مکاتب سنتی تاجیکستان: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
(صفحه‌ای تازه حاوی « ====2-1-11. مكتب­هاي سنّتي==== يكي از مراكز اصلي‌ آموزش كودكان، مكاتب سنتي بودند. چنين مكاتبي تقريباً در سراسر شهرها و روستاهای آسياي ميانه وجود داشتند. اما اين اماكن بسيار كوچك و براي آموزش و پرورش نامناسب بودند، همان گونه كه استاد صدرالدين عيني م...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
یکی از مراکز اصلی‌ آموزش کودکان، مکاتب سنتی بودند. چنین مکاتبی تقریباً در سراسر شهرها و روستاهای آسیای میانه وجود داشتند. اما این اماکن بسیار کوچک و برای آموزش و پرورش نامناسب بودند، همان گونه که استاد [[صدرالدین عینی]] مکتبی را که در آن تحصیل کرده، چنین بیان می‌نماید:<blockquote>«مکتب یک خانه تنگ بود، دو در داشت که یکی از آنها در درآمد یک ‌طبقه بود. آن در را  هم در وقت‌های سرما می­‌بستند. در دیگرش دریچه‌ای بود که سه چهاریک آرشِن قد و نیم آرشن بر داشت. مکتبدارمان (معلمان) به وی یک کاغذ (تریزه کاغذی) کرده برای در برف و باران ندریدن آن به کاغذش روغن زغیر مالیده بود… مکتب‌خانه از زیر سقف، از جایی که سقف با دیوار پیوند می‌یابد، از دو طرف دوتایی روزن‌های چهاریک آرشنی داشته باشد هم، روشنای­ی‌هایی از روزن‌ها می‌درآمدند، نه به زمین مکتب بلکه به روی خود: به دیوار خانه به زیر سقف می‌افتادند. زمین این خانه را که همه وسعت آن تخمیناً چهار آرشن در چهار آرشن، یعنی 16 آرشن مربع بود، چهار سِنج از بالای یکدیگر گذرانده کشیده، درونش را به 9 قسم جدا کرده بودند که گویا در درون مکتب 9 آخورچه به وجود آمده بودند. در آخورچه گوشه پیشگاه این خانه که دریچه هم آنجا بود، جای مکتب‌دارنشین بوده، آخورچه پیش درِ درآمد کَفش‌کَش بود و در آخورچه‌های دیگر بچگان می‌نشستند»<ref>عینی، صدرالدین (1978). اکنون نوبت قلم است. دوشنبه، جلد دوم، ص 109-110.</ref>.</blockquote>در مورد کتاب­‌های آموزشی مکاتب سنتی، می­توان گفت که «چهار کتاب» پس از قرآن، دومین کتابی است که علاوه بر اینکه در بین مردم شهرت دارد در این مکاتب نیز تدریس می­‌شد. همانطور که از عنوان آن برمی‌آید، این کتاب عبارت است از چهار کتاب مستقل با مؤلفان گوناگون. قسمت‌­های اول و چهارم به نظم و بخش­‌های دوم و سوم به نثر نوشته شده‌بود. از مطالعه کتاب چنین برمی‌آید که مؤلف قسمت نخست از بخارا بوده‌است. قسمت چهارم «پندنامه»ی عطار است. مؤلفان کتاب‌های دوم و سوم نامعلوم‌اند. این کتاب یک پندنامه بسیار جالب و پرارزشی است که در طول قرون متمادی مسلمانان از آن بهره‌ می‌­بردند. کتاب اولِ «چهارکتاب» با بیت‌های:<blockquote>ابتــــــدا می‌کنـــم به نام خدا


====2-1-11. مكتب­هاي سنّتي====
کز دو حرف آفرید ارض و سما
يكي از مراكز اصلي‌ آموزش كودكان، مكاتب سنتي بودند. چنين مكاتبي تقريباً در سراسر شهرها و روستاهای آسياي ميانه وجود داشتند. اما اين اماكن بسيار كوچك و براي آموزش و پرورش نامناسب بودند، همان گونه كه استاد صدرالدين عيني مكتبي را كه در آن تحصيل كرده، چنين بیان مي‌نمايد.


