دیپلماسی عمومی چین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
| خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
== نویسنده مقاله == | == نویسنده مقاله == | ||
محمد حسین شعاعی | [[محمد حسین شعاعی]] | ||
[[رده:سیاست خارجی و کنشگری فراملی در حوزه فرهنگی(دیپلماسی فرهنگی و عمومی)]] | [[رده:سیاست خارجی و کنشگری فراملی در حوزه فرهنگی(دیپلماسی فرهنگی و عمومی)]] | ||
نسخهٔ ۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۰:۰۲
دیپلماسی عمومی شامل فعالیت های ارتباطی استراتژیک است که از طریق آن یک کشور با مخاطبان خارجی برای پیشبرد منافع، ارزش ها و سیاست های ملی خود درگیر می شود. برخلاف دیپلماسی سنتی که بین دولت ها انجام می شود، دیپلماسی عمومی مستقیما شهروندان، سازمان ها و سایر بازیگران غیردولتی در کشورهای خارجی را هدف قرار می دهد. این شامل طیف وسیعی از فعالیت ها از جمله مبادلات فرهنگی، مشارکت رسانه ای، برنامه های آموزشی و ارتباطات دیجیتالی است که برای ایجاد روابط و تأثیرگذاری بر ادراکات خارج از کشور طراحی شده است. در اصل، دیپلماسی عمومی به عنوان یک ابزار قدرت نرم عمل می کند که توانایی های قدرت سخت یک کشور را تکمیل می کند و به کشورها اجازه می دهد تا به اهداف سیاست خارجی از طریق جذب به جای اجبار دست یابند.
در مورد چین، دیپلماسی عمومی اهمیت فزاینده ای پیدا کرده است زیرا این کشور به دنبال تغییر تصویر جهانی خود، مقابله با روایت های منفی و جلب حمایت بین المللی برای سیاست ها و مدل توسعه خود است. دولت چین سرمایه گذاری قابل توجهی در توسعه قابلیت های دیپلماسی عمومی خود کرده است و آنها را برای پیشبرد منافع ملی چین و افزایش نفوذ جهانی آن ضروری می داند. رویکرد چین شامل روش های سنتی مانند ارتقای فرهنگی و استراتژی های جدیدتر مانند تعامل دیجیتال فعال است، با هدف نهایی ایجاد آنچه مقامات چینی اغلب از آن به عنوان "محیط بین المللی مطلوب" برای توسعه مداوم چین و ظهور به عنوان یک قدرت جهانی یاد می کنند.
سیر تحول دیپلماسی عمومی در چین
سیر تحول چین در دیپلماسی عمومی نشان دهنده پیشرفت تدریجی از "فرآیند ناخودآگاه به آگاهانه" تعامل با مخاطبان خارجی است. قبل از دهه 1990، چین هیچ مفهوم رسمی از دیپلماسی عمومی در اصطلاحات دیپلماتیک خود نداشت، در عوض از اصطلاحاتی مانند "تبلیغات خارجی" (duiwai xuanchuan) و "دیپلماسی مردم به مردم" (Minjian waijiao) استفاده می کرد[۱]. نیاز به دیپلماسی عمومی پیچیده با رشد مداوم قدرت ملی چین از زمان تأسیس جمهوری خلق چین در سال 1949، با توسعه سریع به ویژه در سه دهه گذشته، آشکارتر شد[۲].
یک نقطه عطف مهم پس از حملات 11 سپتامبر 2001 رخ داد، زمانی که ایالات متحده شروع به تأکید بر دیپلماسی عمومی در امور خارجی خود کرد. این امر چین را بر آن داشت تا از این روش پیروی کند و وزارت امور خارجه چین به طور رسمی دیپلماسی عمومی را در عملیات خود گنجاند، که در 2002, دانشگاه امور خارجی چین شروع به گنجاندن دیپلماسی عمومی به عنوان یک جزء مهم در برنامه های آموزشی برای مقامات جوان, و توسط 2003, وزارت امور خارجه ایجاد یک بخش دیپلماسی عمومی زیر نظر بخش اطلاعات خود[۱].
سال 2009 نقطه عطفی بود که رئیس جمهور هو جینتائو در یک نشست مهم به صراحت به دیپلماسی عمومی اشاره کرد و اهمیت آن را در امور خارجی چین برجسته کرد. در دوران دولت هو، مفهوم "جهان هماهنگ" که در سال 2004 پیشنهاد شد، اولین تلاش چین برای اجرای سیاست های کنفوسیوسی به سبک در روابط بین الملل با افزایش برجستگی جهانی چین بود[۳].
