مفاخر و مشاهیر دینی بنگلادش: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''6. 5. مفاخر و مشاهیر دینی متنفذ''' رهبران مذهبي بنگلادش دراويش و صوفيان مي باشند. قبل از حكومت ترك ها نخستين درويشي كه به منظور اشاعه و تبليغ اسلام وارد بنگال شد، « مخدوم شيخ جلال الدين تبريزي » نام داشت. وي مسجد و باغ و خانقاهي در پاندوآ ( در بنگا...» ایجاد کرد)
 
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)
خط ۱: خط ۱:
'''6. 5. مفاخر و مشاهیر دینی متنفذ'''
'''6. 5. مفاخر و مشاهیر دینی متنفذ'''


رهبران مذهبي بنگلادش دراويش و صوفيان مي باشند. قبل از حكومت ترك ها نخستين درويشي كه به منظور اشاعه و تبليغ اسلام وارد بنگال شد، « مخدوم شيخ جلال الدين تبريزي » نام داشت. وي مسجد و باغ و خانقاهي در پاندوآ ( در بنگال غربي ) بنا كرد كه هزاران مسكين و گرسنه ومسافر از خانقاه وي متنعم مي شدند. توسط وي هزاران نفر آيين اسلام را پذيرفتند.
رهبران مذهبي [[بنگلادش]] دراويش و صوفيان مي باشند. قبل از حكومت ترك ها نخستين درويشي كه به منظور اشاعه و تبليغ اسلام وارد بنگال شد، « مخدوم شيخ جلال الدين تبريزي » نام داشت. وي مسجد و باغ و خانقاهي در پاندوآ ( در بنگال غربي ) بنا كرد كه هزاران مسكين و گرسنه ومسافر از خانقاه وي متنعم مي شدند. توسط وي هزاران نفر آيين اسلام را پذيرفتند.


  درويش « شاه جلال مجروي يمني » ( که به تبريزي هم شهرت دارد) از ديگر دراويش معروف و متنفذ بنگال است كه باكمك سرداران فيروز شاه سيلهت را فتح كرد. ابن بطوطه در سال 1303 با وي در سيلهت ملاقات کرد. هزاران نفر از مردم بنگال توسط وي به اسلام روي آوردند.
  درويش « شاه جلال مجروي يمني » ( که به تبريزي هم شهرت دارد) از ديگر دراويش معروف و متنفذ بنگال است كه باكمك سرداران فيروز شاه سيلهت را فتح كرد. [[ابن بطوطه]] در سال 1303 با وي در سيلهت ملاقات کرد. هزاران نفر از مردم بنگال توسط وي به اسلام روي آوردند.


  از دیگر دراويش و مصلحان زاهد معروف بنگلادش مي توان از اين افراد نام برد: «نور قطب العالم»، « بابا آدم شهيد »، در بخش منشي گنج نزديك داكا، «خان جهان علي » كه مزارش در بندر كولنا قرار دارد، « بدربير » يا « بدرالدين شاه » در چيتاگنگ ( ظاهراً اين فرد مريدان فراواني در بين قايقرانان وملوانان داشته به طوري كه قايقرانان معتقد به قدرت معنوي وي بوده و به هنگام دريانوردي نام او را ذكر مي کردند). صوفي « شاه مقدوم » بزرگ شهر راجشاهي كه مريدان فراواني دارد. وي نوة « عبدالقادر گيلاني» از مصلحان معروف شبه قاره مي باشد. « شاه مقدوم » از شاهزاده پور واقع در شهر پابنا و « علي بغدادي » از ميرپور واقع در داكا مي باشند. « قاضي مغول اعزام خان»، «عبدالله كرماني»، « شاه شافع الدين شهيد»، «سيد عباس علي مكي» نيز از دراويش معروف بودند. در دوران حكومت ترك ها، دراويش و صوفيان و علما نفوذ فوق العاده در بين مردم داشتند.
  از دیگر دراويش و مصلحان زاهد معروف بنگلادش مي توان از اين افراد نام برد: «نور قطب العالم»، « بابا آدم شهيد »، در بخش منشي گنج نزديك داكا، «خان جهان علي » كه مزارش در بندر كولنا قرار دارد، « بدربير » يا « بدرالدين شاه » در [[چيتاگنگ]] ( ظاهراً اين فرد مريدان فراواني در بين قايقرانان وملوانان داشته به طوري كه قايقرانان معتقد به قدرت معنوي وي بوده و به هنگام دريانوردي نام او را ذكر مي کردند). صوفي « شاه مقدوم » بزرگ شهر راجشاهي كه مريدان فراواني دارد. وي نوة « عبدالقادر گيلاني» از مصلحان معروف شبه قاره مي باشد. « شاه مقدوم » از شاهزاده پور واقع در شهر پابنا و « علي بغدادي » از ميرپور واقع در [[داكا]] مي باشند. « قاضي مغول اعزام خان»، «عبدالله كرماني»، « شاه شافع الدين شهيد»، «سيد عباس علي مكي» نيز از دراويش معروف بودند. در دوران حكومت ترك ها، دراويش و صوفيان و علما نفوذ فوق العاده در بين مردم داشتند.


