است. در دوره روميان با نام کرک موبا<sup>[64]</sup> شناخته مي‌شد. اين شهر پيش از جنگ‌هاي صليبيون در قرن 12 به اوج شکوفايي خود رسيد. گفته شده است که پادشاه صليبيون اورشليم بتوينگ اول<sup>[65]</sup> اين قلعه را در سال 1132 ميلادي ساخت. جايگاه آن، ميان راه شوباک و اورشليم، کرک را به بخشي از قلعه‌هاي عظيم صليبيون که از عقبه تا ترکيه کشيده مي‌شد تبديل کرد. کرک پايتخت منطقه صليبي فرا اردن شد، ماليات عبور کاروان‌ها و موادغذايي که در آن منطقه رشد مي‌کردند، کمک کردند تا شهر اورشليم دوباره رونق بيابد.


'''پترا'''، بي شک معروف ترين جاذبه اردن مي باشد که در صخره هاي جنوب درياي مرده واقع شده است. پترا به معني «سنگ» در زبان يوناني احتمالا ديدني ترين شهر باستاني جهان در دنياي مدرن و قطعا پربازديدکننده ترين شهر در اردن و خاورميانه است. پترا پايتخت نبطيان - اعراب مي‌باشد، کساني که درطول دوران پيش از روميان بر اردن تسلط داشته اند. در اين سرزمين عجايب معابد، مقبره­ها و ساختمان‌هايي است که استادانه از صخره‌هاي سنگي در کوه حفر کرده اند. مسافران انگليسي و دين بورگن<sup>[66]</sup> شاعر توضيحاتي در مورد پترا داده اند: «با من همخوان شو، مانند عجايبي که در شرق نهفته است، نيم شهر رز سرخ به قدرت زمان»


البته اين کلمات نمي‌توانند عمق شکوه و زيبايي پترا را بيان کنند. براي پي بردن به فضاي واقعي اين شهر بي نظير باستاني، بايد در سکوت صبح زود يا اواخر بعد از ظهر از آن بازديد کرد، زماني که صخره‌هاي ماسه سنگي درخششي سرخ و عظمتي با شکوه دارد.


بسياري از زيبايي هاي پترا به دليل قرار گرفتن آن بر لبة وادي عربه است. تپه هاي ماسه سنگ هاي ناهموار در کنار دره هاي عميق، دليل عدم دسترسي آسان به اين منطقه بوده است. راحت ترين دسترسي به پترا از طريق مسير سيق<sup>[67]</sup> مي‌باشد؛ شکافي پيچ در پيچ در صخره‌ها که عرض آن بين 5 تا 200 متر است. موقعيت عالي حفاظت شده پترا از آنجا ناشي مي شود که صدها ساختمان درون صخره کنده و ساخته شده اند، تنها چند ساختمان مستقل در اين شهر وجود دارد. تا سال 1984، بسياري از اين غارها مسکن اعراب بدوي بود.


نگراني از تخريب بناهاي تاريخي، باعث شد تا دولت - البته به صورت غير قانوني - اعراب را به شهري در مجاورت وادي موسي انتقال دهد. باستان شناسان براين باورند که پترا از پيش از تاريخ سکنه داشته است. دقيقا در شمال شهر در بيضاء باقيمانده هاي 9000 ساله شهري کشف شده است که به عنوان يکي از اولين سکونتگاه ها در خاورميانه از آن ياد مي شود. (113) هم اکنون سازمان عجايب هفت گانه، پترا را به عنوان يکي از نامزد‌هاي فهرست عجايب هفتگانه جديد قرار داده است. (114)


'''خليج عقبه'''، علاوه بر آن که داراي آب و هواي خوشبوي زمستاني و محيط روستايي و يکي از مکان‌هاي طبيعي جذاب است، داراي ارزش تاريخي نيز هست. در يکي از اکتشافات هيجان انگيز باستان شناسان در عقبه کليسايي يافته اند که گمان مي رود اولين ساختمان بوده که به عنوان کليسا ساخته شده است. گمان مي رود که حتي قديمي تر از کليساي مقدس<sup>[68]</sup> در اورشليم و کليساي مهد در بيت اللحم باشد که هر دوي آنها در قرن چهارم ميلادي ساخته شده اند.


در حدود 24 کيلومتري جنوب شرقي امان، فلات کوير مرتفع به شکلي غافل­گيرانه به مکاني شاداب منتهي مي‌شود؛ دره اي پوشيده از درخت به نام وادي سير! حدود 10 کيلومتر پس از روستاي وادي سير<sup>[69]</sup> که توسط چرکس هاي موقرمز بنا نهاده شده، جاده اي است به سمت خرابه هاي '''قصر عبد'''<sup>[70]</sup> (قصر برده ها) و غار باستاني '''عراق الامير'''<sup>[71]</sup> (غار شاهزاده). در افسانه‌هاي محلي چنين آمده است که اين قصر را برده عاشقي به نام طوبيه<sup>[72]</sup> ساخته است. هنگامي‌که سرور طوبيه در سفر بوده، وي اين قصر زيبا را ساخته و نقش‌هايي از شير، پلنگ و عقاب بر در و ديوار آن حکاکي کرده تا بتواند دل دختر وي را به دست آورد. متاسفانه سرور وي قبل از به اتمام رسيدن قصر بازمي‌گردد و زحمات طوبيه بي پاداش مي ماند. درباره تاريخ دقيق ساخت اين قصر اطلاعات ناچيزي وجود دارد، اما اعتقاد عمومي‌بر اين باور است که در قرن دوم ق.م توسط هورکانوس، رئيس خاندان قدرتمند توبياد<sup>[73]</sup> و فرماندار آمون ساخته شده است. نام قلعه برده ممکن است به شخص هورکانوس بازگردد، فرمانداري که خود را برده مردمانش مي‌دانست. به لطف تلاش‌هاي يک باستان شناس فرانسوي که سه سال براي ترميم نقش و نگارهاي سنگ‌هاي شکسته شده وقت صرف کرد، خرابه‌هاي قصر العبد تا حدي ترميم شده است. وي پس از انجام برش هايي بر روي طرح مقوايي هر سنگ و قطعه، قطعات پازل را در کنار هم چيد و براي مرمت کامل اين بنا، هفت سال وقت گذاشت. نتيجه اثر تاريخي زيبايي است که هنوز هم بخش‌هايي از آن ناشناخته باقي مانده است. (115)


آورده اند که حضرت موسی از صحرای بی آب و علف "اراباح" در جنوب غربی اردن می گذشت از شدت گرمای خورشید و خستگی ناشی از پیاده پیمودن این بادیه از پای درآمد. موسی به هر سوی از بیابان سوزان چشم انداخت تا شاید نشانی از آب بیابد و سایبانی برای استراحت بجوید که ناگهان از دور تخته سنگی عظیم و گنبدی شکل دید که به رنگ سفید بود و زیر تابش نور خورشید چون الماس می درخشید. موسی به سوی سنگ رفت و چون نزدیک رسید با عصای خویش بر سنگ کوبید و سنگ شکافت و آبی زلال از دل سنگ جاری شد. موسی از آن آب گوارا نوشید و چون مدتی در سایه آن استراحت کرد، جانی دوباره یافت و در پی مأموریت الهی خویش روان شد. اما آن آب از جریان نایستاد و همچنان جاری بود تا چشمه امیدی در آن صحرا باشد و دلیلی بود برای به وجود آمدن تمدنی شگفت انگیز موسوم به تمدن "پترا" در صحرایی که بعدها به "وادی موسی" شهرت یافت و چشمه اش با سادگی و جذابیتی روحانی زیارتگاه معتقدان و زائران گردید.
برخي ديگر از اماکن مذهبي تاريخي بدين شرح است: آرامگاه جعفر پسر ابي طالب، آرامگاه زيد پسر حارثه، آرامگاه عبدالله پسر رواحه، آرامگاه سعد پسر ابي وقاص، آرامگاه ابوعبيده عامر جراح، آرامگاه شرحبيل پسر حسنه، آرامگاه معاذ پسر جبل، آرامگاه ضرار پسر ازور، مقام پيغمبر ايوب، مقام پيغمبر شعيب، مقام پيغمبر يوشع بن نوح، مقام پيغمبر‌هارون و غار اصحاب کهف (116)


با گذشتن از کنار این چشمه و با پیشروی در وادی موسی می توان به خطه ای قدم نهاد که از دیدنی ترین مکان های خاورمیانه و یکی از شگفت انگیزترین آثار به جای مانده از تمدن های باستانی اعراب است.


جاده ای که به شهر کهن سلع ختم می شود از میان بیابانی خشک می گذرد. این بیابان در روزگار باستان دارای پوششی از درختان بلوط بوده است. راه دسترسی به سلع، یک دره سنگی عمیق است؛ دره ای تنگ و باریک به نام "ضمیق" یا تنگه، به طول تقریبی 3000 متر و عمق 100 متر که پهنای آن در بیشتر نقاط از 3 متر تجاوز نمی کند. این دره بسیار کم نور و هراس انگیز دارای پیچ های ناگهانی و تند است. با گذشتن از پیچ و خم های این گذرگاه سر به فلک کشیده که خود از عجایب طبیعت است، به ناگاه نمایی از یک کوهستان خاموش نمایان می شود. پس از گذر از شیب کوهستان محوطه ای شبیه به کره ماه به چشم می خورد. برهوت، با شکوه و خشک با گستره ای پهناور و پر از برآمدگی ها و ماسه و سنگ های زرد و رنگی. با کمی پیشروی در منطقه، سنگ های زرد و سفید به تدریج جای خود را به خورده سنگ های سرخ رنگ می دهند. رنگ اصلی بیشتر سنگ های این منطقه سرخ و صورتی است. سرانجام به فرورفتگی عظیمی می رسیم که پیرامون آن را کوه های سنگی و صخره های بزرگ احاطه کرده اند. به هر سو که بنگریم منظره ای از سنگ های شیار خورده و حفره های کوچک و بزرگ در دل صخره ها می بینیم. کتیبه های باستانی حکاکی شده و صدها ساختمان، آرامگاه، سالن و تالارهای مربوط به تدفین مردگان، معابد، پرستشگاه ها و تخته سنگ های کنده کاری شده از دوران های کهن به چشم می خورد.
'''3 - 2 تاريخ معاصر'''


هنگام طلوع و غروب آفتاب، سنگ های قرمز شهر پترا با تغییر رنگ‌ مناظر زیبایی‌ را به‌ وجود می‌آورند.  
ريشه بسياري از ناملايمات و آسيب‌هاي وارده بر مردم خاورميانه در قرن بيستم را بايد در حوادث جنگ جهاني اول جست‌وجو كرد. شريف حسين بن علي امير مكه و پادشاه اعراب با مناسب ديدن موقعيت براي بازپس گيري سرزمين‌هاي اعراب از حكومت ترك‌ها و اعتماد به مقامات انگليسي و تعهد آن‌ها مبني بر حمايت از پادشاهي متحد عربي شورش بزرگ اعراب را به راه انداخت. اما بعد از پايان نتايج جنگ، مقامات انگليسي بر معاهدات خود با اعراب عمل نكردند. (117)


در ارتفاعات‌ جبل‌ هارون‌، آرامگاه‌ هارون ‌برادر حضرت‌ موسی‌ قرار دارد. (11)
به منظور درك انگيزه خاندان‌هاشمي از قبول قيام، بايد سياست اتخاذ شده توسط امپراطوري عثماني در سال هاي منتهي به جنگ جهاني اول را درك كنيم.


پترا شهری تاریخی در کشور پادشاهی اردن است که پایتخت حکومت باستانی نَبَطی‌ها بود. این شهر باستانی در 262 کیلومتری جنوب شهر عمان پایتخت اردن واقع شده است.
اردن که در سده شانزدهم ميلادي، به  بخشي از امپراتوري عثماني مبدل گرديده و ضميمه استان دمشق شده بود همچنان تا سال 1918 تحت تسلط عثماني ها ماند. (118) به دنبال كودتاي سال 1908، عثماني ها سياست متعهدانه و اسلام خواهانه خود را رها كردند و به جاي آن سياست سكولار ملي گرايانه ترك را دنبال كردند. امپراطور عثماني چند مليتي و بردبار پيشين، اكنون آشكارا شروع به تفكيك ساكنان غير ترك خود كرد. اعراب به طور خاص با آزارهاي سياسي، فرهنگي، و زباني رو در رو شدند. در اين زمان گروه‌هاي ملي گرا در سوريه، عراق و عربستان شروع به پشتيباني و صف آرايي به پرچم داري عبدالله و فيصل، پسران حسين بن علي پادشاه اعراب كردند. هنگامي كه عثماني‌ها در سال 1914 به نفع ابر قدرت‌ها وارد جنگ جهاني اول شدند، قوانين مبني بر منع استفاده رسمي از زبان عربي و تدريس آن در مدارس را تقويت كردند. در اين دوره بسياري از شخصيت‌هاي ملي گراي عرب در دمشق و بيروت دستگير شدند. از سويي اعراب همچنين به وسيله راه آهن حجاز كه دمشق را به مكه متصل مي ساخت و حركت لشكريان ترك به قلب سرزمين اعراب را تسهيل مي كرد تهديد مي شدند. در نتيجه در سال 1916، شريف حسين رهبر ملي گراي عرب با كمك انگلستان و فرانسه شورش بزرگ اعراب بر ضد حكومت عثماني را به راه انداخت.


این شهر پایتخت حکومتی مقتدر بود که با جسارت هر چه تمام تر به متجاوزین اجازه نمی داد از آن دره سنگی عمیق عبور کنند و همچنین در برابر قدرت امپراطوری رم باستان ایستادگی می کرد.
عبدالله و فيصل، پسران شريف كه هدايت نيروها را بر عهده داشتند، در سال 1918 ميلادي توانستند دمشق را از سلطه عثماني­ها رها كنند. در پايان جنگ نيروهاي عرب تمام اردن، بسياري از مناطق شبه جزيره عربستان و بسياري از مناطق جنوب سوريه را در كنترل خود داشتند. هدف شريف حسين از به عهده گرفتن شورش بزرگ اعراب تأسيس دولت خودمختار و متحد عربي از آلپو (سوريه) تا آدن (يمن) بر اساس سنن و فرهنگ باستاني مردم عرب بود. (119)


از قرن چهارم تا قرن دوم پیش از میلاد، این شهر به مدت 200 سال پایتخت پادشاهی نبطی ها بود که در این دوران به اوج شکوفایی و تمدن خود رسید.
دولت بريتانيا در توافق نامه مشهور به حسين - مَك ماهُن، متعهد شد كه به شرط اينكه نيروهاي شريف حسين شورش كنند از آن‌ها پشتيباني مي كنند. در اصل، انگلستان در آن چه امروز به مکاتبات حسين - مک ماهُن، شناخته مي‌شود متعهد شد که اگر حسين برعليه ترکيه شورش کند اعراب را در برقراري استقلال حمايت خواهد کرد. اين تعهدنامه سه بخش را مستثني کرد: ولايات (استان‌هاي عثماني) بصره و بغداد، مناطق ترکيه از الکساندرتا و مرسين و از همه مهم تر بخش هايي از سوريه که در کنار منطقه دمشق قرار دارد، حمص، حما و حلب. بريتانيا بعداً مدعي شد كه منظور از مناطق غربي دمشق، فلسطين بوده است. به دلايل روشن صهيونيست‌ها هم موضعي موافق بريتانيا اتخاذ كردند. در حقيقت اعراب توافق نامه را همان طور كه خوانده مي شد: «لبنان، و نه فلسطين، منطقه شرق دمشق هستند و ساير مناطقي كه ذكر شد» تعبير و تفسير كردند. ترجمه و تفسير آخرين بند از توافق نامه علت اختلاف‌هاي بزرگ گرديد.


تاریخ نویسان درباره نبطی ها می نویسند: احتمالاً این قوم از عربستان جنوبی برخاسته و به مرور زمان راه به خاورمیانه برده بود. اینان جمعیتی نزدیک به ده هزار نفر را تشکیل می دادند که به صورت بادیه نشین در صحرای "اراباح" پراکنده بودند.
در هر صورت علايق قدرت هاي استعمارگر بر تعهدات آنها نسبت به اعراب غلبه كرد، درحالي كه طبق توافق نامه حسين - مک ماهُن استقلال اعراب مورد قبول بود، انگلستان، فرانسه و روسيه در توافق نامه سيكس- پيكت منطقه را با مرزهاي دائمي استعماري تقسيم كردند. در توافقنامه سيكس - پيكت آورده شده است كه بخش اعظم فلسطين بايد به سازمان ملل واگذار شود كه آشكارا تعهدات داده شده به شريف حسين را نقض مي كرد.


نبطی ها صحرا را وطن خود می دانستند و با شجاعت از آزادی و امنیت آن پاسداری می کردند، به همین علت بازرگانان علاقه مند بودند که کاروان خود را از این صحرای امن عبور دهند و از چشمه موسی آب بنوشند و از آن بازدید کنند.
در سال 1917 آرتور جيمز بالفور منشي خارجه بريتانيا در حركتي فريبكارانه نامه اي بةك يهودي مشهور انگليسي به نام لُرد راسچلد كه متعهد و پشتيبان انگليسي خانة يهوديان در فلسطين بود ارسال كرد. در بخشي از اين نامه مشهور به اعلاميه بال فور، آمده است: «در تأسيس خانه ملي براي مردم يهودي ساكن فلسطين و ... اين موضوع به وضوح درك مي شود كه هيچ كاري در جهت تحريك تعصبات جمعيت‌هاي غير يهودي ساكن و نقض حقوق مذهبي آن‌ها در فلسطين انجام نخواهد شد ...»


به تدریج پترا تبدیل به مسیری تجاری بازرگانی شد که بسیار حیاتی بود و سوریه را به دریای سرخ و هندوستان را به خلیج فارس و مدیترانه مربوط می کرد. این موقعیت به حکمرانان پترا امکان داد تا پایتخت خود را به مرکز مهم داد و ستد ادویه، عاج هندی، بخور عربی، ابریشم چینی، طلای مصری وفلفل فینیقی تبدیل کنند.
امير فيصل در سال 1918 حكومتي مستقل در دمشق تأسيس كرد اما تقاضاي او براي استقلال در كنفرانس صلح پاريس در سال 1919 با مخالفت قدرت‌هاي استعماري رو به رو شد. امارت اميرعبدالله بر عراق نيز که منتخب نمايندگان عراقي بود توسط حاكمان انگليسي مورد مخالفت واقع شد. مدت كوتاهي بعد از آن، جامعه مللِ تازه تأسيس اختيار اردن، فلسطين و عراق را به انگلستان و اختيار سوريه و لبنان را به فرانسه واگذار شد. فرانسه با توسل به زور شاه فيصل را از حاكميتش كه به وسيله انتخاب كنگره عمومي سوريه در سال 1920 به او داده شده بود، خلع كرد.


بدین ترتیب نبطی های چادرنشین و صحراگرد به شهرنشینانی تبدیل شدند که در قصرهایی ساخته شده در دل تخته سنگ ها و صخره های عظیم زندگی می کردند، و پایتخت آن ها، پترا، از زیبا ترین و تماشایی ترین شهرهای دنیای باستان بود.
امير عبدالله در نوامبر سال 1920 نيروهاي خود را براي احياي حكومت برادرش روانه سوريه كرد، اما به هر حال تسلط فرانسه بر سوريه به خوبي طرح ريزي شده بود و شاه عبدالله مجبور بود اهداف خود را مبني بر تشکيل دولت عربي به تعويق بيندازد و بر تشكيل دولت در امان متمركز شود.  


شکوه خیره کننده پترا و آوازه ثروت آن سرانجام امپراطوری رم را به طمع تصرف آن انداخت و در سال 106 بعد از میلاد "ترابانوس" امپراطور رم یکی از سرداران خود را با لشگری عظیم روانه وادی موسی کرد. با پیروزی رومیان، پترا جزئی از امپراطوری رم شد و دوره ای دیگر از عظمت را طی کرد. این شهر به تدریج رومی شد و اندک اندک خصوصیات فرهنگ نبطی را از دست داد. در سال 636 میلادی عرب ها توانستند شهر پترا را از نفوذ رومی ها برهانند. پس از آن ساکنان شهر پترا به کشاورزی مشغول شدند. اما زلزله ای که در سال های 746 و 748 به این شهر وارد آمد، ساکنان پترا را وادار نمود تا به مناطق اطراف کوچ کنند. آثار این شهر باستانی همچون دُری در کوه می درخشد و یادگاری از دوران نبطی هاست که بسیار تماشایی است. (12)
در پايان جنگ، انگلستان اردن را به سه بخش اداري مجزا تقسيم كرد: ناحيه شمالي عجلون كه اداره مركزي آن در ايربد بود، ناحيه مركزي بلكا در سلت واقع بود و ناحيه جنوبي كه به وسيله دولت مؤابي عرب اداره مي شد و در كراك مستقر بود. (120)


آمفی تئاتر رومی ها
پس از ظهور حكومت‌هاي نامنظم محلي، بريتانيا راه نفوذ ديگري را آزمود. رويكرد جديد آنها اين بود كه براي حفظ تسلط غير مستقيم، به جاي انتقال قدرت به واحدهاي محلي، قدرت را تنها بةك حكومت تفويض كند: حكومت عبدالله بن حسين، كه در ابتدا مسئوليت دولت موقت شش ماهه را پذيرفته بود.(121)


آمفی‌ تئاتری‌ با گنجایش‌ سه‌ هزار نفردر بخش‌ دیگر شهر واقع‌ است‌ اما شگفت آورتر از همه، قصر ها و معبد های با شکوهی است که معماران باستانی عرب بر سطح صخره ها و در دل کوهها پدید آورده اند. خانه های این شهر مجلل سنگی را معمارها و سنگ تراشان عرب باستان در دل سنگ های زیبای صورتی رنگ به قدری استادانه و هنرمندانه طراحی کرده اند که حتی امروزه پس از گذشت بیش از 2300 تا 3000 سال<sup>1</sup>، همچنان چشم اندازی با شکوه و خیره کننده دارند. بی شک منظره ای گیراتر از سلع (پترا) وجود ندارد. هر یک از اطاق ها و سرستون ها در ترکیب رنگ های قرمز، سیاه، سفید و زرد یک اثر هنری کامل است.  
به اين ترتيب هنگامي كه دولت بريتانيا با تصميم اميرعبدالله براي اتحاد سرزمين‌هاي عربي زير پرچم‌هاشمي رو به رو شد، اميرعبدالله را حاكم هر سه منطقه (فرا اردن) اعلام كرد. اراده او براي اتحاد ملت عرب سرانجام به ثمر رسيد و اميرعبدالله در سال 1921 نخستين نظام حكومتي متمركز را در آنچه امروز، اردن مدرن مي خوانيم تأسيس كرد. (122) چيدمان اين حكومت به نحوي بود كه وي، تحت حمايت قدرت حاكمه بريتانيا در فلسطين، حاكم فرا اردن مي شد، حكومتي كه در نهايت بتواند سبب تأسيس پادشاهي‌هاشمي اردن به عنوان حكومتي دائمي‌شود. تجربه اي كه در سه سالة نخست پادشاهي بريتانيايي‌هاشمي، نقش تعيين كننده اي بر آينده حكومت اردن گذاشت. عدم وجود نقشه (پيش طرح) مشخص براي توسعه حيات سياسي جديد از سوي بريتانيا و ارائه دستور كارهاي متفاوت از جانب بازيگران سياسي گوناگون، سبب بالا رفتن ميزان شورش‌هاي شديد بومي شد. تكرار و تعداد شورش‌ها باعث برخورد شخصي بين عبدالله و مقامات بريتانيايي گرديد كه ريسك ناديده گرفته شدن اصل ماجرا را به دنبال داشت. به نظر مي رسيد اين برخورد، چيزي بيش از يك اختلاف نظر شخصي و در حقيقت اختلاف نظري اساسي در مورد توسعه كشور باشد.


این شهر با مساحت 45 کیلو متر مربع بیش از 500 اثر بزرگ تاریخی را در خود جای داده است که به دست هنرمندان عرب باستان که حجار بوده اند ساخته شده است. اکنون‌ باستان‌ شناسان‌ پس از تحقیق‌ و بررسی فراوان ‌توانسته‌اند در این‌ شهر سنگی‌ انواع‌ ‌وسایل‌ زندگی‌ و مجسمه‌های‌ مربوط به‌ دوران‌ قبل‌ از میلاد را کشف کنند.  
تعدد مراكز قدرت در فرا اردن، رقابت و كشمكش بين نيروها در جهات مختلف را به دنبال داشت. اجزاء گوناگون حكومت جديد، هر يك انتظارات، دستور كارها و روش‌هاي اجرايي خود را مطرح مي كردند.


[[قصر البنت]]
عبدالله به فرا اردن به عنوان رياستي موقتي و سكوي پرشي براي احياي مابقي سوريه مي نگريست. ضمناً علاقه مند بود به منظور تأمين امنيت قبايل، يك حكومت ائتلافي از قبايل معتمد، به عنوان شاخه­اي از شورش هاي عربي تأسيس كند. معتمدان ملي گراي او كه كهنه سربازان سوريه اي و فلسطيني حكومت فيصل بودند، مطالبات خود مبني بر بازگشت به دمشق را اعلام كردند. قاطعيت آنان در انجام اين امر، از عبدالله بيشتر بود. آنان تلاش مي كردند فرا اردن را به عنوان سكوي پرتابي براي فعاليت هاي ضد ارتش فرانسه شان به كار گيرند. و با اشغال كردن اكثر سمت هاي دولتي، موقعيت تحقق دولت مدرن و قومي اي كه در نظر داشتند را هم به دست مي آورند.


"قصرالبنت‌" در شهر سلع از مکان‌هایی‌ است‌ که عظمت و شکوه آن از دیدنی ترین مناطق باستانی است. این شهر دارای تونل های معروف آب و شبکه های آب رسانی است که تا خانه ها انشعاب یافته است. (14)
عوامل بريتانيا در اَمان و اورشليم با وجود اين كه تصور واضحي از آينده وضع مملكت نداشتند، نقشه جاه طلبانه اي براي دولت در ذهن مي پروراندند و در جهت ترويج مفهوم حكومت مشروطه كه از طريق مؤسسات مركزي معرفي شده بود و حكومتي قانون مدار و جوابگو بود، تلاش مي كردند و در نهايت، به دنبال تقسيم جمعيت كشور در استانهاي مجزا بودند. اين امر ريشه در تجربه حكومت ايالتي كهن عثماني ها داشت.


در اوایل قرن نوزدهم میلادی (1812) یک مسافر سوئیسی به نام " لودویک بورکهارت" در حالی که با نام مستعار "شیخ ابراهیم" عازم مکه بود تا بتواند شهر مقدس مسلمانان را مشاهده کند، نظرش به "شهر سنگی پترا" جلب شد. او در بازگشت از جهانگردی خود نوشت: در میان صحرایی بی حفاظ که هیچ مسافری بدان پای نمی گزارد، در اعماق وادی موسی یکی از شگفت انگیز ترین آثار باستانی با خصوصیاتی باور نکردنی وجود دارد. این گزارش باعث شد که مسافران دیگری نیز راه "بوگهارت" را طی کنند. در سال 1893 یک هنرمند نقاش به نام "دیوید رابرتز" به پترا رفت و آثاری زیبا و گویا از این شهر تهیه کرد که نام پترا را جهانی کرد.
بازيگران سياسي مختلف در موضوعاتي كه اسباب تكامل و عملكرد بهتر دولت را فراهم مي نمود، رقابت مي كردند: روابط با قدرت مركزي، چگونگي و ميزان قدرت امير در نظام دولتي، محدود نمودن نفوذ بوروكراسي و كار مؤسسات در چارچوب مشخص شده از سوي حكومت و بالاخره بحث حول محور روابط دولت با قبايل (چه عشاير و چةكجا نشين) و كنترل آنها. در حقيقت رويكرد قانون گذارانه براي قبايل، تبديل بةكي از بزرگترين اركان مشاجره بين بازيگران سياسي شد.  


بدین ترتیب پترا دوباره متولد شد و به عنوان یکی از جاذبه های توریستی خاورمیانه درهای خود را به سوی مردم جهان گشود. اما این شهر زیبا در خطر نابودی است. طوفان های شن، افزایش رسوب نمک در سنگ ها و باران های موسمی به بناهای سنگی پترا آسیب می زنند و این یادگار برجسته بشری را پیوسته در معرض خطر نابودی قرار می دهند.
روابط پرتنش و بحران‌هاي گاه به گاه، كل چيدمان حكومت را تهديد مي كرد. اين بحران‌ها در تابستان 1924 با رويارويي جدي ميان دولت بريتانيا و عبدالله، به اوج خود رسيد. پس از اين زمان، دولت بريتانيا چارچوب حكومتي را تحميل كرد كه در عين تمام رقابت‌ها و چالش‌ها، در نهايت سبب اصلاح امور مي شد. در طول اين سال ها اگرهاي مختلف تشكيل حكومت و اداره جامعه ظهور كرد كه راه توسعه كشور را مشخص مي نمود.  


پترا در فهرست "میراث فرهنگی جهان" قرار دارد و یکی از عجایب هفتگانه جدید به شمار می رود و به عنوان گنجینه ای با ارزش به ثبت رسیده است. به این علت تلاش همه جانبه ای صورت می گیرد تا از نابودی نجات یابد. اما عوامل فرسایش و تاثیرات شدید آن ها هر تلاشی را با دشواری روبرو می سازد.
در ابتداي اين دوره، قدم‌هاي اوليه در جهت تشكيل دولت برداشته شد، اگر چه مرددّ و به شكل محدود. دولت همچنان ضعيف بود و رياست قبايل اجازه دخالت در ساختار اين دولت تازه تأسيس را داشتند و از اِعمال نفوذ در آن سود مي بردند. به همين ترتيب تشكيل چنين دولتي در قبايل عشايري و نيمه عشايري تأثير عميقي نگذاشت و آنان همچنان از مزاياي وجود يك دولت ضعيف و محدود برخوردار بودند و در بيابان ها كاملاً خودمختار عمل مي كردند؛ بيابان‌هايي كه 80 درصد كشور را تشكيل مي داد. در اينجا قدرت دولتي تنها از طريق نفوذ شخصي عبدالله، تأمين مي شد. (123)


کنترل مسافران و رفت و آمد توریست ها به آسانی ممکن نیست. افرادی که به منظور گردشگری به پترا می آیند، خود عواملی برای ویران تر شدن این مکان زیبا هستند.
به دنبال آن در 15 مي‌1923 انگلستان طي معاهده انگلوترانسجردن، فرا اردن را دولتي تحت رهبري اميرعبدالله اعلام کرد که موجب خشم صهيونيست‌ها گرديد و در سال 1925معان وعقبه بخشي از اردن گرديد.  


بررسی های باستان شناسی انواع چسب هایی را که می تواند به استحکام سنگ ها کمک کند و در مقابل آب غیر قابل نفوذ باشند به کار گرفته است. درضمن جهت وزش باد و میزان قدرت تخریبی آن در منطقه پترا اندازه گیری شده است.
در همين زمان شاه فيصل اول پادشاهي عراق را به عهده گرفت. خاندان‌هاشمي تا زمان شاه فيصل دوم بر عراق حكومت كرد. بعد از به قتل رسيدن شاه فيصل دوم و خانواده اش در جولاي سال 1958، خاندان‌هاشمي دومين ضربه را هنگام سقوط علي بن الحسين برادر بزرگ تر عبدالله و فيصل از پادشاهي حجاز توسط عبدالعزيز از نجد متحمل شد. شكستي كه باعث اتحاد ابن سعود و پيروان وهابي و تأسيس پادشاهي عربستان سعودي و خاتمه دادن به بيش از هزار سال حكومت خاندان‌هاشمي بر مكه بود. (124)


از سوی وزارت جهانگردی و دانشگاه یرموک (اردن) و سازمان آثار باستانی در [[ایالات متحده]] آمریکا، جهت کنترل مسافران و محدود کردن تعداد بازدید کنندگان تدابیری صورت گرفته است.
سال هاي بين جنگ هاي جهاني اول و دوم دوره تثبيت و تحكيم در اردن بود. عبدالله به نيرويي امنيتي به جهت ايجاد و تثبيت قدرت حكومت در دفاع، ماليات و ساير مسائل را اساسي تشخيص داد، بنابراين سپاه افسانه اي عرب را به عنوان عنصري اساسي براي دولت نوپاي خود تأسيس کرد.


با این وجود پترا همچنان در خطر است و این پایتخت سرخ که ساخته دست دوره بیزانس از سال 324 میلادی هنگامی که پادشاه کنستانتین اول استانبول را پایتخت روم شرقی یا همان امپراطوری بیزانس قرار داد شروع شد. همینطور که مسیحیت به آرامی دین غالب نواحی می شد، کلیساهای بزرگ و کوچک در اغلب نواحی پراکنده می شدند. (15)
سپاه عرب با کمک افسران انگليسي که مشهورترين شان جي.بي.گلاب بود، به وجود آمد. هرچند سپاه عرب قدرت و تسلط شاه عبدالله را در اردن تأمين مي کرد، اما او به فکر تأسيس يک مجلس قانونگذاري افتاد. اين مجلس در سال 1929 تشکيل شد که اعضاي آن 21 نفر بودند.


یکی از شاخصه های پیشرفت در این دوران را می توان در سنگ فرش بسیاری از اماکن و معابد تازه ساز مشاهده کرد.
بين  سال هاي 1928 و 1946 مجموعه اي از معاهدات انگلستان و فرا اردن منجر به استقلال کامل فرا اردن شد. درحالي که انگلستان درجه اي از کنترل بر امور خارجي، نيروهاي مسلح، ارتباطات و امور مالي دولت را حفظ مي‌کرد، اميرعبدالله فرماندهي تشکيلات اداري و نظامي‌دولت را در دست گرفت. وي در تاريخ 22 مارس 1946 معاهده جديد انگلستان - فرا اردن را به پاي ميز مذاکره برد که در نتيجه آن به قيمومت انگلستان پايان داد و فرا اردن به استقلال کامل رسيد. در زماني که فرا اردن امکانات نظامي‌اش را ارتقاء مي‌داد، انگلستان همچنان به پرداخت يارانه‌هاي مالي و حمايت از سپاه آنها مي‌پرداخت. دو ماه بعد در تاريخ 25 ماه مي‌1946 پارلمان فرا اردن، عبدالله را شاه اعلام کرد.


مدابا
در سال 1949 با الحاق کرانه باختري، نام اين کشور از فرا- اردن به پادشاهي اردن تغيير کرد. در سال 1951، شاه عبدالله، در مقابل مسجد الاقصي در اورشليم توسط نيروهايي که گمان مي کردند عبدالله در تلاش براي مصالحه با اسرائيل است ترور شد. نوة 14 ساله عبدالله، حسين در لحظه ترور در کنارش بود. (125) پس از او طلال پسرش به پادشاهي رسيد ولي به دليل بيماري و تحت فشار انگستان و خانواده‌هاشمي، به نفع پسر بزرگ خود حسين در سال 1952 از قدرت کناره گرفت. (126) مجلس اردن پس از بيماري ملک طلال در 11 اوت 1952 او را از پادشاهي خلع کرد و حسين را که هنوز به سن قانوني نرسيده بود، به پادشاهي برگزيد. شوراي سلطنتي تا رسيدن وي به سن قانوني، تصدي امور را بر عهده گرفت و حسين بن طلال در 2 مه 1953 رسماً پادشاه اردن شد. بعد از به قدرت رسيدن حسين بن طلال، توفيق عبدالهدي، نخست وزير و از رجال با نفوذ اردن در مه 1953 از مقام خود کناره گرفت و حسين، فوزي المُلتقي را به اين مقام منصوب کرد.


[[شهر مدابا]] به سنگ فرش ها و کلیساهای قدیمی خود مشهور است. سنگ فرش های این شهر بسیار کمیاب بوده و تاریخ آن به دوران بیزانس و کلیسای روم ارتودکس بازمی گردد که در آن قدیمی ترین نقشه این سرزمین به چشم می خورد.  
از اقدامات مهم حسين، عزل گلوب پاشا، فرمانده انگليسي كل نيروهاي مسلح اردن بود. گلوب كه  سال ها اين سمت را بر عهده داشت به دستور ملك حسين در مارس 1956 از اردن اخراج شد. حسين اعلام كرد اين اقدام به منظور عربي كردن رهبري ارتش اردن و كاستن مداخلات انگليس در فرماندهي تشكيلات امنيتي بود. با اين اقدام، او نزد مردم اردن و بسياري از كشورهاي عربي وجهه اي كسب كرد.


در سال 560 میلادی صنعت سنگ فرش به اوج خود در مدابا رسید که به همین دلیل در این شهر همچنان آثار زیادی از آن دوران به جا مانده است.
در 1956 اولين انتخابات مجلس در كشور برگزار شد و حسين بن طلال كه ابتدا از دخالت مجلس در امور سياسي چندان استقبال نمي كرد، قدرت بيشتري به مجلس بخشيد. اما با تشديد مشكلات داخلي و افزايش تهديدات خارجي، وي در نوامبر 1958 با صدور فرماني، مجلس و فعاليت هاي قانونگذاري را تعطيل كرد كه وظيفه آن را دولت بر عهده گرفت و براي اداره امور قوانين موقت صادر كرد. (127)


به غیر از سنگ فرش و کلیساهای قدیمی در شهر مدابا آبشارهای چشم نوازی وجود دارد که باعث رونق گردشگری در این منطقه شده است. (13)
حسين از سال 1953 تا زمان مرگش 1999 بر اردن حکمراني کرد و کشورش را بيش از چهار دهه، از جنگ و بحران‌ها حفاظت کرد که شبيه راه رفتن روي طناب ظريف ميان قدرت‌هاي بزرگ در خاورميانه بود. در طول اين مدت، اردن بيش از يک ميليون پناهنده از جنگ 1948 و 1967 پذيرفته و به آنها تابعيت داده است. همان گونه که به بيش از 300 هزار فلسطيني که پس از درگيري‌هاي جنگ خليج فارس سال 1991 که از کويت و ديگر کشورهاي حوزه خليج فارس اخراج شده بودند، پناه داد. (128)


جالب توجه ترین نمونه های هنر موزائیک کاری بیزانسی را می توان در مدابا مشاهده کرد. برجسته ترین آن ها نقشه مشهور سرزمین مقدس در قرن ششم است که به نام نقشه موزائیک فلسطین هم شناخته می شود.
پس از او پسرش عبدالله که تحصيل کرده غرب است به قدرت رسيد و تا کنون زمام قدرت را به دست دارد به نظر مي رسد که او مصمم است سياست‌هاي پدر را در ارتباط با مسئله فلسطين و اسرائيل در منطقه تعقيب کند. در سرزميني عاري از نفت و با منابع طبيعي محدود، اردن بةکي از جوامع مترقي و پرانرژي در خاورميانه تبديل شد، اما با قبول و جذب تعداد زيادي پناهنده، بدون دريافت کمک از جهان خارج، درآمد سرانه سالانه از حدود 2000 دلار در 1990، به کمتر از 1400 دلار در سال بعد نزول کرد. (129)


[[امّ قيس|امّ قیس]]


امّ قیس یا دیواره امّ قیس هم اکنون در شمال اردن و مشرف به دریاچه طبریا و بلندیهای جولان واقع شده است. این منطقه از مشهورترین آثار گردشگری در اردن به شمار می رود و به پله های رومی و یونانی خود شهره شده است.
'''2-3-1 تحولات مهم سياسي اجتماعي و فکري در تاريخ معاصر'''


امّ قیس در نزدیکی شهر اربد اردن واقع شده و بزرگ ترین شهر منطقه بنی کنانه در استان اربد است.
'''تراژدي فلسطين:''' اعلاميه بالفور به خانه ملي يهود در منطقه تحت سلطه انگلستان خيلي زود به مسئله بين انگلستان و اعراب مبدل شد. اعراب از اين که مهمان ناخوانده فلسطين معرفي شدند بسيار خشمگين شدند.


ارتفاع امّ قیس 364 متر بالاتر از سطح دریا قرار گرفته و از شمال به بلندی های جولان و نهرالیرموک و از جنوب به وادی العرب می رسد.
جمعيت اعراب در پايان جنگ جهاني دوم حدود 90 درصد جمعيت فلسطين را تشکيل مي‌داد. اين در حالي بود که مهاجرت يهوديان به فلسطين در سال 1920 اعلان خطرهاي اندکي را برانگيخت، اما با ظهور آزار و اذيّت‌هاي نازي‌ها در اروپا کم رنگ جلوه کرد.


بر اساس گزارش های موجود از وزارت گردشگری اردن اقدامات برای حفاری و ترمیم امّ قیس از سال 930 میلادی آغاز شده است. در سده اخیر در سال 1961 انستیتویی به نام dei پروتستان آلمان به حفاری های جدیدی در این منطقه پرداخت و پس از آن در سال های 92 – 1991 اقداماتی دیگر برای شناسایی امّ قیس توسط گروه های خارجی صورت گرفت.
سيل جمعيت يهوديان اروپايي به سمت فلسطين باعث نگراني و سرانجام قيام مردم فلسطين شد. اين قيام که شبيه به انتفاضه مردم در سال 1980 بود اولين برخورد فلسطينيان و يهوديان به شمار مي‌رود. تلاش هاي شاه عبدالله براي جلوگيري از اختصاص زمين هاي اعراب به يهوديان مهاجر توسط خانه ملي يهوديان و گسترش شمار يهوديان در فلسطين بالا گرفت. هر دو طرف انگلستان را مقصر مي دانستند. اختلافات با شروع جنگ جهاني دوم و به دليل اين که هر دو طرف با انگلستان همکاري مي کردند کاهش يافت.


هم اکنون امّ قیس به آثار مختلفی همچون کلیسای بیزانس، پلکان شرقی، بازارها و مخازن، کلیسای پازیلیکا و موزه امّ قیس تقسیم شده است.
بحران فلسطين يک سال بعد از جنگ به سرعت بالا گرفت. سران صهيونيست از همدردي جامعه بين الملل براي فشار انگلستان و پذيرش هزاران يهودي بدون مکان توسط انگلستان استفاده کردند.


در پایان می توان سیستم های آبرسانی، چاه ها و تپه ماهورهای امّ قیس را که به جا مانده از قدیم است به عنوان دیگر مکان های دیدنی در این منطقه قلمداد کرد. (13)
در همين زمان گروه هاي مخفي همچون ايرگان و استرن گنگ شروع بةک مبارزه تروريستي عليه انگلستان کردند. در دهه 20 مهاجرت يهوديان به فلسطين افزايش چشمگيري داشت. انگلستان براي مبراکردن خود از مشکلات به وجود آمده اعلام کرد که سلطه او بر فلسطين در 14 مي‌سال 1948 پايان خواهد يافت. پس از اعلام پايان تسلط انگلستان بر فلسطين، يهوديان بلافاصله استقلال دولت اسرائيل را اعلام نمودند.


آثار دوره اسلامی:
سازمان ملل پس از طرحهاي بسيار سرانجام به تقسيم فلسطين بين اعراب و يهوديان رأي داد. قدس (اورشليم) تحت قيمومت سازمان ملل متحد درآمد.


در زمان حکومت امویان اردن به خاطر نزدیکی به پایتخت حکومت اموی و داشتن موقعیت جغرافیایی مناسب به گذرگاهی برای حاجیانی مبدل شد که از مناطق مقدس مکه و مدینه دور بودند.
بيش از نصف فلسطين از جمله نوار ارزشمند ساحلي بةهوديان که تنها 6 درصد سرزمين فلسطين را مالک بودند واگذار شد. جماهير شوروي اولين کشوري بود که اسرائيل را به رسميت شناخت و بلافاصله بعد از آن ايالات متحده آمريکا اسرائيل را قانوني اعلام کرد و تراژدي فلسطين متولد شد. اعراب شوکه شدند و درگيري اجتناب ناپذير شد. (130)


در مناطق شرقی بیابان اردن کاروان سراها، حمام های عمومی، شکارگاه ها و قصرهایی بنا شدند. این مجموعه قصرها که به نام "قصرهای کویر" شناخته می شوند بهترین نمونه های هنری در دوره اموی هستند.
'''- جنگ اعراب و اسرائيل 1948:''' پيش از تصميم مجمع عمومي‌سازمان ملل مبني بر تقسيم کشور فلسطين، ملک عبدالله سپاه خود را براي دفاع از اعراب فلسطين به آن کشور فرستاد. در واکنش به تصويب طرح تقسيم بندي فلسطين، وي اعلام آمادگي براي اعزام تمام قواي لشکر کشورش براي حمايت از فلسطين نمود. دو روز قبل از پايان قيمومت بريتانيا نشست اتحاديه عرب در امان برگزار شد که در نتيجه آن کشورهاي عربي نيروهاي نظامي‌خود را به فلسطين براي کمک به ارتش اردن فرستادند. بلافاصله بعد از اعلام استقلال دولت اسرائيل، لبنان، مصر و عراق لشکريان خود را براي پيوستن به نيروهاي اردني به منظور دفاع از ساکنين حقيقي فلسطين اعزام کردند. در هر صورت به علل زيادي، همچون بي نظمي‌نيروهاي عرب، لشکر بي شمار اسرائيل که حدود 000/80 نفر بودند و آزمودگي نيروهاي اسرائيلي در جنگ جهاني دوم، جنگ به سرعت به نفع اسرائيل به پايان رسيد.


بزرگ ترین سازه زمان اموی ها "گنبد مسجد سنگی" در قدس است که به وسیله خلیفه عبدالملک بن مروان در سال 691 میلادی ساخته شده است.
تشکيل خشونت بار دولت اسرائيل به آواره شدن پانصد هزار فلسطيني از خانه‌هايشان ختم شد. کشتارهاي دسته جمعي 245 فلسطيني در دير ياسين و همچنين کشتار مردم در كَفَر قاسم از جمله جنايات اسرائيل به منظور ترساندن مردم فلسطين و فراري دادن آنها بود.