«مكتب يك خانة تنگ بود، دو در داشت كه يكي از آنها در درآمد يك ‌طبقه بود. آن در را  هم در وقت هاي سرما می­بستند. در ديگرش دريچه‌اي بود كه سه چهاريك آرشِن قد و نيم آرشن بر داشت. مكتبدارمان (معلمان) به وي يك كاغذ (تريزة كاغذي) كرده براي در برف و باران ندريدن آن به كاغذش روغن زغير ماليده بود…  مكتبخانه از زير سقف، از جايي كه سقف با ديوار پيوند مي‌يابد، از دو طرف دوتايي روزن‌هاي چهاريك آرشني داشته باشد هم، روشناي­هايي از روزن‌ها مي‌درآمدند، نه به زمين مكتب بلكه به روي خود: به ديوار خانه به زير سقف مي‌افتادند. زمين اين خانه را كه همة وسعت آن تخميناً چهار آرشن در چهار آرشن، يعني 16 آرشن مربع بود، چهار سِنج از بالاي يكديگر گذرانده كشيده، درونش را به 9 قسم جدا كرده بودند كه گويا در درون مكتب 9 آخورچه به وجود آمده بودند. در آخورچة گوشة پيشگاه اين خانه كه دريچه هم آنجا بود، جاي مكتب‌دارنشين بوده، آخورچة پيش درِ درآمد كَفش‌كَش بود و در آخورچه‌هاي ديگر بچگان مي‌نشستند»(عینی، 1978: 110- 109). در مورد کتاب­های آموزشی مكاتب سنتي، می­توان گفت که «چهار كتاب» پس از قرآن، دومين كتابي است كه علاوه بر اینکه در بين مردم شهرت دارد در این مکاتب نیز تدریس می­شد. همانطور كه از عنوان آن برمي‌آيد، اين كتاب عبارت است از چهار كتاب مستقل با مؤلفان گوناگون. قسمت­هاي اول و چهارم به نظم و بخش­هاي دوم و سوم به نثر نوشته شده بود. از مطالعة كتاب چنين برمي‌آيد كه مؤلف قسمت نخست از بخارا بوده است. قسمت چهارم «پندنامه»ي عطار است. مؤلفان كتابهاي دوم و سوم نامعلوم‌اند. اين كتاب يك پندنامة بسیار جالب و پرارزشي است كه در طول قرون متمادي مسلمانان از آن بهره‌ می­بردند. كتاب اولِ «چهاركتاب» با بيت‌هاي:
نام حـق بر زبـــــان همی‌رانم<ref>محمودی، ودود، شکوری، عبدالقادر (1990). مجله صدای شرق. شماره 8، ص 6.</ref>


ابتــــــدا مي‌كنـــم به نام خدا
کــه به جان و دلــم همی‌خوانم</blockquote>آغاز شده، پس از ستایش خداوند و پیامبران، مؤلف موضوع‌هایی را از قبیل فرایض و آیین وضو، مستحبّات و مکروهات وضو، شکننده طهارت، فرایض و سنت‌های غسل، مقدار آب وضو، موجبات غسل، فرایض و ناقضات تیمم، دوازده فرض، واجبات نماز، سجده نحو، سنت‌های نماز و نمازهای فریضه، سنت‌های شب و روزی، روزه ماه شریف رمضان، مکروهات روزه، کفارت روزه را مطرح نموده‌است. کتاب دوم از چهار فصل تشکیل شده‌است: 1. در بیان معرفت ایمان. 2. در بیان معرفت اسلام. 3. در بیان طهارت. 4 در بیان معرفت نماز. کتاب سوم در بیان چهار علم است: 1. علم توحید. 2. علم نماز. 3. علم روزه. 4. علم حیض و نفاس.