انتقال به رهبری رئیس جمهور شی جین پینگ تحول بیشتری را در رویکرد دیپلماسی عمومی چین به ارمغان آورد. در دوران شی، سیاست خارجی چین بر جایگاه جهانی چین تأکید کرد و در عین حال خواستار «نوع جدیدی از روابط قدرت های بزرگ» با ایالات متحده شد. دولت شی در سال 2012 گفتمان «رویای چینی» را معرفی کرد که منعکس کننده ابتکارات حزب کمونیست برای تغییر نام تبلیغات سیاسی به عنوان ارتباطات قدرت نرم در داخل و خارج از کشور بود[۳]. شی جین پینگ مفهوم «مردم محوری» را در ارتباطات بین المللی پکن تعبیه کرد و «دیپلماسی عمومی با ویژگی های چینی» را ایجاد کرد که برای توسعه «مفاهیم جدید، مقوله های جدید و عبارات جدید» طراحی شده بود که می توانست توسط مخاطبان چینی و خارجی پذیرفته شود[۴].
از نظر نهادی، وزارت امور خارجه یک دفتر دیپلوماسی عمومی جدید را برای جایگزینی بخش قبلی دیپلماسی عمومی ایجاد کرد و این نشان داد که دیپلماسی عمومی به یک وظیفه اجباری برای همه مقامات امور خارجی تبدیل شده است و نه فقط مسئولیت ریاست اطلاعات. علاوه بر این، یک مکانیسم هماهنگی بین وزارتخانه های مختلف درگیر در امور خارجه، همراه با یک کمیسیون مشورتی برای ارزیابی عملکرد دیپلماسی عمومی چین ایجاد شد. شیوه های دیپلماتیک معاصر چین به طور قابل توجهی از رویکردهای قبلی تغییر کرده است. شیوه های قدیمی ارتباطات خارجی، که شبیه مکانیسم های تبلیغاتی با جریان اطلاعات یک طرفه کنترل شده توسط دولت مرکزی بود، مسائل بیشتری را ایجاد کرد تا اینکه حل کند[۵][۶].
از دهه ۱۹۹۰، چین رویکرد خود را به دیپلماسی عمومی تغییر داده است و تلاش کرده است تا با مخاطبان خارجی تعامل داشته باشد و به آنها گوش دهد و در عین حال با بازنمایی های منفی رسانه های غربی مقابله کند[۵]. این تحول به ویژه در ابتکارات منطقه ای مانند ابتکار کمربند و جاده مشهود شده است، جایی که چین از ابزارهای دیپلماسی عمومی از جمله روابط عمومی، دیپلماسی رسانه ای و دیپلماسی بشردوستانه برای رسیدگی به افزایش چین هراسی در مناطقی مانند آسیای مرکزی استفاده کرده است[۷].
چارچوب نهادی و بازیگران کلیدی
چارچوب نهادی چین برای دیپلماسی عمومی منعکس کننده سیستم سیاسی متمایز آن است که قدرت در کمیته مرکزی حزب کمونیست چین متمرکز است. این سیستم تحت رویکرد دیپلماسی «حزبی» عمل می کند و گروه رهبری امور خارجی مرکزی حزب کمونیست چین همه مسائل دیپلماتیک را هماهنگ می کند[۸]. این تمرکز تضمین می کند که تلاش های دیپلماسی عمومی چین ثبات ایدئولوژیک را حفظ می کند و با منافع ملی گسترده تر همسو می شود.
وزارت امور خارجه نقش محوری در معماری دیپلماسی عمومی چین ایفا می کند و در سال 2004 یک بخش دیپلماسی عمومی ایجاد کرد که بعدا به دفتر دیپلماسی عمومی ارتقا یافت. به گفته معاون وزیر امور خارجه چین در آن زمان، "هدف اساسی دیپلماسی عمومی افزایش تبادلات و تعامل با مردم برای هدایت و جلب درک و حمایت مردم از سیاست های خارجی است"[۹]. این توسعه نهادی نشان دهنده شناخت فزاینده دیپلماسی عمومی چین به عنوان ابزاری اساسی در پیشبرد اهداف سیاست خارجی خود است.
اجرای دیپلماسی عمومی چین در چندین نهاد دولتی توزیع شده است که هر کدام مسئول جنبه های خاصی هستند. وزارت فرهنگ بر برنامه های فرهنگی نظارت می کند، دفتر اطلاعات شورای دولتی و وزارت امور خارجه پخش بین المللی را مدیریت می کند و دفتر شورای بین المللی زبان چینی شبکه جهانی موسسات کنفوسیوس را اداره می کند. این تقسیم تخصصی مسئولیت ها امکان تخصص متمرکز در حوزه های مختلف دیپلماسی عمومی را فراهم می کند. یکی از ویژگی های بارز دیپلماسی عمومی چین، «دیپلماسی حزبی» است که توسط حزب کمونیست چین انجام می شود که شامل دعوت از احزاب سیاسی از کشورهای همسایه برای سفرهای رسمی به چین است[۹].
این رویه نشان دهنده یک رویکرد منحصر به فرد چینی برای ایجاد روابط سیاسی است که مکمل کانال های دیپلماتیک سنتی است. دپارتمان کار جبهه متحد نماینده یکی دیگر از بازیگران کلیدی در چارچوب دیپلماسی عمومی چین، به ویژه در تعامل با دیاسپورا است. این اداره دفتر امور چینی های خارج از کشور را ادغام کرده است و برای جذب چهره های برجسته خارج از کشور برای ترویج دستور کار سیاسی پکن در خارج از کشور تلاش می کند[۱۰]. دولت چین از طریق «دیپلماسی عمومی دیاسپوری» قصد دارد بحث های عمومی و نخبگان را در کشورهای میزبان به گونه ای شکل دهد که به نفع منافع چین باشد. رویکرد نهادی چین به دیپلماسی عمومی با مدل های غربی متفاوت است که تا حدی به دلیل عوامل زبانی و فرهنگی است. هیچ معادل مستقیمی برای "عمومی" در زبان چینی وجود ندارد، که به جای آن از این اصطلاح برای اشاره به "امور دولتی" استفاده می کند[۸]. به همین ترتیب، اصطلاح چینی برای دیپلماسی عمومی، "وای ژوان" (ترجمه شده به عنوان تبلیغات خارجی)، مفاهیم منفی مرتبط با تبلیغات در زمینه های غربی را ندارد[۹].
در سال های اخیر، چین نیاز به رویکرد هماهنگ تر به رسانه های اجتماعی را در دیپلماسی عمومی خود تشخیص داده است. این شامل تشویق بازیگران مختلف غیردولتی برای مشارکت در دیپلماسی عمومی رسانه های اجتماعی و در عین حال حفظ سازگاری با اهداف سیاست خارجی ملی است[۱۱]. هدف این است که اطمینان حاصل شود که دیپلماسی عمومی چین ماهیت عمومی خود را حفظ می کند و در عین حال به طور موثر از پلتفرم های دیجیتال برای دستیابی به مخاطبان بین المللی استفاده می کند. ساختار نهادی در خدمت هدف اساسی دیپلماسی عمومی است: تأثیرگذاری بر مردم خارجی برای حمایت از منافع و سیاست های چین[۱۲]. از طریق این چارچوب مفصل، چین قصد دارد داستان خود را به طور موثر به جهان بیان کند، به ویژه در دولت شی جین پینگ، که بر "داستان چین را به خوبی بگویید" به عنوان یک مأموریت اصلی دیپلماسی عمومی تأکید کرده است[۱۰].
ابزارها و راهبردهای دیپلماسی عمومی چین
چین زرادخانه جامعی از ابزارها و استراتژی های دیپلماسی عمومی را برای ارتقای وجهه جهانی خود و پیشبرد منافع ملی خود ایجاد کرده است. این شامل:
رویدادهای مهم بین المللی
میزبانی گردهمایی های جهانی برجسته مانند المپیک 2008 پکن، نمایشگاه جهانی شانگهای 2010 و بازی های آسیایی گوانگژو. این رویدادها به عنوان بستری برای نمایش دستاوردهای توسعه چین و ایجاد یک تصویر مثبت بین المللی عمل می کنند[۱۳][۱۴].
مبادلات آموزشی و دانشگاهی
ترویج مبادلات بین المللی دانشجویی و محقق از طریق شورای بورسیه های تحصیلی چین و سایر ابتکارات آموزشی برای ایجاد روابط بلندمدت با رهبران و افکار گذاران جهانی آینده[۱۵].
موسسات کنفوسیوس
ایجاد یک شبکه جهانی از موسسات کنفوسیوس برای آموزش زبان و فرهنگ چینی در خارج از کشور. این موسسات شکل شبکه ای تری از دیپلماسی فرهنگی را نشان می دهند که به جای اینکه از طریق یک مدل کاملا متمرکز عمل کنند، ذینفعان محلی را درگیر می کند[۱۴][۱۶].
گسترش رسانه های بین المللی
توسعه خدمات زبان خارجی برای تلویزیون مرکزی چین (CCTV)، رادیو بین المللی چین (CRI) و آژانس خبری شینهوا، در حالی که سرمایه گذاری در دسترسی بین المللی آنها برای مقابله با روایت های رسانه های غربی و ارائه دیدگاه چین[۱۷].
دیپلماسی فرهنگی
قرار دادن فرهنگ سنتی چین در هسته ارتباطات دیپلماسی عمومی برای ارتقای قدرت نرم فرهنگی چین. این شامل برنامه های تبادل فرهنگی و نمایش دستاوردهای فرهنگی چین در سطح بین المللی است[۱۸][۱۹].
تولید مشترک رسانه ای
ترویج ترتیبات تولید مشترک بین المللی در رسانه های سرگرمی، از جمله فیلم، برنامه های تلویزیونی و بازی های آنلاین برای کسب تخصص و دسترسی بهتر به بازارهای بین المللی.
داستان سرایی تصویری
استفاده از عکس ها و رسانه های تصویری به عنوان ابزاری برای دیپلماسی عمومی، همانطور که در طول همه گیری کووید-۱۹ مشهود بود، زمانی که چین برای برجسته کردن موفقیت خود در مهار ویروس، حمله ارتباطی را آغاز کرد[۲۰].
گوش دادن و مشارکت
ترکیب عناصری از آنچه محققان به عنوان دیپلماسی عمومی «جدید» توصیف می کنند - تأکید بر درک نیازهای کشورهای خارجی، یافتن منافع مشترک، تقویت همکاری و مشارکت در گفتگو به جای صرفا متقاعد کردن[۱۶][۲۱].
ابتکارات متمرکز بر جوانان
هدف قرار دادن جوانان در سطح بین المللی، به ویژه دانشجویان، با این درک که "گرفتن قلب جوانان" مزایای بلندمدت را در شکل دادن به درک چین فراهم می کند[۱۵].
رویکرد سیستماتیک با ویژگی های چینی
توسعه یک رویکرد منحصر به فرد چینی به دیپلماسی عمومی که با استراتژی کلی دیپلماتیک چین ادغام می شود و در عین حال ارزش ها و سیستم سیاسی آن را منعکس می کند[۲۲].
هدف این ابزارها و استراتژی های متنوع معرفی "چین واقعی" به جهان، از بین بردن تعصب و سوء تفاهم، ایجاد یک محیط افکار عمومی مطلوب و در نهایت ارتقای منافع ملی چین است[۱۳]. با این حال، دیپلماسی عمومی چین با چالش هایی مواجه است، زیرا محصولات قدرت نرم آن به دلیل ریشه در یک رژیم کمونیستی می تواند به عنوان تبلیغات در غرب تلقی شود.
دیپلماسی عمومی دیجیتال
دیپلماسی عمومی دیجیتال به عنوان یک جزء حیاتی از تلاش های چین برای تعامل با مخاطبان جهانی در قرن بیست و یکم ظاهر شده است. دیپلماسی عمومی دیجیتال که به عنوان استفاده از «اینترنت، فناوری های جدید اطلاعات و ارتباطات (ICT) و رسانه های اجتماعی به عنوان ابزاری برای تقویت روابط دیپلماتیک» تعریف می شود، فرصت هایی را برای چین فراهم می کند تا با فراتر رفتن از محدودیت های سنتی زمان و مکان، تصویری ملی مثبت ایجاد کند[۲۳][۲۴]. رویکرد چین به دیپلماسی عمومی دیجیتال شامل ارتباط استراتژیک با مردم خارجی از طریق کانال های مختلف دیجیتال برای دستیابی به چندین هدف کلیدی است: ارتقای درک متقابل از ارزش ها و سیاست های چینی، مدیریت تصویر مطلوب کشور، و ایجاد مشروعیت در عرصه بین المللی[۱۱].
دولت چین این مفهوم را از صمیم قلب پذیرفته است، به ویژه از طریق رسانه های خبری متمرکز بر بیرون که دیدگاه چین را به مخاطبان جهانی منتقل می کنند. یک نمونه بارز از ابزار دیپلماسی عمومی دیجیتال چین، آژانس خبری شینهوا است که به ارائه دهنده پیشرو محتوای خبری آنلاین در چین با دسترسی بین المللی قابل توجه تبدیل شده است. شینهوا به عنوان وسیله ای برای نفوذ "قدرت نرم" چین عمل می کند و هدف آن برقراری گفتگو با افکار عمومی خارجی و ایجاد روابط قابل اعتماد است که می تواند همکاری بین المللی را تسهیل کند و منافع و ارزش های ملی چین را ارتقا دهد[۲۵].
استراتژی دیپلماسی عمومی دیجیتال چین ابعاد متعددی را در بر می گیرد. مطالعات وضعیت فعلی استفاده از رسانه های اجتماعی در دیپلماسی عمومی چین، از جمله شیوه های رسانه ای بازیگران مختلف دیپلماتیک، ویژگی های مخاطبان بین المللی آنها، و تأثیر تعامل در رسانه های اجتماعی بر تلاش های کلی دیپلماسی عمومی چین را بررسی کرده اند. با این حال، این رویکرد دیجیتالی با چالش های مختلفی در ارتباط با بازیگران دیپلماتیک، تعامل مخاطبان و سازوکارهای عملیاتی مواجه است. برای رسیدگی به این مسائل، چین یک استراتژی چند سطحی ایجاد کرده است: در سطح موضوعی، تشویق بازیگران مختلف غیردولتی به مشارکت در دیپلماسی رسانه های اجتماعی. در سطح مخاطب، انجام تحقیقات هدفمند برای توسعه استراتژی های ارتباطی که از موانع بین فرهنگی جلوگیری می کند. و در سطح مکانیسم، اطمینان از سازگاری با سیاست خارجی ملی و در عین حال حفظ ماهیت عمومی تعامل در رسانه های اجتماعی[۱۱].
پیشرفت فناوری های دیجیتال، از جمله هوش مصنوعی، داده های بزرگ، واقعیت افزوده (AR) و واقعیت مجازی (VR)، ظرفیت چین را برای انجام دیپلماسی عمومی دیجیتال موثر بیشتر کرده است. این فناوری ها چین را قادر می سازد تا دامنه و تأثیر خود را در عرصه بین المللی گسترش دهد و فرصت های جدیدی را برای شکل دادن به تصویر جهانی خود در یک دوره بررسی بین المللی فزاینده ارائه دهد[۲۳].
اهداف و منطق دیپلماسی عمومی چین
دیپلماسی عمومی چین توسط چندین هدف و منطق استراتژیک روشن هدایت می شود که با اهداف گسترده تر سیاست خارجی آن همسو است. یک هدف اساسی این است که «یک چین واقعی» را به جامعه بین المللی معرفی کنیم و با آنچه مقامات چینی به عنوان تحریف رسانه های غربی تلقی می کنند، مقابله کنیم. چین از طریق دیپلماسی عمومی قصد دارد «نظام سیاسی، ارزش پیشنهادی، اندیشه اجتماعی و سیستم ارزشی چین» را تبلیغ و ترویج کند و در عین حال «تعصب، سوء تفاهم و سوء ظن» سایر کشورها را از بین ببرد[۱۳]. این تلاش برای اصلاح تصورات غلط با افزایش نفوذ جهانی چین اهمیت فزاینده ای پیدا کرده است و دیپلماسی عمومی به عنوان مکانیسم اصلی برای رسیدگی به «شکاف بین تصویر چین از خود و نحوه درک آن در خارج از کشور» عمل می کند[۲۶]. هدف کلیدی دوم بهبود محیط بین المللی چین برای تسهیل توسعه مداوم آن است. دیپلماسی عمومی به عنوان "یک نیاز عینی برای بهبود طرح دیپلماتیک چین در شرایط جدید" تلقی می شود[۱۳]. مقامات چینی می دانند که فضای بین المللی کنونی برای دیپلماسی چین همچنان «نامطلوب» است و روایت های مداوم «تئوری تهدید چین» می تواند مانع اهداف جهانی آن شود[۲۷].
چین با مشارکت فعال در دیپلماسی عمومی، به دنبال «ایجاد یک محیط بین المللی مطلوب» است که از استراتژی دیپلماتیک گسترده تر آن حمایت می کند[۱۵]. ساختن قدرت نرم چین سومین هدف حیاتی را تشکیل می دهد. دیپلماسی عمومی هم در تئوری و هم در عمل به عنوان "راهی مهم برای توسعه قدرت نرم چین" شناخته می شود[۱۳]. این موارد نشان دهنده تغییر قابل توجه در رویکرد دیپلماتیک چین «از اقدامات اجباری سنتی تحت قدرت سخت به سمت ترکیبی از قدرت سخت و نرم» است[۲۸]. در دوران رئیس جمهور شی جین پینگ، این تأکید بر قدرت نرم به ویژه برجسته شده است، و دیپلماسی عمومی برای «به دست آوردن نفوذ، هویت و موقعیت ملی و بین المللی» ضروری تلقی می شود[۲۹].
منطق پشت دیپلماسی عمومی چین در سال های اخیر به طور قابل توجهی تکامل یافته است، به ویژه از زمان به قدرت رسیدن شی جین پینگ در سال 2013. در این دوره، رویکرد چین «از اطمینان دادن به جهان در مورد ظهور مسالمت آمیز خود به رقابت برای قدرت گفتمانی در صحنه جهانی تغییر کرده است»[۳۰]. این تغییر نشان دهنده یک موضع دیپلماتیک قاطعانه تر است و شی جین پینگ مفهوم «مردم محوری» را در ارتباطات بین المللی پکن برای ایجاد یک «دیپلماسی عمومی با ویژگی های چینی» تعبیه کرده است. هدف این رویکرد توسعه "مفاهیم جدید، مقوله های جدید و عبارات جدیدی است که می تواند توسط چین و کشورها و مردم خارجی پذیرفته شود" و در عین حال اطمینان حاصل کند که همه پیام های دیپلماسی عمومی از "جهت گیری عموم محور" پیروی می کنند[۴].
دیپلماسی عمومی چین همچنین اهداف عملی اقتصادی و سیاسی را دنبال می کند. دولت تشخیص می دهد که جوانان نماینده "آینده رهبران جهان" هستند و معتقد است که "جلب قلب جوانان ابتکار عمل را در شکل دادن به تصویر ملی چین خواهد داشت"[۱۵]. این هدف قرار دادن جمعیت جوان با تلاش برای بهبود شهرت چین از طریق کانال های مختلف، از جمله همکاری با صنایع فرهنگی تأثیرگذار مانند هالیوود تکمیل می شود[۳۱]. سرمایه گذاری قابل توجه در بین المللی کردن رسانه های چینی - با حدود 6 میلیارد دلار بودجه اعلام شده در سال 2009 - تعهد دولت به تقویت توانایی های دیپلماسی عمومی خود را بیشتر نشان می دهد[۲۶].
چالش ها
با وجود سرمایه گذاری های قابل توجه و توسعه استراتژیک، دیپلماسی عمومی چین با چندین چالش اساسی روبرو است که بر اثربخشی آن تأثیر می گذارد. یک مانع اساسی این است که محصولات قدرت نرم چین در کشورهای غربی به عنوان تبلیغات تلقی می شوند، زیرا از یک رژیم کمونیستی سرچشمه می گیرند[۱۷]. این برداشت یک شکاف اعتبار ذاتی ایجاد می کند که تلاش های دیپلماسی عمومی چین را صرف نظر از پیچیدگی یا محتوای آنها تضعیف میکند. چین همچنین با آنچه که مقامات آن به عنوان یک محیط بین المللی «نامطلوب» برای ایجاد تصویر ملی خود و توسعه دیپلماسی خود توصیف می کنند، مواجه است[۱۵]. این چشم انداز چالش برانگیز با حضور نسبتا ضعیف رسانه های چینی در ارتباطات بین المللی در مقایسه با رسانه های غربی مشخص می شود که منجر به تحریف وجهه بین المللی چین می شود[۲۷]. تداوم «تئوری تهدید چین» تلاش های چین برای ایجاد یک محیط بین المللی مطلوب برای استراتژی کلی دیپلماتیک خود را پیچیده تر می کند. یک معیار حیاتی اثربخشی در پرداختن به آنچه که به «مهم ترین دلیل وجود» دیپلماسی عمومی برای چین تبدیل شده است، نهفته است: پر کردن شکاف بین تصویر چین از خود و نحوه درک آن در خارج از کشور[۲۶] [۳۲].
این شکاف ادراک در دهه 1990 به طور فزاینده ای آشکار شد و در سال 2008 به طور قابل توجهی افزایش یافت، زمانی که چین نتایج متضاد میزبانی موفقیت آمیز المپیک پکن را تجربه کرد در حالی که نتوانست جهان غرب را در مورد موضع خود در مورد تبت و مسائل حقوق بشر متقاعد کند[۲۶]. تکامل رویکرد چین نشان دهنده شناخت کاستی های قبلی است. شیوه های قبلی «ارتباطات خارجی» این کشور شبیه مکانیسم های تبلیغاتی بود و بر جریان اطلاعات یک طرفه کنترل شده توسط دولت مرکزی بدون تعامل معنادار با مخاطبان خارجی تمرکز داشت. این رویکردها «بیش از آنچه بتواند حل کند، مسائل ایجاد کرد و به برداشت های منفی در خارج از کشور کمک کرد. از دهه 1990، چین تلاش کرده است تا با توسعه رویکردی جذاب تر به دیپلماسی عمومی، با تمرکز بر معرفی «چین واقعی» و پاسخ به بازنمایی های منفی رسانه های غربی، این کمبودها را برطرف کند[۵]
پاسخ استراتژیک چین به این چالش ها شامل سرمایه گذاری مالی قابل توجهی در بین المللی سازی رسانه ها بوده است که تقریبا 6 میلیارد دلار در سال 2009 برای حمایت از این بخش اعلام شده است. در سال 2010، آژانس های رسانه ای "چهار بزرگ" چین - آژانس خبری شینهوا، تلویزیون مرکزی چین (CCTV)، رادیو بین المللی چین (CRI) و چاینا دیلی/گلوبال تایمز - شعبه های بین المللی جدیدی را برای گسترش دامنه جهانی خود اعلام کردند[۲۶]. تحت ریاست جمهوری شی جین پینگ، چین تلاش کرده است تا اثربخشی دیپلماسی عمومی خود را از طریق تلاش های تغییر نام تجاری، حفظ عناصر کنفوسیوسی و در عین حال اتخاذ شیوه های برندسازی غربی برای ایجاد همدلی با مخاطبان خارج از کشور بهبود بخشد. گفتمان «رویای چینی» که در سال 2012 معرفی شد، بازتاب ابتکارات حزب کمونیست برای تغییر نام تبلیغات سیاسی به عنوان ارتباطات قدرت نرم در زمینه های داخلی و بین المللی است[۲۷].
چین همچنین فرهنگ سنتی خود را در هسته ارتباطات دیپلماسی عمومی قرار داده است و "قدرت نرم فرهنگی" را برای غلبه بر تصویر بین المللی عمدتا منفی خود ترویج می کند[۱۷]. با وجود این تلاش های گسترده، اثربخشی دیپلماسی عمومی چین همچنان به دلیل عوامل ساختاری، چالش های ادراک، و شکاف مداوم بین ادراک چین و تصویر بین المللی آن محدود شده است. این کشور همچنان به اصلاح رویکرد خود ادامه می دهد و تشخیص می دهد که دیپلماسی عمومی موثر برای ایجاد شرایط مطلوب بین المللی برای توسعه مداوم چین و نفوذ جهانی ضروری است.
نیز نگاه کنید به
دیپلماسی عمومی ترکیه؛ دیپلماسی عمومی فرانسه؛ دیپلماسی عمومی آلمان؛ دیپلماسی عمومی بریتانیا؛ دیپلماسی عمومی قطر؛ دیپلماسی عمومی عربستان سعودی؛ دیپلماسی عمومی امارات متحده عربی؛ دیپلماسی عمومی هند؛ دیپلماسی عمومی آذربایجان؛ دیپلماسی عمومی عمان؛ دیپلماسی عمومی پاکستان
کتابشناسی
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ Zhao, K. (2016). China’s Rise and its Discursive Power Strategy. Chinese Political Science Review, 1(3), 315–333.
- ↑ Sargsyan, G. (2015). China’s Public Diplomacy: Main Vectors.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ Wu, Y., Rees, S., Thomas, R., & Yu, Y. (2021). Branding the Chinese Dream: Reception of China’s Public Diplomacy in Britain’s “Cultural China.” British Journal of Chinese Studies, 11(1), 1–24.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ Huang, Z. (2021). A historical–discursive analytical method for studying the formulation of public diplomacy institutions. Place Branding and Public Diplomacy, 17(2), 161–173.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ Zacharias, G. (2021). CHINA’S PUBLIC DIPLOMACY: EVOLUTION, CHALLENGES, AND THE GREEK CASE.
- ↑ Zhao, K. (2019). The China Model of Public Diplomacy and Its Future. In Debating Public Diplomacy (pp. 179–194). Brill.
- ↑ Wang, Y. (2023). PRC’s Public Diplomacy Practice in Central Asia: Current Situation, Challenges and Prospects. Moscow University Bulletin of World Politics, 15(2), 118–141.
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ Lee, S. T. (2021). Vaccine diplomacy: nation branding and China’s COVID-19 soft power play. Place Branding and Public Diplomacy, 17(4), 467–482.
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ ۹٫۲ Gull, A., Gul, S., & Ali, S. (2020). Appraisal of Public Diplomacy Strategies of Major States: Lessons for Pakistan. Global Regional Review, 5(1), 18–31.
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ Adamson, F. B., & Han, E. (2024). Diasporic geopolitics, rising powers, and the future of international order. Review of International Studies, 50(1), 1–18.