قلعه الکرک
'''- هنگ اعراب و دفاع اورشليم:''' قدس سومين شهر مقدس مسلمانان بعد از مکه و مدينه است و مکاني است که پيامبر اسلام (ص) از آنجا به معراج رفت و به عقيده عيسويان مسيح (ع) در آن جا به صليب کشيده شد.


ساخت قلعه الکرک به سال 860 ق.م و در زمان الموابیون باز می گردد. نبطی ها به دلیل وجود مجسمه های زیاد این منطقه را قلعه نامیدند. در عصر بیزانس قلعه الکرک به عنوان سپری بازدارنده، اردن را از هجوم دشمنان نگهداری می کرد.
در جنگ سنگين اعراب و يهودي­ها بر سر شهر اورشليم (قدس) نيروهاي سپاه عرب توانستند نيروهاي يهودي را از آن جا بيرون کنند. جنگ اعراب و اسرائيل سرانجام با توافق نظامي‌اعراب و اسرائيل در سال 1948 به پايان رسيد. به طور خاص در نبرد اورشليم، ارتش اردن توانست توانايي‌هاي حرفه اي خود را به نمايش بگذارد. مسيحيان عرب و مسلمانان  با هم در دفاع از اورشليم در برابر تهاجم صهيونيست‌ها متحد شدند و جنگيدند. (131)


در عصر اسلامی این قلعه نقش مهمی در پیروزی مسلمانان به فرماندهی ابی عبیده عامربن جراح ایفا کرد.
'''- اتحاد دوکرانه:''' پس از جنگ، اعراب فلسطيني ساکن در مناطق تحت کنترل اردن به اين نتيجه رسيدند که اتحاد با اردن براي حفظ و نگهداري کرانه باختري تحت کنترل خود که هنوز به اسرائيل نسپرده­اند، ضروري به نظر مي‌رسد. در نتيجه در دسامبر 1948 گروهي از رهبران فلسطيني و افراد برجسته از کرانه باختري کنفرانسي در جريکو برگزار کردند، جايي که از ملک عبدالله خواسته شد تا اقدامات فوري براي متحد کردن دو کرانه اردن و تبديل آن بةک دولت واحد و تحت رهبري وي را به انجام رساند. در تاريخ 11 آوريل 1950، انتخابات براي پارلمان جديد اردن که در آن اعراب فلسطيني کرانه باختري هم حضور داشتند برگزار شد. سيزده روز بعد پارلمان، به اتفاق آرا براي اتحاد دو کرانه رود اردن مصوبه­اي صادر کرد که بر طبق قانون، پادشاهي اردن‌هاشمي‌را به منظور حفاظت از آنچه به عنوان قلمرو عربي فلسطين در برابر گسترش قلمرو صهيونيست باقي مانده بود، گسترش مي داد.  


ابن بطوطه هم در کتاب خود به نام غرائب الامصار و عجائب الاسفار از منطقه الکرک به عنوان منطقه ای نام برده که پر از دیوارهای بلند و قلعه است.
'''- کشته شدن ملک عبدالله:''' پس از دفاع موفقيت آميز از اعراب شرق اورشليم توسط ارتش اعراب، ملک عبدالله به طور منظم براي شرکت در نماز جمعه به مسجد الاقصي مي رفت. جمعه 20 جولاي 1951 هم از اين قاعده مستثني نبود. پادشاه اردن در اين نماز با نوه اش (پادشاه آينده) حسين شرکت کرد. درحالي که به مسجد نزديک مي شدند، ضاربي به سمت ملک عبدالله آمد و پادشاه را به ضرب گلوله از پاي درآورد. وي همچنين گلوله اي به سمت شاهزاده جوان شليک کرد، اما گلوله به مدالي که روي سينه وي بود برخورد کرد.  


از سال 1980 میلادی به بعد قلعه الکرک به موزه ای باستانی مبدل شده است و در آن بسیاری از آثار مسلمانان درعصور مختلف مانند مملوکی و عثمانی نگهداری می شود.
'''- سلطنت شاه طلال:''' پس از به قتل رسيدن ملک عبدالله تاج و تخت پادشاهي اردن به وليعهد طلال، پسر ارشد پادشاه رسيد. شاه طلال در تاريخ 5 سپتامبر 1951 سلطنت را به عهده گرفت. به دلايل پزشکي شاه طلال در تاريخ 11 آگوست 1952 از پادشاهي کناره گرفت و سلطنت را به پسر ارشد سپرد که در تاريخ 9 سپتامبر 1951 به صورت علني وارث پادشاه معرفي شد. شوراي سلطنتي تا رسيدن شاهزاده حسين به سن قانوني، تصدي امور را به عهده گرفت و حسين بن طلال در 2 مي‌1953 رسماً پادشاه اردن شد. شاه طلال در زمان تصدي خود، توسعه قوانين ليبرال را بنيان نهاد. اين سند دولت را در مجموع و وزيران را به صورت جداگانه، قبل از پارلمان مسئول مي‌داند. اين طرح در تاريخ 1 ژانويه 1952 به تصويب رسيد.  


همچنین پس از بازگشایی دوباره قلعه الکرک از سال 2004 میلادی به روی بازدیدکنندگان آثار دیگری از دوران نبطی ها، روم، بیزانس و صلیبیون به نمایش گذاشته شد. (13)
'''- ترسيم يک دوره سخت:''' اردن در دهه 50، دهه 50 دوره اي از تحولات پر سر و صدا در سراسر جهان عرب بود. بخش عمده اي از اين آشفتگي  و نارضايتي­ ها، ناشي از تشکيل کشور اسرائيل و شکست فلسطين در سال 49 - 1948 است. قدرت­هاي استعماري همچنان بر ملت هاي عرب نفوذ داشتند، شرايطي که در ميان توده هاي جمعيت ايجاد خشم مي کرد. نارضايتي عمومي‌منجر به رشد سريع چندين ايدئولوژي افراطي عرب شد، حزب بعث در سوريه در اواخر دهه 40 به رهبري دو تن از معلمان دمشق، ميشل عفلق  و صلاح البيتار  پايه گذاري شد و وحدت سياسي تمام کشورهاي عربي را با شعار «وحدت، آزادي و سوسياليسم» دربرگرفت. يکي از بازيگران اصلي در سياست هاي اعراب در دهه 1950 و 1960 رئيس جمهور مصر جمال عبدالناصر بود. اساساً پيشنهاد وحدت از طرف ناصر، رئيس جمهور مصر و بعثي ها به دنبال سلطةک دولت بر ديگر دول عربي بود. جمهوري متحده عربي، متشکل از کشورهاي مصر و سوريه، عمر کوتاهي داشت (61 - 1958) و کاستي‌هاي طرح اتحاد را نشان داد.


عجلون نام شهری در شمال اردن است. این شهر که برروی تپه ماهورها قرار گرفته مرکز استانی به همین نام است. در عجلون آثار کاخی با شکوه از سده 12 میلادی دیده می شود.
شاه حسين در 1956 با لغو پيمان 1948 اردن و انگليس، دخالت اين كشور را در امور اردن کاهش داد و كمك‌هاي مالي كشورهاي عربي، به ويژه عربستان سعودي، مصر و سوريه را جانشين آن نمود. وي در مه 1956 درباره تشكيل فرماندهي مشترك نظامي با مصر و سپس سوريه پيمان بست. حسين در جريان بحران سوئز، براي اجراي تعهداتش در قبال مصر در 31 اكتبر 1956 رابطه سياسي خود را با فرانسه قطع كرد و آمادگي ارتش اردن را براي جنگ با اشغالگران اعلام نمود.  


عجلون
در 31 آوريل 1957 برخي نيروهاي ارتش با هدف ترور حسين بن طلال و براندازي نظام پادشاهي، كودتاي معروف به الزرقاء را شكل دادند. ميان دو گروه ارتش در پادگان شهر الزرقاء درگيري خونيني رخ داد كه به شكست عوامل كودتا انجاميد.


عجلون شهری در شمال غرب اردن استکه از سلسله جبال مرتفعی موسوم به عوف تشکیل شدهو در نزد گذشتگان به جلعاد مشهور است.
پس از درخواست حسين مبني بر خروج نيروهاي سوري، مناسبات ديپلماتي اردن با مصر تقريبا به حالت تعليق درآمد. اما روابط خوب اردن با عربستان سعودي همچنان ادامه يافت.


عجلون حلقه متصل کننده بلاد شام و سواحل دریای مدیترانه به شمار می آید.
حسين بن طلال و ملك فيصل دوم، پادشاه عراق در واكنش به تأسيس جمهوري متحد عربي و دستيابي به پيوندهاي مشترك خارجي و دفاعي و گمركي و آموزشي ، فدراسيون عربي را در امّان تشكيل دادند. اين فدراسيون كه مورد تاييد آمريكا و انگليس بود، در پي كودتاي عبدالكريم قاسم در عراق در اوت 1958 به فرمان حسين بن طلال منحل شد.


فاصله عجلون تا عمان پایتخت اردن 76 کیلومتر است و در شمال این کشور واقع شده است. به دستور صلاح الدین ایوبی فرمانده مسلمانان در جنگ صلیبی در سال 580 ق 1184 م قلعه ای بلند توسط عزالدین اسامه یکی از فرماندهان ارتش خود برفراز قله سلسله جبال عوف بنا نهاده شد.
از 20 اوت 1963 حسين با شوروي و برخي كشورهاي بلوك شرق مناسباتش را آغاز كرد و در 30 مارس 1964، نخستين سفير اردن به شوروي اعزام شد. در 1964 م حسين بن طلال در دو كنفرانس سران عرب كه به ترتيب در قاهره و اسكندريه برگزار شدند، شركت نمود و پس از ديدار با جمال عبدالناصر، مناسبات دو كشور بهبود يافت.


برخی مورخان علت نامگذاری عجلون به این نام را، پادشاهی فردی به نام عجلون در زمان موابیان در اردن دانستند.
در ژوئيه 1966 حسين بن طلال حمايت خود را از سازمان آزادي بخش فلسطين (ساف)، با اين اتهام كه احمد شقيري دبير اين سازمان، از كمونيست‌ها هواداري مي كند، قطع كرد. در 30 مه 1967 م به دنبال تشديد تهديد‌هاي اسرائيل در خاورميانه، حسين بن طلال به قاهره رفت و پس از مذاكراتي با جمال عبدالناصر، بين دو كشور براي پنج سال معاهده دفاعي مشتركي بسته شد. در پي حمله رژيم اسرائيل به مصر در ژوئن 1967، ارتش اردن در جنگ شش روزه شركت نمود كه به شكست اردن و اشغال كرانه باختري رود اردن انجاميد.  


هم اکنون آثار باستانی استان عجلون دارای باغ های زیتون زیادی است و این محصول دارای کیفیت بالا و یکی از منبع درآمدهای کشاورزان این منطقه به شمار می رود.
'''- دهه ثبات و رشد اقتصادي:''' دهه 60 با رشد اقتصادي بسيار خوب خود اردن همراه بود. ستون اصلي اقتصاد مدرن اردن - صنعت پتاس، فسفات و سيمان - در اين دوران پيشرفت کرد. در زرقاء، در شرق امان، يک پالايشگاه نفت ساخته شد. کشور توسط شبکه اي از بزرگراه ها با هم مرتبط شدند و سيستم مهندسي جديدي به کشور معرفي شد. در سال 1962، اولين دانشگاه ملي در اردن بنا شد: دانشگاه اردن در جبيهه<sup>[74]</sup> در حومه شهر امان. قبل از جنگ 1967، اردن شاهد رشد نرخ اقتصادي  بالاتر نسبت به ساير کشورهاي در حال توسعه بود. صنعت پر رونق ساخت و ساز فرصت‌هاي شغلي فراواني در اردن پديد آورد، از طرف ديگر گردشگري از اورشليم، بيت اللحم و بسياري از جاذبه‌هاي کرانه‌هاي شرقي اين کشور درآمد ارزي را افزايش داد. اقتصاد اردن همچنين به لطف پول‌هاي ارسالي مهاجراني که در کشورهاي عربي حوزه خليج فارس کار مي کردند، پررونق تر شد.  


گفتنی است حسین بن طلال پادشاه اردن در بین سال های 1952 تا 1999 استان عجلون را زیباترین منطقه کشورش خوانده بود.
'''- فاجعه 1967:''' در اوايل سال 1963، اسرائيل اعلام کرد که قصد دارد بخشي از آب رود اردن را جهت آبياري کوير نقب<sup>[75]</sup> (که همچنين به نام صحراي نقب نيز شناخته مي‌شود) به سمت اسرائيل منحرف کند. در پاسخ، رهبران عرب در اجلاس 1964 قاهره تصميم به کاهش جريان آب به درياچه طبريه و انحراف برخي از شاخه‌هاي فرعي در لبنان  و سوريه گرفتند و براي آمادگي جهت دفاع به حملة احتمالي اسرائيل به خاطر اين تقسيم آب، يک نيروي مشترک عربي ايجاد شد؛ ارتش متحد عربي از کشورهاي مصر، سوريه، اردن ولبنان به سرکردگي سپهبد علي عامر از مصر تشکيل شد.


- تاریخ معاصر
يکي ديگر ازنتايج نشست قاهره استقرار سازمان آزادي بخش فلسطين بود. همزمان با ديگر رهبران عرب، شاه حسين نياز به يک سازمان که مي‌تواند تلاش‌هاي فلسطينان را هماهنگ کند تشخيص  داد. تنها نگراني او اين بود که سازمان آزادي بخش فلسطين بايد با اردن همکاري کند و فعاليت‌هاي نظامي‌خود را تحت کنترل شديد فرماندهي متحده عربي انجام دهد، تا مبادا سهوا اعراب را بدون آمادگي به جنگ با اسرائيل سوق دهد.


[[شورش بزرگ اعراب]]:
اواسط دهه 60 شاهد ظهور گروه‌هاي مستقل چريکي فلسطيني (در زبان عربي با نام فدائيان شناخته مي شدند) و از جمله قابل توجه ترين آنها جنبش فتح ياسرعرفات بود. دولت سوريه در تلاش بي وقفه خود براي برتري نسبت به ناصر، حمله پارتيزاني به اسرائيل را مورد حمايت قرار داد - نه از طرف سوريه، بلکه از طرف لبنان و اردن. اقدامات تلافي جويانه اسرائيل به اين حملة نظامي‌کاملا قابل پيش بيني بود و رهبري چريک ها را به اردن نسبت داد. به همين دليل اردن دوباره در قاهره، دمشق و بغداد مورد حملة تبليغاتي قرار گرفت. در 1966 اسرائيل طي حمله موفقي به سامو به حمله فداييان فلسطيني پاسخ گفت که بار ديگر اردن در دفاع از اين تجاوز با شکست مواجه شد.


ریشه بسیاری از ناملایمات و آسیب های وارده بر مردم خاور میانه در قرن بیستم را باید در حوادث جنگ جهانی اول جستجو کرد. شریف حسین بن علی امیر مکه و پادشاه اعراب با مناسب دیدن موقعیت برای بازپیگیری سرزمین های اعراب از حکومت ترک ها و اعتماد به مقامات انگلیسی و تعهد آن ها مبنی بر حمایت از پادشاهی متحد عربی شورش بزرگ اعراب را به راه انداخت.
رقابت احزاب عرب با يکديگر اين اجازه را به اسرائيل داد که براي از بين بردن نيروي هوايي مصر در تاريخ 5 ژوئن 1967 حمله غافلگيرانه اي به انجام برساند. در پاسخ نيروهاي اردن به اسرائيل حمله کردند، اما با ضد حمله نيروهاي اسرائيل به کرانه باختري و شرق عرب نشين اورشليم، مجبور به عقب نشيني شدند. پس از نابودي نيروي هوايي مصر، اسرائيل با تسلط کامل بر آسمان مصر، بمب‌هاي ناپالم را بر سر نيروهاي عرب فرو ريخت. هنگامي‌که در تاريخ 11 ژوئن سازمان ملل آتش بس را بر طرفين تحميل کرد، اسرائيل بخش وسيعي از سرزمين عرب را تحت تصرف خود داشت که شامل صحراي سينا در مصر، بلندي‌هاي جولان سوريه و مهم تر از همه بخشي از فلسطين که متعلق به اعراب بود: کرانه باختري که شامل شرق عربي بيت المقدس و نوار غزه بود.


اما بعد از پایان نتایج جنگ، مقامات انگلیسی بر معاهدات خود با اعراب عمل نکردند و در حالی که قدرت های استعماری معاهدات خود با اعراب مبنی بر حکومت واحد عربی را انکار کردند و این خود برهانی بود بر تاثیرگذاری شورش بزرگ اعراب و این که خاندان هاشمیه توانایی لازم برای حفظ قدرت اعراب در اردن، سوریه و عربستان را دارا هستند. به منظور درک انگیزه خاندان هاشمیه از قبول قیام، باید سیاست اتخاذ شده توسط امپراطوری عثمانی در سال های منتهی به جنگ جهانی اول را درک کنیم.
گفتني است که اردن طي اين درگيري­ها هزينه سنگيني پرداخت که داراي ابعاد اقتصادي و اجتماعي بود؛ از جمله 000/300 فلسطيني به اردن پناهنده شدند. حدود 70 درصد از زمين‌هاي کشاورزي اردن در کرانه غرب قرار داشت که 60 تا 65 درصد از ميوه ها و سبزيجات اردن را توليد مي کرد. به علاوه نيمي‌از بنگاه هاي صنعتي نيز در کرانه غربي قرار داشت و در همين حال با اشغال اورشليم و مکان هاي مذهبي درآمدهاي توريسم نيز از ميان رفت. در نهايت 38 درصد از توليد ناخالص ملي اردن کاهش يافت. عليرغم اين کاهش همچنان مسئوليت پرداخت حقوق و اداره کرانه غربي که شامل هزينه‌هاي آموزشي وحقوق کارکنان و بازنشستگان بود همچنان بر عهده دولت سنگيني مي‌کرد. (132)


به دنبال کودتای سال 1908، عثمانی ها سیاست متعهدانه و اسلام خواهانه خود را رها کردند و به جای آن سیاست سکولار ملی گرایانه ترک را دنبال کردند.
'''- طرح‌هاي ديپلماتيک و نظامي:''' بين  سال هاي 70 - 1967 اردن استراتژي دوگانه اي از طرح هاي سياسي و نظامي‌براي بازپس گرفتن سرزمين هاي عربي که در جنگ 1967 از دست داده بود، در پيش گرفت. در 22 نوامبر 1967، شوراي امنيت سازمان ملل متحد به اتفاق آرا قطعنامه 242 را به تصويب رساند که در آن از اسرائيل دعوت مي شد تا از مناطقي که در جنگ اخير اشغال کرده بود بيرون رود و از تمامي‌ساکنين خاورميانه درخواست شد به حقوق ديگران احترام گذاشته «درون مرزهاي امن و شناخته شده و در صلح زندگي کنند». تدوين اين قطعنامه مهم، که هنوز هم نقطه مرجع اصلي براي ايجاد صلح در خاورميانه مي‌باشد، ابتکار ملک حسين بود. (133) در اين فاصله ارتش اسرائيل به سمت اردن نشين رود اردن حمله کرد که توسط نيروهاي مشترک فلسطين و اردن در جنگ کرامه شکست خورد و ضربات سنگيني به نيروهاي اسرائيلي وارد آمد. (134)


امپراطور عثمانی چند ملیتی و بردبار پیشین، اکنون آشکارا شروع به تفکیک ساکنان غیر ترک خود کرد.
'''- درگيري سال 1970:''' همکاري با فلسطيني ها که روزي مورد تأييد ملک حسين بود، در سپتامبر 1970 به جدايي منجر شد. حضور فراگير و پر هرج و مرج گروه­هاي مسلح فدائيان فلسطيني که انتظار مصونيت از قوانين اردن را داشتند، در سرتاسر اردن بي نظمي‌ايجاد کرد. رهبران ميانه رو فلسطين قادر به مهار عناصر افراطي نبودند، افرادي که دوبار به کاروان موتوري شاه حمله کردند و مرتکب چندين عمليات هواپيما ربايي شدند. (135) در نهايت در سپتامبر سياه ارتش اردن جنگنده‌هاي فلسطين را شکست داد و آنها را از اردن اخراج کرد. در 1971 نيروهاي ارتش اردن، فلسطيني‌هاي مسلح را از کشور بيرون کردند که بسياري از آنها به لبنان پناهنده شدند. (136)


اعراب به طور خاص با آزارهای سیاسی، فرهنگی، و زبانی رو در رو شدند. در این زمان گروه های ملی گرا در سوریه، عراق و عربستان شروع به پشتیبانی و صف آرایی به پرچم داری عبدالله و فیصل، پسران حسین بن علی پادشاه اعراب کردند. هنگامی که عثمانی ها در سال 1914 به نفع ابر قدرت ها وارد جنگ جهانی اول شدند قوانین خود مبنی بر منع استفاده رسمی از زبان عربی و تدریس آن در مدارس را تقویت کردند. در این دوره بسیاری از شخصیت های ملی گرای عرب در دمشق و بیروت دستگیر شدند.
'''- اردن در دهه 70:''' تلاشهاي اقتصادي: بعد از حوادث 71 - 1970 سياست‌هاي داخلي به سمت ترويج وحدت ملي در ميان مردم اردن پيش رفت. اين وحدت مورد تضمين نهايي براي بقا و امنيت اردن محسوب مي‌شود. در اين زمان، نگراني اصلي رژيم نظم و امنيت اردن بود. براي بازگشت تدريجي ثبات سياسي، دوباره سرمايه گذاري در اردن از سر گرفته شد. در اين سال­ها اردن شاهد رشد بي سابقه در تعدادي مناطق، مخصوصا بخش خدمات، ساخت و ساز و بخش مالي بود. توسعه اقتصادي و اجتماعي سريع اردن، همچنين مديون رونق نفت در سراسر خاورميانه در اواسط و اواخر دهه 70 مي‌باشد. وجوه ارسالي فراوان که توسط 400 هزار يا تعداد بيشتري از شهروندان اردني که به عنوان نيروي کار ماهر در کشورهاي عربي حوزه خليج فارس کار مي‌کردند نيز به رونق اقتصادي اردن کمک کرد. در نتيجه جنگ داخلي لبنان در سال 1975 که منجر به جنگ در پايتخت بيروت شد، بسياري از بانک‌ها و زير ساخت‌هاي کشور از بين رفت، به همين سبب، بسياري از اين بخش‌ها به امان نقل مکان کردند که باعث رونق صنعتي در امان شد. در اوايل دهه 80 امان بةکي از پوياترين پايتخت‌هاي دنياي عرب تبديل شد. (137) در همين دهه در 1972 طرح حسين در خصوص اتحاد کرانه غربي و شرقي مورد قبول واقع نمي شود. (138) اردن در 1973 مستقيماً وارد جنگ نمي شود و تنها با اعزام نيرو به سوريه کمک مي کند. جنگ 1973 و به دنبال آن کمپ ديويد 1976 را مي توان مهمترين حادثه اين دهه به شمار آورد. (139) شاه حسين و بسياري از رهبران عرب اين معاهده را عامل بي ثباتي منطقه شمرده و آن را نپذيرفتند. (140) طي همين سالها نشست اتحاديه عرب، سازمان آزادي بخش فلسطين را به عنوان نماينده قانوني مردم فلسطين - به جاي اردن - معرفي کرد. (141)


اعراب همچنین به وسیله راه آهن حجاز که دمشق را به مکه متصل می ساخت و حرکت لشکریان ترک به قلب سرزمین اعراب را تسهیل می کرد تهدید می شدند.
'''- اردن در کنار عراق و غرب عليه ايران:''' در سال 1980 نگاه‌ها از جنگ اعراب و اسرائيل به خليج فارس معطوف شد، هنگامي‌که جنگ بين ايران و عراق درگرفت. در طول جنگ 8 ساله، اردن در کنار ايالات متحده، فرانسه و کشورهاي عربي حوزه خليج فارس از عراق در برابر ايران حمايت مي کرد. با اين وجود، اردن هميشه در پي حل و فصل مسالمت آميز جنگ بود. در همين زمان بود که تجارت بين دو کشور اردن و عراق رونق گرفت. به طور خاص، خط عرضه از بندر درياي سرخ اردن، عقبه به مناطق استراتژيک عراق، باعث پيشرفت و ترقي اقتصادي اردن شد. اين جريان در خلال مشکلات اقتصادي بين سوريه و عراق رخ داد. هنگامي‌که سوريه با ايران متحد شد و تجارت با عراق را متوقف ساخت.(142)


در نتیجه در سال 1916، شریف حسین رهبر ملی گرای عرب با کمک انگلستان و فرانسه شورش بزرگ اعراب بر ضد حکومت عثمانی را به راه انداخت.
در 1985 بار ديگر طرح شاه حسين در ارتباط با فلسطين و کرانه غربي و نوار غزه عليرغم توافق اردن و فلسطين بر هماهنگي در روند صلح نه تنها توسط اسرائيل رد شد (143) بلکه از درون سازمان آزادي­بخش فلسطين نيز مورد مخالفت واقع شد. (144)


عبدالله و فیصل، پسران شریف که هدایت نیروها را بر عهده داشتند، در سال 1918 میلادی توانستند دمشق را از سلطه عثمانی ها رها کنند. در پایان جنگ نیروهای عرب تمام اردن، بسیاری از مناطق شبه جزیره عربستان و بسیاری از مناطق جنوب سوریه را در کنترل خود داشتند.
1987 شاهد اولين انتفاضه فلسطين است و در 1988 اردن تمام روابط اداري و حقوقي خود را با کرانه باختري قطع مي کند. (145) در پايان اين دهه اردن اجراي قوانين صندوق بين المللي پول براي تنظيم مجدد اقتصاد را شروع مي کند و با ظهور شورش در معان اولين انتخابات عادلانه و آزاد برگزار شده و اسلامگرايان پيروز مي شوند. (146) همچنين در پي حمله عراق به کويت اردن به دنبال راهي مسالمت آميز است و سلطان حسين تلاش مي کند تا ميانجيگري کند. (147)


مقصود شریف حسین از به عهده گرفتن شورش بزرگ اعراب تأسیس دولت خودمختار و متحد عربی از آلپو (سوریه) تا آدن (یمن) بر اساس سنن و فرهنگ باستانی مردم عرب بود.
'''- انتخابات آزاد اردن:''' در سال هاي اخير، چنانکه گفته شد پادشاهي اردن‌هاشمي، پيشرفت چشمگيري در جهت استقرار پايه‌هاي کثرت گرايي انجام مي ­دهد. (148) هنگامي‌که اردن تعهدات خود را به سياست پارلماني از سرگرفت، اصلاحات گسترده­اي، براي اطمينان از سرمايه گذاري امن به تصويب رسيد. قابل توجه ترين رويداد اين دوره، بازگشت مجدد احزاب سياسي به پارلمان، تهيه پيش نويس قانون اساسي، گسترش آزادي مطبوعات و تعهدي استوار به کثرت گرايي و حقوق بشر مي‌باشد. در سال 1989 اصلاحات سياسي با انتخابات مجلس شروع شد. پارلمان جديد به عنوان يک نيروي سياسي که قدرت کامل قانون گذاري داشت، ظهور يافت. علاوه بر اين، تدوين قانون اساسي براي فعاليت‌هاي سياسي سازمان يافته در کشور چارچوب تعيين کرد. اين منشور، که از حقوق بشر حمايت مي‌کند، يک مدل بومي‌از کثرت گرايي دموکراتيک بر اساس تنها ضامن واقعي ثبات: مشارکت عمومي‌و مسئوليت جمعي مي‌باشد. (149)


تقابل تعهدها و علایق:
'''- شوراي مشاوره ملي:''' در ماه آوريل سال 1975، به فرمان ملک حسين شوراي مشاوره ملي تشکيل و به صورت موقت جايگزين پارلمان شد. بين  سال هاي 1978 تا 1984 سه شورا تشکيل شدند که اعضاي آن نمايندگان انتخابي ملک حسين بودند که از بخش‌هاي مختلف جامعه اردن انتخاب شده بودند.(150) بنا بر اظهارات سايت‌هاي دولتي اردن اين شوراها به عنوان جايگزين براي پارلماني که آزادانه انتخاب شوند در نظر گرفته نشده بود و تنها يک اقدام موقت در مقابل پارلماني بود که بيشتر کرسي‌هاي آن از کرانه باختري دراشغال اسرائيل بود. آخرين شوراي مشاوره ملي در ژانويه 1984 توسط فرمان سلطنتي منحل شد.(151)


دولت بریتانیا در توافق نامه مشهور به حسین - مَک ماهُن<sup>11</sup>، متعهد شد که به شرط اینکه نیروهای شریف حسین شورش کنند از آن ها پشتیبانی می کنند. اما این توافق نامه سه منطقه بصره، بغداد، و از همه مهم تر مناطقی از سوریه که در غرب دمشق بودند یعنی حُمص، حاما و آلپورا شامل نمی شد. ترجمه و تفسیر آخرین بند از توافق نامه علت اختلاف های بزرگ بود.
'''- جدايي از کرانه باختري:''' پيش از سال 1989، دو ماه قبل از اين که اسرائيل کرانه باختري را اشغال کند؛ آخرين انتخابات پارلماني اردن در آوريل 1967 برگزار شد از زمان اتحاد دو کرانه در سال 1950، شرق و غرب در پارلمان حضور برابر داشتند؛ هرکدام سي نماينده در مجلس نمايندگان داشتند. در سال 1967 اسرائيل کرانه باختري را اشغال کرد، همچنين قطعنامه نشست سران عرب در رباط در سال 1974 که ساف<sup>[76]</sup> (سازمان آزادي بخش فلسطين) را به عنوان «نماينده انحصاري مشروع» از مردم فلسطين تعيين کرده بود، موانع قانوني و عملي براي برگزاري انتخابات عمومي ‌را نشان داد. (152)


بریتانیا بعداً مدعی شد که منظور از مناطق غربی دمشق، فلسطین بوده است. به دلایل روشن صهیونیست ها هم موضعی موافق بریتانیا اتخاذ کردند. در حقیقت اعراب توافق نامه را همان طور که خوانده می شد: "لبنان، و نه فلسطین، منطقه شرق دمشق هستند و سایر مناطقی که ذکر شد" تعبیر و تفسیر کردند.
در 1988 اردن تمام روابط اداري و حقوقي خود را با کرانه باختري قطع مي‌کند(153) و به دنبال موج شورش در برخي از مناطق که سايت ملک حسين آن را ناشي از مشکلات اقتصادي مي داند، نخستين انتخابات پس از 1966 در کرانه شرقي انجام مي‌پذيرد. (154)


در هر صورت علایق قدرت های استعمارگر بر تعهدات آن ها نسبت به اعراب غلبه کرد، در حالی که طبق توافق نامه حسین-ملک ماهن استقلال اعراب مورد قبول بود، انگلستان، فرانسه و روسیه در توافق نامه سیکس- پیکت منطقه را با مرزهای دائمی استعماری تقسیم کردند.
'''- انتخابات 1989:''' در ماه آوريل 1989، دولت موقت به شريف زيد بن شاکر به عنوان رئيس براي نظارت بر انتخابات دموکراتيک براي مجلس نمايندگان اردن سپرده شد و بدين وسيله اصلاحات سياسي کشور را تقويت کرد. سانسور برداشته شد، کانديداها براي انتخابات مجلس شروع به مبارزات انتخاباتي مستقل کردند هرچند ديدگاه‌هاي ايدئولوژيکي متفاوتي داشتند. در 8 نوامبر 1989 اردني‌ها به پاي صندوق‌هاي رأي رفتند و پس از 22 سال در اولين انتخابات عمومي‌شرکت کردند. تمام شهروندان بالاي 19 سال حق راي داشتند. زنان اردن هم مي‌توانستند رأي بدهند، حقي که در سال 1974 به آنها اعطا شده بود. (155)


در این توافق نامه علاقه فرانسه به سوریه و شمال عراق و برنامه ریزی های انگلستان بر مدیترانه به خلیج فارس به منظور حمایت از تجارت و رابطه خود با شبه قاره هند مشهور بود.
انتخابات پارلماني در سال 1993 و 1997 برگزار شد بيش از 640 نامزد از جمله 12 زن، براي تصاحب کرسي در مجلس نمايندگان، که از60 به 80 عضوافزايش يافت به رقابت پرداختند. تعداد اعضاي مجلس سنا نيز به 40 عضو افزايش يافت. براي اولين بار در تاريخ اين کشور، تمام طيف­هاي جامعه اردن در قوه مقننه شرکت کردند. پس از انتخابات سال 1989، شاه حسين حکومت نظامي‌بيست ساله را لغو اعلام کرد. با کاهش تنش‌ها، مقررات وضعيت اضطراري نيز که در سال 1989 متوقف شده بود، به طور رسمي‌در ماه آوريل سال 1992 برداشته شد. اين آزادي جديد راه را براي قانوني کردن احزاب سياسي و معرفي قوانين مطبوعات جديد باز کرد. در 5 ژوئيه سال 1992، پارلمان به طور رسمي‌احزاب سياسي را قانوني اعلام کرد. (156)


در توافق نامه سیکس-پیکت آورده شده است که بخش اعظم فلسطین باید به سازمان ملل واگذار شود که آشکارا تعهدات داده شده به شریف حسین را نقض می کرد.
'''- منشور ملي:''' به منظور جلوگيري از مشکلات دهه 50، در ماه آوريل سال 1990 کميسيون سلطنتي اي متشکل از شصت عضو با هدف تهيه پيش نويس دستورالعمل براي  فعاليت احزاب سياسي در اردن توسط شاه حسين منصوب شد. اين کميسيون از اعضايي تشکيل شده بود که نماينده همه گروه‌هاي سياسي در اين کشور محسوب مي شدند و طي چند ماه اجماع خود را در قالب يک منشور ملي ارائه دادند که در ماه ژوئن سال 1991 در يک کنفرانس ملي  با حضور 2000 تن از رهبران اردني به تصويب رسيد. (157)


در سال 1917 آرتور جیمز بالفور<sup>12</sup> منشی خارجه بریتانیا در حرکتی فریبکارانه نامه ای به یک یهودی مشهور انگلیسی به نام لُرد راسچلد<sup>13</sup> که متعهد و پشتیبان انگلیسی خانه یهودیان در فلسطین بود ارسال کرد.
منشور ملي به تشريح دستورالعمل‌هاي عمومي‌براي گفتگوي سازنده بين ارگانهاي اجرايي و مقننه و همچنين بين تصميم گيرندگان و نخبگان سياسي و فکري درارتباط با مسائل قدرت، حقوق و مسئوليت مي پردازد. (158) به نظر مي رسد که تدوين اين منشور و طرح‌هاي مشابه در پاسخ به نيازهاي مشروع مردم براي آزادي عمل سياسي بيشتر و پيشگيري از بحران‌هايي است که تقريبا تمام کشورهاي عربي را درسالهاي اخيردر برگرفته است.  


در بخشی از این نامه که مشهور است به اعلامیه بال فور، آمده است: "در تاسیس خانه ملی برای مردم یهودی ساکن فلسطین و ... این موضوع به وضوح درک می شود که هیچ کاری در جهت تحریک تعصبات جمعیت های غیر یهودی ساکن و نقض حقوق مذهبی آن ها در فلسطین انجام نخواهد شد ..."
'''- بحران خليج فارس و جنگ کويت:''' تحولات سياسي و اجتماعي بار ديگر جهان عرب را تکان داد، زماني که در تاريخ  2 اوت 1990، نيروهاي عراقي به کشور همسايه، کويت حمله کرده و قصد اشغال آن را داشتند. با توجه به نزديکي اردن به اين بحران و موضع سياسي و تجاري اش به عنوان شريک تجاري اصلي عراق، در طول جنگ در هر دو جبهه سياسي و اقتصادي ضرر و زيان فوق العاده­اي را متحمل شد. موقعيت سياسي اردن در اين دوران بسيار نامناسب بود. اردن در توافق با جامعه بين المللي قرار گرفت که تهاجم و حمله عراق به کويت نقض قوانين بين المللي مي باشد. با اين حال از نظر اردن اين مشکلات بايد به صورت منطقه اي حل و فصل مي‌شد. اردن در تلاش براي حل مشکل از طريق دفاتر اتحاديه عرب بود و ملک حسين شخصا از صدام خواست تا به درخواست جامعه بين المللي عمل کند. از آنجا که عراق يکي از شرکاي تجاري اردن محسوب مي‌شد، بحران هاي خليج فارس و تحريم هاي بين المللي عليه عراق، اردن را با مشکلات اقتصادي شديدي روبه رو کرد. برآورد شده است که بحران از دست دادن تجارت و يا کاهش آن، هزينه اي بيش از سه ميليارد دلار براي اردن در برداشته است. اردن با تمام ضرر و زيان هايي که متحمل شد، از تحريم هاي عراق حمايت کرد. هرچند اين عمل باعث فلج شدن تجارت در بندر عقبه و قطع مسير تجارت زميني به عراق شد. روابط اقتصادي عراق و اردن، که زماني رونق فراوان داشت، کاملاً قطع شده و اين به ضرر هر دو ملت بود. (159)


امیر فیصل در سال 1998 حکومتی مستقل در دمشق تاسیس کرد اما تقاضای او برای استقلال در کنفرانس صلح پاریس در سال 1919 با مخالفت قدرت های استعماری رو به رو شد. با این وجود حاکمان انگلیسی با پیشنهاد مردم عراق مخالفت کردند. مدت کوتاهی بعد از آن، جامعه مللِ تازه تاسیس اختیار اردن، فلسطین و عراق را به انگلستان تقدیم کرد و اختیار سوریه و [[لبنان]] به فرانسه واگذار شد.
گذشته از عراق و کويت، هيچ دولتي بيش از اردن از بحران خليج زيانمند نشد. با جمعيتي تنها حدود سه و نيم ميليون نفر در آن زمان، ميزباني بيش از يک ميليون پناهنده را عهده­دار گشت که بسياري از اين اتباع که ميان خليج واردن تردد داشتند به شکل دائمي‌در اردن اقامت گزيدند. بسياري از اين پناهندگان فلسطيني بودند. هجوم اين پناهندگان به افزايش تقاضا در منابع آب محدود کشور و زيرساخت‌ها منجرشد که افزايش فقر و بيکاري را به حدود 30 درصد در پي داشت. (160)


فرانسه با توسل به زور شاه فیصل را از حاکمیتش که به وسیله انتخاب کنگره عمومی سوریه در سال 1920 به او داده شده بود، خلع کرد.
'''- روند صلح مادريد:''' اوايل دهه 90 در تاريخ درگيري‌هاي اعراب و اسرائيل نقطه عطفي محسوب مي‌شود. پس از آزادسازي کويت، ايالات متحده و فدراسيون روسيه، بانيان کنفرانس صلح مادريد در اکتبر 1991 شدند. در طي مذاکرات مادريد، اردن هيأت فلسطيني را تحت حمايت قرار داد تا با اسرائيل براي اولين بار، به صورت مستقيم وارد مذاکره شوند. تقريبا دو سال بعد، در تاريخ 13 سپتامبر 1993، ساف و اسرائيل توافقنامه اي را امضا کردند که منجر به وضعيت کنوني فلسطين و اسرائيل شد. اين معاهده راه را براي اردن جهت مذاکره با اسرائيل باز کرد، دستور کار مشترک اردن - اسرائيل يک روز پس از معاهده ساف - اسرائيل شروع شد. 25 جولاي 1994، ملک حسين، نخست وزير اسرائيل رابين را در کاخ سفيد ملاقات کرد و معاهده واشنگتن به امضا رسيد که به جنگ 46 ساله بين اردن و اسرائيل خاتمه داد. پيمان صلح اردن و اسرائيل در 26 اکتبر 1994 در مرز جنوبي وادي عربه امضا شد. اين معاهده به اردن ضمانت داد تا مناطق اشغالي (حدود 380 کيلومتر مربع) بازسازي شود و تضمين کرد تا پادشاهي اردن سهم عادلانه آب ازرودخانه‌هاي يرموک و اردن داشته باشد. اين معاهده مرزهاي غربي اردن را براي اولين بار به وضوح تعريف مي‌کند و به پيشنهاد صهيونيست ها مبني بر «اردن، فلسطين است» خاتمه داد. (161)


امیر عبدالله در نوامبر سال 1920 نیروهای خود را برای احیای حکومت پدرش روانه سوریه کرد.
'''- تحولات بعد از 2000 ميلادي:''' هنگامي كه در پايان سال 2009 ميلادي و پس از استعفاي نادر ذهبي، عبدالله دوم پادشاه اردن دوست صميمي خود سمير رفاعي را به عنوان نخست وزير جديد انتخاب كرد، بسياري از شهروندان و احزاب اردن از اين انتخاب ابراز نارضايتي كردند. پس از گذشت تقريباً 4 ماه از روي كارآمدن سمير رفاعي در پي عملكرد ضعيف وي در زمينه اقتصادي و معيشتي، اعتراضات شهروندان و احزاب اردني بيشتر شد و پس از شعله ور شدن آتش اعتراضات در تونس، اعتراضات شهروندان اردني نيز به اوج خود رسيد. در همين راستا شهروندان اردني، احزاب و اتحاديه‌هاي صنفي اين كشور با برپايي تظاهرات، تحصن و اجتماع، خشم و نارضايتي خود را از عملكرد دولت رفاعي اعلام كردند. شهروندان و احزاب اردني معتقدند كه سمير رفاعي با سياست­هاي غلط و ناكارآمد خود ضربه عظيمي به كشور وارد كرده و سبب افزايش فقر، بيكاري، تورم، فساد و بسياري از ناهنجاري‌هاي ديگر در كشور گرديده است. از اين رو، شهروندان و احزاب اردني در اعتراضات خود خواستار بركناري دولت رفاعي و تشكيل حكومتي مردمي شدند.  


اما به هر حال تسلط فرانسه بر سوریه به خوبی طرح ریزی شده بود و شاه عبدالله مجبور بود اهداف خود را به تعویق بیندازد و بر تشکیل دولت در امان متمرکز شود.
در نهايت پادشاه اردن براي جلوگيري از فروپاشي در نخستين ماه سال 2011 ميلادي، دوست قديمي خود را از كار بر كنار كرد و معروف بخيت نخست وزير سابق اين كشور را به عنوان جانشين وي معرفي كرد.  


در پایان جنگ، انگلستان اردن را به سه بخش اداری مجزا تقسیم کرد: ناحیه شمالی عجلون که اداره مرکزی آن در ایربد بود، ناحیه مرکزی بلکا در سالت واقع بود و ناحیه جنوبی که به وسیله دولت مؤابی عرب اداره می شد و در کراک مستقر بود.
البته از نخستين ماه‌هاي روي كارآمدن معروف بخيت، نه تنها اعتراضات متوقف نشد بلكه بيشتر نيز شد.


هنگامی که دولت بریتانیا با تصمیم امیر عبدالله برای اتحاد سرزمین های عربی زیر پرچم هاشمیه رو به رو شد، امیر عبدالله را حاکم هر سه منطقه اعلام کرد. اراده او برای اتحاد ملت عرب سرانجام به ثمر رسید و امیر عبدالله در سال 1921 نخستین سیستم حکومتی متمرکز را در آن چه امروز، اردن مدرن می خوانیم تاسیس کرد.
كارنامه سياه معروف بخيت از جمله دست داشتن در بزرگ ترين پرونده فساد مالي اين كشور (به نام پرونده كازينو)، مخالفت آشكار با اسلامگرايان و زمينه سازي براي انجام تقلب در انتخابات پارلماني سال 2007 براي جلوگيري از به قدرت رسيدن اسلامگرايان، سبب شد كه اين انتخاب شاه اردن از ابتدا با مخالفت شديد احزاب و شهروندان رو به رو شود، با تغيير پست مقامات جهت فرونشاندن آتش خشم مردمي طي سال 2011، نظام اردن كوشيد تا مانع از افزايش اعتراضات مردمي‌شود و در اين راستا اقداماتي نيز انجام داد، اما هيچ يك از اين اقدامات به كاهش نارضايتي هاي شهروندان نيانجاميد.  


شاه فیصل اول در همین زمان پادشاهی عراق را به عهده گرفت. خاندان هاشمیه تا زمان شاه فیصل دوم بر عراق حکومت کرد. بعد از به قتل رسیدن شاه فیصل دوم و خانواده اش در جولای سال 1958، خاندان هاشمیه دومین ضربه را هنگام سقوط علی بن الحسین برادر بزرگ تر عبدالله و فیصل از پادشاهی حجاز توسط عبدالعزیز ازنجد متحمل شد.
حكومت اردن ابتدا سعي كرد با تشكيل كميته‌هاي مختلف از جمله كميته تعديل قانون اساسي، كميته گفت و گوهاي ملي و كميته گفت و گوهاي اقتصادي به شهروندان نشان دهد كه به دنبال جلب رضايت آنان است اما خروجي اين كميته‌ها چيزي نبود كه احزاب و شهروندان مي خواستند. جنبش اعتراضي اردن به دنبال كاهش صلاحيت‌هاي پادشاه، تبديل نظام از پادشاهي مطلقه به پادشاهي مشروطه، تغيير قانون اساسي، تشكيل دولت پارلماني، مبارزه با فساد و مفسدان، تحقق فوري و جامع اصلاحات اقتصادي و سياسي، جلوگيري از موروثي شدن پست‌ها و بسياري مسائل ديگر بود ولي هيچ يك از اين خواسته‌ها تأمين نشد.