كز دو حرف آفريد ارض و سما
کتاب چهارم «چهارکتاب» پس از ستایش خداوند، شامل این موضوع‌ها می‌شود. «در اظهار نعت سیدالمرسلین»، «در فضیلت ائمه دین مجتهدین رحمت‌الله علیه»، «مناجات به جناب موجب‌الدعوات»، «در بیان مخالفت نفس اماره»، «در بیان فواید خاموشی»، «در بیان عمل خالصاً لالله»، «در بیان سیرت ملوک»، «در بیان اهل سعادت»، «در بیان سبب عافیت»، «در بیان تواضع و صحبت درویشان»، «در بیان علامت شقاوت»، «در بیان ریاضت نفس»، «در بیان فضیلت فقر»، «در بیان دریافتن حقیقت نفس اماره»، «در بیان آثار ابلهان»، «در بیان عقل و عاقلان»، «در بیان فضیلت ذکرالله»، «در بیان عمل چهار چیز»، «در بیان خصلت ضمیمه»، «در بیان آداب پند و نصیحت»، «در بیان علامت مدبران»، «در بیان مذمّت خشم و غضب»، «در بیان بی‌ثباتی چهار چیز»، «در بیان آن که چهار چیز کمال یابد»، «در بیان آنکه بازگرداندن آن محال است»، «در بیان غنیمت دانستن عمر»، «در بیان خاموشی و سخاوت»، «در بیان چهار چیزی که خواری آورد»، «در بیان عطای حق تعالی»، «در بیان باعث زوال سلطنت»، «در بیان آن که عمر را بکاهند»، «در بیان آن که آبرو را بیافزاید»، «در علامت مرد نادان»، «در بیان طریق زندگانی»، «در بیان احتراز از دشمنان»، «در بیان آن که با مردم خواری آورد»، «در بیان زندگانی با خوشی»، «در بیان آن که اعتمادی را نشاید»، «در بیان نصیحت و خیراندیشی»، «در بیان کرامت حق تعالی»، «در بیان فرو خوردن خشم در وقت غضب»، «در بیان جهان فانی»، «در بیان معرفت الله تعالی»، «در بیان مذمت دنیای دون»، «در بیان خاصیت ورع»، «در بیان فایده تقوی»، «در بیان فواید خدمت نیکان»، «در بیان فضیلت صدقه»، «در بیان فضیلت مهمان»، «در بیان علامت مرد احمق»، «در بیان علامت مرد فاسق»، «در بیان علامت مرد شقی»، «در بیان علامت مرد بخیل»، «در بیان قساوت قلب»، «در بیان حاجت خواستن»، «در بیان قناعت ورزیدن»، «در بیان نتایج سخاوت»، «در بیان کارهای شیطانی»، «در بیان علامت مرد منافق»، «در بیان علامت مرد متقی»، «در بیان علامت اهل جنت»، «در بیان آن که در دنیا از آن خوش نباید بود»، «پند و نصیحت»، «در بیان فواید صبر و ثبات»، «در بیان تجرید و تفرید»، «در بیان کرامت‌های الله تعالی»، «در بیان آن که دوستی را نشاید»، «در بیان غمخواری کردن با مردم»، «در بیان فایده صله رحم»، «در بیان فضیلت فتوت»، «در بیان فضیلت فقر»، «در بیان انتباه از غفلت». هر مکتب یک کلاس و یک معلم داشت که در آن کودکان 4 تا 15 ساله تحصیل می‌کردند. تعداد دانش آموزان چنین مکاتبی حداقل 5 یا 6 و حداکثر 25 تا 30 نفر بود.


نام حـق بر زبـــــان همي‌رانم[2]
از آنجا که دولت برای تأسیس مکاتب و روند آموزش و پرورش کودکان بودجه‌ای اختصاص نمی‌داد، اشخاص سرشناس یا خود مردم محل، یا روستا با مشارکت یکدیگر مکتب را ساخته و فعال می‌کردند و از آنجایی که برای تعلیم علوم دینی دریافت پول گناه محسوب می‌شد، مکتب‌داران با کسب درآمد از راه خطیبی، امامت جماعت، مؤذنی، دعاخوانی و همچنین تدریس دروس غیردینی مثل خوشنویسی امرار معاش می‌کردند. اما در کنار آن قبول هدایا به سبک اعیاد و جشن‌های مختلف بسیار رواج داشت.


