پرش به محتوا

اهل سنت در عربستان سعودی: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
Hamidian (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Hamidian (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸۴: خط ۱۸۴:
https://www.aljazeera.com/indepth/opinion/mohammed-bin-salman-break-saudi-wahhabi-pact-180107091158729.html</ref>.
https://www.aljazeera.com/indepth/opinion/mohammed-bin-salman-break-saudi-wahhabi-pact-180107091158729.html</ref>.


نیز نگاه کنید به
== نیز نگاه کنید به ==
[[اهل سنت در عراق]]؛ [[تسنن در افغانستان]]؛ [[تسنن در بنگلادش]]؛ [[تسنن در لبنان]]


== کتابشناسی ==
== کتابشناسی ==

نسخهٔ ‏۳ سپتامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۹:۳۴

عربستان سعودی به عنوان مهد ظهور و گسترش اسلام در طول چهارده قرن گذشته یکی از مراکز ثقل و تحول جهان اسلام بوده است. پادشاهان سعودی به دلیل وجود شهرهای مقدس مکه و مدینه خود را خادمین حرمین شریفین دانسته و ادعای رهبری جهان اسلام را نیز داشته‌اند. به رغم وجود اقلیت مذهبی شیعی و همچنین برخی دیگر از اقلیتهای دینی مانند مسیحیان در عربستان، بیشترین جمعیت این کشور را مسلمانان اهل سنت تشکیل می‌دهند. اهل سنت عربستان هر چند در قرون گذشته و به خصوص از زمان شکل‌گیری دولت سوم سعودی تحت تاثیر جدی وهابیت بوده است، با این حال پیشینه، تحولات و مشخصه‌های خاص خود را دارد.

پیشینه اهل سنت در عربستان

پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)، مسائل سياسی و سپس آموزه‌های اعتقادی و فقهی موجب پيدايش مذاهب مختلف گرديد؛ نخست در مورد جانشينی پيامبر(ص) دو رأی و انديشه شکل گرفت: گروهی از بزرگان صحابه همچون ابن عباس، سلمان، ابوذر و مقداد و عده‌ای از مردم با استناد به واقعه غدير خم و تصريح پيامبر(ص) در مواضع متعدد، حضرت علی(ع) را خليفه و جانشين پيامبر می‌دانستند. صاحبان اين انديشه، «شيعه» ناميده شدند. در مقابل، عده‌ای با استناد به شورای سقيفه و بيعت مردم؛ ابابکر، عمر، عثمان و امام علی(ع) را خليفه پيامبر(ص) معرفی نمودند. دارندگان اين رأی بعدها خود را «اهل سنت و جماعت» ناميدند[۱].

افزون بر عوامل سياسی پيش گفته، از نيمه دوم قرن اوّل هجری، مسائلی چون جبر و اختيار، قضا و قدر، حادث يا قديم بودن کلام الهی و صفات خداوند مورد بحث و گفتگو واقع شد؛ در اين گونه مباحث، شيعيان از سخن و هدايت اهل بيت پيامبر(ع) پيروی می‌نمودند، ولی در ميان اهل سنت، مذاهب کلامی متفاوتی پديد آمد؛ ابتدا طرز تفکر عقل‌مدارانه‌ای به وجود آمد که با تأمل و تفکر در مسائل اعتقادی به بحث و اظهار نظر می‌پرداختند. دارندگان اين طرز تفکّر بعدها «معتزله» ناميده شدند. در خلال اين مباحثات، گروه‌های ديگر کلامی مانند جهميه و.... نيز به وجود آمدند. در برابر گفتگوهای کلامی و روش عقل‌مدارانه فوق، عده‌ای از محدِّثان که به «اهل حديث» معروف گشتند، به مخالفت برخاسته، پرسش را بدعت و هر گونه انديشه و تفکر و بحث کلامی در مورد عقايد را ناروا دانسته، تنها معيار شناخت حق را «حديث» معرفی نمودند. بعدها ابوالحسن اشعری از معتزله جدا شد و مکتب کلامی «اشاعره» را بنيان نهاد. از آن پس اهل حديث به دو گروه تقسيم شدند: حنبلیان که همچنان هر گونه مباحثه و گفتگوی کلامی در زمينه اعتقادات را حرام و ناروا می‌دانستند و؛ اشعريان که گفتگوهای کلامی را جايز می‌دانستند، ولی بر پيروی از ظواهر روايات در مسائل اعتقادی تأکيد مي ورزيدند[۲].

اهل حديث به تدريج، گستره کار خود را توسعه دادند و در زمينه فقه نيز بسياری از مردم به احمد بن حنبل گرويدند. از سوی ديگر در کنار مکتب فقهی حنابله، سه مکتب فقهی؛ حنفی، مالکی و شافعی نيز پديد آمد. مالک بن انس، همچون حنابله بحث‌های عقلی در اصول دين را ناروا و ممنوع اعلام نمود، ولی ابوحنيفه در مکتب فقهی خود با تکيه بر قياس و رأی، به استنباط احکام فقهی می‌پرداخت. بر این اساس مورد شديدترين حملات اهل حديث قرار گرفت. به تدريج «اشعريان» به ويژه با حمايت حاکمان عباسی، از نظر کلامی بر انديشه‌های ديگر غلبه يافتند و حنبليان به ضعف و سستی گراييدند و کم کم از نظر فقهی نيز طرفداران خود را از دست دادند. در اواخر قرن هفتم و اوايل قرن هشتم «ابن تيميه» و سپس شاگردش «ابن قيم جوزيه»، آرا و نظريات بربهاری را احيا کردند و مجدداً عقايد اهل حديث را با شدت بيشتری ترويج دادند. پس از درگذشت ابن تیمیه، بار دگر نهضت سلفی‌گرايی و رأی و انديشه حنبليان رو به افول گذاشت تا آن که در قرن دوازدهم هجری محمد بن عبد الوهاب با بنيان نهادن آيين «وهابيت»، آن افکار را احيا نموده، شدت بخشيد و تحقق آن در جامعه عربستان را پی گرفت و زمينه تشکيل دولت وهابی - سعودی را فراهم ساخت[۳].

مورخان و محققان عواملی را در تثبیت مذاهب چهارگانه فقهی در میان اهل سنت  موثر دانسته‌اند. حاکمان اسلامی در ترویج و سپس تثبیت مذاهب فقهی نقش عمده‌ای داشته‌اند؛ تثبیت و رسمیت یافتن مذاهب چهارگانه توسط حاکمان مسلمان، ابتدا در مصر آغاز شد و سپس در مناطق دیگر رخ داد. حاکمان همچنین در ترویج این مذاهب تلاش کردند و مدارسی مختص این مذاهب قرار دادند. در همین حال فرقه‌های دیگر با محدودیت‌های گسترده‌ای مواجه شدند. یکی دیگر از علل گرایش مردم و حاکمان به مذاهب چهارگانه اهل سنت را موفقیت پیشوایان این مذاهب در تربیت شاگردان برجسته و ممتاز در جامعه دانسته‌اند، چرا که شاگردان، مذاهب فقهی استادان خود را ترویج کرده و در جامعه به عنوان احکام و مقررات اسلامی تثبیت کردند و فقیهان بعدی نیز به پیروی از این مذاهب راه یافتند؛ تا جایی که به جواز پیروی از مذاهب چهارگانه و عدم جواز پیروی از مذاهب دیگر حکم کردند. همچنین وجود طرفداران بسیار و تعصبات آنان، از عوامل مهم تثبیت مذاهب چهارگانه دانسته شده است. توجه ویژه به نوشتن و کِتابت آراء و نظرات، دلیل دیگری برای تثبیت مذاهب چهارگانه بیان شده است. بر همین اساس برخی معتقدند نگارش نظرات فقهی موجب حفظ مذاهب شده و حاکمان موجب گسترش مذاهب شده‌اند[۴].

