جمهوری سوم در فرانسه: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''جمهوری سوم۱۹۴۰-۱۸۷۰'''
=== جمهوری سوم در فرانسه (۱۹۴۰-۱۸۷۰) ===
[[پرونده:Marshal macmahon.jpg|بندانگشتی|200x200پیکسل|مارشال مک ماهون]]به حکومت [[فرانسه]] در دوران بین سقوط ناپلئون سوم (۱۸۷۰) و شکست فرانسه از آلمان نازی (۱۹۴۰) گفته ‌می‌شود. جمهوری سوم نسبت به جمهوری‌های پیشین دوام بیشتری داشت و پایه‌های حکومت دموکراتیک را در [[فرانسه]] بنا نهاد. اگرچه آثار اجتماعی و اقتصادی آن بسیار ناچیز بود ولی با انعطافی که از خود نشان ‌می‌داد توانست بر بسیاری از بحران‌های موجود در کشور فایق آید. این نظام درخشان‌ترین دوره حاکمیت خود را بین سال‌های 1870 تا 1914 یعنی آغاز جنگ جهانی اول سپری کرد. قانون اساسی این جمهوری در سال ۱۸۷۵ تدوین شد. طبق این قانون فرانسه دارای دو مجلس عوام و سنا بود که رئیس جمهور با تایید مجلس سنا ‌می‌توانست مجلس عوام را منحل کند.مجلس سنا دارای ۳۰۰ عضو بود که یک چهارم آن‌ها مادام العمر بودند. اولین رئیس جمهور فرانسه مارشال مک ماهون (marshal macmahon) نام داشت. البته باید توجه داشت که ابتدا کشمکش‌های زیادی بین جمهوری خواهان، سلطنت طلبان و کلیسا بوجود آمد و در واقع جمهوری خواهان در سال ۱۹۰۵ بر رقبای خود پیروز شدند و در این سال بود که حکومت جمهوری در این کشور تثبیت شد.