كــه به جان و دلــم همي‌خوانم
در مکاتبی که با مشارکت عموم مردم ساخته می‌شد، در برخی موارد با معلمین قراردادی به امضا می‌رسید. که مثلاً معلم بابت تعلیم در آخر سال، از هر دانش آموز مقداری ذرت دریافت می‌گرفت. این نوع مکتب‌ها از آن نوعی بودند که وقف نداشتند<ref>قوشمت‌اف، ا (1990). وقف. دوشنبه، ص 80.</ref>. در مکاتب سنتی نه تنها پسران بلکه دختران نیز تحصیل می‌نمودند. چنان که سال 1871م. در خجند 9 نفر، در اوراتپه 7 نفر، در جِزّخ 5 نفر، در سمرقند 15 نفر و در تاشکند 25 نفر «بی‌بی‌خلیفه‌» به تدریس اشتغال داشتند. سال 1890 م. از 19383 دانش آموز مکاتب استان سمرقند، 813 نفر دختر بودند. طبق آمار رسمی سال 1908م. در حدود کشور ترکستان 5910 مکتب سنتی فعال بود که 73316 دانش آموز داشتند که از جمله در شهرستان خجند در 273 مکتب 3824 دانش آموز تحصیل می‌کردند<ref>ایرکه‌اف، م (1979). در سرگه معارف. دوشنبه، ص 7.</ref> که از میان آنها مکتب­‌خانه‌های صادق‌بای، ظریف‌بای، میرعالم‌بای، مل اعاشوربای، خواجه ‌جانبای، باباکلان‌بای، آته‌میرگن‌بای وقفی بودند.


آغاز شده، پس از ستايش خداوند و پيامبران، مؤلف موضوع‌هايي را از قبيل فرايض و آيين وضو، مستحبّات و مكروهات وضو، شكنندة طهارت، فرايض و سنت‌هاي غسل، مقدار آب وضو، موجبات غسل، فرايض و ناقضات تيمم، دوازده فرض، واجبات نماز، سجدة نحو، سنت‌هاي نماز و نمازهاي فريضه، سنت‌هاي شب و روزي، روزة ماه شريف رمضان، مكروهات روزه، كفارت روزه را مطرح نموده است. كتاب دوم از چهار فصل تشکیل شده است.1. در بيان معرفت ايمان. 2. در بيان معرفت اسلام. 3. در بيان طهارت. 4 در بيان معرفت نماز. كتاب سوم در بيان چهار علم است: 1. علم توحيد. 2. علم نماز. 3. علم روزه. 4. علم حيض و نفاس.
در سال 1910م. در اوراتپه در 36 مکتب 550 دانش آموز از جمله 67 دختر تحصیل می‌کردند. در سال 1913م. نیز در خجند 38 مکتب فعال بود که در 8 مکتب آن 97 نفر دختر تحصیل می‌کردند. در اوایل سال 1916م.  در سراسر آسیای میانه 7101 مکتب سنتی، از جمله در بخارا 360 و در خجند 279 باب فعالیت داشتند. در دوره تقسیمات حدود آسیای میانه، در اوراتپه 113، حصار 678، کولاب 341، غرم 462، قرغان‌تپه 62، پنجکنت 21 باب مکتب سنتی فعال بودند<ref>شکوراف، م (1969). رساله تاریخی تشکل مدنیت سوسیالیستی تاجیک. دوشنبه، ص 54.</ref><ref>زهریی، حسن (1391). جامعه و فرهنگ [[تاجیکستان]]. تهران: [https://www.icro.ir/ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی] (در دست انتشار)، ص 323-326.</ref>.
{| class="wikitable"
|'''3'''
|}كتاب چهارم «چهاركتاب» پس از ستايش خداوند، شامل اين موضوع‌ها می شود. «در اظهار نعت سيدالمرسلين»، «در فضيلت ائمة دين مجتهدين رحمت‌الله عليه»، «مناجات به جناب موجب‌الدعوات»، «در بيان مخالفت نفس اماره»، «در بيان فوايد خاموشي»، «در بيان عمل خالصاً لالله»، «در بيان سيرت ملوك»، «در بيان اهل سعادت»، «در بيان سبب عافيت»، «در بيان تواضع و صحبت درويشان»، «در بيان علامت شقاوت»، «در بيان رياضت نفس»، «در بيان فضيلت فقر»، «در بيان دريافتن حقيقت نفس اماره»، «در بيان آثار ابلهان»، «در بيان عقل و عاقلان»، «در بيان فضيلت ذكرالله»، «در بيان عمل چهار چيز»، «در بيان خصلت ضميمه»، «در بيان آداب پند و نصيحت»، «در بيان علامت مدبران»، «در بيان مذمّت خشم و غضب»، «در بيان بي‌ثباتي چهار چيز»، «در بيان آنكه چهار چيز كمال يابد»، «در بيان آنكه بازگرداندن آن محال است»، «در بيان غنيمت دانستن عمر»، «در بيان خاموشي و سخاوت»، «در بيان چهار چيزي كه خواري آورد»، «در بيان عطاي حق تعالي»، «در بيان باعث زوال سلطنت»، «در بيان آنكه عمر را بكاهاند»، «در بيان آنكه آبرو را بيافزايد»، «در علامت مرد نادان»، «در بيان طريق زندگاني»، «در بيان احتراز از دشمنان»، «در بيان آنكه با مردم خواري آورد»، «در بيان زندگاني با خوشي»، «در بيان آنكه اعتمادي را نشايد»، «در بيان نصيحت و خيرانديشي»، «در بيان كرامت حق تعالي»، «در بيان فرو خوردن خشم در وقت غضب»، «در بيان جهان فاني»، «در بيان معرفت الله تعالي»، «در بيان مذمت دنياي دون»، «در بيان خاصيت ورع»، «در بيان فايدة تقوي»، «در بيان فوايد خدمت نيكان»، «در بيان فضيلت صدقه»، «در بيان فضيلت مهمان»، «در بيان علامت مرد احمق»، «در بيان علامت مرد فاسق»، «در بيان علامت مرد شقي»، «در بيان علامت مرد بخيل»، «در بيان قساوت قلب»، «در بيان حاجت خواستن»، «در بيان قناعت ورزيدن»، «در بيان نتايج سخاوت»، «در بيان كارهاي شيطاني»، «در بيان علامت مرد منافق»، «در بيان علامت مرد متقي»، «در بيان علامت اهل جنت»، «در بيان آنكه در دنيا از آن خوش نبايد بود»، «پند و نصيحت»، «در بيان فوايد صبر و ثبات»، «در بيان تجريد و تفريد»، «در بيان كرامت‌هاي الله تعالي»، «در بيان آنكه دوستي را نشايد»، «در بيان غمخواري كردن با مردم»، «در بيان فايدة صِلة رحم»، «در بيان فضيلت فتوت»، «در بيان فضيلت فقر»، «در بيان انتباه از غفلت». هر مكتب يك كلاس و يك معلم داشت كه در آن كودكان 4 تا 15 ساله تحصيل مي‌كردند. تعداد دانش آموزان چنين مكاتبي حداقل 5 يا 6 و حداكثر 25 تا 30 نفر بود.