شکستی که باعث اتحاد ابن سعود و پیروان وهابی و تاسیس پادشاهی عربستان سعودی و خاتمه دادن به بیش از هزار سال حکومت خاندان هاشمیه بر مکه بود.
سرانجام پس از گذشت 10 ماه از آغاز اعتراضات شهروندان اردني، پادشاه اردن معروف بخيت، نخست وزير پيشين اين كشور را بركنار و عون خصاوئه رئيس اسبق دربار پادشاهي اردن را به جاي او انتخاب كرد. وي همچنين بلافاصله پس از اين انتخاب، محمد رقاد رئيس دستگاه اطلاعاتي كشورش را نيز بركنار و فيصل شوبكي را به جاي او بر سر كار نهاد. تغيير رئيس دربار پادشاهي، رئيس پارلمان و بسياري از استانداران و مقامات بلندپايه اردني از ديگر تغييراتي بود كه صورت گرفت. كارشناسان انتظار داشتند كه با اين تغييرات در كشور فعاليت‌هاي اعتراضي شهروندان متوقف و فضاي متشنج كشور آرام شود. اما اين تغييرات نه تنها نتوانست از ميزان خشم و نارضايتي شهروندان بكاهد بلكه سبب افزايش نارضايتي آنان نسبت به عملكرد نظام شد. تا پايان سال 2011 هيچ يك از خواسته‌هاي شهروندان و معترضين اردني برآورده نشد. بسياري از كارشناسان بر اين عقيده اند كه عدم اتحاد و انسجام انقلابيون و مخالفان دولت اردن از اصلي ترين دلايل محقق نشدن خواسته‌هاي آنان است و از همين رو مخالفان دولت تصميم گرفتند يك جبهه ملي به منظور تحكيم نيروهاي مخالف در راستاي دستيابي به اصلاحات در كشور تشكيل دهند.


سال های بین جنگ های جهانی اول و دوم دوره تثبیت و تحکیم در اردن بود. عبدالله نیاز خود برای یک نیروی امنیتی به جهت ایجاد و تثبیت قدرت حکومت در دفاع، مالیات و سایر مسائل را اساسی دانست. بنابراین او سپاه افسانه ای عرب را به عنوان یک اساس برای دولت نوپای خود تاسیس کرد.
در سال 2010 ميلادي مخالفان دولت اردن يک گردهمايي برگزار كردند كه در آن گام هاي اوليه تشكيل اين جبهه برداشته شد. در اين گردهمايي تمامي گروه‌هاي مخالف دولت از جمله اسلامگرايان، چپگرايان، جوانان و نيروهاي قبيله اي حضور داشتند و بةكسان سازي ديدگاه‌هاي سياسي خود به ويژه در زمينه تعديل قانون اساسي پرداختند. در اين گردهمايي مقرر شد جبهه ملي اصلاحات به رياست احمد عبيدات نخست وزير سابق اردن برگزار شود. در اين جبهه بيش از 250 تن از شخصيت هاي سياسي و حزبي اردن حضور داشتند. عمل در راستاي تصويب قانون جديد انتخاباتي، بازنگري و تعديل قانون اساسي اين كشور به منظور رسيدن به پادشاهي مشروطه كه در آن نخست وزير توسط نمايندگان ملت انتخاب شود و كاهش ميزان دخالت نيروهاي امنيتي در زندگي سياسي و اجتماعي شهروندان، مسئوليت اصلي اين كميته بود. اين جبهه درحالي تشكيل شد كه مخالفان دولت اردن در برخي موارد با يكديگر به اختلاف نظر رسيده بودند. از جمله اختلافات ميان معارضان اردني، اختلاف پيش آمده در پايان سال 2010 ميلادي و جريان مشاركت در انتخابات يا تحريم آن بود.


سپاه عرب با کمک افسران انگلیسی که مشهورترین شان جی. بی. گلاب<sup>14</sup> بود، به وجود آمد. هرچند سپاه عرب قدرت و تسلط شاه عبدالله را در اردن تامین می کرد اما او به فکر تاسیس یک مجلس قانون گذاری افتاد. این مجلس در سال 1929 تشکیل شد که اعضای آن 21 نفر بودند.
در انتخابات پارلماني شانزدهم اردن كه در روزهاي پاياني سال 2010 برگزار شد، از مجموع 7 حزب عضو كميته عالي احزاب مخالف دولت اردن، احزاب چپگرا و ملي در انتخابات شركت كردند اما جبهه عمل اسلامي و حزب وحدت مردمي اين كشور آن را تحريم كردند. همچنين يكي ديگر از اختلاف نظرهاي ميان مخالفان دولت اردن پيرامون موضع آنان در قبال انقلاب‌هاي مردمي در كشورهاي مختلف عربي بود. شوراي همكاري خليج فارس در نيمه نخست سال 2011 با درخواست اردن براي پيوستن به اين شورا موافقت كرد و از وزراي خارجه خود خواست تا جهت پذيرفتن شروط عضويت با اَمان وارد مذاكره شوند.  اردن نيز ضمن استقبال از پذيرفته شدن در شوراي همكاري خليج فارس، اعلام كرد به زودي ناصر جوده وزير امور خارجه اين كشور، جهت بررسي شروط عضويت با وزراي خارجه شوراي مذكور وارد مذاكره خواهد شد. بلافاصله پس از اعلام موافقت شوراي همكاري خليج فارس با پيوستن اردن به اين شورا، مقامات اردني رايزني‌هاي خود را به منظور تقويت روابط با كشورهاي عضو اين شورا آغاز كردند. در نهايت تلاش هاي آنان بي ثمر ماند و اين گونه روياي پيوستن اردن به شوراي مذكور تبديل به سراب شد.  


بین سال های 1928 تا 1946، مجموعه ای از معاهده های انگلیسی-اردنی به استقلال کامل اردن ختم شد.
پس از مخالفت شوراي همكاري خليج فارس با عضويت اردن و مغرب، سران كشورهاي عضو اين شورا به منظور دلجويي از اردن و مغرب از تأسيس صندوق توسعه با سرمايه 5 ميليارد دلار براي حمايت از اردن و مغرب خبر دادند.


مجلس اردن در 25 می سال 1946 پادشاهی عبدالله را رسماً اعلام کرد و به طور رسمی نام کشور را از امپراطوری اردن به پادشاهی اردن هاشمی تغییر داد.
در اين راستا عبداللطيف بن راشد انرياني دبير كل شوراي همكاري خليج فارس يادآور شد كشورهاي عضو اين شورا توافق كردند كه زمينه همكاري مشترك و تشكيل كميته‌هاي همكاري تخصصي براي رسيدن به شراكت مناسب را مورد بررسي قرار دهند.


تراژدی فلسطین:
دولت اردن در سال 2008 با اخراج رهبران حماس از اين كشور به خواست صهيونيست­ها پاسخ داد و پرونده ارتباط خود را با جنبش مقاومت اسلامي فلسطين (حماس) بست. در سال 2012 پس از گذشت يك دهه از قطع ارتباط اردن با حماس، اين كشور تلاش بسياري در راستاي از سرگيري روابط خود با جنبش مقاومت اسلامي فلسطين به انجام رساند.


اعلامیه بالفور به خانه ملی یهود در منطقه تحت سلطه انگلستان خیلی زود به مسئله بین انگلستان و اعراب مبدل شد. اعراب از این که مهمان ناخوانده فلسطین معرفی شدند بسیار خشمگین شدند.
محمد نزال و محمد نصر از رهبران جنبش حماس در ابتداي سال 2011 ميلادي در شهر امان با مسئولان اين كشور ملاقات كردند كه در آن مسئله صلح گروه‌هاي فلسطيني و برخي مسائل ديگر مورد بحث و بررسي قرار گرفت. از ابتداي سال 2011 مسئله سرگيري روابط اردن و حماس همواره به عنوان يكي از سوژه هاي مهم، در رسانه ها و محافل سياسي مطرح شد، اما به دلايل مختلف از جمله روند اعتراضات مردمي و تغيير دو دولت در فاصله كمتر از يك سال به تعويق افتاد.  


جمعیت اعراب در پایان جنگ جهانی دوم حدود 90 درصد جمعیت فلسطین را تشکیل می داد. این در حالی بود که مهاجرت یهودیان به فلسطین در سال 1920 اعلان خطرهای اندکی را برانگیخت اما این موضوع با ظهور آزار و اذیّت های نازی ها در اروپا کم رنگ جلوه کرد.
در تحليل علت تمايل اردن به برقراري روابط با حماس، مسائل متعددي وجود دارد. به طور مثال كارشناسان معتقدند به دليل شرايط حساس منطقه و افزايش روز افزون اعتراضات شهروندان اردني به عملكرد نظام، حكومت اين كشور به دنبال برقراري ارتباط با حماس در راستاي كسب مشروعيت است.  


سیل جمعیت یهودیان اروپایی به سمت فلسطین باعث نگرانی و سرانجام قیام مردم فلسطین شد. این قیام که شبیه به قیام مردم در سال 1980 بود اولین برخورد فلسطینیان و یهودیان به شمار می رود. تلاش های شاه عبدالله برای جلوگیری از اختصاص زمین های اعراب به یهودیان مهاجر توسط خانه ملی یهودیان و گسترش شمار یهودیان در فلسطین بالا گرفت. هر دو طرف انگلستان را مقصر می دانستند. اختلافات با شروع جنگ جهانی دوم و به دلیل اینکه هر دو طرف با انگلستان همکاری می کردند کاهش یافت.
مسئله از سرگيري رابطه اردن با حماس همواره به عنوان يكي از شعارهاي معترضين اردني در اواخر سال 2011 مطرح بود. (162)


بحران فلسطین یک سال بعد از جنگ سرعت بالا گرفت. سران صهیونیست از همدردی جامعه بین الملل برای فشار انگلستان و پذیرش هزاران یهودی بدون مکان توسط انگلستان استفاده کردند.
همزمان با ادامه اعتراضات در سال 2012، الخصاونه استعفا داد و پادشاه، فايز طراونه را رئيس دولت اعلام کرد. اما بار ديگر شهروندان اردني در اعتراض به تصميم دولت براي افزايش قيمت‌ها با برپايي تظاهرات در سراسر اين کشور خواستار سرنگوني حکومت فايز الطراونه شدند.


در همین زمان گروه مخفی همچون ایرگان<sup>15</sup> و استرن گنگ<sup>16</sup> شروع به یک مبارزه تروریستی علیه انگلستان کردند.
جماعت اخوان المسلمون اردن نيز که بزرگ‌ترين گروه سياسي معارض در اين کشور به حساب مي‌رود اعتراضات متعددي را در امان پايتخت اردن برگزار کرد.ده‌ها فعال اخواني با برپايي تظاهرات خواستار انحلال پارلمان و محاکمه عادلانه نمايندگان پارلمان و مقاماتي شدند که مليون‌ها دلار از اموال دولتي اختلاس کرده‌اند. (163)


انگلستان برای مبرا کردن خود از مشکلات به وجود آمده اعلام کرد که سلطه او بر فلسطین در 14 می سال 1948 پایان خواهد یافت.
در نهايت دولت طراونه در اکتبر 2012 استعفاي خود را تسليم ملک عبدالله نمود (164) و پادشاه در پي پذيرش آن طي حکمي‌وزير پيشين امور خارجه اين کشورعبدالله نسور را به عنوان نخست وزير جديد اردن منصوب کرد و وي را مسئول تشکيل دولت جديد کرد، دولتي که مسئوليت آن، فراهم کردن شرايط برگزاري انتخابات آينده پارلماني در اين کشور است.


سازمان ملل پس از نقشه های بسیار سرانجام به تقسیم فلسطین بین اعراب و یهودیان رأی داد.
نخست وزير جديد اردن که در سال 2009 از سوي پادشاه اين کشور به عنوان يکي از اعضاي مجلس اعيان منصوب شده بود، پس از يک سال فعاليت، از اين سمت استعفا داد و در انتخابات سال 2010 مجلس نمايندگان اردن توانست به پيروزي برسد و بار ديگر وارد پارلمان اين کشور شود.


بیش از نصف فلسطین شامل مناطق ارزشمند ساحلی به یهودیان که تنها 6% سرزمین فلسطین را مالک بودند واگذار شد. پس از اعلام پایان تسلط انگلستان بر فلسطین، یهودیان بلافاصله استقلال دولت اسرائیل را اعلام نمودند.
عبدالله النسور طي دوره حضور خود در دو بخش انتصابي و انتخابي پارلمان اردن (مجلس اعيان و مجلس نمايندگان)، همواره از سياست‌ها و اقدامات دولت هاي معروف البخيت و فايز الطراونه، نخست وزيران پيشين اين کشور انتقاد مي کرد. (165) پس از عبدالله النسور به ترتيب‌هاني الملقي و عمر رزاز نخست وزيران انتصابي بودند. سپس از اکتبر 2020 بُشير خصاونه سمت نخست وزيري اردن را تاکنون عهده دار است. به هر حال به نظر مي ­رسد که اردن توانسته تا کنون از بهار عربي جان سالم بدر برد. در همان سال­ها نورمن موراد، طي يادداشتي که در الجزيره منتشر شد به اين مسئله اشاره کرد و نوشت برخي معتقدند اردن به دليل بلوغ مردمش تحت تأثير بهار عربي قرار نگرفته است، اما در اين ميان برخي ديگر از تحليلگران نجات اردن از بهار عربي را ناشي از کمک‌هاي مالي غرب، جنگ داخلي سوريه و معضل پناهندگان و مديريت هدفمند فضاي مجازي و رسانه‌هاي اجتماعي عنوان کرده اند. در حقيقت بايد گفت که تمامي‌عوامل فوق مانع از تحقق بهار عربي در اين کشور کوچک شد. کشوري که مانند ساير کشورهايي که انقلاب‌هاي عربي را تجربه کردند در مرحله گذار دموکراتيک قرار داشت و مردمش بر خواسته‌ها و مطالبات دموکراتيک تأکيد داشتند. اما دولتمردان اردن محدوديت‌هاي بسياري را بر مطبوعات اعمال کردند. در ژوئن 2013 دولتمردان اين کشور طي دستوري 200 وب سايت را به بهانه نداشتن مجوز رسمي‌از نهادهاي دولتي تعطيل کردند.


جماهیر شوروی اولین کشوری بود که اسرائیل را به رسمیت شناخت و بلافاصله بعد از آن ایالات متحده [[آمریکا]] اسرائیل را قانونی اعلام کرد و تراژدی فلسطین متولد شد.
اقدامات دولت صرفا محدود به اعمال محدوديت بر فضاي مجازي و مقابله با روزنامه نگاران و خبرنگاران نبود. اردن از دادگاه‌هاي نظامي‌و نهادهاي امنيتي براي سرکوب تجمعات مسالمت آميز استفاده  کرد. به عنوان نمونه در سال 2012 جواني به اتهام در دست داشتن عکس پادشاه و به جرم توهين به پادشاه محاکمه شد. بسياري از فعالان به اتهامات گوناگوني چون اخلال در نظم عمومي، تخريب اموال دولتي و توهين به مقام‌هاي دولتي محکوم شده و در دادگاه‌هاي فرمايشي محاکمه شدند.


جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1948:
دولت اردن با تکيه بر تاکتيک‌ها و با مهارت زياد تلاش دارد تا بحران‌هاي داخلي کشورش را مديريت کند. نيروهاي امنيتي بر بسياري از نهادهاي کليدي اين کشور خيمه زده اند، در برابر دولت با در دست گرفتن رسانه‌هاي اصلي و اعمال محدوديت بر ساير ابزارهاي ارتباطات جمعي تلاش دارد نقش مترسک در يک مزرعه را ايفا کند. بنابراين دولت اردن در حوزه داخلي با تکيه بر سياست رعب و وحشت تاکنون توانسته اهدافش را محقق کرده و پايه هاي حکومتش را مستحکم کند. تحولات و هرج و مرج‌هاي منطقه نيز توسط مقام‌هاي اردن مورد استفاده قرار گرفته است. اردن به شکل ماهرانه اي توانسته ثبات اقتصادي و سياسي خود را در يک مثلث خونين حفظ کند. هجوم پناهجويان از سوريه و عراق، توجه جامعه بين الملل به حوادث خونين سوريه و گسترش موج افراط گرايي در منطقه موجب شده است که توجه جامعه بين الملل به مسائل اردن کم تر شود.(166)


بعد از تصمیم سازمان ملل مبنی بر تقسیم فلسطین، شاه عبدالله اعزام سپاه عرب را برای دفاع از فلسطینی ها پیشنهاد کرد. بلافاصله بعد از اعلام استقلال دولت اسرائیل، لبنان، مصر و عراق لشکریان خود را برای پیوستن به نیروهای اردنی به منظور دفاع از ساکنین حقیقی فلسطین اعزام کردند. در هر صورت به علل زیادی همچون، بی نظمی نیروهای عرب، لشکر بی شمار اسرائیل که حدود 80000 نفر بودند و آزمودگی نیروهای اسرائیلی در جنگ جهانی دوم جنگ به سرعت به نفع اسرائیل به پایان رسید.


تشکیل خشونت بار دولت اسرائیل به آواره شدن پانصد هزار فلسطینی از خانه هایشان ختم شد.
2-3-2 شخصيت‌هاي مؤثر سياسي و فرهنگي معاصر


کشتارهای دسته جمعی 245 فلسطینی در دیر یاسین و همچنین کشتار مردم در کَفَر قاسم از جمله جنایات اسرائیل به منظور ترساندن مردم فلسطین و فراری دادن آن ها بود.  
1. عبدالله بن حسين‌هاشمي‌(1951 - 1882)، پسر شريف حسين از مکه (1931 - 1851)، خانواده اردني خود را در سال 1921، تأسيس کرد، پس از آنکه انگلستان قيمومت فرا اردن را به وجود آورد و وي را امير لقب داد. عبدالله در سال 1946 زماني که به فرا اردن آزادي اعطا شد لقب خود را از امير به پادشاه تغيير داد. پس از ترور او در سال 1951، پسرش طلال (1972 - 1909) به مدت کوتاهي سلطنت کرد.


قدس سومین شهر مقدس مسلمانان بعد از مکه و مدینه است و مکانی است که پیامبر اسلام (ص) از آن جا به معراج رفت و به عقیده عیسویان مسیح (ع) در آن جا به صلیب کشیده شد.
2. حسين بن طلال بزرگ ترين پسر طلال، پيش از موفقيت پدرش به عنوان پادشاه در سال 1953، در کالج ويکتوريا در اسکندريه، مصر و مدرسه‌هارو در انگليس و آکادمي‌نظامي‌سلطنتي سندهرست<sup>[77]</sup> مانند پدرش تحصيل کرده بود. در سال 1955 با اولين همسرش دينا عبدالحميد العون، يک مصري با اصل و نسب‌هاشمي‌ازدواج کرد. ثمره اين ازدواج يک دختر بود. همسر دوم وي آنتوانت گاردينر<sup>[78]</sup> از انگلستان بود که به اسلام گرويد و نامش را به منا الحسين تغيير داد. حاصل اين ازدواج  چهار فرزند، دو دختر و دو پسر بود.


در جنگ سنگین اعراب و یهودی ها بر سر شهر اورشلیم (قدس) نیروهای سپاه عرب توانستند نیروهای یهودی را از آن جا بیرون کنند.
حسين در سال 1973 از شاهزاده خانم منا جدا شد و با سومين همسرش، آليا توکان<sup>[79]</sup> فلسطيني ازدواج کرد؛ حاصل اين ازدواج يک دختر و يک پسر بود. وي در تاريخ فوريه 1977 در حادثه سقوط هواپيما درگذشت. وي در ژوئن 1978 با همسر چهارم خود اليزابت حلبي<sup>[80]</sup> يک امريکايي با تبار عرب و سوئد ازدواج کرد. حسين وي را نورالحسين ناميد. حاصل اين ازدواج چهار فرزند، دو دختر و دو پسر بود.  


جنگ اعراب و اسرائیل سرانجام با توافق نظامی اعراب و اسرائیل در سال 1948 به پایان رسید.
3. ملکه نور، در طول دهه 80 ميلادي، نقش بسيار مؤثري در زمينه ترويج آموزش، فرهنگ، رفاه اجتماعي و پروژه‌هاي برنامه ريزي شهري در اردن داشت. وي آخرين همسر شاه حسين و ملكه اردن در خلال  سال هاي 1978 تا 1999 بود و تا هنگام مرگ همسر خود در سال 1999 در اين مقام باقي ماند. ملكه نور كه متولد ايالات متحده آمريكا بود و اصليتي سوري، انگليسي و سوئدي داشت، در هنگام ازدواج تابعيت اردني اختيار كرد. وي هم اكنون رئيس جنبش دهكده واحد جهاني و مدافع و طرفدار منع گسترش سلاح‌هاي هسته اي است.


=== به قتل رسیدن شاه عبدالله: ===
4. حسن بن طلال، برادر جوان تر حسين مهم ترين‌هاشمي، پس از حسين مي‌باشد که از طريق فرمان سلطنتي، در سال 1965 به عنوان وليعهد معرفي شد:
بعد از دفاع موفقیت آمیز اعراب از اورشلیم، شاه عبدالله برای شرکت در نماز جمعه در مسجد الاقصی به آن جا سفر کرد. در تاریخ 2 جولای 1951 شاه عبدالله به همراه شاهزاده حسین عازم مسجد بودند که شخصی تنها، شاه عبدالله را به ضرب گلوله به قتل رساند. قاتل به شاهزاده حسین نیز تیراندازی کرد اما او جان سالم به در برد.


=== سلطنت شاه طلال ===
5. محمد برادر حسين يک تاجر بود و فعاليت سياسي پشت پرده داشت.  
بعد از به قتل رسیدن شاه عبدالله، سلطنت به پسر بزرگ او طلال رسید. اما شاه طلال به علت بیماری در کمتر از یک سال سلطنت را به پسر بزرگ تر خود، شاهزاده حسین واگذار کرد. شورای سلطنتی تا رسیدن شاهزاده حسین به سن قانونی، تصدی امور را به عهده گرفت و حسین بن طلال در 2 می 1953 رسماً پادشاه اردن شد.


=== سلطنت شاه حسین طلال ===
6. شريف عبدالحميد شرف، پسرعموي حسين در دهه 70 مشاور سياسي نزديک وي بود و در سال 1980 مدت کوتاهي به عنوان نخست وزير خدمت کرد.
حسین بن طلال در نوامبر 1935 در عمان به دنیا آمد. پدرش طلال بن عبدالله، در آن زمان ولیعهد اردن بود. وی ابتدا در دانشکده "ویکتوریا" در اسکندریه مصر، سپس در 1950 م در دانشکده "هارو"، و پس از آن در دانشگاه سلطنتی نظامی "سندهرست" انگلیس تحصیل کرد. پس از ترور ملک عبدالله در 20 ژوئیه 1951 پسر او، طلال به پادشاهی رسید و حسین ولیعهد وی شد. مجلس اردن پس از بیماری ملک طلال در 11 اوت 1952 او را از پادشاهی خلع کرد و حسین را که هنوز به سن قانونی نرسیده بود، به پادشاهی برگزید. شورای سلطنتی تا رسیدن وی به سن قانونی، تصدی امور را بر عهده گرفت و حسین بن طلال در 2 مه 1953 رسماً پادشاه اردن شد.


بعد از به قدرت رسیدن حسین بن طلال، توفیق عبدالهدی، نخست وزیر و از رجال با نفوذ اردن در مه 1953 از مقام خود کناره گرفت و حسین، فوزی المُلتقی را به این مقام منصوب کرد.  
7. ليلا شرف، از ديگر اعضاي خانواده‌هاشمي‌مي‌باشد. وي اولين افسر زن کابينه و طي  سال هاي 1984 - 1985 وزير فرهنگ و اطلاعات بود.  


از اقدامات مهم حسین، عزل گلوب پاشا، فرمانده انگلیسی کل [[نیروهای مسلح اردن]] بود. گلوب که سال ها این سمت را بر عهده داشت به دستور ملک حسین در مارس 1956 از اردن اخراج شد. حسین اعلام کرد این اقدام به منظور عربی کردن رهبری ارتش اردن و کاستن مداخلات انگلیس در فرماندهی تشکیلات امنیتی بود. با این اقدام، او نزد مردم اردن و بسیاری از کشورهای عربی وجهه ای کسب کرد.
8. شريف زياد بن شاکر<sup>[81]</sup>، پسرعموي ديگر حسين براي مدت زيادي محرم سياسي پادشاه بود و به وي در موقعيت‌هاي حساس خدمت کرد. حسين در دسامبر 1988، شاکر را به عنوان رئيس دربار سلطنتي و رئيس پليس مخفي منصوب کرد. وي در اواخر آوريل سال 1989 به مدت 7 ماه نخست وزير اردن بود.


در 1956 اولین انتخابات مجلس در کشور برگزار شد و حسین بن طلال که ابتدا از دخالت مجلس در امور سیاسی چندان استقبال نمی کرد، قدرت بیشتری به مجلس بخشید. اما با تشدید مشکلات داخلی و افزایش تهدیدات خارجی، وی در نوامبر 1958 با صدور فرمانی، مجلس و فعالیت های قانون گذاری را تعطیل کرد که وظیفه آن را دولت بر عهده گرفت و برای اداره امور قوانین موقت صادر کرد.  
9. زيد الرفاعي<sup>[82]</sup>، از افراد سياسي با نفوذ از خانواده‌هاي قديمي‌کرانه شرقي بود که در سال 1985 به عنوان نخست وزير انتخاب شد. وي پسر سمير الرفاعي سياستمداري بود که چندين دوره به عنوان نخست وزير در حکومت عبدالله طي دهه‌هاي 30 و 40 و پس از آن در دوران حسين، نخست وزير وي بود. (167)


=== مسائل اردن در سال 1950: ===
10. عبدالله بن حسين، زاده 30 ژانويه 1962 در امّان پادشاه کنوني اردن‌هاشمي‌است. وي پس از مرگ پدرش، شاه حسين بن طلال در سال 1999 به پادشاهي رسيد. مادر او ملکه مُنا آل ياسين نام داشت. عبدالله در کودکي، آموزش ابتدايي خود را در مدرسه اسلامي‌پايتخت اردن گذراند و پس از آن تحصيلات خود را در مدرسه سنت ادموند<sup>[83]</sup> در سوري انگلستان ادامه داد. سپس تحصيلات خود را در آکادمي‌ديرفيلد<sup>[84]</sup> ايالات متحده آمريکا به پايان رساند. وي در سال 1980 به دانشکده افسري سلطنتي پمبروک<sup>[85]</sup> آکسفورد وارد شد. عبدالله در سال بعد با درجه ستوان دوم وارد سواره نظام سلطنتي سيزدهم/هيجدهم ملکه مري شد. او در سواره نظام سيک، کةک هنگ زرهي است به درجه سرهنگي رسيد و جانشين فرمانده سواره نظام سلطنتي شد. شاه حسين بن طلال در بستر بيماري عبدالله را وليعهد خواند و او را جايگزين برادرش شاهزاده حسن کرد که  سال هاي زيادي اين منصب را در اختيار داشت. اين تصميم شاه به اين علت که مادر عبدالله شاهزاده مُنا معروف به توني آوريل گاردينر اصالتاً انگليسي بود، مطلوب عموم واقع نشد. در هر صورت عبدالله در 7 فوريه سال 1999 به پادشاهي رسيد.
سال 1950 دوره تحولات سیاسی به هم ریخته در جهان عرب بود. بسیاری از این بی نظمی ها نتیجه به وجود آمدن دولت اسرائیل و از دست رفتن فلسطین بود.


قدرت های استعماری تلاش های خود را برای تاثیر بر ملت عرب ادامه دادند و این تلاش ها به نارضایتی های توده مردم می انجامید.  
اقتصاد اردن پس از به قدرت رسيدن ملک عبدالله به سرعت توسعه يافت. در نتيجه اين اصلاحات، رشد اقتصادي اردن به ساليانه 6 درصد افزايش يافت و سرمايه گذاري مستقيم خارجي غرب و کشورهاي حاشيه خليج فارس افزايش يافت. وي توافقنامه تجارت آزاد با ايالات متحده آمريکا را اعلام کرد و اردن اولين کشور عربي بود که چنين مناسبات اقتصادي با آمريکا برقرار مي کرد. ملک عبدالله پروژه صلح اسرائيلي فلسطيني را دنبال مي‌کند و تا به حال ديدارهاي بسياري براي اين منظور انجام داده است. منتقدان، حکومت عبدالله را حکومتي استبدادي مي‌دانند که آزادي‌هاي اوليه همچون آزادي بيان، آزادي مطبوعات و حق اعتراض را محدود کرده است.


او در 1956 با لغو پیمان 1948 اردن و انگلیس، دخالت این کشور را در امور اردن کم کرد و کمک های مالی کشورهای عربی، به ویژه عربستان سعودی، مصر و سوریه را جانشین آن نمود. وی در مه 1956 درباره تشکیل فرماندهی مشترک نظامی، با مصر و سپس با سوریه پیمان بست. حسین در جریان بحران سوئز، برای اجرای تعهداتش در قبال مصر در 31 اکتبر 1956 رابطه سیاسی خود را با فرانسه قطع کرد و آمادگی ارتش اردن را برای جنگ با اشغالگران اعلام نمود.  
ديدبان حقوق بشر در نشريات گوناگون خود، سياست داخلي ملک عبدالله و به ويژه ديدگاه وي در مورد شکنجه و آزار و اذيت انسان را محکوم کرده است و اين امر نام وي را نزد بسياري از جوامع و سازمان‌هاي بين المللي خدشه دار کرده است.


در 31 آوریل 1957 برخی نیروهای ارتش با هدف ترور حسین بن طلال و براندازی نظام پادشاهی، کودتای معروف به الزرقاء را شکل دادند. میان دو گروه ارتش در پادگان شهر الزرقاء درگیری خونینی رخ داد که به شکست عوامل کودتا انجامید.
11. رانيا العبدالله: متولد آگوست سال 1970، ملكه كنوني اردن و همسر ملك عبدالله دوم، پادشاه اردن است. وي بر استعداد و كيفيت آموزش كودكان اردني تأکيد دارد و در خارج از اردن مدافع آموزش جهاني است، ملکه رانيا اصالتاً فلسطيني است. وي در خارج بسيار مورد تشويق و تمجيد است اما در داخل اردن مورد انتقاد است؛ ملکه به دست داشتن و کنترل احکام قضايي به نفع خانواده خود متهم است. همچنين به سبب بي­مبالاتي در رفتار و اعمالش مورد نقد است، به طور مثال او در سال 2010 ميهماني اي در منطقه وادي الروم ترتيب داد که 600 ميهمان داخلي و خارجي در آن دعوت بودند. قريب به 40 تپه از تپه هاي واقع در منطقه با روشنايي برق تزئين شده بود درحالي که مردم منطقه در بعضي نواحي از داشتن برق محروم بودند.  


یکی از بازیگران اصلی در سیاست های اعراب در دهه 1950 و 1960 رئیس جمهور مصر به نام جمال عبدالناصر بود.
12. عمر رزاز که اخيراً (اکتبر 0202) از سمت نخست وزير اردن استعفا داد و مورد قبول ملک عبدالله قرار گرفت. پس از استعفاي‌هاني مُلقي به دليل اعتراضات گسترده مردم عليه اقدامات رياضت اقتصادي وي به اين سمت منصوب شد. رزاز پيش از اين سمت وزير آموزش و پرورش را به عهده داشت. او داراي مدرک دکتري برنامه ريزي و مطالعات اقتصادي و پسادکتراي حقوق از دانشگاه‌هاروارد است. پيش از آن نيز مدرک کارشناسي خود را از ام آي تي دريافت کرده است.


پس از درخواست حسین مبنی بر خروج نیروهای سوری، مناسبات دیپلماتی اردن با مصر تقریبا به حالت تعلیق درآمد. اما روابط خوب اردن با عربستان سعودی همچنان ادامه یافت.
13.‌هاني مُلقي، سياست مدار اردني که در فاصله سال­هاي 2016-2018 پس از عبدالله نسور به نخست وزيري منصوب گرديد. سمت‌هاي اجرايي و سياسي سابق وي کميسر ارشد منطقه ويژه اقتصادي، وزير صنعت و تجارت، وزير امور خارجه، وزير آب و آبياري، وزير انرژي و منابع معدني، وزير صنعت، تجارت و آذوقه مي‌باشد. وي کارشناسي خود را در مهندسي از دانشگاه قاهره و کارشناسي ارشد را در مهندسي مديريت از ايالات متحده و دکتري را در مهندسي سيستم و صنعت نيز از ايالات متحده  گرفته است.  


حسین بن طلال وملک فیصل دوم، پادشاه عراق در واکنش به تاسیس جمهوری متحد عربی و دستیابی به پیوندهای مشترک خارجی و دفاعی و گمرکی و آموزشی ، فدراسیون عربی<sup>17</sup> را در امّان تشکیل دادند. این فدراسیون که مورد تایید آمریکا و انگلیس بود، در پی کودتای عبدالکریم قاسم در عراق، در اوت 1958 به فرمان حسین بن طلال منحل شد.
14. عبدالله النسور؛ از نخست وزيران اردن که از سال 2012 پس از استعفاي دکتر فايز طراونــة جانشين وي شده و سمت نخست وزيري را برعهده گرفت. وي متولد سال 1939 در شهر سلط مي‌باشد و داراي مدرک دکتراي برنامه ريزي از دانشگاه سوربن پاريس است. در  سال هاي 1989، 1993 و 2010 عضو مجلس نمايندگان اردن بود و علاوه بر عضويت در کميته هاي امور خارجه و آموزش و پرورش و آموزش عالي، رياست کميتة مالي و اقتصادي آن را نيز برعهده داشت. وي در سالهاي 1997 و 2009 عضو مجلس سنا بود. هم­چنين سمت وزير را در وزارت خانه هاي برنامه ريزي، آموزش و پرورش، رسانه ها، آموزش عالي، صنعت و تجارت، امور خارجه و توسعه اداري برعهده داشت. وي تاکنون مدال هاي افتخار بسياري کسب کرده است. (168)


از 20 اوت 1963 حسین با شوروی و برخی کشورهای بلوک شرق مناسباتش را آغاز کرد و در 30 مارس 1964، نخستین سفیر اردن به شوروی اعزام شد. در 1964 م حسین بن طلال در دو کنفرانس سران عرب که به ترتیب در [[قاهره]] و اسکندریه برگزار شدند، شرکت نمود و پس از دیدار وی با جمال عبدالناصر، مناسبات دو کشور بهتر شد.
15. فايز الطراونــة از نخست وزيران اردن؛ يکي از مهم ترين شخصيت‌هاي اردني است که نقش تأثيرگذاري در گذر از بحران هاي سياسي اردن ايفا نمود.  


در ژوئیه 1966 حسین بن طلال حمایت خود را از سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف)، با این اتهام که احمد شقیری دبیر این سازمان، از کمونیست ها هواداری می کند، قطع کرد. در 1967 م با تشدید تهدید های اسرائیل در خاورمیانه، حسین بن طلال در 30 مه 1967 به قاهره رفت و پس از مذاکراتی با جمال عبدالناصر، بین دو کشور برای پنج سال معاهده دفاعی مشترکی بسته شد. با شروع جنگ شش روزه در پی حمله رژیم اسرائیل به مصر در ژوئن 1967، ارتش اردن در آن شرکت نمود که به شکست اردن و اشغال کرانه باختری رود اردن انجامید. (16)
فايز الطراونة در سال 1949 در يک خانواده سياسي در عمان متولد شد. پدرش احمد طراونة نيز بيش از نيم قرن در مشاغل سياسي، اداري و قانونگذاري مشغول به فعاليت بود. دکتر فايز طراونة  داراي دکتراي اقتصاد از دانشگاه کاليفرنياست. وي در سالهاي 1998، 1999 و 2012 نخست وزير اردن بود. در عهد وي ملک حسين الطلال درگذشت و حکومت به ملک عبدالله دوم منتقل شد. اين انتقال قدرت  فقط سه ساعت و هفده دقيقه به طول انجاميد. وي در سال­هاي 1993-1997 سفير اردن در کشور امريکا بوده است. (169)


در 21 مارس 1968 اسرائیل به بهانه انفجار یک اتوبوس، به شهر مرزی الکرامه اردن حمله کرد. حسین بن طلال، با کمک چریک های فلسطین به رهبری جرج حبش سبب شد درگیری دولت اردن و چریک های فلسطینی به بحرانی ترین نقطه خود برسد. حسین با تشکیل دولت نظامی در 16 سپتامبر 1970 به چریک ها حمله کرد که پس از کشته و مجروح شدن عده زیادی، بحران در 25 سپتامبر همان سال به پایان رسید و این رخداد به سپتامبر سیاه مشهور شد. در 10 سپتامبر 1971، حسین "اتحادیه ملی اردن" را تنها حزب سیاسی این کشور معرفی کرد. این تشکیلات فرمایشی در مارس 1972 به "اتحادیه ملی عربی" تغییر نام داد و در آوریل 1974 به فرمان شاه، کمیته مرکزی آن منحل شد.
16. علي سحيمات: مهندس، سياستمدار و مسئول اردني است كه مناصب متعدد سياسي و اجرايي را به عهده داشته است. او در شهر كراك متولد شد. در كارنامه او مناصبي همچون معاون نخست وزيري، شهرداري امان، وزير ارتباطات و ساير مسئوليت‌هاي سياسي ديده مي‌شود.


این اتحادیه حدود صد هزار عضو داشت و رهبری آن بر عهده حسین بن طلال بود و شاهزاده حسن، ولیعهد اردن قائم مقام آن بود.
17. طارق السحيمات؛ پزشك (متخصص كليه)، ژنرال نظامي و سياستمدار اردني است. او در شهر تاريخي كراك در جنوب اردن متولد شد. در مدارس امان درس خواند و پزشكي را در دانشگاه ها، مؤسسات و بيمارستان هاي انگلستان و ايالات متحده آمريكا فراگرفت. او مسئوليت هاي متعددي در پزشكي و سياست به عهده داشته است.


حسین در همان سال با شرکت در کنفرانس اتحادیه عرب در "رباط" عملا از ادعای دیرینه خود در مورد اداره و نظارت بر کرانه باختری رود اردن چشم پوشید. این امر سبب تقویت و بهبود مناسبات اردن با جهان عرب، به ویژه سوریه شد و مناسبات سیاسی اردن با سازمان آزادی بخش فلسطین که از1970 م قطع شده بود، مجددا برقرار گردید. پس از انعقاد پیمان کمپ دیوید در 17 سپتامبر 1978 بین مصر و اسرائیل، حسین بن طلال در نشست اتحادیه عرب در 2 نوامبر 1978 در بغداد، این معاهده را به طور کامل مردود دانست و در اعمال تحریم ها علیه مصر شرکت کرد. وی در 29 مارس 1979 مناسبات دیپلماتیک خود را با مصر قطع کرد. (16)
18. عبد السلام المجالي؛ در فواصل  سال هاي 1993 تا 1995 و 1997 تا 1998  دو بار نخست وزير اردن شد. وي مدرک پزشكي خود را از دانشگاه سوريه در سال 1949 اخذ كرد و مناصبي چون مدير خدمات پزشكي نيروهاي نظامي اردن، رئيس دانشگاه اردن (1971 تا 1976)، وزير سلامت (1969 تا 1970 و 1970 تا 1971) را به عهده داشته است. او همچنين مشاور ملك حسين در اواخر دهه 1980 بود.


19. علي خلقي الشرايري؛ از اولين سياستمداران اردني است و به دليل تجربه نظامي و سياسي از افراد تأثيرگذار در تأسيس اردن بود.


20. فيصل الفايز: وي نخست وزيري اردن را بين  سال هاي 2003 تا 2005 در دست داشت. قبل از آن وزير دفاع بود و روابط نزديكي با پادشاه داشت.


21. علي ابو الراغب: نخست وزير اردن بين  سال هاي 2003 تا 2005 بوده است. او در سال 1946 در اردن متولد شد. او مدرك مهندسي عمران خود را از دانشگاه تنسي ايالات متحده آمريكا دريافت كرد.


22. بُشر حضاونه نخست وزير کنوني اردن، ديپلمات و سياستمدار اردني متولد نيويورک مي باشد. وي که پس از رزاز عهده دار اين سمت شده پيشتر به عنوان سفير اردن در مصر، فرانسه، کنيا و اتيوپي خدمت کرده است. همچنين نماينده اردن در مجمع کشورهاي عربي بوده و نماينده دائمي‌اردن در يونسکو مي باشد و سمت هاي متعدد ديگر را نيز عهده دار بوده است. داراي مدرک ليسانس حقوق از دانشگاه اردن و فوق ليسانس حقوق بين المللي از دانشکده اقتصاد لندن است. همچنين داراي فوق ليسانس روابط بين المللي و اقتصاد از مدرسه مطالعات شرقي و آفريقاي دانشگاه لندن و مدرک مديريت از دانشکده کندي دانشگاه‌ هاروارد است.


افزون بر اينها بسياري از اعضاي خانواده­ هاي عبدالهدي<sup>[86]</sup>، مجالي، بدران،‌هاشم، تل و خانواده‌هاي قاسم وفادارانه به‌هاشميان خدمت کرده اند.


فروپاشی نظام پهلوی و تشکیل جمهوری اسلامی:
همچنين از جمله سياستمداران ديگر معاصر اردن مي توان ازشيخ علي ابو روبيها و شيخ عطاالله سحيمات و صلاح الدين عطاالله السحيمات و نايف الكاوي وبهجت تلهوني و عيسي الور توركي الغلاييني: رئيس گروه سابق الغلاييني و توركي التلفها: فرمانده ارشد پليس (سابق) و غوتيبا التلفها: رئيس جوان سابق يونيسف فيصل الفايزو علي ابو الراغب نام برد. (170)


پس از فروپاشی نظام پهلوی در ایران، حسین بن طلال با اینکه متحد سنتی خود را در منطقه از دست داد، با ارسال پیامی در 20 فوریه 1979 جمهوری اسلامی ایران را به رسمیت شناخت و پیروزی انقلاب را تبریک گفت. اما با شروع جنگ عراق با ایران، اردن اولین کشور عربی بود که در 14 اکتبر 1980 به حمایت از عراق برخاست. این امر جمهوری اسلامی ایران را واداشت تا در اول فوریه 1981 مصادف با 12 بهمن 1359 مناسبات دیپلماتیک خود را با اردن قطع کند.
از ديگر عناصر نخبه سياسي چرکس‌هاي غير عرب بودند، فرزندان مهاجران مسلماني که اواخر قرن 19 از کوه‌هاي قفقاز آمده و در امان و اطراف آن ساکن شدند. چرکس‌ها در سال 1920 با‌هاشميان متحد شدند و از آن زمان سياستمداران برجسته چرکس در دولت و ارتش اردن پست‌هاي مهم و حساسي گرفته اند. خانواده المفتي يکي از مهم ترين خانواده‌هاي سياسي چرکس‌ها بود و يکي از اعضاي آن، سعيد مفتي به عنوان نخست وزير خدمت کرده است. (171)


اردن از لحاظ اقتصادی پس از جنگ 1967 که با برتری اسرائیل و شکست اردن و سوریه و تصرف مناطقی از این کشور به پایان رسید، متحمل ضررهای فراوانی شد.
همچنين شيخ علي ابو رهيبا، شيخ سعود الكادي، شيخ ميتقل الفايز، شيخ فيصل الجازي رؤساي قبايل اردني مي باشند.


حسین در 1983 م از اجرای طرح رونالد ریگان در مورد تشکیل یک کشور خودمختار فلسطینی در کرانه باختری رود اردن و نوار غزه در اتحاد کنفدراسیونی، حمایت کرد. وی کوشید با دیدار از کشورهای عربی، روند مذاکرات صلح را در خاورمیانه تسریع نماید.