از لحاظ حضور مذاهب مختلف در عربستان هنگام ظهور  محمد بن عبدالوهاب، مردم شرق عربستان شیعه بوده، مردم منطقه عسیر از پیروان مذهب زیدی، اهالی نجد اهل سنت حنبلی، در حجاز اکثریت شافعی، در شمال بیشتر مردم حنفی بودند و همچنین در حجاز برخی مردم معتقد به فرقه‌های صوفیه همچون سنوسیه، ادریسیه، قادریه، گیلانیه و بکتاشیه بودند. ابن عبدالوهاب با تکیه بر آرای سیاسی ابن تیمیه و به منظور تحقق نگاه دینی خاص خود، با تکفیر گروههای مذکور، دست نیاز به سوی حاکمان مختلفی دراز کرد، اما با توجه به مخالفت‌های رؤسای قبایل، شیوخ و علمای شهرهای مختلف از جمله عُيَيْنه، حُرَیْمِلاء، مکه، مدینه، بصره، زبیر و احساء و...، در نهایت برای حفظ جان خود به حاکم درعیه پناه برد. حاکم این شهر محمد بن سعود بود که همراهی با وی در جهاد با مخالفان را به همراهی پس از پیروزی و دریافت غنیمت پس از فتوحات مشروط کرد. با توافق طرفین و ایجاد اتحاد در سال 1157 ه.ق1744  م، تقسیم کار بین آن دو صورت گرفت: سِمَت سازماندهى، رهبرى نیروها و نصب حاکم براى مناطق به عهده ابن سعود و سِمَت فتوا دادن، قضاوت، نصب قاضى براى مناطق، اجراى حدود، تعزیرات و نظارت بر توزیع بیت المال بر عهده ابن عبدالوهاب گذاشته شد. عبدالوهاب متعهد شد که خود، اولاد و پیروانش، پیوسته مدافع و یاور امیر سعودی باشند و تمام نیرو و نفوذ خود را در حمایت از آن خاندان به کار برند، از آن تاریخ به بعد فرزندان و نوادگان وی معروف به،» آل شیخ «پیوسته در خدمت شاهان سعودی بودند[۵].

نفوذ آل سعود و آل شیخ در دولت‌های اول و دوم سعودی (1744-1819 و 1899-1891) محدود به شهر کوچک درعیه بود، اما با گسترش منطقه قدرت آل سعود به ریاض، در سال 1902 توسط عبدالعزیز بن عبدالرحمن و سپس منطقه نجد و احساء در سال 1913 و همچنین منطقه عسیر در سال 1922 و در نهایت با فتح حجاز در سال 1925 ، این هم پیمانی و تعامل، عمق و انسجام بیشتری یافت، تا اینکه بالاخره دولت سوم سعودی در سال 1932 توسط ملک عبدالعزیز پا به عرصه وجود نهاد و در این هنگام وهابیت به عنوان تنها عقیده رسمی اعلام شد. از آن تاریخ به بعد وهابیت به عنوان ابزاری برای خاندان آل سعود جهت تداوم قدرت به صورت گسترده به حمایت از رفتارهای آل سعود در عرصه‌های مختلف پرداخته و در این زمینه اکثریت وهابیون درباری برای حفظ جایگاه و امتیازات خود، به توجیه اقدامات آل سعود از طریق صدور فتواهای سیاسی دست می‌زنند. کارکرد مشروعیت بخشی آنها زمانی قابل تأمل است که گاهی ابزار فتوا برای توجیه آن دسته از اعمال دولت که مخالف احساسات عمومی و حساسیت های مذهبی است، به کار گرفته می‌شود[۶].

جامعه اهل سنت در عربستان در طول یک قرن گذشته به شدت تحت تاثیر آموزه‌ها و اعتقادات مکتب وهابیت بوده است. شراکت وهابیون در قدرت و جایگاه مهم آنها در نهادهای فرهنگی- مذهبی و اجتماعی باعث نقش‌آفرینی محوری آنها در میان اهل سنت برای دهه‌های متمادی شد. در واقع رهبران، علماء و فعالین وهابی با بهره‌گیری از منابع سیاسی و اقتصادی نظام سعودی به تبلیغ و ترویج آئین وهابیت پرداختند و به ایجاد محدودیت و مخالفت با سایر مذاهب و ادیان در این کشور پرداختند. با این حال تحولات مختلفی باعث تضعیف تدریجی وهابیت در عربستان و کاهش اثرگذاری آن شد. هرچند علمای وهابی هنوز یک گروه نخبه در عرصه فرهنگی عربستان هستند، اما در طول دهه‌های متمادی نفوذ سیاسی آنان کاهش یافته است. به خصوص با شکوفایی نفتی از اواخر دهه 1970، نخبگان مذهبی به منزله نیروی سیاسی تا حدی به حاشیه رانده شدند. تحولات اواخر دهه 1970 و به طور مشخص جنبش جهیمان العتیبی به تبعیت از انقلاب اسلامی در ایران در پررنگ شدن دوباره جایگاه علمای وهابی نقش داشت. با این حال تحولات بعد از یازده سپتامبر بار دیگر کاهش نقش فرهنگی و سیاسی علمای وهابی را در پی داشت[۷]. ضمن اینکه در دوره ملک سلمان اصلاحات و تغییرات مهمی در عربستان به وقوع پیوسته که تضعیف جدی وهابیت در عربستان به صورت عام و در جامعه اهل سنت به صورت خاص را در پی داشته است.

جمعیت اهل سنت و پراکندگی آن در عربستان

بر اساس برآوردهای عمومی و مطرح تقریباً 85 تا ۹۰ درصد از شهروندان سعودی، مسلمانان سنی هستند. اکثریت قریب به اتفاق این جمعیت از پیروان مکتب حنبلی هستند، هرچند تعدادی از شهروندان سنی نیز از دیگر مکاتب فقهی اهل سنت (حنفی، مالکی و شافعی) پیروی می‌کنند[۸]. مذهب حنبلی در عربستان مذهب نخست است. در منطقه نجد عربستان اهل تسنن بیشتر حنبلی بوده و در حجاز با مذهب شافعی و در احساء با مذهب مالکی رقابت می‌کند[۹].

از آنجایی که هیچ گونه آمار رسمی و دقیقی در خصوص جمعیت هر یک از مکاتب فقهی اهل سنت وجود ندارد، برخی ارزیابی‌های متفاوتی نیز در این خصوص مطرح شده است. در یکی از این ارزیابی‌ها عنوان می‌شود جمعیت مالکی‌ها در عربستان که عمدتا در مکه و جده هستند، حدود پنج میلیون نفر است که 23/1 درصد جمعیت می‌شوند. جمعیت شافعی‌ها که عمدتا در مدینه، الباحه و تبوک هستند کمتر از سه میلیون نفر یعنی 13/15 درصد است. جمعیت حنفی‌ها که عمدتا در استان‌های جوف و حدود شمالی بوده و در مکه و الشرقیه هم هستند، حدود ۸۰۰ هزار نفر یعنی کمی بیش از ۴ درصد است. جمعیت حنابله که عمدتا در سه استان نجد مستقرند، حدود 4/5 میلیون نفر یعنی 24/27 درصد می‌شوند[۱۰]. با این حال تائید آمار دقیق و جزئی فوق در مورد پیروان مکاتب مختلف سنی در عربستان بسیار دشوار به نظر می‌رسد.