به حکومت [[فرانسه]] در دوران بین سقوط ناپلئون سوم(۱۸۷۰) و شکست فرانسه از آلمان نازی(۱۹۴۰) گفته می شود. جمهوری سوم نسبت به جمهوری های پیشین دوام بیشتری داشت و پایه های حکومت دموکراتیک را در فرانسه بنا نهاد. اگرچه آثار اجتماعی و اقتصادی آن بسیار ناچیز بود ولی با انعطافی که از خود نشان می داد توانست بر بسیاری از بحران های موجود در کشور فایق آید. این نظام درخشان ترین دوره حاکمیت خود را بین سال های 1870 تا 1914 یعنی آغاز جنگ جهانی اول سپری کرد. قانون اساسی این جمهوری در سال ۱۸۷۵ تدوین شد. طبق این قانون فرانسه دارای دو مجلس عوام و سنا بود که رئیس جمهور با تآیید مجلس سنا می توانست مجلس عوام را منحل کند.مجلس سنا دارای ۳۰۰ عضو بود که یک چهارم آن ها مادام العمر بودند.اولین رئیس جمهور فرانسه مارشال مک ماهون[52] نام داشت.البته باید توجه داشت که ابتدا کشمکش های زیادی بین جمهوری خواهان،سلطنت طلبان و کلیسا بوجود آمد و در واقع جمهوری خواهان در سال ۱۹۰۵بر رقبای خود پیروز شدند و در این سال بود که حکومت جمهوری در این کشور تثبیت شد.
==== [[پرونده دریفوس]] ====
[[پرونده:Alfred dreyfus.jpg|بندانگشتی|سرگرد آلفرد دریفوس]]سرگرد آلفرد دریفوس (alfred dreyfus) یک افسر یهودی ارتش [[فرانسه]] در 1984 متهم به جاسوسی برای آلمان شد. دادگاه نظا‌می‌ در تاریخ 22 دسامبر 1894 او را به خلع درجه، حبس ابد در "جزیر‌ه شیطان" (جزیره گویان در یکی از مستعمرات فرانسه) و محرومیت دائم از حقوق اجتماعی محکوم کرد. قبل از شروع دوران محکومیت او طی مراسم مفصلی وی را از ارتش اخراج کردند. به همت‌ برادر و همسر دریفوس بالاخره مدارک جعلی مورد استناد دادگاه افشا و مرتکب اصلی رسوا شد ولی این دادخواهی به سادگی به ثمر ننشست.‌ تبرئه و اعاد‌ه حیثیت کامل دریفوس و مدافعانش سه سال دیگر طول کشید و به شش دادگاه طولانی دیگر نیاز پیدا کرد. روز 13 ژانویه 1898، امیل زولا (Émile François Zola) نویسند‌ه شهیر فرانسوی، مقاله ای را با عنوان "من متهم ‌می‌کنم" در نشری‌ه اُورُوِر (سپیده دم)(L'Aurore) منتشر کرد که بعدها به عنوان مهم‌ترین و مشهورترین مقاله در تاریخ روزنامه‌نگاری فرانسه شناخته‌شد. امیل زولا با این نامه سرگشاده اذهان عمو‌می‌ را با ماجرا آشنا کرد، چیزی که به تخفیف حکم دادگاه منجر شد و دریفوس به مدت ده سال به ترک وطن محکوم گردید. اما زولا و بسیاری دیگر دست از نوشتن و اعتراض برنداشتند تا اینکه درسپتامبر ۱٨۹۹‌ رئیس جمهور وقت لوبه (Émile François Loubet) به ماجرا خاتمه داد.‌ اما آزادی دریفوس‌ به معنای بیگناه بودن او نبود. پیروزی حزب چپ فرانسه در انتخابات‌ سال ۱۹۰۲ شرایط تجدیدنظر حکم دریفوس را فراهم آورد. رهبر سوسیالیست‌ها ژان ژورس (Jean Jaurés) موفق شد با دو روز سخنرانی در مجلس [[فرانسه]] و طرح دوباره ماجرای دریفوس، دادگاه را متقاعد به تجدیدنظر کند. پس دریفوس با کمک وکیلش مورنارد کتبأ از دادگاه تقاضای تجدیدنظر کرده و سرانجام در 12 ماه ژوئیه 1906 به آزادی همه جانبه دست یافت. در این سال‌ها کل جامعه فرانسه از عارف و عا‌می‌ در حمایت یا مخالفت با دریفوس صف بستند: کاتولیک‌ها، سلطنت طلبان، دست راستی‌ها، اشراف، و یهودی ستیزها "ضد دریفوس" بودند. در طرف مقابل روشنفکران (اصلاً کلمه روشنفکر یا انتلکتوئل در این زمان رایج شد)، جمهوری خواهان، لیبرال‌ها، دانشگاهیان، و سوسیالیست‌ها "دریفوسی" یعنی معتقد به بیگناهی دریفوس بودند. به عبارت دیگر در این برهه جامعه فرانسه از راس تا ذیل دو شقه شده‌بود.


'''پروندۀ دریفوس'''
جنگ جهانی اول (1918-1914) [[فرانسه]] را به شدت متاثر ساخت. طولانی بودن جنگ، میزان بالای تلفات انسانی و نقش اساسی نیروهای فنی و اقتصادی کشور را در دسترسی به پیروزی نهایی دچار رعب و وحشت ساخته بود. با این وجود، [[فرانسه]] به همت نیروهای انسانی و مادیبی نظیر خویش توانست وحدانیت خود را حفظ نموده بر بحران‌های موجود فایق آید و به کمک متحدین خویش به ویژه انگلیس و [[آمریکا]] در این جنگ به پیروزی برسد ولی خسارات و تلفات سنگینی را متحمل شد.