حسین بن طلال دستور تشکیل مجدد مجلس نمایندگان را در 5 ژانویه 1984صادر کرد و با احیای آن تلاش کرد از انتقاد گروه های مخالف بکاهد. در دوران تعطیلی مجلس، قانون گذاری ها و سیاست گذاری ها به طور کامل در اختیار وی بود، شخص پادشاه به هیچ نهادی پاسخگو نبود و هیئت وزیران در صدور قوانین و اداره کشور مجری فرمان های او بودند. البته بعد از بازگشایی مجلس نیز نخست وزیران بیشتر تابع شاه و تمایلات او بودند به طوری که این امر بارها مخالفت نمایندگان مجلس را برانگیخت.
'''منابع و ماخذ:'''


حسین بن طلال در این سال ها چندین بار با سازمان آزادی بخش فلسطین و مقامات اسرائیل دیدار و گفتگو کرد. او وقتی تلاش های خود را برای بستن پیمان صلح با اسرائیل و بازگرداندن کرانه باختری به اردن بی نتیجه دید و از سوی دیگر هنگامی که گروه های فلسطینی وی را به دخالت در امور داخلی خود متهم کردند، در 31 ژوئیه 1988 جدایی ارتباط قانونی واداری کرانه باختری و نوار غزه و برای حمایت از ملت فلسطین است. این تصمیم مورد استقبال سازمان آزادی بخش فلسطین و کشورهای عربی قرار گرفت.  
1. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>


بر اثر تلاش های حسین بن طلال در نشست اتحادیه عرب در دارالبیضاء (کازابلانکا) در مه 1989 مصر مناسبات خود را با دیگر کشورهای عربی از سرگرفت و مقرّ اتحادیه عرب نیز به قاهره برگشت.  
2. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 10


اردن به همراه مصر و عراق و یمن شمالی، "شورای همکاری عرب"<sup>18</sup> را در فوریه 1989 تشکیل داد. در سال 1988 تا 1989 ارزش دینار اردن در برابر دلار بسیار کاهش یافت و دولت با کسری بودجه شدیدی مواجه شد. از سوی دیگر بدهی های اردن بسیار بالا بود. این اوضاع زندگی را برای طبقات متوسط و پایین جامعه سخت کرده بود.  
3. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>


ناآرامی ها در 18 آوریل 1989 از شهرهای معان در جنوب اردن شروع شد و به شهرهای دیگر گسترش یافت. پس از آن حسین برای ساماندهی اوضاع، "زید بن شاکر" را مأمور تشکیل دولت جدید نمود. دولت جدید با اجرای طرح های مؤثر و با کمک گرفتن از موسسات اقتصادی بین المللی توانست تا حدودی از شدت بحران بکاهد و بر اوضاع مسلط شود.
4. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xiii


هنگام اشغال کویت از سوی عراق در 2 اوت 1990 حسین راه حل نظامی را برای حل بحران مردود دانست و آن را مسئله ای عربی می پنداشت که خود اعراب باید آن را فیصله دهند. وی به این منظور تلاش زیادی نمود و در ائتلاف بین المللی در جنگ با عراق شرکت نکرد و به جمع کشورهای مخالف پیوست. پس از آن شورای همکاری عرب عملاً منحل شد.  
5. Ibid, p. xiv


حسین بن طلال برای برگزاری کنفرانس صلح مادرید که راه کارهای آمریکا برای حل مسئله فلسطین بود، تلاش های زیادی کرد. سرانجام هیئت اردنی در این کنفرانس که در 30 اکتبر 1991 برگزار شد حضور یافت. به این ترتیب مذاکرات صلح بین اردن و اسرائیل آغاز شد و پس از مذاکرات فراوان، معاهده صلح بین دو طرف در 26 اکتبر 1994 در "وادی عربه" به امضا رسید. بر اساس این معاهده، دو طرف متعهد شدند که موجودیت سیاسی یکدیگر را به رسمیت شناخته و برطبق مرزهای تعیین شده به طور مسالمت آمیز در کنار هم دیگر زندگی کنند.  
6. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>


در 21 ژانویه 1992 حسین با الغای قانون مبازره با کمونیسم، که مجلس تصویب کرده بود موافقت کرد. همچنین در 30 مارس 1992 با مصوبه هیئت وزیران در مورد پایان صدور احکام و دستورهای عرضی در کشور موافقت نمود. وی در 23 اوت 1992 قانون احزاب سیاسی را که مجلس تصویب کرده بود، پذیرفت. به موجب این قانون، فعالیت تمام احزاب کشور مجاز دانسته شد و پس از آن، احزاب سیاسی فراوانی در اردن پدید آمد که از جمله آن ها "حزب بعث" و "[[حزب کمونیست]]" بود.
7. Ibid


حسین بن طلال در ژوئیه 1998 برای معالجه به آمریکا رفت و حدود شش ماه در آن جا اقامت گزید. وی به دلیل تشدید بیماری و طولانی شدن مدت معالجه اش، در 12 اوت 1998 اختیار تغییر یا انتخاب دولت را به برادرش، حسن بن طلال، سپرد. در ژانویه 1999 حسین بن طلال با حالی وخیم تر به اردن بازگشت و در 25 ژانویه، امیر عبدلله پسر ارشدش را به جای برادرش ولیعهد خود کرد و بلافاصله برای ادامه معالجه به آمریکا بازگشت تا اینکه در 7 فوریه 1999 از دنیا رفت و در همان روز، پسرش پادشاه اردن شد. (17)
8. Ibid


عملکرد فرهنگی و اجتماعی حسین بن طلال بر احیای آموزه های تمدن اسلامی-عربی تاکید می کرد. توجه به میراث گذشته در دستور کار او قرار داشت. وی آموزش و پرورش را اجباری کرد و به تاسیس مراکز آموزش عالی اهتمام ورزید. او دستور داد وزارت خانه فرهنگ و جوانان، به منظور گسترش علم و فرهنگ در میان شهروندان اردنی، تاسیس شود. اهداف دیگر او از تاسیس این وزارت خانه، انتشار و گسترش میراث کهن عرب در علوم جدید، توجه به ادبیات و هنرهای گوناگون، تشویق و حمایت از نویسندگان و هنرمندان و به طور کلی تدوین و انتشار کتاب بود. اما همه این تلاش ها با محافظه کاری همراه بود و در عمل موفقیت چندانی به دست نیاورد. نبود آزادی های عمومی، پیشینه نه چندان کهن اردن،‌ اولویت نداشتن مسئله فرهنگ و هنر به صورت عملی در جامعه، انحصاری شدن عرصه دانش در دست وی و برخی دولتمردان و دلالان فرهنگی و نبود آزادی فکری و فرهنگی از جمله دلایل شکست برنامه های فرهنگی او بود. در زمان وی، با افزایش مهاجرت مردم بادیه نشین و روستایی به شهرها، روند تشکیل نهاد های مدنی تا حدودی تسریع شد. با اینکه او مانع دخالت این نهاد ها در امور سیاسی می شد، اما این محدودیت ها سبب شد تا گروه ها به سمت فعالیت اجتماعی خارج از چهارچوب سیاسی سوق داده شوند و این گرایش به تاسیس گروه ها و نهاد های اجتماعی، فرهنگی، ورزشی، دانشجویی و جمعیت های خیریه و مذهبی و همچنین اتحادیه کارگری انجامید.
9. Ibid


رویکرد اقتصادی حسین بن طلال از همان ابتدای حکومت، بر پایه مالکیت فردی و اقتصاد آزاد در چهارچوب [[قانون اساسی اردن]] قرار داشت و پیگیری آن سبب خصوصی سازی و پرهیز از اقتصاد دولتی شد. این روش اقتصادی بر فرآیند توسعه به مثابه اولویت نخست و پایدار دولت، به ویژه در عرصه های خدمات آموزشی و بهداشتی و اجتماعی، تاکید می نمود و سپس به فضای باز اقتصادی و دستیابی به معیارهای نو توجه می کرد.  
10. Ibid


نظام سیاسی در دوران حسین بن طلال به گونه ای به نظام لیبرالی و سرمایه داری متمایل بود. کمک های ایالات متحده آمریکا و انگلیس به این کشور سبب شد حتی در زمان گسترش [[ایدئولوژی کمونیستی]] در منطقه و سراسر جهان، حسین بن طلال از مالکیت فردی و بخش خصوصی حمایت کند. اتخاذ این رویکرد اقتصادی سبب شد تا بخش خصوصی در مسیر استقلال نسبی از دولت گام بردارد و به طور متوازن و مساوی با بخش دولتی در امور اقتصادی اردن تاثیرگذار باشد.
11. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 10


[[ملک عبدالله دوم]]:
12. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>


عبدالله بن حسین زاده 30 ژانویه 1962 در امّان پادشاه کنونی اردن هاشمی است. وی پس از مرگ پدرش، شاه حسین بن طلال در سال 1999 به پادشاهی رسید. مادر او ملکه مونا آل یاسین نام داشت.
13. Ibid


ملک عبدالله در کودکی، آموزش ابتدایی خود را در مدرسه اسلامی پایتخت اردن گذراند، و پس از آن تحصیلات خود را در مدرسه سنت ادموند<sup>19</sup> در سوری انگلستان ادامه داد. سپس او تحصیلات خود را در آکادمی دیرفیلد<sup>20</sup> ایالات متحده آمریکا به پایان رساند. وی در سال 1980 به دانشکده افسری سلطنتی پمبروک<sup>21</sup> آکسفورد وارد شد.
14. Ibid


عبدالله در سال بعد با درجه ستوان دوم وارد سواره نظام سلطنتی سیزدهم/هیجدهم ملکه مری شد. او در سواره نظام سیک، که یک هنگ زرهی است به درجه سرهنگی رسید و جانشین فرمانده سواره نظام سلطنتی شد. شاه حسین بن طلال در بستر بیماری عبدالله را ولیعهد خواند و او را جایگزین برادرش شاهزاده حسن کرد که سال های زیادی این منصب را در اختیار داشت. این تصمیم شاه به این علت که مادر عبدالله شاهزاده مونا معروف به تونی آوریل گاردینر اصالتاً انگلیسی بود، چندان مطلوب عموم واقع نشد. در هر صورت عبدالله در 7 فوریه سال 1999 به پادشاهی رسید.
15. Ibid


اقتصاد اردن پس از به قدرت رسیدن ملک عبدالله به سرعت توسعه یافت. در نتیجه این اصلاحات، رشد اقتصادی اردن به سالیانه 6% افزایش یافت و سرمایه گذاری مستقیم خارجی غرب و کشورهای حاشیه خلیج فارس افزایش یافت.  
16. Ibid


وی توافق نامه تجارت آزاد با ایالات متحده آمریکا را اعلام کرد و اردن اولین کشور عربی بود که چنین مناسبات اقتصادی با آمریکا برقرار می کرد.  
17. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 10


ملک عبدالله پروژه صلح اسرائیلی فلسطینی را دنبال می کند و تا به حال دیدارهای بسیاری برای این منظور انجام داده است.
18. Ibid, p. 11


منتقدان، حکومت عبدالله را حکومتی استبدادی می دانند که آزادی های اولیه همچون آزادی بیان، آزادی مطبوعات و حق اعتراض را محدود کرده است.
19. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>


دیدبان حقوق بشر در نشریات گوناگون خود، سیاست داخلی ملک عبدالله و به ویژه دیدگاه وی در مورد شکنجه و آزار و اذیت انسان را محکوم کرده است و این امر نام وی را نزد بسیاری از جوامع و سازمان های بین المللی خدشه دار کرده است.
20. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xv


موضوعی که امروز در اردن بسیار قابل انتقاد است بحث حکومت پادشاهی است و این موضوع نه به خاطر مسائل دیگر در اردن، بلکه به دلیل افزایش نارضایتی ها از ملک عبدالله و همسر اوست. بسیاری از این نارضایتی ها به دلیل شیوه زندگی ملک عبدالله و خانواده اوست و بی تفاوتی او در قبال فساد جامعه. ملکه راینا که اصالتاً فلسطینی است در حالی که در خارج بسیار مورد تشویق و تمجید است اما در داخل اردن مورد انتقاد است.
21. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>


ملکه به دست داشتن و کنترل احکام قضایی به نفع خانواده خود متهم است. دیگر انتقادات به بی اهمیتی او نسبت به رفتار و اعمالش بر میگردند، به طور مثال او در سال 2010 میهمانی ای در منطقه وادی الروم برای خود ترتیب داد که 600 نفر میهمان داخلی و خارجی در آن دعوت بودند.
22. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 11


بسیاری از تپه های اطراف واقع در منطقه که به 40 عدد می رسیدند همگی به وسیله لامپ برق تزئین شده بودند و این در حالی بود که مردم این منطقه در بعضی نواحی از داشتن برق محرومند.
23. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>


یکی از دلائلی که گسترش هر انقلابی در اردن را تضعیف می کند آن است که نگرانی ها و انتقادات متفاوت و گاهی حتی متناقض هستند و حکومت با مخالفت جدی همانند آن چه در مصر و [[تونس]] اتفاق می افتد رو به رو نیست.
24. مملكــة الأنباط، لخالد الحموري - صادر عن مشروع بيت الأنباط للتأليف والنشر بالأردن.


تحولات سیاسی، اجتماعی و فکری در تاریخ معاصر
25. ايضاً


تحولات سیاسی در تاریخ معاصر:
26. ايضاً


به گزارش خبرگزاری فارس، هنگامی که در پایان سال 2009 میلادی و پس از استعفای نادر ذهبی، عبدالله دوم پادشاه اردن دوست صمیمی خود سمیر رفاعی را به عنوان نخست وزیر جدید انتخاب کرد، بسیاری از شهروندان و احزاب اردن از این انتخاب ابراز نارضایتی کردند. پس از گذشت تقریباً 4 ماه از روی کارآمدن سمیر رفاعی در پی عملکرد ضعیف وی در زمینه اقتصادی و معیشتی، اعتراضات شهروندان و احزاب اردنی بیشتر شد و پس از شعله ور شدن آتش اعتراضات در تونس، اعتراضات شهروندانی اردنی نیز به اوج خود رسید. در همین راستا شهروندان اردنی، احزاب و اتحادیه های صنفی این کشور با برپایی تظاهرات، تحصن و اجتماع، خشم و نارضایتی خود را از عملکرد دولت رفاهی
27. ايضاً


اعلام کردند. شهروندان و احزاب اردنی معتقدند که سمیر رفاعی با سیاست های غلط و ناکارآمد خود ضربه عظیمی به کشور وارد کرده و سبب افزایش فقر، بیکاری، تورم، فساد و بسیاری از ناهنجاری های دیگر در کشور گردیده است. از این رو، شهروندان و احزاب اردنی در اعتراضات خود خواستار برکناری دولت رفاعی و نیز تشکیل حکومتی مرد می شدند.
28. ايضاً


پادشاه اردن نیز که جایگاه خود را متزلزل می دید، از بیم دچار شدن به سرنوشت بن علی و مبارک، در نخستین ماه سال 2011 میلادی، دوست قدیمی خود را از کار بر کنار کرد و معروف بخیت نخست وزیر سابق این کشور را به عنوان جانشین وی معرفی کرد. البته از نخستین ماه های روی کارآمدن معروف بخیت، نه تنها اعتراضات متوقف نشد بلکه بیشتر نیز شد.
29. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>


کارنامه سیاه معروف بخیت از جمله دست داشتن در بزرگ ترین پرونده فساد مالی این کشور (به نام پرونده کازینو)، مخالفت آشکار با اسلامگرایان و زمینه سازی برای انجام تقلب در انتخابات پارلمانی سال 2007 برای جلوگیری از به قدرت رسیدن اسلامگرایان، سبب شد که این انتخاب شاه اردن از ابتدا با مخالفت شدید احزاب و شهروندان رو به رو شود، با تغییر پست مقامات جهت فرونشاندن آتش خشم مردمی طی سال 2011، نظام اردن کوشید تا مانع از افزایش اعتراضات مردمی شود و در این راستا اقداماتی نیز انجام داد اما هیچ یک از این اقدامات به کاهش نارضایتی های شهروندان نیانجامید.  
30. مملكــة الأنباط، لخالد الحموري - صادر عن مشروع بيت الأنباط للتأليف والنشر بالأردن.


حکومت اردن ابتدا سعی کرد با تشکیل کمیته های مختلف از جمله کمیته تعدیل قانون اساسی، کمیته گفت و گوهای ملی و کمیته گفت و گوهای اقتصادی به شهروندان نشان دهد که به دنبال جلب رضایت آنان است اما خروجی این کمیته ها چیزی نبود ک احزاب و شهروندان می خواستند. جنبش اعتراضی اردن به دنبال کاهش صلاحیت های پادشاه، تبدیل نظام از پادشاهی مطلقه به پادشاهی مشروطه، تغییر قانون اساسی، تشکیل دولت پارلمانی، مبارزه با فساد و مفسدان، تحقق فوری و جامع اصلاحات اقتصادی و سیاسی، جلوگیری از موروثی شدن پست ها و بسیاری مسائل دیگر بود ولی هیچ یک از خواسته ها تامین نشد.  
31. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>


سرانجام پس از گذشت 10 ماه از آغاز اعتراضات شهروندان اردنی، پادشاه اردن معروف بخیت، نخست وزیر پیشین این کشور را برکنار و عون خضاوئه رییس اسبق دربار پادشاهی اردن را به جای او انتخاب کرد. وی همچنین بلافاصله پس از این انتخاب، محمد رقاد رییس دستگاه اطلاعاتی کشورش را نیز برکنار و فیصل شوبکی را به جای او بر سر کار نهاد. تغییر رییس دربار پادشاهی، رییس پارلمان و بسیاری از استانداران و مقامات بلندپایه اردنی از دیگر تغییراتی بود که در سال گذشته میلادی صورت گرفت. کارشناسان انتظار داشتند که با این تغییرات در کشور فعالیت های اعتراضی شهروندان متوقف و فضای متشنج کشور آرام شود. اما این تغییرات نه تنها نتوانست از میزان خشم و نارضایتی شهروندان بکاهد بلکه سبب افزایش نارضایتی آنان نسبت به عملکرد نظام شد. تا پایان سال 2011 یک سال از آغاز اعتراضات مردمی در اردن می گذرد اما هیچ یک از خواسته های شهروندان و معترضین اردنی برآورده نشده است. بسیاری از کارشناسان بر این عقیده اند که عدم اتحاد و انسجام انقلابیون و مخالفان دولت اردن از اصلی ترین دلایل محقق نشدن خواسته های آنان است و از همین رو مخالفان دولت تصمیم گرفتند یک جبهه ملی به منظور تحکیم نیروهای مخالف در راستای دستیابی به اصلاحات در کشور تشکیل دهند.
32. مملكــة الأنباط، لخالد الحموري - صادر عن مشروع بيت الأنباط للتأليف والنشر بالأردن.


در سال 2010 میلادی مخالفان دولت اردن گردهمایی برگزار کردند که در آن گام های اولیه تشکیل این جبهه برداشته شد. در این گردهمایی تمامی گروه های مخالف دولت از جمله اسلامگرایان، چپگرایان، جوانان و نیروهای قبیله ای حضور داشتند و به یکسان سازی دیدگاه های سیاسی خود به ویژه در زمینه تعدیل قانون اساسی پرداختند. در این گردهمایی مقرر شد جبهه ملی اصلاحات به ریاست احمد عبیدات نخست وزیر سابق اردن برگزار شود. در این جبهه بیش از 250 تن از شخصیت های سیاسی و حزبی اردن حضور دارند، عمل در راستای تصویب قانون جدید انتخاباتی، بازنگری و تعدیل قانون اساسی این کشور به منظور رسیدن به پادشاهی مشروطه که در آن نخست وزیر توسط نمایندگان ملت انتخاب شود و کاهش میزان دخالت نیروهای امنیتی در زندگی سیاسی و اجتماعی شهروندان، مسئولیت اصلی این کمیته است. این جبهه در حالی تشکیل شد که مخالفان دولت اردن در برخی موارد با یکدیگر به اختلاف نظر رسیده بودند. از جمله اختلافات میان معارضان اردنی، اختلاف پیش آمده در پایان سال 2010 میلادی و جریان مشارکت در انتخابات یا تحریم آن بود.
33. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>


در انتخابات پارلمانی شانزدهم اردن که در روزهای پایانی سال 2010 برگزار شد، از مجموع 7 حزب عضو کمیته عالی احزاب مخالف دولت اردن، احزاب چپگرا و ملی در انتخابات شرکت کردند اما جبهه عمل اسلامی و حزب وحدت مردمی این کشور آن را تحریم کردند. همچنین یکی دیگر از اختلافات نظرات میان مخالفان دولت اردن پیرامون موضع آنان در قبال انقلاب های مردمی در کشورهای مختلف عربی بود. شورای همکاری خلیج فارس در نیمه نخست سال 2011 با درخواست اردن برای پیوستن به این شورا موافقت کرد و از وزرای خارجه خود خواست تا جهت پذیرفتن شروط عضویت با عمان وارد مذاکره شوند.  
34. مملكــة الأنباط، لخالد الحموري - صادر عن مشروع بيت الأنباط للتأليف والنشر بالأردن.


اردن نیز ضمن استقبال از پذیرفته شدن در شورای همکاری خلیج فارس، اعلام کرد به زودی ناصر جوده وزیر امور خارجه این کشور، جهت بررسی شروط عضویت با وزرای خارجه شورای مذکور وارد مذاکره خواهد شد. بلافاصله پس از اعلام موافقت شورای همکاری خلیج فارس با پیوستن اردن به این شورا، مقامات اردنی رایزنی های خود را به منظور تقویت روابط با کشورهای عضو این شورا آغاز کردند.
35. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>


در همین راستا عبدالله دوم پادشاه، معروف بخیت نخست وزیر، ناصر جوده وزیر امور خارجه و هایل سرور وزیر کشور وقت اردن رایزنی های خود را با مقامات کشورهای عربی خلیج فارس آغاز کردند و دیدارهای متعددی را با آنان ترتیب دادند. البته از همان ابتدای اعلام موافقت اولیه پیوستن اردن به شورای همکاری خلیج فارس، این مساله از سوی احزاب، شهروندان و فعالان سیاسی اردن مردود اعلام شد و به عنوان مثال، شخصیت های سیاسی اردن با محکوم کردن پیوستن اردن به شورای همکاری خلیج فارس، این اقدام را کمک به سرکوب ملت های انقلابی عربی دانستند. البته کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس نیز از همان ابتدا موضع یکسانی در قبال عضویت اردن در این شورا اتخاذ نکردند و به عنوان مثال کشور پادشاهی عمان از همان ابتدا کاملاً با پیوستن اردن به شورای همکاری مخالفت کرد. امارات و کویت نیز با تردید به این موضوع می نگریستند و شروطی را برای عضویت اردن در این شورا وضع کردند.
36. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 12


قطر نیز موضع روشنی در این زمینه نداشت و در این مدت به عناوین مختلف در این مورد اظهار نظر کرد، در این میان تنها کشورهای عربستان سعودی و بحرین بودند که موافقت خود را با عضویت اردن در شورای همکاری خلیج فارس اعلام کردند. البته اردن به منظور قانع کردن کشورهای عضو شورای همکاری از هیچ کوششی فروگذار نکرد و اقدامات بسیاری به منظور خشنود کردن مقامات کشورهای حاشیه خلیج فارس صورت داد؛ به عنوان مثال در سال 2011 میلادی اردن کوشید تا بیش از پیش به کشورهای حاشیه خلیج فارس نزدیک شود و سفر عبدالله دوم به عربستان، اعزام نیروهای نظامی به بحرین جهت سرکوب معترضین و حمایت لجستیک از قطر در عملیات نظامی علیه قذافی از جمله این تلاش ها بود. هر چند اردن دلخوش به حمایت قاطع عربستان سعودی از پیوستن این کشور به شورای همکاری بود اما در ماه پایانی سال 2011، آخرین و تنها امید اردن جهت پیوستن به این شورا نیز به طور آشکار به این کشور خیانت کرد. عربستان سعودی به عنوان تنها کشور حامی پیوستن اردن به شورای همکاری، از موضع خود عقب نشینی کرد و این گونه رویای پیوستن اردن به شورای مذکور تبدیل به سراب شد.  
37. Ibid, p. 12


پس از این مساله، شورای همکاری تلاش کرد که به شکلی از اردن دلجویی کند و این هم پیمان خود را برای مواقع ضروری از جمله سرکوب شهروندان (در صورت نیاز) حفظ نماید. پس از مخالفت شورای همکاری خلیج فارس با عضویت اردن و مغرب، سران کشورهای عضو این شورا از تاسیس صندوق توسعه با سرمایه 5 میلیارد دلار برای حمایت از اردن و مغرب خبر دادند.
38. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>


عبداللطیف بن راشد انریانی دبیر کل شورای همکاری خلیج فارس پس از پایان نشست دو روزه سران این شورا در ماه پایانی سال 2011 در ریاض، از تاسیس صندوق این شورا با سرمایه 5 میلیارد دلار که از طرح های توسعه در اردن و مغرب حمایت می کند، خبر داد. وی همچنین یادآور شد کشورهای عضو این شورا توافق کردند که زمینه همکاری مشترک و تشکیل کمیته های همکاری متخصص برای رسیدن به شراکت مناسب را مورد بررسی قرار دهند. اکنون تحلیل گران سیاسی سران خلیج فارس خدشه دار شده و اقدامات اعضای شورای همکاری، توهینی بزرگ به اردن و ملت آن به شمار می رود. (18)
39. خطط الشام، ج1، ص59-61؛ جهان اسلام، ج1، ص10


دولت اردن 12 سال پیش با اخراج رهبران حماس از این کشور به خواست صهیونیست ها پاسخ داد و پرونده ارتباط خود را با جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) بست.
40. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xvi


آخرین ارتباط دولت اردن با جنبش حماس به سال 2008 میلادی بازمی گردد که در آن محمد ذهبی رییس وقت دستگاه اطلاعاتی اردن با اعضای دفتر سیاسی حماس دیدار کرد و پس از آن ضمن برکناری ذهبی و اخراج نیروهای حماس مقیم اردن، روابط این کشور با جنبش مقاومت اسلامی فلسطین به طور کامل قطع شد.
41. Ibid, p. xvi


حال، در سال 2012 پس از گذشت یک دهه از قطع ارتباط اردن با حماس، این کشور تلاش بسیاری در راستای از سرگیری روابط خود با جنبش مقاومت اسلامی فلسطین می کند. اوایل سال 2011 میلادی، یک منبع آگاه در جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) اعلام نمود که ملاقاتی میان برخی مقامات حماس و مسئولان امنیتی اردن صورت گرفته است. وی تاکید کرد که دولت اردن آمادگی کامل خود را جهت پایان دادن به اختلافات فتح و حماس اعلام کرده است و این موضوع مورد استقبال مسئولین حماس در دمشق قرار گرفته است.
42. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>


محمد نزال و محمد نصر از رهبران جنبش حماس در ابتدای سال 2011 میلادی در شهر امان (پایتخت اردن) با مسئولان این کشور ملاقات کردند که در آن مسئله صلح گروه های فلسطینی و برخی مسائل دیگر مورد بحث و بررسی قرار گرفت. از ابتدای سال 2011 مساله سرگیری روابط اردن و حماس همواره به عنوان یکی از سوژه های مهم، در رسانه ها و محافل سیاسی مطرح شد، اما به دلایل مختلف از جمله روند اعتراضات مردمی و تغییر دو دولت در فاصله کمتر از یک سال این مساله به تعویق افتاد. تردیدی نیست که در اثر افزایش روند خیزش عربی سیاست خارجی اردن نیز از این مساله تاثیر پذیرفته و این کشور در منطقه به دنبال هم پیمانان جدید می باشد تا بتواند از میزان اعتراضات مردمی بکاهد. در این راستا، عون خصاوئه نخست وزیر اردن در سال 2011 و اندکی پس از روی کار آمدن خود اعلام کرد که اخراج رهبران حماس از اردن یک اشتباه بزرگ بود و این اشتباه باید جبران شود. وی در دیدار با اصحاب رسانه اعلام کرد که اخراج رهبران حماس از این کشور مخالف قانون اساسی است، زیرا رهبران حماس دارای تابعیت اردنی می باشند و بر اساس ماده 9 قانون اساسی اخراج آنان از کشور مسئله قانونی دارد.  
43. خطط الشام، ج1، ص66-68  


این سخنان وزیر اردن مورد استقبال حماس قرار گرفت و موسی ابو مرزوق عضو دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین با استقبال از سخنان عون خصاوئه در رابطه با اشتباه کشورش درباره قطع روابط با حماس گفت: به نظر من سخنان نخست وزیر اردن کاملا مثبت بود و ما امیدواریم دولت این کشور هر چه زودتر اشتباه خود را جبران کند.  
44. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xvii


ابو مرزوق افزود با برقراری روابط مجدد اردن و حماس به ویژه در شرایط کنونی کشورهای عربی، به نفع هر دو ملت اردن و فلسطین است. این عضو دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) گفت که در دیدار آینده رهبران حماس با مسئولان اردنی، راه های تصحیح این اشتباه بررسی شد و امیدوارند که شاهد رقم خوردن برگ جدیدی در دفتر روابط حماس و اردن باشند.
45. الفتوح، ج1، ص137


در تحلیل علت تمایل اردن به برقراری روابط با حماس، مسائل متعددی وجود دارد. به طور مثال کارشناسان معتقدند به دلیل شرایط حساس منطقه و افزایش روز افزون اعتراضات شهروندان اردنی به عملکرد نظام، حکومت این کشور به دنبال برقراری ارتباط با حماس در راستای کسب مشروعیت است.  
46. الفتوح، ج1، ص150، 154؛ فتوح البلدان، ص118-122


مسئله از سرگیری رابطه اردن با حماس همواره به عنوان یکی از شعارهای معترضین اردنی در اواخر سال 2011 مطرح بود و دولت اردن امیدوار است که اینگونه از فشارهای مردمی بکاهد. (18)
47. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xviii


48. البلدان، ص160؛ جغرافياي حافظ ابرو، ج‏1، ص393؛ تاريخ بلاد الشام، ص347-349


49. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>


تحولات اجتماعی و فکری در تاریخ معاصر:
50. الخطيب محمد - حضارة العرب في العصور القديمــة - الطبعــة الأولي- 2005 - دار طلاس دمشق


هر چند که فرهنگ و آداب و رسوم کرانه غربی و شرقی رود اردن از یکدیگر جدایی ناپذیرند اما ما در این قسمت به بررسی جنبه های مختلف تحولات اجتماعی در کرانه شرقی رود اردن می پردازیم. نویسندگان مختلفی تعاریف کلی تر یا جزئی تری از تحولات اجتماعی ارائه کرده اند اما در این قسمت ما از تعریفی که به وسیله لوئر<sup>22</sup> عرضه شده استفاده می کنیم.
51. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>


لوئر تحولات اجتماعی را این چنین تعریف می کند: "یک مفهوم کامل و دربرگیرنده که به تغییرات پدیده های اجتماعی در سطوح مختلف زندگی انسان از فردی تا جهانی معطوف است."
52. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xix


یکی از مهم ترین تغییرات اجتماعی در اردن، تغییر بارز آمار نفوس در دهه های اخیر است. جمعیت کرانه شرقی رود اردن فقط در طی 20 سال دو برابر شد یعنی جمعیت از 900800 نفر در سال 1961 به 2223000 در سال 1980 افزایش یافت. متخصصین جمعیت، [[جمعیت اردن]] در سال 2000 را 6 میلیون تخمین می زدند که گذشت زمان نشان دهنده درستی این پیش بینی ها است.
53. Ibid, p. xix


این آمار و ارقام مهمند اما آن چه تامل برانگیز است نسبت سریع رشد جمعیت است. رشد جمعیت حاصل اثر متقابل مرگ و میر، موالید و مهاجرت در یک بازه زمانی است. در اردن نسبت رشد جمعیت بالاست.
54. الخطيب محمد - حضارة العرب في العصور القديمــة- الطبعــة الأولي- 2005 - دار طلاس دمشق


این نسبت از 4.2% سالانه در سال 1961 به 4.8% در سال 1979 رسید که این آمار اردن را در زمره کشورهایی قرار داد که دارای بیشترین رشد جمعیت هستند. (19)
55. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 15 , 16


البته رشد جمعیت تنها تغییر به وجود آمده در سال های اخیر نیست. در حوزه فرهنگ و ارزش ها نیز تغییرات فراوانی در اردن رخ داده است. هم زمان با گسترش فرهنگ شهرنشینی بسیاری از ارزش های سنتی نیز دگرگون شدند. فرهنگ مردم اردن به خصوص در شهرهای بزرگی همچون امان متأثر از فرهنگ غرب است.
56. ويل دورانت، مقدمه تاريخ تمدن، ج 1


از طرف دیگر جنبش های اخیر در کشورهای عربی از جمله اردن بیانگر تغییر در جامعه و نگرش مردم این مناطق است. البته باید این موضوع را در نظر گرفت که ماهیت آن چه امروز در اردن اتفاق می افتد با آن چه در کشورهایی همچون مصر، تونس و بحرین شکل گرفته است متفاوت است. با وجود این تظاهرات خیابانی معترضان به دولت اردن که رویدادی نادر در این کشور به شمار می آید، این کشور را در کنار دیگر کشورهای عربی در کانون توجه رسانه های جهان قرار داده است. در اردن چندی پیش انتخابات پارلمانی برگزار شد. این انتخابات رویداد سیاسی مهمی بود که بیش از پیش میان طایفه ها و قبایل اردنی شکاف ایجاد کرد.
57. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310)


پادشاه اردن در پی تظاهرات گسترده مردم، نخست وزیر کشور را برکنار کرد اما تحولات اردن به اینجا ختم نمی شود.  
58. Ibid


تشکیل مجلس شانزدهم، که به دلیل ساختار قبیله ای خود احتمالا به حکومت وفادار می ماند، می تواند تحولات آینده اردن را رقم بزند و تغییراتی ایجاد کند. با وجود رای اعتماد پارلمان، پادشاه اردن برای کاستن از موج اعتراضات مجبور شد نخست وزیر را برکنار کند.
59. ويل دورانت، مقدمه تاريخ تمدن، ج 1


الگوهای قدیمی روابط اجتماعی و سیاسی در پادشاهی اردن در حال رنگ باختن است و موجی نو از گرایش های جدید در حال ظهور است و این موضوع یعنی مدیریت مناقشات دیگر داخل مجلس شکل نمی گیرد و گروه های مخالف قدیمی و جدید ممکن است علیه نظم سیاسی و اجتماعی فعلی با یکدیگر متحد شوند. درچنین شرایطی نیروهای سنتی و اعضای حزب مخالف به تدریج نهادهای سیاسی را که برای مناقشات سیاسی و اجتماعی بی اهمیت می دانند، حذف می کنند.
60. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310)


در چنین شرایطی به سختی می توان آینده سیاسی و اجتماعی اردن را پیش بینی کرد.اعتراضات این روزهای اردن از اواسط ژانویه سال جاری آغاز شد و خواسته اولیه معترضان کاهش بهای سوخت و مواد غذایی و بهبود وضعیت اشتغال بود. اگرچه اعتراضات اردن تا به امروز جنبه اقتصادی و اجتماعی داشته است ولی ممکن است در صورت محقق نشدن خواسته هایشان دامنه این اعتراضات به ساختار سیاسی حاکمیت نیز کشیده شود. (20)
61. حسين يوسف - دراسات في تاريخ الأردن وفلسطين - 1983 - دار الفكر- عمان


شخصیت های موثر سیاسی و اجتماعی در دوره معاصر:
62. كتاب تاريخ الأردن وعشائرة، الباب الثاني، الممالك الأردنيــة القديمــة تاليف عويدي العبادي


رهبران سیاسی:
63. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xiii


· شریف حسین بن علی
64. ويل دورانت، مقدمه تاريخ تمدن، ج 1


· [[ملک عبدالله اول]]
65. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xiii


· شاه طلال
66. ويل دورانت، مقدمه تاريخ تمدن، ج 1


· شاه حسین اول
67. ايضاً


. ملک عبدالله دوم
68. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>


· وصفی التل: او چهار دوره مجزا نخست وزیر اردن بود. ولی در سال 1971 توسط گروه سپتامبر سیاه از شاخه های سازمان آزادی بخش فلسطین در یک هتل واقع در قاهره ترور شد. التل در زمان سپتامبر سیاه در سال 1970 نخست وزیر و وزیر دفاع بود. او به دلیل نقش خود در سرکوب شورش، خشم رهبران پلو (PLO) را برانگیخت.
69. Ibid


· ملکه نور: وی آخرین همسر شاه حسین و ملکه اردن در خلال سال های 1978 تا 1999 بود و تا هنگام مرگ همسر خود در سال 1999 در این مقام باقی ماند. ملکه نور که متولد ایالات متحده آمریکا بود و اصلیتی سوری، انگلیسی و سوئدی داشت، در هنگام ازدواج تابعیتی اردنی اختیار کرد. وی هم اکنون رئیس جنبش دهکده واحد جهانی و مدافع و طرفدار منع گسترش سلاح های هسته ای است.
70. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 11


· رانیا العبدالله: متولد آگوست سال 1970، ملکه کنونی اردن و همسر ملک عبدالله دوم پادشاهاردن است. وی در اردن بر استعداد و کیفیت آموزش کودکان اردنی متمرکز است. در خارج از اردن مدافع آموزش جهانی، زمانی که انجام درست وظایف رهبران جهان در مورد اهداف توسعه هزاره دوم در قبال آموزش ابتدایی جهانی است.
71. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>


سیاست مداران:
72. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 11


· شیخ علی ابو روبیها
73. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>


. شیخ عطاله سحیمات
74. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310)


· علی سحیمات: مهندس، سیاستمدار و مسئول اردنی است که مناصب متعدد سیاسی و اجرایی را به عهده داشته است. او در شهر اکراک متولد شد. در کارنامه او مناصبی همچون معاون نخست وزیری، شهرداری امان، وزیر ارتباطات و سایر مسئولیت های سیاسی دیده می شود.
75. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>


· صلاح الدین عطالله السحیمات
76. Ibid


· طارق السحیمات: پزشک (متخصص کلیه)، ژنرال نظامی و سیاستمدار اردنی است. او در شهر تاریخی الکراک در جنوب اردن متولد شد. او در مدارس امان درس خواند و پزشکی را در تعدادی از دانشگاه ها، موسسات و بیمارستان های انگلستان و ایالات متحده آمریکا فراگرفت. او مسئولیت های متعددی در پزشکی و سیاست به عهده داشت.
77. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 13


· عبد السلام المجالی: او دو بار در فواصل سال های 1993 تا 1995 و 1997 تا 1998 نخست وزیر اردن بود. او مدرک پزشکی خود را از دانشگاه سوریه در سال 1949 اخذ کرد. وی مناصبی چون مدیر خدمات پزشکی نیروهای نظامی اردن، رئیس دانشگاه اردن (1971 تا 1976)، وزیر سلامت (1969 تا 1970 و 1970 تا 1971) را به عهده داشته است. او همچنین مشاور ملک حسین در اواخر دهه 1980 بود.
78. الخطيب محمد - حضارة العرب في العصور القديمــة- الطبعــة الأولي- 2005 - دار طلاس دمشق


· علی خلقی الشرایری: وی یکی از اولین سیاستمداران اردنی است و به دلیل تجربه نظامی و سیاسی از افراد تاثیرگذار در تاسیس اردن بود.
79. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>


· فایز الطراونه: چهره سیاسی اردن و نخست وزیر اردن از سال 1998 تا 1999 که بعدا رییس دادگاه سلطنتی شد.
80. الخطيب محمد - حضارة العرب في العصور القديمــة- الطبعــة الأولي- 2005 - دار طلاس دمشق


· نایف الکاوی
81. جريدة الدستور الأردنيــة، دراســة للباحث: جمال خليفــة - القلاع الإسلاميــة. صروح شامخــة على أرض الأردن تتحدى الزمن


· فیصل الفایز: وی نخست وزیری اردن را بین سال های 2003 تا 2005 در دست داشت. قبل از آن وزیر دفاع بود و روابط نزدیکی با پادشاه داشت.
82. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>


. علی ابو الراغب: نخست وزیر اردن بین سال های 2003 تا 2005. او در سال 1946 در اردن متولد شد. او مدرک مهندسی عمران خود را از دانشگاه تنسی از ایالات متحده آمریکا دریافت کرد.
83. معجم البلدان/ترجمه، ج‏1، ص: 187


· بهجت تلهونی: نخست وزیر سابق
84. ايضاً ، ص: 187


· عیسی الور
85. ايضاً ، ص: 187


· تورکی الغلایینی: رییس گروه سابق الغلایینی
86. ايضاً ، ص: 678


· تورکی التلفها: فرمانده ارشد پلیس (سابق)
87. تاريخ بغداد ج‏14 - 117   


· غوتیبا التلفها: رییس جوان سابق یونیسف
88. تاريخ مدينة دمشق    ج‏6    262  


روسای قبایل:
89. ايضاً ج‏15    11


· شیخ علی ابو رهیبا
90. ايضاً ج‏18    96    2162


· شیخ سعود الکادی
91. ايضاً ج‏26    89    3056


· شیخ میتقل الفایز
92. ايضاً ج‏26    209    3073


· شیخ فیصل الجازی
93. ايضاً ج‏35    89    3883


شخصیت های نظامی:
94. ايضاً ج‏38    228    4542


· حابس المجالی: او یک نظامی ارشد از شهر جنوبی الکراک بود. وی فرمانده ارشد نیروهای نظامی اردن در سال های 1958 تا 1975 و همچنین وزیر دفاع در سال های 1967 تا 1968 و پنج دوره عضو مجلس سنای اردن بود.
95. ايضاً ج‏61    240    7766


· محمود السخیمات (1916 تا 1968): وی یک ژنرال نظامی و یک مسئول اردنی بود. او در سال 1941 به انجام وظیفه در نیروهای نظامی اردن مأمور شد و بعداً از دانشکده پلیس برمشیل-همپشایر <sup>23</sup> فارغ التحصیل شد.
96. ايضاً ج‏64    317    8174


· عبدالسلام امجالی
97. ايضاً ج‏71    375    9753


· تورکی التلفها
98. موسوعــة طبقات ‏الفقهاء، ج‏1، ص: 458


پزشکان مشهور:
99. تكملــة أمل ‏الآمل، ص: 270


· طارق السحیمات
100. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 463- 468


· عبدالسلام المجالی
101. معالم الحضارة الاسلاميــة في المملکــة الاردنيــة الهاشميــة،  منشورات المنظمــة الاسلاميــة للتربيــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص63


. سامی (مشهور به سامی احد) یک جراح کاهش چربی دور شکم و اولین کسی بود که لاپروسکوپیک <sup>24</sup> کاهش وزن را در اردن معرفی نمود. او همچنین رییس کمیته جراحی علمی اردن است و ریاست بزرگ ترین فعالیت جراحی چاقی را به عهده دارد. آواز پیشگامان عرصه جراحی لاپروسکوپیک در اردن شناخته می شود.
102. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 468 - 471


· واود حنانیا: او یک جراح قلب اردنی است که در سال 1934 در اورشلیم به دنیا آمد. در گذشته ستوان نیروهای نظامی اردن بود و اخیراً عضو مجلس سنای اردن است. (21)
103. معالم الحضارة الاسلاميــة في المملکــة الاردنيــة الهاشميــة، منشورات المنظمــة الاسلاميــة للتربيــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص63


= پاورقی =
104. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 471 - 473


# البترا یا همان پترا شهر باستانی و بازدیدگاه جهانگردان از سراسر دنیاست.
105. معالم الحضارة الاسلاميــة في المملکــة الاردنيــة الهاشميــة، منشورات المنظمــة الاسلاميــة للتربيــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص 5


106. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 473 -474


107. معالم الحضارة الاسلاميــة في المملکــة الاردنيــة الهاشميــة، منشورات المنظمــة الاسلاميــة للتربيــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص5


108. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 475 , 476


109. معالم الحضارة الاسلاميــة في المملکــة الاردنيــة الهاشميــة، منشورات المنظمــة الاسلاميــة للتربيــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص 63


110. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 476 - 479


111. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 482- 489


منابع:
112. معالم الحضارة الاسلاميــة في المملکــة الاردنيــة الهاشميــة، منشورات المنظمــة الاسلاميــة للتربيــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص 63


1.   ویکی پدیا انگلیسی
113. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 492- 500


2.   سایت ویکی پدیا عربی
114. معالم الحضارة الاسلاميــة في المملکــة الاردنيــة الهاشميــة، منشورات المنظمــة الاسلاميــة للتربيــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص 63


3.   سایت ویکی پدیا عربی
115. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 501- 504


4.   سایت ویکی پدیا عربی
116. ويكي پدياي فارسي


5.   سایت ویکی پدیا عربی
117. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>


6.   سایت ویکی پدیا عربی
118. اطلس گيتاشناسي نوين کشورها، مؤسسه جغرافيايي و کارتوگرافي گيتاشناسي، ترجمه: عباس جعفري، ص 83


7.   سایت ویکی پدیا عربی
119. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>


8.   مصطفوی
120. Ibid


9.   سایت ویکی پدیا انگلیسی
121. Yoav Alon, The Making of Jordan, I.B.TAURIS, 2009, p. 37 , 38


10.    سایت ویکی پدیا عربی
122. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>


11. Arabhistory.blogfa.com
123. Yoav Alon, The Making of Jordan, I.B.TAURIS, 2009, p. 37 , 38


12.    سایت ویکی پدیا انگلیسی
124. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>


13.    سایت ویکی پدیا عربی
125. Ibid


14. Arabhistory.blogfa.com
126. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 13 , 14


15.    سایت ویکی پدیا انگلیسی
127. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>


16. Encyclopedia islamica
128. Ibid


17.    کتاب سبز اردن، ناشر وزارت امور خارجه
129. Ibid


18. Asnoor.ir
130. Ibid


19. www.jstor.org
131. Ibid


20. Jonbeshha.blogsky.com
132. Ibid


21. En.wikipedia
133. Ibid
 
134. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 24
 
135. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>
 
136. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xxiv
 
137. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>
 
138. Ibid
 
139. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xxiv
 
140. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>
 
141. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xxiv
 
142. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>
 
143. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xxiv
 
144. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>
 
145. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xxiv
 
146. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xxiv
 
147. Ibid, p. xxiv
 
148. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>
 
149. Ibid
 
150. Ibid
 
151. Ibid
 
152. Ibid
 
153. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xxiv
 
154.<nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>
 
155. Ibid
 
156. Ibid
 
157. Ibid
 
158. Ibid
 
159. Ibid
 
160. Ibid
 
161. Ibid
 
162. <nowiki>http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13901012000166#sthash.38xOHiKU.dpuf</nowiki>
 
163. <nowiki>http://www.entekhab.ir/fa/news/66526</nowiki>
 
164. <nowiki>http://www.shafaqna.com/persian/general/item/24441</nowiki>
 
165. Ibid
 
166. <nowiki>http://www.tadbirkhabar.com/world/17220</nowiki>
 
167. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>
 
168. موقع رئاســة الوزراء  المملکــة الاردنيــة الهاشميــة
 
169. <nowiki>http://www.addustour.com/</nowiki> الدستور
 
170. Ibid
 
171. <nowiki>http://www.kinghussein.gov.jo</nowiki>
----[1]. Fertile Crescent
 
 
[2]. Decapolis
 
 
[3]. Edom
 
 
[4] . Moab
 
 
[5] . Rabboth Ammon
 
 
[6]. King Saul
 
 
[7]. The Nabateans
 
 
[8]. The Edomites
 
 
[9]. Seleucus I Nicator
 
 
[10]. Abila
 
 
[11]. Jarash
 
 
[12]. The Hasmoneans
 
 
[13]. Harith
 
 
[14]. Aretas III
 
 
[15]. Hatra
 
 
[16]. Tadmur
 
 
[17]. Trajan
 
 
[18]. Ammonite
 
 
[19]. Jabal al-Qalaa
 
 
[20]. Marcus Aurelius
 
 
[21]. Hill
 
 
[22]. Mesha (ستون سنگي که حدود 840 ق.م به دستور مشا پادشاه موآب حکاکي شده است - مترجم)
 
 
[23]. Antenius Pius
 
 
[24]. Salt
 
 
[25]. Tafilah
 
 
[26]. Shobak
 
 
[27]. Dibon
 
 
[28]. Dhiban
 
 
[29]. Wadi Mujib
 
 
[30]. St. George
 
 
2 . نفر ساعت يا انسان ساعت مقدار کاري است که به طور متوسط هر کارگر در يک ساعت انجام مي‌دهد (مترجم)
 
 
[32]. Pisgah
 
 
[33]. Siyagha
 
 
[34]. Al - Mukhayyat
 
 
[35]. Feisaliyya
 
 
[36]. Khirbet al - Mukhayyat
 
 
[37]. Procopius
 
 
[38]. Irbid
 
 
[39]. Pella
 
 
[40]. Gadara
 
 
[41]. Hemma
 
 
[42]. Umm al - jamal
 
 
[43]. Khirbet al - Mafjar
 
 
[44]. Qasr al - Hallabat
 
 
[45]. Caracalla
 
 
[46]. Hammam al - sarah
 
 
[47]. Diocletian
 
 
[48]. Deir Ain Abata
 
 
[49]. Sodom
 
 
[50]. Gomorrah
 
 
[51]. Qasr al - Mushatta
 
 
[52]. Qastal
 
 
[53]. Rock
 
 
[54]. Machaerus
 
 
[55]. Mkawer
 
 
[56]. Herod Antipas
 
 
[57]. Main
 
 
[58]. Asclepius
 
 
[59]. Josephus
 
 
[60]. Karak
 
 
[61]. Qir Heres
 
 
[62]. Qir Moab
 
 
[63]. Hareseth
 
 
[64]. Characmoba
 
 
[65]. Batwing I
 
 
[66]. Dean Burgen
 
 
[67]. Siq
 
 
[68]. Church of Holy Sepulcher
 
 
[69]. Wadi seer
 
 
[70]. Qasr al - Abd
 
 
[71]. Iraq al - Amir
 
 
[72]. Tobia
 
 
[73]. Tobiad
 
 
[74]. Jubeiha
 
 
[75]. Naqab
 
 
[76]. PLO: Palestine Liberation Organization
 
 
[77]. Royal Military Academy Sandhurst
 
 
[78]. Antoinette Gardiner
 
 
[79]. Alia Tukan
 
 
[80]. Elizabeth Halaby
 
 
[81]. Field Marshal Ash Sharif Ziad ibn Shakir
 
 
[82]. Zaid ar Rafia
 
 
[83]. Edmund school
 
 
[84]. Dear Field Academy
 
 
[85]. Pembroke College Oxford
 
 
[86]. Abdul Huda

نسخهٔ ‏۱۰ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۰۱

تاريخ دوران باستان (پيش از ميلاد مسيح)

در طول دوره پارينه سنگي 17000 - 500000 ق.م ساکنان اردن حيوانات وحشي را شکار کرده و از گياهان وحشي استفاده مي کردند، احتمالا آنها حرکت حيوانات را که در جست‌وجوي مرتع و زندگي در کنار آب بوده اند دنبال مي کردند. شواهدي يافت شده است که سکونت در دوران پارينه سنگي را در کنار آب‌هاي  پهناور ازرق نشان مي دهد. انسان دوره پارينه سنگي در اردن شواهدي از معماري به جا نگذاشته است و هنوز اسکلت هيچ انساني از اين دوران يافت نشده است. هرچند باستان شناسان از اين دوره ابزارهايي نظير سنگ چخماق و تبر دست ساز با سنگ بازالت، چاقو و ادوات تراش دادن يافته اند. انسان باستان همچنين سرنخي از ماهيت وجود خود در دوران پارينه سنگي و ادامه آن در دوران نوسنگي و دوره‌هاي مس و سنگ به جا گذاشته است. (1)

برخي از قديمي‌ترين شهرک سازي‌ها در تاريخ بشر که به 8000 ق.م بازمي‌گردد در اردن يافت شده است. همچنين اردن بخشي از هلال حاصلخيز[1] باستاني است که از مرزهاي جنوبي فلسطين، شمال رود فرات، اطراف رود فرات و دجله تا خليج فارس کشيده شده است. اين منطقه شاهد حضور شهرهاي يوناني که نام آنها دکا پليس[2] يا ده شهر بوده است، مي‌باشد که در دوره روميان از مرزهاي شرقي محافظت مي کرده اند.

