جانگ جیه شاعر هجوسرای چینی: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
=== ''«جانگ جیه» شاعر هجو سرا'' ===
=== ''«جانگ جیه» شاعر هجو سرا'' ===
«جانگ­جیه»، از شعرای هجو سرای دوران سلسله­ی تانگ به­شمار می­آید. وی در شعری تحت عنوان«گودالی که امپراتور[[چین]](نخستین سلسله از امپراتوران کشور چین) ادبیات کلاسیک را سوزاند»، ضمن هجو این امپراتور مستبد، شرایط آن روزگار را چنین بیان می­کند:  
«جانگ­جیه»، از شعرای هجو سرای دوران سلسله­ ی تانگ به­شمار می­آید. وی در شعری تحت عنوان«گودالی که امپراتور[[چین]](نخستین سلسله از امپراتوران کشور چین) ادبیات کلاسیک را سوزاند»، ضمن هجو این امپراتور مستبد، شرایط آن روزگار را چنین بیان می­کند:  


دودِ سوزاندن کتاب­های ادبیات، با سقوط امپراتوری به آسمان بلند شد؛
دودِ سوزاندن کتاب­ های ادبیات، با سقوط امپراتوری به آسمان بلند شد؛


برج­ها، باروها و رودخانه­ها نتوانستند پایتخت را حفظ کنند.
برج ­ها، باروها و رودخانه­ ها نتوانستند پایتخت را حفظ کنند.


پیش از آنکه گودال سرد شود، شورش شرقی فراگیر شد؛
پیش از آنکه گودال سرد شود، شورش شرقی فراگیر شد؛
خط ۱۰: خط ۱۰:
رهبران شورش اندیشمندان با سواد نبودند[i].  
رهبران شورش اندیشمندان با سواد نبودند[i].  


این شعر هجو نامه­ای برای سوزاندن کتاب­ها و زنده به گور کردن اندیشمندان توسط اولین امپراتورِ سلسله­ی چین[ii] است. امپراتور چنان از اندیشمندانی که با نقل قول از آموزه­های ادبیات کلاسیک از سیاست­های وی به انتقاد می­پرداختند متنفر شده بود که همه­ی کتاب­ها را آتش زد و علمای کنفوسیوس را زنده به گور کرد، اقدامی که وی فکر می­کرد آخرین ضربه­ي حیاتی است. ولی هرگز انتظار نداشت که پیش از آن که آتش گودال به سردی گراید، این همه آدم در مناطق شرقی سر به شورش بر دارند. از میان همه­ی رهبران شورش، لیو بانگ(Liu Bang) و شیانگ یو[iii] که هر دو ضربه­ی نهایی را به امپراتور وارد کردند، هیچکدام جزو اندیشمندان نبودند. دو خط آخر شعر به حقیقتی اشاره کرده که قابل تأمل است، « عمر کوتاه یک سلسله­ی امپراتوری نه با اندیشمندان رابطه داشت و نه با کتاب­ها.» با فروریختن اعتماد مردم نسبت به حاکمان، پایداری و حفظ رژیم  و صلح و آرامش، قطعاً امکان پذیر نخواهد بود.<ref>سابقی، علی محمد. (1392). "جامعه و فرهنگ چین". تهران : موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، جلد اول.</ref>
این شعر هجو نام ه­ای برای سوزاندن کتاب ­ها و زنده به گور کردن اندیشمندان توسط اولین امپراتورِ سلسله­ ی [[چین]][ii] است. امپراتور چنان از اندیشمندانی که با نقل قول از آموزه ­های ادبیات کلاسیک از سیاست­ های وی به انتقاد می­پرداختند متنفر شده بود که همه­ ی کتاب­ ها را آتش زد و علمای کنفوسیوس را زنده به گور کرد، اقدامی که وی فکر می­کرد آخرین ضربه­ ی حیاتی است. ولی هرگز انتظار نداشت که پیش از آن که آتش گودال به سردی گراید، این همه آدم در مناطق شرقی سر به شورش بر دارند. از میان همه­ ی رهبران شورش، لیو بانگ(Liu Bang) و شیانگ یو[iii] که هر دو ضربه­ ی نهایی را به امپراتور وارد کردند، هیچکدام جزو اندیشمندان نبودند. دو خط آخر شعر به حقیقتی اشاره کرده که قابل تأمل است، « عمر کوتاه یک سلسله­ ی امپراتوری نه با اندیشمندان رابطه داشت و نه با کتاب­ ها.» با فروریختن اعتماد مردم نسبت به حاکمان، پایداری و حفظ رژیم  و صلح و آرامش، قطعاً امکان پذیر نخواهد بود.<ref>سابقی، علی محمد. (1392). "جامعه و فرهنگ چین". تهران : موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، جلد اول.</ref>


