روابط چین با کشورهای همسایه: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:


= روابط با کشورهای همسایه =
 
و. الیسیف: می‌­گوید: [[چین]] یک« امپراتوری بدون همسایه(چون چینی‌ها در گذشته تصور می‌کردند که کشور آن‌ها تنها کشور قدرتمند و شکست ناپذیر جهان است و خارجی ها را وحشی و بی تمدن که شایستگی همسایگی با چین را ندارند تلقی می‌کردند.)» بوده است. (فیلیپ دوبورو گار و دیگران ، 1369) در عین ­حال، این کشور طی تاریخ طولانی خود هرگز روابطش را با همسایگانش قطع نکرده است. از آسیاست که سیاست خارجی [[پکن]] ریشه گرفته و قدرت یا ناتوانایی آن مشخص می­‌شود. مرزهای کنونی چین معاصر با همسایگانش نیز همگی حاصل قرار داد­هایی هستند که قدرت­‌های استعماری در نیمه­‌ی دوم قرن نوزدهم به این کشور تحمیل کرده‌­اند. در یکی دو دهه­‌ی اخیر، چينی­‌ها برای دستيابی به جايگاه يک قدرت جهانی، استراتژی كلان خود را بر مبنای سه محور مرتبط با هم يعنی حفظ نظم داخلی و افزايش قابليت دولت در مواجهه با كشمكش‌­های داخلی، دفاع در برابر تهديدات خارجی عليه حاكميت ملی و سرزمينی و كسب و تداوم تأثير گذاری ژئوپليتيک به عنوان يک قدرت بزرگ شكل داده‌­اند. آن­‌ها به این نتیجه رسیده‌­اند که رشد اقتصادی مبتنی بر بازار آزاد و برقراری روابط مسالمت آميز با تمام دولت­‌ها، به خصوص قدرت های بزرگ و مدرنيزه كردن روز افزون نيروی نظامی، هم­چنين مشاركت هرچه بيشتر در ترتيبات بين المللی، منطقه‌­ای و جهانی چند­جانبه مستلزم داشتن مرزهایی با ثبات و بدون تنش با همسایگان است.  
و. الیسیف: می‌­گوید: [[چین]] یک«امپراتوری بدون همسایه(چون چینی‌ها در گذشته تصور می‌کردند که کشور آن‌ها تنها کشور قدرتمند و شکست ناپذیر جهان است و خارجی ها را وحشی و بی تمدن که شایستگی همسایگی با چین را ندارند تلقی می‌کردند.)» بوده است. (فیلیپ دوبورو گار و دیگران ، 1369) در عین ­حال، این کشور طی تاریخ طولانی خود هرگز روابطش را با همسایگانش قطع نکرده است. از آسیاست که سیاست خارجی [[پکن]] ریشه گرفته و قدرت یا ناتوانایی آن مشخص می­‌شود. مرزهای کنونی چین معاصر با همسایگانش نیز همگی حاصل قرار داد­هایی هستند که قدرت­‌های استعماری در نیمه­‌ی دوم قرن نوزدهم به این کشور تحمیل کرده‌­اند. در یکی دو دهه­‌ی اخیر، چينی­‌ها برای دستيابی به جايگاه يک قدرت جهانی، استراتژی كلان خود را بر مبنای سه محور مرتبط با هم يعنی حفظ نظم داخلی و افزايش قابليت دولت در مواجهه با كشمكش‌­های داخلی، دفاع در برابر تهديدات خارجی عليه حاكميت ملی و سرزمينی و كسب و تداوم تأثير گذاری ژئوپليتيک به عنوان يک قدرت بزرگ شكل داده‌­اند. آن­‌ها به این نتیجه رسیده‌­اند که رشد اقتصادی مبتنی بر بازار آزاد و برقراری روابط مسالمت آميز با تمام دولت­‌ها، به خصوص قدرت های بزرگ و مدرنيزه كردن روز افزون نيروی نظامی، هم­چنين مشاركت هرچه بيشتر در ترتيبات بين المللی، منطقه‌­ای و جهانی چند­جانبه مستلزم داشتن مرزهایی با ثبات و بدون تنش با همسایگان است.  


در واقع، پیچیدگی فزاینده­‌ی طرح‌­ریزی­‌های استراتژیکی این کشور و عملگرایی بسیار آگانه­‌ی آن برای تحقق استراتژی سه ضلعی دیپلماسی این کشور، یعنی دیپلماسی مدیریت روابط با همسایگان، به منظور زدودن فضاهای نفوذ بازیگران رقیب به خصوص هند و آمریکا؛ دیپلماسی انرژی؛ و نهایتا دیپلماسی قدرت بزرگ بوده است که عموما باید در لوای استراتژی توسعه­‌ی صلح آمیز غیر تهدید آمیز، به خصوص از طریق روابط اقتصادی دوجانبه و شکل دهی به ائتلاف­‌های همسوی منطقه‌­ای با همسایگان مانند سازمان [[شانگهای]] در منطقه به منصه­‌ی ظهور برسد. (استراتژی پسا آمریکایی چین در افغانستان، 1390) به همین خاطر، این کشور مشتاقانه سیاست«دوستی و مشارکت با کشورهای همسایه» را به مورد اجرا گذاشته و ضمن حل بیشتر اختلافات مرزی با همسایگان از طریق گفتگو و چشم پوشی از برخی مناطق مرزی، تلاش کرده اعتماد همسایگان را نسبت به اهداف بلند مدت سیاسی، نظامی و اقتصادی خود جلب نماید. رهبران و مقامات بلند پایه­‌ی سیاسی این کشور همه ساله با سفر به کشورهای همسایه بر حسن همجواری و برقراری صلح و ثبات پایدار منطقه‌­ای تأکید نموده‌­اند. حمایت از کشورهای آسیای جنوب شرقی و عضویت در سازمان همکاری­‌های منطقه‌­ای آسه آن و توسعه‌­ی روابط دوجانبه و چند جانبه با همسایگان از سیاست نگاه به شرق و حسن همجواری این کشور ناشی می‌­شود.<ref>سابقی،علی محمد (1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،جلد اول، ص440-442</ref>
در واقع، پیچیدگی فزاینده­‌ی طرح‌­ریزی­‌های استراتژیکی این کشور و عملگرایی بسیار آگانه­‌ی آن برای تحقق استراتژی سه ضلعی دیپلماسی این کشور، یعنی دیپلماسی مدیریت روابط با همسایگان، به منظور زدودن فضاهای نفوذ بازیگران رقیب به خصوص هند و آمریکا؛ دیپلماسی انرژی؛ و نهایتا دیپلماسی قدرت بزرگ بوده است که عموما باید در لوای استراتژی توسعه­‌ی صلح آمیز غیر تهدید آمیز، به خصوص از طریق روابط اقتصادی دوجانبه و شکل دهی به ائتلاف­‌های همسوی منطقه‌­ای با همسایگان مانند سازمان [[شانگهای]] در منطقه به منصه­‌ی ظهور برسد. (استراتژی پسا آمریکایی چین در افغانستان، 1390) به همین خاطر، این کشور مشتاقانه سیاست«دوستی و مشارکت با کشورهای همسایه» را به مورد اجرا گذاشته و ضمن حل بیشتر اختلافات مرزی با همسایگان از طریق گفتگو و چشم پوشی از برخی مناطق مرزی، تلاش کرده اعتماد همسایگان را نسبت به اهداف بلند مدت سیاسی، نظامی و اقتصادی خود جلب نماید. رهبران و مقامات بلند پایه­‌ی سیاسی این کشور همه ساله با سفر به کشورهای همسایه بر حسن همجواری و برقراری صلح و ثبات پایدار منطقه‌­ای تأکید نموده‌­اند. حمایت از کشورهای آسیای جنوب شرقی و عضویت در سازمان همکاری­‌های منطقه‌­ای آسه آن و توسعه‌­ی روابط دوجانبه و چند جانبه با همسایگان از سیاست نگاه به شرق و حسن همجواری این کشور ناشی می‌­شود.<ref>سابقی،علی محمد (1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،جلد اول، ص440-442</ref>