از آنجا كه دولت براي تأسيس مكاتب و روند آموزش و پرورش كودكان بودجه‌اي اختصاص نمي‌داد، اشخاص سرشناس يا خود مردم محل، يا روستا با مشاركت يكديگر مكتب را ساخته و فعال مي‌كردند و از آنجايي كه براي تعليم علوم ديني دريافت پول گناه محسوب مي‌شد، مكتب‌داران با كسب درآمد از راه خطيبي، امامت جماعت، مؤذني، دعاخواني و همچنين تدريس دروس غيرديني مثل خوشنويسي امرار معاش مي‌كردند. اما در كنار آن قبول هدايا به سبک اعياد و جشن‌هاي مختلف بسيار رواج داشت.
== کتابشناسی ==
 
در مكاتبي كه با مشاركت عموم مردم ساخته مي‌شد، در برخي موارد با معلمين قراردادی به امضاء مي‌رسيد. كه مثلاً معلم بابت تعليم در آخر سال، از هر دانش آموز مقداري ذرّت دريافت مي‌گرفت. اين نوع مكتبها از آن نوعي بودند كه وقف نداشتند(قوشمت­اف،1990: 80).
 
در مكاتب سنتي نه تنها پسران بلكه دختران نيز تحصيل مي‌نمودند. چنانكه سال 1871 م. در خجند 9 نفر، در اوراتپه 7 نفر، در جِزّخ 5 نفر، در سمرقند 15 نفر و در تاشكند 25 نفر «بي‌بي‌خليفه‌» به تدريس اشتغال داشتند. سال 1890 م. از 19383 دانش‌آموز مكاتب استان سمرقند، 813 نفر دختر بودند.
 