سرگرد آلفرد دریفوس[53] یک افسر یهودی ارتش فرانسه در 1984 متهم به جاسوسی برای آلمان شد. دادگاه نظامي در تاریخ 22 دسامبر 1894 او را به خلع درجه، حبس ابد در "جزیرۀ شیطان" (جزيره گويان در یکی از مستعمرات فرانسه)و محرومیت دائم از حقوق اجتماعی محکوم کرد. قبل از شروع دوران محکومیت او طی مراسم مفصلی وي را از ارتش اخراج کردند. به همت  برادر و همسر دريفوس بالاخره مدارک جعلی مورد استناد دادگاه افشا و مرتکب اصلی رسوا شد ولی این دادخواهی به سادگی به ثمر ننشست.  تبرئه و اعادۀ حیثیت کامل دريفوس و مدافعانش سه سال دیگر طول کشید و به شش دادگاه طولانی دیگر نیاز پیدا کرد. روز 13 ژانویۀ 1898، امیل زولا[54] نویسندۀ شهیر فرانسوی، مقاله ای را با عنوان "من متهم می کنم" در نشریۀ اُورُوِر (سپیده دم)[55] منتشر کرد که بعدها به عنوان مهم ترین و مشهورترین مقاله در تاریخ روزنامه نگاری فرانسه شناخته شد.امیل زولا بااین نامه سر گشاده اذهان عمومی رابا ماجراآشنا کرد، چیزی که به تخفیف حکم دادگاه منجر شد و دریفوس به مدت ده سال به ترک وطن محکوم گردید. اما زولا و بسیاری دیگر دست از نوشتن و اعتراض برنداشتند تا اینکه درسپتامبر ۱٨۹۹  رئیس جمهور وقت لوبه [56]به ماجرا خاتمه داد.  اما آزادی دریفوس  به معنای بیگناه بودن او نبود. پیروزی حزب چپ فرانسه در انتخابات  سال ۱۹۰۲ شرایط تجدید نظر حکم دریفوس را فراهم آورد. رهبر سوسیالیست ها ژان ژورس[57]  موفق شد با دو روز سخنرانی در مجلس فرانسه و طرح دوباره ماجرای دریفوس، دادگاه را متقاعد به تجدید نظر کند. پس دریفوس با کمک وکیلش مورنارد کتبأ از دادگاه تقاضای تجدید نظر کرده و سرانجام در 12 ماه ژوئیه 1906 به آزادی همه جانبه دست یافت. در این سال ها کل جامعۀ فرانسه از عارف و عامی در حمایت یا مخالفت با دريفوس صف بستند: کاتولیک ها، سلطنت طلبان، دست راستی ها، اشراف، و یهودی ستیزها "ضد دريفوس" بودند. در طرف مقابل روشنفکران (اصلاً کلمۀ روشنفکر یا انتلکتوئل در این زمان رايج شد)، جمهوری خواهان، لیبرال ها، دانشگاهیان، و سوسیالیست ها "دريفوسی" یعنی معتقد به بیگناهی دريفوس بودند. به عبارت دیگر در این برهه جامعۀ فرانسه از راس تا ذیل دو شقه شده بود.  
[[فرانسه]] پس از پیروزی در جنگ جهانی اول نتوانست به‌خوبی بر مشکلات جدید و فزاینده کشور بین سال‌های 1919 تا 1939 فایق آید و نظام حکومت جمهوری بتدریج دچار هبوط و سقوط گردید.


جنگ جهانی اول (1918-1914) فرانسه را به شدت متاثر ساخت. طولانی بودن جنگ،میزان بالای تلفات انسانی و نقش اساسی نیروهای فنی و اقتصادی کشور را در دسترسی به پیروزی نهایی دچار رعب و وحشت ساخته بود.با این وجود، فرانسه به همت نیروهای انسانی و مادیبی نظیر خویش توانست وحدانیت خود را حفظ نموده بر بحران های موجود فایق آید و به کمک متحدین خویش به ویژه انگلیس و [[آمریکا]] در این جنگ به پیروزی برسدولی خسارات و تلفات سنگینی را متحمل شد.
جنگ جهانی دوم تحولات عمیقی در [[فرانسه]] به وجود آورد و این کشور پس از چندین هفته نبرد در ماه‌های مه و ژوئن 1940 مغلوب شد. [[فرانسه]] ناگهان نفوذ بین‌المللی و ارگان‌های دموکراتیک خویش را از دست داد و مردم سرافکنده آن متفرق شدند. بهبود شرایط کشور زمان طولانی ‌می‌طلبید و بسیار مدیون کمک‌های متحدین بود.<ref>نعيمی گورابی، محمد حسين (1392). جامعه و فرهنگ [[فرانسه]]. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی].</ref>