نسخهٔ ‏۹ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۰۳


و. الیسیف: می‌­گوید: چین یک«امپراتوری بدون همسایه(چون چینی‌ها در گذشته تصور می‌کردند که کشور آن‌ها تنها کشور قدرتمند و شکست ناپذیر جهان است و خارجی ها را وحشی و بی تمدن که شایستگی همسایگی با چین را ندارند تلقی می‌کردند.)» بوده است. (فیلیپ دوبورو گار و دیگران ، 1369) در عین ­حال، این کشور طی تاریخ طولانی خود هرگز روابطش را با همسایگانش قطع نکرده است. از آسیاست که سیاست خارجی پکن ریشه گرفته و قدرت یا ناتوانایی آن مشخص می­‌شود. مرزهای کنونی چین معاصر با همسایگانش نیز همگی حاصل قرار داد­هایی هستند که قدرت­‌های استعماری در نیمه­‌ی دوم قرن نوزدهم به این کشور تحمیل کرده‌­اند. در یکی دو دهه­‌ی اخیر، چينی­‌ها برای دستيابی به جايگاه يک قدرت جهانی، استراتژی كلان خود را بر مبنای سه محور مرتبط با هم يعنی حفظ نظم داخلی و افزايش قابليت دولت در مواجهه با كشمكش‌­های داخلی، دفاع در برابر تهديدات خارجی عليه حاكميت ملی و سرزمينی و كسب و تداوم تأثير گذاری ژئوپليتيک به عنوان يک قدرت بزرگ شكل داده‌­اند. آن­‌ها به این نتیجه رسیده‌­اند که رشد اقتصادی مبتنی بر بازار آزاد و برقراری روابط مسالمت آميز با تمام دولت­‌ها، به خصوص قدرت های بزرگ و مدرنيزه كردن روز افزون نيروی نظامی، هم­چنين مشاركت هرچه بيشتر در ترتيبات بين المللی، منطقه‌­ای و جهانی چند­جانبه مستلزم داشتن مرزهایی با ثبات و بدون تنش با همسایگان است.

در واقع، پیچیدگی فزاینده­‌ی طرح‌­ریزی­‌های استراتژیکی این کشور و عملگرایی بسیار آگانه­‌ی آن برای تحقق استراتژی سه ضلعی دیپلماسی این کشور، یعنی دیپلماسی مدیریت روابط با همسایگان، به منظور زدودن فضاهای نفوذ بازیگران رقیب به خصوص هند و آمریکا؛ دیپلماسی انرژی؛ و نهایتا دیپلماسی قدرت بزرگ بوده است که عموما باید در لوای استراتژی توسعه­‌ی صلح آمیز غیر تهدید آمیز، به خصوص از طریق روابط اقتصادی دوجانبه و شکل دهی به ائتلاف­‌های همسوی منطقه‌­ای با همسایگان مانند سازمان شانگهای در منطقه به منصه­‌ی ظهور برسد. (استراتژی پسا آمریکایی چین در افغانستان، 1390) به همین خاطر، این کشور مشتاقانه سیاست«دوستی و مشارکت با کشورهای همسایه» را به مورد اجرا گذاشته و ضمن حل بیشتر اختلافات مرزی با همسایگان از طریق گفتگو و چشم پوشی از برخی مناطق مرزی، تلاش کرده اعتماد همسایگان را نسبت به اهداف بلند مدت سیاسی، نظامی و اقتصادی خود جلب نماید. رهبران و مقامات بلند پایه­‌ی سیاسی این کشور همه ساله با سفر به کشورهای همسایه بر حسن همجواری و برقراری صلح و ثبات پایدار منطقه‌­ای تأکید نموده‌­اند. حمایت از کشورهای آسیای جنوب شرقی و عضویت در سازمان همکاری­‌های منطقه‌­ای آسه آن و توسعه‌­ی روابط دوجانبه و چند جانبه با همسایگان از سیاست نگاه به شرق و حسن همجواری این کشور ناشی می‌­شود.[۱]

(China Encyclopedia: 161)

کتاب شناسی

  1. سابقی،علی محمد (1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،جلد اول، ص440-442