== پاورقی ==
== پاورقی ==

نسخهٔ ‏۱۱ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۵۸

«جانگ جیه» شاعر هجو سرا

«جانگ­جیه»، از شعرای هجو سرای دوران سلسله­ ی تانگ به­شمار می­آید. وی در شعری تحت عنوان«گودالی که امپراتورچین(نخستین سلسله از امپراتوران کشور چین) ادبیات کلاسیک را سوزاند»، ضمن هجو این امپراتور مستبد، شرایط آن روزگار را چنین بیان می­کند:

دودِ سوزاندن کتاب­ های ادبیات، با سقوط امپراتوری به آسمان بلند شد؛

برج ­ها، باروها و رودخانه­ ها نتوانستند پایتخت را حفظ کنند.

پیش از آنکه گودال سرد شود، شورش شرقی فراگیر شد؛

رهبران شورش اندیشمندان با سواد نبودند[i].

این شعر هجو نام ه­ای برای سوزاندن کتاب ­ها و زنده به گور کردن اندیشمندان توسط اولین امپراتورِ سلسله­ ی چین[ii] است. امپراتور چنان از اندیشمندانی که با نقل قول از آموزه ­های ادبیات کلاسیک از سیاست­ های وی به انتقاد می­پرداختند متنفر شده بود که همه­ ی کتاب­ ها را آتش زد و علمای کنفوسیوس را زنده به گور کرد، اقدامی که وی فکر می­کرد آخرین ضربه­ ی حیاتی است. ولی هرگز انتظار نداشت که پیش از آن که آتش گودال به سردی گراید، این همه آدم در مناطق شرقی سر به شورش بر دارند. از میان همه­ ی رهبران شورش، لیو بانگ(Liu Bang) و شیانگ یو[iii] که هر دو ضربه­ ی نهایی را به امپراتور وارد کردند، هیچکدام جزو اندیشمندان نبودند. دو خط آخر شعر به حقیقتی اشاره کرده که قابل تأمل است، « عمر کوتاه یک سلسله­ ی امپراتوری نه با اندیشمندان رابطه داشت و نه با کتاب­ ها.» با فروریختن اعتماد مردم نسبت به حاکمان، پایداری و حفظ رژیم  و صلح و آرامش، قطعاً امکان پذیر نخواهد بود.[۱]

پاورقی

[i] - اشاره به شورش کشاورزان دارد که امپراتوری سلسلۀ پرقدرت چینگ را از بین برد. و در دوران حاکمیت او بود که فرمان داده شد تمامی کتابهای مربوط به آیین کنفوسیوس و دیگر مکاتبی که مورد پذیرش حاکمیت نبود را در آتش جهل و نفرت بسوزانند.

[ii] - Qin  ( نخستین سلسله ی امپراتوری چین که در سال 206 پیش از میلاد، با برچیدن نظام برده داری در این کشور، نظام سیاسی فئودالی را جایگزین کرد)

[iii] - Xiang Yu

کتابشناسی

  1. سابقی، علی محمد. (1392). "جامعه و فرهنگ چین". تهران : موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، جلد اول.