  ابن بطوطه ( 703 ق/ 1304م-779 ق/ 1380م) مي نويسد: «در طول حكومت فخرالدين مبارك شاه، دراويش علاوه بر احترامي كه حكمرانان براي ایشان قائل بودند، امكانات زيادي از جمله مسافرت رايگان توسط قايق، غذا و ... برخوردار داشتند. به دستور سلاطين وقت، هنگامي كه درويشي وارد شهر مي شد بنگلادش حاكم شهر از وي استقبال مي كرد و نيمي از خزانة دولت در اختيارش قرار مي گرفت» (ابن بطوطه، 1354: 320-399).
  ابن بطوطه ( 703 ق/ 1304م-779 ق/ 1380م) مي نويسد: «در طول حكومت فخرالدين مبارك شاه، دراويش علاوه بر احترامي كه حكمرانان براي ایشان قائل بودند، امكانات زيادي از جمله مسافرت رايگان توسط قايق، غذا و ... برخوردار داشتند. به دستور سلاطين وقت، هنگامي كه درويشي وارد شهر مي شد بنگلادش حاكم شهر از وي استقبال مي كرد و نيمي از خزانة دولت در اختيارش قرار مي گرفت» (ابن بطوطه، 1354: 320-399).
خط ۱۱: خط ۱۱:
    در دوران مغول نيز صوفيان و دراويش بـــه توسعه نفوذ اسلام مي پرداختند. « خواجه معين الدين چشتي » معروف به « سلطان الاوليا هندوستان» در همين ايام مي زيست. وی سرسلسله صوفیای کرام در شبه قاره است و اصلا ایرانی بود و از مردم سیستان. مظهرالدین صدیقی (در: سایت کتابخانه طهور) می نویسد:
    در دوران مغول نيز صوفيان و دراويش بـــه توسعه نفوذ اسلام مي پرداختند. « خواجه معين الدين چشتي » معروف به « سلطان الاوليا هندوستان» در همين ايام مي زيست. وی سرسلسله صوفیای کرام در شبه قاره است و اصلا ایرانی بود و از مردم سیستان. مظهرالدین صدیقی (در: سایت کتابخانه طهور) می نویسد:


    «خواجه معین الدین چشتی هروی در قرن ششم هجری در سیستان متولد شد و در همان جا به فرا گرفتن علم و دانش پرداخت و سپس به چشت هرات مهاجرت کرد و در این شهر به ریاضت مشغول شد و از این رو به چشتی معروف شده است. وی پس از مدتی اقامت در چشت عازم طوس شد و در طابران، در خانقاه خواجه عثمان هارونی، که یکی از مشایخ بزرگ خراسان بود، رحل اقامت افکند، و در آنجا در نزد خواجه عثمان به تکمیل مقامات عرفانی و روحانی مشغول شد. سرانجام دست ارادت به خواجه عثمان داد و در زمره خلفای وی قرار گرفت.
    «خواجه معین الدین چشتی هروی در قرن ششم هجری در سیستان متولد شد و در همان جا به فرا گرفتن علم و دانش پرداخت و سپس به چشت [[هرات]] مهاجرت کرد و در این شهر به ریاضت مشغول شد و از این رو به چشتی معروف شده است. وی پس از مدتی اقامت در چشت عازم طوس شد و در طابران، در خانقاه خواجه عثمان هارونی، که یکی از مشایخ بزرگ خراسان بود، رحل اقامت افکند، و در آنجا در نزد خواجه عثمان به تکمیل مقامات عرفانی و روحانی مشغول شد. سرانجام دست ارادت به خواجه عثمان داد و در زمره خلفای وی قرار گرفت.


  «خواجه معین الدین از طوس رهسپار بغداد گردید و مدتی در این شهر که در آن روزگار از مراکز مهم علوم و معارف اسلامی بود توقف کرد و از مشایخ آن ها نیز بسیار استفاده کرد و خود نیز مجلس تدریس و ارشاد تشکیل داد. گروهی از او استفاده کردند و چندی نیز در حرمین شریفین و شام و مصر گردش کرد و خلایق بسیاری از او اجازه گرفتند و از مجلس علمی و عرفانی او استفاده بردند. در آغاز قرن هفتم هجری سلطان شهاب الدین غوری از موطن اصلی خود در فیروزکوه که در میان کوهستان های سر بر آسمان کشیده غور در مشرق هرات قرار دارد به هندوستان لشکر کشید. وی پس از اینکه لاهور را از بازماندگان و سلاطین غزنوی گرفت به طرف دهلی حرکت کرد و پس از چندی دهلی را فتح نمود و آنجا را پایتخت خود قرار داد. پس از اینکه ناحیه پنجاب به تصرف مسلمین درآمد و نفوذ اسلام در آن مناطق برقرار شد، گروهی از دانشمندان و رهبران مسلمانان برای ترویج و تبلیغ دین مقدس اسلام به پنجاب و راجستان مهاجرت کردند و به فعالیت های دینی و مذهبی مشغول شدند. خواجه معین الدین در این هنگام همراه سلاطین و امرای غوری به هندوستان رفت و در شهر اجمیر در منطقه راجستان ساکن شد. خواجه در اجمیر مؤسسات اسلامی درست کرد و مدارس و مساجدی بنیان نهاد و به تدریس و تبلیغ مبانی اسلامی مشغول شد. خواجه معین الدین از طریق تصوف و عرفان که با روح و فکر مردم هند سازگار بود، موضوعات دینی را القاء می کرد و در اندک مدتی شهرت عظیم یافت و مردم از اطراف و اکناف پیرامون وی را گرفتند و از وجود وی استفاده کردند». وی سپس به نحوه رفتار سلاطین دهلی و امرای هند با خواجه پرداخته است و می نویسد:
  «خواجه معین الدین از طوس رهسپار بغداد گردید و مدتی در این شهر که در آن روزگار از مراکز مهم علوم و معارف اسلامی بود توقف کرد و از مشایخ آن ها نیز بسیار استفاده کرد و خود نیز مجلس تدریس و ارشاد تشکیل داد. گروهی از او استفاده کردند و چندی نیز در حرمین شریفین و شام و [[مصر]] گردش کرد و خلایق بسیاری از او اجازه گرفتند و از مجلس علمی و عرفانی او استفاده بردند. در آغاز قرن هفتم هجری سلطان شهاب الدین غوری از موطن اصلی خود در [[فیروزکوه]] که در میان کوهستان های سر بر آسمان کشیده غور در مشرق هرات قرار دارد به هندوستان لشکر کشید. وی پس از اینکه لاهور را از بازماندگان و سلاطین غزنوی گرفت به طرف دهلی حرکت کرد و پس از چندی دهلی را فتح نمود و آنجا را پایتخت خود قرار داد. پس از اینکه ناحیه پنجاب به تصرف مسلمین درآمد و نفوذ اسلام در آن مناطق برقرار شد، گروهی از دانشمندان و رهبران مسلمانان برای ترویج و تبلیغ دین مقدس اسلام به پنجاب و راجستان مهاجرت کردند و به فعالیت های دینی و مذهبی مشغول شدند. خواجه معین الدین در این هنگام همراه سلاطین و امرای غوری به هندوستان رفت و در شهر اجمیر در منطقه راجستان ساکن شد. خواجه در اجمیر مؤسسات اسلامی درست کرد و مدارس و مساجدی بنیان نهاد و به تدریس و تبلیغ مبانی اسلامی مشغول شد. خواجه معین الدین از طریق تصوف و عرفان که با روح و فکر مردم هند سازگار بود، موضوعات دینی را القاء می کرد و در اندک مدتی شهرت عظیم یافت و مردم از اطراف و اکناف پیرامون وی را گرفتند و از وجود وی استفاده کردند». وی سپس به نحوه رفتار سلاطین دهلی و امرای هند با خواجه پرداخته است و می نویسد:


  «پادشاهان و امرای اسلامی هند فوق العاده به وی احترام می کردند. برای خواجه معین الدین وسائل پیشرفت از هر جهت فراهم شد و او توانست میلیون ها نفر از بت پرستان هند را به توحید راهنمایی کند و از برکت وی دین مقدس اسلام در شمال و مغرب هند پیش رود. معین الدین شاگردان زیادی تربیت کرد و آنان هر کدام در منطقه خود مصدر خدمات ارزنده ای شدند. قطب الدین بختیار کاکی و فریدالدین گنج شکر از شاگردان و تربیت شدگان او هستند که منشأ آثار و خدمات اسلامی شدند.
  «پادشاهان و امرای اسلامی هند فوق العاده به وی احترام می کردند. برای خواجه معین الدین وسائل پیشرفت از هر جهت فراهم شد و او توانست میلیون ها نفر از بت پرستان هند را به توحید راهنمایی کند و از برکت وی دین مقدس اسلام در شمال و مغرب هند پیش رود. معین الدین شاگردان زیادی تربیت کرد و آنان هر کدام در منطقه خود مصدر خدمات ارزنده ای شدند. قطب الدین بختیار کاکی و فریدالدین گنج شکر از شاگردان و تربیت شدگان او هستند که منشأ آثار و خدمات اسلامی شدند.
خط ۲۱: خط ۲۱:
  «سلاطین مسلمان هند، از عصر ناصرالدین خلجی تا زمان نظام حیدرآباد، هر کدام در آنجا از خود یادگاری گذاشته اند. در ایوان و رواق ها و داخل مقبره اشعار زیادی به زبان فارسی که زبان رسمی مسلمانان هند بود نوشته شده» مانند:
  «سلاطین مسلمان هند، از عصر ناصرالدین خلجی تا زمان نظام حیدرآباد، هر کدام در آنجا از خود یادگاری گذاشته اند. در ایوان و رواق ها و داخل مقبره اشعار زیادی به زبان فارسی که زبان رسمی مسلمانان هند بود نوشته شده» مانند:


خواجه خواجگان معین الدین / اشرف اولیای روی زمین/ در جمال و کمال او چه سخن/  این مبین بود به حصن حصین/ روی بر در گهت همی سایند / صدهزاران ملک چو خسرو چین
خواجه خواجگان معین الدین / اشرف اولیای روی زمین/ در جمال و کمال او چه سخن/  این مبین بود به حصن حصین/ روی بر در گهت همی سایند / صدهزاران ملک چو خسرو [[چین]]


  سلاطین تیموری هندوستان به خواجه معین الدین بسیار ارادت داشتند. جلال الدین اکبر یک بار از آگره پایتخت خود پیاده برای زیارت معین الدین به اجمیر رفت، و مسلمانان شبه قاره هند از اهل تشیع و تسنن به وی علاقه دارند و هر ساله در ماه رجب مجلس عظیمی به یاد وی برگزار می شود و صدها هزار نفر از اطراف و اکناف شبه قاره پهناور هند در اجمیر اجتماع می کنند و از خدمات و زحمات اسلامی وی تجلیل و تکریم می کنند.
  سلاطین تیموری هندوستان به خواجه معین الدین بسیار ارادت داشتند. جلال الدین اکبر یک بار از آگره پایتخت خود پیاده برای زیارت معین الدین به اجمیر رفت، و مسلمانان شبه قاره هند از اهل تشیع و تسنن به وی علاقه دارند و هر ساله در ماه رجب مجلس عظیمی به یاد وی برگزار می شود و صدها هزار نفر از اطراف و اکناف شبه قاره پهناور هند در اجمیر اجتماع می کنند و از خدمات و زحمات اسلامی وی تجلیل و تکریم می کنند.

نسخهٔ ‏۱۴ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۱:۱۱

6. 5. مفاخر و مشاهیر دینی متنفذ

رهبران مذهبي بنگلادش دراويش و صوفيان مي باشند. قبل از حكومت ترك ها نخستين درويشي كه به منظور اشاعه و تبليغ اسلام وارد بنگال شد، « مخدوم شيخ جلال الدين تبريزي » نام داشت. وي مسجد و باغ و خانقاهي در پاندوآ ( در بنگال غربي ) بنا كرد كه هزاران مسكين و گرسنه ومسافر از خانقاه وي متنعم مي شدند. توسط وي هزاران نفر آيين اسلام را پذيرفتند.

