پراکندگی و تراکم جمعیتی بنگلادش: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''1. 2. 4. پراکندگی جمعیت'''
'''راکندگی جمعیت'''


تعداد زيادي از قبايل در مرزهاي شرقي اين كشور زندگي مي كنند. مردم [[بنگلادش]] به چهار گروه قومي تقسيم مي شوند:
تعداد زیادی از قبایل در مرزهای شرقی این کشور زندگی می‌کنند. مردم بنگلادش به چهار گروه قومی تقسیم می‌شوند:


1.دراويدي
1.دراویدی


     اين گروه از اقوام « اورن ها»[9] با تعداد كمي از افرادي كه اصل آن ها از جنوب هند مي باشند، تشكيل شده است.
این گروه از اقوام « اورن ها »(Orans) با تعداد کمی از افرادی که اصل آن‌ها از جنوب هند می‌باشند، تشکیل شده است.


« اورن ها »، قبيله اي از هند مركزي هستند که در سال های نخستین سده حاضر از هند به ايالت هاي چاي خيز بنگلادش یعنی «سيلهت » و « [[چيتاگنگ]] » مهاجرت كرده اند . اين افراد در سال 1931 م حدود چهل هزار نفر بودند كه به زبان دراويدي صحبت مي كردند؛ اینان تا سال 1951 اين محل را ترك كرده و به نقاط دیگر رفته اند.
« اورن ها »، قبیله‌ای از هند مرکزی هستند که در سال های نخستین سده حاضر از هند به ایالت های چای خیز بنگلادش یعنی « سیلهت » و « چیتاگنگ » مهاجرت کرده‌اند . این افراد در سال 1931 م حدود چهل هزار نفر بودند که به زبان دراویدی صحبت می‌کردند؛ اینان تا سال 1951 این محل را ترک کرده و به نقاط دیگر رفته‌اند.


  طبق سرشماري سال 1951 ، كه توسط دولت پاكستان صورت گرفت، فقط در حدود سه هزار نفر از اين گروه باقي مانده بودندكه به زبان مادري خود صحبت مي كردند. اكثر اين ها دراويدي بودند. امروزه تعدادی از این گروه در کشتزارهاي چاي « سيلهت » مشغول به كار هستند.
طبق سرشماری سال 1951 ، که توسط دولت پاکستان صورت گرفت، فقط در حدود سه هزار نفر از این گروه باقی مانده بودند که به زبان مادری خود صحبت می‌کردند. اکثر این‌ها دراویدی بودند. امروزه تعدادی از این گروه در کشتزارهای چای « سیلهت » مشغول به کار هستند.


2.گـــروه دوم شامــــل كسانــــي مي شود كه اساساً اصل و ريشه آن ها پروتو استرولويد است. «قاضي ها» [10] و « سانتال ها » [11] دو دسته عمده از اين گروه هستند. سرزمين اصلي سانتال ها دشت چوتانگپور است كه در سال 1870 از آنجا به سوي شمال شرقي و در سال 1920 به گلپارا مهاجرت كردند. این گروه سپس به داخل بنگلادش مهاجرت و در ناحيه « باربند » اقامت گزيدند و آن منطقه را كه جنگلي بود، براي كشاورزي مساعد ساختند. پس از مدتی بعضی از آن ها از اين منطقه ً به طرف آسام مهاجرت كردند و محل قبلي خود را براي افراد بومي يا افراد جديدتر از دسته « سانتا » باقي گذاشتند. اين حركت در سال 1947 از سمت شمال به شرق انجام شد كه درهمان جا باقي ماندند، اما با فشارهاي بيروني نتوانستند سنت ها و عادات خود را حفظ كنند. اكنون جمعیت آن ها در حدود 250 هزار نفر است كه در غرب در « پورشاه »[12]، « هري پور »[13]و « ورين سان گال آپازيلاس»[14] مستقر شده اند. همچنین در شرق نيز هزاران نفر از آن ها در منطقه «سيلهت» به عنوان کارگران چاي ساكن شده اند. گروه « قاضي » در شرق قرار دارند و محل اصلي آن ها تپه هاي قاضي يعني بخشي از دشت مگالايا[15] در ناحيه سيلهت مي باشد كه تعداد جمعیت آن ها به 25 هزار نفر مي رسد. تعدادي از این گروه، كه حدود 700 نفر مي شدند، به چيتاگنگ عزيمت کردند. بيشتر اين افراد از كارگران چاي مي باشند.
2.گروه دوم شامل کسانی می شود که اساساً اصل و ریشه آن‌ها پروتو استرولوید است. « قاضی‌ها » (Khasis) و « سانتال‌ها » (Santals) دو دسته عمده از این گروه هستند. سرزمین اصلی سانتال2ها دشت چوتانگپور است که در سال 1870 از آن‌جا به سوی شمال شرقی و در سال 1920 به گلپارا مهاجرت کردند. این گروه سپس به داخل بنگلادش مهاجرت و در ناحیه « باربند » اقامت گزیدند و آن منطقه را که جنگلی بود، برای کشاورزی مساعد ساختند. پس از مدتی بعضی از آن ها از این منطقه ً به طرف آسام مهاجرت کردند و محل قبلی خود را برای افراد بومی یا افراد جدیدتر از دسته « سانتا » باقی گذاشتند. این حرکت در سال 1947 از سمت شمال به شرق انجام شد که در همان جا باقی ماندند، اما با فشارهای بیرونی نتوانستند سنت‌ها و عادات خود را حفظ کنند. اکنون جمعیت آن‌ها در حدود 250 هزار نفر است که در غرب در « پورشاه » (Porsha) ، « هری پور » (Haripur) و « ورین سان گال آپازیلاس » (Ranisankail Upazilas) مستقر شده‌اند. همچنین در شرق نیز هزاران نفر از آن‌ها در منطقه «سیلهت» به عنوان کارگران چای ساکن شده‌اند. گروه « قاضی » در شرق قرار دارند و محل اصلی آن‌ها تپه‌های قاضی یعنی بخشی از دشت مگالایا (Meghalaya) در ناحیه سیلهت می‌باشد که تعداد جمعیت آن‌ها به 25 هزار نفر می‌رسد. تعدادی از این گروه، که حدود 700 نفر می‌شدند، به چیتاگنگ عزیمت کردند. بیشتر این افراد از کارگران چای می‌باشند.


3.دسته سوم «پوليه »[16] خوانده مي شوند، عمدتاً زرد پوست هستند و به خوبي در ساختار جمعيتي مشاهده مي شوند. این گروه بیشتر در شمال بنگال سکونت دارند. البته اين گروه با آميزش از پروتواسترالويد ها و وابسته به « كوچ »[17] مي باشند.
3.دسته سوم «پولیه » () خوانده می‌شوند، عمدتاً زرد پوست هستند و به خوبی در ساختار جمعیتی مشاهده می‌شوند. این گروه بیشتر در شمال بنگال سکونت دارند. البته این گروه با آمیزش از پروتواسترالویدها و وابسته به « کوچ » (Koch) می‌باشند.