در عصر نوسنگي (8500 - 4500 ق م) سه تغيير عمده در سرزميني که هم اکنون با نام اردن شناخته مي‌شود، رخ داده است. (2) اول اين که مردم به صورت جمعي در روستاهاي کوچک سکني گزيدند و اين يعني افزوده شدن منابع جديد غذايي همچون: حبوبات، نخود و عدس پرورشي و توسعه روش هاي جديد و معمول گله داري بز و تغيير عادات غذايي مردم عصر نوسنگي! دومين تغيير اساسي در الگوهاي زندگي، يکجا نشيني با تغيير آب و هوايي بيابان شرقي صورت گرفت. اين ناحيه گرم تر و خشک تر شد تا به تدريج و طي ساليان طولاني تبديل به منطقه اي غير قابل سکني گرديد. دراين عصر شاهد حومه اردن و برخي از مهم ترين نقاط مانند طبقات فهل (در دره اردن) بيضاء  (شمال پترا)، عين غزال (حومه شمالي امان) و جريکو (در دره اردن) هستيم. اين شهرک‌ها «مگا سايت» ناميده مي شوند، به اين دليل که اين منطقه بسيار وسيع بوده، بين 10 تا 15 هکتار، نزديک به دو برابر بزرگ تر از شهرک هاي ديگر عصر نوسنگي.

ناحيه حد فاصل بيابان شرقي و منطقه «سان» در غرب، بازماندة همان تغيير در آب و هواي منطقه پخشاب است. باور رايج براين است که اين اتفاق حدود 5500 تا 6500 سال قبل از ميلاد مسيح رخ داده است.

سومين و مهمترين پيشرفت آخرين ادوار عصر نوسنگي که به 4500 تا 5500 سال قبل از ميلاد برمي‌گردد، ساخت ظروف سفالين است. هر چند در اکتشافات قبل از اين هم وجود تلاش‌هايي براي ساخت ظروف سفالين به اثبات رسيده، اما در آخرين ادوار نوسنگي مردم به طور سازمان يافته شروع به ساخت ظروف سفالين از گل رس کردند. اين احتمال وجود دارد که نحوه ساخت ظروف سفالين توسط افراد ماهري که از تمدن‌هاي بدوي شمال شرق مزوپوتاميا (عراق کنوني) آمده اند به اين مناطق منتقل شده باشد.

گسترده ترين مکان به جا مانده از عصر نوسنگي در اردن در عين الغزه قرار گرفته است و شامل شمار زيادي از ساختمان هاست که به سه حوزه مجزا تقسيم شده اند. ساختمان هاي مستطيل با چندين اتاق که بعضي از آنها داراي سقف‌هايي گچ اندود شده اند. برج سنگي و ديوارهاي يافت شده در جريکو حاکي از آن است که امر دفاع، موضوعي مهم براي روستاييان عصر نوسنگي بوده است.

به نظر مي‌رسد مردم عصر نوسنگي همانند اجداد خود نيايش و عبادت مي‌کرده اند. در ارتباط با اين موضوع باستان شناسان جمجمه‌هايي پوشيده از خمير که در قسمت چشم‌ها به همراه قير طبيعي بودند را در قسمت هايي از اردن واقع در عين الغزه و بيدها و فلسطين و سوريه کشف کرده اند. باستان شناسان کار بازيافت مجسمه اي را به پايان رسانده اند که ممکن است قديمي ترين مجسمه در جهان باشد. اين اثر باستاني کشف شده در عين الغزه احتمالاً حدود هشت هزار سال قدمت دارد. اين مجسمه که ارتفاعش بالغ بر يک متر است، مربوط به زني است با چشماني بسيار بزرگ و دست‌هايي لاغر و زانو‌هايي برآمده و انگشتاني که به دقت نقاشي شده اند. (3)

  در فاصله سالهاي 4000 - 6000 ق.م  تغييرات آب وهوا منجر به تغييرات اقتصادي شد. در اين دورةرموکيان از کشاورزي در زمين‌هاي خشک به پرورش دام نظير گوسفند و بز پرداختند. توليد گندم و جو به مناطقي که بارش باران بيشتري داشت يا در دره رودخانه‌ها محدود شد.(4)

سپس شاهد استفاده از مس و ابزار برنز و همچنين سنگ در طي سالهاي 3100 - 4500 ق.م مي باشيم. (5) در اين دوران مس براي اولين بار ذوب شد و ازآن براي ساختن تبرها، نوک تيرها و نيزه‌ها و همچنين ابزار آتش زنه استفاده گرديد و اين روش تا مدت‌ها ادامه پيدا کرد. مردم در اين دوره کمتر به شکار وابسته بودند و در عوض بيشتر به پرورش گوسفند و بز و کشت گندم و گاهي خرما، زيتون و عدس مي‌پرداختند. شيوه زندگي مردم در اکثر نقاط تفاوت چنداني با هم نداشت. (6)

در حدود 3200 سال قبل از ميلاد، اردن به تدريج داراي مؤلفه‌هاي شهرنشيني شد. اماکن زيادي در عصر آغازين برنز (1950 - 3200 ق م) در بسياري از مناطق اردن اعم از دره اردن و مناطق مرتفع ترتأسيس شدند. بسياري از روستاها با استحکامات دفاعي براي حفاظت ساکنان از غارت و چپاولِ باديه نشين هايي که هنوز در برخي مناطق ساکن بودند در اين دوره بنا گرديد.آب به وسيله کانال از مکاني به مکاني ديگر منتقل مي‌شد و حتي اقدامات لازم براي جلوگيري از آسيب زمين لرزه‌ها و سيل‌ها صورت مي‌گرفت.

در اين دوره تغييرات جالبي در آيين‌هاي خاک سپاري و تدفين به وجود آمد. باستان شناسان در منطقه «باب الذرا» که مکاني حفاظت شده در وادي عرب است، بالغ بر 20 هزار قبر استوانه شکل را با حجره‌هاي متعدد کشف کرده اند و گفته مي شود که اين قبور، اجساد 20 هزار تن را در خود جاي داده اند. همچنين مقبره‌هايي از گل و آجر وجود دارند که مدفن استخوان‌هاي انساني، ديگ‌ها، جواهرات و سلاح‌هاي جنگي اند. صدها ساختمان سنگي حفر شده در دل کوه‌هاي اردن به عصر اکتشافات مس و عصر آغازين برنز متعلق اند. اين احتمال وجود دارد که ساختمان‌هاي سنگي بقايايي از افراد تازه وارد از شمال باشند که همراه خود سنت هاي خاک سپاري متفاوتي را به اين ناحيه آورده اند.

در اين دوره پيشرفت‌هاي شگفتي در تمدن شهرنشيني در مصر و بين النهرين (يعني مکاني که تاريخ نگارش در آن به 3000 ق م مي‌رسد) به وجود آمده است. هر چند نوشتار در اردن، فلسطين و سوريه تا هزار سال بعد از آن هم مرسوم نبود، اما يافته‌هاي باستان شناسي نشان دهنده رابطه تجاري اردن با مصر و بين النهرين هستند.

بين سال هاي 2300 تا 1950 ق .م، بسياري از شهرهاي مستحکم بنا شده در بالاي تپه‌ها به دليل ترجيح مردم براي زندگي در روستاهاي کوچک و شيوه زندگي شباني مطرود ماندند. اگرچه هيچ اتفاق نظري در مورد چرايي چنين ترجيحي وجود ندارد، ولي احتمالاً تلفيقي از تغييرات آب و هوايي و سياسي باعث پايان زند گي شهرنشيني در اين دوره بوده است. (7)

در عصر مياني برنز (1550 - 1950 ق.م) مردم شروع به حرکت به سوي مناطق وسيع تري از خاورميانه کردند. تجارت بين مصر، سوريه، عربستان، فلسطين و اردن ادامه مي‌يابد و به گسترش تمدن و تکنولوژي مي‌انجامد. ساخت فلز برنز از مس و قلع به ساخت تبرها، چاقوها و ساير وسايل و سلاح‌هاي محکم تر و با دوام تر منتهي مي‌شود. به نظر مي رسد در اين دوره جامعه‌هايي بزرگ و مجزا در قسمت هاي شمالي و مرکزي اردن به وجود آمده اند در حالي که در جنوب قبايل عشايري و مردم باديه نشيني که به نام شاسو شناخته مي‌شدند، پراکنده بودند. استحکامات جديد و متفاوتي در مناطقي همچون قلعه نظامي‌امّان، ايربد و طبقات فحل به چشم مي خورند. شهرها به وسيله برج و باروهايي از ديوارهاي خاکي که شيب آن‌ها با ساروج پوشانده شده بود، احاطه شده بودند. اين پوشش باعث لغزندگي سطح شيب­دار مي‌شد و بالا کشيدن از آن‌ها را دشوار مي‌ساخت. (8)

باستان شناسان عموماً پايان عصر مياني برنز را حدود 1550 ق.م مي دانند. تعدادي از شهرهاي عصر مياني برنز در کنعان و اردن در اين دوره نابود شدند. دوره پاياني اسرارآميز برنز (حدود 1200 ق.م) با سقوط بسياري از پادشاهان خاور نزديک و مديترانه همراه است. گفته مي شود که علت بسياري از ويراني‌ها در شهرهايي همچون اردن، سوريه و فلسطين غارتگران و دزدان دريايي بودند. احتمالاً يک گروه از اين دزدان دريايي، فلسطيني‌ها بودند که در مناطق ساحل جنوبي فلسطين سکني گزيدند و نام خويش را بدان نهادند. اسرائيلي‌ها نيز دليل ديگر نابودي در فلسطين در عصر پاياني برنز بوده اند. آن‌ها شهرهايي همچون آريها، آي و حازور را نابود ساختند. (9)

منطقه امان در عصر آهن (330 ق.م تا 1200 ق.م) از نظر آباداني بسيار مشهور بود و اين دوره به خاطر استفاده از چرخ در صنعت كوزه گري با ديگر دوره‌ها تمايز يافت. در اين عصر، منطقه با تحولاتي در به كارگيري آهن در صنعت اسلحه و لوازم خانگي مواجه شد. كوه القلعه در عمان مقر پايتخت اموني‌ها قرار گرفت و اين در حالي است كه همچنان بقاياي قصرهاي اموني‌ها در كوه القلعه وجود دارد كه از آن جمله مي توان ديوارهاي الاسوار و الآبار المحفوره  در الصخر الجيري را نام برد.

اموني ها حكومتشان را در حدود سال 1250 ق.م تأسيس كردند و زندگي چادر نشيني خود را از آنجا آغاز كردند، آنان حكومتي قوي داشتند كه امتداد مرزشان از الموجب در جنوب تا سيل الزرقا در شمال و از الصحرا در شرق تا رود اردن تا غرب امتداد داشت.  

به حكم موقعيت جغرافيايي و استرات‍ژيكي امان، تجاوزگران زيادي به اين كشور طمع كردند و سرزمين اموني‌ها با تهاجم و كشتار زيادي مواجه شد. اما در گذر زمان زخم هاي خود را درمان كرد و بازسازي شهرهاي خود را از سرگرفت. آخرين پادشاهي كه بر مسند حكومت اموني ها نشست «طوبيا الاموني» بود که نامش با آثار «عراق الامير» و «قصر العبد» در وادي اليسير همراه است. در كوه القلعه چهار مجسمه از پادشاهان اموني يافت شده كه به قرن هشتم قبل از ميلاد برمي گردد. مجسمه‌هاي ديگري در مناطق پيراموني امان مانند خربة الحجاز، أبوعلندة و عرجان يافت شده است.

اردن باستان در عصر آهن به چهار ايالت اِدوم[3]در جنوب، موآب[4]در اردن مرکزي، رَبوث اَمون[5]در ناحيه کوهستاني شمالي(10) و باشان تقسيم مي‌شود که هر ايالت و مردمانش به اسم آن منطقه ناميده مي شدند، مثلاً «اِدومي ها» به اِدوم، «مؤابي ها» به مؤاب و «جشوني ها» به جشون منسوب بودند و اموني‌ها نسبتشان به خداي امون مي رسيد که اکنون امان ناميده مي‌شود. «باشاني‌ها» نيز به باشان (بيسان کنوني) منسوب بودند ولي «انباطي ها» به نام مكاني منسوب  نيستند. قبايل عربي كه نام برده شد از جزيرة العرب به سوي اردن مهاجرت كردند و در سرزمين اردن اقامت گزيدند و هر كدام از آن‌ها سرزميني را موطن خود قرار دادند كه از سوي ديگري به وسيله آثار طبيعي جدا مي شد با اين حال روابطشان با يكديگر دوستانه بود. اين قبايل در حدود 2000 سال قبل از ميلاد در اردن ظاهر شدند. «ادومي ها» پايتخت خود را «بصيرا» انتخاب كردند كه هم اكنون در استان «طفيله» واقع شده است و «مؤابي ها» پايتخت خود را «ديبون» شمال وادي الموجب قرار دادند که در زمان پادشاهي «ميشع» به قبر حارسة (الكرك) انتقال يافت. مهم ترين خداوندگار در نزد آنها «لكموش» بود و بزرگ ترين پادشاه از ميان پادشاهانشان «ميشع» بود كه پيروزي‌ها و دستاورد‌هاي او بر روي سنگي در ذيبان نگاشته شده است. اين سرزمين پس از جنگ‌هاي فراوان اين به دست آشوري‌ها و بابلي‌ها اشغال شد و سرزمين مؤاب بةكي از ولايات بابل در زمان بخت النصر تبديل گرديد.

باشان با ورود قبايل عبري تحت فرمان موسي و يوشع که در اوايل عصر آهن در دو طرف رود اردن ساکن شدند (حدود 1200 ق.م) ناپديد شد. هنگامي‌که قبايل عبري تحت سلطه سلطان سائول[6] (حدود 1025 ق.م) بودند، بسياري از آثار تاريخ باستان اين منطقه به واسطه درگيري‌هاي بين اسرائيل و ايالات ربوث آمون، موآب و ادوم اردن به وجود آمد. (11) پادشاهي داود و سليمان نيز مربوط به همين دوران است که حکايت از قسمت اعظم متن عهد عتيق دارد، گرچه شواهد باستان شناسي اندکي بر تأييد آن موجود است. (928-1004ق م) (12) اسرائيلي ­ها که اجازه عبور ازپادشاهي ادوم را به دست نياورده بودند، ناچار آن­جا را دور زده و به مرزهاي اموريه در نزديکي مادبا رسيدند، اما پادشاه آنجا صهيون، نيز به دليل عدم اعتماد و ملاحظات اقتصادي چون کمبود آب و غذا اجازه عبور از سرزمينشان را نپذيرفت که در نهايت به جنگ و اشغال توسط اسرائيلي ها انجاميد. (13) پس از آن به سوي پادشاهي مواب حرکت کرده و بر قبايل متحد شده عرب حجاز که در آن­جا سکني داشتند فائق آمدند. (14) به اين ترتيب پادشاهي واحد آنها در سال 1000 ق.م در آنجا با پادشاهي سائول و داود پا گرفت و با مرگ سليمان در سال 922 ق. م به دو بخش در جنوب و شمال تقسيم شد: اسرائيل در شمال و يهودا در جنوب. تقسيم قدرت اسرائيلي­ها به علاوه سلطه مصر براسرائيل در سالهاي بعد براي حکومت‌هاي مستقر در اردن خبر خوبي بود و به پيشرفت‌هاي شهرنشيني در آنجا کمک شاياني کرد. ادومي­ها جنوب اردن را به تصرف درآوردند و بصيرا را پايتخت خود کردند و با مهارتي که در معادن مس و ذوب آن داشتند پترا و عقبه را معماري کردند.(15) موابي‌ها نيز بر اسرائيلي­ها پيروز شدند و در مرکز اردن ساکن گرديدند و شهرهاي کرک و ذبيان را پايتخت ساختند. اموني‌ها نيز در همان اوان به کاميابي‌هاي تجاري و کشاورزي رسيدند. پايتخت اردن کنوني امان امروز به نام اين قوم خوانده مي‌شود.

ثروت حکومت‌هاي ادوم و مواب و اَمون آنان را هدف خوبي براي همسايگاني چون آشوريان در مزوپوتاميا (عراق کنوني) و آرامي‌ها در سوريه قرار داد که در نهايت با شکست آرامي­ها از آنِ آشوريان گرديد. ادوم و مواب و امون استقلال خود را از آشوريان خريدند. (16)

درحالي که تاريخ محلي بين پادشاهي‌هاي کوچک در فلسطين و اردن شکل مي‌گرفت، قدرت‌هاي بزرگ روز، مصر و رقباي شرقي آن هيتي‌ها، آشوريان و بعدها بابلي‌ها اين منطقه را به عنوان قلمرو خود اعلام کردند. مصر معمولاً قادر به کنترل کشورهاي فلسطين و اردن تحت سلطه خود بوده که کتيبه‌هاي متعدد و نامه‌هاي موجود در مصر و اردن اين موضوع را تصديق مي‌کند. مصر در ابتدا تسلط خود را بر آشورياني از دست داد که بين  سال هاي 720-853 ق.م توانستند سوريه، لبنان، فلسطين و اردن را فتح کنند. آشوريان قادر به تحت تسلط درآوردن قبايل سرکش عرب باديه نشين در صحراي سوريه نبودند، اما توانستند خود را در دشت‌هاي بزرگ در امتداد حاشيه شمالي صحرا مستقر و تثبيت کنند. آشوريان امپراتوري خود را در سال 612 ق.م به بابليان واگذارکردند. در آن زمان بابلي‌ها رقباي اصلي مصر براي به سلطه گرفتن فلسطين و اردن بودند. بابلي‌ها در سال 588 ق.م مناطق بسياري را فتح کردند و پادشاهي يهودا را برانداختند و تعداد زيادي از مردم محلي را به بردگي گرفتند.

هر دو قدرت مصر و بابل در سال 539 ق.م از ايران شکست خوردند؛ کوروش کبير بابل و سپس فرزندش کمبوجيه در سال 530 ق.م مصر را تصرف کرد و تمام سرزمين‌هاي مديترانه شرقي را با سرزمين فارسي زبان ايران ادغام کرد. ايرانيان اجازه بازسازي بيت المقدس (اورشليم) و معبد يهودي را دادند، اما سلسلةهودي بنا شده ضعيف و تحت نظر ساتراپ (فرماندار) که توسط پادشاه ايران انتخاب شده بود، باقي ماندند. در اردن، قبايل بدوي مانند نبطي‌ها[7] از شبه جزيره عربستان قادر به نفوذ به مناطق مسکوني و تثبيت خود در ميان جمعيت‌هاي قديمي تر مانند ادومي ها[8] بودند. (17)

امپراتوري ايران در سال 333 ق.م توسط اسکندر فتح شد، وي قادر به متحد کردن تمام مديترانه شرقي، از يونان تا مصر و از شرق تا رود سند بود. در دوران اسکندر فرهنگ يوناني در مناطق تحت سلطه او گسترس يافت. اسکندر در سال 323 ق.م در بابل درگذشت و امپراتوري وي خُرد و در ميان سردارانش تقسيم شد. ميان سرداران درگيري بالا گرفت و در نهايت سوريه تحت سلطه سلوکيان قرار گرفت و مصر به همراه فلسطين و اردن تحت فرمانروايي بطلميوس به مهم ترين مناطق تبديل شد و دو کشور اخير تحت فشار رقباي بزرگ خود قرار گرفتند. (18) در حالي که تمدن نبطيان که پيش از غلبه اسکندر سر برآورده بود به طور کامل در جنوب اردن مستقر بود (19)، در شمال اين کشور حدود 50 هزار سرباز يوناني در دکا پليس سکني گزيدند. اين اتفاق در سال 301 ق.م در دوران سلوکوس اول نيکاتور[9] با هدف يوناني گرايي منطقه رخ داد. برخي از شهرهاي دکا پليس مکان‌هايي باستاني بودند - مانند ربوث آمون - که به فيلادلفيا تغيير نام داد و برخي توسط سربازهاي يوناني بنا نهاده شد از جمله آبيلا[10] و جرش[11] (20) و هم چنين ام قيس. (21)

در حالي که سوريه و مصر براي سلطه بر منطقه مبارزه مي‌کردند، دولت‌هاي محلي به جانبداري از قدرت هاي محلي برخاستند. بخشي از فلسطين که در کنار رود اردن واقع است، مربوط به‌هازمني ها[12] در سال 142 ق.م از تسلط سوريه خارج شدند و به برکت مصر بطلميوسي آزاد ماندند. نبطيان اردن براي قرار نگرفتن تحت سلطه هيچ يک از دو قدرت، از موقعيت بهتري برخوردار بودند. (22) به نظر مي رسد نبطيان قبايل و عشايري هستند که در حدود قرن 600 ق .م به تدريج از عربستان (23) يا از يمن (24) مهاجرت کرده اند. پس از گذشت مدتها زندگي عشايري را رها کرده و در مناطق جنوبي اردن سکني گزيدند. مورخان درباره ريشه اين کلمه متفق نيستند برخي برآنند که اين نام از نسل نبايوط پسر بزرگ اسماعيل پيامبر گرفته شده و نام سرزمين و منطقه اي نيست و روايت مي‌شود كه آنها به وسيله بخت النصر در قرن ششم قبل از ميلاد هنگام آزاد سازي فلسطين ازسلطه عراق آمدند و در پترا ساكن شدند. (25) سرزمين عربي اي كه در آغاز حاكم و سپس نابود شد؛ ميتوان گفت همان سرزمين انباط است كه در شمال جزيرة العرب بر سر راه بخور تجاري كه از اقيانوس هند تا بنادر فلسطين و سوريه و مرزهاي آن‌ها كه به مرز سرزمين اردن‌هاشمي كه هم اكنون قرار دارد مي رسد، امتداد يافته است. (26)

سرزمين انباط از قرن ها قبل از ميلاد پا گرفت و تا پايان قرن اول، به شكل مشخص در سال 106 م ادامه داشت و از سرزمين هاي صخره اي و سنگي در اغلب مناطق تشكيل شده است و در آن جا كوه‌ها و دره‌ها و بعضي از مناطق يا سرزمين هاي حاصلخيزي وجود دارد كه آب به وفور يافت مي‌شود كه زندگي را براي مردم آسان و كشاورزي را امكان پذير مي كند. (27)

«البترا» يا همان  پترا ولايت اصلي يا پايتختي به شمار مي رود كه بر هر كوه مقدسي اشاره دارد كه صعود كردن به آن با سختي صورت مي گيرد و معناي آن در زبان عربي «صخره» يا «سنگ» است و عرب بر آن اسم «كتيبه» اطلاق مي كند و امروزه در وادي موسي قرار دارد. اما بقيه شهرها يا ولايات در سرزمين انباط سرزمين‌هاي صخره اي بودند که در بعضي نواحي خاک حاصلخيز و آب فراوان داشتند. چنين به نظر مي‌رسد که انباط داراي پيشرفته ترين تمدن و فرهنگ در دوران باستان در اردن باشند. پايتخت آنان شهر افسانه اي پترا بود که در حال حاضر مشهورترين قطب گردشگري در اردن است که امروزه در «وادي موسي» قرار دارد. (28) ساکنين پترا قبل از رسيدن نبطي ها، ادومي‌ها بودند که ساختمان‌ها و معابد  و گورستان‌هاي خود را با کندن سنگ کوه‌ها مي‌ساختند. نبطي‌ها با بنا نهادن امپراطوري خود در بيابان خشک و سوزان اهميتي ويژه براي نگهداري آب قائل بودند. آنها مهندسين بسيار ماهر آب بودند که زمين‌هاي خود را با نظام گسترده اي از سدها، کانال ها و درياچه ها آبياري مي کردند. (29) بقية شهرها در سرزمين انباط عبارت اند از: «الحجر» يا «مدائن صالح» و «ام الجمال» که از سنگ هاي سياه آتشفشاني ساخته شده است. (30)

هم اکنون نيز ما اطلاعات چنداني از جامعه نبطي ها در دست نداريم و اکثر آنچه که امروز از فرهنگ نبطي ها در اختيار ماست حاصل نوشته تاريخ نويس يونان «استرابو» است. نوشته هاي او حاکي از آن است که جامعة نبطي ها توسط خانواده سلطنتي اداره مي شد، هر چند روح دموکراسي بر جامعة آنها حاکم بوده است. بنا بر آنچه او نقل کرده است در جامعة نبطي ها هيچ برده اي وجود نداشت و کارها بين همة افراد تقسيم مي شد. (31) منابع ديگر حاکي از وجود جامعه طبقاتي ميان انباط است. (32) نبطي ها در معابد خدايگان را پرستش مي کردند که اصلي ترين آنها «دوشارا» (33) يا ذوالشري (34) خداي خورشيد و الهة «الاط» بود. رابل دوم آخرين پادشاه نبطي‌ها با رومي ها توافق کرد که اگر آنها تا زماني که او زنده است به آنجا حمله نکنند بعد از مرگ او انباط در اختيار آنها قرار داده شود. (35)

پادشاه حارث[13] يا آرتاس سوم[14] قدرت نبطيان را گسترش داد، حتي توانست شهر دمشق را نيز تسخير کند و از درگيري‌هاي قدرت‌هاي بزرگ سود برد. در سال 68 ق.م روم براي حل و فصل مناقشه بين سوريه و مصر آنها را مجبور به صلح کرد. در حالي که سلسله‌هاي محلي مي‌توانستند تاج و تخت خود را حداقل براي مدت کوتاهي حفظ کنند، کشور روم آنها را به عنوان قلمرو روم  و تحت نظارت و فرمانروايي خود اعلام کرد.

نبطيان همچنان قادر به حفظ استقلال خود بودند، قوانين آرتاس چهارم (9 ق.م - 40 م) نشانه اي از ثروت و قدرت بالاي نبطيان بود. آنها توانستند تجارت بين يمن و درياي مديترانه در زمينه تهيه شتر و مربي آن را تحت نظارت خود قرار دهند. بازرگانان نبطي روابط تجاري خود را وسعت بخشيدند، حدود يک چهارم تجارت لوکس روم از جمله ابريشم، ادويه جات، ترشي جات را بازرگانان نبطي انجام مي‌دادند.

در نهايت ثروت نبطيان باعث انحطاط آنها شد. روم نمي‌توانست اجازه دهد کةک پادشاهي کوچک استقلال يافته به مرزهايش نزديک شده و جنس‌هاي لوکس براي امپراتوري جابه جا کند. هنگامي‌که مسيرهاي تجاري از درياي سرخ و شرق عربستان، به خليج فارس و سراسر صحراي سوريه ، دمشق و عراق منتقل شد، نبطيان ضعيف شدند. شهرهاي‌هاترا[15] در عراق و تدمور[16] يا پالميرا در سوريه شاهد بسياري از تجارت‌هاي نبطيان بوده است.(36)


2-2 تاريخ دوره ميانه

ظهور مسيح در زماني رخ مي‌دهد که انباط همچنان به پادشاهي آرتاس چهارم بر اردن حاکم اند و حکومت آنان تا سال 324 م ادامه مي‌يابد. به اين ترتيب که در سال 106 ميلادي امپراطور روم، تراژان[17]، پادشاهي نبطيان را به عنوان استان عربي تحت کنترل روم، در شهر پترا ضميمه قلمرو خود اعلام مي‌کند. اين دوران اوج قدرت و ثروت انباط به شمار مي‌رود.(37)

روم که از سال 64 ق.م سوريه و فلسطين و بخشي از اردن را در اشغال دارد به تدريج دامنه سلطه خود را پس از ظهور مسيح گسترش داده و تا 400 سال حکمراني مي کند. دوران بيزانس يا حاکميت روم شرقي از زماني آغاز مي شود که کنستانتين اول (313 م) استانبول را پايتخت روم شرقي قرار مي دهد. او کليساها را به رسميت مي شناسد و به عنوان مکان هاي مذهبي ترويج مي کند. همزمان با گسترش دين مسيح کليسا‌هاي بزرگ وکوچک در اغلب نواحي اردن بنا نهاده مي شود. دوره امپراتور ژوستينيان (65-527 م) اوج رشد کليساهاست. در اين دوران تعداد ساکنان در اين منطقه به صورت چشمگيري افزايش مي‌يابد و مسيحيت به ديني مورد قبول در اين منطقه تبديل مي گردد. (38) در ادامه اين دوره نبطيان دولت خود را كه پايتخت آن پترا بود، به سوي شمال گسترش دادند و مدتي زير سلطه روم (43 ق.م ـ324 م) و سپس بيزانس (324 م ـ640 م) حكمراني كردند. (39)

جابه جايي مسيرهاي تجاري شمال به پالميرا (تدمور)، در قرن سوم و بروز چندين زمين لرزه شديد در قرون چهارم تا ششم ميلادي و افزايش تنش و جنگ بين روم / بيزانس و ايران باعث نابودي اقتصاد منطقه شد و قبايل بدوي عرب اجازه پيدا کردند داخل قلمرو روم شرقي در اردن، سوريه و عراق ساکن شوند. (40)

در اوايل قرن چهارم ميلادي قبيله بني غسان  وارد سوريه شد و تبديل به دولت دست نشاندة رومي ها گرديد و به آنها در جنگ با ايرانيان کمک فراوان کرد. در سال 529 ميلادي  رهبر غساني حارث بن جبله به عنوان قانونگذار توسط امپراتور ژوستينيان  منصوب شد. در سال 541 ميلادي زماني که ژنرال رم شرقي، بيلساريوس به بين النهرين لشکرکشي کرد، اعراب وارد ارتش وي شدند. پس از حارث در580 ميلادي منذر بن حارث توسط امپراتور روم شرقي در طبريه به عنوان پادشاه اعراب تاج گذاري کرد. (41) در سال 542 ميلادي بيماري طاعون بيشتر مناطق اردن را فرا گرفت و در ادامه ساسانيان در سال 614 م توانستند باقي مناطق را اشغال کنند. ساسانيان اردن، فلسطين، و سوريه را به مدت 15 سال اشغال کردند تا اينکه امپراطور هرقل با تمامي‌سپاهيانش در سال 629 م به منطقه بازگشت. (42)

در نهايت در 629 ميلادي جبلة بن ايهم غساسنه از طرف هرقل با عنوان پادشاه اعراب تاج بر سر نهاد. به اين ترتيب غسانيان كه اعراب مسيحي كوچ كرده از يمن و وفادار به بيزانس بودند، تا ظهور اسلام و مدتها پس از آن بر اين مناطق حكومت كردند. (43) در همين سال و سال بعد از آن پيامبر اسلام گروه اعزامي‌خود را به شمال حجاز فرستاد و معاهداتي با رهبران مسيحي عقبه  و رهبران يهودي مقنا، عذره  و جربا  در اردن جنوبي منعقد کرد. علاوه بر اين قبايل باديه نشين از بني عذره و بيلي به اسلام گرويدند. فرمانده مسلمانان - خالد بن وليد  واحه جوف را که تحت سلطه غسانيان بود تصرف کرد و والي آن نيز به اسلام گرويد. (44)

اردن براي مسلمانان، دروازه شام به شمار مي‌آمد. از اين رو مسلمانان حملاتشان را بر بلاد شام ادامه دادند و لشکرياني براي فتح سرزمين‌هايي از جمله اردن و فلسطين و دمشق و قنسرين حرکت کردند. ابو عبيدة بن جراح به رغم تلاش هاي بيزانس براي بازگرداندن سيطره خود بر منطقه توانست در سال 624 م بر بصري در مرز شام شرقي تسلط يابد. شکست روم در اجنادين خشم هرقل را برانگيخت و او را براي ارسال لشگر براي بازپس گيري آن جا تحريک کرد. سپاهيان هرقل از رود اردن عبور کردند و در رود يرموک با سپاه مسلمانان رو به رو شدند. جنگ سختي بين دو طرف درگرفت که به جنگ يرموک معروف شد و با شکست سخت حکومت بيزانس به پايان رسيد. (626م)

بعد از شکست در جنگ، حکومت بيزانس بسياري از سرزمين‌هاي شرق رود اردن را از دست داد و سپس دمشق تسليم شد. شهرهاي بيزانس در شام به دنبال هم سقوط کردند و بعد از آن‌ها قدس، انطاکيه و سوريه شمالي به صورت يکجا به دست مسلمانان فتح شدند.

مسلمانان در سال 635 م به شام تاختند و بخش‌هايي از اردن و شامات را تصرف كردند. (45) اما بخش‌هايي همچنان در استيلاي روميان ماند و سرانجام در نبرد فحل (15ق، 637 م) به طور كامل فتح شد. (46) عمربن خطاب سرزمين‌هاي تازه فتح شده را به چهار منطقه نظامي‌تقسيم کرد: فلسطين، اردن، دمشق و حمص. (47) از اين منطقه در كتاب‌هاي تاريخي با نام جند الاردن ياد شده است. (48)

معاويه که در زمان خليفه دوم در سال 640 م به عنوان والي شام تعيين شده بود، در زمان خليفه سوم هم والي شام باقي ماند. بعد از کشته شدن عثمان، علي بن ابي طالب به عنوان خليفه مسلمين انتخاب شد اما در اين زمان معاويه از بيعت با او سرباز زد و جنگ‌هايي بين دو گروه در گرفت تا اينکه علي بن ابي طالب به شهادت رسيد و مردم با حسن بن علي بيعت کردند و او به نفع معاويه از خلافت کناره گيري کرد.در سال 661 ميلادي  معاوية بن ابي سفيان حکومت اموي را تأسيس کرد و دمشق را به عنوان پايتخت خود قرار داد و در اين زمان اردن به خاطر نزديکي به پايتخت حکومت اسلامي‌و بهره مندي اش از موقعيت جغرافيايي متمايز، تبديل به گذرگاه حاجياني شد که از سرزمين‌هاي مقدس (مکه و مدينه) دور بودند. (94)

اموي ها تا سقوط حکومتشان در سال 749 م به دست ابي عباس ملقب به سفاح در آن جا باقي ماندند. اولين کاري که ابوعباس انجام داد اين بود که مقر خلافت را از دمشق به بغداد منتقل کرد و با انتقال پايتخت خلافت به بغداد، موقعيت اردن در مقايسه با خلافت پيشين به شکلي حاشيه اي تقليل يافت. (50) عليرغم اين رخداد و زلزله شديدي که در سال 747 م منطقه را به نابودي مي کشاند، شواهد باستان شناسي حاکي از رشد جمعيت منطقه است. (51) اردن تا سال 968 ميلادي تحت سلطه عباسيان بود.

دو قرن دهم و يازدهم با افزايش نفوذ فاطمي ها که بر مصر حکومت مي کردند همراه شد تا اين که توانستند در سال 969 م بر اردن وفلسطين دست يابند. (52)

في الجمله اردن تا آغاز قرن سيزدهم  دردست حاکمان سلجوقي بود. در آغاز قرن سيزدهم ميلادي، بلاد شام با حملات سنگين صليبي‌ها مواجه شد که اردن را به ميان آتش برافروخته شده از جنگ سوق داد. «بالدوين اول» از قلعه‌هاي اردن که در واقع ستون فقرات اردن شناخته مي‌شد، به هدف حمايت از راه‌هاي منجر به قدس عبور کرد و سپس سوريه و مصر را تحت سيطره خود قرار داد. صلاح الدين ايوبي در سال 1187 ميلادي، بعد از آنکه صليبي ها را در جنگ «حطين» شکست داد انها را از قدس خارج کرد و اردن را نيز از سيطره خارجي خلاص کرد. (53)

اردن در دوره ايوبي و مملوکي به شکوفايي رسيد، با مصر و سوريه متحد شد و جايگاه ويژه اي در بين همسايگان خود به دست آورد. سپس به بازسازي دژها و قلعه‌ها و راه‌هاي خود پرداخت تا دوباره حاجيان از آنجا عبور کنند و به مکه و مدينه برسند و همچنين براي رونق راه تجارت و ارتباطات با ديگر سرزمين‌ها به بازسازي‌هايي دست زد. سپس منطقه با هجوم جديدي به وسيله تاتار در سال 1401 م مواجه شد و منجر به ضعيف شدن حکومت‌ها و انتشار بيماري در مناطق مختلف شد که به ضعف تمام منطقه منجر شد. طولي نکشيد که ترک‌هاي عثماني، مماليک را در سال 1516م در جنگ مرج دابق شکست دادند و به اين ترتيب اردن جزئي از حکومت عثماني شد که به مدت 400 سال ادامه داشت. (54) به اين ترتيب سرزمين هاي عربي به صورت مستقيم تحت سيطره حکومت عثماني قرار گرفتند و تنها سوريه به صورت خودگردان اداره مي شد.

«سلطان سليم» والي اي براي آنجا به نام «جان بردي الغزالي» تعيين کرد ولي پس از مرگ سلطان سليم، وي خود را والي بلاد شام و مستقل از حکومت عثماني اعلام کرد. عثماني ها سپاهي به سوي او روانه کردند ولي نتوانستند بر او دست يابند تا اينکه در سال 1521 م تسليم و اعدام شد. به اين ترتيب دوباره بلاد شام زير نظر واليان عثماني و به صورت مستقيم تحت سيطره باب العالي قرار گرفت.

حکومت عثماني بلاد شام را به سه ولايت تقسيم کرد که عبارت بود از: دمشق، حلب و طرابلس. اردن زير مجموعه دمشق قرار گرفت. محمد علي پاشا والي مصر در سال 1831 م، پسرش ابراهيم پاشا را به بلاد شام فرستاد و او در رأس قدرت قرار گرفت و توانست بر سپاه عثماني پيروز شود و بر بلاد شام سيطره يابد. حکومت محمد علي در زمينه‌هاي مختلفي اصلاحات انجام داد و به تعليم و سواد آموزي اهتمام ورزيد و نظام مالياتي را بازسازي کرد. با اين وجود طولي نکشيد که بعد از نشست طرف‌هايي از بريتانيا، روسيه و اتريش و حکومت عثماني در سال 1840 م با يکديگر و تهديد وي از سوي آن­ها، محمد علي  در سال 1841 م به عقب نشيني دست زد و مجبور به ماندن در سودان و مصر شد. (55)


2-2-1 فرهنگ و تمدن

ويل دورانت در مقدمه اثر جاوداني خود مي‌نويسد: تمدن تابع عواملي چند است که يا سبب تسريع در حرکت آن مي شود، يا آن را از سيري که در پيش دارد بازمي دارد. او در نخستين مرحله، عامل زمين شناختي را مورد مطالعه قرار مي‌دهد. براي مثال زلزله خيز بودن منطقه اي مي‌تواند به نابودي آثار تمدن و پيشرفت آن منجر شود. (56) چنان که زلزله اي که در  سال هاي 746 و 748 م به پترا وارد آمد، ساکنان پترا را وادار نمود تا به مناطق اطراف کوچ کنند. (57) و بروز چندين زمين لرزه شديد در قرون چهارم تا ششم ميلادي و افزايش تنش و جنگ بين روم / بيزانس و ايران باعث نابودي اقتصاد منطقه شد. (58)

دورانت سپس شرايط جغرافيايي تمدن را مورد نظر قرار مي‌دهد. (59) چنان که بيان شد اردن بخشي از هلال حاصلخيز باستاني است که از مرزهاي جنوبي فلسطين، شمال رود فرات، اطراف رود فرات و دجله تا خليج فارس کشيده شده است (60) از اين رواز قديمي ترين عصرها به صورت پيوسته پر از سكنه بوده است و در پي آن تمدن‌هاي متعددي در آنجا ايجاد شده و مهاجرين اصيلي در آن استقرار پيدا كرده اند كه جوامعي با تمدن و شكوفايي در شمال، جنوب، شرق و غرب اين كشور بنا نهاده اند. (61) اردن شاهد برپايي تمدن‌ها و ساخته شدن ممالك بزرگي بوده كه بيشتر تاريخ دوران قديم را در بر گرفته است. اَموري‌ها در آنجا ساكن شدند كه برادران كنعاني‌ها در اردن به شمار مي رفتند و كنعاني‌ها، سرزمين فلسطين را براي آنها برگزيدند و آن را سرزمين كنعان نام نهادند. اردن با عناوين متعددي ناميده شده است كه آنها را مي توان در اسفار عهد قديم يافت. (62) همچنان که در 6000 - 6800 ق.م مردم البيضاء - زميني وسيع واقع در جنوب اردن - هنگامي‌که شرايط آب و هوا عوض شد و کشت محصولاتي نظير گندم و جو بسيار سخت شد، زمين را رها کردند. (63)

در نظر دورانت اهميت عوامل و اوضاع و احوال اقتصادي بيشتر است... وقتي فرهنگ عمومي‌به حد معيني برسد، فکر کشاورزي توليد مي‌شود و تنها تمدن است که انسان را به فکر ايجاد مي اندازد. (64) شواهد باستان شناسي در 4000 - 8300 ق.م مبني بر اين که جريکو يکي از اولين مکان هايي بوده که در آن گندم يافت شده و مردم نحوه استفاده از آن را فراگرفته اند حاکي از تمدن کهن اين سرزمين است همچنين وجود زمين‌هاي بزرگ کشاورزي در اردن در4500 - 8300 ق.م  که شامل «مگاسايت» - زمين هاي بسيار وسيع - با وسعت 10 الي 15 هکتار مي‌شود مؤيد اين مهم است. (65)

نژاد در ايجاد تمدن تأثيري ندارد؛ تأثيري که نژاد در تمدن دارد اين است که پيدايش آن غالباً پس از زماني است که ريشه‌هاي نژادي مختلف با يکديگر مي آميزند و به تدريج ملتي که به صورت نسبي حالت تجانسي دارد از آن ميان بيرون مي‌آيد. (66) شايد بتوان گفت که حضور نژاد‌هاي مختلف در سرزمين اردن از نتوفيان گرفته تا نبطي ها و يونانيان و اعراب باديه در جمله تأييدي بر اين معناست.

اين شرايط مادي يا زيستي، براي پيدايش تمدن ضرورت دارد، ولي شروط کافي براي تولد آن به شمار نمي‌رود؛ لازم است بر آنها عوامل دقيق رواني افزوده شود ، و نيز لازم است نظمي‌سياسي، ولو بسيارضعيف و نزديک به هرج و مرج برقرار گردد؛... بايد مردم کم کم احساس کنند که سر هر پيچ راه زندگي، مرگ يا ماليات جديدي در انتظار آنها کمين نکرده است. (67) براي مثال حدود و ثغور سرزميني که اکنون اردن نام دارد در طي تاريخ پر فراز و نشيب خود تغييرات فراواني را شاهد بوده ولي عليرغم همه اينها معمولاً به طور نسبي در امنيت به سر مي برده و در کل حکومت هاي با ثباتي در آن استقرار يافته که آثار مدنيت به جاي مانده حکايت از آن دارد.

چنان که گذشت آثار باقي مانده از دوران باستان جملگي حکايت از تمدني غني دارد که از کهن ترين تمدن ها به شمار مي آيد. بديهي است عوامل طبيعي و جغرافيايي و مواردي که شمرده شد در بناگذاري اين تمدن کهن دخيل بوده است. از آنجا که پيش تر در بخش تاريخ دوران باستان مظاهر تمدن و فرهنگ باستان به تفصيلي در خور اين پژوهش بيان گرديد در اينجا از بيان دوباره آن پرهيز مي شود.

از اين پس به تمدن و فرهنگ دوره ميانه که شامل دوران سلطه روميان و مسلمانان است مي پردازيم:

آثار تمدن و فرهنگ دوره ميانه بخشي در بازسازي آثار پيشينيان ساکن در اردن تجلي دارد و بخشي در اصل تعلق به دوره روميان و بيزانس و اسلام دارد. در دوران روميان شهرهاي ده گانه (دکا پوليس) که در خلال دوران «هلني» تشکيل شد و داراي اتحادي اقتصادي و فرهنگي و فدرالي بود، به شهرهاي يوناني مانند فيلادلفيا (امان)، جراسيا (جرش)، جدرا ( أم قيس)، پلا و ارابيلا (اِربد) و شهرهاي ديگري در فلسطين و جنوب سوريه پيوستند. (68) که در ميان آنها به نظر مي رسد جراش گسترده ترين و بزرگترين استان روم بوده است و افتخار بازديد امپراتور را دارا مي باشد. به دنبال فتح نظامي‌به زودي بزرگراهي ساخته مي‌شود که جنوبي ترين بندر اردن يعني عقبه را به شمال در شهر بصراي سوريه متصل مي‌کند. در همين زمان در امان جراش و ام قيس (69) قلعه‌ها و دژهاي ديدباني و خيابانهاي داراي ستون‌هاي بسيار و آمفي تئاترها ساخته مي‌شود. به لحاظ فرهنگي در اين دوره تنشي اندک در ميان ساکنان که به زبان يوناني تکلم مي کنند و رومي‌هايي که لاتين را به عنوان زبان رسمي‌اعلام مي‌کنند به چشم مي‌خورد.(70) عليرغم اين اختلاف مشخصه بارز اين دوره زماني امنيت و صلح است و از اين رو تحولات زيادي در زيرساخت ها اتفاق مي افتد.(71)

در اين زمان در شمال اردن قبايل عربي همچون غساسنه ساکن بودند که براي بيزانس ها، هم پيماناني قوي محسوب مي شدند. غساسنه 600 سال، از اوايل قرن اول ميلادي تا ظهور اسلام حکومت کردند. اولين پادشاه آنها «جفنة بن عمرو» بود و حکومتشان بر بخش بزرگي از بلاد شام مانند تدمر و الرصافه در مرکز سوريه و البلقا و الکرک در اردن و تادريا ادامه داشت و پايتختشان در جابيه در جولان بود. به نظر مي رسد شهر قسطل توسط حارث بن جبله غساني (571 - 531 م) ساخته شده باشد. (72)

شايد بسياري از آثار تمدني که برخي از شهرهاي اردن شامل آن است در دوره بيزانس ساخته شده باشد مانند مادبا، و تعدادي از کليساهاي مزيّن به کاشي کاري و گچ بري‌هاي چشم نواز که در داخل آن‌ها گرانبها ترين و زيبا ترين تابلوهاي کاشي کاري شده جهان قرار دارد. يكي از شاخصه‌هاي پيشرفت در اين دوران را مي توان در سنگ فرش بسياري از اماكن و معابد تازه ساز مشاهده كرد. جالب توجه ترين نمونه‌هاي هنر موزاييك كاري بيزانسي را مي توان در مادبا مشاهده كرد. برجسته ترين آنها نقشه مشهور سرزمين مقدس در قرن ششم است كه به نام نقشه موزاييك فلسطين هم شناخته مي‌شود. (73) که از قديمي‌ترين نقشه‌هاي سرزمين مقدس به خصوص سرزمين قدس است. اين نقشه شامل اماکن واقع شده در بين بيبلوس (جبيل)، شمال دمشق و جنوب مصر يعني منطقه تيبه است و از غرب به درياي مديترانه و از شرق به امان و پترا مي رسد. هم چنين فرهنگ روم شرقي در اردن در بخش موزاييک کاري، به ويژه در کليسا را علاوه بر مادبا مي توان در کوه نبو، جرش، ام رساس و پترا مشاهده کرد. (74)

دوران بيزانس يا حاکميت روم شرقي از زماني آغاز مي‌شود که کنستانتين اول(313 م) استانبول را پايتخت روم شرقي قرار مي دهد. او کليساها را به رسميت مي شناسد و به عنوان مکان هاي مذهبي ترويج مي کند. همزمان با گسترش دين مسيح کليسا‌هاي بزرگ و کوچک در اغلب نواحي اردن بنا نهاده مي شود. دورة امپراتور ژوستينيان اوج رشد کليساهاست. معماري حاکم بر کليساها در اين دوره از نوع قصرهايي مي باشد که داراي دو رديف از ستون هايي است که سقف شبستان را بر پا نگه مي دارد با محراب هايي نيم دايره. (75) در اين دوران تعداد ساکنان در منطقه به صورت چشمگيري افزايش مي‌يابد و مسيحيت به ديني مورد قبول در منطقه تبديل مي‌گردد. گفتني است که پلا در اردن در قرن اول ميلادي منطقه اي است که مسيحيان براي فرار از آزار و شکنجه بدان پناهنده مي شوند. (76)

اردن در دوران پس از اسلام به دليل نزديکي به شام که پايتخت امويان است بار ديگر شاهد شکوفايي اقتصادي است. قلعه کويري قصر عمره، حلابات، قصر خرانه، قصر طوبي و مشطا مکان هايي است که در آن زمان ساخته شد. امويان لژهاي زيادي جهت عيش و نوش و شکار در صحراي اردن ساختند که به حفظ روابط نزديک با قبايل باديه نشين در صحراي سوريه کمک مي‌کند. شاهزادگان اميه به صحرا فرستاده مي‌شدند تا تبديل به عرب شايسته شوند، اين رفت و آمد باعث شد تا ميان اين شاهزادگان و دختران شيوخ باديه نشين ازدواج هاي مکرر صورت بگيرد. (77)

پس از سقوط امويان با انتقال پايتخت از دمشق به بغداد موقعيت اردن در مقايسه با خلافت پيشين به شکلي حاشيه اي تقليل يافت. در نتيجه بسياري از قصرها و مکان‌هايي که اُموي‌ها براي شکار ساخته بودند و همچنين ساخت مکان‌هايي که کاروان‌هاي تجاري و قافله‌هاي حجاج از آن جا گذر مي‌کردند و به سرزمين‌هاي مقدس مي‌رفتند، متوقف شد. (78) عليرغم اين رخداد و زلزله شديدي که در سال 747 منطقه را به نابودي مي کشاند ولي شواهد باستان شناسي حاکي از رشد جمعيت منطقه است. (79)

در طي جنگهاي صليبي نيز پادشاه اورشليم قلعه‌هايي به نام مونترال  در شوباک در جنوب اردن ساخت تا کاروان مسلمانان که بين سوريه، حجاز و مصر رفت و آمد مي کنند را غارت کنند. همچنين دژها و قلعه هاي ديگري در جنوب اردن در جزيره فرعون در خليج عقبه، ساخته يا بازسازي شد.

با فتح کامل اردن در دوره ايوبي و مملوکي  و اتحاد با مصر و سوريه بار ديگر اردن به شکوفايي رسيد و جايگاه ويژه اي در بين همسايگان خود به دست آورد. سپس به بازسازي دژها و قلعه‌ها و راه‌هاي خود پرداخت تا دوباره حاجيان از آنجا عبور کنند و به مکه و مدينه برسند و همچنين براي رونق گرفتن راه تجارت و ارتباطات با ديگر سرزمين ها به بازسازي‌هايي دست زد. در اين دوره در وادي اردن مکان‌هايي براي پاکسازي شِکَر به وسيله آب ساخته شد. (80)

باديه شرقي اردن و مناطق کوهستاني خاورميانه در عصرهاي مختلف اسلامي‌آکنده از آثار تاريخي شد؛ جايي که آثار و قصرهاي مستحکم و قلعه‌ها و برج‌ها به صورت آثار بزرگي در طول تاريخ بنا گرديد، قلعه هايي که در طول زمان محلي امن براي دفاع از سرزمين اردن بودند، از آن جمله مي توان قلعه الأرزق را نام برد که تاريخ ساخت آن به دوران رومي ها و عرب برمي‌گردد و قلعــة الربض که از برترين آثار معماري نزد مسلمانان عرب به شمار مي رود و هدف از ساخت آن رصد کردن صليبي ها از دژ کوکب الهواء و استفاده از معادن آهن در کوه هاي عجلون است که مغارة وردة ناميده شده است و نيز ابقاي راه‌هاي تجاري با دمشق و شمال سوريه. دو قلعه الکرک و الشوبک که به دوره جنگ‌هاي صليبي برمي‌گردد در مناطق کوهستاني ناهموار قرار دارند و در داخل آن‌ها رواق‌ها و برج‌ها و تجهيزات جنگي وجود دارد که نمايانگر هنرهاي جنگي در قرون وسطي است. همچنين قلعه‌هاي ديگري در العقبه و الحسا و القطرانه وجود دارد که نمايانگر هنرعصرهاي مختلف اسلامي‌است. (81)

در عهد عثماني به طور کلي اردن به سبب کم کاري‌هايي که در تحول زيرساخت‌ها صورت گرفت دچار ضعف شد. در دوره عثماني فقط ساختمان­هايي ساخته مي‌شد که دليل ديني داشت مانند ساخت قصر القطرانه که فقط براي قافله‌هاي حاجيان ساخته شد. يکي از مهم ترين طرح‌هاي عمراني در آن زمان، طرح ساخت راه آهن حجاز بود که از دمشق تا مدينه منوره ادامه داشت. اين راه آهن وسيله مفيدي براي انتقال سربازان عثماني بود و براي آذوقه رساني در خلال جنگ جهاني اول استفاده مي­شد که تا قلب سرزمين‌هاي حجاز پيش مي‌رفت که در خلال انقلاب اعراب عليه عثماني مورد تهاجم قرار گرفت. (82)


2-2-2 شخصيت‌هاي تاريخي علمي‌فرهنگي

اردن کنوني کشوري نوپاست، بنابراين طبيعي است که يافتن شخصيت هاي تاريخي علمي‌فرهنگي کشوري به نام اردن غالباً به زمان معاصر بر مي گردد که در بخش هاي مربوط آمده است، ولي شخصيت هاي تاريخي، علمي‌ و فرهنگي اردن في الجمله تنها راويان حديث مي‌باشند که در کتاب‌هاي البلدان و تاريخ دمشق آمده است؛ و ما از ذکر آنها خودداري مي‌کنيم. براي اطلاع بيشتر به منابع پاورقي‌هاي 84-99 مراجعه شود.


2-2-3 آثار باستاني و  تاريخي

هفت تپه امان، ترکيبي دلربا از گذشته و حال است. بقاياي به جا مانده از تمدن و اعصار گذشته در بازارهاي امان به چشم مي‌خورد. امان بر روي هفت تپه بنا شده که هر کدام کم و بيش همسايه‌هاي خود را معرفي مي‌کند. امان به عنوان پايتخت باستاني و مدرن شناخته مي شود و از قديمي‌ترين شهرهاي جهان است که پيوسته در آن زندگي جريان داشته است. با حفاري‌هايي که در سال 1994 بر روي خانه‌ها و برج‌هاي اين شهر صورت گرفت به اين نتيجه رسيدند که بسياري از بناها متعلق به عصر حجر مي‌باشد، حدود 7000 سال پيش از ميلاد. شواهد بسياري از کتاب مقدس نشان مي‌دهد که در سال 1200 ق.م تبديل به آمونيت[18] پايتخت ربث آمون شده است.

بسياري از مکان‌هاي تاريخي قابل توجه امان، در بخش مرکزي شهر ديده مي‌شوند که در پايين چهار تپه از هفت تپه امان واقع شده است. ارگ باستاني، که برج‌هايش در بالاي شهر در بالاي جبل القلعه[19] واقع شده، جاي مناسبي براي شروع بازديد آثار باستاني در امان مي باشد.

ارگ در محل باستاني ربث آمون واقع شده است. قابل توجه ترين بخش ارگ که به عنوان قصر شناخته مي شود به دوران امويان مربوط مي شود. کاربرد اصلي آن مشخص نيست، اما شامل يک دروازه به يادماندني، تالاري براي ملاقات­ هاي رسمي‌و چهار اتاق طاقي است. در قسمت شمال و شمال شرقي خرابه هاي قصر اميه ديده مي‌شود. نزديک قصر، بقاياي کليساي کوچک بيزانس به چشم مي‌خورد.

ستون کرنتين محوطه کليسا را مشخص مي‌کند که تصور مي‌شود مربوط به قرن ششم و هفتم ق.م باشد. در جنوب کليسايي جايي است که تصور مي‌شود معبد هرکول بوده که امروزه به عنوان معبد بزرگ امان شناخته مي‌شود. اين معبد در زمان سلطنت امپراتور مارکوس اورليوس[20] (180 - 161 ميلادي) ساخته شده است. همچنين در ارگ هيل[21] در شمال غربي معبد هرکول موزه باستاني اردن است. اين «خانه موزه»‌هاي کوچک، مجموعه اي عالي از آثار باستاني از پيش از تاريخ تا قرن 15 را در خود جاي داده است. در آنجا نمايشگاهي از کتيبه‌هاي درياي مرده، يک کپي از ستون سنگي مشا[22] و چهار تابوت نادر مربوط به عصر آهن وجود دارد. کمي‌پايين تر از ارگ به سمت پايين تپه در جانب شرقي، تئاتر روميان مهم ترين و قابل توجه ترين يادگار از فيلادلفياي باستان است که در زمان سلطنت آنتونيوس پيوس[23] (161 - 138 م) بنا شده است.

دو موزه کوچک برروي بنيان ساختمان تئاتر روميان ساخته شده است. موزه فرهنگ عامه اردن، در سمت راست آمفي تئاتر مي‌باشد و مجموعه اي از اقلام زندگي سنتي مردم محلي را به نمايش گذاشته است. در انتهاي ديگر از صحنه تئاتر، موزه سنت‌هاي عامه، لباس‌هاي سنتي اردن از جمله گلدوزي‌هاي ظريف و زيبا و جواهرات عتيقه ناياب را معرض نمايش گذاشته اند. همچنين تعدادي از موزاييک کاري‌هاي مادبا و جرش که مربوط به قرن ششم را در خود جاي داده است.

شهر سلت[24] در قرن 19 و اوايل قرن20، زمان حکومت ترک‌ها بر اردن از مکان‌هاي بسيار مهم محسوب مي شد.اين شهر در دهه20 مرکز اداري براي شهرهاي اطراف و گويا انتخابي براي پايتخت براي دولت تازه استقلال يافته فرا اردن بوده است. بنا به روايات تاريخي، سلت که به عنوان يک مرکز دولتي عثماني  بود، مملو از بناهاي معماري کلاسيک فوق العاده زيباي عثماني مي باشد. بسياري از آثار تاريخي و باستاني اردن در جنوب کشور واقع است؛ دو جاده براي اتصال امان به جنوب اردن وجود دارد: بزرگراه بياباني و بزرگراه پادشاه؛ بزرگراه زيباي پادشاه از قلب اردن به  مادبا، کرک، طفيله[25]، شوباک[26] و پترا متصل مي‌شود. بزرگراه پادشاهي قديمي‌ترين مسيرهاي ارتباطي جهان است که به صورت مداوم استفاده مي‌شده و در کتاب مقدس نيز ذکر شده است.(100)

شهر مادبا مرکز گردشگري مذهبي اردن است و اماکن مذهبي مهمي‌ دارد (101) اين شهر در30 کيلومتري جنوب امان قرار دارد و به خاطر موزاييک کاري‌هاي نفيس قرن 6 معروف است، گرچه قدمت اين شهر حداقل به 3500 سال پيش بازمي‌گردد. مادبا همان شهري است که در عهد عتيق هم، در بخش موسي و داستان خروجش (21:30) آمده است. همچنين حضرت داود در نزديکي مادبا، دو قوم آرامي‌و آمونيت که عليه او متحد شده بودند را مغلوب کرد (تواريخ 19:7) در ميانه قرن نهم مِشا، پادشاه موآبيت شهر را از کنترل بني اسرائيل خارج کرد. پايتخت مشا شهر باستاني ديبون[27] است که درحال حاضر ذيبان[28] خوانده مي شود و در شمال وادي مجيب[29] قرار دارد، مشا شرح پيروزي‌هايش را بر ستون معروف مشا حکاکي کرد، ستون يادبودي که در حدود 850 ق.م حکاکي شده است. بزرگترين گنجينه شهر مادبا موزاييک کاري هاي آن، از ديده ها پنهان بود تا زماني که مهاجران خواستند براي خانه هايشان پي حفر کنند!

معروف ترين موزاييک کاري مادبا در کليساي سنت جورج[30] در مرکز شهر قرار دارد که مربوط به سال 560 ميلادي است؛ در اصل متشکل از بيش از 3/2 ميليون قطعه و اندازه آن حدود 5 متر در 25 متر مي‌باشد. به نظر مي رسد حدود 11500 نفر ساعت[31] لازم است تا اين موزاييک کاري انجام شود.

در نزديکي بزرگراه شاه، کليساي رسولان قرار دارد؛ بقاياي اين کليساي بيزانس متعلق به سال 578 ميلادي مي باشد. شهر مادبا علاوه بر موزاييک کاري و گنجينه هاي بيزانسش، براي فرش هاي دست باف و خورجين ها و پرده هاي نقش دارش شهرت دارد.

در10 کيلومتري غرب مادبا، کوه نبو است که در کتاب مقدس با عنوان پيسگاه[32] آمده است. کوه نبو نماي فوق العاده زيبايي به سمت غرب دارد با چشم اندازي که شامل درياي مرده، کرانه باختري، رود اردن و در روزهايي که آلودگي هوا کم باشد بيت اللحم و اورشليم مي‌شود.

اين کوه دو قله دارد با نام‌هاي صياغه[33] و مخيّط.[34] در قرن 6 ميلادي بر روي صياغة صومعه بيزانسي بنا شده است. دقيقا در کنار فيصيله[35]، شهري کوچک در شرق کوه نبو قرار دارد که بقاياي روستاي نبو است. اين مکان که اکنون با نام خربة المخيط[36] شناخته مي‌شود در کتاب مقدس و ستون مشا از آن ياد شده است. اواسط قرن ششم در اينجا روستايي ساخته شده که مردم آن، کليساي روستا را به حضرت لوط و پروکوپيوس[37] اختصاص دادند کفپوش اين کليسا با موزاييک مزين شده است. (102)

عِجلون از ديگر مکان هاي ديدني اردن است که به سبب قلعه ربض شهرت دارد. (103) قلعه هاي ربض، نمونه خوبي از معماري نظامي‌عربي / اسلامي‌قرون وسطي است. قلعه در فاصله  سال هاي 85 - 1184 ميلادي توسط برادر زادة صلاح الدين ايوبي ساخته شد. از آنجا منظره خيره کننده اي از حومه و اطراف عجلون به چشم مي خورد. در يک روز بي غبار مي توان درياي مرده، دره اردن، کرانه باختري و درياچه طبريه را ديد. در شمال عجلون (88 کيلومتري امان) شهرستان شلوغ اربد[38] بهترين نقطه براي شروع ديدار از ام قيس، پلا[39] و مکان‌هاي ديدني ديگر در شمال اردن مي‌باشد.

شهر مدرن ام قيس، بخشي از شهر يوناني رومي‌و يکي از شهرهاي دهگانه (دکاپليس) بوده و طبق روايات کتاب مقدس همان شهري است که در آن حضرت عيسي (ع) شيطان را از وجود دو مرد بيرون کشيد. براي ديدن بلندي‌هاي جولان و درياچه طبريه جايي بهتر از ام قيس با ارتفاع 518 متر بالاتر از سطح دريا نمي‌باشد.

امروز بخش اعظم آمفي تئاتر رومي ‌در ام قيس هنوز برپاست. جايگاه تماشاچيان رو به سوي غرب است. بعد ازساختمان تئاتر به خيابان‌هاي پر ستون مي رسيم جايي که احتمالا مرکز تجاري شهر بوده است. همچنين نزديک آمفي تئاترِ بازالت مشکي، ستون هايي از يک کليساي قديمي‌مربوط به شهر گادارا[40] ديده مي شود. (104) درواقع ام قيس، شهري است که در محل شهر ويران شده گادارا قرار گرفته است ­­(105) ديده مي‌شود. در غرب اين خيابان يک آرامگاه بزرگ و حمام عمومي‌وجود دارد. ده کيلومتري به سمت شمال جاده ام قيس به حمام هاي حمّا[41] مي رسيم؛ جايي که هنوز براي جوان سازي و سلامت خود از چشمه‌هاي آب گرمش استفاده مي‌کنند. اصلي ترين چشمه آب گرم که غني از مواد معدني بوده و دماي 57 درجه سانتي گراد دارد را به صورت يک استخر سرپوشيده درآورده اند.

ام الجمال[42] شهر عجيب سياه رنگي است که در 20 کيلومتري شرق پايتخت مفرق، 87 کيلومتري امان و 10 کيلومتري مرز سوريه واقع شده است. هم اکنون ام الجمال به عنوان واحه سياه شناخته مي‌شود به دليل وجود سنگ هاي بازالت سياهي که بسياري از خانه‌ها، کليساها، سربازخانه‌ها و قلعه‌هاي اين شهر از آن ساخته شده است. قدمت ام الجمال دقيق مشخص نيست، ولي مورخان معتقدند که اين شهر در اصل توسط نبطيان ساخته شده که در حدود 2000 سال پيش در اين مکان ساکن بودند.

در مناطق شبه استپي در شرق اردن و تپه‌هاي مرکزي ويرانه‌هاي تاريخي متعددي از جمله قلعه ها، دژها، برج ها، حمام‌ها، کاروانسراها و کاخ‌هاي مستحکم به چشم مي‌خورد. مجموعه اي که با عنوان قلعه‌هاي بيابان يا قصرهاي بيابان شناخته مي شوند. در واقع ادامه زنجيره اي است که از شمال دمشق تا جنوب خرابه هاي مفجر[43] در نزديکي اريحا (يا جريکو) کشيده شده است. در مسير رفتن به امان از طريق ازرق مي‌توان بيشترين قصرها و قلعه هاي بياباني را بازديد نمود، (106) قصر الحرانه، قصر الحلابات، حمام الصرح، قصر السل، قصر الطوبه، قصير عمره، قصر القسطل، قصر المشاش، قصر المشتي، قصر الموقر (107)

قصر حلابات[44] در 30 کيلومتري شرق جاده اصلي به سمت ازرق واقع شده است. اين قصر در دوران کاراکالا[45] 217 - 198 ميلادي ساخته شده و در طول قرن هفتم تبديل به صومعه شده و امويان آن را با نقاشي ديواري و حجاري مزين کرده اند. دو کيلومتر بعد از قصر، خرابه هاي مجموعه حمام هايي به نام حمام صرح [46] به چشم مي‌خورد.

حدود 13 کيلومتري شمال تقاطع ازرق، در بزرگراهي به سمت عراق قلعه بزرگ سياهي به نام قصر ازرق به چشم مي خورد که حالت کنوني آن به قرن 13 ميلادي بازمي گردد. ساخت اوليه آن به سال 300 ميلادي در دوران سلطنت ديوکلتيان[47] بازمي گردد. (108)

جرش که به خاطر معماري رومي‌باستاني اش مشهور است (109) در 48 کيلومتري شمال امان واقع شده، اين شهر يکي از بزرگ ترين مناطق به خوبي حفاظت شده معماري رومي‌خارج از کشور ايتاليا مي باشد. با توجه به ديوارهاي باقيمانده شهر، باستان شناسان قدمت خرابه‌هاي شهرک را به دوره نوسنگي مربوط مي‌دانند که نشان مي دهد که بيش از 6500 سال است که در اين مکان زندگي جريان دارد. از آنجا که ارتفاع جرش500 متر بوده و ديد عالي بر محيط اطراف و کم ارتفاع خود دارد در طول سال با آب فراواني سيراب مي‌شود و آب و هواي معتدل دارد.  (110)

دير العين ابطا[48]، از جالب ترين آثار باستان شناسي که اخيرا کشف شده در ديرالعين ابطا قرار دارد؛ غاري که حضرت لوط و خانواده اش در پي ويراني سدوم[49] و عموره[50] به آنجا پناه بردند. يک ستون نمکي در ديرالعين ابطا وجود دارد که گفته مي‌شود همسر لوط است، هنگامي‌که برگشت تا نابودي سدوم را ببيند. مسيحيان اوليه در پناهگاه حضرت لوط صومعه اي ساخته بودند که به تازگي کشف شده است.

دير آليا در شمال غور، در امتداد جاده اصلي دره اردن، با فاصله کوتاه در جنوب غربي عجلون و 50 کيلومتري شمال درياي مرده واقع شده است. بر روي تپه دير آليا معبد چشمگيري قرار دارد که قدمت آن به 1500 ق.م بازمي‌گردد. اين محراب تا سال 1200 ق.م، زماني که توسط زمين لرزه يا سپاه فرعون از بين رفت، استفاده مي‌شد.

در شهر باستاني پلا که در زبان عربي با عنوان طبقات فحل شناخته مي‌شود، از 5000 ق.م زندگي جريان داشته است. در دوران يونان / روم اين شهر در اوج شکوفايي خود بوده است. در سال 83 ق.م رهبر يهودي حسموني الکساندر يانائوس ، چون شهروندان يهوديت را نپذيرفتند شهر را به کلي نابود کرد. پِلا يکي از شهرهاي کرانه شرقي رود اردن بود که مد نظر يانائوس بود. دولت مملوکان اين شهر را در قرن 13 و 14 اشغال کردند، اما حدود 5 قرن اين شهر متروک ماند. امروزه پِلا توسط تيم باستان شناسي امريکايي و استراليايي حفاري شده است.

قصرکوچک عمره، در فاصله 28 کيلومتري از ازرق واقع شده است. اين قصر سالم ترين بازمانده قلعه بياباني و احتمالا جذاب ترين آنها مي باشد که در زمان خليفه وليد اول (715 - 705 ميلادي) به عنوان حمامي‌مجلل و لوکس ساخته شده است.

قلعه حرّانه، که به خوبي حفظ شده است در 16 کيلومتري غرب قصر عمره و 55 کيلومتري شرق امان واقع شده است. اين مکان براي باستان شناسان به صورت يک معما درآمده است. برخي از کارشناسان اعتقاد دارند که اين مکان يک دژ دفاعي بوده، در حالي که عده اي ديگر اعتقاد دارند کاروانسرايي براي قافله شتران بوده است. نظريه ديگر اين است که مکان امني براي انجام بحث‌ها و مذاکرات دولتي رهبران اموي بوده. اما با وجود ديوارهاي بلند، برج‌هايي در چهار گوشه و شکل مربعي رومي‌اش يک قلعه دفاعي به نظر مي رسد.

قصر مشتي[51] دقيقاً در جنوب امان واقع شده است که نمونه اي بي نظير از معماري امويان است. اين قلعه مربع ناقصي است که دکوراسيون استادانه و طاق قوسي دارد. داراي ديوارهاي عظيم آجري است که در هر جهت 144متر بوده و حداقل 23 برج گرد در طول اين ديوارها قرار دارند. مورخان بر اين باورند که اين قصر، بزرگ ترين و پرخرج ترين قلعة امويان است که ساخت آن توسط خليفه وليد دوم آغاز شد. اين قصر بين  سال هاي 744 - 743 ميلادي ساخته شد، اما هيچ وقت به طور کامل به پايان نرسيد.

قَسطل[52]، از قديمي ترين قصرهاي امويان است که به نحو بسيار خوبي از آن حفاظت و نگه داري شده است. باقيمانده هاي قسطل شامل بخش هايي نظير کاخ مرکزي، حمام، مخزن آب، مسجد، خانه‌هاي کوچک، يک قبرستان، که قديمي ترين قبرستان اردن است و يک سد مي‌باشد. کاخ مرکزي تزئينات کنده کاري سنگي دارد و دوازده برج نيم دايره تقويت شده براي محافظت از ديوار ديده مي شود. در حياط قصر يک مخزن آب وجود دارد. در شمال قصر مرکزي باقيمانده هاي مسجد ديده مي‌شود. در يک کيلومتري شرق مجموعه اصلي بازمانده سنگ هاي سد، که براي حفظ آب باران ساخته شده به چشم مي خورد. سد از معدني ساخته شده که سنگ هاي مورد نياز قصر قسطل را تامين مي‌کرده، اين سد ظرفيتي حدود 2 ميليون مترمکعب دارد. به احتمال زياد اين قصر در اوايل دوران اسلامي‌توسط خليفه عبدالملک بن مروان ساخته شده، که به عنوان بنيانگذار ساخت گنبد باشکوه مسجد صخره[53] در اورشليم شناخته مي‌شود.

يکي از جواهرات کشف نشده اردن، قلعه باستاني و بزرگ مکارئوس[54] واقع در روستاي مکاور[55] مي باشد. گفته مي شود در آنجا، سالومه زيبا براي هيروديس آنتي پاس[56] رقصيد و سر يحيي  را به عنوان پاداش از هيروديس خواست. بنابر انجيل متي 12 -  14:9 «پادشاه غمگين بود، اما به خاطر قولي که در برابر تمامي‌ميهمانان داده بود که سالومه را به خواسته اش برساند، يحيي را در زندان سر بريدند. سربريده شده را در ظرفي به دختر تقديم کردند و او آن را براي مادرش به هديه برد». اين قلعه بر روي تپه اي به ارتفاع 700 متر در سال 100 ق.م بنا و 70 سال بعد توسط هيروديس گسترش داده شد. بزرگ ترين جاذبه مکارئوس، نمايش پانوراماي خيره کننده اي از حومه اطراف درياي مرده و کرانه باختري مي باشد. در شب هايي که هوا صاف باشد به راحتي مي توانيد چراغ هاي قدس (اورشليم) و اريحا (جريکو) را ببينيد.

چشمه ماعين[57]، با چشم انداز بي نظيرش در60 کيلومتري جنوب و غرب امان واقع شده است. هزاران سال است که مردم بدن‌هاي خسته و بيمار خود را به آب‌هاي معدني  و شفابخش مي‌سپارند تا به آرامش برسند. شواهد باستان شناسي نشان مي‌دهد که در عصر نوسنگي و برنز، مردم کشورهاي ايتاليا، فرانسه و سوئيس در حمام‌هاي آب گرم، عبادت مي‌کردند. يونانيان باستان معبدي براي آسکلپيوس[58] خداي طب و شفا در کنار چشمه‌هاي طبيعي بنا نهادند و يک فرقه رومي‌با هدف کمک رساني به طاعون زدگان حدود 293 ميلادي در اطراف اين چشمه‌ها حضور داشتند. چشمه‌هاي ماعين براي يونانيان شناخته شده بود و مورخ رومي‌جوزفوس[59] از آنها با عنوان آب‌هاي حرارتي زيبا نام برده است. (111)

کرک[60]، کاخي مهم و متعلق به زمان صلاح الدين است (112) در طول تاريخ با نام‌هاي متفاوت قيرحرس[61]، قيرموآب[62] و حارسث[63] از آن ياد شده است. کرک براي تمدن‌هاي مختلف جايگاه باارزشي بوده است. اين شهر در مسير کاروان‌هاي باستاني موآب بوده و توسط يونانيان و روميان نيز استفاده شده است. در دوره روميان با نام کرک موبا[64] شناخته مي‌شد. اين شهر پيش از جنگ‌هاي صليبيون در قرن 12 به اوج شکوفايي خود رسيد. گفته شده است که پادشاه صليبيون اورشليم بتوينگ اول[65] اين قلعه را در سال 1132 ميلادي ساخت. جايگاه آن، ميان راه شوباک و اورشليم، کرک را به بخشي از قلعه‌هاي عظيم صليبيون که از عقبه تا ترکيه کشيده مي‌شد تبديل کرد. کرک پايتخت منطقه صليبي فرا اردن شد، ماليات عبور کاروان‌ها و موادغذايي که در آن منطقه رشد مي‌کردند، کمک کردند تا شهر اورشليم دوباره رونق بيابد.

پترا، بي شک معروف ترين جاذبه اردن مي باشد که در صخره هاي جنوب درياي مرده واقع شده است. پترا به معني «سنگ» در زبان يوناني احتمالا ديدني ترين شهر باستاني جهان در دنياي مدرن و قطعا پربازديدکننده ترين شهر در اردن و خاورميانه است. پترا پايتخت نبطيان - اعراب مي‌باشد، کساني که درطول دوران پيش از روميان بر اردن تسلط داشته اند. در اين سرزمين عجايب معابد، مقبره­ها و ساختمان‌هايي است که استادانه از صخره‌هاي سنگي در کوه حفر کرده اند. مسافران انگليسي و دين بورگن[66] شاعر توضيحاتي در مورد پترا داده اند: «با من همخوان شو، مانند عجايبي که در شرق نهفته است، نيم شهر رز سرخ به قدرت زمان»

البته اين کلمات نمي‌توانند عمق شکوه و زيبايي پترا را بيان کنند. براي پي بردن به فضاي واقعي اين شهر بي نظير باستاني، بايد در سکوت صبح زود يا اواخر بعد از ظهر از آن بازديد کرد، زماني که صخره‌هاي ماسه سنگي درخششي سرخ و عظمتي با شکوه دارد.

بسياري از زيبايي هاي پترا به دليل قرار گرفتن آن بر لبة وادي عربه است. تپه هاي ماسه سنگ هاي ناهموار در کنار دره هاي عميق، دليل عدم دسترسي آسان به اين منطقه بوده است. راحت ترين دسترسي به پترا از طريق مسير سيق[67] مي‌باشد؛ شکافي پيچ در پيچ در صخره‌ها که عرض آن بين 5 تا 200 متر است. موقعيت عالي حفاظت شده پترا از آنجا ناشي مي شود که صدها ساختمان درون صخره کنده و ساخته شده اند، تنها چند ساختمان مستقل در اين شهر وجود دارد. تا سال 1984، بسياري از اين غارها مسکن اعراب بدوي بود.

نگراني از تخريب بناهاي تاريخي، باعث شد تا دولت - البته به صورت غير قانوني - اعراب را به شهري در مجاورت وادي موسي انتقال دهد. باستان شناسان براين باورند که پترا از پيش از تاريخ سکنه داشته است. دقيقا در شمال شهر در بيضاء باقيمانده هاي 9000 ساله شهري کشف شده است که به عنوان يکي از اولين سکونتگاه ها در خاورميانه از آن ياد مي شود. (113) هم اکنون سازمان عجايب هفت گانه، پترا را به عنوان يکي از نامزد‌هاي فهرست عجايب هفتگانه جديد قرار داده است. (114)

خليج عقبه، علاوه بر آن که داراي آب و هواي خوشبوي زمستاني و محيط روستايي و يکي از مکان‌هاي طبيعي جذاب است، داراي ارزش تاريخي نيز هست. در يکي از اکتشافات هيجان انگيز باستان شناسان در عقبه کليسايي يافته اند که گمان مي رود اولين ساختمان بوده که به عنوان کليسا ساخته شده است. گمان مي رود که حتي قديمي تر از کليساي مقدس[68] در اورشليم و کليساي مهد در بيت اللحم باشد که هر دوي آنها در قرن چهارم ميلادي ساخته شده اند.

در حدود 24 کيلومتري جنوب شرقي امان، فلات کوير مرتفع به شکلي غافل­گيرانه به مکاني شاداب منتهي مي‌شود؛ دره اي پوشيده از درخت به نام وادي سير! حدود 10 کيلومتر پس از روستاي وادي سير[69] که توسط چرکس هاي موقرمز بنا نهاده شده، جاده اي است به سمت خرابه هاي قصر عبد[70] (قصر برده ها) و غار باستاني عراق الامير[71] (غار شاهزاده). در افسانه‌هاي محلي چنين آمده است که اين قصر را برده عاشقي به نام طوبيه[72] ساخته است. هنگامي‌که سرور طوبيه در سفر بوده، وي اين قصر زيبا را ساخته و نقش‌هايي از شير، پلنگ و عقاب بر در و ديوار آن حکاکي کرده تا بتواند دل دختر وي را به دست آورد. متاسفانه سرور وي قبل از به اتمام رسيدن قصر بازمي‌گردد و زحمات طوبيه بي پاداش مي ماند. درباره تاريخ دقيق ساخت اين قصر اطلاعات ناچيزي وجود دارد، اما اعتقاد عمومي‌بر اين باور است که در قرن دوم ق.م توسط هورکانوس، رئيس خاندان قدرتمند توبياد[73] و فرماندار آمون ساخته شده است. نام قلعه برده ممکن است به شخص هورکانوس بازگردد، فرمانداري که خود را برده مردمانش مي‌دانست. به لطف تلاش‌هاي يک باستان شناس فرانسوي که سه سال براي ترميم نقش و نگارهاي سنگ‌هاي شکسته شده وقت صرف کرد، خرابه‌هاي قصر العبد تا حدي ترميم شده است. وي پس از انجام برش هايي بر روي طرح مقوايي هر سنگ و قطعه، قطعات پازل را در کنار هم چيد و براي مرمت کامل اين بنا، هفت سال وقت گذاشت. نتيجه اثر تاريخي زيبايي است که هنوز هم بخش‌هايي از آن ناشناخته باقي مانده است. (115)

برخي ديگر از اماکن مذهبي تاريخي بدين شرح است: آرامگاه جعفر پسر ابي طالب، آرامگاه زيد پسر حارثه، آرامگاه عبدالله پسر رواحه، آرامگاه سعد پسر ابي وقاص، آرامگاه ابوعبيده عامر جراح، آرامگاه شرحبيل پسر حسنه، آرامگاه معاذ پسر جبل، آرامگاه ضرار پسر ازور، مقام پيغمبر ايوب، مقام پيغمبر شعيب، مقام پيغمبر يوشع بن نوح، مقام پيغمبر‌هارون و غار اصحاب کهف (116)


3 - 2 تاريخ معاصر

ريشه بسياري از ناملايمات و آسيب‌هاي وارده بر مردم خاورميانه در قرن بيستم را بايد در حوادث جنگ جهاني اول جست‌وجو كرد. شريف حسين بن علي امير مكه و پادشاه اعراب با مناسب ديدن موقعيت براي بازپس گيري سرزمين‌هاي اعراب از حكومت ترك‌ها و اعتماد به مقامات انگليسي و تعهد آن‌ها مبني بر حمايت از پادشاهي متحد عربي شورش بزرگ اعراب را به راه انداخت. اما بعد از پايان نتايج جنگ، مقامات انگليسي بر معاهدات خود با اعراب عمل نكردند. (117)

به منظور درك انگيزه خاندان‌هاشمي از قبول قيام، بايد سياست اتخاذ شده توسط امپراطوري عثماني در سال هاي منتهي به جنگ جهاني اول را درك كنيم.

اردن که در سده شانزدهم ميلادي، به  بخشي از امپراتوري عثماني مبدل گرديده و ضميمه استان دمشق شده بود همچنان تا سال 1918 تحت تسلط عثماني ها ماند. (118) به دنبال كودتاي سال 1908، عثماني ها سياست متعهدانه و اسلام خواهانه خود را رها كردند و به جاي آن سياست سكولار ملي گرايانه ترك را دنبال كردند. امپراطور عثماني چند مليتي و بردبار پيشين، اكنون آشكارا شروع به تفكيك ساكنان غير ترك خود كرد. اعراب به طور خاص با آزارهاي سياسي، فرهنگي، و زباني رو در رو شدند. در اين زمان گروه‌هاي ملي گرا در سوريه، عراق و عربستان شروع به پشتيباني و صف آرايي به پرچم داري عبدالله و فيصل، پسران حسين بن علي پادشاه اعراب كردند. هنگامي كه عثماني‌ها در سال 1914 به نفع ابر قدرت‌ها وارد جنگ جهاني اول شدند، قوانين مبني بر منع استفاده رسمي از زبان عربي و تدريس آن در مدارس را تقويت كردند. در اين دوره بسياري از شخصيت‌هاي ملي گراي عرب در دمشق و بيروت دستگير شدند. از سويي اعراب همچنين به وسيله راه آهن حجاز كه دمشق را به مكه متصل مي ساخت و حركت لشكريان ترك به قلب سرزمين اعراب را تسهيل مي كرد تهديد مي شدند. در نتيجه در سال 1916، شريف حسين رهبر ملي گراي عرب با كمك انگلستان و فرانسه شورش بزرگ اعراب بر ضد حكومت عثماني را به راه انداخت.

عبدالله و فيصل، پسران شريف كه هدايت نيروها را بر عهده داشتند، در سال 1918 ميلادي توانستند دمشق را از سلطه عثماني­ها رها كنند. در پايان جنگ نيروهاي عرب تمام اردن، بسياري از مناطق شبه جزيره عربستان و بسياري از مناطق جنوب سوريه را در كنترل خود داشتند. هدف شريف حسين از به عهده گرفتن شورش بزرگ اعراب تأسيس دولت خودمختار و متحد عربي از آلپو (سوريه) تا آدن (يمن) بر اساس سنن و فرهنگ باستاني مردم عرب بود. (119)

دولت بريتانيا در توافق نامه مشهور به حسين - مَك ماهُن، متعهد شد كه به شرط اينكه نيروهاي شريف حسين شورش كنند از آن‌ها پشتيباني مي كنند. در اصل، انگلستان در آن چه امروز به مکاتبات حسين - مک ماهُن، شناخته مي‌شود متعهد شد که اگر حسين برعليه ترکيه شورش کند اعراب را در برقراري استقلال حمايت خواهد کرد. اين تعهدنامه سه بخش را مستثني کرد: ولايات (استان‌هاي عثماني) بصره و بغداد، مناطق ترکيه از الکساندرتا و مرسين و از همه مهم تر بخش هايي از سوريه که در کنار منطقه دمشق قرار دارد، حمص، حما و حلب. بريتانيا بعداً مدعي شد كه منظور از مناطق غربي دمشق، فلسطين بوده است. به دلايل روشن صهيونيست‌ها هم موضعي موافق بريتانيا اتخاذ كردند. در حقيقت اعراب توافق نامه را همان طور كه خوانده مي شد: «لبنان، و نه فلسطين، منطقه شرق دمشق هستند و ساير مناطقي كه ذكر شد» تعبير و تفسير كردند. ترجمه و تفسير آخرين بند از توافق نامه علت اختلاف‌هاي بزرگ گرديد.

در هر صورت علايق قدرت هاي استعمارگر بر تعهدات آنها نسبت به اعراب غلبه كرد، درحالي كه طبق توافق نامه حسين - مک ماهُن استقلال اعراب مورد قبول بود، انگلستان، فرانسه و روسيه در توافق نامه سيكس- پيكت منطقه را با مرزهاي دائمي استعماري تقسيم كردند. در توافقنامه سيكس - پيكت آورده شده است كه بخش اعظم فلسطين بايد به سازمان ملل واگذار شود كه آشكارا تعهدات داده شده به شريف حسين را نقض مي كرد.

در سال 1917 آرتور جيمز بالفور منشي خارجه بريتانيا در حركتي فريبكارانه نامه اي بةك يهودي مشهور انگليسي به نام لُرد راسچلد كه متعهد و پشتيبان انگليسي خانة يهوديان در فلسطين بود ارسال كرد. در بخشي از اين نامه مشهور به اعلاميه بال فور، آمده است: «در تأسيس خانه ملي براي مردم يهودي ساكن فلسطين و ... اين موضوع به وضوح درك مي شود كه هيچ كاري در جهت تحريك تعصبات جمعيت‌هاي غير يهودي ساكن و نقض حقوق مذهبي آن‌ها در فلسطين انجام نخواهد شد ...»

امير فيصل در سال 1918 حكومتي مستقل در دمشق تأسيس كرد اما تقاضاي او براي استقلال در كنفرانس صلح پاريس در سال 1919 با مخالفت قدرت‌هاي استعماري رو به رو شد. امارت اميرعبدالله بر عراق نيز که منتخب نمايندگان عراقي بود توسط حاكمان انگليسي مورد مخالفت واقع شد. مدت كوتاهي بعد از آن، جامعه مللِ تازه تأسيس اختيار اردن، فلسطين و عراق را به انگلستان و اختيار سوريه و لبنان را به فرانسه واگذار شد. فرانسه با توسل به زور شاه فيصل را از حاكميتش كه به وسيله انتخاب كنگره عمومي سوريه در سال 1920 به او داده شده بود، خلع كرد.

امير عبدالله در نوامبر سال 1920 نيروهاي خود را براي احياي حكومت برادرش روانه سوريه كرد، اما به هر حال تسلط فرانسه بر سوريه به خوبي طرح ريزي شده بود و شاه عبدالله مجبور بود اهداف خود را مبني بر تشکيل دولت عربي به تعويق بيندازد و بر تشكيل دولت در امان متمركز شود.

در پايان جنگ، انگلستان اردن را به سه بخش اداري مجزا تقسيم كرد: ناحيه شمالي عجلون كه اداره مركزي آن در ايربد بود، ناحيه مركزي بلكا در سلت واقع بود و ناحيه جنوبي كه به وسيله دولت مؤابي عرب اداره مي شد و در كراك مستقر بود. (120)

پس از ظهور حكومت‌هاي نامنظم محلي، بريتانيا راه نفوذ ديگري را آزمود. رويكرد جديد آنها اين بود كه براي حفظ تسلط غير مستقيم، به جاي انتقال قدرت به واحدهاي محلي، قدرت را تنها بةك حكومت تفويض كند: حكومت عبدالله بن حسين، كه در ابتدا مسئوليت دولت موقت شش ماهه را پذيرفته بود.(121)

به اين ترتيب هنگامي كه دولت بريتانيا با تصميم اميرعبدالله براي اتحاد سرزمين‌هاي عربي زير پرچم‌هاشمي رو به رو شد، اميرعبدالله را حاكم هر سه منطقه (فرا اردن) اعلام كرد. اراده او براي اتحاد ملت عرب سرانجام به ثمر رسيد و اميرعبدالله در سال 1921 نخستين نظام حكومتي متمركز را در آنچه امروز، اردن مدرن مي خوانيم تأسيس كرد. (122) چيدمان اين حكومت به نحوي بود كه وي، تحت حمايت قدرت حاكمه بريتانيا در فلسطين، حاكم فرا اردن مي شد، حكومتي كه در نهايت بتواند سبب تأسيس پادشاهي‌هاشمي اردن به عنوان حكومتي دائمي‌شود. تجربه اي كه در سه سالة نخست پادشاهي بريتانيايي‌هاشمي، نقش تعيين كننده اي بر آينده حكومت اردن گذاشت. عدم وجود نقشه (پيش طرح) مشخص براي توسعه حيات سياسي جديد از سوي بريتانيا و ارائه دستور كارهاي متفاوت از جانب بازيگران سياسي گوناگون، سبب بالا رفتن ميزان شورش‌هاي شديد بومي شد. تكرار و تعداد شورش‌ها باعث برخورد شخصي بين عبدالله و مقامات بريتانيايي گرديد كه ريسك ناديده گرفته شدن اصل ماجرا را به دنبال داشت. به نظر مي رسيد اين برخورد، چيزي بيش از يك اختلاف نظر شخصي و در حقيقت اختلاف نظري اساسي در مورد توسعه كشور باشد.

تعدد مراكز قدرت در فرا اردن، رقابت و كشمكش بين نيروها در جهات مختلف را به دنبال داشت. اجزاء گوناگون حكومت جديد، هر يك انتظارات، دستور كارها و روش‌هاي اجرايي خود را مطرح مي كردند.

عبدالله به فرا اردن به عنوان رياستي موقتي و سكوي پرشي براي احياي مابقي سوريه مي نگريست. ضمناً علاقه مند بود به منظور تأمين امنيت قبايل، يك حكومت ائتلافي از قبايل معتمد، به عنوان شاخه­اي از شورش هاي عربي تأسيس كند. معتمدان ملي گراي او كه كهنه سربازان سوريه اي و فلسطيني حكومت فيصل بودند، مطالبات خود مبني بر بازگشت به دمشق را اعلام كردند. قاطعيت آنان در انجام اين امر، از عبدالله بيشتر بود. آنان تلاش مي كردند فرا اردن را به عنوان سكوي پرتابي براي فعاليت هاي ضد ارتش فرانسه شان به كار گيرند. و با اشغال كردن اكثر سمت هاي دولتي، موقعيت تحقق دولت مدرن و قومي اي كه در نظر داشتند را هم به دست مي آورند.

عوامل بريتانيا در اَمان و اورشليم با وجود اين كه تصور واضحي از آينده وضع مملكت نداشتند، نقشه جاه طلبانه اي براي دولت در ذهن مي پروراندند و در جهت ترويج مفهوم حكومت مشروطه كه از طريق مؤسسات مركزي معرفي شده بود و حكومتي قانون مدار و جوابگو بود، تلاش مي كردند و در نهايت، به دنبال تقسيم جمعيت كشور در استانهاي مجزا بودند. اين امر ريشه در تجربه حكومت ايالتي كهن عثماني ها داشت.

بازيگران سياسي مختلف در موضوعاتي كه اسباب تكامل و عملكرد بهتر دولت را فراهم مي نمود، رقابت مي كردند: روابط با قدرت مركزي، چگونگي و ميزان قدرت امير در نظام دولتي، محدود نمودن نفوذ بوروكراسي و كار مؤسسات در چارچوب مشخص شده از سوي حكومت و بالاخره بحث حول محور روابط دولت با قبايل (چه عشاير و چةكجا نشين) و كنترل آنها. در حقيقت رويكرد قانون گذارانه براي قبايل، تبديل بةكي از بزرگترين اركان مشاجره بين بازيگران سياسي شد.

روابط پرتنش و بحران‌هاي گاه به گاه، كل چيدمان حكومت را تهديد مي كرد. اين بحران‌ها در تابستان 1924 با رويارويي جدي ميان دولت بريتانيا و عبدالله، به اوج خود رسيد. پس از اين زمان، دولت بريتانيا چارچوب حكومتي را تحميل كرد كه در عين تمام رقابت‌ها و چالش‌ها، در نهايت سبب اصلاح امور مي شد. در طول اين سال ها اگرهاي مختلف تشكيل حكومت و اداره جامعه ظهور كرد كه راه توسعه كشور را مشخص مي نمود.

در ابتداي اين دوره، قدم‌هاي اوليه در جهت تشكيل دولت برداشته شد، اگر چه مرددّ و به شكل محدود. دولت همچنان ضعيف بود و رياست قبايل اجازه دخالت در ساختار اين دولت تازه تأسيس را داشتند و از اِعمال نفوذ در آن سود مي بردند. به همين ترتيب تشكيل چنين دولتي در قبايل عشايري و نيمه عشايري تأثير عميقي نگذاشت و آنان همچنان از مزاياي وجود يك دولت ضعيف و محدود برخوردار بودند و در بيابان ها كاملاً خودمختار عمل مي كردند؛ بيابان‌هايي كه 80 درصد كشور را تشكيل مي داد. در اينجا قدرت دولتي تنها از طريق نفوذ شخصي عبدالله، تأمين مي شد. (123)

به دنبال آن در 15 مي‌1923 انگلستان طي معاهده انگلوترانسجردن، فرا اردن را دولتي تحت رهبري اميرعبدالله اعلام کرد که موجب خشم صهيونيست‌ها گرديد و در سال 1925معان وعقبه بخشي از اردن گرديد.

در همين زمان شاه فيصل اول پادشاهي عراق را به عهده گرفت. خاندان‌هاشمي تا زمان شاه فيصل دوم بر عراق حكومت كرد. بعد از به قتل رسيدن شاه فيصل دوم و خانواده اش در جولاي سال 1958، خاندان‌هاشمي دومين ضربه را هنگام سقوط علي بن الحسين برادر بزرگ تر عبدالله و فيصل از پادشاهي حجاز توسط عبدالعزيز از نجد متحمل شد. شكستي كه باعث اتحاد ابن سعود و پيروان وهابي و تأسيس پادشاهي عربستان سعودي و خاتمه دادن به بيش از هزار سال حكومت خاندان‌هاشمي بر مكه بود. (124)

سال هاي بين جنگ هاي جهاني اول و دوم دوره تثبيت و تحكيم در اردن بود. عبدالله به نيرويي امنيتي به جهت ايجاد و تثبيت قدرت حكومت در دفاع، ماليات و ساير مسائل را اساسي تشخيص داد، بنابراين سپاه افسانه اي عرب را به عنوان عنصري اساسي براي دولت نوپاي خود تأسيس کرد.

سپاه عرب با کمک افسران انگليسي که مشهورترين شان جي.بي.گلاب بود، به وجود آمد. هرچند سپاه عرب قدرت و تسلط شاه عبدالله را در اردن تأمين مي کرد، اما او به فکر تأسيس يک مجلس قانونگذاري افتاد. اين مجلس در سال 1929 تشکيل شد که اعضاي آن 21 نفر بودند.

بين  سال هاي 1928 و 1946 مجموعه اي از معاهدات انگلستان و فرا اردن منجر به استقلال کامل فرا اردن شد. درحالي که انگلستان درجه اي از کنترل بر امور خارجي، نيروهاي مسلح، ارتباطات و امور مالي دولت را حفظ مي‌کرد، اميرعبدالله فرماندهي تشکيلات اداري و نظامي‌دولت را در دست گرفت. وي در تاريخ 22 مارس 1946 معاهده جديد انگلستان - فرا اردن را به پاي ميز مذاکره برد که در نتيجه آن به قيمومت انگلستان پايان داد و فرا اردن به استقلال کامل رسيد. در زماني که فرا اردن امکانات نظامي‌اش را ارتقاء مي‌داد، انگلستان همچنان به پرداخت يارانه‌هاي مالي و حمايت از سپاه آنها مي‌پرداخت. دو ماه بعد در تاريخ 25 ماه مي‌1946 پارلمان فرا اردن، عبدالله را شاه اعلام کرد.

در سال 1949 با الحاق کرانه باختري، نام اين کشور از فرا- اردن به پادشاهي اردن تغيير کرد. در سال 1951، شاه عبدالله، در مقابل مسجد الاقصي در اورشليم توسط نيروهايي که گمان مي کردند عبدالله در تلاش براي مصالحه با اسرائيل است ترور شد. نوة 14 ساله عبدالله، حسين در لحظه ترور در کنارش بود. (125) پس از او طلال پسرش به پادشاهي رسيد ولي به دليل بيماري و تحت فشار انگستان و خانواده‌هاشمي، به نفع پسر بزرگ خود حسين در سال 1952 از قدرت کناره گرفت. (126) مجلس اردن پس از بيماري ملک طلال در 11 اوت 1952 او را از پادشاهي خلع کرد و حسين را که هنوز به سن قانوني نرسيده بود، به پادشاهي برگزيد. شوراي سلطنتي تا رسيدن وي به سن قانوني، تصدي امور را بر عهده گرفت و حسين بن طلال در 2 مه 1953 رسماً پادشاه اردن شد. بعد از به قدرت رسيدن حسين بن طلال، توفيق عبدالهدي، نخست وزير و از رجال با نفوذ اردن در مه 1953 از مقام خود کناره گرفت و حسين، فوزي المُلتقي را به اين مقام منصوب کرد.

از اقدامات مهم حسين، عزل گلوب پاشا، فرمانده انگليسي كل نيروهاي مسلح اردن بود. گلوب كه  سال ها اين سمت را بر عهده داشت به دستور ملك حسين در مارس 1956 از اردن اخراج شد. حسين اعلام كرد اين اقدام به منظور عربي كردن رهبري ارتش اردن و كاستن مداخلات انگليس در فرماندهي تشكيلات امنيتي بود. با اين اقدام، او نزد مردم اردن و بسياري از كشورهاي عربي وجهه اي كسب كرد.

در 1956 اولين انتخابات مجلس در كشور برگزار شد و حسين بن طلال كه ابتدا از دخالت مجلس در امور سياسي چندان استقبال نمي كرد، قدرت بيشتري به مجلس بخشيد. اما با تشديد مشكلات داخلي و افزايش تهديدات خارجي، وي در نوامبر 1958 با صدور فرماني، مجلس و فعاليت هاي قانونگذاري را تعطيل كرد كه وظيفه آن را دولت بر عهده گرفت و براي اداره امور قوانين موقت صادر كرد. (127)

حسين از سال 1953 تا زمان مرگش 1999 بر اردن حکمراني کرد و کشورش را بيش از چهار دهه، از جنگ و بحران‌ها حفاظت کرد که شبيه راه رفتن روي طناب ظريف ميان قدرت‌هاي بزرگ در خاورميانه بود. در طول اين مدت، اردن بيش از يک ميليون پناهنده از جنگ 1948 و 1967 پذيرفته و به آنها تابعيت داده است. همان گونه که به بيش از 300 هزار فلسطيني که پس از درگيري‌هاي جنگ خليج فارس سال 1991 که از کويت و ديگر کشورهاي حوزه خليج فارس اخراج شده بودند، پناه داد. (128)

پس از او پسرش عبدالله که تحصيل کرده غرب است به قدرت رسيد و تا کنون زمام قدرت را به دست دارد به نظر مي رسد که او مصمم است سياست‌هاي پدر را در ارتباط با مسئله فلسطين و اسرائيل در منطقه تعقيب کند. در سرزميني عاري از نفت و با منابع طبيعي محدود، اردن بةکي از جوامع مترقي و پرانرژي در خاورميانه تبديل شد، اما با قبول و جذب تعداد زيادي پناهنده، بدون دريافت کمک از جهان خارج، درآمد سرانه سالانه از حدود 2000 دلار در 1990، به کمتر از 1400 دلار در سال بعد نزول کرد. (129)


2-3-1 تحولات مهم سياسي اجتماعي و فکري در تاريخ معاصر

تراژدي فلسطين: اعلاميه بالفور به خانه ملي يهود در منطقه تحت سلطه انگلستان خيلي زود به مسئله بين انگلستان و اعراب مبدل شد. اعراب از اين که مهمان ناخوانده فلسطين معرفي شدند بسيار خشمگين شدند.

جمعيت اعراب در پايان جنگ جهاني دوم حدود 90 درصد جمعيت فلسطين را تشکيل مي‌داد. اين در حالي بود که مهاجرت يهوديان به فلسطين در سال 1920 اعلان خطرهاي اندکي را برانگيخت، اما با ظهور آزار و اذيّت‌هاي نازي‌ها در اروپا کم رنگ جلوه کرد.

سيل جمعيت يهوديان اروپايي به سمت فلسطين باعث نگراني و سرانجام قيام مردم فلسطين شد. اين قيام که شبيه به انتفاضه مردم در سال 1980 بود اولين برخورد فلسطينيان و يهوديان به شمار مي‌رود. تلاش هاي شاه عبدالله براي جلوگيري از اختصاص زمين هاي اعراب به يهوديان مهاجر توسط خانه ملي يهوديان و گسترش شمار يهوديان در فلسطين بالا گرفت. هر دو طرف انگلستان را مقصر مي دانستند. اختلافات با شروع جنگ جهاني دوم و به دليل اين که هر دو طرف با انگلستان همکاري مي کردند کاهش يافت.

بحران فلسطين يک سال بعد از جنگ به سرعت بالا گرفت. سران صهيونيست از همدردي جامعه بين الملل براي فشار انگلستان و پذيرش هزاران يهودي بدون مکان توسط انگلستان استفاده کردند.

در همين زمان گروه هاي مخفي همچون ايرگان و استرن گنگ شروع بةک مبارزه تروريستي عليه انگلستان کردند. در دهه 20 مهاجرت يهوديان به فلسطين افزايش چشمگيري داشت. انگلستان براي مبراکردن خود از مشکلات به وجود آمده اعلام کرد که سلطه او بر فلسطين در 14 مي‌سال 1948 پايان خواهد يافت. پس از اعلام پايان تسلط انگلستان بر فلسطين، يهوديان بلافاصله استقلال دولت اسرائيل را اعلام نمودند.

سازمان ملل پس از طرحهاي بسيار سرانجام به تقسيم فلسطين بين اعراب و يهوديان رأي داد. قدس (اورشليم) تحت قيمومت سازمان ملل متحد درآمد.

بيش از نصف فلسطين از جمله نوار ارزشمند ساحلي بةهوديان که تنها 6 درصد سرزمين فلسطين را مالک بودند واگذار شد. جماهير شوروي اولين کشوري بود که اسرائيل را به رسميت شناخت و بلافاصله بعد از آن ايالات متحده آمريکا اسرائيل را قانوني اعلام کرد و تراژدي فلسطين متولد شد. اعراب شوکه شدند و درگيري اجتناب ناپذير شد. (130)

- جنگ اعراب و اسرائيل 1948: پيش از تصميم مجمع عمومي‌سازمان ملل مبني بر تقسيم کشور فلسطين، ملک عبدالله سپاه خود را براي دفاع از اعراب فلسطين به آن کشور فرستاد. در واکنش به تصويب طرح تقسيم بندي فلسطين، وي اعلام آمادگي براي اعزام تمام قواي لشکر کشورش براي حمايت از فلسطين نمود. دو روز قبل از پايان قيمومت بريتانيا نشست اتحاديه عرب در امان برگزار شد که در نتيجه آن کشورهاي عربي نيروهاي نظامي‌خود را به فلسطين براي کمک به ارتش اردن فرستادند. بلافاصله بعد از اعلام استقلال دولت اسرائيل، لبنان، مصر و عراق لشکريان خود را براي پيوستن به نيروهاي اردني به منظور دفاع از ساکنين حقيقي فلسطين اعزام کردند. در هر صورت به علل زيادي، همچون بي نظمي‌نيروهاي عرب، لشکر بي شمار اسرائيل که حدود 000/80 نفر بودند و آزمودگي نيروهاي اسرائيلي در جنگ جهاني دوم، جنگ به سرعت به نفع اسرائيل به پايان رسيد.

تشکيل خشونت بار دولت اسرائيل به آواره شدن پانصد هزار فلسطيني از خانه‌هايشان ختم شد. کشتارهاي دسته جمعي 245 فلسطيني در دير ياسين و همچنين کشتار مردم در كَفَر قاسم از جمله جنايات اسرائيل به منظور ترساندن مردم فلسطين و فراري دادن آنها بود.

- هنگ اعراب و دفاع اورشليم: قدس سومين شهر مقدس مسلمانان بعد از مکه و مدينه است و مکاني است که پيامبر اسلام (ص) از آنجا به معراج رفت و به عقيده عيسويان مسيح (ع) در آن جا به صليب کشيده شد.

در جنگ سنگين اعراب و يهودي­ها بر سر شهر اورشليم (قدس) نيروهاي سپاه عرب توانستند نيروهاي يهودي را از آن جا بيرون کنند. جنگ اعراب و اسرائيل سرانجام با توافق نظامي‌اعراب و اسرائيل در سال 1948 به پايان رسيد. به طور خاص در نبرد اورشليم، ارتش اردن توانست توانايي‌هاي حرفه اي خود را به نمايش بگذارد. مسيحيان عرب و مسلمانان  با هم در دفاع از اورشليم در برابر تهاجم صهيونيست‌ها متحد شدند و جنگيدند. (131)

- اتحاد دوکرانه: پس از جنگ، اعراب فلسطيني ساکن در مناطق تحت کنترل اردن به اين نتيجه رسيدند که اتحاد با اردن براي حفظ و نگهداري کرانه باختري تحت کنترل خود که هنوز به اسرائيل نسپرده­اند، ضروري به نظر مي‌رسد. در نتيجه در دسامبر 1948 گروهي از رهبران فلسطيني و افراد برجسته از کرانه باختري کنفرانسي در جريکو برگزار کردند، جايي که از ملک عبدالله خواسته شد تا اقدامات فوري براي متحد کردن دو کرانه اردن و تبديل آن بةک دولت واحد و تحت رهبري وي را به انجام رساند. در تاريخ 11 آوريل 1950، انتخابات براي پارلمان جديد اردن که در آن اعراب فلسطيني کرانه باختري هم حضور داشتند برگزار شد. سيزده روز بعد پارلمان، به اتفاق آرا براي اتحاد دو کرانه رود اردن مصوبه­اي صادر کرد که بر طبق قانون، پادشاهي اردن‌هاشمي‌را به منظور حفاظت از آنچه به عنوان قلمرو عربي فلسطين در برابر گسترش قلمرو صهيونيست باقي مانده بود، گسترش مي داد.

- کشته شدن ملک عبدالله: پس از دفاع موفقيت آميز از اعراب شرق اورشليم توسط ارتش اعراب، ملک عبدالله به طور منظم براي شرکت در نماز جمعه به مسجد الاقصي مي رفت. جمعه 20 جولاي 1951 هم از اين قاعده مستثني نبود. پادشاه اردن در اين نماز با نوه اش (پادشاه آينده) حسين شرکت کرد. درحالي که به مسجد نزديک مي شدند، ضاربي به سمت ملک عبدالله آمد و پادشاه را به ضرب گلوله از پاي درآورد. وي همچنين گلوله اي به سمت شاهزاده جوان شليک کرد، اما گلوله به مدالي که روي سينه وي بود برخورد کرد.

- سلطنت شاه طلال: پس از به قتل رسيدن ملک عبدالله تاج و تخت پادشاهي اردن به وليعهد طلال، پسر ارشد پادشاه رسيد. شاه طلال در تاريخ 5 سپتامبر 1951 سلطنت را به عهده گرفت. به دلايل پزشکي شاه طلال در تاريخ 11 آگوست 1952 از پادشاهي کناره گرفت و سلطنت را به پسر ارشد سپرد که در تاريخ 9 سپتامبر 1951 به صورت علني وارث پادشاه معرفي شد. شوراي سلطنتي تا رسيدن شاهزاده حسين به سن قانوني، تصدي امور را به عهده گرفت و حسين بن طلال در 2 مي‌1953 رسماً پادشاه اردن شد. شاه طلال در زمان تصدي خود، توسعه قوانين ليبرال را بنيان نهاد. اين سند دولت را در مجموع و وزيران را به صورت جداگانه، قبل از پارلمان مسئول مي‌داند. اين طرح در تاريخ 1 ژانويه 1952 به تصويب رسيد.

- ترسيم يک دوره سخت: اردن در دهه 50، دهه 50 دوره اي از تحولات پر سر و صدا در سراسر جهان عرب بود. بخش عمده اي از اين آشفتگي  و نارضايتي­ ها، ناشي از تشکيل کشور اسرائيل و شکست فلسطين در سال 49 - 1948 است. قدرت­هاي استعماري همچنان بر ملت هاي عرب نفوذ داشتند، شرايطي که در ميان توده هاي جمعيت ايجاد خشم مي کرد. نارضايتي عمومي‌منجر به رشد سريع چندين ايدئولوژي افراطي عرب شد، حزب بعث در سوريه در اواخر دهه 40 به رهبري دو تن از معلمان دمشق، ميشل عفلق  و صلاح البيتار  پايه گذاري شد و وحدت سياسي تمام کشورهاي عربي را با شعار «وحدت، آزادي و سوسياليسم» دربرگرفت. يکي از بازيگران اصلي در سياست هاي اعراب در دهه 1950 و 1960 رئيس جمهور مصر جمال عبدالناصر بود. اساساً پيشنهاد وحدت از طرف ناصر، رئيس جمهور مصر و بعثي ها به دنبال سلطةک دولت بر ديگر دول عربي بود. جمهوري متحده عربي، متشکل از کشورهاي مصر و سوريه، عمر کوتاهي داشت (61 - 1958) و کاستي‌هاي طرح اتحاد را نشان داد.

شاه حسين در 1956 با لغو پيمان 1948 اردن و انگليس، دخالت اين كشور را در امور اردن کاهش داد و كمك‌هاي مالي كشورهاي عربي، به ويژه عربستان سعودي، مصر و سوريه را جانشين آن نمود. وي در مه 1956 درباره تشكيل فرماندهي مشترك نظامي با مصر و سپس سوريه پيمان بست. حسين در جريان بحران سوئز، براي اجراي تعهداتش در قبال مصر در 31 اكتبر 1956 رابطه سياسي خود را با فرانسه قطع كرد و آمادگي ارتش اردن را براي جنگ با اشغالگران اعلام نمود.

در 31 آوريل 1957 برخي نيروهاي ارتش با هدف ترور حسين بن طلال و براندازي نظام پادشاهي، كودتاي معروف به الزرقاء را شكل دادند. ميان دو گروه ارتش در پادگان شهر الزرقاء درگيري خونيني رخ داد كه به شكست عوامل كودتا انجاميد.

پس از درخواست حسين مبني بر خروج نيروهاي سوري، مناسبات ديپلماتي اردن با مصر تقريبا به حالت تعليق درآمد. اما روابط خوب اردن با عربستان سعودي همچنان ادامه يافت.

حسين بن طلال و ملك فيصل دوم، پادشاه عراق در واكنش به تأسيس جمهوري متحد عربي و دستيابي به پيوندهاي مشترك خارجي و دفاعي و گمركي و آموزشي ، فدراسيون عربي را در امّان تشكيل دادند. اين فدراسيون كه مورد تاييد آمريكا و انگليس بود، در پي كودتاي عبدالكريم قاسم در عراق در اوت 1958 به فرمان حسين بن طلال منحل شد.

از 20 اوت 1963 حسين با شوروي و برخي كشورهاي بلوك شرق مناسباتش را آغاز كرد و در 30 مارس 1964، نخستين سفير اردن به شوروي اعزام شد. در 1964 م حسين بن طلال در دو كنفرانس سران عرب كه به ترتيب در قاهره و اسكندريه برگزار شدند، شركت نمود و پس از ديدار با جمال عبدالناصر، مناسبات دو كشور بهبود يافت.

در ژوئيه 1966 حسين بن طلال حمايت خود را از سازمان آزادي بخش فلسطين (ساف)، با اين اتهام كه احمد شقيري دبير اين سازمان، از كمونيست‌ها هواداري مي كند، قطع كرد. در 30 مه 1967 م به دنبال تشديد تهديد‌هاي اسرائيل در خاورميانه، حسين بن طلال به قاهره رفت و پس از مذاكراتي با جمال عبدالناصر، بين دو كشور براي پنج سال معاهده دفاعي مشتركي بسته شد. در پي حمله رژيم اسرائيل به مصر در ژوئن 1967، ارتش اردن در جنگ شش روزه شركت نمود كه به شكست اردن و اشغال كرانه باختري رود اردن انجاميد.

- دهه ثبات و رشد اقتصادي: دهه 60 با رشد اقتصادي بسيار خوب خود اردن همراه بود. ستون اصلي اقتصاد مدرن اردن - صنعت پتاس، فسفات و سيمان - در اين دوران پيشرفت کرد. در زرقاء، در شرق امان، يک پالايشگاه نفت ساخته شد. کشور توسط شبکه اي از بزرگراه ها با هم مرتبط شدند و سيستم مهندسي جديدي به کشور معرفي شد. در سال 1962، اولين دانشگاه ملي در اردن بنا شد: دانشگاه اردن در جبيهه[74] در حومه شهر امان. قبل از جنگ 1967، اردن شاهد رشد نرخ اقتصادي  بالاتر نسبت به ساير کشورهاي در حال توسعه بود. صنعت پر رونق ساخت و ساز فرصت‌هاي شغلي فراواني در اردن پديد آورد، از طرف ديگر گردشگري از اورشليم، بيت اللحم و بسياري از جاذبه‌هاي کرانه‌هاي شرقي اين کشور درآمد ارزي را افزايش داد. اقتصاد اردن همچنين به لطف پول‌هاي ارسالي مهاجراني که در کشورهاي عربي حوزه خليج فارس کار مي کردند، پررونق تر شد.

- فاجعه 1967: در اوايل سال 1963، اسرائيل اعلام کرد که قصد دارد بخشي از آب رود اردن را جهت آبياري کوير نقب[75] (که همچنين به نام صحراي نقب نيز شناخته مي‌شود) به سمت اسرائيل منحرف کند. در پاسخ، رهبران عرب در اجلاس 1964 قاهره تصميم به کاهش جريان آب به درياچه طبريه و انحراف برخي از شاخه‌هاي فرعي در لبنان  و سوريه گرفتند و براي آمادگي جهت دفاع به حملة احتمالي اسرائيل به خاطر اين تقسيم آب، يک نيروي مشترک عربي ايجاد شد؛ ارتش متحد عربي از کشورهاي مصر، سوريه، اردن ولبنان به سرکردگي سپهبد علي عامر از مصر تشکيل شد.

يکي ديگر ازنتايج نشست قاهره استقرار سازمان آزادي بخش فلسطين بود. همزمان با ديگر رهبران عرب، شاه حسين نياز به يک سازمان که مي‌تواند تلاش‌هاي فلسطينان را هماهنگ کند تشخيص  داد. تنها نگراني او اين بود که سازمان آزادي بخش فلسطين بايد با اردن همکاري کند و فعاليت‌هاي نظامي‌خود را تحت کنترل شديد فرماندهي متحده عربي انجام دهد، تا مبادا سهوا اعراب را بدون آمادگي به جنگ با اسرائيل سوق دهد.

اواسط دهه 60 شاهد ظهور گروه‌هاي مستقل چريکي فلسطيني (در زبان عربي با نام فدائيان شناخته مي شدند) و از جمله قابل توجه ترين آنها جنبش فتح ياسرعرفات بود. دولت سوريه در تلاش بي وقفه خود براي برتري نسبت به ناصر، حمله پارتيزاني به اسرائيل را مورد حمايت قرار داد - نه از طرف سوريه، بلکه از طرف لبنان و اردن. اقدامات تلافي جويانه اسرائيل به اين حملة نظامي‌کاملا قابل پيش بيني بود و رهبري چريک ها را به اردن نسبت داد. به همين دليل اردن دوباره در قاهره، دمشق و بغداد مورد حملة تبليغاتي قرار گرفت. در 1966 اسرائيل طي حمله موفقي به سامو به حمله فداييان فلسطيني پاسخ گفت که بار ديگر اردن در دفاع از اين تجاوز با شکست مواجه شد.

رقابت احزاب عرب با يکديگر اين اجازه را به اسرائيل داد که براي از بين بردن نيروي هوايي مصر در تاريخ 5 ژوئن 1967 حمله غافلگيرانه اي به انجام برساند. در پاسخ نيروهاي اردن به اسرائيل حمله کردند، اما با ضد حمله نيروهاي اسرائيل به کرانه باختري و شرق عرب نشين اورشليم، مجبور به عقب نشيني شدند. پس از نابودي نيروي هوايي مصر، اسرائيل با تسلط کامل بر آسمان مصر، بمب‌هاي ناپالم را بر سر نيروهاي عرب فرو ريخت. هنگامي‌که در تاريخ 11 ژوئن سازمان ملل آتش بس را بر طرفين تحميل کرد، اسرائيل بخش وسيعي از سرزمين عرب را تحت تصرف خود داشت که شامل صحراي سينا در مصر، بلندي‌هاي جولان سوريه و مهم تر از همه بخشي از فلسطين که متعلق به اعراب بود: کرانه باختري که شامل شرق عربي بيت المقدس و نوار غزه بود.

گفتني است که اردن طي اين درگيري­ها هزينه سنگيني پرداخت که داراي ابعاد اقتصادي و اجتماعي بود؛ از جمله 000/300 فلسطيني به اردن پناهنده شدند. حدود 70 درصد از زمين‌هاي کشاورزي اردن در کرانه غرب قرار داشت که 60 تا 65 درصد از ميوه ها و سبزيجات اردن را توليد مي کرد. به علاوه نيمي‌از بنگاه هاي صنعتي نيز در کرانه غربي قرار داشت و در همين حال با اشغال اورشليم و مکان هاي مذهبي درآمدهاي توريسم نيز از ميان رفت. در نهايت 38 درصد از توليد ناخالص ملي اردن کاهش يافت. عليرغم اين کاهش همچنان مسئوليت پرداخت حقوق و اداره کرانه غربي که شامل هزينه‌هاي آموزشي وحقوق کارکنان و بازنشستگان بود همچنان بر عهده دولت سنگيني مي‌کرد. (132)

- طرح‌هاي ديپلماتيک و نظامي: بين  سال هاي 70 - 1967 اردن استراتژي دوگانه اي از طرح هاي سياسي و نظامي‌براي بازپس گرفتن سرزمين هاي عربي که در جنگ 1967 از دست داده بود، در پيش گرفت. در 22 نوامبر 1967، شوراي امنيت سازمان ملل متحد به اتفاق آرا قطعنامه 242 را به تصويب رساند که در آن از اسرائيل دعوت مي شد تا از مناطقي که در جنگ اخير اشغال کرده بود بيرون رود و از تمامي‌ساکنين خاورميانه درخواست شد به حقوق ديگران احترام گذاشته «درون مرزهاي امن و شناخته شده و در صلح زندگي کنند». تدوين اين قطعنامه مهم، که هنوز هم نقطه مرجع اصلي براي ايجاد صلح در خاورميانه مي‌باشد، ابتکار ملک حسين بود. (133) در اين فاصله ارتش اسرائيل به سمت اردن نشين رود اردن حمله کرد که توسط نيروهاي مشترک فلسطين و اردن در جنگ کرامه شکست خورد و ضربات سنگيني به نيروهاي اسرائيلي وارد آمد. (134)

- درگيري سال 1970: همکاري با فلسطيني ها که روزي مورد تأييد ملک حسين بود، در سپتامبر 1970 به جدايي منجر شد. حضور فراگير و پر هرج و مرج گروه­هاي مسلح فدائيان فلسطيني که انتظار مصونيت از قوانين اردن را داشتند، در سرتاسر اردن بي نظمي‌ايجاد کرد. رهبران ميانه رو فلسطين قادر به مهار عناصر افراطي نبودند، افرادي که دوبار به کاروان موتوري شاه حمله کردند و مرتکب چندين عمليات هواپيما ربايي شدند. (135) در نهايت در سپتامبر سياه ارتش اردن جنگنده‌هاي فلسطين را شکست داد و آنها را از اردن اخراج کرد. در 1971 نيروهاي ارتش اردن، فلسطيني‌هاي مسلح را از کشور بيرون کردند که بسياري از آنها به لبنان پناهنده شدند. (136)

- اردن در دهه 70: تلاشهاي اقتصادي: بعد از حوادث 71 - 1970 سياست‌هاي داخلي به سمت ترويج وحدت ملي در ميان مردم اردن پيش رفت. اين وحدت مورد تضمين نهايي براي بقا و امنيت اردن محسوب مي‌شود. در اين زمان، نگراني اصلي رژيم نظم و امنيت اردن بود. براي بازگشت تدريجي ثبات سياسي، دوباره سرمايه گذاري در اردن از سر گرفته شد. در اين سال­ها اردن شاهد رشد بي سابقه در تعدادي مناطق، مخصوصا بخش خدمات، ساخت و ساز و بخش مالي بود. توسعه اقتصادي و اجتماعي سريع اردن، همچنين مديون رونق نفت در سراسر خاورميانه در اواسط و اواخر دهه 70 مي‌باشد. وجوه ارسالي فراوان که توسط 400 هزار يا تعداد بيشتري از شهروندان اردني که به عنوان نيروي کار ماهر در کشورهاي عربي حوزه خليج فارس کار مي‌کردند نيز به رونق اقتصادي اردن کمک کرد. در نتيجه جنگ داخلي لبنان در سال 1975 که منجر به جنگ در پايتخت بيروت شد، بسياري از بانک‌ها و زير ساخت‌هاي کشور از بين رفت، به همين سبب، بسياري از اين بخش‌ها به امان نقل مکان کردند که باعث رونق صنعتي در امان شد. در اوايل دهه 80 امان بةکي از پوياترين پايتخت‌هاي دنياي عرب تبديل شد. (137) در همين دهه در 1972 طرح حسين در خصوص اتحاد کرانه غربي و شرقي مورد قبول واقع نمي شود. (138) اردن در 1973 مستقيماً وارد جنگ نمي شود و تنها با اعزام نيرو به سوريه کمک مي کند. جنگ 1973 و به دنبال آن کمپ ديويد 1976 را مي توان مهمترين حادثه اين دهه به شمار آورد. (139) شاه حسين و بسياري از رهبران عرب اين معاهده را عامل بي ثباتي منطقه شمرده و آن را نپذيرفتند. (140) طي همين سالها نشست اتحاديه عرب، سازمان آزادي بخش فلسطين را به عنوان نماينده قانوني مردم فلسطين - به جاي اردن - معرفي کرد. (141)

- اردن در کنار عراق و غرب عليه ايران: در سال 1980 نگاه‌ها از جنگ اعراب و اسرائيل به خليج فارس معطوف شد، هنگامي‌که جنگ بين ايران و عراق درگرفت. در طول جنگ 8 ساله، اردن در کنار ايالات متحده، فرانسه و کشورهاي عربي حوزه خليج فارس از عراق در برابر ايران حمايت مي کرد. با اين وجود، اردن هميشه در پي حل و فصل مسالمت آميز جنگ بود. در همين زمان بود که تجارت بين دو کشور اردن و عراق رونق گرفت. به طور خاص، خط عرضه از بندر درياي سرخ اردن، عقبه به مناطق استراتژيک عراق، باعث پيشرفت و ترقي اقتصادي اردن شد. اين جريان در خلال مشکلات اقتصادي بين سوريه و عراق رخ داد. هنگامي‌که سوريه با ايران متحد شد و تجارت با عراق را متوقف ساخت.(142)

در 1985 بار ديگر طرح شاه حسين در ارتباط با فلسطين و کرانه غربي و نوار غزه عليرغم توافق اردن و فلسطين بر هماهنگي در روند صلح نه تنها توسط اسرائيل رد شد (143) بلکه از درون سازمان آزادي­بخش فلسطين نيز مورد مخالفت واقع شد. (144)

1987 شاهد اولين انتفاضه فلسطين است و در 1988 اردن تمام روابط اداري و حقوقي خود را با کرانه باختري قطع مي کند. (145) در پايان اين دهه اردن اجراي قوانين صندوق بين المللي پول براي تنظيم مجدد اقتصاد را شروع مي کند و با ظهور شورش در معان اولين انتخابات عادلانه و آزاد برگزار شده و اسلامگرايان پيروز مي شوند. (146) همچنين در پي حمله عراق به کويت اردن به دنبال راهي مسالمت آميز است و سلطان حسين تلاش مي کند تا ميانجيگري کند. (147)

- انتخابات آزاد اردن: در سال هاي اخير، چنانکه گفته شد پادشاهي اردن‌هاشمي، پيشرفت چشمگيري در جهت استقرار پايه‌هاي کثرت گرايي انجام مي ­دهد. (148) هنگامي‌که اردن تعهدات خود را به سياست پارلماني از سرگرفت، اصلاحات گسترده­اي، براي اطمينان از سرمايه گذاري امن به تصويب رسيد. قابل توجه ترين رويداد اين دوره، بازگشت مجدد احزاب سياسي به پارلمان، تهيه پيش نويس قانون اساسي، گسترش آزادي مطبوعات و تعهدي استوار به کثرت گرايي و حقوق بشر مي‌باشد. در سال 1989 اصلاحات سياسي با انتخابات مجلس شروع شد. پارلمان جديد به عنوان يک نيروي سياسي که قدرت کامل قانون گذاري داشت، ظهور يافت. علاوه بر اين، تدوين قانون اساسي براي فعاليت‌هاي سياسي سازمان يافته در کشور چارچوب تعيين کرد. اين منشور، که از حقوق بشر حمايت مي‌کند، يک مدل بومي‌از کثرت گرايي دموکراتيک بر اساس تنها ضامن واقعي ثبات: مشارکت عمومي‌و مسئوليت جمعي مي‌باشد. (149)

- شوراي مشاوره ملي: در ماه آوريل سال 1975، به فرمان ملک حسين شوراي مشاوره ملي تشکيل و به صورت موقت جايگزين پارلمان شد. بين  سال هاي 1978 تا 1984 سه شورا تشکيل شدند که اعضاي آن نمايندگان انتخابي ملک حسين بودند که از بخش‌هاي مختلف جامعه اردن انتخاب شده بودند.(150) بنا بر اظهارات سايت‌هاي دولتي اردن اين شوراها به عنوان جايگزين براي پارلماني که آزادانه انتخاب شوند در نظر گرفته نشده بود و تنها يک اقدام موقت در مقابل پارلماني بود که بيشتر کرسي‌هاي آن از کرانه باختري دراشغال اسرائيل بود. آخرين شوراي مشاوره ملي در ژانويه 1984 توسط فرمان سلطنتي منحل شد.(151)

- جدايي از کرانه باختري: پيش از سال 1989، دو ماه قبل از اين که اسرائيل کرانه باختري را اشغال کند؛ آخرين انتخابات پارلماني اردن در آوريل 1967 برگزار شد از زمان اتحاد دو کرانه در سال 1950، شرق و غرب در پارلمان حضور برابر داشتند؛ هرکدام سي نماينده در مجلس نمايندگان داشتند. در سال 1967 اسرائيل کرانه باختري را اشغال کرد، همچنين قطعنامه نشست سران عرب در رباط در سال 1974 که ساف[76] (سازمان آزادي بخش فلسطين) را به عنوان «نماينده انحصاري مشروع» از مردم فلسطين تعيين کرده بود، موانع قانوني و عملي براي برگزاري انتخابات عمومي ‌را نشان داد. (152)

در 1988 اردن تمام روابط اداري و حقوقي خود را با کرانه باختري قطع مي‌کند(153) و به دنبال موج شورش در برخي از مناطق که سايت ملک حسين آن را ناشي از مشکلات اقتصادي مي داند، نخستين انتخابات پس از 1966 در کرانه شرقي انجام مي‌پذيرد. (154)

- انتخابات 1989: در ماه آوريل 1989، دولت موقت به شريف زيد بن شاکر به عنوان رئيس براي نظارت بر انتخابات دموکراتيک براي مجلس نمايندگان اردن سپرده شد و بدين وسيله اصلاحات سياسي کشور را تقويت کرد. سانسور برداشته شد، کانديداها براي انتخابات مجلس شروع به مبارزات انتخاباتي مستقل کردند هرچند ديدگاه‌هاي ايدئولوژيکي متفاوتي داشتند. در 8 نوامبر 1989 اردني‌ها به پاي صندوق‌هاي رأي رفتند و پس از 22 سال در اولين انتخابات عمومي‌شرکت کردند. تمام شهروندان بالاي 19 سال حق راي داشتند. زنان اردن هم مي‌توانستند رأي بدهند، حقي که در سال 1974 به آنها اعطا شده بود. (155)

انتخابات پارلماني در سال 1993 و 1997 برگزار شد بيش از 640 نامزد از جمله 12 زن، براي تصاحب کرسي در مجلس نمايندگان، که از60 به 80 عضوافزايش يافت به رقابت پرداختند. تعداد اعضاي مجلس سنا نيز به 40 عضو افزايش يافت. براي اولين بار در تاريخ اين کشور، تمام طيف­هاي جامعه اردن در قوه مقننه شرکت کردند. پس از انتخابات سال 1989، شاه حسين حکومت نظامي‌بيست ساله را لغو اعلام کرد. با کاهش تنش‌ها، مقررات وضعيت اضطراري نيز که در سال 1989 متوقف شده بود، به طور رسمي‌در ماه آوريل سال 1992 برداشته شد. اين آزادي جديد راه را براي قانوني کردن احزاب سياسي و معرفي قوانين مطبوعات جديد باز کرد. در 5 ژوئيه سال 1992، پارلمان به طور رسمي‌احزاب سياسي را قانوني اعلام کرد. (156)

- منشور ملي: به منظور جلوگيري از مشکلات دهه 50، در ماه آوريل سال 1990 کميسيون سلطنتي اي متشکل از شصت عضو با هدف تهيه پيش نويس دستورالعمل براي  فعاليت احزاب سياسي در اردن توسط شاه حسين منصوب شد. اين کميسيون از اعضايي تشکيل شده بود که نماينده همه گروه‌هاي سياسي در اين کشور محسوب مي شدند و طي چند ماه اجماع خود را در قالب يک منشور ملي ارائه دادند که در ماه ژوئن سال 1991 در يک کنفرانس ملي  با حضور 2000 تن از رهبران اردني به تصويب رسيد. (157)

منشور ملي به تشريح دستورالعمل‌هاي عمومي‌براي گفتگوي سازنده بين ارگانهاي اجرايي و مقننه و همچنين بين تصميم گيرندگان و نخبگان سياسي و فکري درارتباط با مسائل قدرت، حقوق و مسئوليت مي پردازد. (158) به نظر مي رسد که تدوين اين منشور و طرح‌هاي مشابه در پاسخ به نيازهاي مشروع مردم براي آزادي عمل سياسي بيشتر و پيشگيري از بحران‌هايي است که تقريبا تمام کشورهاي عربي را درسالهاي اخيردر برگرفته است.