  درويش « شاه جلال مجروي يمني » ( که به تبريزي هم شهرت دارد) از ديگر دراويش معروف و متنفذ بنگال است كه باكمك سرداران فيروز شاه سيلهت را فتح كرد. ابن بطوطه در سال 1303 با وي در سيلهت ملاقات کرد. هزاران نفر از مردم بنگال توسط وي به اسلام روي آوردند.

  از دیگر دراويش و مصلحان زاهد معروف بنگلادش مي توان از اين افراد نام برد: «نور قطب العالم»، « بابا آدم شهيد »، در بخش منشي گنج نزديك داكا، «خان جهان علي » كه مزارش در بندر كولنا قرار دارد، « بدربير » يا « بدرالدين شاه » در چيتاگنگ ( ظاهراً اين فرد مريدان فراواني در بين قايقرانان وملوانان داشته به طوري كه قايقرانان معتقد به قدرت معنوي وي بوده و به هنگام دريانوردي نام او را ذكر مي کردند). صوفي « شاه مقدوم » بزرگ شهر راجشاهي كه مريدان فراواني دارد. وي نوة « عبدالقادر گيلاني» از مصلحان معروف شبه قاره مي باشد. « شاه مقدوم » از شاهزاده پور واقع در شهر پابنا و « علي بغدادي » از ميرپور واقع در داكا مي باشند. « قاضي مغول اعزام خان»، «عبدالله كرماني»، « شاه شافع الدين شهيد»، «سيد عباس علي مكي» نيز از دراويش معروف بودند. در دوران حكومت ترك ها، دراويش و صوفيان و علما نفوذ فوق العاده در بين مردم داشتند.

  ابن بطوطه ( 703 ق/ 1304م-779 ق/ 1380م) مي نويسد: «در طول حكومت فخرالدين مبارك شاه، دراويش علاوه بر احترامي كه حكمرانان براي ایشان قائل بودند، امكانات زيادي از جمله مسافرت رايگان توسط قايق، غذا و ... برخوردار داشتند. به دستور سلاطين وقت، هنگامي كه درويشي وارد شهر مي شد بنگلادش حاكم شهر از وي استقبال مي كرد و نيمي از خزانة دولت در اختيارش قرار مي گرفت» (ابن بطوطه، 1354: 320-399).

    در دوران مغول نيز صوفيان و دراويش بـــه توسعه نفوذ اسلام مي پرداختند. « خواجه معين الدين چشتي » معروف به « سلطان الاوليا هندوستان» در همين ايام مي زيست. وی سرسلسله صوفیای کرام در شبه قاره است و اصلا ایرانی بود و از مردم سیستان. مظهرالدین صدیقی (در: سایت کتابخانه طهور) می نویسد:

    «خواجه معین الدین چشتی هروی در قرن ششم هجری در سیستان متولد شد و در همان جا به فرا گرفتن علم و دانش پرداخت و سپس به چشت هرات مهاجرت کرد و در این شهر به ریاضت مشغول شد و از این رو به چشتی معروف شده است. وی پس از مدتی اقامت در چشت عازم طوس شد و در طابران، در خانقاه خواجه عثمان هارونی، که یکی از مشایخ بزرگ خراسان بود، رحل اقامت افکند، و در آنجا در نزد خواجه عثمان به تکمیل مقامات عرفانی و روحانی مشغول شد. سرانجام دست ارادت به خواجه عثمان داد و در زمره خلفای وی قرار گرفت.