فرانسه پس از پیروزی در جنگ جهانی اول نتوانست بخوبی بر مشکلات جدید و فزاینده کشور بین سال های 1919 تا 1939 فایق آید و نظام حکومت جمهوری بتدریج دچار هبوط و سقوط گردید.
== نیز نگاه کنید به ==


جنگ جهانی دوم تحولات عمیقی در فرانسه به وجود آورد و این کشور پس از چندین هفته نبرد در ماه های مه و ژوئن 1940 مغلوب شد. فرانسه ناگهان نفوذ بین المللی و ارگان های دموکراتیک خویش را از دست داد و مردم سرافکنده آن متفرق شدند. بهبود شرایط کشور زمان طولانی می طلبید و بسیار مدیون کمک های متحدین بود.
* [[تاریخ فرانسه]]
 
== کتابشناسی ==

نسخهٔ ‏۵ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۱

جمهوری سوم در فرانسه (۱۹۴۰-۱۸۷۰)

مارشال مک ماهون

به حکومت فرانسه در دوران بین سقوط ناپلئون سوم (۱۸۷۰) و شکست فرانسه از آلمان نازی (۱۹۴۰) گفته ‌می‌شود. جمهوری سوم نسبت به جمهوری‌های پیشین دوام بیشتری داشت و پایه‌های حکومت دموکراتیک را در فرانسه بنا نهاد. اگرچه آثار اجتماعی و اقتصادی آن بسیار ناچیز بود ولی با انعطافی که از خود نشان ‌می‌داد توانست بر بسیاری از بحران‌های موجود در کشور فایق آید. این نظام درخشان‌ترین دوره حاکمیت خود را بین سال‌های 1870 تا 1914 یعنی آغاز جنگ جهانی اول سپری کرد. قانون اساسی این جمهوری در سال ۱۸۷۵ تدوین شد. طبق این قانون فرانسه دارای دو مجلس عوام و سنا بود که رئیس جمهور با تایید مجلس سنا ‌می‌توانست مجلس عوام را منحل کند.مجلس سنا دارای ۳۰۰ عضو بود که یک چهارم آن‌ها مادام العمر بودند. اولین رئیس جمهور فرانسه مارشال مک ماهون (marshal macmahon) نام داشت. البته باید توجه داشت که ابتدا کشمکش‌های زیادی بین جمهوری خواهان، سلطنت طلبان و کلیسا بوجود آمد و در واقع جمهوری خواهان در سال ۱۹۰۵ بر رقبای خود پیروز شدند و در این سال بود که حکومت جمهوری در این کشور تثبیت شد.