  « كوچ » تعلق به گروه بزرگ تر دارد كه از ديدگاه قومي و زباني « بودو »[18] يا «بارا» [19] خوانده مي شوند. در داخل اين گروه،  دسته هاي « گارو» [20] ، « خاجونگ »[21] ، «كاچاري »[22] و «تيپرا» [23] قرار دارند.
« کوچ » تعلق به گروه بزرگ تر دارد که از دیدگاه قومی و زبانی « بودو » (Bodo) یا «بارا» (Bara) خوانده می‌شوند. در داخل این گروه، دسته‌های « گارو » (Garo) ، « خاجونگ » (Hajong) ،« کاچاری » (Kachari) و «تیپرا» (Tipra) قرار دارند.


  دسته « گارو » كه حدود هشتاد هزار نفر مي باشند، در تپه هاي « سوزانگ »[24] و عمدتاً در «هالوگات »[25] ، « دورگاپور »[26] ، « كالماكاندا »[27] ، « جني گاتي »[28] ، « ناليتي باري »[29] و در انتهاي شمالي « مادوپورتركت »[30] زندگي مي كنند. این گروه افرادی قوي بنيه هستند كه قدرت خود را از ناحيه تپه اي گارو در ايالت مگالايا در هند مي دانند. اين افراد خود را « ماندي كوسيك » [31] مي نامند.
دسته « گارو » که حدود هشتاد هزار نفر می‌باشند، در تپه2های « سوزانگ » (Susang) و عمدتاً در «هالوگات » (Haluaghat) ، « دورگاپور » (Durgapur) ، « کالماکاندا » (Kalmakanda) ، « جنی گاتی » (Jhenaigati) ، « نالیتی باری » (Nalitabari) و در انتهای شمالی « مادوپورترکت » (Madhupur) زندگی می‌کنند. این گروه افرادی قوی بنیه هستند که قدرت خود را از ناحیه تپه‌ای گارو در ایالت مگالایا در هند می‌دانند. این افراد خود را « ماندی کوسیک » (Mande kusik) می‌نامند.


  گروه « هاجونگ » [32] شاخه اي از « گارو »[33]مي باشد كه عناصر غير گارو ( باراني ها ، هاري ها و غيره ) را در ميان خود جذب كرده اند. اين گروه در شرق تپه هاي سوزانگ زندگي مي كنند.
گروه « هاجونگ » (Hajong) شاخه‌ای از « گارو » (Garo) می‌باشد که عناصر غیر گارو ( بارانی‌ها ، هاری‌ها و غیره ) را در میان خود جذب کرده‌اند. این گروه در شرق تپه‌های سوزانگ زندگی می‌کنند.


    تعداد زيادي از « كاچاري ها » در كاچار هند و تعداد كمي از آن ها در ايالت سيلهت زندگي مي كنند كه از سمت جنوب تا دهكده تيپرا گسترش يافته اند.
تعداد زیادی از « کاچاری‌ها » در کاچار هند و تعداد کمی از آن‌ها در ایالت سیلهت زندگی می‌کنند که از سمت جنوب تا دهکده تیپرا گسترش یافته‌اند.


     تپيراها ظاهراً از نام « توي پرا » [34] (پيش دريا ) گرفته شده است. اكثر اين گروه نيز در داخل بنگلادش در تپه هاي ايالت تركت محصور شده اند. تعداد زيادي از اين گروه در « رامگر » و تعداد كمي در « سانگو » و دره هاي « ماتاموري » زندگي مي كنند.
تپیراها ظاهراً از نام « توی پرا » (Tui- pra) ( پیش دریا ) گرفته شده است. اکثر این گروه نیز در داخل بنگلادش در تپه‌های ایالت ترکت محصور شده‌اند. تعداد زیادی از این گروه در « رامگر » و تعداد کمی در « سانگو » و دره‌های « ماتاموری » زندگی می‌کنند.


4.گروه « رنگ/رینگ » [35] ،كه قبلاً به منزله قبيله ای جدا دسته بندي شده است، دقيقاً فرقه اي از تيپراها هستند. تعداد تيپراها حدود پنجاه هزار نفر مي باشد.
4.گروه « رنگ/رینگ » (Riang) ،که قبلاً به منزله قبیله ای جدا دسته بندی شده است، دقیقاً فرقه ای از تیپراها هستند. تعداد تیپراها حدود پنجاه هزار نفر می‌باشد.


  گفتني است كه در محدوده تپه تركت و « ككراچري » [36] و محدوده « باندريان »[37] حدود سيزده قبيله گوناگون كه به صد فرقه مختلف تقسيم بندي شده اند، از بهترين منابع مطالعات در خصوص اقوام در منطقه به حساب مي آيند.
گفتنی است که در محدوده تپه ترکت و « ککراچری » (Khagrachhari) و محدوده « باندریان » (Banderban) حدود سیزده قبیله گوناگون که به صد فرقه مختلف تقسیم بندی شده‌اند، از بهترین منابع مطالعات در خصوص اقوام در منطقه به حساب می‌آیند.


  چاکماها: نظریه ای كه نسبت به « چاكماها » وجود دارد اينست كه آن ها را از گروه هاي مختلف مغولي (زردپوستان) مي دانند، اما ديدگاه قومي كه در ميان بنگالي ها وجود دارد حاكي از اين است كه  "چاكماها" نتيجه مهاجرت درون گروهي بنگالي های آراكانيزها هستند. البته در اين خصوص هيچ گونه مدرك یا سندي وجود ندارد تا اين ادعا را اثبات كند. هر چند بسياري از آن ها چهره اي قفقازي دارند، اما اين مساله نيز كاملاً در بين گروه هاي پيش از مغولي ها امری عادي است. آن ها به دو شبه قبيله تقسيم مي شوند:
چاکماها: نظریه‌ای که نسبت به « چاکماها » وجود دارد اینست که آن‌ها را از گروه های مختلف مغولی ( زردپوستان ) می‌دانند، اما دیدگاه قومی که در میان بنگالی‌ها وجود دارد حاکی از این است که "چاکماها" نتیجه مهاجرت درون گروهی بنگالی‌های آراکانیزها هستند. البته در این خصوص هیچ گونه مدرک یا سندی وجود ندارد تا این ادعا را اثبات کند. هر چند بسیاری از آن‌ها چهره‌ای قفقازی دارند، اما این مساله نیز کاملاً در بین گروه‌های پیش از مغولی‌ها امری عادی است. آن‌ها به دو شبه قبیله تقسیم می‌شوند:


1.چاكما [38]
1.چاکما (Chakma)


2.تانچانگا[39]
2.تانچانگا (Tanchangas)


چاكماها يكي از بزرگ ترين دسته از اين دو گروه است و عمدتاً در « كاسالونگ » [40] و قسمت عليا و ميانه دره هاي « كارنافولي » زندگي مي كنند. جمعيت اين گروه در سال 1981، حدود 203 هزار نفر برآورد شده است ( Philips and Gritzner, 2007:20-55; Singh,2010:20-35).
چاکماها یکی از بزرگ ترین دسته از این دو گروه است و عمدتاً در « کاسالونگ » (Kassalong) و قسمت علیا و میانه دره‌های « کارنافولی » زندگی می‌کنند. جمعیت این گروه در سال 1981، حدود 203 هزار نفر برآورد شده است<ref>Philips and Gritzner, 2007:20-55; Singh,2010:20-35</ref>.


   « تانچانگاها » اساساً در دره « رينگائون »[41] ساكن هستند و تعداد اندكي از آن ها در «علي كادام»[42] (در دره ماتاموري«ناكايونچاري »[43] و «اوكي اوپازيلا»[44] زندگي مي كند كه جمعيت آن ها را حدود 17 هزار نفر تخمين زده اند.
« تانچانگاها » اساساً در دره « رینگائون » (Riangaon) ساکن هستند و تعداد اندکی از آن‌ها در « علی کادام » (Ali Kadam) ( در دره ماتاموری « ناکایونچاری » (Nakhyongchair) و « اوکی اوپازیلا » (Upazila) زندگی  می‌کند که جمعیت آن‌ها را حدود 17 هزار نفر تخمین زده‌اند.


  « مغ ها » [45] از نظر تعداد، دومين گروه به حساب مي آيند كه تعداد آن ها به 135 نفر مي رسد. «مغ ها» از نظر درون گروهي به دوگروه تقسيم مي شوند : 1) « جوميامغ »[46] ، 2) گروه های کوچک تر «مورما»[47] ، « مياما»[48] ، « رونگ » [49] ، « راكينگ مور»[50].
« مغ ها » (Mogh) از نظر تعداد، دومین گروه به حساب می‌آیند که تعداد آن‌ها به 135 نفر می‌رسد. « مغ‌ها » از نظر درون گروهی به دوگروه تقسیم می‌شوند : 1) « جومیامغ » (Jhumia Mogh) ،2) گروه‌های کوچک‌تر «مورما» (Murma) ، « میاما» (Myamma) ، « رونگ » (Roang) ، « راکینگ مور» (Rakhaingmore).


  جوميامغ ( مغ هاي جوميا ) در ناحيه چيتاگنگ در يك دوره طولاني ساكن بوده اند و عمدتاً به كشت و زرع اشتغال داشته اند.
جومیامغ ( مغ های جومیا ) در ناحیه چیتاگنگ در یک دوره طولانی ساکن بوده‌اند و عمدتاً به کشت و زرع اشتغال داشته‌اند.


  زماني كه قلمرو مغ هاي راكينگ در اواخر قرن هيجدهم و اوايل قرن نوزدهم بوسيله كشور برمه فتح شد، آن ها از آراكانگ مهاجرت كردند. اين گروه اساساً از طريق ماهي گيري باقايق، امرار معاش مي كنند.
زمانی که قلمرو مغ‌های راکینگ در اواخر قرن هیجدهم و اوایل قرن نوزدهم بوسیله کشور برمه فتح شد، آن‌ها از آراکانگ مهاجرت کردند. این گروه اساساً از طریق ماهی گیری با قایق، امرار معاش می‌کنند.


  « باراس ها »[51]در دوره هايي  با مغ ها در یک گروه قرار داشتند، اما ازنظر گروه زباني با آن ها تفاوت داشتند، زيرا آن ها پیرو آیین بودایی بودند. احتمالاً اين گروه بخشي از افرادي بودند كه زماني در ساحل چيتاگنگ حكومت مي كردند و از « اراكانز» [52] به بنگال آمده بودند. اكثر اين افراد از نظر تفاوت های انسانی تقريباً شبيه زرد پوستان هستند و هيچ گونه شباهتی به بنگالي ها ندارند.
« باراس‌ها » (Baruas) در دوره‌هایی با مغ‌ها در یک گروه قرار داشتند، اما از نظر گروه زبانی با آن‌ها تفاوت داشتند، زیرا آن‌ها پیرو آیین بودایی بودند. احتمالاً این گروه بخشی از افرادی بودند که زمانی در ساحل چیتاگنگ حکومت می‌کردند و از « اراکانز» (Arakancse) به بنگال آمده بودند. اکثر این افراد از نظر تفاوت‌های انسانی تقریباً شبیه زرد پوستان هستند و هیچ گونه شباهتی به بنگالی‌ها ندارند.


  سومين قبيله بزرگ در ناحيه چيتاگنگ، گروه « پيترا » و چهارمين آن « مرو» [53] مي باشند. در خصوص « مروها » اطلاعات بسيار ناچيزي وجود دارد، زیرا تا سرشماري سال 1951 تعداد آن ها مشخص نشده بود. در آماري كه در سال 1981 اعلام شد، تعداد آن ها حدود 17 هزار نفر برآورد شد. آن ها در اطراف رودخانه هاي « سانگو»[54] و « ماتاموري »[55] زندگي مي كردند. بنگالي ها آن ها را «مورانگ»[56] مي نامند به اين علت كه فرقه اي از تيپراها به آن نام خوانده مي شوند كه از مروها نبودند ( Ibid:30-35; Wilce, 1998:50-55 ).
سومین قبیله بزرگ در ناحیه چیتاگنگ، گروه « پیترا » و چهارمین آن « مرو » (Mru) می‌باشند. در خصوص « مروها » اطلاعات بسیار ناچیزی وجود دارد، زیرا تا سرشماری سال 1951 تعداد آن‌ها مشخص نشده بود. در آماری که در سال 1981 اعلام شد، تعداد آن‌ها حدود 17 هزار نفر برآورد شد. آن‌ها در اطراف رودخانه‌های « سانگو » (Sangu) و « ماتاموری » (Matamori) زندگی می‌کردند. بنگالی‌ها آن‌ها را « مورانگ » (Murang) می‌نامند به این علت که فرقه‌ای از تیپراها به آن نام خوانده می‌شوند که از مروها نبودند<ref>Ibid:30-35; Wilce, 1998:50-55</ref>.


