تاریخ و تمدن چین
مردم سرزمين چین را بايد جزو ملتهايي به شمار آورد كه از آغاز دورهی احساس نياز انسان به انتقال ايده و انديشهی خود به ديگران از طرق مختلف، به فكر كشف راههايي پرداخت كه بتواند از طريق ثبت انديشهها، خود راجاودان سازد. گفته ميشود كه كتابت درچین،2000سال پس از كشف و مورد استفاده قرار گرفتن علايم نوشتاري در بينالنهرين آغاز شده است، يعني حدود3000 سال پيش، مكتوبهاي اوليهی چینی تحت عنوان جیاگووِن[1]كه در واقع حروف تصويري هستند و بر روي كاسهی لاك پشتها حكاكي شده اند، متعلق به دوران سلسلهی شانگ است كه در قرنهاي 16 تا11پیش از ميلاد حكمفرمايي ميكردهاند. ولي چنانچه كشفيات اخيري كه از منطقهاي بهنام جیاخو[2]به دست آمده است ازسوي دانشمندان مورد تاييد قرار گيرد. تاريخ كتابت و استفاده از علايم نوشتاري انسانهاي اوليه درسرزمین چین به8600 سال قبل برخواهد گشت كه در آنصورت قدمت نوشتههاي كشف شده از جیاخو 3000سال بيشتر از آثار منطقهی بينالنهرين خواهد بود. اگرچه كشفيات منطقهی جیاخو هنوز مورد توافق اكثرباستانشاسان قرار نگرفته و موجب مباحثات داغي بين انديشمندان گرديده است، ولي اين اختلافات و مباحثات چيزي از اهميت و ارزش مكتوبات تاريخي به اثبات رسيدهی تاريخ باستان چین نميكاهد و بلكه تأكيدي بر جدي بودن اين ايده است كه فرهنگ تاریخ نویسی درچین، يكي از قديمي ترين پديدههاي جهان بوده و مردم اين سرزمين جزو نخستین انسانهايي بودهاند كه از علايم نوشتاري براي ثبت وانتقال پيام تاریخی خود استفاده كردهاند. بنابراین، تاریخ نگاری در سرزمین چین از دوران باستان آغاز شده و تا امروز رشتهی آن هنوز قطع نشده است. در این کشور نه تنها هر دولت مرکزی و محلی تاریخ خاص خود را داشته، بلکه هر استان، شهرستان، شهر، بخش، حتی خانوادههای بزرگ نیز دارای تاریخچهی مربوط به خود هستند. افزون براین، تاریخ دودمان مرکزی نیز معمولا به بخشهای مختلف تقسیم میشده است: یعنی بخشهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، فعالیتهای مذهبی، و خدمات اشخاص برجسته و غیره. تاریخ نگاران و اساتید رشتهی تاریخ براین باورند که هیچ ملتی را نمیتوان یافت که به گستردگی تاریخ نویسان چینی، گذشتهی تاریخی خود را با جزییات به ثبت رسانده باشند. (سابقی ، 1384)
[1]- Jiagu Wen.
[2]- Jiahu.