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ ۱۱٫۲ Zhao, X. (2021). How ‘public’ is communicated in China’s public diplomacy: communicating environmental justice in the case of air pollution in China. Networking Knowledge. Journal of the MeCCSA-PGN, 14(1), 47–64.
- ↑ Burt, S. K. (2020). China’s Use of Public Diplomacy in the United States: From World War II to the Twenty-First Century. The Heritage Foundation.
- ↑ ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ ۱۳٫۲ ۱۳٫۳ ۱۳٫۴ Yang, Y. (2014). Interpretations of New Diplomatic Thoughts in the Report of the 18th National Congress of the Communist Party of China.
- ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ Flew, T. (2016). Entertainment media, cultural power, and post-globalization: The case of China’s international media expansion and the discourse of soft power. Global Media and China, 1(1), 53–69.
- ↑ ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ ۱۵٫۲ ۱۵٫۳ ۱۵٫۴ Zhang, W.-w. (2015). Public Diplomacy Literacy Education of Youth in the Era of New Media Sphere.
- ↑ ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ Klimeš, O. (2018). China’s Cultural Soft Power: The Central Concept in the Early Xi Jinping Era (2012–2017). Asian Affairs, 49(1), 120–138.
- ↑ ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ ۱۷٫۲ Aukia, J., Heimonen, J., Pahikkala, T., & Salakoski, T. (2017). Automated quantification of Reuters news using a receiver operating characteristic curve analysis: The Western media image of China. Palgrave Communications, 3(1), 1–9.
- ↑ Jiang, W., & Fu, C. (2012). How Does the Foreign Audience Respond to China's Cultural Exchange Programs Abroad: Survey Evidence from the 2011 Terracotta Army Exhibition in Montreal.
- ↑ Yu, M. (2024). CHINA’S PUBLIC DIPLOMACY AT THE PRESENT STAGE. Sociopolitical Sciences, (1), 123–127.
- ↑ Hellmann, O., & Oppermann, K. (2022). Photographs as Instruments of Public Diplomacy: China’s Visual Storytelling during the Covid-19 Pandemic. The Hague Journal of Diplomacy, 17(1–2), 153–177.
- ↑ Oliynyk, O. (2020). HISTORIC ROLE OF CHINA IN INTERNATIONAL DEVELOPMENT.
- ↑ Rahman, S. (2019). China’s Foreign Policy and its Choice for Cultural Soft Power: The Tools. Social Change Review, 17(1), 1–14.
- ↑ ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ Niu, Y. (2022). China’s Digital Public Diplomacy during the 2022 Beijing Winter Olympics. Journal of Political Science Research, 6(1), 41–47.
- ↑ Rashica, V. (2018). The Benefits and Risks of Digital Diplomacy. SEEU Review, 13(1), 77–90.
- ↑ Butyrin, D., & Argylov, N. (2022). Broadcasting as an Instrument of Public Diplomacy in the PRC in the Era of COVID-19 (on the Example of the Xinhua News Agency). Theoretical and Practical Issues of Journalism, 11(4), 675–693.
- ↑ ۲۶٫۰ ۲۶٫۱ ۲۶٫۲ ۲۶٫۳ ۲۶٫۴ Becard, D. S. R., & Menechelli Filho, P. R. T. (2019). Chinese Cultural Diplomacy: instruments in China’s strategy for international insertion in the 21st Century. Revista Brasileira de Política Internacional, 62(2), e001.
- ↑ ۲۷٫۰ ۲۷٫۱ ۲۷٫۲ Wei-wei, Z. (2017). Public Diplomacy and Beijing City Image Research From Major International Sporting Events Perspective.
- ↑ Kang, J. S. (2017). Change and Continuity in China’s Soft Power Trajectory: From Mao Zedong’s “Peaceful Co-existence” to Xi Jinping’s “Chinese Dream.” Asian Politics & Policy, 9(4), 615–632.
- ↑ Dorj, D. (2016). Contemporary Public Diplomacy: The Case of China.
- ↑ Lee, P. S. (2016). The rise of China and its contest for discursive power. International Communication Gazette, 78(1), 29–47.
- ↑ Baskoro, R. M., Theresia, A. A., & Raharyo, A. (2019). China’s Public Diplomacy Through the Utilization of Investment and Censorship in Hollywood (2012 – 2016). JURNAL SOSIAL POLITIK, 5(1), 1–14.
- ↑ Zhao, K. (2019). The China Model of Public Diplomacy and Its Future. In Debating Public Diplomacy (pp. 179–194). Brill.