« كوكي ها» [57] و «لوشي ها»[58] در شمال شرقي در ايالت « ميزورام »[59]  ، در هند، زندگي مي کنند و خود را « ميزو» مي نامند. تعداد اندكي از « كوکي ها » و « پالام ها» جز قبيله لوشي ها مي باشند كه در جنوب شرقي ناحيه سيلهت مستقر شده اند. زنان آن ها سارنگ هايي با طراحي زيبا مي پوشند. البته پوشاك مردان و زنان با ساير قبايل تپه اي فرق دارد. حدود پنج هزار كوکي و پالم و لوشي در بنگلادش وجود دارد.
« کوکی‌ها » (Kukis) و « لوشی‌ها » (Lushais) در شمال شرقی در ایالت « میزورام » (Mizoram) ، در هند، زندگی می‌کنند و خود را « میزو » می‌نامند. تعداد اندکی از « کوکی‌ها » و « پالام‌ها» جز قبیله لوشی‌ها می‌باشند که در جنوب شرقی ناحیه سیلهت مستقر شده‌اند. زنان آن‌ها سارنگ‌هایی با طراحی زیبا می‌پوشند. البته پوشاک مردان و زنان با سایر قبایل تپه‌ای فرق دارد. حدود پنج هزار کوکی و پالم و لوشی در بنگلادش وجود دارد.


  پنج قبيله كوچك ديگر در بخش جنوبي تپه تركت زندگی می کنند كه احتمالاً همه آن ها به گروه «ميزو – چين » تعلق دارند.
پنج قبیله کوچک دیگر در بخش جنوبی تپه ترکت زندگی می‌کنند که احتمالاً همه آن‌ها به گروه « میزو–چین » تعلق دارند.


گروه « بوم » [60] يا « بن » [61] معمولاً اشاره به بنجوگي هاي بنگالي دارد كه تعداد آن ها را حدود هزار نفر تخمين مي زنند و عمدتاً در شرق « روما» مي باشند.
گروه « بوم » (Bom) یا « بن » (Bon) معمولاً اشاره به بنجوگی‌های بنگالی دارد که تعداد آن‌ها را حدود هزار نفر تخمین می‌زنند و عمدتاً در شرق « روما » می‌باشند.


« پانكو» [62] ، مردمي كه وابستگي زيادي به يكديگر دارند و امروزه در « ساپالونگ » [63] و ناحيه  «دامداميا»[64] در قسمت عليای دره « كارناپولي » ساكن هستند.
« پانکو » (Pankho) ، مردمی که وابستگی زیادی به یکدیگر دارند و امروزه در « ساپالونگ » (Subalong) و ناحیه « دامدامیا » (Dumdumia) در قسمت علیای دره « کارناپولی » ساکن هستند.


«كومي ياكامي» [65] از گروه قبيله ديگري در اين ناحيه مي باشند كه در ارتباط با آداب و زبان آن ها چيزي كشف نشده است. اين گروه را معمولاً بيگانه يا ناشناخته مي نامند.
« کومی یاکامی » (Khumi- Khami) از گروه قبیله دیگری در این ناحیه می‌باشند که در ارتباط با آداب و زبان آن‌ها چیزی کشف نشده است. این گروه را معمولاً بیگانه یا ناشناخته می‌نامند.


«خين ها يا كين ها »[66] از قشر پايين چيني ها به حساب مي آيند كه در حدود هزار نفر از آن ها در طول « كاپتال كال » زندگي مي كنند.
« خین‌ها یا کین‌ها » (Khyen) از قشر پایین چینی‌ها به حساب می‌آیند که در حدود هزار نفر از آن‌ها در طول « کاپتال کال » زندگی می‌کنند.


  «چاك» [67] قبيله كوچكي است در «ناكيدنك چري اوپازيال»، آن ها معمولاً به طور اشتباهي شامل چاكماها به حساب مي آيند؛ حتي در سرشماري 1951 اين اشتباه نيز رخ داده است. چندين فرضيه در رابطه با اصل و ريشه آن ها وجود دارد كه احتمال پيوستگي آن ها را با چاكماها قوت مي بخشد.
« چاک » (Chak) قبیله کوچکی است در « ناکیدنک چری اوپازیال »، آن‌ها معمولاً به طور اشتباهی شامل چاکماها به حساب می‌آیند؛ حتی در سرشماری 1951 این اشتباه نیز رخ داده است. چندین فرضیه در رابطه با اصل و ریشه آن‌ها وجود دارد که احتمال پیوستگی آن‌ها را با چاکماها قوت می‌بخشد.


اكثر ماني پوري هاي ايالت هند، در سيلهت، كمال گنج و چوناروكات ساكن شده اند. اساساً اين گروه مغولي هستند اما اغلب آن ها علامت هايي از ساختار قومي بنگالي دارند.
اکثر مانی پوری های ایالت هند، در سیلهت، کمال گنج و چوناروکات ساکن شده اند. اساساً این گروه مغولی هستند اما اغلب آن ها علامت هایی از ساختار قومی بنگالی دارند.


  گروه دیگری به نام مکری ها در سمت شمال دشت مگالالايا در جنوب سيلهت زندگی می کنند.
گروه دیگری به نام مکری ها در سمت شمال دشت مگالالایا در جنوب سیلهت زندگی می کنند.


كليه فهرست بالا كه در خصوص قبايل ذكر شد، در واقع معرفي فشرده قبايل متعددي است كه در بنگلادش به طور پراكنده در سطح كشور وجود دارند. بزرگ ترين گروه از اين مردم در واقع افراد غير قبيله اي هستند كه به نام « بنگالي » مطرح مي باشند. اين افراد به زبان بنگالي صحبت مي كنند. البته اين فرضيه كه بنگالي ها از يك ساختار قومي همگرا تشكيل شده اند، كاملاً غلط است.
کلیه فهرست بالا که در خصوص قبایل ذکر شد، در واقع معرفی فشرده قبایل متعددی است که در بنگلادش به طور پراکنده در سطح کشور وجود دارند. بزرگ ترین گروه از این مردم در واقع افراد غیر قبیله ای هستند که به نام « بنگالی » مطرح می‌باشند. این افراد به زبان بنگالی صحبت می‌کنند. البته این فرضیه که بنگالی‌ها از یک ساختار قومی همگرا تشکیل شده‌اند، کاملاً غلط است.


  در ميان اقوام مورد بحث، كاست هاي مختلف هندي از گونه هاي پروتواسترالويد، قفقازي و مغولي كاملاً پيدا است. ساختار جمعيتي بنگالي ها شامل گروه هايي با مشخصات كاست هاي بالای هندوها است، یعنی با ویژگی هایی مانند بيني زيبا و پوست روشنتر، و نیز تعدادي از كاست هاي پائين با مشخصه های سيماهاي قفقازي می باشد.
در میان اقوام مورد بحث، کاست‌های مختلف هندی از گونه‌های پروتواسترالوید، قفقازی و مغولی کاملاً پیدا است. ساختار جمعیتی بنگالی‌ها شامل گروه‌هایی با مشخصات کاست‌های بالای هندوها است، یعنی با ویژگی‌هایی مانند بینی زیبا و پوست روشنتر، و نیز تعدادی از کاست‌های پائین با مشخصه‌های سیماهای قفقازی می‌باشد.