پرونده دریفوس

سرگرد آلفرد دریفوس

سرگرد آلفرد دریفوس (alfred dreyfus) یک افسر یهودی ارتش فرانسه در 1984 متهم به جاسوسی برای آلمان شد. دادگاه نظا‌می‌ در تاریخ 22 دسامبر 1894 او را به خلع درجه، حبس ابد در "جزیر‌ه شیطان" (جزیره گویان در یکی از مستعمرات فرانسه) و محرومیت دائم از حقوق اجتماعی محکوم کرد. قبل از شروع دوران محکومیت او طی مراسم مفصلی وی را از ارتش اخراج کردند. به همت‌ برادر و همسر دریفوس بالاخره مدارک جعلی مورد استناد دادگاه افشا و مرتکب اصلی رسوا شد ولی این دادخواهی به سادگی به ثمر ننشست.‌ تبرئه و اعاد‌ه حیثیت کامل دریفوس و مدافعانش سه سال دیگر طول کشید و به شش دادگاه طولانی دیگر نیاز پیدا کرد. روز 13 ژانویه 1898، امیل زولا (Émile François Zola) نویسند‌ه شهیر فرانسوی، مقاله ای را با عنوان "من متهم ‌می‌کنم" در نشری‌ه اُورُوِر (سپیده دم)(L'Aurore) منتشر کرد که بعدها به عنوان مهم‌ترین و مشهورترین مقاله در تاریخ روزنامه‌نگاری فرانسه شناخته‌شد. امیل زولا با این نامه سرگشاده اذهان عمو‌می‌ را با ماجرا آشنا کرد، چیزی که به تخفیف حکم دادگاه منجر شد و دریفوس به مدت ده سال به ترک وطن محکوم گردید. اما زولا و بسیاری دیگر دست از نوشتن و اعتراض برنداشتند تا اینکه درسپتامبر ۱٨۹۹‌ رئیس جمهور وقت لوبه (Émile François Loubet) به ماجرا خاتمه داد.‌ اما آزادی دریفوس‌ به معنای بیگناه بودن او نبود. پیروزی حزب چپ فرانسه در انتخابات‌ سال ۱۹۰۲ شرایط تجدیدنظر حکم دریفوس را فراهم آورد. رهبر سوسیالیست‌ها ژان ژورس (Jean Jaurés) موفق شد با دو روز سخنرانی در مجلس فرانسه و طرح دوباره ماجرای دریفوس، دادگاه را متقاعد به تجدیدنظر کند. پس دریفوس با کمک وکیلش مورنارد کتبأ از دادگاه تقاضای تجدیدنظر کرده و سرانجام در 12 ماه ژوئیه 1906 به آزادی همه جانبه دست یافت. در این سال‌ها کل جامعه فرانسه از عارف و عا‌می‌ در حمایت یا مخالفت با دریفوس صف بستند: کاتولیک‌ها، سلطنت طلبان، دست راستی‌ها، اشراف، و یهودی ستیزها "ضد دریفوس" بودند. در طرف مقابل روشنفکران (اصلاً کلمه روشنفکر یا انتلکتوئل در این زمان رایج شد)، جمهوری خواهان، لیبرال‌ها، دانشگاهیان، و سوسیالیست‌ها "دریفوسی" یعنی معتقد به بیگناهی دریفوس بودند. به عبارت دیگر در این برهه جامعه فرانسه از راس تا ذیل دو شقه شده‌بود.‌

جنگ جهانی اول (1918-1914) فرانسه را به شدت متاثر ساخت. طولانی بودن جنگ، میزان بالای تلفات انسانی و نقش اساسی نیروهای فنی و اقتصادی کشور را در دسترسی به پیروزی نهایی دچار رعب و وحشت ساخته بود. با این وجود، فرانسه به همت نیروهای انسانی و مادیبی نظیر خویش توانست وحدانیت خود را حفظ نموده بر بحران‌های موجود فایق آید و به کمک متحدین خویش به ویژه انگلیس و آمریکا در این جنگ به پیروزی برسد ولی خسارات و تلفات سنگینی را متحمل شد.

فرانسه پس از پیروزی در جنگ جهانی اول نتوانست به‌خوبی بر مشکلات جدید و فزاینده کشور بین سال‌های 1919 تا 1939 فایق آید و نظام حکومت جمهوری بتدریج دچار هبوط و سقوط گردید.

جنگ جهانی دوم تحولات عمیقی در فرانسه به وجود آورد و این کشور پس از چندین هفته نبرد در ماه‌های مه و ژوئن 1940 مغلوب شد. فرانسه ناگهان نفوذ بین‌المللی و ارگان‌های دموکراتیک خویش را از دست داد و مردم سرافکنده آن متفرق شدند. بهبود شرایط کشور زمان طولانی ‌می‌طلبید و بسیار مدیون کمک‌های متحدین بود.[۱]

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. نعيمی گورابی، محمد حسين (1392). جامعه و فرهنگ فرانسه. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی.