سنت خواستگاری در زیمبابوه: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''سنت خواستگاری''' در قبيله اندبله پس از ظهور علايم بلوغ دردختران،جوانان خواستگار كه به آنها «ايندانگه» گفته مي‌شود می توانند به خواستگاري دختران مورد علاقه خود ‌بروند. اين جوانان ابتدا به ملاقات پدر دختر مورد نظر رفته و درخواست خود را رسماً...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''سنت خواستگاری'''
در [[قبیله اندبله]] پس از ظهور علایم بلوغ دردختران، جوانان خواستگار که به آن‌ها «ایندانگه» گفته می‌شود می‌توانند به خواستگاری دختران مورد علاقه خود ‌بروند. این جوانان ابتدا به ملاقات پدر دختر مورد نظر رفته و درخواست خود را رسماً با وی در میان می‌گذارند. پدر دختر از شغل و درآمد مرد جوان جویا می‌شود.


در قبيله اندبله پس از ظهور علايم بلوغ دردختران،جوانان خواستگار كه به آنها «ايندانگه» گفته مي‌شود می توانند به خواستگاري دختران مورد علاقه خود ‌بروند. اين جوانان ابتدا به ملاقات پدر دختر مورد نظر رفته و درخواست خود را رسماً با وی در میان می گذارند.پدر دختر از شغل و درآمد مرد جوان جويا می‌شود.
پس از موافقت پدر دختر با اصل ازدواج، مرد جوان اجازه می‌یابد در کلبه‌ محل زندگی دختر جوان موسوم به "آماکسی هیبا" با وی دیدار و صحبت کند. این دیدار می‌تواند در کنار چاه آب که معمولاً دختران جوان در آنجا گرد هم می‌آیند انجام شود. معمولاً دخترها گفت و گوی خود با خواستگارشان را به درازا می‌کشانند و گاهی این صحبت‌ها 2 تا 3 سال طول می‌کشد. پس از موافقت دختر جوان با ازدواج، خواهر وی خبر آن را برای خانواده داماد برده و عروس آینده نیز کمر بند خود را به نشانه موافقت قطعی بر گردن داماد می‌اندازد. داماد نیز هدیه‌ای برای دختر فرستاده منتظر اعلام تاریخ مراسم عروسی از سوی خانواده عروس می‌شود که گاه تا یک سال طول می‌کشد. پس از آن داماد رسماً از سوی پدر دختر احضار می‌شود. وی به همراه برادر بزرگتر و یا پسر عموی خود نزد پدر عروس رفته بعد از گفت و گو که غالباً بدون حضور سایر اعضای خانواده دختر صورت می‌گیرد قرار ملاقات بعدی بین دو خانواده گذاشته می‌شود.


پس از موافقت پدر دختر با اصل ازدواج،مرد جوان اجازه می ‌يابد در كلبه‌ محل زندگي دختر جوان موسوم به "آماكسي هيبا" با وی دیدار و صحبت کند.این دیدار می تواند در كنار چاه آب كه معمولاً دختران جوان در آنجا گرد هم می‌آيندانجام شود.معمولاً دخترها گفت و گوی خود باخواستگارشان را به درازا می كشانند و گاهی این صحبت ها 2 تا 3 سال طول می کشد.پس از موافقت دختر جوان با ازدواج، خواهر وی خبر آن را برای خانواده داماد برده و عروس آينده نيز كمر بند خود را به نشانه موافقت قطعی بر گردن داماد می اندازد. داماد نيز هديه‌ای براي دختر فرستاده منتظر اعلام تاريخ مراسم عروسی از سوی خانواده عروس می‌شود که گاه تا يك سال طول می كشد.پس از آن داماد رسماً از سوی پدر دختر احضار می شود.وی به همراه برادر بزرگتر و يا پسر عموي خود نزد پدر عروس رفته بعد از گفت و گو که غالباً بدون حضور ساير اعضای خانواده دختر صورت می ‌گيرد قرار ملاقات بعدی بين دو خانواده گذاشته می‌شود.
اگر گفت و گوها به خوبی پیش برود، خانواده پسر از عروس برای دیدار از خانه خود دعوت می‌کنند. دختر جوان را در این دیدار که حتماً هنگام غروب انجام می‌شود، یکی از خویشان نزدیک همراهی می‌کند. طبق رسوم اندبله مادر داماد با لباس مخصوص همراه با سایر اعضای خانواده به جز مادر بزرگ داماد که در داخل خانه می‌ماند، بیرون از خانه از عروس استقبال می‌کنند. در این دیدار بزی به عنوان خوش‌ یمن بودن وصلت قربانی می‌شود. پس از آن پدر داماد که تا این زمان با پدر عروس ملاقات نداشته، شخصی را به عنوان نماینده نزد پدر عروس می‌فرستد تا پس از گفت و گو با وی رسماً خواهش کند با ازدواج موافقت کند و پدر دختر نیز پس از کمی طفره رفتن و تظاهر به بی میلی سرانجام موافقت خود را اعلام و زمان رسمی ازدواج را مشخص می‌کند<ref>ایپکچی، محمدحسن (1339). جامعه و فرهنگ [[زيمبابوه|زیمبابوه]]. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی]T ص. 194-195.</ref>.


