سلسله کارولنژیها در فرانسه: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «'''سلسله کارولنژیها(۹۷۸-۷۵۱ )[10]''' پدران کارولنژی ها شهرداران کاخ ها بودند و اداره کشور را بر عهده داشتند. در سال های پایانی پادشاهی مروونژی ها، این شهرداران کاخ ها همه قدرت را به دست گرفته بودند. کارولنژی ها نام خود را وامدار شارل مارتل[11] بودن...» ایجاد کرد) |
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).) |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
پدران کارولنژی ها شهرداران کاخ ها بودند و اداره کشور را بر عهده داشتند. در سال های پایانی پادشاهی مروونژی ها، این شهرداران کاخ ها همه قدرت را به دست گرفته بودند. کارولنژی ها نام خود را وامدار شارل مارتل[11] بودند که یکی از این شهرداران کاخها بود که نیروی بسیاری داشت و کسی بود که توانست جلوی پیشروی عرب ها را در اروپا بگیرد. سرانجام پسر شارل مارتل که پپن کهتر[12] نام داشت با همکاری پاپ زمان شیلدریک سوم واپسین شاه مروونژی را کنار زد و خود به پادشاهی رسید. بزرگترین پادشاه این دودمان شارلمانی[13] نام داشت که همزمان با هارون الرشید خلیفه عباسی بود. شارلماني در روز 25 اكتبرسال 800 در روم توسط پاپ لئون سوم به عنوان امپراطور مسيحيت غربي برگزيده شد. اين عنوان ابهت بسياري به پادشاه فرانك ها بخشيد و از او هم رهبر بزرگ سياسي و هم رهبري مذهبي پديد آورد. امپراطور بيزانس نسبت به او بدگمان شد اما خليفه مسلمانان هارون الرشيد سفراي خويش و همچنين هداياي زيادي نظير ساعت آبي، فيل و شطرنج نزد شارلماني فرستاد. | پدران کارولنژی ها شهرداران کاخ ها بودند و اداره کشور را بر عهده داشتند. در سال های پایانی پادشاهی مروونژی ها، این شهرداران کاخ ها همه قدرت را به دست گرفته بودند. کارولنژی ها نام خود را وامدار شارل مارتل[11] بودند که یکی از این شهرداران کاخها بود که نیروی بسیاری داشت و کسی بود که توانست جلوی پیشروی عرب ها را در اروپا بگیرد. سرانجام پسر شارل مارتل که پپن کهتر[12] نام داشت با همکاری پاپ زمان شیلدریک سوم واپسین شاه مروونژی را کنار زد و خود به پادشاهی رسید. بزرگترین پادشاه این دودمان شارلمانی[13] نام داشت که همزمان با هارون الرشید خلیفه عباسی بود. شارلماني در روز 25 اكتبرسال 800 در روم توسط پاپ لئون سوم به عنوان امپراطور مسيحيت غربي برگزيده شد. اين عنوان ابهت بسياري به پادشاه فرانك ها بخشيد و از او هم رهبر بزرگ سياسي و هم رهبري مذهبي پديد آورد. امپراطور بيزانس نسبت به او بدگمان شد اما خليفه مسلمانان هارون الرشيد سفراي خويش و همچنين هداياي زيادي نظير ساعت آبي، فيل و شطرنج نزد شارلماني فرستاد. | ||
سال هاي بين 750 و 850 ميلادي شاهد افزايش جمعيت، احياي محدود فعاليت هاي اقتصادي و به ويژه بيداري يكباره فعاليت هاي فرهنگي بود. شارلماني كه زبان لاتين و حساب مي دانست درصدد فراگيري سواد خواندن برآمد. وي كه خيلي دير نوشتن آموخت مشوق تجديد حيات ادبي و هنري محسوب مي گرديد.شارلماني كه خود را به عنوان رئيس دنياي مسيحيت مي دانست حمايت خود را ازكليسا عنوان نمود، ساخت و ساز صومعه هاي متعدد را ميسر ساخت و به منظور دعوت به آئين مسيحيت مبلغين ديني فرستاد. جانشينان شارلماني پادشاهان ضعيفي بودند كه ابدا حاكميت بر كشور نداشتند و با نزديك شدن به سال هزار، هرگونه قدرت مركزي از بين رفته بود. شاه فرانك ها (اين عنوان رسمي او تا پايان قرن دوازدهم بود) فقط از نظر ظاهري بر كشوري وسيع حكومت مي كرد. كشور به دوازده قلمرو تقسيم شده بود( دوك نشين هاي نورماندي، اكيتن، بورگوني، كنت نشين فلاندر، شانپاني، بروتاني، آنژو، بلوا، تولوز،...) و صاحب منصب آنجا فقط بر بخشي از آن قلمرو تسلط داشت. بالاخره كار به جايي رسيد كه فرزندان اربابان بزرگ به پادشاهي فرانسه برگزيده شدند. | سال هاي بين 750 و 850 ميلادي شاهد افزايش جمعيت، احياي محدود فعاليت هاي اقتصادي و به ويژه بيداري يكباره فعاليت هاي فرهنگي بود. شارلماني كه زبان لاتين و حساب مي دانست درصدد فراگيري سواد خواندن برآمد. وي كه خيلي دير نوشتن آموخت مشوق تجديد حيات ادبي و هنري محسوب مي گرديد.