طبق آمار رسمي سال 1908.م در حدود كشور تركستان 5910 مكتب سنتي فعال بود كه 73316 دانش‌آموز داشتند كه از جمله در شهرستان خجند در 273 مكتب 3824 دانش‌آموز تحصيل مي‌كردند(ایرکه­اف، 1979: 7) كه از ميان آنها مكتب­خانه‌هاي صادق‌باي، ظريف‌باي، ميرعالم‌باي، مل اعاشورباي، خواجه ‌جانباي، باباكلان‌باي، آته‌ميرگن‌باي وقفی بودند.
 
در سال 1910.م در اوراتپه در 36 مكتب 550 دانش‌آموز از جمله 67 دختر تحصيل مي‌كردند. در سال 1913 .م نيز در خجند 38 مكتب فعال بود كه در 8 مكتب آن 97 نفر دختر تحصيل مي‌كردند. در اوايل سال 1916 .م  در سراسر آسياي ميانه 7101 مكتب سنتي، از جمله در بخارا 360 و در خجند 279 باب فعاليت داشتند.
 
در دوره تقسيمات حدود آسيای ميانه، در اوراتپه 113، حصار 678، كولاب 341، غرم 462، قرغان‌تپه 62، پنجكنت 21 باب مكتب سنتي فعال بودند(شکوراف، 1969: 54).

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۲۷

یکی از مراکز اصلی‌ آموزش کودکان، مکاتب سنتی بودند. چنین مکاتبی تقریباً در سراسر شهرها و روستاهای آسیای میانه وجود داشتند. اما این اماکن بسیار کوچک و برای آموزش و پرورش نامناسب بودند، همان گونه که استاد صدرالدین عینی مکتبی را که در آن تحصیل کرده، چنین بیان می‌نماید:

«مکتب یک خانه تنگ بود، دو در داشت که یکی از آنها در درآمد یک ‌طبقه بود. آن در را  هم در وقت‌های سرما می­‌بستند. در دیگرش دریچه‌ای بود که سه چهاریک آرشِن قد و نیم آرشن بر داشت. مکتبدارمان (معلمان) به وی یک کاغذ (تریزه کاغذی) کرده برای در برف و باران ندریدن آن به کاغذش روغن زغیر مالیده بود… مکتب‌خانه از زیر سقف، از جایی که سقف با دیوار پیوند می‌یابد، از دو طرف دوتایی روزن‌های چهاریک آرشنی داشته باشد هم، روشنای­ی‌هایی از روزن‌ها می‌درآمدند، نه به زمین مکتب بلکه به روی خود: به دیوار خانه به زیر سقف می‌افتادند. زمین این خانه را که همه وسعت آن تخمیناً چهار آرشن در چهار آرشن، یعنی 16 آرشن مربع بود، چهار سِنج از بالای یکدیگر گذرانده کشیده، درونش را به 9 قسم جدا کرده بودند که گویا در درون مکتب 9 آخورچه به وجود آمده بودند. در آخورچه گوشه پیشگاه این خانه که دریچه هم آنجا بود، جای مکتب‌دارنشین بوده، آخورچه پیش درِ درآمد کَفش‌کَش بود و در آخورچه‌های دیگر بچگان می‌نشستند»[۱].

در مورد کتاب­‌های آموزشی مکاتب سنتی، می­توان گفت که «چهار کتاب» پس از قرآن، دومین کتابی است که علاوه بر اینکه در بین مردم شهرت دارد در این مکاتب نیز تدریس می­‌شد. همانطور که از عنوان آن برمی‌آید، این کتاب عبارت است از چهار کتاب مستقل با مؤلفان گوناگون. قسمت‌­های اول و چهارم به نظم و بخش­‌های دوم و سوم به نثر نوشته شده‌بود. از مطالعه کتاب چنین برمی‌آید که مؤلف قسمت نخست از بخارا بوده‌است. قسمت چهارم «پندنامه»ی عطار است. مؤلفان کتاب‌های دوم و سوم نامعلوم‌اند. این کتاب یک پندنامه بسیار جالب و پرارزشی است که در طول قرون متمادی مسلمانان از آن بهره‌ می‌­بردند. کتاب اولِ «چهارکتاب» با بیت‌های:

