دانشگاه اردن و تئاتر: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «'''دانشگاه اردن''' دانشگاه اردن نقش قابل ملاحظه اي در ايجاد فضاي مناسب براي بنا نهادن و يا شايد ترويج تئاتر اردن حداقل از نظر کمّي دارد که اين نقش مرهون دلايل زير است: 1. اعزام دانشجو از آغاز براي اجراي نمايش بصورت پي در پي. 2. مشارکت دانشگاه در حض...» ایجاد کرد) |
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''دانشگاه اردن''' | '''دانشگاه [[اردن]]''' | ||
دانشگاه اردن نقش قابل ملاحظه اي در ايجاد فضاي مناسب براي بنا نهادن و يا شايد ترويج تئاتر اردن حداقل از نظر کمّي دارد که اين نقش مرهون دلايل زير است: | دانشگاه اردن نقش قابل ملاحظه اي در ايجاد فضاي مناسب براي بنا نهادن و يا شايد ترويج تئاتر اردن حداقل از نظر کمّي دارد که اين نقش مرهون دلايل زير است: |
نسخهٔ ۳۰ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۱۸
دانشگاه اردن
دانشگاه اردن نقش قابل ملاحظه اي در ايجاد فضاي مناسب براي بنا نهادن و يا شايد ترويج تئاتر اردن حداقل از نظر کمّي دارد که اين نقش مرهون دلايل زير است:
1. اعزام دانشجو از آغاز براي اجراي نمايش بصورت پي در پي.
2. مشارکت دانشگاه در حضور هنرمنداني که اقدام به نمايشهاي دانشگاهي کردند و زندگي هنري را پيشه خود ساختند.
3. همکاري دانشگاه در فعاليت هنري با اعطاي سالن هاي مناسب براي اجرا به خانواده نمايش نوپاي اردن.
ضربان کار تئاتر در دانشگاه به صورت اجراي نمايش کوتاه در مناسبت ها از همان سال تاسيس آغاز گردید، اما تئاتر تمام عيار در دانشگاه ارائه نشد مگر بعد از سال تحصيلي 66/67 ؛ تئاتري که در آن شرايط اجزاي نمايش همچون متن ادبي عالي رتبه، کارگردان شايسته، بازيگران با تجربه و با استعداد و اجزاي اجرا مانند دکور، نورپردازي، بازي و صدابرداري فراهم بود. اجراهاي کامل با ارائۀ تئاترهاي اجتماعي شروع شد از جمله: عرف کيف يموت، اريد ان اقتل، لعبــة الحب و المصادفــة، سبق صحفي و الشبح. اما اجراهاي برتر تئاتر دانشگاه اردن بعد از سال 1967م در طول نيمۀ دهۀ هفتاد ارائه شد، تئاتري که به موضوع مقاومت در برابر اشغال و دفاع از آزادي ملت ها در مقابل ظلم و استعمار مي پرداخت؛ از جمله اين اجراهاي نمايشي: بهاي آزادي اثر نويسنده اسپانيايي روبيلس، المؤسس نوشته نويسندۀ اردني جمال ابو حمدان، نمايشنامۀ خوشه هاي خشم داستاني از نويسندۀ امريکايي اشتاين بک، نمايشنامه عادل ها تاليف آلبر کامو نويسندۀ فرانسوي، درختان ايستاده ميميرند نوشتۀ روبيلوس و انگور ترش نوشتۀ گولهيوم فيگدروي برزيلي.
براي اين نمايش ها اسباب موفقيت هنري خوبي فراهم شد از جمله: انتخاب متون جهاني عالي، احاطۀ کارگردان شايسته هاني صنوبر بر بسياري از اجراءها، تماشاخانۀ مناسب دانشگاه اردن، توجه به اجزاي ديگر ارائۀ تئاتر مانند: دکور، اکسسوار، صدابرداي و نورپردازي، مشارکت تعدادي از دانشجويان دانشگاه اردن که از کارهاي قبلي با حداقل کيفيت، تجربه کسب کرده بودند، مانند: اشرف اباظــة، هشام الهنيدي، امينــة بازوقــة و بهاء ابوطه. اما همة اين عناصر دليل حقيقي موفقيت اين آثار نبود بلکه موضوعي که همه به آن پرداختند رمز موفقيت و پذيرش آن نزد تماشاگران اردني بود که در محتواي مقاومت و مبارزه با اشغالگر و دفاع از آزادي و هويت مستقل خلاصه مي شود که گرايش ها و واکنشهاي ملي را در تماشاگران اردني و فلسطيني به ويژه بعد از حمله 1967م برمي انگيخت.
از اين رو گرچه لوازم هنري لازم براي آثار ديگري در تماشاخانۀ دانشگاه اردن فراهم شد، اما به دليل ناديده گرفتن اهميت محتوا به موفقيتي همسان با تئاترهاي ذکر شده دست نيافتند. از ميان اجراءاتي که به موفقيت کامل نزد مردم اردن دست پيدا نکرد: تئاتر کوزه شکسته نوشتۀ هاينريش فون کلاست، دنيا المصالح تاليف فواد الشوملي، اريد ان اقتل اثر حکيم و المحلل نوشتۀ فتحي رضوان بود که همگي به کارگرداني احمد قوادري انجام گرفت.
نمايش هاي حاتم السيد المبکرة هم به همین دليل به موفقيتي بيش از نمايش القوادري دست نيافت؛ مانند مدرســة الفلاسفــة از توليدات محمد کمال جبر از نمايشنامۀ ابرها نوشتۀ آريستوفان يوناني و مانند تئاتر عفاريت القرن العشرين و الصعلوک که هر دو نوشتۀ علي سالم بود.
در طول دهه هفتاد دانشگاه اردن اجراي نمايش هايش را با کادري متشکل از دانشجويان آماتور ادامه داد؛ نمايش هايي از جمله: دنيا المصالح 1975م، اريد ان اقتل 1976م، المحلل 1976م، بانوراما مقهي عربي 1978م، همومنا الجميلــۀ جدا جدا 1979م، همچنين نمايشهاي متنوعي در طول دهۀ هشتاد ارائه کرد از جمله: عالم و طاغيــة 1980م، الفرافير 1980م، الجلاد و المحکوم عليه بالاعدام و ارميــة 1981م، ممنوع الضحک 1983م، اغنيــة البجع 1984م، نور السلطان 1984م، مرجان يجد وظيفــة 1985م، هجرة الرسول 1985م و رحلــة في الصحون الطائرة 1986م. از آنجا که رابطۀ مشترکي اين نمايش ها را از جهت محتوا، روش و يا هدف به هم مرتبط نمیسازد، مي توان نتيجه گرفت که اجراي تئاتر در دانشگاه اردن ، در طول دهه نود از عدم وجود هدف و فلسفه اي روشن يا برنامه اي مرتب حکايت مي کند.
برخي از آثار ذکر شده با موفقيتي نسبي روبرو شدند؛ مانند دو نمايش هجرة الرسول و نور السلطان که به موضوعاتي مي پرداختند که با تفکر عمومي ارتباط محکمي داشت. تئاترهاي ديني، تماشاگران خوبي را به خود جذب کرد؛ ولي نه به دليل زيبايي و مهارت هنري اش، بلکه به دليل يادآوري سيره نيکوي نبوي، فراخوان اسلامي و هجرت رسول اکرم و محتواي مثبت و نيک. همچنين نور السلطان جمعيت انبوهي از تماشاگران را جذب کرد زیرا به تصوير فداکاريهاي ملت فلسطين در مقابل جذر و مد استعمار صهيونيست در فلسطين مي پرداخت. (26)