رهبران و عالمان اهل سنت در عربستان

 در جامعه اهل سنت عربستان می ‌توان به علما و شخصیتهای دینی مختلفی اشاره کرد که از زمان ظهور اسلام تا دوره معاصر به نقش‌آفرینی در شبه‌جزیره عربی و حتی فراتر از آن جهان عرب و جهان اسلام پرداخته‌اند. برخی از این شخصیتها تاریخی‌اند و برخی دیگر به دوره معاصر و زمان حاضر مربوط هستند. گذشته از دوره اولیه اسلامی که با حضور و زیست پربرکت پیامبر اکرم(ص) و سپس خلفای راشدین و برخی از امامان شیعی(ع) همراه بوده است، در دوره‌های مختلف شخصیتها و رهبران دینی مختلف سنی در این سرزمین ظهور کرده‌اند که در اینجا به برخی از مهمترین آنها اشاره می‌شود[۱۱][۱۲][۱۳]:

  • سلیمان بن سحمان (۱۲۶۶هـ/۱۸۴۹م – ۱۳۴۹هـ/۱۹۳۰م) از علمای دینی و فقیهان سعودی بود که در اواخر دولت دوم سعودی و مراحل وحدت عربستان می‌زیست.
  • سلیمان بن سحمان (۱۲۶۶هـ/۱۸۴۹م – ۱۳۴۹هـ/۱۹۳۰م) از علمای دینی، فقیهان و شاعران سعودی بود که در اواخر دولت دوم سعودی و مراحل وحدت عربستان می‌زیست.
  • احمد بن علی بن مشرف (اوایل قرن سیزدهم هجری/۱۸م – ۱۲۸۵هـ/۱۸۶۸م)، فقیه، عالم و شاعر دوران دولت  دوم سعودی بود.
  • احمد بن عطوه الدرعی (۸۶۰هـ/۱۴۵۶م – ۹۴۸هـ/۱۵۴۱م)، از علمای دینی نجد و مفتی منطقه "العارض" در قرن دهم هجری/شانزدهم میلادی بود. او اجازه‌نامه‌های علمی از شام دریافت کرد. آثار علمی زیادی نوشت که شامل رسائل و پاسخ‌هایی به مسائل فقهی، احکام و فتواها بود.
  • محمد بن عبدالوهاب (۱۷۰۳–۱۷۹۱م)، بنیان‌گذار مکتب وهابیت که بیشترین اثرگذاری را در عرصه دینی عربستان داشت و باعث پایه‌گذاری فرقه وهابیت در این کشور شد.
  • عبدالعزیز بن عبدالله آل باز (۱۳۳۰هـ/۱۹۱۲م – ۱۴۲۰هـ/۱۹۹۹م)، مفتی پیشین عربستان سعودی و یکی از چهره‌های دینی برجسته جهان اسلام در دوران خود .
  • شیخ محمد بن عثیمین (1929-2001 م): یکی از برجسته ترین فقها، مفسران و علمای معاصر عربستان و از مراجع حنبلی در این کشور بود. وی از شاگردان عبدالرحمن سعدی و عبدالعزیز بن باز بود، در 1987 به عضویت هیئت کبارالعلماء درآمد و به عنوان رئیس دانشگاه شرعی امام محمدبن سعودی در قصیم فعالیت می‌کرد[۱۴].
  • عبدالعزیز بن عبدالله آل الشیخ (متولد ۱۳۶۲هـ/۱۹۴۳م): مفتی کنونی عربستان سعودی، رئیس هیئت علمای ارشد که ریاست اداره کل تحقیقات علمی و فتوا را با درجه وزیر بر عهده دارد. او سومین مفتی اعظم در تاریخ عربستان است که پس از محمد بن ابراهیم آل الشیخ و عبدالعزیز بن باز این منصب را بر عهده گرفته است.
  • محمد العیسی: دبیرکل اتحادیه جهان اسلام، که اقداماتی برای تشویق تسامح بین ادیان انجام داده است.
  • سلمان العودة (متولد ۱۹۵۵/۱۹۵۶): استاد دانشکده شریعت دانشگاه امام محمد بن‌سعود و عضو اتحادیه جهانی علما و از رهبران نهضت "صحوه" در دهه ۱۹۹۰ که از هواداران اصلاحات دینی و سیاسی نرم بودند محسوب می‌شود.  وی در دهه ۱۹۹۰ بابت انتقاد از حضور نظامی آمریکا در عربستان بازداشت شد؛ سپس در سپتامبر ۲۰۱۷ بار دیگر دستگیر شد و همچنان در زندان به‌سر می‌برد.
  • عوض القرنی و علی العمری از رهبران جنبش اصلاحی اهل سنت که به اتهام ارتباط با اخوان المسلمین در عربستان بازداشت شده‌اند[۱۵].

جریان‌های شاخص اهل سنت در عربستان

جریان‌های شاخص اهل سنت در عربستان به دو گونه کلیدی مورد بررسی قرار گرفته است. نخست در قالب جریان‌های مذهبی و مکاتب فقهی چهارگانه اهل سنت و دوم در قالب جریانهای سلفی چندگانه که در طول چند قرن اخیر در عربستان نقش‌آفرینی‌های اصلی را بر عهده داشته‌اند.

مذاهب و مکاتب فقهی چهارگانه اهل سنت در عربستان

مذاهب چهارگانه اهل سنت اشاره به چهار مذهب فقهی حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی دارد و مسلمانان سنی در مسائل فقهی پیرو یکی از این مذاهب هستند. این مذاهب در قرن دوم و سوم هجری به وجود آمدند. مذهب حنفی مذهب پیروان فقهی ابوحنیفه (۸۰-۱۵۰ق) است. ابوحنیفه امام اهل رأی بوده است. او با وجود اصرار و تأکید بر احکام تعبدی و سنت نبوی، اخبار و روایات غیرقطعی را برای فتوا دادن کافی نمی‌دانست. مذهب مالکی مذهب پیروان فقهی مالک بن انس (۹۳-۱۷۹ق) است. مالک در استنباط احکام به کتاب، سنت، عمل اهل مدینه، مصالح مرسله، قول صحابه و استحسان عمل می‌کرد. فقه مالکی نماینده فقه حدیث‌گرای مدینه محسوب می‌شود که پایبندی بسیاری به ظواهر قرآن دارد[۴].

مذهب شافعی، مذهب پیروان محمد بن ادریس شافعی (۱۵۰-۲۰۴ق) است. فقه شافعی بر پایه حدیث بنا شده بود، به نحوی که برخی فقه شافعی را فقهی حدیث‌مدار دانسته‌اند. شافعی از برخی روش‌های اصحاب رأی نیز استفاده می‌کرد و توانست در میانه این دو روش قرار گیرد. شیعیان عموماً پیروان مذهب شافعی را به شیعه امامیه نزدیک‌تر می‌دانند. مذهب حنبلی، مذهب پیروان احمد بن حنبل (۱۶۴-۲۴۱ق) است. احمد پیرو فقه حدیثی بود و از رأی و قیاس پرهیز می‌کرد. فقه حنبلی بیش از مذاهب دیگر به ظاهر احادیث و اقوال صحابه گرایش داشت و نماینده شاخص اندیشه حدیث‌گرا در فقه اهل سنت است[۴]. مکتب فقهی حنبلی، مبنای نظام حقوقی عربستان است. همچنین آموزش دینی اجباری در مدارس دولتی بر اساس این مکتب ارائه می‌شود. در نهادهای دینی عربستان غلبه با علمای مکتب حنبلی و وهابیون است اما سایر مکاتب نیز نمایندگانی دارند. از جمله مکاتب مالکی، حنفی و شافعی هر کدام یک نماینده در هیئت کبار علما دارند[۸].

جریانهای سلفی اهل سنت در عربستان

عربستان سعودی به عنوان مهمترین مرکز و حامی اصلی گسترش سلفی‌گری در سطح جهان شناخته شده و سلفیت وهابی به عنوان یکی از دو رکن حکومت سعودی محسوب می‌شود. با این حال علاوه بر تکثر گرایش‌های سلفی درون عربستان سعودی و ظهور آن در قالب گروههای جهادی مانند القاعده، سلفی‌گری در بسیاری از جوامع و کشورهای اسلامی منطقه گسترش یافته و نقش آفرینی می‌کند. بر خلاف اواسط قرن بیستم اکنون می‌توان شاهد جریان ها و گروههای مختلفی در کشورهای منطقه بود که یا خود را سلفی می‌دانند و یا دیگران آنها را به سلفیت متهم می‌کنند. بر این اساس به رغم مبانی اعتقادی و فکری مشترک، تنوع و تکثر در سلفیت واقعیتی غیر قابل انکار است که باعث تلاشهایی برای جریان شناسی در میان سلفی ها و تبیین هر کدام از این جریانها شده است.

با توجه به وجود منظرهای مختلف، پیدایش دیدگاهی واحد برای تقسیم‌بندی جریان‌های سلفی امکان پذیر نبوده و در نتیجه می‌توان شاهد ارایه تقسیم بندی های مختلفی در این خصوص بود. بر این اساس به جریان های مختلفی در میان سلفی‌ها اشاره می‌شود که از جمله مهمترین آنها عبارتند از:

  • سلفیه سنتی، درباری، حکومتی، رسمی یا اصیل؛
  • سلفیه علمی؛
  • سلفیه فعال‌گرا؛
  • سلفیه قطبی یا جهادی؛
  • سلفیه میانه‌رو؛
  • سلفیه اصلاح‌طلب و؛
  • سلفیه سیاسی[۱۶].

با این حال در مجموع اگر بخواهیم که به نوعی تقسیم بندی کلان از منظر سیاسی یا نوع رویکرد گروههای سلفی به قدرت سیاسی و حکومت ارایه دهیم می‌توان جریان های سلفی در عربستان را در سه طیف یا جریان کلی تبیین نمود: نخست سلفی‌های سنتی یا حکومتی که گرایش محافظه‌کارانه به قدرت سیاسی و حکومت دارند و در جهت مشروعیت بخشی به حکومت سعودی و حفظ نظم موجود عمل می‌کنند؛ دوم سلفی‌های جهادی یا انقلابی که خواستار تغییر حکومت سعودی به روشی انقلابی و جهادی هستند و پیوند چندانی با روشهای مسالمت آمیز و نهادهای سیاسی دموکراتیک و نوین ندارند و؛ سوم  نوسلفی‌ها یا سلفی‌های اصلاح طلب که رویکردی اصلاحی و مسالمت آمیز به حکومت سعودی دارند و طرفدار مشارکت سیاسی و پذیرش روشها و نهادهای سیاسی نوین دموکراتیک بر حسب ضرورت هستند.

سلفی‌های سنتی - حکومتی

سلفی‌گری سنتی یا حکومتی قدیمی‌ترین و اصلی‌ترین جریان سلفی است که به وهابیت مشهور شده و در عربستان سعودی شکل گرفته، ترویج شده و موردحمایت قرار گرفته است. نماینده این تفکر گروه خاندان آل الشیخ در عربستان هستند که ارتباط نسبی با شیخ محمدبن عبدالوهاب دارند و در حقیقت نسل و فرزندان شیخ هستند که به مبانی فکری او وفادار مانده‌اند. مفتی اعظم عربستان هم از خاندان آل الشیخ است. نهادهای رسمی دینی، مانند اللجنه الدائمه للفتوی که مرکز رسمی اجتهاد و فتوا دادن عربستان است، مراکز آموزش دینی مانند دانشگاه اسلامی شهر مدینه، هیئت امر به معروف و نهی از منکر که نهادی قدرتمند درعربستان است، وزارت اوقاف و دیگر مراکز دینی دردست خاندان آل الشیخ است. شاخصه اصلی وهابیت سنتی حکومتی، نگاه بسته آنها به مسائل است. آنها فلسفه سیاسی خاصی دارند که قیام مسلحانه را بر ضد حکومت حرام اعلام نموده  و خلاف شرع می‌دانند[۱۷].

این جریان گرایش شدیدی به اندیشه‌های «محمد بن عبدالوهاب» دارد. اغلب علمای وهابی معروف به این جریان وابستگی فکری دارند. طرفداران اندیشه سلفی سنتی عموماً بر دعوت و تبلیغ تأکید داشته و اطاعت از نظام حاکم را به عنوان اولی‌الامر، واجب می‌دانند و هرگونه خروج بر آن را مخالف شرع تلقی می‌کنند. آنها بر امر به معروف و نهی از منکر تأکید داشته و تمامی مسائل سیاسی را براساس قاعده حلال و حرام و نه بر پایه مصالح و مفاسد ارزیابی می‌کنند. آنان عموماً دچار جزم اندیشی بوده و با هرگونه نوگرایی مخالفت می‌کنند[۱۸]. در سلفی‌گری سنتی اولویت به سیاست داده نمی‌شود. در این جریان و رویکرد در حالی که بر اهمیت توحید به عنوان ستون اسلام تاکید می شود، تلاش شده مفاهیم سیاسی کمرنگ شود. به اعتقاد آنها سیاست راهی برای زندگی خوب نیست و در نتیجه فعال‌گرایی سیاسی را نفی و به جای آن بر دعوت مذهبی تاکید دارند[۱۹].

سلفی‌های جهادی - انقلابی

دومین جریان مهم در میان سلفی‌های عربستان سلفی های جهادی- انقلابی هستند که به رغم بسیاری از مبانی فکری و اعتقادی مشترک با سلفی های سنتی و وهابیت مانند تکفیر و اعتقاد به مبارزه با بدعت و شرک، تفاوتهای مهمی نیز با آنها دارند. سلفی‌های جهادی در حالی که همانند سلفی های سنتی مشارکت در نهادهای سیاسی دموکراتیک و حکومتداری بر مبنای دموکراتیک را به شدت رد می‌کنند به حفظ وضع موجود و پذیرش حاکمیت مسلط اعتقادی ندارند و در نتیجه خروج مسلحانه در مقابل حاکم جائر را لازم و واجب بر می‌شمارند. در نتیجه این گونه تفکر است که بر خلاف سلفی‌های سنتی که در خدمت حکومت سعودی و در حال مشروعیت بخشیدن به آن هستند، سلفی های جهادی با جائر و فاسد شمردن این نوع حاکمیت در عرصه نظری قیام علیه آنها را واجب دانسته و در مرحله عمل به صورت مسلحانه با این حکومتها مبارزه می کنند. القاعده در شبه جزیره عربستان و شاخه عربستانی داعش از جمله جریانهای سلفی جهادی در عربستان و شبه جزیره عربی محسوب می‌شوند.

سلفی های جهادی که از دهه ١٩٨٠ و با جنگ افغانستان به منصه ظهور رسیدند به صورت ملموسی در شبکه القاعده و گروههای جهادی همسو با آن تبلور یافتند و به نیرویی مهم در جهان اهل سنت تبدیل شدند. این جریان که جریانی تحول یافته در مقابل سلفی های سنتی محسوب می‌شوند ضمن اینکه از افکار ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب بهره می‌گیرند، از برخی دیگر از علما و متفکرین سنی نیز تاثیر فکری پذیرفته‌اند که در ترکیبی نوین به صورت امروزین آن نمودار شده است. از جمله این متفکرین به عبدالسلام فرج، سید قطب و ابوعلی مودودی اشاره می‌شود که هر کدام به شکلی بر افکار و ایدئولوژی سلفی‌های جهادی تاثیرگذار بوده و باعث شده‌اند تا این جریان به رویکردی انقلابی و مسلحانه روی آورد. مضافا اینکه این رویکرد انقلابی و مسلحانه در ترکیب با اندیشه های تکفیری و انحرافی وهابیت باعث فجایع و خشونت های بسیاری شده که از جمله در اقدامات خشونت بار در مقابل شیعیان نمود یافته است.

سلفی های جهادی به تاسی از اندیشه های سید قطب بر تکفیرگرایی و جهاد تاکید اساسی دارند. از نظر این جریان و به خصوص سازمان القاعده، جهاد چیزی بیش از یک حکم فقهی فرعی و در ردیف اصول اولیه دین اسلام اهمیت یافته است. به اعتقاد سلفی های جهادی و تکفیری جهاد، جنگ و ترور دشمنان خدا امری ضروی و تکامل بخش دعوت مسالمت آمیز به تشکیل حکومت اسلامی است. آنان با تمسک به آیات الهی، آرای فقهای سلفی و وهابی و تفسیرهای خاص خود، جهاد ابتدایی، تروریسم و هر گونه خشونت علیه هر کسی را موجه جلوه می‌دهند و جهاد در راه خدا تفسیر می‌کنند. همچنین جریان جهادی هر گونه مشی همکاری جویانه و محافظه کارانه در قبال حکومت های لائیک منطقه را رد می‌کنند و هر جریان و گروهی که مخالف عقاید  تکفیری و جهادی باشد را مستحق کشته شدن و مبارزه می‌دانند. این جریان همچنین هر گونه سعه صدر یا اهمالی را در برابر تشکیل حکومت اسلامی بر نمی‌تابند و تلاش دارند با اعمال انقلابی جامعه کافرشده را به سرعت به جامعه‌ای مسلمان تبدیل و حکومت اسلامی را با جهاد مداوم احیا کنند[۲۰].

نوسلفی‌ها یا سلفی‌های اصلاح‌طلب

سلفیت اصلاح طلب به دنبال این است که حد میانه‌ای میان سلفیت جهادی و سلفیت حکومتی و سنتی باشد. این جریان نگاه سلفیت سنتی به حاکمیت سیاسی و مشروعیت بخشی دینی به حاکمیت ها را قبول ندارد.  سلفیت اصلاح‌طلب تعامل با ولی امر(حاکم سیاسی) و سکوت در همه مسایل طبق دیدگاه سلفی‌های سنتی را نمی پذیرد. به اعتقاد سلفی های سنتی حتی نصیحت حاکمان مسلمانان ( النصیحه لأئمه المسلمین) که واجب است باید سری باشد، تا احساسات برضد حاکمان تحریک نشود. اما سلفی‌های اصلاح طلب این نگاه را قبول ندارد و نقدهایی را نسبت به حاکمیت وارد می‌کنند. این جریان در عین حال رویکرد جهادی و مبارزات سیاسی و قیام مسلحانه را هم نقد می‌کند و به دنبال این است که با رشد فرهنگ عمومی و تربیت مردم، اصلاحات تدریجی انجام دهند. برخی از مهمترین شخصیتها در جریان نوسلفی‌های عربستان عبارتند از:

  • سلمان العوده؛
  • عایض القرنی؛
  • ناصر العمر؛
  • سفر الحوالی و؛
  • بن جبرین[۲۱].

شخصيتهایی مانند «رشيد رضا»، «ابن باديس» و «علال الفاسي» جزو پيشروان گرايش سلفيت اصلاحی به شمار می آيند. اين جريان در سالهای اخير، به ويژه بعد از رشد جريانهای سلفی جهادی، به نوعی ويژگی هماهنگ سازی ميان دو گرايش پيش گفته را پيدا کرده است. اين ويژگی بيانگر حالتی از همزيستی ميان دو انديشه متناقض است به گونه‌اي که تلاش مي‌کند با ارايه ترکيب جديدی از اين دو انديشه، ميان ويژگيهای دو تفکر جمع نمايد. همچنين ميان شيوه جهاد با اشغالگران و مبارزه با حکومت های استبدادی تفاوت قايل می شود و در نوع نخست روش مبارزه مسلحانه را توصيه می کنند. برخی شخصيتهای اين جريان همانند «ابويعرب مرزوقی» هر چند فاصله فکری و روشی خود را با جريان حاکم وهابيت نشان داده است ولی شخصيت ابن تيميه و نوع روش انديشه او را به عنوان روشی اصلاحگرانه در تاريخ اصلاح دينی برشمرده و از او به عنوان مصلحی دينی الگو سازی می کند. يکي از محورهای فکری اين جريان تلاش برای مصلح نشان دادن شخصيتهای سلفی است و تلاش آن برای برون رفت وهابيت و سلفی گری از حالت مجادله و خصومت با ديگر فرق و مذاهب نیز قابل توجه است[۲۲].

حوزه های علمیه و مراکز آموزشی اهل سنت در عربستان

در کشور عربستان، چیزی بنام حوزه‌های علمیه، آنطوری که در کشورهای شیعه نشین مرسوم بوده و هست، وجود ندارد. پس از استقرار دولت عربستان سعودی به ویژه در مرحله سوم آن بدست ملک عبدالعزیز، دولت تلاش زیادی به عمل آورد تا غیر از مراکز دانشگاهی، مرکزیتی به عنوان حوزه‌های علمیه مانند حوزه‌های علمیه شیعه و یا مدارس امام خطیب الجامعات الاسلامیة در عثمانی و جامع الأزهر در مصر بوجود نیاید. در واقع، حوزه‌های علمیه دینی عربستان،  به شکل دانشگاهی تکامل یافته است، به طوری که مروّج آیین و مذهب رسمی وهّابیت هم هستند. از گذشته‌های دور تاکنون، از داخل و خارج عربستان علاقه‌مندان به تحصیل در رشته‌های دینی مانند قرآن، تفسیر، حدیث، تاریخ اسلام و فقه جذب دانشگاه‌های این کشور مانند «جامعة ام القری»، «جامعة الملک سعود»، «جامعة الملک عبدالعزیز» و «جامعة الاسلامیة فی المدینة» می‌شوند. برای نمونه، دانشگاه اسلامی در مدینه (تأسیس در سال 1381ق) با پنج دانشکده تخصصی و بخش‌های گوناگون وابسته، به آموزش دانش جویان در شریعت اسلامی، تبلیغ و ارشاد، اصول دین، قرآن و حدیث، حدیث و روایات شریفه، مطالعات اسلامی، زبان عربی و مانند آن می‌پردازد. فارغ التحصیلان این مراکز علمی به اقامه نماز جماعت در مساجد و تبلیغ مسائل شرعی و دینی در داخل و خارج عربستان مشغول می‌شوند. مهمترین دانشگاهها و مراکز آموزشی اهل سنت در عربستان عبارتند از[۲۳]:

  • «جامعة ام القری» در مکه مکرمه: این دانشگاه در سال 1369ق ابتدا به صورت دانشکده «الشریعة» تأسیس و در سال 1401ق با موافقت مجلس الوزراء به دانشگاه ام‌القری تغییر نام داد. هدف از تأسیس این دانشگاه، آموزش زبان عربی و گسترش فرهنگ اسلامی می‌باشد و در شهرهای جدّه و طائف نیز شعبه دارد. دانشکده‌های «کلیة الشریعة»، «مرکز البحوث العلمی»، «احیاء التراث الاسلامی»، «مرکز البحوث النفسیة والتربویة»، «مرکز ابحاث الحج»، «معهد تعلیم اللغة العربیة» و «المرکز العالمی للتعلیم الاسلامی» زیرنظر این دانشگاه فعالیت می‌کنند.
  • الجامعة الاسلامیة در مدینة منوّرة: این دانشگاه در سال 1380ق برای خدمت به جهان اسلام و کمک به آموزش و تربیت علما و خطبا و مبلّغان مذهبی در شهر مدینه تأسیس شد و تاکنون فعالیت‌های مهمی در زمینه چاپ و نشر کتاب و مجله انجام داده است.
  • جامعة الامام محمدبن سعود الاسلامیة: این دانشگاه در سال 1394ق با هدف خدمت به جهان اسلام در زمینه بحث‌های اسلامی و گسترش و تبلیغ آن در کشورهای گوناگون تأسیس شد. دانشکده‌های مهم «کلیة اللغة العربیة»، «کلیة اصول الدین»، «کلیة العلوم الاجتماعیة»، «المعهد العالی للقضاء» و «مرکز البحوث» وابسته به آن هستند که کتاب‌ها و مجلّات گوناگونی در زمینه اهداف خود، چاپ و توزیع نموده‌اند.
  • جامعة الملک سعود: این دانشگاه از سال 1398ق در زمینه مباحث تربیتی، اقتصادی، ادبی، اداری، بیمارستانی و سایر علوم فنی مانند زراعت و هندسه تأسیس شد و آثار و تألیفات گوناگونی به زبان‌های عربی و انگیسی منتشر نموده است.
  • جامعة الملک عبدالعزیز: این دانشگاه از سال 1405ق تأسیس و در زمینه مباحث اقتصادی و اداری و آداب و علوم انسانی و زمین شناسی، هندسه و مانند آن فعالیت می‌کند. از مهم‌ترین مراکز علمی این دانشگاه، «مرکز أبحاث الاقتصاد الإسلامی» می‌باشد که تاکنون 207 کتاب و 20 نشریه مهم منتشر نموده و با «سازمان کنفرانس اسلامی» نیز همکاری دارد.