  «خواجه معین الدین از طوس رهسپار بغداد گردید و مدتی در این شهر که در آن روزگار از مراکز مهم علوم و معارف اسلامی بود توقف کرد و از مشایخ آن ها نیز بسیار استفاده کرد و خود نیز مجلس تدریس و ارشاد تشکیل داد. گروهی از او استفاده کردند و چندی نیز در حرمین شریفین و شام و مصر گردش کرد و خلایق بسیاری از او اجازه گرفتند و از مجلس علمی و عرفانی او استفاده بردند. در آغاز قرن هفتم هجری سلطان شهاب الدین غوری از موطن اصلی خود در فیروزکوه که در میان کوهستان های سر بر آسمان کشیده غور در مشرق هرات قرار دارد به هندوستان لشکر کشید. وی پس از اینکه لاهور را از بازماندگان و سلاطین غزنوی گرفت به طرف دهلی حرکت کرد و پس از چندی دهلی را فتح نمود و آنجا را پایتخت خود قرار داد. پس از اینکه ناحیه پنجاب به تصرف مسلمین درآمد و نفوذ اسلام در آن مناطق برقرار شد، گروهی از دانشمندان و رهبران مسلمانان برای ترویج و تبلیغ دین مقدس اسلام به پنجاب و راجستان مهاجرت کردند و به فعالیت های دینی و مذهبی مشغول شدند. خواجه معین الدین در این هنگام همراه سلاطین و امرای غوری به هندوستان رفت و در شهر اجمیر در منطقه راجستان ساکن شد. خواجه در اجمیر مؤسسات اسلامی درست کرد و مدارس و مساجدی بنیان نهاد و به تدریس و تبلیغ مبانی اسلامی مشغول شد. خواجه معین الدین از طریق تصوف و عرفان که با روح و فکر مردم هند سازگار بود، موضوعات دینی را القاء می کرد و در اندک مدتی شهرت عظیم یافت و مردم از اطراف و اکناف پیرامون وی را گرفتند و از وجود وی استفاده کردند». وی سپس به نحوه رفتار سلاطین دهلی و امرای هند با خواجه پرداخته است و می نویسد:

  «پادشاهان و امرای اسلامی هند فوق العاده به وی احترام می کردند. برای خواجه معین الدین وسائل پیشرفت از هر جهت فراهم شد و او توانست میلیون ها نفر از بت پرستان هند را به توحید راهنمایی کند و از برکت وی دین مقدس اسلام در شمال و مغرب هند پیش رود. معین الدین شاگردان زیادی تربیت کرد و آنان هر کدام در منطقه خود مصدر خدمات ارزنده ای شدند. قطب الدین بختیار کاکی و فریدالدین گنج شکر از شاگردان و تربیت شدگان او هستند که منشأ آثار و خدمات اسلامی شدند.

  «خواجه معین الدین پس از مدتی فعالیت و تأسیس سازمان های فرهنگی و مذهبی در شهر اجمیر دیده از جهان فرو بست. مسلمین پس از درگذشت او برایش مقبره مجلل و باشکوهی ساختند که پس از هشت قرن هنوز پابرجاست و یکی از مزارات درجه اول مسلمین در هند به شمار می رود.

  «سلاطین مسلمان هند، از عصر ناصرالدین خلجی تا زمان نظام حیدرآباد، هر کدام در آنجا از خود یادگاری گذاشته اند. در ایوان و رواق ها و داخل مقبره اشعار زیادی به زبان فارسی که زبان رسمی مسلمانان هند بود نوشته شده» مانند:

خواجه خواجگان معین الدین / اشرف اولیای روی زمین/ در جمال و کمال او چه سخن/  این مبین بود به حصن حصین/ روی بر در گهت همی سایند / صدهزاران ملک چو خسرو چین

  سلاطین تیموری هندوستان به خواجه معین الدین بسیار ارادت داشتند. جلال الدین اکبر یک بار از آگره پایتخت خود پیاده برای زیارت معین الدین به اجمیر رفت، و مسلمانان شبه قاره هند از اهل تشیع و تسنن به وی علاقه دارند و هر ساله در ماه رجب مجلس عظیمی به یاد وی برگزار می شود و صدها هزار نفر از اطراف و اکناف شبه قاره پهناور هند در اجمیر اجتماع می کنند و از خدمات و زحمات اسلامی وی تجلیل و تکریم می کنند.

   در دوران استيلاي انگليس بر شبه قاره نيز بعضي از رهبران مذهبي عهده دار هدايت قيام های  مردمی عليه بريتانيا بودند، از جمله اين افراد « فكيرمنجوشاه » (87- 1763)، «شاه ولي ا...(1831- 1779)»، « سيد احمد بریلوي»، «اسماعيل شاهد»، «مير نصار علي»، «حاجي شريعت ا... »، «محسن الدين الياسي» و «مولانا كرامت علي» بودند كه با الهام از تعاليم اسلامي روحية جهاد و مبارزه طلبي را در مسلمانان بنگلادش تبليغ و تشويق مي كردند. «ابوالقاسم فضل الحق» از  باريسال بنگلادش و  «مولانا عبدالحميد خان باثاني» از ديگر رهبران سرشناس و مذهبي بنگال مي باشند كه در مبارزات استقلال طلبانه شبه قاره و پس از آن در استقلال بنگلادش نقش مهمي داشتند.


6. 6. مفاخر و مشاهیر دینی معاصر

1. پروفسور مولانا اختر فاروق :   نايب امير خلافت مجلس بنگلادش ( حزب سياسي اسلامي ) ، سردبير سابق روزنامه سنگرام داكا ، نويسنده و مترجم كتاب هاي متعدد است و از ايران ديدن کرده است.

2. حافظ حبيب الرحمان : رئيس حركت وحدت اسلامي ( حزب سياسي اسلامي ) ، نويسنده ومترجم،  سردبير سابق هفته نامه جهان نو است و از ايران ديدن کرده است.

3. آقاي مجاهد الاسلام : استاد يار بخش اقتصاد و بانكداري دانشگاه داكا ، نويسنده چندين كتاب و مقالات در مجله ها و روزنامه ها ، رئيس مركز حقوق بشر داكا ( سازمان تحقيقاتي واجتماعي شامل كارمندان دولتي واساتيد دانشگاه) ، رئيس انجمن يادگاري دكتر كليم صديقي در بنگلادش.

4. مولانا خوندكار غلام مولا : امام جمعه مسجد ايستگاه قطار كملاپور (داكا) ، دبير كل اهل السنه و الجماعه بنگلادش، سخنران و نويسنده كتاب ، روحاني ضد وهابيت و از ايران ديدن کرده است.

5. مولانا سيد قطب الدين الحسيني چشتي : مرجع تصوف اتوگرام كيشورگنج ، نايب رئيس انجمن پاك پنج تن بنگلادش ، كتابي در باره اهل بيت به رشته تحرير در آورده و همچنين مقالات ايشان در مطبوعات به چاپ مي رسد.

6. مولانا محمد امين الاسلام : نويسنده تفسيرنور القرآن و چندين كتاب ديگر ، مقالات در روزنامه ها و مجلات، بيان كننده مسايل اسلامي در راديو وتلويزيون و سمينار ، خطيب (امام جمعه )  شاهي جامع مسجد لال باغ در داكا.

7. وكيل سعد احمد : نويسنده كتاب هاي متعدد ، وكيل ديوان عالي كشور و از ايران ديدن کرده است.

8. آ. ن . م . عبدالمنان خان :  استاد دپارتمان عربي دانشگاه داكا ، رئيس كميته برگزاري روز قدس در بنگلادش، سرپرست برنامه عربي راديو بنگلادش و به ايران سفر كرده است.

9. دكتر آ. ف . م . ابوبكر صديق : استاد دپارتمان عربي دانشگاه داكا ، مرجع تصوف مجدديه ، نويسنده چندين كتاب در باره تزكيه نفس و تصوف است.

10. قاضي شمس الرحمان : حقوقدان معروف ، نويسنده چندين كتاب در مورد مسائل حقوقي در اسلام ، رئيس سابق بنگلاآكادمي است.

11. مولانا ابوالكلام آزاد : دبير كل سازمان مساجد بنگلادش، سخنران در تلويزيون و سمينارها در باره مسايل اسلامي و به ايران سفر كرده است.

شخصيت هاي ديني معاصر

1. مولانا امين الاسلام خطيب مسجد لال باغ و مفسرمعروف قرآن

2. مولانا عبيد الحق امام جمعه و خطيب مسجد بيت الملكرم ( مسجد ملي بنگلادش )

3. مولانا عبدالرزاق امام جمعه و جماعت مسجد سبحان باغ

4. حافظ حبيب الرحمن رئيس حزب وحدت اسلامي بنگلادش

5. مولانا عزيز الحق مراد دبيركل حزب وحدت اسلامي بنگلادش

6. مولانا ثميرالدين از علماء و نويسندگان بنگلادش و طرفدار خط وحدت بين مسلمين

7. مولانا محبوب الرحمن از مدرسين مدرسه رحمت عالمين ودبير كل سابق انجمن فارسي بنگلادش .

8. مولانا ابوالخير بيكرام پوري امام و خطيب مسجد المنار داكا

9. الحاج مقبول حسن نماينده پارلمان بنگلادش از حزب حاكم ( عوامي ليگ )

10. مولانا ظفر الله خان دبيركل حزب حركت خلافت بنگلادش.

11. محمد مصدق سردبير روزنامه عمل و فرزند پير چارمنايي كه هزاران نفر مريد دارد.

12. قاضي عبدالرؤف قاضي عالي رتبه دادگاه عالي بنگلادش.