  به هر حال در بين مسلمانان، اين گستردگي قومي يافت نمي شود هر چند ساختار جمعيتي آن ها تركيبي از همان خطوط هندو مي باشد، اما تركيبات جمعيتي از گروه هاي ترك ها، سامي ها و قفقازي ها ی آريايي در بين آن ها بيشتر نفوذ كرده است.
به هر حال در بین مسلمانان، این گستردگی قومی یافت نمی‌شود هر چند ساختار جمعیتی آن‌ها ترکیبی از همان خطوط هندو می‌باشد، اما ترکیبات جمعیتی از گروه‌های ترک‌ها، سامی‌ها و قفقازی‌های آریایی در بین آن‌ها بیشتر نفوذ کرده است.


  بسياري از ترك ها، فارس ها، عرب ها و افراد ديگري از ايراني ها، سامي ها و آن هایی كه ريشه تركمني دارنــــد، در اين سرزمين ساكن شده اند. جايگزيني اصلي آن ها را هنوز مي توان از طريق سيماي ظاهري مسلماناني كه در اين منطقه زندگي مي كنند، تشخيص داد.
بسیاری از ترک‌ها، فارس‌ها، عرب‌ها و افراد دیگری از ایرانی‌ها، سامی‌ها و آن‌هایی که ریشه ترکمنی دارند، در این سرزمین ساکن شده‌اند. جایگزینی اصلی آن‌ها را هنوز می توان از طریق سیمای ظاهری مسلمانانی که در این منطقه زندگی می‌کنند، تشخیص داد.


    مسلمانان بسياري از ايالت هاي « چيتاگنگ » و «نوكالي » [68] به طور جزیي داراي بيني عقابي هستند و يــــا ريش انبـــوه و سيماي كشيده دارند كه شبيه عرب هاي يمني و عمان مي باشند. لذا اين مردم در جاهايي مانند « دابل مورينگ»[69] ،«هادازري »[70] ، « انوار» [71]، «روزان»[72]، «پول كالي» [73] در ايالت چيتاگنگ، « پاكوندا » [74] و « حسين پور»[75] در ايالت ميمنسينگ، «ماتهوپور»[76] ،« اپازيلا»[77] از ايالت « تانگيل »[78] ، «چاندپور»[79] ، «حاجي پور »[80] از ايالت كوميلا، « بيگم گنج » [81]در ايالت نوكالي، « تجگائون » [82] از ايالت قاضي پور، « دمرايي »[83] در داكا، « گلاپ گنج »[84]، « بني بازار »[85] در ايالت سيلهت وغيره داراي چشم هاي روشن رنگين نسبت به افراد ديگر دارند، لذا اين مساله اتفاقي به نظر نمي رسد؛ چرا كه مدارك تاريخي و سنتي از قوم پتان ( که از نظر قومی شامل تـرك ها، فارس ها و پختون ها مي شود ) نشانگر اينست كه آن ها در اين مكان ها ساكن شده اند. قبايل مشخص در آن سوي سند ( مانند آفريدي ها ) هستند كه داراي چشم هاي روشن مي باشند.
مسلمانان بسیاری از ایالت‌های « چیتاگنگ » و « نوکالی » (Noakhali) به طور جزیی دارای بینی عقابی هستند و یا ریش انبوه و سیمای کشیده دارند که شبیه عرب‌های یمنی و عمان می‌باشند. لذا این مردم در جاهایی مانند « دابل مورینگ » (Doublemouring) ،« هادازری » (Hathazari) ، « انوار » (Anwara) ، « روزان » (Rauzan)، « پول‌کالی » (Boulkhali) در ایالت چیتاگنگ، « پاکوندا » (Pakunda) و « حسین پور » (Hosenpur) در ایالت میمنسینگ، « ماتهوپور » (Madhupur) ،« اپازیلا » (Upazial) از ایالت « تانگیل » (Tangail) ، « چاندپور » (Chanpur) ، « حاجی‌پور » (Hagipur) از ایالت کومیلا، « بیگم‌گنج » (Begum ganj) در ایالت نوکالی، « تجگائون » (Tejgaon) از ایالت قاضی پور، « دمرایی » (Dhamrai) در داکا، « گلاپ گنج » (Golapganj) ، « بنی بازار » (Beani Bazaar) در ایالت سیلهت و غیره دارای چشم‌های روشن رنگین نسبت به افراد دیگر دارند، لذا این مساله اتفاقی به نظر نمی‌رسد؛ چرا که مدارک تاریخی و سنتی از قوم پتان ( که از نظر قومی شامل ترک‌ها، فارس‌ها و پختون‌ها می‌شود ) نشانگر اینست که آن‌ها در این مکان‌ها ساکن شده‌اند. قبایل مشخص در آن سوی سند ( مانند آفریدی‌ها ) هستند که دارای چشم‌های روشن می‌باشند.


  بعضي از هندوها نيز داراي چشمان روشني هستند كه بايد آن ها را از كاست هاي بالاتر و پتان ها دانست. مسيحي هايي كه رد پاي آن ها به اجداد پرتغالي هاي ماجراجو مي رسد، كاملاً بور نيستند؛ هر چند بيشتر اين افراد بور خارج از محدوده سكونت پرتغالي ها قرار داشته اند.
بعضی از هندوها نیز دارای چشمان روشنی هستند که باید آن‌ها را از کاست‌های بالاتر و پتان‌ها دانست. مسیحی‌هایی که رد پای آن‌ها به اجداد پرتغالی‌های ماجراجو می‌رسد، کاملاً بور نیستند؛ هر چند بیشتر این افراد بور خارج از محدوده سکونت پرتغالی‌ها قرار داشته‌اند.


  گروه هاي همگرا كه با نام « بنگالي »[86] خوانده مي شود و در واقع از بزرگ ترين اين افراد هستند، بيش از 98 درصد از كل جمعيت را تشكيل مي دهند، كه رقمي حدود صد و ده ميليون نفر از آن ها در بنگلادش زندگي مي كنند؛ فرهنگ و زبان آن ها بر كل جامعه غالب است. همچنين حدود دويست هزار نفر مهاجر از ايالت هاي « بيهار »[87] ، « اتارپرادش »[88] و «گجرات »[89] نيز به اين سرزمين آمده اند.
گروه‌های همگرا که با نام « بنگالی » (Bengali) خوانده می‌شود و در واقع از بزرگ ترین این افراد هستند، بیش از 98 درصد از کل جمعیت را تشکیل می‌دهند، که رقمی حدود صد و ده میلیون نفر از آن‌ها در بنگلادش زندگی می‌کنند؛ فرهنگ و زبان آن‌ها بر کل جامعه غالب است. همچنین حدود دویست هزار نفر مهاجر از ایالت های « بیهار » (Bihar) ، « اتارپرادش » (Uttarpradesh) و « گجرات » (Gujerat) نیز به این سرزمین آمده‌اند.


  در كشتزارهاي چاي نيز بعضي از اقوام « اورياس » [90]، « بوناس »[91]، « نوني ياس » [92]و نیز افرادی که از دشت « چوتانگپور »[93] و قبل از سال 1947 به بنگلادش آمده اند، سکونت دارند. اين افراد يا بدون قبيله هستند و يا در گروه هاي كوچكي كه دیگر شكل قبيله اي آن ها از بين رفته است، تشکل یافته اند '''(''' 149 -155 :1998 ''',''' Haroun er Rashid''').'''
در کشتزارهای چای نیز بعضی از اقوام « اوریاس » (Oriyas) ، « بوناس » (Bunas) ، « نونی یاس » (Nuneyas) و نیز افرادی که از دشت « چوتانگپور » (Chhota Nagpur) و قبل از سال 1947 به بنگلادش آمده‌اند، سکونت دارند. این افراد یا بدون قبیله هستند و یا در گروه‌های کوچکی که دیگر شکل قبیله‌ای آن‌ها از بین رفته است، تشکل یافته‌اند<ref>149 -155 :1998 ''',''' Haroun er Rashid</ref>'''.'''{{به روز رسانی}}
 
{{به روز رسانی}}


== نیز نگاه کنید به ==
== نیز نگاه کنید به ==

نسخهٔ ‏۲۷ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۵۳

راکندگی جمعیت

تعداد زیادی از قبایل در مرزهای شرقی این کشور زندگی می‌کنند. مردم بنگلادش به چهار گروه قومی تقسیم می‌شوند:

1.دراویدی

این گروه از اقوام « اورن ها »(Orans) با تعداد کمی از افرادی که اصل آن‌ها از جنوب هند می‌باشند، تشکیل شده است.

« اورن ها »، قبیله‌ای از هند مرکزی هستند که در سال های نخستین سده حاضر از هند به ایالت های چای خیز بنگلادش یعنی « سیلهت » و « چیتاگنگ » مهاجرت کرده‌اند . این افراد در سال 1931 م حدود چهل هزار نفر بودند که به زبان دراویدی صحبت می‌کردند؛ اینان تا سال 1951 این محل را ترک کرده و به نقاط دیگر رفته‌اند.

طبق سرشماری سال 1951 ، که توسط دولت پاکستان صورت گرفت، فقط در حدود سه هزار نفر از این گروه باقی مانده بودند که به زبان مادری خود صحبت می‌کردند. اکثر این‌ها دراویدی بودند. امروزه تعدادی از این گروه در کشتزارهای چای « سیلهت » مشغول به کار هستند.

2.گروه دوم شامل کسانی می شود که اساساً اصل و ریشه آن‌ها پروتو استرولوید است. « قاضی‌ها » (Khasis) و « سانتال‌ها » (Santals) دو دسته عمده از این گروه هستند. سرزمین اصلی سانتال2ها دشت چوتانگپور است که در سال 1870 از آن‌جا به سوی شمال شرقی و در سال 1920 به گلپارا مهاجرت کردند. این گروه سپس به داخل بنگلادش مهاجرت و در ناحیه « باربند » اقامت گزیدند و آن منطقه را که جنگلی بود، برای کشاورزی مساعد ساختند. پس از مدتی بعضی از آن ها از این منطقه ً به طرف آسام مهاجرت کردند و محل قبلی خود را برای افراد بومی یا افراد جدیدتر از دسته « سانتا » باقی گذاشتند. این حرکت در سال 1947 از سمت شمال به شرق انجام شد که در همان جا باقی ماندند، اما با فشارهای بیرونی نتوانستند سنت‌ها و عادات خود را حفظ کنند. اکنون جمعیت آن‌ها در حدود 250 هزار نفر است که در غرب در « پورشاه » (Porsha) ، « هری پور » (Haripur) و « ورین سان گال آپازیلاس » (Ranisankail Upazilas) مستقر شده‌اند. همچنین در شرق نیز هزاران نفر از آن‌ها در منطقه «سیلهت» به عنوان کارگران چای ساکن شده‌اند. گروه « قاضی » در شرق قرار دارند و محل اصلی آن‌ها تپه‌های قاضی یعنی بخشی از دشت مگالایا (Meghalaya) در ناحیه سیلهت می‌باشد که تعداد جمعیت آن‌ها به 25 هزار نفر می‌رسد. تعدادی از این گروه، که حدود 700 نفر می‌شدند، به چیتاگنگ عزیمت کردند. بیشتر این افراد از کارگران چای می‌باشند.

3.دسته سوم «پولیه » () خوانده می‌شوند، عمدتاً زرد پوست هستند و به خوبی در ساختار جمعیتی مشاهده می‌شوند. این گروه بیشتر در شمال بنگال سکونت دارند. البته این گروه با آمیزش از پروتواسترالویدها و وابسته به « کوچ » (Koch) می‌باشند.

« کوچ » تعلق به گروه بزرگ تر دارد که از دیدگاه قومی و زبانی « بودو » (Bodo) یا «بارا» (Bara) خوانده می‌شوند. در داخل این گروه، دسته‌های « گارو » (Garo) ، « خاجونگ » (Hajong) ،« کاچاری » (Kachari) و «تیپرا» (Tipra) قرار دارند.

دسته « گارو » که حدود هشتاد هزار نفر می‌باشند، در تپه2های « سوزانگ » (Susang) و عمدتاً در «هالوگات » (Haluaghat) ، « دورگاپور » (Durgapur) ، « کالماکاندا » (Kalmakanda) ، « جنی گاتی » (Jhenaigati) ، « نالیتی باری » (Nalitabari) و در انتهای شمالی « مادوپورترکت » (Madhupur) زندگی می‌کنند. این گروه افرادی قوی بنیه هستند که قدرت خود را از ناحیه تپه‌ای گارو در ایالت مگالایا در هند می‌دانند. این افراد خود را « ماندی کوسیک » (Mande kusik) می‌نامند.

گروه « هاجونگ » (Hajong) شاخه‌ای از « گارو » (Garo) می‌باشد که عناصر غیر گارو ( بارانی‌ها ، هاری‌ها و غیره ) را در میان خود جذب کرده‌اند. این گروه در شرق تپه‌های سوزانگ زندگی می‌کنند.

تعداد زیادی از « کاچاری‌ها » در کاچار هند و تعداد کمی از آن‌ها در ایالت سیلهت زندگی می‌کنند که از سمت جنوب تا دهکده تیپرا گسترش یافته‌اند.

تپیراها ظاهراً از نام « توی پرا » (Tui- pra) ( پیش دریا ) گرفته شده است. اکثر این گروه نیز در داخل بنگلادش در تپه‌های ایالت ترکت محصور شده‌اند. تعداد زیادی از این گروه در « رامگر » و تعداد کمی در « سانگو » و دره‌های « ماتاموری » زندگی می‌کنند.

4.گروه « رنگ/رینگ » (Riang) ،که قبلاً به منزله قبیله ای جدا دسته بندی شده است، دقیقاً فرقه ای از تیپراها هستند. تعداد تیپراها حدود پنجاه هزار نفر می‌باشد.

گفتنی است که در محدوده تپه ترکت و « ککراچری » (Khagrachhari) و محدوده « باندریان » (Banderban) حدود سیزده قبیله گوناگون که به صد فرقه مختلف تقسیم بندی شده‌اند، از بهترین منابع مطالعات در خصوص اقوام در منطقه به حساب می‌آیند.

چاکماها: نظریه‌ای که نسبت به « چاکماها » وجود دارد اینست که آن‌ها را از گروه های مختلف مغولی ( زردپوستان ) می‌دانند، اما دیدگاه قومی که در میان بنگالی‌ها وجود دارد حاکی از این است که "چاکماها" نتیجه مهاجرت درون گروهی بنگالی‌های آراکانیزها هستند. البته در این خصوص هیچ گونه مدرک یا سندی وجود ندارد تا این ادعا را اثبات کند. هر چند بسیاری از آن‌ها چهره‌ای قفقازی دارند، اما این مساله نیز کاملاً در بین گروه‌های پیش از مغولی‌ها امری عادی است. آن‌ها به دو شبه قبیله تقسیم می‌شوند:

1.چاکما (Chakma)

2.تانچانگا (Tanchangas)

چاکماها یکی از بزرگ ترین دسته از این دو گروه است و عمدتاً در « کاسالونگ » (Kassalong) و قسمت علیا و میانه دره‌های « کارنافولی » زندگی می‌کنند. جمعیت این گروه در سال 1981، حدود 203 هزار نفر برآورد شده است[۱].

« تانچانگاها » اساساً در دره « رینگائون » (Riangaon) ساکن هستند و تعداد اندکی از آن‌ها در « علی کادام » (Ali Kadam) ( در دره ماتاموری )، « ناکایونچاری » (Nakhyongchair) و « اوکی اوپازیلا » (Upazila) زندگی می‌کند که جمعیت آن‌ها را حدود 17 هزار نفر تخمین زده‌اند.

« مغ ها » (Mogh) از نظر تعداد، دومین گروه به حساب می‌آیند که تعداد آن‌ها به 135 نفر می‌رسد. « مغ‌ها » از نظر درون گروهی به دوگروه تقسیم می‌شوند : 1) « جومیامغ » (Jhumia Mogh) ،2) گروه‌های کوچک‌تر «مورما» (Murma) ، « میاما» (Myamma) ، « رونگ » (Roang) ، « راکینگ مور» (Rakhaingmore).

جومیامغ ( مغ های جومیا ) در ناحیه چیتاگنگ در یک دوره طولانی ساکن بوده‌اند و عمدتاً به کشت و زرع اشتغال داشته‌اند.

زمانی که قلمرو مغ‌های راکینگ در اواخر قرن هیجدهم و اوایل قرن نوزدهم بوسیله کشور برمه فتح شد، آن‌ها از آراکانگ مهاجرت کردند. این گروه اساساً از طریق ماهی گیری با قایق، امرار معاش می‌کنند.

« باراس‌ها » (Baruas) در دوره‌هایی با مغ‌ها در یک گروه قرار داشتند، اما از نظر گروه زبانی با آن‌ها تفاوت داشتند، زیرا آن‌ها پیرو آیین بودایی بودند. احتمالاً این گروه بخشی از افرادی بودند که زمانی در ساحل چیتاگنگ حکومت می‌کردند و از « اراکانز» (Arakancse) به بنگال آمده بودند. اکثر این افراد از نظر تفاوت‌های انسانی تقریباً شبیه زرد پوستان هستند و هیچ گونه شباهتی به بنگالی‌ها ندارند.

سومین قبیله بزرگ در ناحیه چیتاگنگ، گروه « پیترا » و چهارمین آن « مرو » (Mru) می‌باشند. در خصوص « مروها » اطلاعات بسیار ناچیزی وجود دارد، زیرا تا سرشماری سال 1951 تعداد آن‌ها مشخص نشده بود. در آماری که در سال 1981 اعلام شد، تعداد آن‌ها حدود 17 هزار نفر برآورد شد. آن‌ها در اطراف رودخانه‌های « سانگو » (Sangu) و « ماتاموری » (Matamori) زندگی می‌کردند. بنگالی‌ها آن‌ها را « مورانگ » (Murang) می‌نامند به این علت که فرقه‌ای از تیپراها به آن نام خوانده می‌شوند که از مروها نبودند[۲].

« کوکی‌ها » (Kukis) و « لوشی‌ها » (Lushais) در شمال شرقی در ایالت « میزورام » (Mizoram) ، در هند، زندگی می‌کنند و خود را « میزو » می‌نامند. تعداد اندکی از « کوکی‌ها » و « پالام‌ها» جز قبیله لوشی‌ها می‌باشند که در جنوب شرقی ناحیه سیلهت مستقر شده‌اند. زنان آن‌ها سارنگ‌هایی با طراحی زیبا می‌پوشند. البته پوشاک مردان و زنان با سایر قبایل تپه‌ای فرق دارد. حدود پنج هزار کوکی و پالم و لوشی در بنگلادش وجود دارد.

پنج قبیله کوچک دیگر در بخش جنوبی تپه ترکت زندگی می‌کنند که احتمالاً همه آن‌ها به گروه « میزو–چین » تعلق دارند.

گروه « بوم » (Bom) یا « بن » (Bon) معمولاً اشاره به بنجوگی‌های بنگالی دارد که تعداد آن‌ها را حدود هزار نفر تخمین می‌زنند و عمدتاً در شرق « روما » می‌باشند.

« پانکو » (Pankho) ، مردمی که وابستگی زیادی به یکدیگر دارند و امروزه در « ساپالونگ » (Subalong) و ناحیه « دامدامیا » (Dumdumia) در قسمت علیای دره « کارناپولی » ساکن هستند.

« کومی یاکامی » (Khumi- Khami) از گروه قبیله دیگری در این ناحیه می‌باشند که در ارتباط با آداب و زبان آن‌ها چیزی کشف نشده است. این گروه را معمولاً بیگانه یا ناشناخته می‌نامند.

« خین‌ها یا کین‌ها » (Khyen) از قشر پایین چینی‌ها به حساب می‌آیند که در حدود هزار نفر از آن‌ها در طول « کاپتال کال » زندگی می‌کنند.

« چاک » (Chak) قبیله کوچکی است در « ناکیدنک چری اوپازیال »، آن‌ها معمولاً به طور اشتباهی شامل چاکماها به حساب می‌آیند؛ حتی در سرشماری 1951 این اشتباه نیز رخ داده است. چندین فرضیه در رابطه با اصل و ریشه آن‌ها وجود دارد که احتمال پیوستگی آن‌ها را با چاکماها قوت می‌بخشد.