مساجد و مراکز تبلیغی – دینی اهل سنت در  عربستان

اهل سنت عربستان با محوریت جریان وهابی، مساجد و مراکز تبلیغی و دینی متعددی را در اختیار دارند که از آنها برای انجام امورد دینی و ترویج وهابیت استفاده می‌شود و هر یک ارتباط نهادی و اداری خاص خود را دارند. مساجد مکه و مدینه تحت نظارت وزارت امور اسلامی نیستند و مسئولیت آن‌ها بر عهده ریاست کل امور حرمین شریفین است که مستقیماً به پادشاه گزارش می‌دهند. همچنین مساجدی متعددی تحت نظارت وزارت امور اسلامی عربستان قرار دارد. این وزارتخانه مسئولیت مالی و اداری حدود ۷۵,۰۰۰ مسجد اهل سنت را بر عهده دارد که ۱۵,۰۰۰ مورد از آن‌ها مساجد جامع برای برگزاری نماز جمعه هستند.  این وزارتخانه همچنین تقریباً ۷۵,۰۰۰ امام سنی و ۱۵,۰۰۰ خطیب جمعه را برای این مساجد به کار گرفته است[۸]. دولت تقریباً ۷۰ درصد از مساجد اهل سنت را حمایت مالی می‌کند و وزارت امور اسلامی بر ساخت، نگهداری و استخدام روحانیون آنها نظارت دارد[۱۵].

مساجد اصلی اهل سنت در عربستان

مسجدالحرام به عنوان مهمترین مرکز دینی مسلمانان جهان در مکه قرار دارد. همچنین یکی از مساجد اصلی در منا شامل مسجد الخیف است که یکی از آثار میراث اسلامی به شمار می‌رود. این مسجد در دامنه کوه الصبیح، نزدیک جمره عقبه صغری واقع شده است.

مسجد البیعه که به «مسجد جمرات» نیز معروف است، در سال ۷۶۱ میلادی در مشعر منا ساخته شد. این مسجد حدود پانصد متر از جمره عقبه فاصله دارد.

مسجد نمره یکی از آثار میراث اسلامی در دشت عرفات است. این مسجد در غرب عرفات واقع شده و بخشی از آن در وادی عرنه قرار دارد. این مسجد با نام‌های متعددی از جمله الخلیل، ابراهیم، عرنه و عرفات شناخته شده است. زائران طبق تعالیم اسلامی در روز نهم ذی‌الحجه برای اقامه نماز ظهر و عصر در اینجا جمع می‌شوند.

مسجد المشعر الحرام در دشت مزدلفه، تقریباً در میانه راه بین مسجد الخیف در منا و مسجد نمره در عرفات، در دامنه کوهی به نام قُزَح واقع شده است. در ابتدا، مسجد شامل دیواری در سمت غرب بود که جهت قبله را نشان می‌داد. با گذشت زمان، این مسجد در مساحتی حدود هزار متر مربع ساخته شد و چندین بار بازسازی شده است[۲۴].

مسجدالنبی

مسجدُالنّبی یا مسجد نبوی در مدینه، پس از مسجدالحرام دومین مسجد مقدس جهان اسلام است که پیامبر آن را در سال اول هجری، و در آغاز ورود خود به یثرب ساخت و در دوره‌های مختلف توسعه یافته است. مسجدالنبی از مهمترین زیارتگاه‌های مسلمانان است. این مسجد که در آغاز حدود هزار متر مربع بود، پس از توسعه در قرن چهارده شمسی، حدود ۸۲ هزار متر مربع شد و ظرفیت حدود پانصد هزار نمازگزار را دارد[۲۵].

مساجد مدینه

جدای از مسجدالنبی، در مدینه مساجد فراوانى وجود دارد که بسیاری از آنها اهمیت دینی و تاریخی خاص خود را دارند که مسجد قبا یکی از مهمترین آنهاست. منطقه‌ قبا در فاصله‌ شش‌ کیلومترى‌ جنوب‌ مسجدالنبى‌ قرار دارد و از نقاط خوش‌ آب‌ و هواى‌ اطراف‌ مدینه‌ به‌شمار مى‌آید. مسجد شجره که امروزه به نام هاى «شجره»؛ «ذوالحُلَیفه» و «اَبیار على» مشهور است، نیز یکى از مساجد بسیار مهم خارج از مدینه بوده و به عنوان یکى از میقات ها و مساجد احرام از اهمیت بسزایى برخوردار است. از دیگر مساجد مه مدینه منوه عبارتند از:

  • مسجد ذوقبلتین؛
  • مسجد جمعه؛
  • مسجد فضیخ؛
  • مسجد فتح؛
  • مسجد على؛
  • مسجد غمامه؛
  • مسجد الاجابه (مباهله)؛
  • مسجد فاطمة الزهرا(ع)؛
  • مسجد امام على بن ابى طالب(ع)؛
  • مسجد سلمان؛
  • مسجد معرس؛
  • مسجد ثنیة الوداع؛
  • مسجد ابوذر؛
  • مسجد سقیا و؛
  • مسجد و مشربه ام ابراهیم[۲۶].

نهادها و مراکز دینی و تبلیغی اهل سنت عربستان

نهادها و دستگاههای مختلفی در عربستان به صورت سنتی عهده‌دار امور دینی و مذهبی بوده‌اند که به صورت انحصاری در دست  مقامات اهل سنت و به خصوص علما و رهبران وهابی بوده است. مهمترین این نهادها و دستگاهها در زیر مورد اشاره قرار می‌گیرند.

هیئت کبار العلماء (شورای علمای ارشد): این شورا در سال 1971 با حکم سلطنتی تاسیس شد و بالاترین قدرت مذهبی را در عربستان در اختیار دارد. شورای علمای ارشد عالی‎ترین هسته صدور فتوا و نظرات فقهی در عربستان است. این شورا متشکل از یک رئیس به عنوان عالی‌ترین مفتی عربستان و بیست عالم دینی است. کمیته دایمی تحقیقات علمی و فتوا، یکی از ارگان‌های فرعی این شورا محسوب می‌شود. اعضای این کمیته به پیشنهاد مفتی کل از میان اعضای شورا و تصویب پادشاه تعیین می‌شوند و وظیفه تحقیق در امور مذهبی و صدور فتوا را بر عهده دارند. اعضای این شورا با فرمان پادشاه برای مدت چهار سال منصوب می‌شوند[۲۷].

سازمان امر به معروف و نهی از منکر: این سازمان که در سال 1940 م تاسیس شد، نهاد مذهبی مهمی به شمار می‌رود و وظایف محافظت از اجرای صحیح آموزه‌های اسلام طبق تعریف وهابیت و تنبیه نقض‌کنندگان این آموزه‌ها را بر عهده دارد. این سازمان دارای سابقه طولانی در عربستان بوده و مسئولیت آن دعوت به رعایت شئون اسلامی و حضور در نمازهای جماعت و جمعه و جلوگیری از فعالیت مراکز غیر شرعی بوده است[۲۸].

وزارت امور اسلامی، دعوت و ارشاد: این وزارتخانه مسئول نظارت بر اوقاف مساجد خیریه، امور مساجد، نمازخانه‌ها و مراکز (اسلامی)، چاپ قرآن کریم، برگزاری مسابقات محلی و بین‌المللی قرآن و سنت، اجرای برنامه‌های تبلیغی، کمک به اقلیت‌ها و جوامع اسلامی و ارائه پشتیبانی به دانشگاه‌ها و مؤسسات اسلامی در خارج از کشور است[۲۹].

علاوه بر موارد مذکور می‌توان به برخی نهادهای تخصصی دینی در عربستان نیز اشاره کرد که از جمله عبارتند از:

  • ریاست کل امور مسجدالحرام و مسجدالنبی؛
  • هیئت عمومی اوقاف و؛
  • دانشگاه‌های اسلامی.

نمادها، سنت ها و آئین های مذهبی اهل سنت در عربستان

زندگی روزمره اهل سنت در عربستان سعودی با آیین‌ها و سنت‌های اسلامی ارتباط عمیقی دارد که می‌توان مهمترین آنها را در موارد زیر خلاصه کرد.

-      ارکان پنج‌گانه: زندگی روزمره حول محور ارکان پنج‌گانه اسلام، به ویژه نمازهای پنج‌گانه سازماندهی شده است. در اوقات نماز، بسیاری از مغازه‌ها و دفاتر برای مدت کوتاهی تعطیل می‌شوند تا مردم بتوانند نماز خود را به جا آورند[۳۰].

