گرایش اقتدارخواهانه چینی ها: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
(صفحه‌ای تازه حاوی «در جامعه­ی سنتی چینی، در تمامی خانواده­ها، چه دهقان و یا زمین­دار، تحت شرایط تاریخی خاصی، یک سیستم پدرسالاری قوی شکل گرفته است. پدر برای مدیریت خانواده از قدرت مطلقه برخوردار است. افزون براین، این نگرش رفتاری به رییس خانواده به عنوان قدرت غیر...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
در جامعه­ی سنتی چینی، در تمامی خانواده­ها، چه دهقان و یا زمین­دار، تحت شرایط تاریخی خاصی، یک سیستم پدرسالاری قوی شکل گرفته است. پدر برای مدیریت خانواده از قدرت مطلقه برخوردار است. افزون براین، این نگرش رفتاری به رییس خانواده به عنوان قدرت غیرقابل چالش، به رهبران جامعه و نهادها و سازمان­های بزرگ­تر مانند حاکمان محلی و امپراتور نیز گسترش یافته است. در نتیجه، مقامات دولتی و امپراتور به عنوان پدر دوم تلقی شده و وفاداری مطلق و تبعیت محض رعایا مانند پسر از یک پدر صورت می­گیرد. بنابراین، می­توان گفت که حاکمیت پدرسالار الگویی برای مقامات دولتی و قدرت امپراتوری بوده است. دولت هم همیشه تمهیداتی را به مورد اجرا گذاشته تا از نظر قانونی و رسمی قدرت پدرسالارانه را تشویق و تقویت کند. اعمال حاکمیت دوگانه­ی پدرسالاری و امپراتوری، گرایش اقتدار گرایانه­ی جامعه­ی سنتی را تقویت کرده است. سه ویژگی از این نوع گرایش را تا حدودی هنوز هم می­توان در جامعه­ی معاصر چین مشاهده کرد.  
در جامعه‌­ی سنتی چینی، در تمامی خانواده­‌ها، چه دهقان و یا زمین­‌دار، تحت شرایط تاریخی خاصی، یک سیستم پدرسالاری قوی شکل گرفته است. پدر برای مدیریت خانواده از قدرت مطلقه برخوردار است. افزون براین، این نگرش رفتاری به رییس خانواده به عنوان قدرت غیرقابل چالش، به رهبران جامعه و نهادها و سازمان­‌های بزرگ‌­تر مانند حاکمان محلی و امپراتور نیز گسترش یافته است. در نتیجه، مقامات دولتی و امپراتور به عنوان پدر دوم تلقی شده و وفاداری مطلق و تبعیت محض رعایا مانند پسر از یک پدر صورت می‌­گیرد. بنابراین، می‌­توان گفت که حاکمیت پدرسالار الگویی برای مقامات دولتی و قدرت امپراتوری بوده است. دولت هم همیشه تمهیداتی را به مورد اجرا گذاشته تا از نظر قانونی و رسمی قدرت پدرسالارانه را تشویق و تقویت کند. اعمال حاکمیت دوگانه­‌ی پدرسالاری و امپراتوری، گرایش اقتدار گرایانه­‌ی جامعه­‌ی سنتی را تقویت کرده است. سه ویژگی از این نوع گرایش را تا حدودی هنوز هم می­‌توان در جامعه‌­ی معاصر چین مشاهده کرد.  


1-    حساسیت نسبت به قدرت: چینی­ها همیشه نسبت به قدرت حساس بوده­اند. در هر شرایط اجتماعی، یک فرد چینی همیشه نگاه می­کند که آیا نوعی از قدرت، به ویژه کسی­که مقامش از او بالاتر باشد حضور دارد یانه. اغلب هرگاه دو نفر چینی برای نخستین بار با هم ملاقات کنند، از طریق به کارگیری مهارت­های مختلف اجتماعی، مدت زمانی را صرف شناخت و جایگاه و ارشدیت یکدیگر می­کنند. اگر یکی مقامش بالاتر باشد، دیگری فورا او را به عنوان مقام مافوق می­پذیرد. مردم چین از دوران کودکی دو نوع برخورد با قدرت را می­آموزند، یکی چگونگی برخورد با مقام بالاتر و دیگری چگونگی تعامل با افراد پایین­تر. در عین این که آن­ها در برخورد با مقام مافوق و مادون خوب عمل می­کنند، ولی در مواجهه با مقام هم شأن دچار مشکل می­شوند. چینی­ها معمولا در مواجهه با فردی نا آشنا ابتدا از روی احتیاط با او مؤدبانه و احترام آمیز برخورد می­کنند، و به محض آشنایی با جایگاه او خود را تطبیق داده و متناسب با مقامش تعامل می­نمایند. این ویژگی نشان می­دهد که باری یک فرد سنتی چینی، بهترین سیاست در روابط اجتماعی جانب احتیاط را حفظ کند تا از موقعیت طرف مقابل اطمینان حاصل شود. این نوع از هشیاری بیانگر عادت استراتژیک چینی­ها در روابط اجتماعی است که جزو شخصیت آن­ها شده است.
1-    حساسیت نسبت به قدرت: چینی­‌ها همیشه نسبت به قدرت حساس بوده‌­اند. در هر شرایط اجتماعی، یک فرد چینی همیشه نگاه می­‌کند که آیا نوعی از قدرت، به ویژه کسی­‌که مقامش از او بالاتر باشد حضور دارد یانه. اغلب هرگاه دو نفر چینی برای نخستین بار با هم ملاقات کنند، از طریق به کارگیری مهارت­‌های مختلف اجتماعی، مدت زمانی را صرف شناخت و جایگاه و ارشدیت یکدیگر می­‌کنند. اگر یکی مقامش بالاتر باشد، دیگری فورا او را به عنوان مقام مافوق می­‌پذیرد. مردم چین از دوران کودکی دو نوع برخورد با قدرت را می­‌آموزند، یکی چگونگی برخورد با مقام بالاتر و دیگری چگونگی تعامل با افراد پایین­‌تر. در عین این که آن­‌ها در برخورد با مقام مافوق و مادون خوب عمل می‌­کنند، ولی در مواجهه با مقام هم شأن دچار مشکل می­‌شوند. چینی­‌ها معمولا در مواجهه با فردی نا آشنا ابتدا از روی احتیاط با او مؤدبانه و احترام آمیز برخورد می‌­کنند، و به محض آشنایی با جایگاه او خود را تطبیق داده و متناسب با مقامش تعامل می­‌نمایند. این ویژگی نشان می­‌دهد که باری یک فرد سنتی چینی، بهترین سیاست در روابط اجتماعی جانب احتیاط را حفظ کند تا از موقعیت طرف مقابل اطمینان حاصل شود. این نوع از هشیاری بیانگر عادت استراتژیک چینی‌­ها در روابط اجتماعی است که جزو شخصیت آن‌­ها شده است.


2-    تمجید و ستایش از قدرت: چینی­ها نه تنها قدرت زنده و حاضر درون و بیرون خانواده را می­ستایند، بلکه نیاکان و قهرمانان تاریخی را نیز ستایش می­کنند. به نظر آن­ها ستایش افراد صاحب قدرت امری کاملا طبیعی و دامنه دار با سه ویژگی، بدون قید و شرط، محق بودن او، و نا محدود بودن است. فردی که دارای موقعیت برتری است، از لحاظ علمی و اخلاقی هم برتر و شایسته­ی الگو شدن تلقی می­شود. چینی­ها آموخته­اند که این ویژگی ستایشگری را به همه­ی بزرگ­ترها، از پدر گرفته تا امپراتور تعمیم دهند. در این فرهنگ یک مقام مافوق برای همیشه مافوق است(پدر همیشه حاکم مطلق است، معلم همیشه معلم است، و فرمانده و رییس برای همیشه نسبت به سرباز و مرئوس ارشدیت دارد.)  
2-    تمجید و ستایش از قدرت: چینی‌­ها نه تنها قدرت زنده و حاضر درون و بیرون خانواده را می­‌ستایند، بلکه نیاکان و قهرمانان تاریخی را نیز ستایش می­‌کنند. به نظر آن­ها ستایش افراد صاحب قدرت امری کاملا طبیعی و دامنه دار با سه ویژگی، بدون قید و شرط، محق بودن او، و نامحدود بودن است. فردی که دارای موقعیت برتری است، از لحاظ علمی و اخلاقی هم برتر و شایسته­‌ی الگو شدن تلقی می­‌شود. چینی­‌ها آموخته‌­اند که این ویژگی ستایشگری را به همه­‌ی بزرگ­‌ترها، از پدر گرفته تا امپراتور تعمیم دهند. در این فرهنگ یک مقام مافوق برای همیشه مافوق است(پدر همیشه حاکم مطلق است، معلم همیشه معلم است، و فرمانده و رییس برای همیشه نسبت به سرباز و مرئوس ارشدیت دارد.)  


3-    وابستگی به قدرت: تا زمانی­که یک مقام مافوق برای چینی­ها قابل اعتماد و دارای قدرت مطلقه است، آن­ها کاملا به آن قدرت وابسته خواهند بود. نمونه­ی روشن این وابستگی، این است که اگر مردم با قدرت درگیر هم بشوند، پس از مدتی در برابر او تسلیم محض خواهند بود، چون نمی­توانند خود را با قدرت مطلقه مقایسه کنند، لذا طبیعی است که در برابر او تسلیم محض باشند. این نوع از احساس موجب شده که مردم در برابر قدرت به نوعی به احساس ناتوانی دچار شده و توان مقابله را از دست بدهند. در چنین شرایطی است که حتی پسران توانمند در برابر پدران سختگیر و کارمندان صالح و شایسته در برابر مافوق خود نوعی احساس کوچکی، کمبود و ناتوانی دارند.
3-    وابستگی به قدرت: تا زمانی­‌که یک مقام مافوق برای چینی­‌ها قابل اعتماد و دارای قدرت مطلقه است، آن‌­ها کاملا به آن قدرت وابسته خواهند بود. نمونه‌­ی روشن این وابستگی، این است که اگر مردم با قدرت درگیر هم بشوند، پس از مدتی در برابر او تسلیم محض خواهند بود، چون نمی­‌توانند خود را با قدرت مطلقه مقایسه کنند، لذا طبیعی است که در برابر او تسلیم محض باشند. این نوع از احساس موجب شده که مردم در برابر قدرت به نوعی به احساس ناتوانی دچار شده و توان مقابله را از دست بدهند. در چنین شرایطی است که حتی پسران توانمند در برابر پدران سختگیر و کارمندان صالح و شایسته در برابر مافوق خود نوعی احساس کوچکی، کمبود و ناتوانی دارند.<ref>سابقی، محمد علی(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،جلد اول، ص278-281</ref>
 
=== کتاب شناسی ===

نسخهٔ ‏۱۳ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۲۵

در جامعه‌­ی سنتی چینی، در تمامی خانواده­‌ها، چه دهقان و یا زمین­‌دار، تحت شرایط تاریخی خاصی، یک سیستم پدرسالاری قوی شکل گرفته است. پدر برای مدیریت خانواده از قدرت مطلقه برخوردار است. افزون براین، این نگرش رفتاری به رییس خانواده به عنوان قدرت غیرقابل چالش، به رهبران جامعه و نهادها و سازمان­‌های بزرگ‌­تر مانند حاکمان محلی و امپراتور نیز گسترش یافته است. در نتیجه، مقامات دولتی و امپراتور به عنوان پدر دوم تلقی شده و وفاداری مطلق و تبعیت محض رعایا مانند پسر از یک پدر صورت می‌­گیرد. بنابراین، می‌­توان گفت که حاکمیت پدرسالار الگویی برای مقامات دولتی و قدرت امپراتوری بوده است. دولت هم همیشه تمهیداتی را به مورد اجرا گذاشته تا از نظر قانونی و رسمی قدرت پدرسالارانه را تشویق و تقویت کند. اعمال حاکمیت دوگانه­‌ی پدرسالاری و امپراتوری، گرایش اقتدار گرایانه­‌ی جامعه­‌ی سنتی را تقویت کرده است. سه ویژگی از این نوع گرایش را تا حدودی هنوز هم می­‌توان در جامعه‌­ی معاصر چین مشاهده کرد.

