حاکمیت روس ها در تاجیکستان: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
(صفحه‌ای تازه حاوی « ===== حاكمیت روس‌ها ===== اندیشه ورود به ماوراءالنهر در دوران حكومت پطر كبیر(1689- 1725.م) ایجاد شد. زمانی كه پطر تصمیم گرفت از طریق این منطقه به سوی هندوستان راه باز كند. از طرف دیگر حمله‌های كوچ‌نشینان منطقه به روسیه و ربودن مردم روسی توسط آنها و فرو...» ایجاد کرد)
 
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)
خط ۱: خط ۱:


===== حاكمیت روس‌ها =====
===== حاكمیت روس‌ها =====
اندیشه ورود به ماوراءالنهر در دوران حكومت پطر كبیر(1689- 1725.م) ایجاد شد. زمانی كه پطر تصمیم گرفت از طریق این منطقه به سوی هندوستان راه باز كند. از طرف دیگر حمله‌های كوچ‌نشینان منطقه به روسیه و ربودن مردم روسی توسط آنها و فروششان به عنوان غلام در خیوه، عزم روسیه را در 1839 بر تسلط بر منطقه جزم كرد، پس در دوران حكومت خاندان منغیت به خیوه لشكر كشید و شكست خورد و در سال‌های 56- 1853 در جنگ كریمه از متحدین(انگلستان، [[فرانسه]] و عثمانی) شكست خورد و به دنبال آن برای جبران اعتبار از دست رفته و به دست آوردن اقتدار سیاسی و اقتصادی، نفوذ خود را در تمام خانات ماوراءالنهر جهت تأثیر گذاری بر سیاست عمومی انگلستان گسترش داد و به این ترتیب بود كه پایگاه استیلای روسیه در ماوراءالنهر برپا شد. در ابتدا این استیلا به صورت تحت‌الحمایگی بود و خانات به صورت مستقل اداره می‌شدند و نخبگان محلی دارای استقلال بودند و عدم وجود شورش نسبتاً جدی در قلمرو تركستان روسیه تا 1917 و قبل از عهد كمونیسم دقیقاً تائید همین مسئله است. در کتاب اسلام و نهضت های اسلامی آمده است: «در واقع آسیای مركزی قرن 19 و20 از جانب چهار قدرت اداره می‌شد كه سه تای آنها دولت‌های محلی و چهارمی روسیۀ تزاری بود. از جمله دولت‌های محلی كه رسماً كشوری مستقل، ولی در اصل وابسته بر روسیه بودند خان‌نشین‌های خیوه و خوقند و امیر بخارا بود و هم زمان قسمتی از سرزمین‌های آسیای مركزی تحت عنوان استان تركستان مستقیماً از سوی دولت مركزی روسیه اداره می‌شد» پس از تسلط روس‌ها، حیثیت دینی و ملی مردم مسلمان به چیزی گرفته نمی‌شد. فاجعۀ دیگری كه سلطۀ شوروی بر سر مردم ماوراءالنهر وارد كرد، ویران كردن مدارس و مساجد، سوختن كتاب‌های قدیمی و به ورطۀ بی‌مذهبی و بی‌سنتی‌كشیدن جامعه بود. شمار زیادی از دانشمندان و مدرسان و علمای دینی در كنج زندان‌های استالین و تبعیدگاه های  سخت سیبری و روستاهای دوردست تحت فشار نودولتان سرخ نابود شدند. تا اینكه در آغاز عصر20 یعنی در سال 1924 تقسیم‌بندی مرزها به دست بلشویك‌ها صورت گرفت و تا حدودی حكومت 70 ساله كمونیست‌ها بر منطقه تغییر یافت و حوزه­بندی جغرافیایی منطقه به خواست روس ها شکل گرفت. در این میان تاجیک ها بیشترین ضربه را از نفوذ آنها در منطقه متحمّل شد. از میان برداشتن الفبای فارسی در 1921 و تبدیل آن به لاتین و بعد در 1949 به كریلیك(سریلیک) و جدایی آنها از سرزمین‌های تاریخیشان چون سمرقند و بخارا و فرغانه از جمله این ضربات بود(خدایار، 156:1384).
اندیشه ورود به ماوراءالنهر در دوران حكومت پطر كبیر(1689- 1725.م) ایجاد شد. زمانی كه پطر تصمیم گرفت از طریق این منطقه به سوی هندوستان راه باز كند. از طرف دیگر حمله‌های كوچ‌نشینان منطقه به [[روسیه]] و ربودن مردم روسی توسط آنها و فروششان به عنوان غلام در خیوه، عزم روسیه را در 1839 بر تسلط بر منطقه جزم كرد، پس در دوران حكومت خاندان منغیت به خیوه لشكر كشید و شكست خورد و در سال‌های 56- 1853 در جنگ كریمه از متحدین(انگلستان، [[فرانسه]] و عثمانی) شكست خورد و به دنبال آن برای جبران اعتبار از دست رفته و به دست آوردن اقتدار سیاسی و اقتصادی، نفوذ خود را در تمام خانات ماوراءالنهر جهت تأثیر گذاری بر سیاست عمومی انگلستان گسترش داد و به این ترتیب بود كه پایگاه استیلای روسیه در ماوراءالنهر برپا شد. در ابتدا این استیلا به صورت تحت‌الحمایگی بود و خانات به صورت مستقل اداره می‌شدند و نخبگان محلی دارای استقلال بودند و عدم وجود شورش نسبتاً جدی در قلمرو تركستان روسیه تا 1917 و قبل از عهد كمونیسم دقیقاً تائید همین مسئله است. در کتاب اسلام و نهضت های اسلامی آمده است: «در واقع آسیای مركزی قرن 19 و20 از جانب چهار قدرت اداره می‌شد كه سه تای آنها دولت‌های محلی و چهارمی روسیۀ تزاری بود. از جمله دولت‌های محلی كه رسماً كشوری مستقل، ولی در اصل وابسته بر روسیه بودند خان‌نشین‌های خیوه و خوقند و امیر بخارا بود و هم زمان قسمتی از سرزمین‌های آسیای مركزی تحت عنوان استان تركستان مستقیماً از سوی دولت مركزی روسیه اداره می‌شد» پس از تسلط روس‌ها، حیثیت دینی و ملی مردم مسلمان به چیزی گرفته نمی‌شد. فاجعۀ دیگری كه سلطۀ شوروی بر سر مردم ماوراءالنهر وارد كرد، ویران كردن مدارس و مساجد، سوختن كتاب‌های قدیمی و به ورطۀ بی‌مذهبی و بی‌سنتی‌كشیدن جامعه بود. شمار زیادی از دانشمندان و مدرسان و علمای دینی در كنج زندان‌های استالین و تبعیدگاه های  سخت سیبری و روستاهای دوردست تحت فشار نودولتان سرخ نابود شدند. تا اینكه در آغاز عصر20 یعنی در سال 1924 تقسیم‌بندی مرزها به دست بلشویك‌ها صورت گرفت و تا حدودی حكومت 70 ساله كمونیست‌ها بر منطقه تغییر یافت و حوزه­بندی جغرافیایی منطقه به خواست روس ها شکل گرفت. در این میان تاجیک ها بیشترین ضربه را از نفوذ آنها در منطقه متحمّل شد. از میان برداشتن الفبای فارسی در 1921 و تبدیل آن به لاتین و بعد در 1949 به كریلیك(سریلیک) و جدایی آنها از سرزمین‌های تاریخیشان چون سمرقند و بخارا و فرغانه از جمله این ضربات بود(خدایار، 156:1384).