-      رمضان: رمضان برای اهل سنت و مسلمانان عربستان، ماهی ویژه به شمار می‌آید؛ زیرا در این ماه از سحر تا غروب آفتاب روزه گرفته می‌شود و به دنبال آن عید فطر فرا می‌رسد. در عربستان سعودی، همه افراد، اعم از گردشگران، خارجی‌ها و غیرمسلمانان، باید به احترام حرمت و تقدس این ماه مبارک، از خوردن و آشامیدن در اماکن عمومی خودداری کنند. ماه مبارک رمضان، ماه روزه‌داری از طلوع تا غروب خورشید، زمان تقویت تقوا، تجمعات خانوادگی و عبادات جمعی است. این ماه با حال و هوای معنوی خاصی همراه است و سنت‌های اجتماعی ویژه‌ای مانند افطاری‌های دسته‌جمعی دارد[۳۱].

-      عید فطر و عید قربان: این دو، تنها تعطیلات رسمی مذهبی در عربستان هستند. «عید فطر» که پایان ماه رمضان را جشن می‌گیرند، با نماز عید، ضیافت‌های بزرگ، خرید لباس نو و هدیه دادن به کودکان (عیدی) همراه است. «عید قربان» که در پایان موسم حج برگزار می‌شود، با قربانی کردن یک حیوان همراه است و گوشت آن میان خانواده، دوستان و نیازمندان تقسیم می‌شود[۳۲].

-      حج و عمره: زیارت سالانه حج در مکه، یک وظیفه دینی برای تمام مسلمانان توانمند و از جمله اهل سنت عربستان است. عمره نیز زیارتی است که در هر زمانی از سال می‌توان آن را انجام داد. این دو رویداد، محور هویت عربستان سعودی به عنوان «خادم حرمین شریفین» هستند و میلیون‌ها زائر  از سراسر جهان از جمله اهل سنت عربستان را به این کشور جذب می‌کند.

-      سنت‌های فرهنگی- دینی: ارزش‌های اسلامی در سنت‌های فرهنگی ریشه‌دار نیز تجلی یافته‌اند. مهمان‌نوازی، که با پذیرایی از مهمان با قهوه عربی و خرما نشان داده می‌شود، یک ارزش اساسی است. پوشش سنتی (ثوب و غتره برای مردان و عبایه برای زنان) نیز از اصول اسلامی حیا و پوشیدگی الهام گرفته است. آداب اجتماعی مانند تفکیک جنسیتی در بسیاری از فضاهای عمومی و احترام عمیق به سالمندان نیز از دیگر جنبه‌های این فرهنگ اسلامی در میان مسلمانان و اهل سنت عربستان است[۳۲].

سیاست ها، قوانین و مقررات  عربستان در مورد اسلام و مسلمانان و اهل سنت

نظام سیاسی عربستان‌سعودی فاقد قانون اساسی است؛ اما برخی، نظام‌نامه اساسی حاکمیت (نظام الاساسی للحکم) را که در سال 1992 اعلام شد، به مثابه قانون اساسی‏ عربستان دانسته‏اند. در ماده یک این نظام­نامه عنوان می‌شود که پادشاهی عربستان سعودی، حکومتی اسلامی عربی و مستقل است که مذهب آن اسلام، قانون اساسی آن کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) و  زبان آن عربی و پایتخت آن ریاض است[۳۳].

برای دهه‌های متمادی مذهب حنبلی و رهبران وهابی بر دستگاههای قضایی و حقوقی عربستان مسلط بوده و در عمل به بسط این مذهب و مسلک پرداخته‌اند.  اما دولت عربستان تفاسیر رسمی از شریعت منتشر نمی‌کند. در زمینه حقوق جزا، دولت هیچ متن تفسیری با قدرت قانونی که شامل تعاریف دقیق اعمال مجرمانه، مانند «نافرمانی از حاکم»، باشد، منتشر نکرده است. برخلاف قطر که آن نیز از مذهب حنبلی پیروی می‌کند، عربستان سعودی قانون مجازات مدون ندارد. وظیفه تفسیر و اجرای شریعت اساساً بر عهده دستگاه قضایی است که متشکل از دادگاه‌ها، قضات، شورای عالی قضایی، هیئت کبار العلما، مفتی و وزارت دادگستری می‌باشد. ماده ۴۸ نظام‌نامه حکومتی مقرر می‌دارد: «دادگاه‌ها در مورد پرونده‌های مطرح شده در برابر آنها، احکام شریعت اسلامی را مطابق با قرآن و سنت و همچنین نظام‌نامه‌هایی که ولی امر صادر می‌کند و با قرآن و سنت در تضاد نیست، اجرا می‌کنند[۳۴]

مشروعیت نظام سیاسی در عربستان در طول دهه‌های گذشته بر اساس دین اسلام استوار بوده است. مشروعیت خاندان آل سعود به طور انحصاری به دین (نسخه وهابی اسلام سنی) و بیعت‌های قبیله‌ای وابسته است. ضمن اینکه دولت به واسطه نهادهای و علمای دینی وهابی کنترل فضای دینی و فرهنگی- اجتماعی به خصوص اهل سنت را در دست داشته است. دولت یک حوزه دینی مستقل را که ممکن است برای وفاداری شهروندان با آن رقابت کند، تحمل نمی‌کند.  همچنین این اعتقاد وجود دارد که نظام سعودی از فرقه‌گرایی به عنوان یک سیاست "تفرقه بینداز و حکومت کن" استفاده نموده و به خصوص سیاست تبعیض‌آمیز تحت حمایت دولت علیه اقلیت شیعه مشهود بوده است.  علاوه بر این کسانی که به مکتب حنبلی تعلق ندارند از پیوستن به نهادهای دولتی که در مورد امور آموزشی، رفاهی و مذهبی تصمیم می‌گیرند، منع شده‌اند. در این کشور وهابیت ایدئولوژی مذهبی تحت حمایت دولت بوده و علمای وهابی "متولیان رسمی دین" بوده اند که توسط نظام سیاسی حمایت شدهند‌اند. در این راستا از جمله مساجد سنی وهابی با حمایت مالی دولت آزادانه توسعه یافته‌اند، در حالی که محدودیت‌هایی برای مساجد شیعیان وجود دارد[۳۵].

سیاستهای دولت عربستان در خصوص اسلام، مسلمانان و اهل سنت به تدریج با تحولاتی روبرو شده است و حمایت از نهادها و علمای وهابی از سوی حکومت روندی کاهشی داشته است. به خصوص در دوره ملک سلمان ذیل سند چشم‌انداز 2030 تاکید بر اسلام میانه رو و کاهش نقش وهابیها برجسته بوده است. محمد بن سلمان با تصدی مقام ولیعهدی، به تضعیف و محدودسازی نهادها، علما و رهبران وهابی پرداخت و تقویت میانه‌روی و دوری از افراط‌گرایی که با وهابیت در پیوند بوده را مورد تاکید قرار داد. وی در نخستین اقدام، مرکز بین‌المللی " تقابل با اندیشه‌های افراط گرایی و رادیکالیسم را بنا نهاد. در ادامه به کاهش شدید حوزه اختیارات سازمان امر به معروف و نهی از منکر عربستان که در استیلای کامل و مطلق آل شیخ قرار داشت، مبادرت نمود. اوج این چالش‌ها زمانی بود که بن سلمان بسیاری از علماء و مبلغان معروف را به سبب اندیشه‌های افراطی و رادیکال محاکمه و بازداشت کرد. وی در نهایت بسیاری از اختیارات هیئت امر به معروف و نهی از منکر موسوم به الحسبه که در زمان تمامی پادشاهان سعودی حضوری فعال داشتند را کاست، تا جایی که این گروه هم اکنون علنا توانایی اعمال قدرت خاصی را ندارد[۳۶].