شارلماني كه خود را به عنوان رئيس دنياي مسيحيت مي دانست حمايت خود را ازكليسا عنوان نمود، ساخت و ساز صومعه هاي متعدد را ميسر ساخت و به منظور دعوت به آئين مسيحيت مبلغين ديني فرستاد. جانشينان شارلماني پادشاهان ضعيفي بودند كه ابدا حاكميت بر كشور نداشتند و با نزديك شدن به سال هزار، هرگونه قدرت مركزي از بين رفته بود. شاه فرانك ها (اين عنوان رسمي او تا پايان قرن دوازدهم بود) فقط از نظر ظاهري بر كشوري وسيع حكومت مي كرد. كشور به دوازده قلمرو تقسيم شده بود( دوك نشين هاي نورماندي، اكيتن، بورگوني، كنت نشين فلاندر، شانپاني، بروتاني، آنژو، بلوا، تولوز،...) و صاحب منصب آنجا فقط بر بخشي از آن قلمرو تسلط داشت. بالاخره كار به جايي رسيد كه فرزندان اربابان بزرگ به پادشاهي [[فرانسه]] برگزيده شدند. |
نسخهٔ ۲ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۳۹
سلسله کارولنژیها(۹۷۸-۷۵۱ )[10]
پدران کارولنژی ها شهرداران کاخ ها بودند و اداره کشور را بر عهده داشتند. در سال های پایانی پادشاهی مروونژی ها، این شهرداران کاخ ها همه قدرت را به دست گرفته بودند. کارولنژی ها نام خود را وامدار شارل مارتل[11] بودند که یکی از این شهرداران کاخها بود که نیروی بسیاری داشت و کسی بود که توانست جلوی پیشروی عرب ها را در اروپا بگیرد. سرانجام پسر شارل مارتل که پپن کهتر[12] نام داشت با همکاری پاپ زمان شیلدریک سوم واپسین شاه مروونژی را کنار زد و خود به پادشاهی رسید. بزرگترین پادشاه این دودمان شارلمانی[13] نام داشت که همزمان با هارون الرشید خلیفه عباسی بود. شارلماني در روز 25 اكتبرسال 800 در روم توسط پاپ لئون سوم به عنوان امپراطور مسيحيت غربي برگزيده شد. اين عنوان ابهت بسياري به پادشاه فرانك ها بخشيد و از او هم رهبر بزرگ سياسي و هم رهبري مذهبي پديد آورد. امپراطور بيزانس نسبت به او بدگمان شد اما خليفه مسلمانان هارون الرشيد سفراي خويش و همچنين هداياي زيادي نظير ساعت آبي، فيل و شطرنج نزد شارلماني فرستاد.
سال هاي بين 750 و 850 ميلادي شاهد افزايش جمعيت، احياي محدود فعاليت هاي اقتصادي و به ويژه بيداري يكباره فعاليت هاي فرهنگي بود. شارلماني كه زبان لاتين و حساب مي دانست درصدد فراگيري سواد خواندن برآمد. وي كه خيلي دير نوشتن آموخت مشوق تجديد حيات ادبي و هنري محسوب مي گرديد.شارلماني كه خود را به عنوان رئيس دنياي مسيحيت مي دانست حمايت خود را ازكليسا عنوان نمود، ساخت و ساز صومعه هاي متعدد را ميسر ساخت و به منظور دعوت به آئين مسيحيت مبلغين ديني فرستاد. جانشينان شارلماني پادشاهان ضعيفي بودند كه ابدا حاكميت بر كشور نداشتند و با نزديك شدن به سال هزار، هرگونه قدرت مركزي از بين رفته بود. شاه فرانك ها (اين عنوان رسمي او تا پايان قرن دوازدهم بود) فقط از نظر ظاهري بر كشوري وسيع حكومت مي كرد. كشور به دوازده قلمرو تقسيم شده بود( دوك نشين هاي نورماندي، اكيتن، بورگوني، كنت نشين فلاندر، شانپاني، بروتاني، آنژو، بلوا، تولوز،...) و صاحب منصب آنجا فقط بر بخشي از آن قلمرو تسلط داشت. بالاخره كار به جايي رسيد كه فرزندان اربابان بزرگ به پادشاهي فرانسه برگزيده شدند.