نسخهٔ ‏۲۹ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۳:۵۵

حاكمیت روس‌ها

اندیشه ورود به ماوراءالنهر در دوران حكومت پطر كبیر(1689- 1725.م) ایجاد شد. زمانی كه پطر تصمیم گرفت از طریق این منطقه به سوی هندوستان راه باز كند. از طرف دیگر حمله‌های كوچ‌نشینان منطقه به روسیه و ربودن مردم روسی توسط آنها و فروششان به عنوان غلام در خیوه، عزم روسیه را در 1839 بر تسلط بر منطقه جزم كرد، پس در دوران حكومت خاندان منغیت به خیوه لشكر كشید و شكست خورد و در سال‌های 56- 1853 در جنگ كریمه از متحدین(انگلستان، فرانسه و عثمانی) شكست خورد و به دنبال آن برای جبران اعتبار از دست رفته و به دست آوردن اقتدار سیاسی و اقتصادی، نفوذ خود را در تمام خانات ماوراءالنهر جهت تأثیر گذاری بر سیاست عمومی انگلستان گسترش داد و به این ترتیب بود كه پایگاه استیلای روسیه در ماوراءالنهر برپا شد. در ابتدا این استیلا به صورت تحت‌الحمایگی بود و خانات به صورت مستقل اداره می‌شدند و نخبگان محلی دارای استقلال بودند و عدم وجود شورش نسبتاً جدی در قلمرو تركستان روسیه تا 1917 و قبل از عهد كمونیسم دقیقاً تائید همین مسئله است. در کتاب اسلام و نهضت های اسلامی آمده است: «در واقع آسیای مركزی قرن 19 و20 از جانب چهار قدرت اداره می‌شد كه سه تای آنها دولت‌های محلی و چهارمی روسیۀ تزاری بود. از جمله دولت‌های محلی كه رسماً كشوری مستقل، ولی در اصل وابسته بر روسیه بودند خان‌نشین‌های خیوه و خوقند و امیر بخارا بود و هم زمان قسمتی از سرزمین‌های آسیای مركزی تحت عنوان استان تركستان مستقیماً از سوی دولت مركزی روسیه اداره می‌شد» پس از تسلط روس‌ها، حیثیت دینی و ملی مردم مسلمان به چیزی گرفته نمی‌شد. فاجعۀ دیگری كه سلطۀ شوروی بر سر مردم ماوراءالنهر وارد كرد، ویران كردن مدارس و مساجد، سوختن كتاب‌های قدیمی و به ورطۀ بی‌مذهبی و بی‌سنتی‌كشیدن جامعه بود. شمار زیادی از دانشمندان و مدرسان و علمای دینی در كنج زندان‌های استالین و تبعیدگاه های  سخت سیبری و روستاهای دوردست تحت فشار نودولتان سرخ نابود شدند. تا اینكه در آغاز عصر20 یعنی در سال 1924 تقسیم‌بندی مرزها به دست بلشویك‌ها صورت گرفت و تا حدودی حكومت 70 ساله كمونیست‌ها بر منطقه تغییر یافت و حوزه­بندی جغرافیایی منطقه به خواست روس ها شکل گرفت. در این میان تاجیک ها بیشترین ضربه را از نفوذ آنها در منطقه متحمّل شد. از میان برداشتن الفبای فارسی در 1921 و تبدیل آن به لاتین و بعد در 1949 به كریلیك(سریلیک) و جدایی آنها از سرزمین‌های تاریخیشان چون سمرقند و بخارا و فرغانه از جمله این ضربات بود(خدایار، 156:1384).