1-    حساسیت نسبت به قدرت: چینی­‌ها همیشه نسبت به قدرت حساس بوده‌­اند. در هر شرایط اجتماعی، یک فرد چینی همیشه نگاه می­‌کند که آیا نوعی از قدرت، به ویژه کسی­‌که مقامش از او بالاتر باشد حضور دارد یانه. اغلب هرگاه دو نفر چینی برای نخستین بار با هم ملاقات کنند، از طریق به کارگیری مهارت­‌های مختلف اجتماعی، مدت زمانی را صرف شناخت و جایگاه و ارشدیت یکدیگر می­‌کنند. اگر یکی مقامش بالاتر باشد، دیگری فورا او را به عنوان مقام مافوق می­‌پذیرد. مردم چین از دوران کودکی دو نوع برخورد با قدرت را می­‌آموزند، یکی چگونگی برخورد با مقام بالاتر و دیگری چگونگی تعامل با افراد پایین­‌تر. در عین این که آن­‌ها در برخورد با مقام مافوق و مادون خوب عمل می‌­کنند، ولی در مواجهه با مقام هم شأن دچار مشکل می­‌شوند. چینی­‌ها معمولا در مواجهه با فردی نا آشنا ابتدا از روی احتیاط با او مؤدبانه و احترام آمیز برخورد می‌­کنند، و به محض آشنایی با جایگاه او خود را تطبیق داده و متناسب با مقامش تعامل می­‌نمایند. این ویژگی نشان می­‌دهد که باری یک فرد سنتی چینی، بهترین سیاست در روابط اجتماعی جانب احتیاط را حفظ کند تا از موقعیت طرف مقابل اطمینان حاصل شود. این نوع از هشیاری بیانگر عادت استراتژیک چینی‌­ها در روابط اجتماعی است که جزو شخصیت آن‌­ها شده است.

2-    تمجید و ستایش از قدرت: چینی‌­ها نه تنها قدرت زنده و حاضر درون و بیرون خانواده را می­‌ستایند، بلکه نیاکان و قهرمانان تاریخی را نیز ستایش می­‌کنند. به نظر آن­ها ستایش افراد صاحب قدرت امری کاملا طبیعی و دامنه دار با سه ویژگی، بدون قید و شرط، محق بودن او، و نامحدود بودن است. فردی که دارای موقعیت برتری است، از لحاظ علمی و اخلاقی هم برتر و شایسته­‌ی الگو شدن تلقی می­‌شود. چینی­‌ها آموخته‌­اند که این ویژگی ستایشگری را به همه­‌ی بزرگ­‌ترها، از پدر گرفته تا امپراتور تعمیم دهند. در این فرهنگ یک مقام مافوق برای همیشه مافوق است(پدر همیشه حاکم مطلق است، معلم همیشه معلم است، و فرمانده و رییس برای همیشه نسبت به سرباز و مرئوس ارشدیت دارد.)

3-    وابستگی به قدرت: تا زمانی­‌که یک مقام مافوق برای چینی­‌ها قابل اعتماد و دارای قدرت مطلقه است، آن‌­ها کاملا به آن قدرت وابسته خواهند بود. نمونه‌­ی روشن این وابستگی، این است که اگر مردم با قدرت درگیر هم بشوند، پس از مدتی در برابر او تسلیم محض خواهند بود، چون نمی­‌توانند خود را با قدرت مطلقه مقایسه کنند، لذا طبیعی است که در برابر او تسلیم محض باشند. این نوع از احساس موجب شده که مردم در برابر قدرت به نوعی به احساس ناتوانی دچار شده و توان مقابله را از دست بدهند. در چنین شرایطی است که حتی پسران توانمند در برابر پدران سختگیر و کارمندان صالح و شایسته در برابر مافوق خود نوعی احساس کوچکی، کمبود و ناتوانی دارند.[۱]

کتاب شناسی

  1. سابقی، محمد علی(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،جلد اول، ص278-281