اکثر مانی پوری های ایالت هند، در سیلهت، کمال گنج و چوناروکات ساکن شده اند. اساساً این گروه مغولی هستند اما اغلب آن ها علامت هایی از ساختار قومی بنگالی دارند.

گروه دیگری به نام مکری ها در سمت شمال دشت مگالالایا در جنوب سیلهت زندگی می کنند.

کلیه فهرست بالا که در خصوص قبایل ذکر شد، در واقع معرفی فشرده قبایل متعددی است که در بنگلادش به طور پراکنده در سطح کشور وجود دارند. بزرگ ترین گروه از این مردم در واقع افراد غیر قبیله ای هستند که به نام « بنگالی » مطرح می‌باشند. این افراد به زبان بنگالی صحبت می‌کنند. البته این فرضیه که بنگالی‌ها از یک ساختار قومی همگرا تشکیل شده‌اند، کاملاً غلط است.

در میان اقوام مورد بحث، کاست‌های مختلف هندی از گونه‌های پروتواسترالوید، قفقازی و مغولی کاملاً پیدا است. ساختار جمعیتی بنگالی‌ها شامل گروه‌هایی با مشخصات کاست‌های بالای هندوها است، یعنی با ویژگی‌هایی مانند بینی زیبا و پوست روشنتر، و نیز تعدادی از کاست‌های پائین با مشخصه‌های سیماهای قفقازی می‌باشد.

به هر حال در بین مسلمانان، این گستردگی قومی یافت نمی‌شود هر چند ساختار جمعیتی آن‌ها ترکیبی از همان خطوط هندو می‌باشد، اما ترکیبات جمعیتی از گروه‌های ترک‌ها، سامی‌ها و قفقازی‌های آریایی در بین آن‌ها بیشتر نفوذ کرده است.

بسیاری از ترک‌ها، فارس‌ها، عرب‌ها و افراد دیگری از ایرانی‌ها، سامی‌ها و آن‌هایی که ریشه ترکمنی دارند، در این سرزمین ساکن شده‌اند. جایگزینی اصلی آن‌ها را هنوز می توان از طریق سیمای ظاهری مسلمانانی که در این منطقه زندگی می‌کنند، تشخیص داد.

مسلمانان بسیاری از ایالت‌های « چیتاگنگ » و « نوکالی » (Noakhali) به طور جزیی دارای بینی عقابی هستند و یا ریش انبوه و سیمای کشیده دارند که شبیه عرب‌های یمنی و عمان می‌باشند. لذا این مردم در جاهایی مانند « دابل مورینگ » (Doublemouring) ،« هادازری » (Hathazari) ، « انوار » (Anwara) ، « روزان » (Rauzan)، « پول‌کالی » (Boulkhali) در ایالت چیتاگنگ، « پاکوندا » (Pakunda) و « حسین پور » (Hosenpur) در ایالت میمنسینگ، « ماتهوپور » (Madhupur) ،« اپازیلا » (Upazial) از ایالت « تانگیل » (Tangail) ، « چاندپور » (Chanpur) ، « حاجی‌پور » (Hagipur) از ایالت کومیلا، « بیگم‌گنج » (Begum ganj) در ایالت نوکالی، « تجگائون » (Tejgaon) از ایالت قاضی پور، « دمرایی » (Dhamrai) در داکا، « گلاپ گنج » (Golapganj) ، « بنی بازار » (Beani Bazaar) در ایالت سیلهت و غیره دارای چشم‌های روشن رنگین نسبت به افراد دیگر دارند، لذا این مساله اتفاقی به نظر نمی‌رسد؛ چرا که مدارک تاریخی و سنتی از قوم پتان ( که از نظر قومی شامل ترک‌ها، فارس‌ها و پختون‌ها می‌شود ) نشانگر اینست که آن‌ها در این مکان‌ها ساکن شده‌اند. قبایل مشخص در آن سوی سند ( مانند آفریدی‌ها ) هستند که دارای چشم‌های روشن می‌باشند.

بعضی از هندوها نیز دارای چشمان روشنی هستند که باید آن‌ها را از کاست‌های بالاتر و پتان‌ها دانست. مسیحی‌هایی که رد پای آن‌ها به اجداد پرتغالی‌های ماجراجو می‌رسد، کاملاً بور نیستند؛ هر چند بیشتر این افراد بور خارج از محدوده سکونت پرتغالی‌ها قرار داشته‌اند.

گروه‌های همگرا که با نام « بنگالی » (Bengali) خوانده می‌شود و در واقع از بزرگ ترین این افراد هستند، بیش از 98 درصد از کل جمعیت را تشکیل می‌دهند، که رقمی حدود صد و ده میلیون نفر از آن‌ها در بنگلادش زندگی می‌کنند؛ فرهنگ و زبان آن‌ها بر کل جامعه غالب است. همچنین حدود دویست هزار نفر مهاجر از ایالت های « بیهار » (Bihar) ، « اتارپرادش » (Uttarpradesh) و « گجرات » (Gujerat) نیز به این سرزمین آمده‌اند.

در کشتزارهای چای نیز بعضی از اقوام « اوریاس » (Oriyas) ، « بوناس » (Bunas) ، « نونی یاس » (Nuneyas) و نیز افرادی که از دشت « چوتانگپور » (Chhota Nagpur) و قبل از سال 1947 به بنگلادش آمده‌اند، سکونت دارند. این افراد یا بدون قبیله هستند و یا در گروه‌های کوچکی که دیگر شکل قبیله‌ای آن‌ها از بین رفته است، تشکل یافته‌اند[۳].

در حال به روز رسانی و ویرایش

نیز نگاه کنید به

ساختار جمعیتی تایلند؛ پراکندگی و تراکم جمعیتی سیرالئون؛ ساختار و پراکندگی جمعیتی سوریه؛ ساختار و پراکندگی جمعیتی سودان؛ ساختار و پراکندگی جمعیتی ساحل عاج؛ ساختار و پراکندگی جمعیتی زیمبابوه؛ پراکندگی جمعیتی اوکراین؛ ساختار و پراکندگی جمعیتی اسپانیا؛ ساختار و پراکندگی جمعیتی آرژانتین؛ پراکندگی جمعیت در اردن؛ پراکندگی و توزیع جمعیت در قطر؛ پراکندگی جمعیتی کانادا؛ تراكم و پراكندگی جمعيت افغانستان؛ پراکندگی و تراکم جمعیتی گرجستان؛ پراکندگی و تراکم جمعیتی قزاقستان؛ پراکندگی و تراکم جمعیتی تاجیکستان؛ پراکندگی و تراکم جمعیتی سریلانکا

کتابشناسی

  1. Philips and Gritzner, 2007:20-55; Singh,2010:20-35
  2. Ibid:30-35; Wilce, 1998:50-55
  3. 149 -155 :1998 , Haroun er Rashid