اگر گفت و گوها به خوبی پیش برود، خانواده پسر از عروس برای ديدار از خانه خود دعوت می کنند.دختر جوان را در این دیدار که حتماً هنگام غروب انجام می شود،یکی از خويشان نزديك همراهی می کند.طبق رسوم اندبله مادر داماد با لباس مخصوص همراه با سایر اعضای خانواده به جز مادر بزرگ داماد که در داخل خانه می ماند،بیرون از خانه از عروس استقبال می کنند.در این دیدار بزی به عنوان خوش‌ يمن بودن وصلت قربانی می شود. پس از آن پدر داماد که تا این زمان با پدر عروس ملاقات نداشته،شخصی را به عنوان نماينده نزد پدر عروس می‌فرستد تا پس از گفت و گو با وی رسماً خواهش كند با ازدواج موافقت کند و پدر دختر نیز پس از كمی طفره رفتن و تظاهر به بی میلی سرانجام موافقت خود را اعلام و زمان رسمی ازدواج را مشخص می کند.
== کتابشناسی ==

نسخهٔ ‏۳۰ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۳۹

در قبیله اندبله پس از ظهور علایم بلوغ دردختران، جوانان خواستگار که به آن‌ها «ایندانگه» گفته می‌شود می‌توانند به خواستگاری دختران مورد علاقه خود ‌بروند. این جوانان ابتدا به ملاقات پدر دختر مورد نظر رفته و درخواست خود را رسماً با وی در میان می‌گذارند. پدر دختر از شغل و درآمد مرد جوان جویا می‌شود.

پس از موافقت پدر دختر با اصل ازدواج، مرد جوان اجازه می‌یابد در کلبه‌ محل زندگی دختر جوان موسوم به "آماکسی هیبا" با وی دیدار و صحبت کند. این دیدار می‌تواند در کنار چاه آب که معمولاً دختران جوان در آنجا گرد هم می‌آیند انجام شود. معمولاً دخترها گفت و گوی خود با خواستگارشان را به درازا می‌کشانند و گاهی این صحبت‌ها 2 تا 3 سال طول می‌کشد. پس از موافقت دختر جوان با ازدواج، خواهر وی خبر آن را برای خانواده داماد برده و عروس آینده نیز کمر بند خود را به نشانه موافقت قطعی بر گردن داماد می‌اندازد. داماد نیز هدیه‌ای برای دختر فرستاده منتظر اعلام تاریخ مراسم عروسی از سوی خانواده عروس می‌شود که گاه تا یک سال طول می‌کشد. پس از آن داماد رسماً از سوی پدر دختر احضار می‌شود. وی به همراه برادر بزرگتر و یا پسر عموی خود نزد پدر عروس رفته بعد از گفت و گو که غالباً بدون حضور سایر اعضای خانواده دختر صورت می‌گیرد قرار ملاقات بعدی بین دو خانواده گذاشته می‌شود.

اگر گفت و گوها به خوبی پیش برود، خانواده پسر از عروس برای دیدار از خانه خود دعوت می‌کنند. دختر جوان را در این دیدار که حتماً هنگام غروب انجام می‌شود، یکی از خویشان نزدیک همراهی می‌کند. طبق رسوم اندبله مادر داماد با لباس مخصوص همراه با سایر اعضای خانواده به جز مادر بزرگ داماد که در داخل خانه می‌ماند، بیرون از خانه از عروس استقبال می‌کنند. در این دیدار بزی به عنوان خوش‌ یمن بودن وصلت قربانی می‌شود. پس از آن پدر داماد که تا این زمان با پدر عروس ملاقات نداشته، شخصی را به عنوان نماینده نزد پدر عروس می‌فرستد تا پس از گفت و گو با وی رسماً خواهش کند با ازدواج موافقت کند و پدر دختر نیز پس از کمی طفره رفتن و تظاهر به بی میلی سرانجام موافقت خود را اعلام و زمان رسمی ازدواج را مشخص می‌کند[۱].

کتابشناسی

  1. ایپکچی، محمدحسن (1339). جامعه و فرهنگ زیمبابوه. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدیT ص. 194-195.