- بحران خليج فارس و جنگ کويت: تحولات سياسي و اجتماعي بار ديگر جهان عرب را تکان داد، زماني که در تاريخ  2 اوت 1990، نيروهاي عراقي به کشور همسايه، کويت حمله کرده و قصد اشغال آن را داشتند. با توجه به نزديکي اردن به اين بحران و موضع سياسي و تجاري اش به عنوان شريک تجاري اصلي عراق، در طول جنگ در هر دو جبهه سياسي و اقتصادي ضرر و زيان فوق العاده­اي را متحمل شد. موقعيت سياسي اردن در اين دوران بسيار نامناسب بود. اردن در توافق با جامعه بين المللي قرار گرفت که تهاجم و حمله عراق به کويت نقض قوانين بين المللي مي باشد. با اين حال از نظر اردن اين مشکلات بايد به صورت منطقه اي حل و فصل مي‌شد. اردن در تلاش براي حل مشکل از طريق دفاتر اتحاديه عرب بود و ملک حسين شخصا از صدام خواست تا به درخواست جامعه بين المللي عمل کند. از آنجا که عراق يکي از شرکاي تجاري اردن محسوب مي‌شد، بحران هاي خليج فارس و تحريم هاي بين المللي عليه عراق، اردن را با مشکلات اقتصادي شديدي روبه رو کرد. برآورد شده است که بحران از دست دادن تجارت و يا کاهش آن، هزينه اي بيش از سه ميليارد دلار براي اردن در برداشته است. اردن با تمام ضرر و زيان هايي که متحمل شد، از تحريم هاي عراق حمايت کرد. هرچند اين عمل باعث فلج شدن تجارت در بندر عقبه و قطع مسير تجارت زميني به عراق شد. روابط اقتصادي عراق و اردن، که زماني رونق فراوان داشت، کاملاً قطع شده و اين به ضرر هر دو ملت بود. (159)

گذشته از عراق و کويت، هيچ دولتي بيش از اردن از بحران خليج زيانمند نشد. با جمعيتي تنها حدود سه و نيم ميليون نفر در آن زمان، ميزباني بيش از يک ميليون پناهنده را عهده­دار گشت که بسياري از اين اتباع که ميان خليج واردن تردد داشتند به شکل دائمي‌در اردن اقامت گزيدند. بسياري از اين پناهندگان فلسطيني بودند. هجوم اين پناهندگان به افزايش تقاضا در منابع آب محدود کشور و زيرساخت‌ها منجرشد که افزايش فقر و بيکاري را به حدود 30 درصد در پي داشت. (160)

- روند صلح مادريد: اوايل دهه 90 در تاريخ درگيري‌هاي اعراب و اسرائيل نقطه عطفي محسوب مي‌شود. پس از آزادسازي کويت، ايالات متحده و فدراسيون روسيه، بانيان کنفرانس صلح مادريد در اکتبر 1991 شدند. در طي مذاکرات مادريد، اردن هيأت فلسطيني را تحت حمايت قرار داد تا با اسرائيل براي اولين بار، به صورت مستقيم وارد مذاکره شوند. تقريبا دو سال بعد، در تاريخ 13 سپتامبر 1993، ساف و اسرائيل توافقنامه اي را امضا کردند که منجر به وضعيت کنوني فلسطين و اسرائيل شد. اين معاهده راه را براي اردن جهت مذاکره با اسرائيل باز کرد، دستور کار مشترک اردن - اسرائيل يک روز پس از معاهده ساف - اسرائيل شروع شد. 25 جولاي 1994، ملک حسين، نخست وزير اسرائيل رابين را در کاخ سفيد ملاقات کرد و معاهده واشنگتن به امضا رسيد که به جنگ 46 ساله بين اردن و اسرائيل خاتمه داد. پيمان صلح اردن و اسرائيل در 26 اکتبر 1994 در مرز جنوبي وادي عربه امضا شد. اين معاهده به اردن ضمانت داد تا مناطق اشغالي (حدود 380 کيلومتر مربع) بازسازي شود و تضمين کرد تا پادشاهي اردن سهم عادلانه آب ازرودخانه‌هاي يرموک و اردن داشته باشد. اين معاهده مرزهاي غربي اردن را براي اولين بار به وضوح تعريف مي‌کند و به پيشنهاد صهيونيست ها مبني بر «اردن، فلسطين است» خاتمه داد. (161)

- تحولات بعد از 2000 ميلادي: هنگامي كه در پايان سال 2009 ميلادي و پس از استعفاي نادر ذهبي، عبدالله دوم پادشاه اردن دوست صميمي خود سمير رفاعي را به عنوان نخست وزير جديد انتخاب كرد، بسياري از شهروندان و احزاب اردن از اين انتخاب ابراز نارضايتي كردند. پس از گذشت تقريباً 4 ماه از روي كارآمدن سمير رفاعي در پي عملكرد ضعيف وي در زمينه اقتصادي و معيشتي، اعتراضات شهروندان و احزاب اردني بيشتر شد و پس از شعله ور شدن آتش اعتراضات در تونس، اعتراضات شهروندان اردني نيز به اوج خود رسيد. در همين راستا شهروندان اردني، احزاب و اتحاديه‌هاي صنفي اين كشور با برپايي تظاهرات، تحصن و اجتماع، خشم و نارضايتي خود را از عملكرد دولت رفاعي اعلام كردند. شهروندان و احزاب اردني معتقدند كه سمير رفاعي با سياست­هاي غلط و ناكارآمد خود ضربه عظيمي به كشور وارد كرده و سبب افزايش فقر، بيكاري، تورم، فساد و بسياري از ناهنجاري‌هاي ديگر در كشور گرديده است. از اين رو، شهروندان و احزاب اردني در اعتراضات خود خواستار بركناري دولت رفاعي و تشكيل حكومتي مردمي شدند.

در نهايت پادشاه اردن براي جلوگيري از فروپاشي در نخستين ماه سال 2011 ميلادي، دوست قديمي خود را از كار بر كنار كرد و معروف بخيت نخست وزير سابق اين كشور را به عنوان جانشين وي معرفي كرد.

البته از نخستين ماه‌هاي روي كارآمدن معروف بخيت، نه تنها اعتراضات متوقف نشد بلكه بيشتر نيز شد.

كارنامه سياه معروف بخيت از جمله دست داشتن در بزرگ ترين پرونده فساد مالي اين كشور (به نام پرونده كازينو)، مخالفت آشكار با اسلامگرايان و زمينه سازي براي انجام تقلب در انتخابات پارلماني سال 2007 براي جلوگيري از به قدرت رسيدن اسلامگرايان، سبب شد كه اين انتخاب شاه اردن از ابتدا با مخالفت شديد احزاب و شهروندان رو به رو شود، با تغيير پست مقامات جهت فرونشاندن آتش خشم مردمي طي سال 2011، نظام اردن كوشيد تا مانع از افزايش اعتراضات مردمي‌شود و در اين راستا اقداماتي نيز انجام داد، اما هيچ يك از اين اقدامات به كاهش نارضايتي هاي شهروندان نيانجاميد.

حكومت اردن ابتدا سعي كرد با تشكيل كميته‌هاي مختلف از جمله كميته تعديل قانون اساسي، كميته گفت و گوهاي ملي و كميته گفت و گوهاي اقتصادي به شهروندان نشان دهد كه به دنبال جلب رضايت آنان است اما خروجي اين كميته‌ها چيزي نبود كه احزاب و شهروندان مي خواستند. جنبش اعتراضي اردن به دنبال كاهش صلاحيت‌هاي پادشاه، تبديل نظام از پادشاهي مطلقه به پادشاهي مشروطه، تغيير قانون اساسي، تشكيل دولت پارلماني، مبارزه با فساد و مفسدان، تحقق فوري و جامع اصلاحات اقتصادي و سياسي، جلوگيري از موروثي شدن پست‌ها و بسياري مسائل ديگر بود ولي هيچ يك از اين خواسته‌ها تأمين نشد.

سرانجام پس از گذشت 10 ماه از آغاز اعتراضات شهروندان اردني، پادشاه اردن معروف بخيت، نخست وزير پيشين اين كشور را بركنار و عون خصاوئه رئيس اسبق دربار پادشاهي اردن را به جاي او انتخاب كرد. وي همچنين بلافاصله پس از اين انتخاب، محمد رقاد رئيس دستگاه اطلاعاتي كشورش را نيز بركنار و فيصل شوبكي را به جاي او بر سر كار نهاد. تغيير رئيس دربار پادشاهي، رئيس پارلمان و بسياري از استانداران و مقامات بلندپايه اردني از ديگر تغييراتي بود كه صورت گرفت. كارشناسان انتظار داشتند كه با اين تغييرات در كشور فعاليت‌هاي اعتراضي شهروندان متوقف و فضاي متشنج كشور آرام شود. اما اين تغييرات نه تنها نتوانست از ميزان خشم و نارضايتي شهروندان بكاهد بلكه سبب افزايش نارضايتي آنان نسبت به عملكرد نظام شد. تا پايان سال 2011 هيچ يك از خواسته‌هاي شهروندان و معترضين اردني برآورده نشد. بسياري از كارشناسان بر اين عقيده اند كه عدم اتحاد و انسجام انقلابيون و مخالفان دولت اردن از اصلي ترين دلايل محقق نشدن خواسته‌هاي آنان است و از همين رو مخالفان دولت تصميم گرفتند يك جبهه ملي به منظور تحكيم نيروهاي مخالف در راستاي دستيابي به اصلاحات در كشور تشكيل دهند.

در سال 2010 ميلادي مخالفان دولت اردن يک گردهمايي برگزار كردند كه در آن گام هاي اوليه تشكيل اين جبهه برداشته شد. در اين گردهمايي تمامي گروه‌هاي مخالف دولت از جمله اسلامگرايان، چپگرايان، جوانان و نيروهاي قبيله اي حضور داشتند و بةكسان سازي ديدگاه‌هاي سياسي خود به ويژه در زمينه تعديل قانون اساسي پرداختند. در اين گردهمايي مقرر شد جبهه ملي اصلاحات به رياست احمد عبيدات نخست وزير سابق اردن برگزار شود. در اين جبهه بيش از 250 تن از شخصيت هاي سياسي و حزبي اردن حضور داشتند. عمل در راستاي تصويب قانون جديد انتخاباتي، بازنگري و تعديل قانون اساسي اين كشور به منظور رسيدن به پادشاهي مشروطه كه در آن نخست وزير توسط نمايندگان ملت انتخاب شود و كاهش ميزان دخالت نيروهاي امنيتي در زندگي سياسي و اجتماعي شهروندان، مسئوليت اصلي اين كميته بود. اين جبهه درحالي تشكيل شد كه مخالفان دولت اردن در برخي موارد با يكديگر به اختلاف نظر رسيده بودند. از جمله اختلافات ميان معارضان اردني، اختلاف پيش آمده در پايان سال 2010 ميلادي و جريان مشاركت در انتخابات يا تحريم آن بود.

در انتخابات پارلماني شانزدهم اردن كه در روزهاي پاياني سال 2010 برگزار شد، از مجموع 7 حزب عضو كميته عالي احزاب مخالف دولت اردن، احزاب چپگرا و ملي در انتخابات شركت كردند اما جبهه عمل اسلامي و حزب وحدت مردمي اين كشور آن را تحريم كردند. همچنين يكي ديگر از اختلاف نظرهاي ميان مخالفان دولت اردن پيرامون موضع آنان در قبال انقلاب‌هاي مردمي در كشورهاي مختلف عربي بود. شوراي همكاري خليج فارس در نيمه نخست سال 2011 با درخواست اردن براي پيوستن به اين شورا موافقت كرد و از وزراي خارجه خود خواست تا جهت پذيرفتن شروط عضويت با اَمان وارد مذاكره شوند.  اردن نيز ضمن استقبال از پذيرفته شدن در شوراي همكاري خليج فارس، اعلام كرد به زودي ناصر جوده وزير امور خارجه اين كشور، جهت بررسي شروط عضويت با وزراي خارجه شوراي مذكور وارد مذاكره خواهد شد. بلافاصله پس از اعلام موافقت شوراي همكاري خليج فارس با پيوستن اردن به اين شورا، مقامات اردني رايزني‌هاي خود را به منظور تقويت روابط با كشورهاي عضو اين شورا آغاز كردند. در نهايت تلاش هاي آنان بي ثمر ماند و اين گونه روياي پيوستن اردن به شوراي مذكور تبديل به سراب شد.

پس از مخالفت شوراي همكاري خليج فارس با عضويت اردن و مغرب، سران كشورهاي عضو اين شورا به منظور دلجويي از اردن و مغرب از تأسيس صندوق توسعه با سرمايه 5 ميليارد دلار براي حمايت از اردن و مغرب خبر دادند.

در اين راستا عبداللطيف بن راشد انرياني دبير كل شوراي همكاري خليج فارس يادآور شد كشورهاي عضو اين شورا توافق كردند كه زمينه همكاري مشترك و تشكيل كميته‌هاي همكاري تخصصي براي رسيدن به شراكت مناسب را مورد بررسي قرار دهند.

دولت اردن در سال 2008 با اخراج رهبران حماس از اين كشور به خواست صهيونيست­ها پاسخ داد و پرونده ارتباط خود را با جنبش مقاومت اسلامي فلسطين (حماس) بست. در سال 2012 پس از گذشت يك دهه از قطع ارتباط اردن با حماس، اين كشور تلاش بسياري در راستاي از سرگيري روابط خود با جنبش مقاومت اسلامي فلسطين به انجام رساند.

محمد نزال و محمد نصر از رهبران جنبش حماس در ابتداي سال 2011 ميلادي در شهر امان با مسئولان اين كشور ملاقات كردند كه در آن مسئله صلح گروه‌هاي فلسطيني و برخي مسائل ديگر مورد بحث و بررسي قرار گرفت. از ابتداي سال 2011 مسئله سرگيري روابط اردن و حماس همواره به عنوان يكي از سوژه هاي مهم، در رسانه ها و محافل سياسي مطرح شد، اما به دلايل مختلف از جمله روند اعتراضات مردمي و تغيير دو دولت در فاصله كمتر از يك سال به تعويق افتاد.

در تحليل علت تمايل اردن به برقراري روابط با حماس، مسائل متعددي وجود دارد. به طور مثال كارشناسان معتقدند به دليل شرايط حساس منطقه و افزايش روز افزون اعتراضات شهروندان اردني به عملكرد نظام، حكومت اين كشور به دنبال برقراري ارتباط با حماس در راستاي كسب مشروعيت است.

مسئله از سرگيري رابطه اردن با حماس همواره به عنوان يكي از شعارهاي معترضين اردني در اواخر سال 2011 مطرح بود. (162)

همزمان با ادامه اعتراضات در سال 2012، الخصاونه استعفا داد و پادشاه، فايز طراونه را رئيس دولت اعلام کرد. اما بار ديگر شهروندان اردني در اعتراض به تصميم دولت براي افزايش قيمت‌ها با برپايي تظاهرات در سراسر اين کشور خواستار سرنگوني حکومت فايز الطراونه شدند.

جماعت اخوان المسلمون اردن نيز که بزرگ‌ترين گروه سياسي معارض در اين کشور به حساب مي‌رود اعتراضات متعددي را در امان پايتخت اردن برگزار کرد.ده‌ها فعال اخواني با برپايي تظاهرات خواستار انحلال پارلمان و محاکمه عادلانه نمايندگان پارلمان و مقاماتي شدند که مليون‌ها دلار از اموال دولتي اختلاس کرده‌اند. (163)

در نهايت دولت طراونه در اکتبر 2012 استعفاي خود را تسليم ملک عبدالله نمود (164) و پادشاه در پي پذيرش آن طي حکمي‌وزير پيشين امور خارجه اين کشورعبدالله نسور را به عنوان نخست وزير جديد اردن منصوب کرد و وي را مسئول تشکيل دولت جديد کرد، دولتي که مسئوليت آن، فراهم کردن شرايط برگزاري انتخابات آينده پارلماني در اين کشور است.

نخست وزير جديد اردن که در سال 2009 از سوي پادشاه اين کشور به عنوان يکي از اعضاي مجلس اعيان منصوب شده بود، پس از يک سال فعاليت، از اين سمت استعفا داد و در انتخابات سال 2010 مجلس نمايندگان اردن توانست به پيروزي برسد و بار ديگر وارد پارلمان اين کشور شود.

عبدالله النسور طي دوره حضور خود در دو بخش انتصابي و انتخابي پارلمان اردن (مجلس اعيان و مجلس نمايندگان)، همواره از سياست‌ها و اقدامات دولت هاي معروف البخيت و فايز الطراونه، نخست وزيران پيشين اين کشور انتقاد مي کرد. (165) پس از عبدالله النسور به ترتيب‌هاني الملقي و عمر رزاز نخست وزيران انتصابي بودند. سپس از اکتبر 2020 بُشير خصاونه سمت نخست وزيري اردن را تاکنون عهده دار است. به هر حال به نظر مي ­رسد که اردن توانسته تا کنون از بهار عربي جان سالم بدر برد. در همان سال­ها نورمن موراد، طي يادداشتي که در الجزيره منتشر شد به اين مسئله اشاره کرد و نوشت برخي معتقدند اردن به دليل بلوغ مردمش تحت تأثير بهار عربي قرار نگرفته است، اما در اين ميان برخي ديگر از تحليلگران نجات اردن از بهار عربي را ناشي از کمک‌هاي مالي غرب، جنگ داخلي سوريه و معضل پناهندگان و مديريت هدفمند فضاي مجازي و رسانه‌هاي اجتماعي عنوان کرده اند. در حقيقت بايد گفت که تمامي‌عوامل فوق مانع از تحقق بهار عربي در اين کشور کوچک شد. کشوري که مانند ساير کشورهايي که انقلاب‌هاي عربي را تجربه کردند در مرحله گذار دموکراتيک قرار داشت و مردمش بر خواسته‌ها و مطالبات دموکراتيک تأکيد داشتند. اما دولتمردان اردن محدوديت‌هاي بسياري را بر مطبوعات اعمال کردند. در ژوئن 2013 دولتمردان اين کشور طي دستوري 200 وب سايت را به بهانه نداشتن مجوز رسمي‌از نهادهاي دولتي تعطيل کردند.

اقدامات دولت صرفا محدود به اعمال محدوديت بر فضاي مجازي و مقابله با روزنامه نگاران و خبرنگاران نبود. اردن از دادگاه‌هاي نظامي‌و نهادهاي امنيتي براي سرکوب تجمعات مسالمت آميز استفاده  کرد. به عنوان نمونه در سال 2012 جواني به اتهام در دست داشتن عکس پادشاه و به جرم توهين به پادشاه محاکمه شد. بسياري از فعالان به اتهامات گوناگوني چون اخلال در نظم عمومي، تخريب اموال دولتي و توهين به مقام‌هاي دولتي محکوم شده و در دادگاه‌هاي فرمايشي محاکمه شدند.

دولت اردن با تکيه بر تاکتيک‌ها و با مهارت زياد تلاش دارد تا بحران‌هاي داخلي کشورش را مديريت کند. نيروهاي امنيتي بر بسياري از نهادهاي کليدي اين کشور خيمه زده اند، در برابر دولت با در دست گرفتن رسانه‌هاي اصلي و اعمال محدوديت بر ساير ابزارهاي ارتباطات جمعي تلاش دارد نقش مترسک در يک مزرعه را ايفا کند. بنابراين دولت اردن در حوزه داخلي با تکيه بر سياست رعب و وحشت تاکنون توانسته اهدافش را محقق کرده و پايه هاي حکومتش را مستحکم کند. تحولات و هرج و مرج‌هاي منطقه نيز توسط مقام‌هاي اردن مورد استفاده قرار گرفته است. اردن به شکل ماهرانه اي توانسته ثبات اقتصادي و سياسي خود را در يک مثلث خونين حفظ کند. هجوم پناهجويان از سوريه و عراق، توجه جامعه بين الملل به حوادث خونين سوريه و گسترش موج افراط گرايي در منطقه موجب شده است که توجه جامعه بين الملل به مسائل اردن کم تر شود.(166)


2-3-2 شخصيت‌هاي مؤثر سياسي و فرهنگي معاصر

1. عبدالله بن حسين‌هاشمي‌(1951 - 1882)، پسر شريف حسين از مکه (1931 - 1851)، خانواده اردني خود را در سال 1921، تأسيس کرد، پس از آنکه انگلستان قيمومت فرا اردن را به وجود آورد و وي را امير لقب داد. عبدالله در سال 1946 زماني که به فرا اردن آزادي اعطا شد لقب خود را از امير به پادشاه تغيير داد. پس از ترور او در سال 1951، پسرش طلال (1972 - 1909) به مدت کوتاهي سلطنت کرد.

2. حسين بن طلال بزرگ ترين پسر طلال، پيش از موفقيت پدرش به عنوان پادشاه در سال 1953، در کالج ويکتوريا در اسکندريه، مصر و مدرسه‌هارو در انگليس و آکادمي‌نظامي‌سلطنتي سندهرست[77] مانند پدرش تحصيل کرده بود. در سال 1955 با اولين همسرش دينا عبدالحميد العون، يک مصري با اصل و نسب‌هاشمي‌ازدواج کرد. ثمره اين ازدواج يک دختر بود. همسر دوم وي آنتوانت گاردينر[78] از انگلستان بود که به اسلام گرويد و نامش را به منا الحسين تغيير داد. حاصل اين ازدواج  چهار فرزند، دو دختر و دو پسر بود.

حسين در سال 1973 از شاهزاده خانم منا جدا شد و با سومين همسرش، آليا توکان[79] فلسطيني ازدواج کرد؛ حاصل اين ازدواج يک دختر و يک پسر بود. وي در تاريخ فوريه 1977 در حادثه سقوط هواپيما درگذشت. وي در ژوئن 1978 با همسر چهارم خود اليزابت حلبي[80] يک امريکايي با تبار عرب و سوئد ازدواج کرد. حسين وي را نورالحسين ناميد. حاصل اين ازدواج چهار فرزند، دو دختر و دو پسر بود.

3. ملکه نور، در طول دهه 80 ميلادي، نقش بسيار مؤثري در زمينه ترويج آموزش، فرهنگ، رفاه اجتماعي و پروژه‌هاي برنامه ريزي شهري در اردن داشت. وي آخرين همسر شاه حسين و ملكه اردن در خلال  سال هاي 1978 تا 1999 بود و تا هنگام مرگ همسر خود در سال 1999 در اين مقام باقي ماند. ملكه نور كه متولد ايالات متحده آمريكا بود و اصليتي سوري، انگليسي و سوئدي داشت، در هنگام ازدواج تابعيت اردني اختيار كرد. وي هم اكنون رئيس جنبش دهكده واحد جهاني و مدافع و طرفدار منع گسترش سلاح‌هاي هسته اي است.

4. حسن بن طلال، برادر جوان تر حسين مهم ترين‌هاشمي، پس از حسين مي‌باشد که از طريق فرمان سلطنتي، در سال 1965 به عنوان وليعهد معرفي شد:

5. محمد برادر حسين يک تاجر بود و فعاليت سياسي پشت پرده داشت.

6. شريف عبدالحميد شرف، پسرعموي حسين در دهه 70 مشاور سياسي نزديک وي بود و در سال 1980 مدت کوتاهي به عنوان نخست وزير خدمت کرد.

7. ليلا شرف، از ديگر اعضاي خانواده‌هاشمي‌مي‌باشد. وي اولين افسر زن کابينه و طي  سال هاي 1984 - 1985 وزير فرهنگ و اطلاعات بود.

8. شريف زياد بن شاکر[81]، پسرعموي ديگر حسين براي مدت زيادي محرم سياسي پادشاه بود و به وي در موقعيت‌هاي حساس خدمت کرد. حسين در دسامبر 1988، شاکر را به عنوان رئيس دربار سلطنتي و رئيس پليس مخفي منصوب کرد. وي در اواخر آوريل سال 1989 به مدت 7 ماه نخست وزير اردن بود.

9. زيد الرفاعي[82]، از افراد سياسي با نفوذ از خانواده‌هاي قديمي‌کرانه شرقي بود که در سال 1985 به عنوان نخست وزير انتخاب شد. وي پسر سمير الرفاعي سياستمداري بود که چندين دوره به عنوان نخست وزير در حکومت عبدالله طي دهه‌هاي 30 و 40 و پس از آن در دوران حسين، نخست وزير وي بود. (167)

10. عبدالله بن حسين، زاده 30 ژانويه 1962 در امّان پادشاه کنوني اردن‌هاشمي‌است. وي پس از مرگ پدرش، شاه حسين بن طلال در سال 1999 به پادشاهي رسيد. مادر او ملکه مُنا آل ياسين نام داشت. عبدالله در کودکي، آموزش ابتدايي خود را در مدرسه اسلامي‌پايتخت اردن گذراند و پس از آن تحصيلات خود را در مدرسه سنت ادموند[83] در سوري انگلستان ادامه داد. سپس تحصيلات خود را در آکادمي‌ديرفيلد[84] ايالات متحده آمريکا به پايان رساند. وي در سال 1980 به دانشکده افسري سلطنتي پمبروک[85] آکسفورد وارد شد. عبدالله در سال بعد با درجه ستوان دوم وارد سواره نظام سلطنتي سيزدهم/هيجدهم ملکه مري شد. او در سواره نظام سيک، کةک هنگ زرهي است به درجه سرهنگي رسيد و جانشين فرمانده سواره نظام سلطنتي شد. شاه حسين بن طلال در بستر بيماري عبدالله را وليعهد خواند و او را جايگزين برادرش شاهزاده حسن کرد که  سال هاي زيادي اين منصب را در اختيار داشت. اين تصميم شاه به اين علت که مادر عبدالله شاهزاده مُنا معروف به توني آوريل گاردينر اصالتاً انگليسي بود، مطلوب عموم واقع نشد. در هر صورت عبدالله در 7 فوريه سال 1999 به پادشاهي رسيد.

اقتصاد اردن پس از به قدرت رسيدن ملک عبدالله به سرعت توسعه يافت. در نتيجه اين اصلاحات، رشد اقتصادي اردن به ساليانه 6 درصد افزايش يافت و سرمايه گذاري مستقيم خارجي غرب و کشورهاي حاشيه خليج فارس افزايش يافت. وي توافقنامه تجارت آزاد با ايالات متحده آمريکا را اعلام کرد و اردن اولين کشور عربي بود که چنين مناسبات اقتصادي با آمريکا برقرار مي کرد. ملک عبدالله پروژه صلح اسرائيلي فلسطيني را دنبال مي‌کند و تا به حال ديدارهاي بسياري براي اين منظور انجام داده است. منتقدان، حکومت عبدالله را حکومتي استبدادي مي‌دانند که آزادي‌هاي اوليه همچون آزادي بيان، آزادي مطبوعات و حق اعتراض را محدود کرده است.

ديدبان حقوق بشر در نشريات گوناگون خود، سياست داخلي ملک عبدالله و به ويژه ديدگاه وي در مورد شکنجه و آزار و اذيت انسان را محکوم کرده است و اين امر نام وي را نزد بسياري از جوامع و سازمان‌هاي بين المللي خدشه دار کرده است.

11. رانيا العبدالله: متولد آگوست سال 1970، ملكه كنوني اردن و همسر ملك عبدالله دوم، پادشاه اردن است. وي بر استعداد و كيفيت آموزش كودكان اردني تأکيد دارد و در خارج از اردن مدافع آموزش جهاني است، ملکه رانيا اصالتاً فلسطيني است. وي در خارج بسيار مورد تشويق و تمجيد است اما در داخل اردن مورد انتقاد است؛ ملکه به دست داشتن و کنترل احکام قضايي به نفع خانواده خود متهم است. همچنين به سبب بي­مبالاتي در رفتار و اعمالش مورد نقد است، به طور مثال او در سال 2010 ميهماني اي در منطقه وادي الروم ترتيب داد که 600 ميهمان داخلي و خارجي در آن دعوت بودند. قريب به 40 تپه از تپه هاي واقع در منطقه با روشنايي برق تزئين شده بود درحالي که مردم منطقه در بعضي نواحي از داشتن برق محروم بودند.

12. عمر رزاز که اخيراً (اکتبر 0202) از سمت نخست وزير اردن استعفا داد و مورد قبول ملک عبدالله قرار گرفت. پس از استعفاي‌هاني مُلقي به دليل اعتراضات گسترده مردم عليه اقدامات رياضت اقتصادي وي به اين سمت منصوب شد. رزاز پيش از اين سمت وزير آموزش و پرورش را به عهده داشت. او داراي مدرک دکتري برنامه ريزي و مطالعات اقتصادي و پسادکتراي حقوق از دانشگاه‌هاروارد است. پيش از آن نيز مدرک کارشناسي خود را از ام آي تي دريافت کرده است.

13.‌هاني مُلقي، سياست مدار اردني که در فاصله سال­هاي 2016-2018 پس از عبدالله نسور به نخست وزيري منصوب گرديد. سمت‌هاي اجرايي و سياسي سابق وي کميسر ارشد منطقه ويژه اقتصادي، وزير صنعت و تجارت، وزير امور خارجه، وزير آب و آبياري، وزير انرژي و منابع معدني، وزير صنعت، تجارت و آذوقه مي‌باشد. وي کارشناسي خود را در مهندسي از دانشگاه قاهره و کارشناسي ارشد را در مهندسي مديريت از ايالات متحده و دکتري را در مهندسي سيستم و صنعت نيز از ايالات متحده  گرفته است.

14. عبدالله النسور؛ از نخست وزيران اردن که از سال 2012 پس از استعفاي دکتر فايز طراونــة جانشين وي شده و سمت نخست وزيري را برعهده گرفت. وي متولد سال 1939 در شهر سلط مي‌باشد و داراي مدرک دکتراي برنامه ريزي از دانشگاه سوربن پاريس است. در  سال هاي 1989، 1993 و 2010 عضو مجلس نمايندگان اردن بود و علاوه بر عضويت در کميته هاي امور خارجه و آموزش و پرورش و آموزش عالي، رياست کميتة مالي و اقتصادي آن را نيز برعهده داشت. وي در سالهاي 1997 و 2009 عضو مجلس سنا بود. هم­چنين سمت وزير را در وزارت خانه هاي برنامه ريزي، آموزش و پرورش، رسانه ها، آموزش عالي، صنعت و تجارت، امور خارجه و توسعه اداري برعهده داشت. وي تاکنون مدال هاي افتخار بسياري کسب کرده است. (168)

15. فايز الطراونــة از نخست وزيران اردن؛ يکي از مهم ترين شخصيت‌هاي اردني است که نقش تأثيرگذاري در گذر از بحران هاي سياسي اردن ايفا نمود.

فايز الطراونة در سال 1949 در يک خانواده سياسي در عمان متولد شد. پدرش احمد طراونة نيز بيش از نيم قرن در مشاغل سياسي، اداري و قانونگذاري مشغول به فعاليت بود. دکتر فايز طراونة  داراي دکتراي اقتصاد از دانشگاه کاليفرنياست. وي در سالهاي 1998، 1999 و 2012 نخست وزير اردن بود. در عهد وي ملک حسين الطلال درگذشت و حکومت به ملک عبدالله دوم منتقل شد. اين انتقال قدرت  فقط سه ساعت و هفده دقيقه به طول انجاميد. وي در سال­هاي 1993-1997 سفير اردن در کشور امريکا بوده است. (169)

16. علي سحيمات: مهندس، سياستمدار و مسئول اردني است كه مناصب متعدد سياسي و اجرايي را به عهده داشته است. او در شهر كراك متولد شد. در كارنامه او مناصبي همچون معاون نخست وزيري، شهرداري امان، وزير ارتباطات و ساير مسئوليت‌هاي سياسي ديده مي‌شود.

17. طارق السحيمات؛ پزشك (متخصص كليه)، ژنرال نظامي و سياستمدار اردني است. او در شهر تاريخي كراك در جنوب اردن متولد شد. در مدارس امان درس خواند و پزشكي را در دانشگاه ها، مؤسسات و بيمارستان هاي انگلستان و ايالات متحده آمريكا فراگرفت. او مسئوليت هاي متعددي در پزشكي و سياست به عهده داشته است.

18. عبد السلام المجالي؛ در فواصل  سال هاي 1993 تا 1995 و 1997 تا 1998  دو بار نخست وزير اردن شد. وي مدرک پزشكي خود را از دانشگاه سوريه در سال 1949 اخذ كرد و مناصبي چون مدير خدمات پزشكي نيروهاي نظامي اردن، رئيس دانشگاه اردن (1971 تا 1976)، وزير سلامت (1969 تا 1970 و 1970 تا 1971) را به عهده داشته است. او همچنين مشاور ملك حسين در اواخر دهه 1980 بود.

19. علي خلقي الشرايري؛ از اولين سياستمداران اردني است و به دليل تجربه نظامي و سياسي از افراد تأثيرگذار در تأسيس اردن بود.

20. فيصل الفايز: وي نخست وزيري اردن را بين  سال هاي 2003 تا 2005 در دست داشت. قبل از آن وزير دفاع بود و روابط نزديكي با پادشاه داشت.

21. علي ابو الراغب: نخست وزير اردن بين  سال هاي 2003 تا 2005 بوده است. او در سال 1946 در اردن متولد شد. او مدرك مهندسي عمران خود را از دانشگاه تنسي ايالات متحده آمريكا دريافت كرد.

22. بُشر حضاونه نخست وزير کنوني اردن، ديپلمات و سياستمدار اردني متولد نيويورک مي باشد. وي که پس از رزاز عهده دار اين سمت شده پيشتر به عنوان سفير اردن در مصر، فرانسه، کنيا و اتيوپي خدمت کرده است. همچنين نماينده اردن در مجمع کشورهاي عربي بوده و نماينده دائمي‌اردن در يونسکو مي باشد و سمت هاي متعدد ديگر را نيز عهده دار بوده است. داراي مدرک ليسانس حقوق از دانشگاه اردن و فوق ليسانس حقوق بين المللي از دانشکده اقتصاد لندن است. همچنين داراي فوق ليسانس روابط بين المللي و اقتصاد از مدرسه مطالعات شرقي و آفريقاي دانشگاه لندن و مدرک مديريت از دانشکده کندي دانشگاه‌ هاروارد است.

افزون بر اينها بسياري از اعضاي خانواده­ هاي عبدالهدي[86]، مجالي، بدران،‌هاشم، تل و خانواده‌هاي قاسم وفادارانه به‌هاشميان خدمت کرده اند.

همچنين از جمله سياستمداران ديگر معاصر اردن مي توان ازشيخ علي ابو روبيها و شيخ عطاالله سحيمات و صلاح الدين عطاالله السحيمات و نايف الكاوي وبهجت تلهوني و عيسي الور توركي الغلاييني: رئيس گروه سابق الغلاييني و توركي التلفها: فرمانده ارشد پليس (سابق) و غوتيبا التلفها: رئيس جوان سابق يونيسف فيصل الفايزو علي ابو الراغب نام برد. (170)

از ديگر عناصر نخبه سياسي چرکس‌هاي غير عرب بودند، فرزندان مهاجران مسلماني که اواخر قرن 19 از کوه‌هاي قفقاز آمده و در امان و اطراف آن ساکن شدند. چرکس‌ها در سال 1920 با‌هاشميان متحد شدند و از آن زمان سياستمداران برجسته چرکس در دولت و ارتش اردن پست‌هاي مهم و حساسي گرفته اند. خانواده المفتي يکي از مهم ترين خانواده‌هاي سياسي چرکس‌ها بود و يکي از اعضاي آن، سعيد مفتي به عنوان نخست وزير خدمت کرده است. (171)

همچنين شيخ علي ابو رهيبا، شيخ سعود الكادي، شيخ ميتقل الفايز، شيخ فيصل الجازي رؤساي قبايل اردني مي باشند.


منابع و ماخذ:

1. http://www.kinghussein.gov.jo

2. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 10

3. http://www.kinghussein.gov.jo

4. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xiii

5. Ibid, p. xiv

6. http://www.kinghussein.gov.jo

7. Ibid

8. Ibid

9. Ibid

10. Ibid

11. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 10

12. http://www.kinghussein.gov.jo

13. Ibid

14. Ibid

15. Ibid

16. Ibid

17. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 10

18. Ibid, p. 11

19. http://www.kinghussein.gov.jo

20. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xv

21. http://www.kinghussein.gov.jo

22. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 11

23. http://www.kinghussein.gov.jo

24. مملكــة الأنباط، لخالد الحموري - صادر عن مشروع بيت الأنباط للتأليف والنشر بالأردن.

25. ايضاً

26. ايضاً

27. ايضاً

28. ايضاً

29. http://www.kinghussein.gov.jo

30. مملكــة الأنباط، لخالد الحموري - صادر عن مشروع بيت الأنباط للتأليف والنشر بالأردن.

31. http://www.kinghussein.gov.jo

32. مملكــة الأنباط، لخالد الحموري - صادر عن مشروع بيت الأنباط للتأليف والنشر بالأردن.

33. http://www.kinghussein.gov.jo

34. مملكــة الأنباط، لخالد الحموري - صادر عن مشروع بيت الأنباط للتأليف والنشر بالأردن.

35. http://www.kinghussein.gov.jo

36. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 12

37. Ibid, p. 12

38. http://www.kinghussein.gov.jo

39. خطط الشام، ج1، ص59-61؛ جهان اسلام، ج1، ص10

40. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xvi

41. Ibid, p. xvi

42. http://www.kinghussein.gov.jo

43. خطط الشام، ج1، ص66-68  

44. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xvii

45. الفتوح، ج1، ص137

46. الفتوح، ج1، ص150، 154؛ فتوح البلدان، ص118-122

47. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xviii

48. البلدان، ص160؛ جغرافياي حافظ ابرو، ج‏1، ص393؛ تاريخ بلاد الشام، ص347-349

49. http://www.kinghussein.gov.jo

50. الخطيب محمد - حضارة العرب في العصور القديمــة - الطبعــة الأولي- 2005 - دار طلاس دمشق

51. http://www.kinghussein.gov.jo

52. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xix

53. Ibid, p. xix

54. الخطيب محمد - حضارة العرب في العصور القديمــة- الطبعــة الأولي- 2005 - دار طلاس دمشق

55. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 15 , 16

56. ويل دورانت، مقدمه تاريخ تمدن، ج 1

57. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310)

58. Ibid

59. ويل دورانت، مقدمه تاريخ تمدن، ج 1

60. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310)

61. حسين يوسف - دراسات في تاريخ الأردن وفلسطين - 1983 - دار الفكر- عمان

62. كتاب تاريخ الأردن وعشائرة، الباب الثاني، الممالك الأردنيــة القديمــة تاليف عويدي العبادي

63. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xiii

64. ويل دورانت، مقدمه تاريخ تمدن، ج 1

65. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xiii

66. ويل دورانت، مقدمه تاريخ تمدن، ج 1

67. ايضاً

68. http://www.kinghussein.gov.jo

69. Ibid

70. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 11

71. http://www.kinghussein.gov.jo

72. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 11

73. http://www.kinghussein.gov.jo

74. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310)

75. http://www.kinghussein.gov.jo

76. Ibid

77. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 13

78. الخطيب محمد - حضارة العرب في العصور القديمــة- الطبعــة الأولي- 2005 - دار طلاس دمشق

79. http://www.kinghussein.gov.jo

80. الخطيب محمد - حضارة العرب في العصور القديمــة- الطبعــة الأولي- 2005 - دار طلاس دمشق

81. جريدة الدستور الأردنيــة، دراســة للباحث: جمال خليفــة - القلاع الإسلاميــة. صروح شامخــة على أرض الأردن تتحدى الزمن

82. http://www.kinghussein.gov.jo

83. معجم البلدان/ترجمه، ج‏1، ص: 187

84. ايضاً ، ص: 187

85. ايضاً ، ص: 187

86. ايضاً ، ص: 678

87. تاريخ بغداد ج‏14 - 117   

88. تاريخ مدينة دمشق    ج‏6    262  

89. ايضاً ج‏15    11

90. ايضاً ج‏18    96    2162

91. ايضاً ج‏26    89    3056

92. ايضاً ج‏26    209    3073

93. ايضاً ج‏35    89    3883

94. ايضاً ج‏38    228    4542

95. ايضاً ج‏61    240    7766

96. ايضاً ج‏64    317    8174

97. ايضاً ج‏71    375    9753

98. موسوعــة طبقات ‏الفقهاء، ج‏1، ص: 458

99. تكملــة أمل ‏الآمل، ص: 270

100. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 463- 468

101. معالم الحضارة الاسلاميــة في المملکــة الاردنيــة الهاشميــة،  منشورات المنظمــة الاسلاميــة للتربيــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص63

102. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 468 - 471

103. معالم الحضارة الاسلاميــة في المملکــة الاردنيــة الهاشميــة، منشورات المنظمــة الاسلاميــة للتربيــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص63

104. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 471 - 473

105. معالم الحضارة الاسلاميــة في المملکــة الاردنيــة الهاشميــة، منشورات المنظمــة الاسلاميــة للتربيــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص 5

106. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 473 -474

107. معالم الحضارة الاسلاميــة في المملکــة الاردنيــة الهاشميــة، منشورات المنظمــة الاسلاميــة للتربيــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص5

108. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 475 , 476

109. معالم الحضارة الاسلاميــة في المملکــة الاردنيــة الهاشميــة، منشورات المنظمــة الاسلاميــة للتربيــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص 63

110. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 476 - 479

111. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 482- 489

112. معالم الحضارة الاسلاميــة في المملکــة الاردنيــة الهاشميــة، منشورات المنظمــة الاسلاميــة للتربيــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص 63

113. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 492- 500

114. معالم الحضارة الاسلاميــة في المملکــة الاردنيــة الهاشميــة، منشورات المنظمــة الاسلاميــة للتربيــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص 63

115. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 501- 504

116. ويكي پدياي فارسي

117. http://www.kinghussein.gov.jo

118. اطلس گيتاشناسي نوين کشورها، مؤسسه جغرافيايي و کارتوگرافي گيتاشناسي، ترجمه: عباس جعفري، ص 83

119. http://www.kinghussein.gov.jo

120. Ibid

121. Yoav Alon, The Making of Jordan, I.B.TAURIS, 2009, p. 37 , 38

122. http://www.kinghussein.gov.jo

123. Yoav Alon, The Making of Jordan, I.B.TAURIS, 2009, p. 37 , 38

124. http://www.kinghussein.gov.jo

125. Ibid

126. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 13 , 14

127. http://www.kinghussein.gov.jo

128. Ibid

129. Ibid

130. Ibid

131. Ibid

132. Ibid

133. Ibid

134. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 24

135. http://www.kinghussein.gov.jo

136. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xxiv

137. http://www.kinghussein.gov.jo

138. Ibid

139. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xxiv

140. http://www.kinghussein.gov.jo

141. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xxiv

142. http://www.kinghussein.gov.jo

143. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xxiv

144. http://www.kinghussein.gov.jo

145. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xxiv

146. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xxiv

147. Ibid, p. xxiv

148. http://www.kinghussein.gov.jo

149. Ibid

150. Ibid

151. Ibid

152. Ibid

153. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xxiv

154.http://www.kinghussein.gov.jo

155. Ibid

156. Ibid

157. Ibid

158. Ibid

159. Ibid

160. Ibid

161. Ibid

162. http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13901012000166#sthash.38xOHiKU.dpuf

163. http://www.entekhab.ir/fa/news/66526

164. http://www.shafaqna.com/persian/general/item/24441

165. Ibid

166. http://www.tadbirkhabar.com/world/17220

167. http://www.kinghussein.gov.jo

168. موقع رئاســة الوزراء  المملکــة الاردنيــة الهاشميــة

169. http://www.addustour.com/ الدستور

170. Ibid

171. http://www.kinghussein.gov.jo


[1]. Fertile Crescent


[2]. Decapolis


[3]. Edom


[4] . Moab


[5] . Rabboth Ammon


[6]. King Saul


[7]. The Nabateans


[8]. The Edomites


[9]. Seleucus I Nicator


[10]. Abila


[11]. Jarash


[12]. The Hasmoneans


[13]. Harith


[14]. Aretas III


[15]. Hatra


[16]. Tadmur


[17]. Trajan


[18]. Ammonite


[19]. Jabal al-Qalaa


[20]. Marcus Aurelius


[21]. Hill


[22]. Mesha (ستون سنگي که حدود 840 ق.م به دستور مشا پادشاه موآب حکاکي شده است - مترجم)


[23]. Antenius Pius


[24]. Salt


[25]. Tafilah


[26]. Shobak


[27]. Dibon


[28]. Dhiban


[29]. Wadi Mujib


[30]. St. George


2 . نفر ساعت يا انسان ساعت مقدار کاري است که به طور متوسط هر کارگر در يک ساعت انجام مي‌دهد (مترجم)


[32]. Pisgah


[33]. Siyagha


[34]. Al - Mukhayyat


[35]. Feisaliyya


[36]. Khirbet al - Mukhayyat


[37]. Procopius


[38]. Irbid


[39]. Pella


[40]. Gadara


[41]. Hemma


[42]. Umm al - jamal


[43]. Khirbet al - Mafjar


[44]. Qasr al - Hallabat


[45]. Caracalla


[46]. Hammam al - sarah


[47]. Diocletian


[48]. Deir Ain Abata


[49]. Sodom


[50]. Gomorrah


[51]. Qasr al - Mushatta


[52]. Qastal


[53]. Rock


[54]. Machaerus


[55]. Mkawer


[56]. Herod Antipas


[57]. Main


[58]. Asclepius


[59]. Josephus


[60]. Karak


[61]. Qir Heres


[62]. Qir Moab


[63]. Hareseth


[64]. Characmoba


[65]. Batwing I


[66]. Dean Burgen


[67]. Siq


[68]. Church of Holy Sepulcher


[69]. Wadi seer


[70]. Qasr al - Abd


[71]. Iraq al - Amir


[72]. Tobia


[73]. Tobiad


[74]. Jubeiha


[75]. Naqab


[76]. PLO: Palestine Liberation Organization


[77]. Royal Military Academy Sandhurst


[78]. Antoinette Gardiner


[79]. Alia Tukan


[80]. Elizabeth Halaby


[81]. Field Marshal Ash Sharif Ziad ibn Shakir


[82]. Zaid ar Rafia


[83]. Edmund school


[84]. Dear Field Academy


[85]. Pembroke College Oxford


[86]. Abdul Huda