در خصوص وهابیت محمدبن سلمان تلاش کرده است که گفتمان جدیدی را ایجاد کند. وی حتی در مصاحبه ای عنوان کرده که چیزی به عنوان وهابیت وجود ندارد.  بن سلمان در مورد دیگری عنوان می­کند سرمایه گذاری عربستان روی گسترش وهابیت به درخواست همپیمانان در دوره جنگ سرد و با هدف جلوگیری از حضور و نفوذ اتحاد جماهیر شوروی در کشورهای جهان اسلام صورت گرفت. ضمن اینکه محمدبن سلمان در  سخنانی دیگر عنوان کرد که ما خواستار بازگشت به اسلام میانه­رو هستیم و علت گرایش عربستان به محافظه کاری و افراط گرایی انقلاب ایران و تلاش آن برای اشاعه انقلاب در خاورمیانه بوده است[۳۷].

نیز نگاه کنید به

اهل سنت در عراق؛ تسنن در افغانستان؛ تسنن در بنگلادش؛ تسنن در لبنان

کتابشناسی

  1. محمدی آشنانی، علی (1387)، درسنامه شناخت عربستان و وهابیت، تهران: نشر مشعر، ص 90-105
  2. محمدی آشنانی، علی (1387)، درسنامه شناخت عربستان و وهابیت، تهران: نشر مشعر، ص 95-120.
  3. محمدی آشنانی، علی (1387)، درسنامه شناخت عربستان و وهابیت، تهران: نشر مشعر، ص 100-125.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ویکی شیعه، مذاهب چهارگانه اهل سنت، (۴ فوریه ۲۰۲۵)، قابل بازیابی از https://fa.wikishia.net/view/A
  5. طاهری، سید مهدی، احمدوند، شجاع (1394)، وهابیت و استمرار حاکمیت آل سعود، فصلنامه پژوهشهای سیاسی جهان اسلام، 5(4)، زمستان، ص 89-90.
  6. طاهری، سید مهدی، احمدوند، شجاع (1394)، وهابیت و استمرار حاکمیت آل سعود، فصلنامه پژوهشهای سیاسی جهان اسلام، 5(4)، زمستان، ص90.
  7. استنسلی، استیگ (1392)، جامعه شناسی سیاسی قدرت در عربستان، مترجم نبی الله ابراهیمی، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی، ص 85-92.
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ U.S. Department of State (.gov), SAUDI ARABIA, 2017, Available for https://2009-2017.state.gov/documents/organization/171744.pdf
  9. شبکه اجتهاد، پراکندگی جغرافیایی مذاهب فقهی اسلام، 1404، قابل بازیابی از https://ijtihadnet.ir
  10. بشیری، مریم (1397)، ترکیب جمعیتی مذاهب در عربستان سعودی، ۱۵ فروردين، قابل بازیابی از https://iqna.ir/fa/news/3702890
  11. سعودیبیدیا (2025)، شخصیات/ شخصیات تاريخیه، علی الموقع https://saudipedia.com/morearticles/1
  12. سعودیبیدیا (2025)، قائمه بخمسه من الشعراء الغنائیين فی السعودیه، علی الموقع https://saudipedia.com/article/12406
  13. Saudimoments, Discover the Voices of Saudi Arabia: Top Authors to Know, 11 December 2024, Available for https://www.saudimoments.com/discover-the-voices-of-saudi-arabia-top-authors-to-know-702324.html
  14. الجزيره، محمد بن عثیمین، ( 23/2/2016)، علی الموقع https://www.aljazeera.net/encyclopedia/2016/2/23
  15. ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ United States Department of State, Office of International Religious Freedom(2019), International Religious Freedom Report for 2019,  SAUDI ARABIA 2019 INTERNATIONAL RELIGIOUS FREEDOM REPORT,Available for https://www.state.gov/reports/2019-report-on-international-religious-freedom/saudi-arabia
  16. Brands of Salafism,( 06-11-2012), Available forhttp://weekly.ahram.org.eg/News/127/32/Brands%20of%20Salafism.aspx
  17. غریب رضا، حمیدرضا (2024)، بررسی جریان های جدید فکری و سیاسی عربستان، نشریه راه، شماره 33، 16 ژانویه، قابل بازیابی از https://alhewaraldini.com/meetings-conferences/1730
  18. محمود واعظی، محمود (1391)، بحران‌های سیاسی و جنبش‌های اجتماعی در خاورميانه (نظريه‌ها و روندها)، تهران: وزارت امور خارجه،دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی، ص ٣٧٤.
  19. Moussalli, A.(2009), Wahhabism, Salafism and Islamism: Who Is The Enemy?, January, p.14, Available for http://conflictsforum.org/briefings/Wahhabism-Salafism-and-Islamism.pdf
  20. اخلاقی نیا، مهدی (1389)، مقایسه اندیشه‌های سلفی اخوان باسلفی‌های جهادی- تکفیری، فصلنامه مطالعات راهبردی جهان اسلام، شماره ٤٤، زمستان، ص 5-9.
  21. پژوهشگاه مطالعات تقریبی، جریان نوسلفی‌گری در عربستان، ( 25 دی 1400)، قابل بازیابی از https://taqribstudies.ir/86
  22. محمدی، یوسف خان، خرمشاد، محمدباقر (1401)، واکاوی آینده اسلام سلفی - وهابی- تکفیری در عربستان سعودی، مطالعات سیاسی جهان اسلام، 11(3)،  پاییز، ص 5-7.
  23. جعفری، عباس ( 1381)، فرقه وهابیت و عملکرد آن در تاریخ معاصر، ماهنامه معرفت، شماره 52، فروردین، ص 90-97.
  24. Saudipedia, Holy Sites, 2025, Available for https://saudipedia.com/en/article/1226/religion/hajj-and-umrah/holy-sites
  25. ویکی شیعه، مسجدالنبی، (3 اوت 2025)، قابل بازیابی ازhttps://fa.wikishia.net/view/C
  26. دانشنامه اسلامی، مدینه، (‏۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۵)، قابل بازیابی ازhttps://wiki.ahlolbait.com
  27. رحمانیان، حسین (1394)، عربستان سعودی، تهران: وزارت امور خارجه، اداره نشر، ص 50.
  28. رحمانیان، حسین (1394)، عربستان سعودی، تهران: وزارت امور خارجه، اداره نشر، ص 52.
  29. موقع حكومی رسمی تابع لحكومه المملكه العربیه السعودیه، وزاره الشؤون الإسلامیه والدعوه والإرشاد، 2025، علی الموقع https://my.gov.sa/ar/agencies/17633
  30. روح السعودیه، الدين في السعودیه: دليل للإسلام، . ٢٣ أكتوبر ٢٠٢٤، عالی الموقع https://www.visitsaudi.com/ar/stories/religion-in-saudi-a-guide-to-islam
  31. براء شلش، أبرز عادات وتقاليد السعودیه، ٤ أغسطس ٢٠٢٢، علی الموقع:  https://mawdoo3.com/9
  32. ۳۲٫۰ ۳۲٫۱ عادات المجتمع السعودی: دليل شامل للكرم والتقاليد الأصيله، ديسمبر 10, 2024، علی الموقع:  https://naturetopic.com/2024/12/10
  33. قانون اساسی پادشاهی عربستان سعودی، مترجم مهدی نورانی، تهران: ریاست جمهوری، معاونت پژوهش، تدوین و تنقیح قوانین و مقررات، اداره چاپ و انتشار، 1380، ص 10.
  34. القانون السعودی، 2008، علی الموقعhttps://www.hrw.org/legacy/arabic/reports/2008/saudijustice0308/5.htm
  35. Khan, Z. (2019), Sectarianization of Identity and Nation Building in Saudi Arabia, ORTADOĞU ETÜTLERİ 2019/ Middle Eastern Studies, Yıldırım Beyazıt University, Department of International Relations, pp. 118-126.
  36. برزگر، ابراهیم و دیگران (1399)، کژکارکردهای وهابیسم و تعمیق شکاف بن سلمان با وهابیون عربستان سعودی، فصلنامه پژوهشهای روابط بین‌الملل، 10(4)، زمستان، ص 195.
  37. Barmin, Y. (2018), Can Mohammed bin Salman break the Saudi-Wahhabi pact?, (7 Jan) ,Available for https://www.aljazeera.com/indepth/opinion/mohammed-bin-salman-break-saudi-wahhabi-pact-180107091158729.html

نویسنده مقاله

علی اکبر اسدی