ابتــــــدا می‌کنـــم به نام خدا

کز دو حرف آفرید ارض و سما

نام حـق بر زبـــــان همی‌رانم[۲]

کــه به جان و دلــم همی‌خوانم

آغاز شده، پس از ستایش خداوند و پیامبران، مؤلف موضوع‌هایی را از قبیل فرایض و آیین وضو، مستحبّات و مکروهات وضو، شکننده طهارت، فرایض و سنت‌های غسل، مقدار آب وضو، موجبات غسل، فرایض و ناقضات تیمم، دوازده فرض، واجبات نماز، سجده نحو، سنت‌های نماز و نمازهای فریضه، سنت‌های شب و روزی، روزه ماه شریف رمضان، مکروهات روزه، کفارت روزه را مطرح نموده‌است. کتاب دوم از چهار فصل تشکیل شده‌است: 1. در بیان معرفت ایمان. 2. در بیان معرفت اسلام. 3. در بیان طهارت. 4 در بیان معرفت نماز. کتاب سوم در بیان چهار علم است: 1. علم توحید. 2. علم نماز. 3. علم روزه. 4. علم حیض و نفاس.

کتاب چهارم «چهارکتاب» پس از ستایش خداوند، شامل این موضوع‌ها می‌شود. «در اظهار نعت سیدالمرسلین»، «در فضیلت ائمه دین مجتهدین رحمت‌الله علیه»، «مناجات به جناب موجب‌الدعوات»، «در بیان مخالفت نفس اماره»، «در بیان فواید خاموشی»، «در بیان عمل خالصاً لالله»، «در بیان سیرت ملوک»، «در بیان اهل سعادت»، «در بیان سبب عافیت»، «در بیان تواضع و صحبت درویشان»، «در بیان علامت شقاوت»، «در بیان ریاضت نفس»، «در بیان فضیلت فقر»، «در بیان دریافتن حقیقت نفس اماره»، «در بیان آثار ابلهان»، «در بیان عقل و عاقلان»، «در بیان فضیلت ذکرالله»، «در بیان عمل چهار چیز»، «در بیان خصلت ضمیمه»، «در بیان آداب پند و نصیحت»، «در بیان علامت مدبران»، «در بیان مذمّت خشم و غضب»، «در بیان بی‌ثباتی چهار چیز»، «در بیان آن که چهار چیز کمال یابد»، «در بیان آنکه بازگرداندن آن محال است»، «در بیان غنیمت دانستن عمر»، «در بیان خاموشی و سخاوت»، «در بیان چهار چیزی که خواری آورد»، «در بیان عطای حق تعالی»، «در بیان باعث زوال سلطنت»، «در بیان آن که عمر را بکاهند»، «در بیان آن که آبرو را بیافزاید»، «در علامت مرد نادان»، «در بیان طریق زندگانی»، «در بیان احتراز از دشمنان»، «در بیان آن که با مردم خواری آورد»، «در بیان زندگانی با خوشی»، «در بیان آن که اعتمادی را نشاید»، «در بیان نصیحت و خیراندیشی»، «در بیان کرامت حق تعالی»، «در بیان فرو خوردن خشم در وقت غضب»، «در بیان جهان فانی»، «در بیان معرفت الله تعالی»، «در بیان مذمت دنیای دون»، «در بیان خاصیت ورع»، «در بیان فایده تقوی»، «در بیان فواید خدمت نیکان»، «در بیان فضیلت صدقه»، «در بیان فضیلت مهمان»، «در بیان علامت مرد احمق»، «در بیان علامت مرد فاسق»، «در بیان علامت مرد شقی»، «در بیان علامت مرد بخیل»، «در بیان قساوت قلب»، «در بیان حاجت خواستن»، «در بیان قناعت ورزیدن»، «در بیان نتایج سخاوت»، «در بیان کارهای شیطانی»، «در بیان علامت مرد منافق»، «در بیان علامت مرد متقی»، «در بیان علامت اهل جنت»، «در بیان آن که در دنیا از آن خوش نباید بود»، «پند و نصیحت»، «در بیان فواید صبر و ثبات»، «در بیان تجرید و تفرید»، «در بیان کرامت‌های الله تعالی»، «در بیان آن که دوستی را نشاید»، «در بیان غمخواری کردن با مردم»، «در بیان فایده صله رحم»، «در بیان فضیلت فتوت»، «در بیان فضیلت فقر»، «در بیان انتباه از غفلت». هر مکتب یک کلاس و یک معلم داشت که در آن کودکان 4 تا 15 ساله تحصیل می‌کردند. تعداد دانش آموزان چنین مکاتبی حداقل 5 یا 6 و حداکثر 25 تا 30 نفر بود.

از آنجا که دولت برای تأسیس مکاتب و روند آموزش و پرورش کودکان بودجه‌ای اختصاص نمی‌داد، اشخاص سرشناس یا خود مردم محل، یا روستا با مشارکت یکدیگر مکتب را ساخته و فعال می‌کردند و از آنجایی که برای تعلیم علوم دینی دریافت پول گناه محسوب می‌شد، مکتب‌داران با کسب درآمد از راه خطیبی، امامت جماعت، مؤذنی، دعاخوانی و همچنین تدریس دروس غیردینی مثل خوشنویسی امرار معاش می‌کردند. اما در کنار آن قبول هدایا به سبک اعیاد و جشن‌های مختلف بسیار رواج داشت.

در مکاتبی که با مشارکت عموم مردم ساخته می‌شد، در برخی موارد با معلمین قراردادی به امضا می‌رسید. که مثلاً معلم بابت تعلیم در آخر سال، از هر دانش آموز مقداری ذرت دریافت می‌گرفت. این نوع مکتب‌ها از آن نوعی بودند که وقف نداشتند[۳]. در مکاتب سنتی نه تنها پسران بلکه دختران نیز تحصیل می‌نمودند. چنان که سال 1871م. در خجند 9 نفر، در اوراتپه 7 نفر، در جِزّخ 5 نفر، در سمرقند 15 نفر و در تاشکند 25 نفر «بی‌بی‌خلیفه‌» به تدریس اشتغال داشتند. سال 1890 م. از 19383 دانش آموز مکاتب استان سمرقند، 813 نفر دختر بودند. طبق آمار رسمی سال 1908م. در حدود کشور ترکستان 5910 مکتب سنتی فعال بود که 73316 دانش آموز داشتند که از جمله در شهرستان خجند در 273 مکتب 3824 دانش آموز تحصیل می‌کردند[۴] که از میان آنها مکتب­‌خانه‌های صادق‌بای، ظریف‌بای، میرعالم‌بای، مل اعاشوربای، خواجه ‌جانبای، باباکلان‌بای، آته‌میرگن‌بای وقفی بودند.

در سال 1910م. در اوراتپه در 36 مکتب 550 دانش آموز از جمله 67 دختر تحصیل می‌کردند. در سال 1913م. نیز در خجند 38 مکتب فعال بود که در 8 مکتب آن 97 نفر دختر تحصیل می‌کردند. در اوایل سال 1916م.  در سراسر آسیای میانه 7101 مکتب سنتی، از جمله در بخارا 360 و در خجند 279 باب فعالیت داشتند. در دوره تقسیمات حدود آسیای میانه، در اوراتپه 113، حصار 678، کولاب 341، غرم 462، قرغان‌تپه 62، پنجکنت 21 باب مکتب سنتی فعال بودند[۵][۶].

کتابشناسی

  1. عینی، صدرالدین (1978). اکنون نوبت قلم است. دوشنبه، جلد دوم، ص 109-110.
  2. محمودی، ودود، شکوری، عبدالقادر (1990). مجله صدای شرق. شماره 8، ص 6.
  3. قوشمت‌اف، ا (1990). وقف. دوشنبه، ص 80.
  4. ایرکه‌اف، م (1979). در سرگه معارف. دوشنبه، ص 7.
  5. شکوراف، م (1969). رساله تاریخی تشکل مدنیت سوسیالیستی تاجیک. دوشنبه، ص 54.
  6. زهریی، حسن (1391). جامعه و فرهنگ تاجیکستان. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (در دست انتشار)، ص 323-326.